نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10 - صفحه 22
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-21 04:29:232023-03-18 20:12:38نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام بر همه دوستن عزیزم
خواستن چیزی از خدا و اسرار ورزیدن بر اون برای دریافت کردنش.
یکی از تمرمز های ما این میتونه باشد که برای چیزی که فقط یه عکس مانند یه کفش یا یه شلوار و….اگر این مقائمت رو داشته باشی که تو نمیتونی اون رو لمس کنی وببینی تابخریش یادمه وقتی یه کفشی رو انلاین خریدم خیلی تجربه بدست اوردم که ببینم مورد اعتماد هست شرایط ش بعد از خرید چچی ه میتونم تعویض کنم یا نه و…… و وقتی کفش بدستم رسید اندازم نبود حس بدی بهم دست داد اون لحظه و خیلی مورد سرزنش دیگران قرار گرفتم یعنی خیلییییی بعد مرجوع نمکرد طرف و میتونستی تعویض کنی کفش رو فرستادم ولی چندینن ماه شد که نه کفش برام امد ن پیامی بعدم به خوبی به طرف پیام دادم که لطفا مبلغ کفش واسم واریز کنید و بعد از چندین ساعت بازگشت.ولی خیلی جاها هم شدم که یه سفارشی رو دادم و فرداش به دستم رسیده در حالی که یه هفته میشد(ابزارم کارم رو خریدم) و الان هر موقع که میبنمش سپاس گزاری میکنم از خرید خوبی که داشتم و حس نسبت به خرید های اینترنتی بهتر شده.
وقتی وردودی منفی به خودت نمیدی با اخبار و رسانه فیلم های منفی و….. و بتونی روی نکات مثبت زندگیت تمرکز کنی اتفاقات بهتری توی زندگیت به وجود میاد.
همین الان که دارم میتونیسم یه اتفاقای افتاد جدا از بحث فایله( الان من مامانم یه درخواستی ازم کرد و منم نمیخواستم انجام بدم و میخواستم که با نوشتن کامنت حال خودمو خوب کنم ونشونه برای خودم به جای بگذارم وقتی خانوادم ازم یه درخواستی میکنه واگر منه خیلی محترمانه و خیلی راحت هم بگم نه همش منو سرزنش میکند تحقیر و…. والان خیلی جدیدا دارم روی افرادی که درحال حاضر توی زندگی من هستند و من در حال توجه به نکات مثبت انها هستم تا هم احساس خودم خوب بشه هم اینکه بتونم ذهن خودمو کنترل کنم هین فایل استاد میگه تویی انجمن معتادان گمنام وقتی یکی پاک میشه بقیه بهش نمگین بیا مواد بزن و منم میخوام تغییر کنم تا به منم احترام گذاشته میشه از این روتینی که تویی زندگیخ ودم دارم راضیم صبح رو با خدای عزیزم شروع میکنم و میرم مدرسه و بعدش باشگاه میرم تا اون دوپامین که تویی ذهنم ترشح میشه رو دوست دارم در اخرسر هم میرم سرکار تا با کار های که بلدم به خلق و پیشرفت جهان هستی کمک کنم)
وقتی از سر اشتیاق و شور برای دیگران تعریف میکنی ودیگران در مدارش نباشن یا تورو مسخره میکنند.
وقتی برای چیزی بهایی میپردازی خیلی بیشتر براش ارزش قاعلیم.
حذف کردن چیز های که تمرکز تو رو بهم میزنند فیلم و اهنگ و….. و تمرکمز برروی فایل ها.
تجسم ها چیز های که میخوای تا اتفاقا بیفته خیلی به تو کمک میکند.
وقتی جای که کار میکنی و مرتب کنی فضا رو خالی کردید برای چیز های جدید: وقتی جای که کا میکنم قفسه ها خیلی شلخته بود و وقتی مشتری میومد باید یه ساعت دنبال اون جنس بگردی امدم میله های اضافی در دراوردم مرتب کردم جنس ها ور کنار هم قرار دادم تو ردیف جا ها خالی شد بعد سریع پر شد با جنس دیگه یی گرد گیری گردم کلن حس میکنم وقتی اونجا کار کردم خیلی مرتب و خوب شده بود مشتری بیشتر شده بود.
از اونجای که هستم تغییر کنم و عمل کنم با اون امکاناتی که داریم تا شرایط رو تغییر بدیم.
– –
درپناه خداوند شاد سالم سلامت خوشبخت سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.
درود بر استاد عزیز
نمیدونم از کجا شروع کنم به گفتن. توی کامنت یکی از دوستان خوندم که فایل آقا رضا خیلی تاثیر گذاره. بعد از دیدن این فایل منم به خودم گفتم از شرایط ثروتمند شدن چکاری را میتونم انجام بدم،آقا رضا گفت با لباس مرتب میرفتم مغازه. من همیشه یه کوله پشتی انتخاب میکردم 2 ماه با اون سر کار،رستوران،مهمونی،کارواش، همه جا با همون میرفتم. بعد کوله پشتی دیگه ای انتخاب.دیگه همه صداشون دراومده بود که چرا همه جا اینطوری میای.بعد این فایل تصمیم
گرفتم با کیف برم بیرون،باورتون نمیشه، خیلی چیزها تغییر کرد.به خودم گفتم اگه یه خانم ثروتمند باشم،با کوله پشتی میرم بیرون؟دیدم نه.کوله برای پیاده روی و کوه و کمپ توی جنگل هست. آنقدر اتفاقهای جالب افتاد با یه تغییر در پوشش. نمونه دیگه که ایشون گفتن راجع دوستان و مهمونی، یکی از افراد بسیار نزدیک به من، که شخصیت بسیار ایراد گیر و تحقیر کننده، کلا استاد در شکستن عزت نفس داره،یه رفتاری کرد که باهاش قطع ارتباط کردم.انگار خدا یه جوری چید، که دیگه نبینمش. مورد دیگه، با شخصی بسیار منفی توی باشگاه برخورد میکردم و اصلا دوست نداشتم باهاش صحبت کنم ولی اون فرد،همیشه با من حرف میزد، حتی کوتاه شروع میکرد از بیماری و ناراحتی و… .دو روز قبل از خدا خواستم این آدم از من دور کنه، خدارو شکر اونم حل شد و ندیدمش. راجع تجسم کردن،آنقدر خواسته هام بزرگه که تجسم کردنش برام سخته، ولی اونم ادامه میدم و هردفعه کمی بهتر میشم.چند روز پیش استاد توی یه فایلی گفتن ،آدم احساس میکنه قلبش باز میشه، دقیقا این حس چند بار در این اواخر داشتم.یه حسی که میگه موفق میشی، ادامه بده. از خدا خواستم یه کاری کنه بتونم بیشتر فایلهای استاد گوش کنم، ایده اومد که با سرعت بالا و دور تند فایلها گوش کنم
خدایا شکرت
با سلام جناب عباسمنش عزیز
من چندین سال پیش این فایل دیدم چقدر عجیب امروز شد نشانه من و عجیب اینجاست اون زمان من اصلا مغازه نداشتم
الان مغازه دارم و جوری اشک تو چشم جمع شد وقتی گوش کردم که من طی ای سالها چه مسیری طی کردم و الان درآمدی دارم که خوب ناامید هم بودم و چطور حرفا برام الان صدق میکرد و سیستم چقدر قشنگ جواب میده لحظه که به شنیدن این حرفا نیاز داشتم دوباره این فایل نقطه حرکت من شد تا بهتر رشد کنم و فردا شنبه اولین اقدام انجام میدم مرتب کردن همون مغازه و حس بهتر دادن به مشتری ها
خدایا سپاسگذارم برای ثروتی که در زندگیم جاریست
به نام خداوندی که اگر من یک قدم بردارم او هزاران قدم برمیدارد
به نام حداوندی که اگر من بخوام او هم میخواد
خواسته منو خدا یکی است
به هر سمتی که بخوام برم خدا هدایتم میکند
خدای من شکرت
خدای من شکرت
خدای من شکرت
اینکه هر خواسته ای دارم قدم اولو بردارم
نمیخواد قدم اولم خیلی بزرگ باشه
همینکه با امکانات کنونی قدم های کوچیکی برای اینکه شرایط تغییر کنه انجام بدم با حس خوب
کم کم همه چیز تغییر میکنه
همینکه دنبال این باشم مثل دوست هم فرکانسی که نتایج فوق العاده ای گرفتند تعهد بدم
ورودی هامو کنترل کنم
کنترل زبان را ابتدا انجام بدم
بعدش کنترل ذهنم راحت تر میشع
با دوستان منفی نگردم
حرفای منفی نشنوم
فاطمه دست بردار از معصیت ها
شروع کن و فاطمه ای جدید به دنیا عرضه کن
این دنیا در مقابل من سرتعظیم فرود می اورد
یاد بگیر اینقد دنبال حسادت نباشی
اینقد سریع فکر منفی نکنی
میدونین استاد من حتی سر کوچکترین چیزا هم خودمو سرزنش میکنم و اصلا خودمو دوست ندارم
از امروز شروع کردم روی خودم و عزت نفسم کار کردن
الهی شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که بهای چیزی را پرداخت می کنیم:
برای آن ارزش قائلیم
اگر بخواهیم به موفقیت و ثروت دست یابیم باید:
بهای تحقق پذیر شدن آن را پرداخت کنیم
بهایی که برای موفقیت پرداخت می کنیم باعث می شود:
بیشتر فکر و عمل کرده و نتیجه بگیریم
زمانی که چیزی را به رایگان به دست می آوریم:
برای آن ارزش قائل نیستیم
وقتی افراد بهایی برای محصولات و خدمات ما پرداخت می کنند:
همواره سعی کنیم بهترین و با کیفیت ترین خدمات و محصولات را به آنها ارایه داده و به شکلی باشد که خودمان با کمال میل حاضر باشیم از آن استفاده کنیم و با عشق بهای آن را پرداخته و از آن راضی باشیم
خود را به جای شخص مقابل قرار دهیم
زمانی که بهای چیزی را پرداخت می کنیم:
نتایج بسیار بزرگتری از آن کسب خواهیم کرد
زمانی که باورها و افکار خود را تغییر دهیم:
جهان افراد نامناسب و منفی را از زندگی ما حذف می کند تفاوتی ندارد دوست یا اعضای خانواده باشد
خداوند کاملا: دقیق و طبق برنامه عمل می کند
وقتی متعهد به تغییر باشیم:
خداوند تمام کارها را برای ما انجام می دهد الطیبین للطیبات کاملا عادلانه رعایت خواهد شد
در ابتدا:
نیاز است خودمان آگاهانه افراد نامناسب را از زندگی خود حذف کنیم اما با ادامه ی مسیر درست جهان لاجرم و خود به خود افراد نامناسب را از زندگی ما حذف می کند
برای تغییر کردن:
از همان امکانات کنونی با همان شرایط در دسترس خود آغاز کنیم
فکر نکنیم چیزی باید از بیرون تغییر کند تا ما به خواسته های خود دست یابیم:
ما قدم خود را برداریم شروع به تغییر کنیم تبدیل به فرد بهتر با همان امکانات کنونی در دسترس شویم خداوند سایر کارها را برای ما انجام خواهد داد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
بارهای بار خواسته داشتم و برای به دست آوردن مدام به دیگران رو می زدم
از دیگران درخواست و خواهش می کردم
دستم جلوی دیگران بود
اما اکنون به این فهم و درک رسیده ام که هر چه بخواهم از خدای خودم بخواهم
دستهای خودم را بسوی او دراز کنم و از او کمک بگیرم
خداوند به گونه ای به من کمک می کند و من را به سوی خواسته و هدف خودم می رساند که هیچ در باور و ذهن و فکر من نمی گنجد
نکته زیبایی که از صحبت های آقا رضا یاد گرفتم این بود که در مسیر رشد و خواسته خودم هرگز دنبال حرف و صحبت های دیگران نباشم
همان راهی را بروم که در آن علاقه دارم
در مسیر هدف و خواسته خودم به جلو بروم
تمرین و تکرار در فایل های استاد واقعا برای من حکم این را دارد که می خواهم نسبت به آن وحی داشته باشم و این برای من آب و خورد و خوراک شده است
اکنون بهترین نتایج از صحبت های استاد می گیرم و همیشه آرامش را در حال و زندگی خودم می بینم
درس زیبای دیگر برای من این بود که بهای همه چیز را پرداخت کنم
هر چیزی را که بتوانم به دست بیاورم باید برای آن تلاش و زحمت کنم
این تلاش و زحمت می تواند فیزیکی و یا اینکه نه بصورت ذهنی باشد
همیشه من باید در راه رسیدن به خواسته های خودم تلاش کنم و بهای آنرا بپردازم و این پرداخت بها واقعا برای من ارزشمند است و حس و حال من را خوب می کند و به من بهترین حال را می دهد چرا که بابت آن بها پرداخت کرده ام و این برای من ارزشمند است
یادم می آید که زمانی که شروع به تغییر کنم و خواستم که این کار را کنم جهان هم همه چیز را برای من آماده و مهیا می کرد
جوری شرایط را جوری برای من هموار و مهیا کرد بتوانم به آسانی راحتی جلو بروم و بیشتر بیشتر روی خودم کار کنم
این را یادم می آید که زمانی که شروع به تغییر کردن و گوش دادن به فایل های استاد کردم چگونه به راحتی و آسانی زمان و مکان آزاد برای من مهیا می شد تا من بتوانم به آسانی جلو بروم و حال خوب داشته باشم
بتوانم به آنچه که دوست دارم دست پیدا کنم
واقعا شیرین است که می توانم به هرچیزی که دست دارم دست پیدا کنم
من خودم خالق زندگی خودم هستم و این من هستم که می توانم هر چیزی را که می خواهم به دست بیاورم و داشته باشم
نکته های عالی در این فایل یاد گرفتم
استمرار در راه و هدف خودم
تغییر کردن با هر چیزی که در اختیار دارم
دیدن نعمت های اطراف خودم
از قوانین درست استفاده کردن
به دنبال بهتر شدن روند بهتر زندگی خودم بودن
قدم به قدم برداشتن
آرام آرام جلو رفتن
همه چیز برای من درست می شود به شرط آنکه بخواهم و قدم بردارم
جهان هستی هم به من در این راه کمک خواهد کرد
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای بهتر شدن ها
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای بهترین ها
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خدا
سلام مجدد …..ادامه فایل
آقا رضا:
عجیب اتفاقات رخ میداد یواش یواش اتفاقات افتاد و تغییراتی ایجاد شد که از اطرافیان فشار وارد نمیشد جایی که دوست نداشتم برم و دیگه تو چشم نبود
و من بیشتر وقت داشتم رو فایل ها کار کنم
استاد عزیز :
وقتی شما آگاهانه میای تغییر میکنی و افکارت تغییر میدی افراد نامناسب که قبلا تو زندگیت بودن و حتی رفیق های صمیمی یا اعضای خانواده جهان به طرز جادویی شما رو جدا میکنه
/ این ماجرا خیلی درسته واسه منم اتفاق افتاد اون اولا که من دائم میومدم تو سایت می چرخیدم طوری شده بود که خواهر زاده هام گه بچه بودن میگفتن خاله همش عباسمنش گوش میده خواهرم میگفت عباسمنش بیشتر دوست داری یا فلانی رو بعدتر خواهر هام هر کدوم رفتن به شهرهای دیگه واسه زندگی و من تنها شدم من آگاهانه ازم میپرسیدی میخوای برن میگفتم نه ولی مثل این آقا با رفتن خواهرا من وقت بیشتری داشتم تو سایت باشم /
اینو همه تجربه کردن وقتی افراد میان رو افکارشون کار میکنن تو ذهنشون دوستان نامناسب فک و فامیل حتی اعضای خانواده تو یک فرکانس دیگه ای هستن جهان خیلی راحت بدون درگیری بدون ناراحتی بدون خشونت بدون عصبانیت خیلی راحت جدا میکنه
و این نشون میده خداوند چقد دقیق داره عمل میکنه
من الان 3 ماهی هست که محل کارم از همکارهای قبلیم جدا شده و دورتر شدم بعد ها شاید بفهمم دلیلشو ولی حالا یه فرقی که کردم اینه قبلا فایل ها گوش میدادم حالا هم کامنت میزارم هم تو دفتر مینویسم
فاطمه اولش یکم نیازه یکم حواست بیشتر جمع باشه ولی بعدش جهان خودش کارهارو انجام میده
وقتی ادامه میدی جهان کاملا دقیق بدون خطا آدم های نامناسب حذف میکنه و آدم های هم مدار و مناسب وارد زندگیت میکنه به همین راحتی
دوره هدف گذاری دائم گوش میداد اخبار موزیک تلویزیون فوتبال هیچی گوش نمیداد فقط دوره های عباسمنش گوش میداد
چندین ماه در دوره بود یواش یواش دید شرایطش در کار داره تغییر میکنه ذوق و شوق برای کار کردن بیشتر شد
شما میگفتی آدم برای رسیدن به خواسته اش چه کارهایی باید بکنه منم فکر نمیکردم شاید شغلم باید عوض شه من میگفتم از همین شغل خواسته هام باید رشد و گسترش میدادم
وقتی استاد میگفت شما باید تجسم کنین
من فکر میکردم تو خیابون اصلی یه فروشگاه بزرگ ابزار یراق دارم حتی نقشه رو کشیده بودم
ماشین اپتیما سفید برای خودم تجسم میکردم تجسم میکردم و فکر میکردم صاحب یک فروشگاه بزرگ ابزار یراق میشم و ثروتمند میشم
تمام ایده پردازی هام تمام تجسم هام تمام خواسته هام در مورد ابزار یراق بود
شما میگفتی که الان در چه شرایطی هستی مهم نیس سعی کنید که شما خودتون رو در شرایط که می خوایید باشید احساس کنید و جوری رفتار کنید که انگار به اون چیز رسیدید
منم میگفتم خوب صاحب یک فروشگاه ابزار یراق هستم چه احساسی دارم؟
احساس غرور دارم احساس اعتماد بنفس دارم آرامش دارم لباس مرتب میپوشم
یک سری مشخصات نوشتم که اگه من صاحب یک برند باشم یا یک مغازه بزرگ باشم
چه ویژگی هایی خواهم داشت
چه شخصیت دیگه ای خواهم داشت
چطوری میشم
چه رضایی میشم
نوشتم : عملکردم چطوری میشه
خرج کردن هام چطوری میشه .
مهمانی هام چطوری میشه
ماشینم چیه
خونه چیه
یکیش این بود که بعنوان آدم موفق خوش پوش باید باشم از همه چیزایی که نوشتم فقط همین میتونستم اجرا کنم گفتم خوب از همین شروع میکنم
و از فردا جوری لباس پوشیدم که هر کسی منو می دید فکر میکرد من میخوام برم مهمونی
خلاصه از چیزی که داشتم شروع کردم
لباس تمیز شیک پوشید
مغازه رو تمیز کرد وسایل مرتب کرد-> از استاد شنیده بود که اگه فضایی باز شه خدا اونو پر میکنه
و افرادی پیدا شدن براش جنس میاوردن بدون چک یا پول میگفتن من میرم چند ماه بعد میام خورد خورد بهم بده
یواش یواش قفسه ها تا سقف رفت پله بلند گرفته بودم که این قفسه ها رفته بود بالا
کنار مغازه وسط مغازه شده بود پر از جنس
اول مرتب میرفت سر مغازه بعد مغازه مرتب شد بعد جنسها زیاد شد و شرایطی که در آینده میخواست الان صحنه سازی میکرد و میگفت خدا خودش خوب ها رو جدا میکنه و به سمت من میفرسته منتظر مشتری های خوب بودم
و شرایط بهتر شد
درآمد بهتر شد
و ایده هایی به ذهن رضا میومد که بتونه بدهی هاشو پرداخت کنه
استاد عزیز :
فاطمه از همون جایی که هستی
با همون شرایطی که داری
با همون امکاناتی که داری
شروع کن به تغییر کردن
این ایراد نداشته باش که از اول کمالگرا باشی دنبال این باشی خدا از اول چند دهنه مغازه تو بالا شهر بهت بده بعد تو لباس خوب بپوشی و مغازه رو تمیز کنی
فاطمه جز 95٪ آدما نباش که منتظرن یک چیزی اون بیرون تغییر کنه تا بعد خودشون شروع کنن به تغییرات
فاطمه با همین مغازه و همین شرایط و امکانات شروع کن به تغییر چشم
قدمت بردار برادری تو ثابت کن
تا بعد خدا تغییر کنه
وقتی خدا ببینه تو داری تغییر میکنی اون هم پاسخ ها رو خواهد داد
به نام خدا
سلاااااام به استاد عزیزو دوستان هم فرکانسی ام
اولین دوره هدف گذاری . چگونه هدف گذاری کنید و به اهداف خود برسید ( حالا تو سایت نیس )
بعد آقا رضا میگه پولشو نداشتم ولی گفتم خدایا من باید تو این دوره شرکت کنم من باید به اون 107 خواسته برسم
/ منم حالا از خدا خواستم که دوره روانشناسی ثروت1 بگیرم و درآمدم به 51 میلیون در ماه برسونم /
بعد میگن نمیدونم چطوری ولی من پولشو بدست آوردم وبرای اولین بار در زندگیم خرید اینترنتی انجام دادم اونم دوره آموزشی
در حالی که همیشه دنبال دانلود رایگان بودن
/ منم اولین خرید اینترنتی ام خرید دوره آموزشی قوانین جهان هستی بود که تا به حال 5 جلسه از اون موفق شدم بخرم ولی حالا من اول میخوام درآمدم زیاد شه بعد اونو ادامه بدم /
در حالی که چندین ماه بود گوشت نخریده بود برای خرید شیر خشک بچه هم مشکل داشت
در حالی که تضمینی نبود که موفق میشه ولی حس درونی اش میگفت که تو باید این دوره تهیه کنی و پولشو پرداخت کرد و نزاشت کسی متوجه بشه
جوری فایل ها رو نگاه میکرد که میگفت قرار استاد اینجا راه روش موفق شدن یاد بده
با اشتیاقی متفاوت
دفتر نو خرید …چند رنگ خودکار خرید … ( منم امروز دفتر نو و چند رنگ خودکار خریدم آماده گذاشتم واسه این دوره )
هر جلسه رو بارها و بارها گوش میداد
بارها مینوشت
تو مغازه گوش میکرد
تو خونه گوش می کرد
شبا تا جایی که میتونست بیدار میموند گوش میکرد
فاطمه جلسات روانشناسی ثروت1 که گرفتی
تعهد بده
بنویس بارها و بارها بنویس
گوش بده بارها و بارها گوش بده
تو مغازه گوش بده
تو خونه گوش بده
شبا تا جایی که میتونی بیدار باش و گوش بده
بقدری مطمئن بود که خداوند زندگی رضا رو متحول میکنه که فقط دنبال این بود که چطور بنده بهتری بشه
/ منم اطمینان قلبی دارم که با روانشناسی ثروت1 یک زن ثروتمند یک زن ثروتساز میشم /
فکر میکرد من تغییر نمیکنم خدا تغییر میکنه
ولی بعد متوجه شد
وقتی اخبار دنبال نمیکرد = ورودی منفی به خودش نمیداد
وقتی درباره مشکلات گله و شکایت نمیکرد = در واقع با کلامش معصیت نمیکرد
یعنی فاطمه با زبان خودش ورودی منفی به ذهنش نمیداد
وقتی مینوشت = داشت تمرکز میکرد به چیزی که میخواد
فاطمه بنویس از خواسته هات بنویس از اتفاقات خوب زندگیت بنویس از مزایا ثروتمند شدن بنویس اینطوری تمرکز میکنی به چیزی که میخای
من امشب یکی از نشانه های هر چه ثروتمند تر بشم بخدا نزدیکترم دیدم تو یه سریال شام ایرانی 3 بازیگری که زندگی خیلی مرفه تری داشتن و ثروت بیشتری آرامش بیشتری داشتن و اعتماد بنفس و کسی که این وسط ثروت کمتری داشت دائم اتفاقات خلاف میلش جلو میرفت همش دنبال امتیاز بود همش داشت سعی میکرد وقتی مهمان بود ایراد بگیره و شبی که میزبان بود از نظر سلامتی سر درد داشت و خیلی خسته بود از لحاظ آرامش خیلی عصبی بود در حال بدو بدو بود و در آخر دیرتر از مهمانها رسید غذا رو مهمان ها کمک کردن درست کرد و منتظر بود مهمان ها زودتر برن و بزبون آورد و اصلا بهش خوش نگذشت و کسانی که دارای ثروت بیشتری بودن در آخر امتیاز مسابقه که جایزه داشت به کسی دادن که دستش بسته بود فقط بخاطر دل فرزندش شاد بشه
اونا بخاطر ثروت بیشتری که داشتن اعتماد بنفس بیشتری داشتن نیاز به جایزه نقدی نداشتن و هر جور که دوست داشتن امتیاز میدادن با آرامش تصمیم میگرفتن و عمل میکردن اونایی که ثروت بیشتری داشتن پذیرایی خیلی بیشتر و با کیفیت تری داشتن
تو این مهمونی وقتی مهمان بودن یا میزبان بودن کلی بهشون خوش گذشت و فقط فکر لذت بردن از لحظات زندگی بودن ماشین بهتری داشتن خونه بهتری داشتن امکانات بیشتری داشتن و واقعا از همه نظر مورد تحسین بیشتری بودن /
تغییر از نظر آقا رضا تغییر یعنی یه ماشین خوب بخری یا خونه بخری تغییر کردی هیچ وقت فکر نمیکرد خبر گوش ندادن سیگار نکشیدن با دوستان بیرون نرفتن تغییر باشه
وقتی که دوره هدف گذاری تهیه کرد
هرفایل هدفگذاری تو یک هفته صبح تا شب اونقد اونو گوش میکرد در حالی که اصلا براش تکراری نبود
/ من معنی این حرفشو میفهمم من الان این فایل نتایج از آموزش استاد چندمین بار دارم گوش میدم ولی اصلا تکراری نیس /
فکر میکرد این یک راهی واسه فرصت محدودی که به ثروت برسه
انقد گوش داده بود که حرف هاش شده بود حرف های استاد
استاد عزیز:
استاد میگه این تغیرات اولیه خیلی خیلی تغیرات مهمیه
در مورد خرید دوره …همه تجربه داریم وقتی یه چیزی واسش بها پرداخت میکنیم کنیم واسش ارزش قائلیم خیلی بیشتر مراقبیم خیلی بیشتر گوش میدیم
استاد میگه من روزگاری با درآمد محدود 500 تا کتاب خریدم و از خوراک خودم میزدم کتاب هارو میخریدم
بحث بها پرداخت کردن … واسه یک کلاس 24 ساعت رفت 24 ساعت برگشت از بندرعباس به تهران میرفت و میومد تا در یک کلاس شرکت کنه
وقتی بها پرداخت میکنی خیلی جدی تر گوش میکنی
خیلی جدی تر عمل میکنی
و خیلی جدی تر نتیجه می گیری
این الگو واسه همه هست
استاد میگه واسه فایلهای پولی با بالاترین کیفیت کار کردن و وسواس بسیار زیادی داشتن
و گاهی دوره ها رو از اول دوباره ظبط کرده یا بروزرسانی کردن
وقتی فاطمه بها دوره پرداخت میکنی نتایج خیلی بزرگتری میگیری بخاطر اینکه با تعهد بیشتری کار میکنی
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم
این دسته بندی فایلهای “قوانین بدون تغییر خداوند “” رو دارم میبینم
این فایل آقا رضا رو چندین بار قبلا دیدم ولی امروز خواستم براش کامنت بزارم
شایدم الان توی فرکانسی هستم که میتونم کامنت بزارم
نکات اساسی زیادی در این فایل برای من بود
یکی از نکات این بودش که :
ما وقتی روی این درس ها و قانون کار میکنیم منتظریم خدا تغییر کنه و شرایط ما رو تغییر بده
نگو که،
ما داریم نم نم تغییر می کنیم
من به شخصه این مورد تغییر کردن خودم رو شاهد هستم
من اینطور تعبیرش میکنم که، هر چقدر من ایمانم به خدا بیشتر باشه ، بیشتر رحمت خدا رو باور داشته باشم
همون حد از ایمان میشه سوخت من برای تغییر شخصیتم که این تغییرات باعث میشه، من به سمت اهدافم هدایت بشم.
اقا رضا :
اینهمه که من غر نمیزنم ، من با کلام خودم معصیت نمی کنم
اینهمه که من داشتم مینوشتم ، داشتم تمرکز میکردم به چیزی که میخوام
اینهمه که اخبار دنبال نمیکردم ، در واقع ورودی منفی به خودم نمیدادم
همون کاراها شخصیت من رو داره تغییر میده
کسانی که کار نیکو آورند پاداش بهتر از آن یابند و در آن روز از هول و هراس ایمن باشند.((نمل 89))
و کسانی که بدکار و زشت کردار آیند به رو در آتش جهنم افتند. آیا جز آن است که جزای اعمال شماست؟ ((نمل90))
پاداش بهتر* در آیه بالا برای آقا رضا داشتن شغل آنلاین و راحتی بیشتر و آسان شدن برای آسانی ها
———–
نکته اساسی دیگه برای من
(((امروز از صب توی سرم داره میچرخه که خونه تکونی کنم….. میام سایت رو باز میکنم و میام توی دسته بندی ای که دارم فایل هاش رو میبینم و این فایل چیزی هست که امروز باید میدیدم………))))
و
بوم….
آقا رضا توضیح میدن که :
استاد گفته از همونجایی که هستید شروع کنید ، پس منم شروع میکنم همین مغازمو نظم میدم و خودم با لباس مرتب میرم سر کار و باید به جهان نشون بدم آدم لایقی هستم
و اشاره دارن که استاد گفته فضا باز کنید ،
تا خدا اون فضا رو پر کنه
آقا رضا : اون شرایطی که دوست داری در آینده داشته باشی رو از همین الان صحنه سازی کن
اگر معنی این نیست که خدا از رگ گردن به من نزدیکه پس چیه
اگر این نشون دهنده این نیست که رحمت خدا جاری هست ، پس چیه
اگر به این معنی نیست که “””بخواهید تا به شما داده شود “”” پس چیه
﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِیْ وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴾ 186 بقره
و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
آقا رضا:
کم کم ذوق و شوق من زیاد شد
((من به عینه دارم این تغییر فرکانس و بیشتر شدن ذوق و شوق رو درون خودم میبینم))
توضیح استاد اینکه ، یک فرد کمالگرا دنبال اینه که هر وقت اوضاع خوب شد منم تغییر میکنم
من همینجا متوجه شدم در این مورد خونه تکونی ، کمالگرا بودم و هستم
و میخوام از خدا بخوام که توفیق تغییر بده بهم
این تغییر اسمش خونه تکونیه
ولی به قول آقا رضا همون تمیز کردن قفسه های مغازه ، ثروت رو براش آورد و تمام طبقه ها پر شد از جنس
من از این قسمت فایل یاد گرفتم “””اسم کاری که ما میکنیم ، با اسم نتیجه ای که ما فکر میکنیم از اون کار خواهیم گرفت از زمین تا آسمون فرق میکنه با چیزی که خدا میخواد واسمون””””
اسم کار: خونه تکونی،
اسم نتیجه کار: تمیز شدن خونه
اسم کار : تمیز کردن قفسه ها
اسم نتیجه کار: تغییر از جایی که هستی
اسمی که خدا برای نتیجه کار میزاره :
روان شدن ثروت به مغازه آقا رضا، بزرگ شدن ظرف آقا رضا
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(انفال 17)
(ای مؤمنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت و “””””(ای رسول) چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو، بلکه خدا افکند “””””(تا کافران را شکست دهد) و برای آنکه مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید، که خدا شنوا و داناست.
خیر و برکت خدا برای آقا رضا که این فایل های بی نظیر رو برای ما ترتیب دادن
————
سلام مجدد استاد عزیزم و همه بچه های سایت
وقتی رضا جان حرف میزنه
انگار خیلی تجربه ها مشترکه،
قطعا همه ما درک میکنیم نزول پول چقدر حس بدی داره،ولی من خیلی خوب درک میکنم چون بیشتر از ده ساله که داشتم به یه آشنا نزول پولی رو میدادم،
ولی وقتی از ته دل خواستم،(تو کامنت های قبلیم گفته بودم)همین ده روز پیش یعنی آخر تیر تسویه کردم
و چند تا قرض ریز و درشت دیگه
که الان همرو تسویه کردم
واقعا استاد درست میگن ،قانون مشخصه و برای همه یکیه،
من بیشتر از بیست ساله که قلیون میکشم که با ازدواجم خیلی زیادتر شد چون همسرمم خیلی گرایش داره،
همیشه بهش میگفتم شاید یه روزی تورو بزارم کنار ولی قلیون رو نه،همیشه به شوخی
فهمیدم به قول رضای عزیز
من باید تغییر کنم قلیون رو گذاشتم کنار،
نمیدونم چی شد این تصمیم رو گرفتم فقط وقتی دیدم با همه وجود میخوام تغییر کنم برم تو دل ترسهام
شاید برای خیلی از دوستان مسئله بزرگی به چشم نیاد
ولی برای منی که هم کار میکنم هم برای اشتیاقی که برای گوش کردن و نوشتن فایل ها دارم روزی 2 ساعت
با شوهرت بری قلیون بکشی بیای خوب وقت زیادیه،
فکرشم نمیکردم،محال ترین کار ممکن بود و هست برای من
و دیدم میشه،تونستم
پس اگه اینکارو تونستم بکنم همه کار میتونم با توکل بخدا و عمل به آموزه ها میشه
امکان پذیره
ممنونم استاد