نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 13

به نام خداوند بخشاینده مهربان

سلامی گرم به استاد عزیزم ومریم خانم عزیز وهمهی دوستان گرامی

واقعا استاد این فایل برای من یه هم زمانی عالی داشت

صحبت های آقا رضای گل و دوست داشتنی از اونجا که خیلی از کامنت های رضای عزیز رو خوندم وداستان هدایتشونو خوندم وکلا خیلی انرژی میگیرم از وجودشون یه جورایی خیلی برام قابله تحسین هستند

رضا جان در مورد تکاملشون وفاصله فرکانسیشون صحبت کردند و یه جایی از صحبت هاشون که گفتن که من چون شکست های خورده بودم وخیلی تلاش کرده بودم فک میکردم که خودم تاثیری ندارم وباید به خدا پناه ببرم که اون منو به یه چیزی برسونه وگرنه خودم که نمیتونم یا تاثیری ندارم

این یه ترمز تو ذهن من بود اما چجوری من خب تمام تلاشم اینه که از شرک به توحید برسم وتا حدودی هم موفق بودم واین رو از میزان دست آورد و آرامشی که دارم میتونم بفهمم اما از اونجا توحید یعنی قدرت ندادن به هیچ عامل بیرونی و قدرت رو دادن به خدا ودرون خودت

من به این صورت متوجه شده بودم که خدا کارها و برام انجام میده وفقط باید از اون انتظار داشته باشم ورودی اون حساب کنم اما اینکه فرکانسهای من و باورهای من تاثیر داره رو درک نکرده بودم

اینکه خدا میخواد برای من اون همه ی کار هارو برام انجام میده اما اگر اون بخواد میشه من خودم که نمیتونم بخوام همون برعکس متوجه شده آن تشاء الله ها أن یشاء الله و ان یرید الله

که اینکه اگر خدا بخواد میشه نخواد نمیشه

و هر موقع هم به خواسته ای تا به اکنون نرسیدم نگفتم من فرکانسشو نفرستادم میگفتم خدا نداده نمی‌ذاره

واین ذهنیت باعث میشد که من یه درگیری ذهنی پیدا کنم وناامید بشم وبعدش شرک بورزم وبگم خدا نخواسته

غافل از اینکه استاد همیشه می‌گفت که من سپاسگذار خدای هستم که قدرت دست اونه واون قدرت خلق زندگیم رو داده به خودم

این قسمت دوم که قدرت رو داده به دست خودم رو من نمی‌خواستم باور کنم چیه یه جورایی از اونجا نشات می‌گرفت که من حاظر نبودم که مسولیت رو خودم قبول کنم

ومینداختم گردن خدا ومیگفتم که من که تاثیری ندارم خدا باید بخواد دیگه اون می‌تونه فرکانس های من تاثیری نداره

واین باعث شده بود که من یهو یه کاری نکنم که خدا رو ناراحت کنم که نخواد خواسته هارو بهم بده در حالی که خدا بیشتر از من میخواد ولی خواستن اون کافی نیست من باید اول بخوام وفرکانس اون خواسته هارو بفرستم یه جورایی انگار این آگاهی مثل اینکه یه کلید رو بزنن یه لامپ تو ذهنم روشن بکنن بهم داده شد

که آقا خودت خالق زندگیتی مسیر وچجوری رسیدن رو تو کار نداشته باش اما فرکانس خواسته وباور خواسته رو بساز اونم بهت میده

واقعا یه فاصله ای بین فهمیدن و درک کردنه

واقعا این فایل به موقع بود خیلی هم زمانی عالی داشت

شب قبلش هم کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم هم خوندم که دقیقا استاد به این نکته اشاره میکنن

((اگر سیستم را درک کنید به خوبی خواهید فهمید این نگاه، که خداوند در گوشه ای منتظر ایستاده تا کاری برای

تو انجام دهد، از اساس اشتباه است.

خیلیها این نگاه را دوست دارند. چون از دیدگاهِ انسانیِ آنها، راحتترین و باور پذیر ترین نگاهی است که

میتوانند داشته باشند. اما این نگاه هیچ کمکی به هیچ فردی نخواهدکرد، زیرا این نگاه موجب میشود در

لحظه هایی که مشکالت آنها را احاطه میکند، قدرت دیدنِ این حقیقت که خودشان با فرکانسهایشان این

موقعیت را به زندگیشان دعوت کرده اند، را از آنها میگیرد و اجازه نمیدهد مسئولیت زندگی خود را بپذیرند

و در نهایت به همان نتیجهای خواهند رسید که دوستمان رسیده است.

اما در هر صورت این تصور که، خداوند در گوشه ای منتظر است تا به محض وقوع بلاهای زیاد بر سرِ ما، دلش

به حالمان بسوزد و بخواهد کاری انجام دهد یا مانع وقوعِ بلاهای بیشتر شود، از اساس اشتباه است و هیچ

کمکی به بهبودِ تجربهمان از زندگی نخواهد کرد.کار سیستم، فقط واکنش به فرکانسهایی که ارسال میکنیم است. حتی اگر با ارسال پی در پی فرکانسهای

اشتباه تا مرز نابودی خودمان پیش برویم، هیچ احساس دلسوزی، در این سیستم بیدار نخواهد شد. این انرژی

فقط به فرکانسها واکنش نشان میدهد نه عملی که انجام میدهیم یا نگاهِ مذهبی ای که داریم.

در مواجه با این سیستم، هوشمندانهترین کار این است که اگر از نتایج خود راضی نیستید، با تغییر

باورها، نگاه و فرکانستان، نتیجه را بهتر نمایید.

هرچه با کنترلِ بیشترِ توجه تان، فرکانسهای بهتری ارسال نمایید، یعنی به احساسِ بهتر و آرامشِ بیشتر

برسید و در این احساس خوب و آرامش باقی بمانید، اتفاقات بهتری را نیز تجربه خواهید کرد.

هرچه خود را در انجام این کار ناتوان ببینید و با توجه به ناخواسته های زندگیتان، خود را در نگرانی و احساسِ

بد نگه دارید، قادر به تجربه چیزهایی که دوستشان دارید، نخواهید بود))

و بنابر گفته های استاد خدا طبق قوانین وسیستمش فقط به فرکانس های تو واکنش نشان میدهد

ویکی از منطق های قوی برای من برای اثابت این باور اینه که اگر من مسیحی یا بودایی یا هر مذهبی دیگه که داشتم خب قطعا به یقین خدا باید با توجه به باور اشتباه گذشته من که خدا میخواهد ومن نمیتونم بخواهم چون از این خدایی که مذهب های دیگه مثل من که قرآن رو باور دارم و پذیرفتم وباورش دارم رو نپذیرفتن پس باید این خدا دهن اونا رو سرویس. کنه

که این باور از اساس اشتباهه وخداوند به باور وفرکانس هر شخصی که تبدیل به عملکردش میشه جواب میده حالا در هر مذهبی که باشه

چون خدا یک سیستمه واین سیستم به این. شیوه کار می‌کنه و حالا تو هرچقدر تو به این سیستم یا این خدا نزدیک تر بشی اون بهتر به تو پاسخ میده حالا با هر دین و مذهبی چون توحید به قول استاد یک مسئله کاملا درونیه به جای مهر روی پیشونی نیست

سپاسگذارم از همه ی دوستان عزیزم برای کامنت های فوق العاده تون

امیدوارم که درست درک کرده باشم