همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 82

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    💎به نام خدایی که می گوید باش و موجود می شود💎

    میخوام تجربیاتی از خودم درباره ی موضوع «شروع از همین لحظه و با همین امکانات بگم»

    یادمه یه شرایطی پیش اومد برام که نمیتونستم برم باشگاه (البته اینم بگم که بنا به دلایلی از این موضوع خوشحال بودم ولی دوست داشتم ورزش کنم و بدن ایده آل خودمو بسازم)

    اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که باید تو خونه ورزش کنم.

    هر ورزشی که بلد بودمو انجام میدادم و بعضی روز ها هم میرفتم بیرون و هوازی کار میکردم.

    بعد چند روز که به جهان ثابت کردم که تو این راه میخوام حرکت کنم ، اتفاقی که افتاد این بود که ؛ یه سری دمبل و فنر ورزشی و بارفیکس از طرف جهان بهم داده شد و من بهتر و بهتر ورزش کردم و هدایت میشدم به حرکات بیشتری که بتونم با همون وسایل ، عضلات بیشتری رو درگیر کنم.

    کم کم میل غذاییم تغییر کرد و بدون اینکه بخوام خودمو مجبور کنم یه سری مواد غذایی که انگار نیاز بدنم بود رو میخوردم و اغلب اون غذاها تکراری بودن ولی بازم از خوردنش حس بدی نداشتم و هر روز ورزشمو ادامه میدادم.

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم نسبت به اون روزا خیلی خیلی بهتر شدم و الان با اپلیکیشن ها تمرین میکنم و جالبه که این برنامه ی تمرینی اپلیکیشن ها ، در راستای همون حرکات و بدنی که مورد علاقه منه هستن و واقعا لذت بخشه.

    الان البته چند وقته که تو فکر اینم که برم دوباره باشگاه ثبت نام کنم ولی بازم بنا به دلایلی دارم به تعویق میندازم و فعلا ترجیح میدم که همینجوری به تمرینم ادامه بدم و فعلا قدم هایی رو در راستای طی کردن تکاملم بردارم.

    و نکته ی اصلی این ماجرا اینجاست که اصلا الان در حال حاضر من به اون فیزیک بدنی ایده آلم که در گذشته آرزوشو داشتم رسیدم و به قولی دارم سعی میکنم با ادامه دادن به تمرینام نه تنها این کیفیت عضله و وزن و استایل رو حفظ کنم ، بلکه هر روز یه درجه بهتر و بهتر بشم و به سمت اهداف جدید تر حرکت کنم (که به احتمال خیلی قوی منجر بشه به اینکه دوباره برم باشگاه بدنسازی)

    یادمه اون موقع ها که من داشتم بدون هیچی ورزش میکردم ، اونایی که منو میدیدن ، میگفتن اینجوری فایده نداره و از این حرفا.

    یه سریا رفتن باشگاه و بعد مدتی به خاطر این بیماریه باشگاه ها تعطیل شد و همه دیگه بیخیال شدن ولی من همچنان داشتم ادامه میدادم.

    یه سریا که میگفتن ما میخوایم بریم باشگاه و فقط میخوایم استروئید مصرف کنیم و اونا هم چون یه مربی بهشون گفته بود امپول ندارم برای فروش اصلا نرفتن باشگاه و کلا بیخیال ورزش شدن.

    یکی از دوستامو هم یادمه که تو باشگاه مربی خصوصی گرفته بود و متاسفانه وابسته به این آقای مربی شد و بعد مدتی به خاطر مسائل مالی که بینشون پیش اومد و آقای مربی دیگه حاظر نشد مربی این دوست من باشه و دوست منم کلا ورزشو بیخیال شد.

    و این واقعا درسته که وقتی از صفر صفر شروع میکنی خیلی چیزارو یاد میگیری که تو مراحل بالاتر خیلی بهت کمک میکنه ، یا تو این مثال دیگه وابسته به مربی خاصی نیستی.

    یا یه جوری خودتو ساختی که به این راحتیا از بین نمیره که نگران باشی که اگه الان استروئید گیرم نیاد چه کار کنم.

    باورها که درست باشه ، اولین قدمو برداریم همه چی خودش درست میشه.

    من الان به هر کی میگم اصلا باشگاه نمیرم و تو خونه تمرین میکنم اصلا کسی باورش نمیشه‌.

    کسی اصلا باورش نمیشه که من فقط با تغذیه و رژیم مناسب و ورزش داخل خونه این کیفیت عضله رو بوجود آوردم.

    یه مثال دیگه هم میخوام بزنم از کار و پول ساختن.

    من تو یه قسمتی از زندگیم که فایل های استادو دنبال میکردم تصمیم گرفتم کار و حرفه ی خودمو بیخیال شم و کلا برم به سمت تجربه های دیگه.

    من یه ریمیکس از استاد داشتم که مربوط به فایل «مصاحبه با استاد – قسمت ۱۶ بود»

    خیلی گوشش میکردم و خلاصه یه روز که برای اولین بار از آپشن نشانه امروز استفاده کردم ، تصمیم نهاییمو گرفتم و کلا از خونمون رفتم و گفتم میخوام تو مسیر خلق زندگی دلخواهم برم و اون کارو قبلیمو هم دیگه بهش فک نکردم.

    یادمه رفتم یه شهر دیگه ، کلی دنبال کار گشتم ، جا نداشتم ، تو خیابون میموندم ، تا اینکه از بین چندتا کاری که پیدا کرده بودم ، همونی که از همه low level ترین بود رو انتخاب کردم و چون حسم میگفت که اینو باید انتخاب کنم منم قبول کردم.

    منطقش هم این بود که میخوام از پایین ترین حالت ممکن شروع کنم و همین کارو هم کردم.

    اون موقع که زمستون سال ۹۸ بود یادمه داشتم رو باور هامم کار میکردم و تو اون شرایطی که همه اون کسایی که با هم کار میکردیم ناراضی و ناخشنود نسبت به زندگی بودند ، من خیلی راضی بودم و یه فایل کنترل ذهن از استاد داشتم اونم خیلی گوش میدادم و همش سعی میکردم از هر جایی که هستم لذت ببرم اتفاقی که افتاد من قدم به قدم مسیرمو پیدا کردم و الان شکر خدا میتونم بگم درآمدم نسبت به اون روزا ، ۳۰ – ۴۰ برابر شده و کلا دیگه مستقل برای خودم کار میکنم و کارمند دارم و کلی ابزار خریدم برای کارم و…. و تو جایگاهی هستم که واقعا ازش راضی ام و دارم سعی میکنم این کار الانمو گسترش بدم و به اون اهدافی که الان دارم برسم بعدش دوباره قدم به قدم و پله پله تکاملی میرم بالاتر به امید خدای مهربان.

    یه نکته ی دیگه هم که در مورد وام و دسته چک و قرض گرفتن بگم ؛ واقعا بعد از آشنایی من با این سایت همیشه سعی کردم که قانون تکامل رو رعایت کنم.

    به خاطر همینم اصلا من همه چیو یهو ول کردم و رفتم از صفر ترین حالت ممکن شروع کردم چون واقعا یکی از دلیلاش این بود که من واقعا حس میکردم تکاملمو طی نکردم و اعتماد به نفس درست حسابی تو هیچی نداشتم.

    در راستای استفاده از قانون تکامل ، من میتونستم تو اوایل کارم پول قرض بگیرم و همون موقع کارمو یکمی گسترش بدم و پیشنهادش هم بهم میشد که میخواستن یه سریا بهم پول قرض بدن و در واقع میخواستن که من بهشون بدهکار بشم که با اونا همکاری کنم ، که شکر خدا من طبق همین آموزش ها هیچوقت قبول نکردم.

    خودم کار کردم قدم به قدم طی کردم مسیرمو و ظرفم رو بزرگ تر کردم و درامدم بیشتر شد و گسترش دادم کارمو و به کسی هم باج ندادم.

    اعتبار همه ی این کارا هم برمیگرده به خدایی که منو هدایت کرد به این بهشت زیبا ، تا قوانینو یاد بگیرم از استاد جان که مسیرمو اینجوری طی کنم.

    جوری این مسیرو طی کردم و دارم ادامه میدم که سرم بالاست و به قولی وامدار هیچکسی نیستم.

    اون اوایل کارم یادمه یکی از دوستام رفت چند تا سکه از یکی از اعضای خونوادش قرض گرفت و اینارو فروخت و کلی باهاش لوازم و ابزار خرید و یهو ۶-۷ تا نیرو گرفت و تو خیالش این بود که الان دیگه میتونه پول پارو کنه.

    فقط یادمه یه روز بهش گفتم ببین کاری به قرض و قوله کردنت ندارم ، ولی تو تا حالا یه دونه کارگر ساده هم نداشتی که بدونی مدیریتش چجوریه ، اونوقت چجوری فک میکنی میتونی ۶-۷ تا نیرو رو مدیریت کنی .

    گوشش به این حرف بدهکار نبود و منم دیگه هیچی نگفتم و سرم تو کار خودم بود.

    نزدیک ۴۰ روز بعد خبرش رسید که تمام اون ابزار هایی که با پول اون سکه های قرضی خریده بود رو به جای بدهی به اون ۶-۷ نفر داده بود و بازم ۱۴ میلیون بدهکار بود به اونا .

    الانی که من دارم این کامنت رو مینویسم خیلی حس خوبی دارم از اینکه تکامل رو رعایت کردم .

    در مورد اعتماد به نفس و باور خوب دادن به بچه ها هم یه مثال میخوام بزنم که خیلی خودم خوشم اومد ازش.

    من یه برادر ۱۰ ساله دارم ؛ تقریبا یه سال پیش که با مادرم تلفنی حرف میزدم ، تعریف میکرد که برادرم روزی یه ساعت باغچه ی حیاط خونمونو تمیز میکنه و آبیاری میکنه و … و بابت این کارش روزی ۲ هزار تومن حقوق میگیره😂

    (الان قیمت یه بستنی چوبی معمولی ۴ هزار تومنه)

    راستش اون موقع خیلی خندیدم و گفتم آخه دو هزار تومن چیه یکم بیشتر بهش بده لااقل.

    بعد مادرم گفت نه بیشتر از این نمیدم ،میخوام از الان تو ذهنش این موضوع جا بیوفته که برای بدست آوردن پول باید حرکت کرد و گفت اگه پول بیشتری بخواد باید کار های دیگه هم انجام بده.

    الان یه سال از اون روز که منو مادرم با هم در مورد این موضوع حرف زدیم میگذره و داداشم الان یه سری کار های دیگه ای هم برای خونه انجام میده و جالبش اینجاس که تو زمان کمتری هم همه ی این کارارو انجام میده و چند برابر پول بیشتری هم نسبت به پارسال دریافت میکنه و پس انداز کردن رو یاد گرفته و کلی ویژگی بهتر تو شخصیتش ایجاد شده.

    مثلا مادرم تعریف میکرد میگفت داداشم گفته که میخوام یاد بگیرم که اگه یه وقتی شیرآلات خونه و حموم و … خراب شد درست کنم و بابت اونا هم پول بگیرم.

    احتمالا من براش یه جعبه ابزار بگیرم و بگم بابام بهش یاد بده کم کم دیگه دست به آچار بشه .

    واقعا بهترین کار اینه که به بچه ها اعتماد به نفس و باور داد.

    من خودم خیلی سپاسگذار پدرم هستم چون وقتی کوچیک بودم خیلی منو تشویق کرد که کار های فنی رو یاد بگیرم و خیلی تو این زمینه بهم اعتماد به نفس داد و خیلی چیزا یادم داد (البته باوراش در مورد پول خیلی ایراد داشت و هنوزم داره) و من از همون موقع تکاملمو تو کار با ابزار های مختلف طی کردم و خیلی کارا یاد گرفتم و نتیجه ش واقعا چیزی جز حس رضایت نیس.

    نتیجه طی کردن اون تکامل این شد که من توی شغل الانم فقط یه هفته کارآموز بودم و بعدش چون به کار با هر ابزاری مسلط بودم سریعا پیشرفت کردم و قدم قدم اومدم بالا و الان دیگه خیلی چیزای دیگه مثل مدیریت نیرو ، ایجاد روابط کاری و … یاد گرفتم .

    خدارو شکر بابت این فایل ارزشمند

    این فایل نشونه ای بود برام که باید تو همین شغلم سرمایه گذاری کنم و پولمو در راستای گسترش همین شغل خرج کنم.

    استاد ممنونم ازت ❤️

    🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️💸🌧️

    از خدا میخوام به هممون باور و ایمان قوی بده که قدم برداریم حتی بدون شرایط و امکانات مطلوب.

    از خدا میخوام کمکمون که که فقط خودشو بپرستیم و تنها از خودش یاری بجوییم.

    از خدا میخوام هممونو به راه راست هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      عرفان نوری گفته:
      مدت عضویت: 1656 روز

      سلام امیدوارم حالت خوب باشه

      خوندن دیدگاه شما برای من بسیار تاثیرگذار بود و خیلی خیلی ازتون ممنونم که تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتین

      خیلی خیلی خوشحالم که با دست خالی شروع کردید و پیشرفت کردید

      امیدوارم هزاران برابر درآمدتون بیشتر بشه و پیشرفت کنید

      و مهم تر از همه اینکه آرامشی پایدار و درونی داشته باشید

      ⚘⚘⚘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    اعظم قلی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1234 روز

    به نام خدای هدایتگر مهربانم

    سلام به استاد گرانقدر و خانم شایسته عزیزم

    سلام به همه دوستان عزیز که به اشتراک میگذارند آگاهی هایی که بدست آوردند

    خدارو شکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم و با استادی بزرگ آشنا شدم و به خواسته ای که داشتم رسیدم

    و مطمئن هستم همان خدایی که مرا هدایت کرد مرا به تمام خواسته هایم می رساند فقط باید حرکت کنم و شروع کنم و لذت ببرم از تمام لحظه هایی که در آن نفس می کشم

    چقدر لذت می برم از این آگاهی های ناب که استاد با تمام وجودشان بر زبان می آورند.

    نه ماه از اولین قدم برای تغییر زندگیم میگذرد و شروعش با شنیدن فایل حجاب استادبود .در این مدت هر آنچه که در توان داشتم برای عملی کردن آنچه می شنیدم بکار بردم .قانون تکامل را بخوبی تجربه کردم .تصمیم گرفتیم برای تغییر از رفتار روزانه ام شروع کنم .سحرخیزی .خواندن نماز صبح .کنترل وزنم که داشت زیاد میشد و نشانه هایش را می دیدم .نظم در امور خانه .توجه به ظاهر خودم .

    .برای من بیدار شدن صبح یکی از سخت ترین کارها بود خداروشکر در طی سه ماه به این خواسته م رسیدم هر چند اوایل برایم سخت بود و توی کارهای روزانه ام اصلا تیک نمی خورد اما الان که نه ماه میگذره .اینقدر برایم زود بیدار شدن جذاب شده که یکی از کارهای دلخواه من هست و اصلا باورم نمی شود که من همان آدم قبل هستم.

    هر سه ماه یکبار روی یک خواسته خودم تمرکز میکردم و می‌دیدم که با تکرار بهش میرسم و برام آسان میشود.و برام تغییر کردن یک مسیر لذت بخش شده .

    استاد عزیز میگن هر روز به فکر یک مهارت جدید باش .

    رفتم سراغ کامپیوتر که باهاش بیگانه بودم و برنامه نوشتم که هر روز یکساعت کار با کامپیوتر

    آخر شب که تیک میزدم کارهای روزانه ام رو تیک نمی‌خورد .دو هفته گذشت ..هدایت شدم که واضح کنم برای خودم این خواسته م رو.

    من به تایپ خیلی علاقه دارم ولی بلد نبودم .توی برنامه ام نوشتم تایپ و شروع کردم روزانه .اول انگشتام درد می‌گرفت ولی انجامش میدادم .خیلی مقید به انجام برنامه هایی بودم که توی دفترم نوشته بودم .و داشتم با خودم نتیجه تکامل خودم و مغزم رو می دیدم .هر روز بهتر از دیروز

    و ایمان آوردم به قانون تکامل چون تجربه هایی بدست آوردم که یک شبه بهش نمی رسیدم .الان تایپ حروف رو بصورت ناخودآگاه

    انجام میدم و لذت میبرم و هیچ خستگی رو احساس نمی‌کنم .

    یک تحقیق ۵۰ صفحه ای رو براحتی تایپ کردم .و دارم ادامه میدم بقیه مطالبی که باید یاد بگیرم و به قول استاد عزیز :خداوند به مهارت پاداش میدهد.

    من با کنترل چای روزانه که خیلی زیاد علاقه داشتم و خوردن صبحانه قبل از ساعت ۸ صبح .و ده دقیقه نرمش صبحگاهی .چهار کیلو کاهش وزن داشتم و خیلی خوشحالم و ادامه میدهم.

    خدارو رو هزاران بار شکر میکنم بخاطر قانون های بدون تغییرش که ما رو مطمئن به نتیجه مطلوب می کند.

    سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی برای تهیه فایل ها و فیلم های زیبا.

    ممنونم از همه دوستان عزیزم که هم مسیر من هستند.

    این تجربه هایی که در این مدت داشتم امیدوارم مفید باشه و چون به روزشمار تحول زندگی هدایت شدم اولین رد پای خودم رو توی فایل تکامل که حسش کرده بودم گذاشتم.

    دوستتون دارم …واز بودن با شما خوشحالم

    سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    الیاس آدمپور گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    سلام به استاد عباس منش بزرگوار و خانم شایسته عزیز و‌تمام‌دوستان سایت

    یا خود خدا تمام زندگیم آمد جلوی چشمم با این فایل هم نکات مثبت زیاد خودم و هم نکات منفی زیاد خودم زمانی که کسب و کار خودم روشروع کردم از هرآنچه که داشتم یعنی زبانی که خدا بهم داده بود شروع کردم که همون فروشنده گی بود بدون سرمایه و الان بعد از گذشت ۵ سال یه سازمان فروش دارم و این نکته مثبت من از این ماجراست ولی نکته منفی داستان وام و دسته چک هست، من زمانی کارمند بودم و این باور مال اون موقع هست که هنوز با منه و انشالله دیگه پیداش کردم که باید وام بگیری که موفق میشی بعد که دارم نگاه میکنم همش وام میگرم و متاسفانه همش سود های زیاد به بانک میدم و همش بدهکار تر از قبل میشی و داستان بعدی که استاد اینقدر زیبا برای من باز کردن داستان دسته چک که من چک میکشم برای چند مدت بعد و با استرس اون چک پاس میشه و کلا جلوی فکر کردن به گسترش بیشتر کار رو خودم با دستان خودم میگیرم و فقط خداروشکر از مورد آخر که نزول هست تجربه ندارم و خداخواست که با استاد آشنا بشم تا جلوش همین جا گرفته بشه.

    ممنون استاد بابت این جلسه بسیار آموزنده برای ما.

    موفق و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1369 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    منم از قانون تکامل بگم اما هنوز اول راهم

    من چند مدت پیش بهم الهام شد برم شال و روسری بخرم حقوق اون ماهم 3میلیون گفتم خدایا این ایده تو بود به من خلاصه گفتم خدایا کجا برم عمده خوب بهم بدن رفتم یه جایی و اصلا انگاری همه چیز هماهنگ بود و گفتم خدایا خودت منو هدایت کن رفتم اون مغازه گفتم شالها چند گفت همشون بردار حوصله این شال و روسری ندارم باورکنید کار خدا بود اصلا موندم بهترین روسری ها مغازه رو با بهترین قیمت خریداری کردم همش 3میلیون حدود ۱۰۰عدد که توی یک ماه و نیم اولین کسب و کار تو عمرم بود حدود ۱۷۰۰۰۰۰تومان تااینجا فروختم من همیشه تو ذهنم این بود که وام نگیریم همیشه بهم میگن وام بگیر گفتم اصلا میخوام تکامل رو طی کنم یه روز چند تا شال رو بردم یه شهر نزدیک رفتم اونجا آفتاب شدید بود درست بود زیر سایه بودم باور کنید من یه دونه روسری بیشتر نفروختم تا شب یه دونه خیلیا اگه بودن شاید حراج میکردن و هزاران کار دیگه من همون جا گفتم خدایا شکرت من باید تکاملم رو طی کنم هیچ عجله ای نیست برمیگردم شهرم و دوباره اونجا شروع میکنم خلاصه شال و روسری رو بردم چون مغازه دست خواهرمه همیشه بهم زنگ میزنه مشتری زیاد شده تازه درخواست های زیاد میدن اصلا یهو فروشم عالی شد

    من از تکامل لذت میبرم

    میدونی چون من قبلش روفتم به اون شهر میخواستم یک روزه این فروش انجام بشه که نشد اصلا ناراحت نشدم کلی شکر گزاری کردم

    گفتم خدایا باید تکاملم طی بشه تو هدایتم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2435 روز

    یکی از پاشنه های آشیل من باور به قانون تکامل بوده همیشه

    درحدی که همین باور به یه شبه اتفاق افتادن ها باعث شد من با اینکه نزدیک به ۵ ساله شاید با استاد آشنا شدم اما بخاطر صحبت کردن از تکامل میگفتم نه نمیخام بشنوم نمیخام باور کنم و هیچوقت نتونستم پای آموزه های استاد مستمر بشینم بخاطر همین مورد

    اما حالا که فهمیدم دلیل نرسیدنای من همین عدم باور و رعایت نکردن قانون تکامله

    از کارم که انصراف دادم

    همش دنبال قرض و وام بودم که از یجای بزرگ یهو کارم شروع کنم

    اما بعد شنیدن این ویس تصمیم گرفتم دقبقا باهمین امکاناتی که دارم هرچقد کم هرچقد کوچیک اما از همینجا و باهمین پول و امکانات شروع کنم و تکاملم رو طی کنم

    و خداروشکر که بعد سیلی خوردنای زیاد بالاخره تونستم بپذیرم قانون تکامل رو و نصف بیشتر راهم انگار راست و ریس شد

    ممنونم ازتون استادِ جان❤

    روز ششم

    کرمان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    سلام و درود و عرض ادب بر استاد عباس منش وومریم عزیزم.

    نمی تونم خیلی کامل توضیح بدم. فقط میتونم بگم در کار خودم دو پروژه رو با ترس زیااااااد، اما اقدام کردم و رفتم تو دلش، از هر کدوم خیلی تجربه کسب کردم. و کاملا دو تا کار طبق روند تکاملی من بود، گاهی گله و شکایت می کردم پیش خدا، چرل پروژه های بزرگتر به من نمیخوره اما وقتی درکم بیشتر شد، دیدم من باید این تکامل رو طی کنم، منِ کم تجربه نمیتونم یهو یه پروژه ۱۰۰۰ متری رو انجام بدم‌ خدایا شکررررت.

    اگر قرار باشه از پله دوم یهو برم پله دهم، قطعا پام سر میخوره، و میخورم زمین.

    آهسته و پیوسته برو با ایمان برو اما حرکت کن، در حد توانت حرکت کن، متوقف نشو ، در مسیر هدایت قرار میگیری. خدا یا شوررررت.

    استاد عزیز، مریم جانم ازتون سماسگزارمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    وجیهه جان گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    سلام

    بحث تکامل واقعا موضوع خیلی اساسی هست. و دلیل اصلی شکست من در تمام زمینه ها رعایت نکردن بحث تکامل بود. من همیشه با شروع هر کاری میخواستم از همون روز اول نتیجه بگیرم.

    🎆 مدتی بود که خیلی لاغر شده بودم و میخواستم چند کیلو چاق بشم. قبلش هم اینو بگم که باور های من درمورد چاق شدن خیلی مشکل داشت باورم این بود افراد چاق راحتتر لاغر می شوند تا اینکه فرد لاغری قصد چاق شدن داشته باشه.بعد که میرفتم دکتر برای تغذیه قرص هایی را مصرف میکردم اگر تا یک هفته ۳ یا ۴ کیلو چاق نمیشدم دیگ ناامید میشدم و رهاش میکردم میرفتم سراغ چیزهای طبیعی مثل عرق یونجه دو هفته میخورم نتیجه چون کند بود رهاش میکردم میرفتم سراغ شیر خشک چون یک هفته استفاده میکردم جوتب نمیگرفتم رهاش میکردم دنبال دکترهای طب سنتی میرفتم بازهم رهاش میکردم تا اینکه به این باور رسیدم که تو اصلا چاق نمیشی و کلا بیخیالش شدم وقتی کلا دیگ بی خیال شدم و پذیرفتم لاغری خیلی هم خوبه خیلی اندام عالی دارم کم کم نشانه های را از اطرافیانم دریافت میکردم میگفتن چقد خوبه تو لاغری چقد اندامت عالیه من چقد دوست دارم که مثل تو باشم اما قبلا که درگیر بودم به هر کی برخورد میکردم اولین حرفی که بهم میگفت این بود که تو چقدر لاغری. یه کم چاق شو اصلا خوب نیست ایقد لاغر باشی

    🎆 یکی از مواردی که من تکاملش را رعایت نمیکردم در کنترل ورودی های ذهنم بود برای خودم برنامه ریزی میکردم تا ۳۰ روز تمام ورودی های ذهنم را کنترل میکنم تا دو روز موفق بود م اگر روز سوم با یه مشکلی ذهنم درگیر می شد کل برنامه من به هم میریخت در واقع یه جور کمال گرایی هم بود که من میخواستم از همون اول عالی باشم و از این جنبه خیلی هم ضربه خوردم چون همه برنامه های من نصفه و نیمه به خاطر یه اشتباه کوچیک رها می شد

    🎆 مورد سوم وقتی سر کلاس به شاگردام درس میدم انتظار دارم از همون روز اول که یک موضوع را تدریس میکنم همه چیز را یاد بگیرند و همیشه تدریسم را با سخت ترین مسئله ها شروع میکردم در حالی که الان یاد گرفتم که تو باید با راحتترین ها روع کنی کم کم پیش ببری. قبلا فکر میکردم چقد بچه ها خنگن چقدر تدریس سخته کاش یه شغل راحتتری داشتم. وای من چقدر باید سر و کله بزنم اما الان فهمیدم که روش من مشکل داشت نه بچه ها. بچه ها عالی ترین بودن اما من روش کار را بلد نبودم

    🎆 کلا همیشه برنامه ها را با بیشترین توان شروع میکنم و کمی بعد که نتیجه ها کند اتفاق میفته من خسته میشم و باید روی تکامل خودم و روند تدریجی کارهام خیلی زیاد روی خودم کار کنم به امید الله با توکل بر خدا وند تا اینجا که هدایتم کرده از این جا به بعد هم کمکم میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خدای رزاقم

    برگ ششم سفرنامه پر خیر و برکتم

    خدا رو شکر میکنم ک قبل از اشناییم با این قانون

    این پتانسیل رو در خودم دیدم ک دنبال علاقم برم

    و شروع کردم عاشقانه و دیوانه وار به درس خوندن برای قبول شدن در شغل مورد علاقم

    ک به زودی شروع به کار میکنم

    خدایا شکرت ک نه دست چکی داشتم تا حالا نه وامی فقط یک وام خیلی کم از جایی ک بدون کار کردن من اونجا خودشون دادن و خودشون قسطشو میدن برای من رایگان بود اونم با قانون جذب جذب کردم و امیدوارم ک تا همیشه لایق دریافت بهترینها باشم با حساب کردن روی خدا

    و خدا روزی رسان بی حساب منه ک از غیب بهم روزی رسانده تا به امروز

    فقط روی خدا حساب باز میکنم خدایا عاشقتم و عاشق این روزها ک همش توی این خونه بهشتیم

    الهی شکرت خدا جونم ک همیشه حامی و هدایتگر منی

    خدایا شکرت بابت وجود استاد عباسمنش توی زندگیم ک هر روزم داره قشنگتر میشه اینجا و هر روز ایمانم به خدا بیشتر

    عاشقتونم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سعیده بابائی گفته:
    مدت عضویت: 1523 روز

    سلام وقتتون بخیر

    تو این فایل چیزی ک نظرمو و جلب کرد تازه هم دارم روش کار میکنم اینه باید تکامل طی کنی..من تو کسب کارم خیلی وقتها تکامل رو نادیده گرفتم و عجله کردم

    اما الان میگم خوب اول این مواد اولیه خریدی کار بساز بفروش بعد برو سراغ قدم بعدی

    عجله تو همه کار نشان از کمبود باور فراوانی هست

    خداروشکر آگاهی هایی دارم دریافت میکنم ک هم جهت با باورهای هست ک دارم میسازم…

    خداوندا هر روز بهم بیشتر میفهمونی راه درسته بهم میگی آرام باش به زودی نتیجه میاد ..این مدت دیگه اصولی دارم رو باورهام کار میکنم..طبق گفته های استاد هر باوری پیدا میکنم تو دفتر باور های هم جهت مینویسن و هر روز از روش میخونم و فکر میکنم بهش..

    خدایا سپاسگزارم….

    سعادتمند در دنیا و آخرت باشید..آرام باشید…ثروتمند باشید…خوشبخت باشید از زندگی لذت ببرید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نرگس ملاعبدالعلیها گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    ب نام اللهی ک منو تواین مسیر خودسازی گذاشت

    سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش

    تو فایلهای قبلی تجربه ی خاصی نداشتم ک بیام بگم و بابویه اشتراک بزارم ک هم واس خودم هم واس دیگران درس باشه و کمک در جهت طی روند تکامل و اینکه هیچی۱شبه بوجود نمیاد.اما الان حرف دارم اول واس یادآوری خودم

    ۴سالی میشد ک گوشی نداشتم گوشی اندروید البته داشتم ولی خب سوخت و درآمدم آنقدرها نبود ک بتونم۱گوشی۴.۵تومنی بخرم اونم بادرآمد میانگین ماهی ۱تومن.ک فقط میتونستم پول توجیبیمو دربیارم.گذشت واز۱ک طلب داشتم ۸تومن طلبمودادو منم ۷۷۰۰تومن گوشی خریدم البته ۵تومن نقد۲۷۰۰تومن هم قسط.وهمه ی ۸تومنو ندادم.واینم بگم تو محیطی ک من زندگی میکنم و تو خونواده ای ک بزرگ شدم اصلا قسطی خریدن یاچکی خریدن از اول بوده.باتوجه ب شرایط کاری پدرم و حقوقی ک می‌گرفت خلاصه این شده بود شیوه ی زندگی ما از وقتی ک یادم میاد.وکلا قسطی خریدن اصلا ۱امتیازه.و طرف حاضر میشه ب خواستش برسه چ بساقسطی ک خودمم اینطوریم.تا اینکه بالاخره بعد سالها گوشی گرفتم ب هوای اینکه قسطشو هرماه از حقوقم میدم اما زد تو همون ماه اتفاقاتی تو محل کارم پیش اومد ک ترجیح دادم از کارم بیام بیرون و۱جادیگه کارپیداکنم.جای دیگه بصورت موقت همزمان با اون کارم مشغول بودم ولی خب موقت بودو آنچنان پولی هم نداشت منم ب هوای همین خیالم یکم راحت بود از هزینه هام.ولی۲ماه ک گذشت ۱روز تو سایت عباسمنش تو نشانه هدایتم زدم لایو بااستادقسمت۱۴ بود سید وحیدحسینی و پیشرفتی ک کرده بود و رسید ب آخر لایو استا حرف زد از اینکه هیچ وقت چکی خرید نکنیم از اینکه سعی کنیم تکاملمونو طی کنیم با داشته هامون و آرامش داشته باشیم اونوقت ایده های ثروت آفرین ب ذهنمون میرسه و بدون نگرانی از زندگی لذت ببریم و بالقسط و وام باعث میشیم ک از بقیه جنبه های زندگیمونم غافل بشیم چون ما بدنیا اومدیم ک زندگی کنیم با آرامش.از زندگیمون تو این چندصباح لذت ببریم و اینم بگم ک قبل خریدن گوشی فایل های استاد از کامپیوتر داداشم دان میکردم و خب هرازگاهی ک بااونم ب مشکل برمی‌خوردم سختم بود از کامپیوترش استفاده کنم یانمیزاشت واس همین خیلی دلم میخواست ک برای خودم گوشی داشته باشم.بگذریم فایلو ک گوش دادم موندم خدایاچرا این شده نشونه هدایت من.چی میخواد بهم بگه و فلان

    تا اینکه مامانم از بیرون اومد خونه و بهم گفت ک گوشی فروش پیغام داده ک ببری پولشو بهش بدی.خیلی ناراحت شدم گفتم تو ک میدونی من تو چ شرایطیم و فلان.اینم بگم ک قرعه کشی ماهیانه هم داشتم و دلم خوش بود ب این قرعه کشی ک زودتر دربیاد و قسط گوشیو بدم در اصل اینو نوشته بودم ک واس خودم۱تیکه طلا بخرم زمانی ک سرکار میرفتم قسطشو میدادم اما الان ک بیکار بودم قسط اینم افتاده بود سرم.و خب از طرفیم قسط گوشی.قرعه کشی هم ب اسمم درنیامده لود تاحالا.در واقع رو چیزی حساب کرده بودم با داشته های اون روزم برای ماه های بعد.ک هیچ کس هم از ماه های بعد خبر نداره از فردامون خبر نداریم چ برس ب ماه های بعد.از حرف مامانم و نشونه اون روزم درسی ک باید میگرفتمو گرفتم اول اینکه من سالها قبل میتونستم صاحب گوشی بشم اما باقیمت کمتر باهر آنچه ک دارم و اینطوری سالها خودمو از داشتن گوشی محروم نمیکردم.۲.اینکه فهمیدم هر بار ک قسطی خرید میکردم چقدر نگرانی و اضطراب ب خودم میدادم تا پولش جور بشه ببرم بدهیمو پاس کنم اصلا شبا خواب نداشتم و خب طبق گفته استاد اینکه از کجا بیارم و نگرانی.نگرانی بیشتری جذب میکردم و فکر اینکه از کجا پول طرفو جور کنم البته اینم بگم این اولین بار بود ک واس خودم ۲۷۰۰قسط گذاشته بودم و خداروشکر میکنم قبل اینکه تو این چرخه ثابت بمونم و اتفاقات بدتری تجربه کنم درسمو گرفتم و الان راضی نیستم اون اتفاقات برام تکرار بش.وهمچین قرعه کشی.و بالاخره من پول گوشیو دادم ولی خب ب سختی و طول کشید.با همون پول قرعه کشی.درسته پولم رفت واس پرداخت قسط ولی از طرفیم خداروشکر میکنم ک این پول بود برام و دیگه نرفتم از کسی قرض بگیرم.این خودش برم امتیاز بود

    و اینکه میخوام کسب و کارخودمو داشته باشم با داشته های خودم فعلا روش فکر میکنم و آن شاالله ب شرط عمل ن فقط حرف کارو شروع کنم و قدم اولو بردارم

    استا ممنونم از درس هایی ک بهمون میدی سالها بود ک فکر میکردم چرا نمیشه واس خودم نقدی لباس بخرم چرا همش قسطی میشه چرا اصلا قسط.این همه پول دستم نمیاد ک فقط نقد خرید کنم و استرس هایی ک میکشیدم واقعا بدام سنگین بود.

    خدایاشکرت باعشق برای سایت عباسمنش.خودعباسمنش.گروه تحقیقاتی عباسمنش.نشونه هدایت من.درس هایی ک میگیریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: