همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 104
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-13.gif
800
1020
مدیر فنی
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
مدیر فنی2015-06-05 00:00:002022-12-29 00:40:45همین لحظه بهترین زمان برای شروع استشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام رب جمیل
درس هایی ک امروز گرفتم
اینکه من تا زمانی ک قانون تکامل و درک نکنیم ب آرامش نمیرسم
هر کاری هر شغلی با تکامل شروع و طی شده
بادرک قانون تکامه ک من از درون ب آرامش میرسم و دیگه برای موفقیت عجله نمیکنم
و وقتی من آرامش داشته باشم الهاماتو دریافت میکنم
از جایی ک هستم باید شروع کنم واز امکاناتی ک دارم باید استفادع کنم
تا رشد کنم بزرگ بشم..
دیروز,هدایت شدم ب کامنت یکی از دوستان ک میخواست چله سکوت بگیره منم این تصمیم و گرفتم ک
دیگه نصیحت نکنم کسی رو
نخوام توضیح بدم
نخوام کسی و نجات, بدم تغییربدم
نخوام حرفی بزنم ک هیچ شنونده ای نداره
واینکه خیلی دوسداشتم کویر و ببینم ک امروز دیدم تو قسمت196سفر ب دوز, امریکا
و اینکه برای داشتن ی رابطه, ی رویایی عاشقانه باید تحسبن کنم تایید کنم
تجسم کنم
واینکه کلی نشانه دیدم امروز
واینکه کلی لذت بردم از خوندن کامنت دوستان و آگاهی های جدید دریافت کردم
سپاسگزارم ازمریم عزیز واستاد
سلام به استاد بزرگوار
و دوستان گرامی
دوست عزیز در مورد روزه سکوت تجربه خودم رو می گم
وقتی شما در زمان حال زندگی می کنید یعنی در حال دریافت الهامات درونی و بیرونی هستید
در اون لحظه شما در حالت سکوت هستید
و فقط عامل به الهامات و در هرلحظه به انتخاب هاتون دقت می کنید و ازقلب تون راهنمایی می خواهید که انتخاب بین دیدگاه مثبت و منفی هست پس ما هر لحظه داریم با درون صحبت و مشورت می کنیم پس خود به خود در حالت سکوت هستیم
زمانی که شما به گذشته و آینده می روید یعنی از لحظه حال خارج شدید و معمولا این کار ذهن هست
یک چراغ راهنما برای من در تشخیص درست از غلط سکوت است
سکوت صدای خداوند است
وقتی شما کاری انجام می دهید که با باور یا همان نیت خیر شروع کرده اید صدای اضافی به گوش نمی رسد
اما دقت کنید همین که ذهن به گذشته و آینده می رود و از لحظه حال خارج می شود
اختیار از قلب گرفته شده و دست ذهن می رود شما صدا های اضافی تولید می کنید در را محکم می کوبید قاشق رو به بشقاب و ….
این ها برای من نشانگر است که از لحظه حال خارج شده ام و از حالت سکون و سکوت بیرون آمده ام
در واقع فرد وقتی از حالت رضایت و شکرگذاری به حالت های دیگر مثل ترس غم شک غرور و … وارد می شود سکوت تبدیل به صداهای اضافی می شود .
بنام الله یکتا رب هدایتگرم خدای آسانی ها
سلام و دورود و رحمت خدا ب دوست عزیزم فاطمه جان
خداروصدهزاررر مرتبه شکر بابت وجود نازنین دوستان فوق العاده ای ک خدای عزیزم بهم بخشیده
فاطمه ی عزیز دوست خوبم
یک دنیا ازت سپاسگزارم بابت کامنت فوق العاده ای ک لطف کردی و نوشتی برام
خیییلی خوشحال شدم کامنتتو خوندم
و اینکه چقد قشنگ جوابمو گرفتم از کامنتت
این روزها دارم روخودم کار میکنم برای هماهنگی بین ذهن وروحم
و خدای عزیزم خیلی قشنگ هرروز داره هدایتم میکنه ک چطور راحتر این کارو انجام بدم
و کامنت شما خییلی زیبا برام توضیح داد ک سکوت چقد منو درلحظه حال و هماهنگی با روحم قرار میده
و این نکته ک سکوت صدای خداست
یعنی ن ترسی, از آینده داری و غمی از گذشته
و درلحظه حال هستی وآرامی و حالت خوبه
واین نشانه کسانی است ک خدا بارها توقرآن گفته
کسانی ک ایمان دارند و عمل صالح انجام میدن
ولا خوف علیهم و لاهم یحزنون هستند
سپاسگزاررممم دوست خوبم ک بهم این آگاهی های ارزشمند و یادآوری کردی
واینکه خیییلی تحسینت کردم و بهت افتخار کردم ک تازه عضویتت 7روزه واینقدر عالی روخودت کار کردی
از صمیم قلبم بهت تبریک میگم و اینکه عاشقتممممم:))
بنام الله یکتا رب روزی رسان بی حسابم
سلام ب همگی عزیزان
امروز روز6هست و خداروشکر میکنم ک تا اینجا تونستم ب تعهدم عمل کنم وادامه بدم
در بخش نظرات این فایل، داستان نقش اجرای قانون تکامل یا عدم اجرای این قانون رو در تجربیات زندگیت بنویس. این داستان ها به همه ما کمک میکند تا قانون تکامل را درک کنیم و به اجرایش متعهد شویم و از مزیت آن بهرهمند گردیم.
من تو دوران قرنطینه متوجه شدم توحیاطی استعداد دارم و علاقمند شدم بهش چون برام خییلی حس خوبی داشت خلق ی کار اونم با دستای خودت
خیلی هیجان زده بودم و ی چیزایی از خواهرم ک تقریبا15سال بیشتره داره خیاطی میکنه یاد گرفتم
من چرخ خیاطی نداشتم تصمیم گرفتم از چرخ مامانم استفاده کنم باهمون ی کم آموزش کلی لباس دوختم وجالب بود برام اینقد تمیز درمیومد کارم
تا اینکه دوسداشتم بیشتر یاد بگیرم ک مدل های جدید ومتفاوت بدوزم
ک هدایت شدم ب یه دوره آنلاین رایگان تقریبا ک هزینه ش25هزار تومن بود
ک باابن دوره هم کیفیت کارم بهترشد و تونستم کت وشلوار بدوزم مانتو مدلدار و ..
من چون سردوز نداشتم دوسداشتم ی چرخ ژانومه داشته باشم ک از زیکزاکش ب عنوان سردوز استفاده کنم
وبتونم جا دکمه بزنم
ک عکس این مدل چرخو از اینترنت گرفتم وبا احساس خوب تجسمش میکردم و شبا قبل خواب نگاش میکردم و قند تو دلم آب میشد دراین حد هاااا
ک اون موقع هم هیچ پولی نداشتم
بعد بطور معجزه آسایی ی وامی ک یک سال ونیم پیش اسم نوشته بودم اسمم دراومد
گفتم وام نمیخوام ک دختر عموم گفت بگیر اصن ی چرخ خیاطی ازش بگیر
40تومن بود
ک منم قبول کردم چون ک استاد میگفت وام نگیرید ب داداشم گفتم من ی چرخ برمیدارم بقیه پولش واسه تو قسط شم خودت بده ک اونم قبول کرد
و مراحل وام فقط یک ساعت طول کشید ک خیلی زود هم واریز کردن
وابن شد ک من ی چرخ ومیز چرخ با اتو وزیر اتو و اتوسرد گرفتم بدون ابنکه اصن
پولی بدم خودم خداروشکر
ک تواین مدت هم باز خیاطی میکردم واسه خودم و مامان واجیام
و ی دوره ب روز تر هم هدایت شدم
ک اونم کلی تخفیف داده بود 50%
دوره یعنی نصف پول اصلیش
ک خداروشکر کلی کیفیت کارم و بالاتر برد
ک تونستم مدل های شیک تر و ب روزتر با تنخوری عالی بدوزم
ک بخاطر همین دستمزدم و ی کم بیشتر کردم ک یکی از آجی هام ک مشتری ثابتم بود راضی نبود ک بهش گفتم هرجا دوسداری میتونی بری لباس بدوزی
ک خودمو سرزنش کردم بابت ابنکه تکاملم و طی نکرده و قیمتو بالابردم
ولی باز الان متوجه شدم حتما خیری درش بوده چون از بس ایراد میگرفت داشت زده ام میکرد از کارم
درصورتی ک جای دیگه اینطور نبود
الانم تو خونه برای خودم ومادر و دوتای دیگه از آجی هام خیاطی میکنم
دوسدارم کارمو گسترش بدم
وبیشتر دوره ببینم تا بتونم خدمات بهتری ارائه بدم
اینقد کارهامو دوسدارم ک حس میکنم بچه هام هستن (استیکر چشم قلبی)
ولی خب میدونم ی جای کار ایراد داره تو باورهام ک باید درستشون کنم
سلام خدمت استاد عزیزم و اعضای سایت الهی عباس منش
خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن این فایل هدایت کرد
من فردی هستم که دست به کارهای زیادی زدم و همه را نیمه کاره رها کردم و هیچ وقت کارهام را به سرانجام نرسوندم
نمی دونم این عادت از چه باوری میاد ولی در هرکاری به محض رسیدن اولین چالش ها خسته شدم و رها کردم
ولی این یه الگوی تکراری در زندگی من بوده و هست خیلی دوست دارم با قانون تکامل پیش برم و به صد برسم
شاید بخاطر این کارها را رها می کردم که واقعاً عاشقشون نبودم و ازشون لذت نمی بردم فقط میدیدم فلانی داره از این کار پول خوبی در میاره منم میرفتم و اون کار را انجام می دادم
من زمانهای زیادی را بخاطر کارهای مختلف از دست دادم ولی با این آموزشها دارم یاد میگیرم که همیشه فرصت برای موفقیت هست و هیچ وقت دیر نیست
اگه سرهنگ ساندرز در سن شصت سالگی روند موفقیتش شروع شد برا منم تو سن سی و شش سالگی میتونه شروع بشه
به طور کلی خیلی خوشحالم که دارم با این آموزه ها هرروز روی خودم کار می کنم و سعی در اجرای قوانین دارم و خدارو شکر که در همین مدت کم نتایج دارن خودشون رو نشون میدن
بزرگترین دستاورد متعهدانه کار کردن من این بوده که آرام تر شدم تشویش ذهنی کمتری دارم و تمرکز بالاتر و از همه مهمتر رویای گم شده ام را پیدا کردم کاری که بیشتر از هرچیزی در جهان دوستش دارم و میخوام تا آخر عمر انجامش بدم
من برای اولین بار در زندگی ام داستان چهار سال آینده خودم را دیروز نوشتم و چه قدرتی پیدا کردم و چه حس فوق العاده ای گرفتم
من تصمیم دارم تا چهل سالگی زندگی خودم را اونجوری که دوست دارم خلق کنم و الان مطمئن هستم که همیشه فرصت هست
استاد عزیزم ممنونم بخاطر این آگاهی ها و بیان شفاف قوانین
در پناه خداوند و به امید دیدار
بنام خداوند مهربان ،خدایی که نورآسمانها وزمین است
سلام براستاد عزیزم و مریم خوش قلب و مهربونم
وهمه دوستانم دراین سایت توحیدی
سپاسگزارم برای این فایل عالی وفوق العاده
واینکه آگاهی بهمون دادید و بادیدن وگوش دادن به اون ذهنمون رو به تفکر واداشتید وبهمون یادآور شدید که خودمون رو لایق بدونیم وبااین باور ثروت ساز حرکت کنیم درابتداشایددچار ابهام بشیم ولی اگر تمام نکاتی رو که استاد فرمودن رو درذهنمون تکرارکنیم وترمزهای مخرب رو پیداکنیم میتونیم به موفقیت برسیم وخداوندهدایتمون میکنه وقتی جدیت وتلاشمون رو میبینه برای من همیشه این موضوع که چطور میتونم کاری روکه بهش علاقه دارم رو شروع کنم ونکات کلیدی این فایل چشمانم رو بیناکرد بروی دریایی عظیم از فراوانی ها کافیه بخوایم وحرکت کنیم وایمان داشته باشیم که قدم بعدی بهمون گفته میشه وقتی که ما تکاملمون رو طی میکنیم راه ها بازمیشه وهدایت میشیم درمسیر تعالی فقط کافیه احساس لیاقت رو دروجودمون پرورش بدیم که میخوایم ومیشود
خدایا سپاسگزارم که قلبمون رو بروی حقیقت گشودی ویادآورشدی که اشرف مخلوقاتیم
دوستتون دارم دوستان عزیزم برای دیدگاهتون خوندن کامنتای شما بیشترازهرچیز دیگه ای حسم رو عالی میکنه وبهتون افتخارمیکنم وبراتون بهترینهارو خواستارم درپناه الله یکتا شاد سعادتمند باشید دردنیا وآخرت
به نام تنها قدرت مطلق جهان هستی.
سپاسگزارم از خداوندی که هادی ، حامی و حافظ من است.
سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که دستی از دستان خدواند در زندگی من است تا بتوانم قوانین را بشناسم و درک کنم و نتیجه عمل کردن به قوانین را در زندگیم ببینم با سخن نتایج استاد عزیزم.
سپاسگزارم از خانوم شایسته عزیز و مهربان و قدرتمند که مسیری رو آماده کردن برایم تا بتوانم قدم به قدم پاشنه های آشیل و ترمزهایم را ببینم و سعی کنم خودم رو ارتقا بدم.
سپاسگزارم از خانواده صمیمی عباسمنش که با متن ها از درک و تجربه شخصی حامی من در درک بهتر این قوانین هستند.
امروز روز ششم سفرم و 21 مرداد ماه 1402
من تصمیم گرفتم 6 روز هفته هر روز اگاهی های یک قدم رو بشناسم و درک کنم و سعی کنم تو زندگیم عمل کنم و روز هفتم یا جمعه رو مرور کنم آگاهی های هفته ای که گذشت و درک و عمل کردم به آگاهی ها.
همین لحظه با امکانات و توانایی ها و مهارت هایی که داری بهترین لحظه برای شروع است. جهان هستی بر اساس تکامل کار میکنه و قانون تکامل در جهان حاکمه. اگه میخوام ثروتمند بشم باید با هر آنچه که الان دارم شروع کنم، یه تومنِ، یه ریاله با همین شروع کنم.
این ها جملاتی بودند که از ساعت 5 صبح تو گوشم تو ذهنم و تو فکرم دارن مدام تکرار می شن.
قانون تکامل که با رعایت نکردن اون 17 سال از زندگیم درگیر مسائلی شدم که تا امروز گریبان گیرم شده است.اره وقتی سعی میکنی پله ها رو یکی یکی طی نکنی باعث میشه کارهای احمقانه مثل نزول مثل نصف قیمت فروشی و غیره انجام بدی وقتی قرض می گیری و چک میدی اره باعث میشه اعتبارت و عزت و احترام و کلی باور عدم لیاقت باور عدم توانایی باور های مخرب دیگه افسردگی و در نهایت خودکشی رو تجربه کنی .
و اگر مثل من خوش شانس باشی و همه چیز بذاری کنار و از خدا هدایت بخوای فقط خدا تو دل تنهایی مطلق تو خیابون تو آواره گی تو رو هدایت میکنه به اصل و اونم اینه که صدا و تصویر و دست خدا رو میبینی و بهت میگه ببین بنده من از الان شروع کن و گذشته رو بریز دور فقط قدم به قدم بیا اول احساس گناه رو بذار کنار بعد احساس لیاقت رو کم کم جایگزین کن بعد کم کم آرام شو بعد به من اعتماد کن بعد قوانین رو بشناس و یاد بگیر و کم کم درک کن بعد سعی کن بهشون عمل کنی و از همین لحظه با همین امکانات و توانایی هایی که داری این دفعه بدون قرض بدون چک شروع کن .
هرچی خواستی بهت میدم اجابت میکنم تو رو چون از من خواستی و فقط رو من حساب کردی فقط به من قدرت دادی و برام شریک قائل نشدی، بنده من شدی منم خدات میشم و زمین و زمان رو مسخر تو میکنم و عزتت میشم نون تو سفره ات میشم خانواده ات میشم پول تو جیبت میشم و هر چی بخوای میشم فقط به شرط اینکه این مسیر رو ادامه بدی لذت ببری شاد باشی آرام باشی عجله نکنی و قدم به قدم به خودم توکل کن و من هدایتت میکنم.
خوشحالم که این مسیر رو شروع کردم و سپاسگزارم
خوشحالم که تو اوج بی چارگی نمردم و خدا جون من رو نجات داد
خوشحالم که تو اوج بی چارگی فقط از خودش خواستم و تصمیم گرفتم بنده او باشم و اونم خدام شد و هدایتم کرد به اصل نه حاشیه به یک الگوی عملی نه حرف به یک الگویی که با زبان نتایج سخن میگوید :دقیقا این آیه برام تداعی میشه
خدایا هدایتم که به صراط مستقیم به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان.
و خدا الگویی بهم نشون داد که وقتی من قوانین رو بشناسم و درک کنم و عمل کنم نتیجه میشه این مهم نیست الان کجام مهم نیست چه وضعیتی دارم فقط مهمه که از این لحظه شروع کنم و حرکت کنم و توکل کنم و شاد باشم و آرام و از مسیر لذت ببرم و سپاسگزار باشم و نشانه ها رو ببینم و بدون شک و تردید به اونها عمل کنم و هدایت خداوند رو ببینم و با گوشت پوست و استخوان درک کنم و عمل کنم و نتیجه بهشت دنیا و آخرت سعادت دنیا و آخرت و میشه تجارت بدون ضرر .
سپاسگزارم با تمام بند بند وجودم
21 مردادماه 1402 ساعت 21:15
سلام به استاد مهربون و مریم شایستهی عزیزم.️
روز ششم روزشمار تحول زندگی من
سلام دوستان خوبم.
تکامل، بارها توی زندگیم احساس میکردم اگر چیزی رو شروع میکردم باید همان اول موفق میشدم. و همیشه در ذهنم این بود که بدون تکامل و همیشه با یک قدم به همه چیز برسم. حتی خوندن درس و کسب مهارتها هم نیاز به تکامل داشت و من تماما فکر میکردم این بی استعدادی و ناتوانی من است که نمیتوانم خوب یاد بگیرم. درصورتی که نیاز به تمرین و تکامل مخصوص خودش را داشت.
خیلی خوشحالم که استاد مهربانم این را دوباره به من یاداوری کردید. ایدهی خلق کار خودم چندوقتی در ذهنم وجود دارد اما حالا تصمیم گرفته ام ان را سادهتر شروع کنم. و نگران هیچ چیز نیستم و نمیترسم. و به من الهامات و هدایتی میشود که میتوانم در همین لحظه از آن استفاده کنم. مطمئنم ایدهای انجام کار موردعلاقم بزودی به من الهام میشود و من از همین امروز قدم اول را برای ان برمیدارم یعنی شفاف کردن قدمی که باید بردارم و شروع آن.
بیتوجهی به تکامل به ادم احساس ناتوانی وبی استعدادی میدهد. حتی در درس خواندن هم که آن سالها برای کنکور میخواندم نیاز به تکامل داشت و چون نمیدانستم همش احساس میکردم عجب خنگی هستم.
خوشحالم حالا این قانون تکامل را درک کردهام و بیشتر در زندگیام اجراییش کردهام و میدانم کجاها باید حواسم به تکامل باشد حتی سادهترین کارها.
خیلیی دوستتون دارم مریم شایستهی مهربون و استاد بینظیر خیلی خوشحالم حالا اینجا هروز براتون کامنت از پیشرفت و تکامل زندگیم میذارم.
تمام وجودم رو پر از عشق میخونه. خدایا شکرت برای این لحظههای ناب زندگی، خدایا شکرت برای سلامتیم، خدایا شکرت برای دوستان خوبم، خدایا شکرت برای اینکه میتوانم کنار مامان و بابام و خونوادم باشم
خدایا شکرت️️️🫂
خیلییی دوستت دارم خدای مهربونم و بی نهایت قدرتمندم. من تسلیم خدای بی نهایت ثروتمند و مهربان و وهاب و بخشندهام. و بدون ترس و نگرانی از چیزی لحظه را میگذارنم چون من هدایت میشوم.🫂️
دوستتون دارم خیلیییی زیاد
همیشه سالم و سلامت و ثروتمند و خوشبخت باشید.️🫂
سلام دوستان
سپاس از استادو خانم شایسته
ششمین روز سفرنامه
واقعا حرفای استاد حقه
من خودم ی مدت ورودی مالی خودمو تحت نظر داشتم دیدم ک هر ماه دارم پس اندازمو بیشتر میکنم وتقریبا هر ماه درآمدم ی مقداری بیشتر از ماه قبلش بود.
خلاصه از بیشتر شدن پس اندازم خوشحال بودم
و همچنین از درآمدم ک تقریبا از ماه قبل بیشتر میشد.
ولی من خواستم ی جهشی بزنم
چطور؟ الان میگم خدمتتون
من تقریبا نصف پول ی وسیله نقلیه رو پس انداز کرده بودم
بعد ب فکر این افتادم ک برم و اقساطی این وسیله رو بخرم بنا ب چند دلیل محکم
اول اینکه ارزش پولم از دست نره
دوم خودمو مجبور کنم ک تایم کاری مو افزایش بدم ک ورودی مالیم هم افزایش داشته باشه
سوم از کرایه دادن خلاص بشم و….
خب خلاصه رفتم و وسیله مورد نیازمو پیدا کردم
اقساط رو هم طوری بستم ک راحت تر بتونم پرداخت کنم مثلا آخرین ماه درامدم اگه بیست میلیون بود من اقساط رو ده تا دوازده تومان بسته بودم، خیلی هم با خوشحالی چون طبق چند ماه اخیر ک ورودی مالیم هر ماه بیشتر میشد گفتم ب راحتی پرداخت میشه چون من دیگه قرار بود تایم کاریم رو هم افزایش بدم.
همه چی درست شد و من با وسیله برگشتم خونه
کم کم نجوا ها شروع شد ترس خراب شدنش خطر تصادف دزدیده شدن و…
جالبه این افکار منو در مداری پایین قرار داده بود
دوستان بخدا تایم کارم افزایش داشت ولی باین وجود در همون ماه اول درآمدم روندی کاهشی داشت
خلاصه قسط ماه اولو دادم
در آغاز ماه دوم من ب فکر این بودم چرا درآمدم کمتر شده خیلی رو خودم کار کردم ولی بازم استرس داشتم و باز هم مدار پایین تر رفت و ماه دوم درآمد کمتر
ماه سوم علاوه براون اتفاقات نا مطلوبی برام رخ داد مثلا پنچری و… ک هزینه هم داشت
خلاصه کار ب جایی کشید برای اقساط من مجبور بودم قرض کنم در نهایتم وسیله مو فروختم رفت و با اینکه پس اندازمم داده بودم درس بزرگی گرفتم
اینکه امیدم ب خدا باشه و همیشه سعی کنم پله پله رشد کنم و مدارم رو رو به بهتر شدن کنم با خونسردی و آرامش پیش برم
خیلی خوشحالم ک با شما در سفرنامه همراهم
من ب خدا اعتماد دارم
و دوباره محکم تر از قبل شروع کردم
ونشانه ها هم کاملا مشخصه
سلام
مرسی دوست عزیزم سپاس گزارم ازت که با تعریف داستانت باعث تکرار و تایید این آگاهی شدی و بیشتر و بیشتر باید تکرار شه تا باورکنیم و به هیچ عنوان تکامل و ازیادنبریم و با توکل به الله و بالا بردن توانایی هامون و بهره مندی از هدایت یکتای عالم بتونیم در اوج آرامش و لذت در مسیر ساخت ثروت و زندگی و شخصیت ایده آل قدم برداریم چون آسانترین و بهترین مسیر است برا رسیدن به هر آن چه که میخواهیم و بهشت را در این دنیا تجربه خواهیم کرد اگر خودرا در رودخانه ی هدایت قرار دهیم و بدون پارو زدن و کار اضافه اعتماد کنیم که جریان مارا خواهد برد به آنجا که خودمان میخواهیم و عمل کنیم به آنچه که به ما گفته می شود
سلام دوستان
ششمین روز سفرنامه
واقعا حرفای استاد حقه
من خودم ی مدت ورودی مالی خودمو تحت نظر داشتم دیدم ک هر ماه دارم پس اندازمو بیشتر میکنم وتقریبا هر ماه درآمدم ی مقداری بیشتر از ماه قبلش بود.
خلاصه از بیشتر شدن پس اندازم خوشحال بودم
و همچنین از درآمدم ک تقریبا از ماه قبل بیشتر میشد.
ولی من خواستم ی جهشی بزنم
چطور؟ الان میگم خدمتتون
من تقریبا نصف پول ی وسیله نقلیه رو پس انداز کرده بودم
بعد ب فکر این افتادم ک برم و اقساطی این وسیله رو بخرم بنا ب چند دلیل محکم
اول اینکه ارزش پولم از دست نره
دوم خودمو مجبور کنم ک تایم کاری مو افزایش بدم ک ورودی مالیم هم افزایش داشته باشه
سوم از کرایه دادن خلاص بشم و….
خب خلاصه رفتم و وسیله مورد نیازمو پیدا کردم
اقساط رو هم طوری بستم ک راحت تر بتونم پرداخت کنم مثلا آخرین ماه درامدم اگه بیست میلیون بود من اقساط رو ده تا دوازده تومان بسته بودم، خیلی هم با خوشحالی چون طبق چند ماه اخیر ک ورودی مالیم هر ماه بیشتر میشد گفتم ب راحتی پرداخت میشه چون من دیگه قرار بود تایم کاریم رو هم افزایش بدم.
همه چی درست شد و من با وسیله برگشتم خونه
کم کم نجوا ها شروع شد ترس خراب شدنش خطر تصادف دزدیده شدن و…
جالبه این افکار منو در مداری پایین قرار داده بود
دوستان بخدا تایم کارم افزایش داشت ولی باین وجود در همون ماه اول درآمدم روندی کاهشی داشت
خلاصه قسط ماه اولو دادم
در آغاز ماه دوم من ب فکر این بودم چرا درآمدم کمتر شده خیلی رو خودم کار کردم ولی بازم استرس داشتم و باز هم مدار پایین تر رفت و ماه دوم درآمد کمتر
ماه سوم علاوه براون اتفاقات نا مطلوبی برام رخ داد مثلا پنچری و… ک هزینه هم داشت
خلاصه کار ب جایی کشید برای اقساط من مجبور بودم قرض کنم در نهایتم وسیله مو فروختم رفت و با اینکه پس اندازمم داده بودم درس بزرگی گرفتم
اینکه امیدم ب خدا باشه و همیشه سعی کنم پله پله رشد کنم و مدارم رو رو به بهتر شدن کنم با خونسردی و آرامش پیش برم
خیلی خوشحالم ک با شما در سفرنامه همراهم
من ب خدا اعتماد دارم
و دوباره محکم تر از قبل شروع کردم
ونشانه ها هم کاملا مشخصه
به نام خدای یکتا تنها قدرت مطلق جهان
سلام به استاد عباسمنش که استادی برازنده شماست و خانم شایسته عزیزم که واقعا شایسته بهترین ها هستند سلام به خانواده بزرگ عباسمنشی
روز ششم روز شمار تحول من
استاد وقتی من فایلهای شما رو گوش میکنم با درک کردن هر آگاهی و فهمیدن هر قانونی برمیگردم و توی زندگیم نگاه میکنم ببینم کجاها آگاهانه یا ناخودآگاه از قانون استفاده کردم ونتیجه خوب گرفتم و کجاها بر خلاف قانون جهان عمل کردم و نتایج نادلخواه داشتم و به این شکل قوانین ثابت و بی تغییر جهان وبیشتر تایید میکنم
الان با شنیدن این فایل من برگشتم به سال 90 اوایل ازدواجمان بود دخترم هنوز 2 ساله بود من و همسرم تصمیم گرفتیم که خانه ای بخریم هرچند که واقعا پس اندازمان کم بود اما آنقدر مصمم بودیم که با وجود پول کمی که داشتیم طلا وماشینی که فروختیم پدرم هم به ما کمک بلاعوض کردو واقعا همه چیز به خواست خداوند دست به دست هم داد بدون گرفتن وام یا قرض کردن ما خانه ای کوچک اما زیبا با قیمت مناسب خریدیم و بعد از گذشت یک سال ونیم از خرید خانه مان قیمتش 3 برابر شد تا اینجا همه چیز خوب بود یکدفعه تصمیم گرفتیم خانه مان را بفروشیم و در منطقه ای بهتر و نزدیک خانه پدرم خانه بخریم قیمتها خیلی بالابود خانه مان را فروختیم به 68 میلیون و خانه ای خریدیم به قیمت 120 میلیون یعنی قیمت خانه ای که خریدیم تقریبا 2 برابر پولمان بود و مجبور شدیم وام مسکن بگیریم و از اینجا به بعد همه چیز به هم ریخت فشار خیلی زیادی روی همسرم بود هر روز میگفت کاسبی داره خرابتر میشه مشتری نیست و…. آخر ماه هم باید قسط واممان که مبلغ خیلی زیادی هم بود میدادیم روز به روز زندگی برایمان سخت تر میشد از خیلی از هزینه ها و خرج هایمان میزدیم تا فقط قسطها را بدهیم درآمد همسرم هم کمتر وکمتر میشد تا اینکه بعد از گذشت 3 سال و پرداخت 3 سال قسط وام مجبور شدیم خانه را بفروشیم و واممان را تسویه کنیم و هزینه های دیگری هم داشتیم و در واقع پولی که برایمان ماند دیگر نمیشد با آن خانه خرید و ما مستاجر شدیم من هیچ وقت نفهمیدم که چرا یکدفعه زندگیمان زیرورو شد اما با گوش کردن به این فایل فهمیدم دقیقا همان زمانی که ما با وام خانه را خریدیم یعنی روی پولی حساب کردیم که نداشتیم و چون قسط ماهیانه زیاد بود همسرم نگران بود ومیترسید مبادا نتواند قسط ها را بدهد وهمین نگرانی واسترس باعث اتفاقات بد بعدی شد یعنی روز به روز درآمدش کمتر وکمتر شد ودر آخر ماخانه ای را که با وام خریده بودیم از دست دادیم وقتی که قانون و میدونیم چقدر نتیجه گیری کردن آسون میشه وچقدر میتونیم از یه تجربه اشتباه درس بگیریم و دیگه اون اشتباه و تکرار نکنیم ولی اگه قانون وندونیم ممکنه بارها وبارها اشتباهات مشابهی رو تکرار کنیم
خدایا شکرت که امروز من این آگاهی ناب و این قانون بی تغییر الهی رو یاد گرفتم من یاد گرفتم که باید روند وتکاملم رو طی کنم و اگر کسی تکاملی وطی نکنه حتما اون پول یا ثروت و از دست میده
واقعا متشکرم استاد عزیز که چشمان ما را برای دیدن حقایق باز میکنید .
برای همه کسانی که این متن و میخونند آرزو دارم که با عمل به قوانین الهی و ماندن در مسیر درست به زودی به تک تک خواسته هاشون برسند .
سلام استاد عزیزم. صبح زیبای ایرانی و شب زیبای آمریکاییتون بخیر باشه.
اول از خودم معذرت میخوام که دو سه روز عقب افتادم و سفرنامه رو ادامه ندادم و دوم اینکه خودم و میبخشم و میگم عزیردلم سپاسگزارم که الان به مسیر بازگشتی و با قوا میخوای ادامه بدی. اوکیه️
بریم سراغ فایل زیبای امروز.
تکامل تکامل تکامل
هیچ چیزی یک شبه بدست نیمده
اگر کسی ثروتمنده یک شبه به اون ثروت نرسیده
عدد 1٠٠ الکی 1٠٠ نضده اول 97و 98و99 هم طی کرده
کسی که کنکور قبول میشه بعضا از دو سه سال قبل شروع به درس خوندن کرده.
روابط ما یهویی دگرگون نمیشن. اگر بخوان بهتر بشن اروم اروم و اگر بخوان بدتر هم بشن اروم اروم میشن.
من برای اینکه ثروتمند بشم باید درسای زیادی رو یاد بگیرم و این درس ها در طی اون تکاملی که طی میکنی مخصوصا وقتی روزای اولته یاد میگیری.
استاد گفتن روزای سخت بی پولی اما من نمیگم سخت که شرایط برام سخت بشه. میگم روزایی که بهت تجربه میده روزایی که پختت میکنه و البته روزای لذت بخش. درسته شابد یه بخش از ماجرا پول باشه اما همش که نیست. هنووز خیلی چیزا هست که کارمون لذت بخش باشه بخاطرش.
به نظر من حتی اگر کاری رو انجام بدی که اصلا مورد علاقت نباشه باز هم چیزی هست که دوسش داشته باشی و بهت حس خوب بده. (البته اینکه میگم کاری که بهش علاقه نداشته باشی منظورم به صورت کلی نیست منظورم اوایل هست که میخوای تازه وارد کسب و کار بشی و شاید علاقتو ندونی و از یه کاری شروع کنی)
خداروشکر میکنم که من و از 17 سالگی با شما اشنا کرد و این باعث شده الانم که وارد دنیای کسب و کار شدم حواسم باشه. حواسم باشه به پارتی باور نداشته باشم، حواسم باشه فراوانی رو باور کنم، برم دنبال کاری که مورد علاقمه و حواسم باشه که وام نگیرم.
درسته که هنوز تو بحث ثروت خیییلی جای کار دارم اما اینو میدونم که چون قوانین و میدونم و در اینده هم بیشتر خواهم دانست خیلی زودتر به ثروت بی نهایت میرسم.
دوسال پیش که 18 سالم بود. یه وام خونگی گذاشته بودن 1 میلیون و 6٠٠ هزار و قستشم هفته ای 2٠ هزار تومن بود.
اون زمان به دو دلیل تو این وام خونگی شرکت کردم
1-پول میخواستم
2-وارد دنیای پول بشم و درس بگیرم یعنی میخواستم به یقین برسم که وام خوبه یا بد.
الان ببش از یک ساله داره میگذره و من هنوز دارم هفته ای بیس تومن میدم
و واااقعا زده شدم از وام وااقعا زده شدم. حالا اینکه تازه سود هم نداشت و کلا ماهی 8٠ هزار بود اما اصلا همینکه هی هر هفته باید یه پولی بدی خیلی دردسره و تاازه با اینکه این پول خیلی کمه ولی خیلی میشد که ذهنم و درگیر میکرد. من یه دانش آموز بودم که هیچ درامدی نداشت خیلی پیش میومد که همون 20 هزار تومنم نداشتم بدم و بعد کلی تو فکرش بودم چطور این پول و بدم و این نگرانی میشد احساس بد و احساس بد هم میشد اتفاقات بد.
واقعا من تقریبا هرررر کیو میبینم از وام گرفتن بدش میاد اما نمیدونم اون باز چرا میره دنبال وام. نمونش بابای خودم. کللی از قست دادن خسته شده و میگه من دیگه هیییچ وقت وام نمیگیرم و باز یه مدت دیگه میاد میگه ایقد وام میدن میخوام وام بگیرم:)
نمیدونم شاید فکر میکنن تنها راهی که میتونه یکم بیشتر به اونا رفاه بده وام گرفتنه ️
انشالله که خداوند همه ما رو هدایت کنه به باورهای همجهت با ثروت. به فراوانی
یه خبر خوب دارم و اونم اینه که علاوه بر این سفرنامه دارم با کتاب معجزه سپاسگزاری هم جلو میرم و هر روز زودتر بیدار میشم تا به تمرین اونم برسم و بتونم سپاسگزار تر باشم و زندگی بهتری داشته باشم… ️دارم برای خودم سنگ تموم میذارم… مرسی فاطی جون…
دوستون دارم استاد.
خدا پشت و پناهتون