نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9 - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-17 00:09:402024-09-24 19:36:17نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم بخصوص آقا رضای عزیز
تحسین می کنم آقای رضای فعال و فوق العاده را که انقدر راحت و ساده و زیبا آگاهیهایی رو که از آموزه های استاد دریافت کردند رو توضیح می دن و ما می تونیم از صحبتهای ایشون استفاده ببریم و تحسین می کنم این همه استمرار و مداومتشون و در گوش دادن به فایلها و عمل به تمرینات. و سپاسگزارم از استاد عزیزم که در تکمیل صحبتهای آقا رضای عزیز قانون و دوباره توضیح می دن تا برامون تکرار بشه و بهترو بهتر درک کنیم این آگاهیهای ناب را.
من خودم بعد 3 سال که عضو سایت هستم و تقریبا هرروز فایل گوش میدم و به سایت سر می زنم ولی هنوز نتونستم تغییرات بنیادین در شخصیتم و رفتارم ایجاد کنم هنوز توی غیبت نکردن و قضاوت نکردن و غر نزدن لنگ می زنم و به قول استاد انتظار دارم تغییرات بزرگ هم داشته باشم و از اینکه می بینم خیلی از دوستان با عمل به آموزه ها و انجام تمرینات به این حد از نتایج رسیدن واقعا از خودم شرمنده می شم هرچند از اون آدم سابق خیلی فاصله گرفتم ولی هنوز خیلی خیلی جا داره روی خودم کار کنم تا بتونم به نتایج پایدار برسم .خداروشکر می کنم به نسبتی که تغییر کردم نتایج هم تغییر کرده یکی از تغییرات بزرگم رفتن به دل ترس از رانندگی بود که برام آرزو شده بود اینکه بدون ترس و استرس بتونم رانندگی کنم با اینکه 16 سال پیش گواهینامه ام و گرفتم و همون سال تونستم برای خودم ماشین بخرم ولی متاسفانه بخاطر تصادفی که کردم ماشین و فروختم دیگه پشت فرمون ننشستم بعد ازدواجم بخاطر تضادی که پیش اومده بود هربار تصمیم می گرفتم ماشین بخرم ترس از رانندگی مانع می شد و همیشه هم مقصر همسرم و می دونستم که به من اعتماد به نفس نمی ده.تا اینکه بالاخره 7 سال پیش دوباره ماشین خریدم ولی باز هم ترس از رانندگی اجازه نداد بیشتر از چندبار پشت فرمون بشینم و ماشینم و فروختم بعد از آشنایی با سایت و آموزه های ناب استاد خیلی سعی کردم به این ترسم غلیه کنم تا اینکه توی دوره دوازده قدم استاد شما خیلی تاکید داشتین که وارد ترسهاتون بشید خدا به شجاعان پاسخ می ده تا اینکه بعد کلی کلنجار رفتن با خودم امسال به لطف خدای مهربان تونستم ماشین بخرم و با اینکه خانوادم می گفتن حتما چند جلسه مهارتی برو ولی من با توکل به خدای مهربان و ایمان به توانایی خودم به راحتی و بدون اینکه حتی بخوام یک جلسه مهارتی بردارم وارد دل ترسهام شدم و از خدا خواستم که خودش بهم شجاعت بده و کمکم کنه بدون ترس و نگرانی پیش برم. خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که تونستم به این ترس بزرگ زندگیم غلبه کنم و از خودم خیلی راضی هستم.
دیشب لیست تمام کارهایی که نباید انجام بدم رو نوشتم انشاءا… با یاری خداوند بتونم تغییرات اساسی و بزرگی در خودم ایجاد کنم و نتایج عالی و هم در روابط و هم از نظر مالی رقم بزنم.
آرزوی سلامتی، شادابی، سعادت و خوشبختی را برای تک تک عزیزان دارم.
خدایا عاشقتم!
محبوبه ی عزیز آفرین، دختر شجاع تحسینت میکنم که روی ترست پا گذاشتی و تونستی با وجود داشتن ترس قدم برداری و با ایمان و توکل به هدفت برسی ، منم 11 سال پیش گواهینامه گرفتم ولی بخاطر ترس رانندگی نکردم الان که کامنت تو رو دیدم برام یه نشونه بود که منم به امید خدا به این ترسم غلبه کنم، اگه محبوبه تونسته پس منم میتونم. خدایا شکرت!
سلام عزیزم ممندن از لطفت.انشاءا… شما هم بتونی به این ترست غلبه کنی و موفق بشی.هرچند که الان می فهمم که واقعا ترسی نداشته رانندگی کردن من خیلی توی ذهنم بزرگش کرده بودم وقتی تونستم ذهنم و تغییر بدم خیلی راحت و بدون استرس تونستم رانندگی کنم.
برات از خداوند بزرگ آرزوی بهترینها رو دارم.
به نام الله مهربانم
از ابتدای ورود به سایت با کامنت های ،پر از آگاهی و حس خوب ،اقا رضا شروع کردم ،و ارتباط عجیبی با کامنتهاشون بر قرار میکردم .
هر جا کامنتی ،از ایشون میدیدم، با دقت و ذوق فراوان میخوندم ،.
از داستان زندگی شون متوجه شدم که یکی از بهترین،شاگردهای استاد هستن ،
و منتظر بودم که بیان و از نتایج شون بگن ،که خدا رو شکر ،اینطور شد ،
من قشنگ حرفهای آقا رضا رو میتونم درک کنم ،چون مثل یک انسان تشنه که ولع داره ،فقط دوست دارم از روزی که وارد سایت شدم بشنوم فایل ها رو و بخونم کامنتها رو ،
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خیلی وقته تو فضای مجازی نیستم و کل وقتم رو فقط، در سایت هستم ،
چقدر خوب که من هم بخوام بنده ی خوب خدا باشم ،و عادت کارهای ،بد رو کنار بزارم ،که همینطوری هم خیلی کم شده ،کارهای اشتباهم .
دوستان زیادی از زندگی من خارج شدن و با تنهایی خودم حالم خیلی ،بهتره با خدای خودم عشق بازی میکنم و خدای من ،
دیگه اون خدای جبار نیست .واقعا دارم نتایج متفاوتی تو زندگی میبینم ،واقعا حالم بهتر شده ،
حس سپاسگزاری من بیشتر شده .
یه وقتهایی که پیش میاد اشتباهی میکنم و از مسیر خارج میشم ،اون موقع خودم رو خیلی سرزنش میکردم که ،تو هیچ نتیجه خاصی نگرفتی ،ببین باز عصبانی شدی ،یا حرف اشتباهی زدی ،یا ..
ولی الان متوجه شدم ،که من خیلی از خودم توقعم بالا بوده ،بابد واقعا خداوند رو شاکر باشم ،که واقعا من اون آدم سابق نیستم .
من تغییرات رو نمیدیدم ،
من الان سراسر شور و شوقم ،
من الان در جایی به صورت موقتی زندگی میکنم ،که سالهای اول ازدواجم ،رو در اینجا گذروندم ،یادم میاد که چقدر من از این محیط ناراضی بودم ،چقدر حسم بهش بد بود ،چقدر نا
شکر بودم و نمیدیدم ،نعمات خداوند رو
ولی این چند روز که اینجام ،زندگی من ،رنگ و بویی دیگه ایی گرفته ،هرروز صبح بلند میشم و طلوع خورشید رو میبینم ،لذت میبرم از بودن در این فضا ،بی اندازه عاشق این جا شدم . و حالا میبینیم که این محیط همون محیط ،ده سال پیش ،ولی من دیگه اون آدم پر توقع ،و غرغرو نیستم ،
من دارم اینجا با خدای خودم ،عشق بازی میکنم ،
من دارم بهترین ،روزهای زندگیم رو میگذرونم و اونقدر شادم که قابل توصیف نیست ،خدایا شکرت
و این درسی که امروز یاد گرفتم :
که زیپ دهنم رو ببندم
و فقط برای گفتن حرفهای قشنگ بازش کنم
اگه بتونم جلوی زبانم رو بگیرم ،کم کم میتونم ذهنم رو بهتر کنترل کنم .
.جایی که دارن گله و شکایت میکنن،یا غیبت میکنن ،با اون فضا همراه نشم ،
باید آگاهانه تلاش کنم در مورد موضوعات نا مناسب حرف نزنم و بهشون توجه نکنم .
چون قانون ابن که به هر چیزی توجه کنی از اساس اون چیز وارد زندگیت میشه .
پس چه بهتر به فراوانی ،سلامتی ،ثروت ،روابط عالی ،توجه کنم و در موردشون صحبت کنم ،
خدایا شکرت
خدایا عاشقتم من
بابت درسهای امروزم
بنام خداوند بخشنده وبخشایشگر
سلام به همه ی دوستان عزیز در سایت توحیدی عباسمنش و همچنین به دوست عزیزم آقا رضا
من کامنت های قبلی شما مربوط به پیشرفت هاتون رو خیلی قبل خونده بودم و دوست داشتم بیشتر بدونم که خدا رو شکر مراحل تکاملتون رو از زبان خودتون دارم میشنوم خیلی سپاسگزارم از استاد عزیز و مریم خانم به خاطر این بخش که قرار دادن درسایت چون خیلی واضح دوستان مراحل تکاملشون رو توضیح میدن و این عالیه و باور پذیر بودن اینکه وقتی آقا رضا تونسته پس من هم میتونم
یه توضیحاتی دادید آقا رضا که استاد فرمودن تغییرات اساسی اینها هستن شورو شوق احساس خوب و شکر گزار بودن
یه سری تمرین انجام داده بودین که البته خیلی راهگشا هست برای منی که راهم رو گم کرده ام وتازه دیشب از خداوند میپرسیدم چرا اگه باورهام رو نسبت به تو تغییر بدم زندگی ام تغییر میکنه و شروع کردم به مطالعه مجدد چگونه فکر خدا رو بخونیم که امشب این فایل روروی سایت دیدم
کارهای که من باید انجام بدم در واقع نباید انجام بدم
1- دروغ نگفتن
2-غرغر نکردن . سرزنش نکردن دیگران .کلیه و شکایت نکردن . درد دل کنار گذاشتن
3-احساس گناه نداشتن برای گناهان گذشته
4-کارهای بیهوده نکردن . دنبال گناهان گذشته نرفتن
5-کارهای تکراری که از انجامش حالم بد میشه برای من صحبت کردن از گذشته و خانوداه همسرم هست برای خطاهای غیر عمد یا عمدی که در کودکی پدر و مادرم یا دیگر افراد خانوداه انجام داده اند .یا حتی رفتارهای که همین الان از بعضی از افراد فامیل میبینم یه جور انگار که از نظر آنها توی این دنیا نیستم شاید یه کوچوکو مربوط به تغییر فرکانسم باشه .
6-دنبال نکردن اخبار و رسانه ها
7-سپاسگزار بودن در هر لحظه و حال
8- اگه برای خودم ارزش قائل هستم کارهای که بهم آسیب میزنه رو انجام ندم همون صحبت کردن درمورد دیگران که در گذشته با توجه به فرکانس خودم بهم ظلم کردن چون من به آنها خیلی قدرت دادم در ذهنم
همه اینها برای اینه که به خدا ثابت کنم که بنده خوبی هستم که بنده ای هستم که اگه نگاهم رو نسبت به خدا عوض کنم خداوند هم نگاهش نسبت به من عوض میشه و من نعمت بیشتری از سمت خدا دریافت میکنم .
((چون باورهای من و نوع ایمانم به قدرت خداوند تعیین کننده نتیجه ای است که از این قدرت تجربه خواهم کرد ))
چون #قانون# خداست که این انرژی (خودش =خدا )را به خدمت و کمک هر فردی بیاورد که به قدرت او ایمان دارد و آن را باور کرده است .
من همین الان جوابم رو از خداوند گرفتم بهم گفت چون قانون من اینه هر باوری نسبت به من داشته باشی همون رو نمود میدم در زندگیت …الله اکبر
میفهمی بنده من قانونم اینه دیگه یادت نرها الحمدلله رب العالمین
یه نکته خیلی مهم وقتی که نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم کافیه زبانم رو کنترل کنم و حرفی نزنم کم کم یاد میگیرم که بتونم ذهنم رو کنترل کنم
یه نکته ی مهم دیگه خیلی وقتها توقعات من نسبت به تغییراتم خیلی بیشتر ه باید به خود شناسی برسم دچار این نشم که دستاروردی نداشتم ونامید شم یا غمگین وبدونم سمت خودم رو چقدرش رو عمل کردم اونوقت توقعم نسبت به خدا چه قدره من سمت خودم رو 20 درصد انجام دادم بعد انووقت توقع 80 و 100درصدی از خدا دارم ؟؟ اینجا بادی خیلی کار کنم ….
یه نکته مهم دیگه اینکه چه کار کنم تا نتایجم دائمی باشه و رو به بالا و کم کم زیاد بشه و(( اون اینکه تغییراتم باید واقعی تر . درونی تر .عمیق تر و درست تر باشد ))یعنی به محض اینکه یه کاستی یا زشتی دیدم شروع به کلایه و شکایت نکنم و……
سپاس آقا رضا استاد مریم جون عولمل فنی سایت و دوستان خوبم در سایت توحیدی عباسمنش
ربنا آتنا فر الدنیا حسنه و فی آخرت حسنه
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
به نام خدای مهربان و بخشنده
«من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد»
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربان و دوستانم
امروز 780روز از عضویت من میگذره و روز آخر تخفیف 40درصدی قدم هشتم بود و من دیروز توی ستاره قطبیم از خدا خواستم یه جوری پول خرید قدم رو برام بفرسته و به خودم امید میدادم و منتظر بودم که خدا برام میفرسته
و مهلت تمام شد و جور نشد و نتونستم بخرم ! و این متن اول نوشتم که من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد رو تو کامنت یکی از بچه ها خواندم رو آماده کرده بودم که قدم خریدم بیام بنویسم و تعریف کنم که چطور قدم رو خریدم!!!
اما خودم میدونم که خودم تا قدم هفت برنامه داشتم
من تو یکی از فایل های گفتگو با دوستان یک دوستی فکر کنم اسمشون مهرک بود گفتن دوازده قدم فوق العاده بود بخصوص قدم 7جلسه دو ترکوند و خیلی ایشون باهاش ارتباط برقرار کرده بودن . همونجا این خواسته در من شکل گرفت دوره دوازده قدم رو تهیه کنم بخصوص قدم هفتم .
استاد در واقع من انگار داشتم خودم رو گول میزدم من دنبال یک چیز خاص بودم انگار نقشه گنج خاصی رو بهم داده بودن که تو جلسه دو قدم هفت بود ….
با اینکه من تا قدم هفت نتایج زیادی داشتم همین خریدن هر قدم برام نتیجه بود بعد خرید دوره صلح باخود که از نتیجه اون دوازده قدم رو تونستم تهیه کنم . اما من عجله داشتم من راحت تا قدم هفت رسیدم حتی قدم شش و هفت رو تو یک ماه با هم خریدم .ولی این ماه اصلا نشد و پولش برای تضادی که به نفع ما بود خرج شد و من نتونستم تهیه کنم چون من هدفم خرید قدم هفتم بود و بهش رسیدم و انگیزه تموم شد! ولی خیلی برام درس داشت من به خودم تعهد دادم تا این هفت قدم رو همونطور که خودتون میگید وحی منزل بدونم و بارها و بارها گوش بدم و تمرین کنم و عمل کنم و با نتیجه ش راحت قدم هشتم رو در زمان مناسبش بخرم
استاد با اینکه من عجله ای خریدم و رد شدم با این حال من تغییرات فراوانی داشتم ونتایجم در زمینه شخصیتم هست .
اما نتایجم پایدار نمیشد به قولی قطع و وصلی داشت با هر تضادی از مسیر خارج میشدم و من الان شدیداً دنبال نتایج پایدار هستم .چون تجربه کردم و باور دارم که این مسیر درست هست و بارها هدایت شدم و راهکار بهم الهام شده و خیلی وقتها آرامشم رو حفظ کردم تو شرایط سخت تونستم آرام باشم و نتیجه اون کنترل ذهن هم دیدم و ایمان دارم به این مسیر و دلیل پایدار نبودن نتایجم و نداشتن نتایج بزرگم همین عجلم بود
ردپایی گذاشتم بابت این که تعهد میدم با انرژی بالا و انگیزه برای نتایج پایداره دوباره از اول شروع میکنم تا کن فیکون بشه
ازتون سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر صداقت و آموزش آسان و خوبتون به دل و جان میشینه و نکته ها و همراهی مریم مهربان.
خدایاشکرت
به نام خدا
سلام براستادعزیزومریم جانم
چندین کامنت خوندم ودیدم خیلی ازدوستان نوشتن که کامنت میذارن مثل شاگردی که تکالیفش رو بایدانجام بده وچقدراین حرف به دلم نشست.
فایل بی نظیرآقارضای عزیزکه منواز اولین فایلشون برد به زمستان 99که باسایت آشناشدم.توی وب داشتم دنبال ویدیوهای استادعرشیانفرمیگشتم که یهو ی ویدئودیدم ازلایومشترک استادعرشیانفرواستادعباسمنش نیمه شب بودومن شروع کردم به تماشای ویدئو
اشکی که بی امان سرازیرمیشدوبغضی که مثل الان توگلوم چمبره زده بود.من آدم ناآشنایی بااین فضاهای آموزشی وانگیزشی و معنوی نبودم همیشه خودخواسته دنبال آموزش توسعه فردی ومهارت زندگی بودم.همیشه دنبال راه حلی برای رفع نقایصم بودم راهی برای بهترشدن زندگی.همیشه ازخدا میخواستم که هیچوقت محبتش روازدلم نگیره وکاری کنه که روزبه روزعشق وعلاقش تووجودم بیشترشه.آدمی بودم که به قرآن عبادت وبندگی ایمان کامل داشتم.
ولی چه ایمانیییییییییی؟؟؟
ایمانی ازجنس شرک
ایمانی ازسرمعامله(خدایامن دوستت دارم وبندگیتومیکنم توام درعوض بمن فلان چیزوببخش)
ایمانی ازجنس یاس وتردید
ایمانی ازجنس خشم وشکایت
ایمانی ازجنس ترس عذاب
ایمانی ازجنس شرم گناه
من این خدارو نمیخواستم.خدایی که وقتی خواسته هام برآورده میشدعاشقش بودم و،وقتی دنیابکامم نبودحوصلشونداشتم.
من این زندگی رونمیخواستم
زندگی باحسرت
بادل شکستگی های فراوان
باخشم های فروخورده
باترس ازآینده
باناامیدی
باگله وشکایت وغرزدن
باافکارمنفی
باشکست های پی درپی
باخمودگی ودل مردگی بی دلیل
همیشه معروف بودم به ی دخترپرشروشور وپرهیجان،ی دخترشادوسرزنده ودوست داشتنی،خونگرم ومهربون وصمیمی
ولی هیچکس ازدرونم خبرنداشت که چه غوغاییه
چه دفترهایی که پرمیکردم ازحرفام باخدا،خواسته هام،دلتنگی هام(هنوزم دارمشون)خنده
بگذریم…
اون شب سردزمستونی که اولین بارحرفای استادروشنیدم وتازه یادم اومدکه بعلهههههههههه ایشون کی هستن.
ای واااااای برمن
ی آقای روانشناسی که واقعاانسان فرهیخته ودوست داشتنی وموفقی هستن سال90_91توی یکی ازفایلاشون استادعباسمنش رومعرفی کردن وچقدرازایشون به عنوان ی انسان موفق یادکردن وسفارش کردن که بریدحتمافایلاشونوتهیه کنیدزندگیتون زیرورومیشه.
ومن چقققققدرحسرت خوردم اون شب که وااااای ازمن سهل انگار
این استادعباسمنش عجب موجودبی نظیروخارق العادیه چرامن همت نکردم بگردم فایلاشونوپیداکنم؟چرااینهمه سال خودمواز،زندگی عقب انداختم؟؟؟؟
ودرنتیجه ازهمون موقع استادعباسمنش جان جانان شدن مرادمن ومن شدم مرید
شدن مرجع تقلیدمن شدن پیامبرزمانه من(مگرپیامبرشدن چیزخاصی میخواد؟مثلا بایدازجنس فرشتگان باشی؟مگه غیراینه که همه پیامبران وامامان ماهم انسان بود؟)
اینجابودکه ایمان آوردم خداهیچوقت بندگانش رورهانمیکنه وبلاخره از ی طریقی توی هرزمانی صداشو،حرفاشو،قوانینش رو به گوش اشرف مخلوقاتش میرسونه.
القصه تاامروزپابندایشون وسایت وقوانین شدم وبه شرط حیات تازمانی که خدامقررکرده باشه هستم درخدمتتون ودرمحضرتون شاگردی میکنم ودرس پس میدم.
استادم روزای اول منم مثل آقارضا انقدرحالم خوب بودکه حدنداشت تاالانم البته همینم وچقدرخوشحال شدم که شماگفتیدهمون حال خوب شروع تغییرات
سعی کردم دست وپاشکسته ولنگ لنگان راه ورودی های نامناسب روببندم وانصافا خیلیا بهم گفتن چقدرتغییرکردی واینومدیون خدای خودم وآموزه های شماهستم.
حقیقتش ی مدت طولانی بود ی سوال ذهنمودرگیرکرده بودبه جوابشم نمیرسیدم.ی مدت طولانی بودجذبام خیلی ضعیف شده بود
چندوقت بودمیخواستم فایل های قدم1تا5روکه خریدم مجددگوش کنم ولی همش سهل انگاری میکردم ویا واقعاوقتم صرف باقی امورات زندگی میشدیاباعشق میشستم فایلای رایگانو میبلعیدم
دیشب وپریشب همت کردم قدم اول رومجددگوش کردم وباز،نت برداری کردم
وااااای ازاین معجزه وااااای ازاین اتفاق
چقدراسم انسان برازنده اشه.ازریشه نَسَیَ میادبه معنی فراموشی
خیلی ازصحبتاتون رو کلا فراموش کرده بودم
باتکرارصحبتاتون جواب سوالم رو که گرفتم هیییییییچ تازه یادم افتادکه من تمرین ستاره قطبی رو دارم باخستگی بعدخواب وبدون تجسم انجامش میدددددم.امان ازاین فراموشی وغفلت
استادم همین دوروزی که ستاره قطبی روباتجسم انجام دادم چندین خواسته ام درعرض همون روز اتفاق افتاد.ی خواسته که نزدیک به2هفته اس دارمش ونمیشدهمین امروز محقق شد.
حتی بدون انجام تمرین ستاره قطبی وتجسم ی خواسته ای که چندماه قبل خیلی سطحی ازذهنم گذشته بودهم امروز اتفاق افتاد.
ومن بازهم معجزه روباچشمام دیدم.که صدالبته من بزرگترین معجزه زندگیم روهم 2ماه بعدعضویت درسایتتون دیدم که انشاا…اونو بصورت مفصل براتون ایمیل میکنم که اگرتمایل داشتیدتوی کانال تلگرام بزاریدیااینجادرموردش صحبت کنید.
امشب باوجوداینکه نمیخواستم کامنت بزارم ولی ی ندایی بهم بارهانهیب زد که بگو الان وقتشه تا تازه اس بگو.
سپاسگزارم ازشماوازهمه دوستان وآقای رضای عزیزومریم جان که تجربیاتتون چراغ راه من شده.
سپاسگزارم ازخدای عزیزترازجانم که هیچوقت رهام نکرد،نمیکنه ونخواهدکرد.
درپناه خداباشید.آمین
سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز. خیلی خوشحالم که تو این جمع و محفل نورانی هستم مدتی بود که به دلایلی دور بودم؛خداروشکر میکنم که دوباره فرصت شد ردپای مثبتی بجای بگذارم️️️من آقای عطارروشن عزیز رو از همون روزهای ابتدایی ورودم تو سایت ینی چندسال پیش میشناسم.واقعا جدا از رفتار و اعمال انرژی مثبت از فیزیک این آدم و این مرد میباره و ظاهر و چهره نورانی ای دارن و بسیار مهربان و خوشدل و خونگرررم️️یادمه چندسال پیش ی دوره ای خودشون درست کردن بنام لاغری با ذهن یا لاغری ذهن بود دقیقش گمونم .اصلا استاد ایشون شخصیتا خیلی شبیه شما شدن.نه که از شما تقلید کننا این از عمل به قانون میاد.اما درمورد گله و شکایت منم نظر خودمو بگم:
مثل این میمونه که تو هر شهری فاضلاب شهری ای هست که طبیعتا سربسته هست اما اگه بازش کنی بوی فساد شهرو برمیداره و حالا حالاها گندش نمیره. غرغر و گله و شکایت هم جذب کننده تمام مشکلات مثل اینکه ی قلاب ماهیگیری بکنی تو کثافت فاضلاب آت آشغال بیرون بیاری حالا دیگه آوردی بوی گندش تو دماغ خودت میره و حالا حالا ها اذیتت میکنه.همون اصطلاحی که میگه:هرچه هم بزنی بوی گندش بیشتر میشه.
و واااای از روزی که اینکار بشه جزو ویژگی شخصیتی آدم اوت موقس که پشت هم یکی یکی همون جنس، همون طیف و همون مدل چیزایی که داری راجع بهش با غرزدن توجه میکنی ی دور قمری میزنه برررررمیگرده میاد دوباره تو زندگیت.درواقع تو با یک قلاب جذبش میکنی به سمت و سوی خودت.
بجای غرغر و شکایت تمرکزتان بع نعمات پیش رو و سپاسگزاری براش باشه مثلا من خودم الان نزدیک 5ماه از خدمتم میگذره بجای غرغر و مهمتر از همه آخ آخ ارسال فرکانس مرگبار احساس قربانی بودن میام سعی میکنم یک نکته ازش بکشم بیرون ببینم چیا یاد گرفتم بجای اینکه بگم واااای عمرم رفت.
فواید خدمت برای من:
1.بعنوان یک راننده با رانندگی کردن کناردست این پلیس های حرفه ای رانندگیم عالیتر شد.
2.پشت سیستم نشستم و تک کار با سیستم عالی شدم چون مدتها گوشی پیشم بوده لپ تاب نداشتم با سیستم خیلی وقت بود کار نکرده بودم اما الان تقویت شدم.
3…آشپزی دارم یاد میگیرم.
4.بند های حقوقی رو دارم یاد میگیرم.
5.دیدن متهمان و افراد خلافکار از من انسان نترس تر و محکم تری ساخت.
6.سحرخیز شدم.
7. مسئولیت پذیرتر شدم.
8.به وضوح دیدم روابط عمومیم فوق العادست، خیلی راحت با سربازا ارتباط برقرار میکنم و گرم میگیرم.
9.یکسری فشارها که بهم وارد شد از من انسان آبدیده تری ساخت.
پس من هم مثل آقای عطار روشن در زمینه زندگی خودم غرغر نکردم. خواستم مثال عملی بیارم از زندگی خودم نه که فقط حرف بزنم و توضیح بدم.
در آخر باید بگم تلاش،استمرار و خوش بینی و ایمان آقای عطارروشن به قانون که اوایل نتیجه نگرفتن و باز ادامه دادن و نتیجه گرفتن بی نهایت قابل تحسینه.شما صد ضربه تبر به درخت میزنی اما ضربه آخر میندازتش زمین.این به این معنا نبود که قبلی ها بی فایده….
خیلی سپاسگزارم از آقا رضا و استاد و همه بچها.️
سلام به همه
امشب که اومدم توی سایت؛ به یه مشکلی برخوردم و اون هم قطع و وصل شدن نتم بود که بدجور رفت روی مخم؛ حتی تلفن رو برداشتم که زنگ بزنم به پشتیبانی ISP ولی دیدم نفر 17 توی صفم و بعد هم نت دوباره وصل شد و من بی خیال شدم
داشتم کامنتهای این فایل رو میخوندم که با خودم گفتم مگه نه اینکه هیچ اتفاقی که توی زندگیمون میفته بی دلیل نیست؛ خب این قطع و وصل شدن نت چی میخواد بگه که یهو این جمله توی ذهنم اومد که دقیقا مثل خودت که مدام توی کار کردن روی خودت قطع و وصلی داری؛ به قول استاد مثل یویو رفتار میکنی
خودمم از این حرف خنده ام گرفته بود که دقیقا زده بود به هدف
من به یمن کار کردن روی خودم و استفاده از قانون؛ الان در یکی از طلایی ترین شرایطی هستم که شاید چند سال پیش فکرشم نمی تونستم بکنم ولی خب تقریبا یکسالی هست که استپ کردم؛ هر چند هنوز نجواها میان که به قول استاد درسته الان خیلی از آرزوهام محقق شده ولی هنوز یه قطار از خواسته های برآورده نشده وجود داره
و البته که قانون اشتباه نمیکنه و بی میزانی که تو روی خودت کار میکنی به همون میزان بهت پاداش میده و من هرگز در حد آقا رضا متعهد به انجام تمارین نبودم و بیخود نیست که نتایجمون زمین تا آسمون با هم فرق میکنه؛ تازگی بوی تغییرات جدیدی که قراره توی زندگیم بیفتن رو دارم حس میکنم؛ این قطع و وصل شدن نت هم یه تلنگر بهم بود که اگر میخوام نتایج بهتری برام رقم بخوره باید مثل آقا رضا متعهد باشم به انجام تمارین توی زندگیم
خدایا شکرت بابت این هدایت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
خدایا اتفاقات خوب و نعمتها پشت سر هم داره برای من رخ میده
از وقتی که دیروز و پی روز اومدم بصورت کاملا هدایتی شروع کردم به مقایسه کردن خودم نسبت به گذشته خودم
که البته انجام همین تمرین هم بصورت کاملا هدایتی توسط خداوند بود
چون من قبلا داشتم به حاشیه میرفتم از اینکه چرا سرعت پیشرفتم اینقدر کند و ارامه و یواش یواش نجواها داشتن میاومدم سراغم
ولی خداشکر مثل همیشه به خدا توکل کردم و گفتم من ادامه میدم خداوند خودش در زمان مناسب منو هدایت میکنه
و همون روز من بصورت کاملا معجزه اسا هدایت شدم به فایلهای استاد از اینکه اونجا توضیح دادن
«« مشکل ما انسانها اینکه ما عجول هستیم و میخوام خیلی سریع به خواستههامون برسیم
و چون تو مسیر هدفهایی داریم ولی چون به ما داده میشه بعدش برامون طبیعی میشه و بعد هدف بعدی رو میخوایم و باز هم خواسته بعدی همین جور داده میشه و بعد حرکت میکنیم و به اندازهای که روی خودمون کار میکنیم به همون اندازه نعمتها هم پشت سر هم بما داده میشه
ولی از اونجایی که انسان حریص و عجوله نگاه نمیکنه که از کجا به کجا رسیده
چون روند پیشرفت یه شبه رخ نمیده بلکه نیاز روند تکاملی درست طی بشه تا بعد برسه به حالت تصاعد و اونوقته که سرعت پیشرفت چندین برابر افزایش پیدا میکنه
و خداشکر از وقتی که من این موضوع رو فهمیدم که توش ایراد دارم و نیازه بیشتر روی خودم کار کنم
همون روز من شروع کردم به مقایسه کردن خودم با گذشته خودم از اینکه قبلا تو چه جایگاهی بودم و الان کجا هستم
و هی نوشتم و با خودم صحبت کردم و حتی با همسرم نشستم در مورد این پاشنه اشیل صحبت کردم خلاصه کلی تمرکز گذاشتم
خیلی احساسم خوب شد و بیشتر سپاسگزارتر خداوند شدم
خدایا شاهده به 12 ساعت نکشید همون شب نتیجهاش اومد چندتا مشتری تماس گرفتن و سفارش دادن و خرید کردن و پول تو حسابم واریز کردن
خوب از این نشونه قویتر چی میخوایی
تو میایی ترمز رو شناسایی میکنی و میایی با رفتارها و دلیلهای منطقی باورهای کمبود خودت رو اصلاح میکنی و خیلی سریع جهان پاسخ میده و تو را به خواستهات میرسونه
البته این هم بگم تو این مقایسه کردن خودم با جهان اطرافم خیلی توش ایراد دارم
بارها شده من حواسم نبود از پیشرفت دیگران خوشحال میشدم ولی تو ادامه نامید میشدم از اینکه پس چرا من فلان نعمت رو ندارم ، منی که برعکس بقیه دارم کلی روی خودم و باورهام کار میکنم طرفی که همون نعمت داره( مثلا ماشین ) باورهای منفی افتضا داره چطور اون راحت میتونه اون ماشین داشته باشه ولی من نه ؟
خلاصه من تو این مورد خیلی ایراد دارم از اینکه خودم رو با دیگران مقایسه میکنم
بنابراین نیاز بیشتر بیشتر روی افکار و باورهام کار کنم
درسته الان به لطف هدایت خداوند تونستم این ترمز رو شناسایی کنم ولی این پاشنه اشیل همیشه همراه منه و باید خیلی حواسم باشه و همیشه جلوی افسار ذهن رو بگیرم و بهش بگم
نه من تو مسیر درستم ، همین الانش هم من کلی نتیجه گرفتم و کلی پیشرفت کردم و خیلی بهتر از قبل دارم زندگی میکنم
پس مسیرم درسته نامید نمیشم به خدا توکل میکنم ادامه میدم
اگر هم ایرادی هست از طرفه منه اشکال نداره من که یه انسان کامل نیستم پس نیازه بیشتر روی خودم کار کنم تا تکاملم درست طی بشه و جهان هم به همون اندازه بمن نعمت میده و بعد از مدتی که افتادم تو حالت تصاعد اونوقته سرعت نتایج بمب ، بمب ، بمب ، پشت سر هم برای من رخ میده
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
دوست داشتم در مورد این موضوع و از نتایجی که جدیدا برامون رخ داد صحبت کنم
هم بیشتر برای خودم تا تمرکز کنم از اینکه خداوند چطور تمام کارها رو برای من داره عالی انجام میده و بیشتر سپاسگزارخداوند باشم
و هم برای تقویت باورهای دوستانی که تو این مسیر زیبا هستند
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
به نام خدای یکتا
سلام بر استاد عزیز آقا رضای دوست داشتنی و بچه های بی نظیر سایتِ بهشتی عباسمنش
آخه باید دیگه چه حرفی بشنوی که حالت خوب کنه توی این حدود 23 دقیقه چکیده ای از انسان شدن وجود داره که اگر ده بار دیگه هم گوش بدم ازش سیر نمیشم و گوش میدم و گوش میدم و گوش میدم
این نکته ای که آدم زیب دهنش رو به روی گله و شکایت ببنده و وقتی دهان و زبانش رو از غیبت و تهمت و شکایت عاری کنه اون وقت ذهنش هم آماده جذب زیبایی ها میشه واقعا بدیهی و انگار حساب دو دوتا چهارتاست
چقدر درس؟؟؟ چقدر آقا رضا داره صاف و صادق و روان صحبت میکنه و چقدر ما انسان ها داریم و داشتیم شبیه هم اشتباه میکنیم و میکردیم…
خیلی با این جمله آقا رضا که گفت با هر کار خوبم احساس میکردم که خدا داره بهم یه پوئن میده حال کردم واقعا انگار همینطوره
تو رو خدا بارها وبارها این فایل رو نگاه کنید و گوش کنید این قسمت واقعا درسهای عجیبی به من داد و نکات بی نظیری رو به من یادآوری کرد
ممنون از آقا رضای عزیز و سپاس خدای وهاب رو که وجود بی نظیری مثل استاد رو به ما ارزانی بخشیده ….
سلام استاد عزیزم چقدر زیبا و دلنشین صحبت میکنند واقعا صداقت وحی بی نظیرشان رو دریافت میکنیم تک تک صحبت های شما رو با دل وجان انجام میدادند پس حتما هم نتیجه بینظیر گرفتن هر چند که حال وحس خوبشون همون نتیجه بوده مرحبا به این پشتکار