نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    این کامنت رو دارم قبل از دیدن این فایل مینویسم

    میخوام راجع‌به اتفاقی که امروز از طرف سایت برام افتاد و کلی درس داشت حرف بزنم اتفاقی که بهم نشون داد باید با تعهد و تمرکز بسیار بسیار بیشتری روی خودم کار کنم تا نتایج دلخواهم رو بگیرم

    امروز مثل همیشه داشتم وارد سایت میشدم تا ببینم فایل جدیدی که روی سایت اومده چیه و باز هم مثل همیشه برای یکبار دیدن و شنیدنش بسنده کنم و نهایت چند تا کامنت برتر رو بخونم و برم تا دوباره فردا بیام تو سایت و …

    خب تقریبا برنامه همیشگیه من همینه که اون فایلی که روی صفحه اول هست رو می بینم و تمام، چند تا کامنت برتر رو میخوندم و یکم برای خودم مینوشتم از چیزی که درک کردم و تمام؛ یه استمرار خیلی پایینی داشتم که خب به همون اندازه هم نتیجه گرفته بودم.

    و یه موردی هم که همیشه توی ذهنم بود اما بهش بی توجه بودم هم این بود که چه جوریه دوستان نتایج بزرگ میگیرن و معجزات تو زندگیشون اتفاق میوفته اما من نه یا حداقل بردش برای دوستان بیشتره (که خب یه سمت داستان برمیگرده به تکاملشون که نتایج بزرگ از نگاه من میگرفتن) البته اگر من خودم رو با خود دو سال قبلم مقایسه میکردم هم زندگی الانم تمام معجزه به حساب میومد اما دیگه توقعم از خودم و قانون و خدا رفته بود بالا که چرا اوضاع تغییر نمیکنه و نمیکنه… (البته که من نگاهم این بود که ناگهانی باید تغیی کنه اما قانون تکامل این اجازه رو نمیداد)

    این سوال که من چرا نتیجه بزرگه رو نمیگیرم توی ذهنم بود تا اینکه خوردیم به فایل انگیزه(فایل قبلی) فایلی که استاد توضیح دادن راجب به این که انسان وقتی انگیزه و و شور و شوق داره طبیعی ترین حالت زندگیشه و در واقع زندگی رو داره توی اون حالت تجربه میکنه و همچنین تعهد داشتن و تمرکز لیزری گذاشتن روی موضوعی تا نتیجه گرفتن؛ که خب خیلی نمیخوام راجب به این موضوع صحبت کنم، به خاطر همین میرم سراغ اصل اتفاقی که امروز برام رخ داد.

    اقا ما امروز پاشدیم بیایم توی سایتت تا چند تا از کامنت های قبلی رو بخونیم که تلنگر دوم بهمون زده شد یه دفعه دیدیم از طرف سایت بلاک شدیم بله؟؟؟؟ بلاک؟؟ چرا؟ مگه من چیکار کردم؟ بماند که اگر من دوسال پیش قبلی بود انقد نگران میشد که انگار رسیده ته خط ولی این بار سریع اومدم به این فکر کردم که چه موهبتی توی این اتفاق به ظاهر بد برای من هست حالا این هم بماند که من به دلایل امنیتی بلاک شدم و احتمالا به دلیل استفاده از فیلتر شکن بوده که سیستم سایت بلاک کرده و به راحتی حل میشه(که خود این داستان نشون میده چقدر سایت حرفه ای هست و امنیت بالایی داره) اما اصلا چرا الان؟ چرا امروز؟ پرا وقتی این افکار تو سرم میپیچه که من نتیجه بهتر میخوام؟

    یکم که فکر کردم گفتم اگر مثلا من جای استاد بودم به چه دلیلی بلاک میکردم خودم رو؟ بار‌ها و بار‌ها از استاد شنیده بودم که اگر سمینار حضوری بخوان برگزار کنن با دوستانی برگزار میکنن که نتایج درست و بزرگی گرفتند به طور کلی استاد هم میخوان شاگردهاشون کسایی باشن که به اگاهی های استاد عمل میکنن، به تمرینات عمل میکنن، کسایی که روی خودشون جدی تر کار میکنن و تویه کلام ذهنشون رو بهتر می تونن کنترل کنن.

    و یه سوال حالا اگه من جای استاد بودم خودم رو بلاک نمیکردم؟(به فرض) صادقانه بخوام با خودم رو راست باشم چرا این کار رو میکردم چون من از اون دسته شاگرد هایی بودم که به قولی گوشم عادت کرده بود به این حرف ها اما اصل مطلب رو درک نمیکردم.

    من همیشه توی دوران مدرسه شاگرد درسخون بودم اما درسخون و باهوشی که هیچ وقت جزو سه نفر اول نبود هیچ وقت نمره های خیلی خوبی نمیگرفت من کسی بودم که درس رو برای بچه ها توضیح میداد اما بچه ها نمره بهتر میگرفتن، سر امتحان تقلب میرسوندم اما نمرم پایین تر میشد:)))) که خب خود این نشون دهنده اینه که من شاگرد اول نبودم شاید به شاگرد اول های کلاس یه سری مطالب رو توضیح میدادم اما نتیجه این نبود که من میخواستم و این اتفاق دقیقا توی اموزه های استاد و قوانین جهان هم صدق کرده بود من به دید خودم خیلی خوب درک میکردم اما نتیجه نمیگرفتم، به دید خودم استمرار داشتم اما نتیجه دلخواهم رو نمیگرفتم.

    وقتی بلاک شدم و به این موضوعات فکر کردم این جا بود که فهمیدم واقعا نمیشه سر دنیا و قوانینش رو کلاه گذاشت چون هیچ بی عدالتی‌ای توی قانون نیست شما به همون اندازه که روی خودت کار میکنی نتیجه میگیری، به همون اندازه که رها هستی و لذت میبری از زندگیت خواسته هات وارد زندگیت میشه به همون اندازه که شور و شوق داری برای اهدافت خدا در هارو برات باز میکنه به همون اندازه که تعهد داری نتیجه میگیری نه حتی ذره ای کمتر.

    خلاصه که امروز میخوام با خودم تعهد ببندم که با جدیت بیشتری به قانون عمل کنم تو شرایط خاص ذهنم رو کنترل کنم، باور هام رو با منطق و مثال قوی تکرار کنم، توجهم رو خیلی خیلی بیشتر به سمت زیبایی ها، به سمت خوبی ها ثروت ها و سلامتی ها ببرم میخوام تمریناتی که استاد دادن رو با جدیت انجام بدم مثل ستاره قطبی مثل اهرم رنج و لذت و … میخوام از قانون به درستی و با اگاهی استفاده کنم

    میخوام برخورد ادم ها رو باهام بسیار بسیار بهتر کنم دوست های بی نظیر تری رو بسازم میخوام دنیا از رو دوش خدا ببینم.

    مرسی که وقت گذاشتید و کامنتم رو خوندین، چون میخوام نتیجه بیشتری بگیرم و حال خوب بیشتری رو تجربه کنم پس کم کم شروع میکنم به کامنت بیشتر گذاشتن تا میزان تعهدم رو به خودم نشون بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1123 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته

    چقدر من دارم از شما یاد میگیرم چقد دارم رشد میکنم میخوام از اخر شروع کنم به گفتن اگاهی های این فایل ارزشمند اول میخوام بگم اگر گاهی اسم ارزشمندتونو بدون لفظ استاد بردم و همینطور اگر به خانو شایسته عزیزم اسمشونو تنها بردم از تمام وجودم عذر میخوام چون به خودم احترام نذاشتم در وحله ی اول،یاد اون فایلتون افتادم که گفتین ما هیچ وقت هیچ جا کوچکترین اشغالی نمیریزیم فقط بخاطر خودمون چون تو مدار تمیزی قرار بگیریم و به جاهای تمیز و زیبا هدایت بشیم ما بخاطر خودخواهی خودمون این کار رو نمی کنیم نه بخاطر بقیه آفرین به شما، الانم شما به بقیه احترام میذارین به خاطر خودخواهیتون چون با این کار در مدار احترام قرار میگیرین و باعث میشه بیشتر احترام ببینید و همینطور تحسین میکنم این حد از عزت نفستون که خواستتون رو رک و راست بیان کردین و گفتین که من دوست دارم اسمم با احترام برده بشه آفرین به شما عاشق این صلابت و محکم حرف زدنتون هستم

    .

    یه چیز جالب میخوام بگم اینه که من قبلا هزاران بار اون فایلی که اقای عطار روشن گذاشتن رو دیدم همون فایل رابطه ی ما با انرژی که خدا نامیده ایم ولی هرگز اون اولشو که پشت صحنه اش بود رو ندیده بودم وقتی شما یه لحظه به افق خیره شدی برای چند ثانیه یه اتصال عجیبی رو حس کردم اشک تو چشمام جمع شد و گفتم ببین این همون لحظه ایه که خدا داره به یکی از بهترین و نزدیک ترین بندگانش صحبت میکنه و اینم چهره و حالت بنده ایه که داره به ندای الله گوش میده و حالم خیلی دگرگون شد خدایاشکرت

    چقدر تحسین کردم اقا رضا رو افرین بهش و به خودم گفتم ببین کسی که اینهمه تغییر کرده و خودشو اینهمه به خدا نزدیک کرده اینطوری عمل میکنه توام اگر میخوای مث اون نتیجه بگیری همینطوری عمل کن ،تمام فایلهای استاد رو برای خودشون خلاصه کردن از یه فایل چنتا فایل در اوردن و این نشون دهنده ی تعهد بالاست نشون دهنده ی ایمان قویه منم میخوام اینطوری عمل کنم میخوام مثل ایشون باشم میخوام شروع کنم از دوره عزت نفس من مدتیه تو قسمت 6 اش موندم چون حس میکنم خیلی بیشتر باید روش کار کنم و قسمت 6 اش خیلی پرباره که بشه به راحتی ازش گذشت،میخوام از فایل یک شروع کنم امروز و مث اقا رضا عمل کنم و همیشه و همیشه تو گوشم باشن از طرفی هم شروع کردم به دیدن سریال زندگی در بهش خدا میدونه چقد از همه طرف درحال گرفتن ورودی های مثبت در همه ی جنبه ها هستم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1939 روز

      سلام خانم محمدیان

      کامنتتون خیلی دلی بود از ارتباطتون با انرژی مبدا و خدا گفتید از تشکرتون از خانم شایسته عزیز که واقعا استادی هستن برای خودشون و چقدر متواضع و دوست داشتنی هستن من همیشه تحسینشون میکنم چقدر با خودشون در صلح و آرامش هستن

      سپاسگزارم بابت کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حامد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام خدمت همه روز پدر مبارک واقعا همه ما داریم هدایت میشویم اول از استاد رضا عزیز سپاسگذارم به خاطر فایلهای زیبایی که برای ما گذاشتن مخصوصا تیکه های باور ساز از استاد عباس منش رو

    واینکه چه قدر این نکته احترام گذاشتن به افراد احساس خوبی به من میده امروز امتحان کردم این احترام گذاشتن رو به قول استاد برای افراد بزرگتر وبا تجربه تر از خودم از کلمه عمو استفاده کردم

    واین کار خیلی حس خوبهم داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    امیر اخوان سيگاري گفته:
    مدت عضویت: 2221 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    سلام به همه همراهیان گرانقدر

    چقدر خوشحال شدم که این فایل در یک روز تعطیل منتشر شد و من از ساعت 5.30 دقیقه بامداد تا ساعت 7.30 چندین بار با خیال راحت در این سکوت اول صبح دیدم و لذت بردم و نکاتی را که مهم بود و باید برام تکرار میشد را یادداشت کردم

    چقدر خوب و ساده توضیح میدهند و از دیدن و گوش دادن چندین و چند بار اون هم باعث خستگی نمیشه و اصلا متوجه گذشت زمان نمیشی

    یادآوری بسیار خوبی از باور خدا در ذهن بود برام . اون ویژگی که میسازم توی ذهنم نسبت به خداوند مهربان و عزیز مهمه و برام همانطور درمیاد که تو ذهنم میسازم مثال آب که در هر ظرفی میریزیم همون شکل را به خودش میگیره

    نکته مهم بعدی دیدن الگوهایی است که بهش رسیده اند و با دیدن این الگوها ذهن میپذیره و باورپذیر میشه براش . من بارها سعی کرده بودم برای نکشیدن سیگار ولی نمیشد و شکست می خوردم و از اینکه سلامتی ام را داشتم با دست خودم از بین میبردم از خودم ناراحت بودم و همیشه از خداوند می خواستم برای این مشکل کمکم کنه تا اینکه با انجمنی آشتا شدم که برای همین موضوع شکل گرفته بود و افراد از تجربه هایشان صحبت میکردند و من دوستانی را اونجا دیدم که حتی بعد از 40 – 50 سال با سن بالا این مسئله را حل کرده بودند و اونجا بود که به خودم گفتم اگر اونها توانستند من هم میتونم و به یاری خدا سالهاست که سلامت و تندرست هستم و از زندگی لذت میبرم خداراشکر .

    و نکته مهم دیگه ” لذت ” بود

    لذت ها با چیزهای بیرونی مثل سیگار و مشروب و مواد بوجود نمیان اینها لذت های آنی و زودگذرند که حتی بعد از آن حال و احساست بدتر میشه لذت ها با تغییر کانون توجهمون بوجود می آیند اینکه چجوری به زندگی نگاه کنیم و از آن لذت ببریم

    مطلب مهم دیگه اینکه بی صبرانه منتظر خبرهای خوب و دیدن عکس و فیلم از ایده جدید استاد عزیز هستم و می خواهم جزو اولین افرادی باشم که این دوره را تهیه میکنم .

    دوستتون دارم

    خدانگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    سوسن صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    بنام خالق زیبایی ها خداوندی که برای بندگانش همه چیز میشود به شرط ایمان

    باسلام خدمت استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیز وهمه ی دوستان هم فرکانسی

    استاد اول از همه میخواستم بگم که من واقعا به این جمله ی شما رسیدم که همیشه میگین

    فقط کافیه که تو یک قدم برداری خداوند درهایی رو برات باز میکنه که حتی فکرش رو هم نمیکنی

    الهی شکرت استاد من چندروز پیش به یه تضادی برخوردم که دیگه صددرصد تصمیمم رو گرفتم که باید برم سرکار(من اصلا تاحالا کار نکردم) و ازاونجایی که من دانشجوهستم واین ترم هم دانشگاهها حضوری شدن دیگه باید یه کار پاره وقت پیدا میکردم

    استاد من فقط صبح وشب تو دفترم می نوشتم که خدایا یه کار پاره وقت بهم بده وهیچ ایده ای هم نداشتم که از کجا میخواد جور شه ولی استاد باورتون نمیشه توی دو الی سه روز که گذشت دیروز من داشتم اینستا یه دوری میزدم معجزه وار چشمم خورد به یه سایتی که فروشنده میخواستن پاره وقت اونم نزدیک خونمون استاد خیییییلی خوش حال شدم من اینو از طرف خدا دیدم وگفتم خدایا من تسلیم تو هستم و از همین جا شروع میکنم درسته که حقوقش پایینه ولی استاد من تصمیمم رو گرفتم و میخوام هرطوری شده شروع کنم توکل بر خدا

    حالا جالب اینجا بود بعدازظهر که داشتم میرفتم چشم خورد به یه فروشگاه بزرگی اونجا هم فروشنده میخواستن یه لحظه حسم بهم گفت برو داخل بپرس ولی منطقم میگفت اینجا کسی فروشنده پاره وقت نمیخواد الکی میری ضایع میشی برو همونجایی که زنگ زده بودی ولی من از بچه های سایت وشما استاد عزیزم جسارت رو یادگرفتم و به خودم گفتم نهایت میگه نه وتمام

    رفتم داخل صحبت کردم ایشون گفتن که آره چرا که نه وحقوقی که گفتن بالاتر از اونجایی بود که تماس گرفته بودم واتفاقا گفتن که عیدی هم میدن (حالا من کلی خوشحال شدم) بهش گفتم تا شب اطلاع میدم بعدش رفتم اون جایی که تماس گرفته بودم خیلی جالب بود استاد اونا اولا یه شخص کارکرده میخواستن بعدشم بابت همون پول کمی که میدادن کلی هم منت میزاشتن ( ما خیلی خوبیم بقیه اینقدر کم میدن) دیگه منم تشکر کردم و رفتم همون فروشگاه قبلی و اوکی رو دادم به امید الله از شنبه میرم سرکار

    اومدم اینجا نوشتم که همیشه ذخیره بمونه ویه تشکر خیلی خاص دارم از دوستانی که درمورد تجربیات شخصیشون مینویسن من خیلی اینجور کامنتا رو دوست دارم وتو ذهنم میمونه والگو برداری میکنم

    حالا درمورد فایل فوق العاده استاد شما چقدر عالی درمورد احترام توضیح دادین ومهم بودنش تو زندگی استاد خانواده ی من هم اینجورین وما رو عادت دادن به هرشخص مسن تر بگیم خاله یا عمو ولی استاد نمیدونم دور ور ما همه کلی جبهه میگیرن (مگه من چند سالمه و…مرد وزن هم نداره) حقیقتش استاد من عاشق این احترام وصمیمیت شما و عزیزدلتون هستم وهمیشه اینو تحسین میکنم خیلی فوق العاده س وواقعا هم هیچ جایی همچین رابطه ای رو ندیدم که سرشار از آزادی اعتماد احترام وصمیمیت باشه واستاد عزیزم چه نکته ی طلایی رو بیان کردین اینو باید با طلا نوشت

    صمیمیت هر چقدر زیاد هم باشه نباید جای احترام رو بگیره

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      محمد دِرخشان گفته:
      مدت عضویت: 1939 روز

      سلام سوسن خانم

      بسیار خوشحال شدم بابت پیدا کردن شغل جدیدتون

      انشالله که موفق باشید و مراحل صعودی هر چه زودتر طی کنید

      تبریک میگم بهتون که جسارت کردید و رفتید سمت اون فروشگاه و هدایتی بود از طرف الله مطلق

      جمله ی آخر که دیگه ترکوندیدصمیمیت هر چقدر زیاد هم باشه نباید جای احترام رو بگیره

      موفق و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سوسن صدیقی گفته:
        مدت عضویت: 1480 روز

        سلام آقا محمد عزیز

        من همیشه شما رو تحسین میکنم وایول میگم بابت پشتکارتون و دمتون گرم تقریبا واسه همه جواب مینویسین منم خیلی خوشحال شدم بابت این کامنت تون منم خیلی خوشحالم از اینکه مشغول به کار شدم

        راستی امروزم روز اول کارم بود اولش گفتم حالا یه چیز بپوش برو ولی یادم اومد که آقا رضا گفتن: یکی از ویژگی های شخصی که صاحب یک کسب وکاره (شخص مهمی است)اینه که باید خوشتیپ باشه( من کلا دوست دارم مدیرفروش بشم یا مدیر مالی)

        سر همین قضیه خوشتیپ رفتم قبلش هم کلی درمورد اشخاص اونجا تجسم خوب انجام دادم واقعا همه چیز اونجوری که میخواستم شد الهی شکرت

        موفق وثروتمند در پناه خداوند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1996 روز

    سلام استاد عزیزم

    این دومین کامنت من تو این صفحست

    و تمامش الهامات خداست و از مواهب این مکان مقدس و ارزشمنده.

    در واقع شکر گزاری امروز صبحم بود که بی اختیار به این سمت پیش رفت.یجورایی حرفهای خودم با خودمه که هر روز مینویسم

    ولی دیدم انقدر ارزشمنده که بهتره بقیه هم ازش استفاده کنن.

    خدایا صد هزار بار شکرت.

    خدایا شکرت بخاطر تمام هدایتها و الهاماتت.

    خدایا چقدر من خوشبختم که دارم راه سعادتو پیدا میکنم خودت کمکم کن

    خدایا شکرت بخاطر نعمت ارزشمند سلامتی.

    خدایا شکرت که همیشه خوبیو برام خواستی.

    خدایا شکرت که دارم توی واقعیو بهتر میشناسم

    خدایا شکرت که دارم تو مسیر درک بهتر تو و قوانین بینظیرت قدم برمیدارم.

    خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهات.

    خدایا یقین دارم که اماده دریافت شدم.اماده دریافت الهامات ایده ها هدایتها ثروتها شرایط و مجموعه ای از انچه بهش خیر گفته میشه.

    خدایا شکرت که تو نیازی به زجر کشیدن من نداری

    تو قطعا فقط خیر منو میخای ولی من تو رو گم کرده بودم خداجان

    خدایا شکرت بخاطر تمام نعمتهات و شکرت بخاطر تمام تضادهات که انقدر سنگ افتاد جلوی پام تا بفهمم باید روی کی حساب کنم و از کی کمک بخام.

    اون سنگها رو تو جلوی پام ننداختی بلکه من با قدرت ذهنم اون سنگها رو اون موانع رو جلوی پام قرار دادم.

    خدایا شکرت که اگاهم کردی که فقط باید روی تو حساب کنم

    این به معنای توهم زدن و قدم برداشتن نیست. به معنای اینه که تو قدم هاتو بردار اما امتیازش به خدا میرسه و اونه که درهارو باز میکنه اونه که دلهارو برات نرم میکنه. اونه که اون ادم مناسبه رو سر راهت قرار میده اونه که اون ایده خوبه رو بهت میده اونه که تو لحظه تردید اون الهام درسترو بهت میکنه. اونه که همه کارارو انجام میده.

    حمید ایا واقعا تا حالا اینجوری روی خدا حساب کردی؟

    تقریبا نه. تنها جایی که حالا خیلی خالص نه ولی بیشتر از بقیه اوقات فقط روی خدا حساب کردم و کمتر مردد شدم و کمتر ترسیدم و به قول خدا نه غمی از گذشته داشتم و نه ترسی از اینده تو موضوع زندگیم و جداییم از همسر سابقم بود.واقعا هر چی فکر میکنم انگار هییییچ ترسی از هیچ چیزی و هییییچ کسی نداشتم. انگار مثل روز برام روشن بود که همه چی قرار برام عالی بشه.

    کسی اینو برام تضمین نکرده بود ولی انگار خدا برام مهر و امضا کرده بود که انقدر بدون ترس اقدام کردم و انقدر در تمام ابعاد همه چیز معجزه اسا انجام شد. اصلا انگار خدا همه چیو کنار هم چید تا اون چه من میخام رخ بده.

    حمید تا حالا اونجوری روی خدا حساب کردی که از هیییچ چی نترسی؟

    به گمونم نه.دیگه بجز اون موضوع نه.

    حالا انگار امروز با اون کامنت خدا برات اون ایه رو بازش کرد.ایه ای که ماهها پیش برام سوال بود که خدا چرا میگه من با فقر و مصیبت ها شما رو ازمایش میکنیم تا شما با تضرع بمن رو بیارید.

    نه معنی ازمایشو میفهمیدم نه دلیل تضرعو.

    ازمایشی وجود نداره.ما با باورهای خودمون بلا سر خودمون میاریم.یعنی در واقع همه جیز سیستمی اتفاق میفته. وااای خدایا شکرت. سیستم طبق قانون بلا سرت میاره. خدا نمیاره .سیستم اینکارو میکنه.

    توی ایه خدا میگه “ما” .یعنی همون مجموعه من و خدا و سیستم که از هم جدا نیستیم. ما به هم وصلیم.

    من در ذهنم میسازم چون باورش کردم. دنیا ،جهان ،کائنات یا سیستم به فرکانسهای ذهنی من واقعیت میبخشه و مدیریت این سیستم هم با خداست.

    ما یک مجموعه ایم.

    در واقع خدا کسیو ازمایش نمیکنه. خدا به فرکانسهای من واکنش نشون میده .

    ریشه کلمه تضرع بر خلاف انچه تا الان فکر میکردم گریه و زاری نیست.بلکه خود را در معرض طلب حاجت قراردادنه.

    خدا نمیخاد ما گریه و زاری کنیم اصلا خدا همیشه خودش حال بدو از ما دور کرده.

    بلکه این سیستم ،این ” ما” از تو میخاد تو از همه رو برگردونی و فقط خالص خالص از خودش حاجتتو طلب کنی.

    تضرع یعنی تو یقین میدونی که داری از کسی درخواست میکنی که قطعا بهت پاسخ میده.

    خدا تو این ایه میگه انقدر با تضادها برخورد میکنی که خاشع بشی و تسلیم بشی و فقط از خدا بخای و اونجا این سیستم همه چیو براحتی در اختیارت قرار میده.

    تو قبلش هم درخواست میکردی اما نه از خدا بلکه از غیر خدا.ولی اونها قدرتی برای اجابت درخواست تو نداشتند.ولی وقتی تضرع پیشه میکنی یعنی خواسته تو به پیشگاه اونی که باید، عرضه میکنی لاجرم دریافتش میکنی. ریشه کلمه تضرع چقدر جالبه.

    میگه مثل شیری که از پستان جاری میشه.

    یعنی لاجرم نعمات در زندگیت جاری میشه.

    خدایااااااا شکرررررت.

    خدایا شکرت بخاطر تمام تضادهایی که بالاخره منو به سمت تو هدایت کرد.

    ایه بعدیش هم دقیقا میگه تو بخاطر قساوت های قلبیت به من رو نمیاوردی.

    اره واقعا. باز هم قبلا فکر میکردم قساوت که مال من نیست فکر میکردم کافران یه ادمهای خاصی هستند انگار مثلا شاخ و دم دارن.

    نه کافر همین خود من بودم. قساوت کار خودم بود.چطوری؟ با همون تعصباتم با همون کج فهمیهام با همون درک نادرست از خدا. هی بلا سرم میومد ولی بقول خدا شیطان اونا رو برام مزین کرده بود.

    نه تنها اون شرایطو بلا نمیدیدم بلکه افتخار هم میکردم که وااااای چقدر خدا دوسم داره که اینهمه رنج میکشم چقدر دارم با این بلاها و مصیبتها به خدا نزدیک میشم. این دقیقا همون حالتیه که نقطه مقابل تضرعه. همون زینت دادن تعصبات و گمراهیهاست توسط شیطان.همونیه که خدا میگه دچار قساوت قلب شدی.که روی من حساب نمیکنی.اصلا نمیفهمی که راهو داری اشتباه میری چه برسه که بخای مسیرتو اصلاح کنی و از کسی کمک بخای. با سرعت تمام میتازی تو این راه اشتباه. و اگه کسی هم حرفی خلاف نگاهت بزنه برآشفته میشی و همرو بد میدونی و خودتو خوب.

    خدایا واقعا شکرت که بالاخره ذره ذره از قساوت فاصله گرفتم و فکر میکنم باید با تضرع به تو پناه بیارم.

    به نظرم اینجاست که خدا میگه تو اجابت میشی بشرطی که تو هم ایمان بیاری.

    انقدر با قساوت به این در و اون در زدی که دیگه خسته شدی.اونجاست که تمام درها رو اگاهانه بروی خودت میبندی. درهایی که پشتش خدا نبود. پشتش شرک بود پشتش وعده های پوچ بود پشتش حساب کردن روی غیر خدا بود.

    اونجا دیگه انگار درسهاتو گرفتی.دیگه فهمیدی که اونها در نبودند بلکه سراب بودن توهم بودن.

    حالا متضرع میشی حالا خداوند طبق قانون سیستمش بهت پاسخ میده.

    یه چیز جااب دیگه اینه که خدا وقتی میگه ” ما”، داره من رو هم ردیف و هم ارزش با خودش و این جهان هستی میبینه.یعنی به این مجموعه ارزشمند میگه ما.

    واقعا لیاقتی بیشتر ازین هم وجود داره؟

    واقعا ما دیگه چی میخایم؟

    چرا دنبال عوامل بیرونی واسه ایجاد احساس لیاقت میگردیم؟

    اینها همون قساوته. همون درک نادرسته که ما رو به نابودی میکشونه.

    وقتی ما از جایگاه واقعی و اصلی خودمون دور میشیم وقتی یادمون میره که چه مخلوق ارزشمندی هستیم انقدر به زمین و اسمون میخوریم انقدر بلا سرمون میاد انقدررررر مصییبت سرمون میاد که یا با قساوتهامون دفن بشیم و له بشیم یا به خودمون بیایم و بیاد بیاریم که کی هستیم و چه جایگاهی داریم.

    اونجاست که در واقع ماهم خدارو اجابت کردیم.

    خدایا شکرت که چه رمزهاییو برام گشودی

    چه الهاماتی کردی و چه درهایی از اگاهیو برام باز کردی

    خدایا شکرتتتتتتت.

    استاد عزیزم

    ممنون بخاطر این فضایی که وجود داره و هر روز داره مارو به راه راست هدایت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهرا فرجی گفته:
      مدت عضویت: 1931 روز

      سلام آقا حمید کامنتتون بی نهایت ارزشمند بود مخصوصا در مورد قساوت قلب و تضرع و بهتر از اونها این مورد بود

      ««یه چیز جااب دیگه اینه که خدا وقتی میگه ” ما”، داره من رو هم ردیف و هم ارزش با خودش و این جهان هستی میبینه.یعنی به این مجموعه ارزشمند میگه ما.

      واقعا لیاقتی بیشتر ازین هم وجود داره؟»»

      چقدر جالب بود

      شما راست میگید تو این جا ما هم جزو کائناتیم و گاهی ما دست خداوند میشیم تا درخواست ی نفر دیگه رو اجابت کنیم

      چقدر خوشحال شدم چقدر ذوق میکردم با خوندن این قسمت از کامنتتون

      ممنون سپاسگزارم

      خدا در قلبتون پادشاهی کنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2668 روز

      سلام دوست هم فرکانسی ام ،حمید عزیز

      سپاس از دیدگاه ارزشمند تون

      من چند بار کامنت شما رو خوندم و کلی به آگاهی هام اضافه شد ،

      اتفاقا بر سر برداشت اشتباه از این آیه همیشه میگفتم خدایا منو به آزمایشاتی که طاقت اش رو ندارم دچار نکن ، خدایا حد توان منم در نظر بگیرو منو به امتحانات سخت مبتلا نکن (یاد دبیر ریاضی مون افتادم)

      توضیحات که نه ،الهامات شما ،بیشتر به عقلم نشست و قلبم هم اونها رو پذیرفت و احساس آرامش بهم دست داد ،چه حس خوبی دارم

      چقدر عالی که دوباره زحمت کشیدید و کامنت نوشتید ،سپاس از خداوندی که اراده نوشتنش رو به شما الهام کرد

      چقدر معنی تضرع زیباست ،

      وقتی به هیچ‌کس جز خدا تکیه نداری ،و با تکیه فقط به اون دست به عمل میزنی ،همه چیز فرق داره ،فک کن که باید چشم بسته جلو‌ بری ،هیچ‌چیز معلوم نیست ،هیچ فرش قرمزی پهن نیست ،اما یه طوری میشه که مثلاً (یکی مثل من در به در یه بافنده است ،هدایت میشه به یه خونه ای که همزمان 5بافنده رو با هم ملاقات می‌کنه که همگی فعال و کاربلد هستن )

      دو دو تای خدا فوق العاده است ،خیلی بیشتر از 4تاست

      من با هیجان وصف ناپذیر به اتفاقات پیشه رویم می‌نگرم و به معجزات و هدایت هایش ایمان دارم

      سپاس فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زهرا رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1950 روز

    سلام بر استاد جانم و مریم عزیزم نمیدونم دقیقا چی بنویسم اما دوستدارم از اخر فایل برسم به اول از بس اون اخرش ی جور دیگ ای به دلم نشست استاد تو خانواده مون چیزی به عنوان احترامی ک شما میگید مرسوم نبوده ولی من نمیدونم چرا عاشق احترام گذاشتن بودم ،نمیگم خیلی جا ها احترام میزاشتم به ادم ها ن، البته فکر میکنم بلد نبودم ک باید احترام به همه ی ادمها گذاشت ن فقط ی عده خاصی

    من همیشه با این صمیمیت مشکل داشتم این چ صمیمیتی ک ادم ها بهم توهین میکنن و بعد میگن ک اره ما خیلی با هم جوریم و صمیمیم در صورتی این رابطه پر از بی احترامی و من اصلا چنین رابطه ها رو نمیپذیرم

    استاد توجه کردم وقتی به آدم ها احترام میزارم چقد حسم خوب میشه چقد احساس میکنم ارزشمندترم….

    یادمه ی بار شما توی یکی از فایل های قدیمتون گفتید ک میخواهید یکی از بهترین اساتید موفقیت جهان بشید این رو ک شنیدم گفتم چ اعتماد به نفسی داره اخه مگ میشه این همه اساتید خارجی چطوری میتونه بهترین باشه اون موقع با سایت شما آشنایی نداشتم و فقط یکی دو فایل از شما شنیده بودم

    اما الان ک فکر میکنم واقعانم ک بهترینید استاد… هیچ کس به گرد پای شما هم نمیرسه با فاصله ی بسیار اونم، و چقد خوش حال شدم ک گفتید من خودم لایق استاد بودن میدونم نیشم تا بناگوشم باز بود همش تایید میکردم توی دلم قربون صدقتون میرفتم میگفتم صدرصد همینطوره

    وای اون فایل ک درباره خداس چقد دوسش دارم یکی از بهترین فایل هاست ک از شما گوش دادم

    اقای عطار روشن نمیدونم چرا وقتی فایل های شما رو گوش میکنم احساس میکنم با شما ی نسبت فامیلی دارم انقد ک صمیمی حرف میزنید و خودمونی هستید و اصلا اهل ادا دراوردن های الکی نیستید تحسیتون میکنم اقا رضای شیرین و دوست داشتنی

    خیلی خوش حالم ک توی جمع این دوستان بینظیرم خدایا شکرت عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1776 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام به استاد عباس‌منش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان خوبم در این مسیر الهی.

    استاد عباس‌منش عزیزم همین ابتدا بگم که من، شاگرد شما، با پنجاه سال سن، اقرار می‌کنم که شما به‌حق استاد هستین‌. باید اعتراف کنم که «استاد»گفتن‌های من قبل از آشنایی با شما همه سوءتفاهم بوده. یعنی در عین حالی که من برای همه استادان گذشته خودم در دانشگاه و در دوره‌ها و رشته‌های مختلف آموزشی احترام و ارزش زیادی قائل هستم و ازشون سپاسگزارم، ولی می‌خوام بگم چیزهایی که من از شما یاد گرفتم انقدر اساسی و بنیادینه و اهمیت آموزه‌های شما انقدر زیاده و اصلاً نوع و نحوه آموزش شما و القای مباحث آموزشی توسط شما انقدر متفاوته که «استادی» رو باید با شما تعریف کرد.

    صادقانه و از صمیم قلبم می‌گم: برای اینکه به آدم‌ها بفهمونیم «استادی» یعنی چی، باید شما رو نشون بدیم. «روش آموزش شما»، «صداقت و خلوص شما در آموزش»، «متوکل و توحیدی بودن شما»، «تسلط و اِشراف شما به مباحث آموزشی که از وصل بودنتون به مبدأ میاد»، «عشق و ایمانِ هزاردرصدی که به مباحث آموزشی دارید و با تمام وجودتون می‌خواید اونها رو به ما منتقل کنید و یاد بدید»، همه و همه، نام استاد رو به‌حق برازنده شما می‌کنه.‌ ازتون بی‌نهایت سپاسگزارم.

    در بعضی از فایل‌ها گاهی شما طوری با تمام وجود گفتید «به خدا واقعیت همینه. زندگی من گواهه. دیگه من چه جوری بگم؟…»، که من چشمام پر اشک شده و به خودم گفتم «بابا، ببین استاد چه جوری با تمام وجود می‌خواد تو یاد بگیری و موفق بشی…، بفهم دیگه! باور کن. پات رو از روی ترمزها بردار، حرکت کن». استاد همین جا باز ازتون سپاسگزاری می‌کنم برای عشقی که در این مسیر آگاهی‌بخش می‌ذارید. دلم می‌خواد در بهترین زمان و مکان، با رسیدن به خواسته‌هام ازتون سپاسگزاری کنم.

    و اما صحبت‌های آقای عطارروشن. خیلی آقا رضا رو تحسین می‌کنم برای توضیح دقیق روند تکاملشون، برای صداقتشون، برای اینکه شجاعانه جلوی دوربین به همه چیز اقرار کردند، حتی اون قسمت که گفتند فایلی درست کردم که یه جورایی کپی فایل شما بود.

    تحسینشون می‌کنم برای تهیه فایل‌های انگیزشی جدید از فایل‌های شما. ایشون چقدر وقت گذاشتند برای تهیه این فایل‌ها، چقدر توجه و تمرکز کردند روی این فایل‌ها. چقدر اشتیاق نشون دادن. و دقیقاً وقتی جهان اشتیاق تو رو می‌بینه، حرکت کردن تو رو می‌بینه، به کمکت میاد.

    اون کجا که ما فایل‌ها رو همینطوری عادی گوش بدیم و بریم جلو، این کجا که مثل آقا رضا ده‌ها و صدها بار فایل رو گوش بدیم، عقب جلو و پس و پیش کنیم، میکس و تدوین کنیم، و نکات مهم رو دربیاریم و تکرار کنیم؟ آقا رضا با این روش در واقع با فایل‌ها زندگی کردند و نتیجه‌شون هم واضحه. ازشون ممنونم برای تهیه این فایل. خدا رو شکر می‌کنم که در مدار دیدن و شنیدن این قسمت بودم.

    واقعاً آفرین بر کنترل ذهن، تعهد، جدیت، انگیزه و شجاعت آقای عطارروشن. این ویژگی‌ها رو که لازمه رسیدن به نتایج بزرگ هستند برای خودم و همه دوستانم آرزو می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  9. -
    حسن نشاسته گر گفته:
    مدت عضویت: 2991 روز

    به نام خالق بی همتا

    سلام و درود خدا بر بندگان برگزیده اش

    سلام به استادترین استادی که تاکنون داشته ام و خواهم داشت

    (ضمن این که همیشه برای دیگر اساتیدم نیز احترام زیادی قائل بوده ام چه اساتید تجربی و چه اساتید دانشگاهی)

    سلام به خانم شایسته بزرگوار

    سلام به آقا رضای عطار روشن عزیز

    و سلام به همه دوستانی که باهم در این تیکه جدا شده از جهان هستیم

    چه نکات قشنگ و بینظیری داشت این فایل

    یکی این که ما همیشه در مسیر رشدمون به تضاد برمیخوریم و ممکنه در ابتدا خیلی برایمان سخت باشد ولی با تغییر نگاهمون مسیر برامون واضح میشه و بودن اون تضاد خیلی باعث بهتر شدن ما میشه

    مثل واکنشی که دوست آقا رضا در مورد کپی از استاد داشتن و همین تضاد و رنجش باعث شده پیشرفت های خیلی خوبی در ادامه مسیر شکل بگیره

    نکته مهم بعدی در مورد الگو برداری هست که این موضوع همیشه در طول تاریخ بوده و مدام باید به یادمون بیاریم از همون ابتدا وقتی قابیل برادرش هابیل رو میکشه و نمیدونسته با جنازه ش چیکار کنه، خداوند از طریق نمایش دو تا کلاغ که باهم دعوا میکنن و یکشون کشته میشه و دیگری اون رو زیر خاک دفن میکنه این الگوبرداری رو به قابیل یاد میده

    توی قرآن این همه مثال آورده شده که به ما الگو بده مثل پیامبران و دیگر مثال های قرآن بتونیم الگو بگیریم

    که استاد هم بارها اشاره کردن که مثلا فلان موضوع رو از حضرت سلیمان الگو گرفتم یا یکی از الگوهای محبوب استاد حضرت ابراهیم هستن برای بحث های توحیدی

    خدا رو شکر ما در این برهه یکی از بهترین الگوهای زندگیمون رو داریم که با ما هم عصر هستن و حتی بیش از هر کس دیگه ای میان و زندگی روزمره شون رو هم به ما نشون میدن (این دیگه ایده آل ترین حالت ممکنه)

    یا این که استاد همیشه میگن کامنت بنویسید و از نتایج و نوع تفکری که نتیجه گرفتیم و … بگیم واسه اینه که همه بتونیم از هم الگو بگیریم

    این که بارها توی فایل های مختلف هدیه و محصولات استاد میگن برای این که باورهای محدودمون سست بشه و جای اون رو باورهای قوی بگیره بگردیم دنبال الگو ها و حتی اگر از شخصیت کسی خوشمون نمیاد اون وجه از اون شخص که قابل تحسین هست رو الگو بگیریم

    در مورد احترام قائل شدن چقدر نکات مهم و ظریفی رو اشاره کردین و این موضوع چقدر با عزت نفسمون هم در ارتباط هست

    این جمله ی طلایی که خیلی وقت ها یادمون میره و بعدا هم چوبش رو میخوریم “ارزش احترام همیشه از صمیمیت بالاتره”

    جمله ی طلایی دیگه این که “اگر کسی برامون احترام قائل نبود یک ثانیه وقت براش نزاریم”. اصلا این مورد دومی مثل حکاکی روی سنگ توی مغز من حک شد و چه مثال هایی توی ذهنم گذشت

    افرادی که آدم های توانمندی هستن اما چون اجازه دادن اطرافیان حرمت ها رو بشکنن خودشون هم ارزشمندیشون یادشون رفته

    استاد عزیز چقدر شما برای ما نعمتید

    همیشه از زمان کودکی و نوجوانی با خودم میگفتم خوشبحال اونایی که با حضرت محمد و حضرت علی و … هم عصر بودن. چقدر میتونستن مستقیم ازشون چیزی یاد بگیرن. چه سوالایی میتونستن بپرسن …

    ولی از وقتی با شما آشنا شدم دیگه هرگز اون خواسته در من نبود. چون استادی دارم که با توجه به شرایط زمانه میاد و دقیق ترین نکته ها و آگاهی ها و پرداختن به “اصل” رو به ما میگه

    مثلا در شرایطی که اکثریت جامعه حتی کسانی که پرچم انرژی مثبت و حال خوب رو سر شونه شون گرفته بودن تحت تاثیر اتفاقات اخیر در کشور هستند، ناراحت و خشمگین هستن یا ادای ناراحت بودن رو در میارن. یه پست میخوان تو فضای مجازی منتشر کنن کلی با مردم همدردی میکنن و قلب سیاه میزارن و … (برای این که خدای نکرده یه موقع فالوور ناراحت نشه!!!) من با استفاده از آگاهی های شما تو این روزها دارم بهترین حس ها رو تجربه میکنم و حالم خیلی خوبه و میدونم هر کسی چیزی رو تجربه میکنه که داره بهش توجه میکنه

    بارها اون جملات طلایی شما توی ذهنم تصویر سازی میشه که سال 88 در مواجه با سیل عظیم معترضان انگشتتون رو روی شقیقه تون میزدین و از خودتون میپرسیدین “من چی میخوام؟” و نتیجه ی این متفاوت فکر کردن نتایج متفاوت شماست که هیچ کسی رو ندیدم که از موفقیت حرفی بزنه و حتی به نتایج شما نزدیک شده باشه

    برگردم به بحث احترام

    خدا رو شکر توی خانواده ای بزرگ شدم که یاد گرفتم همیشه پدر و مادرم رو با لفظ “شما” خطاب کنم و همیشه موقع وارد شدن پدر از جامون بلند بشیم

    یاد گرفتم همیشه به معلمین و اساتید احترام بزاریم و موقع حرکت جلوتر از اونا راه نریم

    و نکات طلایی امروز در مورد احترام باعث شد خیلی بیشتر این موضوع رو برای همیشه گوشه ذهنم داشته باشم.

    الان که فکر میکنم میبینم چقدر این موضوع احترام جا برای فکر کردن داره

    حتی این که ثروت چقدر میتونه برامون احترام بیاره از این بابت که وقتی ثروت داری نمیری توی صف گوشت و برنج و … وایسی و هزار جور بی احترامی بهت بشه

    هیچ وقت نسیه نمیکنی که کسی بخواد به خاطر چندر غاز بهت بی احترامی کنه

    از کسی پول قرض نمیکنی که احترامت خدشه دار بشه

    به خاطر چند درصد تخفیف فصلی نمیری فروشگاه شلووووغی که مغازه دار سرت منت بزاره که آره دارم بهت لطف میکنم جنستو بگیر و برو

    و هزار تا موضوع دیگه که باید برم توی اهرم رنج و لذتم اضافه شون کنم

    یکی دیگه از مواردی که خودم همیشه سعی کردم برای احترام به استاد، به اعضای سایت و خودم رعایت کنم اینه که حداقل یبار متنم رو قبل از انتشار مرور کنم تا جایی که میشه غلط املایی و ویرایشی نداشته باشه

    و از دوستان عزیز هم همین درخواست رو دارم که قبل از انتشار مطلب خودشون یبار بخونن متن رو. اینجوری در وهله اول به خودشون احترام گذاشتن

    امیدوارم عمل کننده ی این آگاهی ها باشم و قدرشو بدونم و برم فکر کنم برای احترام به خودم و دیگران چه چیزهای دیگری باید رعایت کنم

    هچنین فکر کنم کجاها از کسی الگو گرفتم و توی انتخاب مسیرم و هدفم نقش داشته و چه الگوهای دیگری باید پیدا کنم در راستای خواسته هام و این که دلم میخواد چه الگویی برای دیگران باشم

    بازم تشکر میکنم از اساتید عزیزم، استاد عباسمنشِ بینظیر، خانم شایسته گرامی و آقا رضای عطار روشن به خاطر این فایل فوق العاده

    در پناه الله مهربان شاد و پیروز و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1780 روز

      سلام جناب نشاسته گر

      سپاسگزارم از شما برای کامنت زیبایی که نوشتید و نکات خوبی که یادآور شدید

      بخصوص درمورد مرور متنی که میخوایم منتشر کنیم و سعی کنیم غلط های املایی و ایراد هاشو برطرف کنیم

      چون من هم خیلی این موضوع رو رعایت می کنم و هر کامنتم رو سه چهار بار کنترل میکنم و ویرایش می کنم و سعی می کنم بدون غلط و ایراد باشه

      در پناه خدا موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    سلام استاد نازنین من

    چقدر به موقع این حرف ها بر کلام شما جاری شد و چقدر من بهشون نیاز داشتم

    من از دیروز اولین روز کاری مو در کشور زیبای آلمان شروع کردم و همکاران بینهایت دوست داشتنی و مهربان ک خوش برخورد خداوند بهم هدیه داده

    و چیزی که دیروز دیدم این بود که همه با رئیس اونجا هم به اسم کوچولو حرف می‌زدند و صداش میکردند

    و این برای من واقعا کار سختی بود با همکارانم تونسنتم ولی تو ذهنم نرسید که با رئیس اونجا که مدیریت تمام اون جا رو به عهده داره هم به اسم کوچیک صحبت کنم

    واقعا چقدر درس گرفتم ازتون اینکه گفتید حد و مرز هارو نذارید بخاطر بی احتیاطی از بین بره

    و این چقدر به من در مسیر کارم کمک خواهد کرد که اگه خود اون آدم ازم درخواست کرد که مثل بقیه اونو به اسم کوچیک صدا بزنم این رو قبول نکنم چون این احترام اول از همه به خود من کمک خواهد کرد تا به کارم متعهد تر باشم و کارم رو درست و عالی انجام بدم واقعا از صمیم قلبم ازتون بینهایت سپاسگزارم

    و یک چیز دیگه هم که از صحبت های شما و آزاده عزیز و دوست داشتنی یاد گرفتم این بود که

    از همون اول هوا بر نداره من رو و از کوچیک ترین کارهایی که از من درخواست میشه حتی بادکنک دست گرفتن تا اون کار رو یاد بگیرم ابا نکنم و با تمام وجودم به عالی ترین شکل ممکن که در توانم هست و میتونم کار هارو انجام اش بدم و صادق باشم صداقت و درستکاری رو سر لوحه زندگی و کارم قرار بدم

    همین دیروز که اولین روز کاری من بود

    با رئیس اون مرکز صحبت کردم و بهش با صداقت گفتم

    من تاحالا تجربه کاری در این کشور نداشتم و خیلی از چیز هایی که باید سر کار مراعات بشه و در مورد خود کار رو هنوز بلد نیستم و کلی چیز هست که باید یا بگیرم و شاید این کمی زمان ببره

    و دوباره از جمله آزاده عزیز الهام گرفتم که گفت من میخام کار املاک و خرید و فروش خونه رو از( الف تا ی) یاد بگیرم

    من هم بهش گفتم من میخام این کار رو با تمام وجودم و از

    ( aتا z ) شو یاد بگیرم و اون هم این فرکانس صداقت من رو درک کرد و گفت ما بهتون زمان میدیم وشما میتونید با خیال راحت پیش ما کار تون رو آرام و با حوصله ادامه بدین

    خیلی لذت بردم خیلی خیلی خدارو صد هزار مرتبه شکر

    و وقتی با این نیت رفتم اون شخصی که مسئول این هست که به من کار رو یاد بده گفت

    ببین سیما اصلا و هیچ موقع از سوال کردن خجالت نکش زیاد دونستن بهتر از کم دونست هستش ومن دیگه خیالم راحت شد

    خداروشکر میکنم که همراهتون هستم و این نتایج عالی رو دارم میگیرم

    من طوری به بقیه احترام میزارم و باهاشون رفتار میکنم که دوست دارم کسی با خودم اون برخورد رو داشته باشه و از افرادی زود حد و مرز هارو نادیده می‌گیرند و شوخی های الکی و بیجا می‌کنند اصلا خوشم نمیاد و سعی میکنم رابطه مو باهاشون خیلی خیلی محدود کنم و اگر دیدم تغییر نکردند دیگه رابطه مو باهاشون قطع میکنم .

    الان طوری شده که پدر شوهر نازنینم هم که از ایران باهام تماس می‌گیرند خیلی با نهایت ادب و بیشتر موقع ها با لفظ شما باهام صحبت می‌کنند و در حالی که دایی خودم هستند و من خواهر زاده شون هستم

    چون من با نهایت ادب و احترام باهاشون صحبت میکنم اون ها هم این فرکانس من رو دریافت می‌کنند و همون احترام رو بهم برمیگردونن بدون اینکه من ازشون درخواست کنم

    خدارو صد هزار مرتبه شکر و بابت وجود ارزشمند شما از صمیم قلب ام از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم خداوند در این دوره ارزشمندی که گذاشتید و رفتید با تمرکز صد در صد دنبال اهداف تون پشت و پناه و هدایت گر تون باشه و در بهترین زمان و مکان قرار بگیرید ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: