نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-21 04:29:232023-03-18 20:12:38نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
استاد جان سلام،
امروز داشتم یک موضوعی را تو قرآن سرچ میکردم که اتفاقا خیلی برام جالب بود، حیف دیدم در موردش کامنت نزارم اون هم معنی کلمه سخر در قرآن بود،
تو خالق تموم زندگی و شرایط خودت هستی همونجوری که خدا در قرآن گفت تموم آنچه در آسمان ها و زمین است را مسخر شما کردم، مسخر کردن به این معنی نیست که ما میتونیم از فردا جلوی حرکت خورشید را بگیریم و جهان را تغییر بدهیم چون قانونمندی خدا به هیچ وجه تغییر نمی کنه ولی کلمه سخر در قرآن به معنی اینه که همه چیز از قبل برای شما فراهم شده تا نهایت لذت را ببرید.
ما دریا ها را رام کردیم و کشتی های بزرگ ساختیم، ما آسمون ها را رام کردیم و حتی به تموم سیارات هم یه روزی دسترسی پیدا می کنیم چون همه چیز از قبل برای ما فراهم شده تا به خواسته هامون برسیم.
ما زمین را شخم زدیم و هر گیاهی که لازم داشتیم را به وجود آوردیم چون همه چیز از قبل فراهم شده بود.
ما از پشم گوسفند ها و الیاف گیاهان لباس های عالی ساختیم نه به این معنی که قانونمندی را تغییر داده باشیم به این دلیل که همه چیز از قبل فراهم شده بود.
ما از اعماق زمین طلا و نقره و هر چیز دیگه ای که دوست داشتیم را بیرون آوردیم و از اون لذت می بریم.
ما هر روز بیزینس ها و امپراطوری های بزرگتر میسازیم اون هم به یک دلیل ساده چون همه چیز از قبل برای آزادی و خوشبختی ما فراهم شده است.
واقعا که اولین باوری که به همه آدم ها تو موفقیت مالی یا هر چیز دیگه ای کمک می کنه این باوره که ما خودمون خالق زندگی خودمون هستیم.
نمیتونیم تو یک روز جلوی حرکت ماه را بگیریم ولی میتونیم از جزر و مد اون انرژی های جدیدی را به وجود بیاریم.
ما جادوگر نیستیم که کارهای عجیب و غریب انجام بدیم ولی مسلما میتونیم به هر میزان ثروت و شادی که نیاز داشته باشیم برسیم چون همه چیز را خدا از قبل برای ما فراهم کرده است.
من خیلی وقت ها در مورد موضوعات بدون اینکه اطلاعات داشته باشم فکر کرده بودم ولی حالا که دارم عمیق تر نگاه می کنم احساس شادی خیلی را خیلی عمیق تر احساس می کنم و احساس قدرت که این من هستم که میتونم همه چیز را هر لحظه بهبود بدهم چون خدا به من این لطف را داشته و منو لایق اون میدونه.
مرسی
وای خدایا باورم نمیشه هدایتم کردی اونم انقد واضح که چیکار کنم
من توی کارم هی تقلا میکردم که مشتری داشته باشم . ولی اونطور که میخواستم نمیشد. الان انقد واضح یه دستور عمل گرفتم که باورم نمیشه
من یه بار قبلا به ای فایل هدایت شدم ولی ندیدمش . الان فهمیدم چقد فایل عالی بود چقد باور پذیر شد برام خیلی چیزا
خدایا شکرت
استاد واقعا این که میگید باید ببینی چه برداشت هایی میکنید از حرف های من، این آقا رضا چقد لیزری کار کرده که انقد قشنگ متوجه میشده. واقعا تحسینشون کردم
تازه یه هدایت قشنگ دیگم از این فایل دریافت کردم. اومدم یه دستور العمل روزانه برا خودم نوشتم که این کارها رو توی روزت اصلا انجام نده. به خصوص همون که زیپ دهنتو ببند فقط برای تحسین زیبایی ها باز کن. دروغ نگو. غلو نکن. غیبت نکن. من اینطور بوده برام که تو محیطش انجام میدادما اما کم. بعد خودمو گول میزدم که نه انجام نمیدم و دارم عمل میکنم به صحبتهای شما
واقعا عالیه این فایل. چقد به جونم نشست
هزاران سلام و خسته نباشید
خداوند را هزاران مرتبه سپاس میگویم بابت دریافت چنین آگاهی ها و درس هایی که هیچ قیمتی را نمیتوان برای آنها در نظر گرفت
از اقا رضای عزیز بابت ضبط مسیر موفقیت شان سپاس گزاری میکنم و امیدوارم که به همه آن 107 خواسته ای که داشتید برسند
چقدر ترکیب آموزش های استاد و نمونه عملی و مسیر که توسط یکی از شاگرد اول های کلاس طی شده ٬ فرایند آموزش و یادگیری را برای ما بهتر و ملموس تر میکنه-
تحسین میکنم اقا رضا را بابت ایستادگی بر روی کار کردن روی خودشون و تعهد بی مثال که در این راه از خودشون نشون دادن که حتی با وجود نیش و کنایه از طرف اطرافیان٬ بدون هیچ شک و شبه ها و پا پس کشیدن به مسیر ادامه دادن و بصورت جدی آموزه های استاد را عملی کردند
خداوند را شکر میکنم بابت قوانین بدون تغییر خداوند که اگر ما عزم مان را برای تغییر و کارکردن روی خودمون جزم کنیم٬ جهان شرایط و اتفاقات را جوری برای ما عیار میکنه و همزمانی های رخ میدهد که ما راحتر به مسیر ادامه بدیم و زودتر به خواسته هامون برسیم به شرطی اینکه به قول استاد برادری را به خداوند ثابت کنیم که این دقیقا بر میگرده به موضوع فایل قبل که استاد اشاره کردن:
زمانیکه ما یک قدم در مسیر تغییر مثبت قدم برمیداریم خداوند از طریق شرایط و همزمانی ها٬ دهها قدم به سمت ما برمیداره ٬ چرا که خیلی دوست داره ما همیشه در مسیر درست و حقیقی باشیم و از قوانین جهان هستی به نحوی درست و مثبت استفاده کنیم
در زندگی شخصی خودم این را به ضوح میبینم زمانیکه شروع به تغییرات در خودم و باورهام از طریق گوش دادن و دیدن فایل های استاد کردم٬ چندین نفر از بین دوستا و اعضای فامیل که در مدار من نبودن یا مهاجرت کردن یا بخاطر شغلی که گرفتن از من دور شدن و من راحتر تونستم روی باورها و خودم کار کنم- و این یک جورایی این حس را به ادم میده خداهم کنار ادم است و در مسیر تنها نیستیم- این خیلی حس خوبی به ادم میده و واقعا خداوند را هزاران مرتبه شکر که چنین قوانین نابی را خلق کرده است
چقدر نکته جالبی که اقا رضا در صحبت هاشون گفتن که استاد هم یک سری توضیحات دربارشون دادند- اینکه از هر آنچه که داریم باید شروع کنیم و از همون وضعیت که در آن قرار داریم باید شروع کنیم و منتظر تغییر در جهان بیرون برای شروع نباشیم – اگر با شرایط و وضعیتی که داریم شروع به تغییر کنیم جهان هم با ما یکنوا خواهد شد و شرایط روز به روز بهتر خواهد شد
باز هم خداوند را صد هزار مرتبه شکر میکنم که در معرض دریافت چنین آگاهی هایی قرار دارم
به نام خدایی که ما را به ساده ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
عاشقانه سلسله فایلهایی که روی سایت قرار میگیره رو دوست دارم بارها تماشا کنم و بابتشون خداروشکرمیکنم
انگیزه و اشتیاق آقا رضا برای خرید محصولات شمارو تحسین میکنم و تعهدی که به خرج دادن
و چقدر به آسانی دوره شما روتونسته بودن تهیه کنن و نجواهای ذهنیشون رو کنترل کرده بودن
انگیزه و اشتیاقی که موقع گوش کردن دوره های شما به خرج دادن
شب ها دیرتر میخوابیدن تا بتونن فایلهای شما رو بیشترگوش بدن و لذت میبردن
باور اصلی ایشون:خداوند زندگی من رو متحول میکنه بنابراین من تغییراتی رو درون خودم ایجاد کنم
و چقدر به نکته جالبی اشاره کردن که هفته ای یک فایل روی سایت قرار میدادید و بارها و بارها اون فایل رو گوش میدادن و تکرار میکردن و براشون اصلا تکراری نبود که ازسر اشتیاق بود
و این نکته برای خودم هم همیشه جالب بود که هرفایل شمارو چندین بار خود منم گوش میکردم و هربار انگار آگاهی های جدیدتری رو متوجه میشدم از فایلها
مبحث پرداخت بها چقدر ارزشمند است که هرچیزی را بهایی برایش پرداخت کنیم بارها و بارها ارزش بیشتری برای ما پیدا میکند
دقیقا زمانی که تصمیم گرفتم دوره عزت نفس را تهیه کنم هم همین تجربه برایم اتفاق افتاد که با وجود اینکه هزینه زیادی برایم بود اما تعهد دادم، بها پرداختم و دوره را تهیه کردم و درهایی به روی من باز شد و تغییراتی در وجود من رخ داد که قبل از شروع دوره برای خودم هم باورش سخت بود که بتوانم این تغییرات را ایجاد کنم و باعث شد تا متعهدتر باشم و عاشق تر باشم برای اینکه درونم را از آگاهی ها سیراب کنم
و چقدر شمارا تحسین میکنم استاد عزیزم که بهای موفقیت خود را پرداخت کردید
برای همه کتاب ها ارزش قائل بودید
از هزینه های جاری خود برای پرداخت بهای موفقیت میزدید و چقدر عاشقانه و متعهدانه این مسیر را ادامه دادید
و چقدر نکات و فایلهای شما با بالاترین کیفیت و به ساده ترین شکل ممکن روی سایت قرار گرفته
دوره ها رو بسیار ارزشمند دانستید و آپدیت روی محصولات و فایلها قرار دادید و بعضی دوره ها را از اول ضبط کردید
و همیشه خواستید بهترین خود را ارائه دهید
و چقدر زیبا قانون فرکانس بدون درگیری افراد نامناسب را از اطراف اقارضا حذف کرد و ذوق و شوق ایشان که دوست داشتند درهرشرایطی به فایلهای شما گوش دهند و دیگر اجباری از طرف اعضای خانواده برای حضور ایشان در مجالسی که علاقه نداشتند وجود نداشت
و این قضیه برای خودمن هم درستی قانون را یاداوری کرد که زمانی که خود من هم تغییر کردم اعضای خانواده و افرادی که هم فرکانس من نبودند به طرز جادویی حذف شدند.
مثال معتادان گمنام یادآور روابط نامناسب بود که زمانی که فردی بخواهد صد درصد پاک شود و به دوستانش حتی نمیگوید که میخواهد ترک کند، انسان های نامناسب از اطراف او حذف میشوند.(جهان این کار را با نهایت دقت انجام میدهد)
فقط کافیست ما متعهد باشیم خداوند بقیه کارها را انجام میدهد و چقدر خوشحالم که خودم هم درحد توان تمام ورودی های منفی را حذف کردم
شبکه های اجتماعی را حذف کردم، آهنگ های موبایلم را که خیلی به آنها علاقه داشتم پاک کردم و سعی کردم آگاهانه از انسان هایی که باورهای نامناسبی دارند دوری کنم
نکات مثبتی که آقا رضا اشاره کردند:
باید ببینیم چه کاری ازدستمان برمی آید تا برای هدفمان انجام دهیم
ذوق و شوق ایشان برای کار کردن
تجسم سازی های زیبا برای خواسته هایی که داشتند
شرایط فعلی مهم نیست سعی کنیم خودمان را درشرایطی که دوست داریم تجسم کنیم و جوری رفتار کنیم که انگار رسیدیم
از چیزی که در حد توانشون بود شروع کردند و چقدر جالب به ساده ترین شکل ممکن سعی میکردند تغییر در همان چیزی که هست را ایجاد کنند
وقتی فضایی را خالی میکنیم خدا خودش آن را پرمیکند
چقدر نکات مثبتی که برای اقا رضا پیش اومد و تکامل رو دوست داشتم که قفسه ها کم کم پرمیشد، مرتب میرفتن سرکار
مغازه رو مرتب میکردن، لامپ های جدید گرفتن و مغازه دچار تغییر و تحولات بسیار شد
به ساده ترین شکل ممکن هرآنچه دوست داشتن اتفاق بیفتد را با شرایط فعلی انجام میدادند و جهان طبق قانون شرایط ایشان را بهبود بخشید
بارها و بارها برای خودم پیش امد که به طرق مختلف وسیله هایی که به آنها نیاز نداشتم را بیرون مینداختم و خداوند جای آنها را برایم پرمیکرد و این باور را دوست عزیزم مدام با من تکرار میکردند و چقدر من نشانه های متفاوتی میدیدم که واقعا فقط کافیست فضایی خالی باشد و به خداوند بسپاریم و بلافاصله بعدش خداوند جای انها را پرمیکرد
باید از جایی که هستیم شروع به تغییر کنیم
با همان امکانات فعلی
با همان شرایطی که وجود دارد
تکامل را در برداشتن قدم ها طی کنیم
کمال گرا نباشیم
منتظر نباشیم شرایط بیرونی تغییرکند بعد ما تغییر کنیم
باید تغییر را ازجایی که هستیم شروع کنیم
وقتی خداوند ببیند تو متعهد هستی و تغییر میکنی، خداوند هم به تو پاسخ میدهد
عاشقتونم در پناه الله باشید
سلام به خانواده عزیزم
یه نکته ای که اقا رضا گفتن وقتی دوره رو خریده بودن نجواهای ذهنی داشتن که آقا تو به زن و بچه ات خیانت کردی تو پول مردم رو ندادی هنوز چرا واسه خودت این کارو کردی و اینا …
بیاین این دیدگاه رو عوض کنیم ، قرار نیس ما خودمون رو وقف دیگران کنیم ، چیزی که توی پدر مادر ها زیاد دیده میشه ، تمام عمر و افکار اعمالش رو گذاشته تا فلان خدمت رو به فرزندش یا همسرش یا والدینش بده نه اقا این خبرا نیس تو باید عاشق خودت باشی زندگی تو ختم نمیشه به فلان شخص خاص به خودت برس برا خودت خرج کن فک نکن این سفر رو تنها بری خانوادت میگن این کلا بیگانه هس با ما دیگه ازت رو برمیگردونن نه این خبرا نیس تا میتونی روی خودت خرج کن ، بیرون میری برا خودت هدیه بخر ، و کلی کار لذت بخش انجام بده برا خودت
برداشت سطحی نشه ها : از این به بعد جز من کس دیگه ای آدم نیست و همه چی برا خودم نه تعادل حفظ کن و الویت خودت باش برا خودت خرج کن
چطور درامدت 10 تومن هس با پس اندازو فلانو اینا برا فرزندت کامپیوتر 20 تومنی رو میگری هر مال لباساشو عوض میکنی ولی برا خودت سالی یه بار لباس میخری ؟! یا حاضر نیستی ماشینت رو عوض کنی همش میخوای پول اون رو صرف بقیه بکنی
آره عزیزم برگرد به خودت ما مسئول هیچکس نیستیم جز خودمون و کسی هم مسئول ما نیست
اگر چیزی باب میلت نبود با نهایت قدرت و احترام ردش کن این زندگی توعه نظر دیگران هیچ اهمیتی نداشته باشه برات
و از چیزی که خوشت میاد لذت میبری انجامش بده
عالی بود مهدی جان واقعا دیدگاهی رو که نوشتی تحسین میکنم، خیی خوب توضیح دادی ما مسئول خوشبختی و بدبختی کسی نیستیم مخصوصا نزدیک ترین افراد زندگیمون ولی نه به شرط رعایت نکردن تعادل وافراطی عمل کردن،ما در درجه اول باید اولویت زندگیمون خودمون باشیم و این کار به نظرم تکامل میخواد و تا آخر عمر باید حواسمون به این تیکه از زندگیمون باشه، یعنی اولویت هامون رو مشخص کنیم و توی تعادل بمونیم، وقتی این کارو عالی انجام بدیم خیلی خیلی به تقویت عزت نفس و احساس لیاقت مون کمک میشه و چقدر میتونه ظرف مارو بزرگ تر کنه، چقدر میتونه ما رو از دیدگاه اکثریت جامعه تفکیک کنه و سبک شخصی مون رو به رخ بقیه بکشه و چه الگوی خوبی میتونیم باشیم واسه فرزندان و همسرمون، مهدی جان آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم برات ایشالا هرجا هستی حال دلت عالی باشه
به نام خداوند مهربان، استاد جان و مریم خانم شایسته عزیز و خانواده صمیمی عباس منش درود بر شما. خدا رو شاکرم بابت اینکه هر روز ما رو هدایت میکند به مسیرهای سعادت و خوشبختی در هر دو دنیا. رضا جان از اینهمه هدایتی که شدی و با تمام وجود و صداقت برای ماهم تعریف میکنی ازت سپاسگزارم، چقدر قانون رو خوب درک کردی و با توجه به آن به سوی کمال و خوشبختی هدایت شدی. از استاد عزیزم هم ممنونم که چنین فایلهای رو برای ما آپلود میکنه که همه هدایت بشیم به سوی سعادت در دو دنیا. خداوند مهربان رو بابت تمام نعمتهای که به ما عنایت کرده، سپاسگزارم و برای همه ، شادی، تندرستی، سلامتی، ثروت و سعادت در دو دنیا رو آرزو میکنم، آمین یا رب العالمین
سلام استاد عزیزم واااای چقدرر این فایلها عالیه این قسمت که در مورد روابط گفتید ما روی خودمون کار کنیم بقیه کارها رو جهان انجام میده خییلی دوست دارم چون خیالم راحت میشه که من با خودم طرفم و اصلا لازم نیست با کسی بحث کنم تا شرایط عوض شود . اون قسمت روابط رو بیش از 10 بار گوش کردم خدایاشکرت
به نام فرمانروای جهان خداوند یکتا
سلام به دوستان همفرکانسی خوبم سلام به استاد عباسمنش و خانوم مریم شایسته عزیز امیدوارم هر جا که هستین شاد و ثروتمند و سعادتمند هم در این دنیا و هم در اون دنیا آرزوی موفقیت بیشتر دارم برای جفتتون
من محمد رسول آتشکار هستم و 20 سالمه و شاغلم
اگه بخوام شیوه آشنایی خودمو با سایت بگم خوب یکم عجیبه یه روز تابستانی بود که من روز کاری سختی رو داشتم واز طرف صاحب کارم خیلی حرف شنیده بودم با اینکه خیلی زحمت میکشیدم اون روز ساعت 7 بود رسیدم خونه رفتم طبقه بالا رفتم زیر پتو وناخداگاه گریم گرفت گریه شدیدددد و همش با خودم تکرار میکردم که من باید تغییر کنم من باید تغییر کنم گریه میکردم و میگفتم اینو با خودم نمیدونستن اصلا چجوری نمیدونستم باید چیکار کنم فقط با خودم تکرار میکردم که باید تغییر کنم و یهو یه ایده اومد توی ذهنم که اونموقع موهام خیلی بلند بود برم موهامو کوتاه کنم و منم بعد چن وقت که کلا موهامو کوتاه نکرده بودم احساس میکردم که تغییر رو باید از اینجا شروع کنم از یه چیز کوچیک(من هنوز با سایت آشنا نشده بودم)و خوب من رفتم وموهامو کوتاه کردم و یکم که گذشت یه اتفاقاتی افتاد که من مجبور شدم از اون کاری که هستم بیام بیرون با اینکه من اذیت میشدم سر اون کار ولی بشدتتتتت دوس داشتم که اونجا باشم چون مثل منطقه امن شده بود برام و جهان یکاری کرد که من از سر کار بیام بیرون بعد داشتم با یکی از دوستام صحبت میکردم گفت که یه چیزی میگم فقط برو نگاه کن بعد گفت که برو سایت استاد عباسمنش منم گفتم باشه به یه حالت مسخره کننده و فردا شد و من حالم خوب نبود چون از سر کار اومدم بیرون پولی نداشتم و تا 20 سالگی یه دوچرخه واسه خودم نخریده بودم بعد دوستم پیام داد که رفتی اون سایت گفتم نه خیلی دعوام کرد و بزور و اصرارش من اومدم به سایت و اگه اشتباه نکنم دوره روانشناسی ثروت 1 بود که من گوش دادمم اولین فایلم اون فایل حال منو دگرگون کزد اون فایل منو تکون داد هر وقت بهش فکر میکنم مو به تنم سیخ میشه منم اونموقع سریع رفتم یه خودکار و دفترچه گرفتم و تعهد دادم تلوزیونو بزارم کنار و با دوستای نامناسب نباشم و منی که از 14 سالگی تا 20 سالگی حتی فوتبال لیگ عربستان رو هم میدیدم از وقتی که تعهد دادم به طرز باور نکردنی دیگه فوتبال ندیدم و الان 5 ماهه هنوز 1 فوتبال ندیدم و اما اتفاقی که رخ داد توی این 5 ماه این بود که من تا 20 سالگی هررررر چی کار میکردم هیچی از خودم نداشتم از وقتی که گوشه ریزی از قوانین رو فهمیدم یه موتور خیلییی خوب خریدم پولشم 30 درصد رو خودم داشتم بقیشو به طور معجزه آسایی جور شد این عالیییی بود برای منی که هیچ چیزی تا 20 سالگی از خودم نداشتم حتی گواهی نامه بعر از اینکه با قوانین آشنا شدم حتی گواهی نامه ماشین هم خیلی راحت گرفتم من فقط به گوشع ریزی از قوانین عمل کردم گوشه خیلی ریز و نتایج فوق العادع ای کسب کزدم و خدارو خیلی بهتر شناختم جوری که تا خداوند میاد توی ذهنم ناخداگاه اشت از چشمام میاد از وقتی با قوانین آشنا شدم چند اتفاق به ظاهر بد برام افتاد ولی توی این مدت تمام اشک های که از چشم من اومد فقط اشک شوق بود اشکی بود که بخاطر اینکه چقد خداوند میتونه مهربان باشه چقد خدا میتونه عادل باشه و چقددمیتونه بهم نزدیک باشه یه جمله استاد خیلی توی ذهن من مرور میشه که میگفت انقد خداروشناخته بود که بعضی وقتا فکر میکردم که خدا همه کارش شده خوشبختی من وقتی که به این جمله فکر میکنم و وقتی که میبینم خدا توی چه جاهایی به من و دیگران کمک کرده اشک شوق از چشام جاری میشه به قول یه بزرگی میگفت وقتی که بین حرفات میگی فلان جارو شانس اوردم اونجا خدا هدایتت کرد خداوند اونجا مواظبت کرده ازت
والله خیرا حافِظا
خیلیییی دوستون دارم برای تک تکتون و رضای عزیز آرزوی موفقیت دارم امیدوارم که خداوند هممون رو هدایت کنه در واقعه امیدوارم که ما هدایتای خداوکد رو ببینیم
به نام خدا
سلام مجدد …..ادامه فایل
آقا رضا:
عجیب اتفاقات رخ میداد یواش یواش اتفاقات افتاد و تغییراتی ایجاد شد که از اطرافیان فشار وارد نمیشد جایی که دوست نداشتم برم و دیگه تو چشم نبود
و من بیشتر وقت داشتم رو فایل ها کار کنم
استاد عزیز :
وقتی شما آگاهانه میای تغییر میکنی و افکارت تغییر میدی افراد نامناسب که قبلا تو زندگیت بودن و حتی رفیق های صمیمی یا اعضای خانواده جهان به طرز جادویی شما رو جدا میکنه
/ این ماجرا خیلی درسته واسه منم اتفاق افتاد اون اولا که من دائم میومدم تو سایت می چرخیدم طوری شده بود که خواهر زاده هام گه بچه بودن میگفتن خاله همش عباسمنش گوش میده خواهرم میگفت عباسمنش بیشتر دوست داری یا فلانی رو بعدتر خواهر هام هر کدوم رفتن به شهرهای دیگه واسه زندگی و من تنها شدم من آگاهانه ازم میپرسیدی میخوای برن میگفتم نه ولی مثل این آقا با رفتن خواهرا من وقت بیشتری داشتم تو سایت باشم /
اینو همه تجربه کردن وقتی افراد میان رو افکارشون کار میکنن تو ذهنشون دوستان نامناسب فک و فامیل حتی اعضای خانواده تو یک فرکانس دیگه ای هستن جهان خیلی راحت بدون درگیری بدون ناراحتی بدون خشونت بدون عصبانیت خیلی راحت جدا میکنه
و این نشون میده خداوند چقد دقیق داره عمل میکنه
من الان 3 ماهی هست که محل کارم از همکارهای قبلیم جدا شده و دورتر شدم بعد ها شاید بفهمم دلیلشو ولی حالا یه فرقی که کردم اینه قبلا فایل ها گوش میدادم حالا هم کامنت میزارم هم تو دفتر مینویسم
فاطمه اولش یکم نیازه یکم حواست بیشتر جمع باشه ولی بعدش جهان خودش کارهارو انجام میده
وقتی ادامه میدی جهان کاملا دقیق بدون خطا آدم های نامناسب حذف میکنه و آدم های هم مدار و مناسب وارد زندگیت میکنه به همین راحتی
دوره هدف گذاری دائم گوش میداد اخبار موزیک تلویزیون فوتبال هیچی گوش نمیداد فقط دوره های عباسمنش گوش میداد
چندین ماه در دوره بود یواش یواش دید شرایطش در کار داره تغییر میکنه ذوق و شوق برای کار کردن بیشتر شد
شما میگفتی آدم برای رسیدن به خواسته اش چه کارهایی باید بکنه منم فکر نمیکردم شاید شغلم باید عوض شه من میگفتم از همین شغل خواسته هام باید رشد و گسترش میدادم
وقتی استاد میگفت شما باید تجسم کنین
من فکر میکردم تو خیابون اصلی یه فروشگاه بزرگ ابزار یراق دارم حتی نقشه رو کشیده بودم
ماشین اپتیما سفید برای خودم تجسم میکردم تجسم میکردم و فکر میکردم صاحب یک فروشگاه بزرگ ابزار یراق میشم و ثروتمند میشم
تمام ایده پردازی هام تمام تجسم هام تمام خواسته هام در مورد ابزار یراق بود
شما میگفتی که الان در چه شرایطی هستی مهم نیس سعی کنید که شما خودتون رو در شرایط که می خوایید باشید احساس کنید و جوری رفتار کنید که انگار به اون چیز رسیدید
منم میگفتم خوب صاحب یک فروشگاه ابزار یراق هستم چه احساسی دارم؟
احساس غرور دارم احساس اعتماد بنفس دارم آرامش دارم لباس مرتب میپوشم
یک سری مشخصات نوشتم که اگه من صاحب یک برند باشم یا یک مغازه بزرگ باشم
چه ویژگی هایی خواهم داشت
چه شخصیت دیگه ای خواهم داشت
چطوری میشم
چه رضایی میشم
نوشتم : عملکردم چطوری میشه
خرج کردن هام چطوری میشه .
مهمانی هام چطوری میشه
ماشینم چیه
خونه چیه
یکیش این بود که بعنوان آدم موفق خوش پوش باید باشم از همه چیزایی که نوشتم فقط همین میتونستم اجرا کنم گفتم خوب از همین شروع میکنم
و از فردا جوری لباس پوشیدم که هر کسی منو می دید فکر میکرد من میخوام برم مهمونی
خلاصه از چیزی که داشتم شروع کردم
لباس تمیز شیک پوشید
مغازه رو تمیز کرد وسایل مرتب کرد-> از استاد شنیده بود که اگه فضایی باز شه خدا اونو پر میکنه
و افرادی پیدا شدن براش جنس میاوردن بدون چک یا پول میگفتن من میرم چند ماه بعد میام خورد خورد بهم بده
یواش یواش قفسه ها تا سقف رفت پله بلند گرفته بودم که این قفسه ها رفته بود بالا
کنار مغازه وسط مغازه شده بود پر از جنس
اول مرتب میرفت سر مغازه بعد مغازه مرتب شد بعد جنسها زیاد شد و شرایطی که در آینده میخواست الان صحنه سازی میکرد و میگفت خدا خودش خوب ها رو جدا میکنه و به سمت من میفرسته منتظر مشتری های خوب بودم
و شرایط بهتر شد
درآمد بهتر شد
و ایده هایی به ذهن رضا میومد که بتونه بدهی هاشو پرداخت کنه
استاد عزیز :
فاطمه از همون جایی که هستی
با همون شرایطی که داری
با همون امکاناتی که داری
شروع کن به تغییر کردن
این ایراد نداشته باش که از اول کمالگرا باشی دنبال این باشی خدا از اول چند دهنه مغازه تو بالا شهر بهت بده بعد تو لباس خوب بپوشی و مغازه رو تمیز کنی
فاطمه جز 95٪ آدما نباش که منتظرن یک چیزی اون بیرون تغییر کنه تا بعد خودشون شروع کنن به تغییرات
فاطمه با همین مغازه و همین شرایط و امکانات شروع کن به تغییر چشم
قدمت بردار برادری تو ثابت کن
تا بعد خدا تغییر کنه
وقتی خدا ببینه تو داری تغییر میکنی اون هم پاسخ ها رو خواهد داد
سلام به خانواده عزیزم
موضوع اول بها پرداخت کردن برای خواسته هست.وچقدر این موضوع مهمه چقدر تفاوت ایجاد میکنه چقدر احساس ارزشمندی و لیاقت آدم رو بالا میبره واقعا اگر منصفانه یه نگاه کوچولو بندازیم به زمانهایی که چیزی رو رایگان به دست آوردیم و زمانهایی که بهایی پرداخت کردیم بابت چیزی قشنگ این تفاوت رو متوجه میشیم که چقدر احساس مهم بودن توانستن ارزشمند بودن ثروتمندی لیاقت عزت نفس و خودباوری رو در ما بیشتر کرده و یه نگاه دیگه ای یه نگرش دیگه ای به ما میده در مورد خودمون حتی بماند که چقدر بهتر از اون کالا یا چیزی که داریم نگهداری و استفاده میکنیم.
یه موضوع دیگه که اینقدر ما بمباران شدیم با افکار و ورودی هایی که تو تمام جنبه ها به ما احساس گناه داده شده و احساس کردیم ما مسئول دیگرانیم و بحدی اعتماد بنفس و احساس ارزشمندی درون ما ویران شده که همیشه دیگران رو در ارجحیت قرار دادیم همیشه از خواسته هامون چشم پوشیدیم بخاطر دیگران برای دیگران و نابود شدیم واقعا در حدی که وقتی از پول خودمون درآمد خودمون میخواهیم کوچکترین چیز یا وسیله رو برای خودمون بخریم این احساس گناه و بی ارزشی چنان پاپیچ ما میشه و چنان افسار ذهن ما رو در دست میگیره که نتونیم اون کارو بکنیم اگر هم میکنیم با احساس عذاب وجدان یا بقول دوستمون خیانت این کارو میکنیم و حتی اگر بدستشم بیاریم از دستش خواهیم داد چقدر این موضوع اعتماد به نفس و عزت نفس مهم هست واقعا.
موضوع مهم بعدی اون احساس خوبی هست که با شنیدن این آگاهی ها به دست میاریم و چنان آرامشی به ما میده چنان ما رو در صلح با خودمون قرار میده که هممون تجربه کردیم چقدر تمسخر میشیم چقدر اطرافیان تحقیرمون میکنند سرزنشمون میکنند اما برامون مهم نیست خیلی راحت از کنارشون رد میشیم حاضریم همه چیزمون رو بدیم اما این آگاهی ها رو داشته باشیم گوش بدیم تو دنیای قشنگ خودمون باشیم و هیچیزی رو هم بدل نمیگیریم میخندیم شادیم و این همون کلام الله که اینطور مایه آرامش قلب ما میشه.واقعا الان میشه درک کرد اون زمان پیامبر رو که یارانش شکنجه میشدند اما دست بردار پیامبر و راهش نبودند الان شاید درک کنیم حس و حالشون رو و اون آرامشی که پیدا میکردند و اون انگیزه ای که میگرفتند تا همه چیز رو بجون بخرند.
موضوع مهم بعدی تغییر ورودی های ماست این ورودی ها در واقع خروجی های ذهن ما رو دارند شکل میدند و خروجی ذهن ما چیزی نیست جز ورودی هایی که دریافت کرده و چقدر این موضوع مهمه و چقدر استاد روش تاکید دارند اتفاقا دیروز یا یه فایلی افتادم از دوره جهان بینی توحیدی یه دوست عزیزی که باردار بودند و میگفتند همسایمون میومد در مورد بدی بیمارستان کادر درمان پزشکان و آزار و اذیتی که شده بود صحبت میکرده و ایشون میگفت من میشنیدم و تو دلم میگفتم نه برای من که اینجوری نیست من دارم فایلهای استاد رو گوش میدم من فلان من بهمان بجای اینکه کلامش رو قطع کنم یا کاری کنم که نشنوم این ورودی ها رو هی شنیدم هی شنیدم و فکر میکردم چون دارم فایلهای استاد رو کار میکنم دنیا برای من جور دیگه میشه و بعد دیدم یک به یک تمام اون اتفاقاتی که دوستم تعریف کرده بود رو تجربه کردم و تازه اونجا متوجه اهمیت موضوع ورودیهای ذهنم شدم و دیدم چطور خودم به دست خودم زایمانم رو سخت و ناجور کردم و متوجه شدم قانون تغیر نمیکنه صرف اینکه من شاگرد استاد باشم یا فایل گوش بدم من باید در عمل تغیر کنم و در عمل تغیر کردن اینه که بشدت مراقب ورودی های ذهنم باشم که این اولین گام بسمت صعود یا سقوطه.
نکته بعدی بهترین خودت رو ارائه دادن هست تو هر کاری که داری انجام میدی وواقعا خیلی مهمه این وجدان کاری داشتن من بشخصه تو هر کاری که انجام میدادم و میدم اصلا اهمیت نمیدم چقدر پول میده منم همون اندازه کار کنم یا کار مردمه بمن چه ضرر و زیانش یا حتی تمیز بودن محیط کارم نه اصلا اونجا رو اون کارو مال خودم میدونم دوست دارم بهترین باشه هر چی که در توانم هست رو انجام بدم و این خیلی به بهتر شدن شرایط کاری من کمک میکنه باعث میشه حالم بهتر باشه با کاری که دارم انجام میدم در صلح باشم احساس خوبی بمن بده شوروشوق داشته باشم براش ایده میدم حتی اگر جور بشه اگه اونجوربکنیم نیازهای مشتری ها رو سلیقه هاشون رو انتقال میدم سعی میکنم اینقدر حوصله بخرج بدم و همراهی کنم که بشدت باهام دوست میشند و احساس راحتی و اطمینان میکنند با من و قشنگ میبینم چقدر بمن اعتماد میکنند و راحتتر از بقیه خرید میکنند و رضایتم دارند از همه مهمتر.
نکته بعدی همون قانون بدون تغیر خداوند هست که زنان پاک برای مردان پاک و زنان ناپاک برای مردان ناپاک وقتی ما شروع میکنیم به تغییر کردن و تغییر میکنیم واقعا جدیتمون یا برادریمون رو بقول استاد به جهان نشون میدیم اونم دست بکار میشه و صحنها شرایط اتفاقات رو جوری پیچیده که براحتی ما از اون آدمها و شرایطی که دیگه هیچ ربطی باهاشون نداریم کنده بشیم و جدا بشیم حتی اگر از اعضای خانواده ما باشند حتی اگر زن و فرزند ما باشند همون اتفاقی که برای نوح و پسرش افتاد برای هود و همسرش افتاد و خیلی از ماها هم تجربش کردیم من خودم وقتی شروع کردم به کار کردن روی خودم و مهمون میومد مثلا من نمیرفتم بیرون بشینم پای درد دلش و گوش دادن به اراجیفش مادر غر میزد سرزنشم میکرد فحش میداد اما من همچنان مینشستم فایلهای رو گوش میدادم مینوشتم و یواش یواش شرایط بسمتی رفت که من کلا مهاجرت کردم برای خودم شدم و کاملا تنهام کرد تا بتونم بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم.
موضوع بشدت مهم بعدی مسأله شروع کردن از همون جایی که هستی با همون شرایط و امکاناتی که داری هست.وچقدر این موضوع تو مسأله درک قانون تکامل مهمه.همه ما وقتی شروع میکنیم به کار کردن روی خودم یک سری اقدامات عملی بهمون گفته میشه متناسب با همون شرایطی که داریم که میتونیم انجام بدیم ووقتی اونا رو شروع میکنیم جهان هم متناسب با قدمهایی که گفته و ما برداشتیم قدمهای بعدی رو میگه آروم آروم و این همون قانون تکامل هست.من خودم وقتی شروع کردم به نوشتن و کار کردن روی ثروت یک بیکار بودم کار نداشتم اما یه پس اندازی داشتم و خیلی علاقه داشتم به پرورش بز سانن شروع کردم به تحقیق کردن در موردش مطالعه کردن در موردش فیلم می دیدم در موردش و ایده ای که اومد این بود که تو شروع کن به تمیز کاری خونتون ما خونمون یه حیاط خیلی بزرگ داره که شده بود محل جمع آوری زباله ها و اوراقی ها چهر چی خار آید روزی به کار آید و هم بشدت صحنه کثیفی شده بود هم تو مخ بود آقا شروع کردم به جمع آوری فروختن خارج کردن اون آت و آشغالها هر چی آجر بود بلوک سیمانی بود جمع کردم چیدمان کردم یه گوشه ای مرتب و منظم خلاصه من اونجا رو داشتم آماده میکردم برای آوردن بزها از یکیم میخواستم شروع کنم اما باز جهان دید این اقدامات عملی رو و گفت نه باریکلا تو خیلی مصممی حالا دیگه جات اینجا نیست و کلا باید بری و من برنامه های دیگه ای برات دارم و من مهاجرت کردم و اصلا زندگی من چیز دیگه ای شد.
خدایا شکرت بخاطر تمام لحظه های قشنگی که تجربه کردم درسهایی که گرفتم و رشدی که تو این مسیر کردم.