همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 88 (به ترتیب امتیاز)

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عصمت دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1261 روز

    سلام و عرض ادب

    خداقوت به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربان

    چیزهایی که یاد گرفتم از این فایل

    اگ میخواهم کسب و کاری و شروع کنم لازم نیس سرمایه داشته باشم میتونم از همون چیزی که دارم شروع کنم اگر یک تومن دارم از همون 1تومن شروع کنم اگر میخام کسب و کاری رو راه اندازی کنم لازم نیس به فکر این باشم برم جایی رو اجاره کنم میتونم از اتاق خونه خودم یا آشپزخونه خونه خودم شروع کنم

    هیچوقت نخوام با وام گرفتن کاری شروع کنم

    استاد این قضیه وامو قشنگ توضیح دادند

    کسی که وام میگیره همیشه استرس و نگرانی داره تااون قسطشو سر موقع پرداخت کنه یا اگر کارمندی وام میگیره از شرکت خودش میخواد اون شرکت کارمندو بیشتر تابع خودش کنه که بیشتر اونجا کار کنه و اگر اون کارمند بخواد کاره دیگه ای رو شروع کنه چون درگیر وام شده اونقد پولش نمی‌کشه که هم از اونجا بیاد بیرون هم کار دیگه ای رو شروع کنه

    ووقتی نگران باشی طبق قانون جذب نگرانی نگرانی بیشتری برات میاره

    و یاد گرفتم چک دادن هم درست نیس چون دارم به جهان هستی اینو میگم که من لیاقت داشتن این وسیله رو ندارم و استاد گفتند که اگر پولی رو داشتم اون وسیله رو بخرم اگر نداشتم لازم نیس خودمو توی چک و اینجور چیزا بندازم همیشه سعی کنم نقد بخرم تا قسطی چون نقد تخفیف بیشتری داره ولی قسطی می‌کشند روش

    و موضوع دیگه بذارم تکاملم طی بشه و آروم آروم به اون مرحله برسم و کمال گرا نباشم همه کسایی به پول ثروت رسیدند اولش از یک چیز کوچیک شروع کردند مثل دست فروشی، کارگری، فروختن چیزی یا از توی خونه ی خودشون کسب و کاری شروع کردند یواش یواش ارتقا دادندوثروتمند شدند

    و منم باید اون روزارو بگذرونم و درس هامو بگیرم تا بتونم پیشرفت کنم

    و قسمت نزول هرگز و هرگز و هرگز اینکارو نکنم

    چون نزول دیگه ته خطی و آخرش نابودیه

    سپاسگذارم از استاد عزیزم

    روز شمار تحول زندگی من

    روز ششم

    خدایا خودت کمکم کن دستامو بگیر که هرروز بتونم به تعهدم عمل کنم

    عاشقانه دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    به نام نامی دوست که هرچه داریم از اوست.

    همین لحظه بهترین زمان برای شروع است

    وقتی زندگی نامه بیل گیتس رو خواندم روند تکاملی که استاد گفتند رو بهتر درک کردم.

    فردی که از همان کودکی عاشق فکر کردن بوده و از به چالش کشیدن خودش لذت می‌برده( خارج شدن از منطقه امنش در واقع مدام به فکر تغییر بوده) مثل خواندن دانشنامه به طور کامل در 7سالگی یا نوشتن با دست مخالف

    او باور داشته روی هرکاری تمرکز کند می‌تواند انجامش بده. به پشتوانه باور این چنینی می‌توانسته دنبال جواب سوالاتش باشه اگه فکر می‌کرد نمی‌شه هیچ وقت حرکت می‌کرد؟

    وقتی با تضادی روبرو می‌شده دنبال راه حلش بوده نه که کلا ناامید و بیخیالش بشه. پس با حل هر تضاد و یادگرفتن درس هاش درهایی از نعمت و فراوانی را به روی خودش بازمی‌کرده.

    بهایی که او برای رسیدن به هدفش پرداخت کرده انرژیش و زمان بوده او از وقت و انرژیش در جهت یادگیری کاری که بهش علاقه داشته و داره در هر بره از زمان استفاده کرده.

    مثل

    زمانی که اولین بار با تله تایپ در مدرسه آشنا شد تمام وقت آزادش را در اتاق کامپیوتر می گذراند. او همه ی کتابچه های راهنمای کامپیوتر را مطالعه کرد و زبان کامپیوتر از جمله بیسیک را آموخت.

    وقتی بیل سیزده ساله بود، اولین برنامه کامپیوتر را نوشت. این برنامه برای بازی ((ایکس – ا )) به کار می رفت.

    او توانایی و مهارت استفاده از آنچه که دارد (نعمت‌هاش مثل دانشش) در جهت رسیدن به خواسته‌اش را کسب کرده. کلید حل کردن تضادها و به جلو حرکت کردن هم همین هست.‌

    چرا بیل گیتس شد بیل گیتس؟‌ تا آنجا که من متوجه شدم به خاطر این ویژگی‌هایی بوده که کسب کرده. وقتی زندگی نامه‌اش را خواندم دیدم او هم می‌توانسته بهانه‌های مختلف بیاره مثل خیلی های دیگه و حرکت نکند مثل زمانی که خانواده‌اش گفتند هزینه استفاده از ساعات کار کردن با کامپیوتر رو خودش باید بپردازه ان موقع 8 دلار بوده ( بچه مدرسه ای بوده مریم یادت باشه. )و با آن می‌شد 66 کتاب تصویری خرید.

    پس با دوستاش کاری پیدا کرد.

    موسسه مرکزی کامپوتر در سیاتل به تازگی بازشده بود که در آن موسسه یک کامپیوتر بزرگ قرار داشت. در آن زمان افراد کمی دانش کامپیوتر داشتند و آن را می فهمیدند.

    بنابراین موسسه کامپیوتری با بچه های باهوش مدرسه ی لیک ساید قراردادی بست. بچه ها می توانستند از کامپیوتر به صورت رایگان استفاده کنند، در صورتی که بتوانند اشکالات برنامه های موجود در کامپیوتر را پیدا کنند. این کار برای بیل و دوستانش مثل این بود که در بهشت باشند.کامپیوتری به ارزش میلیون ها دلار تحت کنترل آن ها بود.

    بچه ها باید پس از پایان ساعت اداری در شب ها و تعطیلات آخر هفته که کارکنان به کامپیوتر نیاز نداشتند، روی آن کار می کردند. بیل که در کلاس هشتم درس می خواند، بعد از مدرسه سوار اتوبوس می شد تا به موسسه برود. او و دوستانش بسیاری از شب ها تا نیمه شب در آنجا کار می کردند.

    سال بعد، موسسه مرکزی کامپیوتر منحل شد. اما بیل در پانزده سالگی همراه یکی دیگر از برنامه نویسان مدرسه لیک ساید( پل الن )وارد بازار کار شد….

    برنامه ای کامپیوتری نوشتند و نام آم را ((ترافو دیتا)) گذاشتند.

    این برنامه جریان ترافیک را در سیاتل اندازه می گرفت. آنها از فروش این برنامه 20000 دلار به دست آورند.

    بیل گیتس در سال های اول دبیرستان بود که کار برنامه نویسی دیگری از طرف مدرسه اش به او پیشنهاد شد

    نوشتن برنامه زمان بندی کلاس ها با دست، کاری پیچیده بود. بعضی از آموزگاران سعی کردند با کامپیوتر برنامه ای زمان بندی شده بنویسند، اما وقتی نتوانستند این کار را انجام دهند از بیل و همکلاسی اش کمک خواستند. آن ها در ازای نوشتن برنامه، به اندازه 5000 دلار به صورت رایگان از کامپیوتر استفاده کردند.

    در سال 1974 در دانشگاه هاروارد تحصیل رو شروع کرد.

    در سال 1975 دیدن مقاله ای با عنوان کیت مینی کامپیوتر برای اولین بار در جهان این فکر را در سرش انداخت که

    نرم افزاری برای آلتیر 8800 بنویسند که خود این کار با چالش‌هایی همراه بود. بیل گیتس و پل الن اولین زبان برنامه نویسی میکرو کامپیوتر را نوشته بودند و با شرکت میتس قرار داد بستن.

    و ترک کردن دانشگاه و تاسیس شرکت میکروسافت به همراه پل الن.

    کی دانشگاه رو ترک می‌کند؟

    وقتی که احساس کرد این محیط چیز زیادی بهش اضافه نمی‌کند و رویاش‌ پیشرفت شرکتش میکروسافت هست.

    1980: قرارداد بزرگ آی بی ام با میکروسافت

    کمپانی آی بی ام تصمیم گرفت کمپانی کوچک میکروسافت را استخدام کند تا زبان برنامه نویسی و سیستم عامل را برای کامپیوترهای کوچک و شخصی آی بی ام بنویسدتقریبا یک سال کار کرد تا برای آی بی ام نرم افزار تولید کند و در سال 1981 آی بی ام اولین میکرو کامپیوترش را به بازار عرضه کرد.پس از مدتی کوتاه، سایر کمپانی های سخت افزار از کامپیوترهای شخصی آی بی ام کپی برداشتند. به این ترتیب، میکروسافت می توانست نسخه های ام اس داس را به همه ی این کمپانی ها نیز بفروشد.

    میلیاردر شدن بیل گیتس

    شرکتش رو به صورت سهامی عام درآورد و سهام میکروسافت با سرعت زیادی فروخته شد. تا سال 1987 ارزش سهام آن قدر بالا رفت که بیل میلیاردر شد.

    بیل گیتس با طی کردن روند تکاملش با باورهای درست که نسبت ثروت داشت، با دانشی که کسب کرده بود. توانست بشود یک آدم ثروتمند نه خوش شانسی و نه هیچ چیز دیگه‌ای.‌

    پس مریم تو هم‌ می‌توانی یک آدم ثروتمند بشی به شرطی که روند تکاملت رو طی کنی در درک قوانین کیهانی و عمل به آنها هیچ کس یک شب به 100 نرسیده در عرض یک سال میلیاردر نشده پله پله قدم قدم پول ساخته تا به این جا رسیده میشه این روند با سرعت بیشتری سپری بشه اما بازهم می‌گم همه چی به باورهای ت درک تو و عملت به قانون به خصوص تکامل بستگی دارد. مریم وقتی تو می‌خواهی پیشرفت کنی جهان دست به دست هم می‌ده تا تو پیشرفت کنی چون جهان خواهان پیشرفت هست. نگاه کن رفتن به مدرسه که کامپیوتر داره و افرادی ( دستهای خداوند) که در جهت رسیدن به هدفش در زمان های مختلف به کمکش آمدند.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 277 روز

    روز شمار تحول زندگی من – فصل یک، روز ششم

    سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته‌ی نازنین و دوستان پرانرژیم در سایت

    خدایا…

    هر چی دارم، از تو دارم

    و اینو نه فقط با زبون، بلکه با تمام وجودم باور دارم.

    با دلم، با تجربه‌هام، با اشکام، با لبخندام…

    امروز که فایل روز ششم رو گوش دادم، یه حسی مثل برگشتن به خودِ واقعیم داشتم.وقتی داشتم به جملات این فایل گوش می‌دادم، یه عالمه از خاطرات قدیمی برام زنده شد… روزایی که بی‌وقفه دنبال پول و ثروت بودم، ولی نه با آگاهی، نه با طی کردن مسیر رشد… فقط می‌خواستم یه‌شبه به نتیجه برسم. غافل از اینکه هر بار با عجله جلو رفتم، خوردم زمین… هر بار که بدون رشدِ درونیم خواستم چیزی رو به‌دست بیارم، با درد و شکست مواجه شدم.

    ولی حالا، خداروشکر…

    حالا که دارم قوانین ثابت خداوند رو یاد می‌گیرم، هر روز یه قدم جلوتر می‌رم.

    نه با استرس، نه با دویدن بی‌جهت… با آرامش، با آگاهی، با اطمینان از اینکه دارم پله‌پله بالا می‌رم.

    یکی از بزرگ‌ترین درسایی که از این مسیر گرفتم اینه که دیگه هیچ‌وقت به سمت قرض و وام نرم.

    سال‌ها بود زیر بار وام‌هایی بودم که فقط منو مضطرب‌تر و آشفته‌تر می‌کردن. همیشه نگران بازپرداخت، همیشه نگران اینکه اگه نتونم بدم چی میشه. اطرافیانم هم همیشه می‌گفتن “وام بگیر تا مجبور شی کار کنی، اینجوری پول پس‌انداز می‌کنی” ولی این فقط یه توهم بود. نه‌تنها پولی جمع نشد، بلکه بدهی‌هام سنگین‌تر شدن و ذهنم پر شد از ترس و نگرانی.

    اما حالا…

    به خودم قول دادم که دیگه هیچ چیزی رو قسطی نگیرم.

    خداروشکر توی این مدت، موفق شدم که فقط نقد خرید کنم، بدون اینکه بخوام بدهی تازه‌ای درست کنم. الان فقط یه چیز توی ذهنمه: اینکه اول بدهی‌هامو صاف کنم، تا ذهنم سبک شه، تا با خیال راحت، با فکر باز، مسیرمو ادامه بدم.

    دارم احساس می‌کنم تکامل، یه چیز تدریجیه…

    مثل بالا رفتن از یه نردبونه که باید دونه‌به‌دونه پله‌هاشو با صبر و اراده طی کنی. من دارم این نردبونو با دل خوش، با امید، با ایمان بالا می‌رم.

    و مطمئنم که با همین روال، خیلی زود به موفقیت‌های بزرگ می‌رسم. نه فقط توی پول و کار، بلکه توی آرامش، توی حال خوب، توی رابطه‌هام با خودم و خدا.

    خدایا شکرت… برای اینکه راه رو نشونم دادی.

    شکرت برای اینکه گذاشتی بفهمم جهان قانون داره و اگه هم‌جهت با اون حرکت کنم، نتیجه همیشه زیباست.

    و شکرت، که همیشه، همیشه، پناهگاهی…

    من هر وقت دلم می‌لرزه، می‌دونم فقط یه جا هست که می‌تونم آروم بگیرم… فقط آغوش تو

    خدایا خییلی دوستت دارم …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علی یکتاجو گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    باسلام خدمت همه

    الان که داشتم به فایل استادعزیزم گوش میدادم پیشرفت تکاملیم روتوذهنم بصورت ناخوداگاه مرورمیکردم حرف های استادمنودرست میبردزمانی که همه چیروبازوروسختی میخاستم هعی زجرمیکشیدم وخسته میشدم جالبش اینجاست که به رضایت هم نمیرسیدم ولی کنارم ادم هایی بودن که خیلی راحت ترازمن به مقصدشون میرسیدن

    واقعادوستان اونطوری که قانون تکامل میگه درسته یعنی هرچی تکاملی باشه بهتره مثل پایه های برج های بزرگ سفت ترومحکم تروقدرتمندترمیشن جلوی حوادث ها مامیتونیم بااشتیاق ترروبه جلوحرکت کنیم ایده هاپشت سرهم توذهنمون بیان اجرایی کردن ایده هابرامون انگیزه میده تاایده های بزرگتروثروت افرین ترواجرایی کنیم

    خواسته هایی که الان داریم باخواسته های دوسال گذشتمون کلی فرق کرده ارزوهامون بادوسال قبل کلی بزرگترشده واین هانشانه های کامل تکامل رشدوپیشرفتمون رونشون میده

    استادعزیزم وهمراهان همیشگی خیلی دوستون دارم امیدوارم شادوپیروزباشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حدیث حسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 162 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز از شما و خداوند برای این فایل بی‌نظیر بسیار سپاسگذارم

    خدایا شکرت

    روزشمار تحول زندگی روز ششم

    استاد عزیز من در حالی دارم به این فایل گوش میدم که ورودی مالی من صفر هست من کار هنری انجام میدم و با گوش دادن به این فایل تصمیم گرفتم که کار هام رو توی سایت برای فروش بزارم تا قبل از این این کار رو نمیکردم چون بر این باور بودم که من باید توی این کار خیلی حرفه ای بشم و بعد اون هارو ارائه بدم اما این فایل مثل یک جرقه بود توی ذهن من که من باید دست به عمل به زنم از خداوند میخوام به من کمک کنه و توی این مسیر من رو هدایت کنه تا بتونم قدم اولم رو برای کسب درآمد طی کنم و اگر نتیجه گرفتم حتما میام اینجا و از نتایجم مینویسم خدایا من خودم رو به تو میسپارم و تنها امیدم تویی توانایی به من بده که توی این مسیر ثابت قدم باشم خدایا شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربانم

    قانون جهان هستی براساس تکامل عمل می‌کنه و این تکامل رو من این روزها به وضوح در رشد کودک همسایه مون دارم درک میکنم . اینکه میبینم چقدر آروم آروم داره بزرگ میشه، اندامش رشد میکنه، توانایی عضلاتش تغییر می‌کنه ، الان می‌تونه گردنش رو نگه داره، انگشتانش دارن قدرت گرفتن وسایل رو به دست میارن ، تازه داره زبون باز می‌کنه و یه صداهایی از خودش درمیاره و حالا همینطور روزها و ماه‌ها و سال‌ها میگذرن تا اون تبدیل بشه به یه انسان عاقل و بالغ که می‌تونه برای زندگیش تصمیم بگیره و عمل کنه و به سمت خواسته ها و اهدافش حرکت کنه … این امر کاملا واضح و بدیهی هست و اصلا هیچ کس از بچه ها چند ماهه انتظار نداره ک حرف بزنه . از یه بچه چندماهه انتظار نداره ک راه بره یا بتونه کارهای شخصی خودش رو انجام بده . همه این روند بزرگ شدن و تکامل بچه رو پذیرفتن . این روند تکاملی رو در کاشت درخت و به ثمر نشستنش می بینیم ، در پختن یه غذا می بینیم. در طلوع و غروب خورشید و روند گذر روزها و فصل ها می بینیم ولی انسان فراموشکار هست و گاهی غافل میشه از اصول و قوانین جهان و باید آگاهانه به خودش یادآوری کنه .

    در مورد مسایل مالی هم همینطور هست رشد من و رشد پیرامون من و رشد ذهنیت و شخصیت من در جنبه‌های مالی هم روند داره و باید تکاملش رو طی کنه .

    شکل گرفتن اعتماد به نفس ، شکل گرفتن باورهای ثروت ساز ، شکل گرفتن شخصیت ثروتمند تکامل میخواد و نیازمند کسب درس‌های لازم هست ک اون درس‌ها تو مسیر ساخت کسب و کار ت انجام میشه .

    نیازه ک من آرامش و حس خوب داشته باشم تا هم جذاب شرایط خوب و آرامش و حس خوب بیشتر و اتفاقات خوب بیشتر باشم و نیازه ک متصل باشم به خداوند و هدایت‌ها رو دریافت کنم تا با ایده‌هایی ک الهام میکنه بهم هربار کارم راحت و آسانتر بشه و ثروت ساز تر .

    من باید ایمان و توکل م رو بر خداوند بگذارم و با هدایت‌های اون و تمرکز بر زمان حال تصمیم بگیرم و قدم بردارم و قدم های بعدی رو به خداوند و معجزات باورها و قدرت خلق کنندگی خودم ک روز ب روز دارم بهترشون میکنم ، انتظار داشته باشم ک عالی و عالی تر بشه همه چیز برام .

    من باید این رو هم یاد بگیرم ک دستاوردها و موفقیت‌های کوچیک خودم رو ببینم و تحسین کنم تا به سمت موفقیت های بیشتر هدایت بشم .

    کلمه ی « حساب » در روغن بیش از 40 بار اومده و یکی از ویژگی های خداوند سریع الحساب بودنش معرفی شده. البته من عبارت وای بر کسانی ک حساب میکنند رو چ در متن قرآن و چ در ترجمه پیدا نکردم و از خداوند برای درک بهتر این موضوع هدایت می طلبم .

    خدایا شکرت برای تکرار قانون و درک امروزم

    من رو از عمل کننده و باتقوایان قرار بده . آنهایی که با کنترل ذهن زندگی خواسته و دلخواه خودشون رو خلق می کنند وبهشت رو در همین جهان تجربه میکنند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 119 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام به استاد عزیزو همه عزیزانی که در این جمع حضور دارند

    یکی از مهمترین قوانینی که میتونه به افرادیکه مثل من کمالگرا هستند کمک کنه ،درک قانون تکامل هستش.

    من توی مسائل مالی اصلا اهل وام و قرض و قسط و دسته چک نیستم خوشبختانه اما همش عجله دارم که همه چیز خیلی تند و سریع جلو بره و در نتیجه نه لذتی از انجام کارم میبیرم و خیلی زود هم ناامید میشم.

    من این نقطه ضعفمو میدونم

    حالا راه حل چیه:

    باید توی ذهنم این موضوع رو منطقی کنم که رها هر چیزی روندی داره گاها واسه خودم مثال میزنم که یادته برای دوران دانشگاهت تو مقطع لیسانس تو چهارسال دانشگاه رفتی بعد مدرکتو گرفتی یعنی دانشگاه نیومد تو ترم دو بهت مدرک بده باید روندتو طی میکردی انگار اون یک قانون نوشته شده بود و ذهن منم پذیرفته بودش و الان که دارم تو این مسیر رو خودم کار میکنم به خودم میگم که مثل همون دوران لیسانست ،4 سال به خودت فرصت بده بدون عجله بدون تقلا گوش کن آگاهی ها رو ،درک کن و عمل کن و اون هم آرام آرام ،انتظار نداشته باش که درک امروزت باید مثل فردی باشه که ده سال با آگاهی های استاد داره کار میکنه .

    خودتو با کسی مقایسه نکن و فقط به دیروز خودت نگاه کن و به دنبال بهتر شدن حتی به اندازه یک هزارم درصد باش این یعنی موفقیت از نظر من(دارم منطقی میکنم تو ذهنم ،وگرنه هنوز ذهنم کلی جنگ داره باهام)

    یه مثال به ذهنم رسید مینویسم که اول به خودم کمک بشه بعد به دوستانی که این کامنت رو میخونن

    وقتی یک جنین در شکم مادر هستش 9 ماه طول میکشه تا کامل شکل بگیره،مگه واسه خداوند کاری داشت همون روز یا ماه اول جنین رو تبدیل به یک نوزاد کامل کنه خب مسلما در قدرت خداوند هست اما به راحتی و قشنگی میشه این تکامل رو فهمید

    باید روی خودم و درک قانون تکامل کار کنم و از این عدم اقدام گرایی خودمو بیارم بیرون و عملگرا بشم

    البته یکی از موضوعاتی که راجع بهش عملگرا نبودم همین کامنت ننوشتن بود که خداروشکر دارم انجامش ولی واقعا برام لذت بخش نه اجبار

    خداروشکر میکنم بخاطر حضورم در این لحظه،خدارو شکر میکنم بخاطر استاد عزیز و وجود پر از آگاهی بخششون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نگار جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    زندگی چیزی بیشتر ازسالهای موفق نیست. یک سال موفق چیزی جز مجموع ماههای موفق نیست، ماههای موفق هم مجموع هفته های موفق است، و بالاخره هفته های موفق مجموع روزهای موفق است، پس برای رسیدن به موفقیت باید همه روزه تلاش کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سمانه امیری گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    سلام به همه ی هم فرکانسی های عزیز.از وقتی که این فایل شنیدم حسابی ذهنمو مشغول کرده.مدت هاست که میخوام وارد شغلی بشم که حس میکنم استعداد دارم و میتونم موفق بشم و به ثروت برسم.دیروز ایده ی شروع این کار از یه بخش خیلی کوچک به ذهنم رسید ولی پول کافی برای شروعش ندارم.بلافاصله از خانواده خواستم که این پول در اختیارم بذارند ولی امروز با شنیدن این فایل از استاد به این نتیجه رسیدم که باید پول این کلاس خودم تهیه کنم.از خداوند میخوام منو هدایت کنه و راهی جلو پام بذاره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: