ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آن - صفحه 35
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-6.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-22 05:43:102022-06-30 21:17:16ریشه جذب ناخواسته ها و راهکاری برای تغییر آنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز وخانم شایسته مهربان دراین فایلی که برای ماآموزه گذاشتین وماهم خیلی استفاده کردیم استادخواستم به شمابگم که من وقتی این ویروس اومدهمسرم باتوجه به کنترلی که روی من داره وزندگی مشترک باهاش کارهرکسی نیست منوازشغل نزدیک بیست سالم وبه اجبارمانعم شدونگذاشت که ادامه بدم ومن مشکلم باهاش بیش ازقبل شدمثلامانع رفتنم به خانه پدرم میشدیعنی تقریبا من ودخترم زندانیش بودیم وخیلی مورد های دیگه ومن تصمیم گرفتم که بزرگترهارودخالت بدم وکاربدترشداماخدای بزرگ من روبه گروه معجزه سپاسگزاری هدایت کردوازاونجابه طرف شما.من حقیقتش نمیتونستم یه تمرکز کوچکی روی خوبی همسرم داشته باشم اماوقتی بقول شما روی زیباییهاتمرکزکردم خیلی بهترشدوبه مراتب رفتارش بامن خوب شدمنی که هرروزباخواهرم سررفتارهای همسرم حرف میزدم کم وکمترش کردم وآگاهانه سعی کردم این کاررو انجام ندم چون ازآموزه های شما استفاده کرده بودم خداروشکرخیلی زندگیم آرامشبخش شده وسعی میکنم باخودم درصلح باشم درنتیجه اونم آرامتر شده. ومن به امیدخداباآموزش های شمابه خیلی چیزهای دیگه میرسم وبقول شمابانتایج باشما حرف میزنم خدای بزرگ شما وعزیزدلتون وفرزندگرامی روحفظ کنه ️
من بعد از شنیدن یکی از فایل های استاد که استاد گفته بودن ما میتونیم کنترل کامل بر روی بدن مون داشته باشیم
روی تمام بدنم تمرکز کردم و فورا نتیجه رو به چشم دیدم
من توی خوابگاه توی اتاق 6 نفره ام و یه روز اومدم خوابگاه و دیدم 2 دوتا از بچه ها به صورته شدیدی سرما خورده بودن
به خودم گفتم :شکیبا اینجاست که باید باور هاتو قوی کنی و نشون بدی که حتی قدرت کنترل بدنت هم دسته خودته
هفته اول گذشت و همهی بچه های اتاق بیمار شدن یعنی از 6 نفر 5 نفر ؛همه غیر از من
هفته دوم شد و یکی از بچه ها رفت تست داد و فهمیدیم کرونا بوده
در شرایطی که همه بچه ها بیمار شدن من بی توجه به همه چیز زندگی مو ادامه دادم
سلام خدمت استاد گرامی
واقعا درسته مادر منم زمان بچگی و حتی الانم وقتی ما بچه ها مثلا مریضی کوچیکی میگرفتیم خیلی توجه میکرد و ماهم یاد گرفتیم که اینجوری میشه جلب توجه کرد وحتی یادمه وقتی بچه بودم یه شب همه نسشته بودیم با خانواده و من یه درد کوچیکی احساس کردم الکی زدم زیر گریه شدید که جلب توجه کردم و خیلی از قبیل مثال ها رو به چشم دیدم
و باید اینم بگم که هنوزم این باور در من وجود که از این راه میشه جلب توجه کرد ولی خوب نسبت به قدیم خیلی خیلی کم کم شده.
ممنون از شما بابت زحماتتون
و ممنون از پروردگارم که هدایتمون میکنه تا ما رشد کنیم
بنام خالق هستی ها …. سلام من بلوچ هستم یکی از روستاء چابهار زندگی میکنم استاد جان من سواد خوبی ندارم وتازه یک ماه نیم است که عضوه سایت شدم که خیلی دیدگاه ام عوض شده قبلا همیشه با خودم می گفته ام که من نمی توانم این کار را انجام بدم نمی توانم به مشکلاتم برسم نمی توانم به آرزوهایم برسم خلاصه این افکارم منا داشت عزاب میداد اما حالا نه هیچ وقت نمی خواهم بگم من نمی توانم من می توانم این همه آدم می تواند چرا من نتونم حالم خیلی خوب است ممنونم استاد جان
به نام تنها قدرت مطلق جهان
بله اعتراف میکنم که بعضی از مشکلات رو به همین دلیل به وجود آوردم و بعضی مشکلات هم با همین روش وخیم تر کردم
ولی استاد دقیقا درست میگن که حس خوبش فقط همون لحظه ست و بعدش اون مشکل و اون شرایط بادوام تر میشن ، اینکه من حس میکردم چقدر براش مهمم که انقدر توجهش جلب میشه و دل میسوزونه و چقدر ناراحت میشه و اون لحظه یه حس مهم بودن به آدم میده ولی بعدش انگار ده بار با چکش زدی رو میخ اون شرایط تا حسابی فرو بره به دیوارِزندگی
از این پس هربار سعی میکنم که زیپ دهنمو ببندم هرجا خواستم از مشکلات بگم، هربار که انجام بدم برا بار دیگه آسون تر میشه، چون نمیخوام از این شمشیر دو لبه برای صدمه زدن به خودم استفاده کنم.
حتی با خدا هم درباره مشکلاتت حرف نزن هرگز.
شروع کردم رو اعتماد به نفس و عزت نفسم کار کنم و به زودی محصول عزت نفس هم میخرم ، این مسیر یه جوری خوبه که وقتی رو خودت کار میکنی وقتی تمرکزت رو خودته انگار خدا و تموم هستی هم تمرکزشون رو توئه تا همه چی رو برات بچنینن وقتی امروز به دیروزم نگاه میکنم خوشحالم که انگار یه پله از دیروز بالاترم ، برخلاف سالها پیش که دلم میخواست به گذشته برگردم و یه سری چیزا رو عوض کنم الان فقط دلم میخواد به جلو برم ، این ذوق ، این حس خوب ، این آرامش ، این احساس شعف عمیق درونی ، این احساس رشد کردن باعث شده هر روز نسبت به روز قبل احساس موفقیت کنم و به قول استاد موفقیت یه مقصد خاص نیست ، همینکه نسبت به دیروزت پیشرفت کنی یعنی تو در مسیر موفقیتی و این مسیر تا اخر عمر ادامه داره .
من به وجود آورنده ی همه شرایط و اتفاقاتمم ، اگه اطرافم آدمای داغون هستن چون خودم داغونم ، تمرکز رو بزارم رو خودم ،خودمو رشد بدم وقتی به اندازه کافی رشد کنم توی اون مدار «لاجرم» به آدما و شرایط بهتر برخورد میکنم و تنها یک راه هست اونم «عمل» به اگاهی ها «عمل، عمل، عمل»
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه گمراهان
ایجاد ترحم – دوره عزت نفس – احساس قربانی شدن
جلب توجه – برای اینکه دیگران با همدردی آرامت کنند.
نوتیس خداوند در قران به میامبر – در مورد ناخواسته ها با من صحبت نکن.
نه اینکه با دیگران در مورد نا خواسته ها صحبت نکنیم – نه تنها با خودمان در این مورد صحبت نکنیم – بلکه با خدا هم صحبت نکنیم.
با ایجاد ترحم بچه هامون رو ضعیف بار نیاریم – اونها همواره خودسون را به بدبختی – مریضی – نداری میزنن تا ایجاد ترحم کنن – تا اینکه دل افراد براشون بسوزه و بهشون توجه کنند.
دلداری دادن اون فرد و رسیدن به این احساس که من برا اون مهم هستم لحظه ای است ولی اون مسئله و مشکل که هی درموردش صحبت میکنیم باهامون یک عمر میمونه.
عباسمنش فردی هست که هیچ وقت در مورد مشکلاتش با کسی صحبت نمی کند پس منم صد درصد در این مورد با کسی صحبت نمیکنم.
به هرچیزی توجه کنی به سنت ان هدایت می شوی – از جنس همون وارد زندگی ات میشه…
به جای اینکه همواره به دیگران بگی که من این بیماری ناعلاج رو دارم و ایجاد ترحم کنی – رو خودت کار کن که بری بگی من این بیماری ناعلاج رو درمان کردم.
جهان کاری نداره که تو از مشکلات و بدبختی ها خوشت میاد یا نمیاد اگر بهشون توجه می کنی وارد زندگی ات میشه.
اگر حالت بده اجازه نده که کسی بفهمه…
باسلام خدمت استاد بزرگوارم این موردی را که شما عرض کردید در خیلی اشخاص دیدم حس قربانی گرفتن،خود منم چند سال پیش دچار همین احساس بودم و وقتی فهمیدم که این میتونه چقدر بد باشه و به ضرر ماست سعی کردم که تدریجی از این احساس فاصله بگیرم و الان دیگه هیچ وقت نمی خواهم این احساس را داشته باشم خیلی ممنون……..
بنام آنکه جانم دردست اوست
سلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد عباسمنش گرامی وخانم شایسته عزیز
من وقتی با قانون جذب آشنا شدم اولین قدمم قطع کردن درد ودل وناله وگریه وزاری چه برای خودم چه برای دیگران بود
حتی اگر کمبودی درزندگی ام بود یا مشکل ارتباطی داشتم می نوشتم اما نقطه ی مقابل انرا که زیبایی بود می نوشتم
می دیدم مشکلات من به عناوین مختلف رفع می شد
کمبودهایم به عناوین مختلف با دستهای خداوند رفع می شد روابطم عالی عالی شد
چندسال پیش یادم دلم می خواست خرید عیدی عالی با خوشی داشته باشم فقط خواستم ودیدم که عالی ترین خریدها و با شادمانی درکنارهمسر وفرزندانمون داریم وهمه خوشحالیم نزدیک عید مدیرعامل شرکت همسرم برای تمام همسران شرکت کارت هدیه چند میلیونی فرستاد بقدری ذوق کردیم وخوشحال شدیم همگی
یعنی با یک خواسته ی زیبای من کل شرکت بهره مند شدند نه اینکه بخواهم بگم من این کارو انجام دادم بلکه زیبایی را برای همه خواستم وخدا پاسخم را زیبا داد
خدایا سپاسگزارم بابت نعمات بی کرانت
دیگه اینکه هرکس می اومد پیشم گله وشکایت نمی کرد
خصوصا مادرم حرفهای ما همه راجع اتفاقات خوب وزیباییها بود
ممنون استاد عزیز از اینکه مباحث وبا مثالهای عالی برایمان باز می کنید
موفق باشید
سلام وعرض ادب واحترام خدمت استاد عباسمنش گرامی وخانم شایسته عزیز
من وقتی با قانون جذب آشنا شدم اولین قدمم قطع کردن درد ودل وناله وگریه وزاری چه برای خودم چه برای دیگران بود
حتی اگر کمبودی درزندگی ام بود یا مشکل ارتباطی داشتم می نوشتم اما نقطه ی مقابل انرا که زیبایی بود می نوشتم
می دیدم مشکلات من به عناوین مختلف رفع می شد
کمبودهایم به عناوین مختلف با دستهای خداوند رفع می شد روابطم عالی عالی شد
چندسال پیش یادم دلم می خواست خرید عیدی عالی با خوشی داشته باشم فقط خواستم ودیدم که عالی ترین خریدها و با شادمانی درکنارهمسر وفرزندانمون داریم وهمه خوشحالیم نزدیک عید مدیرعامل شرکت همسرم برای تمام همسران شرکت کارت هدیه چند میلیونی فرستاد بقدری ذوق کردیم وخوشحال شدیم همگی
یعنی با یک خواسته ی زیبای من کل شرکت بهره مند شدند نه اینکه بخواهم بگم من این کارو انجام دادم بلکه زیبایی را برای همه خواستم وخدا پاسخم را زیبا داد
خدایا سپاسگزارم بابت نعمات بی کرانت
دیگه اینکه هرکس می اومد پیشم گله وشکایت نمی کرد
خصوصا مادرم حرفهای ما همه راجع اتفاقات خوب وزیباییها بود
ممنون استاد عزیز از اینکه مباحث وبا مثالهای عالی برایمان باز می کنید
موفق باشید
بنام پروردگارم
سلام ب همه همفرکانسهام
استاد من باید همینجا اعتراف کنم ک بیشتر مسائل زندگیم اگر نگم همشون بیشترشون بخاطر همین توجه گرفتن از بقیه بود و ی روزی شاید سال قبل شاید هم دو سال قبل اینقدر کلافه شدم از اینهمه مسائل و در یک تضاد ک مربوط ب سلامتیم بود تصمیم گرفتم دیگه در مورد مسائل زندگیم با هیچکس حتی با خدا هم صحبت نکنم و واقعا زیپ دهنمو بصورت ناخودآگاه کشیدم و مساله دیگری ک تا فکر میکنم پریروز ب این نتیجه رسیدم ک دیگه سعی نکنم حال بقیه را با حرفام خوب کنم چون دقت کردم دیدم هی من میخام مثلا با حرفام ب فلان شخص انرژی مثبت بدم و اون هی با حرفاش حال منو بد میکنه و نتیجه میشه حال بد من و حال خوب اون شخصی ک در مدار من نیست و توجهش روی کمبود و ناراحتیه پس تصمیم گرفتم با این اشخاص رابطمو کمرنگ کنم و اگر هم نزدیکانم هستند سعی میکنم سکوت کنم و چیزی در تایید یا عدم تایید حرفاشون نگم. و در نهایت باورهای مثبت را هی با خودم تکرار میکنم. ممنونم استاد جان و مریم جان ک با عشق این فایلهای عالی را ضبط میکنید و باید چندین بار گوشش بدم و ببینمش عالی عالی
خدایا شکرت
عاشقتم