نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

434 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حاجی وند گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و مریم عزیز که اینهمه زحمت میکشید این آگاهی های ارزشمند را برای من و خانواده عزیز عباس منش تهیه میکنید استاد جان خیلی لذت بردم خیلی عالیه واز آقا رضا که انقدر عالی توضیح دادن این روش یاد گیری خودشون را از فایلهای رایگان وغیره خیلی پر انرژی و گرم صحبت مکنه رضا جان من خیلی مشتاقم که بقیه این صحبت های ارزشمند رضا جان و توضیحاتی ارزشمندی که استاد در لابه لای حرفهای آقا رضا توضیح می دهندبشنوم و در زندگی خودم پیاده کنم و نتیجشو بگیرم عالیه خدارا سپاسگذارم که من را هدایت کرد و توانستم وارد این جمع ارزشمند بشوم خدایا شکرت استاد جان سپاسگذارم و به امید دیدار شما در روزهای عالی تر و نتیجه های بهتر خودم که بیام و برای شما و تمام دوستان عزیزم تعریف کنم با سپاس فراوان یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فروزان گفته:
    مدت عضویت: 2308 روز

    سلام به استادعزیز وهمه دوستانم وآقا رضا که از نتایجشون برای ما میگن

    با صحبتهای آقا رضا مسیری رو که طی کردم و جایی که شروع کردم قشنگ توی ذهنم تداعی شد.

    منم دقیقا تو برزخی که بودم فقط وفقط به عنوان مسکن وآرامبخش فایلای استاد رو گوش میکردم .

    فقط چون آروم میشدم حسم خوب میشد یه جاهایی حسادت میکردم وگفتن کلمه استاد برام سخت بود ولی به قول آقا رضا جنس حرفا….

    حرفای استاد یه جنس دیگه بود یه حال دیگه یه دنیای دیگه یه حسی که خیلی وقت بود تجربش نکرده بودم (شاید فقط تو بچگی وبازیهایی کودکانه تجربه ش کرده بودم)یه حسی از جنس رهایی از جنس امیداز جنس بودن مثل نوازش نسیم بهاری روی صورتم

    مثل یه هوای ناب وخنک وخالص که دوست داری عمیق نفس بکشی.

    همین متفاوت بودن آنچه که می شنیدم باعث شد ادامه بدم با خودم می گفتم تا حالا که به این منوال گذشته حالا این مسیرو ادامه بدم ببینم چی میشه….چون حالم خوب می شد وبرای ساعتی هم شده جدا میشدم از دنیای اطرافم از تضادهایی که توش قرار داشتم.

    بعضی وقتا با خودم میگم اگه دوباره متولد بشم ولازمه رسیدن به درک الانم از زندگی وحال خوبم گذر از اون همه سختی باشه با دل وجان می پذیرم وحاضرم با عشق همه رو تحمل کنم تا به اکنون برسم به این حال به این خدا به این درک از قوانین الهی واز جهان هستی با اینکه هنوز اول راهم وخیلی راه دارم

    خدایا شکرت،خدایاشکرت،خدایاشکرت

    خدایا تنها تورا می پرستیم وتنها از تو یاری می جوییم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    آقا رضا ممنون که با این فایل به من یادآوری کردی که چطور شروع کردم وقتی از اون موقعیت به اینجا رسیده ایم پس می شود…می شود بیشتر پیشرفت کرد می شود بیشتر خدا وقوانین ثابتش رو درک کرد.سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 3380 روز

    سلام استاد عزیز

    اول از همه دوباره میخوام ازتون تشکر کنم برای به اشتراک گذاشتن نتایج دوستان که به نظر من یکی از بهترین بخش های سایت هست. به خاطر اینکه تمام صحبت های شما و آموزه هایی که در مورد قانون داشتید رو یکسری افراد انجام دادند و واقعا به نتیجه رسیدند و این نشون میده که شما دقیقا راه درست رو نشون دادید نه مثل خیلی از استادان دیگه که در این حوزه فعالیت میکنند و در واقع فقط به فکر سوءاستفاده از ناآگاهی مردم هستند.

    دوم میخوام در مورد صحبت های رضای عزیز چند تا نکته رو بگم که برای من خیلی جالب و تاثیرگذار بود.

    مورد اول اینکه ایشون خیلی روان ، مسلط و با بیانی بسیار شیوا صحبت میکنند بطوری که شنونده رو بسیار مشتاق به شنیدن میکنه و حرفهاشون به دل میشینه. به نظر من ایشون میتونند یک سخنران بسیار حرفه ای در حوزه موفقیت بشن.

    مورد دوم اینکه ایشون لابلای حرفهاشون به نکته های بسیار مهمی اشاره میکنند، مثل اینکه در ابتدای گوش دادن به حرفهای استاد هیچ درکی نداشتند ولی حس خوبی داشتند و این باعث میشد که به گوش دادن به حرفهای استاد ادامه بدن. میخوام بگم که این ادامه دادن و بصورت مستمر در مسیر درست قرار داشتن، باعث به وجود آمدن تغییرات بزرگ در زندگی میشه. در واقع ایشون داشتند بصورت ناخودآگاه و بصورت روزانه باورهای درست رو جایگزین باورهای نادرست میکردند که واقعا تحسین برانگیزه و من از همین جا به ایشون تبریک میگم.

    نکته بعدی که میخوام بگم این هستش که ایشون و یا هادی عزیز هیچ ترسی از گفتن داستان زندگی و آنچه که در گذشته براشون اتفاق افتاده ندارند و این نشون دهنده عزت نفس بسیار بالای این عزیزان هست. به این دلیل این رو میگم که حداقل برای من خیلی سخته که روبروی دوربین بشینم و از گذشته خودم و تغییراتی که توی زندگی داشتم صحبت کنم. اعتراف میکنم هنوز این عزت نفس رو پیدا نکردم ولی دارم روی خودم کار میکنم و حتما حتما یک ویدئو هم از تغییرات زندگی خودم میسازم.

    نکته بعدی که برای من خیلی جالب بود نحوه تدوین این فایل بود که مشخص بود واقعا وقت زیادی برای آماده کردن این فایل گذاشتند و تمامی صحبت هایی که ایشون میکردند یک فلش بک هم به صحبت های استاد داشتند و یا یک جاهایی یکسری نکات رو زیرنویس میکردند که خیلی جالب بود.

    و نکته آخری که میخوام بگم جدی گرفتن و عمل کردن به حرفهای استاد بود که با اعتماد بسیار بالا به هرآنچه که استاد گفتند عمل کردند و خب نتیجه اش هم کاملا مشخصه. با اینکه تا انتهای حرفهای ایشون رو نشنیدیم ولی کاملا از حس و حال ایشون میتونیم متوجه بشیم که چه اتفاقات خوبی برای ایشون افتاده.

    باز هم به ایشون تبریک میگم و امیدوارم که همیشه موفق و موفق تر از قبل باشند.

    از شما استاد عزیزم هم ممنونم به خاطر این آگاهی ها و نکات طلایی که توی آموزه هاتون هست. امیدوارم همیشه سالم و تندرست و شاد کنار مریم عزیز باشید و همیشه خوش بدرخشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    بنام خداوند نشانها!

    خداوندیکه هر لحظه مرا هدایت می کند بسوی بهترینها!..

    اینقدر قوانین الهی درست و دقیقه،به محض اینکه سوالی از ته قلبت برخاسته میشه..سریع جوابمو میده..

    من برای راه اندازی بیزنسم.ذهنم مثل گذشته ها.بهم گفت حالا نمیخاد خاستتو بگی از خداوند.برای حل مسئله ایی که برات پیش اومده.

    بزار یه وقت دیگه که امادگی داشته باشی..با خداوند صحبت کنی..

    یادمه گذشته ها قبل از ورود به بهشتم.همیشه برای تمامی جنبه های زندگیم از خداوند هدایت میخاستم..همیشه میگفتم الان شرایط گفتن خاستم نیست..

    بزارم یه ساعتی،’در اتاقمو قفل کنم.و بتونم با تمرکز بیشتر از خداوند درخاست کنم…اینم عاجزانه ازش میخاستم.همیشه با خداوند صحبت میکردم حالم بد بود…..

    توان احساس خوب با خداوند نداشتم.همیشه از ناحیه فقر و بدبختیهام میدیدمش..

    و دقیقا دیروز همین حالت برام پیش اومد…یه لحظه بخودم گفتم…

    خداوند تو قرآن.بدون اینکه پیامبر درخاستی داشته باشه..

    گفته!از بندگانم بگو من نزدیکم….

    میخام بگم این نزدیکی..من داشتم بخودم سخت میگرفتم..همون لحظه در حال انجام کار خونه بودم…گفتم!

    خدا،’!من میخام وارد مرحله بعدی از کارم بشم.کارمو استارت بزنم.وارد ورودی مالی بشم..تو بهم بگو!…

    چقدر خوبه هر لحظه ما از خداوند درخاست داشته باشیم برای تمامی کارهامون.

    ولی اینقدر این وجود الهی گونمونو از خودمون دور می بینیم..

    که برای این حرکت عاشقانه.میخاد از یه کتگوری ذهن رد بشه…

    و در ادامه…بهم گفت برو نشانه جدیدتو ببین…

    وقتی نوشته ست عزیزمو عمران کامنت منتخبی رو دیدم…

    گفتم همون چیزیه که میخای!..

    خداوند بصورت واضح بهم گفت…

    به خداوند همه چیز رو سپردن و پیش به سوی لذت و ارامش و راحتی بیشتر که خداوندی هست قدرتی و منبعی که قانون بی نهایت ساده و ثابت و بی تغییر است که میتونه منو به تک تک خواسته ام برسونه و وقتی تا اینجا که منو اورده بقیه اش هم خودش هدایتم میکنه به بهترینها »

    چون تو مرحله ایی هستم..که باید نتایج این مدت کار کردن روی باورام.برام پیش بیاد..چون کارم یسری چالشها داشت..

    به لطف و کرم خدا..

    هدایت شدم کارمو به سرانجام خیلی خوبی بکشونم!..و درستم شد…

    چیزی که اصلا انتظارشو نداشتم اینقدر خدا الرحمن الراحمینه…

    میخام بگم باور من اشتباه بود..

    دقیقا کامنت دوست عزیزم مهر محکمی زد بر قلبم..و خیالمو اسوده کرد…

    و بعداش اومدم.فایل رو نگاه کردم.دیدم صحبت رضای عزیزه..گفتم همینجا نقطعه بودلدشه..

    و صحبت شما استاد عزیز بیشتر قلبمو از جا کند..

    راجع به احساس خوب و پایدار بودن از قوانین و نقطعه کلیدی..برای رسیدن بتمام خاستها!

    بیشتر قلبمو به ارامش رسوند..که من تا اونجایی که میتونم احساسمو خوب نگهدارم..چون مدام ذهنم میگه..

    اینکاری که انجام میدی..هیچ ،’شرایط مالی رو نمیتونه برای تو پیش بیاره کی میاد این جنسو از تو بخره…

    ولی خداوند بهم گفت.این ایده ساده.موقعیت پولسازیش زیاده..تو با احساس خوب و کارایی خیلی کوچک و ساده میتونی در روز بیش از چند میلیون پول بسازی..

    و دقیقا جنگ بین ذهن و روح کلافم کرده بود..

    وقتی که استادم،’بهم گفتی احساستو تا اونجایی که میتونه خوب بگیر..

    به اندازه.به نسبتی که بتونی احساستو خوب بگیری اتفاق خوب برات پیش میاد.

    هیچکاری نمیخاد انجام بدی.

    فقط تو مسیر درست بمون.ایده ها موقعه ایی میاد که احساست خوب هست..

    پس تمرین احساس خوب رو داشته باش..

    و باورای توحیدتو قوی کن…

    چند روزه.تمرین غلبه بر ترس یجورایی مهاجرتی هست..حدودا چند ساعت طول میکشه..چقدر همین سفر باعث شد..تا من خودمو بشناسم..خدا رو بیشتر بشناسم..

    چقدر جاهایی بود که ترسیدم ولی اینقدر ایمانمو و باورمو نسبت بخداوند زیاد کردم…

    و مدام تو حین راه رفتن بخودم میگم.من در زمان و مکان مناسبم، خداوند هدایتم میکنه..

    و همین باور باعث شده.تا جسارت خودمو پیدا کنم….

    و نکته دیگه ایی که باعث شد من بیشتر بهش تعمق کنم…

    بازم احساس خوب.و ذوق و شوق زندگی…

    دیدم حتی این عجله برای ورودی مالی برای بیزنس جدید ،’الهاماتیم…

    داره برام مشخص میشه من در مدار درستم.در مدار رشد و ارتقا هستم…

    چون خیلی ذوق و شوقم داره بیشتر میشه و میشینم خاستمو تو برگه کارم مینویسم.اگه اینکار کوچک این تعداد خیلی کم.باشه !من در روز اینقدر درامد دارم.همین انگیزه باعث شده..

    من بدنبال حل مسئله باشم…

    بقول رضای عزیز..صحبت زیبایی کردن…

    ما قبلا هیچ شناختی نسبت بخداوند نداشتیم..من خودمو میگم.چون ما هر کدوممون یه داستان زندگی دارییم!

    از طرف خانواده و جامعه کار رو،’ رنج و مشقت میبینن..

    کار و تفریح رو هیچکس تو دنیا نمیتونه باور کنه…

    و همین باور رنج و مشقت باعث شده بود.که من مدام پافشاری و شرک بورزم برای کارم..

    استاد با همین نگرش.اینقدر چک و لگد خوردم هنوز دردش تو قلب و ذهنم وجود داره..

    چون خودتونم گفتین..که ما قبلا با نگرش قبل و باورای قبل زندگی کردیم.بهمین خاطر تعقییر دادن این نوع نگرش یه جهاد الهی گونه بزرگ میخاد…

    و در ادامه..باور الهی گونه من اصلا نمیدونستم..

    عامل موفقعیت.ایمان بخداونده..به اندازه ایی که ایمان بخداوند بیشتر بشه بهمون اندازه شرایطت تعقییر میکنه..

    و خداوند امروز و دیروز صداشو برام بلند کرد با کامنت عمران عزیز…

    صحبت استاد عزیز..داشتن و بولد کردن احساس خوب..و تعقییر نگرش بیشتر و کنترل ورودی ذهن بیشتر…

    امروز صبح تو حین انجام دادن الهاماتم..رسیدن به باغ زیبای نخلستان!کلا امروز تا تونستم تحسین کردم..

    دیدم چقدر درختای نخل،’اون قسمت که دقیقا مثل پردایس زیبامون بود..

    ایشون جلوی حیاطشون.که نخلستان بود..و دور تا دورشو بسیار زیبا با پرهای نخل.که ما میگین..(گرز)…حصار کشیده بود…

    دیدم چقدر ثمرهای درخت نخل پر پشت و زیبا و تمییز و مرتب بودن.و داخل پر از مرغ و خروس بود..واقعا لذت بردم و چند دقیقه ایی همونجا نشستمو تحسین میکردم.

    با خودم داشتم نشانه امروز رو،بررسی میکردم.میگفتم نگاه کن برای داشتن احساس خوب..مثل این درختای نخل..و این نخلستان باید مدام بفکر تمییزی و بازسازیش باشیم.

    چون یه درخت نخل تا اینکه برداشت بشه..از اوایل عید شروع میکنه..به طارونه زدن.تا آخر شهریور اوایل مهر.بعضا طول میکشه..تا برداشتها صورت بگیره..

    بهمین دلیل یسری مراقبتهایی وجود داره…

    و بعضا بایدم روزانه باشه..

    گفتم نگاه کن..هر چیزی که ما استفاده می کنیم.نیاز به مراقبت داره..

    پس باید بتونی مواظب احساس خوبتم باشی..

    تا وقتی احساست خوب باشه.اتفاق خوب پیش میاد..

    اگه تونستی تو زندگیت هر روز ذوق و شوق داشته باشی..که این کتگوری.باید درونتو قوی و حال خوب کنه،بعد اتفاقات وارد زندگیت میشن!..

    حالا دیگه این تمرین خودسازی که به شکلهای مختلف استاد تو کتاب رویاها تمرین دادن.بسیار مهم .و کلید ماندن و پیشرفت و گسترش در دنیای تو هست..

    پس قوی باش.و ادامه بده.باید این احساس خوب رو داخلش مهارت پیدا کنی..

    و نکته بعد…

    وقتی که این باور رو گفتین.که امروز بازم اومدم.راجع به زیباییها و فراوانی خانه های زیبا تحسین میکردم خدا مدام نشانه تایید رو برام میورد…

    و چند تا صحنه ترسناک هدایت شدم.ولی دلم پر از ازامش بود و برام مهم نبودن…

    و شما وقتی گفتین..این باور رو مدام برای خودتون باز کنید..

    که خداوند بیشتر از شما دوستداره که شما ثروتمتد باشید.

    وفضاشو برات فراهم کرده

    و تو رو تو اینراه هدایت و حمایت میکنه..

    و این باور مدام دارم بخودم نهیب میزنم…

    نگاه کن این ایده الهامی خداوند دوستداره که تو خوشبخت باشی.خداوند دوستداره،تو ثروتمتد باشی..

    گفتم برای اینکه من بتونم این باور رو ،بهش برسم.باید بتونم از تمریناتم که در این مسیر هست بخوبی و درستی استفاده کنم.

    به اندازه ایی که عمل کنم به گفته ها!بهمون نسبت اتفاقات برام براحتی پیش میاد..

    حالا هر چقدر من اگاهیهام به قوانین کلیدی،’بیشتر بیشتر بشه.. بهمون اندازه ،’بیشتر برام، کارها انجام میشه و من ایمانم بیشتر میشه..

    پس نکته کلیدی فرکانس بالا ظرف نعمت بیشتر..عمل به اگاهیها و متاهد شدن..عمل به احساس خوب بیشتر..بهمون اندازه،’نتایج من تعقییر میکنه..

    و در نهایت استادد عزیزم،!گفتین.اگه نتایج شما بیرونی تعقییر نکرده.بخاطر اینه شما،درونی تعقییر نکردین..

    تعقییرات من..از احساس منه!..احساسی که توحید،احساسی باورای من..هست….اتفاق خوب پیش میاد…

    به امید زندگی عالی و احساس خوب…بیشتر!و ایمان بخداوند..

    کل قانون ساده خداوند.احساس خوب..که نتیحه اش اتفاق خوب هست..

    ولی بعضی موقعا نجوا نمیزاره اصل رو رعایت کنیم.

    من چیزی که احساس میکنم..زیبایی این قانون احساس خوب…اینه هر بار خودشناسیم بیشتر میشه.و به اندازه ایی که من احساسم خوبه..بهمون اندازه درک اگاهیم.برای مرحله خداشناسی بیشتر میشه..

    و این درک خداشناسی باعث میشه من حالم بهتر بشه.و با خودم بیشتر در صلح باشم.و بیشتر بتونم ذوق و شوق بیشتری داشته باشم..

    چون همه اینها باعث میشه..دنیای چشمانم تعقییر کند..و بیشتر تو همین فضایی که زندگی میکنم..در آرامش بیشتر بمانم تا هدایت بشم به مرحله بعد..

    تمام خوشبختی ما،تمام اتفاقات زندگی ما..فقط با نگرش ما تعقییر میکند..و احساس خوب پایدار میشود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      سلام به شما دوست ارزشمندم

      سلام به شما فاطمه علی پور عزیز

      چقدر خوشحالم که کامنت شما رو خوندم و چقدر سپاسگزارم که از خودت ردپایی به این زیبایی گذاشتی. واقعا تحسینت میکنم برای تمام نتیجه ها و تلاش هات عزیزم.

      چقدر این تیکه کامنتت رو دلم خواست با هم مرورش کنیم و چقدر مثالت به جا بود و به دلم نشست:

      با خودم داشتم نشانه امروز رو،بررسی میکردم.میگفتم نگاه کن برای داشتن احساس خوب..مثل این درختای نخل..و این نخلستان باید مدام بفکر تمییزی و بازسازیش باشیم.

      چون یه درخت نخل تا اینکه برداشت بشه..از اوایل عید شروع میکنه..به طارونه زدن.تا آخر شهریور اوایل مهر.بعضا طول میکشه..تا برداشتها صورت بگیره..

      به همین دلیل یسری مراقبتهایی وجود داره…و بعضا بایدم روزانه باشه..

      گفتم نگاه کن..هر چیزی که ما استفاده می کنیم.نیاز به مراقبت داره..

      پس باید بتونی مواظب احساس خوبتم باشی..

      وای الان تصور کردم ببین ترمزها رو برداریم، احساس مون هم هر روز مراقبش باشیم و خوب نگه داریم در فرکانس بالا. در فرکانس احساس لیاقت و سپاسگزاری و شور و عشق بعد نتایج مالی بُمب بُمب رقم میخوره و چقدر من اون لحظه رو دوست دارم. لحظه ایی که صدای واریزی پول هایی بیاد که از کار و فعالیت های خودم باشه.(البته نمیخوام محدود کنم از سمت همسرمم باشه هم عالیه ولی من پول های بیشتر و بیشتر میخوام.) اصلا میدونی فاطمه جان چند روزه به خدا میگم خودشو در قالب پول و ثروت در دنیای مادی من به م نشان بده. من احساسش میکنم اما میخوام در قالب پول هم لمسش کنم.

      بازهم سپاسگزارم دوست عزیز که نوشتی و داری روی خودت اینقدر زیبا کار میکنی.

      برات از الله یکتا رشد و بهبودهای دائمی رو خواهانم.

      ارادتمندت فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
        مدت عضویت: 1351 روز

        سلام و درود به خواهر عزیزم فهمیمه جان!

        فهمیمه یادمه اوایل ورودم به سایت..یادمه اینقدر شوق و شوق تو مکتب عشق داشتم که هر چی مینوشتم سیر نمیشدم..

        مثالش مثل همون آب شیرینه.که من تشبیهش میکنم به آب زمزم..که بی نهایت خوشمزه و با کیفیترین اب در کره زمین هست.طبق تحقیقاتی که انجام دادن…

        دقیقا منم همینجور بودم..یادمه همون ماه جزو سه نفر اول،’فعالیت در فایل دانلودی شده بودم!

        چقدر این دستاورد برام لذت داشت….

        ….و من این سیری هنوز که هنوزه،’ عطشش داره بیشتر فوران میکنه…

        فهمیمه جان.از گرمای جنوب دارم واست مینویسم.یادمه اویل برام یه پیام گذاشته بودی،اصلا نمیدونستم باید چجور برات پیام بزارم..که بازم نشانه تکاملم بود..الحمدالله الان دیگه خیلی راه افتادم و بیشتر میتونم از نتایجم با دوستان هم فرکانسیم در میون بزارم….

        الان روبروم تو پنجره اتاقم نور خورشید میخوره به تختم…و اسمان ابی و ابی هست.ولی ناگفتنه نمونه هوا گرمه.ولی گرمایش برای من عین بهشته…

        دوستدارم آفتاب بیاد تو اتاقم..میدونی چرا؟

        چون قبلا یه پرده زده بودم.و،’ دوست نداشتم بیرون اتاقمو ببینم!

        که خودت جواب سوالمو میدونی؟!

        خداوند رو سپاسگزارم…الان بهشت اتاقم داره روز افزونتر میشه.

        فهمیمه جان دیروز که برام پیام گذاشتی..یادم از همون سفر الهامی هفته قبل اومد..وای چه روزهای خوبی بود سرشار از عشق الهی بود..چقدر خلوت با خودت خوش میگذره..

        چقدر با خودت که باشی حالت خوبه.

        اینم بدون هیچ وسایل اضافی.و بدون گوشی…

        این دیگه خیلی کیف داره…

        این سفر چند مدار منو،’ با منجیق انداخت جلو…

        چه درسهایی چه چیزهایی یاد گرفتم.چقدر قدرت عملگراییم قوی شد…

        میدونی قضیه این مثال درخت نخل چرا گفتم…

        اون محلهایی که پیاده روی میکردم..کلا پر بود از باغهای نخلستان..ولی چیزی که این محیط منو وادار کرد که بهش هدایت بشم.و بیام اینجا منشنش کنم.

        این بود…این نخلستان نه چندان بزرگ..خیلی آراسته تر و زیباتر از اون نخلستانها بود..بهش رسیده بودن.بهش بها داده بودن….

        کاش میشد عکسشو برات میفرستادم..مثل پردایس بود.حتی مرغ و خروسم داشت..ولی با کالکشن جدید مدل نخلی و زیبا!.

        ..ببین امسال چه بار و ثمری و پر از رزقی برای صاحبش داشته باشه…

        ایشونم از نظر مالی بسیار قوی هست..

        بسیار ،بهم .خوش گذشت.اون محیط!…

        میخام بگم چقدر نشانه های خداوند زیاد هست..فقط کافیه بقول قرآن سوره فرقان…

        آیه 73میگه…

        وقتی انان را به آیات پروردگارشان پند دهند به حالت کری و کوری به آن بی اعتنا نمی کنند..

        نشانها خیلی زیاده.فقط یه چشم بینا و دلی هراسان میخاد..

        دوست عزیزم در نهایت میخام بگم..پیام شما باعث شد با نشانه روزانه ام…

        که هر روز بقول استاد برای رسیدن به خاسته هاتون حاضری چه بهایی بپردازی…

        هر روز.!هر روز.این خیلی مهمه!

        .وقتی اسم زمان حال میاد..این خودش آدمو مقیدتر .میکنه…

        هر روز از خواب بلند بشی..بببین میخای چجور.بهاتو برای رسیدن به خاستت بپردازی..استاد با همین نگرش احساس خوب..تونست مکان به مکان ،زندگیش از تمامی جنبه ها تعقییر کنه…

        همین هر روز بها دادن و مدام و پایدار و با استقامت بودن..خیلی میتونه تو زندگیمون تاثیر گذار باشه…

        یچیزهایی روز به روز داره برام بولد میشه…بخدا اگه کل جهان جمع میشدن نمیتونستن این همزمانیها رو فقط برای ،’شخص،من!… مورد نظر بوجود بیاره!…

        بازم تشکر میکنم..پیام شما موقعه ایی بدستم رسید که باز نیاز داشتم بتونم تو احساس خوب بیشتر بمونم..

        و از اون تکه کلامی..که میگی خدایا..میخام خودتو تو پول ثروت بهم نشون بدی…

        چقدر باور خوبی مخصوص برای کنترلذهنم در اینروزا که دارم تمرکزی روی باورای فراوانیم کار میکنم.

        دوستتون دارم.و سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود…هر لحظه بهای رسیدن به خاسته هامو بکار ببندم.و نخانم ،’زندگی زیکزاکی رو داشته باشم….

        میخام یه خط صاف و پر از حال خوب رو داشته باشم..

        دوستتوت دارم.به امید روزهای خوب و پر از برکت الهی!…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سام احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان عزیزی که این نوشته ی من رو میخونن .من تقریبا از برج 2 امسال با استاد عزیزم توسط دوستم اشنا شدم و یادمه اولین چیزی که از استاد شنیدم گفتگو با یک خانم بود که زندگیشو تعریف میکرد و چ پیشرفت های کرده بود وخیلی از الله میگفت تو حرفهاش منم زود جذب اون حرفها شدم و زود سایت استاد رو پیدا کردم و ثبت نام کردم و فایلهای رایگان هارو گوش میدادم .یه چیزی بگم من شغل درست حسابی نداشتم و نامزد هم بودم خیلی هم علاقه ب کار لوازم ارایشی دارم چون چن سال قبلش تجربه شو داشتم و همیشه ارزوی اینو داشتم که مغازه ی خودم بزنم خدا شاهده من بعد اون فایلها با یه رفیق مغازه ی زدم شریکی از خوشی داشتم بال میزدم اخه استاد میفرماید برو دنبال کاری که عاشقشی من نه بخاطر این که زن و دختر میان پیشم ن اصلاا فقط من عاشق او کارم چون میخام روزی برند خودمو بزنم خلاصه .مدتی گذشت من تو مدار بودم و لطف الله جان و گفته های استاد تونستم عروسی کنم و برم سر خونه زندگیم و اتفاقا مغازه م رو از شریکی کنم تنها یعنی فقط خودم بودم .ینی دوستان روزی راحت 5 ساعت فایل گوش میدادم فایل بود روزی سه بار گوش کنم خواسته هام رو می نوشتم توکلم زیاد بود ب الله .من یه خواسته داشتم دقیق 18 شهریور 1401 نوشتم الله جانم میخام مغازه بزرگی بگیرم .الان دوستان برج 10 خواسته م اجابت شد الله جان هزار بار شکرت من فقط تورودارم فقط تو همه کس منی .دوستان تو مسیر درسته نامیدی میاد سراغ ادم ذهن میره رو نا زیبایی ها .ولی باید تعهد بدیم که کم نیاریم من دوستان خیلی شرایطم سخت بوده خیلی چون یه آدمی بودم که یتیم بزرگ شدم ولی طبق فرموده استاد موفقیت کاری ب اینا نداره باورهاس که تو رو میسازه و توکل ب الله یکتا .انشالله همیشه ثابت قدم بمونم و همیشه الله یادم باشه .استاد خدا عمری با عزت بده .اگه کسی این مطلب منو نوشت ازش ممنونم الله یار و یاور همه تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    هوشنگ بامدادی گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    به نام مهربان ترین مهربانان

    درود خدا بر استاد عباسمنش و دوستان ناب

    این فایل از خیلی جنبه ها جذاب و شنیدنی هستش و نکات بسیار قشنگی توش میشه فهمید.

    یکی از نکات مهمش خلوص نیت و بدون اغراق دوست عزیزمون آقا رضا هستش که آنچه به طور واقعی سرش اومد رو باز گو کرده.

    نکته دیگه ادبیات روان و کلمات ساده آقا رضا هست که به خودش زحمت کلمات دشوار رو نداده و خیلی ساده همه چیز رو گفته.

    نکته بعدی اینکه مراحل شناخت رو قشنگ توضیح داده و پرش نکرده که خیلی زود بره سر اصل مطلب و بخاد فوری همه چیز رو توضیح بده.

    نکته بعدی دست کم نگرفتن فایل های رایگان هست که باید درس گرفت که این فایل ها کوهی از تجربه و نتایج درخشان پشتشون خوابیده و الان خیلی ساده در اختیار من و شما قرار گرفته و البته که باید شاکر خداوند و ممنون استاد باشیم که اینها رو در اختیار ما قرار داده.

    نکته بعدی اینکه راه راست راهی است که خودش روشنه و می کشونه اهلش رو به سمت خودش چرا که شما توی این فایل متوجه میشید که آقا رضا داره بیان میکنه این راه و این سایت به من آرامش داده و من آرام آرام به کلی عوض شدم .

    نکات بیشتری هست که بسنده میکنم به همین چند نکته .

    اما استاد اونجایی که گفتین یکی از نتایج اولیه استفاده از فایل ها احساس آرامش هست خاستم بگم که واقعا همینجوره که شما میگید چون من تقریبا این چهل و اندی روز که عضو سایت شدم و مدام دارم فایل گوش میدم خدا شاهده یک حس آرامش در من پدید اومده که من قبلا اصلا همچین حسی رو نداشتم و خیلی خدا رو شکر میکنم بابت این آرامش .

    از شما استاد سپاس گزارم که اجازه دادید از این فایلها استفاده کنم و لذت ببرم و خدا رو شکر احترام نسبت به من هم زیادتر شده با استفاده از این فایلها که به امید خدا نتایج بزرگتر هم پدیدار میشوند.

    سپاس بی کران از شما استاد و آقا رضا که خوب سخن گفتند و نمونه خوبی برای من تازه کار شدند.

    همه شما خوبان در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2869 روز

    به نام یاور یاران

    سلام به همگی

    سلام مجدد به آقا رضای عزیز واقعا یکی از ویژگی های خوب رضا اینه که خیلی صادقانه و راحت باورها و ویژگی هایی که داشتی و تا چه حد از درک از این آموزه ها داشتی رو‌ میگی

    چقدر یه جاهایی شباهت با روزهای اول خودم رو داشتید چونکه منم روزهای اول عضویتم درکم از این مباحث خیلی کم بود چونکه فاصله فرکانسیم بسیار زیاد بود از درک این آگاهی ها و منم روزها اول وقتی صحبتهای استاد ر‌و میشنیدم انگار یه دنیای تازه برام نمایان شده بود و هنوز زیاد تو این باغ نبودم که با تغییر آروم آروم من باعث نتایج و موفقیتهام میشه بلکه فکرمیکردم من فقط این آگاهی هارو تکرار میکنم و بهشون فکر میکنم بعد همه چیز خودش رخ میده

    البته خب حقم داشتم اتا همین حد درکم از صحبتها باشه چونکه فاصله فرکانسی من بسیار بسیار زیاد بود و در خیلی موارد و ابعاد باورهای من بسیار وحشتناک بود که درست مانند بتن یا فولاد بسیار سفت بود که چکش و ضربه های اولیه من اصلا کارایی خاصی براش نداشت اما درست مانند رضا عزیز میگه تا چندوقت نتایج ملموس یا افزایش مالی یا هرچیز دیگه رو نداشتم بلکه فقط حالم خیلی بهتر میشد و امیدوارتر میشدم،،

    خب خداروشکر که درسته من تا چندوقت ابتدایی من تا همین حد درکم بود اما شور و شوق و گوش سپردن به حرف قلبم اصلا دیگه منو جدا از اینجا نمیدونست و همچنین الان بیشتر بااینکه خیلی اوقات برداشتهای سطحی، اشتباه ،ضعیف،بالا،پایین،اما من همچنان شوق تغییر و ادامه این مسیر موندم و به مسیر دیگه ای قدم نذاشتم

    بااینکه بدلیل باورهای مخرب وحشتناکم خیلی پیشرفتم کند بود در این مسیر و از خودم خیلی اوقات راضی نیستم اما چندها کار عملی بواسطه این آگاهی ها انجام دادم که در تمام زندگیم نتونسته بودم انجامشون بدم‌ چونکه هم جرأتشو نداشتم هم باور نداشتم

    الان چقدر دارم بیشتر پختگی و خونسردی خودمو در این مسیر میبینم که من چقدر بهتر شدم صبورتر شدم

    البته بعضی اوقات برا خودم عادی شده اما بعضی از دوبری هام و اقوامم بهم میگن مثلا چندشب پیش یکی از اقوامم بهم گفت سجاد واقعا آفرین بهت چقدر فهمیده تر و آگاهتر از قبلت شدی من خودم زیاد احساس نمیکردم اونشب چونکه برا ما آدمها وقتی هواسمون نباشه خیلی چیزها زود عادی میشه اما اون گفت واقعا خیلی عالی تر قبل شدی

    و من گفتم خدایا ممنونم از اینکه جایگاه الان م رو نسبت به قبل خودم بهم یادآوری کردی که بهتر بفهمم و هواسم درک کنم که من از کجا به کجا رسیدم

    چقدر این قسمت از صحبتهای رضا عزیز هم بازم خیلی آموزنده و یادآوری هست زمانی که اون اوایل به خودشم بی اعتماد بوده چونکه هنوز اونقدر آگاه نبوده و باور نداشته که بتونه تغییر در خودش ایجاد کنه و نتایج بگیره از عملکرد و تغییر خودش از اینجا

    خود من تا مدتهای طولانی هرکار میکردم که بتونم باور خودمو عوض کنم که من میتونم خیلی کارها انجام بدم اما نمیتونستم امید قلبی رو در خودم زنده نگهدارم یعنی تا این حد از باور تغییر خودم ناتوان و ناباور بودم یه چیز میگم یه چیز میشنوید واقعا خیلی باورهای وحشتناک تقریبا در تمام موارد زندگیم داشتم

    اما همچنان این ندای درون من ادامه دادن این روند رو در دلم زنده نگهداشت

    و همونطور که استاد شما میگی اینجا ما فقط دنبال اصل و اساس هستیم منم از همون اول اینجا رو کاملا احساس میکردم که اصل موضوعه‌ اما اینقدر هیاهوی ذهن من و زیاد بود که من خیلی از مسیر منحرف میشدم هرچه میخواستم به جاده خاکی نزنم اما نمیتونستم ،هی باید تلاش میکردم و انرژی زیاد صرف میکردم تا بتونم در مسیر درست برگردم

    بااینکه من در زندگیم آزمون و خطاهای بسیار وحشتناک انجام دادم اما به خودم افتخار میکنم همچنان دنبال اصل بودم و هستم و چقدر در مواردهای مختلف تونستم به ندای قلبم گوش کنم که الان میبینم چقدر لطف خداوند شامل حالم بوده که اونطور منو صدا زد و بهم گفت مسیر مناسبت چیه یکی از اون هدایتهایی که همیشه در وجود من همیشه در ذهنم پررنگ هست موضوع ازدواج

    تا الان بارها اینجا درموردش گفتم بازم میگم

    زمانی که با اصرار خانواده و اطرافیانم منو با یه بنده خدا آشنا کردن و اونم خیلی خوب و متشخص بود اما من به ندای قلبم گوش دادم و خیلی زود اون فرد رو رد کردم و بااینکه همون خودش هم بقیه خیلی باهام مخالفت کردن اما گفتم نظر بقیه برام مهم نیست بلکه نظر قلبم برام مهمه

    و چونکه در این موضوع شریک زندگیم خیلی برام مهمه و ایمان به خداوند دارم که من در زمان مناسب و مکان مناسب با فرد مناسب و‌ دلخواهم آشنا خواهم شد به همین دلیل احساسم شدیده در این مورد خیلی زود متوجه میشم که خداوند داره چی بهم میگه که این کارو انجام بده یا نده

    و از اونروز که این تصمیم رو گرفتم و عمل کردم هرزمان یادم میاد هزار بار خداروشکر میکنم و میگم خدایا ممنونم ازت واقعا هیچکس مثل تو نمیتونست اینجور منو راهنمایی کنه و خداروشکر که من بهت اعتماد کردم خدایا واقعا ازت ممنونم،،

    و همچنین خدایا ازت ممنونم بااینکه میلیون ها بار بالا و پایین شدم و بدترین تضادها برام رخ داد اما من همچنان در این مسیر ثابت قدم موندم درسته اونطور که باید باور و عمل نکردم اما من خودمو در این مسیر نگهداشتم و همین امروز 3 تا نتیجه خوشحال کننده برام رخ داد و همچنین تا الان یه عالمه اقدام های عملی انجام دادم که تا قبلا حتی جرات فکرکردن بهشون نداشتم و همین الان برا خیلی ها ترسناکه اما من انجام دادم و هرروز دارم بیشتر عمل کننده میشم

    و چقدر نکته آگاهی بخش و آموزنده رو استاد شما گفتی وقتی ما فاصله فرکانسی مون زیاد باشه در اون مرحله و مدار ممکنه حتی نتونیم درست اون آموزه ها و صحبتهارو باور کنیم چه برسه که بخواهیم بهشون عمل کنیم

    پس باید در اولین مرحله اگر نمیتونیم باورشون کنیم بلکه فقط احساس خوب هم ازشون داشته باشیم در اون مرحله خیلی خوبه بعد کم کم بخواهیم کمی باورشون کنیم

    بعد از مدتی بخواهیم اقدام های عملی کوچک انجام بدیم بعد بخواهیم که نتایج های کوچک کسب کنیم بعد همینجور بیشتر و بیشتر و تکامل بیشتر طی کنیم دیگه بعداز مدتی میرسیم به تصاعد و دیگه اینقدر پیشرفت کنیم که با گذشته خودمون هم غریبه بشیم،،

    چقدر این قسمت از صحبت رضا عزیز برا من نکته بیدار کننده داشت

    « هرزمان ما از هرکدوم از صحبتها و آموزه ها نتیجه نمیگیریم به این معناست که ما داریم میشنویم ،دریافت میکنیم ،و احساسمون خوب میشه خب همینا خودش طی شدن چندتا مرحله ست اما این امید رو نداریم که بتونیم ازشون در واقعیت زندگیمون استفاده کنیم و نتیجه کسب کنیم و به همین دلیل هم وقتی ما این امید رو نتونیم در دل خودمون زنده کنیم خب نمیتونیم نتیجه هم کسب کنیم

    چونکه هرکدوم از اینا یه مرحله و مدار هستند که باید همشون طی بشند تا برسند به مرحله نتایج واقعی،،

    من واقعا از این لحاظ هم به خودم افتخار میکنم چونکه این آموزه ها رو از همون اول جدی گرفتم و همیشه پیگیر بودم و هستم هرروز و هرروز یکبار نه بلکه بارها و بارها چونکه برام‌ مهمه نخ اینکه مانند بعضی آدمها بگم خب بودنش از نبودنش بهتره

    نعع بلکه گفتم اینا واقعا مهمه و من باید ازشون بصورت حرفه ای و تعهدی استفاده و عمل کنم حتی توی کارم که الان هنوز نتیجه دلخواهم نیست اما دارم همچنان ادامه میدم به پیدا کردن ایرادهام که بتونم رفع ایراد و اشکال کنم از خودم چونکه تو یسری از موضوعات قبلی هم وقتی نتیجه نمیگرفتم اینقدر گشتم و با عشق ادامه دادم تا تونستم به نتیجه هم برسم

    خلاصه از صحبتها و صداقت شما رضا عزیز خیلی لذت بردم و خیلی باعث انگیزه برامون هستید چونکه خیلی دوستانه و صادقانه توضیح میدی

    و همچنین از شما استاد عزیز

    همتونو به خدای بزرگ میسپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    سلام به همگی…

    به به استاد عجب فایلی بود… و چه آگاهی‌های نابی…دیروز صبح دخترم رو رسوندم دم اتوبوس مدرسه و بعد گفتم تو این هوایی که برای ژانویه میشیگان اصلا سرد حساب نمیشه پیاده روی کنم و فایل گوش بدم… خدایا شکرت… سایت رو که رو گوشیم باز کردم دیدم قسمت دوم فایل رضای عزیز اومده رو سایت کفتم خودشه.چقدر لذت بردم از سادگی و صداقت آقا رضای گل… چقدر شیوا و دلنشین تعریف می کرد… هزار آفرین به استمراری که داشتی با اینکه هنوز تو فرکانس درک کامل اون فایلها نبودی… خود همین شروع از فایلای دانلودی و جدی گرفتن و تمرین کردن چقدر قابل تقدیره… با خودم گفتم چقدر من تو این زمینه بهتر باید عمل کنم… ایننننهمه آگاهی های ناب و بی نظیر مجانی در اختیارم بوده ولی چقدر کم استفاده کردم تا الان. به قول استاد اگر همین فایلها برای فروش بود و پول براشون می دادیم شاید اونجوری بیشتر قدرتشون رو می دونستیم.

    حال خوب! فکر می کنم یکی از اولین نتایجی که همه ی بچه هایی که فایلای استاد رو می بینن و گوش می دن بدست میارن همین حس خوب و آرامش بیشتر هست…که خودش سرآغاز و زیربنای کلی دست آورد دیگه س…یادمه من هم وقتی شروع کردم فایلها رو گوش دادن (جهان بینی توحیدی) دقیقا اینو حس می کردم و متعجب بودم که چقدر حالم نسبت به قبل از آشنایی با این صحبتها بهتره، چقدر انگار آنید بیشتری تو دلم هست… شاید یه دلیلش همونطور که رضای عزیز هم اشاره کرد احساس گناهی هست که بخصوص اگر با باورهای مذهبی بزرگ شده باشی بیشتر هم هست… و اینکه آدم از این خوشحال میشه که آخجون می تونم خدایی داشته باشم که منتظر نیست مچم رو برای گیاهای کوچیک یا بزرگ بگیره… خدایی که عاشقمه و دوست داره من به هرچی می خوام برسم هرجند که طول کشید تا همراه با گفتن این حرف‌ها باور هم بش داشته باشیم…

    خدایا شکرت با دین این فایل و همراهی با داستان رضای عزیز روند رشد و تغییر فکر و شخصیتمون رو مرور می کنیم در عین حال از داستان ایشون هم لذت می بریم.

    استاد یکی یه دونه و عزیز و مریم نازنین مرسی که هستین و این زیبایی‌ها و موفقیت دوستان رو با ما به اشتراک می ذارین… عاشقتونم و مطمئنم یه روزی از نزدیک می بینمتون و محکم بغلتون می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1617 روز

    2به نام خداوند بخشنده ی مهربان..

    سلام به استادعزیزم ومریم بانوی عزیزم

    وسلام به همه ی دوستان عزیزم..

    خداروصدهزار مرتبه شکر لطف خدا شامل حالم شد بتونم امروز هم درمسیر درست هدایت باشم..بتونم این فایل پراز آگاهی رو ببینم بشنوم و آگاهی هام بیشتر بشه، ویقین بیشتری پیدا کنم که این مسیر صد درصد درست هست ومن در مسیر درستی هستم ..

    استاد عزیزم حق باشماست در مورد یه نکته طلایی که گفتید،یه کلید واژه، به نام احساس خوب…

    این احساس خوب گرفتن از حرفهای شمابود که باعث شد با آموزه های شما بمونم وادامه بدم این مسیر رو…

    خب من واقعا توشرایط خیلی بدی آموزه های شمارو شروع کردم روحی ومالی داغون بودم، حس میکردم هیچ چیز برای دلخوشی ندارم ..

    اون روزها تمام دلخوشیم شده بود بودن تو کانال تلگرام و توسایت شما…

    منم مثل آقا رضا گفتم خب تا الان خودم که نتونستم کاری برای شرایطم انجام بدم، شاید آموزه های سیدحسین عباسمنش بتونه، کسیکه تو فایلهاش ادا میکنه یه روزی شرایطش مثل من بوده شرایط خانوادگیش، شرایط معنویش، شرایط روابطش، شرایط مالیش و‌..‌.

    خب حس کرده بودم جنسمون یکیه، انگار باهم از یه مسیر از خط یه سرنوشت گذر کردیم…

    وحالا این مرد از اون مسیر بدو دردناک و شرایط بده رسیده به یه پکیج کامل برای خوشبخت بودن از هر نظر…

    مردیکه ادا میکنه هرچی داره خداش خیلی راحت بهش داده…

    اونم به شرط پاکی دل ، به شرط ایمان ویکتاپرستی…

    منم گفتم خب آنچه که عیان است همونم داره بیان میشه…همه چیز نشون از این داره که این مرد راهشو پیدا کرده اونم از طریق بندگی کردن ….بندگی کردنی که از سر شوق هست نه اجبار وگله وشکایت…

    منم دقیقا مثل آقا رضا دیگه حوصله ودل دماغ اینکه خودمو بخوام به آب وآتیش بزنم وکار مهم وبزرگ وسنگینی انجام بدم نداشتم گفتم بذار از مسیر این مرد برم یاد بگیرم چطور بندگی میکنه منم اونطوری بندگی کنم شاید خدا به منم اون چیزایی که به این مرد داده بده…

    خب همیشه هم مهمترین اصل آموزه های شما استادعزیزم این بوده وهست که احساس خوب = اتفاقات خوب

    دیدن فایلهای دانلودی شما هر کدوم به یه راه و روشی حال دل منو خوب میکرد، منم کم کم از خشم وترس و اضطراب ونگرانی های مداوم رسیدم به یه آرامش نسبی، بعد شروع کردم به انجام تمرینهایی که تو فایلهاآموزش میدادید…

    کلا قسم خورده بودم تسلیم باشم برای یه دفعه توزندگیم، برای یه دفعه ایرادها وبهانه های بنی اسرائیلی نگیرم ونداشته باشم، وفقط گوش کنم عمل کنم…

    واینکارو کردم، شکر خدا اول حال واحساسم بهتر وبهترشد، وبعد نتایج از راه رسید، هرچندکوچیک..‌مثل زنگ زدن اتفاقی دوستی که یادش بودم… رفتن اتفاقی به جایی که دوست داشتم برم ولی شرایطش پیش نمی اومد، واریز پول به حسابم بدون اینکه کاری بابتش انجام داده باشم و……

    اینهارو دیدم ونگفتم خب که ایناچیزخاصی نیست، دیدم وبهشون توجه کردم وسپاسگزاری کردم بابتشون …

    و کم کم انقدر اتفاقات ریز ودرشت معجزه وار توی حال واحساس وسلامتی ومالی و معنوی من تا به امروز افتاده که جز شکر چیزی نمی تونم بگم…

    چون با اون شرایطی که من داشتم یا باید خودکشی میکردم، یا روانی میشدم!!!

    حداقل خانوادم این ترسو داشتن انقد اتفاقات بد پشت سرهم زده بود تاروپود زندگیمو ازهم پاشونده بود!!

    .خدارو هزاران بارشاکرم که کمکم کرد هدایت بشم وادامه بدم..

    وحالا نتایج انقدر بزرگ و قابل توصیف هست که مصمم باشم برای تا ابد عباسمنشی بودن وجزء این خانواده بودن وبهش افتخار کردن…

    هزارتا روانشناس، میلیاردها تومن پول، محبت ومهربانی هزاران نفر…هیچ چیز هیچ چیز نمی تونست تو اون شرایط بد حالمو خوب کنه، چون من از درون تهی بودم، من خالی شده بودم …

    و تمام منو خدایی پر کرد با رحمت ومهربانیش که شما استادعزیزم بهم نشونش دادید ودستمو تو دستاش گذاشتید، که همه چیزو باهم بهم داده…..

    استاد جانم یه اشتباهی که خیلی از افراد متاسفانه دچارش هستند اینه که میخوان یه شبه یا تویه مدت کوتاه بشن یه آدم دیگه؟؟!!

    یه دفعه زندگیشون تو چند روز وچندهفته بشه دلخواهشون..

    خب نمیشه که من 37 سال با اون روش با اون باورها زندگی کردم بعد بیام توچند روز چند هفته و.‌‌…بشم همونیکه تو تصوراتم هست همونی که سیدحسین عباسمنش شده!!!

    اولا که تغییر یه شبه اتفاق نمی افته وتکامل میخواد!!!

    دوما قرار نیست من تمام زندگیم بشه کپی سیدحسین عباسمنش ، بلکه من باید خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم، با اینکه چی بودم وحالا چی هستم…

    اینکه من بهترینه خودم باشم…اینکه شرایط معنوی ومالی وسلامتی و روابط من ده ها برابر حتی صدها برابر بهتر شده ورشد کرده باشه نسبت به قبل آشنایی باشما…

    استاد جانم من فقط تو یه چیز میخوام دقیقا مثل شما باشم وحتی بالاتر از شما، اونم تو یکتاپرستی وتوحیدی زندگی کردنتون هست…

    چون شاه کلید سعادت وخوشبختی همینه، اون آرامش وایمانی که انقدر قوی شده که حتی اگه خیلی از چیزهای دیگه مثل روابط و پول ودارایی و….ازش کم بشه، هیچ تزلزلی توش ایجاد نشه، بلکه انقد قوی ومحکم باشه که بگه خدا داده حالا خودشم گرفته، حالا بهترشو میده، یا قبلا تونستم ساختم این شرایط عالی رو حالا باز می تونم دوباره بهترشو بسازم.‌…

    میدونید استاد جانم چنین ایمانی رو آرزو دارم…

    انشالله هممون همیشه وهر لحظه در مسیر صراط مستقیم باشیم ودر پناه امن خداوند…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فاطمه و متین گفته:
    مدت عضویت: 676 روز

    خدای یکتا و بی مانند من سلام و شکرت

    عجب روزیه امروز عجب روزاییه برای من

    نشانه های من از ذهنی و قلبی به فیزیکی و قابل دید رسیده دراین مدت یک هفته ای در شوک عجیبی به سر میبرم

    میخواهم اینجا بنوسیم تا بماند برایم

    خدایه من این بار حواسم هست تورا گم نخواهم کرد با دیدن نتایج یویویی زندگی نخواهم کرد

    اینبار به خودم میگویم میبینی همه اینهایی را که خدا برایت رقم میزند خداست همان خدایی که درست شناختی همان خدایی که اینبار احساس نزدیک و آرامش و همه احساسات از جنس خوب را به تو منتقل میکند نمیدانم مانده ام مبهوتم چجوری توصیفش کنم انققققدر نزدیکم حسش میکنم که گویی قلبم از شدت احساس نمیزنه

    نمیتونم حتی حال خودم رو توصیف کنم

    تنها کاری که من در این حدود یک هفته انجام دادم متعهد ماندم و هرآنچه در توانم بود گذاشتم تا ذهنم را کنترل و ورودی های خوب دهم نجواها بود ولی کنترل کردم چیزایی که الهام میشد عمل میکردم غیبت نکردم به تعهدم ادامه دادم

    ذهنم پر از گفته هاست نمیدانم از کجا و چگونه بگویم فقط این مثال اتفاق بینظیر امروز را بازگو میکنم امروز 18 بهمن 403 در ارومیه هستم من سه روز قبل از خدا برکت و ثروتش را خواستم همان روز اول از سمت سایت استاد تخفیف 25درصدی برایم آمد من این را معجزه دیدم این را ثروت آسکار دیدم و خدارا سپاسگذاری کردم روز سوم یعنی امروز معجزه واقعی بود خدای من…

    صبح برای خواهرم خریدی انجام دادم و اون با اختیار خود 50 هزار تومن بیشتر به من داد

    این یک روزی خدا دادی به ما بود و تفاوتش با سه روز پیش نقدی بودن آن بود

    اتفاق دوم امروز:همسرم خبر داد در همان خرید تخفیف بیشتری گرفت این روزیی دگر از خدا بود

    اتفاق سوم:برادرم جشن دهه فجر قرار بود برود و به من پیشنهاد داد توام میای حسم مثبت بود و پذیرفتم که بروم (خدا پیشنهاد داد و مرا برد) چنان برفی در حال باریدن است که از بیرون رفتن از لحظه ه لحظه آن ذوق کردم از زیبایی برف فراوانی نعمت های خدا

    قدرت خدا در برف

    پاکی خدا در سفیدی برف

    حتی برف را برکتی از خدا دیدم که برای من و عروسی ما نشانه فرستاد

    همه ی اینها را در برف و زیبایی اش دیدم و لذت بردم از قدم برداشتن روی برف ها…

    و آن جشنی که رفتی

    برکت و هدایت هایش:1جشن رایگان بود 2در عین رایگان بود کیک و آب و میوه دادند3من تعهد داشتم و فقط آب خوردم و به خود افتخار کردم4من خوش رو بودم با همه و با اعتماد به نفس برخورد کردم تشکر کردم سلام دادم…کارهایی که قبلا نمیکردم5در جشن فضای خوش فرکانسی ایجاد شد و آهنگ های شاد اجرا شد و حس خوب داد6من با اعتماد به نفس در مسابقه آن شرکت کردم بدون فک کردن به اینکه روز اول سلامتیم هس یا اینکه نکنه سخت باشه 7_من با خواندن یک بیت از الله که جدا از خواسته ی مجری هم بود جایزه گرفتم و جایزه اسمش ثروت و برکت و نشانه از خدا بود 100 هزار تومن کارت هدیه ی نقدی بود

    ابتدا نجواها ناراضی شدند که 100 تومن چیه ولییی من گفتم همینم میتونست نباشه همین هست خداروشکر ارزش معنوی آن را دیدم که من قدم برداشتم خدا به شکل کاملااا تکاملی صبح 50 داد الان 100 خدایا شکرت خوشحالم پس8_در مسیر برگشت راه ها بسته شد بخاطر برف سنگین واما من تمام مسیر را لذت بردم از زیبایی برف و خداروشکر گفتم برای نعمتش حتی درخواست کردم جای برفی زندگی کنم و زمانی که به خونه رسیدیم خدایا چه بگویم جز شکرت

    دیدم گوشیم یه پیام بانکی اومد از حسابی که هیچ کس شماره حسابش را ندارد واریز 3 میلیون تا الان نمیدانم از کجاست و چرا و خدارا میلیون ها بار شاکرم….

    خدای من شکرت برای وعده های صادقت شکرت برای قانون های ماورائی و اصل داستانت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: