نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13 - صفحه 18
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-03 03:15:492023-03-18 21:01:00نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
وقتی ویس هاتون گوش میدم عزت نفس زیادتون تحسین میکنم اینکه خیلی قاطع بیان میکنید به من بگید استاد من خودمو لایق استاد بودن میدونم حالا ما هم لایق عنوانها هستیم اما انقدر عزت نفس کمه یکنفر هم که صدا میکنه تازه میگیم نه نگو من اینقدر هم که میگید استاد نیستم و حسابی خودمون میکوبیم
بارها تمرین کردم اما باز کمه ریشه اش زیاده
اینکه وقتی بهم میگن چقدر خوشگلی نگم چشات قشنگ میبینه بگم مرسی عزیزم تو هم زیبایی
وقتی بهم میگن خوش اندامی نگم نه خودم انقدر راضی نیستم و از خودم بد بگم بگم مرسی خوشحالم که بهم اینو گفتی چقدر انرژی گرفتم
وقتی بهم میگن سلیقه ات خوبه نگم نه بابا انقدرها هم نیست بگم مرسی چقدر خوبه سلیقمو دوس، دارید و یادبگیرم در کلامم خودمو تعریف و تشویق کنم
انقدر تو مغزمون برعکسش بوده طرف میگه خوشگلی خوش اندامی و… میگم نه بابا چهار تا عیب میزاریم روی خودمون که شکسته نفسی کنیم واقعا هم میشکنیم و خورد میکنیم نفسمون و عزت نفس و وحودمون رو
چقدر خوشم اومد قاطع گفتید من استادم لایق استاد بودنم پس بهم بگید استاد
و حالا ما بودیم میگفتیم نه بابا این چه حرفیه استاد که نیستم دانسته هایی که دارم و دارم بهتون یاد میدم اصلا به من نگو استاد،
کی گفته من استادم من خودم شاگردم هنوز راهها هست برای استادی،
هزاران جمله مضخرفی که انقدر گفتن ادبیات و بیان اینه که له کردیم خودمون برای تعارف کردنها، تو سر خودمون و اطرافیانمون زدیم که بگیم ما مودبیم والا ادب اگه به این چیزا بود که ما موفق تر بودیم
ادب به کلام زیبا در عین حال با صلابته
یعنی هر فایل گوش میدم خب اینم که هست خخخ
پاشنه رو پاشنه گذاشتم از پاشنه اشیل شده پاشنه های اشیل
یکم یکم دارم درستشون میکنم
باید بازم بیشتر تمرین کنم خیلی بیشتر
مرسی استاد شما بی نظیری
🪐خدایا شکرت🪐
درود ب استاد عزیزم ک وجودش برکت برام
من ماه گذشته ام فایل های آقا رضای عزیز رو دیدم و کامنت هم گذاشتم،الان ک اومدم نشانه ی امروزمو ببینم و هدایت بشم بازم این فایل برام باز شد،
بالاترین اولویت احترامه و ب بهانه ی صمیمیت نباید احترامها از بین بره و منم یادگرفتم همیشه ب دیگران من برامم فرقی نداره اون شخص کوچیکتر از من باشه یا بزرگتر از منه و خدارو شکر هم پیش نمیاد کسی بهم بی احترامی کنه،حتی از شوخی ها نا ب جا ک منجر ب بی احترامی میشه دوری میکنم
و اما چیزی ک از آقا رضای عزیز یادگرفتم و قبلام اومدم توی کامنتها نوشتم باز عنوانش میکنم چون بسیار تجریه ی شیرینی بود برام و قشنگ اعتماد ب خدارو توی وجودم کاشت،من همیشه محصولاتم رو قسطی میدادم و واقعا گاهی آزار میدیدم ک پسش بگیرم،و همیشه با آدمهایی برخورد میکردم ک میگفتن بزار سر برج بهت پولشو بدن،بزار تو دو تا قسط بهت بدم،اما از وقتی ک این فایلو دیدم دیگه از هیچ چیزی نترسیدمو اومدم ب مشتری هان اعلام کردم ک من دیگه قسطی کار نمیکنم چون کمپانی هم ب من قسطی نمیده ک منم قسطی بدم محصولاتمو،و از هیچ چیزم نمیترسیدم ک چرا اینو گفتم،ب خدا اعتماد کامل کردم و با خودم گفتم قطعا یه مدت فروشم خیلی پایین میاد ولی خداوند دستهاشو ب کمکم میفرسته و منو یاری میکنه،اما اصلا انتظارشو نداشتم ب این سرعت اتفاق بیوفته بعد از چند ساعت ک من این تصمیمو گرفتم یه نفر بهم ز زد ک انقدر غریبه بود ک فامیلیه منم خوب نتونست تلفظ کنه،و شخصیم ک معرفش بود رو هم نمیشناختم یهو از چند محصول بهم سفارش داد و پولشم نقد برام واریز کرد،فرداشم پیام داد ک اونا رو برای خودمو دوستام سفارش دادم،چند روز دیگه ام محصولات دیگه ام میخام،و گفت دیگه مشتری هوادارتیم،خدایا شکرت ک یهو 6تا مشتری برام از غیب فرستادی
فرداش دوباره یه غریبه ی دیگه پیدا شد برام واریز کرد و من خریدشو زدم
دوباره یکی از مشتری هایی ک ب اون نگفته بودم ک دیگه قسطی کار نمیکنم و همیشه ام قسطی میداد خودش زنگ زد و گفت دوتا محصول میخام همین الان پولشو برات واریز میکنم
و یکی دیگه ک قرار بود تو دوتا قسط برام واریز کنه یهو ز زد گفت یه شماره کارت بده تا یه جا همین الان برات واریز کنم،فرداش همسایمون ازم خرید کرد و سریع پولشو برام واریز کرد،دوباره دیشب ک من خواب بود یه مشتری چندتا محصولو تو پیام بهم سفارش داده ک گفت واریز میکنم تا برام ثبت سفارش کنی
خدایا شکرت ک بهت اعتماد کردم.استاد عزیزمون میگن اگه واقعا روی یه خواستی ای تمرکز کنی کائنات هیچ راهی نداره جز این ک اون خواسته رو محقق کنه
سپاس فراوان از استاد عزیزم،و آقا رضا برای تهیه ی این فایل ارزشمند و البته طولانی و با کیفیت ک گفتن استوری خودشون ب این زیبایی خیلی چیزهارو برای منم امکان پذیر کرد
خدایا شکرت برای مسیر درستم
خدایا شکرت برای استاد بی نظیرم
خدایا شکرت برای این سایت ارزشمند ک کم از راهنمای قرآن نداره و هدایت گر منه
خدایا شکرت برای ارتباطات سازنده ای ک در این سایت برام ایجاد شد
خدایا شکرت برای تک تک فایلها و محصولات،و دوستان عزیز این سایت
خدایا شکرت برای حال خوبم
خدایا شکرت برای ک انسان شاکری هستم
با خدا باشو پادشاهی کن
بی خدا باشو هر چه خواهی کن
آرامش من:نرگس بِنساله
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
_همیشه برای ایده های الهامی از طرف خداوند و خداوند درونمان ارزش و احترام قائل باشیم و هیچ گاه با تقلید کردن و کپی برداری از دیگران به خداوند و خودمان توهین نکنیم.
_باورهای درست تنها با تکرار مکرر و مداوم آموزه های استاد صورت می گیرد و هر کسی شیوه ای منحصر به فرد برای کار کردن بر روی باورها دارد.
_فن بیان اهمیتی نداشته و هر چیزی که از قلب گفته شود لاجرم بر قلب ها خواهد نشست و مهم نیست با چه لهجه یا چه نوع و روشی گفته شود.
_خداوند ما را به سمت خواسته های مان هدایت و راه حل تمام مسائل را در لحظه به ما الهام خواهد کرد.
_زمانی که تغییر می کنیم وضعیت پیشین خود را فراموش کرده و ناسپاسی خواهیم کرد برای همین باید از کوچکترین نشانه ها سپاسگزار باشیم و موقعیت قبلی خود را یادداشت کرده تا متوجه تغییرات آن ها باشیم.
_پیدا کردن الگوهای مناسب به ما کمک خواهد کرد که دستیابی به اهداف برای
منطق ذهن ما امکان پذیرتر و باور پذیرتر شود.
_همیشه به افراد بزرگتر از خود احترام بگذاریم و به خود یادآور شویم که باید به انها احترام بگذاریم به خاطر صمیمیت تمام روابط ما از بین خواهد رفت . با دیگران به طرزی رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما رفتار کنند احترامی که برای دیگران قائل هستیم دیگران نیز برای ما قائل هستند بالاترین اولویت همیشه احترام است و از صمیمیت مهم تر. هیچ گاه تابوها را نشکنیم و به بهانه ی صمیمیت احترام را پایمال نکنیم برای افراد بزرگتر و کسانی که از آن ها چیزی یاد می گیریم همیشه احترام و ارزش قائل باشیم تا روابط عالی با دیگران را تجربه کنیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیزم
خدایاشکرت که در بهترین زمان و مکان دیدن این فایل هدایتی خودت شدی
فوق العاده لذت بردم و عشق کردم با این فایل و کلی وسطش رو پاز کردم و نوشتم درباره خودم با خدا و چقدر احساسم خوب شد مخصوصا اونجایی که گفتین خداوند هر جور که بخوای میشه
هر ویژگی که دوست داری خدا داشته باشه و همونطور باورش کنی برات همونجور میشه
مثلا -خداوند برای من مقدر کرده ثروتمند بشم، تقدیر کرده که ثروتمند بشم، و باید اینو باور کنم، استاد باور کردن و ثروتمند شدن و در مداری قرار گرفتن که ثروت همونجاست و بش دسترسی دارن
– وظیفه ای که خداوند به من محول کرده ثروتمند شدنه، من با ثروتمند شدنم به خودم و خدا و جهان خدمت می کنم
– من خداوند رو هدایت کننده، حامی و کمک کننده بسیار مهربان، بسیار بخشنده و بسیار رئوف می بینم و خداوند هم همینطور هست برای من
در مورد هر خواسته ای که دوست دارم تجربش کنم، میام الگو پیدا می کنم که همون خواسته ی من رو داره تجربه می کنه و باوری که من باید برای اون خواسته به وجود بیارم رو داره، وقتی این فرد رو پیدا می کنم جهان هم کمک میکنه افراد بیشتری که به همین شکل هستند باورهای متناسب با خواسته و خواسته هایی که من دارم رو پیدا می کنه و بم نشون میده
جالبه یه زمانی که داشتم کار می کردم روی بحث سن در ازدواج، فقط اومدم راجع بش نوشتم که گفتم واقعا سن محدودیتی هست که افراد قائل شدن برای خودشون و باوری هست که افراد با خودشون از گذشتگان دارن حمل می کنن و اون رو معیار قرار میدن برای ازدواج یکیش خود من، که اصرار داشتم حتما طرف بادی از من بزرگتر باشه و اینو از خانوادم و اطرافیانم یاد گرفتم و هر چی بزرگتر شدم، و بیشتر در خودم غرق شدم و در جهان خودم تا کشف کنم سبک زندگی خودم رو، فهمیدم که با مقوله ای مثل سن نمیتونم ارتباط برقرار کنم، اصلا فک کنیم هیچ شناسنامه ای وجود نداشت مگر مهم بود که طرف سنش چیه، ارتباط قلبی و روحی واقعا سن نمیشناسه، و این باور محدود کننده برای ازدواجه، و بعد دیدم جهان افرادی رو به یادم می آورد که مثلا از بین بازیگرا و یا خواننده ها میشناختم اصلا همینجوری الگوها رو برام ردیف میکرد
که مثلا فلان بازیگر بریتیش وقتی فقط 16 سالش بود با یک خانم فک کنم 35 ساله که کارگردان بودن ازدواج کردن و تا الان چندین ساله که زندگی فوق العاده ای دارن و هردوشون بیان می کنن که نمیدونیم چرا این قضیه باید خبرساز بشه و یا بقیه بپرسن، عجیب بودنی نداره، ما کنار هم از بودن کنار هم لذت میبریم حالمون با هم خوبه و داریم با هم زندگی می کنیم
یا مثلا پرینکا چوپرا بازیگر هندی با یکی از برادران جوناس که هم بازیگر و هم خواننده هستن ازدواج کرده و ده سال از جوناس بزرگتره
و یا مثلا بازیگر آکوامن: جیسون ماموا با زنی که 50 سالش بود عروسی می کنه و بچه دار شدن و چندین ساله با هم زندگی کردن و …. کلی نمونه های دیگه
و حتی در زمینه کسب و کار خودم نمونه های عالی پیدا کردم که برای ذهنم منطقی می کنه باور و خواستم و تحقق پذیریش رو
یا مثلاا در مورد مهاجرت که استاد گفتن مهاجرت در شما پتانسیل هایی که نمیدونستین وجود دارن رو شکوفا می کنه یاد دوستم افتادم که این آدم بعد از مهاجرتش به همراه خانوادش اصلا 180 درجه شخصیش عوض شد و اصلا فکر نمیکردم این آدم بتونه اینقدر انرژی دار و شاد بشه، و فکر می کردن درون گراست، و اتفاقا برون گرا شده و به شدت با اعتماد به نفس و حتی خانوادش به شدت از هر لحاظ پیشرفت کردن
و دیدم به عینه هر خانواده ای مهاجرت کردن، کلا خانواده استایل و سبک زندگیشون و نتایجشون متفاوت شده
یادمه در مورد روابط داشتم باور مینوشتم که چه باورهایی خوبی در مورد روابط و به طور کل زندکی بهتر، خداوند بم گفت در مورد احترام بنویس، و دقیقا این جمله و اصولی که باید براش رعایت کنم هم گفت که دقیقا همین حرفای استاد بودن، و پیش زمینشم از خوندن کامنت های همین فایل که پارسال خونده بودم، بوده و در ذهنم جرقه زده و گفتم آره استاد میگه احترام گذاشتن از صمیمت بالاتره و بعد در این آگاهی هنگام ایجاد و تشخیص این باور خدا برام منطقیش که چرا مهمه احترام و این باور شد که “احترام به خودم و احترام به دیگران من رو در بهترین و معنوی ترین مدار قرار میده و وقتی من بخوام اینجور باشم جهان حمایتگر قوی من هست وقتی میخوام ورژن بهتری از خودم باشم ورژنی که مطابق قانونه “.
همونقدر که من متعهد بشم به اجرای این باور در عمل، به همون میزان در فرکانس افراد محترم که به من احترام میزارن قرار میگیرم
وقتی کسی هر چقدر هم خوب ولی بلد نباشه احترام بزاره به بهانه صمیمیت و یا به هر بهانه دیگه ای، 1 ثانیه از وقتم رو براش نمیزارم (استاد این فوق العاده بود، من عاشقتونممممم)
باید همیشه اولویت احترام برای من از صمیمت بالاتر باشه
خدایا شکرت برای این آگاهی ها
خوشحالم از اینکه اینجام تو این سایت فوق العاده کنار شما خانواده عزیزم
عاشقتونممممم
در پناه الله یکتا باشید.
درود خانم منصوری خوش ذوق و با احساس
که میدونم پر جنب و جوش و پر شور هستید…
چقدر خوب تحقیق کردید و مدل های متنوع و متفاوت از الگوهای ازدواج یا کسب و کار و یا مهاجرت رو بهش توجه کردبثو نوشتید
وقتی الگو یا داستانی رو آدم میخونه یا میشنوه بر خلاف باورهای عمومی یا قبلی خود آدم، توجهش جلب میشه و باعث ایجاد انگیزه بیشتر میشه و کم کم یک رشته مسیر عصبی در مغز اولش نازک مثل نخ شکل میگیره بعد ضخیم تر میشه مثل طناب و بعد مثل زنجیر سفت تر و تبدیل میشه به یک برنامه ذهنی که آثارش در مغز شکل گرفته…
برای همین، کانون توجه، مسئول بوجود آمدن تمام (ریز به ریز) اتفاقات و شرایط هستند.
و این قانونی که خدا گذاشته خیلی خوبه چون آزادی انتخاب داریم…
بقول یکی از روانشناسان و رویکردهای روانشناختی، که با آموزش هر تغییری را می شود در انسان بوجود آورد…
برای همینه استاد تأکید بر نوشتن نتایج در سایت و دیدن و خوندن الگوها که بیدار شدن قوه امید و انگیزه میشود.
حسی که من مدتهاست پیدا کردم و تصویری که تو ذهنم اومده از ماجرای تغییر انسان و کارکرد قانون جهانه خداوند، اینه که یک شکل بی نهایت بی شکل و فرم که مثل خمیر یا مثل اسفنج بشدت منعطف و قابل نرمش و انعطاف هست
ذهن ما این نرمش رو بعنوان استعداد و پتانسیل داره، ولی اینقدر افکار مختلف اومدن به خوردش که رفته رفته سفت و زمخت مثل چوب، خشک و مثل فلز سفت و سخت شده
برای همین به زندگی و اتفاقات هم با همین نگاه سفت و سخت و خشک نگاه میکنم. خودمو میگم.
و باورهای قدرتمند کننده در رابطه با ثروت و کسب و کار، باعث میشه کم کم از خشکی و سفتی دربیاد و نرم تر بشه
انعطاف پذیرتر بشه
در مورد جذب نوع رابطه عاشقانه همینطور.
بفهمم که طور دیگه ای هم میشود
برای خدایی که این منظومه شمسی، اصلا چرا راه دور بریم؟! همین مغز و چشم و این همه رگ و مویرگ و چربی ها و پروتئین های چشم و رنگدانه های چشم و مو و طرز رشد ناخن ها و شکل تنفس و کارکرد مغز و
پدید آوردن از هر چیز از جنس متضادش و نر و ماده رو و …
و بعد مدیریت کردنشون …
رو انجام داده بی نقص و کامل و تمام عیار و به این دقت حتی به جزیی ترین چیزها فکر کرده
اون وقت نمیتونه هر خواسته ای رو برای من و شما محقق کنه؟!
من باور نمیکنم.
همچین چیزی محاله، این در شخصیت خدا در ذاتش راه نداره..
ما موجوداتی ارتعاشی و انرژیکی هستیم که بخشی از نمود انرژی ما بصورت ماده و بدن های فیزیکی است که الان با همون انگشتان که ماله خالق هست داره تایپ میکنه
دیگه چه فرقی داره کجا باشیم؟
در چه سنی
در چه استعدادی
در چه بدنی
در چه دوره ای
در چه شهر و کشوری
با چه نوع تحصیلاتی
و در چه شرایطی باشیم و…
کننده کس دیگریست..
مرسی از کامنتت اسماء خانم عزیز..
خوب و دلشاد در سرزمین ثروت طلایی و خوشی های غیرمنتظره باشی
آقا مهدی عزیزم سلام به شما
خیلی خیلی خوشحال میشم وقتی دوستی از سایت بم پیام بده
و همش با خودم میگم با این پیام قراره به چه چیزی هدایت بشم
چه آگاهی قراره به من داده بشه و خلاصه کلی ذوق می کنم
و بله همینطوره شور و شوق و انرژی من از وقتی وارد این سایت شدم داره در بهترین مسیر تقویت میشه
گاهی از بعضی فایل های استاد اونقدر انرژیک میشم که فقط میخوام پرواز کنم
که گاهی وقتا به خواهرم میگم بیا بریم پیاده روی که در واقع هواخوری هست و بیشتر برای اینکه میخوام با هم حرف بزنیم
در ترمزهامون اینکه چطور میتونیم فلان باور رو روش کار کنیم و … همینطور اونقدر حرف میزنیم که اصلا فراموش می کنیم زمان رو اونقدر در مورد احساسمون و اینکه چجوری باید ترمز شناسایی کنیم با هم حرف میزنیم یا خواسته هامون و یا تحسین کردن دیگران که فراموش می کنیم الان چقدر داریم راه میریم و خدا شاهده که هیچ احساس خستگی ای هم نداریم بعد از کلی راه رفتن
بطوریکه من میام خونه باز کلی انرژی دارم که بیام فایل ببینم و لذت ببرم
و مرسی از صحبت های عالیتون واقعاهمه چیز به این بستگی داره که چه نگاهی به خداوند در ذهنمون داریم
من باور می می کنم که خداوند یک سیستم وضع کرده و داره به بهترین شکل من رو در مسیر یادگیری قوانین ساده این سیستم هدایت و حمایت می کنه تا لاجرم تمام رویاهام و خوبی های دنیا رو تجربه کنم.
مرسی از جمله آخر کامنتتون فوق العاده بود سرزمین ثروت طلایی و خوشی های غیر منتظره :)) خیلی خیلی لذت بردم
خیلی خوبه که دوستانی چون شما دارم
خیلی خوبه که این سایت و این خانواده هست
خدا رو شکر می کنم در جمع این خانواده هستم
در پناه الله یکتا باشید دوست خوبم.
به نام خدای معجزه ها
سلام به همگی
خواستم تله ای که میخواستم توش بیوفتم رو همین الان ثبت کنم و ردپایی باشه برام تا بعدا بخونم.
من چن روزه ماشینی متعلق به یکی از اقوام رو آگهی کردم که از فروختنش یه مقداری پولی بدست میارم و امشب مشتری ای بهم تماس گرفت و این بنده خدا نصف پولو نقد داشت و بقیش رو میخواست چک 10 روزه بده.
اولش من موافقت کردم ولی بعد یه ربع یه صداهایی به من گفت مگه نگفتی همه چی قراره نقدی باشه، نقدی بخری و بفروشی!!
یه لحظه به خودم اومدم دیدم که فریب شیطان رو دارم میخورم و خودمو لایق مشتری دست به نقد نمیدونم.
اینم بگم که تو این چن روزه حس کردم که قیمت ماشین رو بالا زدم و گفتم اگه مشتری نیاد چی و نتونستم فراوانی مشتری ها رو با خودم مرور کنم. برای همین اولش ترسیدم و به اون بنده خدا جواب مثبت دادم ولی خدا رو بینهایت سپاسگزارم که در کوتاهترین زمان جلومو گرفت و مسیر درست رو بهم نشون داد.
بعدش که این الهامات بهم داده شد سریع به اون بنده خدا پیام دادم و خیلی محترمانه بهشون گفتم که منصرف شدم و از خدا میخوام که بهترین و نقدترین مشتری رو به من هدایت کنه
خدایا سپاسگزارم ازت که همیشه با من هستی و بهترین جواب ها رو در کوتاهترین زمان یهم میدی
سلام خدمت استادم، آقا رضای گرامی و دوستان عزیز،من همیشه در زندگی ادب رو رعایت میکنم،راستش خودم هم نمیدونم چرا اینکار رو میکنم،شاید تربیت پدر مرحومم بوده یا دلایل دیگهای داره،اما رعایت ادب خیلی برام مهم بوده و هست،بهطوری که یه سری از بستگان که نمیشه صفتی براشون قرار داد رو به اسم داداش صدا میزنم یا حتی عروسهای خانواده دایی و خالهم رو به اسم عروسخاله یا عروسدایی صدا میزنم،با اینکه مقداری ثقیل هست.
تا جایی که تو دوست و فامیل و آشنا به ادب معروف هستم و گاهی بعضیا بهم به شوخی میگن تو ادبیات خوندی (تحصیلاتم ادبیات فارسی هست) زیادی ادب داری با ما جور درنمیای یا گاهی که واسه بزرگترها حتی اگه رفتار نامناسبی دارن، احترام قائلم و به قول استاد اونها رو عمو صدا میزنم،اطرافیان میگن فلانی ارزشش رو نداره بهش احترام نزار و عمو صداش نزن،اما من وظیفه خودم میدونم به جهت بزرگتر بودن ادب رو رعایت کنم و تصورم این هست که هرکس با رفتارش، شخصیت خودش رو نشون میده و خیلی این جمله که میگن “باهرکس مثل خودش برخورد کن” رو قبول ندارم.
از طرفی فکر میکنم ادب داشتن و درنظر داشتن جایگاه افراد مثل اساتید، باعث میشه قدردان باشیم و فراموش نکنیم که چه کسی چه چیزی بهمون یاد داده.
جالب اینه که همیشه از احترام متقابل هم برخوردار بودم و شاید یکی از دلایلی که یک فرد بسیار محبوبی بین دوست، آشنا و فامیل هستم هم همین موضوع باشه؛البته امیدوارم اینکه میگم باادبم و محبوبم،خودستایی به نظر نیاد،فقط در جهت یادآوری به خودم و دوستانم، این موضوعات رو عرض میکنم.
اما راستش تا قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم،نمیدونستم ادب داشتن هم در پیشرفت و موفقیت مولفه مهمیه و لازمه! سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیز که نکات ریز و درشت این راه زیبا رو برامون شرح میده.
نکته دیگهای که میخواستم عرض کنم اینه که وقتی آقا رضا میگن استاد من با شما،صداتون و آموزههاتون زندگی کردم،کاملا و با پوست و استخون میفهمم که چی میگن و خودمم هم سالهاست اینطور هستم.
به نام الله یکتا و هدایتگرم که هیچ وقت و هیچ کجا رهایم نکرد و نمیکند
سلام به استاد عشق که خیلیی دوسشون دارم و احترام براشون قائلم و بهترین الگوی من در تمام ابعاد زندگیم هستن و دومین الگو که مدتهاست به لیست ارزشمندم اضافه شدن آقای رضای عزیز ویکی از شاگرد ممتازای این خانواده عزیز هستن از دید من..آقا رضا سلام خیلی براتون احترام قائل هستم و تحسینتون میکنم..امروز اشک منو درآوردید خیلی دوستتون دارم خیلی خوبید آفرینننن افرین که اینجوری فایلهارو گوش کردی و ادیت کردین و گوش کردید و گوش کردید بایدم این نتایج رو بگیرید نوش جونتون
چقدر قشنگ و بی نظیر بود این دسته فایلهای شما.من قبلا یه فایل از شما دیدم یادم نیست چندمین بود اما اون فایلی بود که از تجربه خونه خریدنتون بود و همونجا فهمیدم که منم یه خونه میخوام که با کلیه وسائل لوکس و خوشگلش بخرمش اونی باشه که من دوس دارم…اما این فایلتون باز همون احساس عالی رو در من بیدار کرد و کلی نکته نوشتم داخل دفترم ازتون سپاسگزارم عاشقتونم…امروز چقدر هدایتی به این فایل هدایت شدم..اول بگم که کلمه هدایت چنان آرامشی در وجودم ایجاد میکنه و غرق در شور و شوقم میکنه که نگو…من 3ماهه که تقریبا از اینجا فاصله گرفتم ولی سرمیزنم اما نه مثل قبل ور این شرایط تنها امیدم اینجا بودن بوده برام اما نمیتونستم بیام احساس و بند بند وجودم میخواست اینجا باشه اما کاری دیگه انجام میدادم از دیروز مجددد وارد فایلهای دانلودی استاد شدم و دفترم رو برداشتم و رفتم برای خودم.امرکز این فایل قسمت من بود و چقدر خوشحالم که خداوند کنارمه و رهام نکرده خودش حواسش به من هست که بیام این 2عزیزدل رو اینجا ببینم و بشنوم..چقدر قشنگ این فایلهارو ادیت کردید جمله ها رو یادداشت کردم اولین این بود که تقدیر من است که ثروتمند باشم خداوند مقدر کرده و وظیفه الهی من است که ثروتمند باشن…پایه تمام اتفاقات زندگیتو بزار روی شادی و لذت.جوری به گذشته و حال و آیندت نگاه کن که لذت ببری.کانون توجهت رو کنترل کن مریم جانم
و صحبت آخر استاد عزیزم در مورد احترام
چقدر برام مهمه این مسئله و همیشه سعی کردم به همه احترام بزارم و هیچ وقت نخواستم با صمیمیت احترام رو زیر پا بزارم..جایی که چندسال بود کار میکردم دخترا همه همدیگرو با اسم یا کوچیک و مختصر کردن اسمهاشون به خاطر صمیمیت صدا میکردن مثال میزنم تا متوجه بشید مثلا اسم یکی از دوستان مهربان بود میگفتن مهی و به همین شکل اما من همیشه میگفتم مهربان خانم یا دوستان دیگر رو با عزیزم گلم یا جان صدا میکردم ..و بهشون گفته بودم که اگه 100سال دیگه هم باهم باشیم امکان نداره من جور دیگه صداتون کنم و همیشه بابت هر کار و محبتی که میکردن ازشون تشکر گرم میکردم..الان که استاد عزیزم این موضوع رو که اولین باره راجع بهش صحبت کردن رو شنیدم دیدم بله برای منم خیلیی مهم بوده و هست
جمله زیبای استاد در اینجا بود که گفتن (احترام ارزشش همیشه از صمیمیت ببشتره و اینکه برای کسی که احترام نمیزاره حتی یک ثانیه از وقتتو براش نزار)چشمم استاد جان دقیقا همینو انجام میدم و برای همه هم احترام قائل خواهم بود
استاد جانم و آقا رضای عزیز چقدر بابت این فایل عالی ازتون سپاسگزارم
سپاسگزار الله عزیزم هم هستم در پناه الله یکتا باشید
به نام خدای نور
سلام به استاد عزیز، بانوشایسته و دوستان عباس منشی.
امروز صبح پیجی رو دیدم که درباره جذب مشتری و ماندگار کردن مشتری و خلاصه کلی از این تکنیک ها که چطور حرف بزنیم چطور رفتار کنیم که مشتری موندگار بشه چون مربوط به حیطه ی کاریم بود یکی دو پست دیدم ازشون ولی نه حس خوبی نداشتم به اینکه فالوشون داشته باشم قلبم بم میگفت خدا هدایت میکنه تموم کارو خدا برات انجام میده(یاداقارضا عطار روشن افتادم که چطور اون تایپ مشتری هایی که میخواست و خدا به سمتشون هدایت کرد) اینکارا این اداها چیه من فقط باید خودم باشم و به هدایت شدن خدا توکل کنم بهترین مشتری ها سمت من میان که ارتباط برقرار کردن با من براشون لذت بخش بدون اینکه من بخوام کار خاصی انجام بدم و فقط باید به صدای قلبم گوش بدم و خودم باشم و خدماتمو به بهترین شکل ارائه بدم جوری که کسی برامن این خدمات و انجام بده با خوشحالی و رضایت کامل سالن و ترک کنم.
کمی بعدش که این فایل و گوش دادم و استاد داشتن درباره ی فن بیان حرف میزدن گفتم دیدی قلبت درست بت میگفت و تو فقط باید رها باشی و بذاری خدا هدایتت کنه حالا خدا بت نشون داد اون تکنیک های جذب و مشتری و فلان همشون چرتن چون اون بالاسری که همه چیزه و خواسته ها و درخواست های تورو اجابت میکنه فقط کافی باورهای مناسبی داشته باشی.
نکته های مهم این فایل:
برای خواسته هام باید الگو پیدا کنم اشخاصی که چیزایی که من میخوامو دارن زندگی میکنن و بهشون رسیدن اینطوره که برامن باور پذیر میشه که میشود و میشه به اون خواسته رسید. ذهن فقط با دلایل منطقی قانع میشه و قبول میکنه و باید از زبان منطق ذهن استفاده کنم.
اون احترامی که من برای دیگران قائلم دیگرانم برای من قائلن نیام به بهانه ی صمیمیت یسری چیزارو خراب کنم احترام همیشه ارزشش از صمیمیت بالاتر بقول استاد اگر یه ادم فوق العاده،توانا،ماهر،اصلا خداوند استعداد توی زمین باشه ولی احترام نذاره من یک ثانیه از وقتم رو براش نمیذارم.
تو زندگیم باید بالترین الویتم احترام باشه و اینو باید توذهنم حک کنم بالاترین الویتم برای دیگران احترام باشه و اگر خودم واقعا انقد متعهد باشم به همون نسب دیگران هم به من احترام بیشتری میذارن.
“به بهانه صمیمیت احتراما نبایدزیر سوال بره”
خدایاشکرت برای دریافت این اگاهی ها و هدایت شدنم که به بهترین شکل داره صورت میگیره،خدایاشکرت بابت اتفاقات خوشحال کننده ای که قرار برام بیوفته.
شاد،سلامت،موفق و ثروتمند باشید.
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد بزرگوار و قشنگم
سلام به استادیار مهربان و برازنده ام
سلام به دوستان همسفر و هم مسیرم در خانواده ی بزرگ و صمیمی ام
سپاسگزارم خداوندم برای فرصت نوشتن، برای فرصت دیدن، برای فرصت بودن و تجربه کردن و لذت بردن
خداوند رو سپاسگزارم که این روزا به من توانی داده تا از صبح پامیشم پشت میز و پای لپ تاپ باعشق برای خودم تا الان که دراز کشیدم بخوابم قوت و قدرت داده، تا برای خودم با عشق کار کنم. چه بهتر از کاری که دوسش داری، کاری که رشدت میده، کاری که برای خودت باشه. من این روزا پروژه مرتب سازی و پاکسازی در جهت بهبود لپ تاپ و هارد دارم و ار صدها فایلی که از استاد عزیزم بصورت هدیه دریافت کردم شروع کردم و البته فایل هایی که با عشق بهاشو پرداخت کردم شده با فروختن دارایی هام مثل طلا، دیگه چیز خاصی ندارم وگرنه همه رو سرمایه گذاری میکردم و میخریدم و به خودم هدیه ارزشمند دیگه و محصول ارزشمند “احساس لیاقت” رو تقدیم میکردم. خیلی این روزا به روندی که پیش رفتم و چگونگی مسیر آگاهی کسب کردن هام فکر میکنم خیلی مسیر تکاملی که یکی یکی فایل ها به گوشی ام بعد به فلش بعد به هارد بعد با خریدن لپ تاپ به لپ تاپ اضافه شدن فکر کردم، به یاد آوردم.
من یک زمانی اینترنت درست و حسابی هم نداشتم و بادمه ده الی 15قسمت اوایل سفر به دور آمریکا رو با کیفیت پایین دانلود میکردم، یادمه خونه ایی که بودیم اینقدر آنتن صعیف بود چون طبقه پایین ساختمان بودیم برای دانلود کردن معمولا بیرون از خونه انجام میدادم یا خودمو با گوشی میچسبوندم به یک قسمت ار پنجره خونه که تنها اونجا کل آنتن گوشی پر بود و اینترنت بهتر. یادم میاد وقتی اولین بار بصورت کاملا اتفاقی استاد جان رو در لایو اینستاگرام دبدم، وسط راه پله های خونه رفتم وایستادم تا بتونم جملات استاد رو واضح متوجه بشم(اینقدر نت و آنتن ضعیف بود) یادم میاد باید به یاد بیارم که یک روزی کجا بودم و از کجا شروع کردم و الان کجام. درسته هنوز اینجا مورد دلخواه من نیست درسته هنوز لنگان لنگان دارم پیش میرم، درسته هنوز گاهی متوجه میشم آثاری از گاری زهوار دررفته باهام هست و تو سربالایی دارم هولش میدم، اما به خودم افتخار میکنم هیچ وقت کم نیوردم هیچ وقت نشده ورودی مناسب به خودم ندم اصلا چنان این خدا و قانون مندی هاشو باور کردم که میتونم بگم تو این یک مورد ایمانم بخدا چنان عملی رو در من بیدار کرد که با جسارت و شجاعت تمامم حرکتی به کل زندگیم زدم و چنان تحولی ایجاد کردم در وجود خودم که بیام با دست خالی، بدون چیز خاصی و حتی ایده و کار خاصی هجرت کنم. الان که اینا رو خداجون یادم انداخته، اشک تو چشمام موج میزنه با خودم میگم من الان چه چیزی کم دارم ایمانم مگر بهش از بین رفته، مگه خدا قانونش فرق کرده پس قضیه چیه. قضیه اینه من اصلا به خودم اعتماد ندارم به توانایی هام و خودمو این مدت از کلی موضوع رشد دادم به جز اعتماد کردن به خودم… فکر کنم خیلی درهم برهم نوشتم و با گوشی هم سخته برام نوشتن چون متاسفانه گوشیم شده مثل ماشین دنده آرژانتینی معروف استاد…
اومدم به خودم جایزه بدم
دیشب که جایزه ام قبل خوابیدن و خاموش کردن لپ تاپ “دیدن این قسمت سفر” بود که همون اولش هم استاد با دست تکون دادن شون قشنگ جایزه ام رو برام تایید کرد.
امشب هم با گوشی قبل از خواب گفتم یک جایزه بدم، جایزه “نوشتن تو سایت” واقعا عشق میکنم هروقت اینجا وقت میگذرونم و کلمات رو پشت سرهم ردیف میکنم و هربار میگم چی بنویسم تکراری نباشه اما هربار شگفت زده میشم. یک تکراری که توش رشده، نوشتن و سپاسگزاری کردن و تحسین کردن هرچقدر هم که ظاهرا تکراری بنظربیاد اما اصلا تکراری نیست پر از رشده…
میخوام دیدگاه خودمو از عکس بنر این قسمت بنویسم. عکس زیبایی که در نگاه اول فقط عظمت و تعادل رو نشون میده. عظمت یک سنگ بزرگ که واسه خودش صخره ایی بود واقعا زبباست این شکوه و عظمت، این بزرگی و استقامت، حالا فکر کنین چقدر بزرگ بوده که تیکه بالاش تو قاب دوربین نیفتاده. و بعد بانو شایسته لطیف و مهربان رو با قدوقامت زیباشون کنار این سنگ بزرگ میبینیم. که این به من میگه یک انسان میتونه مثل یک صخره و سنگ استقامت بالایی داشته باشه. بزرگتر از یک سنگ میتونه تو جهان باشکوه باشه و از خودش اثری جاودانه بذاره به شرط داشتن احساس لیاقت. تو لایقی انسان باشکوه که عظمتت در درونت نهفته است که همه چیر مسخر چشمان تو، دستان تو و تمام حضور با شکوه و ارزشمند تو شده است. تو بزرگتر و محکم تر از سنگ ها و کوه ها هستی اگر کوه خودتو فتح کنی. خودتو دریاب…
ادامه دارد…
سلام استاد عزیزم
چقدر فایل قشنگی بود.
مرررسی از دوست عزیزمون که برامون از مسیزشون گفتن و چقدر به من کمک کرد که بیشتر از قبل بفهمم و ایده ی خوبی بود برای اینکه من هم بتونم از این روش های فوق العاده استفاده کنم.
نکتهی خوبی بود استاد راجب احترام گفتین. چقدر یهو من رو دگرگون کرد. واقعا خوشحالم میشم وقتی چیز جدیدی راجب خودم میفهمم و الان فهمیدم چقدر از معیار تعیین کردن برای احترام به دور بودم و چقدر فاصله داشتم. و الان این نکته به من گوشزد کرد که به احترام هم توجه کن، درواقع احترام هم مربوط میشه به احساس لیاقت به عزت نفس به اعتماد به نفس به اینکه من برای خودم ارزش قائلم.
و اینکه احترام بذارم. امیدوارم تو این بحث خیلی خوب راجب احترام هدایت بشم و برام بازتر بشه.
خیلی دوستتون دارم و خداروشکر بابت همه چی.