نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 2

«به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود ؛ که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود» «حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیٖ ست ؛ به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود» «مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت ؛ ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود»

سلااااااااام و درووووووود فراااااوان به استاد عباس منش عزیز و همه دوستان گل و نازنینم، از درگاه خداوند مهربانیها، بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و عالی ترین شرایط رو براتون درخواست میکنم. «وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»

فکرشو بکنید ساعت 5:35 بیدار بشی و ببینی فایل جدید داریم روی سایت و…. وقتی میری سراغ جناب حافظ جان که ازش کمک بگیری برای نوشتن کامنت اینو بهت بگه: «به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود». واقعاً به کوی میکده عباسمنش دات کام ، سر صبحی عجب فایلی بود، که آگاهی های اون توی هیچ درس و کتاب و دانشگاهی پیدا نمیشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. چقدر لذت بردم از این آگاهی های امروزم. چقدر احساس همراهی میکردم با صحبتهای استاد عباس منش و رضا عزیز. چقدر این شرایط رو درک میکردم، هرچند اوضاع زندگی من هیچوقت به این نازیبایی و سختی گذشته رضا و گذشته استاد عباس منش نبوده. اگه استاد عباس منش از زیر صفر شروع کرده، خداییش من الان خیلی بهتر از گذشته ایشون هستم. در مورد احساس گناه، آقا رضا مثال گناهان صغیر و کبیر رو میزنه، با اینکه من هیچوقت مرتکب چنین گناهانی نشدم ولی عجیب احساس گناه بر ذهنم احاطه داره. یعنی یه وقتایی بخاطر یه حرف اشتباه لفظی، یا کلمه غلط توی زمان مدرسه خودمو سرزنش میکنم انگار یه جنایت بزرگ‌ بوده، در حالیکه میدونم احساس فعلی برآیند اون کلمه غلط نیست، بلکه محصول واکنشهای غلط و احمقانه جامعه پیرامون بوده، ولی کماکان این ترمز با قدرت برقراره. (تصورش رو بکنید جان جانان، یه موقعی بیاد بگه حمید تو چرا فلان غلط املایی رو توی برگه ات نوشتی، من بخاطر این گناه نابخشودنی میخوام محاکمه ات کنم). چقدر توضیحات استاد عباس منش به قلبم میشینه و چقدر رضا عزیز هم قشنگ توضیح میده، از قدم به قدم تغییراتش. فعالیت توی سایت برای رهایی از احساس منفی. به جرأت میتونم بگم این روزها، توی شرایط نازیبا هم حالم خوبه، هیچ گله و شکایتی از کسی ندارم، یا اگه حالم بد بشه به فاصله کوتاهی احساسم رو مثبت میکنم. اگه بخوام یه نتیجه گیری کلی از این روزهای خودم داشته باشم «توی اکثر مواقع حالم خوبه». چیزهای ساده ای که بقیه رو عصبانی میکنه، یا حمیدِ گذشته رو عصبانی میکرد، الان باعث خنده است برام. وقتی میبینم من دیگه تغییر کردم و اون واکنشهای هیجانی گذشته رو ندارم یه حس درونی میگه آخییییششش راحت شدم ، دیدی میشه تغییر کنی، یه لبخند رضایت از کار کردن روی خودت به لبت میشینه و از همه مهمتر «هر دلی از حلقه‌ای در ذکر یارب یارب است»، وقتی هر لحظه بیاد خداوند هستم و باهاش گفتگو میکنم و ازش درخواست هدایت و حمایت میکنم و هر بار دری از آگاهی و دری از نعمت به روی زندگیم باز میکنه این احساس مثبت و رضایت دو چندان هم میشه.

«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ» «اوست خدایی که جز او هیچ معبودی نیست، دانای نهان و آشکار است، او رحمان و رحیم است.»

«جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد ؛ هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد» کسی که خودش رو نداشته باشه واقعا چیو داره؟؟ و کسی که خدا رو داره چیو نداره؟ چه رفیقی که همیشه همراهمون باشه و بیشتر از خودمون دنبال رشد و موفقیت ما باشه. بیشتر از خود ما. هر چیزی شد بگه بیخیال، من هستم، خودم هواتو دارم.(اون لحظه است که میگی آخییییش ،فدای تو رفیق عزیزم که همیشه کنارمی)

((جهت پیام بازرگانی وسط کامنت : جاتون خالی، دیدم هوا خیلی خوبه، خنک و ابری و مه آلود ، رفتم کنار ساحل گفتم بقیه کامنت رو اونجا بنویسم، یخمک شدم برگشتم، حتی قهوه هم جوابگو نبود، ولی در عوض 4-5 تا پرنده زیبا دیدم که داشتن آواز میخوندن و روی سر و کله همدیگه میپریدن،خیلی خیلی احساسم مثبت تر شد))

«دوستان یه توصیه کنم، تجربه شخصی خودمه، توجه توجه توجه… این تمرین ستاره قطبی واقعاً جواب میده، شب رو با احساس خوب بخوابید،هر جور شده احساستون رو مثبت کنید، حتی بدترین شرایط رو داشتی بگو اکی، الان وقت خوابه، تو فعلا بمون پشت در اتاق، من میخوام مثبت بخوابم. هر جوری شده مثبت بخوابید که صبح فرداش با احساس خوب و مثبت بیدار بشید. کافیه شب رو مثبت بخوابی، صبح هم هوا عالی باشه، شما هم با احساس مثبت بیدار بشی، میشی یه تانک زره‌پوش انرژی مثبت که میتونی همه منفی ها رو در هم بکوبی.

“WARNING” Positive armor activated

خیلی مشتاقم ادامه ماجرای موفقیت های رضا عزیز رو بشنوم.«آقا رضا، بهت تبریک میگم، بی نهایت تحسینت میکنم، از درگاه خداوند بهترین ها رو برات درخواست میکنم، الهی صد هزار مرتبه شکر»

آقا راستی داشت یادم می‌رفت. امروز تولد داریم(کمبود کلی ایموجی احساس میشه) البته نه تولد شناسنامه ای … تولد یک سالگی من در سایت عباسمنش دات کام. نامبرده 365 روز None stop هر روز حداقل 2-3 ساعت توی سایت فعال بوده(حتی بعضی روزها بالای 10 ساعت) اولین فایل هایی که دیده بودم فایلهای موفقیت افراد بود(مصاحبه بعد از مبارزه آنتوان جاشوا) و فایل صوتی مناجات ملاصدرا.‌ و خلاصه چنین شد که خداوند راه راست رو به طرف حمید کج کرد. و بعدش که اومدم توی سایت یکی از اولین فایل‌هایی که دیدم زندگی در بهشت قسمت 243 بود که استاد عباس منش کوله بار سفر رو بست و رفت به تمپا برای کار کردن روی قانون سلامتی. و اولین فایلی که کامنت گذاشتم فایل ابوموسی بود. و مطمئنم خداوند همه اجزای جهان هستی رو مامور می‌کنه تا کادو تولد یک سالگیم رو‌ بدستم برسونه.(شاید همون‌جوری که باد مامور خداوند شد برای هدیه دادن اپل 14 به راس)

اینجاست که یاد سخنرانی معروف اسنوپ دااگ می افتم

I wanna thank me, I wanna thank me for believing in me, I wanna thank me for doing all this hard work, I wanna thank me for having no days off. I wanna thank me for never quit, I wanna thank me for always being a giver , I wanna thank me for being me all the time.

خیلی ممنونم استاد عباس منش عزیز. خیلی ممنونم از خانم شایسته بزرگوار، اعضا فنی و پشتیبانی سایت، خیلی ممنونم از آقا رضا عزیز بخاطر به اشتراک گذاشتن موفقیتش، و خیلی خیلی ممنونم از همه دوستان عزیزم توی سایت. براتون از درگاه جان جانان رب العالمین جان عزیز شادکامی و سلامتی و موفقیت و ثروت و فراوانی و آرامش درخواست میکنم. در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها باشید.

«و انت خیر الرازقین ؛ انک انت الوهاب »

«ز اخترم نظری سعد در رَه است که دوش ؛ میان ماه و رخِ یارِ من مُقابله بود» «دهانِ یار که درمانِ دردِ حافظ داشت ؛ فغان که وقتِ مُرُوَّت چه تنگ حوصله بود»