نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9 - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-17 00:09:402024-09-24 19:36:17نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان
سلام به همه عزیزان
آقارضای عزیز واقعا بهتون تبریک میگم وازتون ممنونم برای اینکه از خودتون ومسیری که طی کردین فایلی تهیه کردین وبا توضیحات استاد یه دوره بی نظیره چقدر توی این زمان من احتیاج داشتم این حرفها رو شنوم اولیش اینکه برای خودت ارزش قائل باشی بله من شما وقتی این حرف و زدی نگاه کردم دیدم شاید از لحاظ جسمی آسیبی به خودم نمیزنم ولی دیدم چقدر اذیت میشم چقدر احساس بی ارزشی میکردم وقتی در مورد مسائلی که فکر میکردم درسته وپسرم نمیدونه کارمون به بحث میکشید واون به من حرفی و میزد که من انتظار نداشتم چقدر از درون میشکستم چقدر بعدش فکر میکردم چرا این حرف زد من که برا خودش میگم منکه دوسش دارم ولی اون لحظها از درون احساس بی ارزشی میکردم امروز شما این حرف زدین ومن خیلی دارم فکر میکنم فهیمه چرا نباید اجازه بدی فرزندت تجربه کنه چرا نمیزاری با خدای دورنش هماهنگ بشه شاید نیاز این اشتباه بکنه تا به شهود ودرستی برسه فقط از خدا کمک خواستم بتونم مثل شما آقا رضا یکبار برای همیشه پارو این وسوسه ام بزارم که من باید بچه مو راهنمایی کنم من به هر قیمتی باید جلوی اشتباهش بگیرم چون مادرم ولی دیگه نمیخوام اینکار کنم چون واقعا احساس بی ارزشی و تو لحظه توهین به خودم حس میکردم واقعا ازتون ممنونم
مورد بعدی که تو صحبت هاتون بود این موضوع که راجع به موضوعاتی ناخوب هستن صحبت نکنید منم تقریبا یکسالی میشه دارم اینکار میکنم اما به صورت تکاملی مخصوصا الان که خیلی بهم فشار میاد فقط سعی میکنم صحبت نکنم با خودم فکر میکردم منکه دارم راجع بهش فکر میکنم فقط با کسی درمیون نمیزارم پس کارم درسته یانه خداروشکر که تو این فایل استاد توضیح دادن همینکه صحبت نکنید آروم آروم کنترل ذهن رو هم میتونی انجام بدی الهی شکر که من این فایل دیدم
مورد بعدی که گهگداری به ذهنم میومد البته اصلا احساس ناراحتی یا تنهایی نمیکردم ولی با خودم میگفتم نکنه این درست نیست که دیگه هیچ دوستی ندارم یا با کسی در ارتباط نبستم در همین حد که به منزل پدرو مادرم برم چون پیر هستم رسیدگی کنم بیام وهمش درحال گوش کردن فایل ها هستم وسر گرم زندگیم اوایل برای خانوادم توضیح میدادم بعضی وقتها پذیرفته بعضی وقتها مورد تمسخر قرار میگرفتم تاهمینسه چهار ماه پیش شاید بحث میکردم فقط برای کمک بهشون بعد میدیم وقتی من یه جاهایی حالا پیش میومد کاری میکردم مطابق حرفم نبود سریع چی شد تو که میگفتی نباید این کار و کنی وخودش کلی احساس گناه میکردم چرا اینکار کردم بعد انگار نیاز بود تکاملم طی کنم الان فقط خودم گوش میکنم وقتی از خواهر وبرادرم یا نزدیکانم چیزی میشنوم سریع خودم به کاری مشغول میکنم ویا تا اونجایی که میتونم آگاهانه سعی میکنم کمتر تو جمعشون باشم چون احساس میکنم اول کارم باید تا وقتی که این کار یعنی کنترل ذهنم جزو روتین کارهام نشده یه کم ارتباطاتم و کم کنم چون تا به من میرسن هنه میخوان منو آگاه کنن البته که الان کمتر شده تو صحبت های شما متوجه شدم این روند طبیعیه بازم الهی شکر که این فایل گوش کردم از شما از استاد نازنین وخانم شایسته توانا ومهربان سپاسگزارم
سلام به استادعزیزم وخانواده ی دوست داشتنی عباس منش استادجان فایل قبلی گفتیدکه خیلی هاهستن فقط گوش میکنن من ازاون دسته افرادم که فقط فایل هاروگوش میکنم حتی چندباروبه نکات مثبتش توجه میکنم خواسته هام به ذهنم میادولی کامنت نمیزارم خیلی به این حرفتون فکرکردم که باباهرروزبایدبهتربشی وتلاشت وعزمت روبیشترکنی باکارهای تکراری مثلافقط گوش دادن فایل همون جاثایت میمونی فایل امروزودنباله داستان رضای عزیز بی نهایت عالی بودجهاداکبری که شماهمیشه بهش تاکیدداریدواراده رضابرای بهتروکامل شدن عالی بوداینکه ازرسانه هاکه پاشنه ی آشیل منم هست دوری کردن ازافرادی که مدام گله وشکایت داشتن واون اراده برای کنارگذاشتن سیگاربه صورت یک مرتبه روتحسین میکنم که انقدرشجاعت واراده داشتن وصحبت بی نظیرشماکه باتغییرباورهای ماخدای ماهم عوض میشه وتغییرمیکنه همون خدایی میشه که رب جهان همون خدای رزاق همون خدای بخشنده ای که من دنبالشم چقدراین حرفتون بهم آرامش دادکه باباتوباورهاتودرست کن همون میشه که تومیخواهی وکنترل زبان وزیپ دهن وبستن دورشدن ازمحیط وآدمهایی که غیبت میکنن حس فوق العاده ای دارم ازاین فایل تاآخرشب همش ایناروباخودم تکرارمیکنم الان دارم میرم حسابی شناکنم وحتماتوی آب مراقبه ی عالی باخدای خودم خواهم داشت که هدایتگر من باشه به بهترین هاوتوجه من به نکات مثبت برای داشتن احساس خوب که برابرمیشه بااتفاقات خوب خدایاازت ممنونم وسپاسگزارم وازشمااستادبی نظیرورضای عزیزهم تشکرمیکنم بابت این درس هایی که به مامیدیدسلامت وشادباشید
سلامی دوباره خدمت استاد جان
چقدر خوبه که اینقدر ریز و دقیق رضا جان از اول ماجرای تغییراتشون میگن .
اتفاقا منم چند وقته به این نتیجه رسیده بودم یسری از دوستام کلا ازشون خبری نیست نه بخاطر دلخوری و دعوا بلکه انگار از مدار هم جدا شدیم و الان که آقا رضا گفتن منم به این نتیجه رسیدم آهان پس دوستای منم دارن خود به خود از مدارم حذف میشن.
استاد خیلی خوبه که شما هم توضیحات آقا رضا و کامل میکنید و واقعا چقدر ما فراموش کاریم شاید صدبار اینو از زبون شما شنیدم که اگه نمیتونید ذهنتون کنترل کنید زبونتون کنترل کنید ولی هر بار که میشنوم انگار دفه اولمه که شنیدم . خیلی جالبه که آگاهی های شما اصلا تکراری نمیشن هر دفه یه جنبه جدیدی ازشون درک میکنیم.
منتظر قسمت های بعد هستم
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیز و دوستان ارزشمند و گرانقدرم در مسیر توحید و پیشرفت
…………………………………………..
خدایا چقدر این آقا رضا دوست داشتنی و قشنگ داره برامون تعریف میکنه که چطور تغییر کرده، چطور استمرار داشته و چطور انجام دادا اینکه انصافا دیگه شکایت و غر دیگه نزده از زمانه و بدبیاری و نخریدن مغازه و ماشین زمانی که میشد بخره ارزان بوده دیگه زیپ دهانش رو بسته برای هرچیزی که نازیبا و منفی بوده. واقعا چه کار بزرگی چقدر تحسین تون میکنم آقا رضا. چقدر قشنگ قدم ها رو درک کردی و در مسیر بهبود خودتون حرکت کردین.
خدایا دیوانه بودم دیوانه تر شدم، داشتم در پاسخ به یک دوست عزیز مینوشتم من ساکن زمینم، من خودم مشهدی یا ایرانی نمیدونم …. بعد این قسمت حرف آقا رضا انگار خدا بود که منو تایید کرد گفت بله تو اهل بهشتی تو اهلی منی، تو از سمت من اومدی و به سمت من بازمیگردی. اینجا رضای عزیز گفت که مادرم ساکن بهشته. اصلا میدونید برای ای جمله میشه حرف ها زد، فکرها کرد واقعا از یک نگاه عمیق و قلبی بزرگ این جمله اومده . من همینطور که دارم میبینم دارم مینویسم تا زمانم روو ذخیره کنم(آخه امروز میخوام برم روی زمین خدا گشت بزنم چند روزه خونه ام. قول دادم خودمو ببرم پیاده روی و با این احساس هایی که دارم اینجا برام کوچیکه میخوام برم بین آدم ها، تو خیابون تو پارک تو مترو، نمیدونم یک جایی فقط این همه نعمت و عشق و ثروت و لطف خدا روی زمین رو ببینم)
هنوز یک دقیقه رو ندیده این همه از ذهنم تراواش کرده.دوست دارم اینجوری بنویسم دوست دارم اینا رو درباره اش حرف بزنم. از خدا از بهشت از اونجایی که اومدیم و متعلق به اونجا هستیم.میدونید بچه ها دلــــم خیــــلی بــرای بــــهـشت تنگ شده و آدمی که دلش برای چیزی تنگ میشه یا میره تو خاطره یا کاری میکنه که اون چیز رو در اطرافش شبیه سازی کنه. من میخوام برم و این شبیه سازی رو در حد توانم انجام بدم و خلق کنم و عشق رو از وجودم به محیط و زمینی که روش ساکن شدم بپراکنم حتی با یک لبخند، حتی با دیدن و شنیدن،…..دیوانه و دلتنگ
فقط ببینید حافظ وصف من چی میگه، یهو نشانه ایی خواستم از ابیات این شیرین سخن، که آرام گیرم برای درک این همه پند و سخن(دیوانه و مجنونی که جملاتش شعر میشن فقط بینید چه شعری اومد آخه)
مـرا از تست هردم تازه عشقی ترا هر ساعتی حسنی دگر باد
بجــان مشتاق روی تست حافظ ترا در حال مشتاقان نظر باد
……………………………………………………………………………
میدونید دیشب خواب مرگ یک عزیزی رو دیدم نمیدونم کی بود چی بود، اما تو خواب میگفتم چرا سیاه. اون داره به سمت خدا و روشنایی میره چرا جسم و جسدش بالاسرها که میبردند رو توی چادر سیاه پیچیدن. سرم رو انداختم پایین و راه رفتم فقط تو شلوغی ها رفتم و مثل شرمنده ها میرفتم یادم نیست کی بود، کجا بودم و اصلا چرا…اما میدونم که خوابم منو به چنان فکری برد که صبح بیدارشدم فقط دوست داشتم فکر کنم جریان چیه.یعنی چی. یک چیزی اشتباهه…
چه کامنت داستان تو داستانی بشه. هنوز دو دقیقه نیست که از فایل رو دیدم و هنوز قفل اون کلمه ساکـن بهشتـم و همزمانی ها و فکرهای زیادی که تو سرم رژه میرن.خدایا خودت کمکم کن تا درک کنم و ببینم و بشنوم آنچه را که اکــنون لازم دارم. خدایا تنها از تو یاری میجویم و تنها عاشقانه تو را میپرستم.
…………………………………………………………………………
رضای عزیز میگفت: سعی کردم گله و شکایت نکنم که مادر من (که ساکن بهشت هست) متوجه شد و گفت رضا چی شده، دو سه روزی هست که گله و شکایت نمیکنی.جواب دادم دیگه تموم شد. یک فایل هایی دارم گوش میکنم که دیگه نمیخوام اینکار رو انجام بدم.مادرم گفت: خدا خیرش بده، من که 30 ساله نتونستم بتو یاد بدم گله و شکایت نکنی و اینقدر ناشکری نباشی. این کیه که تونسته بتو در عرض دو سه روز بهت یاد بده تا گله و شکایت نکنی.
آقا رضا در ادامه گفتن که من خیلی توضیح ندادم به مادشون گفتن نمیدونم و مادرشون مشتاق بود بدونن و اصلا فایلی هم نداشتن که بهشون بدن. چون فقط دسترسی به فایل ها و این مطالب فقط تو مغازه و کامپیوتر مغازه شون بود.
وای خدای من چقدر قشنگ گفتین اولین چیزی که برای خودتون خردید یک گوشی موبایل بود اونم قسطی، اونم از ترس طلبکار یواشکی.(من اینجا تکامل رو میتونم ببینم که چطور با اگاهی ها پله پله رشد میکردین حتی آگاهی ها رو درک میکردین و اینکه شما چقدر قشنگ باور لیاقت تون داشته بیشتر میشده و چقدر زندگی رو برای خودتون داشتید راحت تر میکردید و برای خودتون و فارغ از حرف مردم اما هنوز ترس از قضاوت بوده اما شجاعت بخرج دادین و یک گوشی اون زمان برای خودتون خریدین.)
بیشتر شدن زمان گوش دادن فایل ها و ورودی مناسب و غذای عالی به روح تون و آگاهانه در مسیر خواسته ها و بهبود قدم برداشتن..
واقعا تحسین تون میکنم برای این همه جسارت و حرکت و ممارست.
چندین ماه گذشت و کارهایی که استاد میگفتن انجام ندین رو انجام نمیدادم…مثل:دروغ گفتن، گله و شکایت کردن، زرنگ بازی درآوردن و تقلاهای روزمره و دنبال نکردن اخبار و رسانه ها و…
تصمیم قاطع گرفتم که اون کارها یا اون چیزهایی که توی لیست گناهان به من گفته بودن انجام ندم برای اینکه بخدا نشان بدم من بنده خوبی هستم.
نگرش اون موقع آقا رضا و انگیزه انجام دادن یا انجام ندادن بعضی کارها این بود که: من همین کارهایی که باعث ناراحتی خدا میشه رو انجام ندم کافیه
……………………………………………………………………………
استاد عزیز چقدر قشنگ اشاره کردین اینکه واقعا خداوند عوض میشه.
وقتـــی ما باورهامون درمورد خداوند عوض میشه حقیقتا خداوند عوض میشه، رفتار خداوند در مورد مــا عوض میشه، اون بازتاب تغییر میکنه. اگر شما خداوند رو مثل یک آینـه ببینید اون بازتاب آینه تغییر کرده بخاطر اینکه شما نگاه تون به آینه عوض شده، بخاطر اینکه شما دارین فــــرکانس متفــاوتــی| رو میفرستین. که دیدگاه متفاوت رو به خداوند دارین و خداوند هـم نتـــایج متفـاوتــی رو در زندگیت به وجود میاره.
و این به این معنا هست که خداوند تغییر کرده چون توام تغییر کرده. شاید آقا رضا متوجه نبوده که تغییر کرده یا این تغییر خاصی نبوده ولی این دقیقا تغییر خاصی بوده که داشته.
وقـتـی نگاه مون به خداوند تغییر میکنه و میخواهیم که نتــایـج پایــدار باشه و نتایج یویو و سینوسی نباشه و بصورت مستمر به سمت بالا باشه یعنی بهتر و بهتر و بهتر باشه نیازمنده ایــنـه که ما تــغـییرات مون عمیق تر و واقعی تر،درونی تر و درست تر باشه.
حالا که میخواهیم نتایج پایدار تر و بزرگتر باشه نیاز داریم که تغییرات خودمون پایدارتر و وسیع تر باشه.
چه مثال قشنگی استاد زدند وقتی که ما بدهکار هستیم و بعد بدهی ها داده میشه میگیم چه فایده که خونه نداریم، چه فایده که خونه دوتا اتاق خواب نداره، …..ما خیلی موقع ها ما تغییر میکنیم و تغییرات خوبی هم میکنیم اما توقع ما بیشتر از تغییرات مون میره بالاتر… به خودشناسی باید برسیم این موقع ها.
درسته ما قدم برمیدارم و تغییر میکنیم و خداوند هم تغییر میکنه اما انصافا و شرافتا خداوند عاشقانه ده قدم به سمت ما برمیداره(ما نمیبینیم اکثر مواقع که خدا چقدر فاضله)
خیلی موقع ها ما تغییرات خودمون رو نمیبینیم فکر میکنیم باید کوه بکنیم تا بگیم تغییری کردیم.(بنظرم تو دیدن تغییرات هم ما سخت میگیریم از بس عمری همه چیز رو سخت گرفتیم. و سخت باور کردیم آسان بودن این جهان رو. که این جهان از نظر ما اینقدر پیچیده و بزرگ اینقدر ساده و آسونه)
………………………………………………………………………..
خدای من چه صداقتی،چقدر قشنگ هدایت میشدین و چقدر قشنگ تغییر کردین و چقدر قشنگ پایه های عزت نفس و باور لیاقت و ارزشمندی در شما تکاملی رشد کرده. ترک سیگار
خدایا شکرت واقعا چقدر خداروشکر میکنم وقتی میشنوم فردی این اراده و تعهد رو در خودش برای ترک این عادت ایجاد کرده(جالبه دیروز هدایت شدم به خوندن کامنت علیرضا خنجری در فایل محصول قدم اول_جلسه 6 که اهرم رنج و لذت و باورسازی های قشنگی رو در این موضوع نوشته بود و چقدر تحسینش کردم و چقدر ازش چیز یادگرفتم و چقدر این ارزشمندی و عزت نفس رو در من به یاد آورد.)
واقعا آقا رضا تحسین تون میکنم برای این تغییر بزرگ.
چقدر قشنگ اشاره کردین که استاد گفتن: آدمی که برای خودش ارزش قائل هست به خودش آسیب نمیرسونه به خودش ضربه نمیزنه.
خدایا چقدر مــــن این جمله رو دوست داشتم و انگار لازم داشتم در تکمیل اون همزمانی های دیروز و امروزم که به هم وصل شده. خدایا شکرت که اینطور با مــن حرف میزنی خدایا عاشقتم.
خدایا شکرت که وقتی اقدام به تغییر میکنیم جهان هم به کمک ما میاد.خدایا تو چقدر خوبی چقدر مهربونی، چقدر هوامون رو داری.
چقدر قشنگ از پر کردن سررسیدهایی گفتین که قبلا توش از بدهی و حساب مشتری ها نوشته میشد و اغلب خاک میخوردن و حالا شما اونا رو پرکردین از چیزهای قشنک و مفید وبهتر. نوشتن سپاسگزاری ها، تمرین نوشتن 107 آرزو.
چقدر قشنگ خودتون رو متعهد و شرطی کرده بودین که این 107 آرزو روو بنویسید و هر روز سعی میکردین به خواسته هاتون که هرچند براتون غیرقابل باور و دور از ذهن بوده بنویسید(ماشین اوپتیما و…)چقدر تلاش هاتون قشنگ و متعهدانه بوده واقعا چقدر خوب عمل میکردین.
………………………………………………………………………………………………..
استاد عزیز در ادامه میگن:
شروع کرده به شکایت نکردن و تغییرات اساسی…
وقتــی میخوای شکایت کنی، غر بزنی یا هرچیز منفی و نازیبا بگی، زیـپ دهنـت رو ببند
اگــر بتونی زبـان رو کنترل کنی میتونی ذهــن رو کنترل کنی.
انگار شیطان غیبت کردن رو جذاب میکنه.
کاری که استاد میکردن خداروشکر که منم با همین امکانات موجودم انجام میدم سعی میکنم بیرون میرم که الانم میخوام برم با خودم هدفون ببرم من حتی 90% مواقع حمام هم میرم با خودم اسپیکر بلوتوثی میبرم. که اونم یادمه همون سال اول ازداج مون یهو عموم بهم داد اونم یک اسپیکر خفن آبی رنگ ضد آب که میگفت روی یکسری وان ها بصورت اشانتیون میفروختن انگار. که بعد سرچ کردم دیدم بله ضد آب هست و پشتش چسبک داره تا به سرامیک بچسبه. خلاصه که من از این اسپیکر سالهاست دارم استفاده میکنم به حدی که دوبار عزیزدلم باتری عوض کرده چون دیگه شارژ نگه نمیداشت و چون از آکبندی دراومد گفت نباید آب بخوره. اما من که دست بردار نبودم بازم با خودم میبرم حمام میدونید چیکارش میکنم که این کار برای خر اسپیکر غیرضدآبی بنظرم جواب میده. اینکه تو یک پلاستیک کوچیک دسته دار محکم و بدون سوراخ میذارم و گره میزنم و بعد میبرم تو حمام و از اون پلاستیک گره زده اسپیکر دار استفاده میکنم. (خدایی تا حالا به این ایده قشنگم و این هدیه ایی که خدا به من با دستان عموم بهم داد فکر نکرده بودم خدایا شکرت)
خداایی عجب خودمو خوب توی خلوت خودم بمباران میکنم با آگاهی های خوب و فایل ها و آهنگ های دلنشین و زیبا…خدایا شکرت که به من اینطور یاد دادی و من اصلا ندیدم و فراموش کردم که چطور حتی حمام رفتنم تغییر کرده. من کی اینطوری میرفتم حمام. من چقدر باید شکرگزار این همه ایده و نعمت و ثروتی باشم که توی زندگی من و رفتار من ایجاد شده…
چه حالی داد همزمان این فایل رو گوش دادن و دست به قلم شدن و افکارم رو تا جای ممکن نوشتن و یاد گرفتن.
چه حالی داد این همزمانی که تونستم زمانم رو مدیریت کنم، تونستم ذهنم رو که اینقدر تند تند واسه خودش میتازه مانیتور کنم.
چه حالی داد دیدن این همه همزمانی و هدایت و هدایت و هدایت رو
چه حالی داد که اصلا نفهمیدم این فایل 23 دقیقه ایی رو چطور در این ساعت نوش جان کردم.
دوباره تا شب میام یکبار بدون استپ هم گوش میدم. یکبار هم بعد خوندن کامنتم که معلوم نیست چه آشی شده نگاه میکنم خخخخخخ
دلم گفت تو انگار نمیتونی سخن رو جمع کنی از حافظ کمک بگیر دوباره ببنید چی اومد
آخه چطور ممکنه
بچه بودم برام عجیب بود فکر میکردم جادو جمبله یا الکی و شانسکیه. سرگرمیه.(البته یکی از سرگرمی دبیرستان من بجای فال حافظ یهو قران باز کردنو به اصلاح استخاره گرفتن بود که همون باعث شد من بیشتر قران بخونم) الان که یکم بزرگ شدم میدونم این حاصل درخواست و فرکانس منه….
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هـیـچ
در معرضی که تخـت سلیـمان رود ببــــاد
حافظ گرت که ز پـند حکیـمـان ملالتـسـت
کوتــه کنیــــم قصـه که عمرت دراز بـــاد
خب دیگه میرم برای JUST DO IT
استاد عزیز از شما ممنونم که هر دفعه الهامی به شما میشه انجام میدید
و نتایج دوستان چقدر تکمیل کننده هست واسه اینکه میشود به خدا میشود
چون نتایج دیگران به جز شما هم تاثیر به سزایی داره
خدا رو شکر خدا رو شکر واقعا صبح اول وقت این فایل رو گوش دادم و دوباره دارم گوش میدم
و چقدر بذر امید دوباره بیشتر و بیشتر در دلم زنده شد
اینکه دیگر نگوییم فقط برای استاد شده ممکنه برا من نشه و نتایج نشون میده
با خدا باش پادشاهی کن
تو مسیر خدا و اصل خودتو برو نتایج روشن میشه
خدا رو شکر بابت نتایج عالی آقا رضا و رشد کردنش از هر لحاظ ایول دمت گرم که ترک کردی مسایل بیهوده را
و کاری کردی که خودت به نتایج عالی برسی
ایول مرد
واقعا وقتی من تو مسیر باشم طبق قانون توهر مسیری از چیزهایی که تو اون مسیره لذت میبری
وقتی من خدا رو باور کردم که به راحتی تو زندگی من کار میکنه و واقعا خدا عوض میشه
چرا گاهی باور ندارم چون دارم اطرافیان رو میبینم غافل از اینکه هر کسی داره با فرکانس خودش دریافت میکنه من اگر تغییر کنم طبق فرکانس خودم دریافت میکنم
مثل آیینه که پر از گل و لای هست و موقتی من بهش نگاه میکنم چیزی جز گل و لای نمیبینم
و کافیه ی دستمال بردارم و کم کم تمیز کنم
مثل برطرف کردم نواقص کم کم آیینه زندگی وقتی من تغییر کنم چیزهای زیبا ترس خواهم دید
و البته منم گاهی فقط پله بعدی رو میخام و نمبینم که از کجا به کجا رسیدم
آیا بابت آنچه دارم سپاس گذارم باشون حالم خوبه توقع خوبه بره بالا امااااا به شرط سپاس این قبلیا
و استاد بیخود نیس که شما نتایج عالی دارید
چون تو بندر عباس هم حالت خوب بوده
با کتونیا ساده هم حالت خوب بوده
قدم برداشتی و خداوند برات کن فیکون کرده چون او را وهاب میدیدی
منم اگر نتایج شما را میخام باید مسیر سپاسگزاری و شور و شوق و توحیدی شما رو برم
باید تکرار و تمرین کنم وقتی چیز کوچکی پیش میاد آیا مثل استاد کنترل ذهن دارم
الان شاید در مرحله ای هستم که کنترل ذهن میکنم حرفی راجع به اون نمیزنم ولی شاید ته ذهن ترس دارم و این یعنی زری هنوز کلی راه داری که بری خودت رو لایق کن مثل رضا جان
که سیگار رو در ی لحظه گزاشت کنار و خاست آدم بهتری بشه
ما انجمن نیکوتین داریم کی طی مرور زمان طرف ترک کنه
و رضا نشون داده که اگر بخای میشود ترک کرد همه آنچه نخواهی بدون نیاز به کسی فقط کافیه با خدا و اصول بهبودی باشی
افراد گزشته را ترک کنی تا بتونی رشد کنی چون هنوز آنقدر قوی نشدی که تاثیر نگیری
و البته استاد هم با اینکه قوی شد ولی باز هم آدمهای اطراف رو خودش انتخاب میکنه و این نشون میده چقدر مهم هست کی دورت باشه
آیا افرادی هستند که ترسهای مرا بیشتر میکنند پس اگر خودتو دوست داری ترک کن
هر آنچه به من آسیب میزنه
رضا آرزو نوشته چون داشته سعی میکردم ایمان بیشتری پیدا کنه که خداوند میدهد و عوض میشه با تکرار با شماست نکردن از هر کس و هر چیز و توجه خودشون رو کنترل کرده
خدایا شکرت
کافیه این اصول رو جدی بگیریم و عاشق حرف استادم
کههه زیپ دهنتو ببببند ،
که خیلی وقته زیپ رو بستم بیشتر مواقع سکوتم
چون دیگه جذاب نیست و نبوده غیبت ولییی شکایت خیلی ذهنی میکردم
گاهی شاید حرف نمیزدم ولی ذهنی شکایت میکردم
و الان میدونم باید زیپ ذهنم رو هم ببندم
و این روزها افراد بیشتر گلایه شکایت میکنند که سعی میکنم توجه به اونا هم نکنم خدا اونها رو هم هدایت کنه
من باید سهم خودمو برای خودم درست انجام بدم سمت خودمو درست کنم تااااا هدایت شوم به زیبایی های بیشتر و بیشتر
امیدوارم فایلهای سفر و بهشت بیشتری ببینم از استاد تا اینجا همه رو دیدم ولی بیشتر ببینم تااا هدایت بشم مثل همیشه به آنچه که استاد د و مریم جان با هم تجربه کردن
خدایا شکرت و سپاس از رشد شخصیتی دوستان و ثروتمند شدنشون با توحیدی شدن و تغییر کردن
اهدنا صراط مستقیم
راه کسانی که که به آنها نعمت دادی
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جونم
سلام به خانواده ام به دوستانم
بسیار لذت بردم از فایل آقا رضا که با دیدنش خیلی از تغییرات ک لازم هست در درونم تغییر کند یا مرور کنم و یا یادآوری کنم به ذهنم می رسد . استاد من به صورت هدایتی بعد از گوش دادن فایل های آقا رضا ، فایل آقا هادی رو گوش دادم و کلی نکته ، شجاعت و جهاد اکبر را مجددا مرور کردم ، استاد در نظر قبلی که گذاشتم از روند صداقت و نتیجم گفتم ، اما با گوش دادن به فایل های آقا رضا و آقا هادی دوباره به خلوص و اصل بودن جنس صداقت شما که به تک تک ما یاد دادید رسیدم ، وقتی آقا رضا از عمل گرایی و صداقتش میگن ، آقا هادی روی اصل صداقت پابرجا هستند ، شخص شما جز صداقت و خودتون بودن چیز دیگری نشان ندادید و حتی من که اصل راه هر روز را بر قوی تر ماندن روی صداقت گذاشتم . به این میزان از فرکانس عالی و الهی فکر کردم ، که چه خانواده بی نظیری دارم که تک تک مون در این فضا با انقدر صداقت با انقدر اتفاقات عالی و رشد هست ، به قول یکی از دوستان فراوانی صداقت و فراوانی فرکانسهای بی نظیر ، فراوانی ویژگی های خوب و ناب الهی هست و نتایج نشانگر این روند زیبا در جهان هست ، واقعا متحول شدم از دیدن هدایت به این فرکانس به این شرایط که جزو زیباترین های جهان هست و خدا رو از ته ته قلبم شکر میکنم بخاطر این هدایتم امروز متعهد تر به صداقت ، به کارکردن روی خودم ، به حضور قوی در این فراوانی فرکانسی و رشد هر لحظه خودم به امید الله مهربان
سلاااام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی و همه ی دوستان صمیمی سایت
من اول از همه بینهایت سپاسگزارم از رضای عزیز که اینقدر خوب تغییراتشو توضیح میده
من هم بعد از گوش دادن به آموزه های استاد تمام تلاشمو میکردم هر چیزی رو که درک میکنم انجام بدم رضای عزیز اشاره کردن به ارزش قائل شدن واسه خودمون و بدنمون
دقیقاااا منم این موضوع رو خیلییی خوب درک کردم قبلا هرزگاهی که با خانوادم و دوستام بیرون میرفتیم واسه اینکه کم نیارم کنارشون الکی محض ادا یکم قلیون میکشیدم یا هر کاری که بقیه میکردن ولی دیگه الان یاد گرفتم به بدنم احترام بزارم نه تنها اینکارو نمیکنم حتی توی اون مکانی که این چیزا باشه قرار نمیگیرم حتی یه جاهایی بهم خرده هم میگیرن ولی توجه نمیکنم استاد جان حتی زمانی که میخوام غذایی خوراکی ای چیزی بخورم چون به شدت شکموام حواسم هست که زیاده روی نکنم چون میدونم اینم نوعی بی احترامی به بدنه یعنی نتونستم واسه جسمم ارزش قائل بشم که غذای نامناسب و زیاد دارم بهش میدم
توی بحث روابط هم آره آدمای سمّی هستن که اگه کنارشون قراربگیری احساس بدی رو تجربه میکنی منم سعی کردم آگاهانه ازشون دوری کنم حتی به قول رضا جان نمیخواد زور بزنی حذفشون کنی خودشون دیگه باهات حال نمیکنن چون پای حرفاشون دیگه نمیشینیم و باهاشون همسو نیستیم کم کم حذف میشن
حتی توی یه سری ارتباطات که بیشتر افراد مهم زندگیمون هستن وقتی میبینم چیزی بهم اضافه نمیشه وقتی کنارشون هستم خودمو با بچه ها سرگرم میکنم و بازی میکنیم با هم یعنی آگاهانه کانون توجهمو تغییر میدم تا احساس خوبی بهم دست بده
یه نکته دیگه هم که استاد اشاره کردن منم تجربه کردم اینکه وقتی بدهی هامونو دادیم هی لیست خواسته هامو مرور میکردم یه جاهایی متوجه میشدم که احساسم به خاطر عجله و رسیدن به خواسته بد میشد ولی انصافا حواسم بود به خودم نهیب میزدم و آگاهانه داشته هامو مرور میکردم به عقب برمیگشتم و اینکه چی بودم چی شدم رو به خودم یادآوری میکردم خلاصه اینکه حواسم بود احساسم بد نشه چون اینو بزدگ نوشتم جلوی چشممه که احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد
بازم سپاسگزارم از شما استاد عزیزم به خاطر اینهمه آگاهی و عملگرایی و تاثیرگزاری که باعث شدین به خودمون بیایم و مسیرمونو پیدا کنیم و واسه زندگی قشنگ تلاش موثر کتیم و سپاسگزارم از مریم جان به خاطر وجود پربرکتش که الگوی فوق العاده ای واسه ما خانما توی خونه داری و کنترل زندگی هستن و سپاسگزارم از رضای عزیز که ریز نکات و میگن و ما هم راحت میتونیم خودمونو ارزیابی کنیم و سپاسگزارم از خدای خوب و مهربون که هر لحظه ما رو هدایت میکنه به سمت آسونی ها
الهییییی شکررررر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
و همه دوستان عزیز
همون طور که قبلا هم گفتم
خود من هم چند وقتی هست که دارم روی خودم بصورت لیزری کار میکنم
و دارم پا روی ترسام میزارم
و دارم به حرفهای استاد گوش میدم و عمل میکنم
میخام اینجا چندتا نکته رو بگم
با دقت گوش دادن فایلها خییییلی مهمه
وقتی با دقت گوش بدید اصلا اون تغییرات از ی جنس دیگه هستند
اگر مثل وحی منزل قبول نکنی اصلا گوش دادنش بی فایده است ب نظر من
البته بگم اگر میخای که تغییییر کنی
اگر نه که اصلا همین جوری گوش بده بصورت عشقی
آخر هر فایل استاد ی نوشتهای هست
خودش به تنهایی ی فایل هست
خیلی مهمه این نوشته اگر دقت کنید
اگر متعهدانه به آموزش های استاد باور داشته باشید و در زندگیتان بصورت عملی آنها را اجرا کنید جریانی از سلامتی نعمت ثروت و خوشبختی وارد زندگیتان میشود
این یک قانون هست
همین نوشته در صحبتهای رضای عزیز هم کاملآ دیده میشه
نکته های کلیدی
اگر متعهدانه
آموزش
باور
عمل کردن
سرازیر شدن
سلامتی
ثروت
خوشبختی
این یک قانون هست
این یک قانون هست
این یک قانون هست
دقیقا مثل اینکه پشت چراغ قرمز باید ایستاد و حرکت نکرد چرا چون یک قانون هست و ما قبولش کردیم و بهش عمل مکنیم
آموزش های استاد رو متعهدانه باور کنیم و بهش عمل و اجرا کنیم دقیقاً به سلامتی و ثروت و خوشبختی میرسیم
چون این یک قانون هست
این یک قانون هست
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خداوند پر از نعمت و رحمت و فراوانی
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم و آقا رضای عزیز
دو بار پشت سر هم این فایل پر از آگاهی رو دیدم و الان داخل ماشین نشستم و باران زیبا و پر از فراوانی خداوند روی سرمون میریزه و میخوام در مورد این فایل بنویسم.
آفرین به رضای عزیز که اینقدر سریع به آگاهی ها عمل کردند که مادرشون میگه چی شده
شاید خودشون فکر میکردند که تغییر خاصی نکردند ولی در واقع (کُن فَیَکون کردند)
استاد هم همین رو میخواد از ما
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
واقعا این کارهایی که میکردند رو همه ی ما انجام میدادیم ،اخبار گوش کنیم ،برنامه پزشکی نگاه کنیم ،فیلم های مسخره ببینیم که آخر همه رو هم میتونستیم حدس بزنیم
دروغ رو به فکر خودمون مصلحتی میگفتیم
غیبت که به قول استاد اصلا دِلت میخواد همینطور در موردش صحبت کنی
الان به نظر خودم هم شاید تغییر خاصی نکرده باشم آخه همه ی ما تغییر رو داخل وضعیت مالی میبینیم
کاش دیگه وام و قسط و… نداشته باشیم
ولی من تغییر کردم و باید همیشه سپاسگزاری کنیم از استاد عزیزم که این درسها رو به ما یاد میدن و خدای رحمان و رحیم که ما رو هدایت میکنه همیشه
همین دیشب یه نفر از آشنایان من و دیده و چون من دوره سلامتی رو کار کردم و از این رو به اون رو شدم
گفت لیدا تو اصلا لیدای قبل نیستی و من از صدا تو رو تشخیص میدم
گفتم آره من خیلی تغییر کردم
همین که بدون خجالت و کوچیک کردن تغییرات که قبلاً فکر میکردم کار خاصی نیست
راحت از خودم تعریف میدم و به خودم میگم همه کس نمیتونن خودشون رو تغییر بدن و تو کار خیلی بزرگ و خاصی کردی
و این اراده میخواد که همه نمیتونن انجام بدن
و خدا رو بینهایت سپاسگزارم
و رضا جان آگاهانه سیگار رو کنار گذاشت و کاری نداشت که الان دیگه دوستی واسم نمیمونه
یکدفعه اخبار و غیبت و غر زدن به دولت رو کنار گذاشت
واقعا که آفرین داره
و نوش جانت نعمتهایی که بعد از این ایمان وارد زندگیت شده
و خدا تغییر میکنه
مثال آینه که استاد زدند
اگر دنبال فقر و بیماری و خبرهای بد باشی خدا هم همین جنس رو وارد زندگیت میکنه
اگر دنبال نعمت و زیبایی و ثروت و سلامتی و فراوانی باشی خداوند همین زیبایی ها رو وارد زندگیت میکنه
و اینقدر این قانون ساده هست که هیچ کس باور نمیکنه به راحتی و آسونی باشه
وای بارون هست ابرهای زیبا هم اومدن پایین و روی کوه رو پوشوندن و چند دقیقه ای یکبار سرم رو بالا میکنم و میگم خدایا شکرت
و جمله ای که استاد داخل فایلشون گفته بودن و رضا جان فرمودن و من سریع یادداشت کردم
(آدمی که برای خودش ارزش قائل هست به خودش ضربه نمیزنه به خودش آسیب نمیزنه)
حالا ایشون در مورد سیگار گفتن
من برای دیشبِ خودم نوشتم که نون ساندویچی خورده بودم و چون دیگه به من نمیسازه
من اینقدر دستهام خارش داشت و داغ شده بود از خارش و زیر آب سرد گرفتم تا بعد که خارش کمتر شد و من خوابم برد
این و برای خودم نوشتم که اگر واسه خودت و سلامتیت که زحمت کشیدی و به قول اطرافیان چه ارادهای داشتی
ارزش قائل هستی دیگه این کارو نکن
امروز مجدداً از خدا خواستم که رحمت و ثروت و فراوانی رو همینطور مثل این قطره های باران که زیاد هستند و هِی بیشتر میشن و تمامی نداره
وارد زندگیم کن
خدایا سپاسگزارم
خدایا شکرت
در پناه خداوند باشید و منتظر فایل های بعدی هستم.
سلام استاد جان
استاد جان اول از خدا و بعد از شما سپاسگزارم بخاطر این فایل پرمعنی و امیدوارم خداوند به آقا رضا خیر بدهد که اجازه داده شما فایل ایشان را نقد و بررسی کنید استاد جان باورتان نمیشه صحبتهای آقا رضا تمام احساسات من است مخصوصا که امروز چالشی برایم بوجود آمد که من را به یک چالش جدید وارد کرد ولی وقتی سایت را باز کردم این فایل اومد چند بار گوش کردم حتی الان که دارم مینویسم فایل در حال اجراست و من با یک گوش به صحبتهای آقا رضا و راهنمائی های شما گوش میکنم و با دستانم احساساتم را دارم تایپ میکنم استاد جان اینگار تازه دارم حرفهای شما را درک میکنم و یاد میگیرم که شما چی دارید میگید و من چقدر تا حالا اشتباه کرده بودم و دارم اشتباه می کنم خیلی کوتاهی کرده ام ولی وقتی این صحبتها را میشنوم مانند جاده جدیدی در زندگی من داره باز میشه که باید از کجا شروع کنم و چه مسیری را ادامه بدهم .
استاد جان متوجه شدم که خدای من عوض شده ولی من نه و پاشنه آشیل من همین جاست در بعضی جاها عوض شدم ولی کلی نه .
شما هزاران چا گفته اید که فقط روی خودم کار کنم من بنده خوبی برای خدا باشم خدا برای من خدائی کنه و من برای خدا بندگی ولی متوجه شدم که آیا من واقعا برای خدا بندگی کرده ام ؟ این سوال بعدازگوش دادن به حرفهای آقا رضا و بررسی حرفهای ایشان توسط شما باعث شد این سوال در من شکل بگیره و دنبال جوابش باشم و بیشتر در خودم کنکاش کنم که اگه از خدا توقع دارم برای من خدائی کنه من چقدر برای خدا بنده گی می کنم .
خدا برای من همیشه خدائی کرده ولی به قول شما این یو یو بودن من بستگی به باور من به خداوند است .
استاد چقدر قشنگ توضیح می دهید و من چقدر نا آگاه بودم از شما سپاسگزارم که به این قشنگی ما را آگاه میکنید و ما را با تضادهایمان آشنا میکنی .
از شما سپاسگزارم که بهم نشان میدید من کجا هاباید تغییر کنم و از حالت یویو بیرون بیام چون اونوقت خدا دیگه تغییر نمیکنه واقعا خدا به اندازه تغییر من تغییر میکنه .
استاد عزیز من سالهاست که شما را دنبال میکنم ولی نمیدونم دیروز و امروز بعد از شنیدن این فایلها تازه دارم متوجه میشم .
استاد عزیز از خداوند خواسته ام یا به خدا اجازه میدم که کمکم کنه و مثل همیشه کمکم کنه تا بتونم در این راه استمرار داشته باشم و مانند شما بتونم آگاهی ها را درک کنم .
در آخر از خداوند میخوام همیشه سالم و خوشبخت وثروتمند و سعادتمند در جهان و آخرت باشید . 1/17/23