همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 90

وااااااای استاد

سلااام

استاد چقدر به موقع بود

من دقییقااااا امروز میخوام برم برای مصاحبه برای کارم و میخوام کارم رو شروع کنم و این فایل امروز برای من نشونه بود

جالبتر اینکه من دیروز تو خواسته های روزانه ام نوشته بودم

۱) خدایا یه نشونه خیلی خوب و بزرگ راجب ثروتمند شدنم به من بده

۲) درخواست دومم این بود که من هدایت بشم به سمت علایق و رویاهام

استاد من امروز خواسته ی دیروزم رو دریافت کردم

اول اینکه یه حسی بهم گفت که زبانت رو شروع کن برای مهاجرت و فقط روزی بیست دقیقه بخون و سخت نگیر.

دوم اینکه امروز صبح بیدار شدم و دیدم شما کامنت دیروز من رو که تو فصل یک قسمت ۵

( روزشمار تحول زندگی) گذاشته بودم ،لایک کردین و این برای من یه نشونه ی بزرگ بود برای ثروتمند شدنم

و‌سومیش اینکه الانم این فایل دقیقا امروز که من میخوام کارم رو شروع کنم و برم برای مصاحبه ،برای من نشونه بود.

خدایا شکرت که هدایتم میکنی.

استاد من میدونم که شما وقتی میخواید کامنت کسی رو لایک کنید اول از خدا میپرسید که لایک کنید یا نه و حتی اگه اون کامنت عاااالی باشه ،خدا بگه لایکش نکن ،لایک نمیکنید.

برای همین من میدونم که اون لایک از طرف خدای مهربونم بوده، با دستای شما خدا کامنتم رو لایک کرد🧚و به من گفت تو ثروتمند میشی ،گفت داری مسیر رو درست میری

خدایا شکرت😢🥰

خیلی این حرفایی که اینجا زدین رو قبول دارم و خیلی عالی توضیح دادین

شما همیشه میگفتین نباید وام بگیرید ،من با خودم میگفتم اخه ثروتمندا ام که وام میگیرن ،چرااا استاد میگه نگیر،الان فهمیدم داستان چیه.

ولی من دلم نمیخواد اصن وام بگیرم،دوست دارم خودم پیشرفت کنم،دوست دارم توانایی هام ببینم.

دلم میخواد حتی وقتی تکاملمم طی کردم وام نگیرم حتی برای پیشرفت بیشتر و به جاش توانایی های بیشترم رو کشف کنم.

شما همش میگید ما ادما تواناییشو داریم و گاهی تو شرایط فشار چنان از پس بعضی کارا برمیایم که خودمون هم تعجب میکنیم،پس مایی که انقد توانمندیم هیچ‌وقت نیاز به‌وام نداریم.

البته من اینارو فعلا فهمیدم و مهم اینه که در عمل اجراش کنم.

🧚🧚🧚🧚🧚💞💞💞💞💞

و یه چیز جالب دیگه که همین چند دیقه پیش تجربه ش کردم و با خودم گفتم تا کامنتم تایمش تموم نشده و اجازه ویرایش دارم این تجربمم اینجا اضافه کنم

من همیشه ساعت ۱۲ یا یک ربع به دوازده میرفتم نانوایی که شاید خلوت باشه ،و با اینکه یه ربع زودتر میرفتم می دیدم بازم اولین نفر نیستم و کلی ادم زودتر اومدن صف گرفتن.

امروز از خدا پرسیدم ساعت چند برم که خلوت باشه،گفت دوازده و نیم ،این حدودا برو.

منم گوش کردم ،وقتی رسیدم دیدم فقط یه خانومه جلومه و دیگه هیچ کس نیست ،و اون خانومم نوناشو جمع کرده بود و داشت میرفت که من رسیدم و هیچ کس جلوی من نبود.😁😀

الاهی شکر🧚💞