نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-26 03:27:162023-03-18 20:29:34نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای هدایتگر و عاشق
سلام به همه عزیزان
چرا به صورت عربی و قرآنی
وقتی صحبتهای رضای عزیز رو گوش میدادم و به خودم گفتم چرا خداوند عربی الهام کرده به رضای عزیز
وقتی من باور کنم که خداوند هدایتم میکنه« پس هدایتم میکنه» چون باور دارم به هدایتهای بینظیر خداوند
من احساس میکنم خداوند دوست داره من عمل کنم و مرد عمل باشم
یک داستانی هست که میگن مردی میگفت خدا روزی رو میده و رفت در مسجد و نسشت تا خدا روزیشو بهش بده یک مدت گذشت و کرسنگی مرد رو اذیت میکرد تا اینکه یکی اومد در مسجد و شروع به خوردن غذا کرد در مسجد کسی نبود غیر از این دو نفر، مرد هر چی منتظر بود تا شاید او نطرف یک مقدار از غذاشو به این بده نداد که نداد و طرف اصلا متوجه اون مرد نبود مرد گرسنه که دید غذای طرف داره تموم میشه یک سرفه ای کرد تا طرف رو متوجه خودش کنه و اون طرف متوجه مرد گرسنه شد و بقیه غذاشو داد به مرد گرسنه ، اینکه من باور دارم که خداوند روزی رسان هست درسته اما من باید چکار کنم اون مرد با یک سرفه کوچیک خودشو سیر کرد با انحام یک عمل
خداوند عربی میگه و میگه حالا اگه باور داری به هدایت من برو ببین چی گفتم ،اینکه من برم دنبال صحبتهایی که خداوند به من گفته و معنی اونها رو پیدا کنم باز هم نشان دهنده ایمان من به خداونده
ایمان به اینکه خداوند به من گفته حالا بیینم چی گفته
خداوند از من فقط ایمان و توکل به خودش رو میخواد این ایمان و توکل باعث حرکت و رشد بیشتر ودریافت هدایت بیشتر میشه
خداوندی که هدایت به عهده خودشه هدایت میکنه اما بستگی داره من بشنوم و عمل کنم با بشنوم و عمل نکنم رضای عزیز میتونست بیدار بشه و دنبال معانی نره و همونطور زندگی کنه اما رضای عزیز باور داشت به اینکه خداوند من رو هدایت میکنه و من شنیدم این الهام رو حالا ببینم چی هست وچی گفته و چطور عمل کنم
مشکلی که من دارم همین«ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته» هست ،من که به خداوندایمان دارم ایمان دارم که هدایتم میکنه و راهها رو نشونم میده و میشنوم که چی میگه اما عمل نمیکنم و توجهی بش ندارم تفاوت ایجاد میکنه بین من رو رضا و این تفاوت عظیمی هست برای یک انسان موفق و یک انسانی که در جا میزنه
اینکه من میگم نه من اینکارو انجام نمیدم چون اگر همسرم بفهمه چی؟ اگر بقیه بفهمن چی؟ تفاوت ایجاد میکنه بین من و رضا که ایمان رضای عزیز به خداوند باعث شده تمام الهامات و هدایتها رو«عمل»کنه و موفقیتها رو بدست بیاره ودرخواستها یکی یکی اجابت بشه و این باعث ایجاد اعتماد به نفس بالا بشه و باز هم ایمان بیشتر و عمل کردن بیشتر
کل داستان زندگی رضای عزیز عمل کردن و جدا شدن از بدنه جامعه است و کاری که باید رو انجام دادن
«ایمان و باور داشتن»
«تعهد داشتن»
؛عمل کردن»
این عوامل مهمترین عوامل موفقیت در رضای عزیز هست که در اوج به ظاهر خوب نبودن اوضاع اما برای رضای عزیز شش میلیون بدون فروش پول پرداخت بشه وقتی یک قدم برداریم با ایمان به خداوند و عمل و اقدام کنیم خداوند هزاران قدم برامون برمیداره
خدایا شکرت بابت تمام نعماتت
خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
کلام استاد
« هیچ وقت کار رو بجایی نرسونید که بیکار باشید و بگید من دارم ایمان خودم رو به خدا نشون میدم
اینقدر باهوش باشید که درآمدتون جوری باشه که همزمان وقت هم داشته باشید روی باورهاتون هم کار کنید »»
این چیزی که من هم قبلا یکبار کج فهمی داشتم از صحبتهای استاد
و میگفتم حالا که قانون اینکه من دارم زندگی خودم رو با افکار و باورهام خلق میکنم پس دیگه کار و زندگیم رو ول میکنم و دیگه فقط می چسبم روی خودم و کنترل افکار و ساخت باورهای بهتر و خداوند دیگه خودش موقعیت و شرایط و اتفاقات رو برای من رقم میزنه
و من هم خدایش تو یه مدت کوتاه این توهم رو زده بودم که شب و روز کلا تو اتاقم فقط داشتم با فایلهای استاد رو خودم کار میکردم
و پیش خودم فکر میکردم از اینکه خدا برای من مشتری میشه خدا برای من محصول خوب میشه خدا برای معامله هم جور میکنه و خدا برای من پول هم میشه
و من تو فضای بیرون از خودم هیچ کاری نمیکردم حتی یه تماس کاری هم بر قرار نمیکردم و با این بهانه که من دارم توحیدی عمل میکنم و تسلیم خداوند هستم و میذارم خود خدا برای من همه کار رو انجام بده
بعد از مدتی دیدم اوضاع خوب که نشد بدتر هم شد پول تو حسابم خالی شد و هیچ پولی ته جیبم نبود که من خرج خونه رو بدم
و بعد بفکر فرو رفتم و از خدا هدایت خواستم که خدا من که دارم توحیدی عمل میکنم پس چرا نتیجه برعکس شد
خدایا منو هدایت کن و بمن بگو کجای کار من ایراد داره ؟
جالبه همون شب نشونه اومد از طریق برنامه کودکی که از تلویزیون داشت برای دخترم نشون میداد یهویی این جمله برام بولد شد که در مورد خدا و روزی گفته شده بود که
«« از تو حرکت از خدا برکت »»
بعد از شنیدن این جمله تازه من متوجه شدم که تا حالا داشتم توهم میزنم
درسته که باور داشتم خدا باید تمام کارهای منو انجام بده منتها یه یکسری قدمهای کوچیک رو اول من باید انجام بدم و ایمانم خودم رو به خدا ثابت کنم تا خدا برای من هزار قدم برداره
اول من حرکت کنم تا خدا روزی شو بده
و فردای اون روز من نشستم یکسره به مشتریها و همکارها تماس گرفتن بابت ایجاد ارتباطات و معامله و خرید و فروش کردن
خداشاهده بالافاصله وقتی که من شروع کردم به اینکار نشونهها قویتر و قویتر شد و سیگنال مشتری که خریدار بودن قویتر شد و تو کمتر از یه هفته تونستم پول بدست بیارم
این در صورتی بود تو حالت قبلی که من توهم زده بودم تو یک ماه تا یه ماه و نیم هیچ خبری از ورودی مالی نبود من حتی یه تماس کوچیک هم تو کارم برقرار نمیکردم و به خودم میگفتم بمن چه
خود خدا باید تمام کار رو برای من انجام بده
و باصطلاح داشتم میگفتم من دارم توحیدی عمل میکنم و هیچ خبری از نشونه نبود و تازه اوضاع هم داشت بدتر هم میشد
حتی اوضاع تا حدی شرایط سخت شد که من پول خرید گوشت هم نداشتم برای خونه بخرم
و این اوضاع بظاهر سخت دو تا درس عالی داشت برای من
1.. جهان خیلی خیلی عالی با چک و لگد بمن فهموند که ایمان باید همراه با عمل باشه
تو میگی من ایمان دارم ولی قدم برمیداری پس توهم زدی
2.. مورد دوم اینکه تو این اتفاق خیلی خوب بمن کمک کرد تا پرسه تسلیم بودن در برابر پروردگار نشون بدم
یعنی چی ؟
یعنی تو این مدت اینقدر اوضاع سخت شده بود که در مورد غذا و خرج و خوراک و حتی اجاره خونه من هیچ پولی نداشتم و تازه دو تا بچه کوچیک هم داشتم و اینها به کنار صاحب خونه هم اعلام کرد که قرارداد جدید برای اجاره رو حدود 100٪ ببره بالاتر حالا تصور کنید من به چه مشکل بزرگی خورده بودم با اینکه اگر از پدر و مادر و حتی برادرهام اراده میکردم پول میخواستم کلی پول بمن میدادن با اینکه خودشون بارها بارها بمن پیشنهاد داده بودن پول بهت بدیدم و برگرد به روستا و بیا پیش ما زندگی کن
چون من حدود یکسال مهاجرت هم کرده بودم بخاطر باورهای جدیدم
ولی من به هیچ عنوان قبول نمیکردم چون اصلا راضی نبودم برگردم به شرایط قبلی
بنابراین اگر تنهایی زندگی میکردم حاضر بودم تو خیابان بخوابم ولی با این حال چند جا تماس گرفتم بابت کار در خونهها به عنوان سرایداری
که حالا خداشکر کار به اونجا نکشید
ولی به هیچ عنوان از اصولم یه ذره پایینتر نیومدم و به جایگاه قبلیم برنگشتم
خدا شاهده تو اون شرایط باز هم احساسم رو خوب نگه داشته بودم که بارها بارها همسرم بمن میگفت که تو چطور میتونی اینقدر بیخیال باشی
خلاصه این روند و این اوضاع به ظاهر سخت خیلی به تسلیم بودن من کمک کرد از اینکه روی هیچ کسی حساب نکنم و فقط روی خدای خودم حساب کنم
و بعد بواسطه همون هدایت خداوند
از اینکه
«« از تو حرکت از من برکت »»
من ترمزم رو شناسایی کردم و بلافاصله اقدام کردم و تو کمتر از یه هفته درها پشت سر هم برای من باز شد
دوست داشتم مثال از خودم بزنم در مورد این نکته استاد که توضیح دادن و گفتن
« هیچ وقت کار رو بجایی نرسونید که بیکار باشید و به خودمون بگید که من دارم ایمان خودم رو نشون میدم »
این چیزی بود که من خودم توش ایراد داشتم و توهم زده بودم
که این روند درس بسیار بسیار بزرگی برای من داشت
از این درس خیلی خوب کمک گرفتم برای رشد و پیشرفت برای پله و قدمهای بعدی
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرانقدر
و همه بچه های محترم سایت
خداروشکر تو این فضا و محیط هستم و هر روز دارم بخدا نزدیکتر میشم
منم به شدت مجذوب صحبتهای شیرین و تاثیر گذار آقا رضا شدم
از قسمت اول صحبتهاشون منم تصمیم گرفتم با کنترل زبانم لیاقتم را به خدا نشون بدم و خدا رو شکر از همون روز با تعهد دارم ادامه میدم،،و گله و غیبت و قضاوت را تاحدود زیادی کنار گذاشتم و مرتب حواسم به حرفام هست و خیلی لذت بخشه که آگاهانه از گفتن خیلی حرفای بی مورد صرف نظر میکنم
و خداروشکر احساس خیلی خوبی دارم و از اون روز انگار تازه برام جا افتاده که من باید تغییر کنم من باید ترک گناه کنم تا خدا هم برای من هزاران قدم برداره..نمیشه من همون آدم قبلی باشم و بخوام شرایط تغییر کنه،من باید تغییر کنم تا شرایطم هم به لطف خدا تغییر کنه،،و خداروشکر از اون زمان که متعهد شدم به بستن دهانم در مواقع غیر ضرور، ،واقعا تغییرات راهم احساس میکنم،،روابطم بهتر شده،،آدم ها را بیشتر دوست دارم،،سعی میکنم از هیچکس توقع نداشته باشم،،برخورد اطرافیان بامن بهتر شده،،رابطه ام با خدا بهتر شده،خدا را صد هزار مرتبه شکر
خدا را شکر به خاطر فهم این آگاهی ها،،خدا رو شکر بخاطر صحبتهای تاثیر گذار آقا رضا
خداروشکر بخاطر استاد عباسمنش
خداروشکر بخاطر این سایت
خداروشکر بخاطر تعهدم
خداروشکر بخاطر تغییرات مثبت و اتفاقای خوب
همه چیز در درون ماست، ،اتفاقات بیرونی فقط و فقط نتیجه درون ماست
پس هیچی تقصیر هیچکس نیست
بخاطر هر موضوعی فقط به درون خودمون رجوع کنیم
فقط من باید تغییرکنم،طرز فکر و رفتار من باید تغییر کنه و خداگونه بشه، ،تا در بیرون هم شاهد اتفاقات عالی باشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشاینده بخشایشگر
سلام و درود به استاد عشق
خدا میدونه که چقدر ذوق دارم برای شنیدن این صبحت های الهی چون مطمنم چیزی که باید بشنوم رو میشنوم و هدایت میشم به مسیر درست.
چقدر این بدهی و قسط و قرض داشتن بده چقدر ذهن آدم رو درگیر میکنه. خداروشکر من از بچگی هیچ وقت توی ذهنم این نبود که از دیگران قرض بگیرم یا وام بگیرم.
بعد از استقلال مالی هم اصلا فکر وام گرفتن نبودم حتی وقتی میخواستم خانه بخرم پول گذاشته بودم برای وام مسکن که وقتی موقع پرداخت وام شد شرایطی بوجود آمد که من نشد اون وام رو استفاده کنم و وام رو به بانک پس دادم.
از اون به بعد هم خودم رو درگیر وام نکردم البته پارسال یه وام مجبوری گرفتم چون شرایطم خیلی سخت بود ولی خداروشکر خیلی زود تسویه شد و بعد از خریدن دوره 12 قدم و گوش کردن به آموزش ها تصمیم گرفتم تحت هیچ شرایطی وام نگیرم و از کسی هم پول قرض نکنم.
خیلی ها میگفتن بدون وام گرفتن نمیشه چیزی به زندگیت اضافه کنی و هرکس پیشرفت کرده با وام تونسته پیشرفت کنه ولی من باورم نمیشد.
چون وام و قسط فقط درگیری ذهنی ایجاد میکنه نمیگذاره آدم شب راحت بخوابه استرس میاره، نگرانی میاره.
چند وقت پیش یکی از اقوام نزدیک یه وام براش جور شد و یه بنده خدایی براش وام جور کرد یه وام 5 ساله و بهش هم گفته بود خودم تا یکسال قسط هاش رو پرداخت میکنم و اصلا نگران قسط ها نباش من همون موقع این رو به خودم یادآور شدم که این خلاف قانونه و این یه مشکلی توش پیش میاد.
2 ماه گذشت از اون داستان و این فامیل ماهم که وام رو گرفته بود یه گوشی 45 میلیونی باهاش خرید و کارای دیگه کرد و خیلی هم خوشحال بود که قسطی نمیده و اتفاقی که افتاد همین 4 روز پیش برام تعریف کرد که اون کسی که گفته قسط ها رو میدم 2 ماه پرداخت کرده و دیگه نمیده و حالا خودم باید قسط ها رو بدم و الان استرس پرداخت کردنش رو دارم.
همونجا قانون که شما گفتی رو یادم آمد که وام گرفتن کاملا اشتباهه و خودش هم میگفت که من دیگه به هیچ وجه وام نمیگیرم.
رضای عزیز چقدر زیبا داستان هدایت شدنش رو داره تعریف میکنه و این خودش برای همه ی ما میتونه این باور رو ایجاد کنه که اگه در مسیر درست باشی و ایمان داشته باشی هدایت میشی مهم نیست چقدر قبلا گنا ه کردی و چقدر در مسیر اشتباه بودی مهم اینه که الان میخوای همه چی رو تغییر بدی و در راه درست حرکت کنی و خدا هم پاسخ میده.
همه ما میتونید دریافت کننده این خواب و باشیم اگر آماده دریافت باشیم اگه فرکانس مناسب داشته باشیم اگه ایمان داشته باشیم اگه باور داشته باشیم که هدایت میشیم.
نعمت ها و ثروت ها وجود داره اگه ما در مدار اون ثروت ها باشیم و اگر عمل کنیم به هدایت خدا هم درها رو باز میکنه و اینطور ها طرز جادویی بدهی ها پرداخت میشه و وام ها تسویه میشه و هزارتا اتفاق مالی خوب دیگه رخ میده.
فقط ایمان لازم داریم و استاد هم گفتن وقتی ایمان داشت ها باشی و وقتی تعهد داشته باشی خداوند درهایی رو باز میکنه که شاید سال ها بسته بوده.
اینکه نه قرض بدیم و نه قرض بگیریم چقدر خوبه.سر همین قرض دادن خدا میدونه که چقدر پولم خورده شد چقدر جنس به مشتری ها دادم و چک گرفتم که در حقیقت یک نوع قرض حساب میشه و سر همین مسئله ضربه های بدی خوردم و زندگی ام دچار مشکل شد.
خدایا شکرت که استاد هست و این صحبت های زیبا هست و من هر روز توسط دستای مهربان تو در حال هدایت شدن هستم.
برای شما و همه دوستانی که در مسیر آگاهی هستن آرزوی سعادت و خوشبختی دارم امیدوارم خیلی زود به هرچی میخوان برسن.
استاد عزیز دوستت دارم
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید
یا حق
سلام به خانواده دوست داشتنیم
سپاسگزار خداوندم که منو تو این مسیر قرار داد
مسیری که شاید هنوز خوب بلد نباشمش
اما جز این مسیر راهی نمی بینم
وقتی وارد این سایت شدم که از همه جا ناامید شدم و الان تنها جایی که منو از اون حال خراب درآورد اینجا بود
هنوز به خواسته قلبیم نرسیدم
هنوز آرامش کامل ندارم
اما امید دارم
اما هدایت خدا رو توی بقیه موارد زندگیم دیدم
اما نتیجه فرکانس هامو توی بقیه موارد زندگیم دیدم
دیشب حالم بد شد و دوباره نا امید همش تو سایت بودم که راهی باشه که حرفی باشه آرومم کنه
وقتی آقا رضا درمورد کمک از خدا حرف زد که تو خواب بهش الهام شد
یاد خودم افتادم که وقتی میخواستم تو این مسیر تو این سایت بیام از خدا خواستم اگه این مسیر منو به خواستم میرسونه اگه مسیر درستیه اگه باورهامو مثل گذشته خراب نمیکنه بهم بگو
که نزدیک های صبح خواب دیدم یکی بهم میگه این مسیر رو برو سه تایی….
گفتم پس درسته از همون روز اومدم تو سایت دیدم دو ماه شده که من شب و روز تو سایتم
الان نمیدونم شش ماه چند وقت که میگذره
دیشب یاد خوابم افتادم گفتم نگاه ببین مگه خدا نگفت برو این مسیر پس نگران نباش
اما باز نگران بودم و میدونستم که کار درستی نیست حس بدی که دارم
از خدا میخواستم که بهم مسیر بعدیم رو بگه الهام کنه
ولی خوابی ندیدم
برای اینکه خودمو آروم کنم گفتم قرآن باز میکنم و از خدا میخواهم بهم بگه مسیر بعدیم چیه
دیدم سوره رمز آیات 57 شروع صفحه بود
اومدم سرچ کردم معنیش رو
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ «57»
یا آن که (از شدّت اندوه) بگوید: «اگر خداوند هدایتم کرده بود، از پرهیزکاران بودم».
أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّهً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ «58»
یا هنگامى که عذاب را ببیند بگوید: «اى کاش براى من بازگشتى بود تا از نیکوکاران مىشدم
نکته ها
انسان براى نجات و رستگارى به هدایت الهى نیاز دارد. «أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
3- نشانه پذیرش هدایت الهى، تقوا و پارسایى است. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
وقتی اینو خوندم گفتم باز تقوا تقوا
یعنی کنترل ذهن
یعنی حالم خوب بگیرم کافیه؟
یعنی مسیر بعدی همش حال خوبه و تقوا
کار دیگه نباید کنم
نمیدونم شاید جواب خدا خیلی واضح داد که تقوا کنترل ذهن
گاهی اوقات دلم میخواد خدا دقیقا بیاد بهم بگه اینکار کن
بازم شکر بازم شکر بازم خدا قرار پاداش بده بهم من یادم نمیره ها خدااا احساس خوب برابر با اتفاقات خوب
خودت تو قرآن گفتی کسانی که تقوا دارند پاداش میدی
من یادم میمونه هاااا
شاید بنده ی بدی باشم که بخوام به خدای به این بزرگی یادآوری کنم خواسته هامو
اما جز تو کسی ندارم…
بنام خداوند هدایتگر
سلام ب استاد عزیزم و همه دوستانی ک این کامنت رو میخونن
مینویسم تادرس عبرتی بشه برام و ردپا و سندی از خودم جابزارم برای مرورش دراینده
ممنون از رضای عزیز ک عاشق بیان ساده وچهره اروم و صداقتت شدم چقدر راحت و روان حرف میزنی و چقدر راحت میشه با کلامت ارتباط گرفت
چ چشمای پرانرژی و لبخند گرمی داری خدارو صدهزار مرتبه شکر
کامت بچهارو خوندم ودیدم ک اکثرشون بدهی دارن چ کوچیک چ بزرگ و خداروشکر ک همگی با هدایت شدن ب این فایل متعهد شدن ک هرجوری شده بدهیاشون و صاف کنن
من توی عمرم یه بدهی 12 ملیونی داشتم فقط ک اونم برای خودم نگرفته بودم این 12 میلیون و از دوست صمیمیم ک خیلی هم دوسش داشتم برای یه بنده خدایی قرض گرفتم و قرار شد یه ماهه هم پسش بدم جوونم براتون بگه ک یک ماه شد و اون طرف نتونست پول و پس بده و دوستمم فقط منو میشناخت طرف حسابش من بودم آقا منو میگی افتادم رو استرس شرمندگی اعصاب خوردی گریه های هرشب دیگه روم نمیشد تو روش نگاه کنم
هر روز زنگ میزد اخه اونم پولش واسه مامانش بود ک امانت گرفته بود هیچ ایده ای نداستم خودمم ک نداشتم بدم یک ماهش شد دوسال و منم مثل اقا رضا تکه تکه این قرضو تموم کردم و چقدر توی این دوسال زجر کشیدم احساس حقارت کردم و رابطم هم بادوستم خداب شد اماااااا
از بعداز اشنایی باسایت و قوانین و قرض نگرفتن و ندادن دقیق یادم نمیاد ک از کسی پولی قرض گرفته باشم و خداروشکر ازاین نظر آزادم تا این ک چندین ماه پیش ب یکی از نزدیکانم 30 ملیون از پولی ک قرار بود باهاش ماشین بخرم قرض دادم اونم لخلطر اطمینانی بود ک بهش داشتم و گفت 20 روز دیگه قرار اسباب کشی کنم پول پیشم 30 تومنه بهت میدم منم قبول کردم
الان 5 ماهه از اون روز میگذره و نتونسته ب هر دلیلی پول منو بده
خیلی توی این پنج ماه از نظرذهنی درگیرش بودم هر روز میگفتم پول من چی شد اصلا ارامشم بهم ریخته بود اخه 30 ملیون تقریبا درامد یک ماهم بود
خسته شده بودم کلافه بودم هی میگفت فردا تو حسابته پس فردا تو حسابته
دیروز این فایل و دوبار دیدم
گفتم من ک بدهکار نیستم طلبکارم من باید چیکار کنم
امروز لباس پوشیدم و رفتم کوه تنها
از دست خودم کلی عصبی بودم گریه کردم کلی با خدا حرف زدم
من هر وقت با خداحرف میزنم از طرف اونم جواب خودمو همون موقع میدم
گفتم خدایا من ب ارامش نیاز دارم ب ذهن اروم نیاز دارم خدایا روزی دهنده من تویی تویب ک میدی حتی چندین ماه دوبرابر اون 30 ملیون من پول ساختم اما التن چیکار کنم هر کاری بگی میکنم
بهم گفت رهااااش کن ببخش از هیچ کسی جز من نخواه من رزق تورو میدم تو فقط باید پولتو از من بخوای این دنیا جزبرای سرگرمی نیست زود میگذره
دیگه ب اون ادم و ب اون پول فکر نکن منی ک بهت ازادی زمانی دادمخیلی راحت توی خونه تو خواب تو مسافرت داری پول میسازی اینارو من بهت دادم
منی ک تا الان هرچی خواستی و اجابت کردم انقدر بهت میدم ک نتونی بشماری ک اصلا خندت بگیره از طلب الانت
یه لحظه سکوت کردم راه رفتم تانوک کوه اسمون ابی ابرای دیوانه کننده کلی باغ و یلا از دور دست
همه چی اروم بود پراز سکوت چشمامو بستم یه نفس از سر اسودگی کشیدم و گفتم بخشیدم
تمومشد من هیچ پولی از هیچکسی جزتو نمیخوام
و قرق در سرخوشی و ارامش وحال خوب شدم
یکم راه رفتم ابرارو تحسین کردم پونه کوهی چیدم و برگشتم خونه
سلام به همگی دوستان
والا منکه نفسم حبس شده بود اینقدر که ماجرای ومدل تعریف کردن اقا رضا جالب و دوست داشتنی بود انگار این همه سال گوش کردم روند کندی داشتم با صحبتای اقا رضا سوخت جت زدم چقدر توضیح استاد بی نظیر تر میکنه این صحبتهای طلایی.و کلی متوجح اشتباهات و پسرفت خودم شدم که عدم تهعد واقعی و با تمام وجود برابر با شکست ما.من شروع کردم به مرتب کردن تمیز کردن و خشگل کردن هر چیزی که دارم و قدر دانی میکنم تا هدایت بشم به پله بالاتر بهتر.سعی میکنم از هر کاری مه انجام میدادم یکسره غر میزدم لذت ببرن با عشق اتحام بدم🪴
بنام خداوند بخشنده و مهربان
فوقالعاده بود این قسمت.
هر ثانیش طلا بود طلا!
خود من از افرادی بودم که هرچی میگفت استاد قرض ندید و … بازم اینکارو میکردم تا چوب هاش رو حسابی نوش جون کردم و دیگه اینکارو نکردم.
اصلا بقول استاد برای خودم این قانون شد که اگر میخای رابطتت رو با یکی خراب کنی بهش قرض بده !!!
بار ها شده قرض دادم و رابطم با طرف خراب شده!
یکبارش که اصلا خودم پول نیاز داشتم ولی به یکی از دوستان نزدیکم پول قرض دادم،و با اینکه گفته بود دو روز بعدش میده… مدت زیادی طول کشید و نداد و دیگه مجبورش کردم ماشینشو بفروشه پول منو بده!حالا این وسط چقدر فکر و ذهنم درگیر این پوله شده بود و خودمم میخاستم ونیاز داشتم اون پولو و … اصلا یک وضعی شده بود ! و رابطم با اون دوستم خراب شد.
وقتی قرض نمیدی راحتی!
وقتی قرض نمیگیری راحتی !
وقتی با قصد اینکه میبخشی راحتی!
اینجوری آدم ذهنش بازه ، برای دریافت الهامات ،برای همه چیز!
خدا رو شکر از اخرین دفعه ای که قرض گرفتم خیلی زمان میگذره اصلا یادم نمیاد چند سال پیش بود،و درس این رو که قرض ندم به کسی رو هم خووووب یاد گرفتم و شده گاهی مقداری خرج کنم برای افراد خیلی نزدیک مثل خانواده ولی چون درسش رو یاد گرفتم که ببخشم ،اصلا و ابدا بهش فکر نمیکردم بطور خود کار و جالب اینجاست هر دفعه بیشتر از اون مقدار بهم برمیگردوندن!
خیلی خوشحالم بخاطر این فایل،خیلی آگاهم کرد در مورد خیلی چیز ها تز جمله در مورد تعهد و نحوه درخاست دادن!
واقعا حس فوقالعاده ای دارم.
امیدوارم که همگی در صحت و سلامتی باشید و ثروت در زندگیتون جاری باشه.
مرسی از رضای عزیز
و دنیا دنیا تشکر میکنم از استاد عزیییییزم که این ایده رو اجرا کردن و نتایج دوستان رو روی سایت قرار دادن.
به نام خدای روزی رسان
سلام به استادعزیز ومریم جان وآقا رضا ودوستان هم فرکانسی خودم
خدارو شکر می کنم که تونستم این فایل بسیار زیبا را ببینم چقدر از دیدن این فایل لذت بردم وانجا که آقا رضا گفت خواب دید ومعنوی قران رو سرچ کردم واقعا اشکم در آمد از الهام خداوند به بنده خودش که در تمام شرایط اگر ما بخواهیم ما رو هدایت می کنه به شرط آنکه دریچه قلب خود را به روی خدا باز کنید نه غیر خدا .
نکاتی که من برداشت کردم از این فایل زیبا این بودکه زمانی که آموزش هایی که دیدیم از فایل های استاد بدون توجه به نجواهای ذهنی ودر میان گذاشتن با افرادی که هم فرکانس نیستند با ما آن را انجام دهیم بدون وقفه وتعلل
نکته بعدی اینکه کسی غیر از خود ما دلسوز ما نیست تکیه بر موسسات دولتی برای تامین آینده خود وفرزندانمون کار اشتباهی است بلکه خودمان با تلاش خود وبا تکیه برخدا درون باید آینده مالی وآرامش خود را بسازیم وتکیه برعوامی بیرونی شرک است .
مسئله صاف کردن بدهی که به دیگران داریم که واقعا اگر انسان به خصوص خوش حسابی باشه ذهنت را درگیر می کند حتی اگر بد حساب هم باشی با تماس های طلبکار واقعا آرامشی نمی مونه که هم مدار بشی با فرکانس خدا که بهت الهام کنه چون تنها در مدار آرامش هست که شما صدای خدا را می شنوید.
مسئله بعدی اراده قوی در رفع بدهی ها است که واقعا انسان را آرام می کند بهر قیمتی که باشد من واقعا آقا رضا رو تحسین می کنم که چطور با دست خالی در مسیر درست قدم برداشت که نتایجش رفع بدهی ها ووام ها در کمتر از 6ماه شد به نظر شما اون ارگان دولتی که پول داد وجنس نخواست شبیه معجزه نبود ؟؟؟آیا اون دست خدا نبود که به کمک آقا رضا آمد اگر نبود پس چی بود غیراز خدادهیچ کس یاور بنده هاش نیست وانسان های دیگه دست های خدا هستند برروی زمین …
نکته بعدی گفته های استاد عزیز که اولا وام نگیرید واگرمی خواهید کاری را شروع کنید با دست خالی خودتون شروع کنید خدا راه بهتون الهام میکنه
ومسیر نشون میده وشما رو هدایت میکنه
واگر زمانی خواستید به دیگران کمک کنید از سر ریز مالتون ببخشید که اگر نداد براتون خیالی نباشه وذهن شما رو درگیر نکنه اگر آنقدر ثروتمند نیستی کلا نبخش چون تازه کمک که نکردی شاید اون بنده خدا نتونه پرداخت کنه وشما باهاش درگیر بشید چون خودت برای امورات لنگ می مونی…
پس درمسیر صراط مستقیم بودن راهی هست که سریع انسان را به نتایج می رساند وهیچ تضادی هم با قانون تکامل ندارد چون می تواند برای کسی که درمسیر درست نیست همون راه 6سال طول بکشه ولی برای دوستان عزیز هم فرکانسی من 6ماه طول بکشه تا به نتایج دلخواه برسن اونها هم دارن قدم به قدم پیش می روند وبه صورت تکاملی با الهام خدا ولی زمان سریع تر این زیبایی راهی هست که خدا نشان میدهد ودرها را برای بنده اش باز میکند چون جهان برپایی خیر بنا شده است وگسترش وپیشرفت درتمام ابعاد خودش
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب وسایت توحیدی عالی که در آن قرار گرفتیم ،زمانی سوال من از خدا این بود که خدایا اگر ما به بهشت می رویم وبا انسان های بهشتی صبح تا شب صحبت های عالی می کنیم ومعارف گوناگون را کسب می کنیم خسته ولزده نمی شویم دلیلش این بود که آن معارف را با معارف دنیوی ساده مقایسه می کردم اما الان با حضور در این سایت فهمیدم که حرف های بهشتی از جنس همین حرف های سایت زیبای عباس منش ودوستی ها از این جنس است که نه تنها دلزده نمی شوم بلکه دلتنگ می شویم که ببینی وبنویسی وبخوانی وهرچه می فهمی بیشتر عطش دانستن پیدا می کنی
دوستتتتتتتتون دارم ،شاد،سعادتمند وسلامت در دنیا وآخرت باشید
سلام خدمت استاد عزیز
سپاسگزارم بابت این فایل فوقالعاده
واقا رضا عطار روشن
خیلی زیبا از اتفاقات زندگی شون تعریف میکنه
ومن خیلی مشتاق هستم که فایل نتایج دوستان راببینیم
تواین قسمت اقا رضا وهمچنین استاد به نکته مهمی اشاره میکنند
البته استاد توفایل گفتگو باشیرین عزیز نسیه واقساطی وچکی خریدن را یک نوع شرک دونستند
وواقعا من این رادرک کردم وشروع کردم به عمل
وخدا راشکر خیلی خوب بوده وتمام نسیه خریدن را جمع کردم
وزمانی که من میرم جنس نسیه چکی میخرم به رزاق بودن خداوند ایمان ندارم
وارتباط من با خداوند کم رنگ تر میشه
وحتی منجر به کفر گویی هم میشه
واین باور که خداوند میخواهد که من صاحب همه چیز باشم در زندگیمون اجرایی نمیشه
واین نوع تفکر وام ونسیه تفکر 99 درصدی جامعه است
و من باید برخلاف جامعه که از قوانین پیروی میکنه
ادامه بدم
واین راه بهترین وزیباترین را است وخداوند مرا دراین مسیر هدایت میکند
موفق وپایدار وشاد باشید