https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
792نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
واقعا از خداوند سپاسگزارم که هر سوالی که داشته باشم به زودی پاسخ میدهد با بی نهایت دستانش و واقعا سپاسگزارم که این فایل رو ضبط کردین به شدت احساسم را این فایل خوب کرد و ابر های سیاه رنگ ذهنم رو پاک کرد واقعا ازتون ممنونم به خاطر تعهدی که دارین تا کار هاتون رو انجام بدین من خودم هنوز یادنگرفتم که این تعهد را داشته باشم با اینکه اون کاری که میکنم مورد علاقه ام است اما هی عزت نفسم میاد پایین و میگه نمیشه نمی تونی ….
واقعا ازتون ممنونم به امید روزی که بتونم با نتایج بزرگ به دیدنتون بیام .
مخصوصااین قسمت که استادمی گفت :نقش خودمون نقش تغیرشخصیت خودمون وحرکتمون روبدانیم درمیزان دریافت نعمت های خداوند
یعنی خداوندمثل خورشیدهمیشه وبه یک میزان نوربه همه میتابونه ولی دریافت ماازاین نوربرمیگرده به خودمون به میزان تغییرشخصیت درونی
واقعاتوبرای اینکه نعمات بیشتری دریافت کنی چه تغیراتی رابرای خودت ایجادکردی
ازوقتی که مافایل های اقارضاروگوش کردیم تعهدبیشتررادروجود خودم وهمسرم احساس کردم همیشه میگفتیم بایدبدهی هامون روبدیم ولی اونقدرباجدیت نبودیاهمیشه میگفتیم دیگه قرض نمیگیرم ولی اگه شرایط پیش می اومداینکارومیکردیم ازوقتی که باتعهدبیشتری گفتیم میخاهیم بدهیهامون روبدهیم جهان به کمک مااومدوشرایطی روبرامون ایجادکردتابتوانیم بدهی هارابپردازیم وتاالان دوتاازبدهی هارادادیم وداریم برای بدهی بعدی پول کنارمیزاریم تاپرداخت کنیم وحتی درموردوام نگرفتن برادرم زنگ زدکه یک وام باشرایط عالی وباسودکم هست که ضامن نمیخاد فقط یک جوازکافیه ولی ماباقاطعیت گفتیم دیگه وام نمیگیرم وحتی وسوسه هم نشدیم ولی اگه قبلابودممکن بودبگیرم
واقعادارم یه حرکت روبه جلوی رادرزندگیم احساس میکنم
خدایاشکرت بابت این اگاهی های که دریافت میکنم
درموردخلق ارزش که استادگفتن درست متوجه نشدم منظورشون رو چیزی که فهمیدم این بود که مابایدیک کاریایک محصول تولید کنیم که دیگران حاضربشوندبرایش بهایی بپردازند
حالانمیدونم چقدر درست گفتم
همسرم شغلی که الان داره خیلی یهویی بهش رسید توی خونه برامون گاهی اوقات صبحانه های خوشمزه درست میکردویک ماه توی یک ساندویچی سرکاررفت واونجابه پیشنهادخودش برای بعضی مشتری ها ودوستانی که اونجامی امدنداملت درست میکردیاصبحانه های دیگه وفقط میخاست ببینه کسی حاضره براش بهاپرداخت کنه واناکه میخوردندخیلی تعریف میکردند ومیگفتندتاحالاتوهیچ کافه ای به این خوشمزه ای مانخوردیم فقط یک یادوماه گذشت وهمش میگفتن حیفه که تواینجایی کاشکی کافه ای داشتی وبعد همسرم دیدکه مردم خوششون اومد خداوندکمکمون کرد وماکافه ای زدیم والان خداراشکرخیلی راضی هستیم ولی اصلاهمسرم قبلانه کافه داشت ونه درکافه ای کارکردی بوده همش ازتوخونه شروع شد والان 6ماهه ماکافه داریم
وازلحاظ اعتبار باکافه های چندین ساله وباتجربه مقایسه میکنندمیگن شماازاوناهم بهترین البته هنوزکلی کارمیتونه بهترهم باشه
فکر کنم همسرم خلق ارزش کرد
مرسی ازاستادورضای عزیز
امیدوارم بازهم ازاین فایل های نتایج دوستان ببینیم
البته منوهمسرم بهم میگیم بایداینقدرنتایجمون بزرگ بشه که ماهم یه روزی نتایجمون رابرای استادبفرستیم وبانتایجمون بااستادحرف بزنیم
سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد عزیز و نازنینم، ترکوندید، واقعا محشر بود این فایل، باید صد بار این فایل رو گوش کنم.
نمیدونم از کجا شروع کنم، استاد جان، مغز و جان صحبتهای شما این بود که حرکت کنید، مهارتهاتون رو بهتر کنید، از جاییکه هستید شروع کنید به انجام دادن ایدهها، توقع نداشته باشید یک شبه میلیاردر بشید، توقع نداشته باشید یک شبه وضعتون از لحاظ مالی عالی بشه، تکاملتون رو طی کنید. این هم از این فکر اشتباه میاد که حتی من زمانی فکر میکردم، میشینم با خودم صحبت میکنم، مینویسم و تمرین انجام میدم و این میشه کار کردن روی باورها، حرکت کردن و عمل کردن نداره، باورها ایجاد بشه، تمومه دیگه،اون درک اشتباه اینه که مگه نه اینکه ثروت فقط به ذهن من بستگی داره و به هیچ عامل بیرون از من بستگی نداره، خب من هیچ کاری نمیکنم، فقط صبح تا شب مطالعه میکنم و فایل گوش میدم تا از آسمون کیسه پول بیاد برام. نه، استاد اگر میگن ثروت فقط به ذهن شما و باورهای شما بستگی داره و به هیچ عامل بیرونی ربطی نداره، یعنی باور وقتی شروع میشه که شما حرکت میکنی و وقتی ساخته میشه که شما به نتیجه پایدار توی فلان موضوع رسیدی، باوره با نتیجه و با عمل کردن گره خورده، نتیجه زندگی من چیزی جز باورهای من نیست. وقتی استاد میگن عوامل بیرونی هیچ تاثیری روی میزان ثروت شما ندارن، نه یعنی تصمیمات من تاثیری ندارن، بلکه تمام آنچه در درون منه، از قبیل احساسات من، افکار و گفتگوهای ذهنی من، تصمیمات من، رفتار و عادتهای من، فرکانسهای غالب من همه و همه روی میزان ثروت من تاثیر دارن و از یک طرف بالا و پایین رفتن قیمت دلار، وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور، دولت و پدر و مادر و شرایط جغرافیایی و هزاران عامل بیرون از من روی زندگی من تاثیری ندارن.
چقدر زیبا گفتن استاد: که وقتی تو مهارت کسب میکنی و توی زمینه مورد علاقهات کار میکنی، با هر بار کار کردن، اوضاعت هر بار بهتر و بهتر میشه، هر چقدر بیشتر روی مهارتهات کار میکنی قویتر میشی و این ارزشی که تولید کردی، این مهارتی که کسب کردی هیچوقت از بین نمیره، هیچوقت پایین نمیای، چون مهارتت که همیشه باهاته، از بین نمیره که، حالا هر اتفاقی که بیوفته برای بورس و ارزهای دیجیتال، اتفاقی برای تو نمیافته و تو وقتی توانایی خلق ارزش رو داری، همه جای دنیا میخوانت. خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
من از یه جایی به بعد به خودم میگفتم: کار کردن روی باورها باید خودش رو در قالب عمل نشون بده، ایمان در کنار عمل معنا پیدا میکنه. قرآن کریم تقریبا هرجایی صحبت از ایمان آوردن کرده بعدش از عمل صالح یاد کرده. «الذین ءامنوا و عملوا الصالحات»
به خودم دارم میگم: اگر میگی من به خدا ایمان دارم، خب، برادریت رو ثابت کن، چه کاری انجام دادی به واسطه این باوری که میگی. مثل مثالی که استاد درباره یکی از دوستانشون گفتن: یکی از دوستای ما، نشسته بود توی خونه، هیچ کاری نمیکرد و همش میگفت من یه ایدهای دارم و دارم روش کار میکنم، استاد هم میگفتن: اگر ایمان ساختی، چه حرکتی کردی، برو جلو ببینم چند مَرده حلاجی؟
اینکه یه کاری انجام بدیم، با همون امکاناتی که داریم، این میشه ارزش خلق کردن.
چه مثالهای قشنگی زدید از اون خانمی که توی تهران شروع کرد به ترشی درست کردن و اول مثلا به چندتا همسایه داد، بعد تبلیغات دهان به دهان اتفاق میوفته، خدا حمایت میکنه، مشتریها بیشتر میشه، بعد یه مغازه کوچکیک اجاره میکنه تا میرسه به یه جاییکه توی میدون ولی عصر چندتا مغازه رو به خودش اختصاص میده. از چه کاری؟ از ترشی درست کردن، اون هم یه خانم خانهدار، یعنی فقط از یک راه مشخص نیست، که همه باید از یه مسیر برن. همه ما تواناییهای منحصر بفردی داریم، وقتی که میریم سراغ علاقهمون و توی اون زمینه کار میکنیم و شور و شوق داریم، با هر بار کار کردن، سرعت یادگیریمون، مهارتهامون و ارزشی که خلق میکنیم و بهبودی که ایجاد میکنیم به مراتب بیشتر و بیشتر میشه، اون شور و شوق و لذت و آرامشی که توی این مسیر داریم، این خوشبختیه، شادیه. پول و ثروت خودش میاد. پول میخوای ارزش ایجاد کن، پول بیشتر میخوای ارزش بیشتر ایجاد کن. حرکت کن، اینها رو دارم به خودم میگم. یا اون مثال خانمی که گفتید اول کار چندتا غذا درست میکرد به مسافرها میداد، بعد آروم آروم غذاهای بیشتر درست کردن و تبدیل شدن به یه بیزینس موفق. چقدر از داستان دیجیکالا خوشم آمد که آمدن یه دوربینی رو سفارش دادن و دوربین تقلبی بود و اونها آمدن به خاطر علاقهشون گفتن: وقتی یه محصول این ویژگیها رو داشته باشه، محصول اصله و اگر فلان ویژگیها رو داشته باشه، محصول تقلبیه، چقدر لذت بردم که گفتید: بدون توقع این کار رو کردن و بعد مردم گفتن: ما به شما بیشتر اعتماد داریم، شما اگه میدونید که چه محصولی اصله و چه محصولی تقلبیه، پس شما اون محصول رو بیارید، ما از شما میخریم و ایده دیجیکالا از اینجا کلید خورد. نکتهای که توی این داستان و داستانهای مشابه هست اینه که چه موقع مشتری میاد بگه من بهت اعتماد دارم؟ وقتیکه اون فرد صادق و درستکار باشه. که یاد فایل سرمایه اصلی شما افتادم. مثال اون آقا توی روستاهای شیراز که دیگه معرکه بود که این آقا دامداری داشت و یک بار یه توریست خارجی نصف شب توی جاده گیر میکنه و از این آقا کمک میخواد، این آقا هم بهش کمک میکنه و براش نوش و شیر و ماست محلی میاره بی توقع. بعد این بابا میره کشورش و از تجربه سفرش برای دوستاش تعریف میکنه و دوستاش برمیدارن میان پیش این آقا و آروم آروم بابت محل سکونتشون بهش پول میدن، بعد یه چادر اجاره میکنه و چقدر پیشرفت می کنه و بعنوان کارآفرین برتر شناخته میشه. چقدر لذت بردم از این مثالها از اونجایی که میگفتید: فلانی شروع کرد بیتوقع. آقا رضا توی تلگرام با عشق کار میکرد، چقدر مهمه تمرکز گذاشتن توی موضوع مورد علاقه و اولش برای آقا رضا توی بیزینس جدیدش نتیجه مالیی در کار نبود، اما وقتی تمام تمرکزش رو میذاره روی کار مورد علاقهاش و ادامه میده و ارزش خلق میکنه و هر بار مهارتش رو افزایش میده، اول فایلها فقط صوتی بود، اصلا اول کار، بدنبال پول نبودن، اول کتاب میذاشتن برای پایه دوربین، بعد آروم آروم مهارتشون توی ادیت کردن کلیپها رو افزایش دادن، آروم آروم وسایل کارشون رو تهیه کردن، مهارتشون توی کار کردن با سایت و پشتیبانی سایت بهتر شد. بعد باورشون که میتونم از این مهارتم ثروت بسازم تقویت شد و پول و ثروت هم دنبالشون آمد.
دیدن این الگوها باید رسیدن به خواستهها رو برامون باورپذیر کنه.
نتایج مالی رو خیلی راحت میشه دید، اینها میوههای شیرینه که ایجاد شده، اما تغییرات شخصیتی که قبل از نتایج مالی ایجاد شدن، ممکنه کمتر دیده بشن، مثل اینکه آدم وقتی شروع میکنه روی خودش کار کردن، این کار کردنه اول خودش رو توی میزان آرامش ما نشون میده، توی میزان سلامتی ما خودش رو نشون میده، توی افکار مثبت، توی کلام مثبتتر و توی ارتباطات بهتر خودش رو نشون میده و بعد نتایج مالی اتفاق میوفته.
باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، باید وقتی اطرافیان از سر خیرخواهی میخوان ما رو از بودن توی مسیرمون منحرف کنن، باید بتونیم صبر کنیم، ذهنمون رو کنترل کنیم و توی کاری که عاشقش هستیم ادامه بدیم و زمانیکه باورهای درست درباره ثروت داشته باشیم، ثروت دنبال ما میاد.
استاد جان، چقدر تحسینتون میکنم، چقدر عالی گفتید: آقا، خدا مثل یه خورشیده، خداوند بینهایت عادله، این نیست که خدا برای یک نفر بخواد، برای یک نفر دیگه نخواد، نه، خدا برای همه میخواد، خدا بیشتر از ما میخواد که ما موفق و ثروتمند بشیم، اما داستان اینه که به اندازهای که من باور میسازم، به اندازهای که حرکت میکنم، به اندازهای که توی دل ترسها میرم، به اندازهای که ارزش تولید میکنم، به اندازهای که ظرف من بزرگ میشود، باران رحمت الهی رو بیشتر دریافت میکنم.
چقدر لذت بردم که گفتید: مهم اینه که ما چقدر شخصیت خودمون رو تغییر میدیم، ما تعیینکننده هستیم، ما اصلیم، همه چیز از حرکت ما شروع میشه، از ایمان و باور ما شروع میشه، از خلق ارزش ما شروع میشه، اگر میخوام ثروت تولید کنم، باید ارزش خلق کنم، اگر ارزش تولید میکنم، اما پول نمیسازم، باورهام درباره پول و ثروت ایراد داره و باید درستشون کنم. اما مسئله اینه که افراد زیادی ارزش خلق نمیکنن و مثلا میرن سراغ بانک، ارزهای دیجیتال، بورس و … و با این باور این کارها رو انجام میدن که من که عرضه پول ساختن ندارم، پولم رو بدم یکی بیرون از من، که برام پول بسازه، این تفکر فقرآلودیه، این تفکر باعث بدبختی میشه. اینطوری میشه که یه سری اعداد توی بورس یا ارزهای دیجیتال بالا و پایین میره و وضعیت یه سری افراد هیچ تغییری نمیکنه.
ثروتمند شدن پایدار اولش آروم آروم اتفاق میوفته، بقول استاد قطره چکونیه، چون باورهامون به صورت بنیادین ایراد داره، باید به خودم یادآوری کنم که هیچکس یکشبه به موفقیت مالی نرسیده. من یاد گرفتم وقتی عاشق یه کاری هستم، من ذوق و شوق دارم به اون کار، من دارم شادی و خوشبختی رو تجربه میکنم.
باید دائما از خودم بپرسم من چطور میتونم از آگاهیهای فایلهای هدیه یا محصولات در عمل استفاده کنم، چطور باید حرکت کنم، چطور باید ارزش خلق کنم، با شرایط فعلی چه کاری میتونم انجام بدم.
چقدر لذت بردم که گفتید: وقتی حرکت میکنید توی مسیر علاقه تون به یه جایگاهی میرسید که پول ساختن دیگه دغدغه نیست، دیگه انگیزه اینکه من میخوام ارزش بیشتر بسازم، من میخوام خودم انسان بهتری بشم، مهارتهام بیشتر بشه، باعث میشه من حرکت کنم، نه اینکه من کار میکنم که پول بیشتر بسازم. پول و ثروت خودش میاد.
چقدر آقا رضای عزیز رو تحسین میکنم، چقدر عالی روند موفقیتش رو با مثال توضیح داده بود، چقدر عالی خودش رو متعهد کرده بود به حرکت کردن با امکاناتی که داشت، چقدر عالی این کلیپ رو با کیفیت عالی ضبط و ویرایشش کرده بود. تحسینتون میکنم آقا رضای عزیز. این زندگی زیبا مبارکتون باشه و برای خودتون و خانم و بچههاتون آرزوی سلامتی و بهترینها رو دارم.
چقدر جالب بود صحبتهای تکمیلی استادم که گفتن: اینکه بعضی افراد دنبال پول و ثروت رفتن، خیلی پول دارن ولی همه چیز رو ندارن، این درست نیست، همه دنبال پول هستن، اما خیلی افراد پولی بدست نمیارن، چون به صرف خواستن یک چیز ما بهش نمیرسیم، وقتی قانون رو درک کنیم، اونوقت میتونیم ازش توی هر حوزهای از زندگی ازش استفاده کنیم.
استاد گلم، چقدر تحسینتون میکنم، چقدر شما عشقید، استاد جان، در مورد اتفاقات این چند روزه زندگی خودم میخوام بگم: استاد جان، من از کار مهندسی کردن، از کار با نرمافزارهای مهندسی و برنامهنویسی توی این زمینه و حل مسئله لذت میبرم، این کار رو دوست دارم، استاد، آمدم یه سایتی رو پیدا کردم که میتونم ازش پروژه برنامهنویسی بگیرم و با انجام کدنویسی، بقول شما ارزش خلق کنم، من برای اینکه بتونم دسترسی به پروژهها پیدا کنم، نیاز به فیلترشکن و استفاده از تلگرام داشتم، اولش بیخیال شدم ولی گفتم چه ایراد داره، انجامش میدم، خلاصه میکنم: رفتم توی یه مغازه تعمیرات کامپیوتری و چقدر حس میکردم یه ذره دارم حرکت میکنم و چندین و چند بار خدا داره برای من همزمانی میچینه توی این مسیر، استاد اون بنده خدا بعد از آشنایی با من، بهم پیشنهاد یه شاگردی برای یه نمایندگی ایران خودرو رو داد و گفت حقوق ماهیانهاش بالاست، من اول دودل شدم، بعد اصلا نرفتم که ببینم، به اعضای خانوادهام هم چیزی نگفتم درخصوص پیشنهاد این آقا و قراره دو، سه روز دیگه برم اهواز و سراغ کار کردن توی یه کارگاه تولیدی ادوات خاکورزی رو بگیرم، چون انتخاب کردم و بررسی کردم دیدم من به چی علاقه دارم، با وجود اینکه ممکنه حتی چند ماه اول حقوقی نداشته باشه و حکم کارآموزی داشته باشه برام، ولی تصمیم دارم ان شاء الله حرکت کنم و توی این مسیر خدا رو شکر خانوادهام تا به الان حمایت کردن از من. چیزی که قبلاً نبود و من تجربه مهاجرت کاری هم نداشتم.
انگار این فایل برای من بود، به انواع و اقسام روشها یه سری کلمات مثل حرکت کردن، ارزش خلق کردن، بهبود شخصیت و افزایش مهارت توی زمینه مورد علاقه رو از زبان استادم، بارها و بارها شنیدم، عاشقتونم استاد جان، حرفاتون رو باید با طلا نوشت.
امیدوارم همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
استاد جانم مثل همیشه دور وگوهر از کلامتون جاری وساری شده،و منم مدتهاست شدم رباینده دور و گوهر کلامتون، من به دنبال ثروتم ، ثروتمند بودن در یکتاپرستی که انقدر یکتاپرست باشم که ایمان وتوکل وتوحیدی بودنم مشهود ومعلوم باشه از گفتار واعمالم، میخوام ثروتمند باشم در داشتن صحت وسلامتی، که آرایش وپیرایش تن وجسمم همیشه، لبخند روی لبم و سرخی گونه هام از شوق وذوق زیادی باشه و آب وغذایی که میخورم،سپاسگزاری و شادی ، داروی شفاء بخش جسم وجانم باشه ، میخوام ثروتمند باشم در عشق در مهربانی، در محبت، در صلح ودوستی، که روابطم باخودم باخداوند وبا هرجیز وهرکس در این جهان برپایه عشق بلاعوض باشه، میخوام ثروتمند باشم در شادی ودرشوق در نشاط در آرامش،در امنییت که ایمانم از آرامشی که دارم از لبخند همیشگی رو لبم معلوم ومشخص باشه، میخوام ثروتمند باشم در داشتن پول و مال و ملک و املاک که با این ثروتم به گسترش جهان در علم، درهنر، در تقسیم کردن عشق ومحبت و یاری وکمک به عزیزانم وبه نیازمندان با آبرو وشرف، ودرراه ماندگان با ایمان و خدادوست همیشه پیش قدم باشم…انشالله به لطف الله..
اینهارو گفتم که بگم من از شما از تک تک کامنتهای پراز عشق دوستانم ونتیجه های عالیشون، یادگرفتم که با همون داشته هام شروع کنم و حس ثروتمند بودن در معنوییات در سلامتی در روابط در سعادت وخوشبختی وآرامش رو به خودم هدیه بدم…
من از سال گذشته که دوباره در دوره ای از زندگیم قرار گرفتم که باید از صفر شروع میکردم، (صفر شده بودم در عشق ومودت، در توکل،در ایمان، در سلامتی، در مادییات،)
دقیقا از همونجا شروع کردم ، تواکثر کامنتهام تعریف کردم جریان هدایتم رو…
من به لطف الله به کمک آموزه های شما شروع کردم وحالا تا حد زیادی از خودم وشرایطم راضی هستم..الهی هزاران بارشکرالله مهربان رو
استاد جانم شما بهتر میدونید که اگه فقط برای تسکین درد در لحظه های سخت، یا برای یه ایده گرفتن کوتاه مدت، یا یادگرفتن چهار تا راه و روش هرکی بیاد سراغ شما وسراغ این سایت به جایی نمیرسه!!!
کسی رشد میکنه مثل آقا رضای عزیز، مثل من ومثل خیلی از دوستان که نتایج عالی گرفتن، به قول شما نتایج پایدار،که اصل رو فهمیدن درک کردن واجراش کردن..
من تمام مدتی که فایلهای آقا رضای عزیز رو میدیدم برمیگشتم این یک سال گذشته ام رو میدیدم ومیگفتم الهی هزاران بارشکر پس مسیر درسته، پس از روی شانسم نبوده، پس اتفاقی نیست، باید همین مسیر رو ادامه بدم…
چه مسیری؟! مسیری که شخصییتم رو زیر ورو کرد، باورهامو کن فیکون کرد، مسیری که از روی فرش بلندم کرد وبه سمت عرش داره هدایتم میکنه…
من واقعا وقتی به این مسیر نگاه میکنم قشنگ به وضوح متوجه میشم که تغییر شخصیتی که باتغییر باورهام در من شکل گرفت باعث شد انقدر رشد کنم خدارو شکر…
قبلا گفتم وقتی همسرم در حقم هم خیانت عاطفی کرد هم مادی، و من مجبور شدم به طلاق اجباری، خیلی برام سخت بود، ولی الان میگم واقعا چقدر راحت عبور کردم از اون شرایط،چرا؟!
چون داشتم از اموزه های شما توی زندگیم استفاده میکردم..
من دلم میخواست جواب خیانتشو بدم، میخواستم برم حقمو از حلقومش بکشم بیرون، میخواستم نذارم آب خوش از گلوش بره پایین،باید پله های دادگاهو سالها بالاپایین میکردم که ثابت کنم حقمو بالا کشیده!!!
خلاصه بگم میخواستم انتقام بگیرم، باید پناه میبردم به قرص ودارو، از فشارهای عصبی وسرزنشهای خانواده وترس از آبروریزی، باید یه بلایی سرخودم میاوردم، باید یه کاری بیرون از خودم انجام میدادم به حساب اینکه کاری کرده باشم( کار فیزیکی) اگه آدم گذشته بودم وبا شمانبودم واز آموزه های شما استفاده نمیکردم!
اماااااااااااااااا، من میخواستم تغییر کنم، من نمیخواستم استفاده کنم از همون راه وروشها والگوهای تکراری که هربار برای حل کردن مشکلاتم دست به دامنشون میشدم، همون راههای غلط واشتباه…
همون افکار وباورهای غلطی که ریشه اش از نداشتن اعتماد به رب میومد، از نداشتن اعتماد به نفس وعزت نفس، همون حسهای قربانی شدن، همون احساس گناهها، ترس از قضاوت شدنها، شرک ورزیدنها، جنگیدن و نفرت ورزیدن و کینه توزیهایی که فقط شر رو زیاد میکرد وبیشتر بهم آسیب میزد
من میخواستم اعراض کنم از جنگیدن وتسلیم شدن در مقابل باورهای غلطم!!!
من در برابر رب خودم تسلیم شدم وعاجزانه اختیارات تمام زندگیمو بهش دادم، گفتم سیدحسین عباسمنش میگه نباید به خودمون ظلم کنیم چون خدا توکتابش گفته هرچه خیروخوبیست از من است وهرجه شر وبدی از جانب خودتون!!
من خودم رو تواون شرایط بافایلهای این سایت شستشوی مغزی و ذهنی وروحی وروانی دادم، تمام مدت بیداریم وحتی شبها هنذفری توی گوش با فایلهای شما به مدت 5و6 ماه خوابیدم وبیدار شدم،والبته عمل کردم، خب اوایل خیلی سخت بود، ولی از اهرم رنج ولذت استفاده کردم،گفتم میخوای یه بار یه درد حسابی بکشی مثل سختی که کرم ابریشم موقعه بیرون اومدن از پیله اش میکشه ولی بعد پروانه بشی، یا نه باز میخوای مثل گذشته پیله ات رو دیگران سوراخ کنن یا عقایدت وباورهای پوچت، وترسهات،وعجول بودنت پیله ات رو سوراخ کنه تابیای بیرون از این وضعییت؟! بعد اون بیرون اومدنهای اجباری وزورکی له بشی ناقص باشی یا تاسرحد مردن بری باز؟!!
من خیلی خسته بودم به اندازه 30 سال رنج و درد، برای همین تسلیم شدم، اولین تصمیمی که گرفتم این بود هیچ کاری نکنم، برعکس گذشته که به قول شما که تو فایلهای 12 قدم گفتید،موقعه ای که مشکل ومسئله ای پیش میاد 98 درصد مردم دنبال اینن یه کارفیزیکی بیرون از خودشون انجام بدم، من تصمیم گرفتم که اصلا کاری نکردن من، تصمیمی نگرفتن من خیلی خیلی برام بهتره تا اینکه ندونسته واز روی نااگاهی تصمیمی بگیرم…
کم کم به خودم اومدم کم کم اروم شدم، هدایتها کم کم از راه رسید، چون باسکوت ومراقبه وتسلیم بودنم وسپاسگزاری برای داشته هام کم کم الهامات از راه رسیدن، این در صورتی بود که من توی خونه ی مشترکمون زندگی میکردم هنوز، هر روز پیامها وتماس داشتم از طرفش ، پیامکهای دادگاه برام میومد ومن تصمیم گرفته بودم که از حق وحقوقم بگذرم تا نخوام برم دادگاه و….
خیلی برام سخت بود که بخوام ببخشمش، برای همین اول تصمیم گرفتم خودم رو ببخشم، چون از آموزه های شما فهمیده بودم که خودم بافرکانسهایی که به جهان فرستاده بودم این شخص واین شرایط رو به زندگیم آورده بودم، برای همین باید خودم درونم تغییر میکرد..
هر روز ساعتهای زیادی قرآن میخوندم، نماز خوندن طوطی وار و از روی نیاز وبا گریه وگله وشکایت رو گذاشتم کنار، همزمان که فایلهای شمارو گوش میدادم خداوند قلبمو برای درک آیاتش باز میکرد و تازه فهمیدم رازو نیاز چیه هست اصلا، عشق بازی با معبود ومعشوق چه مزه ای داره، وقتی نشستی روبروش وباهم حرف میزنید اونم باعشق، خدا توکتابش بامن حرف میزد در جوابش منم یه حرفی میزدم بعد باهم میخندیدیم باهم گریه میکردیم باهم امیدوار میشدیم وباهم شراکتی تلاش میکردیم من سهم خودم خداهم سهم خودش…
خلاصه اون روزها وشبهای سخت گذشت..تواون دوران من از هر هنری که بلد بودم سعی کردم پول دربیارم، واز صفر به 20 برسم و کم کم ایده های خوبی بهم الهام شدوافرادی سر راهم قرار گرفتند که ایده هام عملی بشه و من از تمام اون وقتی که جهان با اون تضادها توی زندگیم آورده بود استفاده مفیدکردم..
وحالا به لطف الله از هر نظر توشرایط مطلوبی هستم وکلی ایده ی پولساز پیش رو دارم که انشالله توسال جدید یکی دوتا از اون ایده هارو که باشرایطم همخونی داره وهماهنگه اجراییش میکنم…
خداوند چنان تو این مدت برام جبران کرده، که دیگه با تک تک سلولهای وجودم حرفتون رو باور کردم که در جهان همه چیز مسخر ماست وبرای ماست کافیه تو اون فرکانسش قرار بگیریم و برش داریم برای خودمون، به همین راحتی، وصدالبته به شرط ایمان به شرط پاکی دل، به شرط صداقت ودرستکاری…
اگر باورهای من تغییر نمی کرد، افکار من تغییر نمیکرد، گفتار من وعملکرد ورفتار من تغیر نمی کرد، ودر نهایت شخصییت من تغییر نمیکرد!! من هنوز تو همون شرایط بد وحتما شرایط بدتری بودم الان…
من حالا این دستاوردهامو میذارم همشو پای لطف خدا و آموزهای شما که باعث شد باتغییر شخصیتم در مسیر کسانی قرار بگیرم که خداوند بهشون نعمت عطاء کرده واز مسیر گمراهان وناسپاسان جدا بشم…
استاد جانم واقعا حرفتون رو صد درصد قبول دارم کسیکه برای خودش ارزش خلق میکنه وتوی کار وحرفه وزندگیش حرفی برای گفتن داره، اون ارزش براش موندگار میشه هر روز بیشتر وبزرگتر میشه وبرای خلق رویاهای بعدیش پلی هست برای رسیدن به اون رویاهاش، دیگه برای اون فرد چه فرقی میکنه کی رئیس جمهور باشه، دلار بالا وپایین بشه، کسی از زندگیش بره،کسی بیاد، کدوم شهر وکدوم کشور باشه اصلا تو چه سن وسالی باشه!!
اون آدم یادگرفته با ایمانی که ساخته برای خودش جهانی بسازه در ارامش وامنیت وایمان، که فقط براش خیرو خوبی داره واگرهم تضادی بیاد میگه حاضرم برای بزرگتر کردن ظرف وجودم برای دریافت علم ودانش و معنوییت وثروت و سعادت و ارامش وسلامتی بیشتر..
مثل من که میگم خدای خوبم عزیز دلم باز قراره اینو حل کنم چه پاداشی بگیرم؟
بازم ازتون سپاسگزارم استاد جانم واز دور روی ماهتون رو می بوسم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته عزیز و یه سلام به تمام دوستانم که در کنارشون دارم رشد میکنم.
امروز دارم برای زندگیم یه تصمیم بزرگ میگیره.
یکم میترسم. اضطرابدارم.اما اگه قانون ،قانونه باید درست باشه.چون مدتهاست داره بهم الهام میشه و زندگیم هر روز داره بدتر میشه
امروز اومدم پیش خدیر جایی کهدارم توش کار میکنم( یعنی میکردم) و اومدم که استعفا بدم. خیلی تو بدهی قرض هستم اما با تمام وجودم باور دارم که دارم کار درست رو انجام میدم و نتیجه های عالی خواهم گرفت.
یه حسی بهم گفت جواد بیا اینجا بگو داری چه تصمیمی میگیری و به خودت تعهد بده حتی اگه مثل استاد که خواست از کارش استعفا بده بهش پیشنهاد حقوق بیشتر دادن قبول نکنی و متعهد بمونی.
منم یه جورایی کارم مثل کار اون روزای استاد خیلی ساده و بخور بخوابه اما میدونم که چیزیکه میخوام نیست و توش نمیتونم رشد کنم. پس باید تغییر ایجاد کنم. با اینکه همه چیز ایده آل هست اما من حالاست که باید تغییر رو ایجاد کنم و میکنم. من اینجام که زندگیمو بسازم.
فقط هر روز در نمازها تکرار میکردم بدون اینکه بفهمم چی میگم
الان بعد از سالیان سال معنای ایاک نعبد و ایاک نستعین رو فهمیدم
الان فهمیدم که تو مسیرت رو انتخاب کن هدایت بخواه راه برات باز میشه به تو گفته میشه
الان که بعد از اینکه کلی به در ودیوار خوردم
کلی از این و اون چک و لگد خوردم
کلی تحقیر شدم
کلی تنبیه شدم
کلی هست و نیستم رو از دست دادم
فهمیدم که راه چیه چاه چیه
یه استادی داشتم میگفت وقتی به عجز برسی اونوقته که درها بروت باز میشه
با خودم میگفتم ای بابا یعنی چی چرا باید بع عجز بیفتم بعد تازه خدا راه رو نشون بده و درها باز بشه ؟
ولی وقتی از همه اطرافیان چک خوردم
و از همه کسانی که اطرافم بودن و تا زمانی که داشتم از مال و اموال من به نفع خودشون استفاده کردن و همینکه به مشکل خوردم من رو رها کردن به حال خودم
اون وقت بود که معنی عجز رو فهمیدم
اون وقت بود که واقعا مستاصل شدم و هیچ راهی غیر از صراط المستقیم نخواستم و به عجز رسیدم و از خدا هدایت خواستم درها باز شد و راه الهی نشون داده شد
هدایت در مسیر الهی
هدایت به سایت استاد عباسمنش
کار کردن و تمرکز روی خودم
و نتیجه بدست آوردن
آرامش و آرامش و آرامش
توکل و تعهد و عمل به گفته ها ی استاد
و چقدر این مسیر و همراه استاد بودن لذت بخشه
وقتی استاد میفرمایند این مسیر خیلی خوبه
خیلی راحته و خیلی زیباست من هم بارها و بارها و بارها حرف استاد رو تایید میکنم
و میگم بهترین مسیر همین دنبال کردن و هم مسیر بودن با استاد و آموزشهای استاد هست
و رضای عزیز چقدر زیبا نشون داد که این بهترین مسیر هست
مسیر آسفالت پر از گل و بلبل در دل جنگل همین مسیر استاد هست
بسیار لذت بردم از فایلهای رضای عزیز و دوست داشتنی
هر فایل رو شاید بیش از دهها بار نگاه کردم و دست زدم برای این تعهد و استمرار زیبای رضای عزیز
چقدر نکات زیبا و کاربردی استاد عزیز در این فایلها گنجاندن که هر کدوم به تنهایی خود یک دوره بینظیر هست و میلیاردها ارزش دارد
احسنت به تو رضای عزیز که چقدر قانون رو درست درک کردی و چقدر استمرار داشتی که تونستی بهترین نتایج رو بگیری
چقدر کلامت شیوا و دلنشین هست و حرفهات به دل مینشیند
سخن چون که از دل برآید
لاجرم بر دل نشیند
من نکات زیادی از صحبتهای رضای عزیز درک کردم و راهگشای عالی بود برای من
خیلی خوب فهمیدم و یاد گرفتم که چطور میتونم بعد از این آموزشهای استاد عزیز رو در زندگی و کارم استفاده کنم و به خودم تعهد دادم تا از آموزشی درک درستی نگیرم به سراغ بعدی نرم و این نکته کلیدی بسیار جالبی بود
رضای عزیز تمام کامنتهای زیبای تو در سایت میخونم و لذت میبرم
اینقدرررررررر از موفقییتت شاد شدم و کیف کردم و بارها خداروشکر کردم و اشک ریختم که عاقبت بخیر شدی و دل مادرت رو شاد کردی
من مادرم و میفهمم که وقتی پسرت باعث سربلندی تو میشه بهترین هدیه ای است که در طول زندگی خداوند به تو اهدا کرده و دعای خیر مادرت لحظه به لحظه در زندگی تو جاری هست
شاید اگر من یک روز این نتایج رو بدست بیارم اینقدر که برای رضای عزیز خوشحال شدم برای خودم اینقدر خوشحال نشوم
تبریک میگم موفقییتت رو و همچنین دختر زیبات رو انشاالله همیشه در مسیر رشد و بالندگی باشی
الان معنی این شعر رو کاملا درک میکنم
گر مرد رهی میان خون باید رفت
که شما نشون دادی مرد بودی و میان خون رفتی
دسته چکها رو پاره کردی
از پای فتاده سرنگون باید رفت
شیوه فروشت رو هرچند ترس داشتی ولی از نسیه به نقد تبدیل کردی
تو پای دراه نهه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مشتریهای نقدی در مسیر بودند به اونها رسیدی
و راه جدید و مسیر جدید و آگاهی جدید به تو الهام شد و بسیاربه کاری بهتر راحتتر و با درآمدی هزاران برابر بیشتر رسیدی
خدا روشکر که در تمام جنبه های زندگی موفق شدی و ثابت کردی که سایت استاد عباسمتش در تمام جنبه های زندگی اثر گزار است
به شرط استمرار و توکل و تعهد و ایمان و باور صددرصد
خداروشکر که در این مسیر زیبا هستم و به خودم تعهد میدهم که تمام عمرم در این مسیر زیبا همراه با استاد عباسمنش در تمام جنبه های زندگی با توکل و ایمان و باور و استمرار و تعهد صددرصد همراه باشم و از هر لحظه ی زندگی لذت ببرم
واقعا به قول استاد کامنتهای دوستان بسیار ارزشمند هست
چقدر نکات کلیدی میشه از همین کامنتها یاد گرفت و بکار برد و موفق شد
من بیشتر وقتم رو برای کامنتهای دوستان میذارم و چقدر ارزشمند هستند و چه قلم زیبایی دارن که با خودم میگم انگار همه دوستان نویسندگان ماهری هستند و این نتیجه بودن در مسیر استاد عزیز هست
استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که اینقدر برامون وقت میذارین و ارزش خلق میکنین
خیلی دلم براتون تنگ شده بود و قتی فایل رو دیدم حسابی خوشحال شدم دلم از دیدنتون آرامش گرفت
یه روزی هم میرسه که از موفقییتهای عالی من در صحبتهایتان مثال میزنین
به نام خدایی که جهان را بر اساس قانون بدون تغییر به وجود آورده است .قوانینی که هر کسی آن را رعایت ،کند.در زندگی دنیایی اش زیبا زندگی میکند .وهرکس که از آن قوانین سر پیچی کند .خداوند.طبق قوانین بدون تغییرش .چیز هایی را به افراد باز تاب میکند که حاصل افکار های غالب او باشد . حاصل فرکانس های او میباشد.
قانون بدون تغییر الهی …خدایا سپاس گزارم که هیچ وقت قوانین را عوض نمیکنی .و همیشه میگی بنده ی من دنبال اصل باش .نرو دنبال حاشیه
خداوندا چقدر قشنگه که .ببینی بنده ات باور های درستی در مورد تو داره
من بنده ی توام واز تو هر بار که در خواست کردم تو جوابم را دادی .اما چه درخواستی .؟!
اگر با حال و احساس خوب ودلی پر از عشق و اشتیاق ،ودلی پر از ایمان .چیزی را ازت خواستم! در حالی که قانون رهایی را هم اجرا کرده ام ! وجودم را لایق دریافت آن خواسته دانسته ام.قشنگتر از آن چیزی را به من میدهی که از قبل با حال و احساس خوبم ازت درخواست کردم
وبر عکس اگر دقیقا همان خواسته ام را با حالت زارو با حالت عدم احساس لیاقت .وبا حالت ترس و نگرانی ازت بخواهم . به هیچ عنوان به آن خواسته ام دست نخواهم یافت .
استاد عزیزم .من وقتی کامنت های بچه ها رو میخونم .اول نگاه میکنم که کی بیشترین امتیاز را از درک قوانین گرفته است . چون هنوز خودم خیلی درکم بالا نیست .که بخوام از سر درک قوانین به دوستان امتیاز بدم.
چون خودم همیشه کمترین امتیاز رو میگیرم .برای همین خیلی اشتیاق ندارم که کامنت بزارم .
گه گاهی دیگه واقعا نمیتونم چیزی ننویسم
میام و آن چیزی را که تونستم درک کنم و در زندگی به کار ببرم را کامنت میکنم .
همسرم اصلا خوشش نمیاد که خیلی تقلیدکنم میگه آدم باید خودش بخواد تا تغییر کنه .تا کی که فلان استاد یا استاد عباسمنش بگه تو تغییری ایجاد کنی . …اما وقتی که آدم در مدار شنیدن چنین حرف های قرار میگیره نا خود آگاه جذب آن صحبت های میشه که نزدیک به زندگی روزمره اش است . حال چه خوب باشد چه بد .از این جایی که مجید عزیزم اتفاقاتی مثال زندگی شما براش رخ میده .خیلی مشتاق شده که هم صحبت های استاد عزیز دلمون رو بشنوه هم صحبت های شما آقای رضا عطار روشن رو
و خدا رو شکر از وقتی که هم جهت شدیم در مسیر رسیدن به خواسته ها با آرامش بیشتر و درک بهتر زندگی میکنیم و مثال های رو میزنیم که ببین الان این صحبت دقیقاً داره برای ما گفته میشه .و خدا رو شکر داریم زندگی را بهتر و بهتر میکنیم .
واین که همسرم بیشتر از من دوست داره پسر داشته باشه .میگه دوتا دختر دوتا پسر خدارو شکر دوتا دختر سالم داریم و حالا با شنیدن حرف آقا رضا . امیدوار تر شدم که باید چطور بخواهم تا داشته با شمش چه کاری انجام دهم و خودم راا ماده کنم برای داشتنش واز قبل برا داشتنش سپاس گزاری کنم .حال میخواهد هر خواسته ای به غیر از این هم باشد .
آقا رضای عزیز واستاد عزیزم ومریم بانوی فعال و پر اشتیاق.من صمیمانه از شما سپاس گزارم
استاد عزیزم از صحبت شما فهمیدم که تا خودم را آماده نکنم برای دریافت چیزی به من داده نخواهد شد ..
تا تغییر و تحول در من ایجاد نشود تا استمرار و تکرار قوانین ایجاد نشود .تا انگیزه و اشتیاق نداشته باشم ،هیچ تغییر و تحولی در زندگی ام نخواهد بود . تا بر نجواهای ذهنی کنترل نداشته باشم هیچ حرکتی ایجاد نخواهد شد
استاد عزیزم شما گفتید که همه دنبال پول اند.همه صبح تا شب دارند انرژی و وقت میگذارند برای رسیدن به هدف های شون اما آیا به تمام آنچه که میخواهند میرسند ؟
آیا زندگیشان آن چیزی است که میخواهند .؟
آیا در قبال تلاش هایشان راضی و خوشحال اند ؟
ودر ادامه صحبت هایتان که گفتید : باید باورهامون رو درست کنیم در مورد ثروت ،روابط، سلامتی، خوشبختی، مهاجرت کردن حتی،.… ما در هر زمینه ای باورهای درست داشته باشیم وسطل آب مون رو هر چه قدر نو و عریض و عمیق تر کنیم . به همان اندازه نعمت دریافت میکنیم .
من خیلی امیدوار تر شدم که بچه ها گفتند : خدا چقدر به آقا رضا لطف داره وشما گفتید : که فقط بحث آقا رضا نیست .
این خدایی که مارو خلق کرده تمام نعمت هایش را در اختیار مون قرار داده
ما را خالق زندگیمون قرار داده
مثل این آفتاب عالم تاب که داره به همه چیز و همه کس میتابد اگر کسی بخواد از این نعمت استفاده کنه باید بیاد بیرون از زیر سایه باید بخواد که از این نعمت استفاده کنه .
باید دنبال علاقه مان برویم .
حرکت کنیم
استمرار داشته باشیم
قدم به قدم مساعلمان را حل کنیم
کارمون رو بهبود ببخشیم
وقتی شروع به ارزش خلق کردن کنیم
وقتی نجوا های ذهنی را کنترل کنیم
قدم ها پله پله به ما گفته میشه
وقتی که از ثابت ماندن خسته بشیم ودر حرکت باشیم وقتی برای خودمون چالش های جدید ایجاد کنیم
فاسد نمیشیم .
وقتی در حال رشد باشیم در هر زمینه ای .موفقیت وثروت دنبالمون میاد .
نه اینکه به قول استاد که میگه بعضی ها میگن من میشینم باورم را درست میکنم . من بغل خدام ،خدا اگر حرکت هم نکنم ،هوامو داره . این درست نیست
قطعا آبی که گواراست اما در گودالی در جریان نیست میگندد .
من الان یک خانوم خانه دارم فهمیدم که به عروسک سازی علاقه خاصی دارم و دوتا عروسک با مزه درست کردم برا دوتا دختر خوشگلم چون از حالت اون عروسک ها خودم لذت بیشتری میبرم ومی دانم که زندگی من به دست خودم خلق میشه مثل عروسکی که می سازمش به همون شکلی در میاد که من ساختمش نه به شکل دیگری بیرون از خودم .اگر کاری که عاشقشم را ادامه بدم و باور های مناسبی را در مورد ثروت ایجاد کنم وقطعا به کارم بهبود بخشم و ادامه بدم قطعا ثروت بی نهایتی سراغ من میاد
دوستان هم فرکانسی عزیز من حنیفه سپهری 30ساله امروز پنج شنبه 1401٫11٫27 تعهد واقعی میدهم که به این علاقه ام ادامه دهم وثروت عظیمی را به سمت خودم سرازیر کنم .به امید گسترش خودم .من تعهد میدهیم که تا پایان سال 1402با نتایج عالی بیام وکامنت کنم که چنین موفقیت های به دست آوردم من الان از لحاظ مالی صفر صفرم
اما خدارو شکر از لحاظ روحی و سلامتی عالیو وعالتر میشم . آرامش دارم در برابر نوسانات زندگی . من باید خودم رو بکشم بالا وگر نه من همون آدم پوچ و بدرد نخور وکم لیاقتم . کسی میشم که فقط ادای آدمای خوب رو در میاره ….وایی خدای من !!چقدر این صفت ها زننده است .وچقدر بدم میاد و رنج میبرم که اگه این صفات به من لقب داده بشه .من باید رشد کنم .باید
حنیفه ی عزیز تو باید به این تعهدت در این سایت موفق برسی .این سایت جای آدمایی که با نتایج حرف میزنند .نه فقط لق لقه زبان دارند و قشنگ مینویسند .
خدارو شکر تو وهمسرت هم جهت شدیم در راه رسیدن به آرزوها
چون وقتی دونفر بشیم قشنگتر وبهتر از قبل کار هامون رو انجام میدم و باعث میشه که سبقت های مجاز از هم دیگر بگیریم .اما نه صرف اینکه مسابقه ای در کار باشه .منظورم اینه که بیشتر انگیزه میگیریم که حرکت کنیم .
ازتون بسیار بسیار سپاسگزارم که این نتایج دوستان را در سایت میگذرانین و اثرات فوق العاده ای که داره مخصوصا برای من که اول راهم و اول راه دوره ثروت و به تضادها برخورد میکنم و با شنیدن سخنان گوهر بار شما استاد عزیز ،اون نجواهای شیطان خاموش میشه و دوباره با انرژی و توکل به خدا ادامه میدهم الهی شکرت از خدا سپاسگزارم و از شما استاد عزیز
سلام و درود خدا بر استاد عباسمنش گرانقدر ؛ مریم جان و عزیزان سایت
قسمت پایانی نتایج آقا رضا از آموزشهای استاد را مرور میکنم و خداوند را شاکرم که 40 روز لذت بردیم از نتایج و صحبت های دلنشین استاد و آقا رضا و درس ها گرفتیم ، باورها ساختیم ، آگاه شدیم و آموختیم تا بکار بگیریم در مسیر زیبایی که در آن هستیم.
برداشت من از صحبت های آخر آقای عطا روشن و توضیحات استاد اینست که ما روی هر جنبه ای از زندگی و وجودمان کار کنیم و باورهای درست برایش بسازیم قطعآ در آن جنبه رشد خواهیم کرد. حال رشد کردن ما در یک زمینه درست است که می تواند به رشد سایر جنبه های زندگی و وجودمان کمک کند اما الزامآ دلیل رشد آنها نخواهد بود.برای همین یکنفر ممکنست روابط خوبی داشته باشد ولی اعتماد به نفس بالایی نداشته باشد. یا روابط خوبی نداشته باشد ولی در خلق ثروت موفق باشد.
همانطور که هر کسی می تواند خدای خودش را داشته باشد؛ راههای رسیدن به خداوند هم بی نهایت است، لذا راه اتصال به آن نیرو و کمک گرفتن از آن نیز میتواند متفاوت با دیگران باشد. و مشخصه اصلی درست بودن مسیرمان داشتن «احساس و حال خوب» است.
وقتی که من قانون جهان را بفهمم و درک کنم؛ میتوانم از آن برای بدست آوردن سلامتی؛ کسب ثروت؛ داشتن روابط خوب؛ داشتن احساس بهتر و یا هر چیزی که در زندگیم میخواهم استفاده کنم.زیرا قانون ثابت است و من با بهره گیری از قانون میتوانم به همه اینها برسم.
وقتی که من قانون را بدانم و روی خودم کار کنم و باورهایم را در هر زمینه ای درست کنم، آنگاه سلامتی؛ ثروت؛ روابط خوب و حال خوب و …خودش سراغم میاد و من مانند آهنربا فقط آنرا دریافت میکنم و بصورت بدیهی و اتوماتیک وار به حرکت در می آیم و به آن عمل میکنم! شناخت قوانین و بهره گیری از قانون در زندگیم سبب می شود که بصورت پیوسته و دائمی اتفاق خوب از پس اتفاق خوب؛ ثروت و درآمد بیشتر از پس ثروت و درآمد بیشتر؛ سلامتی و روابط خوب از پس سلامتی و روابط خوب و لذت و شادی از پس لذت و شادی در زندگیم اتفاق بیفتد و استمرار داشته باشد و قطع نشود تا زمانیکه دارم روی خودم کار میکنم و قوانین را در زندگیم اجرا میکنم!
………………………………
مقاومت نداشتن در برابر آگاهی ها
وقتی که ما نیاز به تغییر را با پوست و استخوانمان درک کرده باشیم و مشتاق و آماده تغییر باشیم؛ آنگاه هرگز در برابر آن مقاومت نمی کنیم. در کامنت خیلی از دوستان میبینم که نوشته اند ذهنم در برابر این آگاهی مقاومت دارد و یا اصلآ بعضی چیزها را قبول ندارند!به نظرم ناشی از همین مساله است. من خودم با اینکه فعالیتم را در سایت از دوره ها آغاز کردم تا الان هرگز مقاومت ذهنی ای در برابر این آگاهی ها نداشته ام و شاید دلیل شروع من از دوره ها نیز همین ایمان و باور من نسبت به استاد باشد که خداوند را از این بابت نیز سپاسگزارم.
…………………………….
استمرار حرکت و تداوم ما در طی کردن مسیر سبب می شود که به راحتی متوجه انحرافمان از مسیر شویم و به راحتی به مسیر درست برگردیم
وقتی که من در پیمودن یک مسیر مداومت داشته باشم آنگاه با شرایط و خصوصیات و نشانه هایی که تائید می کند من در مسیر درستم تسلط و اشراف کامل خواهم داشت به همین دلیل وقتی غفلتی کنم و بخواهم از مسیر خارج شوم آنگاه سریع متوجه این تفاوت خواهم شد و میتوانم سریع فرمان ماشین زندگیم را به مسیر درست بچرخانم و مانع انحراف و دور شدنم از راه درست شوم.
………………………..
زندگی؛ یعنی حال خوب داشتن
مهمترین دستاورد من از بودن در این مسیر و عضویت در سایت، داشتن حال خوب بیشتر در زندگیم است.وقتی که «حال» آدم خوب باشه یعنی در مسیر درست است؛ یعنی در مسیر دریافت الهامات و هدایتهای خداوند است؛ یعنی با خودش، خدایش و اطرافیانش در صلح است؛ یعنی در «حال و در لحظه» زندگی کردن و اساسآ یعنی توجه به اصل و درک هدف اصلی زندگی کردن است.
…………………………..
جهان سلف سرویس است!
نعمت ها و ثروت های خداوند بی نهایت است.وقتی که من خداوند را قادر و توانمند؛ وهاب و رزاق ؛ یاری دهنده و دستگیر ؛ هدایتگر و راهنما ببینم، آنگاه هرگز تسلیم نجواهای شیطانی ذهنم نخواهم شد. و خودم را بهترین و خوشبخت ترین آفریده خداوند می دانم که هر روز خداوند منتظر بیدار شدن من است! منتظر سلام کردن من است! منتظر نظاره کردن زندگی من است! منتظر لبخند من است!منتظر کمک خواستن و راهنمایی خواستن من است!منتظر کمک کردن و تقلب رساندن به من است!منتظر لذت بردن از من است!
قدرت خداوند را نامحدود ببینم؛ نعمت های خداوند را نامحدود ببینم؛ لطف و بخشندگی اش را نامحدود ببینم؛ شور و شوق و اشتیاقش را برای هدایت و کمک به ما برای داشتن زندگی بهتر، شادی بیشتر،ثروت و درآمد بالاتر و استفاده ما از اینهمه امکاناتی که تدارک دیده را نامحدود ببینم.
جهان مانند سلف سرویس است. همه چیز برایم تدارک دیده شده.کافیست از پشت میزم بلند شوم و هر آنچکه دوست دارم و به هر میزان که می خواهم،بکشم و بردارم!
وقتی که خداوند این همه برایم تدارک دیده، وقتی که خداوند این همه غذای خوشمزه و متنوع را برایم سرو کرده با عشق، تصور کنم که چقدر لذت میبرد که من این غذاها را بچشم و لذت ببرم و تحسین و تشکر و سپاسگزاریش کنم و او هم وقتی شور و شوق و لذت مرا میبیند، شور و شوق و اشتیاقش بیشتر می شود و مرا دعوت میکند به تجربه و تست غذاهای بیشتر و لذت بردن ها و شور و شوق و شادی بیشتر! نه اینکه پشت میزم بنشیتم و فقط نظاره کنم و آب دهنم را قورت دهم که خدایا چی میشد اگه من میتوانستم آن غذا را تست کنم یا آن شیرینی را مزه کنم یا آن نوشیدنی را بنوشم و فقط خودخوری کنم و حرص بخورم و از این که نمی آیند سر میزم ناشکری کنم و احساسم را بد کنم و به زمین و زمان دشنام بفرستم و آنها را مقصر بدانم!
………………………….
اهمیت ارزش خلق کردن
ارزش خلق کردن یعنی توانایی تفاوت ایجاد کردن؛ بهبود دادن و نیازی را پاسخ دادن یا برآورده کردن.
همین اندام زیبایی که دارم؛ نتیجه خلق ارزش دوره سلامتی است. و وقتی که دیگران اندام من را می بینند و در دلشان یا کلامآ تحسین و تمجید می کنند خودش باز خلق ارزش است زیرا این خواسته و نتیجه را دیگران هم می خواهند داشته باشند و تجربه کنند لذا این خواسته آنها را به پیمودن این مسیر و داشتن چنین تجربه ای تشویق می کند.
دلیل اینکه نباید سراغ بورس و بیتکوین و ارزهای دیجیتال بروم اینست که در اینها ارزشی خلق نمی شوند. و من با ورود به آنها دارم بخودم ثابت میکنم که ارزه و توانایی ارزش خلق کردن ندارم.ارزه و توانایی پول ساختن ندارم و پولم این ارزه داره؛ این توانایی رو داره!!! به همین دلیل ممکنست افرادی در کوتاه مدت به سودهایی برسند ولی در بازده زمانی بلندمدت همگی محکوم به شکستند. حالا ممکنست خیلی ها با خودشان بگویند که من قصد حضور بلند مدت و دائمی ندارم و میخوام یه سودی بگیرم و خارج بشم. و اینگونه خودشان را توجیه و گول میزنند و از این غافلند که اینکار دقیقآ مثل قمار می ماند زیرا وقتی طعم برد و سود کردن را چشیدیم آنوقت معتاد و آلوده میشیم و تا زندگیمان را به باد ندهیم؛ طمع و حرصمان فروکش نخواهد کرد.
وقتی که من به توانائی هایم ایمان دارم میتوانم ارزش خلق کنم. و در بلند مدت موفق شوم زیرا توانائیم و ارزش خلق کردنم چیزی نیست که از بین برود مانند یاد گرفتن شنا کردن یا رانندگی کردن است .وقتی توانایی خلق ارزش داشته باشم مهم نیست که چه اتفاقی میفته در اطراف و کشور و دنیا زیرا هر کجا باشم و هر کجا بروم من رو خواهند خواست و همه از جمله پول و ثروت دنبال من خواهند دوید!
تغییرات شخصیتی در من خودش را به شکل احساس بهتر؛آرامش بیشتر؛ فکر سالم تر؛ کلام مثبت تر (با غیبت نکردن،انتقاد نکردن،محکوم نکردن…) برخورد بهتر ؛ روابط قوی تر؛ جسم سالمتر و خواب راحتتر نشان می دهد. و وقتی تغییرات شخصیتی در من تثبیت شد و ادامه دادم به کار کردن روی خودم و باورهایم آنگاه سایر خواسته هایم یکی پس از دیگری برآورده میشه و به مدار خواسته هایم میرسم.
من هدایت میشوم و خودبخود برایم اتفاق می افتد! بخودم ایراد نگیرم که چرا علایقم را نمی دانم؟!؛ چرا هیچ ایده ای ندارم؟!؛ چرا هیچ اقدامی نمی کنم؟! اقدام من همین کار کردن روی خودم و باورهایم است و این برای من در این مقطع از زندگیم بزرگترین اقدام است. وقتی باورهایم را تقویت کردم، وقتی که خودم را بیشتر شناختم آنوقت مدار من ارتقا می یابد و ایده ها و علایقم برایم واضح می شوند و به مدار خلق خواسته ها و آرزوهایم میرسم. همانگونه که به استاد گرانقدر طعنه می زدند و نصیحتش می کردند! همانطور که هیچ ایده ای برای ورود به این مسیر نداشت؛ همانطوری که آقا رضا چنین ایده و علاقه ای نداشت؛همانگونه که برادران گلمحمدی برای دیجی کالا چنین ایده ای نداشتند و همانطوری که عباس برزگر که متولد 1352 و یک مرد روستایی اهل شیراز بود و تا سوم دبستان بیشتر درس نخوانده بود توانست در 15کیلومتری شهر بوانات یکی از بزرگترین مراکز جذب توریست خارجی در ایران را ایجاد کند، به گونه ای که در کتاب ردهبندی جاذبههای توریستی ایران، رتبه خانه عباس برزگر بالاتر از تخت جمشید است؛ خانه ای که در سال پذیرای بیشتر از 6 هزار گردشگر خارجی به خصوص گردشگران اروپایی است!!! بد نیست اشاره ای به حکایت آقا عباس برزگر برای تقویت باورهایم داشته باشم.
در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس برزگر یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند.کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و دمپختک گوجه فرنگی، ماست محلی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده برزگر و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند.آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح آقای برزگر راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد؛ بنابراین شروع به کار کرد.آرام آرام ﻣﻬﻤﺎﻧﺎنش از ﻫﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ ﺧﺎرﺟﯽ رﺳﯿﺪ و ﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎم ﺧﺎﻧﻪ اش 21 ﺣﻤﺎم دﯾﮕﺮ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧد اﻻن ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ را در روﺳﺘﺎ اﺳﮑﺎن ﺑﺪﻫﻢ و ﺑﺮای ﻫﺰار ﻧﻔﺮ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮاﻧﺎت اﺷﺘﻐﺎﻟﺰاﯾﯽ ﮐﻨد.
هنگام نوشتن این سطور باز کلام استاد در جلسه 5 دوره جهانبینی توحیدی در گوشم طنین انداز شد که:” ایده اش بهت گفته میشه (و خنده ای سرشار از حس آرامش و اطمینان) ؛ راهش بهت گفته میشه؛ مسیرش بهت گفته میشه؛ آدم هایی که تو رو به خواسته هات میرسونند وارد زندگیت میشن (مانند آقا عباس برزگر)؛ شرایطش بوجود میاد؛ اصــــــــلا نــــگـــــــــر ااااااان نـــــبــــــــــاش. صبر داشته باشم در کسب نتایج مالی، زیرا برای هیچ کسی یک شبه اتفاق نیفتاده. ادامه بدم و نشانه های تائید مسیرم را مانند نشانه هایی که در جلسه قبل گفتم را ببینم. بند کفشم را سفت تر کنم و مصمم تر با انگیزه تر و محکمتر و جدی تر و از همین جایی که هستم و با همین شرایط و امکاناتی که دارم (نه اینکه منتظر وقوع اتفاقاتی از بیرونم باشم) به مسیرم ادامه دهم. و همیشه خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم (نه با دیگران) و دائمآ خودم را نسبت به دیروزم بهبود ببخشم.یا حق
ممنونم دوست عزیز از نگاه زیبابینتون،خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده و ممنونم از اینکه کامنت های منو دنبال می کنید و نظرتون رو گفتید.با نظرتون کاملا موافقم تغییرات ظاهری ما میتونه زمینه ساز تغییرات درونی ما باشه.لایف استایل و سبک زندگی نقش مهمی در موفقیت ما دارد. حتی نحوه راه رفتن؛ نحوه نفس کشیدن و حتی نحوه لباس پوشیدن ما داره به ضمیر ناخودآگاهمان پیام میفرسته و در ما «باور» می سازد.در همین فایلهای آقا رضا دیدیم که تغییرات خودش رو با عوض کردن لباسش آغاز کرد و همه تغییرات بزرگ از همین قدمهای کوچک شروع می شوند.برایتان موفقیت و ثروت آرزومندم بنده صالح خداوند.یا حق
سلام آقا اسدالله دوست ارزشمندم کامنتت فوق العاده بود وچقدر خوب قانون را در جای جای متنت شرح داده بودی با آن دسته بندی بی نظیر وتشبیه زیبای جهان به سلف سرویس احسنت به شما خوشحالم که روز به روز در حال رشد وگسترش شخصیت درونیت هستی وچقدر لذت بخش بود داستان عباس برزگر ممنون از این همه ذوق وسلیقه ای که به خرج دادی بی نهایت ازت سپاسگزارم
ممنونم از توجه و لطف همیشگی تون.خوشحالم که کامنتم مورد توجه و استفادتون قرار گرفته و سپاسگزارم از کامنتی که برایم گذاشتید.واقعیتش امروز برایم پر از نشانه بود و بسیار منقلب بودم و خداوند رزاق و بخشنده باز این بنده خودش را در مسیری که در حال طی کردنش هستم با نشانه هایش تائید کرد و دیدن کامنت شما و آقا صالح این حس و حال زیبا را تشدید کرد.سپاسگزارم دوست عزیز و برایتان زیبائی ها، سلامتی ها؛ خوشی ها و ثروت ها را آرزومندم.یا حق
حتی این نکته ای که گفتید کامنت ها این قدر مهمند که مثلشون را در هیچ کتاب موفقیتی پیدا نمیکنید ، .در واقع منم کامنت ها را نمی خوندم
اما از بس به حرف های شما باور دارم،وقتی اولین بار فرمودید کامنت ها را بخونید پر از درس است درونش، شروع کردم به خواندن و حالا ول کن نیستم از بس شیرین و جذابند.
در حد تکاملی که طی کردم براتون مینویسم ،
صبر و استقامت لازمه گرفتن نتیجه است، اشتیاق و علاقه لازمه انرژی گرفتن برای ادامه است .
عجله سم است و داشتن یا پیدا کردن پشن و عشق هدایت است .
سلام استاد عزیزم
واقعا از خداوند سپاسگزارم که هر سوالی که داشته باشم به زودی پاسخ میدهد با بی نهایت دستانش و واقعا سپاسگزارم که این فایل رو ضبط کردین به شدت احساسم را این فایل خوب کرد و ابر های سیاه رنگ ذهنم رو پاک کرد واقعا ازتون ممنونم به خاطر تعهدی که دارین تا کار هاتون رو انجام بدین من خودم هنوز یادنگرفتم که این تعهد را داشته باشم با اینکه اون کاری که میکنم مورد علاقه ام است اما هی عزت نفسم میاد پایین و میگه نمیشه نمی تونی ….
واقعا ازتون ممنونم به امید روزی که بتونم با نتایج بزرگ به دیدنتون بیام .
سلام استاد عزیز
وسلام بردوستان
چقدر جالب بوداین فایل خصوصاباتوضیحات تکمیلی استاد
مخصوصااین قسمت که استادمی گفت :نقش خودمون نقش تغیرشخصیت خودمون وحرکتمون روبدانیم درمیزان دریافت نعمت های خداوند
یعنی خداوندمثل خورشیدهمیشه وبه یک میزان نوربه همه میتابونه ولی دریافت ماازاین نوربرمیگرده به خودمون به میزان تغییرشخصیت درونی
واقعاتوبرای اینکه نعمات بیشتری دریافت کنی چه تغیراتی رابرای خودت ایجادکردی
ازوقتی که مافایل های اقارضاروگوش کردیم تعهدبیشتررادروجود خودم وهمسرم احساس کردم همیشه میگفتیم بایدبدهی هامون روبدیم ولی اونقدرباجدیت نبودیاهمیشه میگفتیم دیگه قرض نمیگیرم ولی اگه شرایط پیش می اومداینکارومیکردیم ازوقتی که باتعهدبیشتری گفتیم میخاهیم بدهیهامون روبدهیم جهان به کمک مااومدوشرایطی روبرامون ایجادکردتابتوانیم بدهی هارابپردازیم وتاالان دوتاازبدهی هارادادیم وداریم برای بدهی بعدی پول کنارمیزاریم تاپرداخت کنیم وحتی درموردوام نگرفتن برادرم زنگ زدکه یک وام باشرایط عالی وباسودکم هست که ضامن نمیخاد فقط یک جوازکافیه ولی ماباقاطعیت گفتیم دیگه وام نمیگیرم وحتی وسوسه هم نشدیم ولی اگه قبلابودممکن بودبگیرم
واقعادارم یه حرکت روبه جلوی رادرزندگیم احساس میکنم
خدایاشکرت بابت این اگاهی های که دریافت میکنم
درموردخلق ارزش که استادگفتن درست متوجه نشدم منظورشون رو چیزی که فهمیدم این بود که مابایدیک کاریایک محصول تولید کنیم که دیگران حاضربشوندبرایش بهایی بپردازند
حالانمیدونم چقدر درست گفتم
همسرم شغلی که الان داره خیلی یهویی بهش رسید توی خونه برامون گاهی اوقات صبحانه های خوشمزه درست میکردویک ماه توی یک ساندویچی سرکاررفت واونجابه پیشنهادخودش برای بعضی مشتری ها ودوستانی که اونجامی امدنداملت درست میکردیاصبحانه های دیگه وفقط میخاست ببینه کسی حاضره براش بهاپرداخت کنه واناکه میخوردندخیلی تعریف میکردند ومیگفتندتاحالاتوهیچ کافه ای به این خوشمزه ای مانخوردیم فقط یک یادوماه گذشت وهمش میگفتن حیفه که تواینجایی کاشکی کافه ای داشتی وبعد همسرم دیدکه مردم خوششون اومد خداوندکمکمون کرد وماکافه ای زدیم والان خداراشکرخیلی راضی هستیم ولی اصلاهمسرم قبلانه کافه داشت ونه درکافه ای کارکردی بوده همش ازتوخونه شروع شد والان 6ماهه ماکافه داریم
وازلحاظ اعتبار باکافه های چندین ساله وباتجربه مقایسه میکنندمیگن شماازاوناهم بهترین البته هنوزکلی کارمیتونه بهترهم باشه
فکر کنم همسرم خلق ارزش کرد
مرسی ازاستادورضای عزیز
امیدوارم بازهم ازاین فایل های نتایج دوستان ببینیم
البته منوهمسرم بهم میگیم بایداینقدرنتایجمون بزرگ بشه که ماهم یه روزی نتایجمون رابرای استادبفرستیم وبانتایجمون بااستادحرف بزنیم
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته مهربون و دوستداشتنی و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
استاد عزیز و نازنینم، ترکوندید، واقعا محشر بود این فایل، باید صد بار این فایل رو گوش کنم.
نمیدونم از کجا شروع کنم، استاد جان، مغز و جان صحبتهای شما این بود که حرکت کنید، مهارتهاتون رو بهتر کنید، از جاییکه هستید شروع کنید به انجام دادن ایدهها، توقع نداشته باشید یک شبه میلیاردر بشید، توقع نداشته باشید یک شبه وضعتون از لحاظ مالی عالی بشه، تکاملتون رو طی کنید. این هم از این فکر اشتباه میاد که حتی من زمانی فکر میکردم، میشینم با خودم صحبت میکنم، مینویسم و تمرین انجام میدم و این میشه کار کردن روی باورها، حرکت کردن و عمل کردن نداره، باورها ایجاد بشه، تمومه دیگه،اون درک اشتباه اینه که مگه نه اینکه ثروت فقط به ذهن من بستگی داره و به هیچ عامل بیرون از من بستگی نداره، خب من هیچ کاری نمیکنم، فقط صبح تا شب مطالعه میکنم و فایل گوش میدم تا از آسمون کیسه پول بیاد برام. نه، استاد اگر میگن ثروت فقط به ذهن شما و باورهای شما بستگی داره و به هیچ عامل بیرونی ربطی نداره، یعنی باور وقتی شروع میشه که شما حرکت میکنی و وقتی ساخته میشه که شما به نتیجه پایدار توی فلان موضوع رسیدی، باوره با نتیجه و با عمل کردن گره خورده، نتیجه زندگی من چیزی جز باورهای من نیست. وقتی استاد میگن عوامل بیرونی هیچ تاثیری روی میزان ثروت شما ندارن، نه یعنی تصمیمات من تاثیری ندارن، بلکه تمام آنچه در درون منه، از قبیل احساسات من، افکار و گفتگوهای ذهنی من، تصمیمات من، رفتار و عادتهای من، فرکانسهای غالب من همه و همه روی میزان ثروت من تاثیر دارن و از یک طرف بالا و پایین رفتن قیمت دلار، وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور، دولت و پدر و مادر و شرایط جغرافیایی و هزاران عامل بیرون از من روی زندگی من تاثیری ندارن.
چقدر زیبا گفتن استاد: که وقتی تو مهارت کسب میکنی و توی زمینه مورد علاقهات کار میکنی، با هر بار کار کردن، اوضاعت هر بار بهتر و بهتر میشه، هر چقدر بیشتر روی مهارتهات کار میکنی قویتر میشی و این ارزشی که تولید کردی، این مهارتی که کسب کردی هیچوقت از بین نمیره، هیچوقت پایین نمیای، چون مهارتت که همیشه باهاته، از بین نمیره که، حالا هر اتفاقی که بیوفته برای بورس و ارزهای دیجیتال، اتفاقی برای تو نمیافته و تو وقتی توانایی خلق ارزش رو داری، همه جای دنیا میخوانت. خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
من از یه جایی به بعد به خودم میگفتم: کار کردن روی باورها باید خودش رو در قالب عمل نشون بده، ایمان در کنار عمل معنا پیدا میکنه. قرآن کریم تقریبا هرجایی صحبت از ایمان آوردن کرده بعدش از عمل صالح یاد کرده. «الذین ءامنوا و عملوا الصالحات»
به خودم دارم میگم: اگر میگی من به خدا ایمان دارم، خب، برادریت رو ثابت کن، چه کاری انجام دادی به واسطه این باوری که میگی. مثل مثالی که استاد درباره یکی از دوستانشون گفتن: یکی از دوستای ما، نشسته بود توی خونه، هیچ کاری نمیکرد و همش میگفت من یه ایدهای دارم و دارم روش کار میکنم، استاد هم میگفتن: اگر ایمان ساختی، چه حرکتی کردی، برو جلو ببینم چند مَرده حلاجی؟
اینکه یه کاری انجام بدیم، با همون امکاناتی که داریم، این میشه ارزش خلق کردن.
چه مثالهای قشنگی زدید از اون خانمی که توی تهران شروع کرد به ترشی درست کردن و اول مثلا به چندتا همسایه داد، بعد تبلیغات دهان به دهان اتفاق میوفته، خدا حمایت میکنه، مشتریها بیشتر میشه، بعد یه مغازه کوچکیک اجاره میکنه تا میرسه به یه جاییکه توی میدون ولی عصر چندتا مغازه رو به خودش اختصاص میده. از چه کاری؟ از ترشی درست کردن، اون هم یه خانم خانهدار، یعنی فقط از یک راه مشخص نیست، که همه باید از یه مسیر برن. همه ما تواناییهای منحصر بفردی داریم، وقتی که میریم سراغ علاقهمون و توی اون زمینه کار میکنیم و شور و شوق داریم، با هر بار کار کردن، سرعت یادگیریمون، مهارتهامون و ارزشی که خلق میکنیم و بهبودی که ایجاد میکنیم به مراتب بیشتر و بیشتر میشه، اون شور و شوق و لذت و آرامشی که توی این مسیر داریم، این خوشبختیه، شادیه. پول و ثروت خودش میاد. پول میخوای ارزش ایجاد کن، پول بیشتر میخوای ارزش بیشتر ایجاد کن. حرکت کن، اینها رو دارم به خودم میگم. یا اون مثال خانمی که گفتید اول کار چندتا غذا درست میکرد به مسافرها میداد، بعد آروم آروم غذاهای بیشتر درست کردن و تبدیل شدن به یه بیزینس موفق. چقدر از داستان دیجیکالا خوشم آمد که آمدن یه دوربینی رو سفارش دادن و دوربین تقلبی بود و اونها آمدن به خاطر علاقهشون گفتن: وقتی یه محصول این ویژگیها رو داشته باشه، محصول اصله و اگر فلان ویژگیها رو داشته باشه، محصول تقلبیه، چقدر لذت بردم که گفتید: بدون توقع این کار رو کردن و بعد مردم گفتن: ما به شما بیشتر اعتماد داریم، شما اگه میدونید که چه محصولی اصله و چه محصولی تقلبیه، پس شما اون محصول رو بیارید، ما از شما میخریم و ایده دیجیکالا از اینجا کلید خورد. نکتهای که توی این داستان و داستانهای مشابه هست اینه که چه موقع مشتری میاد بگه من بهت اعتماد دارم؟ وقتیکه اون فرد صادق و درستکار باشه. که یاد فایل سرمایه اصلی شما افتادم. مثال اون آقا توی روستاهای شیراز که دیگه معرکه بود که این آقا دامداری داشت و یک بار یه توریست خارجی نصف شب توی جاده گیر میکنه و از این آقا کمک میخواد، این آقا هم بهش کمک میکنه و براش نوش و شیر و ماست محلی میاره بی توقع. بعد این بابا میره کشورش و از تجربه سفرش برای دوستاش تعریف میکنه و دوستاش برمیدارن میان پیش این آقا و آروم آروم بابت محل سکونتشون بهش پول میدن، بعد یه چادر اجاره میکنه و چقدر پیشرفت می کنه و بعنوان کارآفرین برتر شناخته میشه. چقدر لذت بردم از این مثالها از اونجایی که میگفتید: فلانی شروع کرد بیتوقع. آقا رضا توی تلگرام با عشق کار میکرد، چقدر مهمه تمرکز گذاشتن توی موضوع مورد علاقه و اولش برای آقا رضا توی بیزینس جدیدش نتیجه مالیی در کار نبود، اما وقتی تمام تمرکزش رو میذاره روی کار مورد علاقهاش و ادامه میده و ارزش خلق میکنه و هر بار مهارتش رو افزایش میده، اول فایلها فقط صوتی بود، اصلا اول کار، بدنبال پول نبودن، اول کتاب میذاشتن برای پایه دوربین، بعد آروم آروم مهارتشون توی ادیت کردن کلیپها رو افزایش دادن، آروم آروم وسایل کارشون رو تهیه کردن، مهارتشون توی کار کردن با سایت و پشتیبانی سایت بهتر شد. بعد باورشون که میتونم از این مهارتم ثروت بسازم تقویت شد و پول و ثروت هم دنبالشون آمد.
دیدن این الگوها باید رسیدن به خواستهها رو برامون باورپذیر کنه.
نتایج مالی رو خیلی راحت میشه دید، اینها میوههای شیرینه که ایجاد شده، اما تغییرات شخصیتی که قبل از نتایج مالی ایجاد شدن، ممکنه کمتر دیده بشن، مثل اینکه آدم وقتی شروع میکنه روی خودش کار کردن، این کار کردنه اول خودش رو توی میزان آرامش ما نشون میده، توی میزان سلامتی ما خودش رو نشون میده، توی افکار مثبت، توی کلام مثبتتر و توی ارتباطات بهتر خودش رو نشون میده و بعد نتایج مالی اتفاق میوفته.
باید بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم، باید وقتی اطرافیان از سر خیرخواهی میخوان ما رو از بودن توی مسیرمون منحرف کنن، باید بتونیم صبر کنیم، ذهنمون رو کنترل کنیم و توی کاری که عاشقش هستیم ادامه بدیم و زمانیکه باورهای درست درباره ثروت داشته باشیم، ثروت دنبال ما میاد.
استاد جان، چقدر تحسینتون میکنم، چقدر عالی گفتید: آقا، خدا مثل یه خورشیده، خداوند بینهایت عادله، این نیست که خدا برای یک نفر بخواد، برای یک نفر دیگه نخواد، نه، خدا برای همه میخواد، خدا بیشتر از ما میخواد که ما موفق و ثروتمند بشیم، اما داستان اینه که به اندازهای که من باور میسازم، به اندازهای که حرکت میکنم، به اندازهای که توی دل ترسها میرم، به اندازهای که ارزش تولید میکنم، به اندازهای که ظرف من بزرگ میشود، باران رحمت الهی رو بیشتر دریافت میکنم.
چقدر لذت بردم که گفتید: مهم اینه که ما چقدر شخصیت خودمون رو تغییر میدیم، ما تعیینکننده هستیم، ما اصلیم، همه چیز از حرکت ما شروع میشه، از ایمان و باور ما شروع میشه، از خلق ارزش ما شروع میشه، اگر میخوام ثروت تولید کنم، باید ارزش خلق کنم، اگر ارزش تولید میکنم، اما پول نمیسازم، باورهام درباره پول و ثروت ایراد داره و باید درستشون کنم. اما مسئله اینه که افراد زیادی ارزش خلق نمیکنن و مثلا میرن سراغ بانک، ارزهای دیجیتال، بورس و … و با این باور این کارها رو انجام میدن که من که عرضه پول ساختن ندارم، پولم رو بدم یکی بیرون از من، که برام پول بسازه، این تفکر فقرآلودیه، این تفکر باعث بدبختی میشه. اینطوری میشه که یه سری اعداد توی بورس یا ارزهای دیجیتال بالا و پایین میره و وضعیت یه سری افراد هیچ تغییری نمیکنه.
ثروتمند شدن پایدار اولش آروم آروم اتفاق میوفته، بقول استاد قطره چکونیه، چون باورهامون به صورت بنیادین ایراد داره، باید به خودم یادآوری کنم که هیچکس یکشبه به موفقیت مالی نرسیده. من یاد گرفتم وقتی عاشق یه کاری هستم، من ذوق و شوق دارم به اون کار، من دارم شادی و خوشبختی رو تجربه میکنم.
باید دائما از خودم بپرسم من چطور میتونم از آگاهیهای فایلهای هدیه یا محصولات در عمل استفاده کنم، چطور باید حرکت کنم، چطور باید ارزش خلق کنم، با شرایط فعلی چه کاری میتونم انجام بدم.
چقدر لذت بردم که گفتید: وقتی حرکت میکنید توی مسیر علاقه تون به یه جایگاهی میرسید که پول ساختن دیگه دغدغه نیست، دیگه انگیزه اینکه من میخوام ارزش بیشتر بسازم، من میخوام خودم انسان بهتری بشم، مهارتهام بیشتر بشه، باعث میشه من حرکت کنم، نه اینکه من کار میکنم که پول بیشتر بسازم. پول و ثروت خودش میاد.
چقدر آقا رضای عزیز رو تحسین میکنم، چقدر عالی روند موفقیتش رو با مثال توضیح داده بود، چقدر عالی خودش رو متعهد کرده بود به حرکت کردن با امکاناتی که داشت، چقدر عالی این کلیپ رو با کیفیت عالی ضبط و ویرایشش کرده بود. تحسینتون میکنم آقا رضای عزیز. این زندگی زیبا مبارکتون باشه و برای خودتون و خانم و بچههاتون آرزوی سلامتی و بهترینها رو دارم.
چقدر جالب بود صحبتهای تکمیلی استادم که گفتن: اینکه بعضی افراد دنبال پول و ثروت رفتن، خیلی پول دارن ولی همه چیز رو ندارن، این درست نیست، همه دنبال پول هستن، اما خیلی افراد پولی بدست نمیارن، چون به صرف خواستن یک چیز ما بهش نمیرسیم، وقتی قانون رو درک کنیم، اونوقت میتونیم ازش توی هر حوزهای از زندگی ازش استفاده کنیم.
استاد گلم، چقدر تحسینتون میکنم، چقدر شما عشقید، استاد جان، در مورد اتفاقات این چند روزه زندگی خودم میخوام بگم: استاد جان، من از کار مهندسی کردن، از کار با نرمافزارهای مهندسی و برنامهنویسی توی این زمینه و حل مسئله لذت میبرم، این کار رو دوست دارم، استاد، آمدم یه سایتی رو پیدا کردم که میتونم ازش پروژه برنامهنویسی بگیرم و با انجام کدنویسی، بقول شما ارزش خلق کنم، من برای اینکه بتونم دسترسی به پروژهها پیدا کنم، نیاز به فیلترشکن و استفاده از تلگرام داشتم، اولش بیخیال شدم ولی گفتم چه ایراد داره، انجامش میدم، خلاصه میکنم: رفتم توی یه مغازه تعمیرات کامپیوتری و چقدر حس میکردم یه ذره دارم حرکت میکنم و چندین و چند بار خدا داره برای من همزمانی میچینه توی این مسیر، استاد اون بنده خدا بعد از آشنایی با من، بهم پیشنهاد یه شاگردی برای یه نمایندگی ایران خودرو رو داد و گفت حقوق ماهیانهاش بالاست، من اول دودل شدم، بعد اصلا نرفتم که ببینم، به اعضای خانوادهام هم چیزی نگفتم درخصوص پیشنهاد این آقا و قراره دو، سه روز دیگه برم اهواز و سراغ کار کردن توی یه کارگاه تولیدی ادوات خاکورزی رو بگیرم، چون انتخاب کردم و بررسی کردم دیدم من به چی علاقه دارم، با وجود اینکه ممکنه حتی چند ماه اول حقوقی نداشته باشه و حکم کارآموزی داشته باشه برام، ولی تصمیم دارم ان شاء الله حرکت کنم و توی این مسیر خدا رو شکر خانوادهام تا به الان حمایت کردن از من. چیزی که قبلاً نبود و من تجربه مهاجرت کاری هم نداشتم.
انگار این فایل برای من بود، به انواع و اقسام روشها یه سری کلمات مثل حرکت کردن، ارزش خلق کردن، بهبود شخصیت و افزایش مهارت توی زمینه مورد علاقه رو از زبان استادم، بارها و بارها شنیدم، عاشقتونم استاد جان، حرفاتون رو باید با طلا نوشت.
امیدوارم همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهرانم
سلام به تک تک دوستانم در این سایت
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو بابت اینهمه اگاهی های ناب ودر دسترس، واجرا شدنی، واصل واساس، وزندگی ساز، شخصیت ساز..
استاد جانم مثل همیشه دور وگوهر از کلامتون جاری وساری شده،و منم مدتهاست شدم رباینده دور و گوهر کلامتون، من به دنبال ثروتم ، ثروتمند بودن در یکتاپرستی که انقدر یکتاپرست باشم که ایمان وتوکل وتوحیدی بودنم مشهود ومعلوم باشه از گفتار واعمالم، میخوام ثروتمند باشم در داشتن صحت وسلامتی، که آرایش وپیرایش تن وجسمم همیشه، لبخند روی لبم و سرخی گونه هام از شوق وذوق زیادی باشه و آب وغذایی که میخورم،سپاسگزاری و شادی ، داروی شفاء بخش جسم وجانم باشه ، میخوام ثروتمند باشم در عشق در مهربانی، در محبت، در صلح ودوستی، که روابطم باخودم باخداوند وبا هرجیز وهرکس در این جهان برپایه عشق بلاعوض باشه، میخوام ثروتمند باشم در شادی ودرشوق در نشاط در آرامش،در امنییت که ایمانم از آرامشی که دارم از لبخند همیشگی رو لبم معلوم ومشخص باشه، میخوام ثروتمند باشم در داشتن پول و مال و ملک و املاک که با این ثروتم به گسترش جهان در علم، درهنر، در تقسیم کردن عشق ومحبت و یاری وکمک به عزیزانم وبه نیازمندان با آبرو وشرف، ودرراه ماندگان با ایمان و خدادوست همیشه پیش قدم باشم…انشالله به لطف الله..
اینهارو گفتم که بگم من از شما از تک تک کامنتهای پراز عشق دوستانم ونتیجه های عالیشون، یادگرفتم که با همون داشته هام شروع کنم و حس ثروتمند بودن در معنوییات در سلامتی در روابط در سعادت وخوشبختی وآرامش رو به خودم هدیه بدم…
من از سال گذشته که دوباره در دوره ای از زندگیم قرار گرفتم که باید از صفر شروع میکردم، (صفر شده بودم در عشق ومودت، در توکل،در ایمان، در سلامتی، در مادییات،)
دقیقا از همونجا شروع کردم ، تواکثر کامنتهام تعریف کردم جریان هدایتم رو…
من به لطف الله به کمک آموزه های شما شروع کردم وحالا تا حد زیادی از خودم وشرایطم راضی هستم..الهی هزاران بارشکرالله مهربان رو
استاد جانم شما بهتر میدونید که اگه فقط برای تسکین درد در لحظه های سخت، یا برای یه ایده گرفتن کوتاه مدت، یا یادگرفتن چهار تا راه و روش هرکی بیاد سراغ شما وسراغ این سایت به جایی نمیرسه!!!
کسی رشد میکنه مثل آقا رضای عزیز، مثل من ومثل خیلی از دوستان که نتایج عالی گرفتن، به قول شما نتایج پایدار،که اصل رو فهمیدن درک کردن واجراش کردن..
من تمام مدتی که فایلهای آقا رضای عزیز رو میدیدم برمیگشتم این یک سال گذشته ام رو میدیدم ومیگفتم الهی هزاران بارشکر پس مسیر درسته، پس از روی شانسم نبوده، پس اتفاقی نیست، باید همین مسیر رو ادامه بدم…
چه مسیری؟! مسیری که شخصییتم رو زیر ورو کرد، باورهامو کن فیکون کرد، مسیری که از روی فرش بلندم کرد وبه سمت عرش داره هدایتم میکنه…
من واقعا وقتی به این مسیر نگاه میکنم قشنگ به وضوح متوجه میشم که تغییر شخصیتی که باتغییر باورهام در من شکل گرفت باعث شد انقدر رشد کنم خدارو شکر…
قبلا گفتم وقتی همسرم در حقم هم خیانت عاطفی کرد هم مادی، و من مجبور شدم به طلاق اجباری، خیلی برام سخت بود، ولی الان میگم واقعا چقدر راحت عبور کردم از اون شرایط،چرا؟!
چون داشتم از اموزه های شما توی زندگیم استفاده میکردم..
من دلم میخواست جواب خیانتشو بدم، میخواستم برم حقمو از حلقومش بکشم بیرون، میخواستم نذارم آب خوش از گلوش بره پایین،باید پله های دادگاهو سالها بالاپایین میکردم که ثابت کنم حقمو بالا کشیده!!!
خلاصه بگم میخواستم انتقام بگیرم، باید پناه میبردم به قرص ودارو، از فشارهای عصبی وسرزنشهای خانواده وترس از آبروریزی، باید یه بلایی سرخودم میاوردم، باید یه کاری بیرون از خودم انجام میدادم به حساب اینکه کاری کرده باشم( کار فیزیکی) اگه آدم گذشته بودم وبا شمانبودم واز آموزه های شما استفاده نمیکردم!
اماااااااااااااااا، من میخواستم تغییر کنم، من نمیخواستم استفاده کنم از همون راه وروشها والگوهای تکراری که هربار برای حل کردن مشکلاتم دست به دامنشون میشدم، همون راههای غلط واشتباه…
همون افکار وباورهای غلطی که ریشه اش از نداشتن اعتماد به رب میومد، از نداشتن اعتماد به نفس وعزت نفس، همون حسهای قربانی شدن، همون احساس گناهها، ترس از قضاوت شدنها، شرک ورزیدنها، جنگیدن و نفرت ورزیدن و کینه توزیهایی که فقط شر رو زیاد میکرد وبیشتر بهم آسیب میزد
من میخواستم اعراض کنم از جنگیدن وتسلیم شدن در مقابل باورهای غلطم!!!
من در برابر رب خودم تسلیم شدم وعاجزانه اختیارات تمام زندگیمو بهش دادم، گفتم سیدحسین عباسمنش میگه نباید به خودمون ظلم کنیم چون خدا توکتابش گفته هرچه خیروخوبیست از من است وهرجه شر وبدی از جانب خودتون!!
من خودم رو تواون شرایط بافایلهای این سایت شستشوی مغزی و ذهنی وروحی وروانی دادم، تمام مدت بیداریم وحتی شبها هنذفری توی گوش با فایلهای شما به مدت 5و6 ماه خوابیدم وبیدار شدم،والبته عمل کردم، خب اوایل خیلی سخت بود، ولی از اهرم رنج ولذت استفاده کردم،گفتم میخوای یه بار یه درد حسابی بکشی مثل سختی که کرم ابریشم موقعه بیرون اومدن از پیله اش میکشه ولی بعد پروانه بشی، یا نه باز میخوای مثل گذشته پیله ات رو دیگران سوراخ کنن یا عقایدت وباورهای پوچت، وترسهات،وعجول بودنت پیله ات رو سوراخ کنه تابیای بیرون از این وضعییت؟! بعد اون بیرون اومدنهای اجباری وزورکی له بشی ناقص باشی یا تاسرحد مردن بری باز؟!!
من خیلی خسته بودم به اندازه 30 سال رنج و درد، برای همین تسلیم شدم، اولین تصمیمی که گرفتم این بود هیچ کاری نکنم، برعکس گذشته که به قول شما که تو فایلهای 12 قدم گفتید،موقعه ای که مشکل ومسئله ای پیش میاد 98 درصد مردم دنبال اینن یه کارفیزیکی بیرون از خودشون انجام بدم، من تصمیم گرفتم که اصلا کاری نکردن من، تصمیمی نگرفتن من خیلی خیلی برام بهتره تا اینکه ندونسته واز روی نااگاهی تصمیمی بگیرم…
کم کم به خودم اومدم کم کم اروم شدم، هدایتها کم کم از راه رسید، چون باسکوت ومراقبه وتسلیم بودنم وسپاسگزاری برای داشته هام کم کم الهامات از راه رسیدن، این در صورتی بود که من توی خونه ی مشترکمون زندگی میکردم هنوز، هر روز پیامها وتماس داشتم از طرفش ، پیامکهای دادگاه برام میومد ومن تصمیم گرفته بودم که از حق وحقوقم بگذرم تا نخوام برم دادگاه و….
خیلی برام سخت بود که بخوام ببخشمش، برای همین اول تصمیم گرفتم خودم رو ببخشم، چون از آموزه های شما فهمیده بودم که خودم بافرکانسهایی که به جهان فرستاده بودم این شخص واین شرایط رو به زندگیم آورده بودم، برای همین باید خودم درونم تغییر میکرد..
هر روز ساعتهای زیادی قرآن میخوندم، نماز خوندن طوطی وار و از روی نیاز وبا گریه وگله وشکایت رو گذاشتم کنار، همزمان که فایلهای شمارو گوش میدادم خداوند قلبمو برای درک آیاتش باز میکرد و تازه فهمیدم رازو نیاز چیه هست اصلا، عشق بازی با معبود ومعشوق چه مزه ای داره، وقتی نشستی روبروش وباهم حرف میزنید اونم باعشق، خدا توکتابش بامن حرف میزد در جوابش منم یه حرفی میزدم بعد باهم میخندیدیم باهم گریه میکردیم باهم امیدوار میشدیم وباهم شراکتی تلاش میکردیم من سهم خودم خداهم سهم خودش…
خلاصه اون روزها وشبهای سخت گذشت..تواون دوران من از هر هنری که بلد بودم سعی کردم پول دربیارم، واز صفر به 20 برسم و کم کم ایده های خوبی بهم الهام شدوافرادی سر راهم قرار گرفتند که ایده هام عملی بشه و من از تمام اون وقتی که جهان با اون تضادها توی زندگیم آورده بود استفاده مفیدکردم..
وحالا به لطف الله از هر نظر توشرایط مطلوبی هستم وکلی ایده ی پولساز پیش رو دارم که انشالله توسال جدید یکی دوتا از اون ایده هارو که باشرایطم همخونی داره وهماهنگه اجراییش میکنم…
خداوند چنان تو این مدت برام جبران کرده، که دیگه با تک تک سلولهای وجودم حرفتون رو باور کردم که در جهان همه چیز مسخر ماست وبرای ماست کافیه تو اون فرکانسش قرار بگیریم و برش داریم برای خودمون، به همین راحتی، وصدالبته به شرط ایمان به شرط پاکی دل، به شرط صداقت ودرستکاری…
اگر باورهای من تغییر نمی کرد، افکار من تغییر نمیکرد، گفتار من وعملکرد ورفتار من تغیر نمی کرد، ودر نهایت شخصییت من تغییر نمیکرد!! من هنوز تو همون شرایط بد وحتما شرایط بدتری بودم الان…
من حالا این دستاوردهامو میذارم همشو پای لطف خدا و آموزهای شما که باعث شد باتغییر شخصیتم در مسیر کسانی قرار بگیرم که خداوند بهشون نعمت عطاء کرده واز مسیر گمراهان وناسپاسان جدا بشم…
استاد جانم واقعا حرفتون رو صد درصد قبول دارم کسیکه برای خودش ارزش خلق میکنه وتوی کار وحرفه وزندگیش حرفی برای گفتن داره، اون ارزش براش موندگار میشه هر روز بیشتر وبزرگتر میشه وبرای خلق رویاهای بعدیش پلی هست برای رسیدن به اون رویاهاش، دیگه برای اون فرد چه فرقی میکنه کی رئیس جمهور باشه، دلار بالا وپایین بشه، کسی از زندگیش بره،کسی بیاد، کدوم شهر وکدوم کشور باشه اصلا تو چه سن وسالی باشه!!
اون آدم یادگرفته با ایمانی که ساخته برای خودش جهانی بسازه در ارامش وامنیت وایمان، که فقط براش خیرو خوبی داره واگرهم تضادی بیاد میگه حاضرم برای بزرگتر کردن ظرف وجودم برای دریافت علم ودانش و معنوییت وثروت و سعادت و ارامش وسلامتی بیشتر..
مثل من که میگم خدای خوبم عزیز دلم باز قراره اینو حل کنم چه پاداشی بگیرم؟
بازم ازتون سپاسگزارم استاد جانم واز دور روی ماهتون رو می بوسم
انشالله در پناه امن خداوندباشید هرلحظه وهمیشه
نتونستم پیامی در متن شما ننویسم.
چقدرررر عالی نوشتین
چقدر خوب قانون رو درک کردین
بخشیدن دیگران
و بخشیدن خودمون برای رهایی
برای آرامش بیشتر
و چه تعهدی روی فایل ها روی قرآن کار کردین و در ها دونه دونه باز شدن
فایل حساب نکردن روی کار های فیزیکی و حساب روی کنترل کردن ذهن توی جلسه سوم قدم دوم دوازده قدمه
جلسه دوم تجسم که عالیه با مثال های فوقالعاده استاد
چقدرررر لذت میبرم که با نتایجتون ذهن نجوا گر تون رو ساکت میکنین
براتون آروزی موفقیت دارم
هرروز یه قدم جلو تر از دیروز برید
ایشالله سال جدید پر از خیر و برکت براتون باشه
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته عزیز و یه سلام به تمام دوستانم که در کنارشون دارم رشد میکنم.
امروز دارم برای زندگیم یه تصمیم بزرگ میگیره.
یکم میترسم. اضطرابدارم.اما اگه قانون ،قانونه باید درست باشه.چون مدتهاست داره بهم الهام میشه و زندگیم هر روز داره بدتر میشه
امروز اومدم پیش خدیر جایی کهدارم توش کار میکنم( یعنی میکردم) و اومدم که استعفا بدم. خیلی تو بدهی قرض هستم اما با تمام وجودم باور دارم که دارم کار درست رو انجام میدم و نتیجه های عالی خواهم گرفت.
یه حسی بهم گفت جواد بیا اینجا بگو داری چه تصمیمی میگیری و به خودت تعهد بده حتی اگه مثل استاد که خواست از کارش استعفا بده بهش پیشنهاد حقوق بیشتر دادن قبول نکنی و متعهد بمونی.
منم یه جورایی کارم مثل کار اون روزای استاد خیلی ساده و بخور بخوابه اما میدونم که چیزیکه میخوام نیست و توش نمیتونم رشد کنم. پس باید تغییر ایجاد کنم. با اینکه همه چیز ایده آل هست اما من حالاست که باید تغییر رو ایجاد کنم و میکنم. من اینجام که زندگیمو بسازم.
برام دعا کنین.
موفق و پیروز باشید
به نام خدا
گرمرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه نهه و هیچ مپرس
خود راه بگوید که چون باید رفت
سلام بر استادِ جان و مریم بانو مهربان
سلام بر خانواده خوش فکر خودم
وقتی در سنین نوجوانی من این شعر رو میشنیدم
با خودم میگفتم یعنی چی ؟
راه چطوری میگه چه جوری و از چه مسیری بری خوبه ؟
اون زمان هنوز به هیچ چالشی نخورده بودم
به هیچ بن بستی نرسیده
اهل تعقل و تفکر نبودم
پس طبیعی بود که این شعر رو درک نکنم
ولی الان میفهمم با عمق جانم و درکش میکنم
وقتی در زندگی به چالشهای زیادی خوردم
استادی نداشتم و بارها و بارها به بن بست خوردم
و هنوز درک درستی از وجود بی انتهای خودم نداشتم
هنوز نمیدونستم که تنها از خدا باید یاری بجوییم
وتنها باید خدا رو بپرستیم
فقط هر روز در نمازها تکرار میکردم بدون اینکه بفهمم چی میگم
الان بعد از سالیان سال معنای ایاک نعبد و ایاک نستعین رو فهمیدم
الان فهمیدم که تو مسیرت رو انتخاب کن هدایت بخواه راه برات باز میشه به تو گفته میشه
الان که بعد از اینکه کلی به در ودیوار خوردم
کلی از این و اون چک و لگد خوردم
کلی تحقیر شدم
کلی تنبیه شدم
کلی هست و نیستم رو از دست دادم
فهمیدم که راه چیه چاه چیه
یه استادی داشتم میگفت وقتی به عجز برسی اونوقته که درها بروت باز میشه
با خودم میگفتم ای بابا یعنی چی چرا باید بع عجز بیفتم بعد تازه خدا راه رو نشون بده و درها باز بشه ؟
ولی وقتی از همه اطرافیان چک خوردم
و از همه کسانی که اطرافم بودن و تا زمانی که داشتم از مال و اموال من به نفع خودشون استفاده کردن و همینکه به مشکل خوردم من رو رها کردن به حال خودم
اون وقت بود که معنی عجز رو فهمیدم
اون وقت بود که واقعا مستاصل شدم و هیچ راهی غیر از صراط المستقیم نخواستم و به عجز رسیدم و از خدا هدایت خواستم درها باز شد و راه الهی نشون داده شد
هدایت در مسیر الهی
هدایت به سایت استاد عباسمنش
کار کردن و تمرکز روی خودم
و نتیجه بدست آوردن
آرامش و آرامش و آرامش
توکل و تعهد و عمل به گفته ها ی استاد
و چقدر این مسیر و همراه استاد بودن لذت بخشه
وقتی استاد میفرمایند این مسیر خیلی خوبه
خیلی راحته و خیلی زیباست من هم بارها و بارها و بارها حرف استاد رو تایید میکنم
و میگم بهترین مسیر همین دنبال کردن و هم مسیر بودن با استاد و آموزشهای استاد هست
و رضای عزیز چقدر زیبا نشون داد که این بهترین مسیر هست
مسیر آسفالت پر از گل و بلبل در دل جنگل همین مسیر استاد هست
بسیار لذت بردم از فایلهای رضای عزیز و دوست داشتنی
هر فایل رو شاید بیش از دهها بار نگاه کردم و دست زدم برای این تعهد و استمرار زیبای رضای عزیز
چقدر نکات زیبا و کاربردی استاد عزیز در این فایلها گنجاندن که هر کدوم به تنهایی خود یک دوره بینظیر هست و میلیاردها ارزش دارد
احسنت به تو رضای عزیز که چقدر قانون رو درست درک کردی و چقدر استمرار داشتی که تونستی بهترین نتایج رو بگیری
چقدر کلامت شیوا و دلنشین هست و حرفهات به دل مینشیند
سخن چون که از دل برآید
لاجرم بر دل نشیند
من نکات زیادی از صحبتهای رضای عزیز درک کردم و راهگشای عالی بود برای من
خیلی خوب فهمیدم و یاد گرفتم که چطور میتونم بعد از این آموزشهای استاد عزیز رو در زندگی و کارم استفاده کنم و به خودم تعهد دادم تا از آموزشی درک درستی نگیرم به سراغ بعدی نرم و این نکته کلیدی بسیار جالبی بود
رضای عزیز تمام کامنتهای زیبای تو در سایت میخونم و لذت میبرم
اینقدرررررررر از موفقییتت شاد شدم و کیف کردم و بارها خداروشکر کردم و اشک ریختم که عاقبت بخیر شدی و دل مادرت رو شاد کردی
من مادرم و میفهمم که وقتی پسرت باعث سربلندی تو میشه بهترین هدیه ای است که در طول زندگی خداوند به تو اهدا کرده و دعای خیر مادرت لحظه به لحظه در زندگی تو جاری هست
شاید اگر من یک روز این نتایج رو بدست بیارم اینقدر که برای رضای عزیز خوشحال شدم برای خودم اینقدر خوشحال نشوم
تبریک میگم موفقییتت رو و همچنین دختر زیبات رو انشاالله همیشه در مسیر رشد و بالندگی باشی
الان معنی این شعر رو کاملا درک میکنم
گر مرد رهی میان خون باید رفت
که شما نشون دادی مرد بودی و میان خون رفتی
دسته چکها رو پاره کردی
از پای فتاده سرنگون باید رفت
شیوه فروشت رو هرچند ترس داشتی ولی از نسیه به نقد تبدیل کردی
تو پای دراه نهه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مشتریهای نقدی در مسیر بودند به اونها رسیدی
و راه جدید و مسیر جدید و آگاهی جدید به تو الهام شد و بسیاربه کاری بهتر راحتتر و با درآمدی هزاران برابر بیشتر رسیدی
خدا روشکر که در تمام جنبه های زندگی موفق شدی و ثابت کردی که سایت استاد عباسمتش در تمام جنبه های زندگی اثر گزار است
به شرط استمرار و توکل و تعهد و ایمان و باور صددرصد
خداروشکر که در این مسیر زیبا هستم و به خودم تعهد میدهم که تمام عمرم در این مسیر زیبا همراه با استاد عباسمنش در تمام جنبه های زندگی با توکل و ایمان و باور و استمرار و تعهد صددرصد همراه باشم و از هر لحظه ی زندگی لذت ببرم
واقعا به قول استاد کامنتهای دوستان بسیار ارزشمند هست
چقدر نکات کلیدی میشه از همین کامنتها یاد گرفت و بکار برد و موفق شد
من بیشتر وقتم رو برای کامنتهای دوستان میذارم و چقدر ارزشمند هستند و چه قلم زیبایی دارن که با خودم میگم انگار همه دوستان نویسندگان ماهری هستند و این نتیجه بودن در مسیر استاد عزیز هست
استاد عزیزم از شما سپاسگزارم که اینقدر برامون وقت میذارین و ارزش خلق میکنین
خیلی دلم براتون تنگ شده بود و قتی فایل رو دیدم حسابی خوشحال شدم دلم از دیدنتون آرامش گرفت
یه روزی هم میرسه که از موفقییتهای عالی من در صحبتهایتان مثال میزنین
بهترین الگوی زندگی من شما هستین
بسیار سپاسگزارم از شما و مریم جانم
عاشقتونم
به نام خداوند بسیار وهاب و بی دلیل روزی دهنده
به نام خدایی که جهان را بر اساس قانون بدون تغییر به وجود آورده است .قوانینی که هر کسی آن را رعایت ،کند.در زندگی دنیایی اش زیبا زندگی میکند .وهرکس که از آن قوانین سر پیچی کند .خداوند.طبق قوانین بدون تغییرش .چیز هایی را به افراد باز تاب میکند که حاصل افکار های غالب او باشد . حاصل فرکانس های او میباشد.
قانون بدون تغییر الهی …خدایا سپاس گزارم که هیچ وقت قوانین را عوض نمیکنی .و همیشه میگی بنده ی من دنبال اصل باش .نرو دنبال حاشیه
خداوندا چقدر قشنگه که .ببینی بنده ات باور های درستی در مورد تو داره
من بنده ی توام واز تو هر بار که در خواست کردم تو جوابم را دادی .اما چه درخواستی .؟!
اگر با حال و احساس خوب ودلی پر از عشق و اشتیاق ،ودلی پر از ایمان .چیزی را ازت خواستم! در حالی که قانون رهایی را هم اجرا کرده ام ! وجودم را لایق دریافت آن خواسته دانسته ام.قشنگتر از آن چیزی را به من میدهی که از قبل با حال و احساس خوبم ازت درخواست کردم
وبر عکس اگر دقیقا همان خواسته ام را با حالت زارو با حالت عدم احساس لیاقت .وبا حالت ترس و نگرانی ازت بخواهم . به هیچ عنوان به آن خواسته ام دست نخواهم یافت .
استاد عزیزم .من وقتی کامنت های بچه ها رو میخونم .اول نگاه میکنم که کی بیشترین امتیاز را از درک قوانین گرفته است . چون هنوز خودم خیلی درکم بالا نیست .که بخوام از سر درک قوانین به دوستان امتیاز بدم.
چون خودم همیشه کمترین امتیاز رو میگیرم .برای همین خیلی اشتیاق ندارم که کامنت بزارم .
گه گاهی دیگه واقعا نمیتونم چیزی ننویسم
میام و آن چیزی را که تونستم درک کنم و در زندگی به کار ببرم را کامنت میکنم .
آقا رضای عزیز من چقدر لذت میبرم از صحبت های شما .سریع میرم دانلودش میکنم وبا صدای بلند گوشش میدم .
همسرم اصلا خوشش نمیاد که خیلی تقلیدکنم میگه آدم باید خودش بخواد تا تغییر کنه .تا کی که فلان استاد یا استاد عباسمنش بگه تو تغییری ایجاد کنی . …اما وقتی که آدم در مدار شنیدن چنین حرف های قرار میگیره نا خود آگاه جذب آن صحبت های میشه که نزدیک به زندگی روزمره اش است . حال چه خوب باشد چه بد .از این جایی که مجید عزیزم اتفاقاتی مثال زندگی شما براش رخ میده .خیلی مشتاق شده که هم صحبت های استاد عزیز دلمون رو بشنوه هم صحبت های شما آقای رضا عطار روشن رو
و خدا رو شکر از وقتی که هم جهت شدیم در مسیر رسیدن به خواسته ها با آرامش بیشتر و درک بهتر زندگی میکنیم و مثال های رو میزنیم که ببین الان این صحبت دقیقاً داره برای ما گفته میشه .و خدا رو شکر داریم زندگی را بهتر و بهتر میکنیم .
واین که همسرم بیشتر از من دوست داره پسر داشته باشه .میگه دوتا دختر دوتا پسر خدارو شکر دوتا دختر سالم داریم و حالا با شنیدن حرف آقا رضا . امیدوار تر شدم که باید چطور بخواهم تا داشته با شمش چه کاری انجام دهم و خودم راا ماده کنم برای داشتنش واز قبل برا داشتنش سپاس گزاری کنم .حال میخواهد هر خواسته ای به غیر از این هم باشد .
آقا رضای عزیز واستاد عزیزم ومریم بانوی فعال و پر اشتیاق.من صمیمانه از شما سپاس گزارم
استاد عزیزم از صحبت شما فهمیدم که تا خودم را آماده نکنم برای دریافت چیزی به من داده نخواهد شد ..
تا تغییر و تحول در من ایجاد نشود تا استمرار و تکرار قوانین ایجاد نشود .تا انگیزه و اشتیاق نداشته باشم ،هیچ تغییر و تحولی در زندگی ام نخواهد بود . تا بر نجواهای ذهنی کنترل نداشته باشم هیچ حرکتی ایجاد نخواهد شد
استاد عزیزم شما گفتید که همه دنبال پول اند.همه صبح تا شب دارند انرژی و وقت میگذارند برای رسیدن به هدف های شون اما آیا به تمام آنچه که میخواهند میرسند ؟
آیا زندگیشان آن چیزی است که میخواهند .؟
آیا در قبال تلاش هایشان راضی و خوشحال اند ؟
ودر ادامه صحبت هایتان که گفتید : باید باورهامون رو درست کنیم در مورد ثروت ،روابط، سلامتی، خوشبختی، مهاجرت کردن حتی،.… ما در هر زمینه ای باورهای درست داشته باشیم وسطل آب مون رو هر چه قدر نو و عریض و عمیق تر کنیم . به همان اندازه نعمت دریافت میکنیم .
من خیلی امیدوار تر شدم که بچه ها گفتند : خدا چقدر به آقا رضا لطف داره وشما گفتید : که فقط بحث آقا رضا نیست .
این خدایی که مارو خلق کرده تمام نعمت هایش را در اختیار مون قرار داده
ما را خالق زندگیمون قرار داده
مثل این آفتاب عالم تاب که داره به همه چیز و همه کس میتابد اگر کسی بخواد از این نعمت استفاده کنه باید بیاد بیرون از زیر سایه باید بخواد که از این نعمت استفاده کنه .
باید دنبال علاقه مان برویم .
حرکت کنیم
استمرار داشته باشیم
قدم به قدم مساعلمان را حل کنیم
کارمون رو بهبود ببخشیم
وقتی شروع به ارزش خلق کردن کنیم
وقتی نجوا های ذهنی را کنترل کنیم
قدم ها پله پله به ما گفته میشه
وقتی که از ثابت ماندن خسته بشیم ودر حرکت باشیم وقتی برای خودمون چالش های جدید ایجاد کنیم
فاسد نمیشیم .
وقتی در حال رشد باشیم در هر زمینه ای .موفقیت وثروت دنبالمون میاد .
نه اینکه به قول استاد که میگه بعضی ها میگن من میشینم باورم را درست میکنم . من بغل خدام ،خدا اگر حرکت هم نکنم ،هوامو داره . این درست نیست
قطعا آبی که گواراست اما در گودالی در جریان نیست میگندد .
من الان یک خانوم خانه دارم فهمیدم که به عروسک سازی علاقه خاصی دارم و دوتا عروسک با مزه درست کردم برا دوتا دختر خوشگلم چون از حالت اون عروسک ها خودم لذت بیشتری میبرم ومی دانم که زندگی من به دست خودم خلق میشه مثل عروسکی که می سازمش به همون شکلی در میاد که من ساختمش نه به شکل دیگری بیرون از خودم .اگر کاری که عاشقشم را ادامه بدم و باور های مناسبی را در مورد ثروت ایجاد کنم وقطعا به کارم بهبود بخشم و ادامه بدم قطعا ثروت بی نهایتی سراغ من میاد
دوستان هم فرکانسی عزیز من حنیفه سپهری 30ساله امروز پنج شنبه 1401٫11٫27 تعهد واقعی میدهم که به این علاقه ام ادامه دهم وثروت عظیمی را به سمت خودم سرازیر کنم .به امید گسترش خودم .من تعهد میدهیم که تا پایان سال 1402با نتایج عالی بیام وکامنت کنم که چنین موفقیت های به دست آوردم من الان از لحاظ مالی صفر صفرم
اما خدارو شکر از لحاظ روحی و سلامتی عالیو وعالتر میشم . آرامش دارم در برابر نوسانات زندگی . من باید خودم رو بکشم بالا وگر نه من همون آدم پوچ و بدرد نخور وکم لیاقتم . کسی میشم که فقط ادای آدمای خوب رو در میاره ….وایی خدای من !!چقدر این صفت ها زننده است .وچقدر بدم میاد و رنج میبرم که اگه این صفات به من لقب داده بشه .من باید رشد کنم .باید
برای همهی شما عزیزان آرزوی موفقیت میکنم .
حنیفه ی عزیز تو باید به این تعهدت در این سایت موفق برسی .این سایت جای آدمایی که با نتایج حرف میزنند .نه فقط لق لقه زبان دارند و قشنگ مینویسند .
خدارو شکر تو وهمسرت هم جهت شدیم در راه رسیدن به آرزوها
چون وقتی دونفر بشیم قشنگتر وبهتر از قبل کار هامون رو انجام میدم و باعث میشه که سبقت های مجاز از هم دیگر بگیریم .اما نه صرف اینکه مسابقه ای در کار باشه .منظورم اینه که بیشتر انگیزه میگیریم که حرکت کنیم .
سلام به استاد نازنینم و بهترینم
ازتون بسیار بسیار سپاسگزارم که این نتایج دوستان را در سایت میگذرانین و اثرات فوق العاده ای که داره مخصوصا برای من که اول راهم و اول راه دوره ثروت و به تضادها برخورد میکنم و با شنیدن سخنان گوهر بار شما استاد عزیز ،اون نجواهای شیطان خاموش میشه و دوباره با انرژی و توکل به خدا ادامه میدهم الهی شکرت از خدا سپاسگزارم و از شما استاد عزیز
بنام خداوند وهاب و رزاق
سلام و درود خدا بر استاد عباسمنش گرانقدر ؛ مریم جان و عزیزان سایت
قسمت پایانی نتایج آقا رضا از آموزشهای استاد را مرور میکنم و خداوند را شاکرم که 40 روز لذت بردیم از نتایج و صحبت های دلنشین استاد و آقا رضا و درس ها گرفتیم ، باورها ساختیم ، آگاه شدیم و آموختیم تا بکار بگیریم در مسیر زیبایی که در آن هستیم.
برداشت من از صحبت های آخر آقای عطا روشن و توضیحات استاد اینست که ما روی هر جنبه ای از زندگی و وجودمان کار کنیم و باورهای درست برایش بسازیم قطعآ در آن جنبه رشد خواهیم کرد. حال رشد کردن ما در یک زمینه درست است که می تواند به رشد سایر جنبه های زندگی و وجودمان کمک کند اما الزامآ دلیل رشد آنها نخواهد بود.برای همین یکنفر ممکنست روابط خوبی داشته باشد ولی اعتماد به نفس بالایی نداشته باشد. یا روابط خوبی نداشته باشد ولی در خلق ثروت موفق باشد.
همانطور که هر کسی می تواند خدای خودش را داشته باشد؛ راههای رسیدن به خداوند هم بی نهایت است، لذا راه اتصال به آن نیرو و کمک گرفتن از آن نیز میتواند متفاوت با دیگران باشد. و مشخصه اصلی درست بودن مسیرمان داشتن «احساس و حال خوب» است.
وقتی که من قانون جهان را بفهمم و درک کنم؛ میتوانم از آن برای بدست آوردن سلامتی؛ کسب ثروت؛ داشتن روابط خوب؛ داشتن احساس بهتر و یا هر چیزی که در زندگیم میخواهم استفاده کنم.زیرا قانون ثابت است و من با بهره گیری از قانون میتوانم به همه اینها برسم.
وقتی که من قانون را بدانم و روی خودم کار کنم و باورهایم را در هر زمینه ای درست کنم، آنگاه سلامتی؛ ثروت؛ روابط خوب و حال خوب و …خودش سراغم میاد و من مانند آهنربا فقط آنرا دریافت میکنم و بصورت بدیهی و اتوماتیک وار به حرکت در می آیم و به آن عمل میکنم! شناخت قوانین و بهره گیری از قانون در زندگیم سبب می شود که بصورت پیوسته و دائمی اتفاق خوب از پس اتفاق خوب؛ ثروت و درآمد بیشتر از پس ثروت و درآمد بیشتر؛ سلامتی و روابط خوب از پس سلامتی و روابط خوب و لذت و شادی از پس لذت و شادی در زندگیم اتفاق بیفتد و استمرار داشته باشد و قطع نشود تا زمانیکه دارم روی خودم کار میکنم و قوانین را در زندگیم اجرا میکنم!
………………………………
مقاومت نداشتن در برابر آگاهی ها
وقتی که ما نیاز به تغییر را با پوست و استخوانمان درک کرده باشیم و مشتاق و آماده تغییر باشیم؛ آنگاه هرگز در برابر آن مقاومت نمی کنیم. در کامنت خیلی از دوستان میبینم که نوشته اند ذهنم در برابر این آگاهی مقاومت دارد و یا اصلآ بعضی چیزها را قبول ندارند!به نظرم ناشی از همین مساله است. من خودم با اینکه فعالیتم را در سایت از دوره ها آغاز کردم تا الان هرگز مقاومت ذهنی ای در برابر این آگاهی ها نداشته ام و شاید دلیل شروع من از دوره ها نیز همین ایمان و باور من نسبت به استاد باشد که خداوند را از این بابت نیز سپاسگزارم.
…………………………….
استمرار حرکت و تداوم ما در طی کردن مسیر سبب می شود که به راحتی متوجه انحرافمان از مسیر شویم و به راحتی به مسیر درست برگردیم
وقتی که من در پیمودن یک مسیر مداومت داشته باشم آنگاه با شرایط و خصوصیات و نشانه هایی که تائید می کند من در مسیر درستم تسلط و اشراف کامل خواهم داشت به همین دلیل وقتی غفلتی کنم و بخواهم از مسیر خارج شوم آنگاه سریع متوجه این تفاوت خواهم شد و میتوانم سریع فرمان ماشین زندگیم را به مسیر درست بچرخانم و مانع انحراف و دور شدنم از راه درست شوم.
………………………..
زندگی؛ یعنی حال خوب داشتن
مهمترین دستاورد من از بودن در این مسیر و عضویت در سایت، داشتن حال خوب بیشتر در زندگیم است.وقتی که «حال» آدم خوب باشه یعنی در مسیر درست است؛ یعنی در مسیر دریافت الهامات و هدایتهای خداوند است؛ یعنی با خودش، خدایش و اطرافیانش در صلح است؛ یعنی در «حال و در لحظه» زندگی کردن و اساسآ یعنی توجه به اصل و درک هدف اصلی زندگی کردن است.
…………………………..
جهان سلف سرویس است!
نعمت ها و ثروت های خداوند بی نهایت است.وقتی که من خداوند را قادر و توانمند؛ وهاب و رزاق ؛ یاری دهنده و دستگیر ؛ هدایتگر و راهنما ببینم، آنگاه هرگز تسلیم نجواهای شیطانی ذهنم نخواهم شد. و خودم را بهترین و خوشبخت ترین آفریده خداوند می دانم که هر روز خداوند منتظر بیدار شدن من است! منتظر سلام کردن من است! منتظر نظاره کردن زندگی من است! منتظر لبخند من است!منتظر کمک خواستن و راهنمایی خواستن من است!منتظر کمک کردن و تقلب رساندن به من است!منتظر لذت بردن از من است!
قدرت خداوند را نامحدود ببینم؛ نعمت های خداوند را نامحدود ببینم؛ لطف و بخشندگی اش را نامحدود ببینم؛ شور و شوق و اشتیاقش را برای هدایت و کمک به ما برای داشتن زندگی بهتر، شادی بیشتر،ثروت و درآمد بالاتر و استفاده ما از اینهمه امکاناتی که تدارک دیده را نامحدود ببینم.
جهان مانند سلف سرویس است. همه چیز برایم تدارک دیده شده.کافیست از پشت میزم بلند شوم و هر آنچکه دوست دارم و به هر میزان که می خواهم،بکشم و بردارم!
وقتی که خداوند این همه برایم تدارک دیده، وقتی که خداوند این همه غذای خوشمزه و متنوع را برایم سرو کرده با عشق، تصور کنم که چقدر لذت میبرد که من این غذاها را بچشم و لذت ببرم و تحسین و تشکر و سپاسگزاریش کنم و او هم وقتی شور و شوق و لذت مرا میبیند، شور و شوق و اشتیاقش بیشتر می شود و مرا دعوت میکند به تجربه و تست غذاهای بیشتر و لذت بردن ها و شور و شوق و شادی بیشتر! نه اینکه پشت میزم بنشیتم و فقط نظاره کنم و آب دهنم را قورت دهم که خدایا چی میشد اگه من میتوانستم آن غذا را تست کنم یا آن شیرینی را مزه کنم یا آن نوشیدنی را بنوشم و فقط خودخوری کنم و حرص بخورم و از این که نمی آیند سر میزم ناشکری کنم و احساسم را بد کنم و به زمین و زمان دشنام بفرستم و آنها را مقصر بدانم!
………………………….
اهمیت ارزش خلق کردن
ارزش خلق کردن یعنی توانایی تفاوت ایجاد کردن؛ بهبود دادن و نیازی را پاسخ دادن یا برآورده کردن.
همین اندام زیبایی که دارم؛ نتیجه خلق ارزش دوره سلامتی است. و وقتی که دیگران اندام من را می بینند و در دلشان یا کلامآ تحسین و تمجید می کنند خودش باز خلق ارزش است زیرا این خواسته و نتیجه را دیگران هم می خواهند داشته باشند و تجربه کنند لذا این خواسته آنها را به پیمودن این مسیر و داشتن چنین تجربه ای تشویق می کند.
دلیل اینکه نباید سراغ بورس و بیتکوین و ارزهای دیجیتال بروم اینست که در اینها ارزشی خلق نمی شوند. و من با ورود به آنها دارم بخودم ثابت میکنم که ارزه و توانایی ارزش خلق کردن ندارم.ارزه و توانایی پول ساختن ندارم و پولم این ارزه داره؛ این توانایی رو داره!!! به همین دلیل ممکنست افرادی در کوتاه مدت به سودهایی برسند ولی در بازده زمانی بلندمدت همگی محکوم به شکستند. حالا ممکنست خیلی ها با خودشان بگویند که من قصد حضور بلند مدت و دائمی ندارم و میخوام یه سودی بگیرم و خارج بشم. و اینگونه خودشان را توجیه و گول میزنند و از این غافلند که اینکار دقیقآ مثل قمار می ماند زیرا وقتی طعم برد و سود کردن را چشیدیم آنوقت معتاد و آلوده میشیم و تا زندگیمان را به باد ندهیم؛ طمع و حرصمان فروکش نخواهد کرد.
وقتی که من به توانائی هایم ایمان دارم میتوانم ارزش خلق کنم. و در بلند مدت موفق شوم زیرا توانائیم و ارزش خلق کردنم چیزی نیست که از بین برود مانند یاد گرفتن شنا کردن یا رانندگی کردن است .وقتی توانایی خلق ارزش داشته باشم مهم نیست که چه اتفاقی میفته در اطراف و کشور و دنیا زیرا هر کجا باشم و هر کجا بروم من رو خواهند خواست و همه از جمله پول و ثروت دنبال من خواهند دوید!
تغییرات شخصیتی در من خودش را به شکل احساس بهتر؛آرامش بیشتر؛ فکر سالم تر؛ کلام مثبت تر (با غیبت نکردن،انتقاد نکردن،محکوم نکردن…) برخورد بهتر ؛ روابط قوی تر؛ جسم سالمتر و خواب راحتتر نشان می دهد. و وقتی تغییرات شخصیتی در من تثبیت شد و ادامه دادم به کار کردن روی خودم و باورهایم آنگاه سایر خواسته هایم یکی پس از دیگری برآورده میشه و به مدار خواسته هایم میرسم.
من هدایت میشوم و خودبخود برایم اتفاق می افتد! بخودم ایراد نگیرم که چرا علایقم را نمی دانم؟!؛ چرا هیچ ایده ای ندارم؟!؛ چرا هیچ اقدامی نمی کنم؟! اقدام من همین کار کردن روی خودم و باورهایم است و این برای من در این مقطع از زندگیم بزرگترین اقدام است. وقتی باورهایم را تقویت کردم، وقتی که خودم را بیشتر شناختم آنوقت مدار من ارتقا می یابد و ایده ها و علایقم برایم واضح می شوند و به مدار خلق خواسته ها و آرزوهایم میرسم. همانگونه که به استاد گرانقدر طعنه می زدند و نصیحتش می کردند! همانطور که هیچ ایده ای برای ورود به این مسیر نداشت؛ همانطوری که آقا رضا چنین ایده و علاقه ای نداشت؛همانگونه که برادران گلمحمدی برای دیجی کالا چنین ایده ای نداشتند و همانطوری که عباس برزگر که متولد 1352 و یک مرد روستایی اهل شیراز بود و تا سوم دبستان بیشتر درس نخوانده بود توانست در 15کیلومتری شهر بوانات یکی از بزرگترین مراکز جذب توریست خارجی در ایران را ایجاد کند، به گونه ای که در کتاب ردهبندی جاذبههای توریستی ایران، رتبه خانه عباس برزگر بالاتر از تخت جمشید است؛ خانه ای که در سال پذیرای بیشتر از 6 هزار گردشگر خارجی به خصوص گردشگران اروپایی است!!! بد نیست اشاره ای به حکایت آقا عباس برزگر برای تقویت باورهایم داشته باشم.
در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس برزگر یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند.کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و دمپختک گوجه فرنگی، ماست محلی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده برزگر و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند.آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح آقای برزگر راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند.موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد؛ بنابراین شروع به کار کرد.آرام آرام ﻣﻬﻤﺎﻧﺎنش از ﻫﻔﺖ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ ﺧﺎرﺟﯽ رﺳﯿﺪ و ﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﻤﺎم ﺧﺎﻧﻪ اش 21 ﺣﻤﺎم دﯾﮕﺮ اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧد اﻻن ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻫﺰار ﮔﺮدﺷﮕﺮ را در روﺳﺘﺎ اﺳﮑﺎن ﺑﺪﻫﻢ و ﺑﺮای ﻫﺰار ﻧﻔﺮ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮاﻧﺎت اﺷﺘﻐﺎﻟﺰاﯾﯽ ﮐﻨد.
هنگام نوشتن این سطور باز کلام استاد در جلسه 5 دوره جهانبینی توحیدی در گوشم طنین انداز شد که:” ایده اش بهت گفته میشه (و خنده ای سرشار از حس آرامش و اطمینان) ؛ راهش بهت گفته میشه؛ مسیرش بهت گفته میشه؛ آدم هایی که تو رو به خواسته هات میرسونند وارد زندگیت میشن (مانند آقا عباس برزگر)؛ شرایطش بوجود میاد؛ اصــــــــلا نــــگـــــــــر ااااااان نـــــبــــــــــاش. صبر داشته باشم در کسب نتایج مالی، زیرا برای هیچ کسی یک شبه اتفاق نیفتاده. ادامه بدم و نشانه های تائید مسیرم را مانند نشانه هایی که در جلسه قبل گفتم را ببینم. بند کفشم را سفت تر کنم و مصمم تر با انگیزه تر و محکمتر و جدی تر و از همین جایی که هستم و با همین شرایط و امکاناتی که دارم (نه اینکه منتظر وقوع اتفاقاتی از بیرونم باشم) به مسیرم ادامه دهم. و همیشه خودم را با دیروز خودم مقایسه کنم (نه با دیگران) و دائمآ خودم را نسبت به دیروزم بهبود ببخشم.یا حق
………………………………
سلام به دوست عزیزم اسداله
چه اسم زیبایی داری
و چقدر خوب مینویسی
همیشه کامنت هاتو میخونم و لذت میبرم هم خوب مینویسی هم دقیق
چند باری خاستم ازت تشکر کنم فرصت نشد
ممنونم ازت دوست خوبم
اونجا که گفتی تغییر شخصیت نشونش
ارامش بیشتر احساس بهتر رفتار بهتر روابط بهتر و…
خیلی لذت بردم نمیدونم چرا تاحالا بهش دقت نکرده بودم
ممنونم ازت که بهم یاداوری کردی این موضوع مهم رو
من باید شخصیت یک فرد برنده رو در خودم بسازم اونوقت یهو به خودم میام میبینم برنده شدم
همه چیزهایی که من میخوام همین الان هستن
من باید شخصیت داشتن اونها رو در خودم بسازم با اون شخصیت میتونم اونها رو بدست بیارم
این اگاهی ها الان بدستم رسیدن
مرسی از تو دوست خوبم
سلام صالح جان عزیز
ممنونم دوست عزیز از نگاه زیبابینتون،خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده و ممنونم از اینکه کامنت های منو دنبال می کنید و نظرتون رو گفتید.با نظرتون کاملا موافقم تغییرات ظاهری ما میتونه زمینه ساز تغییرات درونی ما باشه.لایف استایل و سبک زندگی نقش مهمی در موفقیت ما دارد. حتی نحوه راه رفتن؛ نحوه نفس کشیدن و حتی نحوه لباس پوشیدن ما داره به ضمیر ناخودآگاهمان پیام میفرسته و در ما «باور» می سازد.در همین فایلهای آقا رضا دیدیم که تغییرات خودش رو با عوض کردن لباسش آغاز کرد و همه تغییرات بزرگ از همین قدمهای کوچک شروع می شوند.برایتان موفقیت و ثروت آرزومندم بنده صالح خداوند.یا حق
سلام آقا اسدالله دوست ارزشمندم کامنتت فوق العاده بود وچقدر خوب قانون را در جای جای متنت شرح داده بودی با آن دسته بندی بی نظیر وتشبیه زیبای جهان به سلف سرویس احسنت به شما خوشحالم که روز به روز در حال رشد وگسترش شخصیت درونیت هستی وچقدر لذت بخش بود داستان عباس برزگر ممنون از این همه ذوق وسلیقه ای که به خرج دادی بی نهایت ازت سپاسگزارم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید
سلام فهیمه جان عزیز
ممنونم از توجه و لطف همیشگی تون.خوشحالم که کامنتم مورد توجه و استفادتون قرار گرفته و سپاسگزارم از کامنتی که برایم گذاشتید.واقعیتش امروز برایم پر از نشانه بود و بسیار منقلب بودم و خداوند رزاق و بخشنده باز این بنده خودش را در مسیری که در حال طی کردنش هستم با نشانه هایش تائید کرد و دیدن کامنت شما و آقا صالح این حس و حال زیبا را تشدید کرد.سپاسگزارم دوست عزیز و برایتان زیبائی ها، سلامتی ها؛ خوشی ها و ثروت ها را آرزومندم.یا حق
به نام تو خدا جانم
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته جان
تمام فایل های شما پر از نکته و درس است .
حتی این نکته ای که گفتید کامنت ها این قدر مهمند که مثلشون را در هیچ کتاب موفقیتی پیدا نمیکنید ، .در واقع منم کامنت ها را نمی خوندم
اما از بس به حرف های شما باور دارم،وقتی اولین بار فرمودید کامنت ها را بخونید پر از درس است درونش، شروع کردم به خواندن و حالا ول کن نیستم از بس شیرین و جذابند.
در حد تکاملی که طی کردم براتون مینویسم ،
صبر و استقامت لازمه گرفتن نتیجه است، اشتیاق و علاقه لازمه انرژی گرفتن برای ادامه است .
عجله سم است و داشتن یا پیدا کردن پشن و عشق هدایت است .
آرامش راهنما و مشخص کننده مسیر و راه درست است .
بدون توکل و آرامش راه نامشخص و نامعلوم است.
در پناه هدایت الهی دلارام باشید.