https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
792نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و صد سلام به استاد عزیز.که چون کلامش از دل برمیاد،لاجرم بر دل هم می شینه.
و سپاس بی نهایت از رضای عزیز و بزرگوار و با آرزوی موفقیت های روز افزون برای این عزیز و تک تک بچه های تیم استاد عباسمنش.
از نظر مالی خیلی تحت فشار هستم و بودم.دو شب پیش دخترم که عقد کرده س،اومد گفت مامان نماز شب روزی را زیاد میکنه.من اغلب قبل از اذان صبح بیدار هستم ولی نماز شب نمی خواندم.اون شب خواندم.دو ساعت هنوز نگذشته بود که گفتم یه سر به سایت استاد بزنم،
بطور کاملا تصادفی،
که البته هیچ چیز تصادفی نیست،
فایل اول رضای عزیز
جلوم باز شد.
نمیدونم ایشون کی این فایل رو گذاشته ولی برای من وقت شنیدنش
18 آبان 1402 بود و خییلی روزی ویژه ای بود.
واقعا به نماز شب هم ایمان آوردم.
انقدر ایشون شیرین و قابل فهم تجربه ش رو قدم به قدم متناسب با پیشنهادها و توصیه های استاد عباسمنش توضیح میداد که
حقیقتا یه سری مسائل
که از زبون استاد شنیده بودم بارها تازه با مثالها و صحبتهای ایشون به عمق جانم نشست.
مطمئنم با این حرکت مفید که سخاوتمندانه تجربه ت رو به اشتراک گذاشتی رضا جان،
بارش رحمت الهی بر تو و نسل تو بیشتر و بیشتر خواهد بود.
دست مریزاد.
جوانه های امید را در دل من همکاشتی
به امید ردزی که منم درآمدم انقدرررر زیاد بشه که دیگه هی از این و اون خواهش نکنم قسطم را بدهند.
و همش با دخترمو بچه هام سر حداقل خواسته های منطقی شون دعوامنشه که ندارم
ندارم.
به امید روزی که
منم به صراط مستقیم هدایت بشم.صراط کسانیکه بهشون نعمت داده شده.
و آیا این نعمت که در سوره حمد بهش اشاره شده،
شامل نعمتهای مادی و دنیایی نمیشه؟
راستی استاد عزیز و عزیز و عزیزم.
که هر لحظه از شما به ما میرسه،
یه کشف جدیدم
همین دو آیه سوره حمد هست
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم….
وقتی حدود یه هفته پیش فیلم سفر به دور آمریکا اونی که با عزیز دلتون رفتین تیراندازی کردین را دیدم،
انقدرررر شما رو غرق در نعمت الهی دیدم
و بعد از اون یهو این آیات در سوره حمد به چشممم اومد.آخه ما مذهبیا باید خیلی بگردیم تا دلیل بیاریم که خدا دنیا رو برای ما هم به همون شدت میخواد.
باورهای غلط تو ذهنمون میگه ثروت ما رو از خدا دور میکنه
ولی این کشفم انگار جوانه یه باور و تایید مذهبی برای پوالدار شدن را تو ذهنم کاشت.
اول از همه از رضا عزیز بخاطر درست کردن و تعریف این مسیر متشکرم واقعا زحمت کشیدن و وقت گذاشتن و تعریف کردن مسیر رسیدن به موفقیت
من بارها به خودم تبریک گفتم وقتی که دیدم راهی که میرم مثل راه شماس و به شما تبریک میگم بابت موفقیت و پیروزی هایی که بدست آوردی
نوش جانت
من درس های زیادی از شما دوست عزیز گرفتم و خیلی جاها مطمئن شدم که از این سایت من به نتایج بالایی میرسم
استاد عزیز بابت این که این فایل برامون گذاشتین بابت نکاتی که بیان کردین خیلی خیلی ممنونم فایل آخر باور کنید اونقدر برای من سنگین بود که بعد گوش دادن بهش چون خودم متعهد کردم به حذف اشتباه بزرگی مثل وام حسابی سنگین بودم و رفتم خوابیدم
این نقطه سنگینی هست که من باید در خودم و زندگی ام تغییر بدم چون تمام ادم های اطراف من میگن قرض کن زن کن یا تا قرض نکنی بزرگ نمیشی تا وام نگیری به جایی نمیرسی
منی که پول ت کارتم نمیمونه و مرض خرج کردن دارم خیلی برام سخته بزارمش کنار خیلی سخته وام های قبلی تسویه کردن اینکه متاهلم و چطور همسرم راضی کنم به این کار
همه این ها واقعا ذهن منو خسته کرد
من تعهد میدم خودم دیگه چیزی نخرم تا زمانی که پولشو نسازم
جهان خودش باقی ماجراها و آدم های اطراف منو درست میکنه
سلام ب روی ماهتون استاد جان و همینطور گل روی مریم جان عزیز
اگه بگم من 3ماه نشده شغلی ک میخواستم و یکی از رویاهام بود رو استارت زدم باور کردنی نیس برای بعضیا.البته تو جای مختلف سایت کامت گذاستم.چند روزی هس فروشگاه کوچک لباس زیر زنانه رو دایر کردم بدون یک ریال چون دستان خداوند نردبانی شدن برای ب تحقق رساندن هدفهام.الانم امدم سراغ همون فایلها چون قرار گذاشتم با خودم تا نفس دارم و عمری هس چشم ازین فایلها بر ندارم گوش جان بسپارم و همچنان روی خودم کار میکنم با اینکه صبحها میرم سرکارم و باید بیام منزل نهار درست کنم دوباره برگردم و شب هم همینطور کلا وقتم پر هس.با اینحال امروز جمعه بود رفتم مغازمو بازکردم کردم انقد عاشق کارم هستم برای من تعطیلی معنایی نداره میرم مغازمو باز میکنم همچنان فایلهارو گوش میکنم.امشب امدم سراغ دفتری ک توش تاریخ زده بودم تعهد داده بودم ازین تاریخ1402/5/25 درامدمو تا 6ماه دیگر ب 3 برابر حتی بیشتر برسانم.تاریخ الانم 1402/8/12 هست
و من تقریبا تو 3ماه تونستم به یکی از هدفهام برسم و برم سراغ هدف بعدی.چون عین اقا رضای عزیز بدون استپ فایل گوش میدادم 12 ظهر تا 2صب والانم ثمره اون تلاش مو گرفتم خداروشکر.البته عادی شده برام.و الان برام طبیعی شده ک هر روز فروش دارم میدونم تکاملی هس و به اندازه ایی ک من باور کنم ثروت وارد زندگیم میشه.عجله ایی نیس و من فقط میام سراغ فایلها.روز اولی ک کارم رو شروع کردم اطرافیان امدن گفتم قسطی بده الان همه قسطی کار میکنن بدون نصیه نمیشه. منم گفتم نه اصلا من قسطی کار نمیکنم من مشتریهایی رو میخوام دست به نقد باشن چون واقعا تمام فایلها رو گوش داده بودم و دقیقا میدونستم نباید اینکارو انجام بدم ولی چون ما فراموش میکنیم هدایت شدم ب فایلهای اقا رضا دوباره گوش کردم و ازینکه روی حرفهای خودم ثابت قدم هستم لذت بردم.البته ب تمام حرفها و راهکارهای استاد گوش میکنم ن اینکه فقط گوش بدم عمل هم میکنم.بهر حال هر چقدر بیشتر متعهدتر باشیم نتیجه ها هم متفاوته.از بیخوابی چشام میسوزه ولی ترجیح میدم همینجا بمونم روی خودم کار کنم تا جبران بشه روزایی ک کمتر رو خودم کار کردم.امیدوارم هممون روی تعهدمون تمرکز کنیم و زیر پا نزاریم قولی ک اول بخودمون دادیم رو انجام بدیم.اگه بگم هر روز حالم خوبه هرساعت هر ثانیه اگه هم چیزی منو بهم بریزه سریع میتونم مهارش کنم و کنترل ذهن انجام بدم.اینم نتایج بنده.منتظر نتایج بعدی خلق خونه دلخواهم رو کامنت میکنم.یاحق
سلام خانوم بابایی خیلی تبرک میگم بابت شغل جدید و کسب و کار مستقلتون خیلی خوشحال شدم بابت تعهدی که بابت آموزها دادین ، نسیه نداریم این قسمت عااااااااالی یه موقع های شاید نجوا بیاد بابا بیخیال امروز چیزی نفروختی بفروش قسطی بده یا اینکه طرف کلی خرید داره بده بهش مسلئه ای نداره ، حالا ایندفعه رو بده ، همه دارن اینجوری میدن این تجربه های خودم روی عهدی که با خودتون بستین وفادار بمونید . از این به بعد بیشتر خبرهای خوب مالی و پیشرفتتون رو بخونم .
امروز در حالیکه داشتم تابلوی خطاطیم رو خلق میکردم چندین قسمت از فایل های مصاحبه استاد عزیز با آقا رضا رو گوش کردم، گوش میکردم و انگار مثل قلمی که من روی بوم مینگاشتم این آگاهی ها به جان دل من نگاشته میشد، گاهی با صحبت های آقا رضای عزیز مو به تنم سیخ میشد، گاهی از ته دل حس خوشحالی داشتم، گاهی احساس شکرگزاری و سپاسگزاری در من شعله ور میشد و خدای عشق را سپاس میگفتم، گاهی نور امید در دلم روشنتر میشد، گاهی دلم از شادی میلرزید از این اتفاقات بی نظیر، احساس میکردم مثل آقا رضا که دارند از نتایجشون و مسیر میگن من چند وقت دیگه خودم دارم از مسیر رشد و پیشرفت خودم میگم و فایل ضبط میکنم و با خودم داشتم فکر میکردم چیارو بگم، تاریخ هارو برم یجا ثبت کنم که منم بتونم با تاریخ ها دقیق بگم چون یادم نیست دقیقا من کی انقدر عوض شدم، یعنی یه جوری عوض شدم به نحوی یه مریم دیگه متولد شد که تاریخ توش گم میشه، داشتم با خودم میگفتم من کجا بشینم پشت سرم حتما یکی از تابلوهای خودم هست و دارم از چه مسیر لذت بخشی صحبت میکنم، چه ویدیوی با کیفیتی آماده میکنم و استاد هم به من ویس میدن و منم مثل یه شاگرد که از پیام استادش ذوق زده میشه کلی حس خوب میگیرم و کلی فکرای قشنگ دیگه که تو ذهنم نقش میبست، بعدش رفتم یه استراحتی کردم و اومدم و قبل شروع کار از اتاقم و کارم و نوع چیدمانم برای نوشتن این تابلوی جدیدم عکس میگرفتم که چه فکر باحالی کردم که بی امکانات خیلی خاصی چه ایده ای به ذهنم رسید که چطور روی این تابلوی با ابعاد بزرگ بتونم بنویسم که در حین این فایل اونجایی که استاد میگه از همون جایی که هستی باید شروع کنی باید کاری که دوست داری رو شروع کنی و اولین قدم هارو برداری که به ذهنم رسید ایول مریم این عکس رو هم تو ویدیوت میذاری که تو از کجاها شروع کردی کارت رو، از اتاق خونتون شروع کردی و الان آتلیه خودت رو گالری خودت رو داری، انقدر این احساسات و تصاویر و گفتگوها قشنگ و واضح بودن برام که هر لحظه داشتم لذت میبردم، هر لحظه انگار استاد دارن با من صحبت میکنن، تو همین صحبت ها موضوعی که باهاش الان در تعامل هستم که خرید خونه هست و به فکر قرض کردن پول برای نوشتن قرارداد خونه بود تا زمانی که خونه خودمون به فروش بره و خونه دلخواهم رو بتونم بخرم، صحبت های آقا رضا در خصوص خرید خونه رو شنیدم، اصلا انگار داشتن به من میگفتن و جواب های استاد بهشون که انگار داشتن با من صحبت میکردن، اینکه فقط بیای قایل گوش بدی که نمیشه بگی تغییر کردم،به خودم گفتم مریم جانم کجا میخوای اینو تو کائنات نشون بدی که باورت رو تغییر دادی؟با اینکه مریم الان با مریم شش ماه پیش زمین تا آسمون تفاوت داره اما الان امتحان تو اینه، این پلهی بعدیه، درسته که الان نگران خرید خونه نیستم، درسته که میگم من به خدا سپردم که هدایتم کنه، درسته کلی حرف های قشنگ با خودم و همسرم میزنم که آره من باور دارم این طوریه نباید نگران باشی و مطمین باش خونمون به خوبی و به سرعت فروش میره اما اینا همش حرف تا وقتی عمل نشه فایده نداره، امور که این صحبت هارو شنیدم گفتم مریم پول قرض نمیگیری، آقا رضا خواست خونه بخره یه موردی براش پیدا شد که همیشه دوستش داشت بجای اینکه ذهنت رو بذاری رو یه خونه خاص و رو پول قرض گرفتن که خونه رو قولنامه کنی و بگی من باور دارم تا تاریخ نهایی خونمون به فروش میره و اولش خودت رو گول بزنی بعد از هفته اول دوم اگه خونه فروش نرفت بیوفتی به اشتباه کردن و استرس گرفتن و حال خودت و زندگیت رو خراب کردن انرژیت رو بذار روی چیزی که میخوای،اگه این خونه باشه همینطوری میمونه تا تو بیای بخریش، اگه هم نباشه به قانون فراوانی ایمان داشته باش به چیدمان خدا ایمان داشته باش شاید قرار یه خونه فوق العاده تر بیاد برات، پس قرض بی قرض، پس قفل زدن و اصرار کردن روی یه خونه خاص هم بی اصرار کردن، تو بگو چی میخوای حالتو خوب کن قوانین رو اجرا کن به قول استاد لاجرم نتیجه اش این میشه که تو میخوای، این قانونشِ تمام
خدای قشنگم دوست دارم همینجا تو همین کامنت بنویسم که بمونه برام که عاشقتم،که تازه دارم به قدر فهم اندک خودم به قدر سر سوزنی میشناسمت، شایدم نمیشه گفت میشناسمت دارم اون باورهای زنگ زده و اشتباه قبلیم رو از خدا رو سمباده میکشم تا تازه برسم به سطح، یعنی من تازه اول راهم، تو دستم رو بگیر همونطور که همیشه گرفتی ، چراغ راهم باش همونطور که همیشه گرفتی، به پاهام توان مضاعف بده که هر روز قدم بردارم، در مسیر زندگی و در مسیر نزدیکی بهت، حتی نمیتونم بگم قول میدم من نایستم و هر روز شده یه نوک پا بیام جلو اونم باید از خودت بخوام اما بدون من از ته قلبم اینو میخوام و تو به قلبم نگاه کن و چراغ راهم باش، من تمام تلاشم رو میکنم در این مسیر ثابت قدم باشم، تو صدای خودت رو در درون من بلندتر کن من تمام تلاشم رو میکنم گوشم رو نگیرم و با آگاهی بیشتری گوش بسپارم بهت، خدایا عاشقتم، خدایا میدونم که تو از من به من عاشق تری، چی بگم جز اینکه میخوام بندگیتو بکنم، بهم این فرصت رو بده، بهم این سعادت رو بده، بهم این لیاقت رو بده که بندگیتو بکنم و تو کافی باشی برای من
من اولین بار که این حدیث قدسی رو شنیدم عاشقش شدم:
((من طلبنی وجدنی، و من وجدنی عرفنی، و من عرفنی أحبّنی، و من أحبّنی عشقنی، و من عشقنی عشقته، و من عشقته قتلته، و من قتلته فعلیّ دیته، و من علیّ دیته فأنا دیته.))
من در طلب تو هستم، تورو با خودم پیدا کردم، اول تورو تو خودم پیدا کردم، تازه دارم به پله های اول وجدنی میرسم، خدایا ازت میخوام تا پله ی من «عشقته» همراه من باشی،چراغ من باشی، آخ که حس میکنم چه جای قشنگیه اونجایی که من عاشق تو بشم و تو عاشق من بشی و دیه ی این خون بهای عاشقی خودت باشی…
چه دیدار قشنگی میتونه باشه اون لحظه، شیرنی اون لحظه رو به من بچشون…
دلم میخواست بیشتر و بیشتر بنویسم اما فکر میکنم همینقدر فعلا بس باشه
ممنونم استاد عزیزم
ممنونم از شما که پیام رسان خدای عشق هستید، پیامبری که داره رسالتش رو انجام میده
من هم از خدای خودم میخوام همراهم باشه که با مریم وجودم متعهدانه این مسیر هدایتی شما رو به درستی و از صراط مستقیم طی کنم و اسمم تو شاگرد اول های کلاس ثبت بشه.
فایل گفتگو با دوستان شماره 16 نشانه من بود در پاسخ به اینکه خدایا تو کارم چیکار کنم.چهجوری پیش برم.چیکار کنم سایت کاریم پیشرفت کنه.احساس میکنم خیلی هنوووز کار داره.که این فایل برام اومد.
از طرفی کامنت اقا رضای عزیز دیگه که به عنوان متن انتخابی بود.مهر تایید در جواب سوالم بود.
جواب این بود که در کارت تخصص و اطلاعات کافی به دست بیار ارزش افرینی کن.کار من چون بیشتر تولید محتوای سایت هست باید در مورد صفحه ای که میخام محتوا تولید کنم باید اطلاعات جمع اوری کنم و راستش این همیشه یک تنبلی توذهنم بود که اووه کی حوصله داره یک صفحه 700 کلمه ای محتوا تولید کنه.از طرفی میخاستم روزی حداقل 2 صفحه محتوا تولید کنم که کار دسته بندی هام زود تموم شه.از طرفی زود خسته می شدم اونقدر که مطالب تکراری رو باید کلماتش رو عوض میکردم و میزاشتم تو صفحه.الان با این نشانه و کامنت اقا رضای عزیز فهمیدم این راه به ترکستان است.کاریکه به زور و از روی مجبوری و بدون عشق انجام بدی فایده نداره برا همونه که یک هفته اس رغبت نمیکردم برم سر کارم.
امروز چندین نشانه خوب برام پیش اومد یکی همین فایل یکی اینکه یک پیجی تو اینستا دیدم از زن و شوهری که با پراید 141 که کمپرش کردن سفر میکنن و بسیااار شادن.این اقا خلبان پرواز در چندین سال پیش بودن که به همراه خانمشون ماهی یک هفته و به قول خودشون از سال 86 در حال سفر کردن هستن.نکته جالبش قسمت کامنتهای پیجشون بود که بعضیا براش نوشته بودن دولت باید شرمنده باشه که خلبان مملکت بعد بازنشستگی با پراید سفر کنه و ایشون خیلی محترمانه به مخاطبین میگفتن اصلا اینجوری نیست ما داریم لذت میبریم اصلا ناراحت نیستیم و خیلی هم بهمون خوش میگذره.
نشانه بعدی یه اقایی بودن که از دوتا پا فلج هستن و یک دوچرخه فروشی دارن و با اطلاعات دقیق و تجربه های کار با دوچرخه دوچرخه ای اختراع کردن که با دست کار میکنه و جالب تر اینکه یک اتاق کمپر یک نفره و سبک هم برای دوچرخه اش اختراع کرده بود که اجاق گاز و شاید باورتون نشه سینک دستشویی رختخاب و خلاصه تقریبا همه وسایل سفر کردن هم داشت.این کلیپ رو که دیدم نور امیدی در درونم روشن شد.با خودم گفتم ببین تو عاشق سفر کردنی این اقا با این معلولیت تونسته به اون چیزی که میخاد برسه بعد تو با این جسم سالمت نمیتونی اونقدر روی ذهنت کار کنی که به اون چیزی که میخای یعنی مسافرتهای مختلف برسی؟یعنی ما با این جسم سالم کار کردن روی خودمون از کار این اقای عزیز سخت تره؟
واقعا چرا قدرت ذهن رو دست کم میگیریم.همون ذهن به این اشخاص کمک کرده با پراید و حتی دوچرخه اونم رکاب زدن با دست که قدرتش فک کنم نصف عضلات پا باشه به اونچه که میخاستن برسن اونوقت من تو خونه بزرگ با درامد نسبتا خوب همسرم و ماشینی که زیر پام دارم و کلی نعمت دیگه که مهمترینش سلامتی هست چه طور نتونم به خاسته هام برسم.
به قول اقا رضا کلیدش توحیده.فقط روی خودت کار کن به کسی هم کار نداشته باش.
تو این فکرا بودم که همسرم اومد بهش پیشنهاد دادم جمعه با تور بریم کلات و با کمال میل قبول کرد.
قانون خیلی خوب جواب میده.وقتاییکه خوب رو خودم کار میکنم به بقیه کار ندارم حسادت نمیکنم براشون ارزوی خوشبختی میکنم به همه محبت میکنم و….خدا صد برابرشو بهم برمیگردونه.و واای به روزی که باز ازش دور بشم.
یک ماهی بود به خاطر مشغله هاییکه برا عروسی برادرم داشتم یکم عقب افتادم.ولی عیب نداره فصل جدیدمو دوباره دارم شروع میکنم.و به خوبی هم جبران میکنم چون این مدت تجربه های زیادی به دست اوردم.
خبر خوب دیگه این بود که دخترم صفحه انتخاب واحد دانشگاهش براش باز شد و از شنبه اولین روز دانشگاهشو شروع میکنه دانشگاهیکه خیلی راحت و در عرض یکی دو روز براش مهیا شد بره بدون هیچ استرس کنکور و زجری.چون همکلاسی هاش که دانشگاه دولتی شرکت کردن و قبول شدن متوجه شدن که مدرکش برای مهاجرت در اینده زیاد به کارشون نمیاد چون رشته شون هنریه.از طرفی هم امروز گفت مامان کلاسام ساعتاش طوریکه اگه بخام خیاطی کنم و مدل هم طراحی کنم به دانشگاهم لطمه نمیزنه ساعتاش خیلی خوبه 3 روز در هفته بیکارم.فهمیدم که اینم به خاطر فرکانسای خوبشه چون دختر پر انرژی و بسیار مثبته.ولی فقط یکم تنبله که اونم به مرور خیلی داره بهتر میشه.خخخخ
استاد عزیزم از خدا به خاطر وجود نازنین و پر برکتتون هزاران بار سپاسگذارم.در پناه ایزد منان شاد باشین.
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و تمامی دوستان خوبم
هر بار که فایل جدید از استاد گوش میدم چیزای جدید وارد ذهنم میشود که اعتماد من را به توانایی خودم و کار خداوند بیشتر میکند خوشحالم که در این سایت هستم و استادی مثل شما و دوستان خوبی که نتایج عالی کسب کرده اند دارم و هر همیشه باعث رشد و پیشرفت من میشوند باعث میشوند دنبال ارتقا ذهن و باور خودم باشم دقیقا از سه روز پیش تصمیم گرفتم هر روز یه فایل رایگان گوش بدهم علاوه بر فایل های محصولات و کانت بگذارم که خود را به چالش بکشم تا دستم و ذهنم روان بشود برای نویسندگی آخه عاشق نوشتن هستم و تا الان در مورد موضوعات و قوانین و توکل نوشته هایی را دارم امروز با این فایل تصمیم جدی تر گرفتم برای ارتقا شخصیت خودم و متعهد شوم که دنباله رو نویسندگی به طور جدی بروم تا نتایج عالی بگیرم من عاشق نویسندگی هستم امروز متعهد شدم حتی شده روزی یک صفحه بنویسم و قدم بردارم برای علاقه ام تا بتوانم از نتایج آن لذت ببرم از هر کلمه که استاد میگه هزاران درس میشه گرفت خیلی وقته به این باور رسیدم اگر تا الان اینقدر روند رشدم آروم بوده بخاطر این است که هرروز روی خودم به طور جدی کار نکرده ام یه برهه از زندگیم عالی کار کردم و بی نهایت نتایج عالی گرفتم بعد رها کردم متاسفانه باز برگشت خوردم ولی خداروشکر استاد با گفته هایش بود و سریع خودم را جمع کردم و تمرکزم را بیشتر کردم و ساختم هر روز نتایج کوچیک میبینم و مطمئن هستم با کار بیشتر و متعهد بودن قطعا نتایج بزرگتر میشه چون این تجربه را در سال های پیش دارم استاد برای من حکم شمس تبریزی داره و خدارو بارها و بارها شکر میکنم بخاطر استادی عالی و بینظیر که این طور واضح و دقیق راه و قوانین را به نشان میدهد تا ما راحت و آرامش مسیر موفیقت را طی کنیم و از مسیر لذت ببریم.
بارها خدارا شاکرم برای استاد عزیزم و مریم مهربان به الله فرمانروای کل کیهان میسپارمتون .
استاد من میخوام توی این کامنتم بگم که برای عمل کردن به باورهای صحیح و پیش برنده، دقیقا چکار میخوام بکنم.
اولا بگم که هر وقت شما حرف از علاقه میزنین ذهن من میره سمت موضوعی که الان رشته ام و حوزه ای که میخوام توش فعالیت کنم نیست. به همین خاطر یجورایی عذاب وجدان میگیرم که چرا وسط اون موضوعی که از صمیم قلبم بهش علاقهمندم نیستم.
ولی بادی بدونم که من با توجه به شرایط و میزان قدرتی که توی این مرحله از رشدم در شخصیتم احساس کردم تصمیم گرفتم.
با اینکه واقعا رشته الانم رو هم دوست دارم و اصلا با نشانه های خداوند به سمتش هدایت شدم و شروعش کردم، ولی دروغ چرا سختمه یذره هنوز که تمام وجودم رو واسش بذارم.
و هر دفعه باید به خودم یادآوری کنم که روژینا اگه توی این حوزه ای که الان توش هستی حرفهای نشی و ازش دست بکشی، از اونجایی که هنوز به قدر کافی در خودت جسارت و عزت نفس نساختی به نابودی میرسی. یا اگه هم خداوند بهت لطف داشته باشه و خودت هم تماما وجودت رو براش بذاری و بتونی سِروایو کنی، احتمالا خیلی اذیت خواهی شد.
حالا کاری نداریم.
الان من به نقطه ای رسیدم که باید به اون چیزایی که میدونم و تا حد خوبی سعی کردم یادشون بگیرم عمل کنم.
صراحتن،
من به خدا گفتم پول میخوام، میخوام خودم خودم رو ساپورت مالی کنم، خدا هم گفت اوکی من بهت میدم! هر چی که بخوای بهت میدم…
تو ارزش خلق کن، به میزانی که ارزش خلق میکنی و فقط به دنبال پول نیستی و ارزش کارت برات به پولت مقدمه ثروت و برکت وارد زندگیت میشه.
چشم. حالا چه ارزشی خلق کنم؟
مگه تو نمیخوای معمار بشی؟ مگه طراحی سایت هم بلد نیستی؟ مگه دنبال این نیستی که به غیر از دانشگاهی که میری کاری کنی که معماری رو یاد بگیری؟
خب، این اگه مسئله توئه مسئله خیلیای دیگه هم هست.
دیدی تا حالا کسی این مسئله رو حل کنه؟
نه هر چی سرچ کردم به نتیجه ای نرسیدم.
خب پس، تو بیا این کارو بکن.
یه سایت بزن، یه بلاگ، که تمام مسیری که میری رو قدم به قدم توش توضیح بدی. دامنه ات هم که مرتبطه پول هاستت هم که برات رسوندم که روی پای خودت وایستی.
شرایطش هم که برات مهیا کردم که بری و خیلی راحت و با عزت و احترام اتوکد یاد بگیری، چی از این بهتر؟
هر چی بهت الهام میکنم بذار که این الهامات قراره الهامبخش خیلی ها باشه و هدایتشون کنه به سمت رشد و پیشرفت.
چشم خدایا. سمعا و طاعتا. هر چی که تو بگی عمل میکنم.
از اونطرف ازت میخوام که بری و کانکشن های لیندکدینت رو گسترش بدی به همون روشی که بهت گفتم و لینکدین رو یاد بگیری. یه نشونه هم توی متن منتخب همین فایل بهت دادم که نذاریش کنار و ادامش بدی
خب دیگه مسیر واضحه.
فقط مونده قدم برداشتن من، که این کامنت تموم بشه میرم سراغش و ایده ی استارت خورده ان رو ادامش میدم.
یه نکته دیگه
من باید برای اینکه پیشرفت کنم توی این حوزه کلی کار انجام بدم و یه سری قدم ها هست که باید بردارم.
میخوام با این باور این بار برم سراغشون که من میتونم همه ی کارها رو همدل کنم و به خوبی از پس انجام هرکدومشون بربیام و توشون موفق عمل کنم. خداوند این توانایی رو بهم داده. فقط باید باورش کنم تا بتونم ازش به خوبی استفاده کنم.
خدایا شکرت بابت این کامنت عملی و کاربردی برای خودم که رد پای اولین قدم منه که میخوام بدون عجله ولی با شور و اشتیاق برش دارم و نتیجه رو ببینم…
خدایا شکرت…
استاد ممنونم ازتون که همیشه ما رو به حرکت کردن و قدم برداشتن سوق میدین و گنج هایی رو بهمون میدین که بتونیم در عمل ازش استفاده کنیم.
من چندباردیگه قبلااین فایل رودیدم ولی هربازچیزجدیدی رومیشنوم ودرک میکنم الله اکبر
چقدرداستان زندگی اقارضای عزیزبرای مادرس داره
که تغییراول ازشخصیت خودمابه وجودمیاد
مثل
غیبت نکردن
شکایت نکردن
اخبارندیدن
تمرکزروی زیبایی ها
حرکت کردن ورفتن به دل ترس هاباهمین شرایط وامکاناتی که داریم وهدایت پروردگاربه سمت قدم های بهتر
ترس ازبی ایمانی میاد
استادمیگه اگه برنامه های من رودنبال میکنیدبایدحرکت کنیدتوکل کنیدشروع کنید
بریدسمت کاری که بهش علاقه دارید
علاقه +باورهای درست+استمرار=خلق ثروت وخوشبختی
نخواین یک شبه پولداربشید
برای هیچ کس این اتفاق نیفتاده
بازارهای مالی وبورس وارزدیجیتال یک ثروت زودگذروکاذبه وموقته چون خودمون وتوانایی هامون رونشناختیم تاازش خلق ثروت کنیم
اقارضاتوهمون کاری که بودمهارت وکیفیت کارشوبیشترکردودرکسب وکارش تغییراتی روایجادکردبعدخداوندهدایتش کزدبه شغلی که دوسش داشت بدون این که ایده ای داشته باشه
وکم کم دراین کارمهارت کسب کردوحرکت کردوثروت خلق کرد
یکی دو ساعت از کامنت قبلم گذشته که دیدم ذهنم داره حرف میزنه و حتی با اینکه میدونستم نباید بذارم حرف بزنه اما 5 تا جمله رو گفتم…. دیدم نمیشه… تلوزیون رو روشن کردم و قسمت اول صحبتای اقا رصا رو پلی کردم تا ذهنم ساکت بشه….
به بچم ک نگاه میکنم، خیلی خداوندو داخلش میبینم…. مهربونی بی قید و شرطش، بخشندگیش، فراموش کردن گذشته، نگران نبودن در مورد اینده، عاشقانه نگاه کردن به همه مردم و حیران بودن برای هر لحظه فرصت زندگی….
دارم سعی میکنم مثل اقا رضا قلبمو برای ورود بیشتر خداوند به وجودم، بزرگ کنم.
پر از خشم بودم… قششششنگ یه لقد زده بودم به هرچی تو این سایت یاد گرفته بودمو داشتم حسسسسابی غر میزدم و گله و شکایت میکردمو از دیگران انتظار داشتم که چرا پدر مادرم با اینکه میتونن تو بزرگ کردن نوزادم بهم کمک نمیکنن… تو ذهنم همممه حق ها رو به خودم میدادم…. راستشو بخواین هنوزم میدم
.
ولی یجا که دیگه دیدم حاااالم بد شده ازین همه رفتارایی که میدونم اشتباهه…. به خودم گفتم تو میدونی احساس خوب برابره با اتفاقای خوب… چرا اینجور میکنی؟ این راهش نیس… اگه راهش بود تا الان باید بهتر میشدی
.
.
.
اومدم تو سایت چشمامو بستم از تهههههه قلبم گفتم خدایا منو تو این قضیه بچم و خانوادم راهنمایی کن قششششنگ بهم بگو چه خاکی به سرم بریزم.
.
.
.
وقتی دکمه نشانه رو زدم تا اومد صفحه بالا بیاد تو ذهنم اومد استاد عباسمنش تا حالا صحبت خااااصی درباره بچه داری نکرده چطوووور نشونه من میتونه تو این زمینه راهنمایی کنه
صفحه باز شد و این صفحه بود… دانلودش کردم و واقعا راهی جز دیدنش نداشتم نمیدونستم چطور ذهنمو خفه کنم
.
.
.
تا حالا این فایلو ندیده بودم… تو دوران بارداری حسابی از سایت عقب افتاده بودم….. یهو آقا رضا گفتن که من به خاطر کار زیاد، پدر بودن واقعی رو نفهمیده بودم و دلم خواست دوباره با داشتن شرایط ازادی زمانی، پدر بودن رو تجربه کنم. به این فکر کردم که ما الان به خاطر شرایط کاری همسرم که 4 ساعت بیشتر از خونه بیرون نیس به راحتی با بچه بازی میکنیم و کمک همدیگه میکنیم و واقعا هم من هم همسر لذت مادر و پدر بودنو میچشیم. نیاز نیس برای داشتن این زندگی هردو بریم بیرون از خونه برای دیگران کار کنیم و بچه رو بدیم به کس دیگه بزرگ کنه…. این یه نعمته…. یهو دیدم اره شاید اگه اینجور نبود بعدا دلم برای این سن شیرینش تنگ میشد…
.
.
حالم خیلی بهتر شد… اصلا باورم نمیشد که یه فایلی بهم بخوره که قششششنگ در مورد بچه ای هم سن بچه من نه هم سن میکاییل صحبت شده باشه…
.
.
مطمعن بودم باید کل صحبتای اقا رو رضا رو از اوووول قشنگ بشنوم. دانلود کردم و تا الان دو سه قسمتشو گوش دادم و دیدم چقدر این مرد رابطه شو با خدا قشنگ ساخت. اصلا زیر بنای موفقیتش رفاقت با خدا بود.
.
.
امروز تو دفترم از خدا برای هر صبحی که صداش میکردم و بهش میگفتم خدایا پرهان رو دو ساعت بیشتر خواب نگه دار تا من بخوابم و قشششنگ سر دوساعت پرهان بیدار میشد شکر کردم.
برای وقتایی که پرهان نمیخوابیدو گفتم خدایا بیا بخوابونش کار خودته و بعدش پرهان زود خوابید.
من تا الان به اموزه های استاد عمل میکردم تا به خوشبختی و ثروت و ارامش برسم. خدارو هم دوست داشتم اما امروز برای خدام نوشتم که خدایا من بعد از اینهمه تمرین (که البته منظم و با استمرار نبود) و خرید محصولای استاد یجاهایی مثه دیروز قشششششنگ راهو اشتباه رفتم. ازین به بعد میخوام احساسمو خوب کنم تا قلبم و روحم برای تو جای بیشتری داشته باشه تا تو توی زندگیم حضور بیشتری داشته باشی چون تو به اندازه ظرفیت من میتونی در کنارم باشی و به من کمک کنی. خدایا من هیچ وقت سوگ تو رو تجربه نمیکنم. تو هیچ کینه و عقده و خشمی نداری که با بی محلی به من خودتو خالی کنی. تو مهربانی، عاشق منی و عاشقانه دوست داری که جای بیشتری بود تا بهم کمک بیشتری میکردی ولی حیف که من ظرفیتم کمه.
امروز کامنت گذاشتم که بگم من هییییییییییییچ راهی ندارم جز اینکه عین اقا رضا عمل کنم. به قول استاد خودمو تغییر بدم تا خدا تغییر کنه(بتونه بیشتر تو زندگیم باشه)
بعدا بقیه اتفاقا هم میفته.
ولی من کمک دهنده واقعی زندگیم و کسی که میتونم ازش کمک بخوام و بهش وااااقعا تکیه کنمو تاااازه پیدا کردم…. بعد از این همه دیدن فایلهای توحیدی…. من تازه فهمیدم تو زندگی شخصیم شرک نداشتن یعنی چی… من هیچ راهی ندارم جز اینکه حالا که حرفای اقا رضا رو شنیدم همه کاری بکنم که به خدا بگم من ادم بهتری دارم میشم، بیشتر بیا کمکم کن ️که تنهام و جز تو یاوری نیس…
و چه خوشبختم که با تنها شدنم خدا رو بهتر پیدا کردم
.
انرژی های مثبتتونو برام بفرستید که موفق تر بشم و انرژییم کم نشه
سلام و صد سلام به استاد عزیز.که چون کلامش از دل برمیاد،لاجرم بر دل هم می شینه.
و سپاس بی نهایت از رضای عزیز و بزرگوار و با آرزوی موفقیت های روز افزون برای این عزیز و تک تک بچه های تیم استاد عباسمنش.
از نظر مالی خیلی تحت فشار هستم و بودم.دو شب پیش دخترم که عقد کرده س،اومد گفت مامان نماز شب روزی را زیاد میکنه.من اغلب قبل از اذان صبح بیدار هستم ولی نماز شب نمی خواندم.اون شب خواندم.دو ساعت هنوز نگذشته بود که گفتم یه سر به سایت استاد بزنم،
بطور کاملا تصادفی،
که البته هیچ چیز تصادفی نیست،
فایل اول رضای عزیز
جلوم باز شد.
نمیدونم ایشون کی این فایل رو گذاشته ولی برای من وقت شنیدنش
18 آبان 1402 بود و خییلی روزی ویژه ای بود.
واقعا به نماز شب هم ایمان آوردم.
انقدر ایشون شیرین و قابل فهم تجربه ش رو قدم به قدم متناسب با پیشنهادها و توصیه های استاد عباسمنش توضیح میداد که
حقیقتا یه سری مسائل
که از زبون استاد شنیده بودم بارها تازه با مثالها و صحبتهای ایشون به عمق جانم نشست.
مطمئنم با این حرکت مفید که سخاوتمندانه تجربه ت رو به اشتراک گذاشتی رضا جان،
بارش رحمت الهی بر تو و نسل تو بیشتر و بیشتر خواهد بود.
دست مریزاد.
جوانه های امید را در دل من همکاشتی
به امید ردزی که منم درآمدم انقدرررر زیاد بشه که دیگه هی از این و اون خواهش نکنم قسطم را بدهند.
و همش با دخترمو بچه هام سر حداقل خواسته های منطقی شون دعوامنشه که ندارم
ندارم.
به امید روزی که
منم به صراط مستقیم هدایت بشم.صراط کسانیکه بهشون نعمت داده شده.
و آیا این نعمت که در سوره حمد بهش اشاره شده،
شامل نعمتهای مادی و دنیایی نمیشه؟
راستی استاد عزیز و عزیز و عزیزم.
که هر لحظه از شما به ما میرسه،
یه کشف جدیدم
همین دو آیه سوره حمد هست
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم….
وقتی حدود یه هفته پیش فیلم سفر به دور آمریکا اونی که با عزیز دلتون رفتین تیراندازی کردین را دیدم،
انقدرررر شما رو غرق در نعمت الهی دیدم
و بعد از اون یهو این آیات در سوره حمد به چشممم اومد.آخه ما مذهبیا باید خیلی بگردیم تا دلیل بیاریم که خدا دنیا رو برای ما هم به همون شدت میخواد.
باورهای غلط تو ذهنمون میگه ثروت ما رو از خدا دور میکنه
ولی این کشفم انگار جوانه یه باور و تایید مذهبی برای پوالدار شدن را تو ذهنم کاشت.
الحمدلله
خدایا
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم.
سلام به استاد عزیز و مریم جان و رضای عزیز
اول از همه از رضا عزیز بخاطر درست کردن و تعریف این مسیر متشکرم واقعا زحمت کشیدن و وقت گذاشتن و تعریف کردن مسیر رسیدن به موفقیت
من بارها به خودم تبریک گفتم وقتی که دیدم راهی که میرم مثل راه شماس و به شما تبریک میگم بابت موفقیت و پیروزی هایی که بدست آوردی
نوش جانت
من درس های زیادی از شما دوست عزیز گرفتم و خیلی جاها مطمئن شدم که از این سایت من به نتایج بالایی میرسم
استاد عزیز بابت این که این فایل برامون گذاشتین بابت نکاتی که بیان کردین خیلی خیلی ممنونم فایل آخر باور کنید اونقدر برای من سنگین بود که بعد گوش دادن بهش چون خودم متعهد کردم به حذف اشتباه بزرگی مثل وام حسابی سنگین بودم و رفتم خوابیدم
این نقطه سنگینی هست که من باید در خودم و زندگی ام تغییر بدم چون تمام ادم های اطراف من میگن قرض کن زن کن یا تا قرض نکنی بزرگ نمیشی تا وام نگیری به جایی نمیرسی
منی که پول ت کارتم نمیمونه و مرض خرج کردن دارم خیلی برام سخته بزارمش کنار خیلی سخته وام های قبلی تسویه کردن اینکه متاهلم و چطور همسرم راضی کنم به این کار
همه این ها واقعا ذهن منو خسته کرد
من تعهد میدم خودم دیگه چیزی نخرم تا زمانی که پولشو نسازم
جهان خودش باقی ماجراها و آدم های اطراف منو درست میکنه
سلام ب روی ماهتون استاد جان و همینطور گل روی مریم جان عزیز
اگه بگم من 3ماه نشده شغلی ک میخواستم و یکی از رویاهام بود رو استارت زدم باور کردنی نیس برای بعضیا.البته تو جای مختلف سایت کامت گذاستم.چند روزی هس فروشگاه کوچک لباس زیر زنانه رو دایر کردم بدون یک ریال چون دستان خداوند نردبانی شدن برای ب تحقق رساندن هدفهام.الانم امدم سراغ همون فایلها چون قرار گذاشتم با خودم تا نفس دارم و عمری هس چشم ازین فایلها بر ندارم گوش جان بسپارم و همچنان روی خودم کار میکنم با اینکه صبحها میرم سرکارم و باید بیام منزل نهار درست کنم دوباره برگردم و شب هم همینطور کلا وقتم پر هس.با اینحال امروز جمعه بود رفتم مغازمو بازکردم کردم انقد عاشق کارم هستم برای من تعطیلی معنایی نداره میرم مغازمو باز میکنم همچنان فایلهارو گوش میکنم.امشب امدم سراغ دفتری ک توش تاریخ زده بودم تعهد داده بودم ازین تاریخ1402/5/25 درامدمو تا 6ماه دیگر ب 3 برابر حتی بیشتر برسانم.تاریخ الانم 1402/8/12 هست
و من تقریبا تو 3ماه تونستم به یکی از هدفهام برسم و برم سراغ هدف بعدی.چون عین اقا رضای عزیز بدون استپ فایل گوش میدادم 12 ظهر تا 2صب والانم ثمره اون تلاش مو گرفتم خداروشکر.البته عادی شده برام.و الان برام طبیعی شده ک هر روز فروش دارم میدونم تکاملی هس و به اندازه ایی ک من باور کنم ثروت وارد زندگیم میشه.عجله ایی نیس و من فقط میام سراغ فایلها.روز اولی ک کارم رو شروع کردم اطرافیان امدن گفتم قسطی بده الان همه قسطی کار میکنن بدون نصیه نمیشه. منم گفتم نه اصلا من قسطی کار نمیکنم من مشتریهایی رو میخوام دست به نقد باشن چون واقعا تمام فایلها رو گوش داده بودم و دقیقا میدونستم نباید اینکارو انجام بدم ولی چون ما فراموش میکنیم هدایت شدم ب فایلهای اقا رضا دوباره گوش کردم و ازینکه روی حرفهای خودم ثابت قدم هستم لذت بردم.البته ب تمام حرفها و راهکارهای استاد گوش میکنم ن اینکه فقط گوش بدم عمل هم میکنم.بهر حال هر چقدر بیشتر متعهدتر باشیم نتیجه ها هم متفاوته.از بیخوابی چشام میسوزه ولی ترجیح میدم همینجا بمونم روی خودم کار کنم تا جبران بشه روزایی ک کمتر رو خودم کار کردم.امیدوارم هممون روی تعهدمون تمرکز کنیم و زیر پا نزاریم قولی ک اول بخودمون دادیم رو انجام بدیم.اگه بگم هر روز حالم خوبه هرساعت هر ثانیه اگه هم چیزی منو بهم بریزه سریع میتونم مهارش کنم و کنترل ذهن انجام بدم.اینم نتایج بنده.منتظر نتایج بعدی خلق خونه دلخواهم رو کامنت میکنم.یاحق
سلام خانوم بابایی خیلی تبرک میگم بابت شغل جدید و کسب و کار مستقلتون خیلی خوشحال شدم بابت تعهدی که بابت آموزها دادین ، نسیه نداریم این قسمت عااااااااالی یه موقع های شاید نجوا بیاد بابا بیخیال امروز چیزی نفروختی بفروش قسطی بده یا اینکه طرف کلی خرید داره بده بهش مسلئه ای نداره ، حالا ایندفعه رو بده ، همه دارن اینجوری میدن این تجربه های خودم روی عهدی که با خودتون بستین وفادار بمونید . از این به بعد بیشتر خبرهای خوب مالی و پیشرفتتون رو بخونم .
سلام به استاد عزیزم
سلام به آقا رضای عطار روشن عزیز
امروز در حالیکه داشتم تابلوی خطاطیم رو خلق میکردم چندین قسمت از فایل های مصاحبه استاد عزیز با آقا رضا رو گوش کردم، گوش میکردم و انگار مثل قلمی که من روی بوم مینگاشتم این آگاهی ها به جان دل من نگاشته میشد، گاهی با صحبت های آقا رضای عزیز مو به تنم سیخ میشد، گاهی از ته دل حس خوشحالی داشتم، گاهی احساس شکرگزاری و سپاسگزاری در من شعله ور میشد و خدای عشق را سپاس میگفتم، گاهی نور امید در دلم روشنتر میشد، گاهی دلم از شادی میلرزید از این اتفاقات بی نظیر، احساس میکردم مثل آقا رضا که دارند از نتایجشون و مسیر میگن من چند وقت دیگه خودم دارم از مسیر رشد و پیشرفت خودم میگم و فایل ضبط میکنم و با خودم داشتم فکر میکردم چیارو بگم، تاریخ هارو برم یجا ثبت کنم که منم بتونم با تاریخ ها دقیق بگم چون یادم نیست دقیقا من کی انقدر عوض شدم، یعنی یه جوری عوض شدم به نحوی یه مریم دیگه متولد شد که تاریخ توش گم میشه، داشتم با خودم میگفتم من کجا بشینم پشت سرم حتما یکی از تابلوهای خودم هست و دارم از چه مسیر لذت بخشی صحبت میکنم، چه ویدیوی با کیفیتی آماده میکنم و استاد هم به من ویس میدن و منم مثل یه شاگرد که از پیام استادش ذوق زده میشه کلی حس خوب میگیرم و کلی فکرای قشنگ دیگه که تو ذهنم نقش میبست، بعدش رفتم یه استراحتی کردم و اومدم و قبل شروع کار از اتاقم و کارم و نوع چیدمانم برای نوشتن این تابلوی جدیدم عکس میگرفتم که چه فکر باحالی کردم که بی امکانات خیلی خاصی چه ایده ای به ذهنم رسید که چطور روی این تابلوی با ابعاد بزرگ بتونم بنویسم که در حین این فایل اونجایی که استاد میگه از همون جایی که هستی باید شروع کنی باید کاری که دوست داری رو شروع کنی و اولین قدم هارو برداری که به ذهنم رسید ایول مریم این عکس رو هم تو ویدیوت میذاری که تو از کجاها شروع کردی کارت رو، از اتاق خونتون شروع کردی و الان آتلیه خودت رو گالری خودت رو داری، انقدر این احساسات و تصاویر و گفتگوها قشنگ و واضح بودن برام که هر لحظه داشتم لذت میبردم، هر لحظه انگار استاد دارن با من صحبت میکنن، تو همین صحبت ها موضوعی که باهاش الان در تعامل هستم که خرید خونه هست و به فکر قرض کردن پول برای نوشتن قرارداد خونه بود تا زمانی که خونه خودمون به فروش بره و خونه دلخواهم رو بتونم بخرم، صحبت های آقا رضا در خصوص خرید خونه رو شنیدم، اصلا انگار داشتن به من میگفتن و جواب های استاد بهشون که انگار داشتن با من صحبت میکردن، اینکه فقط بیای قایل گوش بدی که نمیشه بگی تغییر کردم،به خودم گفتم مریم جانم کجا میخوای اینو تو کائنات نشون بدی که باورت رو تغییر دادی؟با اینکه مریم الان با مریم شش ماه پیش زمین تا آسمون تفاوت داره اما الان امتحان تو اینه، این پلهی بعدیه، درسته که الان نگران خرید خونه نیستم، درسته که میگم من به خدا سپردم که هدایتم کنه، درسته کلی حرف های قشنگ با خودم و همسرم میزنم که آره من باور دارم این طوریه نباید نگران باشی و مطمین باش خونمون به خوبی و به سرعت فروش میره اما اینا همش حرف تا وقتی عمل نشه فایده نداره، امور که این صحبت هارو شنیدم گفتم مریم پول قرض نمیگیری، آقا رضا خواست خونه بخره یه موردی براش پیدا شد که همیشه دوستش داشت بجای اینکه ذهنت رو بذاری رو یه خونه خاص و رو پول قرض گرفتن که خونه رو قولنامه کنی و بگی من باور دارم تا تاریخ نهایی خونمون به فروش میره و اولش خودت رو گول بزنی بعد از هفته اول دوم اگه خونه فروش نرفت بیوفتی به اشتباه کردن و استرس گرفتن و حال خودت و زندگیت رو خراب کردن انرژیت رو بذار روی چیزی که میخوای،اگه این خونه باشه همینطوری میمونه تا تو بیای بخریش، اگه هم نباشه به قانون فراوانی ایمان داشته باش به چیدمان خدا ایمان داشته باش شاید قرار یه خونه فوق العاده تر بیاد برات، پس قرض بی قرض، پس قفل زدن و اصرار کردن روی یه خونه خاص هم بی اصرار کردن، تو بگو چی میخوای حالتو خوب کن قوانین رو اجرا کن به قول استاد لاجرم نتیجه اش این میشه که تو میخوای، این قانونشِ تمام
خدای قشنگم دوست دارم همینجا تو همین کامنت بنویسم که بمونه برام که عاشقتم،که تازه دارم به قدر فهم اندک خودم به قدر سر سوزنی میشناسمت، شایدم نمیشه گفت میشناسمت دارم اون باورهای زنگ زده و اشتباه قبلیم رو از خدا رو سمباده میکشم تا تازه برسم به سطح، یعنی من تازه اول راهم، تو دستم رو بگیر همونطور که همیشه گرفتی ، چراغ راهم باش همونطور که همیشه گرفتی، به پاهام توان مضاعف بده که هر روز قدم بردارم، در مسیر زندگی و در مسیر نزدیکی بهت، حتی نمیتونم بگم قول میدم من نایستم و هر روز شده یه نوک پا بیام جلو اونم باید از خودت بخوام اما بدون من از ته قلبم اینو میخوام و تو به قلبم نگاه کن و چراغ راهم باش، من تمام تلاشم رو میکنم در این مسیر ثابت قدم باشم، تو صدای خودت رو در درون من بلندتر کن من تمام تلاشم رو میکنم گوشم رو نگیرم و با آگاهی بیشتری گوش بسپارم بهت، خدایا عاشقتم، خدایا میدونم که تو از من به من عاشق تری، چی بگم جز اینکه میخوام بندگیتو بکنم، بهم این فرصت رو بده، بهم این سعادت رو بده، بهم این لیاقت رو بده که بندگیتو بکنم و تو کافی باشی برای من
من اولین بار که این حدیث قدسی رو شنیدم عاشقش شدم:
((من طلبنی وجدنی، و من وجدنی عرفنی، و من عرفنی أحبّنی، و من أحبّنی عشقنی، و من عشقنی عشقته، و من عشقته قتلته، و من قتلته فعلیّ دیته، و من علیّ دیته فأنا دیته.))
من در طلب تو هستم، تورو با خودم پیدا کردم، اول تورو تو خودم پیدا کردم، تازه دارم به پله های اول وجدنی میرسم، خدایا ازت میخوام تا پله ی من «عشقته» همراه من باشی،چراغ من باشی، آخ که حس میکنم چه جای قشنگیه اونجایی که من عاشق تو بشم و تو عاشق من بشی و دیه ی این خون بهای عاشقی خودت باشی…
چه دیدار قشنگی میتونه باشه اون لحظه، شیرنی اون لحظه رو به من بچشون…
دلم میخواست بیشتر و بیشتر بنویسم اما فکر میکنم همینقدر فعلا بس باشه
ممنونم استاد عزیزم
ممنونم از شما که پیام رسان خدای عشق هستید، پیامبری که داره رسالتش رو انجام میده
من هم از خدای خودم میخوام همراهم باشه که با مریم وجودم متعهدانه این مسیر هدایتی شما رو به درستی و از صراط مستقیم طی کنم و اسمم تو شاگرد اول های کلاس ثبت بشه.
دوستون دارم و براتون عشق خدا رو آرزو میکنم.
سلام سلام
فایل گفتگو با دوستان شماره 16 نشانه من بود در پاسخ به اینکه خدایا تو کارم چیکار کنم.چهجوری پیش برم.چیکار کنم سایت کاریم پیشرفت کنه.احساس میکنم خیلی هنوووز کار داره.که این فایل برام اومد.
از طرفی کامنت اقا رضای عزیز دیگه که به عنوان متن انتخابی بود.مهر تایید در جواب سوالم بود.
جواب این بود که در کارت تخصص و اطلاعات کافی به دست بیار ارزش افرینی کن.کار من چون بیشتر تولید محتوای سایت هست باید در مورد صفحه ای که میخام محتوا تولید کنم باید اطلاعات جمع اوری کنم و راستش این همیشه یک تنبلی توذهنم بود که اووه کی حوصله داره یک صفحه 700 کلمه ای محتوا تولید کنه.از طرفی میخاستم روزی حداقل 2 صفحه محتوا تولید کنم که کار دسته بندی هام زود تموم شه.از طرفی زود خسته می شدم اونقدر که مطالب تکراری رو باید کلماتش رو عوض میکردم و میزاشتم تو صفحه.الان با این نشانه و کامنت اقا رضای عزیز فهمیدم این راه به ترکستان است.کاریکه به زور و از روی مجبوری و بدون عشق انجام بدی فایده نداره برا همونه که یک هفته اس رغبت نمیکردم برم سر کارم.
امروز چندین نشانه خوب برام پیش اومد یکی همین فایل یکی اینکه یک پیجی تو اینستا دیدم از زن و شوهری که با پراید 141 که کمپرش کردن سفر میکنن و بسیااار شادن.این اقا خلبان پرواز در چندین سال پیش بودن که به همراه خانمشون ماهی یک هفته و به قول خودشون از سال 86 در حال سفر کردن هستن.نکته جالبش قسمت کامنتهای پیجشون بود که بعضیا براش نوشته بودن دولت باید شرمنده باشه که خلبان مملکت بعد بازنشستگی با پراید سفر کنه و ایشون خیلی محترمانه به مخاطبین میگفتن اصلا اینجوری نیست ما داریم لذت میبریم اصلا ناراحت نیستیم و خیلی هم بهمون خوش میگذره.
نشانه بعدی یه اقایی بودن که از دوتا پا فلج هستن و یک دوچرخه فروشی دارن و با اطلاعات دقیق و تجربه های کار با دوچرخه دوچرخه ای اختراع کردن که با دست کار میکنه و جالب تر اینکه یک اتاق کمپر یک نفره و سبک هم برای دوچرخه اش اختراع کرده بود که اجاق گاز و شاید باورتون نشه سینک دستشویی رختخاب و خلاصه تقریبا همه وسایل سفر کردن هم داشت.این کلیپ رو که دیدم نور امیدی در درونم روشن شد.با خودم گفتم ببین تو عاشق سفر کردنی این اقا با این معلولیت تونسته به اون چیزی که میخاد برسه بعد تو با این جسم سالمت نمیتونی اونقدر روی ذهنت کار کنی که به اون چیزی که میخای یعنی مسافرتهای مختلف برسی؟یعنی ما با این جسم سالم کار کردن روی خودمون از کار این اقای عزیز سخت تره؟
واقعا چرا قدرت ذهن رو دست کم میگیریم.همون ذهن به این اشخاص کمک کرده با پراید و حتی دوچرخه اونم رکاب زدن با دست که قدرتش فک کنم نصف عضلات پا باشه به اونچه که میخاستن برسن اونوقت من تو خونه بزرگ با درامد نسبتا خوب همسرم و ماشینی که زیر پام دارم و کلی نعمت دیگه که مهمترینش سلامتی هست چه طور نتونم به خاسته هام برسم.
به قول اقا رضا کلیدش توحیده.فقط روی خودت کار کن به کسی هم کار نداشته باش.
تو این فکرا بودم که همسرم اومد بهش پیشنهاد دادم جمعه با تور بریم کلات و با کمال میل قبول کرد.
قانون خیلی خوب جواب میده.وقتاییکه خوب رو خودم کار میکنم به بقیه کار ندارم حسادت نمیکنم براشون ارزوی خوشبختی میکنم به همه محبت میکنم و….خدا صد برابرشو بهم برمیگردونه.و واای به روزی که باز ازش دور بشم.
یک ماهی بود به خاطر مشغله هاییکه برا عروسی برادرم داشتم یکم عقب افتادم.ولی عیب نداره فصل جدیدمو دوباره دارم شروع میکنم.و به خوبی هم جبران میکنم چون این مدت تجربه های زیادی به دست اوردم.
خبر خوب دیگه این بود که دخترم صفحه انتخاب واحد دانشگاهش براش باز شد و از شنبه اولین روز دانشگاهشو شروع میکنه دانشگاهیکه خیلی راحت و در عرض یکی دو روز براش مهیا شد بره بدون هیچ استرس کنکور و زجری.چون همکلاسی هاش که دانشگاه دولتی شرکت کردن و قبول شدن متوجه شدن که مدرکش برای مهاجرت در اینده زیاد به کارشون نمیاد چون رشته شون هنریه.از طرفی هم امروز گفت مامان کلاسام ساعتاش طوریکه اگه بخام خیاطی کنم و مدل هم طراحی کنم به دانشگاهم لطمه نمیزنه ساعتاش خیلی خوبه 3 روز در هفته بیکارم.فهمیدم که اینم به خاطر فرکانسای خوبشه چون دختر پر انرژی و بسیار مثبته.ولی فقط یکم تنبله که اونم به مرور خیلی داره بهتر میشه.خخخخ
استاد عزیزم از خدا به خاطر وجود نازنین و پر برکتتون هزاران بار سپاسگذارم.در پناه ایزد منان شاد باشین.
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان و تمامی دوستان خوبم
هر بار که فایل جدید از استاد گوش میدم چیزای جدید وارد ذهنم میشود که اعتماد من را به توانایی خودم و کار خداوند بیشتر میکند خوشحالم که در این سایت هستم و استادی مثل شما و دوستان خوبی که نتایج عالی کسب کرده اند دارم و هر همیشه باعث رشد و پیشرفت من میشوند باعث میشوند دنبال ارتقا ذهن و باور خودم باشم دقیقا از سه روز پیش تصمیم گرفتم هر روز یه فایل رایگان گوش بدهم علاوه بر فایل های محصولات و کانت بگذارم که خود را به چالش بکشم تا دستم و ذهنم روان بشود برای نویسندگی آخه عاشق نوشتن هستم و تا الان در مورد موضوعات و قوانین و توکل نوشته هایی را دارم امروز با این فایل تصمیم جدی تر گرفتم برای ارتقا شخصیت خودم و متعهد شوم که دنباله رو نویسندگی به طور جدی بروم تا نتایج عالی بگیرم من عاشق نویسندگی هستم امروز متعهد شدم حتی شده روزی یک صفحه بنویسم و قدم بردارم برای علاقه ام تا بتوانم از نتایج آن لذت ببرم از هر کلمه که استاد میگه هزاران درس میشه گرفت خیلی وقته به این باور رسیدم اگر تا الان اینقدر روند رشدم آروم بوده بخاطر این است که هرروز روی خودم به طور جدی کار نکرده ام یه برهه از زندگیم عالی کار کردم و بی نهایت نتایج عالی گرفتم بعد رها کردم متاسفانه باز برگشت خوردم ولی خداروشکر استاد با گفته هایش بود و سریع خودم را جمع کردم و تمرکزم را بیشتر کردم و ساختم هر روز نتایج کوچیک میبینم و مطمئن هستم با کار بیشتر و متعهد بودن قطعا نتایج بزرگتر میشه چون این تجربه را در سال های پیش دارم استاد برای من حکم شمس تبریزی داره و خدارو بارها و بارها شکر میکنم بخاطر استادی عالی و بینظیر که این طور واضح و دقیق راه و قوانین را به نشان میدهد تا ما راحت و آرامش مسیر موفیقت را طی کنیم و از مسیر لذت ببریم.
بارها خدارا شاکرم برای استاد عزیزم و مریم مهربان به الله فرمانروای کل کیهان میسپارمتون .
سلام به همگی
استاد من میخوام توی این کامنتم بگم که برای عمل کردن به باورهای صحیح و پیش برنده، دقیقا چکار میخوام بکنم.
اولا بگم که هر وقت شما حرف از علاقه میزنین ذهن من میره سمت موضوعی که الان رشته ام و حوزه ای که میخوام توش فعالیت کنم نیست. به همین خاطر یجورایی عذاب وجدان میگیرم که چرا وسط اون موضوعی که از صمیم قلبم بهش علاقهمندم نیستم.
ولی بادی بدونم که من با توجه به شرایط و میزان قدرتی که توی این مرحله از رشدم در شخصیتم احساس کردم تصمیم گرفتم.
با اینکه واقعا رشته الانم رو هم دوست دارم و اصلا با نشانه های خداوند به سمتش هدایت شدم و شروعش کردم، ولی دروغ چرا سختمه یذره هنوز که تمام وجودم رو واسش بذارم.
و هر دفعه باید به خودم یادآوری کنم که روژینا اگه توی این حوزه ای که الان توش هستی حرفهای نشی و ازش دست بکشی، از اونجایی که هنوز به قدر کافی در خودت جسارت و عزت نفس نساختی به نابودی میرسی. یا اگه هم خداوند بهت لطف داشته باشه و خودت هم تماما وجودت رو براش بذاری و بتونی سِروایو کنی، احتمالا خیلی اذیت خواهی شد.
حالا کاری نداریم.
الان من به نقطه ای رسیدم که باید به اون چیزایی که میدونم و تا حد خوبی سعی کردم یادشون بگیرم عمل کنم.
صراحتن،
من به خدا گفتم پول میخوام، میخوام خودم خودم رو ساپورت مالی کنم، خدا هم گفت اوکی من بهت میدم! هر چی که بخوای بهت میدم…
تو ارزش خلق کن، به میزانی که ارزش خلق میکنی و فقط به دنبال پول نیستی و ارزش کارت برات به پولت مقدمه ثروت و برکت وارد زندگیت میشه.
چشم. حالا چه ارزشی خلق کنم؟
مگه تو نمیخوای معمار بشی؟ مگه طراحی سایت هم بلد نیستی؟ مگه دنبال این نیستی که به غیر از دانشگاهی که میری کاری کنی که معماری رو یاد بگیری؟
خب، این اگه مسئله توئه مسئله خیلیای دیگه هم هست.
دیدی تا حالا کسی این مسئله رو حل کنه؟
نه هر چی سرچ کردم به نتیجه ای نرسیدم.
خب پس، تو بیا این کارو بکن.
یه سایت بزن، یه بلاگ، که تمام مسیری که میری رو قدم به قدم توش توضیح بدی. دامنه ات هم که مرتبطه پول هاستت هم که برات رسوندم که روی پای خودت وایستی.
شرایطش هم که برات مهیا کردم که بری و خیلی راحت و با عزت و احترام اتوکد یاد بگیری، چی از این بهتر؟
هر چی بهت الهام میکنم بذار که این الهامات قراره الهامبخش خیلی ها باشه و هدایتشون کنه به سمت رشد و پیشرفت.
چشم خدایا. سمعا و طاعتا. هر چی که تو بگی عمل میکنم.
از اونطرف ازت میخوام که بری و کانکشن های لیندکدینت رو گسترش بدی به همون روشی که بهت گفتم و لینکدین رو یاد بگیری. یه نشونه هم توی متن منتخب همین فایل بهت دادم که نذاریش کنار و ادامش بدی
خب دیگه مسیر واضحه.
فقط مونده قدم برداشتن من، که این کامنت تموم بشه میرم سراغش و ایده ی استارت خورده ان رو ادامش میدم.
یه نکته دیگه
من باید برای اینکه پیشرفت کنم توی این حوزه کلی کار انجام بدم و یه سری قدم ها هست که باید بردارم.
میخوام با این باور این بار برم سراغشون که من میتونم همه ی کارها رو همدل کنم و به خوبی از پس انجام هرکدومشون بربیام و توشون موفق عمل کنم. خداوند این توانایی رو بهم داده. فقط باید باورش کنم تا بتونم ازش به خوبی استفاده کنم.
خدایا شکرت بابت این کامنت عملی و کاربردی برای خودم که رد پای اولین قدم منه که میخوام بدون عجله ولی با شور و اشتیاق برش دارم و نتیجه رو ببینم…
خدایا شکرت…
استاد ممنونم ازتون که همیشه ما رو به حرکت کردن و قدم برداشتن سوق میدین و گنج هایی رو بهمون میدین که بتونیم در عمل ازش استفاده کنیم.
خداروشکر…
هر جا هستید شاد و سلامت و ثروتمند باشین…
به نام الله زیبایی ها
به نام الله هدایتگر
سلام استادعزیزم
سلام دوستان خوبم
بازهم دریایی ازاگاهی که بایددرک کنم وعمل کنم واین اگاهی هادرگوشت وپوست من بایدرسوخ کنه
امروزیک سوالی ازخداوندداشتم گفتم بزنم رودکمه نشانه واین فایل اومد
من چندباردیگه قبلااین فایل رودیدم ولی هربازچیزجدیدی رومیشنوم ودرک میکنم الله اکبر
چقدرداستان زندگی اقارضای عزیزبرای مادرس داره
که تغییراول ازشخصیت خودمابه وجودمیاد
مثل
غیبت نکردن
شکایت نکردن
اخبارندیدن
تمرکزروی زیبایی ها
حرکت کردن ورفتن به دل ترس هاباهمین شرایط وامکاناتی که داریم وهدایت پروردگاربه سمت قدم های بهتر
ترس ازبی ایمانی میاد
استادمیگه اگه برنامه های من رودنبال میکنیدبایدحرکت کنیدتوکل کنیدشروع کنید
بریدسمت کاری که بهش علاقه دارید
علاقه +باورهای درست+استمرار=خلق ثروت وخوشبختی
نخواین یک شبه پولداربشید
برای هیچ کس این اتفاق نیفتاده
بازارهای مالی وبورس وارزدیجیتال یک ثروت زودگذروکاذبه وموقته چون خودمون وتوانایی هامون رونشناختیم تاازش خلق ثروت کنیم
اقارضاتوهمون کاری که بودمهارت وکیفیت کارشوبیشترکردودرکسب وکارش تغییراتی روایجادکردبعدخداوندهدایتش کزدبه شغلی که دوسش داشت بدون این که ایده ای داشته باشه
وکم کم دراین کارمهارت کسب کردوحرکت کردوثروت خلق کرد
اگریک شغلی وبیزینسی روشروع میکنیم وبهش علاقه داریم اکراولش درامدنداریم یاخیلی کمه نگران نباشیم باقانون تکامل وایجادباورهای ثروت افرین خودپول به دنبال مامیادوخداوندماروهدایت میکنه
>
اگرهیچ کس نباشه خداکه هست
خداوندبانشانه هاش باماصحبت میکنه وقدم های بعدی روبه مامیگه
به اندازه ای که ماتغییرمیکنیم خداونددرهاروبرای مابازمیکنه به اندازه ای که ظرف وجودمون بزرگترمیشه شرایط زندگی مابهترمیشه
ثروت دنبال تومیادوقتی تومسبردرست باشی ونیازبه سختی کشیدن وزجرنیست
چون استادماهم مسیرزجزنکشیده وقتی باورهاشودرست کرده وسوت زنان ازجنگل های خوش ابوهواعبورکرده بالذت
بایدبه خودم تعهدبدم که ازاین به بعدتصمیمات درست وزیادبگیرم
عظله تصمیم گیریموتقویت کنم
انسانهای ثروتمندزیادتصمیم میگیرندحتی اشتباه
بدون که خداهست وماروحمایت وهدایت میکنه
بارماروی زمین نمیمونه
خداونددستهای مارورهانمیکنه
خدایالحظه ای ماروبه خودمون وامگذار
خدایاازت میخوام که هدایتم کنی به مسبرهای بهتروعالی تربرای کسب ثروت ودرامدوایده های پول سازباهمین شرایط وامکاناتی که دارم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
یکی دو ساعت از کامنت قبلم گذشته که دیدم ذهنم داره حرف میزنه و حتی با اینکه میدونستم نباید بذارم حرف بزنه اما 5 تا جمله رو گفتم…. دیدم نمیشه… تلوزیون رو روشن کردم و قسمت اول صحبتای اقا رصا رو پلی کردم تا ذهنم ساکت بشه….
به بچم ک نگاه میکنم، خیلی خداوندو داخلش میبینم…. مهربونی بی قید و شرطش، بخشندگیش، فراموش کردن گذشته، نگران نبودن در مورد اینده، عاشقانه نگاه کردن به همه مردم و حیران بودن برای هر لحظه فرصت زندگی….
دارم سعی میکنم مثل اقا رضا قلبمو برای ورود بیشتر خداوند به وجودم، بزرگ کنم.
پر از خشم بودم… قششششنگ یه لقد زده بودم به هرچی تو این سایت یاد گرفته بودمو داشتم حسسسسابی غر میزدم و گله و شکایت میکردمو از دیگران انتظار داشتم که چرا پدر مادرم با اینکه میتونن تو بزرگ کردن نوزادم بهم کمک نمیکنن… تو ذهنم همممه حق ها رو به خودم میدادم…. راستشو بخواین هنوزم میدم
.
ولی یجا که دیگه دیدم حاااالم بد شده ازین همه رفتارایی که میدونم اشتباهه…. به خودم گفتم تو میدونی احساس خوب برابره با اتفاقای خوب… چرا اینجور میکنی؟ این راهش نیس… اگه راهش بود تا الان باید بهتر میشدی
.
.
.
اومدم تو سایت چشمامو بستم از تهههههه قلبم گفتم خدایا منو تو این قضیه بچم و خانوادم راهنمایی کن قششششنگ بهم بگو چه خاکی به سرم بریزم.
.
.
.
وقتی دکمه نشانه رو زدم تا اومد صفحه بالا بیاد تو ذهنم اومد استاد عباسمنش تا حالا صحبت خااااصی درباره بچه داری نکرده چطوووور نشونه من میتونه تو این زمینه راهنمایی کنه
صفحه باز شد و این صفحه بود… دانلودش کردم و واقعا راهی جز دیدنش نداشتم نمیدونستم چطور ذهنمو خفه کنم
.
.
.
تا حالا این فایلو ندیده بودم… تو دوران بارداری حسابی از سایت عقب افتاده بودم….. یهو آقا رضا گفتن که من به خاطر کار زیاد، پدر بودن واقعی رو نفهمیده بودم و دلم خواست دوباره با داشتن شرایط ازادی زمانی، پدر بودن رو تجربه کنم. به این فکر کردم که ما الان به خاطر شرایط کاری همسرم که 4 ساعت بیشتر از خونه بیرون نیس به راحتی با بچه بازی میکنیم و کمک همدیگه میکنیم و واقعا هم من هم همسر لذت مادر و پدر بودنو میچشیم. نیاز نیس برای داشتن این زندگی هردو بریم بیرون از خونه برای دیگران کار کنیم و بچه رو بدیم به کس دیگه بزرگ کنه…. این یه نعمته…. یهو دیدم اره شاید اگه اینجور نبود بعدا دلم برای این سن شیرینش تنگ میشد…
.
.
حالم خیلی بهتر شد… اصلا باورم نمیشد که یه فایلی بهم بخوره که قششششنگ در مورد بچه ای هم سن بچه من نه هم سن میکاییل صحبت شده باشه…
.
.
مطمعن بودم باید کل صحبتای اقا رو رضا رو از اوووول قشنگ بشنوم. دانلود کردم و تا الان دو سه قسمتشو گوش دادم و دیدم چقدر این مرد رابطه شو با خدا قشنگ ساخت. اصلا زیر بنای موفقیتش رفاقت با خدا بود.
.
.
امروز تو دفترم از خدا برای هر صبحی که صداش میکردم و بهش میگفتم خدایا پرهان رو دو ساعت بیشتر خواب نگه دار تا من بخوابم و قشششنگ سر دوساعت پرهان بیدار میشد شکر کردم.
برای وقتایی که پرهان نمیخوابیدو گفتم خدایا بیا بخوابونش کار خودته و بعدش پرهان زود خوابید.
من تا الان به اموزه های استاد عمل میکردم تا به خوشبختی و ثروت و ارامش برسم. خدارو هم دوست داشتم اما امروز برای خدام نوشتم که خدایا من بعد از اینهمه تمرین (که البته منظم و با استمرار نبود) و خرید محصولای استاد یجاهایی مثه دیروز قشششششنگ راهو اشتباه رفتم. ازین به بعد میخوام احساسمو خوب کنم تا قلبم و روحم برای تو جای بیشتری داشته باشه تا تو توی زندگیم حضور بیشتری داشته باشی چون تو به اندازه ظرفیت من میتونی در کنارم باشی و به من کمک کنی. خدایا من هیچ وقت سوگ تو رو تجربه نمیکنم. تو هیچ کینه و عقده و خشمی نداری که با بی محلی به من خودتو خالی کنی. تو مهربانی، عاشق منی و عاشقانه دوست داری که جای بیشتری بود تا بهم کمک بیشتری میکردی ولی حیف که من ظرفیتم کمه.
امروز کامنت گذاشتم که بگم من هییییییییییییچ راهی ندارم جز اینکه عین اقا رضا عمل کنم. به قول استاد خودمو تغییر بدم تا خدا تغییر کنه(بتونه بیشتر تو زندگیم باشه)
بعدا بقیه اتفاقا هم میفته.
ولی من کمک دهنده واقعی زندگیم و کسی که میتونم ازش کمک بخوام و بهش وااااقعا تکیه کنمو تاااازه پیدا کردم…. بعد از این همه دیدن فایلهای توحیدی…. من تازه فهمیدم تو زندگی شخصیم شرک نداشتن یعنی چی… من هیچ راهی ندارم جز اینکه حالا که حرفای اقا رضا رو شنیدم همه کاری بکنم که به خدا بگم من ادم بهتری دارم میشم، بیشتر بیا کمکم کن ️که تنهام و جز تو یاوری نیس…
و چه خوشبختم که با تنها شدنم خدا رو بهتر پیدا کردم
.
انرژی های مثبتتونو برام بفرستید که موفق تر بشم و انرژییم کم نشه