دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رها عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
درود بر انسانهایی که ایمان را در عمل زندگی میکنند.
داستان اقا رضا داستان خواستن هاست، داستان جسارتهاست، داستان رفتن به دل ترسهاست، داستان تکامل و داستان ایمانه
اینبار پاره کردن دسته چکها، باوجود تمام مقاومتهای ذهنی، قلبشون میگفت پاره کن، ذهنشون ترس رو مینداخت وسط. درگام اول ذهن برنده این نبرد شد، اما اقارضا دیگه نمیتونست حرف ذهن رو بپذیره چون ازشنیدن صدای قلب بارها جواب گرفته بود، شجاعت پیدا کرده بود و اینباردر نبرد دوباره این دو رقیب همیشگی، قلب بازهم برای آقارضا برنده میدان شد. توجیه کردن و راضی کردن ذهن با منطق شدید، نقد میخرم، نقد میفروشم.
چندین ماه فشاربازار بعضیا بشون جنس میدادن و بعضی ها نمیدادن، اما استقامت آقارضا بازهم جوابمیده و خدابراش همه چی رو مدیریت میکنه.
تصمیم جسورانه بعدی حالا که نقد میخرم، نقد هم میفروشم، الگوی اینکاررو پیدا کرد، ابزارفروشی که در شهرشون نقد میفروختن و جالبه میرفتن نگاه میکردن کسب و کارشون رو، نه به چشم رقبیب کاری به عنوان الگوی موفق، و حتی باعث میشه از همین ایشون جنساشون رو بگیرن چون به صرفه بود.
از طرفی هم جنس نقد میخرن و هم کار کاسبی ایشون رو تماشا میکردن و جالبه که هر چی از این اقا میخریدن همونروز نقد میفروشن.
اعلام اینکه دیگه نسیه کار نمیکنم، خیلی از مشتری های قدیمی رو پر داد رفت، اما بازهم اقارضای گل ما این سختی رو به جون خرید با دست و پای لرزون هرطوری بود به مشتریش میگفت فقط نقد!
خیلی از اون مشتریااا دیگه حتی حساب قبلیشون رو صاف هم نکردن اما اقا رضا گفتن اشکالی نداره این بهای تغییرمنه (افرین برشما اینقدر رشدیافتگی)، بااینکه چندماهی اوضاع سخت شد، اما بازهم با روز به روز خریدن جنس مغازه رو سرپا نگهداشت. و هرروز با لباس خوب و احساس خوب میرفت سرکار(ایمان و اعتماد). بالاخره پاسخ این اعتماد به خدا این شد که سروکله مشتریهای جدیدی که نقد بخرن پیداشد، درس بزرگی که از اون کاسب شهرشون گرفت این بود که اوشون حتی برای ده بیس تومان بازم نقد کار میکنن و این ماجرا بازهم درسی بزرگ شد برای اقا رضا،میگن من فکرمیکردم میخام نقد کار کنم اما باور نداشتم چون دربرابر رفتار اون کاسب که برای سی تومان پیچ و مهرها رو کم میکنه ناراحت میشهچه درس بزرگی،(آفرین به این توجه به تضادها)
سروکله مشتری های جدیدپیدا شد که حاضر نبودن ی ذره قرض هم بمونه، از شهرهای مختلف اومدن، مشتری های چندمیلیونی نقد اومدن، اولین بار یک مبلغ دومیلیون و سیصد نقد فروختن.
جالبه که مشتری همون کاسب دیگه بودن و اینبار که اقا رضا درمدار دریافت بود، مغازه ایشون رو پیدا میکنه و مشتری پرپاقرص میشه و حتی خرید تلفنی میکنه و اقا رضا تجربه های جدید پیدا میکنه، الله اکبر یکی با پیدا کردن کارت مغازه ازرشهری دیگه اومد، بلاخره کسب وکار ایشون رونق پیدا کرد بعد از سالها اقا رضا نه تنها بدهی نداشتتن که توحساب پول هم داشتن و هیچ چکی هم نبود و سراسر ارامش پیدا کرده بودن(نتیجه کار کردن روی خودمون، عمل به قوانین، استقامت، باور درست، اعتماد و ایمان به خدا، حس خوب، یادگرفتن از تضادها، شد ارامشی حاکم بر زندگیشون)
تا وقتی ذهن درگیر بدهی و اینها باشه که شما اصلا نمیتونید به ایده فکر کنید
گام بعدی هدف گذاری اقا رضا، لاغر شدن بود. جالبه ایشون میگن چون چیزی به ذهنم نمیرسید و میگفتم حالا من که سرمایه ای ندارم که کاری راه بندازم اون زمان دست گذاشته بودم روی خودم و اینکه چه تغییری درخودم میتونم ایجاد منم (این شرایط حتی نقطه عطف زندگی ایشون بوده چرا که اساس رو باید درست میکردن و اگر اقا رضا از ابتدا میرفتن سراغ کار جدید امکانش بود به دلیل ضعفهایی که در شخصیتشون مونده بود نتیجه دلخواه رو نگیرن اما خداوند جوری پازل زندگی ایشون رو چیده که اصلا به غیر از رشد فردیشون کاری فعلا نتونن بکنن) و اینکه ادم بهتری بشم رو درتغییر خودشون قرار میدن و برای نشون دادن لیاقتشون شروع میکنن برای لاغری، و باهمون تمرینهایی که برای کسب و کار به کار بردن، چهل کیلو وزن رو کم کردن، سیگار رو ترک کردن،(وقتی یکبار نتیجه خلق کنی اعتماد به نفست بالا میره که بازهم میشه) و این تغییرات ظاهری کنجکاوی خیلی ها رو برانگیخت و پرسو جو ها ازایشون شروع میشه که چه کردی و اقا رضاایده میگیرن برای اسانی کارها و یک کانال در تلگرام درست میکنن و سه نفری عضو میشن همون کنجکاوها، ودوتاشون لفت میدن، از اون یک نفر منفعل هم که مونده، همون همکار قدیمی اقارضا که بشون بدهکاربودن، که اوشون هم برادر و زن براردشون رو اد میکنن به گروه و داستان جدیدی شکل میگیره این خانم که اضافه وزن داشتن به سرعت فامیل و اشنایان خودشون رو به گروه اضافه میکنن و کانال دونفری اقا رضا عرض یک شب تا صبح 120نفره میشه،پرهیجان و آماده، از همه جای ایران عضو داره. و تعجب اقا رضا که حالا چه کنم؟ واقا رضا یک فایل میزارن بدون هیچ ایده ای که اموزش چندروز دیگه شروع میشه.
و بالاخره فکر اینکه هرکاری مربوط به هدفگذاریه رو بیام اینجا پیاده کنم.
فایل ضبط میکنن و واکنشهای مثبت و عالی میبینن. فایلها یکی پس ازدیکری پیشرفت میکنن و موزیک اضافه میشه و…
و پرسش و پاسخهای مربوط به کم کردن وزن و اینها شروع میشه و اقا رضا هم ازتجربه هاشون میگن و تاثیر مثبتی که روی افراد میزاره و کانالی که هرروز بیشتر بیشتر میشه و چندهزار نفر میشن و بالاخره به ایشون میگن این صحبتها حیفه رایگان باشه، اینها خیلی ارزشمنده و همین مسیر جدیدی رو باز میکنه برای مشاوره دادن و کسب درامدجدید که البته مقاومت بسیاری درایشون بود اما ذوق و شوق این افراد و کلام دلنشین ایشون همه کار خدا بوده و خداوند با این افراد باعث حرکت اقا رضامیشه و هرچیزیکه ازاستاد عباس منش یاد میگرن رو در به شکلهای مختلفی ارایه میدادن
اینقدر فایل گوش دادن که دیگه برای هر مشکلی راه حل داشت و تمرین میدادن به مردم و همه پیامهای جدید رو جواب میدادن
و وقتی طی یکی دوساعت چت کردن با یک نفر که قصد جدایی از همسرش داشت تغییراتی در ایشون ایجاد میکنه و ایشون هم با میل و رغبت یک پرداخت شگفت انگیز صدهزارتومانی به عنوان تشکر و سپاس برای اقا رضا میفرستن و همین شروع کار جدید اقا رضا شد که بابت مشاوره ها از هزارتومان تا هر چنددتومان که مراجع دوست داره پرداخت کنن و البته اینهم با مقاومت بسیاری از طرف اقا رضا روبرو میشه که بالخره باش کنار میان
و اینها شد شروع شکل گیری کسب و. کاری جدید و خوب با الگو گرفتن از استاد فایلهاشون رو رشد میدن، جزوه میزارن، رکوردر میگیرن تا با کیفیت بیشتری فایل ضبط کنن و مسیری متفاوت شکل میگیره برای ایشون
و در ادامه استاد از این میگن که وقتی مشکلی در شما هست قطعاا اون مشکل درخیلی های دیگه هم هست، حالا اگه شما بتونید اون رو حل کنید مشکل بسیاری دیگه هم میتونید حل کنید و حتی حاضرن بابتش بها بدن.
این همان خلق ارزش هست که دیگران حاضر هستن بها بپردازن(اینجا باید تجربه ای از خودم بگم، درست درهمون سالهایی که اقارضا درحال خلق ارزش بودن و استاد عباس منش هم بودن، من هم در حیطه کاری و تخصصی خودم ارزشی رو خلق کرده بودم که خانواده های بسیاری بابت ان بها پرداخت میکردن و من هم تحصیلکرده مسیر بودم هم بسیار خلاق و ذهنی باز و پر ازایده اما من نتیجه مالی مناسبی نتوانستم ایحادکنم، چرا؟ چون باورهای مالی من بسیار مشکل داشتن، هرکاری رو از زاویه کمبود انجام میدادم، اولین کسی بودم که در شهرم کلاسهایی ویژه کودکان گذاشتم اما به دلیل باورهای کمبود نه تنها رشد مالی نداشتم که حتی از جنبه های دیگه هم اسیب دیدم، و واقعا اون صحبت اقا رضا که گفتن چون هیچ ایده ای نداشتن ترجیح دادن رو خودشون تغییراتی ایجاد کنن چقدر به دلم نشست، داستان اینروزهای منه، البته کلی ایده دارم، اما فقط رشد دادن خودم در اولویته برام.
من همیشه ذهنی ایده پرداز داشتم، ایده های نو و تازه وکاربردی اما ایده ها در بستر باورهای نامناسب فقط هدر دادنشون بود). همه اش برای من درس بود از پنج صبح تاالان دوبار گوش دادم و نکته برداری کردم
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD547MB65 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1278MB65 دقیقه
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام خدمت آقای عباسمنش عزیزوتمام دوستان حاضر درسایت وبه خصوص آقای عطارروشن که باچنین ذوق وشوقی نشستندواین فایل روآماده کردند
شایدبعدازحدودهشت سالی که دراین سایت عضو هستم وبااین اکانت جدیدم مدت کوتاهیه که دارم فعالیت میکنم،این اولین کامنتی هست که محتوای اون کاملاباکامنت های قبلی من تفاوت داره
من درطی این سالهاشایدصدهاکامنت البته بیشتر بااکانت قبلی ام درسایت قرارداده ام
آدمی هستم که همه جوره دراین سالهافایل ها آقای عباسمنش روپیگیری کرده ام ودرحدتوانم وشایدگاهی بیش ازحدتوانم تلاش کرده ام که ازطریق مطالب این کانال خواسته هام روتحقق ببخشم
یعنی آدمی نیستم که تازه واردسایت شده باشم وبخوام ازروی غرض ورزی ویاحتی ناآگاهی کسی روزیر سوال ببرم
درطی این سالهاچندین محصول این سایت روخریداری کرده ام وفایل های رایگان روکه دیگه نگم شایدبعضی هاش وبیش ازصدهابارگوش داده ام وتمام سعی ام روکرده ام که به مطالب اون فایل هاعمل بکنم
امامطلبی که امروزمیخوام درموردش صحبت کنم وپیشاپیش ازآقای عباسمنش پوزش می طلبم اینه که الان مدتیه که احساس میکنم که آقای عباسمنش دیگه حرف جدیدی برای گفتن نداره
آقای عباسمنش عزیزمن ازشماخیلی چیزهایادگرفته ام وازاین بابت واقعاازشماسپاسگزارم
اماالان مدت هاست که متوجه شده ام کل صحبت شماشده این که آقا قانون اینه که برای مثال احساس خوب مساوی است بااتفاقات خوب یابرای مثال به هرچیزی که توجه کنیم اتفاقاتی ازاون جنس روواردزندگیمون میکنیم
اماآقای عباسمنش آیاعمل کردن به این آگاهی هابه اندازه گفتنش هم آسونه؟
این که ازبین هزاران نفری که درسایت شماهستند یک عده معدودی همچون آقای عطارروشن ازصحبت های شمانتیجه گرفته اند،دلیل نمیشه که همه بطوریکسان میتونندازصحبت های شمانتیجه بگیرند
حالایه سری هاشایدبدلیل مقاومت کمتری که دارندویاشایدبه هردلیلی شماروباورکرده انداز صحبت های شمانتیجه گرفته اند
امانظرشمادرمورداون هزاران نفری که ازصحبت های شماهیچ نتیجه ای نگرفته اندویاحداقل نتایج بسیارکمی گرفته اند،چیست؟
کی تواین سایت نمیدونه که قانون چیه؟
شمابارهاوبارهاوبارهادرفایل هاتون میگیدکه قانون اینه که به زیبایی هاتوجه کنیم،حالمون روخوب نگه داریم،به ناخواسته هاتوجه نکنیم وغیره
همه مااین هارومیدونیم وتابحال هزاران بار دراین باره شنیده ایم
اماآقای عباسمنش مشکل ماندانستن این آگاهی ها نیست مشکل مااینه که مانمی تونیم به این آگاهی هاعمل کنیم
والان مدتیه که احساس میکنم شماوصدالبته اکثر اساتیدایران فقط دارن بردانسته های افراداضافه میکنندبدون درنظرگرفتن این که چطوربایدبه اون دانسته هاعمل بشه
عین اینه که یه آدم چاق،پرخورِ،گشنه رونشونده باشی سریه سفره ای که غذاهای رنگارنگ تواون چیده شده وبعدبرگردی هزاران بارباهاش درمورد فوائدلاغری وکم خوردن صحبت کنی
اون بنده خدامیگه همه این حرف هادرست،امامن چیکارکنم که نمی تونم جلوی پرخوری روبگیرم؟
من احساس میکنم شماواکثریت اساتیددانش چندانی درموردساختارذهن ندارید
انسانی که به موازات سن اش سی سال،چهل سال ویاحتی پنجاه ساله که داره یکسری رفتارهای اشتباه روانجام میده که حاصل اون رفتارهای اشتباه شده یک زندگی اشتباه،میتونه صرفابا شنیدن این که این رفتارهای اشتباه داره زندگی تورانابودمیکنه،اون رفتارهاروتغییربده؟
آقای عباسمنش شماچه راهکاری برای این مورد دارید؟
به خداهمه مامیدونیم که توجه کردن به ناخواسته هابده،صحبت کردن درموردناخواسته هابه ماوبه زندگی ماآسیب میزنه،باورهای مادرموردخداوپول وزندگی اشتباهه،اماچه کنیم که نمی تونیم این هاروتغییربدیم وذهن شدیدا مقاومت میکنه؟
دریک کلام چه کنیم که نمی تونیم به دانسته هامون عمل کنیم؟؟؟؟؟
شایدفقط یک صدم افرادیکه باقانون جذب وقدرت ذهن وقوانین جهان آشنایی دارندازاین قوانین نتیجه بزرگی گرفته اندواون افرادباقیمانده که نتایج جزئی گرفته اندفقط به این خاطره که نمی تونندبه این آگاهی هاعمل بکنند
وتازه اساتیدی چون شمابارهاوبارهاازتاثیرعمل کردن به این آگاهی هاصحبت میکننداماهرگز نمی گن که چطوردرزندگی هامون به این آگاهی هاعمل بکنیم
برای مثال انگار یه شخصی باصدهامیلیون تومان بدهکاری مواجه شده وهربارکه باطلب کارها ودادگاه وهزارتابدبختی مواجه میشه هیچ جوره نمی تونه ذهنش روکنترل کنه وشروع میکنه عصبانی میشه وپرخاش میکنه وناشکری میکنه
بعدشمابه جای اینکه درچنین شرایطی به این فردراهکاربدیدکه چطوربایدذهنش روکنترل کنه، صبح تاشب بهش میگیداگراحساست خوب باشه اتفاقات خوب هم برات اتفاق می افته واین شرایط تغییرمیکنه
به نظرشمادرچنین شرایطی شنیدن این صحبت هادرموردتاثیراحساس خوب توفیقی به حال اون آدم میکنه؟
من سالهازمان گذاشتم تااین قوانینی که شمادر موردش صحبت میکنیدرویادبگیرم اماچه کنم که درعمل نمی تونم به این آگاهی هاعمل بکنم؟
مگه من یه ربات ام که امروزیه دکمه ای روبزنم ودیگه ازفردابه هیچ عنوان سراغ رفتارهای غلط قبلی ام نرم
دیگه ازفردابدبینی وناشکری نکنم
دیگه ازفردابه ناخواسته هاتوجه نکنم
دیگه ازفرداباهرآدمی نشست وبرخواست نکنم وهزارتارفتاراشتباه دیگه
این اولین کامنتیه که درطی این سالهامن شمارو استادخطاب نکردم چون احساس میکنم فقط داریدبه مردم آگاهی میفروشید
عذرمیخوام که اینقدرصریح صحبت میکنم امانمی خوام مثل خیلی هاازشمایه بت بسازم وبگم چون شمانتایج خیلی خوبی گرفتیدپس پیامبرزمان هستیدومن بایدچشم وگوش بسته صحبت های شماروگوش بدم
طبیعیه که هرکسی یه مقدارکه ذهنش روکنترل کنه وبه احساس خوب برسه یه سری نتایج لحظه ای وکوچیک درزندگیش اتفاق میفته امابرای خلق نتایج بزرگترمابایدتغییرات بزرگتری هم درشخصیت مون ایجادکنیم
وحال سوال من ازشمااینه که شماچه برنامه ای داریدتابه هزاران نفرکمک کنیدکه به طوراساسی شخصیت شون روتغییربدند؟
آیاکمافی السابق فقط میخواییدبگیدکه قانون اینه که و……الی آخر
به خدااین چیزهایی که نوشتم حرف دل هزاران نفریه که سالهاست دراین مسیردارن فعالیت میکننداماچون نتیجه ای نمیگیرندبرسردوراهی قرارگرفته اندودارن زجرمیکشند
ازطرفی نمی توننداین قوانین رورهابکنندوازطرفی هم نمی تونندبه این قوانین عمل بکنندووقتی که بدنبال نسخه ای میگردندتا بتونندبه این آگاهی هاعمل کنندبااساتیدی مواجه میشوندکه فقط کل صحبت شون شده این که اگربه قوانین عمل کنیدویااگرتغییرکنیدفلان اتفاق هابراتون می افته،غافل ازاینکه همه این افرادمیدونندکه عمل کردن به این قوانین چه معجزه هایی درزندگیشون رقم میزنه،اماچه کنند که نمی تونندبه این قوانین عمل بکنند؟
کیه که دوست نداشته باشه احساس اش خوب باشه
کیه که دوست نداشته باشه بتونه درهرشرایطی ذهنش روکنترل کنه
کیه که دوست نداشته باشه فقط به خوبی ها وزیبایی هاتوجه کنه
اماآیااین دوست داشتن کافی است؟
به خداقسم من دوست دارم بابندبندوجودم به این قوانین عمل کنم اماچه کنم که نمی تونم؟؟؟؟
خودتون بهترمیدونیدکه رفتارهای ماریشه درافکار وباورهای ذهنی ماداره
حال شمابه مابگیدماچیکاربایدبکنیم که این ذهن مقاومت نکنه واجازه بده ماباافکارجدیدبه استقبال رفتارهای جدیدبریم ودرنهایت بتونیم یک زندگی جدیدبرای خودمون رقم بزنیم؟
تازه تواین بین خیلی هازدن به جاده خاکی وفکر میکنندکه باهزاران تکنیک پیچیده برای مثال هیپنوتیزم وفایل های سابلیمینال میتونن این افکاروباورهاورفتارهاروتغییربدن
خودشماهم هزاران بارتاکیدکرده ایدکه برای مثال برای تغییرباورهاتون مثال های نقض باورهاتون روپیداکنیدوهربارکه اون هارودیدیدبیشترباور میکنیدکه میشود
ومن الان به شخصه صدهامثال نقض برای باورهام پیداکرده ام امامتاسفانه درنهایت اون باورهاتغییرنکرده اند!!
باورکنیدکه من هزارتامثال نقض هم پیداکنم بازهم ذهنم مقاومت میکنه ومیگه که این اتفاق برای اون افراد افتاده ولی برای تویکی نمیشه
هرچندکه به شماوبه سایراساتیدحق میدم که تعریف کاملی ازنحوه استفاده ازعملکردذهن نداشته باشیداماخب به عنوان شخصی که داره دراین مسیرتدریس میکنه،انتظارمیره که بیشتر روی این مطالب کارکنیدتابتونیدنسخه ای برای مردم بپیچیدکه اکثریت افرادبتونندازاین آگاهی هانتیجه بگیرند
باورکنیدالان که دارم این هارومینویسم خودمم یه جاهایی خجالت میکشم که چرامنی که اینهمه شما رودوست داشتم وبهتون ارادت داشتم الان دارم این حرف هاروبهتون میزنم
اماقصدم اینه که شایداین صحبت هایک تلنگری برای شماباشه تایک بازنگری درموردنحوه آموزش های خودتون داشته باشید
باورکنیدهمه افرادازمقاومت های ذهنی یکسانی برخوردارنیستند
همه افرادشرایط وموقعیت های زندگی شون یکسان نیست
همه افرادازکودکی یکسری ورودی های یکسانی رو دریافت نکرده اند
شایدعده کمی به هردلیل بتونن ازاین صحبت ها سریع ترنتیجه بگیرندامااین هرگزدرموردهمه افراد صدق نمیکنه
الان اگه شماازآقای عطارروشن بپرسیدکه چطور شماوحرف های شماروباورکردندوبه این آگاهی ها متعهدانه درزندگیشون عمل کردندقطعاخودشون هم پاسخی به این پرسش نخواهندداشت
درواقع شایدخودشون هم ندونن که چطورشدبه این مسیرپایبندموندند
مابایدبدنبال مسیری باشیم که هرکسی بتونه باهرشرایط وگذشته ای که داشته بتونه به این آگاهی هاعمل بکنه تادرنهایت بتونه زندگی ایده آلش رورقم بزنه
امیدوارم این صحبت هاباعث بشه بیشترتعقل وتفکرکنیم تابتونیم درمسیری قدم بزاریم که هممون تغییرکنیم وبه خواسته های قلبی مون برسیم
سپاسگزارم
دوست عزیزممنونم که به پیامم پاسخ دادید
امااحساس میکنم بخوبی به عمق صحبت های من پی نبردید
شمامیگیدتاخودت نخوای هیچکس برای تونمی تونه کاری بکنه
حالامن میگم چیکارکنیم که این”خودم”بخواد
آیااین خودم من هستم یاذهنم هست؟
اگراین نسخه ای که برای من داده ایدکارسازبودخب چه خوبه که شما خودتون به این نسخه عمل میکردید والان نتایج خیلی بزرگی میگرفتید
من دوست دارم عینک تعصب روکنار بزاریم وبه خودمون فرصت فکرکردن بدیم به جای اینکه بگیم من دوست دارم عباسمنش به جای من فکرکنه وهرچی اون بگه حقیقت محضه
این متن رومنی نوشتم که سالهاست دارم دراین راه تحقیق ومطالعه میکنم
تابحال باافرادبسیارزیادی درارتباط بوده ام که مشتاقانه میخواستند تغییرکنندامانمی تونستندوهیچکدوم ازاین صحبت هایی که دراین سایت میشددرحق اون هاکارسازنبود
دوست داشتم حداقل آقای عطارروشن میومدبه این کامنت من پاسخ مینوشت وشمامیدیدکه ایشون که درحدخودش نتایج خوبی گرفته تلاش آگاهانه ای برای متعهدبودن دراین مسیرنداشته وحتی خودش هم بارهادرکامنت هاش خوندم که نوشته خودمم نمیدونم چطورشدکه من به این آگاهی هامتعهدانه عمل کردم
هشت ساله دارم این سایت روزیرورو میکنم وخیلی خوب همه اون چیزهایی که شماودوست عزیزمون گفتندروبلدم
هدفم ازاین نوشته هااین بودکه خودآقای عباسمنش که میگن همه کامنت هارومیخوننداین کامنت بنده روهم مطالعه بکنندتاشایدیک تحولی درآموزش هاشون رقم بزنند
به قول قدیمی ها
باحلواحلواگفتن دهن شیرین نمیشه
اگرهمه میتونستندآگاهانه خودشون بخوان که باهمه وجودبه مطالب این سایت عمل کنندالان این سایت پربود ازافرادیکه درحدواندازه عباسمنش نتیجه گرفته بودند
اماچرانیست؟
چون خودشون نمیخوان
حالابایدیکی مثل عباسمنش که ردای استادی روبرشونه هاش افکنده،بیاد توضیح بده که چطوربایدخودشون بخوان
آنکس که نداندونخواهندکه بداند
درجهل مرکب ابدالدهربماند
خودم روعرض میکنم جاهلانه رفتارنکنیم
یعنی احساسی رفتارنکنیم چون رفتاری که برپایه احساسات باشه ثمره ای نخواهدداشت
یاحق
لیلاجان سلام
خیلی سپاسگزارم که اینقدر عاشقانه وقت گذاشتیدواین متن فوق العاده روبرای من نوشتید
من الان هشت سال که دراین سایت دارم فعالیت میکنم
باورکنیداگراکانت قبلی ام رومعرفی میکردم خودتون شگفت زده میشدیدازنتایج وعملکردی که دراین سالهاداشته ام واومدم در این سایت درموردش صحبت کرده ام
الان سالهاست که خودم درحد توانم دارم این قوانین روآموزش میدم وخیلی هادراون مسیری که توش هستم ازصحبت های من که همه لطف خدابوده نتایج فوق العاده ای گرفته اند
این هارومیگم که بگم آدمی نیستم که بخوام ازروی هیجان ویاهرچیزدیگه ای بیام برآشفته بشم وچهارتامطلب ناروابنویسم
اتفاقاخودم بارهاوبارهابه شاگردانم هرچندکه خودم رواستادنمیدونم تاکیدکرده ام که هیچ تکنیک پبچیده ای درکار نیست واتفاقادرکامنت اولم هم به این نکته اشاره کرده بودم
اماچیزی که درتمام این سالهامنو آزارداده اینه که باوجوداینکه هزاران نفرداشتندمطالب منو دنبال میکردنداماچرافقط عده کمی ازاین آموزش هانتیجه میگرفتند؟
بارهاوبارهاازشاگردانم شنیده بودم که اون هادوست داشتندباهمه وجودبه قوانین عمل کنندامانمی تونستند
ومن چون خودم رودراین مورد آدم دغدغه مندی میدونم شاید مثل آقای عباسمنش نباشم که بگم خیلی راحت من ازاین افراد اعراض میکنم وفقط افرادی رو درسایت ام بزرگ میکنم که ازاین آموزش هانتایج بزرگی گرفته اند
صحبت من اینه که چراازبین این همه افرادیکه درسایت حضوردارندفقط افرادکمی نتیجه قابل قبولی میگیرند؟
آیااون اکثریت باقیمانده خودشون نمیخوان؟
اگرخودشون نمیخواستن که الان دراین سایت حضورنداشتند
باورکنیدمن باتمام ارادتی که به آقای عباسمنش دارم وباهمه این صحبت هاایشون روازبین همه اساتیدبهترین میدونم،ولی متاسفانه دراین سایت چنان بتی ازایشون ساختیم که خیلی هاکه نتیجه نمیگیرن حتی جرات نمیکنندبیان درسایت ابرازکنند
من آدمی هستم که به ولله قسم وقتی به گذشته خودم برمیگردم ومی بینم که کجاهاتونستم به قوانین عمل کنم خودم خودم روتحسین میکنم اماهمه مادراین سایت بدنبال نتایج فوق العاده هستیم چون دیدیم که پیشروی مادراین سایت چه نتابج فوق العاده ای گرفته
بزاریدمن اون چیزی که خودم ازقوانین درک کردم روبیشترتشریح کنم تامتوجه صحبت هام بشید
همه ماالان دارای یک شخصیتی هستیم که جهان باتوجه به شخصیت ماداره یکسری چیزهارو واردزندگی مامیکنه
وشخصیت مامتشکل ازرفتارها وعادت های ماست
برای مثال من درطول یک شبانه روزیکسری رفتارهای اشتباهی روبروزمیدم که این رفتارهای اشتباه یک شخصیت اشتباهی روبرای من میسازه ودرنتیجه این شخصیت اشتباه منجربه یک زندگی اشتباه میشه
صحبت من اینه که اگربه منی که هزارتارفتاراشتباه دارم بگن این رفتارهااشتباهه وداره به زندگی من لطمه میزنه،این صحبت هاتاثیرناچیزی روی من میزاره که بخوام این رفتارهاروتغییربدم کاری که اکثر اساتیددارن انجام میدن
الان خودتون به زندگی شخصی خودتون فکرکنید
درطول شبانه روزچندتارفتار اشتباه ازشماسرمیزنه که خودتون بعداپشیمون میشیدکه چرااین رفتاراشتباه وانجام دادم
اگراین اتفاق میفته من به شماقول میدم که بااین رفتارهای اشتباه شماهرگزبه اون زندگی ایده آل تون نخواهیدرسید
حالابه نظرتون این رفتارهاروکی مدیریت وکنترل میکنه؟
اگرخودتون هستیدکه خیلی ساده میتونیدانجام اش ندید
پس میشه گفت که این خودتون نیستیدبلکه این ذهن شماست که داره شمارومجاب به انجام این رفتارهامیکنه
یه فردمعتادرودرنظربگیریدکه سالهاست که درگیراعتیادیه
آیامن اگه هزاران باربه این معتادبگم که اعتیادوولش کن داری بیچاره میشی ویااگه ترک کنی به فلان چیزهامیرسی،اون اعتیادش روترک میکنه؟
من بایدبه اون شخص یک راهکارقابل اعتمادبدم که بتونه به اون راهکارعمل کنه وازشراعتیادخودش رورهاکنه
همه مامعتادانی هستیم که به یکسری رفتارهای غلط ذهن مون اعتیادپیداکرده وبرای درمان این اعتیادوقتی به این سایت مراجعه میکنیم فقط درموردمعایب این اعتیادومزایای ترک این اعتیادمیشنویم که این اصلاکارسازنیست
هشت ساله که دارم خودم وگول میزنم که اگرنمی تونم به این قوانین عمل کنم ونتایج موردنظرم رونمی گیرم خودم مقصرهستم ومسئولیت این کارومیپذیرم
اماالان می بینم این مسئولیت پذیری داره به من آسیب میزنه
چون من درطی این سالهاهمه کارکردم وازهیچ تلاشی سربازنزدم
اماالان که می بینم یک صدم آقای عباسمنش هم نتیجه نگرفتم دلسردمیشم
خداشاهده هدفم ازاین صحبت هاهرگزاین نیست که بخوام آقای عباسمنش ویااین قوانین روزیرسوال ببرم
هدف اینه که بیشتردرمورداین قوانین تامل کنیم تاراهکاری بدیم که همه بتونن ازش نتایج بزرگی بگیرن
خودآقای عباسمنش بارهاگفتن که شایدتوسه چهارسال تونستند به این نتایج فوق العاده دست پیداکنند
آیاازبین هزاران نفری که الان خیلی هاشون هشت نه ساله که دارن روی مطالب این کانال کارمیکنندحتی یک نفرش هم نتونسته مثل عباسمنش عمل کنه که مثل عباسمنش هم نتیجه بگیره؟؟
برای بارچندم خواهش میکنم یه مقدارتعصب روکناربزاریم وباذهنی بازبه این صحبت هافکرکنیم
لیلاجان بعدازنوشتن این جملات باخودم گفتم برم یه سربه بخش کلیدهای سایت بزنم وببینم استاد درموردعملگرایی وتغییرشخصیت چه چیزی گفته اندکه شایدمن بهش کم توجهی کرده ام
شایدبهترین فایلی که دراین موردازایشون شنیدم فایلی است باعنوان”بایدشخصیت مان تغییرکند نه اینکه ادادربیاوریم”
انصافاپیشنهادمیدم دوباره بریداین فایل وگوش بدیدوببینیداستاددراین فایل چه راهکاری برای تغییرشخصیت دادند؟
کل صحبت شون شده این که بایدشخصیت مون وتغییربدیم،بایدافکاروباورهامون وتغییربدیم وخلاصه ازاین حرف هاغافل ازاینکه یک جمله درموردچگونگی تغییرکردن گفته باشند
جالبه زیرهمون فایل هم آقای عطارروشن کامنت گذاشتندودرهمون ابتدای نوشته هاشون اذعان کرده اندکه خودشون هم نمی دونن که چطور شدبه این آگاهی هامتعهدشدند
لیلاجان شایدمن بیش ازهرکس دیگه ای مقاومت دارم واحساس میکنم اگربتونم به راهکاری دست پیداکنم که بتونم به کل شخصیت ام روتغییربدم قطعااون راهکاردرموردهمه کارسازخواهدبودچون به جرات میتونم بگم کسی نیست درجهان که به اندازه من مقاومت ذهنی داشته باشه
ومن الان خداروبه خاطراین مقاومت های ذهنی شدیدم سپاسگزاری میکنم که همین مقاومت ها کمک میکنه که بیشتروبیشترتامل کنم وروی خودم کارکنم وسعی خطاکنم تاباشدبه راهکاری هدایت بشم که کمک کنم زندگی هامیلیون هانفرتغییرکنه
تایارکه راخواهدومیل اش به که باشد
یگانه جان بسیارسپاسگزارم که وقت گذاشتیدواین متن روبرای من نوشتید
من درتمام این سالهایی که تواین سایت دارم فعالیت میکنم همیشه آقای عباسمنش رواستادخطاب کردم واین کاملادرکامنت های قبلی من چه دراین اکانت جدیدم ودرچه دراکانت قبلی کاملامشهوده
ولی چیزی که باعث شده درکامنت های جدیدم ایشون روباکلمه استاد خطاب نکنم اینه که حقیقتااین اواخر احساس کردم من استاندارهام برای این که کسی رواستادخطاب کنم خیلی بالاست وچون باتحقیق ومطالعه وصدالبته تامل به این نتیجه رسیدم که ایشون بعدازمهارجرت به آمریکاردای استادی روازشونه هاشون پایین انداختندبنابراین برخودم لازم دیدم که به همون آقای عباسمنش بسنده کنم
شماتشریف ببریدفایل های سال های ابتدایی کارایشون ازجمله دوره قانون آفرینش رومشاهده کنیدبعد متوجه میشیدکه قبل وبعدازمهارجرت کردن چه تفاوت فاحشی درنحوه آموزش وقدرت انتقال مفاهیم ایشون ایجادشده وعملاخیلی ایشون متاسفانه دراین حوزه تضعیف پیدا کردن،غیرازاینکه بانشون دادن نعمت های زندگیشون همچنان مخاطبین روپای صحبت هاشون حفظ کردند
یگانه جان من باایشون هیچ خصومتی ندارم که بخوام ازشون خرده بگیرم وتازه به شماتبریک عرض میکنم که زمینه ای برای متفاوت اندیشیدن دروجودشمابوده که ازکنارصحبت های من بی تفاوت ردنشدیدوبه قول خودتون اعراض نکردید
هدف من ازتمام این صحبت هااین بوده که شایدیک تلنگری به ایشون باشه که شایدیک بازنگری درمورد نحوه آموزش هاشون داشته باشند
شمامثال ورزش وتغذیه مناسب رو زدید
حال سوال من ازشمااینه که چنددرصدازمردم باوجوداینهمه تاکیدات پزشکان برورزش وتغذیه مناسب این صحبت هارورعایت میکنند؟
آیامردم سلامتی وپرانرژی بودن رودوست ندارند؟
پس چرافقط عده کمی میتونندبه این صحبت هاپایبندباشند؟
چون صرف گفتن این که بایدورزش کنیم وتغذیه مناسب انجام دهیم کسی روبه عملگرایی وانمیداره
بایدیک راهکارقابل اعتمادودرست به مردم گفته بشه تااکثریت بتونندبه اون راهکارعمل کنندونتیجه بگیرند
شماتصورکنیدیک معتادی ازشدت خماری افتاده جلوی شما وداره دردمیکشه وباهمه وجودازشماکمک میخوادکه بتونه این اعتیادوترک کنه
شماچه راهکاری براش دارید؟
آیاصرف گفتن این که اعتیادبده وداره تورونابودمیکنه به اون آدم کمک میکنه که اعتیادش روترک کنه؟
اون میگه من میخوام که اعتیادوترک کنم اماچه کنم که نمی تونم
ومن این حرف هازودم که به راهکاری دست پیداکنیم که بتونیم این نمی تونم روبه میتونم تبدلیش کنیم
اجازه ندیم سایه تعصب روی آگاهی مون روبپوشونه ومانع ازتفکروتعقل کردن مابشه
الهی به امیدتو