نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 5 - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-17.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-06 08:35:512024-09-24 19:42:32نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
خدمت استاد عزیز ، مریم جان نازنین ، هادی عزیز و تمام اعضای خانواده ام در این سایت الهی سلام عرض میکنم. امیدوارم شاد و سالم باشید.
برای گذاشتن رد پا از خودم و سپاسگزاری و یادآوری مسیر طی شده زندگی ام این کامنت را با هدایت الله مهربان مینویسم. از وقتی قسمت اول از نتایج هادی عزیز که راجع به افسردگی خودش صحبت کرد به پایان رسید خداوند همش بهم میگفت عظیمه تو هم برو از نتایجت بنویس توهم سپاسگزاری کن و امروز تصمیم گرفتم این هدایت الله را عملی کنم.
منم در سن ۱۵ سالگی ، به واسطه باورهای مذهبی نادرست ، راجع به جنس مونث، راجع به گناه، راجع به خدا ، راجع به پول ، راجع به محرم و نامحرم ، راجع به شاد بودن دچار افسردگی شدید شدم و با خانوادم به روانپزشک مراجعه کردیم و روانپزشک ، تشخیص داد که من باید قرص اعصاب ، مصرف کنم. فکرش را بکنید یک دختر ۱۵ ساله که باید شاد و سالم و پرانرژی باشد دچار افسردگی باشد.خیلی روزهای سختی بود .من در آن زمان با چالش دیگری هم مواجه بودم که افسردگی مرا تشدید میکرد ، من در دبیرستان تیزهوشان بندرعباس ، درس میخواندم و از بچگی هم توی کل کلاس هایی که میرفتم ف همیشه عالی و ممتاز بودم ،استعداد همه چیز داشتم و دارم همین الان هم . و ان زمان یک بچه تیزهوش باید یا رشته تجربی میرفت یا ریاضی . تازه ریاضی هم افت کلاس داشت ،دیگه انسانی و رشته های فنی و هرستان و …. که دیگه ته بی کلاسی و تنبلی بود .
خلاصه کلام اینکه منم چون باهوش بودم طبق این قانون نانوشته (من متولد ۱۳ اسفند ۱۳۶۶) که دهه شصتیا بیشتر باهاش آشنا هستند باید رشته تجربی میرفتم و پزشک میشدم وگرنه هم برای خانواده و هم خودم افت کلاس داشت و هم اگه رشته دیگه ای میرفتم ، هیچ شغلی نمیتوانستم پیدا کنم یعنی طبق باورهای آن زمان جامعه و خودم ، اما من مقاومت زیادی در برابر این باور داشتم و هیچ وقت نتوانستم بپذیرمش.خلاصه من رفتم رشته تجربی و همینطور هم قرص ضد افسردگی میخوردم و خودم اون زمان ، دوست داشتم رشته گرافیک بخونم و نقاش بشم ،اما هم میترسیدم اقدامی براش انجام بدم و تحت تاثیر باورهای دیگران ، فکر میکردم هیچ فایده ای نداره و همچنین فکر میکردم باید زجر بکشم تو زندگیم تا موفق شم و نباید از زندگیم لذت ببرم ، نباید کاری که بهش علاقه دارم که اون زمان نقاشی بود رو انجام بدم ، اگه نقاشی بکشم گناهکار میشم ، خدا دوست نداره نقاشی بکشم و حتما باید از طریق آکادمیک یعنی مدرسه و دانشگاه ، موفق بشم ، خودم تنهایی و تو خونه نمیتونم موفق شم چون خدا دشمن منه و اصلا دوستم نداره ، اصلا بهم کمک نمیکنه ، اصلا باهام حرف نمیزنه ، فقط با پیامبرا و اماما و افرادی که تو حوزه علمیه ایران ، درس خوندن حرف میزنه ، قران رو هم اگه بخونم نمیفهمم فقط افراد متخصص میفهمن ، نباید به قرآن ، دست بزنم ، و هزار تا باورهای مذهبی اشتباهی که راجع به دین و خدا و نماز و روزه و این چیزا داشتم. از همون زمان شروع کردم به خوندن کتابای موفقیتی، خوندن مجله موفقیت ،دیدن سی دی های موفقیتی ، کلاس نقاشی رفتم ول کردم ، کلاس موسیقی رفتم ول کردم ، کلاس تئاتر رفتم ول کردم ، کلاس خطاطی رفتم ول کردم ، هی از این شاخه به اون شاخه میپریدم ، دنبال خدا میگشتم ، دنبال حقیقت میگشتم ، دنبال حال خوب میگشتم ولی پیداش نمیکردم ، چون بیرون از خودم ، دنبالش میگشتم ، زمانی که دیپلمم رو گرفتم و دانشگاه پیام نور رشته مدیریت بازرگانی قبول شدم کمی حالم بهتر شد ، اون استرس کنکوره از بین رفت کمی بارم سبکتر شد و کمی تکلیفم با زندگی معلوم شد. رشته مدیریت بازرگانی هم هدایتی شد ، موقع انتخاب رشته روی کاغذ، رشته شیمی رو زودتر زده بودم ولی زمانی که میخواستم ، وارد سیستم کنم رشته شیمی رئ اصلا نزدم و رشته مدیریت بازرگانی رو زدم و همونم قبول شدم که بعدا فهمیدم بیشتر از شیمی بهش علاقه دارم ، چون من با اینکه درسم خوب بود اصلا درسای شیمی و فیزیک و زیست و علوم پایه رو دوست نداشتم برعکس عاشق هنر و ادبیات و زبان انگلیسی و عربی و این چیزا بودم ولی چون عزت نفس پایینی داشتم فکر میکردم من که نمیتونم برای خودم تصمیم بگیرم و من که نمیدونم ، و خدا که با من حرف نمیزنه بذار بقیه بگن که بهتر منو میشناسن و اون رشته ها که پول توش نیست و خلاصه این چیزا خلاصه من رفتم دانشگاه و همین طور که دانشگاه میرفتم کلاس تئاتر هم رفتم و عزت نفسم بهتر شد ،مجله موفقیت ، هنوز میخوندم کمی با قانون آشنا شده بودم ولی دست و پاشکسته ، متوجه شده بودم که همه چی به باورای خودم ، ربط داره ولی کاملا نمیدونستم چه خبره و چی به چیه تا سن ۲۱ سالگی قرص اعصاب میخوردم و با کار کردن زیاد روی خودم موفق شدم شکست بدم افسردگی رو و خیلی خودم رو تحسین کردم و گفتم منی که تونستم افسردگی رو شکست بدم از این به بعد ، میتونم هر کاری رو انجام بدم مثل شما که دفعه اول تو بندرعباس ، تونستین وزنتونو کم کنین و بعد از اون کلی انرژی گرفتین . بعد تونستم لیسانسمو بگیرم و باز اعتماد به نفسم بالاتر رفت ، ولی هنوز رسالتم رو توی زندگی ،پیدا نکرده بودم ، اون شغلی که عاشقش باشم و هنوز خیلی از مسائل مذهبی با مسائل موفقیتی که میخوندم در تضاد بود ولی بازم مطالعه میکردم ، کلاس تدوین رفتم مدرکشو گرفتم ، کلاس طراحی بروشور رفتم مدرکش رو گرفتم . و زمانی که دانشگاه بودم خیلی خوب کنفرانس میدادم و کلاس تئاتر هم که رفته بودم ، ترسم از روی سن بودن و مورد توجه بودن ریخته بود ، کلاسای بازاریابی شبکه ای رفتم ، اونجا یه سری کتابا راجع به ثروت و پول و روحیه و این چیزا یاد گرفتم ، بازاریابی بیمه عمر کردم نفر به نفر در مغازه ها و خونه های مردم رفتم تا یاد بگیرم تا خودمو کشف کنم ، در همین حین که داشتم کارامو انجام میدادم که دفتر بیمه خودم رو راه اندازی کنم، ازدواج کردم یه ازدواج فوق العاده با یه مرد فوق العاده که یه خانواده فوق العاده داره ، باور کنید مادر شوهرم و خواهر شورام و برادر شوهرا و پدر شوهرم فوق العاده ان و عاشقانه دوستشون دارم در سال۹۴ دفتر بیمه زدم بار اول تعطیل کردم ،سال ۹۶ بچه دار شدم.بعد درابان ماه سال ۹۷ دوباره دفتر بیمه زدم و همون سال ۹۷ در یک بهمن ماه با فایل حزن در قران با شما اشنا شدم که خیلی فوق العاده بود و جواب سوالای مذهبیمو کم کم با سایت شما گرفتم. این دفعه دفترمو دو سال داشتمش و خود به خود خدا تعطیلش کرد و سال ۹۹ دوباره بچه دار شدم و خداوند با تولد بچه هام انگار زندگی رو به خودمم هدیه داده چقدر شادتر و پرانرژیتر و باانگیزه تر شدم خدایا شکرت و اینجا بود که خدا تو آیه ۱۰۵ سوره اسرا بهم گفت رسالتم چیه ؟ گفت قرآن را بخوان و برای مردم توضیح بده ما تو جز بشارت دهنده و بیم دهنده نفرستادیم. این آیه رو در تیرماه سال ۱۴۰۰ ، خداوند بهم الهام کرد و از همون زمان دارم قرآن رو مطالعه میکنم ، سه تا کتاب الکترونیکی نوشتم ولی هنوز نتونستم ازش ثروت بسازم ، دارم ادامه میدم ولی مهمترین چیزی که پیداش کردم ، رسالتمه و اینکه خدا دشمنم نیست ، بلکه رفیق فابریکمه .خدایا شکرت.چند روزی بود که خودمو خیلی سرزنش میکردم که چرا نمیتونم پول بسازم خیلی بی عرضم و این چیزا ، و هادی عزیز که اینقدر خوب ، صحبت کرد و سرگذشتش ،افسردگیش و بازاریابی بیمه اش خیلی شبیه من بود گفتم منم بیام و یه ردپا بذارم.
ممنونم استادجان
ممنونم هادی جان
ممنونم مریم جان
در پناه الله یکتا ، شاد، سالم ،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به زودی فلوریدا میبینمتون…..
سلام به استاد عزیزم و هادی جان محترم و برادر گلم
اول اینکه میخوام بگم که هادی جان چقدر بهت تبریک میگم با این همه موفقیت و توانایی های که بدست آوردی و خودت رو در هر مرحله بهتر و عالی تر شناختی و از همه مهمتر با خدای رحمان و رحیم رفیق شدی و چقدر من با این فایل های که استاد از تو گذاشته توی سایت اشک ریختم و لذت بردم اشکی از شوق و حال خوب که چقدر انسان میتونه تغییر کنه و چقدر میتونه لطف خدا شمال حالش بشه
اره خدا همیشه و همه جا با ماست و همیشه هوامونو داره بشرط اینکه ما خودمون اجازه بدیم که خداوند هدایتمون کنه اجازه بدیم که کمکمون کنه چون اون همیشه با ما در حال صحبت کردنه ولی ما خیلی وقت ها نمیخوایم صدای خدا رو بشنویم این برای خود من هست که میگم ولی جاهایی که گوش کردم نتایج خیلی خوبی گرفتم
نمیدونم چطور از خدا بگم همه دوستان تجربیاتی در این زمینه ریز و درشتی داشتن اما من وقتی که بهش اعتماد کردم با هیچی و جیب خالی ازدواج کردم بدون هیچی مجلس عالی گرفتم بدون هیچی و با کلی ترس از کاری که دوست نداشتم اومدم بیرون و با اینکه هیچ ایده ای نداشتم برام کار خوب فراهم کرد و به درامد رسوند و توی خیلی جاها از زندگیم رد پای خدارو دیدم و حسش کردم حتی توی آخرین موردی که ۶ ماه پیش برام پیش اومد به یک تضاد به ظاهر بد خوردم ولی یک چیزی ته قلبم بهم میگفتی این برات بهتره این به تو کمک میکنه و قراره تو با این اتفاق ارزشت بره بالاتر و رشد کنی و بزرگ بشی بخدا حتی این جملات هم از من نیست از پروردگارمه و با اشک دارم مینویسم که این خدا توی این مدت تنها رفیق و تنها دوست من بوده اگر به هیچی نرسم اما همین که به خدای خودم رسیدم بالاترین پاداشه که این رو هم میدونم که خدا اونقدر رحیم هست که همه چیز رو بهم میده چون نمیتونه نبخشه نمیتونه مهربان نباشه
از شما استاد ممنونم که حرف تمام بچه های هست که توی این سایت هستند که شما خدا رو به ما نشون دادی و باعث شدی رابطه قشنگ ترو با خدای مهربانمان شروع کنیم و چقدر این رابطه قشنگ هست و لذت بخش
خدایا هرچه داریم از تو داریم
هدایتمون کن به راه راست
چقدر زیبا تفسیر کردین سوره حمد رو استاد عزیزم و چقدر خوب خدا و این قوانین الهی رو درک کردین و چقدر خوب و عالی دارین آموزش میدین به کسانی که واقعا میخوان تغییر کنند خداروشکر خداروشکر بابت همه چی
سپاس استاد
سپاس هادی عزیز واقعا برات خوشحالم و بهت تبریک میگم برادر عزیزم
سلام استاد عزیزم من امروز بها رو پرداخت کردم و بصورت درست محصولات روانشناسی ثروت ۱ و بخش اول قانون آفرینش رو تهیه کردم از سایت شما . خب حالا بریم سراغ نتایج درست و جدید من از آموزه های شما 😁😁😁☺️☺️☺️
چقدر خوشحالم استاد احساس میکنم که یه آدم جدید شدم . خدا رو شکر 🙏🙏
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته باتشکر از صحبت های آقا هادی چقدر خوب وتاثیرگذار مراحل واتفاقات زندگیشون رو گفتن همیشه موفق باشن
همیشه دراین فکر هستم که چطور باید تغییر کرد انگار همیشه منتظرم که تغییرات خودشون اتفاق بیفتن غافل از اینکه خودم باید این تغییرات رو بوجود بیاورم
چه چیزی بهتراز اینکه خداوند منتظر منه که بخوام تغییر کنم تا کمکم کنه از وقتی این فایل رو دیدم حرفایی رو میفهمم که نشنیده بودم احساسی دارم که تاحالا نداشتم
نسیم روح بخش خدا همیشه درحال وزیدن است تنها کافیست پنجره ی دلت را بازکنی تا خنکی نسیم به روح وجسمت جان دوباره ببخشد در لحظه لحظه ی زندگی بخشش خدا جاریست تو بخواه وپایبند باش لطف خدا بی پایان است خدا قشنگی یک شروع است لطیف ترازگل به تازگی شبنم خداوند نور امیدیست که درقلب من است وخدا مقصد تنهایی هاست هم دلیل من شیدا شده است هم امیدمن پیدا شده است
لحظه هاتون پراز وجود خدا
سلام استاد عزیزم ومریم جانم
چقدررر تحسین کردم دوست عزیزمون رو بخاطر موفقیت ها و جسارت هایی که در مسیر داشته
استاد اون قسمتی که سوره حمد رو میخوندین با ترجمه چقدررر به دلم نشست
و با خودم گفتم چند سال من این سوره رو میخوندم طوطی وار، و اصلا به معنیش تا همین الان که از زبون شما شنیدم توجه نکرده بودم
استاد بعد تموم شدن این ویدئو من تصمیم گرفتم اینستامو پاک کنم ولی نجوا ها بود که اومد سراغم که
اگر اون پیج هایی که آموزش میزاشتن دیگه نتونم آموزش هاشون رو دنبال کنم چی؟
خیلی نجواها بود استاد
انگار از قافله عقب میموندم🤦🏼♀️
بد گفتم ببین زهرا،اگر واقعا در مسیر هدفت باشی خدا دستان بسیاری داره که کمکت کنه همش همون چیزی که تو میبینی نیست
درمورد آشپزی و خانه داری خب کی بهتر از مریم جان؟
برای حال خوب خب کجا بهتر از این سایت و شما استاد عزیزم؟
اینقدرررر وابسته ی این شبکه بودم که نمیتونستم فک کنم به نبودن اینستا تو گوشیم
پاک کردن اینستا هم تکاملی بود
اول فالور های اضافی م رو پاک کردم
بعد روی تایمر گذاشتم که چ مدت بهش دسترسی داشته باشم
و امروز پاکش کردم
درست همون احساسی رو دارم که میخاستم تنها دوستم رو که تو این شهر داشتم رو بذارم کنار
و الان که چن ماه گذشته میبینم هیچ اتفاقی نیوفتاده در نبود اون دوستم
و شبی که من میخاستم خودم رابطه م رو قط کنم باورتون نمیشه استاد خودش ازم دور شد،هر وقت منو میدید راهشو کج میکرد،اصلا نمیخاس من کاری بکنم،با اینکه تو یه کوچه هستیم اما ماه هاس که ندیدمش
و این ینی مدار من چقدررر عوض شده که حتی خودمم بخام نمیتونم ببینمش
و بجاش دوستی مربی رو پیدا کردم که عباسمنشی هس😍
ازتون سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این فایلهای گرانبها❤
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم
سلام به هادی عزیز و تمام دوستانم
استاد جان عاشقتم با این فکر های بکرت با این ایده هایی که هر بار ایمان مارو به خدا و قانون و حرف های شما بیشتر میکنه
هادی جان اشک منو هم در آورد اونجا که از عشق خدا و پیام خدا حرف زد که خدا عاشق منه و میگه صد بار اگر توبه شکستی باز آ
آره خدا کار میکنه خدا کمک میکنه خدا عاشق اما به شرط ادعونی که اونوقت میشه استجب لکم وگرنه تو قرآن استاد جانم بارها مثال زدن که خدا کمک میکنه هر مسیری که بری و این قانون جهان هستی هست که روند تکامل هادی جان مهر تایید این قانون هست گه قدم برداشت و خدا چطور کمک کرد و هر بار هادی جان به مدار بالاتر رقت
من این کمک و هدایت خدا رو در هر مسیری که انتخاب کنی از شما یاد گرفتم استاد و تو فایل هاتون دیدم که هر بار خدا چطور به شما عزت و ثروت و سلامتی و عشق دادوستد شما انتخابتون خدا بود و توحید سرلوحه زندگیتون و اینو تو فایل که اون اتاق سیمانی رو نشون دادید وزندگی حال حاضرتون قشنگ میشه لمس کرد
اره استاد جان تفاوت کامنت های اینستا و سایتای زمین تا آسمون هست اونم به خاطر این که تو سایت بچهایی مثل هادی عزیز اهل عمل هستن و جهاد اکبر راه میندازه برای رسیدن به اهدافش تمام وردی ها رو زلال و شفاف و سالم میکنه همین امروز داشتم کامنت های اینستا رو همین فایل رو میدیدم دیدم بله خیلیها فقط طلبکارن و میخان هیچ اقدامی نکن و فایل های استاد براشون معجزه کنه
استاد همون جوری که توی همه فایل ها و اول همه دوره ها میگید قدم اول تغییر کنترل وردی هاست و من امروز دوباره اینو عمیقتر درک کردم که حتی یه نگاه هم فکر منو درگیر میکنه و یادمه مریم جان یه بار گفت من حتی نگاه هم نمیکنم اگر تصادفی یا چیزی باشه و من میام هروردی رو میدم و توقع نتیجه متفاوت دارم اینو استاد من قشنگ لنس کردم اون تایمی که همسرم بیمارستان بود و من کنارش بودم با اینکه خیلی تلاش میکردم ورودی مناسب بدم و مدام فایل گوش میکردم اما بازم تا چشمم میوفتاد ذهنم درگیر میشد و احساسم بد میشد و قشنگدیدم که چقدر اومدم پایین و حالا دارم دوباره این وردی هاروفیلتر میکنم وخدارو شکر خدا هم کمک میکنه
استاد جان این فیلتر کردن برای من معجزه کرد مخصوصا از دو یاسه سال پیش که شیوع اون بیماری و شروع سریال زندگی در بهشت بود که من شروع کرده بودم به کنترل و فیلتر وردی هاو خدا شرایطی رو پیش آورد که بیشتر روی خودم تمرکز کنم و وردی ها خالصتر باشه و من هم تا جایی که تونستم تلاش کردم و استاد چند روز پیش داشتم با یکی ازدوستان حرف میزدم یعتی سپاسگزاری میکردم گفتم یه زمانی آدم هایی دور من بودن که مدام درد و غم و آه و ناله و وردی منفی برای من داشتن اما امروز؟خدارو شکر میکنم آدم های دورم درسته کمتر شدن اما به لطف خدا آدم هاییهستن که دارن برای رشد خودشون تلاش میکنن و کمک میکنن که من بیشتر رشد کنم همین دیروز تو یه کلاسی که داشتم یه نگاهی کردم دیدم خدایا شکر آدم هایی با تحصیلات بالا و آدم هایی که دارن روی خودشون به شدت کار میکنن و مهتر اینکه به من کمک میکنن تشویق میکنن که تو هم رشد کن و اینو مطالعه کن اونو مطالعه کن برای رشد خودت تلاش کن وبرای توسعه کارم کلی ایده و نظر میدن و کمک میکنن خدایا شکرت واقعا استاد وقتی میخواستم خداآدم های مناسب رو آورد شرایط مناسب رو آورد
ایمان دارم که اولین قدم برای موفقیت و رشد همون کنترل وردی هاست که خدا بعدش هی برای من کاررو آسونتر میکنه و خودش جهان اطراف منو جوری شکل میده که من به اهدافم برسم
استاد جانم عاشقتم مریم جانم عاشقتم و روی ماهتون رو میبوسم و انشالله به زودی میبینمتون 😘😘😘
سلام به استاد عزیزم و هادی عزیز .آقا من الان سر کار هستم و با هندزفری این فایل رو گوش دادم نمیدونید چقد تاثیر گذار بود اون لحظه ای که هادی جان تلنگر خورد و صدای خدارو شنید اون لحظه که تسلیم خدا شد این لذت بخش ترین لحظه در زندگی هر کسی است .استاد عزیزم خیلی ازتون متشکرم بابت این آگاهیهای فوق العاده این یکتاپرستی که من همیشه ته قلبم بهش نیاز داشتم و الان در همون مسیری که شما گفتید قدم برداشتم و هر روز منتظر نشونه ها و هدایت خداوند مهربانم هستم .خیلی حالم خوبه الان که این فایل رو گوش دادم اشک از چشام جاری شد من عاشق خدا هستم و ازش میخام راه درست رو بهم نشون بده و من رو به کمال برسونه البته که با طی کردن تکاملم که استاد عزیزم همیشه تاکید میکنه و من رد پاهاشوهمه جای زندگیم میبینم . بازهم ازتون سپاسگذارم از شما استاد جانم و مریم عزیزم . عاشقتونم
سلام و درود
بی نهایت سپاسگزارم از خدای بزرگ که من را با آقای عباسمنش آشنا کرد و توانستم بخشی از دوره هارا خریداری کنم و همچنین بی نهایت سپاسگزارم از استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز و همچنین آقای هادی که لطف کردند و این کلیپ بسیار خوب را ضبط کردند🙏🌹🙏
من اصلااااا فکر نمیکردم که یک روزی دوره استاد را خریداری کنم و بسیار در مقابل آن مقاومت داشتم و با یک معجزه که بعداً ان شاالله تعریف خواهم کرد این دوره را خریداری کردم
و بعد از خرید دوره یک آرامشی در من به وجود آمد که سال ها بود چنین آرامشی را تجربه نکرده بودم و خدا را بی نهایت شکر میکنم که من را با استاد آشنا کرد
الان با اینکه خیلی هم رو خودم کار نکردم و زمان زیادی از خرید دوره ها نگذشته اما به خودم بار ها گفتم که این دوره های استاد واقعاااااا میلیارد ها تومان ارزش آنهاست و زندگی آدم را از این رو به اون رو خواهد کرد
بی نهایت احساس عالی دارم
بی نهایت امید به زندگی دارم و خیلیییی مطمئن تر از همیشه مطمئنم به تمامی آرزوهایم خواهم رسید
واقعا اگر دوره های شمارا خریداری نمیکردم معلوم نبود چه بلایی سر زندگی ام میامد و هرروز داشتم خودم را در اتفاقات و افکار و باورهای منفی غرق میکردم
اما الان دارم اون افراد و حرف ها و افکار و باور های منفی که هرروز باهاشون سر و کار داشتم را دور میندازم و بر روی خودم کار میکنم تا آن زندگی رویایی که در ذهن دارم را به لطف خدای بزرگم به وجود آورم
بی نهایت سپاسگزارم از خدای بزرگم بابت وجود بی نهایت ارزشمند شما و همچنین از خانم شایسته عزیز که در این مسیر زیبا همیشه با قدرت در کنار استاد هستند
.
.
پ.ن: واقعا فکر نمیکردم که یک روزی در سایت متنی بنویسم و قرار دهم و این متن را دیشب ساعت ۰۲:۲۵ بامداد نوشتم و تا ساعت ۵ صبح در حال گوش کردن به صحبت های استاد و خواندن متن های دوستان بودم و موجب شد توسط انرژی بسیار زیادی که گرفتم یک متنی از سمت خودم در سایت قرار دهم❤️❤️❤️
( دیشب این متن را در سایت قرار دادم و بعد از لحظاتی از سایت پاک کردم چون میترسیدم که خانواده ام ببینند و خجالت زده بشوم اما الان متوجه شدم که داشتم شرک میورزیدم و نباید نظر کسی برایم مهم باشه و همه ما یک روح مجزا هستیم و ذاتمون یکی هست پس نباید نظر کسی برایم مهم باشد☺️)
به نام خداوندی که پاسخگوی سریع است
اولین باره که توی سایت نظرمو مینویسم تا حالا چندین بار تایپ هم کردم اما پاک کردم
اما امروز با دیدن این کلیپ اشک تو چشمام جمع شد دیشب به آسمون نگاه میکردم و بلند بلند گریه میکردم وبه خدا گفتم چرا بامن حرف نمیزنی چرا صداتو نمیشنوم مگه من بندت نیستم ودرهمین حال و هوا بودم و دنبال جواب سوالی بودم که نمیتونسم از کسی بپرسم منتظر بودم که شب تو خواب جوابمو بده اما صبح هم خبری ازجواب نبود .طبق روال هرروز صبح اومدم تو سایت که فایل گوش کنم این کلیپو دیدم و جواب همه ی سوال هامو گرفتم وشروع کردم به حذف ورودی های مخرب و موزیکای غمگین …نمیدونم حس الانمو چجور توضیح بدم فقط میتونم سپاسگزاری کنم خدایا شکرت خدایا شکرت🥺
بنام خالق زیبایی ها
سلام استاد بزرگوار
سلام به هادی عزیز
چقدر از صحبت های هادی جان لذت بردم.واقعا یکی از خواسته های من همیشه این بود،یکی از دوستان که به موفقیت رسیده و نتایج زیادی بدست آورده بیاد دقیق و کامل و مفصل توضیح بده که در چه شرایطی بوده و از چه جایی و چگونه شروع کرده به تغییر و روند تکاملیشو توضیح بده.
و خدا ،خواسته ی منو این چنین زیبا ،از زبان هادی عزیز برآورده کرد.من هر روز منتظر قسمت بعدی داستان زندگی هادی عزیز هستم و مشتاقم تا روند تکاملیشو بشنوم.
واقعا چقدر انسان میتونه منعطف و متغییر باشه و چقدر میتونه خودشو تطبیق بده با شرایط.
خوب که فکر میکنم میبینم خداوند ،واقعا در خلقت انسان ،سنگ تمام گذاشته و موجودی بی نظیر آفریده.
اونجایی که هادی عزیز،از اتصال به خداوند صحبت میکنه واقعا بغض گلوی منو گرفت ،انگار داشت منو میگفت.واقعا همه ما ی جایی که فکرشم نمیکنیم و انتظار نداریم با ی کلمه ی اتفاق ی صدا ی نگاه چنان در درونمان غوغایی میشه که انگار قلب میخواد از درون سینه بیرون بزنه و اون لحظه انگار قلب داره میفهمه که داره به خدا وصل میشه.و چه لحظه ی نابی هست اون لحظه ایی که با تمام وجود،خدا رو صدا میزنی و اون عاشقانه بهت نگاه میکنه و دستتو میگیره و بلندت میکنه و بهت بال پرواز میده.
اونجایی که هادی عزیز از اولین قدم که کنترل ورودی صحبت میکنه یادم خودم افتادم که ی زمانی صبح تا شب تلویزیون جزو برنامه لاینفک من بود ،ولی وقتی متعهد شدم که ورودی هامو کنترل کنم تلویزیون و با اراده خودم حذف کردم.طوری که الان دیگه تا میبینم tv روشنه،بشدت اعراض میکنم و خودمو از شنیدن و دیدنش دور میکنم.اونجایی که تمام وقتم تو اینستا میگذشت .
تمام پیچ های بیهوده رو پاک کردم و حتی مخاطبین خودمم پاک کردم.
الان تنها استفاده من فقط گوشیمه که اونم فقط فقط تو این سایت گرانبها هستم .و هر روز تشنه تر میشم واسه دریافت بیشتر آگاهی.
اعتراف میکنم که تعهد دادن و جهاد اکبر واسه تغییر کردن،واقعا سخته .ولی وقتی کم کم عادت میکنی دیگه راحت میشه جوری که دیگه حاضر نیستی برگردی به عقب و اون عادات و بپذیری.
متعهد بودن ،کار هر کسی نیست.متعهد بودن یعنی با تمام وجودت بخوای که تغییر کنی و به آخرش فکر نکنی و حتی اگه شرایط به نفعت رقم نخوره باز هم کوتاه نیای و کم نیاری و بخوای که فقط ادامه بدی و حرکت کردن و ترجیح بدی به اینکه مثل یک مرداب، ساکن باشی و گندیده بشی.
متعهد بودن یعنی مثل همون رود جاری باشی و جریان داشته باشی و نگران سنگ های بزرگی که سر راهت قرار میگیرن نباشی و خودتو بسپاری به جریان هدایت خدا که همیشگیه و تا ابد هست.
یک رود فقط به دریا فکر میکنه.
من هم این روزها تنها لذتم فقط اینه که به جریان هدایت خدا وصل بشم و تسلیم باشم و به چگونگی فکر نکنم.و چقدر حس سبک بالی میکنم وقتی که همه چیو میسپارم به خدا و از خودش میخوام که راه درست و نشونم بده و اونو میشه چراغ راهم .
تنها کار ما لذت بردن از مسیر هدایت هست.لذت در لحظه زندگی کردن.لذت بردن از زیبایی ها .توجه به نکات مثبت.تمرکز روی خواسته ها.لذت بردن از متعهد بودن و ماندن در مسیر.اعراض از نا خواسته ها،استمرار در عمل به آگاهی ها،تقویت باورها ی درست،لذت کشف ترمزها،لذت سپاسگزار بودن از داشته ها،لذت بردن از اینکه خالق زندگیمون هستیم،لذت بردن از قوانین ثابت خدا،
و من همه ی اینها را از استادی آموخته ام و می آموزم که خودش مصداق بارز توحید در عمل هست.
و این داستان ادامه دارد….