نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-11 03:16:412023-03-18 21:22:20نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا» 30 أسراء
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همچنین دوستان عزیزم در این سایت و درود و خداقوت به آقا رضا.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آموزه ها و این فایلها و این تجربیات. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تک تک نتایج دوستان و همینطور نتایج استاد عباس منش که دائماً باور «میشود» رو بیادمون میاره.
دیشب داشتم جلسه چهارم قدم پنجم رو کار میکردم. استاد این جلسه رو با توضیح و بررسی آیه 216 بقره شروع میکنن، «عسی أن تکرهوا…» و در ادامه مباحث بسیار عالی رو مطرح میکنه. اگه من بخوام خلاصه همه اون جلسه رو براتون بنویسم این میشه که «وقتی روی خودت کار میکنی ، و احساست خوبه ، هر اتفاقی برات بیافته خیر و برکت و رشد و پیشرفت برات داره، حتی اگه ظاهرش برات قشنگ نباشه، اینجا با هر توانی که داری باید تلاش کنی احساست رو مثبت نگه داری. چون منفی شدن احساس یعنی خراب شدن نتیجه». از کفور بودن و فراموشکار بودن انسان ناسپاس همین رو بگم که بازم یادش میره که خداوندِ که میلیون ها و میلیارد ها بار دستشو گرفته و نجاتش داده ولی بازم کفور میشه و به درگاه خداوند چرت و پرت میگه… آخه ای انسان تو از خودت چه چیزی داری که اعتمادت به خدا رو قربانی اون چیز میکنی؟؟ کی بود از یه بند ناف تو رو رزق داد؟ کی بود که هنوز بدنیا نیومده بودی از قبل برات شیر آماده کرد؟ کی بود که هنوز نمیتونستی کار انجام بدی و یا راه بری ولی پیشاپیش بهت دست و پا داد؟
علیم و خبیر و بصیر و نعیم و وهاب و رزاق صفت کیه ؟؟ خداوند یا ذهن نجواگرِ خطاکار؟
منِ انسانِ کفورِ ناسپاس میام تکیه میکنم بر هوش و ذکاوت و استعداد و نبوغ ذهن خودم … بزرگوار یه لحظه وایسا تند نرو… تو تنهایی نمیتونی دماغتو بالا بکشی، عطسه ات میگیره اگه دستمال کاغذی دم دستت نباشه آبروت میره. مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ چی تو رو به درگاه خداوند مغرور کرده؟ کدوم توانایی؟ کدوم نبوغ؟ کدوم ذهن؟
همونی که 99 درصد پیش بینی هاش غلطه؟ همونی که عامل خطای انسانی در حوادث میشه؟
«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا» (یقیناً پروردگارت رزق را برای هر که بخواهد وسعت می دهد، و تنگ می گیرد؛ زیرا او به بندگانش آگاه و بیناست.)
حافظ میگه «راز درون پرده ز رندان مست پرس ؛ کاین حال نیست زاهد عالی مقام را »
زاهد عالی مقام کسی هست که کل عمرش رو در راه درس و کتاب و فلسفه و منطق و تجربه سپری کرده ولی هنوز از اسرار عالم هستی بی خبره. رند مست کیه؟ یه شخص دانای گمنام و از خود بی خود. چرا حافظ اسمشو گذاشته رند ، چون اونقدری عاقل هست که میدونه اصل چیه. نشانه ها چیه. توجهش به زیبایی هاست، هدایت ها رو دریافت میکنه. چرا بهش میگه مست ؟ چون اونقدر مجذوب هدایت و جلوه های رب العالمین شده که از خود بی خوده و به قدرت ذهن خودش تکیه نمیکنه. میدونه اصل و اساس توحیده، میدونه پاسخ سوالات رو از خداوند باید بگیره، و بر حسب اتفاق هیچ ادعایی هم نداره، گمنامه. شاید از کنارت رد بشه و تو یه آدم معمولی ببینیش ولی در درون قلبش غوغایی برپا باشه. ( رند مست و زاهد عالی مقام الزاماً دو تا شخصیت انسانی نیستند ، یکی میتونه نماد قلبی باشه که جایگاه خداست و دیگری نماد ذهن منطقی و نجواگر انسانه که بالا و توی مغز قرار داره، بخاطر همین بهش میگه عالی مقام، این عالی مقام هم کنایه است واقعاً از سر احترام نیست؛ بی دلیل نیست به حافظ میگن لسانالغیب)
باز این بچه پررو شروع کرد به سخنرانی(الهی العفو)
آقا وام چیز خوبیه ، ولی نه برای ما.
شما به هدایت الهی اعتماد کن که ثروت همه عالم به دست خودشه. استاد اینجا توی بوشهر و تقریباً توی همه جای ایران، الان این شکلی شده که شما هر سال که بخوای قرارداد خونه ات رو تمدید کنی باید یه وام 100 میلیونی بگیری و به پیش پرداخت سال قبلت اضافه کنی. و مبلغی هم به اجاره خونه ات. یه امر عادی و روزمره و پذیرفته شده است. همین روزها موعد تمدید قرارداد خونه ام بود. و میدیدم که مبالغی که املاکی ها میگن حداقل دو برابر پول پیش منه. و ظاهر موضوع اینه که من باید برم وام بگیرم. ولی من توی این مدت هر چی پیشنهاد وام بهم شد رو رد کردم. و مطمئن بودم خداونده که دستانش رو به یاری من میرسونه. چطوری ؟! چطوریش به من ربطی نداره، کار من اعتماد کردنه. اعتراف میکنم به شدت نگران و مضطرب بودم، ولی ته ته قلبم مطمئن بودم خداوند منو تنها نمیذاره. چیزی شبیه اون آتشی که موسی پیامبر توی تاریکی بیابان دید. برای اینکه این ذهن نجواگرم رو ساکت کنم، یه متن توی یادداشت گوشی برای خداوند نوشتم، گفتم خدایا هر چقدر من خودمو به زمین و زمان بزنم و تقلا کنم بی فایده است. خدای من، منم میدونم خودت هم میدونی، هیچ راه نجاتی جز خودت نیست و تمااااام. یه روز عصر رفتم طبیعت گردی، توی تنهایی خودم توی طبیعت خداوند یه جورایی بهم گفت چته، چرا اینقدر نگرانی؟ چند بار تنهات گذاشتم مگه؟ اینقدر روی زمین من جا برای زندگی هست که نگو… خلاصه اینکه فرداش یه خونه مناسب توی یه محله خوب و ساکت و امن پیدا شد با پیش پرداختی پایینتر از سال قبل و مبلغ کرایه مناسب و این تازه شروع ماجراست و مطمئنم هنوز موهبت های بیشتری برام داره. توی ذهن من تصویر اعتماد کردن به خدا مثل باز کردن یه دره که نمیدونی پشتش چیه، ولی مطمئنی خیلی بهتر از شرایط فعلی در انتظارت هست و از اونجایی که تکاملیه، نمیتونی همین ابتدای کار همه ویژگی های مثبتش رو بگی، چون هنوز بهتر و بهترش در راهه.
بعد از توضیحات استاد عباس منش در مورد تمرکز متوجه شدم که خداییش پاشنه آشیل خودم هم هست و استقبال میکنم اگر استاد یه محصول تهیه کنه در مورد تمرکز. قبلاً یادمه استاد مثال ذره بین رو زدن که برای سوزوندن یه تکه چوب اگه ذره بین رو یه نقطه نگه داریم میتونیم چوب رو بسوزونیم ولی اگه ذره بین رو بین دو نقطه حرکت بدیم هیچوقت چوب مشتعل نمیشه. تمرکز دو نقطه ای نمیشه 50-50 . میشه 8-8 و مابقی اتلاف انرژی. در ادامه یه جایی استاد در مورد ایلان ماسک و شکایت کارمند شهرداری سانفرانسیسکو گفتن. خدا وکیلی خنده ام گرفته بود. مثل اینه که تو مسیر یه هواپیمای بوئینگ پوست موز بندازی روی باند فرودگاه. البته از جهتی بهش حق میدم. اون کارمند بدبخت، که کل عمرش رو برای یکی دیگه کار کرده الان میخواد توی دهه هفتم عمرش جلب توجه کنه تا بالاخره دیده بشه و با پرت کردن پوست موز احساس مفید بودن کنه. قطعاً ایلان ماسک این مسئله رو با یه پوزخند حل میکنه. کاری نداره براش، میره نزدیک ترین ساختمون مسکونی رو یه جا خریداری میکنه. هر چند فکر کنم ایلان ماسک به یه تراک کمپر اکتفا کنه. چند بار کنجکاو شدم برم ماجرا رو سرچ کنم ولی گفتم این کارمند شهرداری اون سر دنیا اونقدر چیز مهمی نیست. فقط میخواد ادای قهرمان ها رو دربیاره. برای ایلان ماسک حکایت همون پوست موزه ولی برای اون شخص احساس یه گلادیاتور رو داره که یه تنه میخواد با یه ارتش بجنگه.
ماجرای اون بنده خدایی هم که از وام نگرفتن احساس متضرر بودن میکرد هم جالب بود. مطمئنم یا وام بهش ندادن، یا اصلا حوصله اش نشده بره بانک سوال بپرسه. گفته خب حالا چیکار کنیم. بهتره یه منتی هم سر استاد عباس منش بذارم. از همین تریبون بهش بگم دوست من بهترین زمان وام گرفتن دی و بهمن هر ساله، چون بانکها میخوان کمبود نقدینگی شون رو پنهان کنن، جلوی بانک رد بشی با کارمندش سلام کنی بهت میگه بفرمایید داخل یه وام دور هم باشیم. «اگه بخوایم دیگران رو مقصر عدم موفقیت های خودمون بدونیم، صدای بوق یه ماشین هم میتونه تمرکز ما رو بهم بزنه، اگه اون راننده بوق نمیزد من تمرکزم از آموزش برداشته نمیشد و الان کلی موفقیت مالی داشتم». مرکز جهان هستی خودتی دوست من. تو به خدا وصل بشی همه چیز حل میشه.
و در ادامه بیاد این موضوع افتادم که وام یا نزول تفاوتی نداره. هر دوشون ربا هستن. در مورد ربا توی قرآن گفته شده فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ تشبیه شده به جنگ با خدا و پیامبر . حالا آیا بازم کسی هست که بخاطر دشمنی با خدا بخواد بره گردن خم کنه جلوی بنده اش؟
«صوفی بیا که آینه صافیست جام را ؛ تا بنگری صفای می لعلفام را» «راز درون پرده ز رندان مست پرس ؛ کاین حال نیست زاهد عالیمقام را» «در بزم دور، یک دو قدح درکش و برو ؛ یعنی طمع مدار وصال دوام را»
سلااااااااااااااااام و درود فراوان به سعیده جان خواهر بزرگوارم.
دوستان عزیز جهت دانلود جلد دوم قرآن به پروفایل سرکار خانم سعیده شهریاری مراجعه بفرمائید.
از دست تو که آیه میسازی.
نمیدونم چی باید بگم در مورد کامنت بی نظیرت ولی مطمئنم تاپ امتیاز این فایل میشی. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه اتفاقات و شرایط عالی زندگیت. بخاطر debt free بودنت . حس میکنم مهمترین کاری که پیش رو دارم و باید انجامش بدم همین debt free شدنه.
راستی از عمق اقیانوس گفتی. با نظرت موافق نیستم. این چیزیه که تو فکر میکنی ولی نتایجت چیزی دیگه داره میگه و از طرفی حتی عمیق ترین اقیانوس ها و پهناورترین قاره ها هم روزگاری شکلی متفاوت داشتن. همه این خشکی های زمین دچار تغییر و تکامل شدن. اون که سنگه در مسیر تکامل در حرکته. ما انسانیم ، و درحال رشد و پیشرفت.
همه ما از یه خط شروع استارت نزدیم ولی اصلا خط شروع و مسابقه ای هم در کار نیست.
میدونی من دقیقاً اولین روزهایی که با مباحث موفقیت آشنا شدم یه بنده خدایی یه فلش مموری بهم داد یه فولدر از فایلهای استاد عباس منش بود. و یه فولدر از استاد شاهین فرهنگ. قبلاً توی داستان هدایتم نوشته بودم. (هر چند بخاطر بروز رسانی الان پاکش کردم) البته الان اولین باره که اسم این بنده خدا رو میگم. بعد من هیچی بلد نبودم و اون دوستم تاکید داشت که دکتر فرهنگ خیلی بهتر از استاد عباس منشه. گفتم چرا. گفت چون عباس منش توی آمریکا زندگی میکنه و حرفاش بدرد ما نمیخوره. همون روز اول من فایلهای استاد عباس منش رو ندیده پاک کردم. گفتم خب دوستم بیشتر از من تجربه داره. خودمو بستم به صحبتهای دکتر فرهنگ و کلی کتاب موفقیت و روانشناسی. همین الان دو تا کارتن کتاب توی اتاق بغلیم گذاشته. یه کمد کتاب هم خونه مادرم ایناست، یه چندتایی هم توی کمد محل کارم، یه تعداد هم قرض دادم دیگه برنگشت. نمیدونم چندتا کتاب خوندم. چهارسال و خورده ای تقریباً طول کشید. تا بالاخره من باز هم استاد عباس منش رو ملاقات کردم. ولی خدا رو شکر اینبار به عنوان شاگرد و عضو سایت. یه تکامل چهارساله لازم بود. من نه خودمو سرزنش میکنم و نه دوستم . قطعاً اگه همون روز اومده بودم توی سایت شاید الان …. ولی نه . این اما و اگر ها معنی نمیده. انسان نمیتونه تکامل رو دور بزنه. قانون رو دور بزنه. من اون روز شرایط شاگردی استاد عباس منش رو نداشتم. تو مدار و فرکانسش نبودم. چهار سال تکامل لازم بود. مثال آقا رضا با 7+ سال فعالیت و نتایجی که بدست آورده و سیدعلی با حدود 1 یکسال فعالیت و نتایجش ، من هم باهات موافقم تاریخ عضویت مصداق دقیقی نیست. (هر چند من همین الانش هم خیلی لاکپشتی حرکت میکنم)
بی نظیر و عالی و ارزشمندی سعیده خانم. کامنتت بینظیر بود. برات از خداوند متعال احساس مثبت قلبی و آرامش و توحید همیشگی درخواست میکنم. در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و میلیاردر باشی. در بهترین زمان و مکان و شرایط.
سلام سلام سلام و درود فراوان به آقا رضا عزیز. درود به تو دوست توحیدی و ارزشمندم. الهی صد هزار مرتبه شکر ، الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر ذره ذره نتایجت. بخاطر هر ثانیه حضور خداوند در زندگیت. الهی شکر. ازت ممنونم آقا رضا که سخاوتمندانه ما رو همسفر زندگیت کردی و تجربیاتت رو بیان کردی. درسته توضیحات استاد عباس منش بسیار طلایی و ارزشمنده. ولی حقیقیتاً من از صحبتهای شما خیلی نکات خوبی یاد گرفتم. ازت متشکر و سپاسگزارم. شما دست و زبان خداوند شدین برای گسترش آگاهی در جهان . من نکات زیادی رو از صحبتهای شما یاد گرفتم و بله با افتخار اعلام میکنم شما حق استادی بر گردن من دارید.
بهت تبریک میگم آقا رضا. بسیار بسیار تحسینت میکنم. الهی صد هزار مرتبه شکر.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و میلیاردر باشی.
سلام و درود به آقا رضا . درود به شما چقدر موضوع ارزشمندی رو مثال زدین ، یه وقتایی آدم باید سپاسگزار باشه از کسانی که با کارهایی که توی زندگی شخصی خودشون انجام میدن به تجربیات ما اضافه میکنن. خیلی ممنونم از شما بخاطر بیان این داستان ارزشمند. چقدر عالی تفاوت ذهن ثروتمند و فقیر رو تشریح کردین.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم منصوری گرانقدر. سپاسگزارم از لطف و محبت شما. ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون.
چقدر جالب و دلچسب بود. مشابه این برای منم اتفاق افتاده بود. ولی من اصلاً بهش دقت نکرده بودم. تا اینکه الان شما گفتین برام اطمینان حاصل شد که آره ، واقعاً یه وقتایی خداوند از طریق دوستان و اطرافیانمون با ما حرف میزنه. چند روز پیش یه کامنت دریافت کردم از خانم سعیده شهریاری. نکاتی رو توی کامنت توضیح داده بودن و الهامات قلبیشون رو برام نوشتن. گفت اینها به قلبم الهام شد که برات بنویسم و واقعا اون لحظه من نیاز داشتم به دریافت این کامنت. دریافت این هدایت. ما باور کردیم که خداوند از طریق بینهایت دست و زبان با ما حرف میزنه ، پس واقعاً این اتفاق برامون میافته.
چند روز پیش یه پاسخ برای یکی از دوستان نوشتم. و همینجوری یه آیه قرآن آخرش نوشتم. گفتم این آیه به دلم افتاد براتون بفرستم. بعداً اون بنده خدا پاسخ داد که این آیه چقدر حالش رو خوب کرده و احساس مثبت ایجاد کرده. چند وقت پیش قبل از اذان صبح بود،بین خواب و بیداری ، بقول خودمون تو عالم هپروت بودم، دو دل که بیدار بشم یا نه. صدای یه پرنده از بیرون میومد. گفتم حمید این پرنده این وقت صبح داره خدا رو نیایش میکنه. اونوقت تو گرفتی خوابیدی و حاضر نیستی با خدا حرف بزنی؟
آره یه وقتایی خداوند با زبان یه پرنده هم باهامون حرف میزنه. با صدای باد و نسیم و امواج دریا. انسانهای ارزشمند و هم فرکانس که هم مسیر و همراستا با خودمون هستن ، کلامشون ارزشمند و توحیدیه.
سلام و درود به اسماعیل عزیز.
سپاسگزارم از شما بخاطر این کامنت فوق العاده. یه دوره کامل آموزشی بود برای من. چقدر ترکیب باورها و آموزه ها با مثال و تجربه خودتون این نکته رو عالی در ذهن من جای داد. چقدر لذت بردم وقتی نوشتین که اگه بدهی داشتین، نمیتونستین نقدا با اون شخص تسویه کنید یا اینکه اگر بدهی داشتین نمیتونستین برین مسافرت یا آدم بدهکار مجبوره مخفیانه زندگی کنه کسی سر از زندگیش درنیاره. واقعاً همینطوره واقعاً من تشنه دریافت این آگاهی ها بودم و ازتون صمیمانه قدردانی میکنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان نازنین و توحیدی چون شما . راستی تا یادم نرفته ، سبیل خیلی قشنگ و با ابهتی دارید ، هزار ماشاالله. خدا حفظتون کنه.
در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به سعیده جان بی نظیر . سپاسگزارم از لطف و محبت شما و همینطور زمان ارزشمندت که اختصاص دادی و من رو از کلام توحیدی خودت بهرمند کردی. دقیقا همینطوره و حق با شماست. خداوند هر لحظه و هر ثانیه داره باهامون حرف میزنه و سیگنال میفرسته. این ماییم که فرکانسمون رو تنظیم نکردیم.و هر بار با توجه به تکاملمون به کانال های بهتر و بهتر ارتباطی هدایت میشیم.
یه وقتایی میشنویم میگن در زمان های قدیم افرادی بودن که با یه بسم الله گفتن یه مریض رو درمان میکردن. برامون خیلی عجیب میاد ، باورمون نمیشه، یا فکر میکنیم طرف معجزه میکرده.
ولی نه …
طرف در مدار توحید به تکامل رسیده بوده. اونقدر تکامل داشته که فاصله درخواست و محقق شدن خواسته اش بسیار کوتاه بوده. میگیم سلیمان نبی خدا رو از منظر وهاب بودن باور داشت و از خداوند درخواست کرد. شاید این شخص خدا رو از منظر شافی بودن باور داشته و درخواست میکرده.
سپاسگزارم از لطف و محبتت که من رو حنیف خطاب کردی. بینهایت مشتاق اینم که حنیف باشم، و میلیارد ها کیلومتر به دور از شرک.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام و درود به شما خانم یوسفی گرانقدر
از شما سپاسگزارم بخاطر پاسخ ارزشمند تون.
خیلی ممنونم که همیشه بهم لطف و محبت دارید.
به روی چشم ، از این به بعد یه کم بچه پر روی درونم رو آزاد تر میذارم برای کامنت نوشتن.
در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خانم فرجی گرانقدر. از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت تون. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تاثیر مثبتی که کامنتم ایجاد کرده. از درگاه خداوند بهترین ها رو براتون درخواست میکنم. امیدوارم اونقدر موفقیت های طلایی کسب کنید که به زودی شما نتایجتون رو برای استاد بفرستید. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و نازنینم. سپاسگزارم از لطف و محبت شما. در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتین. خدا رو شکر میکنم که خداوند چیزی رو به قلبم الهام کرد تا بتونه برای دوستانم اثر خوب و مثبت داشته باشه. یه نکته که خودتون هم میدونید ولی تویی کامنت مطرحش نکردین، اونم اینکه از وقتی شما روی خودتون کار میکنید جهان هستی انسانهای هم فرکانس با خودتون رو سر راهتون قرار میده. اصلا آدم ناجالب به سمت شما نمیاد. چون خودتون انسان شایسته و ارزشمندی هستین. شادکام و سلامت و خندون باشید.