نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 47

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1122 روز

    به نام خدای مهربان که هر چه دارم از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم

    ومریم جان وهمه بچه‌ها ی این سایت

    چقدر زیبا صحبت کردی آقا رضای گل ،چقدر نکته گرفتیم

    چقدر آقا رضا در مورد قوانین عالی نکته به نکته درس داد .

    خدا راشکر بابت این فایل .

    با اینکه قبلاً این فایل گوش کرده بودم ولی هربار که گوش میدم دوباره آگاهی بالاتری کسب میکنم خدا راشکر

    اونجایی که استاد میگه :هر کس از ما می‌تونه ارزش خلق کنه

    دیجی کالا،آقا رضا ،خود استاد…. که رایگان کار می‌کردن به خاطر عشقی که به کارشون داشتن .

    وعشق به کار داشتن اولویت وبعد پول خودش میاد .

    خدا راشکر بابت این فایل رایگان که کلی زحمت کشیده شده .

    واقعا سپاس و درود به همه

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم به زیباییها و فراوانیها خدایا برای رزق و روزی و فراوانی و ثروت و نعمت و سلامتی و شادی شکرت سپاسگزارتم

    سلام به استاد مهربان و توحیدیم

    سلام مریم جانم عزیز دلم دانشجویان

    استاد بی نهایت ازت ممنونتم که این سری فایلهای آقا رضا رو برای ما روی سایت گذاشتین

    و واقعا و انصافا این فایلهای آقا رضا زندگی ساز هستن

    من و همسرم و دخترام از زمانی این فایلها رو گوش دادیم عزت نفسمون بالا رفت اعتماد به نفسمون رو بالا بردیم

    خیلی تو زندگی رشد کردیم از نظر فکری

    خیلی جاها رو نه نمیتونستیم بگیم الان به راحتی نه میگیم و نمی‌پذیریم

    ایمان و اعتماد به خداوند بیشتر شده

    به خداوند نزدیک تر شدیم

    برای همه کارهام از او هدایت میخوایم و روی قدرتش حساب باز کردیم و خدا هم با مهربانی و فضلش به ما میبخشه خدایا سپاسگزارتم

    آقا رضا عزیز شاید کامنته منو ببینی

    زندگی من با نگاه کردن ویدیوهات دگرگون شد

    از نو ساختیم خودمون رو نسخه بهتر

    ورژن عالی توحیدی تر شدیم و روی قدرت خداوند حساب میکنیم و او قشنگ برامون درست می‌کند

    استاد دوستتون دارم در پناه خداوند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سارا باقرپور گفته:
    مدت عضویت: 782 روز

    باسلام خدمت استادعزیزم وآقارضای خوب ومهربان

    خداروشاکرم بخاطراینکه آقارضابه نتیجه عالی رسیده بااستفاده ازقوانین

    واین فایل بازهم ایمان منوقوی تروامیدوارترکردازاین مسیر

    بعضی وقتا ناامیدی ونجواهامیادسراغم ولی بااین فایل ها فورابرمیگردم به مسیرهدایت

    وخداروشکرمنم خیلی لذت میبرم اززندگیم

    دوستای قدیمی دیگه نیستن وسمت من نمیان وقتم کاملا آزادشده که روی قوانین باتمرکزبیشترکارکنم

    باتشکرازشماهایی که ماروتوی این مسیرقشنگ همراهی میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مهلا کیان گفته:
    مدت عضویت: 857 روز

    سلام به استادعزیزم،مریم نازنین و دوستان خوبم

    امشب دلم خواست نتایج دوستان رو بخونم ،حقیقتش امروز یکم حسم بد شد اونم به خاطر رفتاریکی از اعضای خانوادم بود،خلاصه سریع به خودم گفتم خودتو جمع کن باید سعی کنی دقیقا تو همین شرایط تمرینات رو انجام بدی باید بتونی ذهنتو کنترل کنی،اومدم به خوبی‌های اونطرف مقابل فک کنم دیدم نه اصلا نمیتونم و هدایت اومد که کلا بهش فک نکن و تمرکزتو ازروش بردار و کارساز بود.

    نمیدونم رو این مطلب قبلا کامنت گذاشتم یا نه،ولی من بعد از استفاده از این آموزه ها برای اولین بار در زندگی امسال حتی مجبور به دادن چک هم نشدم،یعنی شرایط به گونه ای پیش رفت که من حتی نیازی به استفاده از چک نداشتم و از همه جالب‌تر اینکه امسال یه تیکه طلا هم نفروختم و این نتیجه کارکردن رو باورهام در دوره 12 قدم بود که نه پول قرض کنم،نه چک بدم و نه بابت بدست اوردن چیزی ،بخوام وسیله یا ملک یا هرچیز دیگ ای رو بفروشم واقعا هزاران بار شکرت حتی یادم رفته بود که این اتفاق افتاده و امشب یادم اومد چون به قول استاد دقیقا ذهنت میاد و این تغییرات به وجود اومده رو برای شما عادی و روال زندگی جلوه میده.

    استاد دستاوردهای من خیلی خیلی زیاد بوده و واقعا تکاملی انجام شد.دستاوردهای من بعد از آشنایی باشما و درست از زمانیکه که آموزه های شما رو از یه تایمی به این طرف خیلی جدیتر گرفتم نتایج هم به شکل جادویی تغییر کرد.

    اول از شخصیتم بگم که چقدر تغییر کردم ،میدونستم تغییر کردم ولی این زمانی بیشتر احساس شد که با خواهرم داشتم در مورد این مسائل صحبت میکردیم و من عنوان کردم استاد عباس منش استاد منه،و ایشون گفتن که خود عباس منش که جدا شده و خودش شکست خورده من همون لحظه فقط از ته قلبم سپاسگزار خداوند بودم برای این آگاهی و بینشی که در من به وجود اومده چون نگاه من کاملا با نگاه خواهرم متفاوت بود و ته دلم چقدر به خودم افتخار میکردم که چقدر نظر کرده بودم و شاگردی استاد رو میکنم ،و جالبه بدونید فایلی که به دست من رسید خیلی سال قبل از طریق همین خواهرم بود و من شمارو ادامه دادم ولی ایشون نه.و البته که من و خواهرم تقریبا هیچ رابطه ای باهم نداریم یعنی کششی هم بهم نداریم و من برای عید بعد از یکسال باهاشون تماس گرفتم

    استاد من بعد از این آموز ها از یه رابطه ده ساله که به شدت سمی بود ولی وابستگی من بسیار شدید بود دراومدم ،عزت نفسمو که واقعا سالها روش غبار گرفته بود رو پیدا کردم و از اون رابطه اومدم بیرون،حتی از خونه ای که 7 سال توش زندگی کردم بعد از اینکه الهامم رو دریافت کردم نقل مکان کردم من تنها زندگی میکردم و قلب من می‌گفت که بلند شو حرکت کن و خونه رو عوض کن و از اینجا برو. همزمان با یه نفر دیگ هم تو رابطه داشتم که باایشون حدود 20 سال تو رابطه بودم و بیشتر برای گرفتن ساپورت با ایشون همراه بودم که متاهل هم بودن و بعد از اینکه ارزشمو پیدا کردم و شخصیتمو تغییر دادم و سعی کردم از خودم آدم بهتری بسازم از ایشونم جدا شدم ،در حقیقت ترس‌های من هیچوقت تو این سالها به من اجازه ترک این رابطه رو نمی‌داد با اینکه تحصیلات بالایی داشتم ولی کارخاصی نمیکردم و چون ایشون به من علاقه مند بود و منو تا به اونروز ساپورت کرده بودن علیرغم میل باطنی موندم باهاشون ولی این مسئله تاهلشون همیشه رو قلب من سنگین بود و یادمه 4سال قبل که عاجزانه از خداوند کمک خواستم اون درها رو باز کرد،اصلا اصلا آسون نبود از اون رابطه بیرون اومدن ولی یادمه که دقیقا همچین روزایی قبل از عید بود که از اون رابطه اومدم بیرون از ته قلبم خوشحال بودم و اون حس عذاب وجدان رو نداشتم ولی به شدت میترسیدم که حالا آینده چی میشه، فایلهای استاد رو گوش میکردم می‌نوشتم، سپاسگزاری میکردم و….

    اصلا گفتن همین کلمات هم آسون نبود ولی به واسطه تغییر شخصیتم تونستم این کامنت رو بزارم و امروز که این نوشته ها رو راحت مینویسم برای اینه که یه کار فوق العاده دارم که عاشقشم و اینم هدایتی بود و از برکات پا گذاشتن روی ترس‌هام بود،صفر تا صد زندگیمو هندل میکنم حتی تا جایی که بتونم خودم به بقیه کمک میکنم و از اینکار لذت میبرم ،الان انقدر شخصیت من تغییر کرده که ارزش‌های من این اجاره رو به من نمیده که همزمان با دونفر تو رابطه باشم،و حتی یه سری استانداردهایی هم برای خودم هم برای طرف مقابل برای ایجاد رابطه دارم ،درصورتیکه در گذشته اصلا اینطور نبود.

    همیشه ورزش میکردم ولی جسته گریخته، ولی امروز به لطف شما استاد عزیزم 3 سال که پیوسته تیاریکس کارمیکنم و استایل و توان بسیار خوبی دارم.

    از لحاظ مالی امسال تارگتم رو 50 میلیون بود که نزدیک بهش انجام شد و این درحالیه که من تازه تقریبا یکساله که کارمو مورد علاقمو استارت زدم و من تازه دوره دوازده قدم رو تموم کردم و الان تارگتم برای داشتن درآمد خیلی بیش از اینهاست کلا ظرفم کنفویکون شد و ظرفیتم خیلی بالاتر رفته .

    بعد از 13 سال تونستم به پدرم پیام بدم و فقط ازش تشکر کنم بابت تمامی زحماتش که اینکار تا پارسال برام یه کار محالی بود،با بردارم امسال بعد از 13 سال تلفنی صحبت کردیم البته ایشون اروپا هستن.

    از اینکه چقدر شرکام کمتر شدن چقدر قلبمو دادم به پروردگارم از نرفتن اکسپلور اینستا تا نداشتن 5 .6 سال دستگاه ماهواره…..،خلاصه اتفاقات جالبی امسال بعد از دوره دوازده قدم برام اتفاق افتاد و الانم که دور دوم رو شروع کردم که با جدیت خیلی خیلی بیشتری شروع کنم دوازده قدم رو،واقعا سپاسگزارخداوندم و به خودم از صمیم قلب تبریک میگم از اینکه دانشجوی شما استادعریزم هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    ولی الله علوی گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    سلام بر استاد وخانواده بزرگ عباسمنش………….دیوانه شدم ..دیوانه این همه اگاهی …این همه درک از قانون .وقتی تصمیم گرفتم به طور تمرکز لیزری این قسمت نتایج دوستان ببینم متوجه ایرادات خودم شدم وخدا راشکر میکنم به من لطف کرد ومن هدایت کرد که تمام 16 قسمت این بخش سایت دیدم من دو سال پیش این فایلها را دیدم اون موقع اینقدر تمرکز نداشتم وایندفعه نکات مهمی بهم یاداوری شد وتصمیم گرفتم بنویسم وبه خودم تبریک بگویم که کنترل ذهنم بیشتر از 2 سال قبل بوده.وهرروز بیشتر کنترل میکنم .خدایا ازبابت وجود استاد عباسمنش بی نهایت سپاسگذارم .خدایا سپاس خدایا سپاس خدایا سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علی حقی گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی و مریم جان

    سلام به دوستای خوبم که با کامنتهاشون واقعا غوغا میکنن

    می‌خوام یه رد پا از خودم به جا بذارم که یادم نره!!!

    در راستای حرفهای استاد و این فایل ارزشمند باید یادم باشه اون چیزی که می‌تونه من رو به خوشبختی بی‌نهایت برسونه لذت بردن از مسیریه که دارم طی میکنم

    قبل از همه چیز اول باید به خدا توکل کنم و بدونم که اون همیشه همراه منه، به من کمک می‌کنه ، راه درست رو بهم الهام میکنه و وقتی که من مشغول گسترش دنیا هستم به شدت به من کمک می‌کنه، نه تنها به من بلکه به هر کسی که تو این راه(گسترش جهان) قدم برمیداره

    مطلب بعدی اینکه من باید خودم رو لایق دریافت الهامات خدا ببینم تا بتونم اونها رو دریافت کنم

    و مطلب سوم اینه که من باید ارزش خلق کنم تا پول و ثروت وارد زندگی من بشه،

    ارزش خلق کردن در کار خودم(فروش گیاهان آپارتمانی و مراقبت و نگهداری از اونها) میشه این موارد:

    / من باید گل‌های زیبا و سالم و شاداب به مردم بدم

    /برای خوب موندنشون ، به مشتری‌ها راهنمایی‌های درست بکنم

    /کودهای خوب به اونها بدم تا بهترین نتیجه رو بگیرن

    /هنگام مریض شدن گیاهشون ، درست راهنمایی‌شون بکنم برای خوب شدن حال گیاهشون

    /توی اینستاگرام باید پستهای خوب و باکیفیت درست کنم تا مردم ببینن و لذت ببرن(هم از نظر محتوا هم از نظر بصری)

    اینها چیزهاییه که الان به ذهنم میرسه(خوشحال میشم اگه کسی کامنت من رو خوند و راهنمایی به ذهنش رسید بهم بگه »« خیلی ممنون میشم)

    من باید روی مهارتهای خودم کار کنم و تو کار خودم حرفه‌ای بشم ، باید متخصص کار خودم باشم ، باید هرروز با لذت مطالعه کنم و روش رمان بذارم و تمرکز تا نتیجه دلخواه خودم رو بگیرم

    داشتم فکر میکردم که توحید واقعا مهمه و باید فقط به خدا توکل کنم اما به شدت در کنار توحید خبره بودن تو کار خودم هم مهمه ، باید از همه چیز در کسب و کار خودم سر در بیارم تا بهترینِ خودم باشم

    خدایا بهم کمک کن تا جایی که میشه از حواشی بپرهیزیم و فقط به اصل بپردازم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 2163 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان هم فرکانسیم

    مدتی بود دنبال دلیلی بودم برای اینکه چرا با اینکه دارم روی خودم کار میکنم اما نتایج فقط در حد نشانه باقی میمونن و بعد ادامه کار استپ میشه. تا اینکه دوره فوق العاده هم جهت با جریان خداوند اومد روی سایت و من بی درنگ خریداری کردم و همونجور که حدس میزدم این دوره توی همین شروع عالی بود برام. الان میگم جریانش رو. بعد از گوش دادن به جلسه اول و‌دوم متوجه اولین ایراد کارم شدم که توی کامنت جلسه دوم دوره خلاصه وار توضیحش دادم . من فکر میکردم با روزی نیم ساعت گوش دادن به فایلا دارم شق القمر میکنم و بعد ذهنمو ول میکردم به امون خدا و عملا به جز تایم های پراکنده ای که ذهنم درگیر اگاهی ها بود در ادامه کاملا رها بودم و اجازه میدادم هر ورودی وارد ذهنم بشه یه روز جدی هستم و یه روز رها و عملا هیچ مومنتمی شکل نمیگرفت.توی جلسه دوم استاد همون اول جلسه یه نکته طلایی عنوان کردن که نخواهید کسی رو‌با خودتون همراه کنید به دلیل اینکه بقیه در مدار شنیدن این اگاهی ها نیستن و شما رو‌هم با خودشون به مدارهای پایین تر میبرن .با خودم گفتم خب الحمداله این یکی کار اشتباه رو من سالهاست که دیگه انجام ندادم و خیالم راحته از این بابت. اما به شب نشده مچ خودمو گرفتم و به همسرم عنوان کردم که دوره جدید اومده روی سایت. اولش که اینو گفتم خودمم نمیدونستم منظورم چی بود و چرا اینو گفتم. اونم گفت فقط اینو بهت میگم که صد سال دیگه اضافه از خدا عمر بگیری مادامی که صدت‌ رو نمیزاری بی فایده است حتی نود و نه هم فایده نداره. من سریع گارد گرفتم که تو قضاوت میکنی و از نتایج من خبر نداری و شروع کردم به کتمان حقیقت که کم نیارم و اونم میگفت نتایج تو گویای همه چیزه و یه جورایی غیر مستقیم بهم گفت سعی نکن به کسی توصیه کنی این دوره ها رو اول خودت بهش عمل کن. چقدر حرفاش بهم برخورد اما نتیجه ای که این موضوع برای من داشت این بود که متوجه شدم این ایراد درون منم هست که دوست دارم همسرم همراهم باشه توی این راه و اونجوری که با اطمینان راجب خودم فکر میکردم نبود و عملکردم چیز دیگه میگفت. انگار ذهنم داشت بهم دروغ میگفت برای اینکه وانمود کنه ایرادی نداره توی این مورد که نخاد تغییر کنه و این حس دلسوزی توی ناخوداگاه من هست و‌نمیزاره با ارامش جلو‌ برم و مدام پشت سرمو نگاه میکنم ببینم شریک زندگیم هم دنبالم میاد یا نه ؟نکنه من برم بالا و اون جا بمونه ! نکنه جهان راه ما رو‌از هم جدا کنه!……البته همسرم قبلا از دنبال کننده های پر و‌‌ پا قرص این دوره ها بود و‌ما با هم رشد کردیم و‌بالا اومدیم ولی بعد که کارمون خوووب گسترش پیدا کرد اون توهمی که من دیگه همه چی رو‌ بلدم ما رو از مسیر پرت کرد بیرون. همسرم کامل رها کرد و منم دست و پا شکسته ادامه میدادم با اینکه تغییراتمون کاملا به مثابه از فرش به عرش بود.من دیگه اون تعهد قبل رو نداشتم و دوباره باری به هر جهت زندگی میکردم البته همسرم از اول باورای مالیش از من بهتر بود برای همین الان هم درامدزاییش ادامه داره اما توی جنبه های دیگه ازجمله حال درونی خوب ، شدیدا تنزل کرده و به همین دلیل هم دوس داشتم اونم دوباره برگرده به شرایط قبلی. اول از صحبتش با اون لحن بدی که بهم گفت حس بدی گرفتم اما بعد با خودم گفتم همچین بی راه هم نمیگه اما دقیقا نمیدونستم خب الان باید چجوری متعهد تر باشم؟ چیکار باید کنم؟ نکنه مسیر کاریم اشتباهه ؟ و هزار تا شک و شبهه دیگه. روز بعدش دنبال جواب سوالم توی سایت بودم و هدایت شدم به فایلای نتایج دوستان . الله اکبر من وقتی فایلای اقای عطار روشن رو پلی کردم دلم میخواست فقطططط گریه کنم چون دقیقا حس و حال شش سال پیش خودم که با اموزه های استاد عزیزم اشنا شدم تداعی شد برام و بیاد اوردم مسیر قبلیم رو .همینجا میخام از ایشون تشکر کنم که چقدر با جزییات حس و حالشون رو به یاد آوردن و خالصانه و صادقانه به زبون اوردن و چقددددددر این 10 تا فایل راه گشا بود برای من و چقدررررر یاداوری کرد برام حس و‌هوای شش سال پیش خودمو و دیدم متعهد بودنم به انچه از استاد میشنیدم و اشتیاقم به درک و عمل به قوانین با عملکرد الانم خیلی متفاوته .اون زمان من از صب تا شب سر کار بودم و فقط ظهرها یک‌ساعت وقت داشتم برای ناهار و‌من ترجیح میدادم به جای خوردن ناهار از محل کار بزنم بیرون و توی کوچه های اطراف پرسه بزنم و با خودم در مورد قوانین صحبت کنم و‌فایها رو گوش کنم شاید تایمی که در روز روی این اگاهی ها متمرکز بودم کم بود ولی همین کافی بود تا حسم فوق العاده باشه و کل وجودمو بگیره و مثل یه بازدارنده عمل کنه برام وبا حس فوق العاده برمیگشتم سر کار .من هدایت شدم به کار جدید و با اینکه کار قبلیم تضمین شده تر بود چون پتروشیمی بود و اون زمان توی حوزه کار کارمندی حقوق و‌ مزایاش بالاتر جاهای دیگه بودو‌کارم کاملا مرتبط با رشته تحصیلیم بود و‌من هفت سال درسش رو‌خونده بودم تا مقطع ارشد و‌دوازده سال کار کرده بودم توی اون زمینه و از طرفی من هیچ حسابی نمیتونستم روی کار جدیدم کنم چون تازه بهش ورود کرده بودم و‌نااشنا بودم و از نظر مالی هم هیچ تضمینی نبود ولی من شجاعانه از کارم استعفا دادم چون هم علاقمند بودم به کار جدید و هم ایمان داشتم که جهان با منه اگر خودم رو‌همجهت کنم باهاش .‌ یادمه روزی که استعفا دادم رئیس بخش بهم گفت کاش منم شهامت تو رو داشتم و سالهاست میخام اینکارو‌کنم و نمیتونم و‌من بیشتر مطمعن شدم که کارم درسته.استاد واقعا درسته این صحبتتون که خط مشی همه شبیه هم هست از یک تعهد واقعی شروع میشه و بعد عمل به انچه ازت برمیاد با همین چیزهایی که داری و بعد درها باز میشه و اینقدر نرم اتفاق میافته که تو یه ذره شوکه نمیشی از اتفاقات و یه روزی به خودت میای میبینی زندگیت هیچ ربطی به گذشته ات نداره چون تو تغییر کردی و اینم بگم ما شاید خودمون متوجه تغییرات نشیم ولی با مرور ردپاهایی که توی این سایت میزاریم بعدها میفهمیم قبلا چجوری فکر میکردیم و الان چطور. چند وقت پیش داشتم کامنت های اوایل اشناییم با سایت رو‌میخوندم و متوجه شدم چقدر باورهای داغونی داشتم که الان حتی از یادم رفته و‌کاملا محو شدن از ذهنم امااین مسیر انتهایی نداره و برای منی که مدتیه سست دارم قدم برمیدارم توی این مسیر که به طبع باعث شده نتایج یه جورایی لاکپشتی بشن و برای رفتن به مدارهای بالاتر همت دوباره میخاد تعهد دوباره میخاد چون چرخ مومنتم از حرکت ایستاده و نیاز به جدیت دوباره برای یک شروع طوفانی دیگه داره.

    استاد عزیزم بعد از دیدن این 10 تا فایل من اومدم اینجا که تعهد بدم به خودم و خدای خودم که ایراداتی که باعث میشه منو از مسیر الهی خارج کنه و حسم رو توی روز مره نسبت به خودم بد کنه رو برطرف کنم

    اولین مورد نحوه رفتارم با فرزندانم هست که این روزا حس میکنم بدترم شده و با کوچکترین خطایی سرشون داد میزنم و تحقیرشون میکنم و گاهی به کتک هم میرسه و بلافاصله بعدش حالم گرفته میشه و تا چند ساعت بعدش حس بدم ادامه پیدا میکنه و از اینکه شده یه عادت رفتاری بشدت ناراضی هستم از خودم و بایستی متعهدانه سعی کنم روی این موضوع کار کنم و خاتمه بدم بهش.

    یه موضوع دیگه که حس نارضایتی نسبت به خودم ایجاد میکنه موضوع رانندگیم هست که با اینکه ماشین شخصی خوب دارم ولی اکثر مواقع با اسنپ رفت و امد میکنم و این بهونه ها روبرای خودم میارم که شاید ادرس رو گم‌کنم و دیر برسم شاید توی ترافیک بمونم و دیر برسم شاید جای پارک گیرم نیادو نتونم سر وقت برسم… در صورتی که دلیل اصلیش ترس از رانندگی هست که ناشی میشه از یک تجربه و‌خاطره بد از این موضوع.

    و اما تعهد سوم که اینجا به خودم و خدای خودم میدم اینه که به هر انچه استاد عزیزم به زبون جاری کنه عمل کنم و‌وحی منزل بدونم و توی این مسیر استمرار داشته باشم و قلبم رو حساس کنم به حس بد وبشه خط قرمزم . من متعهد میشم که مثل رضای عزیز حتی اگر شرایط سخت شد و نجواهای منفی اومد استمرارم رو حفظ کنم حتی اگه زمان هایی شرایط سخت بشه و حتی همه اونهایی که دوستشون دارم و‌توی خیلی موارد قبولشون دارم بگن راهت اشتباهه باز روی تعهدم به عمل به صحبتهای استاد عزیزم باقی بمونم چون قانون همیشه یه نتیجه‌ رو میده طبق قانون پیش بری نتیجه خوبه حتی اگه کل مردم دنیا نخان یا مخالف باشن وبر خلاف قانون کیهان پیش بری با مخ میخوری زمین حتی اگه بازم کل مردم جهان موافقت باشن . مثل کاری که اقا رضای عزیز کرد در خصوص نقد کار کردن و پاره کردن چکها و این موضوع در عمل سخت هست و واقعا رضای عزیز تحسینتون میکنم از این بابت. احسنت به شما . خدایا شکرت حس و حالم امروز عالیه و حس تولد دوباره دارم خدایا شکرت به خاطر اینکه بقول اقا رضای عزیز در زمان حیاتم استاد فوق العاده ای چون شما رو دارم و از این بابت تا همیشه مدیون خدای خودم هستم. استاد بی نظیرم خداوند پشت و پناهتون باشه خیلی سپاسگزارم در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مریم زارع گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    یارب هرلحظه هزاران بار تورو بی نهایت شکر به من فرصت دوباره دادی

    سلام به استاد عزیزم مریم عزیزم

    ممنون وسپاس از خداوند کریم واقای رضا عطار روشن

    با صحبت های خوبشون و خیلی ساده ‌دلنشینشون

    آرزوی بهترینها رو براتون دارم

    امروز نشانه هارو که زدم این قسمت برام اومد

    برای چندمین بار هم هس که تو نشانه ها برام میاد

    می خواستم بگم منم مثل شما قرار بود وامی بگیرم مهرماه همین امسال

    لغوش کردم با این که خیلی نیاز داشتم به همسرم گفتم با قاطییت

    برو لغوش کن ما نیازی دیگه هرگز به وام نداریم

    دسته چک هم بایگانی شده

    اجناس قسطی هم دارم روش کار می‌کنم که تموم بشه

    به لطف خدا

    آرزوی سلامتی برای شما و ‌استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی های خوبم رو دارم

    در پنا ه الله یکتا شاد وسالم خوشبخت وسعادتمند در دنیا واخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حمزه لطیفی صدر گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم نازنین و تمام دوستان هم فرکانسی در این سایت توحیدی

    تو حرف زدن ماشا الله که همه استادن و دُر از دهنشون در میاد اما در عمل و تعهد میبینی هیچ رقیبی نداری …

    استاد میگه من فقط با دوستانی کار میکنم و اگه اومدم ایران ملاقات میکنم که نتایج ملموسی تو زندگیشون گرفتن از لحاظ مالی ، سلامتی ، روابط عاطفی و معنوی ، اعتماد بنفس ، احساس لیاقت و من آستین بلند کردم و می‌خوام استادم در جریان بزارم که استاد فعلا من این نتایج بزرگ رو گرفتم علل الحساب باشه

    خدا رو شکر 32 سال از خدا عمر گرفتم و از موقعی که خودم شناختم احتمال زیادش از سن 15 سالگی هست به بعد بود و تو این مدت 17 سالگی که خودم شناختم :

    این 17 سال یه بار دکتر نرفتم و هیچ قرص و آمپولی استفاده نمیکنم این نتیجه نیست ؟

    این 17 سال تلفزیون مثل اخبار و سریال هیچ وقت نگاه نمی کردم این نتیجه نیست ؟

    این 17 سال تی بار دادگاه نرفتم این نتیجه نیست ؟

    این 17 سال یک بار بیمارستان نرفتم این نتیجه نیست ؟

    این 17 سال یک بار زندان نرفتم خدا رو شکر ، این نتیجه نیست ؟

    این 17 سال یه بار طرف مواد نرفتم و امتحانش نکردم و خیلی به این قضیه حساسم و متنفرم ، این نتیجه نیست ؟

    و از موقعی که با استاد آشنا شدم

    این 4 سال مراسمات عزاداری دیگه نرفتم این نتیجه نیست ؟

    این 4 سال مراسمات فاتحه خوانی و غیره نرفتم این نتیجه نیست ؟

    این 4 سال مهمانی های بی ثمر و فقط وقت تلف کردن دیگه نرفتم این نتیجه نیست ؟

    این 4 سال از آدم های سمی و منفی دور شدم و هیچ ارتباطی باهاشون دیگه ندارم این نتیجه نیست ؟

    این یک سال دیگه قلیون نیکوتینی نکشیدم این نتیجه نیست ؟

    یک ریال برای کسی بدهکار نیستم این نتیجه نیست ؟

    با کسی هیچی دشمنی ندارم و با خودم رفیق هستم این نتیجه نیست ؟

    ساعت 12 شب لب رود خانه تنها میرم و هیچ کس جرات ندارم تو این تاریکی اونجا بره این نتیجه نیست ؟

    یگ هفته تو پارک جنگلی گمبوعه اهواز تنها تنها و بدون موبایل اونجا کمپ زدم این نتیجه نیست ؟

    دو سال از اهواز به دزفول بدون هیچ آشنایی مهاجرت کردم این نتیجه نیست ؟

    کل باورهای گذشته که شنیده بودم ریختم تو سطل آشغال و از اول خودم بازسازی کردم و فقط به قرآن و حرف های استاد عزیز رو گوش میدم این نتیجه نیست ؟

    از همه لحاظ خودم باز سازی کردم خدا رو شکر و میلیون ها کیلو متر اسکرول کردم تا به هدفم نزدیک تر بشم و این داستان همچنان ادامه دارد …

    استاد بی نهایت ازتون سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      پریا گفته:
      مدت عضویت: 323 روز

      سلام به شما دوست عزیز ممنون بابت کامنت خوبتون و تبریک میگم برای اینهمه پیشرفت

      اما توی کامنتتون به نکته ی جالبی اشاره کردین که من تو حرف های استاد متوجه همچین مساله ای تا حالا نشدم شایدم هنوز به اون قسمت حرفهاشون نرسیدم یعنی فاتحه خوانی رفتن خوب نیس؟ ممنون میشم جواب بدین البته که من خیلی کم میرم اما خب برای نزدیک ها یا عیادت مریض ها گاهی مجبورم برم و اگه نرم گله میکنن یا ناراحت میشن

      میشه بگید استاد توی کدوم فایل یا کدوم اموزش به این نکته اشاره کردن؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        حمزه لطیفی صدر گفته:
        مدت عضویت: 1263 روز

        سلام دوست عزیزم پریا

        خیلی ممنون که سوال خوبی پرسیدید و با عشق جوابتون رو میدم

        امیدوارم که حال دلتون عالی باشه

        گر صبر کنی زه قوره حلوا سازی

        احساس خوب مساوی اتفاقات خوب هست ، این قانون بدون تغییر خداوند است

        موقعی که فاتحه خوانی یا عیادت مریض یا هر کاری که انجام میدیم و اون کاره احساس خوبی به ما نمیدهد و به پیشرفت ما کمک نمیکند این یعنی به این معناست که ما در مسیر نا درستی هستیم نقطه سر خط

        عزیزم امیدوارم هر کجا باشید در پناه الله ، بهترین ها رو تجربه کنید…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شیدا میردامادی گفته:
    مدت عضویت: 296 روز

    سلام و احترام برای استاد عزیزم

    و مریم جان

    و سپاسگزارم از اینکه این فایل بسیار عالی و جادویی رو در سایت منتشر کردین.

    سپاسگزارم از آقا رضا عزیز که خیلی زیبا و ساده و قابل فهم تونستن زندگی خودش رو با پستی و بلندی هاش شرح بدن.

    دوباره مثل همیشه این فایل به موقع و در زمان درستی به دستم رسید و باید همین موقع گوشش میدادم.

    شاید باورتون نشه که بارها این فایل های آقا رضا رو باز کرده بودم ولی در جا همون موقع هم میبستمش.

    احساس مسکردم حال ندارم گوش بدم صحبت هاشون رو.نگو اصلا در مدار دریافتش نبودم.

    یه چیزه جالبی رو بگم تو این فایل ها زیاد از دسته چک و وام و قرض صحبت شد.الان در این لحظه ای که دارم این رو مینویسم دقیقا 2 روز پیش برای من دو تا دسته چک بانک المشرق اومد دم در خونه چون خودم درخواستش داده بودم.و این فایل ها رو دقیقا همون موقع که دسته چک رسید به دستم داشتم گوش میدادم.

    نشانه ها هر لحظه در زندگی ما هستن و باید دید.

    قول میدم که از این دسته چک ها استفاده نکنم تا جایی که آگاهی ام بهم اجازه میده.

    در کل این فایل ها درونش صلا هست و بارها و بارها باید گوش داده بشه.

    از پروردگارم تشکر میکنم که همیشه همراه من و هدایت کننده و حمایت کننده و محافظ من هست در هر لحظه.

    سپاس فراوان از آقا رضای عزیز( خودت نمیدونی با این فایای که ظبط کردی چه کمک هایی به این جامعه و انسان ها و باورهاشون انجام دادی).

    و سپاس فراوان از استاد عزیزمممم و مریم جان که همیشه پبش قدم هستن که دنیا رو جای قشنگ تری برای زندگی کنند.

    سپاس فراوان جهان هستی️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: