همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 60

به نام خداوند هدایتگر خداوندی که از رگ گردن به همه ی ما نزدیکتره

سلام استاد عزیز

سلام خانم شایسته عزیز

سلام همسفرهای عزیز

روز ششم سفرنامه

چه مثالهای زیبا و ملموسی برای درک تکامل زدید استاد ؛ درختا یک شبه رشد نمیکنن ، میوه ها یک شبه نمیرسن، خورشید یک دفعه طلوع نمیکنه ( اتفاقی که هر روز جلوی چشم ماست) حتی طبیعت یک شبه از تابستون به زمستون نمیره بلکه کم کم وارد زمستون میشه و خیلی موارد دیگه که به ما کمک میکنه که تکامل رو درک کنیم و ناامید نشیم بلکه با صبر و صلوه پیش بریم ( همزمان دارم روی جلسه چهارم عزت نفس هم کار میکنم و این همزمانی رو به فال نیک میگیرم)

استاد این حرف های شما توی این فایل منو یاد حرف های شما در مورد تبلیغات در فایل مهمترین عامل در کسب و کار میندازه و اون داستانی که راجع به یکی از شرکت های ایرانی گفتید. شما گفتید وقتی آماده باشید جهان ظرف شما رو لبریز میکنه ولی وقتی تبلیغات میکنی بیش از حد ظرفیتت پول و یا حالا بقیه امکانات وارد زندگیت میشه و مثل بادکنکی که زیاد بادش کرده باشی میترکه. 

یک بار مبلغ ناچیزی رو قرض گرفتم که باعث شد به معنای واقعی کلمه اسارت رو فهمیدم تمام فکر و ذکر من پرداختن بدهیم بود و خیلی خوب درک میکنم اینکه میگید قرض نگیرید و فقط زمانی خرید کنید که پول نقد دارید و روی چیزی هم حساب نکنید مثل چک یا وام و …

حتی قبل از اینکه با شما آشنا بشم هم همیشه نقد خرید میکردم و همیشه از منتی که روی سر آدمی که نسیه میخره دوری میکردم و الان میبینم که طرز تفکرم در این زمینه درست بوده و با اینکار آزادی و عزت نفسم رو حفظ کردم 

اینکه از امکانات همین لحظه شروع کنیم از توانایی هایی که همین لحظه داریم شروع کنیم با تمام کمبودها و بی پولی ها خیلی زیاد برمیگرده به میزان عزت نفستون و خودباوریمون  ، به اینکه چقدر میتونیم توانایی هامونو ببینیم و جدی بگیریم .

خداروشکر از وام و دسته چک دور بودم و هستم و همیشه یه مقاومت درونی نسبت به اینها داشتم و دارم و پدرم هم اهل کمک مالی به بچه هاش نیست پس این هم یه موهبت برای من خداروشکر

وقتی زندگینامه استیو جابز رو میخوندم متوجه شدم در ابتدا سرمایه نداشت ، دفتر نداشت و توی خونه ی پدری کار رو شروع کرد و حتی کارمند هم استخدام نکرد بلکه پدرش مادرش خواهر ناتنی اش و دوستانش اولین کارمندان شرکت اش بودن و بعد آرام آرام دفتر اجاره کرد ، کارمند استخدام کرد و … و بعد شد غول آی تی و تکنولوژی تلفن های همراه و لبتاپ و …

باید از خودم بپرسم من همین الان با همین توانایی ها و وضعیت مالی و … چطور میتونم کسب درآمد کنم ؟ از چه راهی ؟ از کدوم توانایی خودم؟ 

وقتی پول نقد داشته باشیم میتونیم آپشن هایی رو درخواست کنیم و تخفیفاتی بگیریم که اگر پول نقد نداشته باشیم حتی فکرشم نمیتونیم بکنیم. همین جمله ی شما استاد تکلیفم رو روشن کرد و راهم رو برام روشن کرد مخصوصا اینکه خرید ملک رو مثال زدید :) اینطوری به هیچکس هم وابسته نیستم چون وابستگی خط قرمز من شده خدایا شکرت در یک کلام مقروض بودن به هر شکلی یعنی ذلت یعنی وابستگی یعنی اسارت !  

فقط روی چیزی که داریم حساب کنیم نه چیزی که شش ماه دیگه به دستم میرسه نه روی چیزی که با خوشبینی پیش بینی اش کردم! و این یعنی حفظ آزادی فکرم و خودم و باز گذاشتن راه برای ورود ایده های ثروت آفرین.

اگه بخوای کاری رو انجام بدی راهشو پیدا میکنی اما اگر نخوای انجام بدی بهانه شو پیدا میکنی 

تصمیم من بعد از شنیدن این فایل: امیدم رو حفظ کنم اگه به هدفم نرسیدم چون باید روندش طی بشه باید تکاملم رو طی کنم.

خدایا شکرت