نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و آقا رضای دوست داشتنی

    بسیار ممنونم از اینکه دقیق با جزییات توضیح میدید ولی اصل رو بیان می کنید

    دقیقا این نقطه استارت مهم هست که خیلی از ما در شروع کار مشکل داریم و با این مثال های عالی و دقیق شما بهتر متوجه روند تکامل میشیم.

    دقیقا در بخش مالی اول پرداخت بدهی و صفر شدن اقساط هست

    خدا رو شکر می کنمکه از ابتدای زندگی م مخالف وام گرفتن و قرض گرفتن و قرض دادن و کلا چک و این چیزها بودم

    حتی در خیلی نقاط شرایط قرعه کشی میزارن که افراد جمع میشن و هر ماه یا هر هفته بر اساس قرعه کشییک مبلغ روبه یک شخص میدن

    من حتی با اون مخالف بودم

    حتی بیمه اعتقادی بهش ندارم و یادمه حتی از دوران مدرسه که مادر و پدر میگفتن شغل کارمندی ، من هرگز موافق حقوق ثابت و بیمه و حقوق باز نشستگی نبودم و میگفتم نباید زندگی م جوری پیش بره که نیازمند حقوق بازنشستگی باشم.

    البته بگم بخاطر کلی باور غلط هیچگونه موفقیت مالی تا به اینجا نداشتم.

    و جدیدا فقط برای چند خرید با قیمت بسیار کم قسطیبوده که البته مبالغ بسیار پایین زیر یک میلیون تومان بوده

    و الان ماه هاست که دلم میخواد جدا زندگی کنم واز فرکانس های بسیییییار منفی خانواده دور بشم

    به اشکال مختلف اطرافیان بهم گفتن که باید پام بگیری

    ولی نپذیرفتم و میگ من باید این پول رو بسازم

    باید حس لیاقت در من بوجود بیاد

    و الان حدود یک ماه هست که سعی می کنم شب ها اتفاقات خوب روز بنویسم

    وخودم متعهد کردم با همین چیزهایی که بلد هستمدر زمینه کامپیوتر و کلا کارهای اداری بایداز همینجایی که هستم و برای یک خدمات چاپ باحقوق 800هزار تومان که تازه از همین ماه شده یک میلیون ودویست هزار تومان درامد بدست بیارم

    کارهایی از قبیل ثبت شرکت انواع ثبت نام های اینترنتی تعمیرات لپ تاپ و… بلد هستم

    یادمه چند هفته پیش خداوند در قالب یک دوستی اومدو بهم گفت معصومه 800 هزارتومان چیزی نیست تو با چیزی که بلدی حداقل باید ماهی15 میلیوندر آمد داشته باشی

    اون لحظه من به خودم گفتم ببین معصومه دپستت تو روباور داره که با همین تخصص هات که از نظرخودت اصلا چیز خاصی نیست باید ماهی چندین برابر درامد داشته باشی پس خودت باور کن.

    دقیقا ازهمون زمان اتفاقات برای من شروع شد

    و من یک باور خوبی کهدر خودم ایجاد کردمهمین عبارت« خدا برای من تبلیغ میکنه نیازی به هزینه تبلیغات نیست» جالبه من از زمانی که وارد بازار شدم اعتقادی به تبلیغات نداشتم اینکه در تمام جهان بر تبلیغات تاکید دارن

    وزمانیکه برای اولین بار استاد این جمله رو گفتن من از شادی به خودم افتخار کردم که اقا فکرت درست بوده.

    و من به خودم میگفتم کار خودش پیش میاد و یک اشنایی برای ثبت شرکت سراغ من گرفت که ازطریق یکی که براش ثبت شرکت کرده بودم متوجه شده و اومده سراغ من ( این یعنی خدا برام تبلیغ میکنه و نیازی نیست من دنبال رزق برم و خودش رزق و میاره)

    بعد از جهات دیگه اگه خریدی داشتم بدون اینکه بخوام به من تخفیف میدن و همون قیمت مد نظرمن از من درخواست میکنن

    و از اونجا شروع شده کارهایی مثل قطعه عوض کردن لپ تاپ و…. که همه این ها ازآشنایان خودمه.

    و یک نکته مهم که باید بگم: قبلا بخاطر ترس از مشکل من خیلی چیزها رورد میکردم مثل همین تعویض قطعات لپ تاپیا ثبت نام های اینترنتی حساس و…. چون میگفتم دردسر داره و اگه مشکلی پیش بیاد من که در حد100 هزارتومان هم پس انداز ندارم بابت خسارت

    ولی به خدا گفتم خدایا دیگه نه نمیگم

    وبر این ترس غلبه میکنم . چطور؟هروقت نجوا میاد که نکن دردسر داره ردش کن ،من میگم خدا خودش هدایتم میکنه نمیزاره اتفاق بدی بیفته

    با اینکه ذهن من همش دنبال پیشبینی های اتفاقات بد هست ولی سعی میکنم صداش کم کنم در ذهنم.

    و هر کاری میاد نه نمیگم و حتی اگه کاری بلد نباشم میگم امتحان میکنم

    کارهای اداری مثل طی کردن روند اداری پروانه ساخت ، تغییر کاربری ، هر کار اداری که کارفرما زمان ش نداره من پیگیر میشم

    این یک خوبی دیگه هم داره که من هم از کارهای اداری سر در میارم و هم روابط عمومی م در اجتماع بهتر میشه که من یکی از نقاط ضعف پاشنه اشیل برای من. چون به شدت فرد درونگرایی هستم

    و یک نکته دیگه در تلاش هستم اینکه خودم در یک قالب قرار ندم و نگم من ذرونگرا هستم و ارتباط گرفتن سخته!

    خودم مقید کردم که برای خودم چارچوب قالب بندی نزارم بگم چون من این شخصیت دارم فلان کار نمیتونم !

    این پیگیری های اداری در حالی که با توجه به اینکه من در یک دفتر چاپ تبلیغاتی هم هستم و باید سعی کنم صاحبکارم از من راضی باشه و بیشتر در دفتر کار باشم.

    و حالا من هم در همون وضعیت اقا رضا هستم که از زیر صفر شروع کرد

    من هم شروع کردم به داشتن منبع درامد ازهر جهتی که فقط بهم اعتماد بنفس بده که میتونم

    از همینجا و همین شرلیط درامد بیشتری داشته باشم

    چون همیشه ذهنم میگفت اینجا تو این شغل نمیشه من زیر دست دیگران فعالم حقوق کم و ثابتی هست و شهر ما نمیشه کوچک

    و مندر تلاش هستم اول اینباور بشکنم و ببینم ایا باید از همین گل و گیاه که عاشقشون هستم درامدکسب کنمو یا چه شغل دیگه.

    درستهذهنم میاد مقایسه کنه که تو38 سالت شده و همه دوستات موفق شدن ولی تو همش بی پولی و گاهی تو حسابت 10 هزارتومن هم نیست

    اماتلاش میکنمنجوا رو کمتر کنم

    و الان 3 ماه هست 100 هزارتومن گذاشتم تو کیفم گفتم تحت هیچ شرایطی خرج ش نمی کنم

    والان برای اولین بار تو عمرم اون پولرسیده به 250 هزار تومن

    با خودم عهد بستم نه وام بگیرم

    هرچیزی هم خواستم میگم اول پولش میسازم بعد میخرم.

    آقا رضا چقدر خوب توضیح دادید این تکه تکه کردن بدهی

    اینکه چه نشانه ای دیدی و برداشت ت از این خواب چی بود.چونگاهی مادنبال نشانه های عجیب و غریب هستیم

    و این عبارت تاکیدی بسیار جالب ت «بدهی این بندت بده هم اون بنده ت هم من»این جمله ت چقدر عالی بود

    واینکه نشانه هارو دنبال کنیم و رفتی اون کلمات عربی آیه ش در اوردی، و چقدر خوشحالم کهدر این زمینه با این مثال ت متوجه شدم دارم درست عمل می کنم.ا

    اون لحظه که گفتی( بار اول مطمئن شدم خدا داره باهام حرف میزنه ) اشک شوق ریختم از این اتفاق.

    و نکته خوب تکه تکه کردن اینکه تمرکز ما رو اون خواسته یا مشکل بزرگ و نمیایم تقسیم کنیم به قدم ههای کوچکتر!

    و از روزی که فایل های نتایج آقا رضا تو سایت قرار گرفته من خودم مقید کردم بر نوشتن.

    و یکی دیگه هم اینکه من یک بیمه عمر به نیت اینده ای برای مادرم باشه باز کرده بودم و الان دو ماه هست پرداخت نکردم قصد داشتم فسخ کنم و حالا مطمئن شدم و این یک نشانه هست که درسته اینکار

    وچه خوب توضیح دادی اتفاقات بعدی،وقتی متعهدی خداوند هم درهایی باز میکنه که به ذهنمون هم نمیرسه و این ها روند تکامل ایمانی ما هم میشه وبقول استاد «وقتی یک قدم بر میداریم انصافا خداوند 1000 قدم برمیداره»

    چققققدر خوشحال میشدم وقتی تعریف میکردی 1 میلیون 1 میلیون شروع کردی به پرداخت بدهی واقعاااااا خدا رو شکر کردم واقعا ذوق میکنم وقتی تعریف میکنی از صمیم دل شاد میشم که می شود برای تو شده برای من هم میشه برای همه میشه.

    نکته مهم اول پرداخت قسط و بدهی.

    این فرصت ها ، هم زمانی ها همشون کار خداوند هست

    انصافا اعتماد بنفس بالا میره با این روندی که داشتی و همین اعتماد بنفس و ایمان باعث میشه درامد هم تساعدی بیشتر میشه و قسط ها راحت تر پرداخت میشه.

    من هر قسمت از این نتایج رضای عزیز بارها و بارها نگاه می کنم و متوجه شدم که همین گوش دادن به فایل های استاد ناخوداگاه یمسری باورهای غلطم شکسته شده و ذهنم دنبال اثبات حرف های استاد میگرده در طول روز.

    استادجان من این اصولم بود که قرض و وام نگیرم و قرض ندم

    در حالیکه اوضاع ارزش پول به سمتی رفته که همه میگن وام گرفتن خوبه چون پول بی ارزش شده و تبدیل به ملک و کالا کنیم باز حاضر نشدم وام بگیرم و به خودم افتخار می کنم که سر عقاید درستم پایبند هستم .

    و از این لحظه «تعهد میدم حتی در حال مرگ هم باشم نه وام بگیرم نه قرض کنم»

    چون تو این لحظات خداوند درها رو باز میکنه که ما بهش میگیم «معجزه».

    که البته تو این سال چندبار بهم نشون داده این معجزات

    اینکه اول بدهی پرداخت کنیم که آرامش ذهنی بدست بیاریم چون دیگه به نبود پول فکر نمی کنیم حتی اگه لباس نداشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  2. -
    یاسمن زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد جانم و مریم عزیز و هم خانواده ای های دوست داشتنی!

    عجب فایلی! عجب شاگردیه این آقا رضا! شاگرد که چه عرض کنم، خودش استاده!! چقدر خوب قدم به قدم عمل کرده به آگاهی هایی که از همون یه دوره و فایل های رایگان دریافت می کرده. خیلی لذت بردم از جمله ای که گفت: خدایا بدهی بنده ی خودت رو بده

    و نکته ای که برای من مهم بود این بود که گفت هزاران بار این جمله رو نوشته و تکرار کرده و نوشته و تکرار کرده و ناامید نشده بعد از مثلاً یه هفته و دو هفته…

    ایمان

    ایمان

    ایمان

    ایمانِ قلبی پیدا کرده بوده به اینکه خدا کارشو راه میندازه…برای همین هی تکرار کرده و ناامید نشده…آخ آخ وقتی گفت چه خوابی دیده و چه درکی دریافت کرده از اون خواب…اللهُ اکبر…اشک تو چشام جمع شد…خدا همیییییینقدر به هممون نزدیکه و باهامون حرف میزنه…اگر ما اجازه بدیم، اگر ما ایمان داشته باشیم و باورش داشته باشیم و ازش هدایت بخوایم با حالِ خوب و گوش به زنگ باشیم! همین که دفتر کنار دستش میذاره شب یعنی منتظره که خدا بهش بگه…اینه که استاد میگه اعمال ماست که نشون میده ما واقعا چه باورهایی داریم نه حرف های ما.

    بعد با چه تعهد غیر قابل مذاکره ای شروع کرده به عمل کردن به ایده ای که خدا بهش داده…و وقتی خدا این تعهدشو میبینه درهایی رو براش باز میکنه که قبلا بسته بوده…اتفاقات میوفته، آدم ها میان، شرایط جوری پیش میره که کمکش کنه به اون تعهدش عمل کنه…اِی خدا چی بگم! عاشقتم خدا جون، عاشق قوانینت هستم!

    وسط صحبت هاش میگه “خلاصه اذیتتون نکنم دیگه” :)))) اگه بد‌ونه این حرفاش برای ما دُر و گوهره!! گنجه!

    بدهی هاش رو داده بعد رفته سراغ اقساط بانکی، هی هرچی جلوتر رفته مثل بعضی ها یا شاید خودِ من، به همون شرایط راضی نشده، مثلاً نگفته خُب خوبه دیگه، بدهی م رو دادم، دیگه من الان خیلی شرایطم خوب شد و لازم نیست دیگه زیاد کاری بکنم، و درگیر همون روزمرگی شدن و فراموش کردن راهی که اومدی تا به این موفقیت رسیدی. نه، باز دنبال بهبود بوده، باز سعی کرده ببینه دیگه چه کاری هست که استاد یا “قانون” گفته و باید انجام بده…رفته سراغ وام ها و باز هم تعهد و باز هم خدایی که درها رو برات باز میکنه وقتی در مسیر پیشرفت هستی…

    خدایا شکرت هزاران مرتبه به خاطر اینکه من رو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار دادی…خدایا کمک کن ما بتونیم این آگاهی ها رو هر روز به کار ببندیم و زندگیمون رو اونجوری که میخوایم خلق کنیم، آمین!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  3. -
    پوریاکاتبی گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    بنام نامی یزدان

    سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد عزیزم و خانوم شایسته و آقا رضای عطارروشن

    هرچی جلوتر میرم و قوانین رو بیشتر میفهمم و سیستم رو درک میکنم و نتایجم رو مرور میکنم بیشتر به این نتیجه میرسم خدا همیشه یک قدم زودتر از من رفته اونجا و همه چیو ردیف کرده و من فقط رسیدم همه چی رو آماده و مهیا دیدم لذتشو بردم

    چقدر این فایل در بهترین زمان روزی من شد

    دوس دارم برای تصدیق بیشتر یکی بودن قانون مثال های خودمو که خیلی هم شبیه شرایط آقا رضای روزهای اول هست رو بگم

    همونطور که آقا رضا گفت اون سال ها که احمدی نژاد رییس جمهور شد و دلار بالا رفت و اوضاع بهم ریخت و کاسبی ها از روند طبیعیش خارج شد ولی آقا رضا انقدر بخدا نزدیک شده بود و احساس ایمان و توکلش و باورهای توحیدیش در حال تقویت بود که همه ی کارهاش طبق یه روند معجزه آسا حل شد ،من کسی هم که میتونم با خونم شهادت بدم که تک تک لحظات آقا رضا و صحبت هاشو و حل شدن کارهاش توسط خدارو لمس کردم و درک کردم و باور کردم

    منم تو همین شلوغی های اخیر تازه مهاجرت کاری کرده بودم ،نمیدونم چندتا از شماها که دارین این کامنت رو میخونین مهاجرت شغلی انجام دادین ولی هرکی این تجربه رو داشته باشه ماه های اول تا بخوای جا بیفتی و همه چی رو هندل کنی و با محیط جدید آشنا بشی درآمدت اونقدری نیس که قبل مهاجرتت داشتی و شما همه این شرایط رو با احتساب یه هزینه ی رفت و آمد از یکی از شهرهای حاشیه تهران به داخل خود تهران و بهش هزینه ی کرایه مغازه و شارژ ماهیانه پاساژ هم اضافه کن میشه روزهای اول من که 4 ماه یا 5ماه دقیق نمیدونم از روش داره میگذره

    هرکی از بیرون بود و این شرایط من رو میدید که تازه مهاجرت کرده دلار اینجوری شد و بازار اینجوری شد احتمال موفقیت من رو زیر صفر میدونست ولی بهمون خدای احد و واحد ذره ای اغراق ندارم توی حرفام ،خدا از روز اول انقدر من رو سرگرم لذت های شناخت قوانین و توحید و خودشناسی کرد که به جرئت میتونم بگم من تو این مدت حتی یک شب هم نشد که با ناراحتی در مغازم رو ببندم و شب ناراحت سرم رو بزارم رو بالشت

    دقیقا لمس کردم آقا رضا گفت خدایا من نمیدونم بدهی بندتو خودت بده از چه باورهایی درونش نشآت گرفته بود ،چون منم دقیقا تو همون روزهای قاراشمیش ایران از خیلیا نالیدن و ناامیدی رو دیدم ولی انقدر خدا منو غرق در لحظات خوش و زیبایی ها کرده بود که تنها میشدم بی اختیار میگفتم خدایا من که نمیدونم،خودت همه چیو ردیفش کن

    خیلی برام جالبه آقا رضا توی خواب هدایت شده به یه آیه از کلام خدا ،چقدر قانون داره یکسان عمل میکنه ،من هم دقیقا یک شب در خواب دیدم که در یک محیط ساحلی هستم و اونجا دارند برام عربی صحبت میکنند و هنگام بیدار شدن از خواب دقیقا با زمزمه ی آیه ی لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها

    خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمى‌‏کند

    بخدا الان که بهش فکر میکنم اشک توی چشمانم جمع میشه من بعد از این آیه هدایت های مختلفی شدم تا تمرین پیام بازرگانی رو انجام بدم اونم تو یک روز و توی مترو بدون اینکه اطلاعات و یا آمادگی قبلی داشته باشم فقط میدونستم که خدا گفته مسیر منه و باید انجام بشه

    خدایا به بزرگیت شکرت

    پاساژ ما این ماه یهویی اومد واس خودش قانون و تغییر داد و گفت شارژ ماهیانه این دفعه بصورت سه ماهه یکجا توی همین ماه ازتون گرفته میشه اولش خیلی ناراحت شدم ولی بعدش که خودمو آروم کردم باخدا نشستم صحبت کردم گفتم من نمیدونم موهبت اینکار چیه ولی سپردمش بتو اگه قراره من همینجا بمونم خودت کارای پرداخت شارژ و پرداخت اجاره مغازه من رو انجام میدی و الان که دارم این کامنت رو مینویسم و ده روز به پایان مهلت پرداخت اون شارژ و کرایه مغازه هم مونده من خیلی راحت پولم اوکی شده خداروشکر

    واقعا کسی که حامی و پناهش خداست چه غم و غصه ای میتونه داشته باشه تو زندگیش؟؟

    آخیش من که خودم از این نوشتن روحم تازه شد چند روزی بود نمیشد که کامنت بزارم دلم تنگ شده بود برای نوشتن

    خدایاشکرت بابت همه چیز ،هر اتفاق و شرایط و افراد و وضعیت فقط قرار منو در مسیر خواستم قرار بده چون ذات الله یکتا خیر مطلق و من خیلی خوشبختم که این موضوع رو تو این سنین جوانی متوجه شدم خدایاشکرت بی نهایت با تمام وجودم شکرت

    اگه بهم بگن میتونی از اول به دنیا بیای و حق انتخاب داری که زندگیتو انتخاب کنی دوباره همین زندگیمو انتخاب میکنم تا بیام همینجا و کیف کنم لذت ببرم خدایا شکرت

    بخدا همین الان مدیر پاساژمون اومد در مغازم گفت هرموقع شارژ رو دوست داشتین بریز تحت فشار نزار خودتو

    میبینید چقدر خدا بزرگه؟؟؟خدایااااااااشکرت

    برای همتون این لحظات زیبا رو آرزو میکنم

    آقارضای گل خیلی کارت درسته مَشتی

    استاد دوست دارم عاشقتم دمت گرم بابت این تدریس بی نقصت

    خانوم شایسته از شمام سپاسگزارم با اون قلم زیبا و اون عشق واقعی که تو رابطتون با سید از خودتون ارائه میدین

    بچه های گل گلاب سایت عاشق تک تکتونم

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  4. -
    جواد اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی

    استاد بی نهایت ممنونم وسپاسگزارم که اینقدر صادقانه و عالی موضوعات را به کسانی که در فرکانس شما قرار دارند توضیح می دهید

    مخصوصا در مورد وام و قرض

    آقا رضای عزیز خیلی ممنونم که اینقدر خوب

    صادق واضح و روشن قوانین جهان هستی را با صورت خندان و لحن زیبا برای ما شرح می دهی و ممنونم بخاطر تدوین و زمانی که برای این فایلها گذاشتی بی نهایت ممنونم و سپاسگزارم

    من این فایل رو ده بار گوش کردم و افتخار کردم که من شاگرد خوب استاد بودم دست زدم برای شما برای خودم و تحسین کردم و تحسین و لذت بردم که این قانون مهم را من اجرایی کردم در زندگیم

    استاد خدا رو شاکرم که من در طول دوران زندگی ام به هیچ عنوان بدهکار نبودم تا زمانی که با شما آشنا نشده بودم وام بی نهایت از بانکها بر میداشتم و خدا رو شکر هیچ موقع به چالش کشیده نشدم ولی چقدر سود دادم و کار کردم برای بانک

    از زمانی که با مباحث شما آشنا شدم من از اواسط 98 تا به الان نه وامی برداشتم و نه چکی بازار دادم

    سال 99 که من دوره زیبای دوازده قدم رو کار میکردم مصادف شد با شروع ساخت شراکتی

    کارخانه ای با برادرانم ( قبلش کارکاه داشتیم)

    در زمان ساخت طبق تورم های نجومی که در ایران هر از چند وقت اتفاق میافته خوب پول ما برای تکمیلش کافی نشد و در اون زمان چون ما اولین کارخانه صنعتی در شهرستان بودیم به من از ارکانهای مثل فرمانداری جهاد کشاورزی و مدیران اقتصادی استان بارها وام های میلیاردی پیشنهاد شد و من چون از شما یاد گرفته بودم که وام بر ندارم و اون آرامشی که حدود 2 سالی که نه وامی داشتم و نه چکی داده بودم را درک کرده بودم برایم شده بودخط قرمز

    دقیقا ی مسول وقت در اون زمان به من زنگ زد و به من گفت برم اداره و گفت نمیدانم چرا دوست دارم به شما کمک کنم تا هر چه سریعتر کارخانه را راه اندازی کنی و پیشنهاد یک وام بسیار خوب با کارمزد 4 درصد داد خیلی از اون مسول وقت که آدم بسیار خوبی بود تشکر کردم و نپذیرفتم اینقدر تعجب کرد که برای وام های 18 درصد پاشنه در این اتاق رو کندن بعد تو این وام رو نمیخواهی و وقتی که از اتاق اومدم بیرون از خدایم بی نهایت سپاسگزاری کردم و گفتم خودت باید برایم درست کنی بعد ایدهای اومد که اجرایی کردم(از همونجایی که هستم شروع کنم مغازه خشکبار و دفتر خرید کشمش داشتیم و اونجا کارم رو جدی شروع کردم) و به لطف پروردگار با یک وقفه پولشو ساختیم و پروژه ساخت به اتمام رسید ( این وسوس های و پیشنهادهای وام زمانی سراغم می آمد که من واقعا مخارج زندگیم هر روز برام سخت و سختر می شد )

    و البته که برادرانم هر روز به من میگفتن برو پیش فرماندار استاندار و…

    برای گرفتن وام در صورتی که مثل آقا رضا که میگفت خانمم خبر نداشت من هم به برادرانم هیچ چیزی نمیگفتم و همیشه امیدم به الله یکتا بود

    میخوام در تایید حرف شما بگم که وقتی در ذهنم وام رو حذف کردم راهش برام باز شد و ایده ها یکی پس از دیگری اومد و من هم قدم به قدم اجرایی کردم

    شروع ایده این بود که از همونجایی که هستی شروع کن من هم دقیقا یک فیلم از مغازه خشکبار گرفتم و شروع کردیم به مرتب کردن و منظم کردن و فضا خالی باز کردن یادم میاد تو مغازه کل قفسه ها رو که تمیز کردیم دیدم هیچی نداریم مغازه رو با یک یخچال ایستاده

    که داشتیم آوردم جلو و مغازه رو کوچک کردم به لطف الله مهربان و آموزهای شما و صداقتی که همیشه سر لوحه کارم بود و تمرین ستاره قطبی(با این تمرین کارهای برای من درست می شد که اگر بخوام توضیح بدم باید چندین صفحه بنویسم چون در مورد وام و قرض بوددر فرصت مناسب توضیح میدهم در فایل خودش در زمان درست) از خدا خواستم که خودش مغازه رو پر کنه در طی یک سال قفسه های قبلی که خیلی کوچک و قدیمی بود تبدیل به قفسه های انباری چند تنی که پر جنس شد و جا برا جنس واقعا نداشتیم کارخانه راه افتاد با چندین نیرو و سال گذشته شدم واحد تولیدی برتر استانم و از من تجلیل شد

    تا من به جایی رسیدم که فهمیدم من هم فرکانس برادرانم نیستم چون از ارکانهای مختلف برای بازدید و گرفتن عکسهای یادگاری و پیشنهاد وام های میلیاردی که میدادند برادرانم خیلی راغب به گرفتن وام و خرید جنس چکی ( در صورتی که من چند میلیارد محصول خریده بودم بدون چک با توان مالی که داشتم میخریدم میفروختم و باز دوباره )

    چون تمام اسناد و مدارک بنا به دلایلی به نام من بود و من مجبور بودم برا برداشتن وام و چندین تضاد دیگر از کارم طبق قولی که داده بودیم هر کسی که به هر دلیلی نخواست کار کنه هیچ سهمی نمیگیره(صداقت در گفتار) یک وکالت تام الاختیار به برادرانم دادم و استعفا دادم

    بعد از اینکه استعفا دادم و بیکار شدم به یک مسافرت رفتم و زمانی که تصمیم گرفتم شروع کنم ایده مغازه اومد تو ذهنم(چون الان توان مالی ساخت کارخانه را ندارم) و با اینکه خیلی ها حاظر بودن با من شریک بشن و یا خیلی ها به لطف پروردگا حاظر بودن مالی به من کمک کنند نمونه اون امروز بود که داماد عزیزمان گفت من حاظرم 2 میلیارد کمک کنم

    به لطف الله مهربان و آموزهای شما دوباره از همون جایی که هستم شروع کردم مغازه ای دارم که ملکی مال خودمه شروع کردم و (قبلش باز فیلم گرفتم ) از نوع شروع کردم و پولشو از همینجایی که هستم میسازم و از یک کارگاه شروع میکنم البته شریکم این دفعه پروردگار مهربانم هست کارهایی سخت مال اون کارهای آسون مثل قدم برداشتن از من

    و با لذت بردن از مسیر به هدف بزرگم ساختن کارخانه قدم بر میدارم و انشالا و با توکل به خدا و آموزهای شما میام و از نتایجم حرف میزنم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  5. -
    RahaRahimi گفته:
    مدت عضویت: 2911 روز

    سلام یه عالمه عشق عشق تقدیم به استاد عزیزم عاشقتم لعنتیییی

    استاد جان

    اینقدر هر روز میام سر بزنم ببینم که این داستان زیبای و فوق العاده به کجا میکششه

    اینقد من این صفحه سایت ریلود میکنم که اولین نفر باشم فایل زیبای رضای عزیز گوش بدم

    مرورگر به غلط کردن افتاده

    مگه میشه یه داستان اینقدر جذاب باشه

    مگه میشه

    تا حالا تو زندگیم اینقدر مشتاق و منتظر نبودم

    خدایاشکرت که داری پازل های هدایت بندگانتو کنارهم قرار میده

    و فقط جان من به این استاد عباس منشی بگو

    یه ذره زودتر بزاره

    دو روز یه بار فایل سفر نامه میزاره و بعد دوبار 2 روز صبر کنیم که فایل رضا بزاره

    بسه دیگه بسه خدای من

    این دیگه چه فایلی بود خدای من

    استاد عزیزم مرسی که کاسه صبرمون به واسطه داستان رضا جان زیاد کردی

    استاد خودت فایل کامل گوش دادی بد مارو خمار خمار خمار کردی

    اما ما خیلی چشم به راه ادامه داستانیم

    در نهایت رضای عزیز عاشقتم عاشقتم با این صدادوست داشتنی نمیدونی که دیونت شدم

    برات از خدای مهربان رب العالمین

    بهترین هارو آرزومندم سلطانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      مریم جوان گفته:
      مدت عضویت: 1330 روز

      سلام آقای رحیمی

      آخ که دقیقا حال ما رو توصیف کردی هر روز چشم انتظار ادامه هستیم

      و به چه نکته ظریفی اشاره کردی که استاد بواسطه این زمان داره کاسه صبر ما رو بزرگتر میکنه

      یا شایدم میخواد ما این آگاهی ها را ببلعیم و در ذهنمون حک کنیم

      خدا رو شکر میکنم که همه ما در این مسیر زیبا با هم هستیم و بدون هیچ چمداشتی مسیر رو برای هم روشن میکنیم

      در پناه الله یکتاد شاد و سالم و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2784 روز

    به نام ربّ هدایتگرم

    سلام استاد جانم

    بازم یه فایل محشر دیگه و کلی درس زندگی ساز

    خدارو صدهزار بار شکر ک منو به مسیر این آگاهی ها به شما و سایت الهیمون هدایت کرده تا هر روز ثابت قدم در این مسیر بمونم و بیاموزم و عمل کنم و از زندگیم بهشت زمینی بسازم

    خدایا شکرت برای تمام هدایتهای لحظه ب لحظت که منو رها نکردی و با خودت عهد بستی و بر خودت واجب دونستی که در تمام مسیر زندگیم لحظه ب لحظه هدایتم کنی

    خدایا شکرت که نه تنها خالق و آفریننده من هستی بلکه رب هدایتگر و حمایتگر منی و من در طول زندگی تنها نیستم و بزرگترین دلگرمی من تویی رب مهربان و رزاقم

    .

    رضا جان عزیز چقدر شما قابل تحسینی

    چقدر این عملگرایی شما بی نهایت مقدسه

    همین الان داشتم ب مامانم میگفتم چقدر رضا جان خوب عمل کرده چه شاگرد حرف گوش کنی بوده سر کلاس استاد

    مامانم حرف خوبی زد

    گفت آقا رضا انقدر ب تنگ اومده بود انقدر از هر نظر تحت فشار بود که راهی جز تغییر نمیدید و خداوند چقدر زیبا هدایتش کرده ب مسیر استاد و قوانین جهان

    وقتی گفتید شبها با دفتر و قلم بالا سرتون میخوابیدید من چقدرررررررر این ایمان و اعتماد شما رو تحسین کردم

    حتی اگر فقط و فقط ب خاطر اعتماد ب حرف استاد اینکارو میکردین بازم خیلی ارزشمنده این عملتون این حد از عملگرایی و تعهدتون ک جهان راهی نمیبینه جز پاداش دادن بهتون

    همین امروز صبح بود تو تمرین ستاره قطبیم نوشتم خدایا منم میخوام مثل استاد عباسمنش، مثل مرضیه جان ، مثل حضرت محمد، منم میخوام بی واسطه و مستقیم با من حرف بزنی کلامتو پیامتو دریافت کنم، قلبمو باز کنی چشمامو بینا کنی گوشامو شنوا کنی برای دریافت پیامت.میخوام انقدر واضح بهم راهو نشون بدی ک حتی نیاز نباشه فکر کنم ک این نشونه پیامش برام چیه. میخوام منو صاف بندازی تو مسیر درست و من درجا میگم چشم فرمانبردارم و عمل میکنم و پاداش هاتو بهم بدی

    و دیدن فایل امروز و شنیدن این صحبت رضا جان از دریافت مستقیم پیام خدا چقدرررررررر برام دلنشین بود چقدر برام شادی بخش بود خدایا شکرت خدایا شکررررررررت منم لایق شنیدن صدات هستم منم لایق دریافت ایده ها و الهاماتت هستم

    میخوام یه مثال از خودم بزنم ک داغه داغ مال همین چندروز اخیره

    اول میخوام اینو بگم ک چقدر من انسان فراموشکارم و با اینکه هر روز دارم این آموزه ها رو میشنوم و سعی میکنم در حد درک و مدار الانم عمل کنم، ولی بازم یه جاهایی لغزش میکنم

    اما خوبیه این خدا اینه ک بازم منو رها نمیکنه و باااازم دستمو میگیره میاره تو مسیر درست

    وای خدا من دیوووونتم

    استاد من تقریبا 10 روزه که فروشم ب طرز عجیبی کم شد و درامدم استاپ شده بود . استاپ نه به معنای صفر شدن ورودی ولی خیلی خیلی کمتر از قبل شد مثلا 1 دهم قبل!!

    همش میگفتم خدایاااا من ک دارم ایمانمو نشون میدم من ک دارم هم تلاش فیزیکی میکنم پا رو ترسام میذارم دارم حرکت میکنم هم تلاش ذهنی میکنم دارم هر روز روی باورهام روی اهرم رنج و لذت فروش و درامدم کار میکنم پس چی شددددددد

    چرا اینجوری شده

    یه وقتایی دیگه واقعا گیج میشدم تو این مدت

    همش دنبال جواب بودم ولی جوابی نمیگرفتم

    هر روز میومدم بیشتر رو باورام کار میکردم رو دوره ثروت 1 رو قرآن روی جلسه 3 قدم 1 ک همش مربوط ب باورای فروش و درامده

    اما بازم تغییر خاصی نمیکرد

    تا اینکه یه روز ک بیرون بودم و رفته بودم برای فروش محصولم ولی بازم نتیجه دلخواهمو نگرفته بودم، با خودم گفتم بذار از یکی از دوستای عزیزم ک تو مسیر قانونه و خیلی هم درکش عالیه بپرسم و هرچی بهم بگه همون راه حل درستست ک خدا میخواد بهم بگه

    خلاصه بهش یه پیام صوتی دادم و سوالمو پرسیدم

    میدونین اولین چیزی ک برام در پاسخ سوالم نوشت چی بود؟؟

    تو این مدت چه تغییری ایجاد کردی؟

    منم درجا براش نوشتم همش تغییرات مثبت بوده، ابزار حرفه ای تر خریدم خودمو برای تولید بیشتر آماده کردم، دارم بیشتر رو باورام وقت میذارم، حتی تعهدم رو برای سحرخیزی و خوندن قرآن دارم انجام میدم و دارم همه جوره نشون میدم ک من واقعا میخوام شرایطم عالی تر و عالیتر بشه اما نتیجه کاملا برعکسه!

    خب ایشونم بهم گفت صد در صد همه چیز درون خودته. ببین باورهای غالبت چیه و وقتی براش گفتم خودم چند تا از باگ هامو در آوردم نوشتم و براشون منطق و الگو آوردم

    اما

    چندساعت پیش دوباره اون سوال اولش تو ذهنم تکرار شد:

    تو این مدت چه تغییری ایجاد کردی؟

    یهو ب خودم اومدم گفتم آهاااااان فهمیدم فهمیدم تغییر اخیرم چی بوده…

    من دقیقا همین 10 روز پیش میخواستم یکی از ابزارهای اصلی برای کارمو تهیه کنم ک خیلی خیلی لازمه و خیلی کارمو سریعتر و راحت تر میکنه

    تقریبا نصف مبلغ خریدش رو داشتم و همش با خودم میگفتم صبر میکنم تا وقتی پولم کامل شد اون موقع میخرم

    با اینکه مامانم بارها بهم گفته بود من یه پولی دارم ک میتونم بهت قرض بدم دستگاهتو بخری و بعد سر فرصت بهم برگردونی چون خودشم پوله رو لازم داشت ولی تو اون بازه زمانی نمیخواستش

    خلاصه منم از اونجایی ک ب اون ابزارم نیاز داشتم یه جورایی خودمو گول میزدم گفتم نه اینکه دور زدن تکامل نیست من تو همین هفته انقدر درامد دارم ک ب راحتی قرضشو میپردازم

    اینجوری شد که من پول رو قرض گرفتم و دستگاهم رو خریدم ولیییییی تولید و فروشم ب طرز عجیبی کم شد

    فرداش رفتم برای فروش محصولم دیدم عه چی شد؟! پس چرا اینطور شد؟!

    نمیفهمیدم دلیلش چیه

    تا اینکه وقتی دوستم گفت چه تغییری ایجاد کردی گفتم آره آره خودشه من از وقتی این پول قرض کردم دقیقا از همون موقع فروشم کم شده درامد خیلی کم شده

    چون من آدمی نیستم ک بتونم زیر منت کسی باشم و این پول رو هم ب پیشنهاد خود مامانم ازش گرفته بودم ولی اصلا شرایط ب شکلی پیش رفت ک مامانم ب پولش نیاز پیدا کرد اما بهم نمیگفت.. خودم خیلی تحت فشار بودم ک باید زود زود قرضو پرداخت کنم اون بنده خدا الان گیره . ولی هر روز با این نگرانی میرفتم برای فروش و اوضاع راکد شده بود

    تا اینکه فهمیدم من خیلی شیک و مجلسی حرفای استاد رو در مورد تکامل و قرض نگرفتن دور زدم و الانم توش گیر افتادم

    یعنی به عینه دیدم که چقدر این موضوع مهمیه ک تحت هیییییییییچ شرایطی قرض نگیری وام نگیری چک ندی

    وقتی مقروضی همش نگرانی آرامش نداری تحت فشاری و اینا همه احساسات منفی هست ک نمیذاره اصلا چرخ کسب و کارت بچرخه و ایده ها بیاد و درامدت و ورودیت هر روز کم و کمتر میشه

    وقتی این ترمزم رو در آوردم و با خودم عهد بستم ک دیگه نه قرض بگیرم نه چیزی، چقدر زیبا خداوندم فقط با دادن تعهد من، بهم یه ایده خیلی قشنگ تو حیطه فعالیتم داد و من بهش عمل کردم و با استقبال مواجه شد و الان ب راحتی میتونم بدهیمو تسویه کنم و خیال خودمو راحت کنم

    وای خدا باورم نمیشه این حد از مهربونی و بخشش و فضلت رو

    چرا باور نمیکردم ک تو بهم روزی میدی و من فقط فقط باید از خودت بخوام

    وقتی آقا رضا از خدا خواست ک بخش بخش پولشو جور کنه و خدا اینقدر زیبا دلها ور براش نرم کرد، پس برای منم میکنه برای منم میشه منم عزیز دردونه خدا هستم و تنها روی خودش حساب کردم

    و امروز هم این فایل بااااز هم مهر تایید محکمی بود بر اون الهام خداوندم از اینکه نباید قرض بگیرم ..

    خدایا هزاران هزار بار شکرت ک رهام نکردی و هر لحظه هدایتم میکنی ب مسیر مستقیم

    استاد عزیزم این جملتون که گفتید وقتی آدم خودشو متعهد میکنه به تغییر، خداوند الهام میکنه

    وای استاد من همیشه ی همیشه تعهدهای غیر قابل مذاکره شما برای تغییر در تمام زمینه ها رو الگو و سر منشا زندگیم قرار میدم و ب خودم میگم الهه ببین اینجوری باید متعهد باشی

    مثلا اونموقع ک شما تصمیم گرفتین مطالعه کنید و با تعهد 500 تا کتاب تو حوزه کاریتون خوندین

    اونجایی ک ب خودتون تعهد دادین که دوستی با پول داشته باشین و تحت هیچ شرایطی به اون پولی ک کنار میذارین دست نزدید و اون تراول 50 تومنی ب مرور زمان شد 1 میلیون دلار مبلغِ ته حسابِ شما ..

    اونجایی ک با تعهد گفتین یا ثروتمند میشم یا میمیرم و خدا درها رو باز کرد براتون

    و خیلی مثال های دیگه که من همیشه برام الگوست

    منم ب خودم میبالم که تابستون امسال وقتی دوره ثروت 1 رو شروع کردم و از لحاظ مالی از کار قبلی بیرون اومده بودم و صفر شده بودم و به خودم تعهد سختی دادم ک یا از لحاظ مالی رشد میکنم و بیزنس خودمو میسازم یا میمیرم و جهان این تعهد من رو دید و درست چندروز بعد ایده ای بهم داد در حیطه علاقه و فعالیتم، که از روز اول برام پول ساخت بدون نیاز ب سرمایه اولیه بدون نیاز به هیچ عامل خارجی خاصی. خدارو شکر خدارو شکر ک در مسیر بیزنسم ثابت قدم موندم و کلی رشد کردم توی این چند ماه چه از لحاظ مالی چه شخصیتی و درک قانون و چه از نظر ارتباطی

    الانم چندتا تعهد نوشتم تو لیست تعهداتم ک با انجام و تیک زدن و تثبیت هرکدومشون کلی اعتماد ب نفس میگیرم و احساس قدرت میکنم برای ادامه مسیرم

    یکیش تعهد برای ایجاد و تثبیت عادت سحرخیزی هست ک چندروزه دارم انجامش میدم و به باشگاه 5 صبحی ها پیوستم : ) خدایا شکرت هزاران هزار بار

    و هر روز بعد از بیداری در سکوت و خلوت سحرگاه، قرآن رو دارم از اول میخونم و لذت میبرم..احساس میکنم یه پرده از جلو ذهنم برداشته شده برای درک قرآن و دارم خیلی بهتر میفهممش و با قانون تطبیق میدم الهی شکرررررررر ک هر روز ظرفمو بزرگتر میکنه

    خدا کمکت میکنه وقتی میبینه متعهد هستی و به راه های دیگه فکر نمیکنی که بگی حالا اگر مجبور شدم فلان راه هم هست….نه…هرگز…به مسیر خودت ب تعهد خودت پایبند باش و ببین چجوری درها برات باز میشه

    وای استاد این جملتون چقدر آرومم کرد

    چقدر منو ب فکر فرو برد

    ازینکه وقتی میخوام برم برای فروش محصولم و میگم خدایا تو برام بفروش تو برام مشتری شو تو برام پول شو ولی گاهاً ته ذهنم میگم حالا اگرم نشد فلان کار رو میکنم فلان راه حل رو چاره میکنم…

    وای خدا من چقدر بی ایمان میشم بعضی وقتا

    چطور میتونم راه دومی داشته باشم وقتی راه اول و آخر تویی

    وقتی با ایمان باشم فروش رخ میده

    وقتی با ایمان باشم پاداشم میشه ثروت و کسب روزی

    میدونین استاد یاد اون جمله آرنولد شوارتزینگر میفتم ک توی یکی از سخنرانی هاش میگفت:

    من هیچوقت نقشه b توی ذهنم ندارم و من فقط و فقط یه راه دارم اونم راه a هست چون نمیخوام راه برگشتی برای خودم بذارم

    این یعنی ایمان ب اینکه باید جواب بگیرم

    و وقتی اینجور قاطع از خدا میخوای اونم بهت پاسخ میده

    به همین راحتی

    استاد جان این فایل خیلی خیلی درس داشت برام

    هم صحبتای رضا جان هم صحبتای شما ک چقدر چراغ راهم شد

    بی نهایت سپاسگزارم

    از خدا میخوام غرق آرامش باشیم همگی

    .

    عاشقتونم

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2201 روز

      درود و سلام به الهه ی نازنین خدارو شکر بابت مسیری که برای فروش هدایت شدی و اینجا باید تحسینت کنم بابت تعهدی که به خودت دادی اینکه به کمپینگ ساعت 5 صبح پیوستی خدا رو شکر اتفاقا من چندین ساله که خدارو شکر سحر خیزی مو مدیون ضمیر ناخودآگاهم هستم یعنی سعی میکنم شبها زود بخوابم و به خودم و بالشتم میسپرم و میگم میخوام قبل از ساعت چهار بیدار بشم واقعا که دقیقا انگار یکی منو بیدار میکنه و چشمام باز میشه و فوری گوشیمو نگاه میکنم و میبینم دقیقا طبق خواسته ی خودم بوده و ازش تشکر میکنم که بیدارم کرده و بعدش طبق پیشنهاد استاد میام توی سایت حداقل یکی دوتا از کامنت ها رو میخونم و بعدش مشغول نوشتن میشم و این کارو مدتهاست که بخودم تعهد دادم البته خیلی بندرت اتفاق میوفته که خواب بمونم و خسته باشم ولی بخودم نهیب میزنم که باید متعهد باشم..

      الهه جان واقعا از خواندن کامنت زیبا و تجربه و آگاهی که داشتی و اومدی اینجا نوشتی ممنونم و در مورد فروش هم منم یکمی استپ کردم ولی میدونم خداوند خودش همه کارها رو برامون ردیف میکنه

      بقول ملاصدرا:

      خداوند بی نهایت است

      بی مکان و بی زمان

      اما بقدر فهم تو کوچک می شود

      بقدر آرزویت گسترده میشود

      بقدر نیاز تو فرود می آید

      خداوند همه چیز می شود

      همه کس را به شرط اعتماد و به شرط دلی پاک

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حامد میرچناری گفته:
      مدت عضویت: 1215 روز

      سلام و درود بر شما دوست عزیز ،کامنت شما رو با لذت خوندم و خیلی خیلی به روزهای اخیر من شبیه بود ،منم درامدم چند ماهی هست که تقریبا یک دهم شده و هر کاری که میکنم متوجه نمیشم چرا این اتفاق افتاده ،و این پیامی که از دوستتون گرفتین دقیقا جواب من هم بود ممنونم از شما و دوستت

      تو این مدت چه تغییری کردی ؟؟؟

      میدونی چه تغییری کردم ؟رزق و‌روزی من از جایی بهم میرسه که تمام خانواده ام و چند نفر دیگه توی بیزینس من کار میکنن و چند وقتی هست که تصمیم گرفته بودم زیاد خودم دیگه اونجا نباشم مثلا خودم برم دنبال الافی و رفیق بازی و حالا کارگرها اونجا هستن و برام کار میکنن اما غافل از این بودم که اینکار و این دخل بنام منه و من خودم حتما باید اونجا حضور داشته باشم

      مورد بعدی اینکه من تا لنگ ظهر میخوابم و عملا نصف روز رو از دست میدم و باید منم صبح ها زود بیدار سم از خدا میخوام که کمکم کنه بتونم صبح ها زود بیدار بشم

      مورد بعدی درمورد صحبت های زیبای عباسمنش بود که عالی بود :خداجونم تو مشتری بیار ،تو مشتری شو ،من یا ثروتمند میشم یا میمیرم همه اینا عاااالی بود

      و اما صحبت آرنولد بی نظیر بود میخوام زیر یکی از عکس های اینستاگرامیم اینو بنویسم

      من معمولا آدم متعهدی نیستم اما باید متعهد بشم هر روز صبح خودم برم محل کارم رو‌ جارو بزنم و یه سر بکشم و بیام بنویسم من تونستم خدایا شکرررررت ،باید امروز نیم ساعت بیشتر از همیشه در محل کارم بمونم و بیام بنویسمش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1841 روز

      الههههههه چه کردی بامون دمت گرممممممم

      چقدر خوب بود کامنتت دقیقا منم این دو دلیرو دارم واس پیدا کردن خونه میگم من پول ندارم وام ازدواج بگیرم نگیرمممم چگار کنم ولی میگم خدایا خودت کمک کن که اصن نه وامی بگیرم نه هیچیز دیگه ای کمک کن که اون وام هاییم که گرفتم تسویه کنم خدا جوووون خودت منو کمک کن .

      من باور دارم که همچیز رو برام چیده به لطف خودش دمتتتتتتتتتت گرم رفیق بابت این کامنت قشنگت دمت گرممممممممممم رفسیقققققققق دم عمووووو رضاهم گرم من هنوز فایلو ندیدممممممم به امید خدا سر فرصت مبینمممم

      خدایااااا خودت کمک کن تو مسیر تو ثابت قدم باشم الهی شکررررت

      خدایا کمک کن دو دلی نکنممم و احتیاج به هیچ وامی نداشت باشممممم خدا جون دوستتت دارمممممممممممم بینهایت شکرررتتتتتتتتت

      دمت گرم الهه عزیز راهت همرار رفیققققققق

      استاد یه عالمه بوسسسس برا شماااا پیامبر زمانه دوستت دارممممممممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      احمد با تقوا گفته:
      مدت عضویت: 1084 روز

      با سلام خدمت خانم سواد کوهی و استاد عباس منش و خانم شایسته و تمام اعضا و خانواده عباس منش، منم قبل از هر چیز از خداوند بی نهایت سپاسگذارم که منو به این فضای زیبای الهی هدایت کرد، خدایا بی نهایت شکرت

      صحبت‌های آقا رضا و هادی آقا، دقیقا زندگی منه

      وقتی صحبت‌ها شونو گوش کردم، انگار دارم صفحه به‌ صفحه زندگی خودم رو مطالعه میکنم منم دقیقا مثل هادی آقا بعلت عدم داشتن این آگاهی ها و اعتماد بی جا از همه چی به صفر رسیدم، و زیر صفر، و حتی اول از پیک موتوری و بعد که بهتر شدم با اسنپ شروع کردم البته از خجالتم پیش همه حتی از خانواده خودم هم مخفی میکردم، اما اینقدر به در و دیوار خوردم که چاره‌ای جز این ایده ها نداشتم، و جالبه که منم حدود 20 روز هست که از موقع زیر صفر بودنم که دیگه گذشته بودم و داشتم خوب پیش میرفتم متوقف شده بودم،

      الان که این کامنت شما رو خوندم به گیرها و ترمزهای خودم یه جورایی رسیدم

      انگار خدا داره بمن میگه دیدی من راهت انداختم ولی تو بد قولی کردی و بجز بندگی من به چیزای دیگه متوصل شدی!!

      خدایا شکرت که به این راحتی و بی منت بیشمار به همه ما مینخشی، الهی بی نهایت شکرت،

      تشکر میکنم از این کامنت خوبتون و از استاد عباس منش که باعث و بانی ایجاد این فضای خدایی شدن، الهی بی نهایت شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 928 روز

    درود خداوند برانسانهایی که هدایت پروردگار را میشنوند و اعتماد و عمل میکنند.

    باز ادامه داستان اقا رضای نازنین

    که من مشتاقانه پیگیر هستم

    (ساعت سه ونیم صبح چندبار ببینی و گوش کنی از اشتیاق میاد دیگه).

    سادگی ارتباط اقا رضا و خداوند

    زیبایی این ارتباط

    بسیار من رو شیفته میکنه

    .

    “خدایا بدهی بنده خودتو بده”

    چقدر بی ریا و ساده و آسان

    جالبه که اینجا اقا رضا از لفظ (بنده) استفاده کرده و این دو طرف ماجرا رو پوشش میداده(بدهکار و طلبکار)

    هزاران بارنوشته

    و قبل از خواب مینوشته واز خداوندهدایت میخواسته و یک دفتر کنارخودش میزاره و منتظر هدایتها میمونه(این نشان اعتماد هست به الله که بالاخره پاسخ میده)

    .

    در خواب خداوند با اقا رضا حرف میزنه(الله اکبر)

    خدا میگه

    (مسایل دنیوی بازیچه هست و میگذره

    وکسانی که ایمان دارند و استقامت دارند خداوند درهای نعمت رو به رویشون باز میکنه)

    و در ادامه ایه مفهومی مبنی بر( تکه تکه کردن ) هست که بازهم خداوند برای اقا رضاموضوع رو بازکرد که بدهی رو تکه تکه پرداخت کن

    و اقا رضا شگفت زده میشن از این راهنمایی واضح و صریح و مینویسن که چطور میتونه بدهی رو تکه تکه کنه

    بلافاصله دنبال قدم اول میره

    اینکه اکنون چه کاری میتونم بکنم؟

    (خدایا این قدم اول ها، اینکه چه میتوانم الان انجام دهم،

    اینهاااا تفاوت آدمی هست که نتیجه میگیره و نمیگیره، خدا حجت روتموم کرد و حالا باید قدم برداری. تو همین قسمتها پای ارادت بسیاری از ما میلرزه، انگار منتظریم همون قدم هم خدا برداره، خیلی هامون میگیم خوب خدا که نگفت چطور تکه تکه کن!) اینجاها ایمان و اعتماد معلوم میشه

    (چقدر لذت میبرم ایشون تاکید دارن قدم به قدم باید انجام بدم)

    .

    واما اقا رضا بدنبال قدم اول، ایده فروش بیمه عمربچه ها که با تصور تامین اینده بچه ها انجام شده بود رو دریافت میکنه(اقا رضا فقط متعهد شده بود که قدم اول رو برداره، هر طوری شده)

    بااینکه شرکت بیمه خیلی کمترازمبلغ مورد انتظار رو پرداخت میکنه اما اقا رضا بدون بحث و جدل راضی به رضای خدا میشن(و اگه دقیق به ماجرا بشیم ایده فروش بیمه هم،خدایی بوده و همزمان خداوند داشته غل و زنجیرهای متصل به پای اقا رضا رو بازمیکرده، شاید همین تجربه،قراربوده نگاه و نگرش جدیدی درایشون پیدابشه که هرگز نیازی به این چیزا نیست و بیمه و اینها نگرش مربوط به ذهن فقیر هست).

    و در ادامه ماجرا، پرداختِ با افتخار اولین بدهی

    و اونقدر مصمم بودن به انجام کار و ادامه کار، که هرطوری شده با کمک همسرشون پرداخت دوم و سوم رو انجام میدن

    در واقع هر پرداخت، شکستن یک زنجیر از پای ایشون بوده واین حس رهاایی انگیزه ادامه مسیر میشه

    تا اینکه دستان خداوند همه به یاری ایشون میان و حتی در یک اوضاع به ظاهر نامناسب اجتماعی ایشون مبلغی رو از یک اداره دولتی دریافت میکنن که ظاهرا از مهالات بوده

    اما وقتی خداوند بخاد همه جهان دست به دست هم میدن تا پاسخ بنده باایمان به زیبایی داده بشه.

    و امکانهای خداوند همیشه نامحدود و ورای تصور انسان است(الله یا الله).

    و وقتی با دستان الهی بدهی پرداخت شد

    نوبت رسید به گام بعدی رها شدن، اونهم تسویه با بانکها و تسویه قسطها واینا

    (یعنی شکستن مابقی قل و زنجیرها)

    به گفته ی استاد، قسط و وام و قرض اینها باید حذف بشن

    و اقا رضا شاگرد با استعداد و جسور و مصمم مکتب عباس منشی دونه دونه درسهای استاد رو انجام میده.

    آفرین برشما

    لذت میبرم

    .

    مصمم بودن شما

    دنبال کردن آموزه ها

    انجام تمرینها

    هدایت خواستن

    و عمل به هدایت به هر شکلی

    شما فوق العاده اید آقا رضا

    .

    و در انتها صحبت طلایی استاد

    من هرگز پول قرض نمیگیرم.

    باید پولش رو بسازم.

    باید متعهد باشی.

    اگه اینقدر ازتعهدداشته باشی که بگی یا پول میسازم و میمیرم، اونوقت درها باز میشن

    .

    حالا اگه بدهی داری

    باید متعهد بشی که صافش کنی

    چون غل و زنجیر هارو باز میکنی

    ازاد میشی

    و پرواز میکنی

    وبا این رهایی هزاران برابر انچه فکرش را بکنیم

    درها باز میشن

    اونوقت چه پولهایی میسازی

    چون ارامش داری

    چون ازادی

    .

    چقدر این اعتقاد عالیه که هرچی بخام باید پولش رو بسازم.

    .

    قرض گرفتن و قرض دادن باید حذف شود

    تنها زمانی قرض میدم که پشیزی به بازگشت پول فکرنکنم.

    خدایاشکرت

    ممنون ازاین اگاهی های ناب

    صبح زود بیدارم میکنی

    دستم رو میگیری و میاری، میزاریم وسط این اگاهی ها

    میگی بنووووش

    گوارای وجودت

    .

    هزار الحمدالله

    روزی که انقدرها هم دورنیست داستان من رو میشنوید

    و چه داستانی باشه

    قدردان شماهستم استاد آگاهی بخش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2370 روز

      سلام رها خانم شاگرد 34 روزه استاد

      شاگرد متعهد حداقل در کامنت نوشتنتون در کلیه فایلها نشان از تعهد شما برای ساختن یک زندگی برپایه های آرامش آسایش شاد ورها

      رها از قید بندهای تفکرات 90 درصدی جامعه

      جدا جقدر این فایل پر ازدرس ونکته از بیانات رضا عزیزدوردونه تکمیلی آن سخنان ناب استاد رو زیبا با ریز بینی وموشکافانه مورد تحلیل قرار دادی

      این نکته سنجی شما ازفایل مطمعنا مسیر رسید به خواسته هایت رو برات اسان می‌کند چون باعث قوی شدن باورها خوب می‌شود

      همانطور که در انتها گفتی بزودی منتظر خبرهای عالی شما در دستیابی به خواسته هایت هستم

      شادو سلامت وموفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رها گفته:
        مدت عضویت: 928 روز

        صبحتون نیک و زیبا اقای کاظمی

        ممنون و قدردانم از انرژی های مثبت و انگیزه قوی که در دوستان ایحاد میکنید.

        این ایام زیباترین روزهای زندگیم بودن

        و نوشتن و خوندن اینجا،، نکته برداری هااا همه اش احساس قدرت به من دادن.

        خداوند یاری کنه و همه مارو در مدار ثروت، سعادت و خوشبختی قراربده

        با تعهدمون

        با همت مون

        با عمل به اموزه هااا

        .

        تحسین میکنم شما رو که برای حرکت روبه جلو خانوادتون دست به نوشتن میشید و حمایتمون میکنید

        .

        سعادت و سلامت و ثروت و خوشبختی الهی جاری باشه در تک تک لحظه هاتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    سلام سلام به خونواده ی عزیزم

    آخ جون آخ جون بقیه ی صحبتای رضای گل

    چقدر شیرین و آموزنده… آفرین رضای عزیز چقدر تحسینت می کنم ایول به همت و تعهدت که اصل و بنای این راهه. با خواهرام داشتیم تو سکایپ صحبت می کردیم و تا فهمیدیم بقیه ی فایل اومده سریع خدافظی کردیم بدون معطلی دفترم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن. احساس می کردم اینا نکنه هاییه که کسی که شاگرد اول شده نمره ش 20 شده داره میگه باید همش رو یادداشت کنم و از خدا بخوام کمکم کنه منم همینجوری درس بخونم و منم بزودی به همین سطح از دستاوردها برسم… واقعا لذت رضای عزیز از پرداخت هر 1 ملیون رو حس کردم، انقدر که شیرین و قابل تصور تعریف می کنه.

    اولین قدم برای آرامشش پرداخت اون بدهی دو ساله به دوستش بوده. چقدر اون حس قابل درکه وقتی بدهی داری و مصمم می شی که پرداختش کنی انگار گونی برنج رو دوشته و شب و روز باهاشی و حالا تصمیم گرفتی برش داری و سبک بشی چه حس خوبیه.

    بنظرم این قسمتش مهم تر بود که از خدا واقعا خواست و باور داشت که خدا بهش می گه. فکر می کنم خیلی از ماها که کمتر نتیجه گرفتیم تو این باوره یکم ترمز داریم اینکه خدا قراره به من بگه من رو هدایت کنه و رضا خیلی خوب اینو باور کرده بود و اون خواب… خدایا شکرت چه قشنگ با رضا صحبت کردی و جوابم بش گفتی… چقدر خوبی تو خداجون…

    اون از تو حرکت از خدا برکتی که قبلنا آقا رضا به مادرش می گفت این شعاره و پس دیگه چیکار کنم حرکت حساب بشه… اینجاس اییینه و خدا قطعا برکتش و جواب سوالش رو می ده… وای خدا چه حسی درونم قل قل می کنه چه شوریه…

    خدا قشنگ و واضح میگه تکه تکه کن و رضا می فهمه که بدهیش رو باید تکه تکه کنه. و با اینکه شاید اون موقع ایده ای برای حتی اولین 1 ملیون نداشته میگه تقسیمش می کنم به 25 تکه. نمیاد بگه من ماهی 100 هزار تومن می ذارم کنار چون تعهد داشته و چون باور داشته که از خدا خواسته کمکش کنه و قطعا خدا راهشو جلو پاش می ذاره…

    چه دوره ی خوبیه دوره ی هدف گذاری… همه ی دوره های استاد البته خوبن. یکی بهتر از دیگری. تو دوره استاد گفتن قدمت رو کوچیک کوچیک کن بشین فکر کن ببین چیکار براش می تونی بکنی… وقتی بخوای برای 25 ملیون فک کنی خب هیچ ایده ای به ذهنت نمیاد اما وقتی به 1 ملیون فک کنی یه راهی پیدا می کنی… خیلی عالی بود این نکته.

    و رضا با خودش فکر می کنه خب اولین 1 ملیون رو چجوری جور کنم. و ایده ها میاد برا یک ملیون اول، دوم، سوم رو هم با کمک همسرش.

    وقتی داریم رو خودمون کار می کنیم شرایط بیرون نمی تونه رو زندگی ما اثر بذاره چقدر اینو از استاد شنیدیم… و چقدر قشنگ تو مسیر رضای عزیز این جمله معنا میشه… تو شرایطی که همه شاکی و کلی بهانه دارن برای موفق نشدن و غر زدن، رضا از یک اداره ی دولتی چنین پیشنهادی داره که پول بت می دیم فعلا هم جنس نمی خوایم… چقدر با هریک ملیونی که جور شده و رضا پرداخت کرده اعتمادش به خدا و به خودش بیشتر شده… چقدر آموزنده س اینا…

    و در عرض 2-3 ماه یه بدهی 2 ساله رو صفر می کنه…

    حالا اعتماد به نفس بیشتر انرژی و شوق درونی برای پله ی بعدی بیشتر می رم سراغ غول بعدی… اقساط بانکی. آفرین رضاجان آفرین که انقدر محکم و استوار قدم بعد از قدم جلو رفتی چقدر لذت بردم… و واقعا تو 7-8 ماه اقساطت رو صفر کردی… خدای من… و اون جمله آخرت که عالی بود: «و من احساس آزادی کردم» با اون لبخند شیرین

    استاد من بارها اینا رو شنیدم از شما ولی این بار که داشتید بعد حرفای آقا رضا تاکید می کردید که وقتی آدم خودش رو متعهد کنه خداوند الهام می کنه هدایت می کنه… انگار بیشتر باورم شد… شاید با اینکه شما همیشه گفتین من از بدترین شرایط به اینجا رسیدم ولی همیشه تو ذهنم این بود که استاد که قضیه ش فرق می کنه ماشالا همت و استواریی که استاد عباسمنش داره من یک صدمش رو هم ندارم ولی وقتی نتایج دوستایی که از همین دوره ها و فایلای شما استفاده کردن رو می شنویم انگار بیشتر باورمون میشه که منم قطعا می تونم…

    تعهد، تعهد و باز هم تعهد… خیییلی مهمه

    «وقتی این حد از تعهد رو داشته باشیم درهایی باز میشه که قبلا بسته بود»

    و بعد از اون هدایت رو دریافت کنیم و بهش «عمل» کنیم.کیف کردم از این همه یاداوری که انگار بار اوله می شنوم…

    به هیچ وجه قرض و وام نگیریم و ندیم. یه راهی پیدا کنیم پولش رو بسازیم. قرض و وام کار ضعیفهاس.

    لباس نخریم کفش نخریم و متعهد باشیم بدهی رو اول بدیم. تو مسیر درها برامون باز میشه…

    اصل اینه که اول پولش رو بسازیم بعد بخریم. باید خداوند رو اینجوری باور کنیم، که اگر من متعهد باشم خداوند هم کمک می کنه و درها رو برام باز می کنه…

    خداجونم عاشقتم

    استاد عزیزم عاشقتم خدا رو هزاران بار شکر که هستید و ما ازتون انقدر یاد می گیریم…

    و ممنون از رضای عزیز با شیر کردن مسیرش و داستان موفقیتهاش…

    بریم تا فایل بعدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  9. -
    رضا زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1352 روز

    سلام به استاد عابس منش عزیزم

    سلام به آقا رضای عزیز و پرانرژی

    سلام به همه دوستان نازنین

    چقدر این ویدئو نکته های خوبی داشت و چقدر افکار پراکنده من جمع شد به یک نقطه و من هم هدفم رو ساعت 4:44 دقیقه صبح گزاشتم رو پرداخت بدهی هایی که دارم و دیگه هیچوقت کالایی قسطی نخرم ( اون بخش مشترک خودم و اقا رضای عزیز همین خرید اقساطی گوشی ه که منم قسطی خریدم تا بتونم فایل های استاد رو همیشه در گوشیم داشته باشم و صفحه گوشیم بزرگ باشه تا ویدئو رو با وضوح بالاتر ببینم ) و چقدر عجیب که ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدم در صورتی که هیچوقت قبل اذان صبح بیدار نمیشم و داشتم فکر میکردم چرا من یک ساعت زودتر از اذان امشب بیدار شدم و گفتم حتما کاری دارم که باید بیدار میشدم و سایت رو باز کردم و با کلی ذوق دیدم اخ جون فایل جدید.

    نشستم پای ویدئو و وقتی رسید به جایی که دوست عزیزمون گفت بخشی از قران رو شنیده شروع کردم به اشک ریختن تا جایی که استاد مهر تایید رو زد رو این الهامات و بغضم ترکید و مثل ابر بهار بر بزرگی پروردگار اشک ریختم و الانم صفحه گوشی خیس از اشکه و دارم تایپ میکنم.

    من بعد از دو سال درگیری با یه موضوع شخصی امشب 21 مین شبه که بعد از دو سال به آرامش رسیدم و این موضوع رو کنار گزاشتم و از خداوند قبل خواب خواستم محکمتر از همیشه دستانم رو بگیره و اینجوری خداوند داره نشونه ها رو بهم میده. من هرچی از این فایل دوست عزیزمون اقا رضای عزیز بگم کم گفتم و این کامنت رو میزارم تا سال ها بعد برگردم به اینجا و یادم نره که کجا بودم و به کجا رسیدم با اعتمادِ به پروردگار.

    استاد جان نمیدونی چه حالی دارم ولی اینو بگم که بعد از سال ها افسردگی به طور کاملا اتفاقی با سایت شما آشنا شدم و دو سال پیش چون در اوج افسردگی بودم و مدارم پایین بود نتونستم با شما ارتباط بگیرم ولی وقتی سپردم به پروردگار و مجدد سایت شما رو دیدم اونم به صورت کاملا الهی زمانی که در حیاط حرم امام رضا نشسته بودم و گفتم خدایا من غلط کردم ، خسته شدم و… و الان تمام گوشی من شده فایل های شما.

    شاید کسی باور نکنه ولی بعد از سال ها چالش نشستم پای قرآن و قبل اذان صبح شروع میکنم به خوندن تا جایی که بیهوش بشم.

    این رو در نظر بگیرید که من فردی بودم که در اوج افسردگی به زمین و زمان و کائنات فحش میدادم و هر روز بدتر میشدم و تمام آرزوم حال خوب بود و الان به بزرگترین آرزوم رسیدم و هر روز حالم بهتر از روز قبله به لطف سایت عباس منش دات کام.

    برای اولین باره که دارم قران رو میخونم تا بفهممش و در‌کش کنم و نمیدونید چقدر حالم خوبه که بعد از 32 سال مسیر زندگی م هر روز و هر روز داره زیباتر میشه و دیگه خبری از حال بد نیست.

    الهی هزاران مرتبه شکرت بابت همه چی‌.

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      مریم جوان گفته:
      مدت عضویت: 1330 روز

      سلام آقای زحمتکش

      افرادی مثل ما که از همه جا رونده و تنها بودیم و بخدای خودمون پناه برده بودیم به بهترین و عالی ترین مسیر هدایت شدیم

      از اینکه به این حال خوب رسیدید براتون خوشحالم

      منم مثل شما بعد از آشنایی با سایت شروع به خواندن قرآن کردم و هر روز صبح میخونم و دقیقا قوانینی که استاد میگه رو در قرآن درک میکنم

      یک بار کامل خوندم ولی بلافاصله مجدد از اول شروع کردم واقعا رفتن به سمت قرآن ( بدون قضاوت طبق گفته استاد ) و خوندنش حال عجیبی به آدم میده

      از الله یکتا برای شما آرزو میکنم که همیشه در بهترین حال باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رضا زحمتکش گفته:
        مدت عضویت: 1352 روز

        سلام و عرض ادب خانوم جوان

        دقیقا همینطوره و خدا رو شکر میکنم که به قول استاد کتک خورم از جهان خیلی زیاد نبود و تونستم قبل اینکه خیلی سقوط کنم مسیرم رو پیدا کنم به لطف این سایت و آرامشی که دارم رو اسمش رو گزاشتم آرامش الهی و چقدر خوبه این حال که تا حالا در زندگیم تجربه ش نکرده بودم و این آرامش رو برای تمام دوستان و عزیزان این سایت آرزو دارم و خیلی خوشحالم که لیاقت این رو داشتیم جز اون یک درصد افراد جامعه باشیم که تمرکز روی زیبایی ها داریم و حال خوبمون به لطف پروردگار مهربان دائمی و مقطعی نیست و نشانه هاش و نتایجش رو هم داریم در زندگیمون میبینیم.

        بازم سپاسگذارم از توجه تون

        در پناه الله یکتا شاد، پیروز و ثروتمند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    سلام ای رب من

    چقدر آقا رضا ی عزیز قانون رو راحت درک کردن

    خدایا شکرت

    منم خیلی دوست دارم که چنین درس هایی رو یاد بگیرم و در زندگیم بکار ببرم و شروع کنم پله های موفقیت رو

    خدایا کمک م کن

    خدایا به منم بده

    استاد جان خدا خیرتون بده که این درس ها رو راحت به من می‌دین که منم زندگی کنم.

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    خدایا شکرت بابت این همه راهکارها

    خدایا شکرت بابت این همه نعمت رزق،

    منم به خودم متعهد شدم تا درآمد کسب نکنم ، وارد شغلی نشم دگه دوره نخرم.

    استاد داشتم کامنت می نوشتم که یه دفه هنگ کردم خدایا بهم بگو من بنویسم

    هیچی به ذهنم نمی اومد

    حتی قلم م ، هنگ کرد، به خدا، اینجا فهمیدم که باید بلند بشم برم بیرون ، فقط می گفت بلند شو برو بیرون بزار بعداً…

    بیرون که رفتم حسن گفت فاطمه تو ، هم خیلی بدهی داری ، تو نمی خوای مثل آقا رضا از خدا سوال کنی ؟؟؟

    خدا جواب میده هاااااا؟؟؟

    به خودم اومدم گفتم آره منم می خوام، خدا جونم منم می خوام توو زندگیم هیچ بدهی به هیچ کس نداشته باشم ، وای خدای من فکرشو کن فاطمه اگه یه زندگی بدون بدهی داشته باشی چقققققدر لذت داره، چقققققدر کیف می کنی، چقققققدر راحتی به خدا

    راحت همینی که داری می خوری

    راحت همینی که داری می پوشی

    راحت راه میری

    راحت می خوابی

    راحت روزت رو شروع می کنی

    راحت آهنگ می‌زاری

    راحت روزت رو شب می کنی

    راحت شبت رو روز می کنی

    آخ خ خ خ خ خدا جونم چقققققدر آروم گرفتم

    به خدا گفتم خدا جونم اگه اون روز بیاد که دگه هیچ بدهی نداشته باشم به بنده های پاک تو والله قسم اون روز رو جشن می گیرم با همسرم با سه تا پسرم اینققققققققدر شادی می کنم که توو تاریخ زندگی گذشته م ، تا ابد ثبت بشه

    خدایا این قول رو به خودم میدم

    قربونت برم ای خدای من، که تو خدای پاکی هایی، خدای آرامشی، خدای شادی هایی و بسسسسس

    خدایا شکرت چقققققدر آروم شدم

    خدایا اول کامنت م که داشتم می نوشتم حال م خوب نبود ولی الان قسم می خورم که حالم خوبه عالی م عالی عالی

    خدایا الان که فکر می کنم چند روز پیش که داشتم به همسرم می گفتم چه کنیم و چه نکنیم، همسرم از زبان تو بهم گفت ، این بار رو که فروختم می خوام بدهی فلان کس رو بدم، الان درکش کردم وقتی حرف های آقا رضا رو دیدم و شنیدم، تو زودتر از آقا رضا درس رو بهم دادی، زودتر از استادم عباس منش درس رو بهم دادی ولی من نگرفتم

    خدایا متشکرم که اگه دیر می فهمم ، اما می فهمم

    خدایا متشکرم

    دیروز همسر م داشت می رفت توو جاده که بار بزنه و بره، ( شغل آزاد) بهم گفت اگه تو دوست داری می خوام سرمایه گذاری کنم برای تو که کسب کار بزنی و شروع کنی….

    اما امروز صبح که سحر بیدار شدم و منم مثل استادم اولین کار که می کنم شروع به کامنت خوندن می کنم و از خدا می خوام که ذهنم رو تو دست بگیرم و توو مسیر نور باشم، خدا هم کمک م می کنه، خدا بهم گفت درس امروز اینه…..

    اگه می خوای راحت باشی

    اگه می خوای آروم باشی

    اگه می خوای شاد باشی

    اگه می خوای لذت ببری

    اگه می خوای سوت زنان تو مسیر حرکت کنی

    فقط و فقط هر چی تمرکز ت ، توجه ت، رو بزار روی هر چی که بدهی داری

    یادم اومد خدای من یه بدهی دارم که سال های سال ه دارم رنج می کشم ولی هر بار که اومدم براش برنامه ریزی کنم نتونستم

    چون متعهد نشدم

    چون به خودم قول درست و حسابی نداده بودم

    چون با خدا درست حرف نزده بودم

    خدایا اون بدهی کهنه از سالها ست نزدیک به 12. 13 سال ه، که من هر وقت بهش فکر می کنم بهم می ریزم، و هی میگم بزار پول دار بشم ، دستم باز بشه می پردازم، و این اتفاق هیچ وقت هنوز نیافتاده

    اما امروز افتاد

    امروز خدا برام گفت

    فاطمه تو اول بدهی ها ت رو بده خودم راه رو برات باز می کنم

    کسب کار رو برات آسون می کنم

    شغل راحت برات آماده می کنم

    خدایا شکرت تصمیم رو گرفتم

    امروز لیست تمام بدهی هام رو می نویسم، و به خودم و خودت قول میدم که استارت رو می زنم ، شروع می کنم

    ایمان. دارم که این کاری که خدا بهم گفته رو انجام بدم منو به سمت خوشبختی و سعادت می بره

    آرامش و شادی

    و زندگی ، زندگی و زندگی

    خدایا متشکرم

    خدایا چقققققدر زود جواب م رو دادی دیروز ازت خواستم خدایا کمک م کن می خوام همش با تو باشم

    می خوام همش توو مسیر نور باشم

    می خوام اون راه و نعمت های که به ابراهیم دادی منم می خوام

    اون رزق هایی که به عباس منش دادی منم می خوام و اشک تو چشم هام جمع شد

    خدایا متشکرم چه زود جواب دادی

    خدایا متشکرم چه زود سریع و اجابه هستی تو

    خدایا متشکرم که توو قرآن راست گفتی هر کس از من بخواد من زود جوابشو میدم

    خدایا متشکرم

    آقا رضا متشکرم

    استاد عزیزم متشکرم

    مریم جان متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      سمیه زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      سلام فاطمه جان، چقدر کامنتت خوب بود خیلی لذت بردم و دقیقا حالت رو درک می کنم. منم دیشب داشتم با همسرم فایل رو گوش می کردیم. یه شور و غوغایی تو دل من برپا شد که نگو و بلافاصله بعد نوشتن کامنت با همسرم نشستیم هرچی بدهی و کارت بانکی داریم نوشتیم و متعهد شدیم (زیرشم امضا کردیم) تا اینا رو پرداخت نکردیم هیچ کار دیگه ای نکنیم. مطمئنم این اتفاق برای خیلی از بچه هایی که این فایل رو دیدن پیش اومده… خدا می دونه چقدر دعا به جون رضای عزیز شده که حرفاش این تلنگر رو زد بمون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        فاطمه پورهدایتی گفته:
        مدت عضویت: 1495 روز

        سلام دوست عزیز

        خدا رو شکر که همه ما تو این مسیر خوشبختی و سعادت داریم قدم می زنیم.

        آرام

        صوت زنان

        شاد

        از خداوند متعال می خوام که یه روزی همه ی ما دور هم با استاد عزیز جمع بشیم و هی از رسیدن به مقصد توو این مسیر برای همدیگه تعریف کنیم.

        خدایا شکرت که با همه ی ما از طریق آقا رضا حرف هاتو می زنی

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: