نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 27
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-26 03:27:162023-03-18 20:29:34نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد عباسمنش، خانم شایسته و آقا رضای عزیز!
این فایل لایو یکی از فوق العاده ترین تجربیاتی بود که تا حالا شنیدم … خیلی نکات جالب داشت از پوشیدن لباس های بهتر، تمیز کردن و مرتب کردن مغازه و اجرای قانون خلا، هدایت شدن توسط خدا توی خواب و اراده برای حل مشکلات! و اینکه نباید قرض بگیریم و باید پول بسازیم!
واقعا استفاده کردم و امیدوارم روز به روز هم موفق تر بشن. خیلی بهم انرژی داد و متشکرم و براشون بهترین ها رو آرزو میکنم!
باید همیشه یادمون باشه خدا نزدیکه و کافی ازش بخواییم تا راه درست رو بهمون نشون بده و هدایتمون کنه، من هم بی صبرانه منتظرم یه روزی بیام براتون بگم از معجزاتی که برام اتفاق افتاده و داره میافته! یه تعدادیشون محقق شده و بزودی کامل میشه و میام با شوق براتون میگم.
خدا به هممون برکت بده! شهود بده! الهام بده! ما رو به خودمون وانگذاره و همیشه هدایتمون کنه!
بنام خدای مهربان
درود خدمت استادعباس منس عزیز و خانم شایسته گرامی و دوستان هم فرکانسی ام و در این مورد خاص آقای رضای دوست داشتنی که واقعا ازش بخاطر به اشتراک گذاشتن تجربیاتش ممنونم و سپاسگزار استاد عباس منش هستم که زحمت این فایل رو کشیدند و با توضیحات خودشون من رو در درک بهتر موضوعات و تقویت باورهای توحیدی کمک میکنند …
الله اکبر که واقعا نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم . اولا که با دیدن فایل ،خدا میدونه چند بار استپ کردم و شروع کردم به تفکر و بعضی جاها با خدا صحبت کردن که خدایا تا الان همین که منو با این سایت اشنا کردی واقعا شکرت ولی منم میخام مثل رضا باهام صحبت کنی خدایامنم قبولت دارم خدایامنم بهت ایمان دارم نه از اون ایمانهای الکی بلکه خودت میدونی ایمانم قلبیه و از این جور فکرها و چقدر اشک ریختم و بعد از اون رسیدیم به بحث توضیح استاد در خصوص عدم گرفتن وام ( اونهم نه فقط بصورت پیشنهاد بلکه بصورت تاکید ویژه که به هیچ عنوان نباید وام یا قرض گرفت که این کار آدمهای ضعیفه ) که در اینجا بود که یهو قلبم تندتند زد و حالم یکجوری شد که مگر میشه ؟؟ وای خدای من تا الان داشتم میگفتم خدایا با من هم حرف بزن و فکر میکردم که حتما خدا باید با من هم مثل رضا در خواب حرف بزنه ولی خدا این بار بامن از طریق همین فایل صحبت کرده و اون هم اینه که تو دیشب داشتی با خانومت در خصوص خرید یک آپارتمان نقلی برای ایجاد درآمد غیرفعال صحبت میکردی و دودوتا چهار میکردید که طلاها رو بفروشیم وپس اندازمون رو جمع کنیم و مستاجر برای خونه بیاریم و ایرادی نداره بقیه اش را هم یک مقدار وام میگیرم ( نکته جالبش اینجا بود که توی ذهنم داشتم باخودم میگفتم این وام چون برای خونه است و خونه بعدا قیمتش بالا میره پس وام خوبه ) که یهو استاد و بعبارتی خدا با زبان استاد بهم گفت خیر چیزی بنام وام خوب و وام بد نداریم و اینا چرته و از همه مهمتر اینکه اصلا دنبال وام نرو و باید پولش را بسازی و بعد بری خونه رو بخری … خدایا دیگه نتونستم جلوی اشکامو بگیرم و ازت ممنوم بابت هدایتت و راهنماییت ( چشم وام نمیگیرم و حتما هر طور شده پولشو میسازم ) و از طرفی یک مقدار وام هم از قبل گرفتم که برنامه ریزی میکنم تا پرداختشون کنم و تمام بشن و آزادی قبل را پس میگیرم …. خدایا شکرت بابت آموزش امروز.. خدایا سپاسگزارم بابت راهنمایی امروزت .. خدایاشکرت بابت اینکه تونستم کامنتهای دوستانم رو بخونم و اونها خودش آموزشها و هدایتهای دیگه ای بود که امروز به من الهام شد و اونها دیگه تیر خلاص رو به باورهای اشتباه من زد و از فرط خوشحالی و منقلب شدن نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم و چقدر باورهای قوی در من ایجاد کرد که بقول خدا ” کن فیکون ” و بقول خدا ” لاخوف و لا یحزنون ” خدایا سپاسگزارم و میدونم کارهای این بنده ات را هم به بهترین شکل انجام دادی و مرا لایق داشتن نعمتهای بیشمارت دانستی ….خدایا سپاسگزارم خدایا سپاسگزارم خدایاسپاسگزارم
به نام خدای نور
چقد این فایل به موقع بود و من نمیدونستم که نباید قرض گرفت و قرض داد یعنی دوستم یسری چیزا گفته بود ولی درست توضیح نداده بود که چرا نباید اینکارو کنیم و من دقیق نمیدونستم چرا استاد میگن قرض گرفتن ، قرض دادن ،اقساط و وام خوب نیست.
اره استاد درست میگین به اندازه ای ایناها ذهن ادمو درگیر میکنه که تمام صب تا شبش تمام لحظه هایی که میخواد چیزی واسه خودش بگیره هعی اون قرض ها یادش میاد من یه مبلغی رو از دوستم قرض گرفته بودم با اینکه مبلغ زیادیم نبودا ولی تموم فکرم این شده بود که یجوری خدا بم پول برسونه که قرضشو بدم که خداروشکر قرضشو دادم.
از اون موقعه به بعد بود که اصلا شرایط این پیش نیومد که قرض بگیرم خداروشکر دستم خالی نشد و جوری شد من به همون دوستم قرض دادم که بعد نیازم که شد بدون اینکه بش بگم خودش برام واریز کرد ولی از این لحظه به بعد تعهد میکنم که نه قرض میگیرم،نه قرض میدم،نه وام میگیرم و نه چیزی که بهم حس بد بده رو انجام بدم.
“وقتی این حد از تعهد و داشته باشی درها باز میشه و راه ها بهت گفته میشه”
“اصل اینه که شما باید بتونی پول بسازی خودت باید اینکارو کنی و خداوندوباور کنی نه اینکه قرض بگیری نه اینکه وام بگیری”
“من اگر چیزی رو میخوام اول باید پولشو بسازم و بعد بخرم اگر پولشو ندارم میسازم و بعدا میخرم”
“وبعد میبینی که چه درهایی برات باز میشه که قبلا بسته بوده.وقتی بدهیتو به دیگران میدی وقتی که دیگه قرض نمیگیری پولایی رو میسازی که به لطف و فضل پروردگار که اصلا قابل مقایسه با قبل نیست بخاطر ارامشی که داری چون وقتی بدهکاری ارامش نداری و نمیتونی ارامش داشته باشی نمیتونی به ایده هات عمل کنی”
“ولی محض اینکه ادم قانون و درک کنه و از همونجایی که هست شروع کنه و خداوندم تو بقیه کارا کمکش میکنه وقتی اینکه ما متعهد هستیم وقتی میبینه ما به اپشنای دیگه ای فکر نمیکنیم نگی اگر مجبورشدم قرض بگیرم ولی کمتر قرض بگیرم؛نه باید بگی نه من هرگز اینکارو نمیکنم چه قرض گرفتن چه قرض دادن”
خدایا شکرت برا دریافت این اگاهی ها خدایا شکرت برا این هدایت شدن به موقع خدایا شکرت که هرروزم یه معجزس خدایاعاشقتم که انقد عاشقمی.
شاد سلامت موفق و ثروتمند باشید.
سلام بر همه عزیزان
و چقدر این سری از نتایج تاثیر خیلی بیشتری از بقیه قسمتها بر من گذاشته انگار که مجدد قانون و دارم گوش میدم از اول
بیشترین تاثیرش که هردفعه تو هر موقعیتی دارم بهش فکر میکنم اینبود که استاد گفتن هرچقدر که روی خودت کار کنی نتایج و میبینی اگه نتایج بزرگ نیس تو تغییر بزرگی نکردی و تمام این چند وقت برام مرور شد بله درسته من کلی معجزه دیدم کلی تغییر شخصیتی تغییر فرکانسی تغییر مکانی و کلی تغییرات چشمگیر داشتم اما هنوز اوضاع مالیم تغییری نکرده بود اوضاع توحیدیم توکلم محکم نبود تو مرور این فایل ها استاد گفتن من هرکجا که غیبتی از شخص سوم میشد زیپ دهنمو میبستم یا هندزفری میزاشتم شرکت نمیکردم تو چیزهای منفی و من فکر میکردم منفی ها فقط شرکت نکردن تو بحثهای کمبود مالی شرکت نکردن تو بحث سیاسی و خلاصه راه اکثر مردم و نرفتنه در صورتی که یکی دیگه از راههای اکثر مردم غیبت کردنه نبود شخص ثالث و من هنوز این وجه و تو خودم داشتم حالا همینو با شوخی خنده راجع به یسری چیزهایی که به شخص سوم مربوط بود میگفتم اما بالاخره داشتم اونو قضاوت میکردم یا درباره اون ادم وقتی حضور نداشت نکات منفی ش و میگفتم کم شده بود اما هنوز در من وجود داشت یاد گرفتم که ریشه کن کنم این موضوع گله شکایت نکردن و که دیگه چند روز واضح دارم اگاهانه انجامش میدم اگاهانه نکات مثبت میبینم و هربار میخوام عملی انجام بدم میگم ببین قانون اینه مثل استاد مثل اقا رضا که با اینکار نتیجه گرفتن توام باید اینوری بری نه اونوری و ذهنم خاموش میشه
یه موضوع مهم دیگه هم که تو این فایل بهش اشاره شد قرض و وام نگرفتن و قرض ندادن که کلن استاد خط قرمزشونه و تقریبا همه جا که موضوع بخث مالی هست استاد همیشه بهش اشاره میکنه و اقا رضا باز مثال عالی زد در رابطه با هدایت الله که تو خواب باهاش صحبت کرده بود این هم مجدد برای من درس داشت اینروزا گوشامو برای شنیدن و نشانه هدایت تیز کردم و این الارم و گذاشتم که اون صدایی که برام میاد یا بهر دلیلی حسش میکنم همونه که بهم حس خوب میده اکه حس بد یا حس دودلی وشک میده صدای الله نیست
تا فایل وگوش دادم یادم افتادیه بدهی کوچیکی به یکی از دوستام داشتم که چون مبلغش کمبود هی پشت گوش مینداختم بعد این فایل سریع رفتم پرداختش کردم وام و قسط انچنانی هم ندارم یعنی وقتی با استاد اشنا شدم و ایشون گفتن نباید وام یا قسط داشته باشی که تمرکزتو از بین ببره یا وام گرفتن کار ضعیفاست دیگه سمت هیچ قسط و وامی نرفتم یدونه قرعه کشی خونکی هست که مال 3سال پیش و هنوز بخاطر باورهای مالی بدم برنده هم نشدم و اونو پرداخت میکنم که تا چند ماه دیگه تموم میشه حالا اونم یه ایده ای اومده براش تو ذهنم که اگه خدا نشانه هاش وبده عملش میکنم واز شر این قسط هم خلاص میشم و تماام وازاد اوایل همین امسال بود که همین اشنایی که پیشش قرعه کشی داریم با یه مبلغ وسوسه انگیزی و قسط های مبلغ پایینی اومد پیشنهاد داد بهمون اما هم من هم خواهرم قبول نکردیم دیگه بریم تو این دام البته بگم یکم وسوسه ونجوا سراغ من اومد حالا خواهرموخبر ندارم اما خداوند کلام الله و بالا اورد و اون صدا هم خاموش شد
رضای عزیز تکبه تک حرفهات مثالهات روندت تکاملت بسیار تحسین برانگیزه خیلی خوشحالم دوستایی مثل شما رودنبال میکنم و خوشحالترم که استاد ماهی چون عباسمنش دارم از مریم عزیزم هم سپاسگزارم خدایا شکرت ️
به نام خداوند مهربان
با سلام خدمت استاد عزیزم و اقای عطار روشن
بی مقدمه اول بگم منم قرضو وام دارم
و بعداز چندین بار گوش دادن این فایل قلبم به شدت داره تاکید میکنه بدهی ها رو بده مثل رضا ایا نمیبینی که رضا داده پس تو هم میتونی بدی
از اینور مغز و نجوا ها میگه اگه بدهی ها رو بدی خوب میخوای چه کار کنی وام نگیری و قرض نکنی چطوری میخوایی خونه بخری ماشین بخری و اطرافیان منم چون همه وام گرفتن
من الان این هارو که دارم میگم در شرایطی هستم که 4ماه مونده به پول پیش خونم
و وامی که 4 درصد اماده دریافتش هستم و فقط باید ضامن رو ببرم تحویل بدم
من تصمیم قلبی رو گرفتم که قسط ها رو به پایان برسونم
چقدر سخته کنترل ذهن ولی خودمو متعهد کردم که بدم بره این قسط ها رو و ازاد کنم خودمو
خدایا ازت میخوام که منو هدایت کنی و قرض هامو پرداخت کنی
وای چقدر من حالم خوبه
خدایا ازت میخوام ایده هاروبهم بده
سلام خدمت استاد عزیزم استاد مهربانم. مهربانترین دست خدا روی زمین وخدمت مریم بانوی زیبا ونازنین.. طبق قولی که به خودم دادم که یه چندروز دیگه میام همین جا وکامنت میزارم که منم به روش آقا رضا عمل کردم ونتیجه گرفتم الان اومدم کامنتمو بزارم.. اولا که استاد جان بی نهایت ازتون مچکرم مچکرم مچکرم بابت فایلهای دانلودیتون که نباید اسمشو گذاشت فایلهای رایگان باید گفت گنجهای ناب که شما منت سر ما گذاشتید واین فایلارو دراختیار ما گذاشتید مرسی بابت هدیه ارزشمندتون.این فایلها طلاوگوهرهس که ازاونم بیشتر به شرط اینکه باجون دل گوش کنیم وعمل کنیم وعمل کنیم که عمل کردن مهمترین قسمت کار هس. عمل کنین واونوقت از نتایج عمل کردنمون لذت ببریم… استاد من الان نزدیک به 17-18روز هس که به لطف خدای مهربان برگشتم به سایت ودارم تمرکزی شب وروز رو خودم کار میکنم هرفایل وچندبار میبینم نکته برداری میکنم درصورتی که قبلا اینطور نبود.. کمتر حرف میزنم وبیشتر درسکوتم فکر میکنم که چه باورهایی بسازم درجهت پیشرفت زندگیم.. استاد خداروشکر این مدت کم حالم خیلی عالیه. خیلی سپاسگزارتر شدم هرروز که میگذره قانون وبهتر درک میکنم. خلاصه هیچوقت تااین حد حالم خوب نبوده.خداروصدهزارمرتبه شکر.. استادمن تقریبا چندین ماه هس که یه بدهی به یه نفر دارم که واقعا برای ماسنگین هس . مبلغ بدهی 60میلیون تومنه. تواین مدت پیش صدنفر رو زدم چندین بار رفتم واسه وام.. چندین نفر بهم قول دادن. حتی شوهرم ماشینشو فروخت وگفت یه ماشین کوچکتر برمیداریم وبامابقی پول بدهی وتسویه میکنیم.. ماشین وفروختیم ماشین کوچکتر هم برداشتیم اما مابقی پول هنوز گیرمون نیومده که اینم خودش یه داستانی داره که الان نمیشه تو کامنت نوشت.. خلاصه میخام بگم که ماتواین مدت روهمه حساب کردیم غیر خداوخدا هم خوب چک ولگدتاشو بهمون زد. تاخداروشکر دوباره اومدم سمت سایت ونشستم به قول آقا رضا رگباری رو خودم کار کردم.. ارتباط تلفنی هامو قطع کردم حتی با خونواده خودم مگر درمواقع ضروری اونم درحد2-3دقیقه..فضای مجازی وکات کردم وفقط فایل گوش میدم.. دقیقا پریروز من فایل نتایج دوستان قسمت 11روگوش کردم درمورد بدهی آقا رضا.. ناخودآگاه اشکم سرازیر شددوسه بار فایلو نگاه کردم وگفتم منم همین کار آقا رضا رو انجام میدم. شب که خاستم بخابم دفترمو آوردم بالای سرم عین حرفای آقا رضا رونوشتم وگفتم خدایا تو خودت امشب بیدارم کن وبهم بگو من چیکار کنم وخابیدم وقتی بیدارشدم دیدم ساعت 8صبح هس. تابیدارشدم گفتم خدایا چرا دیشب صدام نزدی یه زره دلم گرفت ولی خیلی زود به خودم اومدم گفتم آقا رضاگفت من هزارباراین جمله رو گفتم هرشب وهرصبح از خداخاستم تایه شب خواب دیدم. توکه تازه دیشب درخواستتو نوشتی یه کم صبر کن. خلاصه دفترمو آوردم شکرگزاریمو نوشتم ودوباره درخواستمواز خدا نوشتم. باز ظهر یه بار نوشتم. شب که خاستم بخابم بازم نوشتمو خابیدم.. نصف شبی خداشاهده بدون اینکه خوابی ببینم از خواب بیدارشدم، بلندشدم همین طورکه تو رختخواب بودم نشستم دوباره اومدم بخابم که هنوز سرم روبالش نرسیده بودیهو گفتم خدا، خدا، این خداست صدام کرده رفتم ساعت ونگاه کردم دیدم ساعت 4هس دیگه نخابیدم رفتم تو حیات شروع کردم صحبت کردن باخدا. منتظر جواب بودم توذهن خودم دیدم نه جوابی نمیادگفتم مگه تو منو بیدار نکردی که جوابمو بدی خب بگو باید چیکار کنم.. دوباره درخواستمو ازش کردم خدایا تو باید بدهی بنده تو بدی بگو چیکار کنم یه نیم ساعتی تو حیات بودم دیدم نه جوابی نمیاد برگشتم تو رختخوابم. همینجور که دراز کشیده بودم وتوفکر بودم یهو صدایی تو گوشم بلند شد خداشاهده استاد به جان بچم اینقده صدا واضح بود که قشنگ معلوم بود خودِخدا هس، سه بار صدا گفت لاخوف لایحزنون.. گفتم چی؟ لاخوف لایحزنون وزدم زیر گریه.. گفتم نگران نیستم ترسیدن هم نمیترسم چون ایندفه توکلم به خودته شاید باورتون نشه ولی میگم به همون خدا قسم به جان بچمخودخدابوداصلا قلبم تندتند میزد اشکام امون نمیدادن بین همین حرف زدنام باخدا دوباره صدا اومد که به جای اینکه تمرکزت رو بدهیت باشه بابت پرداخت بدهیت خداروشکر کن.. ودیگه صدا قطع شدبلند شدم دفترمو آوردم واین جمله رو سه بار نوشتم خدایا قلباوعمیقاازت مچکرم که بدهی بنده تو پرداخت کردی.. وخابیدم صبح ساعت 7:20دقیقه از خواب بیدارشدم هم اول شکرگزاریم وهم پایان شکرگزاریم دوباره شکرگزاری بابت پرداخت بدهیمم نوشتم.. ساعت 11تو اشپزخونه بودم رفتم دفترمو اوردم دوباره نوشتم.. شوهرم بیرون بودساعت1رب کم اومد خونه رفت تو اتاق لباساشو عوض کنه صدام زد خانم زنگ بزن به این بنده خدا یه شماره کارت ازش بگیر یه 25تومن بزنم به کارتش.. استاد خداشاهده من که شوکه شده بودم فقط جیغ میزدم میگفتم خدایااااااا شکرتتتتت.. شوهرمو وپسرم همیجور مات داشتن نگاه من میکردن.. گفتم شما نمیدونی کار خودشه.. بدهیمو پرداخت کرد کلی گریه کردم استاد از خوشحالیا گفتم ببین وقتی حسابت رو خدا باشه چقدر قشنگ همه چیو جور میکنه.. باور کنیم که خداوند بما نزدیکه وما دسترسی مستقیم وبی واسطه ای به این نیرو داریم.. خدایا صدهزار مرتبه شکرت.. خدایا شکرت خدایا شکرت کامنتم خیلی طولانی شد ولی اومدم اینجا بگم که میشه میشه فقط کافیه باورش کنیم.. استاد عزیزم خیلی ازتون مچکرم وخداروبینهایت سپاسگزارم که شما رو سر راه من قرارداد. بابت سایت وزحماتی که برای دوره ها میکشید سپاسگزارم هم از شما هم ازخانم شایسته مهربان.. هم از آقا رضا که از نتایجشون گفتن ماهم نگاه کردیم عمل کردیم وخدارو شکر نتیجه هم گرفتیم خیلی خیلی زود.. ان شاء الله که همونطور که خدا خودش بخشی از بدهی وپرداخت کرد مابقیش هم پرداخت میکنه.. خدایا صدهزار مرتبه شکر خدایا شکرت شکرت شکرت.. ان شاء الله که خیلی زود بیام بازم از نتایج عالیم کامنت بزارم ممنونم از استاد عزیزم که همچین بستری ومهیا کردید که مابتونیم ازش استفاده کنیم ولذت ببریم.. درپناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت.. ان شاء الله بیام از دستاوردهای مالیم براتون کامنت بزارم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
من از اوایل آشنایی با شما حدودا یه ماهه
که خیلی دوس دارم دوره هاتون رو یکی یکی تهیه کنم و واسه خودم و رسیدن به رویاهام کارایی انجام بدم
چون واقعا به این مسیر ایمان دارم
چند روزی بود که تلاش میکردم و یه فکرایی کردم تا خودم یه مقدار پول جور کنم و حتما یه دوره تهیه کنم
ولی هیچ کدوم از کارام درست پیش نمیرفت
تا اینکه نشانه ی امروزم من و به ریشه مشکل هدایت کرد تا حلش کنم
همیشه به این معتقد بودم که قرض و وام باعث میشه برکت از زندگی آدم بره،و این و تجربه ام کردم،همیشه ذهنم درگیره و میشینم حساب می کنم که چه زمانی میخواد تموم بشه.
ولی با دیدن این فایل به خودم گفتم که دیگه تمومه،باید به هر نحوی شده یه کاری بکنی،الان هدفم فقط تصفیه بدهی هاست
چند تیکه از وسایلا ی اضافی خونه رو میخواستم بفروشم و دوره بخرم،ولی فهمیدم تا وقتی بدهی دارم من تغییر نمیکنم و به نتیجه ای نمیرسم
امروز با یه مقدار پولی که داشتم شروع کردم از بدهی های کوچیک به تصفیه کردن
چند روز دیگه ام میخوام طلاهام رو بفروشم و باهاشون وام هارو تصفیه کنم
و میدونم که خدا بزرگه و مهربون،من آگه قدمی بردارم حمایت و هدایتم میکنه،تا بقیه ی وام هارو تصفیه کنم
و بعد به امید خدا و با ایمان کامل و با فکر آزاد و خیال آسوده دوره هارو تهیه و واسه تغییر خودم و زندگیم و رسیدن به رویاهایی که همیشه تو سرم بودن و دیگه ناامید شده بودم از رسیدن بهشون قدم های کوچیک بردارم و دوره تکامل ام رو طی کنم
خدارو شکر میکنم برای هدایتش
خدارو شکر میکنم که تو این مسیر قرار گرفتم
خداروشکر میکنم برای داشته هام
خدارو شکر میکنم برای وجود نازنین استاد و عزیز دلش
خداروشکر میکنم حتی واسه هدایتش برای نوشتن این متن
سلام استاد عزیزم. سلام مریم خانم عزیزم.
الان که این کامنت را مینویسم شما در سفر به دور آمریکا هستید در ایالت زیبای کلرادو.
خداروشکر میکنم بخاطر تک تک فایلها و زیبایی هایی که شما میبینید و با ماهم به اشتراک میگذارید.
بینهایت ازتون سپاسگزارم.
من دیروز وقتی زدم روی هدایت امروز، خداوند هدایتم کرد به این فایل بی نظیر.
حالا خواسته من تغییر در شرایط مالی، مستقل 100 در 100 شدن در کارم هست، مسافرت رفتن و لذت بردن از زندگیم و آزادی زمانی و مکانی و مالی است. قدم هایی براش برداشتم و هر هدایتی میشدم را انجام میدادم.
اما وقتی این فایل را گوش دادم، حیرت زده شدم.
من چند وقتی بود درگیر یه کاری بودم که خب بارها از تضادهایی که پیش اومد ولی باعث شد پیشرفت کنم صحبت کردم. اما بدهکاری به مردم هم جزوی از این تضاد بود. بدهکاری ای که من ازش واقعا بیزار هستم.
یعنی بدترین قسمت این تضاد بود واسم تا الان که داره شرایط اوکی میشه دوباره تضادی دیگه بود و خلاصه بگم، امروز خداوند بهم گفت اگه میخوای شرایطت تغییر کنه شروع کن تمام بدهی ها را تسویه کن.
آخ که سخته ولی از صبح تا الان با خودم کلنجار رفتم و گفتم ببین باید ایمانتان نشون بدی. از فردا که روز کاری جدید شروع میشه میرم تو دل این کار و حتما باید حلش کنم این مسئله را. (استاد 12 دقیقه بیشتر از نوشتن کامنتم نمیگذره حسم گفت همین الان شروع کن و انجامش دادم.) به راحتی. حلش میکنم. قطعا این اتفاق می افتد.
چون با قول شما این قانونش هست. نه اینکه بخوام جنگ و درگیری داشته باشم، میخوام شروع کنم به تسویه با مردم. هر چند هنوز کامل به پولم نرسیدم ولی از این به بعد شروع میشه ان شاءالله.
استاد خیلی درس ازتون یاد گرفتم. ان شاءالله بتونم توی این مسیر زیبا بمونم و با عشق ادامه بدهم و لذت ببرم از زندگیم. ان شاءالله بتونم توی یک مسیر مستقیم بمونم و شاخه به شاخه نشوم.
ان شاءالله بتونم بندگی خداوند را بکنم و قدرت را به هیچ کس به غیر از خداوند ندهم تا به اون چیزی که میخواهم برسم.
درس های زیادی از همین فایل گرفتم که کاملا بدرد کسب و کارم میخوره. ازطرفی بیاد آوردم چه مسیری را رفتم که به شرایط خوب برسم و چی شد که به نازیبایی ها و الگوها برخوردم.
ان شاءالله به زیبایی های بیشتر برسم.
مثلا استاد الان چند روزه کامل رها کردم و به هدایت ها عمل میکنم و تجسم میکنم هم هدایت شدم به یک مکان زیبای کوهستانی تازه بدون هزینه. هم یه نشانه جالبی که امروز واسم اومد این بود که من با اینکه تو دوره قبلی از لحاظ مصرف برق به نظر خودم فرقی با قبل نداشتم، قبض برقم صفر اومد. به عنوان تخفیف. اینم خداروشکر یه نشانه است که در مسیر درست هستم.
بی نهایت ازتون سپاسگزارم استاد عزیزم و آقا رضای عزیزم. چقدر عالی بود این نکات این فایل.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام استاد عزیزم
من بارها و بارها قبلاً این فایل رو گوش داده بودم اما امروز که گوش دادم ایمانی در من به وجود اومد به شکل عمل کردن…
بارها بهم گفته بودید که باید در مدار باشی تا متوجه بشی فایلها چی گفته میشه و هر بار میتونی نکته جدیدی بشنوی…
امروز روزی بود که من از این فایل یه نکته جدید و عملی شنیدم.
که باید توی زندگی اجرا کنم منم یه بدهی دارم به برادرم که هر ماه بهش یه مبلغی رو پرداخت میکردم ..
در واقع قدم به قدم میخواستم این بدهی رو صاف کنم وقتی صحبتهای شما رو شنیدم تو این فایل گفتید من سمینار اجرا میکردم اما چون بدهی داشتم برای خودم کفش نمیخریدم که بدهی صاف کنم.
وقتی اینو شنیدم به خودم گفتم ببین استاد چه جوری متعهد بوده پس تو هم همین کارو کن هر پولی که توی حسابته رو برای بدهیت بپرداز و بعد از اینکه این فایل تموم شد من یه قسمت دیگهای از بدهیمو دادم…
اصلا انگار افکارمن بعد این فایل عوض شد…
انگار گف این بدهیو هرچی زودتر بده
تا زودتر رها بشی
تا دیگه آزاد بشی
تا دیگه درگیر حاشیه نشی ( چون این بدهی باعث میشد که برم تو حاشیه ، که نشتی انرژی داشته باشم … ولی دیگه انگار برام واضح شد الان که اینجوری هم آزاد میشی ، هم نشتی انرژی گرفته میشه)
عزت نفس من چقدر بااین تصمیم بالاتر رفت… خدایا شکرت که در مسیر درست منو قرار دادی
بعد اینکه این صحبتارو شنیدن البته که نجواها شروع شد … گفت تو چند روز دیگه قراره دانشگاه قبول بشی ، قراره کلی کار کنی این پولو نگه دار …
ولی بهش گفتم نه .
گفتم خدا خودش درستش میکنه.
یجوری از یه راهی که من نمیدونم...
قلبم باز شده واقعا…خدایا شکرت
ممنونم استاد برای این آگاهی ها برای این حجم از خالص بودن…
خداروشکر برای این فایل الهام بخش .برای رضا جان برای ایمان رضا جان
سلام استادم سلام به خانم شایسته و آقای عطاروشن و بقیه ی دوستان
چقدر میفهمیدم و درک میکردم که آقای عطاروشن وقتی صدای بلندی رو تو خواب شنیدن و پخش میشده به صورت عربی، چقدر متوجه بودم و حس میکردم از چه موقعیتی صحبت میکنن،
٢ بار تجربه ی همچین چیزی رو داشتم ..
دفعه ی دوم که این اتفاق افتاد من از روزها قبلش به خدا میگفتم، خدایا من بازم میخوام باهام صحبت کنی و صدات رو واضح بشنوم…
و اون روزها فکرم درگیر موضوعاتی بود که به خدا میگفتم خدایا چیکار کنم و از طرفی هم میگفتم چرا نمیشنوم صداتو ، باهام حرف بزن ..
تو خواب و بیداری بودم .(منم حواسم بود اون موقع ها که دفتری کنارم باشه ک خدا حرف زد یادداشت کنم) و چون منتظرش بودم اتفاق افتاد، ٩ صبح بود خواب و بیدار بودم … یعنی بیدار شده بودم بعد گفتم یکم چشمامو ببندم، واقف بودم به حالم و محیط اما همزمان انگار خوابم بودم، نمیدونم چطور بگم ، به هر حال یهو خودم رو تو یک ارتفاعی دیدم که خیلییییی زیاد بود منظره ی بسیار قشنگی بود خورشید و آسمان و نمیدونم غروب بود انگار… یه صداییی انگار که از یک اسپیکر بزرگ پخش میشد ، انگار اکو میشد میپیچید تو اون فضا و کوه ها… اصلا چند ثانیه طول کشید این اتفاق ولی عالی بود احساسش، شنیدم صدا داره میگه أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ گفتم چی چی؟؟؟!!!! (الان که دارم مینویسم موهای تنم سیخ شد)
گفتم چییی؟؟ گفت أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ، تازه من به یه شکل دیگه شنیده بودم یعنی چون بلد نبودم این أیه رو و نشنیده بودم ، یه چیزی حدودی فهمیده بودم ، اما وقتی جستجو کردم فهمیدم منظورش چی بوده و منی که اصلا نمیدونستم این آیه چی هست، بعدا دیدم استاد تو فایل ها تکرار کردن ولی خب من یادم نبوده ، نشنیده بودم، نفهمیده بودم..،
و معنیِ آیه که:چون چیزى را بخواهد، به آن گوید: «باش» پس بى درنگ موجود مى شود.
کلا منظور رو اینجوری برداشت کردم که بابا تو بخواه من کن فیکون میکنم، من اجابت میکنم ، موجود میشه…
دیگه دیوونه شدم، بعد از اون ،اتفاق های زیادی تو زندگیه من افتاد که گواه این بود که من خواستم و موجود شده… الانم هر موقع از خدا چیزی میخوام ، میگم خدایا خودت بهم گفتی کن فیکون میکنی…
و یک سری اتفاقات میفته برام عجیب..
دوست دارم یه مورد دیگه ام بگم طولانیه اما خالی از لطف نیست..
دوران پندمیک مادر و برادر من دچار اون بیماری شدن شدید … دیگه لازم نیست توضیح بدم برادرم ٢6 سالش بود و دکتر گفت اوضاع اصلا خوب نیست جفتشون بستری بیمارستان شن… زیر دستگاه اکسیژن و تحت مراقبت…
من نپذیرفتم ، گفتیم هر آنچه که نیاز باشه رو میخریم تو خونه نگهداری میکنیم ازشون، اولش کلی گریه کردم و با دوستم که ایرانی نبود صحبت کردم و ایشون گفت آروم باش ، قرآن بخون… نفهمیدم چرا باید قرآن بخونم اما گفتم باشه… ٢ تا خواهرام رفته بودن بیرون، باید یک دارو، آمپولی بود که پیدا میکردن و تا ظهر به دکتر میرسوندیم که براشون میزد تا بتونه کمکشون کنه، من موندم با مامان و برادرم و اون شرایط که داداش من آدمیه ک هیچی نمیگه ولی من میفهمیدم حالش رو یعنی اصلا نیازی به گفتن نبود… شب قدر بود، مامانم داشت گریه میکرد هم از درد هم از دعایی که گوش میداد، به مامانم گفتم به جاش با خدا صحبت کن، دعا کن ،بگو من تازه میخوام کلی سفر برم زندگی کنم و لذت ببرم از زندگی ، پس خودت حالم رو خوب کن… بهش بگو نمیدونم چطوری اما تو شفا بده..
اومدم تو اتاق دیدم داداشم بیداره به اونم گفتم توام با خدا صحبت کن، میدونم قبول نداری و اعتقاد نداری ، اما امتحان کن، بگو خدایا من جوونم تازه تو مسیر موفقیت افتادم، تازه وکیل شدم ، میخوام کلی کار انجام بدم، کلی ثروت بسازم و به جاهایی که میخوام برسم،،، خودت حال منو خوب کن.. یه لبخند زد سر تکون داد …
من تا ساعت ٢ شب همش بالاسر مامانم و داداشم بودم.. هی تو ذهنم میومد قرآن بخون ، وقت نمیکردم… خواهرام رسیدن گفتن دارو پیدا نمیشه!!! گفتم میشه حالا تا صبح ، خیلی ها داشتن پیگیری میکردن برامون، دوست خواهرم گفت صبح یه نفر رو میفرسته ٢ تا داروخونه تو تهران هست که گفتن اونا دارن… و قیمت داروها همه میدونن که تقریبا بالا بود، گفتیم اشکال نداره سلامتیه اینا مهمِ…
خلاصه نشستم رو تختم گفتم خدایا اخه قرآن رو بخونم چی بشه…
حالا ولی میخونم، نمیدونم از کجا شروع کنم! چی بخونم ،
خدایا فقط یه چیزی بگو من به مامانم و داداشم بگم آروم شن یکم… قرآن رو باز کردم این آیه آمد:قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقِیما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ
به آن دو تن بگو دعایشان مستجاب شد، پس امیدوار باشید و استوار باشید و…
هر وقت بهش فکر میکنم دیوانه میشم…گریم میگیره..
به خواهرام گفتم بچه ها ببینید چی داره میگه..
اینا حالشون خوب میشه، داروهام پیدا میشه…
صبح به مامانم گفتم ببین آیه چی اومد خدا صداتون روشنید و میگه خوب میشی دعات مستجاب شد…
برامون همچنان داشتن دنبال دارو میگشتن ،گفت رفتم یه داروخونه گفت داروها تموم شده تا من رسیدم، یهو همه بهم نگاه کردیم ، گفتم بچه ها خدا گفت استوار باشید ، نا امید نشید ، از جاهلان نباشید…
و امیدمون رو حفظ کردیم تا اون آقا برسه داروخونه ی بعدی… ١ ساعت نمیدونم چقدو طول کشید! دوست خواهرم زنگ زد گفت داره دارو ها رو میگیره و بگو چیییی!!!!!!
داروهایی که اونروز ها هرکی یک قیمتی میداد و ما هم انتظارش رو هم داشتیم بالاخره هر قیمتی که شده بخریم، دوستمون گفت این رانندم که فرستادم گفته من دفتر چه دارم میخوای تو دفتر چه ی من بنویسی داروهارو براشون و به طرز معجزه آسایی تمام داروها رایگان شد… اصلا دقیقا داستان یادم نیست ولی ما خودمون میدونستیم باید چندین میلیون بدیم ولی حتی اونم پرداخت نکردیم… خدا به طرز معجزه آسایی رایگان رسوند بهمون.
معجزه از این بالاتر و داروها رو آورد درمان رو شروع کردن و خوبِ خوب شدن و وعده ای که خدا داد محقق شد. هر بار مرور میکنم این داستان رو هم گریه میکنم و هم موهای تنم از قدرت خدا سیخ میشه..
و نمیدونم چرا فراموشکاریم !!!
خدایا ببخش منو و دوباره گوشم رو شنواتر کن برای شنیدنِ صدات