همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 102

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1257 روز

    وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

    و هنگامی که آیات ما بر او خوانده می‌شود،مستکبرانه روی برمی‌گرداند، گویی آن را نشنیده است؛ گویی اصلاً گوشهایش سنگین است! او را به عذابی دردناک بشارت ده!

    به نام خدایی که لطیف است

    خدایا سپاسگزارم بابت یک روز دیگه یک فرصت دیگه برای خلق هر آنچه که میخواهم

    سفرنامه 6

    هر انچه که الان داری بهترین لحظه برای شروع است…

    چقدر این نکته رو ماها پاشنه آشیل داریم واقعا چقدر خودمون رو گول میزنیم تا حرکتی نکنیم و بگیم نه چون فلانه من باید فلان چیزو داشته باشم تا شروع کنم…

    تنها راهش اینه که برای خاموش کردن ذهن بهش الگو نشون بدیم.

    و وقتی که ذهن این همه الگو میبینه که کارشونو با صفر شروع کردن واقعا دیگه ساکت میشه

    تازه ما ک امکاناتمون خوبه خداروشکر همین که با همین گوشی دارم کامنت میزارم یعنی هزارتا راه برای پولسازی و شروع کسب و مار دارم بعضیا از زیر صفر، از فقر شروع کردن.

    از لطف و کرم خدا به دور هست ک من شروع کنم با همین وسایلی ک دارم و من رو هدایت نکنه.

    بحث بحثِ باوره اگه بگیم من که میدونم نتیجه نمیده ولی شروع کنم ببینم چی میشه خب واضحه که اون ترمز های ذهنی تو اجازه ظهور خوشبختی رو بهت نمیده ولی اگر باور کنی من با همین سرمایه شروع میکنم خداوند ایده ها و راهکار های قابل اجرایی برای حل مسائل من ه و با حل هر مسئله میتونم کلی پول بسازم دیگه نگران نیستی با شجاعت شروع میکنی و قدم بر میداری و یکی یکی ترمز های ذهنیت رو در مسیر بر میداری…

    و تنها کاری که باید بکنیم اینه که توی مسیر بهبود بیفتیم و کمالگرایی رو رها کنیم و بجاش بگیم خب امروز چه بهبودی میتونم توی کارم توی باورام توی ابزارم توی مسائلم انجام بدم که منو رشد بده..

    و بعد مغز دنبال راه حل هایی میگرده که به جواب برسه و البته که هدایت و الهامات خداوندم هست…

    خدایا شکرت بابت این آگاهی های ناب

    ازتون ممنونم استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز

    خدایا شکرت.. بریم زندگیمون رو با هر آنچه که خداوند عزیز در دسترس ما گذاشته بسازیم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    محمد نوراللهی گفته:
    مدت عضویت: 1025 روز

    سلام استاد من میتونم یخورده حرفاتون رو درک کنم که بله درست میگید چون خودم یه تجربه ای داشتم و با دیدن این ویدیو یه تجربه ی دیگه ایم بدست آوردم

    من از 14 ،15 سالگی وقتی که پدرم ماشینشو که یه 405 مدله 88 که از صفری خرید و بعد از 10 سال فروختش (آخرای98 ) و بعد یدونه پارس سال خرید من اصلاً نمی‌دونم چرا بعد از چند ماه که از فروخته شدن اون ماشین می‌گذشت من خیلی تازه قدرشو میدونستم و تازه داشتم علاقه پیدا میکردم به اون 405 .

    من اون وقتا شما رو نمی‌شناختم فقط آقای عرشیانفر رو می‌شناختم و از طرف ایشون با شما آشنا شدم تو سن 16 سالگی.

    خوب برگردیم به بحث خودمون من با خودم میگفتم خدایا انصافا چی میشه مثلاً وقتی 18،19،20 سالم شد با پوله خودم اون ماشین رو بخرم با تکرار این فکر گفتم حالا چی میشه حتی زودتر از 18 سالگی بخرمش دنبال کارای مختلفی می‌گشتم هم تو محلمون هم تو موبایل که مجازی باشه . تو محل که انصافا همجا رفتم ولی اون چیزی که من میخواستم که درآمد خوب باشه پیدا نکردم اما تو موبایل کاراییو پیدا کردم که نیاز به سرمایه اولیه داشت بعد منم که نداشتم بعد باز تو محل دنبال یه کارایی می‌گشتم که سرمایه اولیه رو بدست بیارم و آخرم پیدا نمیشد مثلاً میرفتم صحبت میکردم نم کارگر میخواهید میگفتن ن همجای محلمون رو رفتم تا کاری پیدا کنم که اون سرمایه اولیه رو بدست بیارم و آخرم هیچکسی نمیخواست تا اینکه نمی‌دونم چجوریا شد که یه ایده اومد برو فلافل درست کن بفروش اتفاقا هم همین کار رو انجام دادم ولی بعد از چند روز که دیگه هم هیچکس نمی‌خرید همم پولایی که برای مواد فلافل می‌خریدم تمام شد ( ولی انصافا من اون وقتی که این ایده به ذهنم رسید انگار که یکی باهم صحبت کرده بود ولی با انداختن این ایده تو ذهنم که برو این کار رو کن که من خیلی هم اون موقع خوشم اومد از این ایده که انگار یه جورایی یکی منو راهنمایی کرده که خیلی خوشحال شدم ن به خاطر اون ایده ها به خاطر اون راهنمایی که کرد چون من اصلا تو فکره یه همچین کاری که ( برو فلافل بفروش نبودم ) و انصافا یه جورایی چون برای اولین بار یه همچین اتفاقی برام افتاد که انگار یکی منو راهنمایی کرده من از اون به بعد به هر ایده ای  که به ذهنم رسید که قابل انجام بود عمل کردم و میکنم بعد از اینا ، هی به پدرم اسرار کردم و میکردم که میشه فلان قد بدی آخه کله پوله اون دوره رو که نگفتم گفتم میشه نصفشو بدی نصفشم خودم تو کار بدست میارم حالا با اسرار زیاد خواهش زیاد نصفه پولشو پدرم داد و یک سال گذشت نزدیک یک سال شد دقیقا نمی‌دونم ولی فک کنم کمتر از یک سال شد و می‌دیدم هرچقدر وقت میزارم فایده ندارد چند ماه گذشته و من 0 ریالم ازش در نیاوردم. نمی‌دونم دقیقا تو چه تاریخی موبایلمم یه خورده قدیمی بود هاردش سوخت و دیگه قرار بودش تا یک ساله بعدش من  اون دوره رو نصفه دیگشم بدم  که کلا الان یه ساله گذشته از این کار. که الان دنبال کارای دیگه ای هستم که بدونه سرمایه اولیه شروش کنم

    ولی من از رو نرفتم برای خریدن اون 405 مون و خیلی جستجو میکردم تا همین چن ماه پیشا که تابستون شد چیکار کنم اتفاقا یه چیزه جالبو بهتون بگم و البته اگر استاد این کامنت بخونن اینجاشو شاید تعجب کنن من پارسال که مدارس شروع شده بود کلاس یازدهم بودم که *معلم کامپیوترمون با استاد عباسمنش دوسته اسمه معلممونم آقای عادلپوره آخه اصلا چی شد که من اینو متوجه شدم، بعد از چند ماه این معلممون در مورد متافیزیکو مغزو و یه جاهاییم در مورد موفقیتو این چیزا صحبت میکرد گفتم بزار یه بار ازش بپرسم استاد رو میشناسه بعد دیدم که میشناسه که هیچ باهاش دوستم هست و من اصلا باورمم نمیشد که اگر میگفت میشناسمش میتونستم باور کنم ولی این که گفت باهاش رفیقم اصلا هنگ کردم ولی بعد از یه ربع ریست شدم . ما تو مدرسه فقط برای این یدونه معلم روز معلم رو هدیه و … خریدیم چون واقعا رو بچه های کلاسمون واقعا تاثیر گزاشت معلمه خیلی خوبی هست و اصلا خودشم یه جاهایی میگفت که اصلا این که من اومدم تو مدرسه که با شما کلاس داشته باشم یه معجزس . و من تو مدرسه فقط یه همکلاسی دارم که چند ماه که بعدش مدارس تموم میشد سعی کردیم تو مدرسه با هم باشیم که حتی یه دستور العمل نوشتیم که تو مدرسه رعایتش کنیم مسخره نکنیم ، حرفای منفی نزنیم ، تنها باشیم تو زنگای تفریح و… که واقعا هم انجام میدادیما که این کارا باعث شد که جدی تر شیم برای اینکه رو خودمون کار کنیمو با دیگرانم کاری نداشته باشیم . با همین همکلاسیم در مورد کارو این چیزا صحبت میکردیم که نم تابستون که شد چیکار کنیم یا الانا چیکار میتونیم کنیم چون که من در بیشتر وقتی که با این همکلاسیم بودم بعد از چند هفته که اون دستور العملا رو انجام میدادیم در زنگ تفریحا همیشه در مورد یه کار صحبت میکردیم که این جوری باشه اون جوری باشه و واقعا این صحبتا باعث شد که من برم دنبال یه همچین کاری بگردم و اتفاقا هم پیدا کردم ولی باز نیاز به سرمایه اولیه داشت تا اون دورشو میخریدم ولی الان باز انگار یکی مثله اون وقتا اومده گفت تو تایپ کردنت با کامپیوتر خیلی خوب سریع تایپ میکنی نسبت به خیلیا میتونی از همین پول دراری که انصافا میخوامم این کار رو انجام بدم چون الان اسباب کشی داریم همچی جم شده نمیتونم الان برم این کار رو انجام بدم ولی بعد از اسباب کشی میتونم انجامش بدم . انصافا استاد من یک سالم نشده عضو سایتتون شدم که اتفاقاتی افتاده که تا قبل از عضو  شدن تو سایت برام نیوفتاده بود ما سال 1391 اومدیم تو همین خونه ای که داریم اسباب کشی میکنیم و الان که 1402هستیم داریم میریم خونه ی بهتر که خریدن اون خونه هم باز یه معجزه بود انصافا انصافا از وقتی که عضو سایتتون شدم من معجزه های زیادی دیدم از دیدن ماشین مورد علاقم ( S550 ) ، دیدن عکس همسر آیندم که تو تبلیغات عکسشو چسبونده بودن به شیشه مغازه ای در سمت جلفا ( سلماس ) البته اون اس کلاس هم تو همون جلفا دیدم اونایی که جلفا رفتن و میشناسن اگر اسم پارکینگ سیتی سنتر رو شنیده باشید من اون بنز رو تو پارکینگه اونجا با کلی ماشین مدل بالاهای دیگه دیدم که عکس و فیلم گرفتم و با اون اس کلاس هم بقلش وایستادمو پسر خالم ازم عکس گرفت بنز جی کلاس دیدیم و … واقعا معجزه های مختلفیو از وقتی که عضو سایتتون شدم دیدم آخه اون وقتیم که داشتم عضو میشدم یه جورایی میگفتم حتی عضو شدن تو سایتتون نتیجه های خیلی خوبیو برام رقم میزنه که اتفاقا هم رقم زد چون تا قبل از عضو شدن تو سایتتون من حرفای شما رو از تلگرام خودتونم ن از کانال های دیگه و تو اینستا از پیجایی که یک دقیقه دو دقیقه از حرفاتونو میزاشتن گوش میدادم و میدیدم تا بعدش که تصمیم گرفتم عضو شم . و تو این فایلتون که گفتید تو باید از همونجایی که هستی شروع کنی اونی که الان یه شیرینی فروشی خیلی خفن داره از یه شیرینی فروشیه کوچیک تر شروع کرده ( آخه اینو تو محلمون الگوش بود گفتم ) تو هم باید قدمای قبلیتو طی کنی ، باید بتونی یه ریالتو بکنی دو ریال  تا 100 ملیونو بکنی 200 ملیون و من این حرفتونو شنیدم که دیدم آره من اون وقت میرفتم فلافل میفروختم و الان میتونم بیام یه پله بالاتر از اون من تا قبل از دیدنه این ویدیو سردرگم بودم که کدوم کار رو انجام بدم چون همون طور که گفتم من خیلی جستجو کردم در مورد کاری که میخواستم و ویدیو های زیادیم دیدم و گیج شدم که کدومشو انجام بدم تا اینکه چنتاشو خواستم انجام بدم دیدم که اصلا نشد و به این نتیجه رسیدم که همین تایپو انجامش بدم.

    ببخشید متنم زیادی طولانی شد🫶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته و دوستان همراه .

    سفر نامه قسمت _6.

    از جایی که هستی با چیزی که داری شروع کن .

    من قبلا این جمله رو توی سایت خونده بودم که خداوند تو رو به مسیری هدایت میکنه که با شرایطت امکان انجامش رو داشته باشی بهت سخت نگذره .

    من قبلا ایده هایی داشتم اما خب برای شرایط من کمی سخت بود اما باز هم هزینه هایی کردم…..

    اما .این بار سپردم دست خودش گفتم تو سیستمی تو خلق کردی تو مسیری تو میدونی و من نمیدونم پس تو هدایت کن منو به اونچه برام خوبه .

    و دیدم، دیدم هدایت الله رو که چه راحت هدایت شدم به کاری که برام مثل آب خوردن بود با امکاناتم با شرایتم با توانایم یکی بود.

    واقعا کافی بود من فقط کمی بند کفشم رو محکم کنم.

    و من این بار دست خدا رو باز گذاشتم که اون بهم بگه .

    سپاس عزیزانم برای این آگاهی که ظرفم رو بزرگ تر کرد .

    سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    سمانه امینی گفته:
    مدت عضویت: 963 روز

    به نام یگانه معبودم

    دیگه دارم با تمام وجودم این قانون مهم ( طی کردن تکامل) را میفهمم ..چه قدر قبلاها یه ایده ای که تو ذهنم میومد عجله میکردم برا اجرایی‌شدنش

    و اون هم برمیگرده به باورهای محدودی که داشتم باورهایی که مال خودم نبودن ولی ناخودآگاه وارد ذهنم شدند ولی الان این رو خوب یاد گرفتم که با خودم میگم سمانه تو باید از مسیر لذت ببری تو وقتی درلحظه هستی حالت خوبه و به منبع بی کران متصلی، تصمیمات درست اتفاقات جالب و کلی زیبایی دیگه جهان بهت تقدیم میکنه فقط کافی عجله نداشته باشی ،چرا؟ چون عجله داشتن =استرس و نگرانی=ایجاد شرایط نادلخواه

    و الان میفهمم که خدای مهربون میگه من به شما ظلم نمیکنم این خودتون هستید که به خودتون ظلم میکنید یعنی چی!!!

    _وچه نکته مهمی که وقتی چیزی رو میخوای قسطی وچکی بخری این معنی رو میده که من فعلامیخوام چیزی رو داشته باشم که لیاقت داشتنش روندارم و چون تکاملم رو طی نکردم برای داشتنش به راحتی از دستش میدم.

    _نکته مهم دیگر برای من این بود هر ایده و اقدامی که میخوام اجرایش کنم باید قدم به قدم پیش برم این و سط نجواها میاد ولی من با جایگزین کردن باورهای مناسب دیدن الگو ها کاری میکنم که قدرت بگیرم و باانرژی بیشتر و بهتری حرکت کنم،

    _ برای شروع از داشته های همون لحظه ام استفاده کنم

    به قول استاد الهاماتی را اجرایی کنید که با شرایط اون لحظه آتون قابل اجرا باشه و چه قدر زیبا که خداوند من رو هدایت میکنه با فایل هایی که نیازه من هست

    خداجونم سپاسگزارم ازت که فایل هایی که نیازه منه خیلی قشنگ و مرتب میچینیشون کنارهم و خودتم هدایتم میکنی برای دیدنشون

    ….سپاسگزارم استاد عزیز که هر کدوم از فایل هاتون کلی درس داره و اینقدر صحبت هاتون در قلبمون نفوذ داره سپاسگزارم استاد …..

    ساحل عزیز واقعا متنت فوق العاده بود سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    mahla گفته:
    مدت عضویت: 782 روز

    به نام خداوند یکتا .

    استاد عزیزم سلام

    این فایل فوق العاده بود ! فوق العاده ، حین گوش دادن ب این‌ فایل ایده های زیادی به ذهنم اومد !

    اول اینکه من خب بازاریابی رو دوست ندارم و نقاشی چیزیه که میخام و همیشه فکر میکردم که آقا من باید هر کاری که الان میکنم و بزارم کنار و فقط نقاشی کار کنم و ایمانم رو نشون بدم ، و خب حداقل برای آموزش های نقاشی من هزینه نیاز دارم ! برای رفت آمد سرمایه نیاز دارم و ….

    دائم فکر میکردم اینکه پدرم داره بهم کمک می‌کنه اشتباهه !

    اما بعد این فایل فهمیدم من میتونم از اینا برای رسیدن به اون هدف بزرگه استفاده کنم ! گالری و مهاجرت و نقاشی من اون قدم و هدف بزرگ منه و همین پول ماهیانه که پدرم بهم میده یا درآمدم از بازاریابی قدم های کوچک منه که باید ازشون استفاده کنم ، رشدشون بدم و ازشون برای رسیدن به هدف بزرگه است کنم.

    یعنی بعد گوش کردن این فایل ذهنم چنان آروم شد که حتی چند تا ایده جدید گرفتم.

    من از شرکت قرضی محصول گرفتم برای فروش!و الان فهمیدم باید برگردونم .

    میتونم بدلیجات بسازم ببرم بفروشم با پولش خودم محصول بگیرم و بفروشم و پولی که ازش درمیارم رو پس انداز و سرمایه گذاری کنم تا هزینه آموزش و … که برای رسیدن به هدفم نیاز دارم رو به دست بیارم

    خدایا شکرت ، ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1024 روز

    سلام دوستان و اساتید من خداروشکر میکنم بخاطر تمام نعمات زندگیم

    روز شش سفرنامه.

    تکامل در زندگی من : واقعا به هرکجا از داستان زندگیم مخصوصا دوران متاهلیم که نگاه میکنم تکامل رو میبینم . چرا میگم دوران متاهلی چون من و همسری از صفر دوتایی شروع کردیم در حالی که دوتا بچه محصل بودیم با دوتا کله داغ که آرزو داشتیم تمام دقایق رو کنارهم باشیم . تا اینکه با هر سختی و بدبختی و مخالفتی که خانواده ها داشتن بالاخره ازدواج کردیم و بعدم رفتیم تو یه خونه که اونموقه فقط میشد بهش بگی یه سقف و چاهار تا در و دیوار . به همسرم تو پایان نامه ارشدش کمک کردم و خداروشکر با نمره خوبی قبول شد بعدم که دو سال سربازی با تمام بی پولی هاش شروع شد که با هم مشغول دست فروشی شدیم که خداروشکر پول خوبی داشت و تونست کمک خرج جشن عروسی مون بشه چون ما دو سال عقد بودیم ولی کنار هم زندگی می‌کردیم چون تحمل دوری هم رو نداشتیم . وای اشکم در اومد عجب حس و حالی بود خداروشکر همه چیز بخیر و خوشی گذشت . البته ما هم مثل همه زوج ها دعوا و درگیری زیاد داشتیم و داریم ولی به هرحال ادامه دادیم .

    هفت ماه بعد عروسی مون هم بچه دارشدیم اما در اون لحظه هیچ درآمدی نداشتیم .

    اما اون نه ماه هم با تمام سختیاش گذشت تا اینکه بعد به دنیا آمدن پسرمون همسرم مشغول به یک کاری شد که به رشته تحصیلی اش مربوط بود و خداروشکر افتادیم روی غلتک … این ماجرا ها خلاصه اس از زندگی مشترک ماست ولی من یک سالی که تصمیم گرفتم برای خودم درآمد زایی کنم و اون استعداد های نهفته خودم رو کشف کنم و بیشتر اوقات درگیر خودم هستن البته وارد نتورک هم شدم درآمد کمی دارم ولی میخوام تو یه رشته هنری ورود کنم و اون بشه درآمد اصلیم میخوام توی کاری مشغول بشم که 0 تا 100 پای خود خودم باشه و هر نوع آزادی توش داشته باشم یعنی خانوم خودم و نوکر خودم باشم و به کسی حتی همسرم وابسته نباشم و این برام مثل روز روشنه که موفق میشم ثروتمند میشم چون فهمیدم هدف خدا از خلق من گسترش جهان و ازمن بیشتر مشتاق که پیشرفت کنم و در قرآن وعده داده که کسانی که ایمان آورده اند اگر در راه من قدم بردارند هدایتشان میکنم .

    خداروشکر بخاطر این آگاهی ها

    خداروشکر بخاطر این حس خوب

    خداروشکر بخاطر وجود استاد

    خداروشکر بخاطر سلامتی و عشق به خانواده ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    امروز روز ششم سفرم هست حرفهای استاد درسته مسله انجام دادنشه برای منیکه تمام کارهام و موفقیتهام با چک و پول قرضی اوکی کردم سخته ساختن باور جدید

    باور من این هست تا بدهکار نباشیم پیشرفت نمیکنیم و واقعا هم وقتی پول قرض میکنم یا وام میگیرم از زمین و اسمون برام پول میاد و خودم و همسرم ده برابر تلاش میکنیم اما وقتی این نباشه میگیم فعلا خوبه پس انقدر تلاش نمیکنیم

    اینکه من باورم اشتباه باعث شده که هر تغییری را با سختی پشت سر بزاریم ماشین با قرض خریدیم بعد با قرض جا به جا کردیم خونه با وام خریدیم کلا همه چیز چک و وام و قرض

    استرسش که همیشه هست و واقعا داغون میکنه ادمو اما سختترین مرحله اینه حالا بعد ابن همه سال حالا چطور بیام درستش کنم

    مشکل مردهای ایرانی اینه پول تو دستشون میاد انقدر بیجا خرج میکنن که زن ایرانی میگه بزار بدهکار باشه و هنوز شوهر من پول بدهی ها را نداده میگه پول ها را دادیم بعدش اضافه اومد میزارم تو بورس

    حالا موندم بین باورها خودم، باورها همسرم، ولخرجی کردنها و،،،

    فعلا که بدهکاریم هنوز حالا باید این پولها را جور کنیم تا بعد

    اما دارم تلاش میکنم که دیگه سمت بدهی نرم از طرف دیگه ذهنم نمیزاره میگه خب یک مسافرت انتالیا الان پنجاه میلیون پول میخواد من تا کی صبر کنم میرم بعد خدا پول چک ها را جور میکنه

    انقدر روی خدا برای پاس کردن بدهی ها حساب کردم که حالا بخوام بگم قبلش بده تا برم ذهنم رد میده

    الان میفهمم چقدر مسیر طولانی دارم برای این باور

    امیدوارم که این راه که شروع کردم حداقل این باور درست کنه

    خداروشکر ذهنم برای ساخت باور تحول شغلی ایجاد شغلی خوبه و ابن موضوع حداقل درست پیش میرم همیشه از صفر شروع کردم و نتیجه داده الانم شغل ذلخواهم با صفر شروع کردم

    حالا بحث اخر باور اینکه بقیه کمک بدن که اونم بعد عروسیمون سپردیم گفتیم خدا فقط خودت و توقعم از خانواده ها کم کردم و نه تنها هیچ بدهی بار نیومد عروسی و همه را انجام دادیم بلکه یک پولی اضافه اومد و بدهی ها دیگه را هم پاس کردیم

    اینکه روی کسی حساب نکنم جز خدا هم درسته

    فقط یکم اشتباه ازش درخواست میکنم میگم من انجام میدم تو پولشو بده باید بگم اول پول بده تا من انجام بدم

    امروز 20/2/1402

    ثبت باورهای مخرب من

    برای تحول جدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    در دستان خدا گفته:
    مدت عضویت: 933 روز

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و همه دوستان عزیز؛

    روز ششم سفر

    این فایل برای من بسیااار خوب بود و دقیقا تمام نکاتش حال و روز منو بیان میکرد.

    من انقدر شدید کمالگرا بودم که تا تمااااام فاکتورهای چیزی جور نمیشد دست به عمل نمیزدم الان خیلی بهتر شدم ولی شاید در حد 30-40 درصد و هنوزم که هنوزه این کمالگرایی در من پررنگه حتی تا همین امروزم میخواستم یه کاری انجام بدم با خودم گفته بودم تا فلانقدر پول نره تو کارتم انجام نمیدم که با خیال راحت انجامش بدم …اما الان که اومدم اینجا نظرم داره برمیگرده و باید همین امروز و فردا کارمو انجام بدم.

    کلا ما از بچگی اینطوری تربیت شدیم یعنی من با این درجه 60-70 درصد کمالگرایی تو خانوادمون شدتش از همه کمتره چون مامان من فوق العادهههههه کمالگرا بوده و هنوزم هست مثلا مال اون درجش 800 هزار درصده و خب همه ما خیلی اذیت شدیم و میشیم و منم با اینکه خیلی سعی کردم پسرم اینجوری نشه ولی بازم در اثر تاثیر اطرافیان درجه اونم بالاست مثلا 170 درصد بوده که الان با زور و ضرب تونستم اونم برسونمش به 120 اینجورا و خب خود کم کردن کمالگرایی هم بنظر من تکاملیه و یک شبه اتفاق نمیفته.

    نکته بعدی قرض و قسط و بدهیه که من تا تقریبا قبل ورود به این سایت یعنی حدود 5/5 ماه قبل همه اینهارو داشتم و وسایل و مواد کارم رو با وام و قسطی و… خرید میکردم اما از وقتی فایلهای استاد و کامنتهای دوستان رو گوش کردم و خوندم تصمیم گرفتم که دیگه نقدی خرید کنم و قسطامم که تموم شد دیگه برای کارم وام نگیرم تا اعصابم راحت باشه الان تقریبا 40 ملیون بدهی و دوتا قسط وام عقب افتاده دارم که دارم سعی میکنم کم کم بپردازم و تمومشون کنم.

    بعداز تموم شدن اینها بهیچ عنوان با قسط و قرض کار نمیکنم…خب چون مواد ما با دلاره اولش خیلی سخته ولی مطمئنم که بعدش کم کم خیلی خیلی خوب میشه و برکتش وارد زندگیم میشه.

    خیلی ممنون استاد که اینهمه آگاهی به ما میدید و چشم مارو بروی دنیا و قوانینش باز میکنید امیدوارم هزاران برابر برکتش به زندگی خودتون سرازیر بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Arezoo گفته:
    مدت عضویت: 1783 روز

    زمانی که برای اولین بار این فایل رو گوش کردم خیلی برام جالب بود و در کل پدرم هم همچین ایده ای داشت و این باعث شده بود من پول قرض نکنم کلا و از وام همینجوری زبونی بگم خوشم نمیاد ولی دلیلش رو نمیدونستم وقتی دلیل این کار رو فهمیدم واقعا قول صد در صدی به خودم دادم که هیچ وقت وام نگیرم قرعه کشی شرکت نکنم و همین فایل باعث شد قرعه کشی هایی که پیشنهاد میشه رو چشم بسته رد میکنم حتی اگه شرایطش وسوسه بر انگیز باشه

    حتی وام های وسوسه بر انگیزی که جدیدا مامانم و حتی بابام بهم پیشنهاد میدن رو چشم بسته رد میکنم

    من به خزائن خدای بزرگ متصلم و به فراوانی مطلق که در درست ترین زمان همه چیز رو برای من رقم میزنه به بهترین حالت ممکنش

    خدای من امروز با مرور قوانین زیر دوش فرکانس های ارسالیم به کائنات توی مثبت ترین حالت ممکنش بود و تا خود شب همین الان ادامه داشت

    سپاسگزارم از استاد که قوانین جهان هستی رو به آسون ترین شکل ممکن برای ما جا انداخت و هر روز با گوش کردن فایل های بیظیر دوره کم کم به عمل در اومدن و خودشون رو به قشنگترین شکل ممکن توی دنیای مادی و معنوی نشونمون میده

    سپاسگزار خدای مهربان برای رزق و روزی که هر روز هدیه ی منه

    سپاس از آدم های حسابی که تو زندگیم هستن

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1705 روز

    روز ششم سفرنامه :

    از تجربه ام بگم دقیقا سال 99 با قرض از پدرم و وام مسکن خونه خریدیم حتی ماشینمون رو فروختیم و تفکرات محدود ما باعث شد تو چاه استرس و فشار روانی بشیم . دقیقا هر ماه که موعد قسط میرسید ما تو فشار روانی وحشتناکی بودیم و این برامون درس و عبرتی شد تو مسیر جدید . کارمون رو از شاگردی شروع کردیم و دقیقا ما هم مثل استاد به این نتیجه رسیدیم که تا اخر عمرمون اصلا به وام حتی فکرم نکنیم . ایکاش قبل از وام گرفتنمون این ویدیو رو میدیم که این هم به خاطر فرکانس پایین خودمون بوده البته . خوشحالم که قوانین رو یاد گرفتم و اشتباهات گذشته درسی شده برای پیشرفت اینده ام .

    اون تجربه باعث شد وقتی که میخواستم شروع کنم کراتین رو یاد بگیریم دیگه به وام و قرض حای فکرم نکنم و با توکل به خدا و صبر کم کم پولش رو کنار گذاشتم و یاد گرفتمش .

    چقدر برگ های این سفر نامه عالیهههه و چقدر خوشحالم به لطف این سفر نامه هر روز میام تو سایت و کلی انرژی میگیرم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: