نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10 - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-21 04:29:232023-03-18 20:12:38نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وای خدایا باورم نمیشه هدایتم کردی اونم انقد واضح که چیکار کنم
من توی کارم هی تقلا میکردم که مشتری داشته باشم . ولی اونطور که میخواستم نمیشد. الان انقد واضح یه دستور عمل گرفتم که باورم نمیشه
من یه بار قبلا به ای فایل هدایت شدم ولی ندیدمش . الان فهمیدم چقد فایل عالی بود چقد باور پذیر شد برام خیلی چیزا
خدایا شکرت
استاد واقعا این که میگید باید ببینی چه برداشت هایی میکنید از حرف های من، این آقا رضا چقد لیزری کار کرده که انقد قشنگ متوجه میشده. واقعا تحسینشون کردم
تازه یه هدایت قشنگ دیگم از این فایل دریافت کردم. اومدم یه دستور العمل روزانه برا خودم نوشتم که این کارها رو توی روزت اصلا انجام نده. به خصوص همون که زیپ دهنتو ببند فقط برای تحسین زیبایی ها باز کن. دروغ نگو. غلو نکن. غیبت نکن. من اینطور بوده برام که تو محیطش انجام میدادما اما کم. بعد خودمو گول میزدم که نه انجام نمیدم و دارم عمل میکنم به صحبتهای شما
واقعا عالیه این فایل. چقد به جونم نشست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی گرامی
و همکلاسی و دوستان عزیزم
من ی تجربه ی خیلی نابی دارم از این درسی که امروز گرفتم اینکه با هر امکانات و هر شرایطی که داری شروع کن و قدم بردار
و من این کار کردم
در مورد تغییر شغلم بخوام بگم اینکه من فوق العاده عاشق خیاطی بودم و با پس اندازی که داشتم دو سال پیش فقط میتونستم شهریه ی دو ماه اول کلاسم بدم
قدم برداشتم و رفتم ثبت نام کردم و این قدم برداشتن همانا و دوسال مستمر شرکت کردن در کلاس های خیاطی و حرفه ای شدن همانا اصلا نمیدونم پول شهریه کلاس متریال خیاطی از کجا میرسید و فراهم میشد
همون اوایل با اندک مهارتی که یاد گرفتم از خیاطی پیج زدم و شروع کردم به تولید محتوا با ی گوشی فوق العاده ساده چیکار میکردم یه تیکه کوچیک که میدوختم ازش عکس و فیلم میگرفتم و میزاشتم داخل ایسنتا از همین طریق کلی مشتری برام رسید از قدم های کوچکی که برداشتم
با چرخ خیاطی کوچیک مامانم شروع کردم وقتی و ادامه دادم
وقتی بابام علاقم دید و سر سخت دارم ادامه میدم برام چرخ و اتو خرید
بعد با درآمدی که داشتم مانکن خرید رگال خرید دونه به دونه رخت آویز های رگالم با درآمد خیاطیم خریدم
بعد الان بعد از گذشت دوسال از همون قدم های اولی که برداشتم الان ی دونه چرخ خیاطی من شده سه تا
دوتا شاگرد دارم و ی کارگاه نقلی کوچیک
امسال عید نزدیک 100دست لباس برای ی بوتیک توی شهرمون فراهم کردم
وهمین کارگاه کوچیکی که دارم هفته ی یکبار تمیز میکنم گل خریدم هر روز مرتب میکنم و هر روز برکت و خیر میاد
اینقدر سرم شلوغ شده که کلی سفارش کنسل کردم
و من واقعا نتیجه ی قدم های کوچکی دیدم
و با همین گوشی که ی مدت غر میزدم که فایده ندارد دوربینش خوب نیست عکس هاش با کیفیت نیست
نزدیک 100میلیون از طریق مجازی پول ساختم
و من واقعا خدارو شکر میکنم که این همه خیر برام رسوند
سلام به دوست عزیزم زینب جان
زینب جانمم ممنون که از روند کارت نوشتی خیلی هدایتی کامنتت رو خوندم وبرام کلی ایده داشت .
راستش منم الان شرایطی پیدا کردم که کاری که الان دارم انجام میدم رو دارم جمع میکنم البته شرایطی پیش اومده که به این سمت هدایت شدم .
دلم خیلی روشنه و ایمان دارم که خداوند حتما مسیری بهتر وراحتتر وکم هزینه تری رو برام طرح ریزی کرده
به کاری که انجام میدادم علاقه داشتم اما دوست داشتم که کارم سبکتر و آنلاین بشه
به نوشته ی شما که هدایت شدم فهمیدم که مسیرم درسته و حتما خداوند راه ها رو برام باز میکنه پس نگران نیستم .
خیلی خوشحال شدم که توی کارت پیشرفت کردی
زینب جان من درحال بررسی کار پوشاک هستم که بتونم آنلاین بفروشم
با نشانه هایی که دیدم بیشتر به این سمت هدایت شدم .
نمیدونم چجوری واز کجا باید جنس بخرم ولی میدونم که خدا کمکم میکنه
زینب جان میخواستم بدونم شما اهل کدوم شهری چون یه پیج دیدم به اسم شما مال نجف آباد بود .
زینب جان دوست همفرکانسیم امیدوارم همیشه موفق باشی .
منتظر خوندن جوابت هستم .
درپناه خدا باشی
به نام خدا
سلام زهرا جون
امیدوارم حال دلت عالی باشه
نمیدونم الان که کامنت من را می بینی در چه مداری هستی
ولی گویا از کامنت و نوشته هات متوجه شدم که بدنبال حتی هستی
من خودم عاشق خرید و فروش پوشاک هستم و دارم روی باورهای خودم کار می کنم
پیج زدم و امیدوارم
عزیزم فقط روی باورهای خودت کار کن و همه چیز گفته می شود
اصلأ سک و تردید نداشته باش
فقط ادامه بده
جنس ها همه خودش خود به خود جور می شوند
فقط جهان پایداری خودت را می خواهد
اونقدر هدایتی جنس ها . آدمها
ووو همه درست می شوند که یه موقعی متعجب میشی
فقط و فقط و فقط استاد عباس منش. فایل ها . کامنت ها ووو
رها نکن
برای من اینطور است
چون با کار کردن روی خودمون هست که هدایت ها گفته میشود
خدایا شکرت
سلام رهای عزیزم
ممنونم که وقت گذاشتی کامنتمو خوندی و جواب دادی بهم
ممنونم رها جانم که تجربه ی خودت رو بهم گفتی خیلی عالیه همه چیز رو بهت میگه و اگر قلبت باز باشه میتونی دریافت کنی
من یک روز صبح که درحال مدیتیشن بودم یه ایده یی بهم گفته شد که برو ویخ استیل تهیه کن و بفروش برای شروع کارت
و من که اصلا به این قضیه فکر نکرده بودم خیلی جدی نگرفتمش ولی دوباره همون شب یه نشانه ی قوی تر دریافت کردم وپیگیرش شدم و اومدم آگهی فروش توی دیوار گذاشتم و همین ماجرا ادامه پیدا کرد و برای خریدش اقدام کردم و سفارش چندتا قلم جنس کاربردی رو دادم هنوز اجناسم بدستم نرسیده ولی ارسال شده و حتی یک سفارش هم گرفتم
راستش نمیدونم ولی مسیر رو یکی دیگه داره بهم میگه ومن فقط اقدام عملی دراین راستا انجام دادم .
فعلا از کمترین جایی که میتونم دارم شروع میکنم و حتی پیج هم نزدم ولی میدونم که خودش حتما بهم میگه که چطوری ادامه بدم چون این اقلام رو کاملا هدایتی دریافت کردم ولی مطمئنم که هر چه هست خیر مطلق خواهد بود و من حتی اگر هیچ دستاوردی نداشته باشم بازم وقتم رو بیهوده نگزروندم واینکه حتما ورودی مالی داشته باشم رو دارم انجام میدم .
من میخوام با نهایت ایمان پیش برم و میدونم که خودش تمام فروش ها رو وخریدهامو انجام میده
آخه فروشنده ی که برام جنس فرستاده هم کار خودش بود .
من وقتی این تضاد رو که باعث شد من مجبور به جمع کردم شغل فعلیم بشم پیش اومد اصلا ناراحت نشدم و با خودم فقط میگفتم الخیر فی ما وقع و من همه چی رو به خودش سپردم ولی حرکتم رو ادامه میدم .
رها جانمم حتما توهم توی کارت به بهترین فروش ها هدایت میشی
خوشحال میشم از پیشرفت هات بنویسی .
خیلی دوستت دارم درپناه خدا باشی
سلام زهرا جان خیلی بهت تبریک میگم امیدوارم اتفاق های خیلی خوبی برات بیوفته و هرلحظه از خدا بخواه که هدایتت کنه چون توی مسیر وسوسه های زیادی برات ایجاد میشه
به هیچ وجه برای رشد کارت سمت وام نرو و با همون امکاناتی که داری قدم هات یکی یکی بردار
قطعا خدا حواسش بهت هست و کمکت میکنه
من با همین قدم های کوچیکی که برداشتم دوره عزت نفس و قدم اول 12قدم خریدم و واقعا تاثیرش دیدم
تو با این هدف کار شروع کردی که برات راحتتر باشه از شهر خودت برای تهیه ی پارچه یا مواد اولیه شروع کن یا اگه راحتی بیشتری میخوای بشین توی خونه و اینترنتی متریالت تهیه کن
.بله عزیزم من اهل نجف اباد اصفهان هستم اون یکی از پیج های من بوده که دیدی …
سلام استاد عزیزم.
استاد میخوام از نتیجه تصمیمی که امروز ظهر بعد ازشنیدن صحبت های آقارضا، گرفتم و درکامنت قبلی مطرحش کردم بنویسم.
الان ساعت 23:39 دقیقه شب هست.
یعنی به فاصله چندساعت بعد از گرفتن تصمیم، در مورد ایجاد تغییر از همین جایی که هستم و تجسم اینکه اگر الان شرایط دلخواهم را داشتم چگونه رفتار میکردم، من نتیجه بدست آوردم.
جریان ازین قرار پیش رفت که: ظهر که این فایلو گوش دادم، نت برداری کردم و کامنت نوشتم، همش تو فکر بودم که اگر من اون شرایط دلخواهم را الان داشتم چجوری رفتار میکردم؟! یه موردی که من همیشه دوست داشتم انجام بدم و واقعا از انجام دادنش با تمام وجودم، خودم لذتشو میبرم این بود که: هربار دو تا بچه های برادرم را میبینم یچیزی براشون بخرم یا بهشون پول تو جیبی بدم.
استاد من واقعا اینکارو دوست دارم و عاشق اینکارم.
بعد امشب حدودای ساعت 6 غروب، رفتم خونه برادرم.
بعد دختر کوچیکش اومد کارنامش را نشونم داد گفت:عمه ببین تمام درسام عالی شده و شاگرد اول شدم، لوح قدردانی که بهش داده بودن را با ذوق نشونم داد و من همون لحظه بخودم میگفتم اگر اون شرایط دلخواهت را داشتی الان چطوری رفتار میکردی؟!! و سریع بخودم گفتم یچیزی به عنوان هدیه یا جایزه میدادم به بچه برادرم.
و همونموقع دوتا تراول 50 تومنی پیشم بود، تصمیم گرفتم از همون جایی که هستم و همون چیزی که دارم شروع کنم. و اون دوتا تراول را بدم به دوتا برادرزاده هام.
درلحظه نجوا بهم حمله ور شد که: تو که الان دستت خالیه اینکارو نکن، صبرکن وقتی پول اومد دستت انجام بده، ولی من نزاشتم اون نجوا پررنگ بشه، و مرتب همونطور که بچه داداشم تو بغلم نشسته بود، من توی دلم بخودم میگفتم :اگر الان شرایط دلخواهت داشتی چکار میکردی؟! و جوابشو هم بخودم میدادم.
و همون لحظه دوتا تراول را دادم به بچه های برادرم. به هر کدوم یکی.
استاد خداشاهده حتی دوثانیه از پرداخت پول نگذشت که:گوشیم زنگ خورد.
مشتری بود که برای ملکی که چندساله متوقف شده بودم برای فروشش بهم زنگ زد و برای فردا قرار قولنامه نوشتن گذاشت.
چون قبلا ملک منو دیده بود.
استاد نمیدونید چه لذت و حال خوبی نصیبم شد.
چقدرررر خوشحال شدم. یعنی هنوز دستم که دراز کرده بودم پولو بدم، به همون شکل بود که گوشیم زنگ خورد.
و بعد از چندسال توقف، قرار نوشته شدن قرارداد فروشش گذاشته شد.
وااای چی بگم از کار خدا.
خدایا صدهاهزار مرتبه شکرت.
استاد شما و خانم شایسته اولین نفراتی هستین که خواستم شادی این اتفاق را باهاشون سهیم بشم.
خیلی دوستتون دارم.
درپناه خداوند باشین
خدایاشکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلااااام استاد عزیزم.
فوق العاده بود. فوق العاده.
چه آگاهی های بینظیری، چه انرژی مثبتی، چه کلام تاثیرگذاری.
خدایاشکرت.
استاد ،قبلا بارها این فایلها را گوش داده بودم، ولی الان یچیز دیگس.
چه لذتی درونم جاری میشه، چقدررر درکم بیشتر شده، چقدر یاد میگیرم. چقدر انگیزم بیشتر میشه برای ادامه دادن و عملکرد عالی تر داشتن.
خدایاشکرت بخاطر این سایت، بخاطر استاد عزیزم، بخاطر تمامی دوستان فوق العاده، بخاطر تمام این آگاهی ها و آموزش ها، بخاطر تک تک کامنتها، بخاطر گوشیم و خط نتم.بخاطر شرایطی که برام فراهم کردی تا بدون هیچگونه عامل حواس پرتی، این فایلها را گوش بدم، یاد بگیرم، لذت ببرم و عمل کنم.
الهی صدهزار مرتبه شکرت
استاد منم دقیقا تجربه حذف شدن آدمهای نامناسب در زندگیم را اینقدر پررنگ دیدم که حد نداشت. گرچه اونموقع ها نمیدونستم قانون اینه. و چقدر لذت میبردم و میبرم که دیگه سرسوزن نه شرایط نامناسب قبل را دارم و نه آدمهای دربو داغون قبل، توی زندگیم هستن.
استاد، چقدررررر یادگرفتم و لذت بردم ازون قسمتی که، آقا رضا، درباره تغییر از همان جایی که بود صحبت کرد.
اینکه گفت: نشستم نوشتم که وقتی به آرزوم رسیدم چطوری لباس میپوشم، حرف میزنم، رفتار میکنم و….
و بعدش شروع کردم از کارهایی که همونموقع میتونستم انجامش بدم، تغییر ایجاد کردن.
یعنی به محض شنیدنش، بخودم گفتم بعد از تمام شدن این جلسه و نوشتن کامنت، منم میرم مینویسم و شروع میکنم از همین جایی که هستم به تغییر و صحنه سازی کردن. یعنی فقط فکرکردن بهش حال آدمو خوب میکنه، چه برسه به انجامش.
استاد عزبزم،مریم بانوی شایسته، من بینهایت سپاسگزار شما هستم بابت این بستر، این آموزش ها و این همه سخاوت.
خیلی دوستتون دارم.
درپناه خداوند باشین