نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-26 03:27:162023-03-18 20:29:34نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای هدایتگر
توضیحات آقا رضا عزیز با جزئیات هست و من واقعا دوست داشتم از قسمت اول تا الان حتی این قسمت خیلی عالی بود .
وقتی روند تکاملی ایشون تا الان میبینم به این نکته رسیدم که چقدر جالب بود تو قسمت اول سفرنامه از رفع احساس گناه استاد گفتن و وقتی آقا رضا احساس گناه و عذاب وجدان از خودشون گرفتن درها براشون باز شد .
درسی که از آقا رضا میگیرم اینکه در ابتدا بصورت خیلی با اراده و متعهدانه شروع کردند کار کردن روی خودشون و شک به دل راه ندادند . و از آدمی که بقول خودشون هرکار بدی انجام میداد . تبدیل شدند به ادم منظبط که سرکار میره به شوق گوش دادن فایلها . نوشتن و تکرار اونها و انجام هرآنچه که استاد میگن .
احساس خوب برای خودشون ایجاد میکنند . آرامش بدست میارن . مغازه شونو تمیز میکنن و بعد حتی از نظر ظاهری آراسته و خیلی شیک به سرکارشون میرن .
تمام اینکارها و نوشتن ها و خواسته هارو هرروز و هرشب مینویسند و از خدا کمک میخوان .
تا اینکه خداوند الهام میکنند بهشون .
(توجه کنیم به فردی الهام میشه که خودشون گناهکار میدونستن و هر عملی که بد بود رو انجام میدادندولی احساس گناه که برداشته بشه خدا بهمون نزدیک میشه ، خدا دیگه نگاه نمیکنه به گذشته ما نگاه میکنه به الان ما که داریم چیکار میکنیم . درحالیکه خودمون سالیا سال خودمونو یا دیگران رو نمیبخشیم و حالمون رو روز بروز بدتر میکنیم . )
و آقا رضا با آرامش و حال خوب از دوستشون میخوان که صبر کنند و الهاماتی که بهشون شده رو عمل میکنن و دیگه وقفه نمیندازن و چقدر زیبا تکاملشونو طی کردن و چقدر عالی یه شاگرد عالی بودند. ایشون نماد واقعی این جمله استاد همیشه تو فایلها تکرارمیکنن
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .
ایشون ایمان اوردند و انجام دادند .
بقول استاد هرچقدر هم سخت ولی وقتی الهام بهمون میشه دیگه باید انجام بدیم .
من تو روند زندگی آقا رضا فقط بالارفتن و پیشرفت کردن رو دیدم.
در حالیکه خودم هنوز مثل یویو هستم .
وقتی نشانه ها صحبت کردید چقدر بهتر درک میکنم چون برای خودم هم داره اتفاق میوفته .
امروز خبر تلخی شنیدم از فوت یه همکلاسی که چندبار بیشتر ندیده بودمش . ولی اصلا خودمو ناراحت نکردم و گفتم ما از خداییم و به خدا برمیگردیم و دختر خوب و مهربون و شادی بود و فقط همون لحظات کوتاه و زیبا رو بیاد اوردم .
چند ساعت بعد خبر باردار شدن یکی از دوستای مجازیم خوشحالم کرد. و گفتم این زندگیه و دنیا تولد و مرگ است پس چرارباید غمگین باشیم .
چرا زندگیمونو کامل زندگی نکنیم و چرا سعی نکنیم بهتر بشیم .
( این حرفارو میزنم ولی هنوز خودم رو عالی نمیدونم چون بازم همین امروز ناراحت و عصبانی شدم بخاطر یه موضوع خانوادگی و حسم بد شد و داشتم باز به نجواها گوش میدادم تا اینکه جلوشو گرفتم و بخودم یاداوری کردم که نزار شیطان پیروز بشه و هرچی دلش میخواد بکه و تورو عصبانی کنه و بذر نفرت و کینه کاشته بشه اگر ایمان داری به این آموزشها عمل کن و با این حرفها حالمو بهتر کردم . :)
و نشانه ها اینروزا میان و یجورایی امید میدن بهم که متین کارت درسته .
به امید ساختن بهشت در همین دنیا از طریق ما عباسمنشیها :))))
بنام خداونده هادی
حامد یه امشب روخودت باش و بدون اینکه فککنی برای کسی مینویسی برای خودت بنویس
خدا چرا با من حرف نمیزنی ؟چرا به منو هدایت نمیکنی؟چرا هزاران کار رو تا الان تا نصفه عالی رفتم اما موقع به نتیجه رسیدن ولشون کردم ؟(من عاشق فوتسال بازی کردن بودم و یک تیم رو تا پلی آف لیگ برتر اوردم اما دقیقا روزی که یه بازی مونده بود تا به لیگ برتر بیام دیگه خبری از اون شور و شوق نبود و همه شوکه شده بودن که چرا حامد 6تا گل تو کرمان خورد ؟؟؟چون انگار دیگه بیخیال شده بودم ولش کردم و نتیجه سالها تلاش به باد رفت ،دوباره تلاش کردم اینبار اومدم به لیگ برتر و اماااا دوباره انگار همه چیز واسه من تمام شده بود و در صورتیکه فقط یک پله مونده بود تا به تمام رویاهام دست پیدا کنم عقب کشیدم و تو نیم فصل جدا شدم ،اومدم سراغ رشته بدنسازی سالهارژیم گرفتم سالها وزنه زدم و تلاش کردم الان که به نتیجه تقریبا یک سلامتی متر نزدیک شدم چند روزه ولش کردم و عضلاتم داره نابود میشه ،دوره دوازده قدم رو تا قدم دوم خریدم اما تا نتیجه های مالی و روابط و …خودش رونشون داد بیخیال شدم دوره قانون سلامتی رو انجام دادم اونم به شکل بی نظیر 25کیلووزن کم کردم و تمام بدنم عضله خشک و زیبا شد اما فقط تا جلسه 6گوشش دادم ،کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم هزاران بار تا نصفه خوندم کتاب رویاهایی که رویا نیستند روفقط 10صفحه اولش روخوندم ،سالهای ساله که ماشین دارم اما بدون گواهینامه رانندگی کیکنم و تا حالا چندین بار ثبت نام کردم و سر جلسه نرفتم ،درس ام رونیمه تمام تو دانشگاه ول کردم ،و…اگر بخوام بگم ساعت ها باید بنویسم در کل تا حالا هیچ کاری را به اتمام نرسوندم و میدونم که مشکلم اینه که دنبال سریع نتیجه گرفتن هستم و اگر سریع نتیجه بزرگ نگرفتم ولش میکنم و اینم میدونم که مکانیزم جهان اینه که پیشرفت آسانسوری نداریم و تکامل باید طی بشه اما انگار این حرف تو مغز من نمیره و تمام مطالب رو گوش کردم و به جرات میتونم بگم هیچکس به اندازه من ذره بین وار اون مدت کوتاه رو کار نمیکنه اما فقط چند روز و یا خیلی خیلی خوش بینانه یکماه من متعهد هستم و بعدش برمیگردم سر خونه اول
خدای خوبم تو که منو از اون جهنم به این زندگی آوردی تو که هیچوقت رهام نکردی هیچوقت تنهام نزاشتی و همیشه تو تاریک ترین لحظات زندگیم به دادم رسیدی امشب بیشتر از هر زمان دیگه ای بهت احتیاج دارم باهام حرف بزن من نمیخوام مث یه رباطباشم واز 2ظهر برم تو شهربازی خودم کار کنم و 12شب بیام خونه و دوباره همین روند تا همیشه طی بشه من آزادی زمانی میخوام من سفر کردن میخوام ،من عشق میخوام ،من ورزش کردن میخوام ،میترسم بگم اگر درامدم ام روزی یکمیلیاردتومن باشن این زندگی رونمیخوام ایم ترمز باعث بشه درامدم کم بشه اما واقعا ته دلم اینه که من نمیخوام یه رباط باشم
خدای من امشب تو دفترم که الان بالای سرم برات نوشتم و 3خط رو خالی گذشتم این 3خط رو تو برام پرکن باید چکار کنم ؟؟؟
تو به من گفتی تو مسئول زندگی خودت هستی و هیچ قدمی نمیتونی چه در جهت خیر و چه درجهت شر برای کسی برداری پس چرا من اینقدر دلم برای پدر و مادر و برادرم میسوزه ؟؟؟من دوست دارم بهشون کمک کنم اما حرفهای تو یادم میاد ؟تو 2گانگی گیر کردم ،ما با هم توی یک خونه زندگی میکنیم یعنی باید از این خونه برم ؟؟؟اگر نرم جلوی چشمم هستن و میبینم که مسیر رو اشتباه میرن خدایااا بگو چکار کنم خدایا باهام حرف بزن
خدای من من فکر کرده بودم شاگرد زرنگ عباسمنش هستم ولی الان متوجه شدم که خیلی عقب هستم البته از خودم نه از هیچ کس دیگه ای من با کسی رقابت نمیکنم و تمام هدفم اینه که از زندگیلذت ببرم ،خدایا یعنی من باید مهاجرت کنم ؟؟؟باید ورزش ادامه بدم ؟شهربازی درآمد خیلی بالایی داره باید تو اینکار بمونم ؟خدای من من عاشق معلم بودن هستم مث عباس منش چجوری برم تو اینکار ؟؟؟خدای من تو دیدی من از کجا به کجارسیدم چطور داستان زندگی ام رومستند کنمو معلم بشم ؟خدای من تو دیدی چند با از مرگ نجات پیدا کردم کمک ام کردی و دیدی که از چه زندگی به چه زندگی اومدم حالا میخوام از این زندگی به زندگی خیلی خیلی مرفه تر و لاکچری تری برم چون لیاقتش رودارم اما تو باید باهام حرف بزنی چون من راهش رونمیدونم میدونم که نباید به راهش فک کنم ومیدونم که همه چیز باوره ،همه چیز ایمان و همه چیز توکل هست همه اینا رو میدونم اما ثابت قدم نیسنمو زودی یادم میره یا اینکه یادم هست و با اینکه میدونم در احساس بد ماندن و گناه کردن دستم رو دارم میکنم تو آتیش بازم اینکارو انجام میدم وقتی گناه میکنم با خودم میگم حاااامد داری دستت رو میکنی تو آتیش و داری از مسیر دور میشی داری اشتباه میکنی ولی خیلی سرکش به خودم میگم حاظرم گناه بکنم و تاوانش رو هم هر چی باشه پس بدم من قانون رومیدونم بعدش میام و درستش میکنم همینه که گولم میزنه همینه که ثابت قدم نیستم ،
خدای من چقدرررر تنها هستم ،تمام دوستان و نزدیکانم توی این چند وقت از زندگیم رفتن بیرون چون اونا اصلا به شکل دیگه ای یه زندگی نگاه میکردن و من عباسمنشی بودم و الان مدت هاست که تنهای تنهام حتی نزدیک ترین دوستان و فامیل هام رو از دست دادم من عاشق رفیق بازی هستم اما الان حتی یک نفرندارم که 5دقیقه کنارش باشم اگر هم کسی باشه باید برم و از ناخواسته ها باهاش صحبت کنم ،خدای من درخواست ابراهیم این بود که اطراف هاجر و اسماعیل رو شلوغ کن منم همین درخواست رو از دارم خدای من اطرافم رو شلوغ کن اما از انسان های درستکار مث عباسمنش ،مث رضا ،مث خانم شایسته ،مث ارشیا
یعنی اینقدر باورهای من مشکل داره که حتی یک انسان درست در زندگی من نیست ؟یعنی من خودم اینقدر آدم بدی هستم ؟؟؟اما من دیگه آدم جدید شدم من تغییر کردمو الان دورم روپر کن از انسان های درست ،کمکم کن خداجونم تا تصمیمات درست بگیرم و از روی ترس و ناامیدی و تنهایی به روابط گذشته برنگردم ،
رضا جان ازت ممنونم که امروز پیام بزرگی بهم دادی ،یک چک دارم که مبلغ اش بالاست و الان بهم یاد دادی که تیکه تیکه بزنم به حساب طرف تا 30ام فککنم تمام پولش رو داده باشم و چک رونبره بانک ،
من میتونستم امروز درمورد فایل تو خیلی قشنگ صحبت کنم و موارد زیبایی رو بگم،اما میخواستم خودم باشمو حرف هایی که تو دلم هست رو بزنم خدا روشکرمیکنم بابت این سایت بی نظیر و تمامی عواملی که در تهیه این سایت سهیم هستن و تشکر میکنم از تمامی کسایی که اینجا هستن و خانواده ای به این بی نظیری تشکیل شده که من با نوشتن اینقدر سبک شدم خدایا شکررررت که انرژی این خانواده هنوز من را امیدوار نگه داشته ،
با عرض سلام درود فراوان ب استاد عزبز وهمه دوستان ..
واقعا منم مدام ب سایت سر میزنم ببینم قسمت جدید داستان اقا رضا اومده ..بسیار لذت بردم تز صداقت نحوه بیان اقا رضا واینکهاینقدر خالصانه با پرودگارش حرف میزده .اره منم مدتها پیش فک کنم یکسال ونیم پیش ک استاد عزیز گفتن بیمه با باورهای توحیدی من نمی خونه منم تصمیم گرفتم با وجود اینکه 4سال از دادن حق بیمه گذشته بود بیمه رو فسخ کردم وخیلی کم شد ولی گفتم بندهای ک ب خالقش ایمان داره وباور فراوانی دیگه بیمه معنایی نداره واین شرک است .
واقا رضا هم با فسخ بیمه ایمانش در عمل نشون داد …
مشتاقانه منتظر دیدن بقیه قسمتهای داستان اقا رضا هستم
به نام خدا
چقدر فایل جذابی بود؛من تا الان 5 بار گوش کردم باز هم گوش میکنم؛این 4 تا فایل از اقا رضا خودش به نظر من یه دوره س؛
جهاد اکبری که استاد ازش صحبت میکنه؛ اقا رضا به نحو احسن پیاده کرده تو زندگیش و چقدر نتایج عالی گرفته تا اینجای کار؛
ایشان شاهکاره زندگی خودشه و من بهشون تبریک می گویم.
همین یه جمله«تمام مسائل و مشکلات زندگی یه بازیچه هست»که ایشون دریافت کرده بود چقدر میتونه مسائل روزمره ما رو حل کنه؛
نکته بعدی این بود که ایشون اگاهانه توجه خودش رو از روی ناخواسته ینی بدهکاری برداشته و روی خواسته ینی دادن بدهی گذاشته و طبق قانون نتیجه مثبتی گرفته.
استاد من ازتون سپاس گزارم بابت این فایل جذابی که گذاشتید؛خیلی خیلی پیام های کاربردی و اموزنده ای داشت واسه من؛ سعادت دنیا و اخرت نصیب شما و مریم جان باشه.
سلام به استاد عزیز و دوستان گرانقدرم
واقعا ماجرای پرداخت بدهی توسط رضای عزیز چقدر به ایمان ما اضافه کرد که همه چیز رو از خدا بدونیم و از خودش بخوایم.
در دقیقه 22 وقتی شما درباره بدهی و قرض صحبت کردید قبلش برای من سوال شد که خب جریان بدهی خوب و بد چی میشه مثلا میگه برو یه وام بگیر فلان زمین یا ملک رو بخر در اینده قیمتش میره بالاتر و اون پول وام هم بی ارزش تر میشه هر روز
پس در نتیجه شما بدهی خوب داشتی که باعث پیشرفت شده
اما شما خیلی جدی تاکید کردید که بدهی و قرض و وام چه خوب چه بد طبق قانون نیست و هرگز نباید انجامش بدید و خداروشکر که تا این لحظه هیچ کدوم از اینارو انجام ندادم اما برای دو نفر که از نزدیکانم بودن به عنوان ضامن رفتم که بدون مشکل وامشون رو پرداخت کردند ولی بعد از مدتی تصمیم گرفتم هرگز اینم انجام ندم و دو سه سالی شده که دیگ این مورد رو هم انجام ندادم.
سلام دوستان هم فرکانسی استاد عزیز ومریم جون وآقا رضا عزیز امیدوارم حالتون عالی باشه
خدایا صد هزار مرتبه شکرت من فقط تورو دارم واز تو کمک میخوام
این قسمت از فایل قدم برداشتن های آقا رضا برای زندگیش دقیقا برای من بود براتون میگم چند روزی بود تو فکر این بودم که وام بگیرم. اون هم طوری که شخصی واسطه این کار بشه دیروز صبح بهم خبر دادکه برم بانک و شخصی که باید رو ببینم ودرخواست وام کنم از طرفی هم همش تو دلم شک وتردید که استاد میگه وام نگیرین تو چهارسال ونیم هست که اینکارو انجام ندادی الان میخوای بزنی زیر قولت؟ خواهرم پیشم بود ومن نخواستم که همون لحظه برم گذاشتم برای فردا که امروز باشه ودیشب هم شبکار بودم قرار براین شد که بعداز شبکاری برم بانک.تایم استراحت من تو محیط کار اینطوری هست که 12تا 3.5 برای استراحت میرم اما دیشب دوتا از همکارام هم دوست داشتن که تایم یک واسه استراحت برن و من مقاومتی نکردم وتایم 3.5تا 7 رفتم وصبح که شد همش فکر میکردم بلافاصله بعداز شیفت برم وساعت کاری بانک ها هم 9.30 صبح هست تصمیمم براین شد که برم خونه استراحتی کنم بعدش برم بانک وفکرمم این بود که خب من خسته نیستم فقط یه کوچولو دیگه استراحت میکنم به کارام میرسم اما بانهایت تعجب من چهارساعت خوابیدم واصلا متوجه ساعت نشدم وقتی بیدارشدم ساعت یک ظهر وباخودم گفتم شنبه پیگیر میشم واز طرفی هم یکم شک که اینکارو انجام بدم یا نه؟ بعداز ناهار سایت رو که چک کردم دیدم فایل جدید آقا رضارو رو سایت گذاشتین سریع دانلود نگاه کردم وقتی صحبت میکرد یاد خودم افتادم وهمه این اتفاقات به ظاهر کوچیک رو نشونه دیدم ومطمئن تر شدم که نباید خلاف قانون عمل کنم وبه روش استاد و آقا رضا پیش برم
آقا رضا عزیز ممنونم که تجربه هاتون رو با صداقت تمام دراختیار ما قراردادین ودرس هایی که تواین قسمت از فایل از شما واستاد یاد گرفتم برای من خیلی ارزشمند هست اینکه برای پرداخت بدهی فقط روی خدا حساب کنیم وبه تک تک نشونه هاابا تمرکز بالا توجه کنیم ومصصمم باشیم برای برداشتم قدم اول ومتعهد باشیم وثابت کنیم خودمون رو به خداوند واینکه به الهامات وایده های خداوند مثل وحی منزل عمل کنیم وتلاش کنیم برای عمل کردن به نیروی هدایت واستاد عزیز از صحبت های شما یاد گرفتم که به هیچ عنوان قرض ندیم وقرض نگیریم واگر مبلغی به کسی پرداخت میکنم به عنوان بخشش باشه وباعمل کردن به این قوانین آرامش رو درزندگی جاری میکنیم ودرهای ثروت ورحمت وبرکت رو به زندگیمون باز میکنیم وباعمل به این قانون باعث میشم که توانایی پول ساختن رو درخودمون قوی بکنیم
دوستتون دارم
بنام خدای مهربان ..
با سلام خدمت استاد عزیزم و آقا رضا گل که با دیدن فایل زیباشون الان چند ساعت که اشک شوق میریزم و خدا رو سپاسگذاری میکنم بابت هدایت شدن من و دیدین این فایل بسیار زیبا که بشدت شجاعترم کرده از هر روزی که تا به الان از زندگیم سپری کردم ..
فک کنم الان یکسال نیم که عضو سایتم و خیلی کم کامنت گذاشتم و با توجه به شرایطم که از لحاظ مالی دقیقا به آقا رضا شباهت دارم و چند روزی بود که از خدا هدایت میخواستم که توی این شرایط چطور با طلبکاران خودم برخورد کنم که طریقه درست باشه و بتونم توحیدی عمل کنم ،این فایل خیلی خیلی تاثیر گذار بود روی من ..
جریان از این قرار که من الان دوسال که درگیر یه شبکه هرمی شدم و بصورت ناخواسته و البته با باورهای نامناسبی که خود من داشتم از لحاظ مادی بشدت مقروض شدم و داستان هدایت من و پیدا کردن سایت از این ماجرا شروع شد ..اویل فقط برای آرامش خودم و تسکین رنجی که اون موقع میکشیدم به فایلهای استاد گوش میدادم خودمو آروم میکردم و با امید بسیار زیاد به تغییر شرایط تصمیم گرفتم که بسیار عمیقتر و با دقت بیشتری به این آموزها عمل کنم ..شرایطم خیلی سخت بود هر روز هم فشار طلبکاران بیشتر میشد و از طرفی هم تا خرخره درگیر قسط وام بدهکاری بودم ،جوری که به معنای واقعی قفل بودم همش به خودم میگفتم قراره چی بشه .هر روز با امید فراوان و با ترسهای زیادی که داشتم مدام به خودم امید میدادم که چون استاد تونسته توی همچین شرایطی اوضاع رو عوض کنه پس منم میتونم ..ماها طول کشید که اولین قدم توحیدی که بهم الهام شده بود بردارم و البته که اون قدم چون آمادش نبودم و با توجه به مدار اون موقع من بود باعث بیشتر بدهکار شدن من شد ..اوضاع خیلی بهم ریخته بود یعنی توی این اوضاع علاوه بر بدهکاری که داشتم توی کار جدید ورشکسته هم شده بودم ولی امید خودمو از دست ندادم و فهمیدم که باز باید روی خودم کار کنم اونم با دقت بیشتر ،اویل فقط فایلها رو میشنیدم و به خودم تلقین کرده بودم که من آدم شنیداری هستم وفقط با شنیدن این فایلها هر چی لازم باشه رو متوجه میشم اینجوری خودمو متقاعد میکردم که شنیدن این فایلها کافیه اما وقتی که جلوتر رفتم و آرام آرام مدارم بالاتر رفته بود تازه متوجه چیزهای میشدم از فایلها که قبلا با اینکه بارها شنیده بودمشون متوجهش نشده بودم ..اونجا بود تصمیم گرفتم عمیق تر روی فایلهای رایگان متمرکز بشم یاداشت برداری کنم ،بعد مدتی با چیزهای که از فایلها یاد گرفته بودم و دقت به قول استاد نکات ریز مثبت در طول روز باعث شد ذهن من بپذیره که اتفاقات خوب داره میافته و امثد من هر روز بیشتر بیشتر شد..جسارتم بیشتر شد و با توجه به آموزهای استاد و البته از اونجای که دیگه آس پاس شده بودم تسلیم خدا شدم و به خودم قول دادم که با تکامل و با شدت هر چه تمام تر به حرفهای استاد گوش بدم کار درست شروع کنم ..اولین کار درست من این بود که تصمیم گرفتم کار نادرست بزارم کنار .یعنی منی که وقتی از لحاظ مالی بدهکار شدم و همش قرض میکردم سا دنبال وام بودم تصمیم گرفتم دیگه حتی اگه سرم بره اینکارو نکنم و همسن باعث شد جلوی اولین اشتباه خودمو بگیرم و البته که این موضوع یک شبه اتفاق نیافتد بلکه بارها و بارها نجوا به سراغم اومدن و حتی الانی که یکسال از اولین حرکت توحیدیم میگذره باز هم همسن اشتباه داشتم انجام میدادم و خودمو گول میزدم که وام خونگی ربطی به وام دولتی نداره ولی با دین فایل زیبای آقا رضا و سخنان بسیار تاثیرگذار استاد همسن الان که دارم تایپ میکنم با وجود کلی بدهی که دارم زنگ زدم و وامها رو کنسل کردم و همه چیز سپردم به خدای وهاب خودم ..
البته اسن موضوع هم بگم که امروز صب که درخواست داده بودم به خدای خودم و به طرج بسیار شگفت انگیزس درخواستهام تیک خورد و کلی حالم خوب بود بی تاثیر نبود برای این تصمیم ..به خودم قول دادم که شجاعتر و توحیدی تر عمل کنم ..بقیشم به من ربطی نداره چون کاری که باید من انجام بدم انجام ندادن کارهای غلط ،پس این کارو میکنم و تعهد میدم به خودم و خدای خوب خودم که بنده خوبی باشم براش ..معجزات خدا این مدت که قدم اول و دوم بارها گوش دادم برام پیش اومده و هر روزم داره تکرار میشه پس دیگه جای نگرانی نداره خودم میسپارم به اون ..
اینم رد پای من در تاریخ 6/11/1401
انشاله چند وقت دیگه میام از کلی معجزات دیگه براتون مینویسم استاد جان ..
درسهای امروز خیلی تاثیر گذار بود و با تمام وجودم سعی میکنم اجراشون کنم ..
آقا رضا و استاد جان بسیار ممنونم از شما و براتون آرزوی سلامتی و ثروت میکنم و هر کجا هستین در پناه خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی…
رضا جان کل وجودم مشتاق شنیدن صحبت های شماست.. روزی چندین بار به سایت سرمیزنم که ببینم فایل جدید شما اومده روی سایت و انقدر هیجان دارم واسه دیدن نتایج شما که فقط خدا خودش میدونه…این همه اشتیاق و تعهد شمارو تحسین میکنم، این همه ایمان شما به آموزه های استاد رو تحسین میکنم، شما فوق العاده هستین
عاشق توضیحات استاد عزیزمم که خالصانه و با جزئیات همه چیز رو تشریح میکنه ️️️
عاشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
کلام استاد
« هیچ وقت کار رو بجایی نرسونید که بیکار باشید و بگید من دارم ایمان خودم رو به خدا نشون میدم
اینقدر باهوش باشید که درآمدتون جوری باشه که همزمان وقت هم داشته باشید روی باورهاتون هم کار کنید »»
این چیزی که من هم قبلا یکبار کج فهمی داشتم از صحبتهای استاد
و میگفتم حالا که قانون اینکه من دارم زندگی خودم رو با افکار و باورهام خلق میکنم پس دیگه کار و زندگیم رو ول میکنم و دیگه فقط می چسبم روی خودم و کنترل افکار و ساخت باورهای بهتر و خداوند دیگه خودش موقعیت و شرایط و اتفاقات رو برای من رقم میزنه
و من هم خدایش تو یه مدت کوتاه این توهم رو زده بودم که شب و روز کلا تو اتاقم فقط داشتم با فایلهای استاد رو خودم کار میکردم
و پیش خودم فکر میکردم از اینکه خدا برای من مشتری میشه خدا برای من محصول خوب میشه خدا برای معامله هم جور میکنه و خدا برای من پول هم میشه
و من تو فضای بیرون از خودم هیچ کاری نمیکردم حتی یه تماس کاری هم بر قرار نمیکردم و با این بهانه که من دارم توحیدی عمل میکنم و تسلیم خداوند هستم و میذارم خود خدا برای من همه کار رو انجام بده
بعد از مدتی دیدم اوضاع خوب که نشد بدتر هم شد پول تو حسابم خالی شد و هیچ پولی ته جیبم نبود که من خرج خونه رو بدم
و بعد بفکر فرو رفتم و از خدا هدایت خواستم که خدا من که دارم توحیدی عمل میکنم پس چرا نتیجه برعکس شد
خدایا منو هدایت کن و بمن بگو کجای کار من ایراد داره ؟
جالبه همون شب نشونه اومد از طریق برنامه کودکی که از تلویزیون داشت برای دخترم نشون میداد یهویی این جمله برام بولد شد که در مورد خدا و روزی گفته شده بود که
«« از تو حرکت از خدا برکت »»
بعد از شنیدن این جمله تازه من متوجه شدم که تا حالا داشتم توهم میزنم
درسته که باور داشتم خدا باید تمام کارهای منو انجام بده منتها یه یکسری قدمهای کوچیک رو اول من باید انجام بدم و ایمانم خودم رو به خدا ثابت کنم تا خدا برای من هزار قدم برداره
اول من حرکت کنم تا خدا روزی شو بده
و فردای اون روز من نشستم یکسره به مشتریها و همکارها تماس گرفتن بابت ایجاد ارتباطات و معامله و خرید و فروش کردن
خداشاهده بالافاصله وقتی که من شروع کردم به اینکار نشونهها قویتر و قویتر شد و سیگنال مشتری که خریدار بودن قویتر شد و تو کمتر از یه هفته تونستم پول بدست بیارم
این در صورتی بود تو حالت قبلی که من توهم زده بودم تو یک ماه تا یه ماه و نیم هیچ خبری از ورودی مالی نبود من حتی یه تماس کوچیک هم تو کارم برقرار نمیکردم و به خودم میگفتم بمن چه
خود خدا باید تمام کار رو برای من انجام بده
و باصطلاح داشتم میگفتم من دارم توحیدی عمل میکنم و هیچ خبری از نشونه نبود و تازه اوضاع هم داشت بدتر هم میشد
حتی اوضاع تا حدی شرایط سخت شد که من پول خرید گوشت هم نداشتم برای خونه بخرم
و این اوضاع بظاهر سخت دو تا درس عالی داشت برای من
1.. جهان خیلی خیلی عالی با چک و لگد بمن فهموند که ایمان باید همراه با عمل باشه
تو میگی من ایمان دارم ولی قدم برمیداری پس توهم زدی
2.. مورد دوم اینکه تو این اتفاق خیلی خوب بمن کمک کرد تا پرسه تسلیم بودن در برابر پروردگار نشون بدم
یعنی چی ؟
یعنی تو این مدت اینقدر اوضاع سخت شده بود که در مورد غذا و خرج و خوراک و حتی اجاره خونه من هیچ پولی نداشتم و تازه دو تا بچه کوچیک هم داشتم و اینها به کنار صاحب خونه هم اعلام کرد که قرارداد جدید برای اجاره رو حدود 100٪ ببره بالاتر حالا تصور کنید من به چه مشکل بزرگی خورده بودم با اینکه اگر از پدر و مادر و حتی برادرهام اراده میکردم پول میخواستم کلی پول بمن میدادن با اینکه خودشون بارها بارها بمن پیشنهاد داده بودن پول بهت بدیدم و برگرد به روستا و بیا پیش ما زندگی کن
چون من حدود یکسال مهاجرت هم کرده بودم بخاطر باورهای جدیدم
ولی من به هیچ عنوان قبول نمیکردم چون اصلا راضی نبودم برگردم به شرایط قبلی
بنابراین اگر تنهایی زندگی میکردم حاضر بودم تو خیابان بخوابم ولی با این حال چند جا تماس گرفتم بابت کار در خونهها به عنوان سرایداری
که حالا خداشکر کار به اونجا نکشید
ولی به هیچ عنوان از اصولم یه ذره پایینتر نیومدم و به جایگاه قبلیم برنگشتم
خدا شاهده تو اون شرایط باز هم احساسم رو خوب نگه داشته بودم که بارها بارها همسرم بمن میگفت که تو چطور میتونی اینقدر بیخیال باشی
خلاصه این روند و این اوضاع به ظاهر سخت خیلی به تسلیم بودن من کمک کرد از اینکه روی هیچ کسی حساب نکنم و فقط روی خدای خودم حساب کنم
و بعد بواسطه همون هدایت خداوند
از اینکه
«« از تو حرکت از من برکت »»
من ترمزم رو شناسایی کردم و بلافاصله اقدام کردم و تو کمتر از یه هفته درها پشت سر هم برای من باز شد
دوست داشتم مثال از خودم بزنم در مورد این نکته استاد که توضیح دادن و گفتن
« هیچ وقت کار رو بجایی نرسونید که بیکار باشید و به خودمون بگید که من دارم ایمان خودم رو نشون میدم »
این چیزی بود که من خودم توش ایراد داشتم و توهم زده بودم
که این روند درس بسیار بسیار بزرگی برای من داشت
از این درس خیلی خوب کمک گرفتم برای رشد و پیشرفت برای پله و قدمهای بعدی
دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم
انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
فعلا
یا حق
به نام یگانه آفریدگار عشق و آگاهی و با هزاران سلام و درود خدمت استاد عباسمنشِ عزیز و مریم جانِ نازنینم و تک تکِ دوستان عزیزم
به لطف الله یکتا این اولین کامنت منه که بعد از دیدن و شنیدن صحبتهای شیرین و صمیمی و پر از آگاهی ِ آقا رضای عزیز به وجد اومدم و از سر شوق نوشتم.
حینِ دیدن فایل بارها و بارها گقتم آفرین داداش رضا
آفرین …مشتاقانه منتظر دیدن فایلهای بعدی هستم و از داداش رضای عزیز بابت به اشتراک گذاشتنِ جذبهای شیرینی ک داشت ممنونم همیشه در اوج بدرخشی برادرِ عزیزم
استاد جان روزم را با دیدن فایلهای زیبای شما و نظرات دوستانِ جان پر انرژی و شاد شروع میکنم و شب هم قبل از خواب با مطالب عالیِ سایت پر از امید و باور ،بخواب میرم ..خدایا شکرت
استادجان بابت شما روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم
خدایا شکرت …