همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 87

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه سلمانی پور گفته:
    مدت عضویت: 1061 روز

    سلام به خدای عزیزو مهربانم

    و به استاد عزیزو دوستان هم فرکانسی

    روز6 تحول من

    من همیشه دنبال تکمیل بودن وسایل و ابزار کارم بود تا کارمو شرو کنم و گاهی الانم همینطور میشم😆

    ترس داشتم از اموزش دادن و اجرای نقاشی روی حتی درو دیوار خونم

    که خداروشکر یکم ترسمو کنار زدم و اقدام کردم و روی دیوار و دور اینه مو کار کردم و کم کم با تقویت باورهام عملکردام بهتر شدن و میدونم خدا راهنماییم میکنه و هدایت میشم به بهترین و زیباترین اتفاقات

    🌷خداروشکر که هدایتم کردی به این فایل فوق العاده🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد زلفی گفته:
    مدت عضویت: 2809 روز

    سلام و درود های فراوان

    زمان تکامل زمان فراگیری آموزش هایی که وقتی هدفت گسترش پیدا کرد یا جایگاه بالاتری رفتی می تونی از تجربیات اون درسها برای حل تضاد های بزرگتر یا ابراز راحتتر توانمندی های بزرگتر مثل بیان راهکارها ، مدیریت و اداره کارا و … استفاده کنی .

    وام گرفتن ، قرض گرفتن مثل اینه که بدون آموزش و تجربه قبلی مدیریت کاری بزرگ با مسئولیتهای مختلف ( پرسنل ، تولید و…) بر عهده بگیری که نتایج کوبنده ای به دنبال دارد.

    پس راه درست اینه که با هر توانایی فکری آموزشی مالی که اکنون داری شروع کنی اگه تو تیمی یا کاری هستی دید مثبت به گروه یا کار و بالادستی ها ، پروسه داشته باشی با اونا هماهنگ باشی و تجربه اندوزی کنی و نه اینکه ساز مخالف بزنی از کار ناامید بشی دست از ادامه کار بکشی یا وام تزریق کنی که در هر صورت به شکست منتهی می شود و در عوض درس های قبلی یاد بگیر رو عزت نفس کار کن و با تصویر اهداف ادامه بده.

    این پروسه رو در حدود چهار زمینه کاری نادیده گرفتم که نتیجه ای جز دست از کار کشیدن به دنبال نداشت و روز از نو روزی از نو رو شروع کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    اسد گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    داستان نقش اجرای قانون تکامل یا عدم اجرای این قانون در تجربیات زندگیم:

    من حدود ۶ سال در شغلی بودم که خودم انتخابی توش نداشتم و صرفا بخاطر رضایت خانواده و البته ناتوانی باورهام در پذیرش شرایط فعلی اونو قبول کرده بودم.

    شغلی که نه محیطش نه کارفرما و نه بعضا همکارهام رو دوست نداشتم و جالب بود همون باورهایی که در موردشون تصور میکردم عین اون در زندگیم و در قالب مشکلات بزرگ تعویق حقوق همیشگی،سو استفاده های شغبی توسط ریاست و اتفاقات غیر مترقبه به اسم بدشانسی؛پدید میومد.

    شرایط فقط به حالت نارضایتی و تکرار روزها برام در گذر بود و من هر روز بیشتر از حسرت و کینه و خشم از این وضع و غبطه خوردن به موقعیت دوستانم که اونا هم کارمند بودند اما با چه عزت و لذت و جایگاهی نسبت به من .

    من اوایل سال ۹۹ در مسیر آشنایی با آموزه های استاد قرار گرفته بودم و ملموس ترین نتایج مخصوصا در روزهای اول آرامش بیشتر از قبل و دیدن تغییر آدمهای اطرافم به طرز عجیبی با خودم بودم..از طرفی از مدت ها رویای تغییر شغل با تنها داشته ام که مدرک تحصیلی ام برای شروع کار بود،داشتم اما شجاعت جسارت و زمان مناسب و چگونگی آن رو نمیدونستم و هیچ ایده ای برای عملی کردنش با منطق ذهنی نداشتم. در حالت برزخ عجیبی بودم. تا اینکه بالاخره با خودم یه عهدی بستم (عهدی از جنس اهرم رنج و لذت اما ناآگاهانه)تا پایان سال اگر ازین شغل بیرون نیام و کار خودم رو نداشته باشم،مُردن برام بهتره.حالا بماند که نه ایده ای برای اخذ پروانه کارهای ساختمانی برای ثبت شرکت اونم تنهایی داشتم و نه سرمایه خاصی برای مهیا ساختن جا و نه حتی نیرو و همکاری.

    بالاخره استعفای خودم از اون محیط بظاهر امن دادم و اتفاقات بعد ازون همه ترس و دلهره و نگرانی شروع به رخ دادن کرد.

    پیدا شدن نفرات با مدرک تحصیلی مد نظر و به صورت رایگان،ایده آدرس خونه دادن برای اخذ مجوز در حالی که اصلا برای مرجع صدور قابل قبول نبود اما این کار برای من انجام شد به لطف خدا و دستانش،و من تونستم پروانه رو بگیرم و کارها شروع شد یکی بعد ار دیگری…

    اوضاع تا اینجا به ظاهر خوب و شیرین و روزهای خوشی در حال سپری شدن بود اما این شرایط منو از اصلی که کار روی باورهام و تمرکز به یه نقطه بود دور کرده بود و اصطلاحا مغرور شده بودم و پر از شرک

    وقتی سطل ظرفیتم رو دیدم که سوراخ هاش خیلی خیلی بزرگتر از دریافتی هامه،فهمیدم باورهای محدودکننده کار خودشونو کردن؛پروژه های خوب میومد اما پولی نمیموند و دخل و خرج با هم همخونی نداشت

    تازه میفهمیدم که همون قانون تکامل و صبری که منو ازون مسیر ترسها به این نقطه امن رسونده بود حالا بخاطر زیر پا گذاشتنش از ترس کمبود کار بیشتر و بهتر و اعتبار این موفقیت ها رو به دوستان و شریکا دادن غیر ازون اصل کاری دادن؛همه و همه باعث درجا زدنم شده بود و این حرص و طمع منو برگردوند به جایی که باید میبودم…

    خدارو شکر میکنم که دوباره فرصت زنده بودن و زندگی رو داشتم که با درک و البته ذره ای عمل به این آگاهی ها و به لطف بودن در مسیر آموزه های۱۲ قدم ،ترمز بزنم و برگردم از اول این سفرنامه قدم به قدم، دوباره بیام تو راه راست الهی و تکاملم رو با گذاشتن رد پا از همین جا شروع کنم

    ممنونم از شما عزیزان عباسمنشی و دوستان باوفامون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1677 روز

    به نام خدای مهربان🌺🌺

    از اونجا که ذات انسان عجوله، شیطان ذهنم همیشه از این نقطه ضعفم برای خارج شدن از مسیر صحیح، استفاده میکنه.

    به همین دلیل، درک کردن قانون تکامل و نقش اون در رسیدن به موفقیت پایدار، یکی از مهم ترین عامل تشخیص الهامات خدا و موندن در مسیر صحیحه.😊

    میخوام  خیلی سریع، لاغر بشم، ثروتمند بشم یا زبان انگلیسی یاد بگیرم. به خاطر این عجله، تموم انرژیم به جای تمرکز بر خواسته ها، صرف رقابت با دیگران یا سبقت از اونا میشه و باعث منحرف شدنم از مسیر هدایت خدا میشه.

    اگه بدونم “احساس عجله“ که واضح ترین نشونه حضور شیطانه، بزرگترین مانع در برابر ورود همون خواسته ای به زندگیم میشه که براش عجله دارم، درک قانون تکامل، نه تنها مانع این عجله میشه و منو به آرامش میرسونه، بلکه باعث هدایتم به مسیر خواسته هام میشه، اونوقت تعهد فروانی رو صرف درک قانون تکامل و اجرای اون در روند خلق خواسته ها میکنم.💖

    مثال های بسیاری وجود داره از افرادی که به سرعت ثروتمند شدن اما خیلی زود ورشکسته شدن،

    ورزشکاران و هنرمندانی که خیلی سریع محبوب و مشهور شدن اما گرفتار بلای اعتیاد شدن،

    افرادی که یه شبه با برنده شدن در لاتاری اوضاع شون خوب شد، اما در مدت کوتاهی حتی از قبل هم فقیر تر شدن

    همه اونا نخواستن تکامل شونو طی کنن به همین دلیل نتونستن یه موفقیت پایدارو تجربه کنن.☹

    موفقیت و ثروت پایدار، یه شبه به وجود نمیاد، بلکه حاصل باورهاییه که تکامل رو مرحله به مرحله و مدار به مدار طی میکنم.

    هرگز نمیتونم یه شبه، تغییری وسیع در باورهای محدود کننده ام ایجاد کنم، که نسل در نسل بهم رسیده.

    اگه باورهای قدرتمند کننده ایجاد نکنم، باورهای محدود کننده، خیلی سریع کنترل رو در دست میگیرنو باعث میشن که با انجام اشتباهات واضح، نه تنها همه اون دستاوردها رو نابود کنم، بلکه اون تجربه های بد،  اونقدر اعتماد به نفسمو از بین میبرن که دیگه توان دوباره برخواستنو نداشته باشم.🙁

    پس، برای رسیدن به موفقیت های پایدار، خواه موفقیت مالی باشه، روابط عاشقانه، سلامتی، آرامش و…، هیچ راهی جز رعایت قانون تکامل ندارم.👌

    موضوع  مهم دیگه درباره قانون تکامل، متفاوت بودن پروسه تکاملی موفقیت مالی با هر جنبه دیگه از زندگیه.

    سالهاست باور کمبود نسل به نسل بهم منتقل شده. سالهاست شنیدم هر که بامش بیش، برفش بیشتر.

    نابرده رنج گنج میسر نمیشه.

    ثروت منو از خدا دور میکنه و هزاران باور محدود کننده درباره کمبود نعمت، منابع، موقعیت

    اما درباره سلامتی یا روابط،  باورام تا این حد محدود کننده نیست. قهر و آشتی های متعددی رو از بچگی تجربه کردم. بنابراین باور ندارم اگه رابطم خراب شد، دیگه کار تمومه.

    وقتی شروع به ساختن باورای قدرتمند کننده میکنم و برای هماهنگ شدن با قوانین تلاش میکنم، به سرعت وارد روابط با کیفیت تری میشم، سلامتی و آرامشم بیشتر میشه اما بهبود شرایط مالی، زمان بر تره.⚘🌼

    چون باورای محدود کننده درباره ثروت، مثل علفهای هرز بسیار ریشه داریه که نمیتونم اونارو به راحتیه سایر علفهای هرز با یه بار هرس، پاکسازی کنم.

    بلکه نیاز به ابزار حرفه ای تر، مهارت و پشتکار و صبوری بیشتر داره.🥀

    به خاطر همین تکاملم درباره ثروت، طولانی تر از تکاملم درباره رسیدن به بقیه موفقیت هاست.

    جهادی اکبر لازمه تا اون ذهنیت قبلی پاک بشه و ذهنیت جدید آروم آروم ایجاد بشه و چرخ باورای قدرتمند کننده، کم کم شروع به حرکت کنه.🥰

    ثروتمند شدن یه پروسه است که قدم به قدم باید اونو بردارم. میتونم هدفای بزرگی داشته باشم اما باید با قدمای کوچک شروع کنم. انتظار نداشته باشم در حالیکه هنوز تجربه ساختن درآمد یه میلیونی رو ندارم، درآمدم فوراً ۱۰ میلیون بشه.

    باید مدارها رو یکی یکی طی کنم چون باورام در این پروسه تکاملی ساخته میشه.🪴🤗

    هر قدمی که در این پروسه تکاملی به سمت ساختن باور فراوانی بر میدارم، ظرف وجودمو بزرگتر میکنه و منو آماده دریافت نعمتای بیشتر میکنه.

    یه شبه ثروتمند شدن رو کنار بذارم .

    در آرامش قدم هامو بردارم و از مسیر ساختن باورهام در آرامش لذت ببرم.😊🌺

    این کار نه تنها وقت تلف کردن نیست، بلکه هر زمانی که صرف درک این قانون میکنم، مثل زمانیه که یه شکارچی، صرف تمرکز بر نشونه گرفتن هدفش میکنه.

    زمانی که باعث میشه تیر به هدف اصابت کنه.💐

    رعایت قانون تکامل، ظرف وجودمو رشد میده و منو آماده دریافت نعمت های پایدار میکنه.

    اونوقت هدایت میشم و در آرامش و از مسیر های بدیهی، ثروت وارد زندگیم میشه.😊⚘

    هر قدمی که با تکامل برمیدارم آرامش، خلاقیت و اعتماد به نفس به بار میاره و باعث برداشتن قدمای استوارتری میشه که نتیجش دریافت نعمت های بیشتره.

    اولین نشونه هماهنگ شدن با قوانین خدا و دریافت هدایتش، اطمینان کامل و بدون شک و تردیدی هست که در قلبم احساس میکنم.🤗🪴

    هر فکر و توجهی که بهم این حالت احساسی رو بده، نشونه هدایت خداونده که در قالب الهام یه ایده، راهکار و فرصت، به سمتم میاد و از همون شرایطی که  در اون هستم، درها رو برام باز میکنه و منو به سمت شرایط و فرصت های جدید، هدایت میکنه.

    پس هیچ مسیر عجیب و غریبی وجود نداره.🥳💝

    فقط تا زمانی میتونم در این مسیر باشم و از این هدایت بهره ببرم، که قادر به کنترل نجواهای ذهنم و توجه به ندای قلبم باشم.

    مسیر هدایت الهی، مسیری بدون عجله است. الهاماتی که از طرف خدا میاد، هرگز از من نمیخواد عجله کنم.

    اگه ندایی منو به عجله میندازه، قطعا نجوای شیطانه چون اساس الهامات خدا، بر فراوانی و آرامش استواره.🌻

    بهم میگه همیشه فرصت ها و نعمت ها در حال زیادتر شدنه.

    پس عجله نکنم، از مسیرم لذت ببرم، خودمو با خودم مقایسه کنم و از مسابقه با دیگران بپرهیزم.👌

    اما برعکس، نجوای شیطان، همیشه بر اساس کمبوده و منو در نگرانی، ترس و دلهره قرار میده و وادار به عجله میکنه تا از قافله عقب نمونم و یه شبه، ره صد ساله رو برم.

    بهم میگه همین یه فرصت بوده که شانسی به دست اومده و باید عجله کنم و…

    هروقت درگیر این شرایط شدم که اساسش، ثابت کردن خودم به دیگران بود

    یا ترس از دست دادن فرصت

    بدونم که در حال خارج شدن از مسیر هستم.🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1219 روز

    سلام ب استاد و مریم شایسته عزیزم.

    روز ۶

    ✔برای اینکه موفق بشی باید با همین امکاناتی ک داری، کار رو شروع کنی و تکاملی پیش بری و آروم آروم درسهاش رو یا  بگیری. ن اینکه بگی من حتما باید چنین شرایطی رو داشته باشم، چنین وسیله ای داشته باشم تا شروع کنم، اگه از همون شرایطی ک داری شروع نکنی، هیچ وقت شروع نمیکنی.

    ✔وقتی تو روی چیزی ک نداری حساب میکنی، دقیقا مثل اینه ک داری تقلب میکنی. داری چیزی رو بدست میاری ک هنوز تکاملی رو طی نکردی و آمادگی دریافتش رو نداری.

    ✔وقتی تو ذره ذره و با تکامل میری جلو و ۹۹، ۹۸، ۹۷، … طی میشه، بعدش رشد میکنی. چوم دیگه راهت رو کامل کردی و دنبال پیشرفت های بزرگتری و میخوای تصاعدی پیش بری.

    ولی وقتی تو وام می گیری، انگار یهو میری ۱۰۰ و اونوقت تازه میخوای بیای ۹۹ و ۹۸ رو طی کنی. تازه طی ک نمیکنی هیچ، افت هم میکنی. چون هم نگرانی ک نکنه کارم نگیره، هم نگرانی ک قسط رو باید پرداخت کنی.

    پس بهتره ب جای عجله، آروم آروم پیش بری و هم از مسیرت لذت ببری و هم پیشرفت کنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1136 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    سلام براستاد عزیز خانم شایسته و تمامی همرفرکانسی های عزیز خدا قوت

    روزششم ازتعهد

    چیزخاصی ندارم برا گفتن و اینکه من موافق قرض و چک اصلا نیستم چون بشخصه استرس و اعصاب خوردی بعدش رو قبول ندارم ولی وقتی باور داشته باشی بدون پول هم میشه به درآمد فراوان رسید مطمعنن میشه فقط باید خواست من تز خدا هدایت میخوام هرلحظه با آرزوی شادی سلامتی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام استاد عزیز و دوستان همراه

    روز ششم از سفرنامه من

    فایل امروز درباره اینکه وام نگیریم . قسطی خرید نکنیم . از همونجایی که هستیم شروع کنیم . همین الان بهترین زمان برای شروع هست . قدم برداریم تا تکاملمون طی بشه .

    خداروشکر من پدرم هیچوقت قسطی خرید نمیکنه . و همیشه وقتی خرید میکنه باید حتما پول تو دستش باشه . و وام نمیگیره . و من هم واقعا از قسطی خرید کردن بدم میاد. من تازگی با فایلهای استاد دارم قدم برمیدارم . قبلا میگفتم کاش پول زیاد داشتم یکاری میکردم یه سرمایه زیاد . کاش بابام بهم پول میداد . و همش این کاش گفتنا مانع از حرکت من میشد . ولی خداروشکر دارم از همینجا شروع میکنم و تکاملی جلو میرم .

    امروز هم تولد من هست . خیلی دوست داشتم برا تولد یه لباس قشنگ بخرم و یه کیک خوشگل و بادکنک و ….😄

    یکی دوبار هم رفتم لباس بگیرم ولی چیز خاصی پیدا نکردم . و خیلی هم دوست داشتم کلیپای تولد که میدیدم برای خودم درست کنم و یه چیز خیلی خوشگل و خاص باشه . یکم هم غر میزدم کاش یکی بودکمک میکرد خریدامو میکرد . نمیدونم از کجا بخرم و لباس جدید ندارم…

    خلاصه هی نجواها هم میگفتن خب که چی حالا کلیپ نگیر . مگه قبلا چیکار میکردی تولد هم نداشتی اصلا همینجور خشک خشک تموم میشد میرفت دیگه مگه اونا تموم نشد امسال هم تموم میشد اینا مسخره بازی و….😂 کلا مغزم داغونم داشت میکرد ولی گفتم من باید انجامش بدم من اینکارو دوست دارم و برای خودم و خوشحالی خودم انجامش میدم با هرچی هم که دارم انجام میدم . شاید باورتون نشه لباس گیر نیورمدم ولی با همونایی که داشتم یه بلوز سفید و دامن صورتی ست کردم . کیک هم رفتم یجا خریدم اونم سفید و صورتی بود .(گل طبیعی هم خیلی دلم میخواست باشه )ولی یه گلدون سفید داشتم با گلهای مصنوعی که تو عکس خیلی معلوم نمیشه مصنوعی هست اونم گلاش سفید و صورتی بود 😂. کلا انقدر رنگا کنار هم خوشگل شد و ست شد که خودم اصلا فکرشو نمیکردم . فقط به خدا میگفتم من عکسای قشنگ و کلیپ قشنگ میخوام که یادگاری بمونه برام . وواقعا عالی شد . من قدم برداشتم با همون امکانات محدود ولی عالی شد ‌‌. حالا بادکنک و گل و… نبود . اصلا مهم نیست . مهم اینه که کاری رو که دوست داشتم انجامش دادم و حسم خوب شد و راضیم از انجامش.

    خدایا شکرت 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    الهه مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جااان و دوستانم، من هم یک مثال دارم دوسال پیش استارت کسب و‌کار کوچکی رو زدم ولی از همون اول فقط به کسانی نگاه میکردم که چند ساله توی اون حوزه بودن و موفقیت‌های زیادی کسب کردن همین باعث شد بعد از یک ماه فک کنم که دیگه من موفق نمیشم و انگیزمو از دست دادم و رها کردم چند ماه پیش ایده ای به ذهنم رسید و با دوستم شروع کردیم و از همون چیزی که داشتیم و نه قرض یا وام کسب و کار مون رو راه انداختیم البته که هنوز در شروع راه هستیم اما اولین مشتری مون رو خدا رسونده انشالله بقیش هم می‌رسونه ما همه تمرکزمون روی کیفیت کار هست و همش به خودمون قانون تکامل رو یادآوری می‌کنیم ،و مطمین هستم که خدا هوامونو داره و به اندازه باورهامون نتیجه میگیریم، ممنون استاد جان من با کمک صحبتهای خدا از دهان شما فهمیدم که الان بهترین زمان هست نه دیره نه زود چون همیشه نجواها بهم میگفتن حالا زوده تو یه مادری بچه هات کوچک هستن و جالبه گاهی هم میگفتن دیره تو دیگه ۳۲ سالته کی میخوای مهارت کسب کنی و …. اما خدای من گفت الان بهترین زمانه و حسم بهش خیلی خوبه ، انشالله در آینده میام و از موفقیتهامون براتون میگم،

    سپاسگزارم

    قدم ششم الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سیروس تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    روز شمار تحول زندگی من روز 6

    سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم و استاد گلم و مریم بانو

    خدایا شکرت که فهمیدم برای راه اندازی یک کسب و کار با درآمد بالا حتما باید مراحل رو طی کنیم و این نباشه که از همون روز اول بخوایم ماهانه 500میلیون درآمد داشته باشیم و حتما باید مراحل قبلش که اول رسیدن به مرحله درآمد یک میلیون بعد دومیلیون و بعد همینطوری مراحل پیشرفت و پله ها رو یکی یکی بریم بیرون همه چیز تکامله حتی ساختن 50طبقه ساختمان هم ابتدا از پی ریزی شروع میشه و بعد همکف و بعد طبقه یک و دو و بعد همینجوری می‌ره بالا تا طبقه 50

    نمیشه از طبقه دوم کار رو شروع کرد و حتما حتی خودم ساختمان تکامل رو طی کنه و از طبقه اول شروع کنه

    و نکته بعدی اینکه همین لحظه و هم شرایطی که دارم بهترین شرایط و بهترین لحظه هست برای رسیدن به موفقیت و این جمله تاکیدی رو حتما باید هر روز چندین و چند بار تکرار کنیم تا بره ضمیر ناخودآگاهمون

    خدایا شکرت که ما را در میر درست قرار دادی مسیر کسانی که به آنها نعمت دادی

    خیلی ممنون مریم بانو و استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مجید لطف آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2835 روز

    بنام خدای مهربان

    با عرض سلام و وقت بخیر خدمت همه دوستان عزیز که در سایت عباس منش هستن

    ششمین روز تحول روز شمار من

    منم می‌خوام درباره‌ی این ویدئویی که استاد ارزشمند برامون گذاشتند که از همین لحظه بهترین زمان هست که برای شروع کردن دیدگاه خودمو بنویسم و ممنون باشم از استاد عزیز و مریم خانم شایسته

    واقعاً می‌شه با همین چیزهایی که داریم لذت ببریم و از همین الان و بدون سرمایه اولیه یا هرچیزی که الان داریم لذت ببریم و کارمون رو پیشرفت بدیم.

    قرار نیست که همه‌چیز کامل بشه و ما تازه شروع کنیم به خلق یک سری کارها درصورتی‌که ما باید با هیچی و قشنگیش همینه که بدون سرمایه اولیه بدون چیز خاصی کارمون رو شروع کنیم و وسعت ببخشیم و این کار را بزرگ‌تر کنیم.

    من از دیدگاه یکی از دوستانی که در سایت نوشته بودند قرار نیست بعدا و وقتی همه چی تکمیل شد لذت ببرم.

    من هم واقعاً بهم الهام شد و یک تلنگر جدی بود برام.من که مثلاً رشته ی من معماریه و قراره دوره‌های آموزشی نرم‌افزارهای معماری و ضبط کنم قرار نیست همین اول من یک میکروفون حرفه‌ای داشته باشم برای ضبط پکیج من می‌تونم با همین هندزفری ساده‌ای که دارم آموزش‌ها رو ضبط کنم یا قرار نیست که همه چیزها را اول فراهم کنم و بعد شروع کنم من باید با همین سرمایه حالا هر چقدر است با همین امکاناتی که دارم با همین جایی که دارم با همین شرایطی که الان دارم کارمو جلو ببرم و از مسیر خودم لذت ببرم و کم‌کم خودم را بزرگ و بزرگ‌تر کنم و از همون اول من ۱۰۰ نیستم من حتماً به قول استاد حتما باید ۹۷ ، ۹۸ ، ۹۹ را بگذرانم که به ۱۰۰ برسم و خدا رو شکر این یک تلنگر بود برای من تا هیچ بهانه‌ای نیارم و فقط روی کارم متمرکز بشم و از همین مسیری که دارم میرم لذت ببرم.

    ممنون که این کامنت منو این دیدگاه منو تا آخر خوندید امیدوارم که همه ما از کمال‌گرایی خودمون دور کنیم و با عادت‌های کوچیک و کارهای کوچیک و همین قدم‌های کوچیک و همین کارهایی که می‌تونیم انجام بدیم و خودمون رو بزرگ و بزرگ‌تر کنیم.

    ممنون و سپاس‌گزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: