نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 5

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    قبل از اینکه بلا سرمون بیاد ب اون چیزی ک درسته عمل کنیم

    وضعیت الان من

    یه ترم دیگه مونده ک دانشگاهم رو تموم کنم یعنی از برج 7 تا 10 برم دیگه تمومه

    و خانوادم میگن سر فلان کار برو

    ک من میدونم با رو حیات من سازگار نیست

    و هیچ علاقه ای ب اون کار ندارم

    ولی توی این دام افتادم ک چون پدر و مادرم برام عزیزن و اون کاری ک اونا میگن درسته رو انجام بدم و علاقه ام ک موسیقی هست رو توی وجودم بکشم

    من توی ذهنم ب خودم میگم باشه سر اون کار میرم بعد با ذوحیم سازگار نیست ولش میکنم

    در صورتی ک میدونم الان اون کار برای من نیست

    رسول بسته دیگه چقدر حاضری علاقت رو توی وجوت بکشی و تمام طول روز چیزی ک دوسش نداری رو انجام بدی

    حتما باید سرت بخوره ب سنگ تا تغییر کنی

    نمیدونم

    من دیگه خسته شدم ک این و اون رو راضی کنم وقتشه یبارم خودم راضی باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ابراهیم سواری گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    سلام خداقوت من تمام فایل را دیدم و لذت بردم ولی احساس می‌کنم این فایل ناقص است و استاد عباس منش صحبتهاش را تمام نکرد و آخرش این فیلم بدون خداحافظی هادی و استاد تمام شد و هادی نگفت از چه آموزش‌هایی استفاده کرده بود چون نگفت و از کدام دوره استاد برای تغییر زندگیش استفاده کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حامد ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    به نام رب قدرتمند و مهربانم

    سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته عزیزم، سلام به همه هم‌فرکانسی‌های عزیزم و سلام به هادی عزیزم

    خدا رو هزاران بار سپاسگزارم بابت تمام موهبت‌ها و تمام هدایتها و حمایتهایش

    چقدر به دل نشین بود حرفهای هادی عزیز و چقدر بجا بود توضیحات عالی استاد ارزشمندم

    چقدر سپاسگزارم از خداوند بخاطر بودنش در لحظه لحظه هایمان و همراهمان

    چقدر قوانین حکیمانه و عادلانه ای در این جهان هستی وجود داره که ما یا ازش بیخبریم یا بخاطر سادگی، آنها را باور نمی کنیم

    طی دیدن و گوش کردن این فایل چیزی که در ذهنم مرور میکردم این بود که: حامد تو که وضعیتت خیلی بهتره از هادی، تو که اون مسائل رو نداشتی و نداری، تو که تو این پنج شش سالی که داری آموزش میبینی خیلی چیزها رو میدونی، پس به خودت بیا و پای تصمیمات خوبت بمون، به خودت متعهد شو، به آرزوها و اهدافت متعهد شو، به انجام تمریناتت متعهد شو، به انجام کارهای درستی که میدونی و بلدی متعهد شو، عجول نباش، هی نگو پس که به اون نتیجه بزرگ و دلخواه میرسم، نگو چرا الان اون چیزایی رو که میخوام ندارم، فقط متعهد شو به چیزایی که بلدی عمل کنی…

    میدونید؛

    این حامد عزیز هم داستانهایی داشته (مثل همه شماها که هر کدوم داستانهای خودتون رو دارید)، داستان جدایی و زندگی دوباره، داستان بدهکاری و قرض و وام، داستان تنهایی و نداشتن دوستی صمیمی و همراه، داستان خاطرات کمبودها و مشکلات مالی هم در زندگی کودکیش و هم در زندگی متاهلیش، داستان دادگاه و پاسگاه و بازداشتگاه، داستان از دست دادن مادر، داستان گریه ها و احساس مظلوم واقع شدن و …

    اما فکر کنم اکثر ما اینطوری باشیم که تا وقتی تمرکز و توجه مون روی کم و کاستی ها و داستانهای ناخوشایند خودمون باشه، احساس میکنیم که بدبختتر از ما وجود نداره و مسائل و مشکلات ما بزرگترین مشکلاتی هست که هیچکس دیگه نمیتونه درک کنه، چون هیچکس که جای ما نیست!!!

    ولی وقتی به داستان افرادی که مشکلات بزرگتر و پیچیده تری دارند(مثل داستان زندگی هادی عزیز و البته استاد عباس منش ارزشمند)، و تازه توونستند با وجود این مسائل، از یه جایی با تصمیمی و تغییری قابل ستایش، زندگی شون رو متحول کنند و نتایجی بگیرند که به نظر غیرممکن میرسیده، این نکته مهم و در واقع جرقه هم تو ذهنت میخوره که پس میشه…

    میشه اینقدر احساس مظلومیت نکرد، میشه تغییر کرد و تغییر داد زندگی رو

    میشه بجای بهانه آوردن و دیگران رو مقصر دونستن، پاشی و حرکتی کنی

    میشه خودت رو تسلیم خداوند کنی و نه تسلیم شرایط و وضعیت ناخوبت

    میشه از خدایی که قبولش داری کمک بخوای و اونه که میتونه و قطعا کمکت میکنه، هدایتت میکنه، حمایتت میکنه

    میشه توجه و تمرکزت رو بذاری روی داشته هات، روی نعمتهایی که خداوند به مهربانی خودش بهت عنایت کرده

    یکی از مهمترین مواردی که میشه گفت تقریبا همه ماها داریم و البته خود من، اینه که فراموش میکنیم که چه نعمتهایی داریم و خداوند چه لطفهایی به ما داشته، فراموش میکنیم سلامتی مون رو، فراموش میکنیم راحت نفس کشیدنمون رو، فراموش میکنیم داشتن فرزندمون رو، وجود مادرمون رو، امنیت شهرمون رو و هزار مورد دیگه رو…

    این حامد عزیز هم که داستانهای ناخوشایندی رو در گذشته داشته، الان به لطف خداوند مهربان، هزاران هزار نعمت خوب و نکته مثبت داره تو زندگیش، از سلامتی خودش و عزیزانش، از هدایت شدنش به مسیر آموزش، از موفقیت هایی که تا حالا داشته، از همسر خوب و همراه، از فرزندان عالی و سلامت و توانمند، از مهاجرتهاش، از اینکه با وجود سه فرزند و بطور معجزه گونه با حداقل مبلغ و فقط و فقط با هدایت خداوند و به لطف آموزه های استاد عزیزش به یک کشور دیگه مهاجرت کرده و قراره کشورهای مختلف دنیا رو بگرده، از اینکه الان خدا رو خیلی بهتر و خوشگلتر از گذشته در کنارش میبینه و باهاش کیف میکنه…

    فیلم هادی عزیز برام خیلی بجا و لازم بود و خدارو هزاران بار شکر که امروز صبح، 16شهریور 1401 (7سپتامبر 2022)، هدایت شدم و این حرفها رو شنیدم و خواستم نظرم رو با شما همراهان عزیز به اشتراک بذارم و بعد برم ادامه صحبتها رو در قسمت بعدی ببینم

    این رو هم بگم به لطف و اذن رب قدتمند و مهربانم، خیلی زود از نتایج بزرگم به استاد عزیزم و به شما عزیزان خواهم گفت

    بازهم سپاسگزار استاد عزیزم هستم بابت خلق اینهمه ارزش

    ارادتمند، حامد ولایتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زینب جعفریان گفته:
    مدت عضویت: 1998 روز

    سلام آقای دکترعباسمنش یکی از علت‌هایی من به مشکلات زیادی برخورد کردم باورهای اشتباه مذهبی بود یکی ازاین باورها صله ارحام بود که میگفتن ترک صله رحم گناه بزرگی است عده ای دوروبرمن بودند که آدمهایی جالبی نبودند وباتهمتها وکارهای زشتشون من رو به ناراحتی روحی مبتلاکردن اوایل میترسیدم راهم روجداکنم ولی قلبم می‌گفت کارهاشون اشتباه است ولی ازعذاب خدامیترسیدم ولی یک روز تصمیم گرفتم مسیرم رو جدا کنم البته باترس شدید ازعذاب الهی و بعد ازاین تصمیم نه تنها اتفاقی نیفتاد همون سال بهترین دانشگاه قبول شدم وکلی اتفاقهای خوب وحالامیفهمم چه دروغهایی روبه نام اسلام به ماخوروندن والان چند ساله دارم روی خودم کارمیکنم و چیزهایی زیادی روجذب کردم و تصمیم دارم تااخرعمرم فقط توی همین مسیر زندگی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2832 روز

    هرگاه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

    هرلحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر

    رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    به نام خدایی که هرلحظه مرا به گدایی درگاهش میپذیره که مرا از ثروتمندترین ها و بی نیازان تبدیل کند

    سلام به همگی

    عجب خدایی ،عجب سیستمی ،عجب جنس قوانینی

    هر زمان که خودمون رو در درگاه هدایت الهی ثروتمند و بی نیاز بدونیم باعث فقر و سقوط خود میشویم

    هرگاه که خودمون رو فقیر و گدای درگاه الهی بدونیم ما ثروتمندترین و بی نیازترین فرد میشویم

    خدای من عجب فرمانروای بی نهایت هوشمند و با عدالتی،

    هرکدوم از ما هیچوقت صفر یا صد مطلق نیستیم

    همیشه یا بیشتر بسمت «من» هستیم

    یا «تسلیم»

    خودم بشخصه هرزمان که این احساس رو داشتم که من همه چیزو میدونم منم منم منم و… خدای من چه ضربه هایی خوردم یعنی حتی خیلی اوقات در کلام هم میگفتم نه من منیت ندارم تسلیمم

    اما قوانین هوشمنده کاری به زبان ما نداره بلکه فقط داره فرکانس میشناسه و به جنس فرکانس جواب همجنسش رو پاسخ میده،،

    و منم هر چقدر بیشتر رو‌خودم کار کردم و خودشناسی بیشتر پیدا کردم و ….بیشتر دارم تسلیم درگاه خداوند میشم چونکه دیگه میدونم هرزمان تسلیم خداوند نباشم مجبور میشم که تسلیم غیرخدا بشم

    اما وقتی ما تسلیم هدایت درونی بشیم

    تمام عوامل بیرون هم تسلیم ما خواهد شد

    اما وقتی که ما تسلیم ندای درونی نشیم مجبور میشیم که تسلیم عوامل بیرونی بشیم

    واقعا من الان خیلی بهتر درک میکنم که اکثر آدمها اغلب برعکس عمل میکنند یعنی باید همیشه تسلیم خدا باشند و به غیر خدا مقاومت داشته باشند

    اما برعکس اکثرا تسلیم عوامل بیرون میشن ولی تسلیم خدا نمیشند و اتفاقا مقاومت هم میکنند،

    حالا این تسلیم به این معنا هم نیست که فقط اینجور باشه که خداوند بشکل یسری اتفاقات عجیب و غریب یا موجودی ناشناخته بیا جلومون ظاهر بشه و ما هم بهش بگیم چشم ،نعع بلکه خیلی اوقات میشه که در رابطه با یه موضوع بعضی ها تجربه و قدرت تشخیصشون بهتراز ما هست مانند یه استاد پدر،معلم،دوست خوب،همکار،یه فرد غریبه،یه متن و…و ما به حرفش گوش کنیم اگر دیدیم نتایج خوبی برامون داره که بیشتر بهش گوش کنیم اگر نه که دیگه اونو رها کنیم و از خدا هدایت بخواهیم و حرکت کنیم تا راهکارهاش هم کم کم پیدا کنیم

    ولی اگه هنوز خودمون خیلی علم نداریم و قدرت تشخصی نداریم و هنوز نیاز به یه عالمه یادگیری داریم از همون اول در مقابل حرف ها و آموزه های هرکسی زود گارد نگیریم و نگیم به کسی نیاز ندارم من خودم میدونم

    مانند همون جمله قشنگی که خداوند به پیامبر میگه با بقیه مشورت کن اما در نهایت چیزی که بهت الهام میشه انجام بده

    تفسیر این جمله یعنی اینکه با آدمها صحبت کن مشورت کن ایده و راهکار ازشون بگیر اما درنهایت اون حرفها و راهکارهایی که قلبت بهت میگه انجام بده حالا حرف قلبت میخواد هماهنگ با حرف دیگران باشه میخواد نباشه رو انجام بده،،

    چونکه ندای قلب همیشه درسته چه دیگران تایید کنند چه نکنند

    و همچنین حرف و نجوای ذهن نادرسته حالا چه دیگران تایید کنند چه نکنند،

    یکی از بیشترین نکات این فایل برا من اینه که آقا ما هیچوقت نباید بی کار باشیم هرکاری که درآمد داشته باشه انجام بدیم

    حالا نمیدونیم این دیدگاه من کاملا درسته یا نه

    مثلا من خودم وقتی هرکاری انجام دادم تا درآمد در شغل مورد علاقم داشته باشم ولی هنوز ندارم یا خیلی کمه دیگه بیکار نشینم بلکه همیشه دنبال راههای ساخت ثروت بیشتر و درآمدزایی در شغلم باشم و همیشه سعی کنم با تمرین مهارت و کیفیت کارمو بیشتر کنم و در کنارش میتونم بصورت پاره وقت یا تیمه وقت کار دیگه هم انجام بدم و پول دربیارم

    تا زمانی که اینقدر رشد کنم و بتونم فقط در شغل مورد علاقه خودم باشم و درآمدم فقط از همون باشه و دیگه هیچ کار دیگه ای انجام ندم تا تمرکزم بیشتر رو کار خودم باشه،،

    خلاصه مطلب اینکه هیچ زمان بیکار نباشم و بدون ورودی مالی نباشم و غرور نداشته باشم که من اون کار فلان ،کارگری،کارهای پایین تر از لول خواسته ام نباید انجام بدم

    ما باید از مراحل پایین شروع به کار و حرکت کنیم اما نباید دیگه در مراحل پایین و همیشه کارگری کردن باقی بمونیم و گیر کنیم تو مراحل پایین،مهم از پایین شروع کردن نیست مهم خواستن ادامه دادن و باور داشتن به مراحل بالاتره،،

    «بقول بیل گیتس مهم نیست از کجا میاییم

    مهم اینه که میخواهیم به کجا بریم»

    من خودم در زندگیم خیلی شده که مثلا دیدگاهم این بوده که من باید در کارم و فلان ایده رشد کنم و نتیجه بگیرم اما در شرایط فعلی توانایی و شرایشو نداشتم و به خودم گفتم من حتما به این نتیجه دلخواهم میرسم و همیشه دنبال راهکارها و هدایت هاش هستم و براش حرکت میکنم

    اما حالا فعلا برا ساخت درآمد فلان کارگری،فلان کار و…انجام میدم که هم بیکار نباشم هم بدون پول نباشم،،

    نکته آموزنده بعدی :

    چقدر ظرفیت ضربه خوردن از جهان هستی رو داری

    «اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی

    روزی فلک آن پند را به تلخی ات بیاموزد»

    واقعا هم همینه که اگر نصیحت بزرگان و ضربه های اولیه و کوچک از جهان رو نفهمی و بیدار نشی باعث میشه روزی با ضربه های بسیار سنگین تر و ویران کننده تر بیدار بشی و اون نصیحت هارو بپذیری،

    من شکرخدا الان در خیلی از موارد و اغلب با اولین ضربه ها سعی میکنم بیدار بشم و از اون تضاد به نفع و رشد خودم استفاده کنم

    و اینجور مواقع با تمرین اهرم رنج و لذت میشه خیلی از ارزش تضاد استفاده کرد برعکس قبلا که من از تضادها خیلی رنج میکشیدم و ناراحت میشدم چونکه آگاهی هم نداشتم

    اما الان خیلی بهتر ارزش تضادهارو درک میکنم که اومدن باعث رشد و پیشرفت هم من هم گسترش جهان هستی بشن،،

    به خودم میگم خدایا منو کمک کن که همیشه از پیشروهای جهان باشم که قبل از اینکه جهان بخواد بهم ضربه نشون بده یا با ضربه های کوچک خودم دست به تغییر بزنم و رشد و نذارم کارم به اجبار تغییر برسه،،

    در نهایت چقدر دوست خوبمون هادی عزیز رو تحسین میکنم بخاطر تغییر کردن و پیشرفت کردنش و با جسارت و ایمان خیلی زیبا و عالی از تجربیات خودش میاد برامون صحبت میکنه و آرزوی بهتراز اینهارو برات دارم،،

    استاد و بقیه خانواده گرامی از همتون بابت این درس های آموزنده سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مینو خلیلیان گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    بنام فرمانروای کل کیهان

    خداوند هدایتگر، بخشایشگر و گشایشگرم…

    سلاااام به استاد عزیزم و همچنین همه اعضای محترم سایت…‌

    استااااااد چند روز پیش که فایل هادی جان رو گذاشتین من دیگه فراموش کرده بودم که پبگیر ادامش بشم…

    تا اینکه دیروز بصورت هدایتی فایل رو دیدم…

    خداااای من از اول فایل تا آخرش فقط اشک ریختم…

    اشکها بود که جاری میشد… و قلبم بود که به خدا نزدیک و نزدیکتر میشد…

    احساس میکردم زندگی خودم داره میاد جلوی چشم…

    احساس میکردم خدا این فایل رو مختص من درست کرده…

    استاد من بارها کامنت نوشتم ولی به هر دلیلی نتونستم کامنتم دو شیر کنم… دستم میخورد پاک میشد یا صفحه رفرش میشد و تا به الان موفق نشده بودم…

    ولی باز الان حسم گفت که بیام بنویسم…

    استاد شرایط الان ما دقیقا مثل هادی جان هستش… البته با یکسری تفاوتها…

    ولی دقیقا در نقطه ایی هستیم که از اهواز به تهران مهاجرت کردیم…

    و اومدنمون هم خیلی معجزه وار بود…

    همه چیز دست به دست هم داد تا ما به خواستمون برسیم…

    دقیقا این اتفاقات خوب بعد از استفاده از دوره ثروت ۱ و شروع ۱۲ قدم اتفاق افتاد…

    ما الان ۳ ماهه که به تهران مهاجرت کردیم… شرایط مالیمون خیلی بهتر از اهواز شده… من کارم رو که فروش محصولات آشپزخانه بصورت آنلاین بود کلا جمع کردم…

    به محض اومدنمون یه سری تضادها پیش اومد واسمون…

    همسرم مجبور شده بخاطر اینکه ورودی مالی داشته باشیم بر خلاف میلش اسنپ کار کنه… خوب کار اسنپ تایم زیادی ازش میگیره و درست نمیتونه روی خودش کار کنه… و گاها حالش بد میشه و به طبع حال بد، اتفاقات بد بدنبالش میاره…

    ولی من میدونم اینا گذراست…

    میدونم ما داریم روی خودمون کلی کار میکنیم… بخصوص من بیشتر…

    من تونستم علاقمو تا حدودی بشناسم و شروع کنم به یاد گرفتن مهارت مورد علاقم.. و دارم بصورت مداوم تمرکزی و لیزری روش کار میکنم تا بعدا هم بتونم انشالله به درآمد ازش برسم… ولی الان برای رسیدن به حاله خوب اومدم توی این مسیر که واقعا هم تاثیر گذار بوده…

    ما از برج ۱۰ سال ۱۴۰۰ استارت ثروت ۱ رو زدیم و واقعا از اون موقع که ۸ ماه میگذره کلی زندگیمون تغییر کرده… هر چند هنوز زمان لازمه تا ما ببشتر تغییر کنیم و تکامل راه خودش رو طی کنه و نتایج بزرگتر بگیریم…همونجور‌ که شما گفتین آدم هر چقدر رشد میکنه خواسته هاش هم بزرگتر میشه… و نتایجشم بزرگتر میشه… و همیشه خواسته های ما جلوتر از نتایج ما هستن هیچ وقت ابنا در یک زمان کنار هم قرار نمیگیرن و البته زیبایی زندگی خ

    هم به همینه…

    استاد من دو ماه پیش بهم الهام شد که ۱۲ قدم رو که تا قدم ۳ گرفتم رو فعلا ادامه ندم… و دست نگه دارم و برم از ثروت ۱ مجدد شروع کنم… و تمرکزی و لیزری روش کار کنم… الان تقریبا ۲ ماهه من دارم کار میکنم روش و فعلا جلسه ۲ هستم…‌ این سری استاد به خودم گفتم تا من به درک درستی از جلسات نرسیدم حق ندارم برم جلسه بعدی…‌ و واقعا چقدر این مدل کار کردن رو دوست دارم… چقدر هر روزی که اون جلسات رو کار میکنم بیشتر و بیشتر میرن توی عمق وجودم… مخصوصا اهرم رنج و لذت…

    واااای که من هر کاری میخوام بکنم توی ذهنم اهرمش رو تغبیر میدم…

    و اول حالم و دیدم نسبت ب اون موضوع تغییر میکنه و بعد هم رفتارم و نتایجم…

    من خواستم هم تشکر کرده باشم و هم ردپایی از خودم بذارم و احساسم رو بگم

    خلاصه استاد من اینجا کلی از شما و بعد از دوستانی که فیلم میگیرن و میفرستن تشکر میکنم… که این اتفاق اینقدر به ما کمک گرده که بتونیم ایمانمون رو قویتر کنیم… اینقدر راحت تر بتونیم الگوهای خوب پیدا کنیم و سیمان باورهای اشتباهمون رو بشکونیم…

    من از هادی جان هم تشکر میکنم که اینقدر با آرامش و کامل همه چیز رو توضیح دادن…

    اینقدر این داستان برای ماها قابله درک بود انگار این صحبتها از وجود تک تک ماهایی بود که توی این سایت کنار همیم…‌ مطمئنم هممون با تمام وجود درکش میکنیم.. چون هر کدوممون به نحوی با این مسائل داریم دست و پنجه نرم میکنیم…

    من فقط میتونم بابت این مسیر جدید از خدا از شما استاد عزیز و تمام دوستانی که زندگینامشون و تجربیاتشون رو با ما شریک میشن تشکر کنم…

    نمیدونید چقدر به ما کمک میکنه…

    دوستونننن دارم…

    به امید روزی که بیام داستانم رو برای شما بچه ها تعریف کنم و از دستاوردهام بگم…

    در پناه خدای بزرگ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    صبا بانو گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    سلامی می کنم به تمام عزیزانی که تازمانی که شروع به نوشتن کامنت نکرده بودم نفهمیدم چقدرررر دلم برای هم‌صحبتی باهاشون تنگ شده و یک سلام ویژه به استاد عزیزم و هادی عزیز که چقدر با تسلط و صداقت بدون هیچ گونه ترسی از قضاوت گذشتشو بیان کرده

    چیزی که منو دعوت به نوشتن کرد،همون حسی بود که به من می‌گفت :

    حالا فهمیدی چرا دیروز ادامه فایلو نشد گوش بدی؟حالا درک میکنی قضیه مدار؟

    قضیه:

    وَمِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ﴿۱۶﴾

    گروهی از آنان گوش می دهند، ولی هنگامی که از نزد تو بیرون روند به کسانی که آگاهی و معرفت به آنان داده شده می گویند: هم اکنون چه گفت؟ آنان کسانی هستند که خدا بر دل هایشان مهر نهاده واز هواهای نفسانی خود پیروی کرده اند، (۱۶)

    ..

    برام کاری پیش اومد تا ادامه فایل گوش ندم چون•در مدارش• نبودم

    می‌خوام خاطره ای براتون تعریف کنم،خیلیم دور نیست،برای همین دیشبه

    مثل استاد،منم اصلاااا کتک خورم ملس نیست،هم یه دونه درگوشی می خورما جوری به خودم میارم انگار با پتک زدیم

    دیشب همون چکه رو خوردم،حالم بد بود،هیچی نمی فهمیدم،از همه بریده بودم،حس می کنم پوچم،توخالیم،هیچ کس نیست که منو دوست داشته باشه،هیچ کسو ندارم که براش مهم باشم،هیچ کس نیست که ازم حفاظت کنه،خدا ازم دوره،نیست ،کجاست؟

    و از این نجوا ها

    رفتم اتاقم،درو بستم

    شروع کردم به نوشتن و گریه کردن

    حالا چقدر خوشحالم که دیشب نوشتم به جای گریه حالی چون الان انقدد حالم خوبه و دلم قرصه که قطعا یادم نمی موند چیا گفتم

    ..

    نوشتم:

    خدایا من بهت نیاز دارم تا از این جهنم خودساخته بیام بیرون و نورو پیدا کنم،تا حالم بهتر بشه،تا بیشتر لذت ببرم،تا شاد باشم،تا بخندم

    بهت نیاز دارم چون تنها تویی که میتونی دستمو بگیری و من بیخیال تو‌ چسبیدن به یه سری چیز بیخود و بی مصرف و هرروز بیشتر تو باتلاقشون غرق میشم

    اما میدونم که دستمو میگیری پس فقط ازت می‌خوام که منو از این ذلت نجات بدی

    (بقیشو نمی تونم بنویسم چون نمی تونم بخونم چی نوشتم😂😂)

    (باورم نمیشه،من واقعااا یادم نبود دیشب چیا به خودم گفتم اما منم به عجز رسیدم ،منم به ناتوانی به کوچیکی رسیدم و از خدا کمک خواستم و خدام دستمو گرفت دقیقا مثل آقا هادی پس به چندتا نکته رسیدم

    ۱ قانون برای همه جواب میده،همونطور هادی به عجز رسید،کمک خواست،خدا دستشو گرفت

    منم وقتی به عجز رسیدم،کمک خواستم،خدا دستمو گرفت

    پس اصلاا اهمیت ندارد کی هستی قانون برای همههههههه جواب میده،قانون به هر نجوایی یه فیدبک مخصوص میده بدون هیچ تغییری

    ۲بهم ثابت شد اگ کسی تونسته منم میتونم چون به خودم می گم من و هادی هردوتامون یه فرکانس دادیم و یه شرایط تجربه کردیم پس به هرموفقیتی می‌خوام برسم فقط کافیه فرکانسی مثل فرکانس افراد موفق تو اون زمینه بفرستم)

    خلاصه ،از خدا کمک خواستم و بعد گفتم من حرفامو بهت زدم،حالا تو بگو

    کلی ارزشمند بهم یادآوری کرد،بهم‌گفت تو والا ترین خلق منی طوری که به خودم به خاطر خلقت تبریک می گم،کلیی بهم کمک کرد و کن بعدش…

    بعدش فقط آرامش بودم و آرامش

    توحید بودم و توحید

    عزت نفس بودم و عزت نفس

    و امروز واقعااا سعود کردم

    هم رو باورم کار کردم،هم باور عزت نفس ساختم،هم درمورد توانایی هام نوشتم،هم تو حوضه کاریم پیشرفت کردم و…

    خدایا بابت بودنت،بابت قانونت،بابت بازخورد یکسانت

    هزارررررررر مرتبه شکرت❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    صادق کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2699 روز

    وای که چه احساس عجیبی دارم توی این دو روز که فایل اومده روی سایت، تا حالا چند بار این فایل را گوش کردم و حالم منقلب شده همین الان هم با همسرم نشستیم دیدیم و من باز اشک توی چشمام جمع شد،آخه داستان زندگی من دقیقاً مثل زندگی هادی جانه با یکم پیچ‌وتاب بیشتر که به امید خدا توی اولین فرصت و زمانی که یکم نتیجه هام پررنگ تر شد فایل خودم را برای استاد عزیزم ارسال میکنم. الان دارم از تمام لحظه های زندگیم فیلم میگیرم که یک فیلم کامل بتونم تهیه کنم

    با اینکه هنوز داستان هادی عزیز تمام نشده ولی ماهایی که جزءیک خانواده هستیم و داریم طبق راهنمایی های استاد میریم جلو دقیقا میفهمیم که چی شده و چه اتفاقات و معجزاتی توی زندگی این عزیز اتفاق افتاده چون برای خیلی از ما از همون نوع معجزات اتفاق افتاده

    استاد عزیز برای من شخصاً این نوع فایلهای نتایج دوستان خیلی تاثیر گذاره، زمانی که با صحبتهای زیبا و پر از آگاهی شما که مستقیم از طرف پروردگارم میاد کنار هم قرار میدم و با نگاه به زندگی شخصی شما و روش استفاده شما از قانون های جهان هستی و نگاه به زندگی این دوستان عزیز و نگاه به زندگی خودم و معجزاتی که اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادنه چنان ایمانی توی وجودم ایجاد می‌کنه که قابل توضیح دادن نیست و چه احساس زیبایی داره

    بی صبرانه منتظر فایل بعدی و شنیدن ادامه داستان زندگی این دوست عزیز و توضیحات زیبای شما هستم

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2436 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام به روی ماه همه

    چقدر اشتیاق داشتم قسمت سوم روی سایت قرار بگیره و بقیه داستان تکاملی هادی عزیز رو نوش جان کنم

    دوست ارزشمندم هادی عزیز بـــــــی نهایت شما رو تحسین میکنم برای این نتایج فوق العاده ای که کن فیکون کرده تو رو که همه اش تو سه سال اتفاق افتاد و یک آدم دیگه ای که ازت ساخته و الان هم که این فایل رو ضبط کردی تا سال بعد و سالهای بعد با دیدن این رد پا ببینی که این مسیر رو چطوری گذروندی و هر روز قوی تر و قوی تر بشی و نعمت های بیشتری رو نوش جان کنی چون این مسیر هیچ توقفی در اون نیست

    خدا رو شکر میکنم یکی از چیزایی که همیشه از حتی قبل آشنایی و اومدنم تو این سایت بهش متعهد بودم درمورد شغل هست هیچ وقت بیکار نبودم و همیشه شغل داشتم، درحالی که تو دانشگاه این چیز عجیب بود واسه هم کلاسی های دختر و پسرمون ولی من کاری به کسی نداشتم و سعی کردم همیشه منبع درآمد داشته باشم هر چند کم که البته اینم بخاطر باورهای کوچیکم بود که بعد اینکه شروع کردم روی خودم کار کردن، تکاملم رو طی کردم و از نظر قدرت خرید، ورودی مالی و موقعیت اجتماعی ام و توانمندی هام کلی رشد کردم البته که به اندازه ای که روی خودم کار کردم این رشد و بزرگتر شدنه اتفاق افتاده ولی تو این سه سالی که روی خودم کار کردم و مخصوصا از وقتی بطور تمرکزی با خرید چند تا از محصولات (از فروردین ۹۹) شروع کردم نعمت ها و زیبایی هایی رو نوش جون کردم که تمام سالهای زندگی ام حتی فکر کردن بهشون هم واسم سخت بود چه برسه داشتنشون

    چقدر این تسلیم بودن کن فیکون میکنه ما رو خـــــــدای من. خداجونم من به هر خیر و برکتی که از طرف تو بهم برسه تــــــــــماما فقیرم

    چقیر مهمه این توانایی تسلیم بودن درحالی که واقعا هیچ جایی تو اطرافیان من که دم از اسلام میزنن وجود نداره. چند روز پیش خواهرم تعریف میکرد خاله ام که اومده خونمون که چقدر بلده خوب صحبت کنه درمورد خداوند ولــــــی وقتی میرسه به عمل و نعمت هایی که داره میگه آره خب خدا خــــــــیلی بزرگه ولی دیگه آدم چیزی دستش نیست دست بالای دست زیاده 😐 و اینجاست که می فهمیم وقتی استاد میپه ایمانی که عمل نیاورد حرف مــــــــــــفت هست یعنی چی. ادمایی که غرق در بدبختیوان ولی همچنان با شور و اشتیاق خاصی اخبار رو دنبال میکنند و …

    هادی عزیز خــــــــیلی واست خوشحالم و باز هم بی نهایت تحسینت میکنم

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    صادق کیانی گفته:
    مدت عضویت: 2699 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و همه دوستان و هم خانواده ای هام

    وای که چه احساس عجیبی دارم توی این دو روز که است فایل اومده روی سایت میخواستم تا حالا چند بار با این فایل را گوش کردم و حالم منقلب شده همین الان هم با همسرم نشستیم دیدیم و من باز اشک توی چشمام جمع شد،آخه داستان زندگی من دقیقاً مثل زندگی هادی جانه با یکم پیچ‌وتاب بیشتر که به امید خدا توی اولین فرصت و زمانی که یکم نتیجه هام پررنگ تر شد فایل خودم را برای استاد عزیزم ارسال میکنم. الان دارم از تمام لحظه های زندگیم فیلم میگیرم که یک فیلم کامل بتونم تهیه کنم

    با اینکه هنوز داستان هادی عزیز تمام نشده ولی ماهایی که جزء است خانواده هستیم و داریم طبق راهنمایی های استاد میریم جلو دقیقا میفهمیم که چی شده و چه اتفاقات و معجزاتی توی زندگی این عزیز اتفاق افتاده چون برای خیلی از ما از همون نوع معجزات اتفاق افتاده

    استاد عزیز برای من شخصاً این نوع فایلهای نتایج دوستان خیلی تاثیر گذاره زمانی که با صحبتهای زیبا و پر از آگاهی شما که مستقیم از طرف پروردگارم میاد کنار هم قرار میدم و با نگاه به زندگی شخصی شما و روش استفاده شما از قانون های جهان هستی و نگاه به زندگی این دوستان عزیز و نگاه به زندگی خودم و معجزاتی که اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادنه چنان ایمانی توی وجودم ایجاد می‌کنه که قابل توضیح دادن نیست و چه احساس زیبایی داره

    بی صبرانه منتظر فایل بعدی و شنیدن ادامه داستان زندگی این دوست عزیز و توضیحات زیبای شما هستم

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: