نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 9

482 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گبری گفته:
    مدت عضویت: 1168 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد عزیزم و به همه ی دوستان ،

    میخوام از داستان خودم براتون بنویسم و هدایتی که شدم .

    من همیشه عاشق این بودم که یک شغلی برای خودم داشته باشم علاوه بر خانه داری یک هدف یک انگیزه واسه سپری کردن روزهای زندیگم چون از تکراری شدن روزهام و بی هدفی خوشم نمیومد ، همیشه از خدا درخواست میکردم و دنبالش بودم ولی نمیخواستم بهاشو بپردازم یعنی زمان زیادی براش بزارم یا اون کار تایم زیادی باشه میخواستم یک کار لذت بخش برام باشه که تایمش تعطیلیش و همه چیزش دست خودم باشه پابند به جایی نباشم و همش به خودم بستگی داشته باشه تا اینکه چند ماه پیش اوایل مرداد ماه یک کلاس خیاطی تو محل زندگیم قرار بود برگزار بشه و یکی از نزدیکان بهم زنگ زد و گفت تو ثبت نام نمیکنی همون لحظه ی اول با خودم گفتم نه بابا سخته من نمیتونم و هیچ وقت به خیاطی فکر نکرده بودم ازش میترسیدم با اینکه عاشق تعمیر کردن و تغیر دادن لباس بودم و این کار رو میکردم با اینکه اصلا کلاسی نرفته بودم کلی برام جذاب بود خلاصه گفتم با همسرم مشورت کنم اگه خواستم بهت خبر میدم و من برای شاغل شدن همه ی راه هارو رفته بودم به غیر از خیاطی یعنی نقاشی کارای هنری تابلو فرش و کارای دستی و کلی کارای دیگه از همون اول عاشق اینجور چیزا بودم و علاقه ای به درس نداشتم و بعد ازدواج هم کلا درس رو بیخیال شدم و ادامه ندادم ،

    من باهمسرم صحبت کردم و اونم تشویقم کرد گفت چراکه نه تو هم ثبت نام کن با اینکه سال قبل هم این اتفاق افتاد ولی من نشد برم یعنی توان مالی شو نداشتم انگاری موقع اش نبود چون یکم اوایلش خرج داشت باید کلی پارچه و وسیله بگیری ولی اینبار همه چیز فرق میکرد ، و من رفتم به سمتش اون کلاس بدون هیچ امکاناتی برگزار میشد یعنی فقط اون مربی توضیح میداد حتی چرخ خیاطی هم نبود که بدوزه یا نشون بده فقط یک پارچه برش میداد و بادست یکی دوجارو میدوخت و تموم و من سه جلسه رفتم و توی دوخت به یک سری مشکل ها برخوردم یعنی اونجا که توضیح میداد زیاد درک نمیکردم و میومدم خونه موقع دوختن نمیتونستم انجام بدم برای حل این مشکل رفتم از یکی از اشنایان که خیاط هم بود و حتی اموزش هم میداد سوال کنم اون خانم جوری با عشق بهم توضیح داد و یاد گرفتم که کلی حرفاش به دلم نشست و اصلا دیگه دوست نداشتم به کلاس خودم ادامه با اینکه هزینه اموزش این خانم چند برابر کلاسی بود که ثبت نام کرده بودم و من تصمیمم رو گرفتم و دیگه نمیخواستم به کلاسم و به اون روش ادامه بدم و چون اموزش هرکسی روش خاص خودش رو داره دیگه ادامه ندادم با اینکه اون خانم گفت کلاس خودت رو تموم کن هزینه کردی بعد که تموم شد بیا پیش من ولی من دیگه دوست نداشتم حتی یک جلسه دیگه برم و گفتم حتی شده قید پولمو میزنم ولی دیگه اونجا نمیرم و برای اموزش این خانم هم پولی نداشتم مونده بودم چیکار کنم گفتم خدایا خودت کمکم کن و با همسرم هی درمودش حرف میزدم تا اینکه گفت باشه و من کلاس خودم رو نرفتم و رفتم پیش این خانم و قسطی هزینه آموزشم رو دادم چون هزینه اش زیاد بود گفته بودن میشه به سه یا چهار قسط ثبت نام کنید و بیاین واسه اموزش خلاصه من با کارت یارانمون که همسرم بهم داد واسه هزینه هام هم قسط های ثبت نامم رو دادم هم پارچه و وسیله های که لازم داشتم رو گرفتم چهار ماه اموزشم طول کشید و حتی چرخ سردوزم با برنامه ریزی روی پولم واسه خودم خریدم و اعتماد به نفسم بالاتر رفت و همسرمم بهم کمک میکرد و با اینکه چرخ خیاطی خوبی ندارم و کلی اذیتم میکنه تا الان ادامه دادم و حتی همسرم باعث شد که بعد اموزشم برم مدرک نازکدوزی مو هم بگیرم ومن هفته پیش دوتا امتحان خیاطی مو دادم و قبول شدم و تا اخر ماه مدرکم صادر میشه و میاد و تو گرفتن مدرکمم کلی هدایت شدم و دستان خداوند بهم کمک کردن و پا روی ترسهام گزاشتم و انجامش دادم ،

    از این بابت خیلی خوشحالم از جایی که الان هستم از راهی که دارم ادامه میدم و تکاملی که دارم طی میکنم خدارو شاکرم و با خودم عهد بستم که تلاش کنم و بتونم از استعدادم ثروت بسازم خودم از پولی که میسازم وسایل مورد نیازم رو بگیرم و امروزم سفارش یکی از مشتری هامو تحویل دادم با اینکه واسه طی کردن تکامل و یادگیری بیشتر یک ایده بهم داده شد که بیا به همه بگو هرکسی دوست داره پارچه بیاره تا براش رایگان بدوزم واسه یادگیری بیشتر و اینم هم یک ایده الهامی بود چون خودم کلی پارچه خریده بودم و دوخته بودم و هزینه هاش برام زیاد بود و منم مشخصا کلی لباس لازم نداشتم و بعد یک ایده بهم داده شد که بیا لباسایی که دوختی رو بفروش و با پولش دوباره پارچه بخر و بدوز و منم این کار کردم و امروزم که لباس رو به مشتریم تحویل دادم خودش گفت بدون اینکه من حرفی بزنم خیلی خوشحال و راضی گفت که هزینه اش چقدر میشه من کلی جا خودم چون قرار بود رایگان باشه و گفتم نمیدونم قرار بوده رایگان باشه که گفت نه کلی زحمت کشی باید پولشو بهت بدم و منم روم نشد گفتم هرچی خودت دوست داری با اینکه خدایی کلی براش زحمت کشیدم و کلی چرخم اذیتم کرد و چون خیلی حساسم هستم تا یک چیزی واقعا خوب در نیاد ولکنش نیستم حتی اگه چند بار باز کنم دوباره بدوزم ، و این اتفاق افتاد با این که هنوزم روم نمیشه پولی بابت کارم دریافت کنم ، و میدونم چون خودم خودمو خیلی باور ندارم تو این مورد مشکل دارم و مثل اقا رضا میگم کار خاصی نکردم که .

    و این فایل کلی بهم کمک کرد و باورهامو قویتر کرد سپاسگزارم از شما و از اقا رضا عطاران بابت این تجربه های ناب و باارزشتون که باعث میشه ما کلی انگیزه بگیریم و

    از خدا میخوام که هدایتم کنه و مثل همیشه به رشدم کمک کنه و من این توانایی رو توی خودم ببینم که اره کارت درسته فاطمه خانم و همیشه هستن ادم هایی که از خیاطی تو از کار تو لذت ببرن و دوست دارن بهاشو با خوشحالی و رضایت قلبی بهت پرداخت کنن .

    از شما استاد عزیزم سپاسگزارم به خاطر همه ی این آگاهی های نابی که باما به اشتراک میزارین و باورهای مارو تغیر میدین و ما رو قوی تر میکنید .

    خدایاشکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    با سلام فراوان ودرود بی پایان به تمام انسانهایی که خدارا به زیبایی ومنطق اثبات کردند مثل پیامبران امامان انیشتینها واستاد عباس منش و….

    حالا هرکس به اندازه خودش.

    من تحول دوستان رومقداری نگاه میکردم ولی این تحول دوست خوب ما انگاری یه جورایی خودمون هستیم جذاب ودلنشین هست.

    من کاسب هستم وقدم نه هستم حالا یه یک ماهی هست فهمیدم چک وقرض و…. باید بزارم کنارودوری کنم.

    وگذاشتمش کنارصحبتهای اقارضارو باجان ودل گوش میکنم وانرژی وایده میگیرم

    و واقعا ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است وبس

    وقتی دسته چک ومیزاری کنار خداییش به اون روز فکر میکنی که دیگه هیچ بدیهی نداری واقعا خیلی لذت میده منکه دلم یهوو میریزه ویک حال خوبی بهم دست میده

    درصحبتهای اقارضا توکل توحید وتکامل میبینم

    تکامل تکاملش خیلی جالبم هست ازاونجایی که فکرنمیکنی بهت روزی میرسانم

    واقعا باورش سخت هست همین همین کارهای به ظاهر ساده که ازش بیخبریم

    ماروبه همه چیز برسونه واقعا باید این جمله رو هر روز به خودم بگم هزارمرتبه

    خدایا مرا هم جزء(انا) که درقران گفتی قرار بده. یعنی منم بشم جزءهمون که خدا گفته ما قرآن رانازل کردیم ما جهان هستی رو کامل کردیم ما دورههایی اماده کردیم تاشما به آگاهیی برسید واین خواست خداوند بزرگ است

    وچقدر پیشرفت راخدا دوست داره وپاداشهایی عالی میدهد

    خداراسپاسگزارم منم هر روز با عمل دارم کار میکنم نه حرف زدن باعمل کردن. وخدارا بینهایت سپاسگزارم دوستان وجهانیان.

    همه شمارو به خدای درونتان میسپارم خدایارو نگهدارتون(الیاس)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد و مریم جان و همه دوستان عزیز

    خدایا شکرت که امروز هم چشم بروی دنیا و زیباییهاش باز کردم

    خدایا شکرت برای همه نعمتهای فراوانی که تا حالا به من دادی

    خدایا شکرت برای نعمتهای خیلی بیشتری که از حالا به بعد به من عطا می کنی

    خدایا شکرت که یه قسمت دیگه از فایل نتایج رضای عزیزمون بر روی سایت قرار گرفت و ما میتونیم درباره اش فکر کنیم و صحبت کنیم

    از وقتی که اولین بخش نتایج آقا رضا منتشر شد تا حالا چقدر شوق و ذوق دارم که هر بار بعد از چهار روز انتظار شیرین و دلپذیر قسمت بعدی بیاد و من بتونم ببینم و بشنوم  و از نکات و آگاهی های فوق العاده اش استفاده کنم و لذت ببرم

    آقا رضا خیلی خیلی ازت سپاسگزارم و واقعاً تحسینت می کنم برای این

    ((ویدیوی بسیار جامع و زیبا))یی که درست کردی!

    برای ((لحن ساده و صمیمی))ت!

    برای ((صداقت))ت که کاملاً تو صحبتهات مشخصه!

    برای ((لبخند دلنشین))ی که درتمام مدت گوشه لبت نشسته!

    برای ((عزم راسخ))ت!

    برای ((اراده و پشتکار))ت!

    برای ((توضیحات دقیق))ت که کاملاً فضا برام مجسم میشه انگار که خودم اونجا هستم و دارم میبینم!

    برای بیان ((طی کردن مراحل تکامل))ت!

    و نشون دادن ((مسیر پیشرفت))ت!

    برای ((عمل کردن کامل به هر چی که استاد میگفته))!

    نمیدونی چه کار بزرگی کردی!

    چه تأثیر شگرفی روی تک تک ما عباسمنشیها گذاشتی!

    خدا خیر دنیا و آخرت به شما عطا کنه!

    چقدر عالی بود این قسمت! مثل همه قسمتهای قبلی

    آقا رضا خیلی قشنگ تعریف کرد که بار اول که نتونسته بود چکها رو پاره کنه ناراحت شده بود و از عملکرد خودش ناراضی بود

    (( از خودش بیشتر از این توقع داشت))

    بنظرم این خیلی چیز خوبیه که آدم از خودش توقع بیشتری داشته باشه! باعث رشدش میشه! تشویق میشه که خیلی بهتر عمل کنه!

    وبعد  که همزمان با گوش دادن فایل استاد درباره دسته چک چشماشو بست و دسته چکها رو یکی یکی پاره میکرد…من هم چشمامو بسته بودم و دقیقاً اون لذت آمیخته با ترس رو احساس کردم

    چقدر اون ((لبخند رضایتش)) از یادآوری این ماجرا خوب بود وبه دل می نشست!

    وخدا به شجاعان پاسخ می دهد!

    به قدمهای بعدی هدایت شد!

    ((خرید نقد))!

    ((فروش نقد))!

    ((مشتریهای بهتر و پولدارتر))!

    و احساس کرد که چقدر به ((آرامش ذهنی)) رسیده

    و ((آرامش ذهنی لازمه موفقیت و پیشرفت و اومدن ایده های جدیده))!

    آقا رضا در راستای بهبود خودش و عمل کردن به این حرف استاد که آدمی که برای خودش ارزش قائله به خودش آسیب نمی رسونه تصمیم میگیره که لاغر بشه…و این کارو انجام میده و موفق میشه!

    در عرض 16_15 ماه حدود 40 کیلو وزن کم میکنه!

    قبلاً وزنش 136 کیلو بوده

    و همین موفقیتش در زمینه لاغر شدن هدایتش میکنه به ایده آموزش در این زمینه!

    که در ابتدا بصورت رایگان در کانال تلگرامش بوده و بعد هدایت میشه که مشاوره هاش و آموزش هاشو بفروشه….و کم کم کار جدیدش شکل میگیره

    استاد  هم توضیح داد که وقتی که ما یه مشکلی رو در مورد خودمون حل می کنیم مثلاً تناسب اندام…این مشکلو خیلیای دیگه دارن و اگر ما به یه راه حل مناسبی برسیم خیلیها هستند که این مشکلو دارن و حاضرن براش بها پرداخت کنن تا این مشکلشون حل بشه وما میتونیم این راه حل رو بفروشیم و ازش پول بسازیم

    یاد تجربه خودم در این زمینه افتادم که تمام مراحلشو با توجه به آموزه های استاد پیش رفتم

    ما تو طالقان یه خونه باغی داریم  که البته زمین خالی خریده بودیم و خودمون کم کم تبدیل به خونه باغش کردیم

    در طبقه همکفش یه اتاق نسبتاً بزرگ با سرویس بهداشتی و حمام و آشپزخونه داره خودمون هم از طبقه بالا استفاده می کنیم

    این ایده بنظرم اومد که سوییت پایین رو بصورت روزانه اجاره بدیم

    یعنی من یه امکاناتی داشتم که می تونستم از اون برای حل مسئله مسافرانی که نیاز به مسکن موقت داشتند استفاده کنم

    شروع کردم به بهبود دادنش،قبلاً فقط یه فرش وسط اتاق پهن بود

    یه تخت دو نفره و میز و صندلی و یخچال و مایکروویو به اون اضافه کردیم.همه اینا رو هم داشتیم نخریدیم فقط تو خونه تهران بود که ماشین کرایه کردیم و بردیم طالقان

    از همون جایی که بودیم شروع کردیم

    و سعی کردم که همه چیز خیلی تمیز و مرتب باشه مخصوصاً پتو ها و ملافه ها

    و کارم رو بنحو احسن و با استاندارد بالا انجام دادم

    و برای من خیلی جالب بود که قبل از اینکه کار کشیدن ملافه رو روی پتو تموم بشه سر و کله اولین مسافرها پیدا شد و برای سه شب اجاره کردند

    بعدیش برای چهار شب

    بعدیش برای سه شب…..

    هیچکدوم برای یک شب نبود

    و همه شون بخصوص از تمیز بودن همه چیز خیلی اظهار رضایت می کردن و میگفتن که جاهای دیگه که رفتن اینجور تمیز نبوده

    حتی یکیشون برای تشکر  از ما یه جعبه شیرینی به ما هدیه داد

    خدا رو شکر که همش با این فایلا دارم زندگی می کنم

    حتی تازگیها احساس می کنم که وقتی که دارم با دیگران صحبت می کنم کم کم حرفام هم همش عباسمنشی شده

    با ذوق و شوق بسیار منتظر بقیه فایل نتایج آقا رضا هستم

    شاد و سلامت و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    «سال‌ها پیرُویِ مذهبِ رندان کردم ؛ تا به فَتوٖیِ خِرَد حرص به زندان کردم» «من به سرمنزلِ عَنْقا نه به خود بُردم راه ؛ قطعِ این مرحله با مرغِ سلیمان کردم» «سایه‌ای بر دلِ ریشم فِکَن ای گنجِ روان ؛ که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم 319حافظ»

    سلام و درود فراوان به استاد عباس منش و همه دوستان عزیزم، رحمت و برکت و فراوانی بینهایت پروردگار بر وجود نازنین همه شما»

    صبح حوالی ساعت پنج بود که این فایل رو دیدم. و بعد از چند بار گوش دادن واقعاً نمیدونستم چیو باید توی کامنت بنویسم. گفتم یه سر بزنم ببینم نشانه امروزم چیه. «نحوه به حقیقت رساندن خواسته ها، قسمت دوم» فایلی که استاد و خانم شایسته با جت اسکی رودخانه تمپا رو میرن تا سد.

    abasmanesh.com

    کلی زیبایی دیدم و کلی آهنگ انرژی زا شنیدم. ولی از همه مهمتر چه آگاهی های بینظیر و توحیدی که خداوند به قلب و زبان استاد عباس منش جاری میکنه و استاد سخاوتمندانه بهمون هدیه میده.‌ با اینکه مدتهاست این فایل رو دانلود کردم و توی گوشی دارمش ولی به جرأت میتونم بگم انگار اولین بار بود میدیدم. به نظرم طلایی ترین جمله ای که استاد توی این فایل میگه اینه «ترکیب باور، هم‌جهتِ با خواسته کولاک میکنه، کن فیکون می‌کنه». بعد از اینکه کلی از این فایل لذت بردم گفتم برای نوشتن کامنت مثل همیشه بریم سراغ حضرت حافظ و هدایت شدم به غزل شماره 319 … برداشت شخصی من اینه که حافظ داره بهمون میگه « من مدتهاست که در مسیر هدایت الهی دارم قدم برمی‌دارم، و با هدایت الهی تونستم ذهن نجواگرم رو ساکت کنم ، حافظ میگه من هر بهایی لازم بود رو پرداخت کردم تا به اوج برسم. هر کسی تو این مسیر به خواسته اش میرسه، ما نه به خرد خودمون داریم پیش میریم بلکه خداست که در هر لحظه داره هدایتمون میکنه. در این مسیر امیدوار و ثابت قدم باش، که قطعا به خواسته هات میرسی» (دوستان من برداشت شخصی خودم رو نوشتم، چیزی رو دریافت کردم به فراخور مداری که توش هستم. شاید هر کدوم از شما عزیزان، مفهومی طلایی تر رو از این شعر دریافت کنه) غزل رو تا آخر خوندم و رسیدم به این بیت که میگه: «صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ ؛ هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم» ، بلافاصله گفتم، این یه نشانه بود و الان دیگه وقت قرآنه، و هدایت شدم به آیات 18 تا 22 سوره فاطر:

    «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۚ وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَهٌ إِلَىٰ حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ ۗ إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ ۚ وَمَنْ تَزَکَّىٰ فَإِنَّمَا یَتَزَکَّىٰ لِنَفْسِهِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» «وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ» «وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ» «وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ» «وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»

    و هیچ سنگین باری بار دیگری را برنمی دارد، و اگر سنگین باری دعوت کند که از بارش بردارند، چیزی از بارش برداشته نمی شود، حتی اگر از نزدیکان و خویشان باشد. تو فقط کسانی را بیم می دهی که در نهان از پروردگارشان می ترسند و نماز را برپا می دارند؛ و هر کس پاک شود به سود خود پاک می شود، و بازگشت فقط به سوی خداست ؛ نابینا و بینا یکسان نیستند ؛ و نه تاریکی ها و نه روشنایی ؛و نه سایه و نه باد گرم سوزان ؛ و زندگان و مردگان هم یکسان نیستند. بی تردید خدا به هر کس بخواهد می شنواند؛ و تو نمی توانی به کسانی که در قبرهایند بشنوانی.

    خداوند در این آیات با ترسیم چند تضاد در مقابل همدیگه داره اهمیت مسیر حرکت و مدار هر شخص رو بیان می‌کنه. اهمیت اینکه هر کسی صرف نظر از روابط دوستی و فامیلی مسئولیت زندگی خودش رو برعهده داره، هر کسی مسئول نجات خودشه. هر کسی در مدار خودش در حال حرکته، تا زمانی که هر کسی خودش از درون تصمیم نگیره مدار و مسیرش رو تغییر بده هیچکسی نمیتونه مدار کسی دیگه رو تغییر بده. حتی خداوند هم به زور کسی رو هدایت نمیکنه، خداوند هم اجازه میده ما آزمون و خطا کنیم تا حدی که تا آخرین ثانیه عمرمون حق انتخاب از ما سلب نشه. ما همیشه حق انتخاب داریم. شاید تغییر مدار برای همه مون مدتی زمان ببره ولی تصمیم به تغییر یه لحظه است. خیلی سریع میشه تصمیم گرفت. خیلی سریع میشه انتخاب کرد کدوم وری باشی.

    و این حق انتخاب و نوع انتخاب ماست که یه زندگی رو از شرایطی به شرایطی دیگه تغییر میده، به حدی که ما دیگه هیچ ارتباطی با اون آدم قبلی نداریم.

    چقدر لذت بردم از صحبتهای رضا عزیز، و البته توضیحات استاد عباس منش. یه چندتا ویژگی همیشه توی هدایت الهی هست، اول اینکه برای قدم برداشتن شجاعت و ایمان لازمه. دوم اینکه از نظر خودمون و اطرافیان اصلا منطقی نیست. سوم اینکه حتی آخرین طنابی که بهش وصل هستی رو هم باید پاره کنی (منظورم هر آنچه از غیرخدا توی قلبت باشه). چهارمی اینکه توی هدایت الهی هیچوقت عجله و استرس و اضطراب معنی نداره، همیشه لذته و آرامش.‌ پنجمین ویژگی اینکه تکاملیه ، یهویی نیست. قدم به قدم بهت گفته میشه، در هر قدمی ایمانت رو اثبات کنی، میری قدم بعدی.

    «وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»

    و وقتی به هدایت الهی عمل می‌کنی ، همیشه و همیشه بهترین سرانجام ها برای اهل تقواست، برای اونیه که بیشترین کنترل ذهن رو داشته و به نجواهای ذهنی و طعنه های جامعه غلبه می‌کنه و به ندای رب العالمین در قلبش اعتماد میکنه.

    پرتو نور هدایت رب العالمین روشنایی بخش و آرامش دهنده قلب‌های همه مون باشه.

    «فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ ﴿١١6﴾وَمَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ ۚ إِنَّهُ لَا یُفْلِـحُ الْکَافِرُونَ ﴿١١٧﴾وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ ﴿١١٨﴾ مومنون»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1941 روز

      سلام بر حمید آقا

      خوشم میاد اکثر کامنت هات سه جنبه ای هستند: شعر،قرآن،متن

      یعنی فایل ها را هم از نظر شعر توضیح میدی هم از نظر قرآن و هم توضیح جامع و کامل

      این نکته ات که فوق العاده زیبا بود ؛ترکیب باور، هم‌جهتِ با خواسته کولاک میکنه، کن فیکون می‌کنه

      انشالله همه بچه ها زندگی مادی و معنویشون کن فیکون بشه،و زندگی الانسان هیچ ربطی به زندگی گذشتتشون نداشته باشه

      حواسم به آینه بغل بود،ما چهار راهنمامون خرابه شما چراغ خطرا بگیر و بیا(استیکر خنده)

      سپاسگزارتم یه دنیا و از خدا خودش را برات طلب میکنم دوست مهربان و قلبی من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام و درود محمد جان

        خیلی ممنونم ازت. سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت. خودت بهتر از من میدونی و بیشتر از من تجربه داری. اینها رو خودش بهمون یاد میده.

        خداست که حواسش به همه چی هست. ما اگه به خودمون باشه، از وسوسه های شیطان و نجواهای ذهن پیروی میکنیم و …

        خداست که هر بار ما رو از تاریکی ها نجات میده ولی ما باز کفور و مشرک میشیم ، ولی اون هیچوقت نعماتش رو ازمون نمیگیره. فقط کمکمون می‌کنه تا برگردیم.

        در پناه رب العالمین همیشه همیشه همیشه در بهترین زمان و مکان و شرایط و روابط باشی، شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2245 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام سلام سلام

      از عالی هم عالی تر، لایک داری.

      بابا شما یه پا سلیمانی برا خودت، نیازی به

      «من به سرمنزلِ عَنْقا نه به خود بُردم راه ؛ قطعِ این مرحله با مرغِ سلیمان کردم»

      یه داستانی معروفی هست؛ مطمئنم خوندی ولی خالی از لطف نیست .

      داستان آموزنده بز را بکش!

      روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.

      روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:”اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!”.

      مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد.

      سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.

      روزی از روزها مرید و مرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:

      سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.

      مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود.

      برایتان به اندازه تمام قطرات بارانی که امروز زد، حس و حال خوب، سفرهای رؤیایی، ثروت،سلامتی،خوشی و خوشحالی، خونه و املاک، و بهترین ماشین های دنیا رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام و درود به شما خانم یوسفی گرانقدر و ثروتمند.

        از شرایط سلیمان بودن فقط بچه پرو بودنش رو دارم.

        به امید روزی که از نظر جهت ثروت بشم سلیمان نبی.

        روزی نیست که مناجات سلیمان رو به خداوند نگم. و مناجات موسی.

        من باورهام هنوز در مورد ثروت ترمیم نشده، هر چند نتایجی رو دارم دریافت میکنم ولی تازه قدم های اولی هستم.

        ولی درمورد ورزش یه چیزهایی میدونم.

        همین الان که دارم کامنت مینویسم توی باشگاه اداره هستم.

        چیزی که میخوام بگم شاید مستقیما خود ورزش نباشه ، بلکه تله های شیطنت آمیز ذهنه.

        من یه آسیب دیدگی کتف دارم. امشب میخواستم ورزش کنم نه تنها ذهن بیشعور سطح انرژیم رو به شدت آورده بود پایین ،بلکه درد کتفم هم شدید تر کرده بود. اونقدر شدید که مجبور شدم کتف بند ببندم. ولی بیخیال ورزش نشدم. اولش دوچرخه ثابت میزدم ولی کتفم درد میکرد. گفتم «اگه فکر کردی بیخیالت میشم سععععععخخت در اشتباهی» قبلاً هم یه زانو درد داشتم که موقع دویدن میومد. ذهن تمام تلاشش رو می‌کنه ما انرژی مصرف نکنیم.

        ذهن بیشعور …

        قبلاً سر ماجرای زانو درد میگفتم اونقدر روت ورزش میکنم تا از شدت درد بترکی، و نتیجتا ذهن کوتاه میومد. زانو درد من با دویدن نه تنها شدت نمی‌گرفت که ساکت هم میشد.

        الان هم با کتفم همین کار رو کردم.

        وزنه میزدم بعدش از شدت درد به خودم میپیچیدم. ولی رهاش نکردم. الان که ورزشم تموم شده دیگه درد نمیکنه. ذهن برامون تله میذاره، تا ما رو ثابت نگه داره.

        ماجرای داستان زیبایی که برام نوشتین. حکایت زن و یه دونه بز توی بیابون، یا حکایت کارمند و کارگر و حقوق ماهیانه. ما حاضریم سالها توی تله ذهنمون بمونیم ولی برای بهتر شدن شرایط کاری نکنیم.

        فکر میکنم برای ثروت هم ماجرا شبیه ورزش کردن باشه. تا ازش عبور نکنم نمیتونم به طور قطع و یقین بگم ولی میدونم ذهن نجواگر مثل اسب چموشه.

        چند شب پیش فیلم لینکلن رو میدیدم. کارکتر آبراهام لینکلن توی فیلم میگه ، وایس همیشه بهم میگه سخنرانی های کوتاه تر بنویس ولی من وقتی شروعش میکنم دیگه تموم کردنش سخت میشه. حکایت کامنت های حمید حکایت سخنرانی های ابراهام لینکلنه.

        در پناه رب العالمین همیشه شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و میلیاردر باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          رضوان یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2245 روز

          به نام خدای مهربان

          سلام سلام سلام ورزشکار حرفه ای

          احسنت به این اراده.

          همسرم هم زنو درد داشت، و با ورزش کردن اون رو برطرف کرد.

          البته ورزش های من درآوردی از خودش. به قول خودش خودم این حرکات رو ابداع می کنم. واقعا ورزش کردن اراده و انگیزه قوی میخواد. ان شاءالله به زودی زود کتف شما هم خوب خوب میشه. اگه کتف شما ضربه نخورده باشه،قاعدتا باید با ورزش خوب بشه،

          در ضمن وقتی پاسخ از دوستان میاد، دوست دارم خیلی طولانی باشه، چون احساس می کنم، خدای مهربون یه پیام خصوصی برام فرستاده، و حس خیلی خوبی داره.

          پس وقتی خواستی در کامنت بچه‌ها جواب بنویسی، قلم رو آزاد بگذار، بذار پیام مستقیم ارسال بشه. تو فکر طولانی شدنش نباش.

          جریان کشتن بز، میتونه دامن گیر مسائل مختلف روزمره مان هم باشد. مثلا پسرام، یه بزی دارن به نام گوشی.

          خود من یه بزی دارم به نام مبلغی که هر ماه همسرم به حسابم واریز می کند.

          همسرم یه بزی داره به نام تلفزیون.

          تعداد بزها زیاده برای مثال گفتم.

          و باید این بزها را بکشیم، تا بتونیم یه فکر دیگه ای داشته باشیم.

          در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه زارع گفته:
        مدت عضویت: 2993 روز

        سلام به تودوست ارزشمندم ممنون واز صمیم قلبم سپاسگزار تم که باعشق این حکایت قابل تامل درجواب کامنت آقای امیری قرار دادی من هردفعه کامنتهای پرمحتوی شما ویا کامنتهایی که در جواب دوستان ازخود ردپا میگذاری با عشق میخونم ولذت میبرم ممنونم بخاطر بودنت دوستت دارم

        در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه سادات گفته:
      مدت عضویت: 1016 روز

      درود به شما دوست عزیز حمید جان

      بسیار عالی توضیح دادین سپاس از شما

      حق انتخاب و نوع انتخاب باماست که یه زندگی را از شرایط حاد به شرایط آرام تبدیل کنی به حدی تغییر مشخص بشه وخودت بفهمی

      یه ضرب المثل هست که میگه خود کرده را تدبیر نیست

      ولی باید گفت خود کرده را تدبیر هست چون هر کاری انجام میدیم چه خوب چه بد چه زیبا چه زشت همه و همه را خودمون انجام میدیم

      برایتان آرزوی سلامت خوشبختی عشق ثروت دارم در پناه خدا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام و درود به شما

        سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون، لطف کردین و برام پاسخ نوشتین. واقعاً همینطوره که می‌فرمایید ، ما همیشه و همیشه حق انتخاب داریم،منتها بهانه میاریم تا تنبلی هامون رو توجیه کنیم. حقیقت موضوع اینه که ما بقدر کافی تلاش نمی‌کنیم ، بقدر کافی باور هم‌جهت با خواسته ایجاد نمی‌کنیم.

        میخوایم یه ساختمون جدید روی پایه های خرابه یه ساختمان قدیمی بنا کنیم. ولی جهان هستی اونقدر هوشمنده، که اجازه نمیده این اتفاق بیافته. زمانی اون ساختمان جدید ساخته میشه که از ریشه و فونداسیون درست و جدید و اصولی باشه.

        حکایت باورهای ماست و نتایجی که همین الان توی زندگیمون داریم.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2387 روز

      سلام حمید عزیز

      چقدر عالی و ازدریچه وسیع تر سخنان رضا و بیانات استاد رو با استفاده شعر و آیات قرآن نوشتی

      تضاد که از قرآن نوشتی برای روشن شدن راه است که هر دو گزینه هست من انسان چی رو انتخاب می‌کنم تاریکی یا روشنایی گرمای سوزان یا سایه باطراوت نابینا(منظور نا آگاهی)یابینایی(اگاهی)راانتخاب میکنه وهر کس در هریک از این مدارها قرار بگیره نتیجه هم مشخصه

      اومدم کامنت بنویسم گفتم همینکه بنویسم خدا خدا……کامنتم کامله حالا چه موقع به خدا وصل میشیم موقعی که خودمون روساخته باشیم در یک کلمه خدایی کرده باشیم

      باز سپاسگزارم خداوندم بابت وجود دوستان آگاهی بخشی چون شما

      شادوسلامت و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام و درود به شما آقای کاظمی عزیز

        خیلی ممنون و سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        واقعاً همینطوره که می‌فرمایید. تا به خودش وصل نباشیم نمیشه. باید اونقدر به خدا متصل باشیم که در همه اجزای زندگی مون خدایی عمل کنیم. وقتی کارهای روزمره مون رنگ و بو و جنس خدایی نداره، پس کماکان داریم همون چرخه غلط گذشته رو ادامه میدیم.

        خیلی ممنونم از شما.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کیمیا رضایی گفته:
      مدت عضویت: 1953 روز

      سلام به آقای امیری عزیز

      داشتم کامنتاتون رو می‌خوندم که یک موضوعی نظر منو به خودش جلب کرد که بیام و این کامنت رو برای شما بزارم اینکه گفتید من از سلیمان فقط بچه پرو بودنش رو دارم یاد حرف استاد در قانون آفرینش افتادم که می‌گفت از خدا کم نخواین خیلی زیاد بخواین این موقع هست که خدا میگه آهان این بنده پرو منه فهمیده من چقدر قدرتمندم به این بنده بیشتر بدین هرچی میخواد بهش بدین چقدر روی قانون داری جلو میری تبریک میگم بهت

      حمید عزیز هر دفعه از خواندن کامنت های شما کلی لذت میبرم ممنونم ازت بخاطر اینکه هر دفعه اینقدر قشنگ می‌نویسی موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام و درود به شما خانم رضایی نازنین و گرانقدر. چقدر لذت بردم از کامنت تون. واقعاً سپاسگزارم. یه مهر تایید زدین پای باورهای من. این چیزایی که فرمودین رو من همینجوری بهشون باور دارم ، ولی وقتی نوشتین استاد عباس منش توی قانون آفرینش همینا رو گفته ، گفتم ای جان که دقیقاً در مدار درست در حال حرکت هستم. درود به شما خواهر بزرگوارم که لطف کردین و سخاوتمندانه آگاهی های توحیدی‌ خودتون رو با من به اشتراک گذاشتین.

        در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Sina Amirkhani گفته:
    مدت عضویت: 1350 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت اینا عباس منش نازنین

    و سلام خدمت آقا رضا گل

    خدارو شکر خداروشکر

    چقدر لذت بخشه وقتی کسی از نتایجی خودش صحبت میکنه .

    چند بار وقتی رضا از اتفاقاتی که براش افتاده صحبت می‌کرد با صدای بلند فقط میگفتم خدایا شکرت .

    من رو به یاد زمانی انداخت که خودم در زمان شروع کارم نتایج بزرگه مالی گرفتم و چقدر متحیر بودم .

    خدایا شکرت ، واقعا دوست دارم هرروز برگردم به اون روزهایی که داشتم از کارم نتایج بزرگ میگفتم تا فراموش نکنم .

    یکی از مشکلات شدیدی که تو این مسیر پیش میاد ، اینکه نتایجی که گرفتی رو فراموش میکنی و دیگه به چشمت نمیاد یا اثلا به چشم نتایج بهش نگاه نمیکنی .

    رضا عزیز جای خالی نگذاشت و هر اتفاقی که براش افتاده بود رو سعی کرد که به زبون بیاره .

    واقعا باید تمام اینها برای ما تبدیل به باید بشه . باید فقر درد داشته باشه. ثروت لذت و این درد باید اینقدر برای من قابل لمس باشه که حرکت کنم .

    من الان در مسیری دوباره وارد شدم با 12 قدم که مرتب حمایت های خداروند احساس می‌کنم یعنی به صورت نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه و از خداوند هزاران مرتبه سپاسگذارم .

    و این دوست خوبه ما آقا رضا چقدر تو این مسیر شجاعت به خرج داد و به ایدها عمل کرد البته به خاطر این بود که همه چیز رو خیر می‌دید و حال خوبی داشت ، مگه میشه حالت بد باشه و کلی نشتی انرژی داشته باشی و تمرکز هر جای دیگه به غیر از خودت و نعمتهای اطرافت باشه و نتیجه بگیری .

    من که تمام زندگیم رو تا قبل از اشنایی با سایت فقط درد کشیدم و هیچ کدام از تلاش‌هام به نتیجه نرسید و بعد اشنایی با سایت و ایمان آوردن به نیروی برتر همان خداوند و کمتر زور زدن همه چیز به سادگی اتفاق افتاد و طعم روون شدن چرخ زندگی رو چشیدم .

    به امید خداوند تا مدتی بعد فایلی تهیه خواهم کرد از نتایجی که گرفتم و به لطف پروردگار هر موقع زمانش برسه در همینجا با ذوق به فایل نتایجم نگاه خواهم کرد .

    استاد سپاسگذارم ازت سپاسگذارم ازت که اینقدر صادق هستی سپاسگذارم ازت که کاری کردی به ما ثابت بشه میشه ، میشه به راحتی ثروتمند شد ، میشه روابط عاشقانه زیبا داشت ، میشه سلامتی و روابط اجتماعی میشه همه چیز رو باهم داشت و واقعا به غیر از خداوند روی هر کسه دیگه ای برای بدست آوردن خواسته هامون حساب کنیم خرد خواهیم شد .

    خدایا شکرت

    سینا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1016 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم عباس منش و مریم جان

    سپاس فروان از استاد برای این آگاهی های دقیق برای این سایت ارزشمند و فوق‌العاده

    سپاس از آقا رضا بخاطر صحبت‌های عالی و بینظیرشون من هر روز منتظر فایلهای شما هستم

    معجزه اتفاق می‌افته خدا هدایت می‌کنه

    درس‌هایی که من از صحبتهای آقا رضا گرفتم و جا داره ازشون تشکر کنم برای این فایلهای ارزشمند

    اول هدفت را مشخص کن بعد کوچیک کوچیک کن و در طول مسیر آروم باش شکر گزار باش آرامش داشته باش و فقط حرکت کن خدا هدایت می‌کنه

    هر چی میگفتند موفقیتهاشون را من تحسین میکردم و میگفتم احسنت چقدر مسیر را درست حرکت کردن و به خودم میگفتم جواب میده همین جور که برا خودم از زمانی که عضو شدم جواب داده و فقط میگفتم خدا رو شکر

    آقا رضا گفتن طوری نباشه که فقط همان موقع که یه صحبتی می‌شنوی وشور و شوق داری همان لحظه باشه بلکه باید ادامه دار باشه( همان چتهایی که با آن خانم داشتند) و البته خدا رو شکر برا اون خانم ادامه دار بود چون زندگیشون خوب شده بود

    خدایا بینهایت سپاسگزارم

    استاد می‌خوام از تغییر های خودم بگم و از معجزه امروز من

    این دومین دیدگاه من هست و من بار دوم که عضو سایت شدم البته این بار متفاوتر طوری که آخرین چک و لگد را از جهان خوردم ولی من کسی بودم استاد که تو این مدار بودم همیشه از خدا کمک میخواستم میگفتم من چی کار کنم که آروم باشم و خدا منو هدایت کرد از طریق دوستی که با شما آشنا شدم من چند سالی هست که اخبار و تلویزیون نمی‌بینم و یکسال هم هست که اینستاگرام را حذف کردم و بهترین کاری که کردم همین بود چون الان تو این مدت خیلی کم که عضو شدم با تمرکز بیشتر کار میکنم و هر روزی چندین فایل گوش میکنم و چند هفته هم تصمیم گرفتم از روز شمار تحول زندگی ام شروع کنم

    استاد اوایل که عضو شدم اولش خیلی شور و اشتیاق داشتم خیلی حس و حال عالی داشتم طوری که دوستی که مهاجرت کرده بود به دبی یه روز به من پیام داد و حالم را پرسید و من چقدر خوشحال شدم خوب پیش رفتم تا اینکه به تضاد بزرگ روبرو شدم و اون هم همسرم خوب من هم میخواستم این حس خوب حال خوب و آگاهی های عالی را بگم میخواستم راهنمایی کنم یعنی طوری که هر جا برم توضیح بدم و پاش را خوردم و از اون حس عالی و شور بیرون اومدم با صحبتهای همسرم نه اینکه ادامه ندم نه ادامه دادم خیلی حرفهایی که میزد برام سنگین بود ولی گفتم اشکال نداره من همسرم را میشناسم اول با تغییر خودم طوری که من همیشه در حال گوش کردن هستم و ایشون همش اعتراض می‌کنه چون دید که من سمانه قبل نیستم براش سخت بود. در طول سال من با همسرم همیشه بحث دعوا …….. داشتیم و من تو این مدت دعواهای قبل که من خود خوری کنم گلایه کنم و اتفاقهای حاد را نداشتم نمی‌گم تمام شده فقط شاید بگم یه کم در حد حرف بوده و اکه من پاشنه اشیلم که خشم و ارتباط هست کار کنم خیلی زود عالی میشم

    با بچه هام ارتباط خوبی نداشتم حتی در یک برهه از زمان من اونها را دوست نداشتم ولی حالا طوری شده که باهاشون حرف میزنم می‌خندیم دخترم از مدرسه با من حرف میزنه و همچنین نمرات عالی که داره و حتی تو کلاسشون دخترم و یه نفر دیگه که خانم معلموشون گفته بود شما دونفر ترکوندین که اینقدر عالی جواب دادین استاد وقتی دخترم گفت گریه میکردم و میگفتم خدا یا شکر خدا یا شکر طوری که سالهای فقط حرص میخورم برای درسهاش من تغییر کردم همون جور که آقا رضا گفتن کوچیک کوچیک

    برم سر معجزه امروزم همسرم یه حرفی به من زدند که من باید تصمیم می‌گرفتم که انجام بدم و این مهمترین تصمیم بود و چند وقتی بود به خدای خودم میگفتم خدا یا کمک کن هدایتم کن واضح و روشن تا اینکه با صحبت همسرم گفتم خدا یا امروز موقعش بهم بگو صبح که دیدم فایل آقا رضا را فقط دانلود کردم و وقتی تنها شدم ازش خواستم گفتم خدا یا تو قرآن یا تو فایل آقا رضا بهم بگو واضح بگو اول قرآن را باز کردم سوره نجم اومد کامل خوندم بعد سجده کردم گفتم خدا یا بهم بگو و تو صحبتهای آقا رضا خیلی خیلی واضح به من گفت و وقتی داشتم می‌شنیدم فقط گریه کردم گفتم خدا یا شکرت که چقدر دقیق جوابم را دادی

    اینکه اول باید رو خودم کار کنم هر روز تغییر کنم و آرام آرام به تمام چیزهای که میخواهم میرسم

    استاد خیلی دوستون دارم که زندگی کردن را یاد من میدین اینکه چطور زندگی کنم

    وبگم نوشتن خیلی برای من سخت بود ولی انجام دادم حتی تو روز شماره هم نوشتم ولی ارسال نشد تا اینکه امروز به خودم گفتم وقت نوشتنه آخه دوست دارم فقط زمانی که تغییر کنم حرف بزنم

    خدا یا بینهایت سپاسگزارم برای تمام نعمتهای که به من دادی

    و همچنین از مریم جان تشکر میکنم به خاطر تمام کارهایی که با عشق برای این سایت ارزشمند انجام میدهند

    در پناه خدا شاد سربلند ثروتمند و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1941 روز

      سلام سمانه جان

      بهت تبریک میگم بخاطر نوشتن کامنت و همچنین جرات و جسارت حذف تلوزیون و اینستاگرام،اگه آدم میخواد در این مسیر نتیجه بگیره باید بها پرداخت کنه باید از خیلی چیزهایی که به نظر بقیه لذت هست دوری کنه

      سمانه خانم شما روی خودت کار کن،عالی بشو همسرت با دیدن تغییرات تو خودش لاجرم به این مسیر کشیده میشه،مشکل ما اینه که هنوز خودمون تغییر نکرده می‌خواهیم دیگران را تغییر بدیم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمانه سادات گفته:
        مدت عضویت: 1016 روز

        درود بر شما آقا محمد جان

        خدا را شکر به خاطر این هم زمانی آقا محمد داشتم دیدگاه ها را می‌خواندم تا اینکه زدم روی ترتیب امتیاز و شما اولی بودین و اول تحسین دوستان را خواندم که چقدر همه شما را تحسین کردن بعد خودم خوندم و واقعا لذت بردم از این همه پیشرفت و تلاشتون و رفتم توی منوی اصلیتون و خریدهاتون جاماهاتون و جوابهاتون تو عقل کل را خوندم و چقدر همه اش عالی و تحسین برانگیز بود بعد دوباره رفتم سر دیدگاه بقیه دوستان و دیدم شما به اونها جواب دادین یه دفعه به خودم گفتم یعنی به من هم جواب میدن تا اینکه دیدم وای خدای من چیزی که در یه آن تو ذهنم اومد جواب داد بله شما به من پاسخ دادین

        آقا محمد سپاس از شما

        بله همین طور که گفتین نمیشه کسی را تغییر داد ولی میشه اثر گذاشت و من رو بچه هام اثر گذاشتم و خودم قشنگ حس میکنم که دخترم هر جا بشه می‌نویسه خدا یا کمک کن و خدا شاهد تو درسهاش امسال که ششم هست بینظیر شده بینظیر و من هر روز کلی ذوق میکنم براش

        خدا رو شکر به خاطر وجود استاد عزیزم و بقیه دوستان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3615 روز

    سلام من حقیقتش اصلا متوجه نمیشم الان چی به چیه

    ایشون میگن که بعد از پاره کردن دسته چکشون و نقد کار کردن ،بعد از چند ماه مشتری های جدید میان که نقد کار میکنن با عددای بالاتر بعد تو ادامه فایل میگن زمانی که میخواستن فایل جدید تهیه کنن روزی هزار تومن مینداختن تو یه صندوق تا پولشون برسه به خرید فایلا یا پول خرید یه رکوردر نداشتن اینا بعد از اینه که ایشون به اموزشا عمل کردن و قبل از اینه که شروع کنن فایل به مردم بفروشن ، مغازه وسط شهر که چند ماه صرف تصویر سازیش کردن چی شد ؟ اون همکاراشون که نقد کار میکرد و الگوشون بود چی شد؟ چرا بعد از اینکه به اموزشا عمل کردن دوباره کارشون به جایی رسید که هزار تومن هزار تومن پول جمع کنن و پول یه رکوردرم نداشته باشن !؟

    هر کی میفهمه به یه شکلی لطفاً به منم توضیح بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 2003 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    من قبلا کلا تو کامنتهای اقا رضا که رو سایت وجود داشت خیلی ایده میگرفتم و میرفتم انجام میدادم و بعد نتیجه عالی میشد

    مثلا بجای اینکه ساعتها مشاوره تلفنی یا حضوری دادن ایجاد کانال و از خودم فایل ضبط کردن و گذاشتن روی کانال که چقدر کار برای من راحت کرد

    الان هم تو صحبتهایی اقا رضا باز هم یه ایده دیگه بمن الهام شد که دقیقا من هم تو بیزنسم همین ایراد رو دارم که مشتریهایی قدیمی دارم و بخاطر خوش حسابی و سفارشهای دائمی که از من دارند پول رو نسیه میگذارند و بعدا که بار رو فروختن میان تسویه میکنند

    البته اکثر مشتریها نقدی ازشون پول میگیرم و بعضی‌هاشون نه

    ولی با گوش کردن صحبتهای اقا رضا که گفتن اگر میخوای مشتریهای باکیفیت‌تر و ثروتمند‌تر و دست به نقد‌تر داشته باشی باید از خودت شروع کنی که دست چک نداشته باشی و بعد به هیچ کسی نسیه ندی و نقد کار کنی تا ادمها و مشتریهایی که این شرایط رو داشتن سمت تو هدایت بشن

    حالا خداشکر که من از اول دست چک نداشتم ولی این ایراد دارم برای چندرغاز سود به بعضی از مشتریها نسیه هم میدادم

    ولی از این به بعد میخوام تو سیستم کاریم تغییر ایجاد کنم که به هیچ کسی نسیه ندم و هر کسی از من جنس خواست نقد باید پولش رو پرداخت کنه

    بقول اقا رضا هر چند انجام اینکار خیلی سخته بود ولی از اونجایی اولویت من پیشرفت و ثروتمند شدن هست بنابراین برای اینکه به این هدف برسم هر تغییری که باعث رشد و پیشرفت من و زندگیم خواهد شد رو انجام میدم

    خدایا شکرت از اینکه منو هدایت کردی و این ایده رو بمن الهام کردی تا بیام برای خودم و کار و جنس خودم ارزش قائل بشم و نسیه به کسی ندم و پولم نقد دریافت کنم

    وقتی که ریز میشیم و به نتیجه این عمل نگاه میکنیم متوجه میشیم انجام اینکار جرات و جسارت ایمان میخواد از اینکه اگر به خدا و فراوانی جهان اعتقاد داری و خودت رو هم لایق دریافت نعمتهای بی‌نهایت میدونی باید تو عمل ثابت کنی

    یعنی چی؟

    برای چی من به بعضی از مشتریها نسیه میدم ؟

    چون میترسم که اون مشتری از من دیگه خرید نکنه و فروشم کم بشه و درامدم بیاد پایین

    خوب این طرز فکر اگر شرک و وابستگی و باور کمبود نیست پس چیه؟

    تازه الان دارم متوجه میشم از اینکه چرا درامدم من مثل یو یو هستش و هی بالا و پایین میره

    برای اینکه هنوز من تو ذهنم باورهای مخرب و باورهای محدود کننده دارم

    این نشون میده من فقط تو صحبت یا حتی تو کامنت نوشتن دارند ادا ادمهای مثبت و درست رو در میارم

    ولی وقتی خودم ریز میشم میام به رفتارهام نگاه میکنم میبینم من خودم کلی ایراد دارم که نیاز حالا حالا روی باورهام کار کنم

    این چیزی که من با گوش کردن صحبتهای اقا رضا و مخصوصا نوشتن همین کامنت متوجه شدم توش ایراد دارم و یه ترمز مخفی تو باورهام دارم که خودم خبر ندارم

    که واقعا خودم اعتراف میکنم هنوز تو ذهن و باورهام ایراد دارم که باید روی خودم و باورهام کار کنم

    بریم به امید خدا این ترمز رو هم برطرفش کنیم

    و خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که باز هم از طریق یکی دیگه از دستان نازنینش منو هدایت کرد تا یکی دیگه از ترمزهام رو شناسایی کنم و بیام یه بار دیگه ایمان و توکل خودم رو به خدا ثابت کنم و باز یه پله دیگه صعود کنم در جهت رشد و پیشرفت و سعادت و کمک به گسترش جهان هستی

    دوستان و استاد عزیز و مخصوصا اقا رضا گل عاشق همه تون هستم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    ابوالفضل عابدینی گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    سلام

    عجیب فایل عالی بود واقعا لذت بردم و همش موهای بدنم سیخ بود

    این نشون میده که وقتی تعهد داری به تغییر کردن و هر کاری به خاطرش میکنی چطور درها برات باز میشه آدمها و اتفاقات عوض میشن

    چطور اون فرد هر بار از همون خیابون رد می‌شده ولی مغازه رضا رو نمیدیده ولی وقتی مدارش عوض میشه

    اون مشتری میاد و خرید نقد انجام میده یا اون مشتری که کارت مغازه رضا رو توی یک شهر دیگه پیدا کرده بود،

    اینا واقعا اتفاقاتی که توی فیلم‌ها هم کم دیدیم

    واقعا چطور میشه که خداوند اینطوری هدایت کنه که رضا گروه بزنه بعد اونطوری آدمها بیان و یواش یواش تکاملشُ طی کنه ویاد بگیره جواب بده به سوالات و آموزش بده و الان یک استادی شده توی حوزه لاغری و رسیدن به آرزوها

    من خودم رفتم و سایت ایشون رو پیدا کردم و ماشالا چقدر دوره دارن ایشون و ماشالا به قیمت ها،

    واقعا دهنم باز موند

    من خودم خیلی علاقه دارم که توی همین حوزه آموزش قوانین فعالیت کنم و بتونم کلاس و دوره برگزار کنم

    وقتی اولش رضا رو دیدم که چطور هدایت شد به این کار، حقیقتش ناراحت شدم و ناامید شدم که چرا من تا الان نتونستم کاری کنم

    ولی بعد گفتم اتفاقا این یک نشونه خوبیه که همونطور که رضا تو این کار آموزش هدایت شده و یواش یواش بهتر شده منم می‌تونم و خداوند به منم میتونه کمک کنه و هدایتم کنه

    چرا من نتونم این کار انجام بدم

    چرا فکر میکنم خداوند منو هدایت نمیکنه

    البته به نظر من نکته بزرگ رشد رضا این بود که

    (خودش عمل کرد و نتیجه گرفت و درک کرد از چه مسیری به اینجا رسید )

    بعد شروع کرد به آموزش دادن

    و خیلی ها هستن مخصوصا خودم که هنوز خودم نتیجه نگرفتم از موضوعی ولی میخام به بقیه هم آموزش بدم

    من اول باید خودم کار کنم، نتیجه بگیرم، میسر رو درک کنم و بعد اقدام به آموزش کنم

    استاد جا بینهایت سپاسگزارم برای این فایلهای طلایی که روی سایت قرار می‌دهید ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 959 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام ب استاد عزیزم و مریم شایسته

    جای تقدیر و ستایش داره از دوست خوبم آقا رضا ک اینقدر با کلام واضح و روشن خوشون باعث شدن ک باورهایمان تقویت بشه و بیشتر و بیشتر و پایدارتر تو این مسیر حرکت کنیم و بمونیم و ادامه بدیم .

    خدایا شکرت

    آقا رضاچقدر زیبا و باجدیت حرفهای استاد رو تک ب تک اجرا کردین واینکه تو مسیر کاریتون با اینکه ترس هم داشتین ولی چک هاتون رو پاره کردین وبر ترسهاتون غلبه کردین. و فقط با نقدینگی کار کردن ب جهان ثابت کردین ک جهان پر از ثروت ونعمت و فروانی ایست .

    واینکه وقتی ب اون آرامش درونی و راحتی ذهن و ب اون اشتیاقوشوق درونی رسیدین ،درها باز شد ب شکل حال بهتر ،افراد بهتر ،شرایط بهتر ،اتفاقات بهتر و…

    واستاد از شما ممنونم ک خداوند من رو ب سمت شما هدایت کرد ک باشما زندگیمو و تغییر بدم و حتی بتونم کمک کنم ب افرادی ک شما گفتین نیاز ب کمک دارن و از شما میخوان ک کمکشون کنید ک زندگی بهتری داشته باشن .

    خدایا تنها تو را میپرستم وتنها از تویاری می‌جویم

    درپناه خدا دوستان گلم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: