نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

دوره های روانشناسی ثروت 

دوره عشق و مودت در روابط

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

319 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عاطفه عباسی» در این صفحه: 2
  1. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 705 روز

    به نام خدای نور

    امروز از صب که چش واکردم و تا خوده شب که الان میخوام بخوابم دیگه خیلی حالم خوب بود و درحال خوشگذرونی بودم چون بیشتر از یک ماه بود این خوشگذرونی و حال خوب و تجربه نکرده بودم دلم میخواست یجا بنویسم حال خوبمو و ازاینور یسری نجواهای ذهنی داشتم که نباید انقد خرج میکردم و خوش میگذروندم پس اون کاری که براش برنامه چیدی چی؟بقیه پول اونو از کجا میخوای بیاری؟اصلا جدی تصمیمت اینه بری کار کنی اگه کسی راضی نشد بات همکاری کنه چی؟ خلاصه کلی ازاین نجواها بود که گفتم از صب من نیومدم تو سایت بیام یه نگاهی بندازم نمیدونستم ازکجا شروع کنم گفتم بذار من و به سمت نشانه ام هدایت کن و بزنم که به این فایل هدایت شدم من این فایل قبلا چندین بارگوش داده بودم فایلو پلی کردم رفتم تو قسمت کامنتا که با کامنت خودم روبه رو شدم اصلااا یادم نمیاد کی این کامنت و نوشته بودم ولی میدونم با حس و حال خوب نوشتمش مثل حس و حال الان من که خدا منو به سمت کامنت خودم هدایت کرد

    abasmanesh.com

    این کامنت و خوندم دیدم به خودم قول دادم که از نقطه ی امنم خارج شدم ولی هنوز نشدم گفتم که نجواهارو کنترل کردم نمیذارم ادامه پیدا کنن و به این فکر کنم که اگرشد چی؟اگر بامن همکاری کردن چی اصلا باورای من همه چیزو تایین میکنه مگه میشه من باور و حس خوبی داشته باشم و کسی نخواد بام همکاری کنه؟نه نمیشه فیلم که نیست زندگی واقعی اینه باورای من همه چیزو تایین میکنه گفتم به خدا توکل کنم و مثل اب روون باشم الان اینکارو دارم میکنم؟نه به فکر اینم که پولم ممکنه نرسه وسایلم و بگیرم پس دختررر اون توکل به خدا کجاس این وسط توکل یعنی تمام دیگه من از جاهایی که فکرشو نمیکنم خدابهم میده و همه چیزو پیش میبره.

    “اگر اون چیزی که میخوای اتفاق بیوفته چی؟باز ترس و نگرانی داری و میخوای ثابت یجا وایسی یا حرکت کنی؟اره حرکت میکنم بدون اینکه برنامه بچینم و تو ذهنم سناریو بسازم و نجواهای ذهنی من و گول بزنن حرکت میکنم و فقط روی خواستم تمرکز میکنم و اگه قرار باشه توی ذهنم سناریویی هم بسازم باید درمورد این باشه که من به خواسته هام رسیدم و روی نشدن ها تمرکزی ندارم و میذارم خدا برام بچینه خدایی که برای استاد و اقارضا و خیلی از دوستان عباس منشی چید برای منم میچینه اون چیزی که میخوامو، میذاره به تمام خواسته هام برسم.”

    وای وای این قسمت از کامنتم قشنگ نشونه ی الان من بود بعضی وقتا ادم یچیزی کامنت میذاره میره و یادش میره چی گفته ولی الان فهمیدم به یاداوری نیاز دارم برای خیلی از کامنت ها خیلی از فایل ها تا ملکه ی ذهنم بشن و انقدر زود نجواهاگولم نزنن.

    خدایا شکرت برای امروز که فوق العاده بود خدایاعاشقتمممم خدایا خواسته ی من اینه هرروزم مثل امروز باشه حال خوب وعالی و خوشگذرونی ولی ازادی و مالی و زمانی و مکانی بیشتری میخواممم خدایاعاشقتم که تمام اتفاقات زندگیم مثل معجزه میمونن خدایا عاشقتم برا این هدایت شدن زیبا.

    شاد سلامت موفق و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 705 روز

    به نام خدای نور

    سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و تمام دوستان عباس منشی.

    یه مقدار ترس خارج شدن از نقطه ی امن زندگیم و دارم که میدونم باید به خدا توکل کن و بذارم خدا برام همه چیزو پیش ببره و مثل اب روون باشم،رها باشم تمام چیزی که میخوامش اتفاق میوفته و تمام تمرکزم و باید روی خواسته هام بذارم ولی میدونی بعضی وقتا نجواهای ذهنی قوی میشن یه مقدار بهمت میریزن که نذاشتم این نجواها زیاد طول بکشه و سریع دست به کارشدم و برای هدفی که دارم تمرین کردم و نشستم پای خوندن کامنتا که خیلی نشونه هایی دیدم که با حال الان من یکیه من یکی دو روز اینده دیگه از نقطه ی امن زندگیم کلا خارج میشم و میرم کار میکنم و ترس این و داشتم اگر کسی قبول نکرد بام همکاری کنه چی ولی گفتم بیام به این فکر کنم که اگر همکاری کردن چی؟اگر اون چیزی که میخوای اتفاق بیوفته چی؟باز ترس و نگرانی داری و میخوای ثابت یجا وایسی یا حرکت کنی؟اره حرکت میکنم بدون اینکه برنامه بچینم و تو ذهنم سناریو بسازم و نجواهای ذهنی من و گول بزنن حرکت میکنم و فقط روی خواستم تمرکز میکنم و اگه قرار باشه توی ذهنم سناریویی هم بسازم باید درمورد این باشه که من به خواسته هام رسیدم و روی نشدن ها تمرکزی ندارم و میذارم خدا برام بچینه خدایی که برای استاد و اقارضا و خیلی از دوستان عباس منشی چید برای منم میچینه اون چیزی که میخوامو، میذاره به تمام خواسته هام برسم.

    اومدم گفتم بیا به این فکر کن تو داستان اقا رضا چقدر دیدی گفت ترس داشتم نگران بودم ولی حسم قوی تر بود به حسم تکیه کردم و رفتم کاری که بهم میگرو انجام دادم بنظرت اگه اقا رضا بخاطر ترس و نگرانی پا پس میکشید الان این شرایط و داشت؟نه نداشت پس توهم نذار ترس ها برتو غلبه کنن شجاع باش که خداباشجاعان من اگر یه قدم بردارم خدا هزاران قدم برای من برمیداره و یجوری همه چیز رو به صورت معجزه اسایی برام رقم میزنه که فکرشو نمیکنم.

    یه اتفاق خوشحال کننده ای برای من میوفته و من شروع به کار کردن میکنم و اون خواسته و هدفی که تو فکرشم بهش میرسم بقیه هم برای کارم با من همکاری میکنن چون من همه چیزرو با باورهام رقم میزنم من الگوش رو هم دارم که میشه پس دیگه نباید بذارم نجواهای ذهنی من گول بزننن.

    خدایاشکرت که تو این مسیر فوق العاده هستم خدایاشکرت که به هرچی که میخوام میرسم خدایاشکرت که اتفاقاتی که برام رخ میدن مثل یه معجزن خدایاشکرت که یادگرفتم سریع احساسمو خوب کنم و نذارم نجواهای ذهنی بهمم بریزن.

    خدایاعاشقتم که انقدر دوسم داری و حواست بهم هست و منو هدایت میکنی به بهترین شکل.

    شاد، موفق، ثروتمند و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: