نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رها عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

درود بر انسانهایی که ایمان را در عمل زندگی میکنند.

داستان اقا رضا داستان خواستن هاست، داستان جسارتهاست، داستان رفتن به دل ترسهاست، داستان تکامل و داستان ایمانه

اینبار پاره کردن دسته چکها، باوجود تمام مقاومتهای ذهنی، قلبشون میگفت پاره کن، ذهنشون ترس رو مینداخت وسط. درگام اول ذهن برنده این نبرد شد، اما اقارضا دیگه نمیتونست حرف ذهن رو بپذیره چون ازشنیدن صدای قلب بارها جواب گرفته بود، شجاعت پیدا کرده بود و اینباردر نبرد دوباره این دو رقیب همیشگی، قلب بازهم برای آقارضا برنده میدان شد. توجیه کردن و راضی کردن ذهن با منطق شدید، نقد میخرم، نقد میفروشم.

چندین ماه فشاربازار بعضیا بشون جنس میدادن و بعضی ها نمیدادن، اما استقامت آقارضا بازهم جوابمیده و خدابراش همه چی رو مدیریت میکنه.

تصمیم جسورانه بعدی حالا که نقد میخرم، نقد هم میفروشم، الگوی اینکاررو پیدا کرد، ابزارفروشی که در شهرشون نقد میفروختن و جالبه میرفتن نگاه میکردن کسب و کارشون رو، نه به چشم رقبیب کاری به عنوان الگوی موفق، و حتی باعث میشه از همین ایشون جنساشون رو بگیرن چون به صرفه بود.

از طرفی هم جنس نقد میخرن و هم کار کاسبی ایشون رو تماشا میکردن و جالبه که هر چی از این اقا میخریدن همونروز نقد میفروشن.

اعلام اینکه دیگه نسیه کار نمیکنم، خیلی از مشتری های قدیمی رو پر داد رفت، اما بازهم اقارضای گل ما این سختی رو به جون خرید با دست و پای لرزون هرطوری  بود به مشتریش میگفت فقط نقد!

خیلی از اون مشتریااا دیگه حتی حساب قبلیشون رو صاف هم نکردن اما اقا رضا گفتن اشکالی نداره این بهای تغییرمنه (افرین برشما اینقدر رشدیافتگی)،  بااینکه چندماهی اوضاع سخت شد، اما بازهم با روز به روز خریدن جنس مغازه رو سرپا نگهداشت. و هرروز با لباس خوب و احساس خوب میرفت سرکار(ایمان و اعتماد). بالاخره پاسخ این اعتماد به خدا این شد که سروکله مشتریهای جدیدی که نقد بخرن پیداشد، درس بزرگی که از اون کاسب شهرشون گرفت این بود که اوشون حتی برای ده بیس تومان بازم نقد کار میکنن و این ماجرا بازهم درسی بزرگ شد برای اقا رضا،میگن من فکرمیکردم میخام نقد کار کنم اما باور نداشتم چون دربرابر رفتار اون کاسب که برای سی تومان پیچ و مهرها رو کم میکنه ناراحت میشهچه درس بزرگی،(آفرین به این توجه به تضادها)

سروکله مشتری های جدیدپیدا شد که حاضر نبودن ی ذره قرض هم بمونه، از شهرهای مختلف اومدن، مشتری های چندمیلیونی نقد اومدن، اولین بار یک مبلغ دومیلیون و سیصد نقد فروختن.

جالبه که مشتری همون کاسب دیگه بودن و اینبار که اقا رضا درمدار دریافت بود، مغازه ایشون رو پیدا میکنه و مشتری پرپاقرص میشه و حتی خرید تلفنی میکنه و اقا رضا تجربه های جدید پیدا میکنه، الله اکبر یکی با پیدا کردن کارت مغازه ازرشهری دیگه اومد، بلاخره کسب وکار ایشون رونق پیدا کرد بعد از سالها اقا رضا نه تنها بدهی نداشتتن که توحساب پول هم داشتن و هیچ چکی هم نبود و سراسر ارامش پیدا کرده بودن(نتیجه کار کردن روی خودمون، عمل به قوانین، استقامت، باور درست، اعتماد و ایمان به خدا، حس خوب، یادگرفتن از تضادها، شد ارامشی حاکم بر زندگیشون)

تا وقتی ذهن درگیر بدهی و اینها باشه که شما اصلا نمیتونید  به ایده فکر کنید

گام بعدی هدف گذاری اقا رضا، لاغر شدن بود. جالبه ایشون میگن چون چیزی به ذهنم نمیرسید و میگفتم حالا من که سرمایه ای ندارم که کاری راه بندازم  اون زمان دست گذاشته بودم روی خودم و اینکه چه تغییری درخودم میتونم ایجاد منم (این شرایط حتی نقطه عطف زندگی ایشون بوده چرا که اساس رو باید درست میکردن و اگر اقا رضا از ابتدا میرفتن سراغ کار جدید امکانش بود به دلیل ضعفهایی که در شخصیتشون مونده بود  نتیجه دلخواه رو نگیرن اما خداوند جوری پازل زندگی ایشون رو چیده که اصلا به غیر از رشد فردیشون کاری فعلا نتونن بکنن)  و اینکه ادم بهتری بشم رو درتغییر خودشون قرار میدن و برای نشون دادن لیاقتشون شروع میکنن برای لاغری، و باهمون تمرینهایی که برای کسب و کار به کار بردن، چهل کیلو وزن رو کم کردن، سیگار رو ترک کردن،(وقتی یکبار نتیجه خلق کنی اعتماد به نفست بالا میره که بازهم میشه)   و این تغییرات ظاهری کنجکاوی خیلی ها رو برانگیخت و پرسو جو ها ازایشون شروع میشه که چه کردی و اقا رضاایده میگیرن برای اسانی کارها و یک کانال در تلگرام درست میکنن و سه  نفری عضو میشن همون کنجکاوها، ودوتاشون لفت میدن، از اون یک نفر منفعل هم که مونده، همون همکار قدیمی اقارضا که بشون بدهکاربودن، که اوشون هم برادر و زن براردشون رو اد میکنن به گروه و داستان جدیدی شکل میگیره این خانم که اضافه وزن داشتن به سرعت فامیل و اشنایان خودشون رو به گروه اضافه میکنن و کانال دونفری اقا رضا عرض یک شب تا صبح 120نفره میشه،پرهیجان و آماده، از همه جای ایران عضو داره. و تعجب اقا رضا که حالا چه کنم؟ واقا رضا یک فایل میزارن بدون هیچ ایده ای که اموزش چندروز دیگه شروع میشه.

و بالاخره فکر اینکه هرکاری مربوط به هدفگذاریه رو بیام اینجا پیاده کنم.

فایل ضبط میکنن و واکنشهای مثبت و عالی میبینن. فایلها یکی پس ازدیکری پیشرفت میکنن و موزیک اضافه میشه و…

و پرسش و پاسخهای مربوط به کم کردن وزن و اینها شروع میشه و اقا رضا هم ازتجربه هاشون میگن و تاثیر مثبتی که روی افراد میزاره و کانالی که هرروز بیشتر بیشتر میشه و چندهزار نفر میشن و بالاخره به ایشون میگن این صحبتها حیفه رایگان باشه، اینها خیلی ارزشمنده و همین مسیر جدیدی رو باز میکنه برای مشاوره دادن و کسب درامدجدید که البته مقاومت بسیاری درایشون بود اما ذوق و شوق این افراد و کلام دلنشین ایشون همه کار خدا بوده و خداوند با این افراد باعث حرکت اقا رضامیشه و هرچیزیکه ازاستاد عباس منش یاد میگرن رو در به شکلهای مختلفی ارایه میدادن

اینقدر فایل گوش دادن که دیگه برای هر مشکلی راه حل داشت و تمرین میدادن به مردم و همه پیامهای جدید رو جواب میدادن

و وقتی طی یکی دوساعت چت کردن با یک نفر که قصد جدایی از همسرش داشت تغییراتی در ایشون ایجاد میکنه و ایشون هم با میل و رغبت یک پرداخت شگفت انگیز صدهزارتومانی به عنوان تشکر و سپاس برای اقا رضا میفرستن و همین شروع کار جدید اقا رضا شد که بابت مشاوره ها از هزارتومان تا هر چنددتومان که مراجع دوست داره پرداخت کنن و البته اینهم با مقاومت بسیاری از طرف اقا رضا روبرو میشه که بالخره باش کنار میان

و اینها شد شروع شکل گیری کسب و. کاری جدید و خوب با الگو گرفتن از استاد فایلهاشون رو رشد میدن، جزوه میزارن، رکوردر میگیرن تا با کیفیت بیشتری فایل ضبط کنن و مسیری متفاوت شکل میگیره برای ایشون

و در ادامه استاد از این میگن که وقتی مشکلی در شما هست قطعاا اون مشکل درخیلی های دیگه هم هست، حالا اگه شما بتونید اون رو حل کنید مشکل بسیاری دیگه هم میتونید حل کنید و حتی حاضرن بابتش بها بدن.

این همان خلق ارزش هست که دیگران حاضر هستن بها بپردازن(اینجا باید تجربه ای از خودم بگم، درست درهمون سالهایی که اقارضا درحال خلق ارزش بودن و استاد عباس منش هم بودن، من هم در حیطه کاری و تخصصی خودم ارزشی رو خلق کرده بودم که خانواده های بسیاری بابت ان بها پرداخت میکردن و من هم تحصیلکرده مسیر بودم هم بسیار خلاق و ذهنی باز و پر ازایده اما من نتیجه مالی مناسبی نتوانستم ایحادکنم، چرا؟ چون باورهای مالی من بسیار مشکل داشتن، هرکاری رو از زاویه کمبود انجام میدادم، اولین کسی بودم که در شهرم کلاسهایی ویژه کودکان گذاشتم اما به دلیل باورهای کمبود نه تنها رشد مالی نداشتم که حتی از جنبه های دیگه هم اسیب دیدم، و واقعا اون صحبت اقا رضا که گفتن چون هیچ ایده ای نداشتن ترجیح دادن رو خودشون تغییراتی ایجاد کنن چقدر به دلم نشست، داستان اینروزهای منه، البته کلی ایده دارم، اما فقط رشد دادن خودم در اولویته برام.

من همیشه ذهنی ایده پرداز داشتم، ایده های نو و تازه وکاربردی  اما ایده ها در بستر باورهای نامناسب فقط هدر دادنشون بود). همه اش برای من درس بود از پنج صبح تاالان دوبار گوش دادم و نکته برداری کردم

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

482 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اسداله زرگوشی» در این صفحه: 1
  1. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بنام خداوند رزاق و وهاب

    سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر؛ مریم جان و همراهان گرامی

    دیروز که قسمت دیگری از صحبت های آقا رضای گل روی سایت آمد بعد از دانلود و چند بار دیدن فیلم و گوش کردن به فایل صوتی آن در ادامه سفرهای دورهای سفرنامه ام راهی یکی دیگر از شهرستانها شدم و شب مشغول نوشتن نکات و برداشت هایم از این فایل با گوشی همراهم شدم که وسط کار نوشته هایم حذف شد و موفق به بازگرداندن آن نشدم. وقتی این اتفاق افتاد آنرا برای خودم نشانه دانستم. لذا احساسم را بد نکردم و به بازنویسی آن اقدام نکردم و در این خصوص مقاومت نکردم و با خودم گفتم حتمآ برایم خیریتی در آن نهفته است و بهتر است که اینکار را فردا بعد از برگشتن از ماموریت و رجعت به منزل انجام دهم تا تمرکز بیشتری داشته باشم و الخیر فی ماوقع.

    …………………………….

    خاتمه دادن به خرید و فروش نسیه با معدوم کردن دسته چک ها

    اگر بخواهیم فعلی را ترک کنیم، ابتدا باید لوازم، اسباب و زمینه های انجام آنرا از بین ببریم.شبیه همان الگویی که در انجمن معتادان گمنام یاد گرفتیم یعنی توپ بازی، زمین بازی و همبازی های قبلی مان را ترک کنیم.و در اینجا آقا رضا برای اینکه وسوسه نشه و خرید و فروش نسیه انجام ندهد، پا روی ترسهایش می گذارد و تصمیم به معدوم کردن دسته چک ها می کند.

    ………………………………..

    عمل گرایی و جنریت کردن ذهن بادیدن و گوش کردن دائمی به فایلها و آموزش های استاد

    نکته مهمی که در تصمیم آقا رضا برای معدوم کردن دسته چک ها نهفته بود این بود که این اتفاق زمانی رخ داد که آقا رضا دوباره فایل استاد را گوش کردند، آنوقت بود که توانستند دست به عمل بزنند و علی رغم دودلی و ترس تصمیمشان را عملی کردند.

    ذهن نجواگر ما دائمآ در برابر تغییر مقاومت می کند و با هزاران ترفند سعی در منصرف کردن ما از تصمیماتمان دارد.ولی وقتی ما ذهنمان را دائمآ با آموزشها و فایلهای استاد بمباران می کنیم و با خودمان گفتگوهای مثبت ذهنی انجام می دهیم و آگاهانه تمرکز و توجه خودمان را به زیبائی ها؛ نعمت ها؛ ثروت ها و نکات مثبت خودمان و دیگران قرار می دهیم، ذهنمان را جنریت و برنامه ریزی می کنیم که اینگونه بیندیشد و اینگونه نیز عمل کند و آنوقت است که ما می توانیم افسار گسیخته ذهنمان را در دست بگیریم و نجواهای ذهنیمان را ساکت کنیم و دست به اقدام بزنیم.و برای هر سوالی هم جوابی داریم وقتی که بصورت مداوم به فایلهای استاد گوش کرده داده باشیم.

    ……………………………………

    اهمیت یادآوری دائمی موفقیت هایمان به خودمان

    درس دیگری است که از این قسمت می گیریم اینست که موفقیت های خودمان را دست کم نگیریم و دائمآ بابت موفقیت های ریز و درشت به خودمان تبریک بگوئیم و از خودمان تعریف و تمجید بکنیم. اینکار سبب می شود اعتماد به نفس و عزت نفسمان افزایش پیدا کند و الگویی از موفقیت در ذهنمان شکل بگیرد که پلی به سوی موفقیت های آتی ما باشد و در ما باور و ایمان به موفقیت بسازد.

    ………………………………..

    عدم درک رفتار ما توسط عوام

    یکی از نشانه هایی که بوسیله آن میتوانیم تغییر در خودمان را لمس کنیم، عدم درک عمل و رفتارمان توسط عامه جامعه و حتی مسخره شدنمان توسط آنهاست.

    نشانه دیگر تغییر در خودمان اینست که اگر کسی رفتاری بر مبنای باورهایمان با ما کرد، شاکی نشویم! در اینجا خرید بیشتر از موجودی آقا رضا و پس گرفتن چند قلم از خرید توسط فروشنده برای یر به یر شدن وجه پرداختی با کالای فروخته شده می باشد.

    …………………………

    پرداخت بها؛ کم میخرم، نقد میخرم و نقد میفروشم

    در هر تصمیم و اقدامی باید بهای آنرا پرداخت.آنوقت است که ظرف وجودمان بزرگ می شود و رشد می کنیم.در اینجا کاهش موقتی مشتریان و درآمد آقا رضا و مقاومت در برابر عدم خرید و فروش نسیه با مشتریان سبب باز شدن درهای دیگری از نعمت و ثروت برای آقا رضا می شود و جهان پاداش این مقاومت و تغییر را به شایستگی می دهد.

    ……………………………

    الگو برداری و شاهد مثال پیدا کردن و دیدن فراوانی

    برای اینکه در کسب و کار و شغلمان موفق باشیم باید برای باورسازی و شکستن مقاومت های ذهنیمان دنبال الگوها و مثالهایی بگردیم (بخصوص در شغل و کسب وکار مد نظرمان) که قابل انجام و دستیابی به آن را برای ذهنمان امکان پذیر و منطقی کند.

    وقتی که باور می سازیم آنوقت جهان افراد و موقعیت هایی برایمان پیش میاورد که هماهنگ با باور ما باشد و باور ما را بیشتر و بیشتر تقویت کند. و در اینجا آمدن مشتریانی برای آقا رضا که فقط نقد خرید می کردند و حتی اگر بیشتر از موجودی خرید می کردند ؛کالای اضافی را دوطلبانه عودت می دادند و حتی با اصرار آقا رضا برای پرداخت مابقی جنس در فرصت دیگر راضی به خرید نسیه یا پرداخت در روز دیگر نمی شدند!

    ………………………………

    چرا باید بدهی و قرض و وام هایمان را بپردازیم و قرض هم ندهیم؟!

    زیرا برای موفق شدن اول باید آرامش ذهنی داشته باشیم و تا وقتی که ذهنمان درگیر قرض و وام و بدهی و طلبمان باشد اصلا نمی توانیم به ایده فکر کنیم و هرگز ایده هم سمت ما نمی آید.و هنگامی که در آن موقعیت قرار گرفتیم آنوقت است که میفهمیم ایده و رشد چگونه می آید و چگونه اتفاق می افتد!

    ……………………………..

    اقدام برای تغییر از اولین چیزی که میتوانیم تغییر دهیم

    تغییر و اقداممان را از اولین و راحتترین و دردسترس ترین چیزی که در راستای هدف مان است و قادر به انجامش هستیم آغاز کنیم.زیرا موفقیت در انجام آن سبب بوجود آمدن الگویی برای موفقیت در ذهنمان می شود که نتیجه آن افزایش اعتماد به نفس و تکرار موفقیت های بیشتر و بزرگتر خواهد بود.

    ………………………………

    شبیه سازی و طراحی تمرینات

    شبیه به تمریناتی که استاد در زمینه های مختلف ارائه کرده است را برای ساختن باور و ایجاد تغییر در زمینه مد نظرمان بومی سازی و طراحی کنیم.همانند کاری که آقا رضا با الهام از تمرینات قانون جذب؛ نحوه رسیدن به خواسته ها؛ تمرینات ثروت ساز و تمرینات ذهنی و رویا پردازی برای لاغر شدن بود! و پس از 15-16 ماه مداومت ، تمرکز آقا رضا روی لاغری خودش جواب می دهد و پس از موفقیت در پرداخت بدهی و اقساط و خرید و فروش نقد به موفقیت در تناسب اندام نائل می شود.با کار کردن روی باورهایش و بدون هیچگونه رژیم لاغری! و از اواخر سال 94 شروع می کنند به آموزش لاغری به دیگران با توجه به سوال و درخواست زیاد اطرافیان و دوستانش و تعجب و کنجکاوی از اینهمه تغییر در وزن بدن.(کاهش 40kg)

    ………………………….

    ساده تر کردن و راحتتر کردن کردن کارها

    اگر به گفته استاد همواره به دنبال ساده تر کردن و راحتتر کردن کردن کارها باشیم آنوقت ایده های جدید به ما گفته خواهد شد.

    ……………………………..

    وقتی خداوند ما را به مسیری هول می دهد

    وقتی که به پیمودن مسیرمان استمرار داریم و در مسیر درست حرکت می کنیم آنوقت خداوند شرایط و موقعیت ها و ایده ها و آدمهایی را سر راهمان قرار می دهد که ما را در راه رسیدن به هدف و مقصودمان یاری می کنند.همانطور که آقا رضا می گوید:خداوند اینها را دور من جمع کرد و حرف من را به دل و قلب ایشون نشوند. و اصلا با شور و شوقی که در این آدمها ایجاد کرد من را مجبور کرد که فایل بعدی؛ فایل بعدی؛ فایل بعدی بیاد روی کانال تلگرام! و همان خداوندی که اینها را دور من جمع کرد؛ حرف من را به دل اینها نشاند و اینها شروع کردند به تعریف و تمحید و تشویق من که منرا هول دهند و افرادی را دور من جمع کرد که از حرف من خوششان بیاید و من را به این راه هول بدهند.

    استاد جانم هنگام نوشتن این سطرها دائمآ جملاتت در دقیقه 71 جلسه پنجم دوره جهان بینی توحیدی در گوشم پژواک می شود و درک مرا از آن جلسه بیشتر می کند و به وضوح بیشتر می رساند که فرمودید:

    ایده ش بهت گفته میشه؛راهش بهت گفته میشه؛ مسیرش بهت گفته میشه؛ آدمهایی که تو را به خواستت میرسونند وارد زندگیت میشه؛ شرایطش بوجود میاد، نگران نباش

    و در این مسیر الهاماتی به ما گفته میشود که با عمل به آنها و استمرار در این مسیر می توانیم به هدف و مقصودمان دست پیدا کنیم.

    در اینجا هم آقا رضا در جهت عمل به توصیه استاد برای ساده تر کردن و راحتتر کردن کردن کارها و پرهیز از توضیح ندادن مکرر نحوه موفقیت در کاهش وزن یک گروه تلگرامی ایجاد می کند بصورت رایگان و همان گروه و مشاوره های رایگان سبب باز شدن در دیگری از نعمت و ثروت بروی آقا رضا می شود و به کسب درآمد جنبی از آن در کنار شغل اصلیش می رسد.و یکشبه به قول خودش می شود استاد زیرا معمولا ورود خواسته های تلنبار شده ما بصورت پشت سر هم و در مدت کوتاهی اتفاق می افتد.

    ……………………………….

    هوس ها و هیحانات و علاقه های آنی همانند زدن ادکلن اند!

    چه تعبیر جالبی آقا رضا در مورد هوس ها و هیحانات و علاقه های زود گذر و آنی بکار بردند.دلیل اینکه خیلی ها در ابتدا شور و شوق و هیجان زیاد دارند اما به تدریج از آن شور و شوق می افتند را میتوان به ادکلن زدن تشبیه کرد که پس از مدت کوتاهی بوی آن از بین میرود و اثری از آن باقی نمی ماند.

    …………………………..

    جمع بندی و نکات کلیدی استاد در این فایل:

    1- وقتی که ما یک مشکلی را در مورد خودمان حل می کنیم (در اینجا اضافه وزن آقا رضا)؛ خیلی های دیگرم این مشکلو دارند و اگر ما بتوانیم مشکلمان را بگونه ای حل کنیم که راه حل مناسبی داشته باشد و خیلی های دیگرم هستند که حاضرند برایش بها بپردازند تا مسئله شان حل شود.و آنرا بعنوان فضایی برای خلق ارزش و ثروتمند شدن ببینیم که هم آنها از حل شدن مشکلشان خشنود و راضی اند و هم ما درآمد مناسبی از آن داریم.

    خیلی از ماها بعلت باورهای نامناسبمان در مورد ثروت نمی توانیم در قبال ارائه این راه حل ها و مشاوره ها و خدمات پول طلب کنیم.و رویمان نمی شود و خجالت می کشیم یا فکر می کنیم که کار درستی نیست پول گرفتن در ازای آن و کار شیطانی است و هزاران باور خراب از این قبیل که نسل اندر نسل همراه ماست و وقتی که ما تصمیم میگیریم روی خودمان کار کنیم آنگاه خداوند هم به کمکمان میاد تا بتوانیم این باورها را تغییر دهیم و آدمها و شرایطی را وارد زندگیمان می کند که آرام آرام باورهایش تغییر کنند و ارزش قائل شود برای اطلاعات و آموزشها و مهارت هایی که کسب کرده است.

    2- تغییرات کوچک آقا رضا در ابتدای راه او را برای این تغییرات بزرگ آماده کرده است لذا در این مسیر همه چیز به هم ربط دارد و اگر آن تغییرات کوچک نبودند این دستاوردهای بزرگ اتفاق نمی افتاد.

    3- وقتی که ما تغییر می کنیم ایده ها و شرایط میان به همین دلیل است که میبینیم می شود کسب و کاری را شروع کرد با صفر (کاری که رضا ایجاد کرد)

    4- وقتی که ما مسئله ای را حل می کنیم و بتوانیم آنرا بگونه ای عرضه کنیم که مشکل دیگران را نیز حل کند آنوقت است که ما به ثروت میرسیم.(مانند کار آقا رضا یا شلنگ زبانه دار آتشنشانی به جای شلنگ پیچی که بسیار وقت گیر و هرز شدنی بود)

    5- اگر میخواهیم به ثروت برسیم؟

    مسائل و مشکلاتی که در زندگیمان داریم را حل کنیم تا خلق ارزش کنیم و ثروت برایمان بوجود بیاد و از این زیباتر و قشنگتر هم مگر داریم زیرا ما با اینکارمان به توسعه و گسترش جهان که هدف خداوند هست کمک می کنیم و چکاری ارزشمند تر و الهی تر از اینکار سراغ داریم.

    استاد عزیز نکته مثبت دیگری که دیدن این فایل برایم واضح کرد تهیه دوره دستیابی به رویاهاست. (=دوره هدفگذاری)

    راجع به این فایل ارزشمند میتوان ساعتها نوشت و خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یاریم کرد بمدت قریب به 5 ساعت این چکیده را از آگاهی های این فایل بنویسم.با تشکر از استاد عزیز و آقا رضا و به امید دیدن ادامه این آگاهی های ناب.یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: