همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 25

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباس شکیبا گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    روز ششم از دومین سری سفرنامه که شروع کردم.

    راستش حس می کنم هنوز قانون تکامل رو درک نکردم و خیلی وقت ها حس می کنم که قانون تکامل خودش یه ترمز شده برام.

    خدا رو شکر از بچگی همیشه مخالف وام بودم و هیچ اعتقادی به وام نداشتم. توی یکسال اخیر چندین بار شغلم رو عوض کردم تا به علاقه ام برسم و نتیجه نشون میده که

    من می تونم با همین شرایط و حتی بدون سرمایه، کار جدیدی رو شروع کنم

    ( توی این یکسال دو تا کسب و کار کوچک رو بدون سرمایه – حتی هزار تومان – شروع کردم و مقداری پول هم ازش ساختم )

    انتظار این رو ندارم که یک شبه میلیاردر بشم، اما بازم تکامل رو نمی فهمم. توی این فایل گفته شد که اگر می خوای به 100 برسی باید عدد های قبلش رو هم طی کرده باشی.

    درک نمی کنم که چرا یه نفر به محض اینکه میره سر کار، از همون اول حقوق ماهی یکی ، دو میلیون تومان می گیره؟

    درک نمی کنم که چرا یه کاسب درآمدش هر ماه داره بیشتر و بیشتر میشه و توی 3 ماه از صفر که کار رو شروع کرده میرسه به ماهی مثلا 15 یا 20 میلیون؟

    تکامل رو به خاطر نمونه هایی که می بینم درک نمی کنم! مثلا خود استاد توی 6 ماه اولین سایت موفقیت شد توی ایران. پس چرا سایت من بعد از دو سال، پر بازدید نیست؟ سایتم رشد داشته، اما اونقدری که می خواستم نبوده.

    هنوز کامنت های این قسمت رو نخوندم، بعد از خوندنش، اگر آگاهی ام بیشتر شد. دوباره کامنت می ذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امید رضا گفته:
    مدت عضویت: 2223 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان گلم

    خیلی جالبه این موضوع، من خودم چند سال پیش اوایل دانشجوییم عشق موتور اونم از نوع آپاچی بودم و قانون عمل میکنه من با وجود اینکه پول چندانی نداشتم تونستم اون رو بخرم چون زیاد بهش توجه میکردم و همش تو فکرش بودم اما چون سیر تکاملم رو نگذرونده بودم و چکی خریده بودم همش ذهنم درگیر بود و اون لذتی که من میخواستم رو نمیبردمم که بخاطر استرس پرکردن جای چک ها همون اندک درآمدمم قطع شد و موتورمم رفت پارکینگ و کلی مکافات دیگه،اما اون موقع نمیدونستم این مکافات برای چیه و چرا دارم اینقدر بد میارم الان خیلی خوشحالم که این قانون رو فهمیدم و اتفاقا از چند روز پیش دنبال وام بودم و خداروشکر میکنم که بازهم هدایتم کرد و به موقع متوجه شدم که نباید وام بگیرم خدای من خیلی مهربونه دسته چک که از 4-5 ماه پیش گرفتمش حتی یک برگ هم ازش استفاده نکردم و همین الان توی یادداشت هام نوشتم که دراولین فرصت برم دسته چکمو تحویل بانک بدم . خدایا شکرت این هم یک نشونه دیگه هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رامین سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2266 روز

    سلام به همه ی دوستانم

    ب ویژه استاد عزیزم

    من همیشه جز کسانی بودم که میگفتم اول باید یه پول قلمبه بیاد ،بعد برم دنبال کسبو کار ،،

    ولی الان به امید خدا اصلا دیگه همچین باوری ندارم ، و با هرانچه که داشتم شروع کردم و کاری که دوست دارم و به را انداختم و با تمام وجودم ایمان دارم که به موفقیت های بسیاری میرسم ، چون باور دارم که خود ما زندگیمون و میسازیم و من تمام قد تصمیم گرفتم که تغییر کنم و بهترین ورژن خودم و تو همه ی ابعاد بسازم ، خدارو واقعا صد هزار مرتبه شکر میکنم که تو همین چندوقته نشونه هارو برام میفرسته و نمیزاره که از مسیر خارج بشم ، دوست دارم خدا که انقد خوبی که تا ما تصمیم به تغییر میگیریم سریع نشونه هارو میفرستی …

    عاشقتم خدا و باور دارم که توام عاشق منی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    معصومه خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2331 روز

    سلام

    ششمین روز سفر با شما دوستان

    من خیلی اهل ریسک کردن نیستم و زیاد دودوتا چهارتا میکنم.البته با توجه به آموزه های استاد خیلی بهتر شدم و سعی میکنم فاصله بین تصمیم و عملم رو کم و کمتر کنم.

    در اطراف خودم افرادی که تکامل را طی نکردند و با مشکل برخورد کردند میشناسم،که گفته های استاد کاملا توصیف حال آنها میباشد.

    خودم یکبار کاری رو بدون سرمایه شروع کردم و آرام آرام رشد کردم اما بعد چند سال درآمدم ثابت شد.الان میفهمم چون قدرت رو به دست عوامل بیرونی میدادم نه خداوند ،نتوستم به رشد دلخواه خودم برسم.این چند سال تجربه ی بسیار خوبی بود و اعتماد به نفسم رو بالا برد.

    امیدوارم حالاکه مجددا اینکار رو شروع کردم بتونم به لطف آموزه های استاد و توکل به خداوند پله های تکامل را طی کرده و به نتیجه دلخواه برسم.حالا میدونم که باید تکاملم رو طی کنم و عجله نداشته باشم.

    امیدوارم بتونم خبرهای خوبی براتون داشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    کاظم گفته:
    مدت عضویت: 2312 روز

    سلام

    روز نوزدهم سفرنامه ی فصل اول (۱۴ تیر۱۳۹۸)*

    آنچه که یاد گرفتم (برداشت):

    ۱. اصلا وام (هر چه که پس دادن با یک درصد سود باشه) نگیرم.

    ۲. برای رشد در کار و کسب! از همین چیزهای دم دستی استفاده کنیم

    متشکر???

    *: معذرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیر تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 3256 روز

    تنها راه ثروتمندشدن‌، شروع کار از امکانات و توانایی‌هایی است که در همین لحظه داری.

    الان دیگر به این اصل خیلی بیشتر ایمان دارم. زیرا خیلی دوست دارم تا اول راه خودم را بروم و یا اینکه را ها را اول امتحان

    کنم و سپس تصمیم بگیرم.

    و می دانم اگر غیر از این فکر کنم چه ضربه ای به خودم میزنم اما نباید یادم برود که هیچ وقت از پیشرفت و حرکت باز بایستم.

    من نیز علاقه ندارم منتظر کسی یا چیزی بمانم هر طور شده با همان چیزی که در آن لحظه دارم به راهم ادامه می دهم.

    و اینکه می دانم من از زندگی لذت می برم اما اینکه بتوانم از شرایط راضی باشم هرگز نیستم.

    و هر لحظه می خواهم دنبال بهبود و پیشرفت اوضاع باشم.

    هر لحظه دوست دارم درحال یادگیری باشم. و اینکه سعی دارم تا با جهان و خداوند هماهنگ باشم.

    الان دیگر می دانم همه چیز اولش سخت است اما هر چه بیشتر پیش بروم و ایمان و علاقه بیشتری نشان دهم

    مسیر هموار تر و آسانتر می شود. عاشق رشد هایی هستم که انتظارشان را ندارم رشد هایی که لگاریتمی هستند.

    عجله کار شیطان است و منشا آن شیطانی است. انسان نیز عجول است.

    پس واضح است که باید در مسیر درست حرکت کنیم و دقیقا مخالف شیطان باشیم.

    دقیقا مخالف عجله کفر شرک باشیم. البته نگاه ایده آل نمی توانیم داشته باشیم اما می توانیم تمرکزمان و سعی و تلاشمان را

    روی وجه مخالف این ها بگذاریم.

    آره الان میفهمم که وام و هرچیزی که مثلا بهش میگن کمک حتی برای آدم مفید نیست.

    برای من که مفید نبوده و تنها چیزی که داشته درسشو یاد گرفتم.

    آره این یه دروغ محضه و سرمایه ای نیاز نیست. همه ی اونچه که لازم دارم همین الان دارم و باید بر اساس اینها حرکت کنم

    به این میگن تکامل. آره اینطوری آدم مستقل میشه اینطوری آدم قدرتمند میشه عزت نفس میگیره باور میگیره.

    آره الان میفهمم که این درس ها چقدر باارزش هستند .

    آره منم از والدینم هیچ پولی نمی خواهم اما باور و تشویق و انگیزه می خواهم .

    و تصمیم گرفتم که من در مورد فرزند آیندم اینطور باشم و مثل پدرم نباشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4016 روز

    خدایا شکرت بخاطر همین لحظه…

    با سلام به همسفرهای عزیز ششمین روز سفرم را به لطف قادر مطلق آغاز میکنم که در مورد تکامل است من تجربه ی طی نکردن این قانون را برایتان میگویم حدود 5 سال پیش یکی از اقوام به من گفتند یه وام اعتباری( وامی که بر اساس سند خانه و سهام و حقوق و….) بگیر و کار از من و سرمایه از تو تا یک فست فودی بزنیم و آنقدر ثروت بیاد تو زندگیمون که نیاز به کار کردن خودت نباشه و هر ماه سود مغازه را برات واریز میکنه و من هم قبول کردم و پس از مراحل اداری یک وام 40 میلیونی گرفتم که ماهانه یک میلیون و 400 هزار تومن قسط داشت و ماههای اول فقط در حدی بود که طرف قسطها را میتوانست پرداخت کند البته به گفته ی خودش که میگفت پرداخت میکنم و من هم به خاطر اعتمادی که داشتم قبول میکردم تا اینکه میخواستم از حسابم پولی برداشت کنم متوجه شدم حسابم مسدود شده و پس از پیگیری متوجه شدم که قسطها پرداخت نشده و پس از کمی مشاجره قسطها به زحمت پرداخت شد و من دیگه با اون حسابم کار نکردم چون متوجه شدم که مغازه درآمد نداره و ممکنه باز هم نتواند قسطها را پرداخت کند تا این که قسطها یک خط در میان پرداخت میشد و ماهانه هم جریمه دیر کرد داشت تا اینکه طرف مهاجرت کرد و من ماندم و قسطهای بانک و که در آخر خانه ام را فروختم و قسطها را پرداخت کردم و 40 میلیون در حدود 70 میلیون برایم تمام شد و خانه ام را هم از دست دادم و خودم را مقصر میدانم چون طرف تا حالا اصلا موفقیت مالی نداشت و در کارهای قبلی هم شکست خورده بودو همچنین وقتی وام گرفتم به خودم میگفتم اگر قسطها را ندهد تکلیف من چیه و چون آن زمان با قانون آشنا نبودم سوالات منفی از ذهنم میپرسیدم ولی به لطف خدا وقتی بدهیهایم را پرداخت کردم ذهنم آرام گرفت و به مسیرهایی هدایت شدم و آموزشهایی دیدم که در بازارهای مالی بین المللی فعالیت میکنم خدایا شکرت بخاطر هدایتهایت و تشکر دارم از استاد گرامی و خانم شایسته ی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2764 روز

    با سلام

    ششمین برگ سفرنامه، 4 تیر 1398

    نکات فایل: توی یک کامنت نوشتم که از لحاظ کاری تقریبا با وضعیت بندرعباس استاد که استندبای بودن و مسافرکشی میکردن شباهت دارم و تو این فایلدو تا شباهت دیگه دیدم یکی قضیه وام گرفتن که کلا یک بار وام گرفتم سال 93 و تا الان هیچ وامی نگرفتم و اون موقع و یه کم بعدش هم مقداری پول قرض گرفته بودم که دو سالی میشه هیچ پولی از هیچکس قرض نگرفتم و دومی قضیه دسته چک هست که من همیشه داشتن چک رو دور از دسترس میدیدم برا خودم ولی برا خرید ماشین مجبور شدم دسته چک بگیرم و فقط 3 تا برگه شو دادم نمایندگی 2 سال پیش و تا الان هم استفاده نکردم و چند وقت پیش هم گذاشتمش پیش پدرم که البته ایشون هم مخالف داشتن چک هستن و فردا میرم دسته چک رو تحویل میدم و البته الان هم اون رو نداشته فرض میکنم و همیشه طوری زندگیم پیش رفته که نیاز به چک نداشتم و به خودم میگفتم من که زندگیم معمولیه چک میخوام چه کار و میگفتم چک برا کسایی هست که تو خط معامله و.. هستن که همونم از دید الان من نیاز نیست و نقد بودن رو از پدرم یاد گرفتم.

    اما سوال خانم شایسته درباره داستان اجرا یا عدم اجرای قانون تکامل: 6 سال پیش دقیقا و دقیقا در همین تاریخ من در شرکت چینی که تو زمینه نفتی تو ایران کار میکنه استخدام شدم بهم گفته بودن که اوایل کار سختی داره و من هم کم و بیش پذیرفته بودم ولی وقتی که یه مدت گذشت و من رسیدت به پله های بالاتر رو با سرعت میخواستم و دوست نداشتم روند پیشرفتم کند باشه و یه سری دلایل دیگه از اون کار زدم بیرون ، این شد عدم درک و اجرای قانون تکامل ،رفتم یک جا دیگه که اون هم روند تکاملی رو داشت ولی بهش علاقه داشتم، بعد از دیدن سختی کار علاقه ام از بین رفت و به امید استخدام در یک شرکت دیگه، اومدم بیرون که کارم نشد و تا دو سال بیکار بودم تو این مدت یه مغازه موبایلی کوچیک تو روستامون زدم(اولش با پیشنهاد یه نفر که شریک شدیم و بعد جدا شدیم) و کم وبیش پیگیر کار هم بودم چون دوست داشتم تو رشته ای که خوندم ادامه بدم و میگفتم که این همه درس خوندم حالا بیام برم یک کار دیگه، انگار این همه سال رو بیهوده تلف کردم و باید از درسم بهره برداری کنم تا اینکه به لطف خدای مهربان کارم جور شد تو یه شرکت خصوصی و تقریبا از صفر که نه یه پله بالاتر (چون سابقه کاری داشتم) شروع کردم و و خوب اومدم بالا، کار رو یاد گرفتم و پیشرفت خوبی داشتم ولی از نظر رتبه سازمانی توی دو سال و نیم ثابت مونده بودم تا اینکه باز هم به لطف خدای مهربان تو یه شرکت دیگه با دو سه تا Level بالاتر استخدام شدم و خدا رو شکر هم حقوقش خوبه و هم همکارای خوبی دارم و هم شرکت خوبیه که در حال رشد و پیشرفته و دلیل پیشرفت خودم این بود که وقتی که وارد شرکت قبلی شدم تکامل رو با تمام وجود پذیرفتم و گفتم پله پله، گفتم باید چم و خم کار دستم بیاد و عجله نداشته باشم و به شرکت هم خوشبین بودم و احساس خوبی داشتم، البته خوشبینی من تا یه جا درست درومد و بعدش شرکت نتونست پروژه بگیره و همون قضیه استندبای پیش اومد که هنوز دوستانم درگیرش هستند و احساس خوبم هم یه جا خدشه دار شد اونجایی که بهم لول کاری ندادن و همون تضاد باعث شد که من به خودم بیام و تلاشم رو چند برابر کنم و طوری شد که برا کار کردن همه من رو مثال میزدن و این شد مثال و داستان اجرای تکامل، الان هم حشس خوبی دارم و میدونم که پیشرفت های بزرگی پیش روم هستند. یا حق….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حجت اله دشت پیما گفته:
      مدت عضویت: 2764 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      الهی به امید تو

      تمرین فایل رو که در کامنت قبلیم نوشتم، اینم اضافه کنم که به غیر از اون وام، وام ازدواج هم گرفتم که سود نداره میزان قسطش هم کمه ولی سعی میکنم تسویه ش کنم که سر ماه نخوام براش پول کنار بزارم.

      یه مورد دیگه میخوام به اجرای تکامل اضافه کنم، اونم ایجاد رابطه عاطفی ،

      خب من رابطه عاطفی رو تجربه نکرده بودم ولی وقتی روی خودم کار کردم از رابطه های مجازی شروع شد و بعد دیدارهای دوستانه، و بعد رابطه عاطفی ایجاد شد و خود همین رابطه زیبایی هم که الان هست و منجر به ازدواج شد، تکاملی رخ داد، یعنی من و عزیز دلم ابتدا قرارهای دوستانه داشتیم و با گذشت یه مدت عشق بینمون جاری شد که داستان زیبایی داره،

      راجع به عدم تکامل و وام گرفتن برا شروع کار، خواهرزاده م مثال واضحی هست که بدون اینکه تجربه مغازه داری داشته باشه یه وام گرفت، مغازه اجاره کرد و جنس خرید ولی بعد از یه مدت نتیجه ای نگرفت و جمع کرد.

      جهان به افراد صبور پاداش میده، کسی که عجله نداره

      عجله ۲ تا ریشه مخرب داره: ۱. باور کمبود ، ۲. عدم باور تکامل

      صبر از ایمان نشات میگیره و آدم صبور همیشه حالش خوبه چون به زمان بندی خدا اعتماد داره….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمدرضا تردست گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    In the name of the beautiful allah

    ششمین برگ ازسفرنامه ام:

    یکی از چیز هایی که ماانسان ها باید بدانیم این هستش که نمی توان یک شبه تمام کتاب های درسی را خواند و این نیاز به تکامل دارد و ما حتما 2+2را یاد داشته باشیم تا به تانزانت 150+120برسیم و اگر ما درس های قبلی مان را بلد نباشیم قطعا نمی توان در این مسیر موفق شد الان هم که همتون می دونین که خرید و فروش جزوه های 100درصدی مطالب درسی الان بحثش خیلی داغه و افرادی که از این محتوا ها استفاده می کنند موفق نمی شوند و اگر هم در مصاحبه های رتبه های برتر نگاه کرده باشید همه شان می گویند ما هیچ محتوا فیلم های که از تلویزیون تبلیغ می کنند شرکت نکردیم و در واقع با برنامه ریزی مناسب و تلاش منظم مسیر رو رفتیم و الان چنین رتبه ای را کسب کرده ایم در واقع این هم همیشه باید یادمان باشد که الان می خوام برنامه ریزی کنم نمی تونم یک شبه 14 ساعت مطالعه کنم و این روند هم به برنامه ریزی نیاز دارد و باید کم کم به مدار بالا تر رفت و در واقع ما با تکامل رسیدن در همه ی زمینه ها لذت بیشتری از اون کار می بریم و در واقع زندگی را با چشم خودمان می بینیم.

    امیدوارم که تمام کنکوری ها روند تکاملی خودشان را طی کرده باشند برای همه ی بچه های کنکوری آرزوی موفقیت می کنم

    اگر گویی که بتوانم ، قدم درنه که بتوانی

    وگر گویی که نتوانم ، برو بنشین که نتوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: