همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 47

به نام خداوند وهابم

سلام و درود خدمت استاد عزیز و مریم عزیز، همچنین سلام خدمت دوستان عزیزم

قبل از هر چیزی میخواستم یک سوال مطرح کنم که هیچوقت به جوابش نرسیدم. از وقتی با قانون تکامل از زبان استاد عباس منش عزیز آشنا شدم ذهنم سمت مواردی میره و مثال هایی رو به من نشون میده از افرادی که دوره تکاملشون رو طی نکرده بودند و الان شرایط بسیار خوبی دارند. یک مورد خیلی واضح برای من پسر عموی بنده است که با من هم سن هستش و ایشون حتی زمانی که دوره کارشناسیشو تموم نکرده بود وارد شغلی شد که ۱۰ میلیون تومن در ماه سود خالصش بود. البته این ۱۰ میلیون تومن برای چند سال پیش هستش و الان این مبلغ خیلی بیشتر شده. و مورد مشابهی دیگری هم در بین آشنایان دارم که اینها بر خلاف قانون تکامل بودند (به لحاظ مالی). (با آرزوی موفقیت روز افزون برای این عزیزان و همه انسان ها)

و اما موارد دیگری در مورد رابطه و ازدواج دیدم که بسیار زیاد هم هستند و به این شکل بوده که دخترانی از طبقات بسیار پایین (به لحاظ وضعیت اقتصادی و بعضا فرهنگی) با افرادی ازدواج کردند که بسیار داراتر و بسیار بافرهنگ تر از خودشان و خانواده شان هستند و اتفاقا زندگی راحت و زیبایی دارند (با آرزوی خوشبختی روزافزون برای این عزیزان و همه انسان ها).

وقتی به رفتار این افراد ریز شدم و بررسی کردم دیدم که این افراد نه تنها باورهای بهتری نسبت به من نداشتند که حتی شدیدا افراد شکایت کننده ای بودند.

در مورد همچین مواردی قانون تکامل به چه صورت عمل کرده؟

اگر این امکان وجود دارد که از طریق فرکانسی و ذهنی این تکامل را سریع تر طی کنیم (چیزی که من حدس میزنم در این موارد اتفاق افتاده) به چه شکل میتوانیم این کار را بکنیم؟

پس چرا من نتوانسته ام با تمرین سناریو نویسی و تجسم کردن شغل دلخواهم و یا رابطه دلخواهم، آن را به دست بیاورم؟

در صحبت های استاد در فایل های مختلف شنیده ام که بیش از ۹۰ درصد مسیر رسیدن به خواسته هایمان را، ما، باید ذهنا طی کنیم. پس من چطور نتوانستم به خواسته هایم برسم؟ حتی گاهی حس میکنم بسیار از آن ها دور هستم و فاصله ام دورتر هم می شود؟ چرا این نزدیک شدن را احساس نمیکنم؟

و اما این فایل در زمان مناسب به دست من رسید چون در شرایطی هستم که به دنبال راه هایی برای کسب درآمد هستم. از طرفی نمیتوانم هر کاری را انجام دهم یعنی تا به کاری علاقه نداشته باشم، نمیتوانم انجامش دهم. تصمیم گرفتم با اندک وسایلی که در خانه ام دارم از هنرم استفاده کنم و دست به آفرینش ببرم و محصولاتم را بفروشم و پولم را که مبلغ بسیار اندکی است، ابتدا دو برابر، سپس آن دوبرابر را ، دوبرابر و سپس دومرتبه آن را دو برابر کنم تا بتونم برای رسیدن به خواسنه ام قدم های بعدی را بردارم.

اگر چه بارها به این فکر کرده بودم که از این طریق کسب درآمد کنم، اما هر بار فکر اینکه من لایق بهترین شغل در حیطه خودم هستم و فکر اینکه من سال ها درس خوانده ام و این حقم نیست از کارهای خانگی کسب درآمد کنم، دست به کار نشده بودم. درواقع این کار را در شان خودم نمیدیدم، همیشه به بهترین شرایط فکر میکنم و خودم را لایق موقعیت های خیلی عالی میبینم.

اما امشب با صحبت های استاد با توجه به این نکته که این راه، این شیوه کسب درآمد، همیشگی نیست و فقط یک مرحله و درواقع اولین گام برای ساختن خواسته هایم است، خودم را راضی کردم که این کار را انجام دهم.

و حالا که تصمیم گرفتم این کار را شروع کنم ، تمام سعیم را میکنم که در این مسیر همواره احساس خودم را خوب نگه دارم تا به مسیرهای بسیار بهتر و ایده های بسیار بهتر هدایت شوم.

خدای وهاب و رزاقم، ای وسعت دهنده آسمان ها و زمین، ای روزی رسان بی حساب تنها امیدمان تویی و تو برایمان کافی هستی. تنها تورا عبادت میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم. یارمان کن .

با سپاس از استاد بزرگ و مریم عزیز

در پناه الله باشید

شادی، سلامتی و ثروتتان روز افزون