نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز به عنوا متن انتخابی این قسمت:

با سلام و خداقوت خدمت استاد بزرگ و عزیزم

خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و همراه شما و خانواده بزرگ عباسمنش هستم.

امروز هم با شوق سایت رو باز کردم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و تاثیر گذار.

صحبت های رضا حرف دل همه ی ماهاست و وقتی صحبت میکنه انگار خود من هستم.

من نکته های آموزنده رو یادداشت کردم و میخو استم به خودم و کسانی که در راه درست هستن یه بار دیگه متذکر بشم

1 – غر نزدن و شکایت نکردن:

که چقدر میتونه فرکانس رو بالا ببره، در همه حال شاکر بودن و توجه به داشته ها.

یادمه اون زمان که قانون رو بلد نبودم بارها به پدر و مادرم غر میزدم که چرا یه مغازه نخریدید به قول رضا اون زمان که خیلی ارزان بود میشد با یه مبلغ خیلی کم یه مغازه توی بهترین جای شهر خرید و مدام میگفتم اگه من وضع مناسبی ندارم به خاطر تصمیمات اشتباه خانواده ام هستش و هیچ چیز رو در مورد خودم قبول نمیکردم و همیشه دنبال یه عامل بیرونی بودم.

منم وقتی در مسیر درست قرار گرفتم تصمیم گرفتم دیگه از هیچ چیز شکایت نکنم حتی از خودم و فقط به زیبایی ها توجه کنم و از داشته هام سپاسگزاری کنم.

2- تکامل در مورد گوش دادن فایل ها:

خودم یادمه اون اوایل فقط دو یا سه تا از فایل های شمارو داشتم و فقط اونا رو گوش میکردم آرام آرام دسترسی من بیشتر شد به واسطه جلسات آموزشی که در جایی شرکت میکردم چند تا از فایل های شما رو هم اونجا گوش کردم بعدش به پیج شما توی اینستا هدایت شدم بعدش فهمیدم شما سایت دارید و اونجا ثبت نام کردم.

الان که میبینم تکامل رو توی گوش دادن به آموزش ها کامل حس میکنم.

وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به چیزهای بهتری که باید گوش بدی.

3- گله و شکایت نکردن و گناه نکردن:

همه ماها بالاخره گناه های کوچیک و بزرگ داشتیم من آگاهانه بعد از چندین سال که با خودم میگفتم دیگه فلان گناه رو انجام نمیدم و باز هم انجام میدادم دیگه با شنیدن صحبت های شما واقعا ترک کردم یک سری گناهان رو چون میخواستم به خدا نزدیکتر بشم و گناه نمیگذاره آدم به خدا نزدیک بشه.

4- تلاش نکردن برای فروش یا قالب نکردن یه محصول:

چیزی که برا خود من هم پیش آمده بود چون منم مغازه داشتم و جنس میفردختم.

چقدر سعی میکردم با حرف زدن زیاد مشتری رو قانع به خرید کنم ولی الان با شنیدن آموزش ها میگم من روی خودم کار میکنم و خدا مشتری مناسب رو میفرسته من نیاز نیست تلاش کنم برای فروش من روی باورهای ثروت ساز کار میکنم مشتری هم محصول رو میخره.

نکته مهم : تازه خیلی وقت ها به مشتری میگم نخر این به دردت نمیخوره یا این مناسب نیست، ولی اگه قرار باشه ثروت وارد زندگی ام بشه حتی با این حرف هم خداروشکر میکنم که فروش هم داشتم و مشتری انگار بیشتر اعتماد کرده بهم.

5- استاد جان گفتی تو تغییر میکنی خدا هم تغییر میکنه و دقیقا همینه:

وقتی شروع میکنیم به افزایش فرکانس و افزایش آگاهی تمام دنیای اطراف مارو خداوند تغییر میده طبق قوانین کیهانی، دیگه عادلانه تر از این مگه میشه؟؟

تو خودت رو تغییر بده تو یک قدم بردار، به قول شما خدای مهربان هزار قدم برات برمیداره خدا منتظر رفتار ماست خدا میخواد تغییر رو توی وجود ما ببینه و وقتی تغییر میکنیم نعمت هاش به سمت ما روانه میشن.

6- چقدر زیبا گفتید که وقتی مثلا بدهی ها رو پرداخت میکنیم بعدش میگیم خانه و ماشین میخوایم در صورتی که قبلش فقط می گفتیم خدایا این بدهی رو بدم این قسط رو بدم

ولی وقتی به یه نعمتی که درخواست داشتیم می رسیم انگار خیلی زود فراموش میکنیم که قبلا چی بودیم.

من آگاهانه به هرچی میرسم هر روز بابتش شکرگزاری میکنم و میگم این قبلا نبود الان خدا بهت داد و طبق آیه قرآن اگه من بی توجهی کنم به نعمت هایی که درخواست داشتم و بهم داده شده من جزو اسراف کاران خواهم بود.

من هر لحظه قدردان هر آنچه وارد زندگی میشه هستم و این حس خوب و شکرگزاری منو هدایت میکنه به نعمت های بیشتر.

من به هرچی میرسم واقعا خودم رو بهتر می شناسم و میگم که ببین داری تغییر مکنی و نعمت ها بیشتر شد پس ادامه بده طبق قانون به خواسته های بعدی هم میرسی.

7- اگه خودمان را دوست داریم نباید به بدن ضربه بزنیم:

من توی این مسئله خیلی بد نبودم ولی غذاهای نامناسب زیاد میخوردم و خیلی چاق شده بودم من از 68 کیلو رسیده بودم به 90 کیلو که این منو اذیت میکرد و از اونجایی که وقتی در مسیر درست میفتی همه چیز تغییر میکنه خواست خدا این بود که توی مسیر تغذیه مناسب قرار بگیرم و بدون اینکه ورزش سنگینی بکنم حدودا 25 کیلو کم کردم و الان 65 کیلو شدم.

این خیلی برام تغییر بزرگی بود چون حدودا 13 سال بود که دوست داشتم وزنم کم بشه و خوراکم مناسب بشه که شکر خدا بهش رسیدم.

8- نوشتن خواسته ها معجزه میکنه:

خودم چقدر معجزه دیدم از نوشتن. چند وقت پیش یه سر رسید مربوط به سال 79 پیدا کردم دیدم اون زمان یه سری خواسته ها رو توش نوشتم و دیدم خیلی از اونا رو بهش رسیدم که اصلا یادم هم نبود چنین چیزی نوشتم.

الان آگاهانه دارم خواسته هام رو مینویسم چون مطمئنم معجزه میکنه و خیلی سریعتر میتونم به خواسته هام برسم.

9- کنترل کلام مساوی است با کنترل ذهن:

هر بلائی سر ما میاد از زبان ماست هر نا زیبایی که توی زندگی داریم از صحبت هایی هست که در طول روز انجام میدیم.

واقعا کنترل زبان معجزه میکنه.

من خیلی وقته هر حرفی رو نمیزنم به هیچ وجه کلام زشت نمیگم سعی میکنم غیبت نکنم و دروغ نگم سعی میکنم راجع به زیبایی ها با خودم و دیگران صحبت کنم و نتیجه اش تغییر باور هام شده و تغییر باورها باعث ایجاد حس رضایت و حال بهتر و شادی بیشتر شده.

در پایان

خداروشکر که توی مسیر درست هستم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و مطمئنم روزم رو ساختم با توجه بخوابم نکات زیبا و تا آخر روز بیمه خداوند مهربانم.

براتون شادی و عشق آرزو میکنم

یا حق

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره صحبت از نتایجی آماده کنید که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید.

از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد، می توانید این ویدئو را در جایی مثل صفحه اینستاگرام یا یوتیوب خود قرار دهید و سپس لینک آن صفحه را به آدرس ایمیل سایت، ارسال کنید و ما را درباره ویدئو خود مطلع کنید.

برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.

2. اگر با موبایل این ویدئو آماده می شود حتماً ویدئو را به صورت افقی ضبط کنید. یعنی موبایل را در حالت Horizontal قرار دهید.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)

  • در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
  • چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
  • بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
  • چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
  • و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟

در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.

آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:

[email protected]


سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «خدیجه شریعتی» در این صفحه: 5
  1. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    بنام خالق آسمانها و زمین

    سلام به استاد عزیزم و عباسمنشیهای نازنین

    و سلام به آقا رضای گل و دوست داشتنی که این چند روزه با صحبتهاتون انگاری راه رو برای من و خیلی از بچه ها که تو کامنتاشون نوشتن روشنتر و هموارتر کردین. انگاری بیشتریامون بدجور به این حرفها نیاز داشتیم و این فایلها در درست ترین زمان روی سایت اومد در جواب به خواسته من که داشتم تو گیر و دار نجواهای ذهنم که میگفت تواین چند سالی که عضو سایتی چه گلی به سر خودت زدیغرق میشدم.

    و من با صحبتهای آقا رضا خمزاد پنداری کردم و دیدم دقیقا منم اینجوری بودم و هستم و انگاری این مسیر تکاملیه که هممون داریم ولی ذهن میاد و دائم میخواد منو به نابودی بکشونه. تو دوره عزت نفس استاد یه جمله گفتن که مضمونش این بود که برای پیشرفت اول ما باید باور کنیم که همه آدمها یه همچین شرایطی رو داشتن و ما مستثنی نیستیم که هی تو سر خودمون بکوبیم که فقط منم که اینقدر داغونم یا اینقدر ضایع فکر می کنم. و صحبتهای دلنشین آقارضای عزیزم این موضوع رو برام بازتر و قابل فهمتر کرد و کلی به خودم امیدوارتر شدم و از خودم راضی تر..

    حالا میخوام درسهای مهمی که از این فایل گرفتم رو برای خودم بنویسم تا برام مرور باشه…

    اولین درس اینکه گله و شکایت نکنم، واقعا چقدر همین یک درس مفهوم گسترده ای داره و اصل و اساسی که استاد بارها تکرارش کردن که به هر چی توجه کنی از جنس همون چیز وارد زندگیت میشه، گله و شکایت یعنی توجه به هر نکته منفی تو زندگی مون، تو رفتار با همسر و فرزندمون یا اطرافیان دور و نزدیک، یعنی توجه و تکرار کم و کسری زندگی مون که نشات گرفته از باورهای کمبود مونه، یعنی توجه و تکرار به هر نکته منفی که تو خودمون میبینیم از یه جوش ریز روی پیشونی مون گرفته تا خوابمون، تا انجام تمریناتمون، تا بدقولی و بدرفتاری و……… که دایم داربم گله و شکایتشو به خودمون، به خدا می کنیم که چرا من اینجوریم، چرا اونجوری نیستم، چرا اینهمه سال که عضو سایتم نتیجه مالی ندارم و اینا میشه همون در صلح نبودن با خودمون، انگاری یه شمشیر تیز بر علیه خودمون بستیم و دایم داریم از خودمون گله می کنیم و نوک شمشیره رو می کنیم تو سوراخ های ریز مثلا عیبای کوچولویی که داریم و هی اونارو بزرگتر می کنیم و جالبه که تعجب می کنیم که چرا من پیش نمیرم. و به قول آقا رضا گناهانی که هر روز انجامشون میدیم و حالمونم بد میشه از انجام دادنش ولی تو گمراهی نمیفهمیم از کجا داریم ضربه میخوریم.

    چقدر آقا رضا تحسین تون کردم وقتی که گفتین من باید یه بنده بهتر بشم و به خدا نشون بدم که بنده بهتری هستم، و کوچولو کوچولو پیش رفتین و حالتونو بهتر کردبن و واقعا به جهان و خداوند نشون دادین که لایق هستین با انجام کارهایی که باید انجام میدادین، تمرین و توجه به خواسته ها، و با انجام ندادن کارهایی که نباید انجام میدادین مثل غرنزدن،سیگار نکشیدن، دروغ نگفتن، غیبت نکردن و،،،،،

    منم امروز شروع کردم به نوشتن کارهایی که واقعا نباید انجامشون بدم و به قول استاد زیپ دهنمو ببندم و تمرکزم باشه روی خودم.

    استاد یه چیز خنده دار دیگه بگم از کج فهمیام، من قبلا خیلی کامنت مینوشتم و یه مدتی تمام تلاشم این بود که برای هر فایلی یه کامنت بنویسم و انصافا اون موقعها خوب میشنیدم و مینوشتم، یعنی یکمی درک میکردم با نوشتن، وقتی شما تو فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است گفتین زیپ دهنتو ببند و عمل کن، من فکر کردم عمل کردن یه کار بزرگ و شاقه که من انجامش ندادم و فقط دارم حرف مفت میزنم و رفتم تو لاک خودم و دیگه حتی جرات اینکه جواب کامنتای بچه ها رو بدم از دست دادم. در صورتیکه اون نوشتنه بود که داشت هر روز درک منو بهتر میکرد و بهم اعتماد به نفس میداد. و اون خودش یه جور انجام تمارین بود مثل همین الان که شما میگین اینکه تو گله وشکایت نمی کنی، اینکه سپاسگزار شدی و داری تحسین می کنی این خودش بزرگترین تغییره. ولی من حتی معنی تغییرم نفهمیدم و هی توسر خودم زدم که پس کو، پس کو تغییراتت، پس کو نتیجه ت.

    من این آرامشی که تو زندگیم هست واین رابطه م با شوهرم و بچه هام، و بزرگتر شدنم رو نمیدیدم و برای خودم تایید و تکرارش نمیکردم و ذهنم هم دیگه عصا رو گذاشته بود کنار و شمشیر برداشته بود بر علیه من و این چند وقته از هر راهی میتونست داشت تخریبم میکرد. خدارو شکر برای این فایل که واقعا برام مثل گنج بود. ممنونم از آقارضای عزیز و استاد و مریم جان نازنینم که این فایل رو آماده کردین برامون…

    درس دوم: آدمی که میخواد لیاقتشو به جهان نشون بده به خودش آسیب نمیرسونه

    حالا آقارضا مثال سیگار نکشیدن رو زدن که واقعا قابل تحسین بودین و هستین، ولی من یادم اومد از این آیه قرآن

    وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    که میگه خدا به کسی ظلم نمی کنه ولی اونا خودشون به خودشون ظلم می کنن. وقتی واقع بینانه نگاه می کنم میبینم من با هر کاری که استاد گفتن انجام دادنش رو ترک کنیم داشتم به خودم آسیب میرسوندم و به خودم ظلم میکردم، با غیبت، تهمت، گله و شکایت، حسادت و …… واقعا اینا اسیبهایی به من زده که از آسیب سیگار بدتر بوده ولی من نمی فهمیدم. خدایا کمکم کن تا لیستی که امروز شروع کردم به نوشتنش رو آروم آروم تو وجودم حذف کنم و تبدیل کنم به رفتارهای خوب. و به جهان ثابت کنم من آدم بهتری ام، من آدم لایق تری ام.

    واقعا سپاسگزارم استادجانم و خدارو برای وجود ارزشمندتون شکر می کنم.

    درس سوم اینکه وقتی یاد بگیری زبونتو کنترل کنی میتونی ذهنتو کنترل کنی.

    استاد شما گفتین کنترل زبان کار آسونیه، خیلی اسونه که ادم وقتی تو یه جمعیه که دارن غیبت می کنن، تهمت میزنن، گله و شکایت می کنن، ادامه نده و اگاهانه سعی کنه از اون فضا دور بشه،

    راستش استاد من خیلی وقته که سعی می کنم غیبت نکنم و تهمت نزنم،( البته در مورد گله و شکایت هنوز هیچ ادعایی ندارم چون وقتی عصبانی میشم گله و شکایتم می کنم) اما وقتی تو جمع غیبت میشد خیلی تلاش نمیکردم که ازش دور بشم یعنی سعی میکردم نرم تو جمعها که درگیر نشم ولی وقتی تو دورهمی ها یه همچین فضایی پیش میومد تلاشی برای در رفتن از اون شرایط نداشتم و میگفتم حالا که نمیشه کاریش کرد، امروز که با خودم فکر کردم به این نتیجه رسیدم که من هنوز به اون درک و ایمان نرسیدم که اتفافات زندگیم نشات گرفته از باورها و افکار و احساس منه، وگرنه به قول شما هر رفتار نادرستی رو مثل آتیش میدیدم و طبیعیه که یک انسان عاقل دستشو تو آتیش نمی کنه، من مثل یه بچه هی دستم رو میکردم تو آتیش اما درک نمیکردم که این سوزشی که داره منو اذیت می کنه مال اون غیبته س، مال اون عصبانی شدن س، مال اون عجله کردن س، مال اون پای حرف بقیه نشستنه و دل به دلشون دادن س، خدایا هدایتم کن که اگه تو هدایتم نکنی قطعا از زیانکاران خواهم بود. به قول الهه عزیزم ادامه میدیم این مسیر الهی رو با عشق

    استاد جان بینهایت سپاسگزارم از شما، مریم جانم، اقارضای عزیز و پرانرژی مون، اقا ابراهیم و خانم فرهادی عزیز که دست به دست هم دادین و این گنج ارزشمند رو برامون اماده کردین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
  2. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام آقا مصطفی نازنین

    چقدر حس خوبیه وقتی میای و اون بت درونت رو میشکنی و اون چه بهت گفته میشه رو مینویسی و بعد به قول استاد بوم بوم نتایج میاد.

    یکی از لذت بخش ترین اتفاقات زندگیم دیدن این دایره آبی کنار اسممه که مدتها بود نداشتمش و امروز هدیه خداوندم بود به من که دوستانی از جنس همون خدا میان و برام کامنت میزارن تا بهم نشون بدن مسیرم درسته.

    خیلی خیلی ممنونم ازتون که وقت گذاشتین و این کامنت ارزشمند رو برام نوشتین و دوباره این نعمت گرانبهای مادر شدن رو بهم یادآوری کردین.

    اتفاقا چند روز پیشا داشتم در مورد دخترام از خداوند سپاسگزاری میکردم که چقدر رابطه داغون گذشته م با دختر بزرگم هر روز داره زیباتر و عاشقانه تر میشه. و بعد به این فکر کردم که خدا چجوری به من دو تا دختر داد.و به این رسیدم که چون من باورهای مخرب در مورد بچه دار شدن نداشتم. حتی فکر کردم دبدم جنسیت بچه هامم خودم تعیین کردم. سر هر دوتا دخترام من همش میگفتم هر چی خدا بده من راضیم و واقعا هم با تمام وجودم راضی بودم با اینکه ته قلبم میخواستم بچه م دختر باشه. الان که فکر می کنم میبینم اون رها بودنه باعث شد خداوند به من همون نعمتی رو بده که خودم میخواستم. و اینکه خیلی سالم و راحت به دنیا اومدن هم بدلیل این بود که هیچوقت به حرفهای بقیه که میگفتن حتما باید فلان دکترو داشته باشی و اگه دکتر بالا سرت نباشه خیلی بده و خیلی از این حرفهارو گوش نمیدادم و این باعث شده بود من ورودی منفی نداشتم و دخترام هر دو در کمال سلامت و زیبایی به دنیا اومدن. و بعد باز کل قانون برام مرور شدکه اگه در بقیه موارد هم رها باشم و ورودی هامو درست کنم و توکلم به خدا باشه قطعا نتایجم همونی میشه که من میخوام و حتی بهتر از اون.

    نمیدونم چرا این حرفها رو برای شما نوشتم ولی حسم گفت و منم گفتم چشم.

    بازم سپاسگزارم که با پیام پر از مهرتون بهم این آگاهیها رو دادین و نعمتهامو بیادم آوردین تا بیشتر سپاسگذار باشم.

    بهترینها رو براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام فروغ عزیزم

    چقدر خوشحالم که دوستان به این ارزشمندی دارم اونم تو بهترین سایت دنیا.

    ممنونم که کامنتم رو خوندی و برام پاسخ گذاشتی. هر چی بوده هدایت الله بوده که بهم گفته شده و خودم باید هزار بار تکرار کنم همین یک نکته رو که من خالقم من خالقم منم که زندگیمو دارم خلق می کنم. بنظرم خدا چون میدونه من کجاها ضعف دارم اومد بهم این نکته رو گفت تا بنویسم و حالا باز توسط دستان پرمهرش میاد همون نکات رو برام پررنگ می کنه که بهم بفهمونه ببین اینجا ایراد داری. اینجا کار کن. منم خیلی وقتها ضعفهامو از کامنتای بچه ها پیدا می کنم و شکر می کنم خدایی رو پیدا کردم که اینقدر سریع الاجابه و اینجوری عاشقانه حواسش به من هست و سپاسگزار استاد نازنینم و این سایت الهی هستم.

    بهترینها رو برات ارزو می کنم دوست عزیزممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام اقا سلمان عزیز

    ممنونم از شما که وقت ارزشمندتون رو گذاشتین و برام کامنت گذاشتین.

    من تصمیم گرفتم مثل اقا رضا کارایی که استاد گفتن انجام ندیم رو اروم اروم از وجودم پاک کنم، و واقعا براش تعهد و استمرار داشته باشم،

    قضاوت نکردن، غیبت نکردن، دروغ نگفتن، داد نزدن، حسادت نکردن، پشت گوش ننداختن کارام

    که هر کدوم از اینا هزار تا شاخه داره که باید یکی یکی تو وجودم پیداش کنم. مثلا من قبلا فکر میکردم حسادت به کسی ندارم،در حال حاضر من دارم روی جلسه یک قدم اول کار می کنم چند وقت پیشا که یه مهمونی بودم اخر شب که داشتم شکرگزاری مینوشتم و تو دفترم با خدا حرف میزدم دیدم تو اون مهمونی من به کوچک و بزرگ اون آدمها حسادت کردم، و این چیزی بود که قبلا اصلا به وجودش هیچ آگاهی نداشتم. بنظرم هر کدوم از موارد لیستی که تا بحال نوشتم جزو پاشنه اشیلهاییه که باید همیشه روش کار کنم چون هر بار به یه شکلی تو وجود من ظاهر میشه.

    مثلا در مورد قضاوت نکردن من وقتی فایل ارامش در پرتو آگاهی فکر کنم 6 باشه، گوش کردم دیدم من از صبح تا شب مشغول قضاوت کردنم، خودم و دیگران رو، حتی اتفاقات اینده و گذشته مو، هی قضاوت می کنم و پایین بالا می کنم ببینم درسته یا غلط. و به قول استاد یا تو گذشته ام یا تو اینده و اینه که نمیتونم در لحظه زندگی کنم.

    خداوند هممونو هدایت کنه تا ایرادهای شخصیتی مونو پیدا کنیم و ورژن بهتری از خودمون ارائه بدیم. امیدوارم براتون مفید بوده باشه.

    بازم از کامنت تون ممنونم که باعث شد اینا رو برای خودم بتویسم

    بهترینها رو از خدا براتون خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام به زهرای عزیز و دوست داشتنی

    خیلی خیلی ممنونم ازت دوست عزیزم که برام کامنت گذاشتی.

    یادمه اولین کامنتی که تو سایت نوشتم اون موقعی بود که استاد گفتن میخوان کاربرای غیرفعال رو از روی سایت حذف کنن و من با کلی ترس و لرز روی یکی از فایلها نوشتم سپاسگزارم، فقط همین که مبادا استاد من از سایت حذف کنه.

    اما وقتی سفرنامه رو شروع کردم و هر روز یه فایل گوش میدادم و براش کامنت گذاشتم انگاری تکاملم رو یواش یواش طی کردم و چیزای بهتری از فایلها درک میکردم تا جایی که بیشتر مواقع کامنتام جزو کامنتای برگزیده سایت بود. اما خب من اینکه تو بهترین سایت دنیا کامنتم مثلا بهترین باشه رو نتیجه نمیدیدم و دنبال این بودم که از کجا پولدار بشم، و به قول استاد پول با مغز من کاری کرده بود که فقط نتیجه برام پولدارتر شدن بود. و جالبه که به هیچ نتیجه ای هم نرسیدم. چون من نمیدیدم نعمتها رو. چون تمرکز بر نکات مثبت زندگیمو بلد نبودم. فقط یاد گرفته بودم زیباییهای فایلا رو بنویسم ولی بلد نبودم اون اگاهیها رو تو زندگی خودم اجرا کنم و دنبال یه کار بزرگ بودم که انجامش بدم. به قول اندیشه عزیزم هر چی استاد داد میزنه و از راحتی میگه ما همش دنبال یه کار سختیم. چون ذهنمون پر شده از سختی. و حتی برای جواب دادن به کامنتای بچه ها هم دنبال کلمه های قلمبه سلمبه و سخت بودم و یکی دو خط مینوشتم که کاملا مصنوعی بود. ولی امروز با نوشتن همین کامنتا برای دوستان نازنینم که برام پاسخ گذاشته بودن و هر چی بهم گفته شد رو نوشتم کلی خودم دارم بهتر درک می کنم و حالم عالی شده با نوشتن این جوابا.

    خدارو شکر می کنم که اینجام

    خدارو شکر میکنم که دوستان به این ارزشمندی دارم

    خدارو شکر می کنم که تو بهترین سایت دنیام و بهترین استاد دنیا رو دارم

    خدارو شکر می کنم که دارم با خودم به صلح میرسم و این بهترین حسیه که اینروزا دارم.

    عاشقتم دوست نازنینم و بهتربنها رو برات آرزو می کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: