نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 9
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-12 05:00:092023-01-31 03:30:19نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خیلی خیلی علاقمندم بقیه صحبت های ایشون بشنوم اگه مقدوره یجا قرار بدین ، ایشون به نظر من تا اینجای حرفاشون صادقانه بوده و من داخل حرفاشون توهم یا دروغ حس نکردم تا اینجاشو که صحبت کردن کارای عملی که میگن انجام دادن کاملا با عقل جور درمیاد آرامش و تعادل شخصیت و عادی بودنو من داخل صحبت های ایشون حس میکنم ادامه صحبتاشون واسه من خیلی جالبه ببینم بعدش چه اتفاقاتی افتاده
به نام خدای بخشنده و مهربان و هدایتگر
سلام به همه عزیزانم
روز مادر و زن به همه دوستان عزیزم در سایت تبریک میگم و بهترینها رو برای همتون آرزو میکنم
چقدر شباهت بین خودم ورضای عزیز هست ،اینکه صبح زود بیدار میشم فقط به عشق انجام تمرینهام و فقط برای اینکه همه خوابن و من میتونم با تمرکز بالا و بهتر شدن احساسم فایلها رو گوش کنم و لذت ببرم
اینکه هیچ ایده ای ندارم فقط با توکل ایمان تمرینهام و انجام میدم
حسرت خوردنهایی که بود،
یادمه اوایل که سفر به دور امریکا رو میدیم وقتی لذت بردنهای مریم جان و استاد رو میدم میگفت چرا برای من اینطور نیست چقدر حسرت میخوردم و چقدر میگفتم خوش به حالشون و دلم این لحظات رو میخواست اما حالا وقتی میبینم فقط لذت میبرم و تحسین میکنم و چقدر احساسم متفاوت شده
صحبت کردنم با خدا که الان چقدر متفاوت شده ، اون زمان وقتی دعا میکردم با گریه و التماس بود و میگفتم «خدایا تورو خدا» والان چقدر متفاوت از خدا میخوام و چقدر متفاوت صحبت میکنم از ته دلم از اعماق وجودم میخوام و احساس میکنم خداوند با لبخند به من پاسخ میده و چه لحظاتی که واقعا احساس کردم بغل خدا هستم و ارومِ ارومِ اروم بودم خدایا شکرت
چقدر زیبا بود جمله رضای عزیز که گفتن« من که نتونستم ، پس بچسبیم به خدا شاید خدا یه کاری برامون بکنه»این یعنی همون تسلیم بودن همون احساس عجز و ناتوانی که استاد میگن
الان منم خیلی اوقات یکاری میخوام انجام بدم و کمی ترس و نگرانی دارم با امید به کمک و نگاه و هدایت خداوند و گفتنم «خدایا توکل به خودت» انگار اتیشی که اب روش میریزی دلم اروم میشه و چقدر اون کار خوب انجام میشه ،
من میگم، خدا فقط همینو از ما میخواد ایمان و توکل به خودش امید به خودش و این اوج دستیابی به موفقیت از نظر منه و چیزی بالاتر از این نیست که همه چی رو بسپاری به خدا ،چون دیگه نگران نیستم و اروم ارومم و این ارامش بهترینها رو برای من به همراه میاره خدایا شکرت
و یک باوری که من داشتم و احساس میکنم که الان بهتر شده باور اینکه کار زیاد مساوی با درامد زیاد، اما یکی از الگوهای من شما هستید استاد که چقدر راحت زندگی میکنید و کارتون راحت و همراه عشقه و اتفاقا دیروز با خودم فکر میکردم که استاد اکثر اوقات فایلها و محتوای فایل رو وقتهایی میگیرن و اماده میکنن که میخوان از یک یکنواختی در بیان مثل مسیری که طولانی هست و استاد میخواد این مسیر رو برای خودشون لذتبخش میکنن یا وقتی توی ترافیک هستن و الان با گفتن این موضوع که رضای عزیز از ساعت 6تا8شب با سختی کار میکردن اما درامد انچنانی نداشتن اینها خیلی الگوهای خوبی و عالی برای من و باور من هست که کار زیاد و تقلا و سختی مساوی با پول و درامد زیاد نیست
وقتی رضای عزیز گفت که من عقیده داشتم با ابن گوش دادن نوشتن و سپاسگزاری بالاخره دل خدا رو بدست میارم منم باورم اینه که بالاخره تمام این کارهای من این انجام تمارین من نتیجه میده و راهی برام باز میشه و راهم رو پیدا میکنم اما در مورد تغییر خودم خیل اوقات به این فکر میکنم که باید چی در من عوض بشه که زندگی من عوض بشه چون بارها از شما شنیدمکه « تا زمانی که شما همینی که هستین باشین نتایج هم مثل گذشته است اما به محض اینکه شما تغییر کنید زندگی شما هم تغییر میکنه »و من احساس میکنم الان انسان متوکل تری هستم ارامترم یادمه در گذشته وقتی با همسرم بحثی میشد من یک گوشه مینشینم گاهی گریه میکردم گاهی به حرفها و بحثها فکر میکردم اما الان در همون موقعیتی که در گذشته برام پیش میاد من شروع به حرکت فیزیکی میکنم میشورم تمیزکاری میکنم و بالاخره یه طوری خودم رو مشغول میکنن تا کمتر به اون موضوع فکر کنم و احساسم بهتر بشه با خدا حرف میزنم و این یک تغییری هست که برای خودم امیدوار کننده است و نشون میده من دارم پیشرفت میکنم و تغییر میکنم و کم کم نتایج و رفتارهای من بهتر و عالیتر خواهد شد
و یکی دیگه از تغییرات در من کم شدن احساس گناه هست اون زمان اگر برای نماز خوندن و یا کار اشتباهی انجام میدادم عذاب وجدان میگرفتن و خودم رو سرزنش میکردم اما الان خودم رو پذیرفتم که من یک انسانم و امکان خطا هست و من باید سعی کنم بهتر و زیباتر زندگی کنم و اگر اشتباهی ناخواسته انجام دادم برای خدا پذیرفته اس و خداوند منو میبخشه و از شما اینو یاد گرفتم که دیگه در هیچ شرایطی خودم رو سرزنش نکنم و اگر کاری کردم خودم، خودم رو ببخشم و سعی در بهترشدن خودم بکنم و تکرا نکنم اون کار رو و حواسم بیشتر به رفتار هام هست تا انسان بهتری باشم
تا اینجای کامنتم رو دیروز صبح نوشتم و الان اومدم برای ویرایش و تکمیل کردن و گذاشتنش توی سایت خیلی خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم که من چقدر تغییر کردم اما صبح فقط چند مورد رو اگاهانه نوشتم خدایا شکرت بابت هدایتهای بینظیرت
استاد اقا رضای عزیزم ممنونم بابت اماده کردن و گذاشتن این بخش زیبا عالی چقدر با دیدن این فایلها حال و احساسم بهتر میشه
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارت هستم بابت تمام لطف بینهایتت
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
وااااای که بییییییینظیر بود این فایل .
استاد هر چی بگم فوق العاده اید کم گفتم .
دقیقا تمام احساساتم تمام برداشتها و کارهایی که تا به حال انجام دادم شبیه تجربه آقا رضاست ،خیلی واسم جالب بود ،وقتی بی حال و کم حوصله ام دخترم میگه پاشو یه فایل از استاد گوش کن تا دوباره شارژ بشی،و واقعااااا حالم عوض میشه حالا هر فایلی که میخواد باشه ،کار خودش رو انجام میده به بهترین حالت ممکن و من بعد شنیدن یا دیدن دیگه اون آدم بی حوصله سابق نیستم ،کل باقی مانده روز پر انرژی هستم .
چقدر این احساس گناه که توی این فایل توضیح دادن واسم آشنا بود .همینکه از قدیم گفتن آنکه به درگاه خدا مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند .یه باور فوق العاده مخرب که سالها مارو از خواسته ها عقب انداخته و هر وقت مشکل یا بلایی سرمون میومد فکر میکردیم لابد داره از گناهانمون کم میشه پس اشکال نداره ،هر چه بلا سخت تر بهتر .
چند روزه که قدم اول از دوره دوازده قدم رو خریداری کردم و تمرینهاشو انجام میدم ،روزهای اول از تمرین ستاره قطبی هیچ نتیجه ای نمیگرفتم اما دو سه روز هست که معجزه آسا داره جواب میده،این فوق العاده ست و دیدن فایل امشب خیلی باورهامو قویتر کرد .
ممنونم از این فایلهای بی نظیر که کمک بزرگی به ساخت و تقویت باورهامون میکنه و ممنون از مریم عزیز که اینطور فایلها رو زیبا قابل فهم میکنن و با گذاشتن قسمتهای دیگه از فایلهای قدیم و توضیحات استاد هر روز فایلها بینظیرتر میشه ،ممنونم از همه عزیزانی که در تلاش هستن و دستی هستند از دستان خداوند که باعث موفقیت و پیشرفت بیشتر ما باشند واقعا خدا قوت .
سلام به استاد عزیز و همه همفرکانسی ها؛ امیدوارم حالتون عالی باشه. بسیار از استاد ممنونم که این فایل ارزشمند و البته فایل قبلی رو روی سایت قرار دادند. واااقعاً من استفاده کردم، هم از صحبت های دوستمون و هم از صحبت های استاد.
استاد طبق معمول به نکته عالی اشاره کردند و اون احساس خوب اتفاقات خوب بود.
میخواستم این اصل رو اینجا یادآور بشم که دلیلِ 100% اتفاقات، شرایط، آدمها، ایده ها و … در زندگیِ هر کس، خود شخص است و عدمِ اعتقاد به این اصل یعنی شرک که نقطه مقابل توحید است و تنها گناهِ نابخشودنی است. پس، افکارِ غالبِ من (همون باورهام، یا همون در واقع فرکانسهای ارسالی من) داره تقدیرِ منو رقم میزنه!! بنظرِ من، انسان به درونشه (به افکارِ غالبش) نه به ظاهرش!! بارها شده افرادی رو دیدیم که به فلان موفقیت و خوشبختی رسیدن، مثلاً خیلیها دورشونو گرفتن و باهاشون دوستن و عاشقشونن ولی وقتی ظاهر اون افراد رو نگاه میکنیم پیش خودمون میگیم: “این آدم؟!” “چطور ممکنه؟!” غافل ازینکه همین آدم فقط به دلیلِ فرکانسهاش تونسته زندگیشو خلق کنه و از اونجاییکه فرکانسها با چشم غیر مسلح دیده نمیشن، ما آدمها اسمشو معمولاً میگذاریم “شانس!” چه تعبیرِ مسخره ای! دوستان، هیچ چیزی شانسی، الله بختکی، ماسمالی و … اتفاق نمیافته؛ همه چیز طبق قانون اتفاق میافته، قانونی که در قرآن به سنت الهی ازش یاد شده و به قول خداوند تغییری نمیکنه! حالا که ما اینو میدونیم باید (تا جایی که میتونیم) سعی کنیم که بهش عمل کنیم وگرنه حِمار هستیم چون به قول خداوند، دانای بدونِ عمل، حِمار است!
مطلب دیگه ای که میخوام مطرح کنم تمییز و تشخیص اصل از فرع بود که باز استاد بهش اشاره کردند. ممنونم استاد. چه خوبه که ما هم توی زندگیمون، در همه ابعادش، بدونیم که اصل یا اصلها چیا هستن و تمرکزمون رو بذاریم روی اصلها تا نتایج بزرگتر بشن. اصل چیه؟ “ما در هر لحظه در حالِ ارسال فرکانسهایی به جهان هستی هستیم و جهان هستی این فرکانسها رو به شکلِ شرایط، آدمها، اتفاقات، ایده ها و غیره وارد زندگی ما میکنه” حالا هر چقدر باورمون به این اصل بیشتر باشه، توحیدی تر هستیم. توحید، همه چیه دوستان! کسیکه خواسته ای داره و مدتها در آرزوی اونه و هنوووز بهش نرسیده، قطعاً مشرکه! و قطعاً مرتکب گناه نابخشودنی شده و باید چوبشو بخوره و داره میخوره! هر چه توحیدی تر باشی، احساست بهتره، پس اتفاقات بهتری هم برات میافته. اصولاً کسی که توحیدیه، همیشه احساسش خوبه، چون میدونه اولاً اتفاقات گذشته اش بوسیله افکار غالبِ گذشته اش رخ داده پس اصلاً احساسش بد نمیشه و فقط خودشو مقصر میدونه و بعدش سعی میکنه که افکارشو درست کنه، دوماً نگرانِ آینده نیست، چون اعتقاد داره که آینده اش چیزی جز بازگشتِ فرکانسهای ارسالیِ حالِ حاضرِ خودش نیست پس بدون اینکه با کسی کاری داشته باشه روی خودش کار میکنه و احساسشو خوب نگه میداره (مثلاً سپاسگزارِ داشته هاش است).
توحید یعنی تنها یک قدرت در کلِ “کیهان” وجود داره که اصصصلاً ظلم نمیکنه! نیازی به ظلم نداره!!! و تمامِ زندگی ما توسط افکار غالبِ ما داره رقم میخوره، حتی بَرررگی که سرِ راه ما به زمین میافته فقط و فقط توسط فرکانسهای ارسالیِ خودِ ما به زمین میافته. ما انسانها این قدرت رو داریم که زندگیمونو اونجور که میخوایم و دوست داریم رَقم بزنیم!
قل هو الله احد، الله الصمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفواً احد
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و دوستان همفرکانسی.
خیلی تحسین میکنم آقای عطارروشن رو. تحسینشون میکنم که با شجاعت اومدند جلوی دوربین و اینقدر خوب روند تکامل خودشون رو بیان کردند. تحسینشون میکنم که نترسیدند و حتی اشاره کردند به بعضی موارد شخصی و مثلاً رفتارهای نامناسبی که بعضاً در گذشته انجام داده بودند. چقدر عالی دارند مسیر تکامل خودشون رو توضیح میدن.
مسیری که آقای عطارروشن رفتند مسیریه که همه ما باهاش آشنا هستیم. ما همه در این مسیریم و این حس و حالها و این روند برامون آشناست.
اونجایی که میگن خیلی اوقات درکی هم از صحبتهای استاد نداشتم، ولی گوش کردن به فایلهای شما احساس بهتری به من میداد. چون باعث میشد خودبهخود به چیزهای دیگه فکر نکنم. گوش دادن به حرفهای شما برام آرامبخش بود، در حالی که امیدی هم به موفقیت نداشتم.
اونجایی که میگن به جای هر کار سرگرمکنندهای یا به جای بازی کامپیوتری فقط فایلهای شما رو گوش میکردم و میدیدم.
اونجایی که میگن صبح به شوق اینکه فایلهای شما رو گوش بدم، میاومدم مغازه. (چون فقط در مغازه کامپیوتر و اینترنت داشتم). قبل از اون شوق چندانی نداشتم که بیام مغازه. چون فروش خوبی هم نداشتم.
اونجایی که میگن با اینکه درکی نداشتم و بعضی جاها از صحبتهای شما عصبانی میشدم و بعضی جاها حسادت میکردم، بعضی جاها میخندیدم و بعضی جاها میگفتم خدایا پس چرا این اینطوریه، من اینطوری، ولی باز گوش میدادم.
تمام این صحبتها من رو یاد خودم در این 854 روز انداخت. چه روزهایی که من با یک هندزفری در یه گوشم (یه گوشم باز بود برای اینکه صداهای ضروری اطرافم رو بشنوم) پشت سر هم، یعنی بدون وقفه، فایل گوش میدادم. موقع آشپزی، موقع میوه شستن، موقع جارو کردن و گردگیری خونه، موقع جمع و جور، موقع پیادهروی، توی مهمونی، موقع خواب، و شاید باورتون نشه حتی وقتی سر کار میرفتم موقع کار کردن باز در یه گوشم فایلها پخش میشد. و به من الارم میداد. باعث میشد که من احساس بهتری داشته باشم.
یادم نمیره در دوره پاندمیک، با همه ترس و وحشتی که از اون شرایط داشتم، ولی حرفهای استاد چنان آرامشی در من ایجاد میکرد که باعث میشد کمتر بترسم، قویتر باشم، بیشتر توکل کنم، رهاتر باشم.
من از ترس خزیده بودم توی خونه و در فایلها استاد رو میدیدم که در سفر هستند و خدا رو صدهزار بار شکر صحیح و سلامتند. بعد میگفتم خب پس میشه رفت سفر و سالم بود و مریض نشد. چه جوریش رو نمیدونم ولی میشه.
استاد یادم نمیره که در اون روزها صدای شما برام نجاتبخش بود. شما من رو نجات دادید. و من امروز سالمتر، آرومتر و امیدوارتر هستم. من که مدام عصبی بودم، عصبانی نمیشم یا خیلی خیلی کمتر عصبانی میشم. حسادت نمیکنم چون با حسادت خودم رو از اون نعمت محروم میکنم، توی شبکههای اجتماعی نیستم و از همه به صورت خودبهخود فاصله گرفتم. از کار بیکار شدم، یعنی از محیط کاری که به شدت اونجا در عذاب بودم و اذیت میشدم، دور شدم. ثروت و نعمت به شکلهای مختلف – اما نه به صورت درآمد – در زندگیم جریان داره. و کلاً صبورتر و صالحتر (در صلح) هستم.
و اینها همه نتیجه عمل به قوانین خداوند بوده. قوانینی که شما یادم دادید. و من از همینجا دستتون رو که دست خداونده، میبوسم.
ما و آقای عطارروشن، کمابیش، در تمام اینجاها، در تمام این موارد مثل هم هستیم. اما چیزی که باعث تفاوت بین ما و آقای عطارروشن شده، باعث تفاوت نتایج ما شده، تفاوت ما در
کنترل ورودیها،
جدیت در انجام تمرینها،
وحی منزل دونستن حرفهای استاد،
و مداومت در ادامه مسیره.
خدا رو شاکرم برای بودن در این مسیر. خیلی لذت بردم و مشتاقانه منتظر قسمت بعدی این فایل هستم.
استاد، همونطور که در توضیح روی فایل گفتید، اگه ما اصل رو بگیریم و ادامه بدیم، زندگیمون به صورت بنیادین در عرصه سلامتی و ثروت و روابط تغییر میکنه. به صورت بنیادین نه به صورت یویو. باید مدااام ورودیها رو کنترل کنیم، ادامه بدیم، تمرینات رو انجام بدیم، ذهنمون رو با افکار و ورودی مناسب بمباران کنیم. به اندازهای که ما در درون تغییر میکنیم، جهان بیرون ما هم تغییر میکنه. وقتی ما نسبت به خودمون، دیگران، زندگی و خداوند احساس بهتری داریم، جهان هم اتفاقات و شرایط و آدمهای بهتری رو وارد زندگی ما میکنه.
اگه من امروز به اندازه آقای عطارروشن نتیجه کسب نکردم واسه اینه که
به اندازه ایشون در زندگیم تضاد نداشتم
به اندازه ایشون ورودیهام رو کنترل نکردم
به اندازه ایشون روی ترسهام پا نذاشتم
به اندازه ایشون خدا رو باور نکردم
و به اندازه ایشون متوکل نبودم
و به اندازه ایشون مداومت نداشتم و ادااااامه ندادم.
برای خودم و همه دوستان نازنینم در سایت که دارند امیدوارانه و با احساس خوب روی خودشون کار میکنند، ثابتقدم بودن در مسیر رو آرزو میکنم و بهترین نعمتها رو از خداوند وهاب برای اونها میخوام. سلامتی و ثروت بیحساب روزی شما دوستان عزیزم باشه.
استاد جانم و مریم نازنینم در پناه خدا هر روز شادابتر و ثروتمندتر و سعادتمندتر باشید. ازتون برای این فایل و این سایت الهی سپاسگزارم.
سلام به همه عزیزان دل
اول از همه تشکر میکنم از جناب عطاروشن عزیز که خیلی صادقانه و شفاف داره اتفاقایی که براش افتاده رو بدون سانسور کردن و کم و زیاد کردن، برای ما تعریف میکنه که واقعا میتونه کلی درس برای همه ماها داشته باشه و خیییلی برای من ارزشمنده.
چقد خوبه که مثل استاد عباسمنش عزیز و جناب عطاروشن همه ماها هم بتونیم به ایرادها و مشکلاتی که در گذشته داشتیم در جمع اذعان و اعتراف کنیم.
قطعا همه ماها تا حالا کلی اشتباه تو زندگیمون کردیم که همیشه نسبت بهشون حس گناه داشتیم و چقدر خوبه که انسان به درجه ای از رشد و کمال برسه که حاضر باشه فارغ از قضاوت های مردم، اون موارد رو برای بقیه افراد بازگو کنه.
منم تا قبل از آشنا شدن با فایل های استاد بخاطر خیلی از گناههایی که در طول زندگی کردم همیشه احساس عذاب وجدان میکردم و فکر میکردم که خدا فقط با افرادی که اصلا گناه نکردن و کاملا معصوم هستن، ارتباط برقرار میکنه و تحویلشون میگیره.
البته قبل از فایل های استاد یک کتاب صوتی بنام قورباغه ات را ببوس، از برایان تریسی بود که من کتابهاشو صد ها بار مرور کرده بودم.
تو این کتاب خیلی تاکید میکرد که باید بتونی اول خودتو؛ بعد والدینتو و بعد کسی که باهاش ارتباط خصوصی داری و بعد بقیه افراد رو ببخشی و دلایل مختلف میاره برای اینکه چرا باید خودمونو ببخشیم.
ولی با اینکه این کتاب رو خیلی گوش کرده بودم، تاثیر آنچنانی رو من نداشت و باز هم نمیتونستم احساس گناه نداشته باشم و همچنان خدا رو فرسنگ ها دور تر ازخودم احساس میکردم.
جالب اینجاست که منم مثل جناب عطاروشن اون اوایل درک صحیح از دوره های استاد نداشتم و معمولا هر بار که مجددا فایل ها رو گوش میکنم، انگار وارد دنیای جدیدی میشم و مطالب برام تازگی داره.
من بعد از خلوت گزینی ها و تنهایی های مداومی که در طول این چند ماه اخیر در طبیعت و راز و نیاز با خدا داشتم به آگاهی های بسیار بسیار ناب و خالصی از سوی خدای خوبم رسیدم و پیش خودم فکر میکردم، آگاهی های جدیدی رو کشف کردم و گفتم یه بار دیگه شروع کنم دوره کشف قوانین زندگی رو گوش کنم .
چند روز پیش وقتی دوره رو دوباره شروع کردم، یعنی باورم نمی شد که تمام اون آگاهی هایی که خدا در خلوت و با زبان خودش به من مرحله به مرحله نشون دادو برای اونها مثال ها و معجزات مختلف برای من آورد ، تماما در آموزه های استاد بود و جالب اینجاست که من قبلا بارها و بارها این دوره ها رو گوش کرده بودم، ولی هیچ وقت و هیچ وقت، معنا و مفهوم واقعی اونها رو درک نکرده بودم.
اصلا باورم نمی شد که من چطور این موضوعات رو گوش کرده بودم ولی درک نکرده بودم.
خییییلی برام عجیب بود.
من قبلا فقط فایل ها رو پشت سر هم گوش میکردم تا به آخر دوره ها برسم.
ولی الان اصلا فایل ها رو اینجوری گوش نمیکنم.
وقتی میبینم یه مطلبی برام تازگی داره و یا خیلی مهمه، رو همون موضوع استاپ و زوم میکنم و انقد گوش میکنم تا جزئی از وجودم و ضمیر ناخودآگاهم بشه.
وقتی تمام آگاهی هایی که فکر میکردم خودم کشف کردم رو تو دروه های استاد پیدا کردم، چقدررررر استاد رو تحسین کردم که چقدر دقیق قوانین رو کنکاش کردن و بهشون رسیدن و من میتونم قسم بخورم بین این همه کتابهایی که در حوزه رشد و موفقیت شخصی مطالعه و یا گوش کردم، تابحال کسی رو ندیدم که به این خوبی قوانین کائنات و چهان هستی رو درک و لمس کرده باشه و مطمئن شدم که هر کسی که واقعا از صمیم قلبش دنبال بدست آوردن این آگاهی ها باشه، خدا حتما و حتما خودش این مراحل شناخت رو به یه طریقی در اختیارش قرار میده .
مثلا بعنوان نمونه، یکی از این آگاهی ها رو میگم براتون، شاید براتون مقید باشه
من به این درک رسیدم که خدا تو وجود خودمه و اون زمانی که خدا منو آفرید، بی قید و شرط عاشق من بود و من انقدر براش مهم بودم که حتی حاضر شد از روح خودش به من هدیه بده.
و بخاطر همین به شیطان و همه فرشته ها گفت که در برابر انسان سجده کنید . چون ما از ازل خیلی برای خدا مهم بودیم و رابطه ما یک عشق عمیق دو طرفه بود.
من وقتی که درک کردم چقدر برای خدا ارزشمند بودم که حتی حاضر شده از وجود خودش منو سرشار و لبریز کنه، کلی احساس شعف و آرامش و قدرت کردم.
بعد فهمیدم که وقتی روح خدا در وجود من دمیده شده است، دقیقا من هم همان قدرتی را که خدا در آفرینش دارد را دارا هستم.
یهو فهمیدم که خدا برای خلق موجودات میگوید موجود باش و موجود می شود. پس من هم در این دنیا اگر واقعا باور و ایمان واقعی داشته باشم ، هر آنچه که بخواهم رو کافیه اراده کنم تا همان لحظه موجود بشود
و فهمیدم ابراهیم و موسی هم به همین درک، باور و یقین قلبی رسیده بودند که در همین دنیا معجزاتشان رخ میداد و مردم تعجب میکردند .
تنها تفاوت اونها با من اینه که اونا فهمیدن کدوم نجوای ذهنی از طرف شیطان و کدوم نجوا کلام الله هست و منم اگه بتونم به این حد از قوه تمیز برسم، دقیقا میتونم مثل داوود، پرندگان و کوهها رو به تسخیر خودم در بیارم و یا میتونم مثل سلیمان تخت رو به تسخیر خودم و مثل ابراهیم آتش رو در همین دنیای مادی به تسخیر خودم در بیارم.
من تو این فضاها بودم که گفتم دوباره دوره کشف قوانین رو شروع کنم و وقتی قسمت آخر فایل سوم این دوره رو گوش کردم یعنی شوکه شدم.
استاد عباسمنش دقیقا همین حرفایی که من زدمو تو این قسمت از فایل گفتن.و اونچیزی که بیشتر منو شوکه کرد این بود که حتی مثال هایی که خدا آرام آرام و مرحله به مرحله به من الهام کرد، دقیقا همون مثال هایی بود که استاد تو این بخش آورده بودن
دقیقا تک تک این موارد رو تاکید کردن و من هرگز اصلا اصلا این قسمت های دوره رو به یاد ندارم که قبلا گوش کرده باشم و خیلییییییییی برام عجیب بود که خداوند دقیقا همون آگاهی هایی که کم کم و مرحله به مرحله و به طرق مختلف و بصورت معجزه به من گوشزد کرده بود رو قبلا بصورت خیلی دقیق و کاملا به همین سبک و سیاق به استاد عباسمنش منتقل کرده بود.
و دقیقا با همین مثال ها از پیامبرانی که گفتم.
نه کمتر و نه بیشتر…
وچقدررررر میشه از این موضوع درس گرفت که بقول استاد، قوانین جهان هستی کاملا ثابت هستند و تو هرگز تغییری در سنت الهی نخواهی یافت.
این تنها یک مثال کوچک از موارد گوناگونی بود که خدا صریحا به من یادآوری و الهام کرد و بعد من همه اونها رو به همون صورت در آموزه های استاد یافتم.
و جالب تر اینجاست تو این چند ماهه هر موقع که خدا یه آگاهی جدید به من میگه، بعدشم منو بلافاصله به یه طریقی به یکی از فایل های استاد متصل میکنه که دقیقا شرح همون مواردیه که نیاز دارم تشریح بشه.
و چقدر خدا همه ماها رو دوست داشته که یک نابغه ای مثل استاد عباسمنش رو به ما معرفی کرده که در مرکب ایشان به درک صحیحی از حقایق و قوانین جهان هستی و شناخت خداوند و شناخت خودمون برسیم.
و البته از مریم بانوی عزیزم هم خیلی ممنونم که همیشه همراه و یاور ایشون در هر شرایطی بودن که یا همکاری و عشق بی مثالشون، این آگاهی ها رو به گوش جهانیان برسونن.
خداروشکر میکنم که خدا برای هدایتم منو تو این مسیر زیبا از شاگردان استاد عباسمنش عزیز قرار داده و تاحالا از این طریق، به یک دنیا آگاهی و شناخت از خودم، خدای خوبم و جهان هستی رسیدم.
سلام ب استاد عزیزم و مریم مهربونم
سلام ب همه دوستان هم فرکانسی
و سلام ب اقا رضا عزیز
چقدر این حرفا برای من اشنا بود
چقدر انگار من بودم
چقدر زندگی منم هم شبیه هس ب صحبت های اقا رضا
منم الان شرایط مالی خوبی ندارم
دوس دارم مستقل باشم ازادی مالی داشته باشم ولی همش بدهکارتر از قبل…
روزی ک منم اومدم توی سایت و تعهد دادم ب خودم ک فقط فایل های استاد رو دنبال کنم و خودم و دنیای خودم رو جدا کنم از اساتید دیگ برای این بود ک خسته شده بودم از فشاررمالی ،خسته شده بودم از اینک همش صبرر کنم ،همش ضرر کنم،همش چیزی رو بخوام ولی توانایی خریدش رو نداشته باشم…
حالم خوب بود،ادم خوشحالی بودم ولی این حال بدی ها هم همش سر و کلشون پسدا میشد تو زندگیم …
اومدم اینجا تا ثروتمند بشم تا ب ازادی مالی برسم
اومدم اینجا تا یاد بگیرم ک چجوری باید ذهنم رو کنترل کنم تا یاد بگیرم چجوری باید افسار زندگیمو دستم بگیرم…
منم مثل اقا رضا عزیز فقط گوش میدادم و گوش میدادم ب قول استاد این حرف ها رو جدی گرفته بودم میدونستم ک باید ذهنم درست بشه تا زندگیم درست بشه (اینم تکاملی بود چون خیلی وقت اساتید موفقیت دیگ رو دنبال میکردم و فعمیده بودم ک همه چیز ذهنه و نمیفهمیدم ک چجوری باید اینکارررو انجام بدم)
الان ک یادم میاد میبینم چقدر با قبل فرق کرده شخصیتم…
منم فقط گوش میدادم ب حرف ها و فقط مینوشتم …تمرکزی و لیزری….
بعد دیدم چقدر حالم بهتر و بهتره
دیدم چقدر ارامش و حال خوبم با قبل جنسش فرق میکنه…
بعد دیدم خدا رو دارم میشناسم…
بعد فهمیدم ک اقا باید خدا رو درک کنم و چقدر با خدا دوست شدم …
چقدر نگاهم ب خدا و زندگی و ادم ها تغییر کرد،،،حتی ب صدای خروس همسایمون…
بعد متوجه شدم اقا چقدر کمتر از قبل ناراحتم ب خاطر مسائل مالی.
چقدر ب مسائل ناخواسته بی خیال تر شدم..
مثل اقا رضا ک گفتن بقیه نگران شده بودند ک بهش میگفتند تو یه ذره تلاشی هم ک میکردی الان دیگ نمیکنی و بی خیال شدی و ول کردی همع چی رو…
برا منم همینور بود
اگ اطرافیانم درمورد کسی ک مسئله ای براش پیش اومده بود حرفی میزدن بهم میگفتم خب من چیکار کنم براش بعد بهم میگفتن تو چقدر بیخیالی،چرا بقیه برات مهم نیستن؟یعنی مهم نیس برات ک برا فلانی فلان اتفاق افتاده؟؟تو هیچ کس دیگ برات مهم نیست و از اینجور حرف ها و من فقط سکوت میکردم….
و جایی ک استاد ارتباط بین احساسات ما و اتفاقات زندگیمونو گفتن انگار خدا دقیقا داشت بامن حرف میزد
من امروز ب ی تضادی بر خوردم ک تونستم نسبت ب قبل خیلی زیاد ذهنم رو کنترل کنم و ناراحت نشم و جالبه برام ک ایندفه نسبت ب قبل ک دقیقا همین تضاد برام رخ داد بدون اینک تلاش کنم ک ناراحتیم رو تموم کنم و ب چیزهای خوب فکر کنم تا حالم خوب بشه ایندفه اصلا حسم بد نشد و ناراحت نشدم اصلا یه ارامش عجیبی داشتم انگار ن انگار ک اتفاقی افتاده و میگفتم عیب نداره دوباره انجامش میدم دوباره حرکت میکنم و اتفاقی ک افتاده خدا بلافاصله جوابمو داد و یه حرکتی برام زد غیر قابل پیش بینی ی کاری برام کرد ک اصلا فکرش رو نمیکردم
و گفت بیا دوباره باهم شروع کنیم و ایده بسیار عااالی داد ک استارتشم خودش برام زد…
خیلی خوشحالم ک قانون اینقدر قابت و اینقدر عملیه
خیلی خوشحالم ک تونستم تکامللی احساسم رو کنترل کنم
تکاملی توکلم رو ب خدا بیشتر کنم
و میدونم میدونم میدونم ک این روند رو باید باید باید تا اخر عمرم ادامه بدم حتی اگ ب هدف هایی ک الان برا خودم تعیین کردم برسم…
اقا رضای عززیز ی جا تو حرف هاشون گفتن ک
( من فهمیدم ک دوس دارم تو تنگنا و مشکلات باشم چون فکر میکردم اینجوری از گناهانم کم میشه و اینجور حداقل اون دنیا کمتر عذاب میکشم)
بعد دقیقا همون آن خدا یکی از باور های من رو ب یادم انداخت ک سپیده تو هم یه همچین چیزی رو فکر میکنی هاااااا…
یادم اومد ک وقتی کسی مریض میشه و دررحالت بیماری و عذاب کسیدن از دنیا میره میگن اون تمام گناهاش ریخته دیگه اون بهشتی شده و مریضی و بیماری گناهان ادم رو میشورع یا ثواب داره
ووولی دندون درد تنها دردیه ک گناهان رو نمیشوره یا ثواب نداره….
یادم اومد ب این حرف ها و با خودم گفتم ای واای من این چ فکر سمی هست ک من دارم و این چ ورودی سمی بوده ک من ب ذهنم دادم ….
الان ک دارم مینویسم باز هم فهمیدم ک من چقدر حرف و ورودی ها رو بدون فکر پذیرفتم
بدون اینک بخوام ی ذره بهش فکر کنم قبولش کردم و بارها درموردش حرف زدم
(یکی از جاهایی ک خیلی این رو ب وضوح در خودم دیدم در مورد اهنگ ها بوده بدون اینک درمورد معنیش و حرف هاش فکر کنم فقط گوش کردم و تکرار کردم و رفته تو ناخوداگاهم و فهمیدم در دروازه ورودی باز بوده و هر چی از هرجا ک میومده رو قبول میکرده)
درمورد مریضیه
الان میفهمم ک بابا اگ هر کسی هر مسئله ای داره ب خاطر ورودی های بوده ک داشته و خروجی هایی رو داده ب جهان و طبق همونم داره دریافت میکنه
اگ کسی مریضی داره ب خاطر ورودی اشتباهی هست ک ب بدنش داده ب خاطر اینکه فیلتر نداشته ورودی هاش ب خاطر این بود ک ب خودش و جسمش ارزش قائل نبوده ک این مریضی رو داره و هر کسی هر جایی هست جای درستش همونجاست
اینطور نیس ک تو با مریضی گناهانت پاک میشه ن
مریضی احساس ادم رو بد میکنه و در نتیجه اتفاقات بد برراش رقم میخوره….
ب قول استاد راه بهشت از همین دنیا میگذره
کسی ک احساس ارزشمندی داره کسی ک ب روحش ب جسمش ارزش قائل هست و بزرگی و خدایی بودن خودش رو حفظ کنه وصل باشه ب منبع هم در این دنیا و هم در اون دنیا بهشت رو تجربه میکنه ..
کجا بهشت مریضی و بیماری و درد و رنج داره؟؟؟
کجا بهشت فقر و بدبختی و احساس بد و گناه داره؟؟؟؟
ایا ادم های بهشتی
درد،بدبختی،مریضی،بیچارگی،سرخوردگی،خواری و احساس بی ارزشی رو دارن تجربه میکنن یا ادم های جهنمی؟؟؟
خود خدا میگه کسی ک دنیاش جهنمه اخرتش هم چیزی بهتر از این انتظارش رو نمیکشه
خوشحالم ک هر وقت حرف های رضای عزیز رو میشنوم تعهدی قوی در من ایجاد میکنه مثل نیتروژن هست برای من برای ادامه دادن
هر وقت نتایج اقا رضا و دیگر دوستان رو میبینم انگیزه ای در من ایجاد میشه ک میشود میشود میشود
به نام خداوند بخشنده هدایتگرم
سلام استاد عزیزم
امروز که داشتم این فایل نگاه میکردم
به خودم فکر کردم به گذشته ی خودم که خیلی وقت نیست با شما آشنا شدم
استاد من نتیجه ملموسی که قابل گفتن باشه نگرفتم و دلیلشم خودم میدونم
من از فایل های رایگان استفاده کرد م و بعد چندتا دوره رو گرفتم فقط دنبال نتیجه بودم فقط گوش میکردم اصلا باور سازی نمیکردم رو خودم کار نمیکرد… حالا بماند میخوام چیز دیگه ای بگم که خیلی واجبتره…
اینه که من وقتی داستان رضارو عزیز امروز گوشدادم رفتم به خودم گفتم حتما نتایج خیلی خوب و عالی گرفته که اومده بگه و قسمت های بعدی حتما میگه به خودم فکر کردم گفتم مشگل من چی بوده که هیچ نتیجه ای تا الان نگرفتم یکم فکر کردم تو ذهنم ( نتیجه میخوای برو دفتر چکاپ فرکانسی دوازده قدم تو بیار تا بهت بگم کجا بودی ته چاه بودی بدبخت تو تا کمر جلو ینفر که پراید داشت خم میشدی )(آلانتو نگاه کن تو خودتو اصلا بزار جلو آینه خود قبلیتو میشناسی اصلا تو یه از لحاظ شخصیتی یه آدم دیگه شدی اصلا طرز فکرت با اون سهراب زمین تا آسمون فرق داره میگی هیچ تغییری نکردی تو هدف داری داری از کارت لذت میبری شرایطت بلکل عوض شده ساعت هفت صبح میرفتی سر کار دوازده شب میومدی خونه هفتت گرو هشتت بود الان هشت میری دو تعطیل میشی حتی اگه نری سر کار کسی نمیتونه بهت چیزی بگه همه چی دست خودته بله قربان بله قربان میکنن جلوت میگی هیچ تغییری نکردی…
استاد اینو میخواستم بگم دوره های شما اول شخصیت منو درست کرد بعد نگاهمو رفتارمو درست کرد بعد نحوه فکر کردمنو درست کرد و همه اینا برای آماده کردن من بود تا بتونم به سمت خواسته هام حرکت کنم و من تازه فهمیدم شخصیتم چقدر عوض شده و هدفی که دارم خیلی بزرگه و باید این مراحل رو طی میکردم الان من قدم اول برداشتم حرکت کردم طبق آموزش های شما تکاملی و هدف هارو کوچیک کردم که خیلی آسون تو جاده جنگلی حرکت کنم (هدف برای من خیلی بزرگه در حد پارادایس شماست با یکم تفاوت) و الآنم دوره قانون آفرینش قسمت اولو گرفتم و همزمان دارم رو دوازده قدم هم کار میکنم
و مطالب داره برام خیلی واضع میشه از وقتی تمرین میکنم باور سازی میکنم نت برداری میکنم اصلا قابل مقایسه نیست
و مطمعنم تو این مسیر اتفاقات خیلی جالبی برام میافته و خیلی ماجرا خواهم داشت قدم به قدمشو هرزمان برسم مینویسم تو دفترم و سایت
خواستم اینو واسه ذهن نجوا گرم بنویسم که یه جورایی خفه ش کنم و یادگاری بمونه برا خودم یه روزی اینجوری بودی
خواستم فقط اینو بگم استاد ازت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
به نام خداونده بخشنده و بخشایشگر
سلام استاد عزیزم و همه همراهان عزیزم
حسم چقدر الان خوبه
بعد از دیدن دوبار پشت سر هم این فایل واقعا ی جورایی ی نور امیدی توی دلم روشن شد
ی برقی به چشام اومد
ی حس آرامش به من دست داد
وقتی به حرف های رضا جان گوش میدادم
انگار خدا داشت با من حرف میزد
چقدر شباهت دیدم در خودم با مسیر اقا رضا
چقدر چقدر امیدوار تر شدم به خودم
به کار هایی که الان دارم انجام میدم
به مسیری که توش الان ی ساله هستم
و هر روز و هروز دارم فایل گوش میدم و می نویسم و سپاس گذاری میکنم بابت داشته هام
و چقدر خواسته هامو به خدا میگم
چقدرفاصله بین خودم و بدنه جامعه و یا محمد ی سال پیش میبینم
استاد استاد حالم عالی شد
چقدر ایمانم قوی شد
چقدر الان که چند وقت هست متمرکز تر دارم روی خودم کار میکنم حس میکنم چقدر چقدر حالم خوبه
چقدر زمان هایی که در طول روز حال خوب دارم بیشتر از قبله
و از خدا وقتی خواستم تنهای تنها میخوام بدون حواس پرتی روی خودم کار کنم میببنم چقدر عالی برنامه هاش رو ریخت که الان 2 ماه هستش که تنها توی خونه کوچیک دارم زندگی میکنم و سر کار میرم و باز میام خونه
و چقدر از نظر دیگران فکر میکنند من دارم سختی میکشم و یا شرایط سختی دارم
ولی اون خدایی که وقتی هر بار وارد خونه میشم کلی باهاش خلوت میکنم و صحبت میکنم شاهده که چقدر چقدر این تنهایی برام شیرینه
چقدر خساست به خرج میدم کسی این تنهایی و این خلوت من رو به هم نزنه
تقریبا به جز ی نفر واقعا باکسی در ارتباط نیستم
چقدر میبینم وقتی من دارم روی خودم کار میکنم جهان هم توی این مسیر به من کمک میکنه
انگار خدا دوست داره بیشتر از من که من ظرفم بزرگتر بشه
شخصیتم و باور هام تغییر کنه
و شاید در شرایطی ی اتفاق هایی میوفته که من توی جمع هایی که حرف های منفی میرنند نرم .
ی جور هایی کنسل میشه
چون من از درونم دوست ندارم ورودی منفی بدم
دوست ندارم منکه انقد روی خودم کار میکنم
باز تحت تاثیر حرف های منفی قرار بگیرم
چون من الان اول راهم
باور هام هنوز قوی قوی نشده
افکار و باور های گذشته هنوز در من وجود دارند
سعی میکنم آگاهانه حواسم باش
هر حرفی رو نشنوم و یا نزنم هر چیزی رو نگاه نکنم
به قول استاد..
کسی که نتونه ورودی های ذهنش رو کنترل کنه نمیتونه خروجی های ذهنش رو کنترل کنه
نمیتونه فکر های خوب بکنه
و این چقدر به من توی تغییر باور هام میتونه کمک کننده باش
الان توی مسیر داشتم با خدا حرف میزدم و میگفتم چقدر داره همه چی بهتر میشه
چقدر حالم من هر روز بهتر میشه
و چقدر دارم از اکثریت جامعه و خودم قبلم متفاوت میشم
و ی لحظه مثل ی جرقه ی توی ذهنم
خدا به من گفت اینا رو از طریق بنده شایسته ام استاد عباس منش دارم بهت میگم
و همونجا چقدر بابت این مساله از خدا بابت وجود پر برکتتون توی زندگیم از صمیم قلبم تشکر کردم طوری که شاید تا به الان به این شکل تشکر نکرده بودم از خدا برای وجود شما توی زندگیم
همونجا گفتم
محمد نگاه خدا چقدر دوستت داشته که دستت رو گذاشته توی دست بهترین بنده اش که تو رو هدایت کنه به تغییر زندگیت
به خودم و خدای خودم قول دادم که متعهدتر بشم به کار کردم روی خودم
استادم انقدر زحمت کشیده توی این مسیر کلی تحقیق و آزمون و خطا کرده 500 تا کتاب توی مدت کمی خونده
60 بار حداقل قران رو به صورت لیزری خونه
تا اصل رو از فرع جدا کنه
و لقمه رو آماده کرده برام پس بی انصافی من
به آموزه های الهی استاد کم عمل کنم
و گفتم اول برای تغییر شرایط زندگی خودم و بعد با گرفتن نتایج عالی و خوشحال کردن دل استادم سهم خودم رو توی این مسیر الهی انجام بدم
رضا جان از تو بی نهایت تشکر میکنم بابت حرف هات که ایمانم به این مسیر قوی تر شد.
با دیدن الگوهای موفقی مثل شما در این سایت ایمانم قوی تر میشه.
و همیشه و همه جا ی شوق خاصی برای خوندن نوشته هاتون توی سایت دارم
و کلی چیز یاد گرفتم
مرسی از خدا
مرسی از استاد عباس منش
مرسی از رضا جان
مرسی از چشمهای زیبای دوستام که نوشته های من رو خوندن
آرزوی بی نهایت حال خوب برای همه
سلام سلام سلام به خدای فراوانی و آسانی ها که خیلی طبیعی و عزتمندانه منو هدایت میکنه به سوی خواسته هام.
سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان هم فرکانسی
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
چقدر این فایل پر از آگاهی بود.
چقدر نکات ارزشمند داشت.
آقای رضای عزیز ازتون یک دنیا ممنونم که با عشق و ذوق و شوق برامون تعریف میکنی.
شنیدن داستان هر کدوم از ما ، واقعا میتونه خیلی جذاب باشه ، میتونه منطق محکمی باشه تا بهتر متوجه بشیم :
خدای ما. خدای فراوانی و فراوانی و فراوانیه
فراوانی هدایت های ما
فراوانی فرصت و ایده و خلق ثروت
فراوانی نعمت و پول و ثروت
فراوانی کار دلخواه من
فراوانی مشتری های عالی و خوش فرکانس
فراوانی روابط عاطفی و اجتماعی دلخواه من
فراوانی آدمای هم فرکانس من
فراوانی و فراوانی و فراوانی فراوانی
چقدر چقدر چقدر خوب بود این قسمت :
که خداوند ، از تو بیشتر میخواد ثروتمند بشی
خداوند بیشتر از من میخواد ثروتمند شوم و فضاش رو برای من فراهم کرده و مرا در این مسیر هدایت و حمایت میکنه.
همان خدایی که ما در این مسیر داریم میشناسیم ، همونی که از رگ گردن به ما نزدیکتره ، همونی که استجابت میکنه خواسته های ما رو…..
خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت
به میزانی که روی خودم کار کنم
به میزانی که باور کنم خالق زندگی خودم هستم
به میزانی که متعهد باشم به انجام تمرینات
و به میزانی که شور و شوق داشته باشم برای زندگی باعث میشه که زندگی هم شور و شوق داشته باشه برای ورود اتفاقات خوب به سوی من
وقتی من به خودم به طور مستمر یادآور بشم که قبل تر کجا بودم و الان کجا هستم ، قطعا رو به جلو حرکت خواهم کرد.
همین عصر ، قبل گوش دادن دوباره فایل و نوشتن نکات ارزشمندش برای خودم ، مروری از اتفاقات زندگیم از پارسال تا به امروز داشتم :
متوجه شدم چقدر شرایطم بهتر شده
چقدر چرخ زندگیم نرمتر میچرخه
چقدرررررررررر تجربه های بهتری کسب کردم
سال 99 از خدا هدایت خواسته بودم که منو هدایت کنه به کاری که دوسش دارم و ازش لذت ببرم ( و اون موقع مشغول به کار نبودم ، نشونه ها اومده بود ولی ی عالمه باور محدود کننده داشتم ، اما نور امید در وجودم منو سراپا نگه میداشت و حالم خوب بود و روی زیبایی ها تمرکز داشتم…
و بعد اتفاقات خوب افتاد ….
پارسال کنار تعداد محدودی کودک بودم ، محیطی سرشار از رشد و یادگیری با انسان های نازنین….
من در نوع خودم قدم برداشتم و در دل ترسام رفتم و پروژه های نابی رو اجرا کردم…..
خیلی خوب یادمه پارسال ، روزهای آخر سال بود که برای اولین بار مادری تماس گرفت و برای کودکش درخواست مربی خصوصی داشت ،( زمان کمتر ، ورودی مالی بیشتر ) ، ولی امسال با تعداد خیلی بیشتری کودک و خانواده آشنا شدم و کلی تجربه ی ناب کسب کردم.
رشد و تکاملم در برخورد با خانواده ها رو بهتر متوجه میشم.
رشد و تکاملم در برخورد با خود بچه ها برام راحت تر شده.
درخواست من آشنا شدن با خانواده های آرامتر ، آگاه تره و شادتره که هم برای کار من ارزش بیشتری قائل باشند و هم به راحتی و آسونی بتونن پول خوبی پرداخت کنند.
حتی جنس خود بچه ها هم تغییر کرده و با بچه هایی شادتر ، اجتماعی تر دارم آشنا میشم.
صحبت کردن های اولیه با خانواده ، حکم تمرین عزت نفس رو داره که قراره از خودت بگی و توانایی و سرمایه هات رو پرزنت کنی….
صحرای پارسال هیچ شباهتی به صحرای امسال نداره.
یا ساده تر بگم ، اتفاقات زندگی صحرای قبل سفر به دور آمریکا ، هیچ شباهتی به بعد سفر نداره….
من هنوز ابتدای راه هستم و به اندازه قدم های مورچه ای که برداشتم ، چرخه زندگیم روونتر میچرخه.
خدا داند که چه اتفاقات خوبی تو راهه
به قول استاد اگر شرایط بیرونی مون تغییرات بزرگی نکرده ، به این خاطره که درون ما تغییر بزرگی نکرده.
سعی میکنم قانون ساده ی خداوند رو بهتر بفهمم و عمل کنم
چون به اندازه ای که درک کنم ، فرکانسم بالاتر میره و ظرف وجودی م بزرگ و بزرگتر میشه
وقتی ظرف مون بزرگتر میشه ، دریافت آگاهی ها بیشتر میشه که باعث میشه اصل رو بهتر متوجه بشم و عمل کنم
پیش به سوی اتفات بهتر و بهتر و بهتر که در حال کسب شون هستم.
راستی داشت یادم میرفت ، امروز مشت محکمی زدم به نجواها ، چون اساسی داشت منو از انجام کاری باز میداشت …( ایموجی ناراحت…)
قشنگ داشت از راه عدم ناتوانی و عدم شایستگی وارد میشد ولی….
ولی در یک حرکت انتحاری با خاک یکسان شد…
و اولین تجربه کار گروهی سه نفرمون رو انجام دادیم ، چون پوستر رفته بود و ی عالمه کودک منتظرمون بودند ، قرار بود با پرنده ها و چترهای کاغذی مون کلی خاطره خوبی بسازیم.
خدایا شکرت شکرت شکرت
بماند یک ردپای زیبا در 22 دی 1401 ، 12 ژانویه 2023
صحرای عزیز سلام.
همیشه کامنت هاتون رو میخونم و شما رو تحسین میکنم. دختری پر از انرژی و طبیعت دوست …
یک موضوع که من در ابتدا جذب کامنت هاتون شدم، شغلتون بود. چون من تا حدودی با این شغل آشنا هستم. پسرم رو از 4 سالگی به مدرسه الی طبیعت مثل باغ گیاه شناسی و فشم می بردم و با مربیان طبیعتی کودک از نزدیک ملاقات کرده ام که چقدر نازنین هستتد.
بهتون تبریک میگم بابت این شغل خوبتون. انشاا.. با این آگاهی هایی که در حال کسب هستین، هر روز هر روز حالتون بهتر و در شغلتون موفق تر شوید.
در پناه خدا
شیما
سلام شیمای عزیزم
امیدوارم حال دلتون خوب خوب خوب باشه.
ممنون عزیزم برای این دقت و توجه تون
ممنون برای پاسخ ارزشمندتون
بله درسته ، من عااااشق طبیعت هستم و تسهیلگر کودک….
طبیعت برای من معنای خیلی خیلی عمیقی داره…
بودن کنار بچه ها ، بهترین تمرین برای تمرکز بر نکات مثبت ، شاد بودن و لذت بردن هست.
بهترین تمرین برای رسیدن به صلح با خودمه ، تا بتونم کنار کودکان رشد کنم و یاد بگیرم.
تبریک به شما برای این آگاهی ها ، چقدر خوب که پسرتون رو به این فضای دوست داشتنی فرستادید.
راستی ی اتفاق زیبا که همیشه مرورش برام لذت بخشه و باعث میشه قانون ساده خداوند و فرکانس رو بهتر درک کنم و دوست دارم بهتون بگم این هست ، اون زمان که من ویژگی های کاری که دوستش دارم رو نوشته بودم ، ترکیبی از طبیعت ، هنر ، خودشناسی و معنویت و مثبت اندیشی بود ، و من دقیقا به رویکرد آموزشی هدایت شدم که فلسفه ی بسیار بسیار عمیق داره که از آلمان شروع شده ولی…
ولی گوش دادن فایل های استاد باعث شده که درک مفاهیم فلسفی که برای خیلی از دوستان و همکاران سخت و سنگین هست ، برای من و دوستم که اونم از بچه های سایت هست مثل باقلوا نوش جان کنیم….
الهی که همیشه در مدار فراوانی نعمت و ثروت ، شادی لذت و عشق و آرامش باشید .
سلام صحرای عزیز
خیلی خوشحالم که از شغلتون لذت می برید و عاشق کودکان و طبیعت هستین.
چقدر خوب که با درک این قوانین بهتر و بهتر در حال لذت بردن و درک شغلتون هستین.
واقعا کودکان و طبیعت در کنار هم خیلی کمک میکند که آدم بتونه تمرکز بسیار رو نکات مثبت داشته باشه. ممنون از تبریکتون به من برای این انتخاب برای پسرم. واقعا دوران خیلی خوبی بود هم برای پسرم و هم برای من.
امیدوارم هر روز هر روز در شغلتون موفق تر باشین و حال دلتون هم هر روز عاالی تر باشه
به امید نتایج بهتر و عالی تر برای شما دوست عزیز صحرا جان
در پناه خدای خوبی ها
شیما