نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 21 (به ترتیب امتیاز)

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    MehrIran گفته:
    مدت عضویت: 821 روز

    با سلام و درود سپاس فراوان به استاد عزیز و همراهان گرانقدر

    استاد من این اولین کامنتم هستش که می نویسم.

    استاد نمی دونم از کجای داستان براتون بگم من سال قبل با یکی از همراهان شما آشنا شدم و وقتی شروع به صحبت کردیم بهش گفتم من همه فایل های استاد های موفقیت رو دارم.

    و فایل های شما رو هم داشتم، وقتی با هم صحبت کردیم از نتایج خودش گفت و به من گفت همه اون فایل ها رو پاک کن و قول بده که سه ماهه فایلهای رایگانی که من میدم با تمام وجود گوش بدی.

    حالا من از خودم بگم . من 36 سالم هست و از بچگی دستم تو جیب خودم بود پدرم مغازه دار بود اما هیچ پولی بهمون نمی داد و می گفت که خودتون پول دربیارید و خودتون خرج کنید.

    از بچگی منم شروع کردم و با کمک بابام جنس میوردم و تو محلمون پهن می کردم و می فروختم.

    گذشت تا به دوره نوجوانی رسیدم و اونجا بردار بزرگم چون برقکار بود من رو به عنوان شاگرد پیش خودش می برد و منم کم کم کار و یاد گرفتم.

    یادم میاد که 20 سالم بود و من یک استاد کامل بودم.

    چون با قوانین آشنا نبودم نمی تونستم کار خودم بردارم و اعتماد به نفس من داغون بود.

    علت هاش رو نمی دونم ،شاید بخاطر خانواده مذهبی که داشتم بود و یا جایی که بزرگ شدم.در کل می دونم خودم رو قبول نداشتم که بتونم پروژه بردارم.

    تا اینکه رفتم دانشگاه و رشته برق اونجا تمام کلاس های عملی رو عملا من به بچه ها آموزش میدادم.

    بازم اونجا با این توانایی جرات اینکه خودم کار بردارم نداشتم و همش برای دیگران کار میکردم.

    بعد از فارغ التحصیلی سریع جذب یک شرکت مهندسی شدم و کارهای اتوماسیون پست رو انجام میدادیم حدود 15 ماه کار کردم.

    ولی باز چون به قانون تکامل آشنایی نداشتم از شرکت جدا شدم.

    از این به بعد رو خلاصه می کنم بعد از این کار دوباره کار برقکاری انجام دادم.

    چند ماه رفتم شاگردی تعمیر الکتروموتور کار کردم و بعد از اون هم سه سال تو کف بازار الکتریکی شیراز کار کردم.

    تا اینجا هر چی زور میزدم درآمدم اون چیزی که میخاستم نبود.

    من تو بازار برای یه بازاری کار می کردم که 20 سال تو بازار بود و تو سال 96 روزانه بالای 50 میلیون درآمد خالص داشت.

    خلاصه گفتم منم باید مغازه بزنم رفتم گشتم و یه مغازه تو یه فرعی اجاره کردم بازم چون به قوانین آشنا نبودم فک می کردم که منم می تونم به اون درآمد برسم و بعد از چند ماه ورشکست شدم.

    چنان خوردم زمین که فک نمی کردم دیگه بتونم بلند بشم.

    کلی بدهی داشتم و نمی دونستم چیکار کنم. خلاصه افسردگی من شروع شد، چنان حالم خراب بود که 6 ماه از ترس و مسخره شدن و حرف شنیدم بیرون نرفتم.

    و بدهی ایم رو داداشم کم کم داد و منم قول داده بودم براش کار کنم و شروع کردم دوباره کار برقکاری کردن اما اینبار چنان نفرتی نسبت به این کار گرفته بودم که هر روز به زور می رفتم سر کار .

    حالم بهم میخورد و کلی خسته می شدم سر کار.

    کم کم بدهیم رو صاف کردم. ولی دیگه بعد از صاف کردن بدهی گفتم من دیگه کار برق انجام نمی دم.

    فک می کردم مشکل این شغلیه که دارم چون از اول هم انتخاب خودم نبود و انتخاب داداشم بود.

    و رفتم مشاوره شغلی یادم میاد تو سال 98 کلی هزینه کردم و بعد از کلی مشاوره بهم گفتن بهترین کار برای تو برنامه نویسی هستش.

    و من هم شروع کردم به یادگیری کلی هزینه کردم و با علاقه زیاد می خوندم تا یه برنامه نویس درجه یک بشم.

    یک سال گذشت و من تنها درآمدم از ماشینی بود که با قسط و وام خریده بودم و صبح ها اسنپ کار میکردم و بعداز ظهر تا شب برنامه نویسی.

    و بعد از اون یه شرکتی پیدا کردم که به عنوان کارآموزی برم پیششون.

    خلاصه بگم تو اون شرکت فهمیدم این شغل پر از چالش هستش و از اونجا که مدیر شرکت انسان درستی بود من رو برد قسمت سئو کردن سایت. گفت به نظرم اینجا بیشتر بدردت بخوره و من 6 ماه تمام کارم سئو بود.

    یه همکاری اونجا داشتم که اونم کار سئو انجام میداد و کلی نکات سئو یادم داد.

    و بعد از اون هم تو یه شرکتی پشتیبانی سایت و سئو سایت استخدام شدم. تو سال 401 فقط تونستم 4 ماه دووم بیارم و اونجا بود که فهمیدم مشکل من کار نیست و مشکل از جای دیگه است.

    خلاصه افسرده تر از قبل برگشتم و دوباره تنها بودن

    و افسردگی شروع شد.

    کار به جایی کشید که کلی مریضی گرفته بودم و واقعا داشتم از این بلاتکلیفی کلافه میشدم و در نتیجه فک خود کشی به سرم میزد.

    یادم میاد که مشروب خورده بودم و زده بودم بیرون، با ماشین رفته بودم تو باغات قصر الدشت، ساعت یک شب بود و کسی نبود و هوا هم کلی سرد اومدم بیرون و شروع کردم با صدای بلند به زمین و زمان فحش دادن.

    چقدر اون روز حالم خراب بود من واقعا اون پس گردنی محکمی که گفتید رو خورده بودم.

    و اونجا از خداوند خواستم کمک کنه و هدایتم کنه.

    و بهش میگفتم خدا دیگه نای رفتن به جلو ندارم یا تمومش کن و یا کمک کن.

    دلم خیلی شکسته بود و واقعا داشتم درد میکشیدم از ته ته

    و نمیدونستم باید چیکار کنم و اون شب کلی گریه کردم تا صبح و نتونستم تکون بخورم.

    اومدم و برای خودم پلن هایی که می تونستم انجام بدم رو نوشتم.

    یه حسی بهم میگفت که کلاس های فنی و حرفه ایی ثبت نام کن و من فرداش رفتم ثبت نام کردم و حدود ده تا مدرک فنی حرفه ایی رو تا برج دو سال 402 گرفتم. خیلی آموزش رو دوست داشتم و خیلی هم دوست دارم آموزش بدم.

    فقط میخاستم یه قدمی بردارم. من براحتی هر شرکت تولیدی که میخاستم می تونستم برم چون تو مصاحبشون قبول می شدم.

    ولی حقوق رو اداره کار میدادن و قبول نمی کردم.

    از اینجا به بعد داستان من شروع میشه استاد.

    با یکی از همراهان شما آشنا شدم و گفت که سه ماه فایل های رایگانی که من میفرستم رو گوش بده.

    منم چون راهی نداشتم گفتم بزار گوش بدم نهایت نتیجه نمیگیرم.

    هر فایلی که میفرستاد بالای ده بار گوش میدادم.

    یادم میاد یه فایلی برام اومد در مورد ثروت بود و شما گفتین برید تعهد بدید که میخاین درآمدتون رو حداقل سه برابر و یا بیشتر کنید.

    من کارم فقط اسنپ بود و نهایت درآمدم به 5 تومن تو سال 402 نمیرسید.

    اومدم تو یه دفتر شیک اون تعهد رو نوشتم و بستم.

    اون دوستمون که از شما نتیجه گرفته بود بهم گفته بود نشونه ها کم کم میاد و باید دقیق باشی و اون نشونه ها رو برای ادامه راه داشته باشی.

    و من از طریق یکی از همکلاسیام که تو دوره فنی و حرفه ایی آشنا شده بودم هدایت شدم به یزد و برج 4 بود.

    یادم میاد وقتی رزومه می فرستادم فک نمی کردم کسی زنگ بزنه ولی دوستم گفته بود با این مهارتی که تو داری رو هوا تو رو میزنن.

    و در کمال ناباوری بالای ده شرکت بزرگ تو یزد دعوت به مصاحبه شدم.

    و رفتم برای مصاحبه ولی باز چون اعتماد به نفس لازم رو نداشتم نمی تونستم حقوق بالا درخواست بدم.

    حقوق اداره کار تو سال 402 نهایت 8 میدادن و من وقتی بعد مصاحبه بهم میگفتن حقوق در خواستی میگفتم 15 تومن.

    تا رسید به شرکت آخر که دل رو زدم به دریا گفتم من زیر 20 برام نمیصرفه

    در کمال ناباوری قبول کردن

    باورم نمیشد تقریبا سه برابر اداره کار و چهار برابر درآمد روزانه خودم.

    برگشتم شیراز اومده بودم وسایل هامو جمع کنم برم.

    پیش خودم گفتم حاجی وقتی اون شرکت 20 میده قطعا اینجا هم 20 بهت میدن و اینجا بود باز هم چون قانون تکامل رو بلد نبودم نرفتم.

    نمی دونم اشتباه کردم یا نه.

    شروع کردم تو شیراز رزومه فرستادم و دعوت به مصاحبه اکثر شرکت های بزرگ تو شیراز و بعد از مصاحبه ازم میپرسیدن حقوق چقدر مدنظرته که منم می گفتم زیر 20 نمیصرفه برام. اما اینبار دیگه کسی زنگ نزد.

    سه ماه دنبال کار گشتم و اشکال کارم رو نمی دونستم.

    فقط چون نشونه ها رو دیده بودم به فایل ها گوش میدادم.

    تا تو برج هفت گفتم این شرکت آخری میرم و دیگه بجای 20 تومن میگم ده تومن. هدفم این بود فقط کار کنم. اوکی دادن و شروع بکار کردم تو روز مصاحبه به مدیر گفته بودم من فقط در صورتی میام که سه ماهه قرارداد ببندی و شما کار من رو ببینی و من کار شما رو، اوکی بودیم ادامه میدیم.

    اونم قبول کرد کارم اینقدر خوب بود که همون ماه اول دو تومن رو حقوق من گذاشت.اینجا بگم که کارم مشاوره فنی برای فروش سیستم حفاظتی بود.

    و اون سه ماه گذشت و من کلی از این شرکت یاد گرفته بودم و چون خودم دوست داشتم این کار رو برای خودم انجام بدم گفتم اینبار به صورت سیار تو آشناها فروش و نصب دوربین رو شروع می کنم و اگه کارم گرفت دفتر میزنم.

    و بعد از سه ماهه تصمیم گرفتم که کار خودم رو شروع کنم.

    نتایج باور نکردنی بود و تو همون استوری اول که در مورد کارم نوشتم تونستم سه تا پک دوربین و نصب قرار داد ببندم.

    من تو برج 9 رفتم و یک اتاق از شرکتی که مال دوستم بود رو بردارم.

    دوستم میخاست یه اتاق که استفاده نداشت اجاره بده و اونجا بهم گفت تو بیا و آدرس دفتر من رو بزن اگه کسی زنگ زد و میخاستی قرار داد ببندی من اتاق در اختیارت قرار میدم.

    باورم نمیشد بدون ریالی هزینه این پیشنهاد شد.

    تا اینکه تو برج ده یکی از دوستام رنگ زد و گفت اگه بیکاری بیا سیرجان و منم از شرایط کار ازش پرسیدم.

    قبول کردم که مصاحبه برم دفتر اون شرکت تو شهرمون بود.

    وقتی مصاحبه ازم گرفته شده بود شرکت بهم پیشنهاد سرپرستی داد و من همون جا میخکوب شدم.

    و خودشون بهم گفتن بابت 23 روز کار بهت 25 حقوق میدیم من کلا هنگ کرده بودم.

    چون نمی تونستم حرف بزنم مهندس فک کرد که دارم در مورد حقوق فک می کنم.

    بهم گفت مهندس حقوق مدنظر خودتون چقدره؟

    یه لحظه به خودم اومدم و آروم نفس عمیق کشیدم.

    من تا اون لحظه عمرم حقوقم اصلا به دوبرابر حقوق اداره کار نرسیده بود و اینجا بهم حقوق 4 برابری داده بودن

    سریع یه نفس عمیق گرفتم گفتم مهندس زیر 40 تومن نمیصرفه. نمیدونم چجور این حرف اومد جرات گفتنشو نداشتم و وقتی این حرف رو زدم سریع پشیمون شدم،گفتم خراب کردم الان قبول نمیکنه.

    من که آرزوم بود 25 حقوق بگیرم اونم چه شرایطی

    سمت سرپرستی با خوابگاه مهندسی و 23 روز تماما خرج با شرکت ، ماشین در اختیار و آپشن های دیگه

    که مدیر شرکت گفت 35 آخرش ولی به شرطی که سه ماه حقوق 28 بگیری اگه کارت خوب بود 35 میدم.

    من دیگه حرفی نزدم. باورم نمیشد. و الان با سمت مدیریتی سر کار هستم.

    استاد الان دارم تعهدی که دادم رو میخونم که 7 برابر اون شد.

    استاد من تاره اول کار هستم و حرف هاتون رو اگه کسی با تمام وجود قبول کنه مطمئنا نتیجه میگیره.

    من اینقدر کارم رو دوست دارم که تاره فهمیدم من ساخته شدم برای کار مدیریتی و رهبری تیم.

    و اینقدر حس خوبی دارم و از شما استاد و همچنین همراه خوبم تشکر می کنم.

    استاد من مطمینم این تاره شروع کار هستش و خودم خیلی دوست دارم که مدار و فرکانسم بالا بیاد و بتونم به صورت تصویری فایل بفرستم.

    بزودی دوره اعتماد به نفستون رو خریداری می کنم.

    وقتی من از روزشمارتحول زندگی من اینقدر نتیجه گرفتم بدون تردید اون دوره ها من رو بسیار شکوفا می کنه.

    این اولین کامنت من بود که تو سایت گذاشتم و ایمان دارم که اتفاق های بزرگتری در راه هستش و بیشتر خواهم نوشت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      ماهان بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1412 روز

      رفیق عزیزم اقا مهران دوست داشتنی ممنون واسه کامنت خفنت . چقدر جالب بود واسم این مسیری که طی کردین تا برسین به جایگاهی که واقعا دوستش دارین . این عملگرا بودنت خیلی قابل تحسینه حالا درسته باور های اشتباه هم اونموقع داشتین ولی همین که اقا عمل میکردین به ایده ها خودش عالیه نمیشستین غصه بخورین رفتین از برق یهو برنامه نویسی بعدشم که مدیریت … از خدا واستون بهترین پول و بهترین موقعیتی که هست رو به همراه دل شاد ارزو میکنم. این تو دل کار رفتن خیلی ویژگی خوبیه که شما الگویی شدین واسه من ! اتفاقا استاد راحب مطالعه کامنتا توی این فایل گفت اصن فکرشو نمیکردم انقدر کامنتتون خوب باشه و بهم کمک کنه ! در پناه الله یکتا شاد باشین و همینطور موشکی برین جلو ایشالا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محدثه جوون گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    سلام به همه خانواده عباس منشی و درود به استاد و مریم جان عزیز.بچه ها میخوام بگم واقعا توی زندگی هممون معجزه رخ میده ولی ذهن برامون عادی جلوه میده و کوچیکش میکنه باور کنین تمام اتفاقات خوب زندگی معجزه از سمت خداوند یکتا هست.من دیروز توی گلوم احساس درد داشتم و یه جورایی خبر از یه گلو درد بدجور و تب و لرز این چیزا بود .یعنی خلط هم داشتم یه مقدار که نشون داد گلوم چرکی شده دیروز به خدا گفتم من نمیدونم ولی میخوام کمکم کنی که خوب بشم نمیدونم از چه طریق از طریق دکتر از خوردن ماده غذایی .حتی الانم که دارم متن مینویسم ذهنم میگه باید خوب میشدی چون دیشب سوپ خوردی دمنوش خوردی استراحت کردی ولی من بهش میگم ذهن جان من ساکت باش چون چرک گلو با این چیزا خوب نمیشه یا قرص یا آمپول .قرص چرک خشک کن باید استفاده بشه حتما یا اگه خیلی حاد باشه آمپول.خلاصه امروز که پسرم رو بردم مهد وقع برگشت یه حسی بهم گفت برو خونه مامانت صبونه رو بخور بعدش برو خونه خودت ناهار درست کن.منم گفتم باش میرم خونه مامانم صبونه میزنم جاتون خالی تخم مرغ محلی از مرغای مامانم گذاشتم آب پز بشه که بخورم در همین حین بابا جونم گفت من که صبونه میخوام نون باسبزی و سیر بخورم بد من که نشستم سر سفره تا تخم مرغ بپزه بابا جونم مشغول خوردن شد بعد یه حسی بهم گفت سیر بخور منم گفتم چشم ریز کردم کنار تخم مرغ با نون بربری خوردم آخ که چقدر مزه داد کنار مامان و بابای عزیزم و داشتم از قانون براشون صحبت میکروم چون بابام زمینه شنیدن داره خودش ویس گوش میده از اساتید مختلف.خلاصه خوردم و دیدم ظهر شد یکم کمک مامانم کردم بعدش اومدم خونه خودم اصلا دیگه التهابی توی گلوم احساس نکردم یکم بی‌حالی هنوز با آبریزش دارم ولی مهم گلومه که خوب شد خداوند منو هدایت کرد به خوردن سیر تا بدنم خودش خوب کنه میکروب ها رو از بین ببره بدون قرص بدون دکتر بدون عذاب بدون افتادن توی رخت و خواب.خدایا من ازت تشکر میکنم مهربونم که آنقدر خوبی .من بازم تجربه این مدل تجربه ها دارم که حالم بد شده از خدا کمک خواستم حتی همسرم رفته برای من قرصهم گرفته نخوردم گفتم خدایا تو بگو چکار کنم که فردا صبحش به طرز معجزه آسایی بعد یه دوش ساده خوب شدم .خدایا کمک کن همه آدم ها رو که پیدات کنن تو خیلی عظیمی تو خیلی بزرگی کمک کن که با تو خوش بخت بشیم خدایا من با تو خوش بختم بدون رحمت و لطفت خار و ذلیل.

    امیدوارم تجربه مفید بوده باشه برای دوستان عزیزم.همتون به خداوند بزرگ می‌سپارم.خداوند یار و نگهدار هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    بنام خدا

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام برخانوم شایسته وآقا رضا عزیز

    سلام بر هم فرکانسی های عزیزم

    خب بریم سر اصل داستان واین فایل بسیار زیبا

    بیس خیلی از افراد بیسشون درست نیست

    بحث بحث ثروت یک جانبه نیست

    بحث بحث ثروت همه جانبه است

    من باید ویژگی درونی خودم رو درست کنم وباورهای درست داشته باشم اونوقته که پول میاد

    پول به شخصیتمون پروبال میده

    حالا شخصیت هرچی باشه همون بولد میشه

    رضای عزیز چقدر زیبا توضیح میدی

    وازاینکه اکثر اوقات دراحساس خوبی

    هستی یعنی محرکه

    قانون جهان رو یادبگیریم

    در همه جاهایی زندگی میشه استفاده کرد

    سلامتی،ثروت،روابط،آرامش….

    الله اکبر چه داستان زیبای درمورد فرزندتون گفتین خداهمتون رو حفظ کنه

    چقدر زیباست الهی قربونش برم

    خدایا شکرت ازاین همه آگاهی

    چقدر لذت بردم

    چقدر قانون رو زیبا اجرا میکنید

    نوش جانتون نوش جانتون این همه شادی وسلامتی

    استاد عزیزم با تمام وجودم ازتون تشکر میکنم

    استاد چقدر عاشقانه برای کارتون زحمت میکشین وازاین کارتون لذت میبرید

    فقط به تنهایی همین چند قسمت نتایج دوستان ازآموزهای استاد میتونست یک دوره بسیار گران قیمت باشه اما شما به رایگان در اختیار ما گذاشتین الهی همیشه در اوج آرامش باشید

    اولین قدم شروع باور کردن صحبتها

    دومین قدم شروع کنترل احساس

    سومین قدم ازجایی که میتونست تغییر کنه

    غیبت نکردن

    لباس بهتر

    مرتب کردن کارها

    نقد کار کردن و….

    وسپس باتوجه به اون ایمان وتعهد

    خداوند ایده های بزرگتر را بهش داد

    وقدم به قدم به این حد از نتیجه رسید

    بهبود دادن شخصیت نتایج را تغییر میدهد

    بله مثل نور خورشید

    حالا یکی اگه خودش خواسته زیر سایه واسته نمیتونه از خدا ایراد بگیره که

    قدم گذاشتن روی ترسها ترسها ترسها

    باید رفت در دل بازی

    اول باید شخصیت کلی تغییر کند

    واگر ارزش خلق کنیم نتایج مالی هم رقم میخورد

    چقدر احساسی شدم از مثالهایی که زدین

    به خصوص اون مرد شیرازی که قبلا شنیده بودم وکلی تحسینش کردم

    من آرمین اصغری باید یک دانشجو موفق نامبروان استاد عباس منش بشم

    اول باید در کار موردعلاقمون ارزش خلق کنیم

    وبعدش پول خودش میاد

    بهبود مستمر شخصیت

    ورودی مناسب خروجی مناسب خواهد داشت

    به اندازه که ارزش خلق کنیم برای جامعه

    مهارت ساختن وروز به روز بهتر شدمون

    وادامه دادن مسیر

    نتایج مون رقم میخوره

    کمال تشکر رو دارم از استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیزم

    وآقا رضاگل که با توضیحات زیباشون باعث شدن که کلی این پیج ومهره ها تعهدمون رو سفتر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    نرگس سبزعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    لاحول ولا قوت الا بالله العلی العظیم

    سلام به استاد عزیز ، مریم خانم و تمامی دوستانم

    واقعا که هیچ پاداشی لذت بخش تر از خدا شناسی وخود شانسی در طول مسیر تکامل هر کدام از ما نیست آقا رضا به خوبی این لحظه رو حس کردن که اگه صدها ملک و میلیارها تومن پول توی حساب بانکیشون باشه به اندازه لذتی که در هر لحظه از زندگیشون بعد تغییرات بزرگی که کردن نیست .

    این وعده خداوند است که وقتی متعهد باشی و با هر سختی که برات پیش میاد درجا نزنی به اوج سعادت وخوشبختی میرسی که در هر لحظه از زندگیت حال دلت خوبه با گوشت و پوست و استخوانت میتوانی طعم خوشبختی رو در هر زمینه ای بچشی خدا رو هزاران مرتبه شکر که این لحظات برای آقا رضا تجربه شده و قطعا که برای همه ما به شرط قانون مند بودن شدنیه .

    به قدری باید باورمون قوی ونهادینه کنیم که به قول ایشون هر وقت هم حسای بد به طور مقطعی سراغمون اومدن سریع و آگاهانه دوباره به مدار اصلی برگردیم یعنی همیشه یادمون باشه احساس خوب = اتفاقات خوب .

    ای جاااانم وقتی که گفتن دارن واقعا زززززززنددددگیییییییییییی میکنن ( یعنی زندگی ها ) با اون لبخند معنی دار که نشان از نهایت خوشبختی هست که دارن تجربه میکنن خدارو صدهزار مرتبه شکر و این پاداش بنده متعهد و درستکار خداوند است که از سختی ها خسته و نا امید نشد ایمان خودش در عمل به درستی نشان داد ( قرضی کار نکردن ، وام نگرفتن ، جمع کردن مغازه ، توکل و باور به انرژی منبع و ….) .

    خداوند سنگ تمام میگذارد برای بنده متعهد و قدرشناسش همینطور که هدیه ارزشمندی مثل آیدا خانم به آقا رضا و خانوادشون داد واقعا غبطه خوردم به این درجه ای از درک قانون که آقا رضا رسیدن فقط میگم هزاران آفرین به وجود چنین انسانهایی .

    استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم که وقت میزارین و نکات تکمیلی و ارزشمند را به ما گوشزد میکنین یاد ما انداختین که چقدر خودمون با اهمیت و ارزشمند هستیم این خود ما هستیم که در ابتدا خواستیم عوض بشیم و بعد با تغییر باور هامون با تغییر شخصیتمون جهان برای ما عوض میشه .

    عدالت خدا برای تمام موجودات یکسانه حالا به اندازه ای که ظرفمون بزرگ میکنیم و تغییر در باورها و عادت هامون ایجاد میشه به خواسته هامون میرسیم و عالی تر از این که نهایتی برای این خوشبختی و حال خوب نیست هر چه بیشتر غرق لذت بشیم لذت بیشتری در انتظارمونه چرا که جهان رو به تکامل و پیشرفته خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای این قانون فوق العاده .

    خدایا برای وجود انسانهای ارزشمندی که جهان را جای بهتری برای زندگی کردن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    خدایا برای اجابت من و تمام دوستانم که متعهد هستیم روزی فایل موفقیت خودمون به اشتراک بگذاریم و باور داریم که ما میتوانیم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم .

    خدایا ما به هر خیری که از تو برسد محتاجیم نشانه هایت را برای تک تک ما بفرست و همگی مارا به مسیر نعمت و فراوانی در همه جنبه های زندگیمان هدایت کن . سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    در پناه رب شااااااد و عاااااالی باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مسعود گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    سلامی چو بوی خوش آشنایی

    بدان مردم دیده روشنایی

    سلام به آقا رضای عزیز ، استاد ارزش آفرین و خانم شایسته محترم و تمام دوستان هم فرکانس

    آقا رضا من چندین بار این فایلهای مربوط به شمارو دیدم و دقیقا حال حاضر خودم رو در گذشته شما میبینم ، بارها گریم گرفت ، وای چقدر زیبا بود داستان زندگی شما. احسنت به این ایمان و اعمال صالح شما.

    به قول خود استاد من نتایج ایشون رو میدیدم ولی بدلیل موفقیت های زیاد استاد و ذهن فقیرمن ، مقاومت زیادی داشتم ولی داستان شما الهام بخش شروع دوباره من برای بود.

    با دیدن فایلهای شما متعهد شدم که بدهی های خودم رو بدم و فقط طی چند روز تونستم دوفقره از چکهای برگشتیم رو پاس کنم ، الله اکبر باورم نمیشه اینقدر زود خداوند اجابت کرد.

    از ایده تکه تکه کردم دارم استفاده میکنم.

    به لطف خدا تونستم قدم اول رو خریداری کنم. واقعا حالت تعجب من تمومی نداره از معجزات زندگیم در این مدت کم والبته که مدام معجزات زندگیم در گذشته رو هم دارم مرور میکنم و حتی بابت معجزات سالهای گذشته هم خداروسپاسگذارم.

    به قول استاد کتک خور ملسی داشتم . من بالای پنج ساله استاد رو میشناسم و یکساله که عضو سایت شدم .

    سال 1400 تونستم بخشی از بدهی هام رو بدم ولی بدلیل کار نکردن روی خودم و نجواهای شیطان دوباره شرایط مالیم بهم ریخت.

    چندماهه مجددا مشغول گوش دادن فایلهای هدیه استاد هستم و انصافا پیشرفتهای خوبی در زمینه فردی داشتم، به خدانزدیکتر شدم ، خیلی کمتر عصبی میشم ، از کسی انتظار ندارم و دیگه نمیگم چرا دولت چرا کشور چرا پدرم و از کسی سعی میکنم ناراحت نشم.

    خیلی خیلی خیلی تلاش میکنم دروغ نگم که البته این کار تکامل نیاز داره.

    کلا یک شخصیت دیگه شدم ، من هم مثل گذشته شما مورد تمسخر اطرافیانم قرار میگیرم میگن مشق مینویسی و دیگه تمام حرفات شده حرفهای استاد و خودت رو گم کردی و حتی مثل استاد اطرافیانم میگن توکه اینقدر خدا خدا میگی پس پولت کجاست ولی من کتکهام رو خوردم ودیگه برام مهم نیست چه اتفاقاتی پیرامونم میفته.

    خیلی از دوستانم من رو ترک کردن و خیلی اشخاص فوق العاده وارد زندگیم شدن . آدمهای خوب در زندگیم موج میزنند ، حتی مسافرهایی که دارم اکثرا هم فرکانس من هستند و هرلحظه یاد اون آیه میفتم که شما و استاد بارها و بارها بهش اشاره کردین «ای محمد ما مردم رو دور تو جمع کردیم».

    آدمی که طی چند سال از هرکسی پول گرفته بود و نتونسته بود پس بده و یک دروغگو ، بدحساب و بدقول میشناختن الان شده امین مردم «الله اکبر».

    هروقت به این موضوع فکر میکنم گریم میگیره .

    به قول استاد که در یکی از لایوها صحبت میکرد درمورد کیفیت کفش در گذشتش و مقایسه اون با شرایط الانشون ، من هم مدام شکرگذار این موضوع هستم.

    یکی از همون فرستاده های الهی به من گفت که فایلهای نتایج دوستان رو حتما نگاه کن و البته ذکر کرد قسمتهایی که استاد لباس قرمز تنشونه خیلی برای حال الانت خوبه و منظورش قسمت هفت به بعد بود.

    جالبه که من هم مثل شما فکر میکردم اینکه سپاسگذاری کنم یا بنویسم یا دروغ نگم ، غر نزنم ، هر فیلمی نگاه نکنم‌ ، تو شبکه های اجتماعی نچرخم که کار خاصی نیست. نتیجه اینه که خونه و ماشین بخری.

    به کمک‌ آموزش های استاد و همین چند درصد عمل اتفاقات شگفت انگیزی برام افتاده.

    به لطف خدای بزرگ از سال 88 همسری دارم که در تمام شرایط کنار من بوده ولی از 93 به بعد من شرمندش شده بودم و درحال حاضر میتونم بخشی از نیازهاش رو تامین کنم که هرروز داره بهتر و‌ بهتر میشه و رابطه عاشقانه و رویایی با همسر و دخترم دارم که این مورد هم زبانزد بقیه شده ، باز هم از خداوند سپاسگذارم.

    شاید باورتون نشه که دختر شش سالم درکنار من صحبتهای استاد رو تماشا میکنه و خیلی اوقات حرفهایی میزنه در مورد خداوند و خیلی مسائل که من رو هدایت میکنه.

    من الان دنبال علاقم هستم ولی بدلیل بدهی های قبلی و مخارج زندگی همون طوریکه استاد گفتند ورودی خودت رو صفر نکن ، در تاکسی اینترنتی کار میکنم و مدام به فایلهای شما گوش میکنم و خداروشاکرم که دارم روی خودم کار میکنم و بزودی تمام تمرکزم رو میزارم روی علاقم. حتی در همین کار هم با ساعت کمتر درآمدم خیلی بیشتر شده …..

    درانتها از رب عالمیان متشکرم که من رو به این مسیر و به این جمع از انسانهای فوق العاده هدایت کرد.

    درپناه رب

    از شما ممنون بابت فایلهای زیباتون و از استاد عزیز سپاسگذارم بابت این سایت پراز آگاهی و خانم شایسته عزیز هم سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3797 روز

    روز شماره 8 از زندگی جدید من

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس‌منش عزیزم، بانو شایسته و همه دوستان گرامی

    امروز داشتم به این فکر می‌کردم که چقدر توی زندگی خودم در استمرار نداشتن، استمرار داشتم! یعنی تنها چیزی که خیلی خوب و با استمرار انجامش دادم، این بوده که به اهداف و کارهایی که باید می کردم، پایبند نبودم. یعنی در برهه هایی از زندگی تصمیمات لحظه ای گرفتما، اما خب، هیچ‌کدوم رو اون‌قدر درونش جدی نبودم که تا ابد ادامه بدم. بعد داشتم فکر می کردم علت موفقیت استاد عباس‌منش، دقیقا همین استمرارشون بوده. همین که یک انسان تصمیم بگیره یک کاری رو انجام بده، و مستمرا اون کارو ادامه بده و تحت هیچ شرایطی ازش کوتاه نیاد، همین در دراز مدت بسیار نتایج رو بیشتر می‌کنه. چیزی که استاد عطار روشن هم به خوبی اون رو رعایت کردن. وقتی که تصمیم گرفتن تغییراتی رو درون خودشون ایجاد کنن، با همه وجود این تغییرات رو بهش پایبند موندن و خدا هم به خاطر همین پایبندی، پاداش هاش رو داد. البته که خداوند همیشه در حال دادن نعمت ها و برکات به ماست، مساله اینجاست که ما در مدار دریافتش نیستیم. وقتی تصمیم می‌گیریم که روی خودمون کار کنیم و با تغییر شخصیت، در مسیر درست حرکت کنیم، اون وقته که در مداری قرار میگیریم که به هر چیزی که بخوایم می‌رسیم.

    یکی از تغییرات شخصیتی که من باید انجامش می‌دادم، نظم در انجام کار خودم بود. همیشه کارام رو بدون پیوستگی و عدم رعایت استمرار انجام میدادم و همین باعث میشد نتایجم مستمر نباشه! اما بهم الهام شد یه دوره 31 روزه رو بنویسم که در اون دوره مستمر تولید محتوا کنم و روی سایتم قرار بدم. امروز روز 21 امش بود که تموم شد. در مورد معجزات همین مدت کوتاه در کامنت‌ّهای قبلی نوشتم، اما همینقدر بگم که وقتی این دوره رو شروع کردم تا الان خیلی اتفاقات خوب افتاده. البته این اولشه. نتایج در جهان هستی به قول استاد به صورت لگاریتمی ایجاد میشه، نه خطی! یعنی هرچی که بگذره (اگه استمرار داشته باشی) نتایج بزرگ و بزرگتر میشه. این همون اتفاقیه که برای استاد رخ داده. بعد از پایان این 31 روز، یه دوره جدید رو باز برای تولید محتوای خودم ایجاد می‌کنم که این مسیر ادامه پیدا کنه.

    اما در راستای همون تغییر شخصیت، امروز یک تصمیم بزرگ دیگه هم گرفتم. همون‌طور که استاد عطار روشن تصمیم گرفتن یه عادت نامناسب که حالت اعتیادگونه براشون داشت رو ترک کنن، منم میخوام عادت بد خودم که همین شرایط رو داره بزارم کنار. و از مواهب دور بودن از این عادت استفاده کنم. بهرحال به قول استاد ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است! و من میخوام این کار رو قربانی کنم. قربانی رسیدن به اهداف مقدس. و به قول استاد عطار روشن می‌خوام خودمو به خدا ثابت کنم. می‌خوام به خدا نشون بدم که ثابت قدم هستم. هر بار توی زندگیم سعی کردم این کارو کنار بذارم نتونستم. اما این بار دیگه خیلی جدی میخوام بذارمش کنار و به خدا ثابت کنم که این مسعود با مسعود قبلی فرق داره. من اومدم بها بدم و برای رسیدن به هدفم ثبات قدممو به لطف و یاری خدا نشون خواهم داد. امروز 9 خرداد 1402 من این عمل رو ترک می کنم تا به خدا بگم که اومدم واقعا تغییر کنم و در اثر این تغییر، شخصیتم رو هم میخوام تغییر بدم. از خودش میخوام توی این مسیر دستم رو بگیره.

    از خدای مهربانم، استاد گرانقدرم و همه شما عزیزان سپاسگزاری می‌کنم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.

    خدانگهدار

    1402/3/10

    2:12

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    سجاد مصطفایی گفته:
    مدت عضویت: 984 روز

    به نام خداوند خالق و عادل که هر آنچه داریم از آن اوست

    سلام میکنم به شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    این کامنت رو دارم به این خاطر مینویسم که یه رد پا برای خودم بذارم

    یادمه اولین باری که این نتایج دوستان رو دیده میدیدم:هیچی نداشتم و بیکار بودم و یه دانشجویی بودم که علاقه ای هم به رشته اش نداشت و فقط

    داشت روزمرگیشو میگذروند و فقط

    توی ذهنش میچرخید که چطور میتونم زندگیم رو بهتر کنم .

    اون موقع که دیدم اقا رضا این همه نتیجه گرفته خیلی خوش حال شدم و یه تعهدی دادم میشه گفت تا الان تا حدودی بهش عمل کردم

    من شروع کرده بودم به نگاه کردن فایل های مصاحبه با استاد عباس منش و سفر به دور آمریکا و اکثر روز ها میزدم روی دکمه مرا به سمت نشانه ام هدایت کن و فایل هارو میدیدم

    زمانی که یه ماه از آشنایی ام با استاد عباس منش گذاشت به خاطر اینکه سعی کرده بودم حالم رو بهتر کنم دقیقا بعد یه ماه از اشنایی با استاد رفتم سرکار و شروع به کار کردم توی این مسیر منی که هیچی نداشتم

    اولین دوره عزت نفس خودم رو بعد از یه ماه کار کردن خریدم و تا جلسه پنجم پیش رفتم و اعتماد به نفس تا حدی فوق العاده ای پیش رفت و بعدش هدایت شدم به سمت قانون سلامتی چون اضافه وزنی که داشتم اجازه تمرکز بهم نمیداد و تا الان که به 70 درصد مطالب دوره قانون سلامتی عمل کردم به وزن ایده ال رسیدم و خیلی راضیم اما باید خیلی بیشتر کار کنم

    و جدی تر بگیرم آموزش هارو

    وقتی هم که به یه بدن فوق العاده رسیدم از خداوند درخواست های مالی کردم و بلا فاصله راهنمایی شدم به سمت دوره کشف قوانین و الان یه ماه دارم روی اون کار میکنم

    یه حقیقتی که وجود داره من هر روز 1 تا 2 ساعت وقت گذاشتم و میذارم روی یا فایل های رایگان یا دوره های آموزشی اما اما اما من اینستا هم روی گوشیم نصب داشتم تلگرام و واتس اپ و یوتیوب که چقدر بیشتر از تایم آموزشم توجهم روی اونها بود اما الان تقریبا 3 تا 4 روز میشه که اصلا نمیدونم چی شد فقط تصمیم گرفتم که پاکشون کنم و یه چیزی درونم میگفت برو نتایج دوستان رو ببین و فقط هم مال اقا رضا رو مشاهده کن و منم اومدم اینجا نکته جالبی از اقا رضا یاد گرفتم اینه که من باید مثل اقا رضا یا حتی خیلی بیشتر از اقا رضا زمان بزارم و کانون توجه ام رو بذارم روی سایت و اصلا سمت اینستا و یوتیوب اینا نرم .

    تصمیمی که گرفتم از دیدن نتایج اقا رضا اینه که روزی 7 تا 8 ساعت یا اینکه هر وقت کاری نداشتم بشینم پای فایل ها و کانون توجه ام برو بذارم روی مثبت ها جالبیش اینه من الان سه روزه دارم این کارو انجام میدم و امروز بعد از 3 روز یه پیشنهاد کاری بهتر بهم شد تازه هنوز سه روز گذشته که دارم ذهنمو کنترل میکنم اگر این 3 روز بشه سه ماه چی میشه اگر این 3 ماه بشه 3 سال یا 30 سال یا تا اخر عمر چی میشه

    حالا که قانون اینه اگر به چیز های خوب توجه کنی اتفاقی خوب داخل زندگیت رخ میده این از نادانی و جهل منه که بخوام برگردم به شیوه قبلی اشتباهی که در قانون سلامتی انجام دادم و الان دارم سعی میکنم برگردم به مسیر قبلی و گسیر درست

    کاری که میخوام بکنم اینه

    1‌.هر وقت تایم آزاد پیدا کردم بیام فقط و فقط داخل سایت

    2.بند کفشم رو محکم کنم و برم دنبال خواسته هام و از کوچیک ترین قدم ها شروع کنم

    3.هر روز یه تایمی رو با تمرکز بالا بذارم روی محصول کشف قوانین و 6 ماه روش کار کنم

    4.افراد منفی زندگیمو حذف کنم که تقریبا میشه گفت تا 90 درصد این کارو انجام دادم تا الان

    5.باور کنم و در کنارش عمل کنم

    ضمن من الان دارم سرکار میرم از دانشگاهم انصراف دادم یه زبان برنامه نویسی C# رو تا حدود 90 درصد یاد گرفتم و علاقم رو پیدا کردم که یه برنامه نویس حرفه در مبحث نرم افزار وب سایت و اپلیکیشن بشم

    در کنارش دارم فروشندگی میکنم تا یه ورودی مالی داشته باشم تا زمانی که مهارتم رو کامل یاد گرفتم بتونم از فروشندگیم بیام بیرون و از مهارت برنامه نویسیم در آمد کسب کنم

    استاد جان ببخشید که من نتوستم کامل به دوره قانون سلامتی عمل کنم در حالی آموزشهای شما بسیار کامل و بدون نقصه اما سعی رو میذارم برای انجام صد درصدیش عاشقتم استاد جان.

    امیدوارم رفیق عزیزم تویی که این کامنت رو تا انتها خوندی برات مفید واقع شده باشم عاشق همتونم

    برای همتون جیب پر پول لبی خندان و سلامتی و خوشبتی رو هم برای این دنیا و هم برای دنیای پس از مرگ آرزومندم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    رضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    بنام خدای عشق و زیبایی ها

    سلام و عشق خدمت استاد عزیزم، خانم شایسته نازنین و همسفران عزیزم

    خدایاسپاسگذارم که مرا در مدار شنیدن این آگاهی ها قرار داد و از استاد عزیزم تشکر میکنم یک فایل کاملا بی نظیر برای ما آماده کرد و امیدوارم درس بزرگی از این فایل بگیرم و در زنده گی ام اجرایی اش کنم و به هر طریقی کنترول ذهن در برابر نجواهای شیطن داشته باشم ….

    کلی تحسین میکنم آقا رضا و نتایج که گرفته و همچنان ارزش که در زنده گی اش خلق کرد ودتغیرات که در خودش ایجاد کرد که باعث شد این نتایج بیاد در قدم اول ما نیاز به تعهد و ایمان داریم بعد که در مسیر حرکت میکنیم هر نوع نوسانات و ناملایمات که در جریان مسیر برای ما ایجاد میشود ما بتوانیم در اون شرایط ذهن خود را کنترول کنیم و برگردیم در مسیر ….

    استاد چیقدر آموزش هاتون خالصه وقتی روی فایل هاتون به گوش دادن میشینیم اینگار گذر زمان را متوجه نمیشویم ولی تنها گوش دادن تغیرات خاص ایجاد نمی‌کند منظورم این است که گوش دادن خیلی عالی است ولی ما با دریافت آگاهی های که از فایلا داریم بتونیم در عمل در شخصیت خود اجرایی اش کنیم وهعی دنبال چرا های باشیم که بتونه امروز مان را نسبت به دیروز بهتر کند و شخصیت و رفتار و عملکرد های امروز ما متفاوت تر از روز قبل ما بشه بنظر من اون موقع است که ما در حال خلق کردن ارزشها و مهارت ها در وجود مان هستیم …

    کل داستان تغیرات بنیادین درون ما است اگر درونا آگاهتر شدیم و از درون رشد کردیم اون موقع خیلی برای مسایل مالی و مشکلات که سر راه ما ایجاد میشود حرص نمیخوریم کسی که به بلوغ درونی میرسد همچون مسایل ها پیش پا افتاده است …..

    همه ما می‌دانیم که چیقدر باور های مخرب و شرک آلود در وجود مون هست که نمیگذارد ما را رشد بدهد تا اینکه اصلاحش نکنیم

    تجربه دیشب خود را بگم که یه تایم ناخودآگاه احساسم بدتر شد هعی دنبال چرا های بودم و از خودم میپرسیدم که باعث این احساس بدم شده بود سوال زیادی از خودم پرسیدم ولی در نهایت کشف کردم وقتی اومدم یکم در مورد اون ترمز که در وجود من بود نوشتم و دیدم که هعی احساسم بهتر بهتر میشود با خود گفتم که پیداش کردم وقت این است که باید حمله اش کنم سریع ظبط موبایلم را فعال کردم در مورد اون ترمز از جنبه های مثبت و دیگری صحبت کردم و گرفتم حدود یه ساعت با هدفون با ویس خودم گوش دادم خداروشکر احساسم نورمال نورمال شد ….

    به شدت در حال کار کردن روی خودم هستم که بتونم دونه دونه باورهای مخربم را کشف کنم و بجای آن باور درست بسازم به همین شیوه ادامه بدم تا از درون زیبا و زیباتر بشم …

    همه چی ارزش خلق کردن است وقتی تو اونقدر آگاه و مهارت داری که یک ارزش را خلق میکنی دیگر نگران این نیستی که چطور من دنبال پول بدوم اون موقع قلبت چنان آرام است که پول دنبال تو میاد این جمله را از تمام انسان های موفق و انسان های که از درون به بلوغ رسیدن و ارزش خلق کردن بارها میگن که پول برای ما کار میکند مثل استاد عزیزم و کارهای که انجام داده آدم خیلی به فکر فرو میبرن که چی باعث میشه استاد عباس منش نه اسرار برای خرید محصولات خود دارند ونه هم تبلیغاتی در کار است بازم سایت شانه میبینیم نامبر وان در جهان است در حالیکه 99 درصد افراد با تبلیغات و فلان فلان کار شان ادامه میدن ولی رضایت هم ندارند اینا کلی درس دارند برای ما و من براحتی از این نگذرم و باید خیلی در این مورد فکر کنم به درک بالا برسم ….

    همه تان به دستان خدای عشق و ثروت و قدرت می‌سپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1549 روز

    سلام عرض می کنم خدمت استاد عزیزم و همچنین خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان گل

    چقدر آگاهی های نابی تو این فایل بهم داده شد، قبل از دیدن فایل دیدگاه رضای عزیز رو خوندم و لذت بردم بعدش چندتا دیدگاه دیگه رو و قبل دیدن فایل 16 دفتر و قلم رو برداشتم تا نکته برداری فایل رو هم انجام بدم و برداشت های خودمو هم یادداشت کنم و چقدر لذت بردم از صحبت های رضای عزیز و استادِ جان، وقتی انتهای فایل بود و اون جدیت در کلام استاد رو دیدم که چقدر واضح و روشن از قوانین و اجرای آن و ایجاد ارزش(که باعث خلق نتایج مالی پایدار میشه) ودر ادامه رعایت قانون تکامل صحبت می‌کردند و در نهایت شروع نتایج مالی و نداشتن انتظار از اینکه یک شبه پولدار و ثروتمند شوید و همینکه ارزش خلق کنید و باعشق اونو دنبال کنید و دنبال تغییر در روند زندگی خودتون و دیگران باشید حتی بدون چشم داشت اونجاست که نتایج پایدار مالی وارد زندگی تون میشه چون اون ارزش هیچگاه از بین نمیره و به شرایط بیرونی هم مرتبط نیست پس اتفاقات خوب و نتایج مالی، شخصیتی و سلامتی و معنوی پایدار وارد زندگی تون میشه و شما فقط و فقط باید از زندگی تون لذت ببرید و همیشه روی خودتون و بهبود خودتون متمرکز باشید چقدر این قست انتهایی فایل و کلام استاد منو جذب خودش کرد و تلنگر های خوبی بهم زد، برای همین دوست داشتم اول از این مورد صحبت کنم بعد برم سراغ برداشت هام از اول فایل

    خب بریم سراغ برداشت من از صحبت های دوست عزیزمون آقا رضا ‍️‍️‍️

    آدم های زیادی هستند که از قوانین اطلاعی ندارند و حتی زندگی های پر از مشکل و نا آرامی دارند اما پولدارند و ثروت زیادی دارند ولی آرامش ندارند اما قراره ما همه رو باهم و به صورت تکاملی با عمل به قوانین داشته باشیم و پیدا کردن این آگاهی ها و اجرای آنها تو زندگی وبوجود آوردن ارزش برای اجتماع باعث ورود ثروت، شادی وسلامتی و آرامش و معنویت پایدار میشه چون وصل نیروی برتری هستیم که قوانین رو وضع کرده و اعلام کرده (کلاً نُمد، هولاء و هوُلاء) و چون ما همه چیز رو باهم میخوایم و دوست داریم در تمام زمینه ها رشد و پیشرفت داشته باشیم پس کمک و هدایتمون میکنه و اونهایی که فقط در یک مسیر دوست دارند هدایت بشن فقط به همون یک مسیر هدایتشون میکنه.

    هدف به تنهایی باعث نتایج نمیشه بلکه باید من روی خودم و باورهای درونی ام کار کنم و هر چه بیشتر روی خودم کار میکنم و آگاهی کسب میکنم و به آنها عمل میکنم نتیجه اش در زندگی من به صورتهای مختلف مالی، روابط، سلامتی و معنویت پدیدار می شود

    در طول مسیر امکان لغزش و تغییر مسیر توسط افکار منفی بوجود می آید اما اگر ما بتونیم بیس و پایه آموزش ها و تغییر باورها رودرست درک کنیم و انجام بدیم اونقدر قوی می‌شویم که سریع میتونیم به مسیر درست برگردیم

    جمله زیبای استاد

    اگر دنبال چیزی برم بدستش میارم درست نیست بلکه اگر من قانون و پایه و اساس اصلی اون چیز رو بدونم مثلا قانون ثروت، سلامتی و روابط رو بدونم و در مسیر عمل کردن به اون قوانین باشم قطعا نتایج اون رو به عینه در زندگی ام تجربه خواهم کرد.

    اگر هدفمون خلق ارزش برای جامعه باشه و نه صرفا پول در آوردن و از اون خلق ارزش لذت ببریم زندگی مون تغییر می‌کنه و در مسیر خلق ارزش به خیلی چیزها دست پیدا می‌کنیم.

    اگر ایمان به غیب داشته باشیم و اگر ما بخواهیم خداهم می‌خواهد رو باور کنیم و در مسیرش حرکت کنیم و باورها و الگو هایش رو تو قرآن و کسانی که بدست آوردن پیدا کنیم نتایج مثل داشتن فرزند در سن بالاتر برای آقا رضا بوجود خواهند آمد و این مثال آقا رضا باعث میشه تا اون الگوی مخرب که داشتن فرزند در سن بالا امکان پذیر نیست رو با این الگو جابجا کنیم که اگر من بخواهم قطعآ خدا هم اجابت می‌کند و اتفاق می افتد چون ما به غیب و قدرت مافوق اون اعتقاد و اعتماد داریمو اگر واقعا به رب العالمین متصل باشی که منبع انرژی تمام عالَم هست بهت الهام میشه حتی تو خواب میبینی و مثل آقا رضا حتی اسم فرزندت رو هم بهت میگه و وقتی متصلی خداوند هم ایمان و قدرت درونتیتو برای قویتر در مسیر عمل کردن تأمین میکنه.

    بروزرسانی جدید استاد و جمع بندی کلام استاد️

    هر چقدر اوضاع ما بهتر بشه محدودیتی نیست برای بهتر شدن، و همیشه میشه از آخرین جایگاه مون بهتر و بهتر بشیم به شرط اینکه:

    تعهد استمرار و ایمان داشته باشیم و همیشه روی خودمون کار کنیم.

    برای بهتر شدن اول باید باور کردن باورهای جدید، بعد کنترل احساسات و افکار، تمرکز داشتن، شروع با همون امکانات موجود، تغییرات در همان کار، ایجاد یک محیط با نشاط تر، تغییر در رفتار و پوشش…

    و هر چقدر بتونیم ظرف آگاهی مون رو بزرگتر کنیم ایمانومون بیشتر میشه و نتایج بزرگتری وارد زندگی مون میشه.

    ایمان و تعهد باعث میشه تا خداوند ایده ها و افکار و برنامه های ناب، ساده و راحت‌تری رو بهمون الهام کنه.

    نکته بعدی برای بهتر شدن

    به جای پول در آوردن دنبال خلق ارزش باشیم

    قدم به قدم حرکت کنیم و در مسیر تکامل آروم آروم قدم زدن و لذت بردن باعث میشه تا ثروت خود به خود وارد زندگی مون بشه و از اون مهمتر اینکه زمانی که دنبال خلق ارزش هستی چون باعث خلق اون شدی و اون هیچوقت از بین نمیره ثروت و نتایج مالی با ثبات و پایدار رو تجربه خواهی کرد(الله اکبر، چقدر ساده و راحت بوده خلق ثروت پایدار و ما به خودمون سخت می‌گرفتیم).

    به میزان حرکت، تغییرباور و پیدا کردن الگوی مناسب و ایجاد باورهای درست و ماندن در مسیر ما مستحق پاداش خواهیم بود، ما باید نقش خودمونو با تغییرکردن در مسیر اهدافمون پیدا کنیم و این نیست که خدا برای یکی بخواد و برای یکی نخوااااااد!!!!

    همه ما میتونیم از قدرت نامحدود خودمون که از خدا گرفتیم استفاده کنیم چون خدا مثل خورشید میمونه که نور و گرما و حرارتش به همه میتابه اما خیلی وقتها ما یا نمیخوایم و یا جرأت استفاده کردن ازش رو نداریم و ترس ها نمیزارن که ما حرکت کنیم واِلا عدالت خداوند همیشه بوده، هست و خواهد بوووووود.

    امکانات ظاهری همیشه قابل رویت هستنداما قابل اتکا نیستند اما چیزی که قابل رویت نیست تغییرات درونی ما هستند که باید بیشتر روش تکیه کنیم و هر چقدر از درون بهتر بشیم قطعاً نتایج بیرونی که حاصل تغییر

    درونیست هم بیشتر و شگفت انگیز تر خواهد بود.

    خیلی از ما دوست داریم یک شبه تغییرات اتفاق بیافته اما قانون چیز دیگه ای میگه :

    وقتی باورها مون رو درست کنیم و قدم برداریم در مسیر مورد علاقه مون، از همون اول نتایج بزرگ نیستند ولییییییییی اتفاقی که میافته اینه که وقتی رو خودت کار میکنی و از درون تغییرات بنیادی ایجاد می کنی و از همه مهمتر دنبال خلق ارزش هستی پاداش های بیرونی هم آرام آرام شکل می‌گیرند.

    اگر میخوای بدونی تغییرات درونیت ایجاد شده باید اینها رو لمس کنی تو زندگیت

    1.افکار مثبت تر

    2.کلام مثبت تر

    3.آرامش داشتن

    4.برخورد بهتر با اطرافیان

    5.جسم سالم تر

    6.خواب بهتر

    7.خلق ارزش در جامعه

    اونوقته که نتایج مالی هم شروع میشه.

    در مورد خلق ارزش استاد جملات و افکار خوبی رو بیان کردند که

    زمانیکه روی خودت و ارزش آفرینی کار میکنی یعنی من تواناااااایی و جوربزه دارم و زمانیکه میخوای وام بگیری دسته چک داشته باشی و یا وارد ارزهای دیجیتال و سود بانکی از سپرده میری یعنی من قدرت و توانایی پول ساختن رو ندارم و من توانایی خلق ارزش رو ندارم من خودمو شایسته و توانای خلق ارزش نمیدونم و به همین دلیل از مسیر اصلی و تبعیت و استفاده از قانون دور میشی و این شکل و سبک خلق ثروت، قطعاًاًاًاً پایدار نیست و با تغییرات بیرونی حتما اونم تغییر میکنه ولی وقتی رو خودت و علاقه ات کار میکنی و به دنبال خلق ارزش برای جامعه هستی وخودت رو لایق و مستحق بدونی هر اتفاقی بیافته دیگه نگران نیستی چرااااااا؟، چون تو مسیر علاقه ات ارزشی خلق کردی که پایداره و از درون تو نشاءت گرفته و چیزی که درونی باشه با عوامل بیرونی هیچگاه از بین نمیره پس باز هم دنبال خلق ارزش بیشتری و همیشه مفید هستی و این خلق ارزش نتایجی گسترده در تمام زمینه ها برایت به ارمغان خواهد آورد

    و هنگامی که در این مسیر هستی دیگر دغدغه ات پول نیست و دنبال این هستی که مهارت هایت رو بیشتر کنی و از آن لذت میبری و خالق ارزش های جدیدتری هستی و چنین کسانی به قول قرآن کسانی هستند که پول به دنبالشون خواهد رفت.

    و جمله پایانی (وقتی رو خودت کار میکنی و دنبال علاقه ات هستی و فارغ از همه چیز دنبال خلق ارزش برای جامعه هستی لاجرم ثروت دنبالت می آید).

    واقعا فایل بی‌نظیری بود من لذت بردم و امیدوارم که عمل کننده باشم نه سخنگو و مینویسم و متعهد میشوم که در مسیر علاقه ام به همراه تغییرات بنیادی درونی ام و باهمان چیز هایی که دارم در مسیر حرکتی قدم به قدم گام بردارم و تکامل خودمو هم مد نظر داشته باشم و انتظار یک شبه ثروتمند شدن رو نداشته باشم.

    در پناه الله یکتا، شاد باشید، سالم باشید، ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز ودوستان هم فرکانسی ام از خدا سپاسگزارم که میتونم دیدگاه خودم رو بنویسم چگونه می‌توانم ارزش خلق کنم ؟؟؟ با کار کردن روی شخصیتم با باورهای قدرتمنده کننده که هر روز باعشق بلند شم و شکرگزاری کنم و از خدا درخواست کنم من الان چه حرکتی باید بکنم باید ورزش کنم باید رختخوابم راجمع کنم باید از روزم لذت ببرم باید تمرین هامو که دوره ی آفرینش و دوره‌ی 12قدم رو دارم کارکنم و واسه همسر وفرزندم ناهار حاضر کنم باید پیاده روی کنم با خدای درونم حرف بزنم وباز هم یه حس فوق العاده بگیرم و بیام خونه بشینم فایلهای رایگان یا منو به نشانه هام هدایت کن رو ببینم و باز بشینم سریال زندگی در بهشت رو ببینم و سفربه دور آمریکا رو ببینم و احساس خوب بگیرم و یه دفعه همسر و فرزندم با خبرهای خوش میان و کودک درونم فعال میشه کلی از هم لذت می‌بریم و من هر روز با عشق ادامه میدم و قوانین رو رعایت میکنم تا رسالت شغلی ام خودش منو پیدا کنه و نشانه ها رو میبینم و سپاسگزاری میکنم و رشد میکنم و باز یه کم که افکار منفی میاد که میخواد انگیزه وشور وشوقم رو بگیر استاد عزیزم که دستی از دستان خدا شد امد گفت اون نجواها هست واسه همه هست میاد که ما حرکت نکنیم و وایستیم بگیم راهمون درست نیست ولی این مسیر درسته که استاد میکنه تضاد باعث رشد میشه و ما با انگیزه تر شروع میکنیم چون در این مسیر کلی نتیجه ریز و درشت گرفتیم با همون قدم اول تو قرآن امد منم گفتم ما تو کشتی نوح هستیم و جزو مؤمنان شدیم به لطف الله عزیز و این مسیر تا آخرین لحظه عمرمون باید ادامه داشته باشه واصل اینه که ما واسه زندگی عالی باید حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم و لذت ببریم و توجه به زیبایی های جهان کنیم همین اول وآخرم تویی ظاهر وباطنم تویی بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود عاشقتم خدا استاد بی نهایت سپاسگزارم که هرروز در حال رشد دادن خودت و ما هستی دوستون دارم خیلی و سپاس از خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی ام واقا رضا عزیز خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: