نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 20
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-26 03:27:162023-03-18 20:29:34نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم چقدر خوشحالم و شور و هیجان دارم برای شنیدن این فایلهای ارزشمند خدایا شکرت که در خواب و بیداری مارو هدایت میکنی به مسیرهای درست
من فعلا دارم روی سلامتی کار میکنم البته خیلی درهای نعمت خدا به رویم بازشده ارتقا شغلی گرفتم افزایش حقوق داشتم روابطم بهتر شده و… اما بیشتره تمرکزم روی سلامتی هست با فایلهای ارامش در پرتو اگاهی و تصویرسازی و سپاسگزاری نتایج داره کم کم میاد و من چیزی که بیرون از من داره اتفاق میوفته را فقط ربط میدم به درون خودم . خدایاشکرت
سلام استاد عزیزم وای الان دیدم که نصف ستاره گرفتم کنار اسمم ممنون مریم جون عزیزم ممنون استاد قدرتمندم چقدر خوشحالم و شور و هیجان دارم برای شنیدن این فایلهای ارزشمند خدایا شکرت که در خواب و بیداری مارو هدایت میکنی به مسیرهای درست
من فعلا دارم روی سلامتی کار میکنم البته خیلی درهای نعمت خدا به رویم بازشده ارتقا شغلی گرفتم افزایش حقوق داشتم روابطم بهتر شده و… اما بیشتره تمرکزم روی سلامتی هست با فایلهای ارامش در پرتو اگاهی و تصویرسازی و سپاسگزاری نتایج داره کم کم میاد و من چیزی که بیرون از من داره اتفاق میوفته را فقط ربط میدم به درون خودم . من جدیدا خوابهای خیلی خوبی میبینم ولی الهامات به این واضحی تا بحال پیش نیومده حتما امشب از خدا میخوام و متعهد میشم که منم توی خواب هدایت کنه
سلام به همه دوستان و استاد
من با شنیدن صحبتای آقای عطاروشن به این فکر افتادم که اگر خدا بخاد به زبان قرآن باهام صحبت کنه من باید کمی اون رو خونده باشم با نوع زبان و بیانش آشنا باشم ولی همیشه علی رغم علاقه ام به خوندن قرآن به خاطر حجم زیاد و کلمات ناشناخته و سختش نمیخوندم و تا الان به صورت جدی سراغش نرفتم ، میخوام این تجربه ی تیکه تیکه کردن رو برای خواندن قرآن استفاده کنم ، هر روز 2 صفحه قرآن بخونم . از دیروز شروع کردم و حقیقتش بسیار زمان برد چون به سختی معنی رو میفهمیدم اما مطمئنا هر کاری اولش سخته باید استمرار داشته باشم .
(یادمه چندین سال هم از حجم زیاد کتاب مباحث نظام مهندسی میترسیدم و سراغش نمیرفتم که بالاخره چند ماه پیش به لطف دوره عزت نفس انجامش دادم و الان اعتماد به نفسم بیشتر شده راحتتر میتونم اراده کنم کارای سخت رو انجام بدم )
سلام استاد خوبم و همه دوستانم
چقدر اون قسمت ک آقا رضا از خدا خواستین ک بدهی های بندشو بده جالب بود
برای من یه نشانه بودو خیلی خوابی ک دیده بودین یه تلنگر برای من بود ک انقدر واضح خدا داره حرف میزنه توی خواب فکرشو ک میکنم موی تنم سیخ میشه
ویادم اومد ک برای یه چندتا موضوع در زندگیه خودم ک نمیدونستم چکار کنم جوابشو توی خواب گرفتم
الان چند وقتیه دفتر شکرگزاری درست کردم و هرروز سپاسگذاریم مینویسم تا ایمانم ب حضور خدا در زندگیم بیشتر بشه ارتباطاتم رو دارم محدود تر میکنم
و تصمیم گرفتم ده قرض نکنم و تا جایی ک میتونم بدهی و قسطام رو صاف کنم
و اگر هم یکجا قرض دادم فراموشش کنم( هرچند تا الانم تقریبا همینطور بودم )
و میخوام فقط ب فکر خودم آرامشم تغییراتم درآمدم باشم و برای بهبودشون تلاش کنم
دیروز خبر فوت یکی از همکارام رو شنیدم ک خیلی شوک شدم ولی اینبار نگاهم نسبت ب مرگ متفاوت تر از قبل بود
وقتی از خدا تشکر کردم ک فرصت زندگی ب من داده تا بتونم تغییر ایجاد کنم در همه ی ابعاد زندگیم
خدارو شکر ک در مسیر این فایل بودم ک هر قسمتش یه نکته ای بود در هربار گوش دادنش
بنام خداوند هدایتگر
سلام ب استاد عزیزم و همه دوستانی ک این کامنت رو میخونن
مینویسم تادرس عبرتی بشه برام و ردپا و سندی از خودم جابزارم برای مرورش دراینده
ممنون از رضای عزیز ک عاشق بیان ساده وچهره اروم و صداقتت شدم چقدر راحت و روان حرف میزنی و چقدر راحت میشه با کلامت ارتباط گرفت
چ چشمای پرانرژی و لبخند گرمی داری خدارو صدهزار مرتبه شکر
کامت بچهارو خوندم ودیدم ک اکثرشون بدهی دارن چ کوچیک چ بزرگ و خداروشکر ک همگی با هدایت شدن ب این فایل متعهد شدن ک هرجوری شده بدهیاشون و صاف کنن
من توی عمرم یه بدهی 12 ملیونی داشتم فقط ک اونم برای خودم نگرفته بودم این 12 میلیون و از دوست صمیمیم ک خیلی هم دوسش داشتم برای یه بنده خدایی قرض گرفتم و قرار شد یه ماهه هم پسش بدم جوونم براتون بگه ک یک ماه شد و اون طرف نتونست پول و پس بده و دوستمم فقط منو میشناخت طرف حسابش من بودم آقا منو میگی افتادم رو استرس شرمندگی اعصاب خوردی گریه های هرشب دیگه روم نمیشد تو روش نگاه کنم
هر روز زنگ میزد اخه اونم پولش واسه مامانش بود ک امانت گرفته بود هیچ ایده ای نداستم خودمم ک نداشتم بدم یک ماهش شد دوسال و منم مثل اقا رضا تکه تکه این قرضو تموم کردم و چقدر توی این دوسال زجر کشیدم احساس حقارت کردم و رابطم هم بادوستم خداب شد اماااااا
از بعداز اشنایی باسایت و قوانین و قرض نگرفتن و ندادن دقیق یادم نمیاد ک از کسی پولی قرض گرفته باشم و خداروشکر ازاین نظر آزادم تا این ک چندین ماه پیش ب یکی از نزدیکانم 30 ملیون از پولی ک قرار بود باهاش ماشین بخرم قرض دادم اونم لخلطر اطمینانی بود ک بهش داشتم و گفت 20 روز دیگه قرار اسباب کشی کنم پول پیشم 30 تومنه بهت میدم منم قبول کردم
الان 5 ماهه از اون روز میگذره و نتونسته ب هر دلیلی پول منو بده
خیلی توی این پنج ماه از نظرذهنی درگیرش بودم هر روز میگفتم پول من چی شد اصلا ارامشم بهم ریخته بود اخه 30 ملیون تقریبا درامد یک ماهم بود
خسته شده بودم کلافه بودم هی میگفت فردا تو حسابته پس فردا تو حسابته
دیروز این فایل و دوبار دیدم
گفتم من ک بدهکار نیستم طلبکارم من باید چیکار کنم
امروز لباس پوشیدم و رفتم کوه تنها
از دست خودم کلی عصبی بودم گریه کردم کلی با خدا حرف زدم
من هر وقت با خداحرف میزنم از طرف اونم جواب خودمو همون موقع میدم
گفتم خدایا من ب ارامش نیاز دارم ب ذهن اروم نیاز دارم خدایا روزی دهنده من تویی تویب ک میدی حتی چندین ماه دوبرابر اون 30 ملیون من پول ساختم اما التن چیکار کنم هر کاری بگی میکنم
بهم گفت رهااااش کن ببخش از هیچ کسی جز من نخواه من رزق تورو میدم تو فقط باید پولتو از من بخوای این دنیا جزبرای سرگرمی نیست زود میگذره
دیگه ب اون ادم و ب اون پول فکر نکن منی ک بهت ازادی زمانی دادمخیلی راحت توی خونه تو خواب تو مسافرت داری پول میسازی اینارو من بهت دادم
منی ک تا الان هرچی خواستی و اجابت کردم انقدر بهت میدم ک نتونی بشماری ک اصلا خندت بگیره از طلب الانت
یه لحظه سکوت کردم راه رفتم تانوک کوه اسمون ابی ابرای دیوانه کننده کلی باغ و یلا از دور دست
همه چی اروم بود پراز سکوت چشمامو بستم یه نفس از سر اسودگی کشیدم و گفتم بخشیدم
تمومشد من هیچ پولی از هیچکسی جزتو نمیخوام
و قرق در سرخوشی و ارامش وحال خوب شدم
یکم راه رفتم ابرارو تحسین کردم پونه کوهی چیدم و برگشتم خونه
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همچنین رضا جان که خیلی خوبه این بشر
️
سلامی هم میکنم به بچه های خانواده صمیمی ️
این فایل مثل بمبی بود برای من
من میتونم بگم این فایل برای من بود
الان میگم داستانشو
اول یکم توضیحات ابتدایی برای واضح شدن موضوع بدم و بعد برام سراغ موضوع این فایل.
من چند مدتی هست دوره ثروت رو شروع کردم و اول سال 10هدف نوشتم که خداروشکر تا 6-7ماه اول سال اکثرشون تیک خورده بود
مونده بود 2-3موردش
یکیش بدهی قدیمی و کهنه من مال4-5 سال پیش تا الان که بهش اضافه شده بود کمتر نشده بود و به حدود 100تومن رسیده
از اونجایی هم که این بدهی به اعضای خانوادم بود اون بنده خداها عجله ای برای دریافت نداشتن بخاطر همین فشار زیادی روم نبود ولی یه وام ازدواج داشتم که اون رو 3سال پیش از بس فشار ضامن و بانک برای پرداختش روم بود پولی دستم اومد که صفرش کردم و موند این قرض های دستی که از 35تومن به حدود 90-100تومن رسید
امسال همزمان با گوش دادن ثروت 1 تونستم شرایطم رو یکم بهبود بدم و الان تمرکزی روی عشق و علاقم بسکتبال زمان میزارم و دارم شاخه های اضافیش رو هرس میکنم ،
چون اول سال تا وسطای سال من از 2-3 طریق پول میساختم تا بتونم خرج زندگیمو بدم و بتونم توی حوزه ی بسکتبالم تمرکز بزارم و خداروشکر رشد هم داشتم و از 2سال پیش که علاقمو از صفر شروع کردم پارسال حدود 400 تومن ورودیم بود از بسکتبال و با اینکه شاید خیلی ناچیز باشه خوشحال بودم چون همه میگفتن بسکتبال پول نداره و بعد امسال از اول سال تا الان نزدیک 15 تومن ورودی فقط از بسکتبال داشتم که خیلی عالی بوده برام و خوشحالم
و بعد اون با کار کردن روی خودم با ثروت1 گفتم زمانش رسیده بشم فقط و فقط بسکتبال
و با اایمانی قوی 2تا کاری که در کنار بسکتبال انجام میدادم رو گذاشتم کنار که یکیش اسنپ بود و گفتم الان وقتشه فقط از بسکتبال پول بسازم ،چون اگه 15 تومن پول نقد ساختم پس هر عدد دیگه ای هم شدنی هست ، این باعث شد همه ی ورودی های دیگه رو حذف کنم و با پس اندازم بشم تمرکز کامل رو بسکتبال
و از 2ماه پیش که تصمیممو برای تمرکز کامل گرفتم همون ماه اول اتفاقاتی افتاد که من شدم رئیس کمیته بسکتبال 3ب3 استانم و بعدش هم مسابقات استانی همون اولین روزای شروع کارم برگزار کردم و خداروشکر خوب بود
و بعد فرصتی دست داد تا برای پیشنهاد دوره ی داوطلبی برای برگزاری مسابقات سوپرلیگ غرب آسیا بیام تهران که اینم با درخواست خودم از فدراسیون بود و براحتی تایید شد و اومدم و 6بازی در یکماه بود و همه ی دستان خدا بهم کمک کرد تا بتونم براحتی 1ماه تهران باشم و بتونم در زمانای بین بازی ها که چند روز فاصله بود بتونم هم روی خودم در تنهایی کار کنم و هم روی زبان انگلیسیم و …
از اونجایی که دوره سلامتی رو هم خریدم توی این یکماه با پای پیاده خیلی جاهای تهران رفتم و هر روز از 10تا20کیلومتر در تهران پیاده روی داشتم از هوای -5 درجه تا 10 درجه فرقی برام نداشته و این خودش بشدت منو رشد داده و ذهنمو بزرگ کرده .
داستان تهرانمو باید قسمت به قسمت توی کامنت دیگه ای بزارم که چجور هدایت شدم و چه تجارب خوبی داشتم .
و خداروشکر پاقدمم خوب بود و هر 6بازی رو هم نماینده های ایران ذوب آهن اصفهان و شهرداری گرگان که به میزبانی ورزشگاه آزادی بود رو بردن و اول گروه شدن و احتمالا اپریل باید برای بازی های مرحله بعدشون بیام تهران.
این از این قسمت موضوع که گفتم پیش زمینه ای بشه برای موضوعاتی که الان در مورد این فایل هست رو بگم .
خب من دیروز که این فایل روی سایت قرار گرفت قبلش ساعتای 8 صبح خواب یکی از نزدیکانم رو دیدم که من چندین مدت بود اصلا بهش فکر هم نکرده بودم ، یهو خوابشو دیدم که توی خوابم در موردش بحث بود و اون فرد کی بود خواهم گفت
من بیدار شدم و متعجب از خوابی که دیدم و بعد بلند شدم و داشتم با گوشیم همون اول صبح رنج و لذت و .. میخوندم و چک میکردم گوشیمو که پیامک از طرف یکی از کسایی که بهش مقروض بودم اومد که پول لازم شده بود و 3 تومنشو میگفت این ماه میخواد و قرار نبود حقیقتا این ماه پیام بده یا من حداقل فکرشو نمیکردم و من گفتم این ماه شاید نشه و ماه بعد بشه
و بعد رفتم توی سایت و دیدم این فایل اومده و خوشحال دانلودش کردم تا ببینم رضا ادامه صحبتاش چیه و چای ریختم برای خودم و اومدم در آرامش فایل رو ببینم که با گوش دادنش هر دیقه که میگذشت من میخکوب تر میشدم و مث بمبی بود توی ذهنم که من چرا قرضامو ندادمو این بزرگ و بزرگتر شده شاید چون فشار کمی روم بوده و هرازچندگاهی حسم بابت این بدهی های بد و ذهنم برای پرداختشون درگیر میشد و از اونورم هدف امسال تسویه کردنشون بود ولی بجای تسویه شدنش 20تومن امسال به قرضام اضافه شده بود …
وقتی این فایلو گوش کردم هم شوک شدم هم خوشحال که خدایا داری با من به این وضوح صحبت میکنی
چون در عرض 2-3 ساعت 3نشونه اومده بود
یکیش خوابم بود که اون فرد تو خوابم کسی بود که ضامن وام ازدواجم 3سال پیشم بود و برای پرداخت وام اون موقع ها باهاش درگیر بودم چون عقب میفتاد و از حساب اون کم میشد و باز من باید 3-4قسطو به اون میدادم و … که بخاطر فشاری که روم بود با پول زمینی که برام اومد اون وامو صاف کردم و نفس راحتی کشیدم
و از اونطرف چون خانوادم برای پولشون عجله ای نداشتن این شد که بدهی ها موند و بیشتر میشد و ارزش پولشون هم کمتر
و این حسمو هراز چندگاهی بد میکرد و یه گوشه ای از ذهنمو همیشه درگیر داشت
حالا دیروز اون فرد توی خوابم و پیامک یادآوری بدهی و فایل استاد همه و همه بهم یه چیزی گفت که حمید اگه درامدتو میخوای از بسکتبال رشد بدی باید این بدهی ها رو صاف کنی و با صحبتای استاد مطمئن شدم که باید صافشون کنم و بشم همون حمیدی که تا سال 92بدون قرض و بدهی بود و تونسته بودم تو عرض دوسال بدون دونستن قانون تو سن 20تا22 سالگی درامدمو از 200 تومن به 1تومن سال 92 برسونم که فک کنم دوبرابر حقوق کارمندای اون سالا بود و بعد قرض گرفتنم از اونجا شروع شد و من تا الان همیشه یه مقداری مقروض بودم و بدترینش از همین 35تومن سال 96-97 بود و این داستان ادامه داشت تا دیروز و این 3نشونه توی چندساعت فهموند که حمید باید بشی همون حمید سال 92به قبل
خلاصه با صحبتای رضا و استاد عزیز فهمیدم منی که یه سری چیز تو زندگیم دارم که در حال حاضر نیازی آنچنان بهش ندارم میتونم بفروشم و بدهی هامو صاف کنم و صفر صفر بشم تا این آزادی ذهنی باعث آرامش و بعدش تمرکز قوی تر روی علاقم بشه که مطمئنم باران نعمت و پول از همین لحظه که این تصمیمو گرفتم برام شروع شده و تا چندماه دیگه از رشد درامدیم از علاقم بسکتبال میام براتون میگم
که تا 2سال پیش همه اطرافیانم میگفتن دیوونه شدی بسکتبالم شد شغل ،درامدی توش نیست و … و مطمئنم خدا کمکم میکنه و 10ها برابر این مبلغ ورودی امسال از بسکتبال رو تا آخر سال 2023 خواهم ساخت .
و الان هم تو مسیر برگشت به استانم هستم تا برم و پول ها رو جور کنم و این حدود100 تومن رو همین ماه به امیدخدا صفر کنم و این زنجیر رو هم از پام باز کنم و همچنین مهمترش اینکه متعهد میشم که دیگه هرگز ( مث وام که3ساله گذاشتم کنار) دیگه قرض نکنم و به کسی هرگز قرض ندم و بشم آدمی که متعدانه میخواد ثروتمند بشه .
یه تعهد دیگه هم که توی این ماه توی تهران دادم اون تمرین ثروت 1برای مبلغی که باید تو کیف پول همیشه داشته باشمو و بهش هیچ وقت دست نزنم و بیشترو بیشترش کنم بود که الان از 200تومن توی 15روز به 450 تومن تراول رسیده و داره بیشترو بیشتر میشه …
و داستان کار کردنم روی باور و رفتارم ادامه خواهد داشت تا همیشه
خواستم این تجربه م از هدایت و همزمانی رو با بچه ها به اشتراک بزارم
و همچنین از استاد عزیزم و آقا رضای گل تشکر کنم بابت آگاهی های ناب این فایل …️
شادو موفق و پیروز باشید️
حمید دهقانی
1401/11/7
سلام به استاد عزیزم و آقا رضای عزیز
این آقا رضا ک گل کاشته همه جا
و همونطور که قبلا هم گفتم هر جلسه از فایل ها میترکونه یعنی بی نظیرررر درهای به رو همه ما باز میکنه
یه سوالی برا من پیش اومد منم میخوام واقعا عوض شم یه قدمی بردارم که هم خودم نتیجه رو نزدیک تر از قبل ببینم هم همسرم تغییر منو ببینه شاید که به امید خدا اونم بیاد تو تیم ما احساسم میگه باهم بهتر قدم برمیدارم و به موفقیت نزدیک تر میشیم
خب حالا بریم سراغ فکری ک موقع صحبت های آقا رضاو استاد عزیز اومد تو ذهنم
من چندتایی مانتو دارم برا زمستونم تازه خرید کردم عید توراه وباز وقت خرید
از طرفی مام از یک سال و نیم پیش چندتا بدهی داریم ب دوستان همسرم من میخوام این عید رو خرید نکنم و پافشاری کنم رو تصمیمم این که باید بدهی هارو پرداخت کنیم مثل آقای رضا گل
کم کم مثل استادم ک میگف من لباس نمیخریدم
میخوام همسرم اون گوشه ذهنش ک اره بدهکاریمو از ذهنش خارج کنه و رها بشه
در صورتی ک به لطف الله دوستاش خیلی خوبن و اصلا یک بارم تماس نگرفتن بابت اینکه بدهی مارو بده
ولی خب ما ک میدونیم بدهکاریم!
حالا ی سوال ایجاد شد که آیا من
باور ندارم بدون اینکه هم میتونیم خرید کنیم هم بدهی هارو بدیم؟
آیا من باید بیشتر صبر کنم تا الهام جدیدی از خدا دریافت کنم؟
از طرفیم ممکنه قبول نکنه پیشنهاد منو همسرم چون وقتی برای من خرید میکنه احساس غرور میکنه
و مورد بعدی اینه که استاد خیلی جاها گفتن ک مخالف چیزی فروختن هستن مثلا طلاهایی ک من دارم ی چندتا النگو دارم
میتونیم با دوتاش بدهی هارو کلا صاف کنیم
ولی باز میدونم اگر بخوام این کارم بکنم هم همسرم از ی طرف خوشحال ک بدهی نداریم هم ناراحت میشه ک دیگه من طلایی ندارم
هم خانوادش ک خیلی به حرف مردم اهمیت میدن ک میگن فردا مردم ببینن میگن ی دونه عروس دارن اونم النگوهاشو فروخت نتونستن از پس ی دونه عروس بربیان کمک پسرشون کنن
ولی من بخوام بفروشم میفروشم به افکار اونا نگا نمیکنم
خب نظر شما چیه راجب سوالای من ؟!
ممنون میشم جواب بدین
سلام دوست عزیز
ب نظرم بهتره ب فکر پرداخت بدهی تون باشین برای آرامش ذهن خودتون
(حتی ب نظرم اگر من بدهکار کسی باشم باعث میشه جور دیگه ای ک شاید ناشی از شرک باشه با اون افراد رفتار کنم مثلا خیلی تو ذهنم بزرگ اش کنم و کارهایی کنم ک اون خوشحال و راضی باشه و خودمو نادیده بگیرم و….)
از خدا کمک بخوایین و نشانه هارو ببینین،اگر اقدام کردین و دیدین ک کارها داره خوب پیش میره و دست های خدا ب کمک تون اومدن پس حتما بدونین ک درسته و همینطور ب ایده ها عمل کنید تا ب لطف خدا پرداخت شون کنین.
و پرداخت بدهی تون باید با برداشتن قدم های کوچک خودتون هم همراه باشه،شاید مثل همون نخریدن لباس اضافی و مهم نبون نظر دیگران در این زمینه
مطمئنا شما هم باید اقدامات عملی رو انجام بدید
و از خدا هدایت بخوایین
سلام استاد عزیزم
چقدررررر صحبتهای رضای عزیز رو دوست دارم و با اشتیاق دنبال می کنم .
ایشون خیلی صادقانه و ساده توضیح می دن و برای من بسیار لذت بخشه
استاد عزیزم نمی دونم با چه زبانی از شما و خدای خودم تشکر کنم .
من تنها نتیجه ای که تا کنون گرفتم اینه که ترسهام کمتر شده ،رابطه ام با خدا بهتر شده و ارامشم بیشتر شده کمتر غر می زنم و با همه وجود دوست دارم قدمهای اولم و بردارم
که هنوز ایده خاصی ندارم
اما شک ندارم که به زودی من هم می تونم درامد خودم رو چندین برابر کنم .
عاشقتونم با همه وجودم
یح
سلام و درود خدمت استاد که زبان گویای خداونداست برای ما و خانم شایسته ی شایسته و دوستان سایت.
خدارو بی نهایت شکر که مارو به این سایت هدایت و راه هدایت را مرحله به مرحله به ما نشان میدهد.وقتی سخنان رضای عزیر را با اون شور و حالی که دارن میشنوم ادم خودشو دراون حالات احساس میکنه.و ادم چقدر امیدوار میشه به الطاف الهی و هدایتهای خداوند.وانرژی و توان بینظیری برای عمل به دستورات خداوند.واین عمل به دستورات و الهامات خداوند مرز بین افراد عادی و پیامبران میباشد.
سلام به استاد عزیز، مریم شاسته دوست داشتنی و همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش
خیلی ممنونم از دوستانی که نتایج استفاده از دوره های استاد رو خیلی صادقانه و با عشق با ما درمیون میذارن و بشدت به همه ما کمک میکنن که این قوانین رو بیشتر و بیشتر باور کنیم و با جدیت بیشتری ادامه بدیم ، نه یه روز و دو روز، تا آخر عمرمون به این شیوه زیبا زندگی کنیم و اصل و از فرع تشخیص بدیم و به بیراهه نریم.
من و همسرم کلا هر ورودی رو به ذهنمون بستیم جز اطلاعات ارزشمند این سایت گرانبها که ارزشش رو فقط عباسمنشی ها میدونن، چون منبعی از ورودی مناسب و ارتعاش خالص الهیییییی…
ما هر روز بی صبرانه منتظر فایلهای جدید رو سایت هستیم البته با قدمها هم پیش میریم و این ترکیب نتایج، سفربه دور امریکا و قدمها به شدت عالی و کارسازه، استاد واقعا ممنونم ازتون برای این آگاهی های ناب
از رضای عزیز هم تشکر میکنم که اینقدر با کلام ساده و صادقانه نتایجشون رو توضیح میدن، درمورد خوابی که دیده بود و بهش عمل کرد و خیلی راحت و کاملا طبیعی اتفاقات براش رقم خورد… خداوند همواره پاسخ میدهد به بنده مومن . وقتی تعهد داشتی باشیم و عمل کنیم به آنچه گفته میشود خداوند مارا هدایت میکند و قدمهای بعدی واضح میشه ..
من واقعا اینها رو به شکل های دیگه تجربه کردم و احساس فوق العاده رضا رو کاملا درک میکنم.
ما هم با ایمان مهاجرت کردیم و داریم میبینم که خداوند چگونه توسط آدمهای دیگه درها رو به رومون باز کرده و داره کارهامونو انجام میده.
میخوام اینجا یه نتیجه کوچیک بگم که هم برای خودم تکرار بشه هم دوستانی که میخونن ایمانشون قوی تر بشه:
ما سال دومی هست که مهاجرت کردیم به ترکیه و سال اول با مبلغ بسیار کم که به هرکی میگفتیم، میگفت اصلا نمیشه و پول کم میارید ولی ما با ایمان حرکت کردیم و گفتیم خداااا به ما کمک میکنه … اون موقع به این شدت قوانین رو نمیدوستیم ولی با سریال سفر به دور امریکا و تعداد کمی از فایلهای رایگان یه ایمان قوی در ما شکل گرفته بود. درواقع ما مهاجرت کردیم که تنها باشیم و خدا رو پیدا کنیم و ایمانمون قوی تر بشه و امسال سال دوم زندگی ما در ترکیه است و ما خیلی راحت تر و با عزت تر اینجا موندیم با اینکه خیلی ها رو دیگه اقامت ندادن و قوانین اینجا خیلی سخت گیر تر شده ، در کمال ناباوری( صاحب کار همسرم ) براش اجازه کار گرفتن و ایشون بدون هیچ هزینه ای و در سریعترین زمان جواب مثبت اقامت کاریش اومد و اینها رو از آموزه های دوازده قدم داریم و هر روز چرخ زندگیمون روونتر میشه و زندگی دلچسب تر و زیباتر میشه برامون، در این بین دیدن نتایج دوستان، رضای عزیز ،هادی عزیز و عرشیا جان کمک بزرگی به ما میکنه که با همین فرمون بریم جلوووو خداوند پاسخ میدهد.
سپاسگزارم از استاد عزیز و مریم جون که خیلی دوستون دارم و دوست دارم در بهترین زمان از نزدیک ببینیمتون و باهاتون در مورد قوانین زیبای جهان هستی صحبت کنیم و لذت ببریم که هیچ چیز بهتر و دلچسب تر از تفکر به این قوانین بدون تغییر خداوند نیست برام.
به نام خدای مهربان
سلام مینا جان
امروز بعد از دو سه هفته مهمان اومد برامون، و چقدر متوجه تغییر دیدگاه ام با بقیه شدم، و یجورایی دیگه دوست نداشتم با چنین اشخاصی هم صحبت بشم، گرچند یه روز خودم از این گروه بودم.و هر چه بیشتر میگذره، بیشتر متوجه میشم که به چه جای با ارزشی هدایت شدم. امروز دقیقا حکم بهشت و جهنم رو داشت، انگار بودن با افراد عادی جامعه مثل جهنم میمونه و اینجا با بچههای سایت بهشت.
مینا جان، شجاعت خودت و همسر گرامی ات واقعا جای تحسین داره،
دستم تو دست من و همسرم با هم مهاجرت کنیم.
مراقب حال دلت باش.
در کنار عزیز دلت، به هر چه دوست داری راحت و آسان برسی.
یا حق
سلام رضوان عزیز
دقیقا متوجه احساست هستم
اینکه چقدر بودن با آدمهای همفرکانس حال آدم و خوب میکنه و اصلا جنس صحبتها کاملا متفاوته اینو فقط ماها میفهمیم
این سایت واقعا نعمت
خوشحالم که دوستانی مثل شماها دارم
انشاله که مهاجرت شما هم به خوشی و براحتی اتفاق میفته
سلام مینا جان
عاشقتم که اینهمه زیبا نوشتی
چقدر لذت بردم چقدر لذت بردم که
با همسرتون دارید کار میکنید چقدر
تحسینتون میکنم
انشالله در ادامه مسیر موفقتر پیش برید
پسر من هم میخواد مهاجرت کنه و
همش درگیره پولشه
و چقدر با خوندن کامنت تون ایمان
قویتر شد
و چقدر میتونه به پسرم کمک
میکنه
و مطمئنم که میتونه سکوی پرتابش باشه
عزیزم آرزوی موفقیت دارم براتون
در پناه الله متعال باشید
سلام زهرای عزیز
ممنونم از انرژی خوبت
خداروشکر میکنم که دیدگاهم تاثیر مثبتی رو دوستانم داشته
مهاجرت ایمان قوی میخواد ، انشاله که پسر شما هم مهاجرتش محقق بشه و خوشحال و شاد باشید
شعار من برای مهاجرت اینه
تو پای در ره بنه و هیچ مپرس که خود راه بگویدت که چون باید کرد
خداوند هدایت میکنه ، به شرط ایمان.
موفق و پیروز و سعادتمند باشید
سلام مینا خانوم
بهت تبریک عرض میکنم بابت جسارت مهاجرتتون و اینکه ایمانی که به خدا داشتید وخدا صادق به وعده هایی که میده است وبه قول خودش آیا خدا برای بنده اش کافی نیست
لذت ببر وانشاالله در زمانی کوتاه ماهم به مهاجرین ملحق میشیم ومیایم تا از زمین پهناور پروردگارمون رضایتش را طلب کنیم و جهان را ببینیم
سلام دوست عزیز
ممنونم از دعای خیرتون ، واقعا خداوند برای بندهاش کافیه .
تو پای در ره بنه هیچ مپرس که خود راه بگویدت که چون باید کرد…
امیدوارم خداوند راه رو براتون هموار کنه و ایمان داشته باشید تا زندگی وفق مرادتون باشه و انشاله مهاجرتتوت اتفاق بیفته