نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 7

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    به نام خالق جان آفرین که جهان را آفرید

    سلام استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز و همه دوستان عزیزم

    چقد صحبت های هادی عزیز عالی بود همه ما دقیقا از ی جایی که چک و لگد دنیارو خورده ایم به اندازه ظرف وجودمون و بعد هدایت شدیم چون خواستیم چون خسته شدیم

    خود من با دوره سلامتی شروع کردم درگیر بیماری ام اس بودم الا 1 سال به لطف الله مهربان و اموزهای استاد دیگه هیچ دکتری نرفتم و هیچ قرصی استفاده نکردم وقتی اومدم توی سایت بعد دوهفته دیگه خودم داروهام رو قط کردم به خداوندی خدا از روز اول حرفای استاد برام وحی منزل بود دیگه هیچ وقت هم دکتر رفتم و نمیرم دیگه هرجای بدنم صداش در میاد من میگم من بلد نیستم باید خودت خوب بشی

    و میشه چرا نشه چرا وقتی ایمان دارم خوب میشه چرا نشه چرا وقتی دستم رو به خدا میدم و بهش ایمان دارم برام کارهام رو نکنه اگه جایی هم نمیشه اونجوری که من میخوام من مشکل دارم دوهفته دارم تو خونه فایل گوش میدم و نت برداری میکنم این برای من مهمه خسته هم بشم دیگه نمیخوام افسار ذهنم رو رها کنم به حال خودش که هرجور دلش خواست تصمیم بگیره الا هم اتفاقی افتاده و من هر ثانیه به خودم میگم اگه چیزی هم پیش بیاد خیر خداس یا ننو میخواد قوی تر کنه با چیز بهتری میخواد به من بده هر چی باشه الخیر فی ما وقعس به نفع منه و چرا وقتی داشت منو سلامت می‌کرد نگفتم چرا پس الا هم نمیگم چرا چون میدونم اون از بالا میبینه من چیزی بلد نیستم من با این کله پوکم هیچچی نمیدونم اونه که همه چی رو میدونه و به خودش میسپارم همه چی رو

    اون منو از هر گزندی حفظ میکنه من فقط باید دستمو بدم دستش و ایمان داشته باشم به تواناییش و واقعا چی میخوام که تو خدایی خدانیست حتما باید چک لقدی بشم تا بفهمم من هیچی نمیدونم اونه که بلده اونه که همه چی میدونه پس مثل بچه آدم سکان رو بدم به خودش تا منو ببره اونجایی که باید ببره

    تا منو حفظ کنه اونجایی که باید مواظبم باشه دیگه با عقل ناقص خودم تصمیم نگیرم من هیچی نمیدونم و اونه که میدونه تمام

    استاد ممنونم از فایل زیباتون خیلی تاثیر گذار بود برای من و دیروز فایل ظبط کردم که بودم از کجا اومدم به کجا رسیدم و به کجا خواهم رفت

    در پناه حق باشید استادعزیزم و دوستان عزیز و خوش کلام من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 688 روز

    باسپاس ازلطف بینهایت الله وهاب

    به لطف خدا نشونه امروز من وبه این صفحه هدایت کرد….

    که چقدنیازمند شنیدن وعمل کردن به موضوع قرار داداشاره میکنه بودم…

    وچندبار بخاطر اعتماد بیجا ونبودقراردادمکتوب ضررکردم.

    روم نمیشد بگم که قراردادبنویسیم.بااین حالی که چندبار کلاه سرم رفته بود…

    وامروز توی این برنامه متوجه اعتماد بنفسم شدم که چقد ضعف وکمبودداشتم که نمیتونستم حرفمو بزنم یا حقمو بگیرم

    خداروشکر امروزلامپهای ذهنم روشن شد

    وخداروشاکروسپاسگذارم

    ازاستادتشکر میکنم بابت زحماتش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    کبری احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    به نام خالق تمام زیبایی های هستی. سلام بر دو دسته خدا رو ی زمین. من سپاس گزار خداوندی هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد. من هم از جهان چک ولقد های زیادی را خورم. من به خاطر اعتماد به نفس پایین و نداشتن اگاهی و نه گفتن سالها ست که حسرت میخورم ولی دیگه فایده‌ای نداره. من به خاطر اینکه با برادرم برای خرید مغازه سرمایه‌گذاری کردم و سند مکتوب نکردم و به راحتی ضربه خوردم. من برادرم رو مقصر نمی دونم وبه این اگاهی رسیدم که خودم تمام این شرایط را به وجود اوردم. من سپاس گزار خداوند هستم من از این فایل به بی نهایت اگاهی رسیدم. تا اول و اخر به خدای خودم تکیه کنم تا هدایت شوم به مسیر درست. بی نهایت سپاسگزار م از استاد عزیز م ومریم بی نهایت شایسته هستم. از خدای بزرگ طلب بهترین ها رو برای همگی عزیزان خاهانم. همگی درپناه یگانه افریدگار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    کبری احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    به نام خالق تمام زیبایی های هستی. سلام بر دو دسته خدا رو ی زمین. من سپاس گزار خداوندی هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد. من هم از جهان چک ولقد های زیادی را خودم. من به خاطر اعتماد به نفس پایین و نداشتن اگاهی و نه گفتن سالها ست که حسرت میخورم ولی دیگه فایده‌ای نداره. من به خاطر اینکه با برادرم برای خرید مغازه سرمایه‌گذاری کردم و سند مکتوب نکردم و به راحتی ضربه خوردم. من برادرم رو مقصر نمی دونم وبه این اگاهی رسیدم که خودم تمام این شرایط را به وجود اوردم. من سپاس گزار خداوند هستم من از این فایل به بی نهایت اگاهی رسیدم. تا اول و اخر به خدای خودم تکیه کنم تا هدایت شوم به مسیر درست. بی نهایت سپاسگزار م از استاد عزیز م ومریم بی نهایت شایسته هستم. از خدای بزرگ طلب بهترین ها رو برای همگی عزیزان خاهانم. همگی درپناه یگانه افریدگار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1313 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم

    خدایا شکر نتایج دوستان از شیوه‌های استاد چقدر خوشحال کننده و انرژی خوبی گرفتم اما از نتایج هادی جان که چقدر می‌شود درس گرفت من همیشه مثل هادی جان زیر دست و پا مچاله شده بودم و چک و لقد جهان را زیاد خورده بودم و از این ضربه‌ها درس نمی‌گرفتم و تکرار یک اشتباه و انتظار نتایج متفاوت را داشتم

    الان با آگاهی سعی می‌کنم کمتر اشتباه کنم و اگر منجر شد سعی کنم دوباره به مسیر برگردم و راه درست ادامه بدهم اما چیزی که هادی جان باعث شد له بشه زیر دست و پا این بود که مسئولیت همه کارها را به دوش دیگران و جامعه و جهان می‌انداخت چقدر زیبا گفت هادی عزیز که در اون شرایط سعی کرد حال خودش رو خوب نگه داره و از زمانی که از کرمان به بندرعباس مهاجرت کرد شروع تازه برای تاثیر گذاشتن به خواسته‌ها و نتایج عالی برسد

    و کارکرد خودش رو از اسنپ شروع کرد و خودش رو بیکار نکرد هر لحظه از زندگی یا رو به پایین هستیم یا رو به بالا داریم می‌رویم و جهان نمی ‌ایستدو ما هم نمی‌توانیم ثابت باشیم ما اگر می‌خواهیم تغییر کنیم باید سعی کنیم ورودی‌هایمان را کنترل کنیم تا وقتی تسلیم باشیم اتفاق خوب می‌افتد هر چقدر زودتر دست خودمان را به دست خداوند بدهیم به نتایج خوب می‌رسیم و این الگوی افراد موفق هستند که تصمیم خداوند شده‌اند همتون رو به خدای بزرگ و مهربان می‌سپارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 829 روز

    به نام خدای یکتا

    فکر میکنم اکثر ما با همون نقطه عجزه به سمت قوانین بدون تغییر هستی اومدیم …

    خودم لحظه ای که بریدم رو خوب یادمه از هر نظر چک و لگدهامو حسابی خورده بودم چه سلامتی چه عاطفی چه مالی و یه جورایی تا جا داشتم حس مچاله شدن داشتم اونجا بود که دیگه به اون نقطه رسیدم که خدایا آخه من چیکار کنم چرا هرچی (به نظر خودم) تلاش میکنم و جلو میرم بدتر مچاله تر و بیچاره تر میشم و همه چیز از همون حس عجز شروع شد که دیگه فهمیده بودم عقل خودم هیچی نیست و اونجا انگار خدا میگفت چه عجب انگار سیر شدی از چک و لگدهای دنیا ….

    و الان اینجام و درسته 5 ماه گذشته ولی خدا میدونه انگار 15سال گذشته چون تغییرات الانم یه جوری بوده که من هرچی برمیگردم عقب و نگاه میکنم میگم آرزو اینا طی 15سال هم برا تو ایجاد نمیشد ، مشکلاتی که بعضیاش رو بیش از 7-8سال به شدت درگیرش بودم با هزار راه حل ولی الان کجان؟ حتی بعضیاشو نمیدونم چجوری حل شدن ،انگار یه جریان آبی باز شده و به میزان شدت و حجمش یه سری مشکلات خودساخته ی منو با خودش برده و این فقط وقتی رخ داد که من پذیرفتم نمیتونم انقدر من من نکردم انقدر نگفتم من میتونم من بلدم من خودم و…

    هر روز و هر روز و هر روز باااید تسلیم بودن تمرین کنم ، باید فروتن بودم دربرابر خدا تمرین کنم ، باید خاشع بودن تمرین کنم ، باید اجازه بدم هدایت بشم باید درهای قلبمو باز بزارم ، باید هرلحظه بهتر یاد بگیرم رو آگاهی برتر حساب کنم ، باید سعی کنم تو هیاهوی زندگی باز فکر نکنم خودم اینکارو کردم و خودم بلدم و خودم انجامش دادم و هربار باید به خودم یادآوری کنم کی انجام داده کی هدایت کرده کی نشونم داده و جمله ی عالی استاد که میگن به اندازه ای که سرت دربرابر خدا پایینه سرتو دربرابر دیگران بالا نگه میداره

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت

    نکاتی از این فایل🪴

    توی قرآن آیه‌ای هست در مورد مکتوب کردن قراردادها،

    یعنی گفته که قراردادها باید مکتوب بشه، شاهد داشته باشه، باید به این شکل باشه،

    اگه طرف سنش پایین بود به این شکل باشه،

    کلی توضیح داده که وقتی شما یک قراردادی رو دارید باید مکتوبش کنید، بنویسیدش و امضا بگیرید.

    خیلی موقع‌ها ما اساس داستان رو رعایت نمی‌کنیم و برای خودمون مشکلاتی رو به وجود میاریم که واقعاً بهمون ضربه می‌زنه،

    سعی کنیم قبل از اینکه بلا سرمون بیاد به اون چیزی که درسته عمل کنیم نه اینکه بلا سرمون بیاد بعد یادمون بیفته که من می‌دونستم این کار درسته،

    ولی انجامش ندادم و این بلا سرم اومد.

    سعی کنیم هیچ وقت خودمون رو بیکار نکنیم،

    بیکاری دشمن رشد و پیشرفته،

    بیکاری مساوی با افسردگیه،

    بیکاری مساوی با به دام افتادنه،

    بیکاری مساوی با سقوطه،

    هیچ وقت خودمون رو بیکار نکنیم،

    وقتی که شرایط مالیمون مناسب نیست از یه جایی شروع کنیم،

    مهمه که از یه جایی شروع کنیم،

    از کارگری، از تمیز کردن خونه مردم، از نظافت کردن بچه مردم، از هر کاری،

    هر کاری که میشه شروع کرد.

    و بعد از یه جایی شروع کنیم،

    چون افسردگی منتظرمونه که بیکار باشیم،

    وقتی بیکار باشیم هزار جور فکر و خیال توی سرمون میاد،

    ولی وقتی که داریم یه کاری می‌کنیم اون فکرها کمتر میشه،

    هیچ وقت خودمون رو از درآمد محروم نکنیم،

    حتی اگه قبلاً یه جایگاه بالایی داشتیم و الان اون جایگاه رو نداریم، بدهکار شدیم، نگیم که من با این جایگاهم، من با این اعتبارم، برم کارگری کنم،

    به خودمون بگیم که اشکالی نداره، من یه زمانی بالا بودم، شرایطم خوب بوده، الان اشتباه کردم،

    تصمیم اشتباه گرفتم،

    ورودی اشتباه دادم،

    باورهای نامناسب دادم، سقوط کردم. اشکالی نداره،

    دوباره شروع می‌کنم،

    از صفر شروع می‌کنم و غرورم رو می‌ذارم زیر پا.

    ارزش‌های کاذب رو نابود کنیم و بریم کار رو شروع کنیم،

    خیلی مهمه که همیشه ورودی مالی داشته باشیم،

    خیلی مهمه که همیشه فعال باشیم،

    اگه فعالیت نکنیم،

    اگه پیشرفت نکنیم،

    اگه حرکت نکنیم،

    اگه بیکار باشیم،

    اگه بی‌مصرف باشیم، سقوط می‌کنیم. جهان ایستا نیست،

    ما یا داریم میریم بالا، یا داریم میایم پایین.

    فکر نکنیم اگه کاری انجام ندیم، سر جامون وایمیستیم.

    ما توی زندگی در هر لحظه یا در حال صعود هستیم، یا در حال سقوط.

    هرگز توی یه منطقه‌ای نمی‌ایستیم، جهان ثابت نیست،

    جهان در حال حرکته،

    هر چقدر که کار کنیم و پول بسازیم به همون نسبت داریم به گسترش جهان کمک می‌کنیم و هر کسی که داره به گسترش جهان کمک می‌کنه،

    جهان بیشتر از همه به اون کمک خواهد کرد،

    این خاصیت جهانه.

    بدترین سم اینه که ما صبح تا شب بشینیم اخبار گوش کنیم که ببینیم کی چی گفته،

    مخصوصاً اخباری که در مورد مسائل سیاسیه،

    اخباری که همش میگه اوضاع بده،

    این دزده،

    این کلاهبرداره،

    دولت اینجوریه،

    رئیس جمهور اونجوریه،

    رهبر اونجوریه،

    آی خوردن، آی بردن،

    آی فلان کردن،

    آی مجلس اینجوری گفت،

    آی فلان اونجوری گفت،

    ما با دادن این ورودی‌ها، فقط پایین می‌ریم،

    با این کار فقط توی ذهنمون بقیه رو مقصر می‌دونیم و خودمون رو یک آدم قربانی، یک برگی در باد می‌بینیم که هیچ کنترلی در زندگیمون نداریم و یه سری آدم قدرتمند، یه سری رهبر و رئیس جمهور، یه سری افراد هستن که اونجا دارن با ما بازی می‌کنن.

    اگر می‌خوام تغییر کنم اولین قدم اینه که ورودی‌هام رو کنترل کنم،

    خودم رو مسئول زندگی خودم بدونم و ورودی‌هام رو کنترل کنم،

    به چیزی که بهم احساس بدی میده توجه نکنم و سعی کنم زندگی خودم رو بسازم.

    نقطه عطف زندگی ما لحظه‌ایه که احساس عجز می‌کنیم، احساس ناتوانی می‌کنیم، احساس تسلیم شدن در مقابل خداوند داریم و این احساس عجز و ناتوانی و تسلیم شدن در برابر خدا برای همه آدم‌ها یکسان نیست،

    بعضی از انسان‌ها وقتی همه چیزشون نابود شد، وقتی که همه چیزشون رو از دست دادن به احساس عجز می‌رسن، به احساس ناتوانی می‌رسن و تسلیم میشن، و از من می‌رسن به خدا و خدا دستشون رو می‌گیره و هدایتشون می‌کنه.

    بعضی‌ها کتک خورشون کمتر ملسه،

    هر کسی یه ظرفیتی داره برای کتک خوردن از جهان،

    هر چقدر ظرفیت بیشتر باشه برای کتک خوردن بدبختی رو بیشتر تجربه می‌کنه، هر چقدر که ظرفیت کمتر باشه، کمتر.

    یاد بگیریم زودتر به این احساس عجز برسیم، زودتر درها باز میشه،

    زودتر به ما گفته می‌شه، زودتر ما هدایت می‌شیم،

    ولی تا وقتی که فکر می‌کنیم نه، من خودم می‌دونم،

    من خودم حالیمه، من خودم فلانم، و ادامه بدیم،

    کتک‌ها بیشتر و بیشتر می‌شه،

    تا روزی که ما یا بمیریم،

    یا به تسلیم بودن برسیم.

    پس همیشه تسلیم پروردگار باشیم،

    از منیت‌های خودمون دور باشیم،

    همیشه بخواهیم خدا ما رو برای هر قدمی هدایت کنه،

    ما تا وقتی که تسلیم هستیم اتفاقات خوب میفته،

    حالا اینجا همون نقطه‌ای هست که بهش میگن نقطه عطف،

    هر کسی که از یه جایی زندگیش عوض شده این الگو رو داشته که گفته من تسلیمم،

    خدایا من عاجزم،

    توی انجمن معتادان گمنام هم قدم اول احساس عجزه،

    میگن باید به عجز و ناتوانی خودت برسی که تو نمی‌تونی این بیماری رو به تنهایی از وجود خودت پاک کنی،

    تو نیاز داری به یک قدرت برتر،

    کِی اون قدرت برتر می‌تونه بهت کمک کنه؟؟

    موقعی که تو تسلیم بشی،

    موقعی که تو بپذیری که عاجزی،

    وقتی خداوند می‌تونه بهمون کمک کنه که ما دستمون رو بذاریم توی دستش، وقتی که ما اجازه بدیم ما رو ببره،

    تا وقتی که دستمون رو می‌گیریم می‌کشیم می‌گیم نه، من خودم بلدم،

    خدا هم میگه بفرما،

    خداوند هرگز هیچ قومی رو به زور هدایت نمی‌کنه.

    هر چقدر که زودتر دستمون رو بذاریم توی دست خدا زودتر خداوند دستمون رو می‌گیره و هدایتمون می‌کنه،

    هرچقدر که دیرتر این کارو بکنیم،

    فکر کنیم خودمون حالیمونه،

    خدا میگه اگه حالیته که برو،

    خداوند که به زور نمی‌خواد کسی رو هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    میلاد پیشگاه بحری گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    به نام خدایی که حامی من در تغییر افکار و باورهایم

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش (دستی از دستان خدا که همیشه دعا خیر و برکت و سلامتی فراوان دارم براشون چون باعث شد من با خدا آشتی کنم و خدا واقعی رو بشناسم) و دوستان عباسمنشی

    امروز هدایت شدم به لطف تو الله به دیدن این فایل و درس هایی که از حرف های هادی عزیز و استاد عباسمنش گرفتم

    تنها سوالی که برام پیش اومد و حس خوب این روزهای من رو خراب کرد این بود که استاد گفتن از هر جایی که تونستین شروع کنید و تا ورودی مالی داشته باشید

    من از 15 سالگی کار کردم، هر کاری کردم، رستوران، بنایی، سر کشتی کار کردم، مغازه داری، املاک و…آخرینش ترخیص کالا بود که دو هفته است بیرون اومدم از کارم چون 2 سال 3 ماه تمام تلاشم رو کردم که از کارمندی رشد کنم و خودم رو بکشم بالا از لحاظ درآمد مالی اما نشد که که نشد (مسئولیتش رو به گردن میگیرم با اینکه روی باورهام هروز کار کردم اما قطعا ترمزهای در وجود من بوده که باعث شده بوده من نتونم رشد کنم) یک ماه تمام یک حس بسیار قوی با من حرف می‌زد به من نشانه میداد میلاد زمانش رسیده تو باید از این کار بیای بیرون و من خلاصه پا رو ترسم گذاشتم و شهامت به خرج دادم و اومدم بیرون با اینکه هیچکس به من قول هیچ کاری رو نداده بود اما فقط رو خدا حساب باز کردم گفتم الله جان من قدمم رو بر میدارم تو خودت من رو هدایت کن به سمت رسالتم در این جهان هستی، هر شب برای خدا می‌نویسیم خدایا رسالت من در این جهان چیه؟

    تنها کاری که کردم برای الله نوشتم من شغلی رو میخوام که این شرایط رو داشته باشه (بر اساس قانونی که ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم) گفتم خدایا نمیدونم چیه رسالتم و شغلم تو من رو از بی نهایت راه هدایت کن

    الان 36 سالمه و هیچ عجله ای ندارم اما اینکه استاد تو این فایل گفتن از هر جایی شروع کنین واقعا نمیدونم چکار باید انجام بدم

    از یک طرف حالم خیلی خوبه این روزا و میدونم الله هدایتم میکنه از یکطرف صحبت استاد که گیجم کرد، چون من شغل ترخیص کالا رو شروع کردم گفتم باید ادامه بدهم، تکامل رو طی کنم، عجله نکنم اما نشد که نشد و روز به روز به جای صعود فقط سقوط کردم

    گیج گیجم و عاجز

    خدایا خودت هوای پسرت رو داشته باش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آرزو نظامی گفته:
      مدت عضویت: 1532 روز

      سلام درود خدمت شما دوست عزیز

      درسته باید ازخداوند هدایت بطلبیم ولی شماهم باید اقدام کنید شما ازکاری که دوست نداشتین اومدین بیرون حالا دنبال این باشید چه کاررو دوستدارین و بهش علاقه دارین همون استارت بزنید ولی کنارش برای خودتو یک ورودی مالی داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    دروداستادعزیزم ومریم جانم

    و همه دوستان عالیم

    دیدن این فایل ونشانه های آن مرابه روزهای اولی

    هدایت کردکه برای اولین بارداستان درس آموز

    آقاهادی نقطه عطف زندگی من وعزیزدلم شدبا

    صحبت‌های طلایی شماکه چقدرتسلیم خداوند

    بودن راههارابرایمان گشودوزانوزدن به درگاهش

    واعلام عجزباتمام وجودوشروع تغییرات ماوجاری

    شدن آرام آرام آگاهی وذهنی بازباگوش دادن به

    فایل هایتان وبعددوره های عالی ودگرگونی عظیم

    درتمام زوایای زندگیمان دراین چندماه خدایاچقدر

    سعادت نصیبمان کردی وماراهدایت نمودی به

    سمت سایت طلایی استادم الهی شکرت که ازدلم

    خبرداشتی که همیشه دوست داشتم بنده ای باشم

    درستکارودرست عمل اماناآگاهی مرابه کجاکشاند

    ولی نجاتم دادی ومن هرنفس شاکروسپاسگزارت

    هستم…..

    استادعزیزم ازشماهم بی نهایت ممنونم درپناه

    خداوندمهربانم هرنفس شاد،سلامت وعالی

    بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      بنام خالق زیبایی ها

      سلام دارم خدمت خواهرو جواهر ارزشمند

      مریم بی نظیر

      (وقتی گفتم مریم یاد خانم شایسته افتادم )

      حالتون عالی و متعالی

      همیشه فعالیت های شما و کامنت ها و نوشته هاتونو میبینم (می خونم ) توی سایت .

      ولی متاسفانه هر بار که میخاستم براتون بنویسم.

      دسترسی به فرکانس شما رو نداشتم و ازتون فاصله داشتم .

      امروز هدایت شدم به این فایل و کامنت شما .

      ازتون سپاسگزارم

      و کمال تشکر رو دارم .

      و خداوند رو شاکرم برای وجود نازنین خواهرم.

      و خداوند رو شاکرم که فرصتی داد برای این فرشته عاشق بنویسم و ازش تشکر کنم. هرچند نیاز ی به تشکر بنده نیست .

      مرسی خواهر قشنگم.

      روز گارت شاد شاد

      بزم عشقت پر سرور

      قلب نازنینت از غصه دور

      عمر شیرینت بلند .

      بهترین، بهترینها رو برات آرزو مندم

      بی نهایت دوستون دارم

      امضای الله مهربان پای تک تک آرزوهات.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مریم مهدوی فر گفته:
        مدت عضویت: 903 روز

        درودبه سیدعظیم بزرگوار

        ممنونم ازمحبت ولطفی که به من داشتید،تبریک میگم بودن پربارتان دراین سایت طلایی وکامنت های عالی باعملکردفوق العاده وان شاالله مثل ستاره های تان درآسمان آگاهی بدرخشیدوهمیشه وصل به این آموزه های ناب استادمان.

        در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید.

        خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

        متشکرم متشکرم متشکرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    بنام خدای مهربانم

    با سلام خدمت استاد عزیز و آقا

    امروز هدایت شدم به دیدن این فایل بسیار تاثیر گذارتون و البته که قبلا هم دیده بودمش ولی انگار امشب یه جور دیگه بود برام..خیلی بهتر درکش میکنم و وقتی داری از شرایطتت میگی بیشتر به عمق اون لحظت ارتباط میگیرم ..

    در مورد قرداد بستن و یا شریک داشتن من استاد این دو گزینه بودم ..از وقتی یادمه هر کاری راه انداختم بدون قرداد بود و همش میگفتم رفیقیم چه اشکالی داره و جالب اینجاست بارها هم رو همین موضوع چک و لغت خورده بودم ولی من کتک خورم ملسه

    تا این آواخر که با یدن همین فایل تصمیم گرفتم که همیشه قرداد ببندم و با اینکه هنوزم پاشینه آشیلمه ولی تمام تلاش خودمو میکنم که این باور نادرست صحیح کنم و این فایل تلنگر خوبی برام و من ممنونم از شما دوست عزیز و استاد عزیز دلم که استاد این قوانین هستن ..

    تسلیم بودن در مقابل پروردگار نقطه ای که من یه خاطره خوب ازش دارم ،یادم میاد پارسال که کار جدیدمو با باورهای غلط راه انداخته بودم حسابی ورشسکته شده بودم و جای رسیده بودم که دقیقا مثل آقا هادی ماشین پارک کردم و چند دقیقه با عجز کامل گریه کردم از خدا خواستم هدایتم کنه ..نمیدونم دقیقا چقدر بعد از تسلیم شدنم به مسیر بعدی یعنی کار جدیدم هدایت شدم ولی اون روز قشنگ حسم بهم گفت که همه چی قراره عوض بشه و شد

    اون روزا فقط طلبکارا و کارگرای که حاظر بودن از گوشت تنم بگیرن و پولش کنن برا خودشون دورم بودن و از درو دیوار فقط بهم زنگ میزدن تهدید میکردن ولی امروز همه خیلی چیزا فرق کرده آدما دورم عوض شدن ،کلی احساس آرامش دارم کلی تجربه کسب کردم که به جرات میگم اصلا قابل مقایسه با قبلنم نیستم و همشو مدیون هدایت الله هستم ..

    استاد من توی این مدت که باهاتون آشنا شدم انصافا ورودی هامو خوب کنترل کردم ،هر چیزی مثل تلوزیون ،رفیقای قدیمی ،اخبار و خلاصه هر چیزی که حس کردم منو دورم میکنه از اهدافم انداختم دور ،جوری که حتی قیمت دلار نمیدونم

    چقدر این جمله درسته که ذهن انسان با ورودیها برنامه ریزی میشه و فقط کافیه تو خودت مثل کارگردان برنامه زندگی خودتو بنویسی تا زندگیت از نو بسازی ..

    هادی جان وقتی در مورد قرص آرامش بخش صحبت کردی چقدر برای من این موضوع قابل لمس بود چون منم حدود ده سال با قرص زندگیمو سپری کرده بودم و هیچ وقت تجربه خواب لذتبخش نداشتم ولی به لطف خدا و آموزهای استاد تو یک شب همه چی گذاشتم کنار و اینقدر خوابم لذتبخش شده که شده یکی از مواردی که سپاسگذاری هر روزه بخاطرش انجام میدم ..

    منی که 36 سال دنبال معنی زندگی میگشتم و بدنبال این بودم که چرا اومدم تو این دنیا و اصلا قراره چه اتفاقی بیافته ،

    همیشه برام سوال بود یعنی زندگی همین چند روز دنیاست و بعدش میمیریم

    اونم با شرایط که یه عمره دارم میدوم و از صب تا شب مشغول کارم و اخرشم هیچی به هیچی …

    همیشه ذهنم با این سوالات درگیر بود تا اینکه منم تسلیم هدایت خدا شدم و اونجا بود که زندگی من همش شد لذت ،از خوابیدنم گرفته تا دیدن لبخند قشنگ فرزندم تا خوردن یه غذا خوشمزه که هیچ وقت اینطور برام لذت بخش نبود ..

    استاد بینهایت سپاسگذارم ازتون که جواب همه سوالات من اینجا و با شما داده شد..

    آقا هادی بینهایت از شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: