همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 97

1560 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1631 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز ششم تحول زندگی من…

    همین لحظه بهترین زمان برای شروع است…

    یعنی از همین جایی که هستی شروع کن، دقیقا از همین شرایطی که درش قرار گرفتی شروع کن…هرچندسخت ودشوار به نظر بیاد..

    یادمه توی کتابی خونده بودم چطور می تونیم خودمون رو وقتی توشرایط بد قرار داریم به شرایط متعادل برسونیم، حتی وقتی بدترین اتفاق توی زندگیمون افتاده، بدترین مثل از دست دادن عزیزی، مثل طلاق وجدایی عاطفی، مثل ورشکستگی توکسب وکار، مثل بیماری ومثل خیلی اتفاقات بد دیگه که واقعا آدم کنترل ذهن وافکارشو ازدست میده…

    یادمه توی اون کتاب داستان زن وشوهری رو مثال زده بود که پسرشون رو ازدست داده بودن تنها فرزندشون رو، وخیلی خیلی آشفته بودن وغمگین طوریکه دیگه حتی نمی تونستند کارهای روزمره وعادی زندگیشون رو انجام بدن وداشتن دچار افسردگی میشدن، ولی یه روزی تصمیم گرفتن که ذهنشون رو به جای تاسف وغم وغصه ودرد ورنج از دست دادن فرزندشون با چیزهای مثبت پرکنند یعنی به زندگی طبیعیشون برگردند، اونا میدونست که بایدخودشون رو از این شرایط نجات بدن، برای همین به ذهنشون رسید یه لیست از کارهایی که باید قبلا انجام میدادن ویا باید انجام بدن تهیه کنند، مثل تعمیر سقف خونه، تعمیر شیرآلات، تعمیر وسایل خونه، یا تغییر دکور، یا سروسامون دادن به باغچه ی توی حیاط وحتی کمک به دوستان وهمسایه ها توی کارهایی که نیاز به کمک دارند وحتی رفتن به کلیسا ومراکز خیریه وشرکت توی جشن ها …

    واینطوری شد که ذهنشون هر روز درگیر کلی کار مثبت ومفید وشد و اون اشفتگی ودرد و رنجی که به خاطر از دست دادن پسرشون داشتند تبدیل به قدرت وتوانایی شد وبعد از گذشت چندوقت دیدن که نه تنها دیگه غصه نمیخورن بلکه به شیوه ی درستی این مسئله رو توی ذهنشون پذیرفتن وباهاش کنار اومدن…

    این مثال دیگه سخترین شرایط رو برای شروع نشون میده، ولی خیلی از ماها توشرایط عادی ونرمال بودیم وشرایط همه جوره آماده بود تا مارشد کنیم وبه اهداف وآرزوهامون برسیم ولی نه هدفی برای خودمون داشتیم نه انگیزه ای برای شروع هدف وخواسته، تازه کلی بهانه برای بستن دست وپای فکر وذهن وجسممون هم داشتیم..

    ولی شکر خدا اومدن توی مسیر شما مرد موفق ودیدن اینهمه موفقییت وپیشرفت شما توی تمام جنبه های زندگیتون به لطف الله، باعث شد ماهم به خودمون بیایم، وصدالبته که شما باعشق باتجربه های نابتون وآموزه ها وراهکارهاتون چراغ راه تک تک ما توی این مسیر بودید وهستید…

    من صد درصد با این جمله ی شما موافقم که همیشه میگید از همینجایی که هستی شروع کن نگو اینکار در شان من نیست نگو حالا صبرمیکنم تا به اون شرایط دلخواهم برسم، شما همیشه گفتید شروع کن از اونجایی که هستی وکاری که ازت برمیاد برای اینکه بیکار نمونی بی عار نمونی بتونی کسب درآمد کنی ، شما همیشه میگید برو تودل کار نترس، شروع کن کار ، کار میاره، بعد می بینی که توی دل همونکار ایده های کاربردی به ذهنت میرسه، خداوند شرایط رو برات مهیا میکنه وقتی می بینه توهم تلاشتو داری میکنی، ننشستی بگی حلو حلو، بیا دهن ما، بلکه خودت برای خرید اون حلو، یا درست کردنش یه تکونی به خودت دادی(خنده)

    خلاصه که آقا جان، منم سال قبل اون اوایل اشنایی حرف شما رو به گوش گرفتم واز همون جا وشرایطی که بودم توخونه با 30یا 40 هزارتومن شروع کردم به درست کردن وسایل دکوری وتزینی با کنف روی بطری وتنگ و گلدون و…

    گفتم اگه استاد میگن این راهشه پس درسته، خلاصه که درآمدم از همون 40و50 تومن شروع شد و شرایط جوری پیش رفت وسمت اشخاصی هدایت شدم که همه چیز برام مهیا شد تا توی خونه خودم بشینم و درآمد میلیونی داشته باشم به کارهای خودم وفرزندم برسم تازه تفریح وگردشمم سرجاش باشه، به لطف الله مهربان..

    تازه شرایط طوری پیش رفت که من تونستم کلی کتاب قصه بنویسم، وحتی کتابهایی که قبلا نوشته بودم رو ویرایش کنم وکم کم بفرستم برای چاپ، بعد از شما ایده گرفتم برای اسانترشدن کارها برم تو گوگل ونت فیلم های آموزشی ببینم،چندین وچند طراحی وصفحه وارایی ونقاشی کودک دیدم ویاد گرفتم وبا داشتن برگه های سفید ویه بسته مداد رنگی تونستم بشینم تو خونه ونقاشی های کتاب قصه هامو خودم بکشم وکتاب قصه هام با تالیف خودم وتصویرگری خودم چاپ بشه، وحتی فایلهای صوتی کتاب قصه هامم با صدای خودم باشه، فقط کافی بود بخوام وخداوند ایده پشت ایده بهم الهام میکرد، ومن سپاسگزارانه میرفتم سراغشون ،بماند که چقدر تو هزینه های چاپ کتابهام جلو افتادم کلی هم به عزت نفس واعتماد به نفسم اضافه شد…

    من هم بهیاری اموزش دیده بودم قبلا ومدرک داشتم وتودرمانگها سالها کار کرده بودم وهم تولاین رنگ ومش تو سالن کار کرده بودم وبرای جفتشون مدرک وتجربه داشتم، ولی چون از اموزه های شما یادگرفته بودم که کارمندی وحقوق ثابت و حالا دوتا حق صنوات و پاداش وعیدی و وام نمی تونه اونچیزی باشه که من برای پیشرفت توی زمینه توانایی ها واهداف وثروت و…میخوام…

    برای همین روی گزینه کارمندی توی درمانگاه خط کشیدم واین هنر و توانایی رو گذاشتم برای زندگی شخصی و ازش برای خودم واطرافیانم استفاده میکنم…

    ولی چون عاشق کار رنگ ومش با مواد هستم وکلا ارایشگری رو از بچگی دوست داشتم همزمان که توخونه هستم ودرآمدم رو از کارهای دیگه دارم تمرکزم رو گذاشتم روی این زمینه و مدتیه کل حواسم روی این هدفم هست ودارم یادمیگیرم تا از این شرایط که خداوند در اختیارم گذاشته استفاده کنم توی اینکار حرفه ای بشم با آموزش دیدن مجازی و تئوری،تا انشالله به لطف الله بزودی برم وتو رشته ی مورد علاقه وکار مورد علاقم … کاریکه که به قول شما وقتی انجامش میدم باعشق وبدون خستگی وسیری تاپذیر انجامش میدم …کاریکه انشالله برکت وروزیش ثابت نیست وهمیشه در حال افزایش هست وهمیشه جای پیشرفت وبهترشدن و درآمد بیشتر رو داره، به امید الله مهربان..

    دیگه به من یکی ثابت شده ثروت مثل اکسیژن می مونه، دیگه بهم ثابت شده اصلا نیازی نیست من خودم رو بکشم سخت کارکنم واذییت بشم تا پول دار بشم، بهم ثابت شده که نیم بیشتر هدافم با تجسم با مثبت نگری با شکرگزاری پیش از وقوع با امید وبا توکل والبته با ایمان برای من بدست اومده به حساب میاد…

    اگرچه هنوز اول راهم اگرچه هنوز خیلی کار دارم برای اینکه باورهام تثبیت بشه، اگرچه هنوز یه وقتایی ترس میاد سراغم اما به قول شما من نتیجه دستمه جلو رومه، از همین ها امید وانگیزه میگیرم..

    من یادگرفتم خودم رو باکسی وباشرایطش مقایسه نکنم، افسوس گذشته رو هم نخورم، ودرست از همین لحظه ها که اگاه شدم ولطف خدا شامل حالم شد جبران کنم برای خودم،خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کنم، وبابت پیشرفتهام ولطف خداوند سپاسگزار باشم همیشه وهمین مسیر وبگیرم وبرم به سمت موفقییت های دلخواه بیشتر…

    استاد جانم بی نهایت ازتون سپاسگزارم واز مریم بانوی عزیز، دو فرشته ی زمینی، که باعشق اونچه که اموختید رو در اختیار ماقرار دادید تا آگاهانه وسپاسگزارانه زندگی کنیم واز زندگیمون لذت ببریم …

    دوستتون دارم عزیزای دلم

    انشالله هممون هرلحظه در پناه امن خداوند باشیم انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خانواده عباس منش

    چقدر فایل خوبی بود واقعا باید به درک قانون جهان هستی برسی همه چیز در این جهان با تکامل رشد کرده و اگر بخواهیم ما هم رشد کنیم باید با تکامل و صبر پیش ببریم

    و جهان ما را هدایت میکنه به مسیرهای درست و ساده چیزی است که الان دارم ثروت یک را کار می کنم تمام موضوع ثروت 1 تمام محصولات همگی در مورد موضوع تکامل می باشد در تمام جلسات نمایان است و باید رعایت شود و آرام آرام پیش رفت اما در مورد وام اگر کسی کاری شروع کرد اون پول رو نباید وام بگیریم بزرگترین اشتباه است من برای کسب و کار بخواهم از کسی قرض بگیرم به این معناست چون من لیاقت آن پول رو ندارم در زندگی ایجاد کنم باید آرام آرام پیش بروم من هم استاد با حرف شما موافقم وام قرض تا آنجا که راه داشته باشه در طول زندگی خود سعی می کنم نگیرم از داشته هایم استفاده کنم در مورددسته چک در همان ابتدا دسته چک رو پاره کردم و سوزاندن به خودم تعهد دادم اگر قرار من هر چیزی را بخوام باید آن را نقد بخرم خودم آن را ایجاد کنم برای پول

    چون ایده های پولساز فقط در آرامش ذهن من به سراغمان می آید و اگر استرس و نگرانی داشته باشم به سراغ من پول نمی آید و در آخر اگر ایمان به خدا داشته باشی و اعتماد کنیم در زندگی موفق میشویم در پناه الله یکتا شاد سلامت و پیروز و موفق باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1195 روز

    به نام الله یکتا.

    سلام به استادنازنیم .

    «جهان براساس تکامل کارمیکنه ،درغیراینصورت نتیجه ای حاصل نخواهدشد».

    درک این مطلب می‌تونه خیلی کمکمون کنه تا،یه کم ازعجله واشتباهاتمون کاهش بده.

    کلن اکثرماآدما،برای بدست اووردن هرچیزی صبورنیستیم .انگارخوشمون‌میاددست وپای الکی بزنیم.درست ومنطقی فکرنمیکنیم ودوست داریم ازسریع ترین راه ممکن ،به اون خواستمون برسیم .

    فقط تمرکزمون توبدست اووردن هرچیزیه،دیگه اینکه ممکنه دراین حین چ خسارتهایی بخوریم،برامون‌مهم نیست .

    همین داستان وام یکی ازمضخرف ترین راههای رسیدن به خواستس که استاد،خوب توضیح دادن .

    وام ودسته چک ،ازابزارهایی بودن که توزندگیمون بارهاوبارهاازش ضربه خوردیم وبازتکرارش کردیم .

    که آخرکاریا،جهان چنان ادبمون کردتادیگه هیچ وقت سمتش نریم .

    آسیبی خوردیم که هنوزبعداز5سال درگیری بااین موضوع،هنوزخاتمه پیدانکرده.

    الان دوسالی هست که همسرم نقدی کارمیکنه وازهیچکدوم‌ ازاین ابزارهااستفاده نمیکنه.

    که البته اینم مدیون استادتودوره ی ثروت هستیم .

    باهرآنچه داری ،ثروت بساز.

    اصلن مغایرت وسازگاری نداره باذهن ما.

    نداره که انقدخودآزاری میکنیم .

    نداره که انقدبلندپروازیم.

    کاش پروازکردنم بلدبودیم بعدپروازمیکردیم .

    همیشه یه تیری توتاریکی میزنیم به امیداینکه بخوره به هدف .

    وقتی مروری به گذشته ی زندگی خودم میکنم ،متوجه میشم که نه تنها همسرم مقصربوده ،خودمنم خیلی مقصربودم .

    منم یه همراه نادانی بودم کنارش .

    حتمن وجودمنم باعث عقب گردی وشکستهاش بوده .

    چون هیچ وقت نتونسته بودم ،درست تمرکزکنم به مسائلی که پیش میومد.

    خدارودرست نشناخته بودم .

    ترسهاروی منم کارمیکردوانتقالش میدادم به همسرم .

    اصلن کی گفته بود،من به عنوان یه زن خانه دار که چیزی ازکسب وکارسرم نمیشد،دخالت کنم .

    کی به من گفته بودکنترل کردن همسرت کاردرستیه وباعث پیشرفتش میشه .

    کی به من گفته بودتواموری که هیچ ربطی به من نداشت ،دخالت کنم .

    کی گفته بودخدابه فرکانسهای هردومون ،چون یه زوج هستیم به یه شکل پاسخ میده.

    کی گفته بود،خواسته هاموازهمسرم طلب کنم واونوتحت فشار روحی وروانی قراربدم .

    ایناکه هیچی ،تازه رئیس بازی هم درمیووردم .

    همسرم هم بدترازخودم چون هیچ مدیریت و نظارت درست ویاتمرکزی روی کارش نداشت ،همیشه به هم ور،میکرد..

    مادوساله که سال جدیدمیشه ،میگیم خدایاشکرت ،که به کسی نباید پولی بدیم .البته داستان اون خرابکاری 5سال پیش هس،ولی خب مابرای هرمرحلش به خداسپوردیم تاخودش هدایتمون کنه .وهردومون این موضوع وضررهای مالیشو،پذیرفتیم .

    بله من همین جااقرارکردم که خودم هم به شخصه خیلی مقصربودم .به همین جهت برای جبران اون روزا،کلن تمامی اخلاقهایی که به همسرم وکارش ربط داشت راکنارگذاشتم وکلی خودموتغییردادم .

    الان خیلی رهاترم وذهنم آزادتر.چون نبایدجای کسی فکرکنم .

    چون خدای خوبمو،بهترشناختم وخیلی بیشترازقبل بهش ایمان دارم .

    خواسته هاموبرای خودش بازگومیکنم .وطلب هدایت ازخودش میکنم .

    دربرابربالاپایین شدن ،اوضاع اقتصادی به هیچ وجه از همسرم سوالی نمیکنم که ببینم آیا الان اوضاع خودمون خوبه یانه؟!

    درحدنیازهاوخواسته های معقولم درخاست میکنم وایشون هم انجام میدن .

    هرجا هم ازمن نظریادرخاستی داشتن ،حتمن نظرم رامیدم امانه مثل گذشته تحمیلی .

    تواین زمینه بیشترسکوت میکنم .

    به همین جهت کلی ازدعواومشاجره هامون حذف شدن .

    حالا فهمیدم اکثرش به خاطردخالتهای بی‌جای من بوده .

    احساس رضایت راهم درهمسرم میبینم .

    خودمم راضیم .

    دیونه بودم که دخالت میکردم والکی حال خودموبدمیکردم .

    حالا فهمیدم خیلی وقتها آدم چیزی ندونه بهترازاینکه ،بدونه.

    دونستن خیلی ازمسائل که به من ربطی نداره یاکاری ازمن برنمیادکه بخام انجامش بدم،فقط آرامش منوازبین میبره وباعث میشه نجواهای شیطانی به سمتم حمله ور،شن .وبیخودوبی جهت خودموببرم تواحساس بد.

    الان بیشترخانمی میکنم تااون موقعه که فکرمیکردم رئیسم و همسرم زیردست منه.البته ببخشیداین جمله ازباورهای غلط قدیم من بود که به خودم ببالم که همسرم زیردست منه.

    ببخشیدخودخواه ومغروربودم .خیلی احساس قدرت میکردم .ازمهربونی همسرم خیلی سواستفاده کردم .

    خودم قبول دارم خیلی مسیرم اشتباه بود.

    خداروشکرکه دیگه اثری ازاون خودخواهی هانیست .

    بنده خداروخیلی اذیت کردم .البته اونم به لحاظ کاری ، منوخیلی اذیت کرده .بالاخره هردومقصربودیم که اوضاع وشرایطمون ،به هم ریخته شددیگه .

    بازم خداروشکرکه هردو،پی به اشتباهاتمون بردیم وهرکدوم سرجای خودمون هستیم .

    تغییرات مالیمون هم به نسبت سیرتکاملی خودش ،خوبه .

    اوایلش من سرعت زیادتوتغییراتمون میخاستم ولی بعدمتوجه شدم توقع بیجاازجهان نداشته باشم .

    ترمزی که بابت این موضوع داشتم رابرداشتم .وتمرکزم رو،روی مسائل دیگه گذاشتم .

    به امیدخداویاری خدا،هرسال باورهامون بهترازسال پیشه.

    امیدوارم امسال باورهامون عالی باشن وعالی عمل کنیم تانتایج عالی روکسب کنیم .

    ازهیچ کس و هیچ چیز هم توقع نداریم جزخودمون وخدای خودمون .

    هرچقدبیشترباورداشته باشیم ودرعمل ایمان خودمون رانشون بدیم انشالله زودتربه خواسته هامون میرسیم .

    چیزی که مهمه ،اینه که الان هم ازاین شرایطمون که خداروشکر،بدنیست ،لذت ببریم ومنتظراتفاقی نباشیم تا اون پیش بیادتاحال ماخوب بشه .

    دیگه این قانون راخوب درک کردیم .چون میدونیم که ممکنه فرصتی نباشه وهرآن ،مرگمون فرابرسه .

    پس از حال لذت تمام رامیبریم انشالله .وازخداعمری طولانی وپرعزت خواستاریم تاهمه چیزرادراین جهان تجربه کنیم.

    تاالان که فقط تلخیهاراتجربه کرده بودیم که اونم کسی مقصرنبوده جزخودمون.

    ولی ازطرفی هم هیچ کدوم نمی‌دونیم تاچ وقت وچ زمانی زنده هستیم .

    پس انقدمنتظرچیزی نشینیم .تومسیردرست ،پیش بریم تاخواسته هامون تحقق پیدا کنه .

    استادجونم سپاس ازشماکه هرآگاهی ای که کسب میکنیم ازوجودشماس.

    دوستت دارم قدستارهای آسمون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    به نام مهربون خدای هدایتگرم

    سلام سلام

    به استاد عزیزم

    و به همه دوستای همقدم در این مسیر

    امروز ششمین روز از روز شمار تحول زندگی من هست .

    در مورد آگاهی های این فایل من مثال های خیلی زیادی دارم توی زندگیم . و واقعا احساس میکنم تا الان یکی از بزرگترین ترمزها و موانع حرکت ام توی مسیر های مختلف ، همین موضوع کمالگرایی هست. همیشه ناآگاهانه این کار رو انجام میدادم و فک میکردم اگه قراره بدون شرایط ایده آل یا بدون مهارت ایده آل وارد یه کاری بشم ، بهتره که اصلا وارد نشم بهش . فکر میکنم مواردش خیلی زیاده اما اونایی که برام ملموس تر بوده رو مینویسم اینجا ، که بعدا چک کنم و روند تغیراتم رو ببینم .

    اولین مورد کار و تدریس توی رشته ی خودم هست . من الان دارم ارشد میخونم ولی همیشه این گوشه ی ذهنم بوده که‌ من ممکنه از نظر تئوری خوب باشم ، ولی از نظر عملی اصلا از پس کار بر نمیام . و اینم میدونم که این مهارت با تمرین به دست میاد . ولی هنوز جرات نکردم واردش بشم .

    مورد دوم رانندگی هست . الان چند ساله که‌ گواهی نامه دارم ، اما چون توی ذهنم این موضوع هست که من خوب رانندگی نمیکنم هنوز استارتشو نزدم . و خب قطعا رانندگی بدون تکرار و تمرین خوب نمیشه .

    از امروز با هدایت خدا انشالله میخوام استارت بزنم. قدم های اول رو بردارم و از خراب کردن نترسم . دلم میخواد این تفکر توحیدی توی دلم و ذهنم ریشه دار بشه و بدونم اگه من از خدا هدایت میخوام ، تمام اون چالش های مسیر هم یه بخشی از هدایت خداست و قراره تهش همه چی به بهترین شکل به نفع من تموم بشه و کلی درس از چالش ها یاد بگیرم که کلی بهم کمک میکنه ،چون من از خودش هدایت خواستم . اینجوری با اعتماد بهش دیگه با دیدن چالش ها آدم نمی ترسه.

    خدا جونم ازت بابت آگاهی امروز ممنونم .

    ازت هدایت میخوام برای شروع و ادامه دادن مسیر و ایده هام.

    مهربون ترینم ازت هدایت میخوام برای دیدنت دستات توی زندگیم . ازت هدایت میخوام برای قدم برداشتن و مطمعن بودن به تو و عشقت به خودم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    شهاب گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به دوستان

    من با راهنمایی استاد و هدایت رب همه کارم و انرژیم

    رو متمرکز کردم رو علاقه ام ، همه چیز رو رها کردم و رفتم سراغ رشته حقوق که از کودکی علاقه داشتم و خودم رو تو این کار می دیدم به فضل و هدایت خدا همون سال اول تحصیل تونستم 3 تا پرونده بگیرم و با کمک اساتیدم مشاوره بدم حتی خود اساتید دانشگاه و دوستان ترم بالایی تعجب کرده بودن من این روند رو تکامل خودم میدونم و همچنان با توجه به وعده الله که گفته (ان علینا للهدی)ادامه میدم …

    همیشه این شعر با صدای استاد عزیز تو گوشمه؛

    تو خود پای در راه نه و هیچ مگوی

    خود راه بگویدت که چون باید کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سید اصغر باغبان گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    با سلام خدمت استاد بسیار سپاسگزارم از شما بابت تغییر دیدگاه من به زندگی

    تجربه من از این فایل با اینکه هنوز گوشش نکردم و تجربه بچه ها رو میخوندم دقیقا تجربه همین روزهای من درباره کارم هست

    من از سال 90 مغازه لوازم خانگی داشتم و توی کارم هم خیلی موفق بودم چون به شدت به پول در اوردن علاقه داشتم و درامدهای زیادی رو به دست اورده بودم ولی این درامدها مقطعی بود مثلا شاید توی سال 4 ماه به خاطر باورهای نامناسبم و طبق جمله استاد در جنگ بین باورها و خواسته ها همواره باورها پیروز هستند،من به خاطر اینکه توی بازار مدام حرف از این بود که کی جنس من رو داره اون یکی قیمت من رو خراب میکنه چرا مشتری من رفت و کلی باور غلط هر روز جنگ اعصاب داشتم نه سلامتی درستی نه لذت درستی از زندگی فقط مثل تراکتور کار میکردم تلاش با باورهای غلط تا اینکه سال 97 که تازه با استاد اشنا شده بودم به خودم گفتم این کار به درد نمیخوره به خاطر باورهای غلطم که توی این کار پول نیست و این حرفا خلاصه زدم بیرون تقریبا 2 سال کار جدیدم رو شروع کردم اما دریغ از یک هزار تومنی درامد با اینکه اولین حرف استاد این بود که توی هرکاری پول هست ولی من توی در و دیوار بودم خلاصه اینکه بعد از 2 سال برگشتم با یه مغازه کوچیک تر و جنس کمتر نسبت به قبل مدام مدام مدام توی سر من میومد که اره باید جنس داشته باشی که بفروشی و من مدام میرفتم میدیدم کسایی رو که مغازه شون پر جنس بود ولی خبری از فروش نبود به خودم میگفتم پس چرا فروش ندارن اگر دلیل فروش فقط جنسه؟از این طریق ذهنم رو اروم میکردم دوباره از یه روزنه دیگه شروع میکرد ذهنم که اره قبلا مغازه ت بزرگتر بود اعتبار بیشتری داری حالا دوستات یا فامیلت یا مشتری های سالهای قبل میان پیش خودشون میگن چرا مغازه ش کوچیک تره ( چون مغازه قبلیم بزرگتر پر جنس و از امارات هم جنس میوردم)خداییش اولش برام سنگین بود ولی بعد فهمیدم نه این کار ذهنمه میخواد منو از راه به در کنه اینجا دیگه باور فراوانی و این داستانا جواب نیست فقط عزت نفس فقط خودتی که باید خودت رو مدیریت کنی هر چقدر هم باورهات درباره ثروت خوب باشه،به خودم اینجوری میگم که اگه اولا کسی حرفی توی دلش درباره موقعیت من میزنه در وهله اول تمرکزش روی منفی هاست و توی زندگی خودش هم مشکل داره ضمنا اگر اون شخص قانون رو بدونه فقط منو تشویق و تحسین میکنه،اینم از این ،خداروشکر من سعی کردم بدون تکیه به بودن جنس فقط با درست نگه داشتن کانون توجه م و استفاده درست از قانون برای خلق خواسته هام درامدهای خوبی داشته باشم که توی این ماه به لطف استفاده از قانون به 124 تومن درامد رسیدم با اینکه مغازه م از همه مغازه ها توی پاساژمون کوچیک تره و جنس انچنانی ندارم چون فهمیدم ایراد کار جای دیگه الانم هدفم برای 300 تومن درامد توی ماه هست با همین مغازه و همین مقدار جنس

    توی یه مصاحبه از اقای مجید قناد صاحب کارخونه ابلیمو مجید خوندم که میگفت مغازه ما از همه مغازه های توی بازار کوچیکتر بود ولی فروشمون بیشتر بود و بقیه تعجب میکردن

    ️‍️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شهاب گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به دوستان

    من با راهنمایی استاد و هدایت رب همه کارم و انرژیم

    رو متمرکز کردم رو علاقه ام ، همه چیز رو رها کردم و رفتم سراغ رشته حقوق که از کودکی علاقه داشتم و خودم رو تو این کار می دیدم به فضل و هدایت خدا همون سال اول تحصیل تونستم 3 تا پرونده بگیرم و با کمک اساتیدم مشاوره بدم حتی خود اساتید دانشگاه و دوستان ترم بالایی تعجب کرده بودن من این روند رو تکامل خودم میدونم و همچنان با توجه به وعده الله که گفته (ان علینا للهدی)ادامه میدم …

    همیشه این شعر با صدای استاد عزیز تو گوشمه؛

    تو خود پای در راه نه و هیچ مگوی

    خود راه بگویدت که چون باید کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سید علی رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    سلام به دوستان عزیز هم فرکانسم

    طبق تعهدی که به خودم دادم چند تا از کامنت هارو خوندم و فایا ششم از فایل های روز شمار تحول زندگیم رو دیدم

    اومدم از تجربه خودم درباره پول قرضی بگم

    قبل از اشنایی با استاد ی کار کوچیک شروع کردم و فعلا برای کنکور تعطیل هستش تا بعد کنکور دوباره شروع کنم

    من حدود سیزده ساله که بودم علاقه خودم رو به مرغ و خروس و کلا پرندگان متوجه شدم

    البته از قبل هم نگه میداشتیم توخونه ولی به شکل کسب در امد بهش نگاه نکرده بودم تاحالا

    استارت اولیه از جایی شروع شد که همسایه ما چند تا بوقلمون خرید بود و من تو خیابون دیدمشون

    و خیلی خوشم اومد از این پرنده زیبا ی چند ماه هی تو فکر این بودم که چطور چند تا بوقلمون بخرم هی با دوستم حرف میزدم و تو عالم بچگی برا خودم حصاب و کتاب میکردم (ندانسته داشتم توجه میکردم)پدرم هم بهم پول نمیداد میگفت خودت برو کار کن بخر اگه دوست داری

    تابستون که جوجه بوقلمون های همسایمون از تخم در اومده بود تسمیم گرفتم برم با بابام کار کنم و بوقلمون بخرم حدود سه ماه تو صحرا پیش عموم و پیش بابام کار کردم تا یکم پول جمع شد

    تو این مدت دنبال اینگه چطور بوقلمون پرورش داده میشه هم بودم تصمیم که گرفتم بوقلمون ها رو بخرم حدودا اوایل پاییز بود فکر کنم تو ی مهمونی که خونه پدر بزرگم بود به تور اتفاقی حرف از بوقلمون های یکی از فامیل ها شد که من اصلا نمیشناختمش یعنی فامیل خیلی دور هستن و با من نصبتی ندارم حرفشون که تموم شد رفتم پیش اون فامیل و نشستم ی گپ حصابی زدم که چطوره چنده و فلان

    خلاصه اون هفته من پنج تا بوقلمون جوون چهار تا ماده و ی نر از ایشون خریدم و اوردم خرجشون رو هم خودم میدادم با پولی که از کار کردن در اورده بودم اون موقع رفتم از شرکت 5کیسه کنسانتره گوساله شیر خوار گرفتم برا بوقلمون هام تا اینکه بهار اومد و بوقلمون هام کرچ شدن یکی از بوقلمون ها رو تو روز 13بدر سگ خورد درست روزی که اولین تخم رو گذاشته بود ولی اون سه تا سالم موندن تخم گذاشتن و جوجه دار شدن دقیق یادمه یکیشون 9تا یکی 11تا و یکی هم 10تا جوجه در اورد

    بوقلمون به ظعیف بودن مشهوره و تلفاتش زیاد میشه نسبتا ولی من انقدر شوق و زوق داشتم برای نگهداریشون که نزاشتم حتی یکیشون تلف بشه اخم مرغ اب پز درست میکردم هم روز میدادم رنده میکردم میدادم بهشون اینو هم اشاره کنم که موقعی که من 30تا بوقلمون داشتم تو اوایل تابستون دقیقا همون زمانی بود که من شروع کرده بودم من از خدا 3تا میخواستم ی نر و دوتا ماده با هیچی قدم برداشتم و خدا بهم 30تا داد در عرض یکسال

    این بوقلمون ها رو بزرگ کردم و با فروششون خواستم ی دستگاه بخرم پولم کم بود دوستم بهم پیشنهاد شراکت داد و من هم قبول کردم ی دستگاه خودمون دست ساز درست کردیم که اصلا به درد نخورد. ی دستگاه 210هم بعدا با فروش بوقلمون ها خریدیم و شراکت آغاز شد به خاطر باور های ظعیف من

    ی سال جوجه کشی کردیم و. عاید خواصی نصیبمون نشد با یکم پول غرض چند تا نژاد زینتی اضافه کردم و بوقلمون ها رو کلا فروختم

    و چون پول غرضی بود و شراکت هم بود برباد رفت همشون و فقط قرص و دارو الکی خرج پرنده ها کردم بلاخره هرجور شده بود غرض هارو صاف کردم و چند تا هم مرغ و خروس زینتی بود و یکم حرفه ای تر شده بودم حتی از صدا و سیما استان باهامون به عنوان کار افرین مصاحبه کردن

    اما باز هم باور اشتباه کار دستم داد از پدرم پول گرفتم و ی دستگاه 1008تایی اضافه کردیم و بد بختی ها شروع شد چون پول نداشتیم تخم بخریم و دستگاه رو پرش کنیم تصمیم گرفتیم از بقیه پول بگیریم و تخم های اونها رو در بیاریم از ی طرف چون ظرفیت اون پول رو نداشتیم حتی با خرید اون دستگاه نمیتونستیم ار عهده خرجش بر بیایم و از ی

    طرف شراکت کار رو داشت خراب میکرد این کار چون عشق من بود و رفیقم فقط به خاطر پولش اومده بود توجه نمیکرد و مثل من با عشق کارنمیکرد خلاصه ی سال خیلی سخت رو پشت سر گذاشتیم و داعم با ید به مردم جواب میدادم که چرا تخم هاشون در نیومده و به خاطر کاری که دوستم توش کوتاهی کرده عضر خواهی میکردم

    و عملا هیچ عایدی برامون نداشت

    الا هو دستگاه ها فعلا خاموش کردیم و گزاشتم برای فروش و دارم برای کنکور میخونم که انشالله بعد کنکور شروع کنم دوباره با باور های درست و اعتماد به اون بالایی دقیقا میشه دید تو داستان من که قبل غرض کردن چقدر شاد بودم و پیشرفت کردم ولی بعد غرض و شراکت خیلی خیلی بهم فشار اومد شکر خدا سرمایه از دست ندادم و دستگاه موجوده ولی خیلی خیلی خیلی فشار کشیدم تو اون دوره

    ولی با این حال راضی هستم چون تو سن کم تجربه های خیلی بزرگی به دست اوردم با استاد اشنا شدم و چون قبلا ی سری چیز ها رو تجربه کردم کاملا حرف هاشون رو درک میکنم و با جون و دل میپذیرم

    امیدوارم این داستان زندگی من کمکتون کنه تا باور هاتون قوی تر بشه وخودتون شروع کنید از اون چیزی که دارید

    در پایان استاد عزیزم خوشهال از اینکه خدا من رو در مدار شما قرار داد تا به زیبایی و راحتی بدون فشار و چک و لقددنیا قوانین رو به من یاد بدید و کمکم کنید تا ثروتمند و شاد زندگی کنم بدون فشار از شما دوست عزیز هم که وقت گذاشتید و مطالعه کردید ممنونم

    روز پر از شادی زیبایی و هدایت داشته باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    منصوره گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    به نام خداوندی که یگانه حاکم کیهان است

    سلام نازنین استادم وشایسته بانوی زیباودوستان الهی ام ️

    هرچیزی که به 100رسیده مطمئناعددهای قبلیش روهم طی کرده (قانون تکامل)

    عجله وشتابزدگی باقانون تکامل کاملادرتضاداست ونتیجه ای جزشکست درپی نداره

    اکثراافراددوست دارن بدون طی کردن تکامل وگرفتن درسهاش به موفقیت های آنچنانی برسن مثه بنده

    مگه یه بچه یک شبه راه رفتن رویادمیگیره ،یایک شبه ویهویی شروع میکنه به حرف زدن؟؟؟؟!!! حداقل دوسال زمان نیازداره که بتونه اولین گامهای خودش روبرداره یااولین کلمات روبه زبون بیاره

    استادجان طی نکردن قانون تکامل توی زندگی منوهمسرم موج میزنه که هربار باشکستهای وحشتناک روبه روشدیم توی کسب وکار

    باوام گرفتن باقرض گرفتن کاری روشروع می کردیم وهربارکه تکرارمیشداین عمل اشتباه نتیجه یکی بود«شکست»هربارسنگین ترازقبل وجالبه که مامتوجه نبودیم که مشکل ازکجاداره آب میخوره هربارمیگفتیم نه بخاطرنوع عملکردمانیست بلکه بخاطرنداشتن سرمایه اولیه کم هست بخاطراینکه فلانی «پدر»به ماکمک نکرده اصلااوضاع خیط بود واصلن متوجه نبودیم باباماداریم قدمای بزرگترازگلیممون برمیداریم تااینکه خداشماسیدحسین عباسمنش روسرراهمون قراردادوازطریق شماماروازسقوط حتمی نجات داد

    خلاصه استادجان ماهمیشه روی چیزی که نداشتیم حساب بازمیکردیم وهمیشه ام باآخرین سرعت ممکن باسرفرومیرفتیم توی باتلاق ندانم کاریامون

    ولی الان به لطف آموزه های شمابادارایی اندک کارجدیدمون رواستارت زدیم …..

    خدایاواقعاشکرت که دوستمون داشتی وراه درست روبهمون نشون دادی

    استادجانم دمت گرم واقعا

    به امیدموفقیت های روزافزون برای همه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سکینه کاظمی فرد گفته:
    مدت عضویت: 2158 روز

    سلام ب هدایت شدگان عزیز واستادجان وبانومریم عزیز..

    خدارو صدهزارمرتبه شکر میکنم ک هدایت شدم و همسفرشدم با این تحول عالی در مسیری ک هستم خدایاشکرت برای این همزمانی روبرو شدن با این فایل روز ششم ک کاملا با شرح حال این روزای من در یک راستا هست و ب لطف خدا داریم ب همراه شوهرم یک قدم بعد از طی کردن تکاملمون در یک بیزنس برمیداریم و ایمان دارم ک دستاوردهای فوق العاده ای خواهیم داشت..

    ماهم میخوایم از پله خونمون شروع کنیم و تعدادی از محصول باپولی ک خودمون داریم تهیه کنیم و شروع کنیم ب فروش و بازم مثل روز برام موفقیت و پیشرفتمون روشنه الهی شکر ک خواستم در سخت ترین روزها ک خدای من آگاهه ب هدایت نیاز داشتم و خداوند سریع الجواب من استاد عزیزو ب من معرفی کرد و همواره در حال یادگیری وتکامل هستم و با توجه ب شروع بیزنس و این ک خودم همیشه بازاریابی و فروش و ارتباطات رو دوست داشتم شروع کردم و ب مرور با بازار و کار آشناتر شدم و خودم تجربه کسب کردم بدون کارفرما بدون آموزش گرفتن ب غیر آموزشهای سید حسین عزیز اونم فایلهای رایگان خودم قدم برداشتم و ب لطف خدا هر روز بهتر شدم و حالا شوهرمم اومده ک یک شغل با استقلال مالی و زمانی عالی داشته باشیم و خودمون مدیر و کارمند خودمون باشیم و من هیچ عجله ای ندارم و آگاهم ک روزهایی موفق تر پیشرفت بیشتر شرایط عالی تر در انتظارمه و من میتونم و دارم باصبر و احساس خوب ب این روند ادامه میدم و میسازم آنچه میخوام ب لطف پروردگارم و باهمین شرایط و از همین جایی ک هستم شروع کردم و مسیر داره هر روز برام هموارتر میشه..

    با امید ب روزهای عالی تر برای همه همراهان در این خانواده بزرگ.خوشحالم ک هستیم و بیدار زندگی میکنیم درپناه الله یکتا شاد سالم و ثروتمند وسعادتمندر پناه الله یکتا باشیم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: