شیوه صحیح الگوبرداری - صفحه 44

541 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    به نام خدا سلام به خدا 95مین گام موفقیتم رابااحساس عالی براتون بیان میکنم وردپای عمیق وپررنگ اول براخودم وبعدبرای دیگران راه گشاباشه انشاالله.

    سلام به استادومریم جون وکل دانشجویان دانشگاه آزاد استادعباسمنش.

    خدمت همگی عرض کنم دیروزظهرغذاموآماده کردم وخانواده نوش جان کردند .

    به عزیزدلم گفتم بریم پیاده روی؟گفت:بریم،حدوداساعت3بعدازظهربودراه افتادیم بااون حالی که رفتم ،گفتم کاش بعدافطارمیرفتم که سرحال تربودم!بیشتردستم به دست عزیزدلم بود.

    وازم نپرسیدچراپیام بازرگانی نکردی !؟وحتی حالی که به کسی سلام کنم نداشتم!عزیزدلم به بعضیهاسلام وخداقوت میگفت:رسیدیم خونه گفتم :خوب بودباهم رفتیم اصلا حالم مناسب نبودعزیزدلم گفت: خانم جان خودت خواستی!ذهنم می گفت:پیام بازرگانی نداشتی براهمونِ!!!!!!!!!الهی شکرخوابیدم وهی بهانه میگرفتم صداتلویزیون روکم کنیدمن بدخواب شدم !خودمم میدونستم همش بهانه س!!!!!حدودساعت2به عزیزدلم گفتم غذامولطفابذارروی بخاری ،وساعت2/45دقیقه ی صبح بیدارشدم رفتم سرویس برگشتم ،رفتم زیرپتوبه پسرم گفتم :برام لطفانون ازفریزربیاربیرون دیگه خواب ازسرم پرید!!!!

    منم فایلهای انگیزشی درپرتوآرامش روگوش کردم که 1ساعت زمان میبره ق غرق گوش کردن صحبتهای خدابودم که ساعت3/45دقیقه بودشراب نابِ، نابِ، ناب نوشیده بودم که ازجابلندشدم برای خوردن سحری داشتم جلوپسرم میرقصیدم که سرشوتکون میدادبدون هیچ آهنگی چون من ازاین کارهازیادانجام میدم کودک درونم فعالِ،رفتم داخل آشپزخانه همینطورمیرقصیدم ومثل بچه ها ذوق میکردم وخودموبغل کرده بودم که خدایاشکرت ساعت گلدنتایم ملاقات خصوصی منوبااحساس عالی واردمجلس مومنان کردی آخ جون چه حالی داشت!همش لذت،لذت،لذت بودومنوخداباهم الهی پردهایی که اتصال منوباتوروقطع میکنه همه روجمع کن میخوام باتویکی باشم!حس خوبی به من میده.

    تاساعت7گذشته بودفقط گوشی زیرمتکاءبودمنم فایل گوش میکردم. تاخوابم بردبیدارشدم نمازظهرخواندم وبه پسرم گفتم: برنج ودم بذارمیخوام برم پیاده روی.

    حالاازهمون ذهن چموش میخوام براتون بگم که دیشب میگفت:بله خانم چونکه پیام بازرگانی روانجام انجام ندادی حالت خوب نیست!!!!!!!حالاهمون ولدوچموش خودشوانداخته وسط ومظلوم نمایی میکنه توروخدابیرون نریم!!!!توروخدااگه رفتی یکجای نزدیک بریم زودبرگردیم!!!!!اگه رفتی تومترونریم بایدبلندحرف بزنیم بازکسی چیزی نگه!¡!!!!وای، وای ،وای این چه قدر مَکّاره!؟واویلاکلادیواری که چندوقته سنباده کشیدم!!!زنگارورنگهای چرک روازبین بردم دیشب یک چیز میگه! الان ننه من غریبم درآورده وکل دیواروسیاه چرکین کرد!!!!معدم داشت به هم میخوردواحساس ضعف وگرسنگی تمام وجودم روگرفت!!!امروزقصدم این بودبرم پارک خورشیدازروی کوه بیام کوه پلکانی جمعه ازقسمت پائین کوه پیاده روی کردم وریسک نکردم برم دورکوه دوربزنم فکرکردم قسمت بالامثل پایین خیلی راهه!چون روزه بودم بازهمین ذهنم گفت:نروتشنه میشی!!!!تصمیم امروزم این بودبامتروبرم اول خط اتوبوس کوه خورشیدکه برم کوه ازبس که چرت وپرت گفت: مصیروتغیردادم حالاچه بلایی به سرش آوردم!؟کلاغهای آسمان به حالش زاربزنن!!!منم گفتم عیب نداره حالالباس بپوشیم وبعدتوکل به خداازخانه بیرون رفتیم حتی حال سلام کردن هم نداشت یکجورایی راه اندازیش کردم روزعیدوتبریک میگفتم تاایستگاه مترو!ولی واردنشدم رفتنم سمت پارک ملت تومسیرتاجایی که درتوانم بودسلام وروزبخیرمیگفتم حتی تومغازه ها میرفتم یاازبیرون دست بالامیبردم!!!آره یک گل فروشی رفتم تبریک گفتم: داشت شاخه گلهای نرگس رومرتب میکردیک شاخه گل تقدیم من کردبراش دعای خیرکردم یک شاخه گلِ دیگه داد.گفتم این نشانه س ،سرشاخه ها 14تاگل داشت8تابازشده بودوبقیه غنچه بود.گفتم تومسیرمیرم قسمت هرکی باشه گلها رومیدم وگرنه تاپارک ملت میرم برمیگردم میدم عزیزدلم وبچه هام!!!!تابلوارجلال خیلی راه بودرفتم سرایستگاه خط رسیدم گفتم:یک پیام میگم ولی دیدم مردم سرجمع نیستن!فقط پرسیدم خط کوه خورشیدایستگاه داره؟گفتن اطاع نداریم!!!ازیک راننده اتوبوس پرسیدم ؟گفت: بافلان خط بروایستگاه همینه!منتظربودم بازذهنم خودشوانداخت وسط بیابریم توروزه ای یکروزدیگه این گلهاحیفه بدی به کسی باشه براخودمون!!گفتم قرآن گفته چیزی روکه دوست داری بده بره!¡!!!استادگفته ازهرچی بگذری بهترش به دستت میاد!!¡!!اتوبوس رسیدرفتم جلوپرسیدم پارک خورشیدمیرین!؟گفت:بفرمائین میریم پارک خورشیدمنم گلهاروروی داشتبوردگذاشتم گفتم:تقدیم شمااونقدرخوشحال شدوداخل اتوبوس چندتاخانم بودندپیامم رااجراکردم خیلی عالی بود.آخرین ایستگاه پیاده شدم آقای راننده خیلی تشکرکردومیگفت: کارم استرس داره گفتم: عزیزدل منم ازهمکارای شماس ولی چندساله پیشکسوتِ !حالامیگه من چکارکنم!؟ولی پسرم همکارشماست.خداحافظی کردم بادعای خیرخیلی بابت گلها خوشحال بودوتشکرمیکرد!

    رفتم تابالای کوه خورشیدوازهمین اولش شروع به پیام بازرگانی کردم رفتم بالاتربادوتاخواهربابچه هاشون براناهارآمده بودن شروع کردم وبعدبه سمت کوه پلکانی رفتم خیلی عالی بودتومصیربه همه سلام وخداقوت گفتم دوتاشکلات توجیبم بودبراخودم نگه داشته بودم الهامم گفت: بده بره به دوتاپسربچه دادم رفتم با4تاجون پیام انجام دادم به ما مورین خداقوت وتحسینشون کردم تاحالاازپائین کوه پیاده روی کرده بودم مسیرطولانی بودفکرشونمیکردم که اینقدرراحت این مسیروبیام وقتی رفتم روقله به شهروساختمونهانگاه میکردم حس عالی داشتم وبرای قله بعدبه نام (قله زو)توبرنامه دارم که برم وازقله ی بالاترشهرزیباموتماشاکنم ونعمتهای زیادتری رومشاهده کنم انشاالله الهی شکرت که این تمرین راهم به همین سادگی باتوکل به خودت انجام دادم!حالاوقت برگشتن است وقصدداشتم تاخانه پیاده بیام چون دیگه سراشیبی بودولی عزیزدلم زنگ زدپرسیدکجایی گفتم درومیدون گفت منم اینطرف میدونم باماشین آمده بوددنبالم که خسته شدم روکوه بودم وبه سلامتی به خانه رسیدم وافطاردرست کردم وعزیزدلم نون داغ سنگک گرفته بودجاتون خالی وبعدافطارگفتم بذار،دست این ذهن چموش رو، روکنم الان حالش خیلی خوب وآرامه دیگه ازهمه جامونده ورونده شده وساکت نشسته این همه نوشتم که بگم حالاکه ازیکجایی نقطه ی شروع روزدم، نقطه ی پایانی نداردفقط درسشوخوندم که این یک مسیره نقطه ی پایانی وجودنداره اگه شده هرروزبا یک پیام که اجراکنی شارژمیشه وزبونش جمع میشه!عاشقتونم دوستتون دارم واقعاوقتی استادمیگن برین طبیعت بایداین تمرین روانجام بدیم.امروزرفتم کوه بی نهایت حالم بهتره!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 619 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به همه عزیزان

    یه تفکری که توی زندگی قبلیم داشتم و با افرادی که باهاشون مواجه شدم اینو میدیدم این بود که همه ما در تلاشیم که عامل موفق نشدن خودمون رو به گردن عوامل بیرونی بندازم و همین ادم اگه به موفقیتی میرسه میگه نه خودم باعث شدم و تلاش کردم و این تفکر دوگانه و خودفریبی رو داریم

    به طور مثال باور اشتباهی که من داشتم این بود که چون یه ده شصتی هستم و تو دوران رکود بدنیا اومد یا تو این شهر کوچک یا تو این کشور بدنیا اومدم به جایی نرسیدم بعد دیدم نه خیلی ها این تفکر سمی رو دارن طرف میگه من دهه پنجاهی هستم و نون نداشتیم بخورم مجبور شدم کارگری کنم اگه بابام فلان بود

    و یا اینقدر این باور عوامل بیرونی توی ذهن ما جا افتاده که توی فیلم ها و سریال طرف با غول چراغ جادو یا نیروهای فلان به قدرت و ثروت خاصی رسیده یا تو داستان مثلا رابررت کیوساکی میگی دوست پدرش باعث شد این موفق باشه یا جای دوری نریم تو همین دین اسلام پیامبرا جوری معرفی شدن که قدرت خاصی داشتن و مشکل من بودم که به راحتی چرت و پرت ها رو پذیرفتیم و فکر نکردیم.

    یه مثال واضح شخصی که اکثرا میشناسنش به اسم نیک وی آی چیچ که بدون دست و معلول بدنیا اومده این چجوری موفق شده ؟ایا شخصی خاص کمکش کرده یا نیروی خاص داشته نه . خودش از تضادهاش قدرت گرفته و به این جایگاه رسیده. یا ارنولد شوارتزنگر یا هرکس دیگه خودش خواسته و حرکت کرده و با باورهای درست جهان کمکش کرده که مسیر خواستش هموارتر بشه

    ⁦خدایا شکرت◉⁠‿⁠◉⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 744 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر.

    درود خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز.

    درود خدمت همه دوستان هم فرکانسی عزیز.

    میخواستم تشکر کنک از استاد عزیز که زحمت می‌کشند و فایلهایی برای الگو برداری ما تهیه می‌کنند و هم خودشون توی اون جاهای خوب می‌گردند و لذت می‌برند و هم با ما به اشتراک میزارن که ماهم ببینیم و برامون خواسته ایجاد بشه . من که هر کدوم از فایل های استاد رو میبینم کلا میگم چقد خوبه چقد زیباست چه ماشینی چه خونه ای چه قایقی تحسین میکنم میگم منم میخوام که داشته باشم و از خداوند میخوام که من هم هدایت بشم و بهترین ها رو دریافت کنم چون لایق بهترین ها هستم و ارزشمند خلق شده ام .

    خدایا سپاسگذارم از تو بخاطر تک تک لحظات خوب زندگیم تک تک. ثانیه های زندگیم که لبریز از حس خوب حال خوب و سپاسگذاری شده .

    خدا قوت به همه دوستان ثروتمند و عزیز . انشالا بهبود بهبود و بهبود در تمام جنبه های زندگی برای تک تک دوستان آرزو میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    بنام خالق زیبایی هاوفراوانی ها

    درودبه استادگرامی ام وبانوشایسته مهربانم

    درودبه خانواده بزرگ عباسمنشی های عزیزم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که امروز راهم باری دیگر بادیدن زیبایی ها وفراونی هایت روزم راآغاز کردم ولذت بردم از حضورت درزندگی ام

    الگوبرداری،،

    کاریکه همه ما درزندگی مان انجامش میدهیم

    من ازدوران کودکی ام یاد دارم که همیشه ثروتمند شدن رادوست داشتم وعاشق پول وثروت بودم

    عاشق خوب راه رفتن ازلحاظ مالی

    عاش خوب خرج کردن وخوب پوشیدن

    همیشه دنبال آدمهای پولدار میگشتم وپیداکنم و ازشون همه چیزشان رایاد بگیرم وحتی باخودم میگفتم که وقتی هرکاریکه آدمهای ثروتمند انجام میدهند را اگر انجام بدهم منم یه روزی موفق خواهم شد وثروتمند وآن آدمهارابرای خودم الگویی قرار میدادم

    والبته که در این نکته من داشتم طبق قوانین عمل میکردم اما چونکه آگاه نبودم هرزگاهی انجام میدادم و دیگه ولش میکردم اما این عادت درون خونم بود وحتی تازمان بزرگتر شدنمم این کار را تکرارمیکردم اما کمتر ولی باورش راداشتم

    الگو برداری ازافراد موفق راهمیشه دوست داشتم وچه درمحل کارم اگر کسی رامیدیدم که وضع مالی خوبی داره رو سعی میکردم که ازش چیزی یاد بگیرم شاید بدرد آینده ام بخوره

    وخداروشکر که ازوقتی مورد هدایت پروردگارم قرارگرفتم ووارد مسیر الهی شدم وباورهایم را بهبود بخشیدم

    الگوی زندگی ام از همه بابت ودر همه زمینه ها استاد عزیزم شماهستید وتمام وکمال از شما یاد میگیرم که چطورو ازطریق قوانین جهان هستی بتونم خودم رابه اهداف وخواسته هایم برسونم

    خدایاشکرت،،حدایاشکرت،،

    امیدوارم که بتوانم با هدایت پروردگارم در مرحله بعدی خرید محصول بعدی ام از روانشناسی های ثروت شروع بکنم وباخرید محصولات روی خودم وباورهایم بتوانم وضعیت مالی خودم راهم سروسامان بدهم وبه خواسته هایم به آسانی برسم

    وهمچنان هم دراین فایل زیبا از مریم بانوی عزیز هم سپاسگذارم که از وقت زیبای خودشون گذاشتن و اینقدر از مناظر زیبا برامون فیلم گرفتن وباما به اشتراک گذاشتید تا ماهم بادیدن زیبایی های جهان خواسته های جدیدی درونمان پیدابشود

    وقطعا که همینطور خواهد بود

    من باثروتمند شدنم بخداوند نزدیکتر میشوم

    خداوند ثروتمندان رادوست دارد

    هرچقدرثروتمندتر بشویم بخداوند نزدیکتر میشویم

    من انسانی ثروتسازی هستم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت*

    پاینده وموفق وپیروز درپناه الله مهربان باشید

    استادعزیزومریم بانوی دوستداشتنی بسیار سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 904 روز

    به نام خداوند سمیع و بصیر

    خداوند روزی ده و راهنما خدایا شکرت که امروز این فایل و این هدایت و این آگاهی‌ها رو روزیم کردی سپاسگزارتم

    سلام به استاد و معلمم سلام بر مریم جان جانان ممنونم از تمامی فایلهای رایگان که مثل یه گنج می‌مونن و در اختیار ما قرار میدهین یعنی در اصل به ما میبخشین فقط باید تو مسیرش باشی تا پیداش کنی و ما شکر خدا همه دانشجویان این سایت الهی کم و بیش تو مسیرش هستیم و داریم به اندازه تغییر و کار کردن روی خودمون از این گنج استفاده می‌کنیم الهی شکرت

    وقتی برای رسیدن به خواسته ای مصمم هستی و با ایمان قدم برمیداری قدم یعنی همون باورهای قدرتمند کننده بسازی تغییر رو شروع کنی تمام آنچه را که لازمه رسیدن به اون خواسته است رو جذب میکنی و این قانون بی نقص خداوند و این جهان است منم وقتی الان این متن رو خوندم و تو کامنتم نوشتم باور کردم که منم به خواسته ام میرسم چون برای بدست آوردنش مصمم هستم و دارم ترمزهامو پیدا میکنم و با باورهای تقویت کننده حذفشون میکنم و مطمئن هستم خداوند دستاشو برام میفرسته تا کارهامو برام انجام بدهند خدایا شکرت که کنارمی و هدایتم میکنی

    خدایا امروز هم رزق و روزی فراوان به من ببخش که من بی تو هیچم

    خدایا من عاجز و ناتوانم در برابر قدرت و عظمت تو

    از دیروز که فایل کشف قوانین زندگی جلسه 5 رو گوش دادم تمرینش خیلی حسمو خوب کرده و از دیروز دوبار انجامش دادم و نوشتم

    تمرین این بود به این سوال جواب بده و بنویس و تجسم کن

    اگر باورهامو عوض کنم چه اتفاقات خوبی برایم می‌افتد؟

    امروز صبح دفترمو برداشتم نوشتمو و نوشتم و دیدم سه تا برگه پر کردم خیلی عالی بود از همین جا از مریم عزیزم تشکر میکنم که باعث میشن با انجام این تمرینها ذهن دور بشه از افکار و چرندیات و پر بشه از هدف و افکار سازنده و باور درست

    که خیلی به من کمک می‌شود متشکرم عزیز دلم

    استاد ممنونتم بی نهایت تشکر میکنم خداوند پشت و پناهتون یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    زهراهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 458 روز

    به نام خدای مهربان که هرلحظه ماراهدایت وحمایت میکند ..

    سلام به استاد عزیز ومریم نازنینم .

    این قانون جهان است که وقتی انسانی برای تحقق خواسته ای مصمم شود وباورهای قدرتمند کننده بسازد تمام آنچه راکه لازمه ی رسیدن به خواسته اش هست جذب میکند .این شیوه ی خداوند وسیستم بی نقص اوبرای جهان ازطریق آدمهاست .

    این تیکه ازمتن خیلی باورخوبی برام ساخت ومطمن شدم که به خواستم میرسم چون درخواسته ام مصمم هستم ودارم باورسازی میکنم .حتما موفق میشم .

    درکتاب کیمیاگرهم اومده بود هرکس خواسته ای را ازته دلش بخواد سرتاسرکیهان به کارمیوفته که اون به خواستش برسه .

    این فایل به من یاد داد هیچ عامل بیرونی مثل شانس و …وجودنداره اگه هم باشه واسه اوناییه که باورخود باوری وایمان وتوکل دارند فقط همین .

    خدایاشکرت که دراین مسیرم وهدایت خداوند همراه منه .

    راستی من امروز دوره ی عزت نفس وخریداری کردم به لطف خداوند وکتاب رویاهایی که رویانیستند،خیلی خوشحالم یه روزی میگفتم محاله من انقد پول بدم به این دوره های ملیونی ولی قراره تاسفرنامه تموم نشده ازشون استفاده نکنم چون این فایل های رایگان هم خیلی خیلی باارزشن وباید روخودم کارکنم اگه فایل های رایگان نبود من عمرا میتونستم دوره ای بخرم ،خداباشکرت ..سپاس ازاستاد ومریم نازنین وسپاس ازخودم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    1403/7/16

    روز93

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزو‌مریم گل‌و دوستان عزیز

    خدایاشکرت که امروزهم تونستم بیام و یه قسمت دیگه ببینم

    میخواستم درمورد تضادی که امروز برام اتفاق افتاد بنویسم اما منصرف شدم و می‌خوام طبق قانون دیگه بهش توجه نکنم‌ و گذشته ها گذشته

    اما درسی که ازش گرفتم و مینویسم در راستای تایید این قسمت :

    اینکه زندگی کوتاه تر از اون چیزی هست که فکرمیکنیم و اگر درلحظه لذت نبریم و رها نباشیم زندگی و باختیم

    اینکه اگر با تضادی برخورد می‌کنم بخاطر خودمه

    نه هیچ کس نه جامعه و نه……

    تضاد یاداره بیدارت میکنه یا داره چیزی و آموزش می‌ده وقتی میخواییم تنبلی کنیم دنبال بهانه هستیم ومیندازیم گردن عوامل بیرونی

    من تمامی نرسیدن هام یا ازدست دادن هام یا شکست هام یا ناراحتی هام یا کمبودهام و …. مینداختم گردن عوامل بیرونی نمی‌تونم بگم الان این کارو‌نمیکنم اما الان خداروشکر نسبت به این آگاهی دارم و تلاش می‌کنم ذهنم و کنترل کنم و تمام تلاشم و می‌کنم که مسئولیت همه اتفاقات زندگیم و به عهده بگیرم واقعا کار سختی هست اما میپذیرم چون می‌خوام تغییر کنم

    یه آیه از قرآن دیدم که انگار اولین بار بود این آیه رو دیدم خیلی تعجب کردم

    میگه که خدا هیچوقت زندگی کسی و تغییر نمیده مگراینکه خود فرد خودشو دگرگون کنه و تغییر بده

    (سوره الرعد آیه 10)

    این آیه چقدر واضح داره میگه تا خودت تغییر نکنی اوضاع آن تغییری نمیکنه خدایا خودت هدایت کن به راه راست به راه آنانی که نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    موآنا گفته:
    مدت عضویت: 511 روز

    سلام بر همه دوستان

    تو این مدتی که دارم رو خودم کار میکنم و حواسم به ورودی های ذهنم هست و گاهی به گفتگو با خودم میشینم یه سوالی برام پیش اومده شایدم یه باور اشتباهه هنوز نمیدونم ولی میدونم یه ترمزه برا من …اونم اینه که همه ی تلاش ما ادما برا خودشناسی اینه که به آرامش و صلح برسیم و احساس شادی و رضایت از زندگی داشته باشیم و از طرفی این رضایته تو 80 درصد موارد به ظن من ار مادیات و ثروت میگذره ،خود استادم گفتن ما وقتی میتونیم از ثروت بگذریم که ازش گذر کنیم اصلا جدا از همه ی اینا من ثروت رو دوست دارم اما آرامش م برا خیلی مهمه من عاشق طبیعت و بارونم…و سوالم اینه تمام الگوهای عرفانی که به اوج خودشناسی رسیدن و امروزه الگو هستن یا حتی اون اساتید هندو و بودا که میبینم که اونقد ارامش و سکوت ذهن دارن بنظر بی پول میرسن یعنی خیلی ساده زندگی میکنن…به خودم میگم شاید چون نتونستن به ثروت برسن پس فقط به معنویاتشون رسیدن و تارک دنیا شدن..‌.و شاید اونا یه چیزی میدونن و قید مادیات رو کلا زدن…و اینجا تناقض میشه برام من ثروت رو میخوام و هم آرامش و حتی اونجا که خودم تصمیم بگیرم در اوج ثروت تو یه کلبه چوبی زندگی کنم تا اینکه حسرت نداشتن پول باعث بشه این انتخابو بکنم…حتی مولانا م بعد بیداریش تارک شد حتی بودا….جریان چیه…مگه ثروت و مادیات چه عیبی داره که دوتاش رو باهم نمیشه جمع کرد…یا شایدم من کلا در بیراهه م …چرا عرفا تارک دنیا میشن این لپ کلامم بود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    عاطفه خواجه گفته:
    مدت عضویت: 1773 روز

    سلام به همه عزیزانم

    در تمام این مدتی که با استاد و قانون آشنا شدم امشب اولین باری بود که من حریف ذهنم نشدم تا همین ده دقیقه پیش…

    به قدری نجواها احاطه م کرده بودن که حقیقتا از پا داشتم در می اومدم، ذهنم مسائل رو طوری بزرگ کرده بود که فکر می کردم بدبخت ترین ادم دنیام…نگرانی بی حد بخاطر آینده و نگرانی بی حد بخاطر مسائلی که دیگران دارن، اصلا یه وضع عجیبی بود و هرچی تلاش میکردم ذهنمو کنترل کنم ناموفق تر بودم( اوایلش خودم به این حال بد دامن زدم تا جاییکه کنترلش از دستم خارج شد)

    الان ساعت 2 شبه و من از سر شب درگیرم، هی اومدم سایت کامنت خوندم، سعی کردم فایل گوش کنم، سعی کردم حتی فیلم‌نگاه کنم که ذهنم بره سمت دیگه اما نشد که نشد حتی خواب هم نرفتم بلکه خوابیدن کمکم کنه، و می دونین به چه نتیجه ای رسیدم اینکه من بزرگترین دستاوردی که داشتم آرامش ذهنم بود، اطمینان و اعتماد به خدا و قانون بود. امشب فهمیدم من اگر تمام ثروت دنیا رو داشته باشم، اگر روابط عالی داشته باشم ولی ذهنم آروم نباشه انگار هیچی ندارم… خب حالا با چی تونستم ذهنمو اوکی کنم با قرآن، هرچند قبلش هم تلاش کرده بودم با قرآن آروم شم ولی خیلی موفق نشدم، اما بازم تلاش کردم تا بالاخره شد، نمیگم الان فرکانسم عالیه اما خیلی بهتر شدم، باور کنید آخرین باری که به این حد از حال بد رسیده باشمو یادم نمیاد…یه حال شیطانی بود واقعا، انگار شیطان یه تنه داشت با من می جنگید، تمام تلاششو میکرد که حالمو بدتر کنه و قدرت رو از خدا بگیره…خدایا شکرت که بالاخره حالم بهتر شد، خدایا شکرت بخاطر آرامشم…خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    بنام خداوندی که بخشنده و مهربان هست…

    أُولَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا ﴿58﴾

    آنان کسانى از پیامبران بودند که خداوند بر ایشان نعمت ارزانى داشت از فرزندان آدم بودند و از کسانى که همراه نوح [بر کشتى] سوار کردیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیل و از کسانى که [آنان را] هدایت نمودیم و برگزیدیم [و] هر گاه آیات [خداى] رحمان بر ایشان خوانده مى ‏شد سجده‏ کنان و گریان به خاک مى‏ افتادند (58)

    وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَیْنَ ذَلِکَ وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا ﴿64﴾

    جز به فرمان پروردگارت نازل نمى ‏شویم آنچه پیش روى ما و آنچه پشت‏ سر ما و آنچه میان این دو است [همه] به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است…

    …………………………………………………..

    بنام الله توانا و حکیم!

    این فایل بازم با ورود یه طلوع زیبای دیگر،.روشنای اش را برایم بازگو نمود..

    روشنایی ،’که مرا پا به پای حرکت در جهت خوشنودی خودش کشانید…

    سلام و درود به سایت بهشتی همیشه جاویدان انشالله خداوند یاریم کند.تا بتوانم امروزمو با صلاتی ،’با پایه ایمان و توکل.رقم بزنم..

    این فایل فایل الگو برداری به روش صحیح برای کسب موفقعیت…

    من همیشه،’موجودیتم در این حهان هستی برام جای سوال داشت…

    همیشه بدنبال یه گمشده میگشتم.اینقدر تضادها پشت سر هم برام تکرار میشد…که بجایی رسیدم که شبانه روزم دنبال حقیقت بودم…

    و امروز روز 29/6/1403میباشد..روز تولد من می باشد!(.تاریخ.29/6/67..)..خداوند در این تاریخ. منو وارد این جهان نمود..تا بتوانم با خودشناسی..به حقیقت قانون بدون تغییرش راهی،این بهشت شوم…

    امروز خداوند ایه زیبای مریم را بر سرم فرود اورد تا بهم بگه!…تو داری مقام نبوتی

    تو مورد رضاایت منی!..و مدام داره تو این ایات منو تحسین میکنه….

    بهم میگه همه چیز از منه..منم از همه چیز از اینده و گذشته ات از زمان حالت از همه چیز و همه چیز با خبرم…و در نهایت بهم گفت …

    من رب تو فراموشکار نیستم…

    بهم در ایه 65گفت…

    منم رب تو که تمام اسمانها و زمین و هر چه بین این دوتاست همه رو میدانم..

    پس فقط مرا بپرست و بر پرستیدنم ثابت و شکیبا باش!

    آیا در 30خورده از زندگی ات همنامی مثل من دستتو گرفت؟

    بهش گفتم نه!خدای من زندگی پر از شرک داشتم..

    زندگی که تمام وجودم روی عوامل بیرون بود..

    و خداوند در اول ایه این سوره زیبا بهم میگه…ما تو را مقرب خودمون قرار دادیم…

    و رحمتمو ،’بر سرت جاری میکنم بنده من…فقط تو مسیر درست پایدار باش…

    فقط یه راه برای خوشبختی و موفقعیتت وجود داره که اونم فقط با مسیر راست انجام میشه..جز این چیز دیگری نیست…

    ……

    استاد عزیزم!انشالله لطف خداوند شاملم بشه…دیروز شرک بزرگی رو آب کردم..در راستای بیزنسم دو تا الهام برام شد..اینروزا فقط دارم با احتیاط و با دلی تسلیم کارمو پیش میبرم…

    من حدودا سال 97..دقیقا 6سال کم بیش از این موضوع شرک امیز من میگذره…همین شرک خیلی بلاها بسرم اورد ولی من پوست کلفت،’ موفقعیت میدیدمش!..

    تا اینکه تو این مسیر قرار گرفتم حدودا چند ماه پیش این غول هفت خان..اومدم سرشو ببرم…..حقیقتا همزمانیش درست نبود..تا دقیقا کله صبح روز گذشته.انجام شد…به یاری الله

    یه تماس از بانک گرفتن.خانم شما معادل این چند تومن بدهکار هستین.باید قسطاتتونو بپردازیین..این تماس چتد بار در ماه های گذشته گرفته شد.ولی اون شخصی که از نزدیکانم می باشد..ایشون یادش میرفت.اینم خاست خدا بود…

    با وجودی که سالهای قبل سر موعود میرخت بحساب..ایشون فقط یادش میبرد عجیب طی این مدت که من دارم روی خودم کار میکنم..

    حالا اینجا رو ببین چقدر خداوند کارش درسته!..

    تا روز گذشته..28/6…و من اولش یکم بهم ریختم..گفتم بازم لطف خدا هست…

    اومدم یه پیام براش گذاشتم که از بانک تماس گرفتن.ایشون گفت مشکلی نیست چک میکنم.

    (ناگفته نمونه ایشون قستش پرداخت نکردن نیست)…این خاست خداست که برای من یسری کارها انجام بشه…

    تا اینکه یه الهام بهم رسید..بصورت واضح خداوند باهام صحبت کرد..فقط گفتم خدا این نمیدونم چیه؟چکار کنم…؟

    بهم الهام رسید..برو بهش بگو.من دو راه وسط راهت قرار میدم..

    چون قبلشم بهم گفته بود..طبق قرار دادمون.طی پنج سال دیگه هر موقع قسط این وام تموم شد..(اون شخص که ایشون پرداخت کننده هست.)..باید بر حسب درصد به من سود بده.ما حساب کردین 50میلیون تومن.

    ادامه داستان..الهام شد .بهش بگو دو راه داری..هفته اینده..اول هفته..

    میری بانک (چون دی ماه دیگه پایان وامم میشه..)!وام متو تمام کمال زود تر از موعود پرداخت میکنی!

    و منم در عوضش اون سود رو میبخشونم!..

    یا اگه نتونستی این مقدار زودتر از موعودشو ببخشونی به ازای اون قسط من طبق مدرک و اون نوشته ..که پیش خودمه..باید سودشم پرداخت کنی…

    حدودا یه نزدیکای 60تومن باید ایشون برای من پرداخت کنه!

    وای چه ایده ایی..چون خداوند چند ماه پیش بهم گفت باید سودتو ببخشونی!..

    و این الهام بعد از چند ماه زمان درستش عملی شد…

    بازم ترس وجودمو گرفت..ولی هر موقع این الهامات سخت برای پیشبرد کار برام صورت میگیره..قلبم بلاتکلیفه..انگار رو زمین جام نیست..

    بازم الهام خاستم!…… بوجود اینکه،’ بیین منو اون شخص.در بسته شد…من با یه الهام دیگه توسط این شخص رفتم..

    با اعتماد بنفس و عزت نفس پیش رفتم!با این شخص طبق الهامات خداوند ،’با عزت نفس بالا صحبت کردم.گفتم اگه 100تک تومنی از این سودم باشه من نمیخام.باید

    در قبالش اینکار رو انجام بدی..

    این شخص گفت نه من قول دادم حتی سندشم بهش نشون دادم..

    ایشون گفت نه تو بدردم خوردی زحمت کشیدی گفتم نه…من اینو به خودت بر میگردونم.باید هفته اینده این بدهکاری رو صاف کنی…تمومش کنی.

    انشالله تو طی روند اداری هفته جدید قول داد که پرداخت کنه…

    همین شرط همین الهام محکمش کرد…

    و ایشون براحتی قبول کرد که پرداخت بشه…

    من از خداوند خاستم گفتم خدایا این پول در برابر پاداشهایی که داری ،’بهم میدی ارزشش خیلی خیلی بالاتره..ارزشی که نمیشه تو ترازو گذاشت..

    من این سود رو در راه تو قربانی کردم..چون من بنده تو شدم!..

    همنجور که دیگر نشتیهامو از افراد نزدیکم و دوستانم.ریخته میشد حذف کردم من قدرت همه چیزو دارم..

    همه چیزمو میخام در راهت بدم…هر چیزی که منو به شرک متصل میکنه.و منو از تو دور میکنه قربانی میکنم.

    و لطف خدا با تکاملم در عزت نفس و اعتماد بنفس..بقیه الهاماتمو عصرش انجام دادم روند خیلی خوبی بود..فقط اینروزا دارم در راه قربانی خدا قدم برمیدارم..

    استادم چه روزهای شیرینیه..حقیقتا یکم کنترلذهن برام سخت میشه ولی بخودم قول دادم….این بتونم استقامت داشته باشم..

    خیلی خوشحالم دارم یکی یکی..سر میبرمو میرم حلو..این الهام با وجود سادگی قدرتش خیلی قوی بود..قدرتی داشت که برای شخص مورد نظر، .زد خور نداشت…

    چه ترسهایی داره این وسط میمیره و نابود میشه…انگار منو زدن تو برق..وقتی الهام میشه انگار دیگه جام رو زمین نیست حس پرواز دارم..باید زود انجام بشه…ذهنم خیلی خیلی مقاومت میکنه.ولی اینقدر درونم غوطه وره از الهانت فقط اون نگاه میکنه و جای حرف زدن نداره…

    دیگه سعی کرده،’ خودشو خاموش کنه!……

    …………………….

    این فایل موفقعیت..همینه!……

    تا نشتی تا عوامل بیرونی و شرک وجود داره..تا نتونی اینا رو خنثی کنی،’اجازه تو رو وارد ورودی مالی بعدی نمیکنه!…

    همه چیز افکار و فرکانسها و باورامونو..به اندازه ایی که بهش مسلط باشی …بهمون اندازه بهت قدرت میده برای قدمهای بعدی..

    حتی یه زره ناخالصی وجود داشته باشه..بهت میفهمونه که باید اینکار رو در این راستا انجام بدی…

    اصلا جهان بدون قانون نیست..طبق اصول کار میکنه..

    ….

    این یاداوری..قانون بدون تغییر الهی همیشه در هر اعمال و رفتاری که ،بهمون سر میزنه…خودشو نشون میده..

    و دقیقا مثل ایینه به ما برگردونده میشه…

    آییینه رو هر چقدر تمییزتر کنیم تصویرمون تمییزتره…هر چقدر کثیف باشه چهرمونم بهمون کثیفی نشون میده یا برعکسش روی چهرمون!.

    ..

    هیچ عوامل بیرونی برای موفق شدن.نیست..چقدر این باورا رو از طرف جامعه بصورت حرفی درست و صحیح بخودمون القا کردیم…چقدر گمراه شدییم..

    من با همین عملکردم و غلبه بر ترسم..این درک داره بیشتر برام واضحتر میشه…که هیچ عوامل بیرونی نیست همه چیز از درون منه..

    وقتی من ایمان به خودم و تواناییام.و به خدای خودم..و افکارم و فرکانسهام..دارم!..بهمون اندازه هم اتفاقات و شرایط برام رقم میخوره..

    افراد شرایط موقعیتها همه بهم کمک میکنن.همه دورم جمع میشن..همه با نگاهی زیبا بهم سلام میکنن..و مدام برای من خیر خوبی میکنن…

    همه جیز از نگاه منه همه چیز از درون منه..که دنیای افرادم شکل میگیره…

    من با شاخکام..دنیامو میتونم مثل خمیر چینی به هر شکلی که دلم بخاد بیافرینم..

    حتی من این شکل گری رو در پیمانه های درونیم برای درست کردن کیک خانگی..احاطه کامل دارم..چقدر نحوه غذا درست کردنم تمییزی خونمون ،’شکل گرفته…

    چقدر حال اطرافیانم تو اون شرایط شکل میگیره..

    هر چیز از درون من که بوجود میاد..بهمون اندازه اطرافم همون شکل میشه…

    انشالله که بتونیم این قدرت خلق کنندگیمون و ایمان بخدا و توکل به خودشو..نادیده نگیرییم..و همیشه و فقط او را بپرستیم..و همیشه تسلیمش باشیم..و بدونم او همه چیز را میداند..و خودشم هدایت میکند…

    خدایا ما را یه لحظه هم بحال خودمون واگذار مکن..الهی امین!

    خدایا دستمونو بگیر و ما رو در خدمت خودت قرار بده!الهی امین.

    خدایا ما ناتوانیم.ما عاجزیم.من این ایده ساده رو از تو دریافت کردم و کلی منو خوشحال کرد تا بتوانم این قربانی رو از جان و دلم انجام بدم! و شرکی که سالیان سال منو بخودش احاطه کرده بود از بیین ببرم!

    به امید روزهای عالی خوب..برای الهاماتی دیگر برای پیشبرد موفقعیتهای عالی بوسیله افکار و باورهای مناسب،’ و عالی’ توحیدی و’ توکلی!

    و الگوی صحیح پایدارتر!…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: