نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 3

به نام خدا

سلام

یک قسمت دیگه از فایلی که همه منتظرش بودیم کمال‌گرایی ذهنم میگفت بگذار یه بار دیگه فایل رو گوش کنم بعد کامنت بنویسم اما دیدم اگه برای خودم سختش کنم از دفعات بعد ذهنم برا کامنت گذاشتن مقاومت میکنه.

قانون واقعا همیشه کار میکنه تا جایی که عمل می‌کنیم نتیجه میگیریم چه آگاهانه چه غیر آگاهانه برای ایشون هم چون به بدهکاری ها توجه نمیکردن و روی نکات منفی زوم نبودن به فایلها هدایت شدن ،دقیقا قسمت قبل به این فکر میکردم که چطور آدم با اونهمه بدهکاری میتونه حرفهای استاد رو قبول کنه. چون وقتی حال آدم به خاطر یه تضادی عمیقا بد باشه در برابر این حرفها مقاومت داره.

اما ایشون ناخودآگاه تا یه حد خوبی اعراض کرده بود.

بعد می‌رسیم به شور زندگی. چیزی که نمیگذاره توی دور باطل روزهای تکراری بیفتیم مثل این سایت، شغلی که دوستش داریم، هدفهامون یا بسته به وضعیت روحیمون برای من گاهی اوقات که حالم خوب نبوده یه غذایی که میدونستم مامانم قراره برای ناهار بپزه. بعد بهش میگفتم اصلا تو امید به زندگی من رو با این غذا چند سال زیادتر کردی.‌اما خدا رو شکر الان حالم خیلی بهتره.

شور و شوق دیدن فایل جدید استاد واقعا برام ملموسه مخصوصا سری سفر به دور آمریکا. من از دوران راهنمایی عاشق فرهنگ و سبک زندگی و آزادی آمریکا بودم اصلا یکی از دلایل اینکه استاد رو پیگیری کردم همین بود.

یکی که توی آمریکا زندگی میکرد و یه تصویر خیلی قشنگ تری از آمریکا رو نشونمون میداد. و حرفهایی که خیلی به دلم مینشست.

من واقعا نسبت به آدمها بدبین بودم و پاشنه آشیلمه اما استاد رو از اولین فایلی که دیدم صداقتشون رو باور کردم (یه فایلی که توی یه کانال تلگرامی دیدم و استاد داشتن تنهایی با یه کشتی کروز مسافرت میکردن) و من برای اولین بار بدبینانه نگاه نکردم نگفتم اومده خودنمایی کنه و ثروتش رو توی چشم ما کنه، ایده ای که بارها و بارها در مورد افراد دیگه داشتم و بلافاصله بعد اون فایل وارد سایت شدم و عضو شدم و هیچ اصراری بر غیر واقعی بودن داستان استاد نداشتم حرفهاشون رو باور کردم الان که آقای عطار روشن راجع بهش حرف زدن یهو برام واضح شد که بابا من به همه بدبین بودم چطور چیزهایی که استاد میگفت رو باور میکردم؟

اصلا قلب آدم گواهی میده اونم به خاطر این صداقت حقیقی استاد.

البته من قبل آشنایی با سایت یه آشنایی جزئی با قانون داشتم اونم از طریق یک سری کتابها و کانال ها و فایلهای رایگان اساتید دیگه و مثل آقای عطار روشن این ایده در من ایجاد شده بود که لازم نیست هیچ کاری کنم میشینم یه شکرگزاری مینویسم و یه سری مثلا تکنیک های دیگه ای که یاد گرفته بودم قبلا 21 تا فلان و چند تا بهمان و زندگیم دگرگون میشه اما استاد همیشه اصل و از فرع جدا میکنند و من بودم که درک درستی نداشتم ولی با فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است یک طوفانی در من به پا شد.

که نه من باید عمل کنم کسانی که کتابهای موفقیتی دیگه رو خوندن بهتر درک میکنند این اصل و فرعی که استاد راجع بهش صحبت میکنند رو تقریبا اکثر موارد استاد میان همون قانون حال خوب احساس خوب ، حال بد احساس بد رو بیشتر بسط میدن مثال‌های متفاوتی براش ارائه میدن و میشه گفت این پایه و اصل تمام محتواهای سایته و نمیدونم چرا همین قانونی که کلا یه خطه اینقدر گسترده و عمیقه که آدم نمیتونه به جایی برسه که بگه دیگه بهش مسلطم.

در مورد احساس گناه باید بگم فکر کنم اکثر افراد مذهبی یا کسانی که در چنین خانواده هایی بزرگ شدن چنین دیدگاهی به خدا دارند.

خود من یاد دارم که هر وقت یاد اشتباهات دینی خودم می افتادم یه تسبیح رنگی رنگی داشتم، اونو دستم میگرفتم و صدها استغفرالله پشت سر هم ردیف میکردم و آخرش هم احساس بخشیده شدن نداشتم. اما جلسه ای که استاد در دوره عزت نفس در مورد احساس گناه صحبت کردن واقعا قلب من رو پاک کرد.

نه فقط حس بد کارهایی که طبق دین گناه تلقی میشدن، که حس سرزنشی که بعدها به خاطر روزهایی که به قانون آنچنان که باید عمل نکرده بودم و در واقع حس گناه جدیدم بود.

و یادمه شکرگزاری رو اوایل برای رفع تکلیف مینوشتم همونطور که قبلا نماز میخوندم (با یه تصویر بزرگنمایی شده و 4k از جهنمی که برامون توصیف شده بود ولی خوب لازم نبود بمیرم همون حس بد من رو میسوزوند) .

خدا رو شکر الان به خاطر گناهان گذشته که اصلا حس بد ندارم وقتایی هم که اشتباه کرده باشم آموزه های استاد رو یادم میارم.

در مورد بخش ثروت فایل هم یک سری مثال و الگو برای این باورها تو دفترم نوشتم. و واقعا همیشه جای کارکردن دارن.

یه مثالی در مورد عمل کردن و کنترل ورودی ها یادم اومد. من از همون اول که تو سایت عضو شدم میدونستم که باید یک سری چیزها رو حذف کنم اما توجیه میکردم برام مثل ورزش و تغذیه سالم و موارد مشابه اینها بود.

میدونستم خوبه اما، عمل کردن برام سخت بود.

ولی شروع کردم. به صورت تکاملی اول تلویزیون نگاه نکردم، بعد آرام آرام محتوای سالم تری رو در فضای مجازی دنبال کردم سریال های خارجی رو هم حذف کردم (چون توجیه میکردم که محتوای تلویزین ایران سمیه سریال خارجی مشکل نداره) در نهایت الان وقتی آنلاینم یا توی سایتم و یا دارم برای پیج خودم توی اینستاگرام تولید محتوا میکنم دیگه خبری از اتلاف وقت توی اکسپلور نیست و جالب اینجاست از اونجایی که هم من هم مادرم سایت رو دنبال میکنیم، از وقتی تعهد ما جدی تر شد، پدرم هم در مواردی خیلی مثبت تر شده.

در موارد دیگه همون آدمی که میگفت من دوست دارم اخبار نگاه کنم شما نگاه نکنید الان میره و سریال ها و اخبار رو سرکارش یا جای دیگه دنبال میکنه و از وقتی ما خیلی جدی تر ورودیهامون رو کنترل کردیم موقع ناهار و شام که بابام تلویزیون میبینه فقط شبکه مستند (مستند های خوب )یا ورزش میبینه و عملا کنترل ورودی کار خیلی راحت تری شده.

در مورد آیات متشابه و ام الکتاب هم خیلی از استاد سپاسگذارم که سوء تفاهم بین من و خدا رو حل کرد من به خاطر یک سری آیاتی که در قرآن بسیار کم تکرار شده بودند و اصل نبودند با خدا و اسلام درگیر بودم، خشمگین بودم.

آیاتی که متناسب با شرایط اجتماعی زمان نزول به پیامبر گفته شده بودند و اصل نبودند. لازم نبود که در این زمان اجرا بشوند. مخصوصا آنهایی که راجع به زنان یک سری قواعدی رو بیان کرده بود که مختص آن شرایط بودند.

امیدوارم که من هم در این مسیر استمرار و ثبات قدم داشته باشم.

خیلی سپاسگذارم از استاد و آقای عطار روشن بابت این فایل عالی.