نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

سلام استاد عباس منش عزیزم وهم فرکا

نسی های عزیز

من چند سال پیش خودم رو مثل یک دانه در دل خاک احساس میکردم واز خدا می خواستم طاقت بیارم و جوانه بزنم استاد دستم رو تو دست خدا گذاشت وقدم به قدم پیش رفتم وبه ارامش رسیدم ترسی که داشتم ترس از خدا بود چون شنیده بودم کسانی که مقابل امام قرار گرفتند اهل نماز وقران بودند همیشه از خدا می خواستم از من راضی باشه تو فایل قبل اقا رضا که در مورد باور به خدا صحبت کردند من هدایت شدم به کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم وبا خوندن کتاب احساس کردم با مدار بالا تری رفتم

حس خیلی خوبی دارم با تغییر باورم نسبت به خدا خودم رو در اغوش خدا حس میکنم هیچ خواسته عمیق از خدا ندارم همینکه خدا ازم راضی برام کافیه و مطمئنم هر لحظه هدایتم میکنه ونیاز هامو برطرف میکنه سپاسگزارم خدا جونسپاسگزارم استاد جونسپاسگزارم از اقا رضا