«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
برگی دیگه از روزشمار تحول زندگی من.
اولین نکته ای که دریافت کردم این هست که ما رابطه مستقیمی با خداوند داریم. هیچ واسطهای بین من و خدا نیست. اینطور نیست که بگیم پیامبر باید برای ما دعا کنه تا ما آمرزیده بشیم و نزد خداوند اعتبار بگیریم. بلکه این خود ما هستیم که باید درخواست آمرزش کنیم از خداوند و بخواهیم که پاک شویم و در این صورت خداوند یا همون سیستم به ما پاسخ میده و پاکمون میکنه. و آیه اش هم در قرآن مطالعه کردم که خداوند میگفت هر کسی که درخواست آمرزش کنه خداوند را آمرزنده خواهد یافت و در قرآن هم بیان شده که افرادی که کافر هستند اگر پیامبر براشون صد بار هم استغفار کنه خداوند انها را نمی آمرزه و فرقی نمیکنه که پیامبر این درخواست رو کرده باشه.
دومین نکته بحث دعا کردن و استغفار کردن هست. اینکه ما وقتی دعای نیک و خیر برای دیگران میکنیم، خداوند به ما خیر و نیکی میده. یعنی بازتاب دعاهای ما به خودمون بر میگرده و این قانون جهان هست. اگر ما برای دیگران سعادت بخواهیم به خودمون بر میگرده. پس همواره باید برای دیگران نیکی و خیر و خوبی بخواهیم و دعایی بکنیم که احساس خوب داخلش هست مثل اینکه خدایا خانواده ام رو در دنیا و اخرت عاقبت به خیر کن. خدایا اساتید و دوستانم رو موفق و پیروز کن و هر روز زندگیشون رو بهتر از دیروزشون کن.
سومین نکته این هست که خداوند یک سیستم هست که به فرکانسهای ما پاسخ میده. در مثال اینکه کسانی که خداوند رو مسخره میکنند خداوند اونها رو مسخره میکنه به این نتیجه رسیدیم که خداوند داره نتیجه اعمال و رفتار و فرکانسهای اون افراد رو به خودشون برمیگردونه نه اینکه میشینه مسخرشون میکنه و این یعنی همون عملکرد سیستمی
چهارمین نکته در مورد بحث ظلم و ستم در قران هست و بحث حق الناس. همیشه به صورت عرف شنیدیم که یک سری افراد هستند که میتونن به ما ظلم کنن و حق ما رو بخورن یا افراد میتونن حق هم دیگه رو بخورن و این یک گناهه، در صورتی که قرآن این نگاه رو نداره و تجربه من هم میگه این موضوع درست و دقیق نیست. قران میگه هر کسی که حق دیگران رو میخوره یا به کسی ستم میکنه داره به خودش ظلم و ستم میکنه و چه بسا ظلم و ستم هایی که به افراد شده و باعث پیشرفتشون شده و چه بسا ظلم و ستم هایی که به افراد شده و باعث بدبختیشون شده چرا؟ چون اونها به خداوند ایمان نداشتن و باور نداشتن و ظلم رو پذیرا بودن و این اتفاق براشون افتاده. مثالی های قرانیشم که فراوان هست که برادران یوسف به یوسف خواستند آسیب برسونن اما یوسف شد عزیز مصر. یا قوم نوح، نوح رو مسخره میکرد و اذیت میکرد اما نوح نجات پیدا کرد و قومش که نافرمان بودن در سیل غرق شدن، یعنی تر و خشک در قانون خدا با هم نمیسوزن و ذره ای به کسی ستم نمیشه. حالا در مورد خودم بخوام رد پا بگذارم این هست که من یک باوری دارم که خانواده ام به من ستم کرده و با گوش کردن به اخبار، صحبت کردن در مورد مسائل ناراحت کننده، با انجام دادن یک سری اعمال مثل به زور قرص در حلق من کردن باعث شدن من آسیب ببینم و من تمرکزم که روی پیشرفت خودم هست برداشته بشه و یک جورایی باور دارم که قربانی شدم و خانواده ام به من ظلم کرده. طبق قران اینجور تفکر کاملا اشتباه هست. اولا خانواده هر کاری که کرده فکر میکرده به من داره کمک میکنه و از روی خیر خواهیش بوده. دوما هیچ کس نمیتونه به من ستم کنه و این افراد نتیجه اعمال و رفتارشون رو میبینن و من هم نتیجه اعمال و رفتار خودم رو میبینم و طبق آیه قرآن که گفته مگر زمین خداوند وسیع نبود که مهاجرت کنید من باید روی خودم کار کنم که شرایط مهاجرتم فراهم بشه و در محیطی ایزوله قرار بگیرم که این مسائل ناراحت کننده درش وجود نداشته باشه. از طرفی من باید فرکانس مناسب ارسال کنم چون این اتفاقات هم به خاطر فرکانس های ارسالی خودم بوده و دیگران مقصر نیستند. و سومن اگر از قصد خانواده من داره به من فشار میاره که فیلم و سریال های چرت و پرت ببینم، اخبار ببینم و پیگیر موارد نامناسب باشم، غذاهای نامناسب بخورم که مطابق با قانون سلامتی نیست یا به زور قرص بخورم با این کارشون دقیقا دارن به خودشون ظلم و ستم میکنن و ذره ای ظلم و ستم به من نمیشه و اتفاقا باعث پیشرفت کوانتومی من میشه. من خودم خیلی دارم به این موضوع فکر میکنم که این قرص هایی که به من دادن باعث شده من از مسیر احساس خوب فاصله بگیرم یا این ترس هایی که در وجود من کاشته اند که باعث شده من از ارتباط با دیگران بترسم، از فایل گوش دادن بترسم، از بیرون رفتن بترسم، از ارتباط با جنس مخالف بترسم، از شاد بودن بترسم، از یک رقصیدن ساده در جمع بترسم و … ولی خداوند جای حق نشسته و بارها در قرآن گفته که هر کس بخواهد به کسی آسیبی وارد کنه داره به خودش این آسیب و ستم رو میکنه و در بازه بزرگ تر که نگاه کنیم حق من خورده نمیشه و من خداوند رو باور دارم و این افراد نمیتونن به من ظلم و ستم بکنند و خداوند شرایطی رو فراهم میکنه که این اتفاقات کاملا از بین بره و راهی رو برای من باز میکنه مثل حضرت یوسف که راه براش باز شد و تبدیل به عزیز مصر شد. این مورد رو سعی کردم با جزئیات خصوصی بنویسم که در آینده خیلی بهم کمک میکنه که در چه فضایی بودم و در آینده در چه فضایی خواهم بود.
پنجمین نکته این هست که ما باید خودمون وقت بگذاریم و بریم در قرآن جستجو و پژوهش کنیم و به درک درست برسیم. نباید چون استاد گفته این مطالب رو بپذیریم. من خودم شخصا بسیار در قرآن تحقیق کردم و البته هنوز کم هست، اما انقدر در موارد مختلف حرف های استاد برام تایید شده و دیدم قران دقیقا همون چیزی رو گفته که استاد بیان کرده مثل بحث ظلم در قران، حجاب در قرآن، ایمان در قرآن، جن در قرآن، حزن در قرآن و … که دیگه باقی صحبت های استاد در مورد قرآن رو پذیرفتم و چون این همه موارد درست بوده میگم بقیه موارد هم درسته. اما اگه باز هم تمام مطالعات قرانی انجام بشه و با تحقیق باشه بهتر میشه و ایمان قوی تر میشه.
عاشقتونم.
سسلام به عزیزان
روز دوم روز شمار تحول زندگی من
اول از همه من تصمیم گرفتم سختترین کار در روز رو اول از همه انجام بدم و اون هم متعهد کردن خودم به استفاده از فایلهای اموزشی استاد هست.
اولین موضوعی که در این فایل نظرم رو جلب کرد بحث سیستمی بودن خداوند هست، اینکه خداوند یک سری قوانین در این جهان طراحی کرده که اون قوانین دارن کار میکنن و نتایج رو ایجاد میکنند حالا کل کار ما این هست که اون قوانین رو درک کنیم و مطابق اونها عمل کنیم و اگر این کار رو نکنیم نتیجهای نمیگیریم و خداوند هم دلش به حال ما نمیسوزه که خب نتیجه نگرفتی آخه میام قوانین رو تغییر میدم که نتیجه بگیری نه اگر تو خودت رو مطابق قانون نکنی نتیجهای در کار نیست و این برای همهی انسانها هم به همین شکل بوده و هر کسی نتیجهای گرفته اومده بر اساس قوانین عمل کرده، و تو هم اگر میخوای نتیجه بگیری باید همین کار رو بکنی.. پیامبر هم باشی باید مطابق این قوانین عمل بکنی اگر نکنی نتیجه نمیگیری و قوانین برای همه یکسان هست، این اولا عدالت خداست که قوانین رو برای همه یکسان در نظر گرفته و دوم هم اینکه ما باید مطابق قوانین عمل کنیم و این سیستم این خداوند بر اساس این قوانین نتایج رو به ما میده اگر هر طور دلمون بخواد کار بکنیم خداوند گفته نتیجه نمیگیری چون قوانین ثابت در کار هست. پس کل کار من این هست که قوانین رو درک کنم و مطابق اون عمل کنم و الا نتیجه بی نتیجه.
نکته دیگه در مورد بحث دعا کردن بود، من وقتی برای افراد دعا میکنم و با عشق این کار رو انجام میدم به احساس خوبی میرسم و همین احساس خوبه کلی برام نتیجه هست ولی اینجا با صحبتهای استاد یکم دچار تضاد شدم، من میدونم که خیلی از افرادی که براشون دعا میکنم نه همشون، مثل بعضی از اطرافیانی که به هر حال به شکلی رابطه باهاشون دارم، اونها در مسیر درست نیستند، یعنی کلا با قوانین آشنایی ندارن ولی من براشون دعا میکنم و آرزوی هدایت میکنم براشون آرزوی نتایج خوب میکنم براشون و به احساس بهتری میرسم و اتفاقا در روابطم هم تاثیر مثبتی داره و نگاهم مهربانانهتر میشه، ولی اینجا استاد به نقل از قرآن گفت که تو وقتی میدونی یک کسی در مسیر اشتباه هست نباید براشون دعا بکنی و تاثیری هم نداره، خب من اینو میدونم که ممکنه تاثیری نداشته باشه.. ولی من دعا نمیکنم که حتما افراد تاثیری بگیرن.. دوست دارم تاثیر بگیرن ولی چون دعا کردنه به من احساس خوبی میده انجامش میدم با این حال بازم نباید دعا کنم با اینکه احساس خوبی به من میده؟ اگر من دعا نکنم یک جورایی قسمتی از آرامشم رو از دست میدم چون یکی از روشهای کنترل ذهنم همین دعا کردن هست. اینکه در شخصیتم برای دیگران خیر و خوبی بخوام حالا میخواد تاثیربگذاره میخواد نگذاره ولی من خیر و خوبی بخوام و من کار خودم رو انجام بدم. لطفا به من پاسخ بدید در این مورد.
نکته دیگه این بود که ابراهیم وقتی فهمید که پدرش در مسیر نادرستی هست از اون بیزاری جست و حتی نخواست هم که اون رو درست کنه فقط دور شد .. برام این درس رو داشت که حتی لحظهای سعی نکنم کسی رو تغییر بدم و وقتی میبینم در مسیر نادرستی هستند از اونها دور بشم.
نکته دیگه این هست که ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم، اگر بخواهیم به کسی ظلم کنیم و حق کسی رو بخوریم یا گناهی رو کردن کسی بندازیم یا به هر صورت گناهی انجام بدیم خودمون نتیجهاش رو میبینیم و اصلا نمیتونیم به اون فرد ضربه بزنیم و حتی اگر هم اون فرد ضربهای بهش وارد بشه بر اساس اشتباه ما به دلیل ضعف ایمان خودش بوده و اگر در مدار درستی میبود این اتفاق به نفعش رقم میخورد. بنابراین من نمیتونم به کسی ضربه بزنم.
نکته دیگه این هست که این دنیا وجود داره اما آخرتی هم حتما وجود داره و ما بعد از مرگ در این دنیا از بین نمیریم بلکه به سرای آخرت میرویم و اگر بخواهیم بازه بزرگ تر رو نگاه بکنیم ما بی انتها هستیم و هیچ موقع نابود نمیشیم و در ضمن اگر کسی به ظاهر حقش در این دنیا خورده بشه جهان آخرتی هم در کار هست و قضیه تموم نمیشه و در کل کسی حقش خورده نمیشه چون خداوند فرمانروای کیهان هست
موضوع بعدی بحث ترس و ایمان بود که وقتی ما از کسی میترسیم، یعنی قدرت رو دادیم به اون فرد و این ترسه بلا سر ما میاره، ما باید ایمان داشته باشیم و از چیزی نترسیم تا رستگار بشیم و قدرت رو به خداوند بدیم
موضوع بعدی این بود که اگر در جایی هستیم و شرایط نامناسب هست و به ظاهر داره به ما ستم میشه، خدا میگه چرا ظلم رو قبول کردی و مهاجرت نکردی؟ چون بی ایمان بودی مهاجرت نکردی و چون بی ایمان بودی حرکت نکردی و باور نداشتی که خداوند فرمانروای کیهان هست و کمکت میکنه. اینطوری تو زندگی عمل کردن کار آسونی نیست.
موضوع بعدی این بود که جهان داره بر اساس قوانین خداوند رهبری میشه و اینکه پیامبر برای ما استغفار کنه یا نکنه فرقی نمیکنه.. اینکه خیلیها میگن توسل میکنیم به فلان امام و پیامبر و .. هیچ کار خاصی نمیکنه و ما باید خودمون رو با قوانین خداوند هماهنگ کنیم اون وقته که نتایج تغییر میکنه.
موضوع بعدی این هست که جایی که مظلوم وجود داشته باشه ظالم بوجود میاد و اگر ما مظلوم نباشیم بنابراین ظالمی هم در کار نخواهد بود و خداوند درها رو باز میکنه
موضوع بعدی این هست که بریم تو قرآن و تحقیق انجام بدیم و ببینیم قران چیه گفته نه اینکه یک حرفی رو از یک نفر بشنویم و قبول کنیم. بریم با تحقیق و بررسی به نتیجه برسیم و اینکه باور داشته باشیم قرآن به وضوح همه چیز رو بیان کرده و لازم نیست از کسی تفسیر بشنویم. وقتی خود قرآن میگه من واضح هستم چرا ما پیچیدهاش میکنیم؟
عاشقتونم.
سلام حدیث عزیزم، سپاسگزارم بابت اینکه پاسخ دادی.
خودمم نظرم همین هست، دعا کردن به خودم کمک میکنه و باعث میشه به به احساس بهتر برسم و هم اینکه دعا کردن نتیجه ی مثبت و هدایت و آگاهی بیشتر به خودم میرسونه چون دعا به خودم برمیگرده. یعنی دعای هر مسی به خودش برمیگرده.
چیزی که باعث تعجبم شده این جمله هست در مورد ابراهیم که دیگه دعا نکرد برای پدرش وقتی فهمید هنوز بت پرستی میکنه، یعنی فقط برای کسایی که در مسیر درست هستن باید دعا کنیم؟! البته شاید با خوندن کل قرآن این تضاد حل بشه در مورد دعا کردن من هنوز این مورد رو ریشه ای مطالعه نکردم نتیجه اش رو خواهم گفت. با این حال چون به من احساس خوبی میده انجامش میدم و دعا میکنم.
ممنونم راضیه عزیزم بابت پاسخی که دادی، من همین کار رو انجام میدم چون بهم احساس خوبی میده. نظرت در مورد ابراهیم چیه که وقتی فهمید پدرش بت پرسته دیگه دعا نکرد؟ یعنی وقتی کسی در مسیر درست هست فقط باید براش دعا کنیم؟ سپاس از حضورت.
سلام پاکیزه عزیزم
چه اسم قشنگی داری.
ممنونم که دیدگاهت رو با من به اشتراک گذاشتی.
چیزی که در مورد کانون توجه گفتی نکته خیلی کلیدی هست و خوشحالم که این موضوع رو درک کردی.
خیلی اوقات ما فکر میکنیم کانون توجهمون روی خواستههاست درصورتی که روی ناخواستههاست و چیزهایی که نمیخواهیمشون.
مثل تمرکز کردن بر مریضی بیشتر که گفتی. در صورتی که دعا کردن این هست که ما به صورت دلی خیر نیت خیر برای افراد داشته باشیم، یعنی تمرکز روی اون چیز خیر هست نه اینکه روی نقاط منفی تمرکز کنیم.
منم برای شما بهترین ها رو میخوام امیدوارم هر روز زندگیت زیباتر از دیروز بشه.
سلام راضیه جان
نظر من این هست که برای افراد چه در مسیر درست هستند چه نادرست باید دعا کنیم. نه صرفا به خاطر اونها بلکه به خاطر خودمون. من از تجربه زندگیم میگم، من وقتی میبینم یکی تو مسیر درست یا حتی نادرست هست نباید کاری جهت تغییرش انجام بدم بلکه باید تمرکزم رو بگذارم روی خودم که پیشرفت کنم چون ما اصولا قادر به تغییرات هیچکس جز خودمون نیستیم. در مرحله دیگه برای اینکه از نظر ذهنی خودم رو در مدار درست قرار بدم باید برای اون فرد دعا کنم که خداوند به مسیر درست هدایتش کنه. این باعث میشه که خودم به احساس بهتری برسم و به مسیر درست هدایت بشم چون دعای من به خودم برمیگرده. ولی قرار هم نیست خودخواهانه دعا کنم بگم چون میخوام به خودم برگرده دعا میکنم.. نه واقعا برای اون فرد خیر میخواهیم ولی میدونیم که دعای ما طبق قانون به خودمون برمیگرده و در ضمن ما توانایی تغییر دیگران رو نداریم. دقیقا درست گفتی اینکه بخواهیم با دعا کردن سرنوشت کسی رو عوض کنیم صد در صد غلطه چون ما هیچگونه توانایی در تغییر زندگی هر فردی جز خودمون نداریم. ولی اینکه برای دیگران خیر و نیکی و عشق بخواهیم باید باشه. به نظرم دلیل اینکه ابراهیم برای پدرش دعا نکرد همین موضوعی هست که خودت گفتی. سپاسگزارم بابت حضورت راضیه عزیز.
سلام دوست عزیزم
در مورد قطع درختان و کشتن حیوانات فایل هفت آرامش در پرتو آگاهی رو گوش بدید. اگر بدون دلیل درستی باشه کارما داره. مثلا من در گذشته یک عادت نادرستی داشتم که مینشستم روی زمین چمن شروع میکردم به کندن چمنها. نمیدونم چرا ولی این عادت بود. وقتی آرامش در پرتو آگاهی رو گوش دادم گفتم تو داری بدون دلیل آسیب میرسونی به این چمنها و دیگه این کار رو انجام ندادم برعکس نوازش میکنم چمنها رو. ولی مثلا یک درختی جلوی راحتی شما رو گرفته و داره آسیب میرسونه، اینجا دیگه بهترین کار این هست که جا به جاش کنی که مجبور به قطع یک سری از ریشهها هستی ولی درخت خودش رو بازسازی میکنه. یا مثلا یک مگسی هست که میاد هی به تو آسیب میرسونه دیگه اینجا به این دلیل که داره آسیب میرسونه باید کشته بشه ولی اگر مگسی هست که کاری با تو نداره چرا بکشیش؟ نباید بدون دلیل آسیب برسونی. یا مثلا خیلیها میخوان کاغذ بسازن به راحتی میرن و درخت رو قطع میکنن و کاغذ میسازن. چرا؟ چون اینها نعمتهایی هست که خداوند قرار داده تا ازشون استفاده کنیم. اما همینم نباید بیش از حد بشه. در مورد حیوانات هم همینطور هست. خداوند خودش اجازه داده که از این نعمات استفاده کنیم و برای ما خلقشون کرده. آیه 4 سوره مائده رو مطالعه کن که شکار حلال هست.
در مورد استفاده از ظروف یکبار مصرف هم باید ببینی ارزش کدوم یک از موارد زیر برات مهمه: آراستگی یا راحتی.
من خودم فعلا برام آراستگی مهم تر هست و حس ارزشمندی بیشتری بهم میده و از ظروف شکیل استفاده میکنم برای خودم. اگر روزی احساس کنم راحتی برام مهمتر هست به راحتی از ظروف یکبار مصرف استفاده میکنم. برامم فرقی نمیکنه مهمون باشه یا خودم باشه. بیشتر بحث عزت نفس هست که بتونی اونچه که فکر میکنی درسته رو زندگی کنی که نیاز به عزت نفس داره.
امیدوارم بهت کمک کرده باشه.
سلام دوست عزیزم
اینکه قانون هست ما نمیتونیم به کسی ظلم کنیم یا کمک کنیم به این معنا نیست که نباید به دیگران کمک کنیم و کمک کردن کار بدی هست. اتفاقا یکی از راه های ایجاد احساس خود ارزشی این هست که ما بی دلیل به افراد کمک کنیم و بارها تجربه کردیم که وقتی بی دلیل و از سر عشق کمک کردیم چقدر حس خوبی پیدا کردیم، ولی اینو باید در نظر داشته باشیم که کمک کردن ما به دیگران نتیجه اش در زندگی اون فرد بر میگرده به باورهای اون فرد. چه بسا شما یک ماشینی برای یک عزیزی بخری و اون فرد با اون ماشین تصادف کنه و بمیره و چه بسا این کمک رو انجام بدی اما اون فرد بسیار موفق تر بشه و یک ماشین مدل بالاتر خریداری کنه. نتیجه ی کمک ما به افراد بر میگرده به باورهای اون شخص، به همین دلیله که استاد میگه ما با کمکمون به افراد نمیتونیم بهشون کمک کنیم. به همین دلیله که ما قادر به کمک کردن به دیگران نیستیم چون کمک ما در اصل به خود ما کمک میکنه ولی نتیجه این کمک در زندگی اون فرد بستگی داره به باورهای خود اون شخص. عاشقتم.
سلام فاطمه عزیز. کامنتت سرشار از آگاهی بود. مخصوصا این قسمتی که گفتی شما به دلیل اینکه میترسین خودتون رو در شرایطی قرار میدین که ظلم بهتون وارد بشه، شما به دلیل بی ایمانی، نگرانی، افسردگی و … تون باعث میشید که بهتون ظلم بشه خیلی تاثیر گذار بود و باعث شد در ذهنم این موضوع محکم تر بشه که باید توکلم رو قوی تر کنم. باید ایمانم رو قوی تر کنم، باید احساس خوبم رو جدی تر بگیرم و به این شکل در مدار خوبی ها قرار بگیرم. آفرین به شما بابت این درک. در پناه خداوند مهربان هر روز بهتر از دیروز باشی.
سلام به سارای عزیز. آفرین به شما که نشانههای هرچند به ظاهر کوچک رو جدی گرفتی و نوشتیشون. نتیجه قرار گرفتن در مسیر درست همین نشانههای کوچک هست و برای همه از این جنس اتفاقات می افته. وقتی جدیشون میگیری و تحسینشون میکنی و مینویسیشون در ادامه مسیر اتفاقات بزرگ تر می افته. در مورد خود من هم نشانه دریافت کردم که اون بحث ها و ناراحتی هایی که در خانه بود از طرف دیگران و من به خاطرش آزرده خاطر بودن که چرا محیط زندگی این اتفاقات رو داره بعد از کار کردن همین دو روز روی خودم از من فاصله گرفته و به وضوح میبینم که وقتی قرار بحثی شکل بگیره من ناخودآگاه در فضایی هستم که اینها رو نمیشنوم و نمیبینم و این یعنی قانون داره جواب میده و فرکانس من داره تغییر میکنه و جهان داره من رو جدا میکنه از بدنه جامعه. سپاسگزارم بابت حضورت و کامنت الهام بخشت.