ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-22 05:43:102022-06-30 21:17:16ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد که هر خوشبختی توی زندگیم هست بخاطر واقعی زندگی کردن
شماست بخاطر تعهدی هست که بخودم دادم برای عمل به آگاهی های
دریافتی شما از منبع انرژی .
استاد قبول داری کار سختی هست بستن زیب دهنمون .
استاد این کار جهاد اکبر می خواد این کار شخصیت دیگه ای
می خواد جدای از اونی که قبل بودی باید افکارت تغییر کنه
باید رفتارت تغییر کنه باید نگاهت به حرف زدن و قدرت
بی انتهای زبان و قدرت کلام تغییر کنه و این اصلان کار
ساده ای نیست .
خودم تجربه شخصیم اینه که با اینکه هر بار قول میدم
که خداوند کمکم کنه که زیب دهنم رو ببندم اما بازم
یک در هزار ذهنم میاد و کار رو خراب می کنه و باز باید
برگردم به مسیر لذت بخش قبلی خودم و بااینکه فقط و
فقط با بهترین اساتید دنیا در حال حاضر کار می کنم اما
استاد گوش کردن حرفهای شما اولین قدم هست اگر کسی
می خواد تغییر شخصیتی در خودش ایجاد کنه باید و باید
آهسته آهسته از یک جایی اول تعهد بده به خودش که
چطور من باید رفتارهام بهتر بشن چطور من از این بلاها
خلاص بشم چطور از بدنه جامعه خودم رو جدا کنم و
در مسیر لذت بخش قدم بذارم و بهشت رو در همین دنیا
برای خودم بسازم و استاد این یک جهاد اکبر می خواد که
مثل بقیه فکر نکنی و باورهای جدید بسازی و عمل کنی
در زندگیت و بخواهی از خدا که هدایتت کنه به زندگی
پر از خوشبختی فراوانی نعمت سلامتی روابط عالی و
هدایتهای بی نظیر . در پایان استاد دستت رو می بوسم
امیدوارم روزی بشه که با تمام وجودم بغلت بگیرم و
روی ماهت رو ببوسم
به نام خداوند عادل
سلام استاد عزیزم ومریم جون مهربونم
استاد عزیزم هزار بار ازتون سپاسگزارم اینقدر به ما کمک میکنین واگاهمون میکنید
استاد جان من اگه بخوام از توجه از توجه کردن به نا خواسته هام بگم باید اندازه کل کامنت های سایت بگم بنویسم ماساژور استاد جان من به این درک کاملاً رسیدم که خودم خالق زندگی خودم هستم گاهی اوقات که دچار مشکل میشم دیگه به هیچ وجه از خدا گله نمیکنم و انتظار از خدا ندارم و خودم رو مقصر او مشکل میدونم و خدا را هزار بار شکر می کنم که به این درک رسیدم استاد جان سال گذشته من حدود شش بار دچار بیماری شدم و هر بار هی بد اطرافیان میدوزم که دوباره من مریض شدم و از علائم و بدحالی هم صحبت می کردم و هر چند وقت یه بار دوباره دچار بیماری شدم و جالبه که بچه ها من دچار بیماری می شدند حتی همسرم که بدن خیلی قوی هم داشت بیمار شد
من میدونستم نباید توجه کنم اما اما رعایت نمیکردم و مدام به مامانم و اطرافیانم در مورد بیماری صحبت میکردم حتی مسخره میکردم من میخوام رکورد بزنم و..به طوری که همه فامیل در مورد من و بیماری هایی که دچار می شدن حرف می زدند .اخرای سال دیگه کامل متوجه شدم خودم باعث این وضعیتم شدم البته این بیماری ها باعث شد من دوره ی قانون سلامتی رو با عشق بخرم واستفاده کنم ویک کوه عظیم اگاهی درمورد بدنم وکارکرد بدنم یاد بگیرم .
سال جدید اوایل سال دچار یه سرماخوردگی شدم اما دیگه بهش توجه نکردم درموردش زیاد حرف نزدم وهمین شد به طور خیلی معجزه آسایی دوروزه خوب خوب شدم و فرزند کوچکم از بس که من بهش توجه میکردم تو بیمار شدنش هر ماه دچار یه مشکلی میشه چون وقتی بیمار میشه من میارمش پیش خودم می خوابونمش و عادت شده براش که اینطور جلب توجه کنه ولی ایندفعه اخری خدا میدونه استاد دیکه کامل درک کردم توجهام دارن کاری میکنن دخترم از قصد شصتش مدام میکنه تو دهنش تا بیمار بشه ومریض که شد زیاد بهش توجه نکردم وتازه غر زدم وزود زود خوب شد بطوری که پیش پزشکم نبردمش .
.واااای استاد جونم که من چقدر به ناخواسته هام توجه کردم موقع هایی که به بهانه دلسوزی وهمدردی به مشکلات عاطفی اطرافیانم گوش میدادم به دوروز نمیکشید زندگی آروم وقشنگ خودم جو تشنجی میگرفت وبا همسرم دعوامون میشد ومن اینو درک میکردم که از کجا آب میخوره ولی باز فراموش میکروم واین اشتباه تکرار میکردم تا اینکه یک بار به یکی از نزدیکانم با احترام گفتم شما برا من خیلی باارزشید اما ازتون خواهش میکنم دیگه مشکلاتتون به من نگید زندگی منم تحت تاثیر قرار میگیره وحال من بد میشه وگفتم شما خیلی وقتام حالتون خوبه خوش هستین تو مسافرتین ایا من هستم پس چرا موقع دعواهاتون من باید باشم وهمون شد دیگه به من زنگ نزدن برا درد دل وحل مشکلشون وتازه چقدر احترامم از اون موقع به بعد بیشتر داشتن وعزیز ترم براشون .
استاد جونم منم از شما یاد گرفتم به کل اطرافیانم بفهمونم در مورد غم وناراحتیاشون با من حرف نزنن والان خدا شاهد کسانی که انواع بیماری دارن ومشکلات خانوادگی شدید دارن پیش من که هستن میگن ومیخندن وبه من میگن حالمون پیشت خیلی خوبه چقدر انرژیت مثبته .چون هربار میومدن از مریضیشون بگن من نه با بی احترامی به صورت شوخی میگفتم تو بگو کجات سالمه وحرف عوض میکردم والان از بودن کنار من لذت میبرن وبقول خودشون حالمون خیلی خوب میشه .
استاد عزیزم من من اندازه ی موهای سرم حرف دارم از توجه کردن به ناخواسته هام وجذب همون مدل یا شیبه همون چیزهایی که دوست نداشتم اما بهشون توجه کردم خیلی دارم روی خودم کار میکنم وسعی میکنم ورودی هام کنترل کنم دیگه به هیج وج اخبار منفی رو گوش نمیدم واز خیابون رد میشم یه مورد منفی میبینم روم برمیگردونم .به هیج وج از گرانی واین چیزا صحبت نمیکنم و هر کس میخواد سر حرف باز کنه میگم خدا رو شکر ولی نعمت فراوون شده برکت بیشتر شده اینم درست میشه .واستاد چقدر وقتم برام با ارزش شده ومیگم این زمان داره میگذره چرا من باید توجه کنم به اون چیزهایی که دوست ندارم وسعی میکنم فایل گوش بدم واز زمانم استفاده خوب داشته باشم وهمه این ها رو من مدیون شمام هزار بار ازتون سپاسگزارم
سلام به روی ماهت استاد عزیزم
صبح زیبای شماهم بخیرر ای خوش اندام من
قربونت بشم عاشقتمممم که
استاد من قبل از این که دوره عزت نفس شما را خریداری کنم و بشم سجاد با عزت نفس
شخصیت جالبی داشتم
توی فرهنگ ما این هست
هرکسی که حالش بده تو بد دلداریش بدی از روی مهربانی و دلسوزی تو
و برعکس اگر حالت بد میشه اولین راهکار چیه
خوب معلومه وقتی اطرافیان پدر مادر دوستان از این روش استفاده میکنن
شما هم به طبع میرین درد ودل میکنین و دوست دارین مشکلات خودتونو با دیگران در جریان بزارین
و یه سری بهونه ها از جمله ما اجتماعی هستیم انسان نیاز به مشورت و درددل داره و…
حالا این رفتار شاید در ظاهر خوب باشه و اما 3 تا عادت بسیار بد درست میکنه
اول اینکه
تو با کلامت داری قدرت میدی به مشکلات زندگی و در ناخودگاه این رفتار این هست
که توانایی حل چالش و روبرو شدن با مشکلات نداری
و از ترس اینکه نتونی این چالش حل کنی به دیگران روی میاوری و از اونا راهکار و تایید میخوای
یعنی دوست داری تو مشکلاتت دیگرانن هم بگم اره منم همین مشکل دارم
اون موقع حالت کمی بهتر میشه
(البته اینقد این کار میکنی که جهان هستی چنان سیلییی آبداریی بهت میزنی که یاد بگیری این کار تکرار نکنی )
دوم اینکه عضله تضمیم گیری های هوشمندانه که باعث میشه روی تمام عادت های ما تاثیر گزار باشه ضعیف ضعیف ضعیف تر بشه
وقتی این عضله ضعیف میشه
زندگی میشه برزخخخخخخخخ
یه مشکلی که از روی تصمیم های اشتباه تو بوده
وتو تلاش نمیکنی که این عضله قوی شی که بهت کمک کنه
تلاس نمیکنی تصمیم گیری بهتری انجام بدی که باز شکست بخوری یاد بگیری تصمیم گیری هوشمندانه چیه
بدتر گند میزنی تو این عضلهه و با دستان خودت برزخ واقعی تجربه میکنی
و با اتفاق یه مشکل برزخ شروع میشود
سوم اینکه از همه بدتر هست
لیاقت خودمون گند که چه عرض کنم نابود میکنی
آیا لیاقت تو اینه که راجب مشکلات حرف بزنی
یا اینکه لیاقت داری راجب این صحبت کنی که اخرین ملکی که خریدی چه قدامکانات داره
آیا تو لیاقت داری که صدای ناله های دیگران بشنوی
یا اینکه لیاقت داری صدای موفقیت و خلق ثروت های فراوان بشنوی
آیا لیاقت تو اینه که با چشم های با عظمتت ضعیفی انسان ببینی
یا لیاقت اینه که با چشم های با عظمتتت شگفتی های زیبایی های یه انسان شکوهمندو ببنییی
به خاطر همین هست که قربونش برم خدای مهربان میگه
إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
یعنی اقای و خانم محترم
لیاقت اشرف مخلوقات من
لیاقت جانشین من
لیاقت امیر زاده من
لیاقت فرزندم دوستم عشقم زندگیم
در چیستتت ؟!!!!!
من قبلا گوشم باز بود چشم باز بود برای دیدن و شنیدن انسان های ضعیف
که بیان درددل کنن و جالبیش این بود حال اون ها هی بدتر میشد
هی چالش های بیشتری میامد که حال اونها رو بدتر کنه
وبرای منم اگه چالشی به وجود میامد سریع به فکر همدردی با انها میشدم
چون درون ذهنم دیده بودم که راه حل اینه
اما یه جا با سیلی هایی که خردم
خدا بهم گف لیاقتت اینه اخه ؟!! بسه دیگه عوض شو
کوری شود عصا کش کور دیگری
اگ این افراد هی میان پیش تو قطعا تو کور هستی که این افراد میان سمت تو
و من از اون موقع از محیط هایی که اون افراد بود فاصله گرفتم
چون فهمیدم لیاقت دارم
دیگر
الان دور برایام شدن ادم هایی که
راجب خلق ثروت و سرمایه گزاری های کلان صحبت میکنن
و خداراشکر حالم بسیار عالیس
و در مدت بسیار طولانی در حال خوب هستم و زندگی را زندگی میکنمممم
عاشقتم خدا که
سلام ب زیباترین و بهترین استاد جهان چقد زیبا و لذت بخش هفت صب چشماتو باز کنی و یک فایل فوق العاده و پر از محتوا از استاد عزیز بشنوی تشکر فراوان از شما خداروشکر برای بودن شما و خداروشمر که من توی این فرکانس فوق العاده قرار داده تا صدای زیبا شما رو بشنوم کلی انرژی گرفتم اول صبی و این فایل برای من بشدت تاثیر گزار بود چون من از وقتی با شما اشنا شدم همه باورهام عوض شدم عاطفی روحی شرایط کاری و حتی سلامتیم ک بی نهایت بهتر شده و سه سال قرص دکتر نرفتن و اگاهانه اگر هم سرما میخوردم یا چیزی کاری هر چیزی اصلن حرف نمیزدم چون میدونستم قدرت میگیره ولی متسفانه حواسم نبود در مورد مشکلات مالی همیشه صحبت میکرپم و الان فهمیدم چرا مالب پیشرفت نمیکنم دلیلش اینکه در مورد با بقیه صحبت میکنم متسفانه چن نفر پور برم هستن اونا هم خیلی دخیلن و سعی میکنم خوب جذب نکنم این ادمارو و دیگه در مچرد مشکلات مالی حرف نزنم خداروشکر ب خاطر بودن شما و این فایل فوق العاده ک بنظرم بزرگترین قفل زندگی منو باز کرد و از امروز تصمیم گرفتم دیگه در مورد مشکلات مالی صحبت نکنم عاشقانه دوستون دارم منتظر فایل های جذاب دیکه هستیم از استاد پر انرژی و دوست داشتی با تشکر فراوان از خانوم شایسته عزیز بابت رکورد فایل رویایی
سلام استاد عزیزم خیلی حس خوبی امروز صبح ازصحبتهای شما گرفتم .
واقعا درست فرمودین .من این تجربه روداشتم وحتی خودم به این فهم رسیدم
هرچه که بیشترازدرد ورنجهات بگی بیشتر میشه.
یادمه وقتی بچه بودم مخصوصا زمستون سرماخوردگی بسیار شدیدی می گرفتم که یک هفته مدرسه نمی رفتم.وازاینکه مورد توجه والدینم قرار می گرفتم حس بسیار خوبی داشتم.بعدازخوب شدنم ناراحت بودم که کاش هنوز مریض بودم و.چقدردوران
مریضی برام خوش گذشته.
این روند سالیان سال بامن بوده ومن الان ناخودآگاه شاید بعضی وقتها بخاطر جلب توجه دیگران مریضی رو جذب می کنم.هنوزهم که شده وقتی اسم بیماری خاصی رومی برم وحتی میگم من تونستم این بیماری روازخودم دورکنم ناخودآگاه ذهننم میگه من هنوز بیدارم میتونم مریضت کنم.
باورکنید وقتی اصلا فکربیماری رو ندارم ودرباره مشکلاتم حرف نمی زنم حال دلم بسیار عالی میشه.
دقیقا وقتی توجه خاصی به اطرافیان ونزدیکانم میکنم که از بیماریشون بگن شاید من هم مثل اونها مریض بشم
بله واقعا درسته گاهی مابرای جلب توجه دیگران مریض میشیم .پس باید یاد بگیریم هیچوقت دلسوزی بیجا نسبت به
حتی نزدیکترین افراد نداشته باشیم وازلین طریق به اونها یادبدیم توجه به ناخواسته ها و ناملایمات نداشته باشند
ممنونم استاد این صحبتهای شماتلنگر بسیار خوبی بود برای همه ما
سلام…
یک دوست خانوادگی داریم که پدرخانواده توجه آنچنانی به مادرخانواده نداشت…
خانم خانواده خودش به استقبال بیماری رفت ومشکل دیابت رو درمراحل اولیه میتونست باقرص حل بشه ولی ازبس پیش همه گف مریضم ازبس رفت بیمارستان وخودش بخاطر اینکه همه بهش خوب توجه میکردن و یخورایی توجه همسررو هم بدست اورده بود…در۴۴سالگی انسولین دریافت کرد بیماری که باقرص کنترل میشد…(طبق نظر چندپزشکش)
بعدش
پدرخانواده سعی میکرد کمتر خانمش روتنها بزاره چون میگف ممکنه قندش پایین بیاد وتنها باشه توکما بره
هروقت هم میخواست بچه ها بهش توجه کنن یه دردبه درهاش اضافه میشد
یااینکه یه شب خانواده همسرش منزلشون مهمان بودن بعدایشون انسولین زد ولی دیرِغذاخوردواینطوری چون دیر غذا خورد قندش پایین اومدوحالش بد شد البته ناگفته نماند همه باهاش دعوا کردن که چرا اینقده مشغول کاروزحمت شدی که خودت رو فراموش کردی…ولی درهرحال چه فامیل شوهر چه خانواده هی توجه بهش کردن ونازش خریدن
که این خانم بیشتر ازاین رفتارهای مشابه انجام دادن
خلاصه الان ایشون یک خانم بیماری هستن که متاسفانه توجه همسروخانواده رو بدست اورده به قیمت ازدست دادن سلامتی…
البته خودمم یه مدتی چندمدل ازاین کارها کردم ولی جواب نداد
چون هیچکس ازاطرافیان توجه نکردند مثلا درخواست کردم که اعضای خانواده دردکتررفتن همراهیم کنن
گفتن بابا توکه خودت ماشالا زرنگی یه دکتره دیگه برو
بله جناب استاد برای همه جواب نمیده
😊
استاد عزیزم سلام . اول که چقدر خوش تیپ شدی واقعا . حلال ت باشه …
مریم عزیزم یه سلام گرم هم عرض میکنم به شما . رفیق های عباسمنشی درود به همه شما امیدوارم حال تون عالی باشه .
قبل از اینکه توضیحات مد نظرم را بنویسم دلم میخواد از نکات مثبت این فایل بگم . اول از همه چقدر استاد خوش تیپ شده بود . دوم اینکه چقدر همه جا تمیز بود . آسمان چقدر زیبا و صاف و یه دست بود . در بک گراند شهر چه برج های زیبایی وجود داشتند …
نکته بعدی که باید عرض کنم خدمت دوستان ، اینه که من خودم جلسه چهارم دوره عزت نفس هستم و توصیه میکنم اگر برای پیشرفت متعهد هستید ، این بسته را تهیه گنید و با عمل به آگاهی هاش ببینید که نتایج چقدر بزرگ تر از چیزی میشه که فکر میکنید .
خطاب به دوستانی که شرایط مالی ش را ندارند : من خودم از فایل های رایگان شروع کردم با درآمدی که از همون راه کسب کردم ، اومدم و این بسته را خریدم و به نظرم با ارزش ترین چیزی بوده که تا الان تو زندگی م خریدم .
——————————————————————————-
بریم سراغ بحث فوق العاده احساس قربانی بودن . ببینید دوستان در مورد من احساس قربانی بودن صدق میکرد اما نه اینکه بیام پیش بقیه خودم را قربانی کنم . پیش خودم ، خودم را قربانی میکردم .
مثلا : یه نفر میومد و یه تهمتی به من میزد ، بعد من داخل ذهن خودم خودم را یه قربانی میدونستم و ساعت ها یا حتی روز ها در نقش قربانی بودن میموندم .
و آقا همیشه خدا شرایط جوری بود که یه نفر بیاد و یه کاری با من بکنه ، مثلا تند باهام صحبت کنه یا بهم تهمت بزنه یا هرچیز دیگه ای و بعد داخل ذهنم من خودم را قربانی میکردم . همین موضوع باعث شده بود که همیشه از این جنس اتفاقات برام بیفته . علی الخصوص توسط اعضای خانواده .
اما از وقتی که آگاهانه سعی کردم خودم را با یه منطقی از این احساس بد دور کنم ، به یاد نمیارم حداقل توسط خانواده ام این احساس قربانی شدن به من داده شده باشه …
یه مثال جالب دیگه هم بگم که برای خودم جا بندازم این مورد را .
چند وقت پیش رفته بودیم شمال و به پدرم گفتم : بابا بهم پول بده برم جت اسکی . چون نگرانم بود بهم پول نداد و من شروع کردم خودم را قربانی کردن . به این صورت که داخل ذهنم میگفتم ببین من چقدر بدبختم و فلان و شب هم شام نخوردم که یعنی من قربانی رفتار پدرم شدم .
فرداش گوشی م گم شد ….
و واقعا به مخرب بودن این فرکانس پی بردم . باز هم داره یادم میاد .
اینکه وضع مردم ایران خیلی جالب نیست نه به خاطر دولت هست نه به خاطر تحریم های آمریکا . به خاطر این هست که همه شون از صبح تا شب دارند مینالند و خودشون را قربانی میکنند …
از یه جوون بگیر تا پیرزن هفتاد ساله . اشکال در خودمون هست نه بیرون از خودمون .
آقا حسن ممنونم که برای پیشرفت ت وقت گذاشتی …
به دور از همه بهونه ها برای پیشرفت پیشرفت کنید
بنام خدای مهربان.
سلام خدمت شما استاد عزیز .استاد تعهد.استاد کنترل ذهن. استاد عمل. استاد خوب زندگی کردن. و سلام خدمت خانم شایسته گرامی و همه چی عالی. اول تبریک میگم به استاد به خاطر ساختن این اندام سالم و خوش فرم. خدا رو شکر من چندین ساله بدنم تقریبا در یک حالت هست ولی خوش فرم و پر و کمی عضله ی. قبلا خیلی بهتر بودم. الان که کمی با قوانین آشنا شدم میفهمم چرا بدنم اینجوری هست و خوش فرم مونده چون از بچه گی علاقه زیادی به بدنسازی داشتم با اینکه باشگاه هم نمیرفتم ولی عکسای بدن ساز های حرفه ی رو میگرفتم میگذاشتم تو کیف جیبیم و همیشه میدیدم. نقاشی از شون میکشیدم .بعدنا که رفتم باشگاه بدنسازی به صورت نیمه حرفه ی و با عشق ورزش میکردم .بدنم خیلی خوش فرم شده بود و هنوز هم اون فرم رو کمی دارم .یعنی قد و وزنم با با هم جورن. من فک میکنم همش بخاطر اون توجهات من به بدن ساز ها بوده. بریم سر موضوع فایل. من متولد افغانستانم بزرگ شده ایران الان هم ساکن ترکیه. من کاملا به این یقین رسیدم که این شرایط افغانستان بخاطر افکار اکثریت این مردم هست. این مردم دوست دارن همیشه مظلوم به نظر برسن. دل جهانیان به حالشون بسوزه .من هم جزی ازین مردم بودم که خدارا هزاران بار شکر که به شناخت قوانین الهی هدایت شدم. یادمه زمانی که اومدیم ایران 7 سالم بود دوره اول جنگ طالبان. با اینکه ما در کشور مان زندگی خوب و متوسطی داشتیم .خونه .باغ انگوری . زمین گندم کاری ولی پدرانمون ذهن ثروتمند درستی نداشتن. وقتی اومدیم ایران ذهنشون انگار فقیر تر شد .خود ارزشی شون کمتر شد. میگفتن ما اینجا غریبیم .میرفتن دنبال کارهای سطح پایین و در برخورد با دوستان ایرانی همون رفتار و گفتار های و کار های که دل دیگران به حالشون بسوزه که شاید کمکی بهشون بکنه انجام میدادن واین رفتار ها انگار رفته تو عمق وجودمون. یادمه چند سالی یک مغازه کوچک کفش فروشی داشتم با یک صاحب مغازه خوب ولی فضول و بیکار .فکر میکرد مغازه رو به من ارزن داده .هر روز می پرسید امروز فروشت خوب بوده ومن بخاطر اینکه کرایه رو زیاد نکنه صد تا قسم وناله که نه فروش هیچ خوب نیس. و وقتی پیشم میبود خدا خدا میکردم که مشتری نیاد و من جلو این فروش نداشته باشم که نگه فروشت خوبه کرایه بشتر بده. و جوری شد که من تو این اون کار و اون مغازه کلی ضرر کردم و با ضرر مغازه رو بستم . خودم با افکارم این بلا رو سر خودم آوردم. الان سه سالی هست که اومدم ترکیه اوایل همون ذهنیت ها و باور بود تو سرم تازه هم با استاد آشنا شده بودم نا خود آگاه همون رفتارا ازم سر میزد مثلا دوستان ترک میپرسیدن اوضاعتون چطوره مگفتم خوبه ولی هرچی کار میکنیم خرج میشه گرفتاری زیاده و… و اونا هم با دل سوزی میگفتن خدا بزرگه. ولی هر چی بیشتر رو خودم کار کردم عزتنفسم رو بیشتر کردم احساس لیاقتم رو بیشتر کردم.توکلم رو به خدا بیشتر کردم زندگیم از همه لحاظ خوب شده .الان هرکی مپرسه اوضاع چطوره میگم عالیه خدارا شکر. ولی خیلی هنوز باید رو خودم کار کنم. فهمیدم که آدم بی عزتنفس احساس ترحم و دلسوزی جلب میکنه .آدم با عزتنفس و با لیاقت جای که لازم باشه خدا دل های آدمارو براش نرم میکنه خیلی فرقه بین این دوتا. از وقتی که این قانون رو درک کردم با خودم هر روز میگم کاری نکنی خودتو تو شرایطی قرار بدی که یکی پیدا بشه و دلش بحااااااالت بسوزه که اگه این کارو بکنی حقیر ترین ادم روی زمین میشی . فایل قانون بقای اصلح رو خیلی گوش میدم خیلی تاثیر گذار بوده برام. با آرزوی شادی وسلامتی و ثروت برای همه دوستان.
به نام خالق یکتا
درود استاد عزیزم
خدا را سپاس برای این فایل و این آگاهی ارزشمند و قوانین تغییر ناپذیر جهان هستی که از زبان شما شنیدیم.
و تبریک به انرژی بالاتون که از قانون سلامتی بدست آوردید که در این صبح زیبا دو تا فایل در دو موضوع تقریبا جداگانه برای ما ضبط کردید .
بحث این فایل یعنی ما چه آگاهانه و چه ناآگاهانه (که در دوحالت برای جهان هستی فرق نداره)شرایط خوب و بد را برای خودمون جذب میکنیم.
و خیلی کامل در مورد احساس قربانی شدن(احساس دلسوزی دیگران به ما.احساس ترحم دیگران به ما.یا دادن احساس گناه به دیگران)در دوره عزت نفس برای ما توضیح دادید .
و من در اونجا بود که فهمیدم چقدر چقدر ناآگاهانه بدبختی و ترحم و فقر و مشکلات بیماری رو با دستای خودم وارد زندگی کردم و جالبه همیشه ام ی آدم شاکی بودم نسبت به همه چیز ونسبت به خدا که چرا انقدر در حق من ظلم میشه و چرامن آدم بدشانسی هستم و غیره ….بودم.
اول از خالق خودم و بعد از شما استاد عزیزم صمیمانه و عاشقانه تشکر میکنم بابت دادن این همه آگاهی های ارزشنمدتون که در اختیار ما قرار میدید و ما با شنیدن و تکرار کردن و نوشتن و مهمتر از همه عمل کردن عمل کردن زندگی مون رو تغییر میدیم.
منم توی زندگی ام از زمان کودکی تا الان که ۳۵ سال سن دارم خیلی خیلی با افکارم و با حرف زدن هایم و با توجه کردن هایم مشکلات و بیماری و فقر رو وارد زندگی ام کردم.
چیزی که برام جالبه که توی جلب ترحم و دلسوزی دیگران نسبت به خودم چقدر چقدر ماهرانه مثل ی بازیگر حرفه ای عمل میکردم و شاید الانم در لایه های زیرین ذهنم هنوز هم ناآگاهانه این کار رو انجام میدم.
و همین جا اول به خدای خودم و به شماو بعد خودم قول و تعهد میدم تا تمام سعی و تلاشم رو آگاهانه با توجه به مطالبی که در این فایل گفتید تا زمانی که زنده هستم عمل کنم.
یعنی به هیچ عنوان در مورد چیز هایی که دوست ندارم فرکانس به جهان هستی نفرستم.(فرکانس =فکر کردن .توجه کردن.حرف زدن چه با خودم.چه با دیگران و چه با خدا.دیدن .شنیدن)من از این فایل یاد گرفتم که اگر میخواهم جلب توجه کنم زمانی باش که به یک موفقیت و نتایج عالی رسیده باشم.
در تمام ابعاد
سلامتی
ثروت
روابط
اعتماد به نفس
آرامش
و …..
که به همه بگم من اینا رو نداشتم ولی به بهترین شکل بدست اوردم و رسیدم به هر آنچه که دوست داشتم.
من فهمیدم که تنها راه سعادت و رسیدن به آرزوهام و خواسته هام توجه نکردن و اعراض کردن از تمام هرآنچه که دوست ندارم هست.(نکات منفی)
فقط وفقط توجه و سپاس گذاری برای تمام نکات مثبت در زندگی هست.
الان وقتی دارم به زندگی ام فکر میکنم.
اینو میفهمم که انگار من همیشه به خاطر اعتماد به نفس پایین دوست داشتم که ترحم دلسوزی دیگران جلب کنم.
ی چیزی در درونم دوست داشتم دیگران دلشون برام بسوزه و به من حق بدن
دوست داشتم که کارام به مشکل بخوره
دوست داشتم مریض بشم و یا ی بلایی سرم بیاد
ولی قافل از این که برای قوانین جهان اصلا فرق نداره.
اون فقط پاسخ میده به فرکانس های من
چه خوب و چه بد
و بی نهایت خدا رو شکر میکنم که در این مسیر یکتا پرستی قرار گرفتم و دارم هر روز بهتر از روز قبل میشم.
چون باور های اشتباه خودم را دارم میفهمم
و باور های خوب بجاش توی ذهنم درست میکنم که تمام اینها به لطف خدا و زحمات شبانه روزی شما و تمام کسایی که در این مسیر هست برام اتفاق میفته.
چقدر خدا رو شکر میکنم با انجام دادن آگاهی های این سایت گره های زندگیم باز میشه و به سوال های بی جواب ذهنم که سالیان بامن بود پاسخ داده میشه
و از من هر روز باعمل کردن به این آموزه ها انسان بهتری میسازه.
خدایا شکرت
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم ازتون و همچنین خانم شایسته که همیشه در کنارتون هست و همیشه فایل ها رو فیلم میگیره و در سایت برای ما قرار میده
دست تمام دوست هایم روهم میبوسم که با خواندن کامنت هاشون باور های جدیدی در من ساخته میشه.
ممنون از همه
دوستتون دارم بی نهایت🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤
سلام و درود خدمت استاد عزیزم و
دوستان خوبم .
استاد اصلا بعد این فایل خیلی اگاهی های زیادی گرفتم استاد ممنونم ازتون 😍
خدایا شکرت
خب بریم سراغ داستان خودم (داستان من هم مثل دوست عزیز استاد هستش )
من تو بچگیم خیلی مریض میشدم یعنی یادم انقدر مریض میشدم که نگو می رفتم دکتر اوف اصلا یه وضعی بود
بعد برعکس برادر من اون اصلا مریض نمیشد همیشه تو اون بچگی برام سوال میشد که این برادر من چرا مریض نمیشه
پس با این اصاف پدر مادرم خیلی به من توجه میکردن (بعد حالا فهمیدم چرا اون مریض نمیشد )بعد گذشت گذشت
من مبتلا به یک بیماری شدم خلاصه توجه پدر مادرم که صد برابر شد ولی خداوکیلی پدرم اصلا به فامیل چیزی نگفت هم مادرم بعد با همه این اتفاقات بدی که برام افتاد حالا رفتم بیمارستان …. و بعدش که یه خورده حالم بهتر شد خداروشکر بعدش رفتم
مدرسه بعدشو دیگه خودتون برید 😅یه پسره ۱۳ ساله (اون موقع یه سال چند ماه طول کشید که برم مدرسه)که پدر مادرش بهش توجه زیادی کرده بودن
هیچی اقا من رفتم مدرسه مثلا چند ماه گذشت من تو یه امتحانی نمره بدی اوردم
اقا زنگ تفریح مدرسه خورد ما رفتیم با این معلمه صحبت کردیم
که اقا من این بیماریو دارم در گیرمو لطفا نمره خوبی به من بده خب اون معلمه هم قاعدتا دلش واسم میسوزه
بعد هیچی این روند هی تکرار شد میگفتیم که یه نمره خوبی بتونم تو امتحانا داشته باشم
حالا من با این فایل استاد متوجه شدم چرا این بیماری هنوز با من هست و خدا رو سپاس گذارم که تونستم
با وجود این بیماری پایان خدمتمو بگیرم 😍😍تو سن ۱۸ سالگی بخدا همینه به خودم میگم
الخیر فی ما وقع
😍😍
خدایا شکرت
استاد ازتون خیلی سپاسگذارم بابت این اگاهی های با ارزشتون که به ما هدیه میدید
ازتون ممنونم
در پناه خدای مهربان