«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 109

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2900 روز

    مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ

    هر کس کار نیکی کند به نفع خود و هر که بد کند بر ضرر خویش کرده است و خدا هیچ بر بندگان ستم نخواهد کرد.

    قُلْ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا.

    و باز بگو: من مالک و قادر بر خیر و شرّ شما نیستم.

    قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا

    باز بگو که (اگر خدا بر من قهر و غضب کند) ابدا کسی مرا از (قهر) خدا در پناه نتواند گرفت و به غیر او هیچ گریز گاهی هرگز نخواهم یافت.

    أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَهً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلَا یُنْقِذُونِ

    آیا من به جای آن خدای آفریننده یکتا خدایانی را معبود خود گیرم که اگر آن خدای رحمن بخواهد به من رنج و زیانی رسد هیچ شفاعت آن خدایان از من دفع زیان نکرده و نجاتم نتوانند داد؟

    مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ

    هر کس کار نیک کند به نفع خود و هر که بد کند به زیان خویش کرده است، آن گاه (برای پاداش نیک و بد) به سوی خدای خود بازگردانیده می‌شوید.

    إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ ۖ وَإِنْ تَکُ حَسَنَهً یُضَاعِفْهَا وَیُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا

    خداوند به مقدار ذرّه‌ای به کسی ستم نکند، و اگر عمل نیکی باشد زیاد گرداند و (به نیکان) جانب خود مزدی بزرگ عطا کند.

    وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ

    و آنچه از رنج و مصائب به شما می‌رسد همه از دست (اعمال زشت) خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو می‌کند.

    قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ

    بگو: ای مردم به حقیقت (کتاب و رسول) حق از جانب خدایتان برای شما آمد، پس هر کس هدایت یافت نفعش بر خود اوست و هر کس به راه گمراهی شتافت زیانش بر خود اوست و من نگهبان شما (از مؤاخذه خدا) نیستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ساناز جون گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    به نام خدای بخشنده هدایتگر

    باسلام خدمت استاد گرامی وخانم شایسته عزیز و تمامی دوستان همفرکانسی ام

    روز دوم

    بسیار خوشحالم که عضوی از این سفرنامه هستم و هر روز این آگاهی های ناب را به لطف الله یکتا دریافت میکنم من در روز دوم نکاتی را دریافت کردم اینکه اگر ما دعایی در حق کسی کنیم یا آرزوی سلامتی وخوشبختی وثروت برای دیگران داشته باشیم به خودمان برمی گردد وخودمان سلامت خوشبخت وثروتمند می‌شویم من هر زمان همسرانی را می‌بینم که رابطه عاشقانه وزیبایی باهم دارند آنها راتحسین میکنم وآرزوی خوشبختی بیشتر برایشان دارم و خدا را شکر میکنم که این افراد را دیده ام و با دیدن طرز برخورد ورفتارشان با یکدیگر هم درسهای زیادی میگیرم و هم حس و حالم عالی می‌شود و به این نتیجه میرسم که بی نهایت رابطه عالی در جهان وجود دارد یا وقتی فردی را می‌بینم که با وجود سن وسال بالا کاملا سلامت وپرانرژی هست او راتحسین میکنم و آرزوی سلامتی بیشتر برایش دارم وقتی خانه یا ماشین زیبایی می‌بینم آن ها و صاحبانشان را تحسین میکنم و آرزو میکنم که صاحبانشان با دل خوش از آنها استفاده کنند و به این ترتیب تمام خوبی های دنیا مثل سلامتی ثروت خوشبختی آرامش رابطه عالی و….. به خودم برمی‌گردد.

    من فهمیدم که خدا یک سیستم است وسیستمی عمل می‌کند این جهان مانند آینه است وهرآنچه درآن می‌بینیم کاملا بستگی به فرکانس‌های ارسالی ما دارد اگر جهانمان زیباست وپراز موارد دلخواه ماست یعنی فرکانسهایمان هماهنگ با قوانین جهان است واگر جهانمان را نازیبا و پر از ناخواسته ها می‌بینیم این یعنی فرکانس‌های ما هماهنگ با جهان نیست این یعنی عدالت خدا یعنی در این جهان به هیچ کس ظلم نمی‌شود مگر توسط خودش .

    هیچ کس نمی‌تواند کوچکترین تاثیری در زندگی ما داشته باشد وما را خوشبخت یا بدبخت کند مگر اینکه ما به او قدرت دهیم یا از او بترسیم من در زندگی ام بارها وبارها قدرت را به دیگران داده ام (به همسرم به مدیرم به مردم به شرایط اقتصادی و….) از آنها وتاثیری که در زندگی ام می‌گذارند شاکی بوده ام ولی از زمانی که با استادعباسمنش عزیز و این سایت بهشتی آشنا شده ام این باور را در خود ساخته ام که قدرت تنها دردست خداست .رب من تنها قدرت و فرمانروای جهان است آرامش عجیبی در وجودم احساس میکنم دیگر از چیزی اتفاقی یا کسی یا از آینده ترسی ندارم چون میدانم خدای من قدرت مطلق است و در همه حال هوای من را دارد و از من حمایت می‌کند بارها شده است که برای انجام کاری باید به اداره یا سازمانی مراجعه میکردم یا کارهای دیگر که همه می‌گفتند امکان ندارد این کار انجام شود یا کار تو خیلی طول می‌کشد چندین روز یا هفته باید رفت وآمد کنی تا شاید انجام شود ولی من در دلم خنده ام گرفته و گفته ام برای من هیچ کس قدرتی ندارد به جز خدای من و وقتی مراجعه کرده ام به راحتی و آسان‌ترین شکل ممکن کارم انجام شده است و فقط میتوانم بگویم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    با آرزوی سلامتی شادی آرامش خوشبختی و سعادت در دنیا وآخرت برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حیدر علی جعفری گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    خداروشکر روز دوم سفرنامه روز خیلی خوبی بود

    امروز با گوش دادن ب فایل و مطالعه مطالب استاد و خانم شایسته وهمچنین کامنت های دوستانم احساس خوبی ب من دست داد.

    راستش عزیزان اتفاق ناخوبی برام افتاده خیلی از لحاظ مالی در فشارم بعضی وقتا واقعا نمیتونم ب احساس خوب برسم و همیشه درحال کلنجار رفتنم با خودم با خدا با همه طوری ک نمیتونم نعماتم رو بشمارم

    و تصمیم گرفتم بیام تو سفرنامه

    تا جایی که میتونم روزارو ادامه بدم

    چون درک میکنم که این اتفاق ک منو اینقدر تحت کنترل نجواهای شیطان قرار داده واقعا ب عدالت

    خدا ضربه ای نزده

    یعنی میفهمم ک خودم ساختمش

    بخاطر همین درموردش هیجا هیچی نگفتم

    ک البته کار یکم سخت تر شد ب نظرم ولی برای تکرار نشدنش ارزششو داره

    گفتم حالا که من میتونم اینطوری خودمو تحت فشار مالی بزارم پس حتما توانایی رسیدن ب آزادی مالی هم در وجودم نهادینه شده

    پس با دوستانم در سفر نامه همراه میشم برای ایده گرفتن و باور ساختن

    خدایا من دارم میام ک مث خودت بی نیاز بشم

    و واقعا خدا خیلی دوستت دارم

    من ب تو اعتماد دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهیار کرمانی گفته:
    مدت عضویت: 764 روز

    سلام به همه بچه‌ها و تشکر از عباس‌منش و شایسته عزیز که این فایل‌های فوق العاده را آماده و در روزشمار تحول زندگی مرتب کردند. اون اوایل که تازه با وب‌سایت و این برنامه‌ها آشنا شده بودم، افراد زیادی را مقصر شرایط زندگی خودم می‌دونستم و باور داشتم که از یک حدی به بعد، به خاطر این افراد، نمی‌تونم پیشرفت کنم و توی اون مرحله قراره تا آخر عمرم درجا بزنم. بعد از دیدن چندین فایل از وب سایت عباس‌منش به صورت رندوم، مطمئن شدم که افراد نمی‌تونند توی موفقیت و یا شکست من نقش داشته باشند و حتما یک عامل بزرگ‌تری باید وجود داشته باشه! من این را از تهه قلبم می‌دونستم و با دیدن اون فایل‌ها، یک تلنگر دوباره بهم خورد که به این موضوع به صورت شفاف‌تری نگاه کنم.

    وقتی بیشتر روی خودم کار کردم، خودم را بهتر شناختم و قدم‌های تکاملی خودم را استارت زدم، فهمیدم که مشکل من درسته که با آدم مشخصی نبوده! درسته از کسی کینه‌ای نداشتم یا نگاهم این نبوده که اون شخص باعث این موضوع بد شده! اما من به شدت، شرایطی که توی اون بودم را مقصر مانع‌هایی می‌دونستم که نتونسته بودم ازشون عبور کنم. من انقدر روی آدم‌ها تمرکز کرده بودم! که به خودم می‌گفتم: خوب من با هیچ آدمی مشکل ندارم، افراد را انقدر در نظر خودم بزرگ نکردم که شرایط خوب یا بدم را بهشون نسبت بدم و اون‌ها قدرتی ندارند که تغییری توی زندگی من ( چه خوب و چه بد ) داشته باشند! و آخر این من هستم که تصمیم می‌گیرم باید چیکار کنم. به همین خاطر از خودم مطمئن بودم که به چیزی بیرون از خودم، قدرت نمیدم! و این اطمینان کاذب، باعث شده بود تا تمرکزم از روی این مسائل برداشته بشه. اما از طرفی هم همیشه به دنبال ریشه باورهایی بودم که باعث میشد عوامل بیرون از من، روی من، به نحوی تاثیرگذار باشند. بعد از مدتی متوجه شدم که من به شرایط و موقعیت‌هایی که برام پیش میاد، قدرت دادم و هر زمان اون موضوع خاص توی زندگیم تکرار میشه، من یک واکنش یکسان، برگرفته از ترس، ناامیدی و استرس بهشون نشون میدم.

    به عنوان مثال یکی از ترمزهایی که همین الان هم دارم، اینه که من دوست دارم از حرفه علاقه‌مندی خودم، که حرفه کاریم هم هست، درامد کسب کنم. اما این ایده را همیشه داشتم که در حرفه من، باید حتما دانش خیلی زیادی داشته باشی، توی اون به مهارت برسی و بعد از رشد و دیده شدنت، می‌تونی از اون درآمد کسب کنی. اگه من توی حوضه‌هایی مثل بازاریابی، رمز ارزها و شغل‌های دولتی میرفتم، صد در صد می‌تونستم اون درآمد و شرایط دلخواهم را داشته باشم! اما چون علاقه‌مندی من این هست! و باید اول به یک سطحی برسم! به همین خاطر الان نمی‌تونم از چیزی که دوستش دارم درآمد داشته باشم. یا مثلا اگه من از سن 10 سالگی انگلیسی کار می‌کردم ( نسبت به سن 20 سالگی ) الان مقام و درآمد خیلی بهتری داشتم.

    زمانی که به این شرایط نگاه کردم، همیشه توی موقعیت‌هایی که سعی می‌کنم تلاش کنم، رشد داشته باشم، و حرکت کنم، دلایل موفق نشدنم را به این مسائل نسبت میدادم که اگه من الان توی بازارهای مالی بودم، درآمده و اون شرایطه را داشتم، اما الان چون نیستم! این وضعیت پیشرفت نکردنه طبیعیه و باید پوستم کنده بشه تا بتونم رشد کنم. این نگاه، این باور مقصر دونستن شرایط! مثل این‌که اگه زودتر شروع کرده بودم، اگه اون کارو نمی‌کردم و اگه‌های دیگه، باعث میشد همیشه خودم را مقصر بدونم برای رشد نکردن. از نظر من اکثر اون شرایط کاملا طبیعی بودند. واضح بود که اگه من از سن کودکی وارد این کار میشدم الان اوضاع بهتری داشتم. اگه اون کار را طور دیگه ای انجام می‌دادم، الان وضعیتم تغییر کرده بوده. اما امروز با دیدن این فایل، درک کردم که من، با این باور، دارم به خودم ظلم می‌کنم. من قبول کردم که خودم، خالق زندگی خودم هستم، بنابرین هیچ شخص یا موضوع خاصی، نمی‌تونسته اون شرایط را برای من به وجود بیاره، به جز باورهایی که نسبت به اون مسئله، تا الان داشتم.

    من نگاهم این بوده که نمی‌تونم از چیزی که عاشقش هستم، درآمد داشته باشم و اول باید به یک سطح عالی برسم. به همین خاطر شرایط همیشه جوری رقم می‌خورده که من مجبور بودم با کارهای جانبی دیگه، در حد برطرف کردن نیازهای مالیم، کار کنم. با این دیدگاه، همیشه شرایط عالی را یک جای دیگه متصور میشدم، احساس گناه بهم دست می‌داد و درنهایت وضعیت ایده‌آل من، همیشه توی یک موقعیت دیگه‌ای بوده و به این صورت به خودم ظلم می‌کردم و نسبت به مسیر علاقه‌مندیم بی میل‌تر میشدم.

    ایده من این بود که اون شرایط داره به من ظلم می‌کنه و اون دختر خاله‌ای که توی بازارهای مالی موفق شده، فقط به این خاطر هست که توی حرفه اون بعد از 6 ماه می‌تونی به درآمد برسی ولی توی حرفه من باید 5 سال کار کنی. اما بعد از درک این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم، فهمیدم که من دارم به خودم ظلم می‌کنم، خودم را همیشه توی احساس گناه نگه داشتم، موفقیت را همیشه دورتر از خودم دیدم و باور داشتم باید خیلی سخت کار کنم تا به اهدافم برسم. من فهمیدم که، در هر موقعیتی، هر شرایطی که داشتم، به خاطر باورهای خودم بوده که اون فضا برام شکل گرفته. بنابرین تصمیم گرفتم به صورت دقیق‌تر، به شرایطی که توی اون هستم ( چه خوب و چه بد ) نگاه کنم. چه باورهایی داشتم که نتیجه اون باعث شده این شرایط برام پیش بیاد؟ در نتیجه می‌تونم با تقویت یا تغییر اون باور، شرایط بیرونی خودم را بهتر کنم.

    در آخر هم، تمرین من برای این فایل، این شده که اگه توی یک شرایط نادلخواه بودم، به جای طبیعی دونستن اون چیز، نگاه کنم به باورهایی که درباره اون چیز داشتم. حتی ساده‌ترین چیزها مثل یک جروبحث یا افکاری که آخر شب به سراغم میاد. و با کار کردن روی اون دیدگاه ها، می‌تونم اون شرایط رو تغییر بدم.

    * راستی، من خیلی وقت بود که می‌خواستم معانی قرآن را مطالعه کردم. حتی یک بار هم استارت این کار را زده بودم، تا یک جایی پیش رفتم و بعد از اون، به خاطر باورهای گذشتم، این مسیر را ادامه ندادم. اما این فایل یک تلنگر دیگه‌ای که بهم زد این بود که اگه برات مهمه شخصا برو دنبالش و خوب منتظر این نباش که یک نفر دیگه بیاد و برات همه چیز را توضیح بده! به همین خاطر مطالعه بی طرف معانی قرآن را هم گذاشتم توی برنامم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فاطمه مهاجر گفته:
      مدت عضویت: 2900 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      درود بر شما دوست ارزشمندم

      این موضوعی که مطرح کردید دقیقا مسئله ایی هست که من هم باهاش درگیرم!!!

      این حقه ی شیطانه که همیشه میگه دیگه خیلی دیر شده، فرصت ها تموم شد، هیچ وقت نمی تونی به بقیه برسی چون اونا از تو خیلی بهترن!!(بت کردن دیگران)

      با اینکه الان خیلی خوبم ولی احساس میکنم خیلی عقب افتادم از بقیه و دیگه نمیتونم موثر یا حتی موفق باشم.

      این کامنت شما برای من یک نشانه بود که دست از قربانی کردن خودم در مورد شرایط. و زمان و سن بردارم و فقط تمرکزم رو بذارم روی خواسته ام.

      در پناه قدرت مطلق جهان باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2900 روز

    به نام حیِ حاضر

    سلام به استاد مومن و خانم شایسته عزیز

    شما مصداق کامل والسابقون السابقون هستید.

    استاد عزیزم چیزی که می‌نویسم از دو روز پیش شروع شد.

    اتفاقی که افتاد خوشایند نبود و من پر از کینه و نفرت و خشم بودم نسبت به همه اون آدم ها. اولش فکر میکرد که خب چیزی نیست من میتونم کنار بیام با این موضوع ولی بعد از دو هفته که از خداوند هدایت خواستم که بهم بگه چکار کنم چنان فشار و پیچیدگی در قلبم احساس کردم که فهمیدم من کینه به دل گرفتم من انبار نفرت و خشم شدم.

    داستان از اینجا شروع میشه:

    بعد طبق معمول همیشه رفتم سراغ بخشش ، رفتم سراغ یادآوری قانون که اگر نبخشم و کینه به دل بگیرم اونها موفق میشن و من شکست میخورم. و تمام آنچه رو که قبلاً روش کار میکردم رو کار کردم. و دیدم این احساس هنوز توی قلبم هست!!!!!

    روی هر باور دیگه ایی هم کار میکردم جواب نمی‌داد.

    تا اینکه هدایت شدم به عقل کل و به کامنت یکی از بچه ها که مضمونش این بود:

    اصلا بخششی لازم نیست. یعنی اگر که من فکر کنم دیگری فلان بلا رو سر من آورده ولی من میبخشمش این یعنی دیگری اینقدر قدرت داشته که در زندگی من تاثیر بذاره ( چه مثبت / چه منفی) این یعنی نقض تمام قوانین جهان. اگر بلایی سرم اومده فقط و فقط مقصر اصلی خودمم چون من فرکانسش رو فرستادم.

    و بااین کامنت که از دوست عزیزم جناب محمدرضا مرادی بود به این نتیجه رسیدم که :

    من تمام عمرم راه رو اشتباه رفتم . تمام عمرم انگشت اتهام به سمت دیگران داشتم و خودم رو قربانی میکردم بدون اینکه اصلا بدونم !!! یعنی من بارها و بارها جلسه دوم عزت نفس رو گوش دادم و فکر میکردم که فهمیدمش ولی امروز متوجه شدم اینقدر این باور ظریف و نادیدنی هست که تا همین الانش من خودمو قربانی میدونستم ولی شیطان اعمالم و طرز تفکر رو در نظرم آراسته جلو میداد !!!

    من فهمیدم هر بلایی که سرم اومد، هر اتفاق ناخوشایند ، هر بدبختی ، هر بار که به اهدافم نرسیدم ، هر رفتاری که با من شده و …… ساخته ی خودم و پاسخ جهان به فرکانس های خودمه و دیگران در زندگی من بی تقصیرن و به تاثیرن.

    آرام شدم . من این مزرعه رو به نابودی کشوندم خودم هم میتونم درستش کنم . دنیای من که مزرعه آخرت منه به دست خودم نابود شد ولی خودم میتونم بسازمش.

    اولین کارم هم کنترل ذهن و کار کردن روی باورهای دوره عزت نفس هست. استاد من دو سه ساله که دارم روی این دوره کار میکنم با انجام تمرینات ولی هربار یک گوشه دیگه از خودم رو کشف میکنم و هر بار بیشتر به قانون ایمان میارم.

    اینها بخشی از یادداشت های منه:

    احساس گناه باعث میشه بخوام از خودم بکنم بدم یه دیگران ، باعث میشه دیگران رو در الویت قرار بدم و خودم رو نادیده بگیرم ، باعث میشه هی بخوام دیگران رو راضی کنم، تایید طلب باشم ، بخوام دیگران از دستم راضی باشن!!!

    احساس گناه میگه من در زندگی دیگران موثر هستم پس من میتونم بهشون ضربه بزنم یا بهشون خیر برسونم . در یک کلام قدرت بدبخت کردم یا خوشبخت کردن دیگران رو دارم و حالا من با این قدرت اومدم کاری کردم که دیگری بدبخت شده ( قربانی من / اشتباهات من شده) حالا من باید براش “جبران” کنم و من ” مدیون” فلانی هستم !!!!!! پس شروع میکنم به تایید طلبی و راضی کردن دیگران ! از خودم از خوشبختی و راحتی خودم میزنم برای دیگران و اینجا سرآغاز فلاکت و بدبختی هاست!

    احساس قربانی شدن دقیقا عکس این قضیه اس. طرف دیگه ی ماجراست. دیگران در زندگی من تاثیر گذارن و خوشبختی و بدبختی من به دست دیگری یا دیگران هست پس اون باید کاری کنه ، اون باید رضایت بده تا اتفاق خوبی برام بیوفته ، یا اتفاق بدی برام نیوفته! چون دیگری در زندگی من تاثیرگذار هست ( تصمیماتش ، اشتباهاتش ، رفتارش ، اعمالش و ….)

    هر دوی اینها شرک هست .

    به قول خانم شایسته تا وقتی این دوتا باور خانمانسوز و سمی در برنامه ذهنی من داره اجرا میشه من هرگز به سمت خوشبختی ها و نعمت ها و در یک کلام خواسته هام راهی ندارم . و این حقیقت محضه

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم که منو هدایت کردی به این آگاهی ها.

    هر آنچه که در زندگی من بر سرم اومد چه خوب. و چه بد ساخته ی فرکانس های خودمه، پاسخ جهان به فرکانس های منه. چون جهان بیرون من آینه جهان درون من هست.

    همین تمایل به قربانی شدن باعث میشه آدم کینه به دل بگیره ، متنفر بشه از دیگران یا حسرت بخوره و افسرده بشه. همه ی اینها به قول قرآن کاره شیطانه که روابط بین انسانها رو تیره و تار میکنه.

    اگر بدونیم که احساس گناه و تمایل به قربانی شدن چه بلاهایی سرمون میاره آب دستمونه میداریم زمین میریم سراغش تا درستش کنیم.

    به قول خانم شایسته این باورها خانمانسوز و ویرانگر هستن .

    و البته مطالعه آیات ظلم در قرآن و کنار هم گذاشتن این آیات خیلی به من کمک کرد تا بفهمم منم که دارم راه رو اشتباه میرم دیگری مقصر نیست.

    رب بی نهایت من، منو به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که بر آنان غضب کردی و نه گمراهان.

    سپاسگزار خداوندی هستم که منو هدایت کرد.

    سپاسگزارم استاد و خانم شایسته عزیز

    سپاسگزار دوستانم هستم که کامنت هاشون فوق العاده اس.

    در پناه قدرت مطلق جهان باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فرشاد نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1123 روز

    سلام

    43مین روز سفرمون

    چقدر پربرکته برام،چقدر زندگیم به شکل تصاعدی در زمینه پیشرفت مالی و در بقیه زمینه ها رو به سعود داره میره،

    سفرنامه،شروع قدم اول،فایل ها،کامنت ها،باورسازی

    این روزا عشقه عشق،زندگیم هر لحظه در حال پیشرفته خدایا شکرت

    اعتماد به نفسم داره میره بالا و به خودم و کارهام بیشتر ارزش میدم،به خدا بیشتر نزدیک تر شدم و هر لحظه میشم،

    لذت میبرم از اینکه همیشه پول توی کارتم دارم و هر چی رو دوست دارم نقد میخرم و لذت میبرم

    لاستیک نو خریدم برا ماشینم،

    حال میکنم برا خودم

    همیشه خدا کار برام ردیف میکنه که با کمترین زحمت و تلاش فیزیکی بیشترین درآمد رو دارم،

    زندگی بی نظیره ،بخدا زندگی من فوق العاده زیباست،

    تمرین ستاره قطبی عالیه،عالی

    حالا دارم میفهمم که یه انسان اگر ناآگاهانه به پیشرفتش تن نده که هیچ،کلاهش پس معرکه،

    اگر هم قانون رو بفهمه،یا بدونه یا درکش کنه،اما آگاهانه تلاش برای پیشرفت نکنه،اون آدم دیگه واقعا داره به خودش ظلم میکنه و عذاب سختی رو متحمل میشه،

    دوستم پریروز بهم گفت که اگه فرکانس مناسب با خواسته رو ارسال کنی و خواسته تجلی پیدا کنه،

    مثلا درخواست کار و پیشرفت مالی داری،فرکانس مناسب میفرستی و شرایط برات مهیا میشه

    یه کار یا چند کار همزمان با بازدهی مالی عالی برات مهیا میشه،نری گیر بکنی توی اون کارها و تمرینات و قوانین رو فراموش کنی،که اگه این اتفاق بیوفته دوباره برمیگردی رو به عقل

    و فکر کردم،دیدم ای وای که قبلا من این شکلی شرایط مطلوب رو از دست میدادم،

    حالا امروزه ،هم درخواست میکنم از خدا،هم باور سازی میکنم،تجلی پیدا میکنه،و دوباره توی روزهای برآورده شدن خواستم بیشتر میچسبم به تمرینات،به فایل ها،به سفرنامه،به نوشتن دیدگاه،به شکرگزاری، به توحید،

    چون واقعا میترسم از عقب گرد،میترسم از فقر،

    یعنی گریزانم از بی پولی،

    پس سعی میکنم در لا به لای کارهام همیشه و همیشه قانون یادگیری و تمرین و باورسازی رو انجام انجام انجام و انجام بدم

    خدایا من به وجودت ایمان دارم

    من به فراوانی پول و ثروت ایمان دارم

    من به فرصت های بی نهایت کسب ثروت ایمان دارم

    من به ارزش خودم آگاه شدم

    من به شایستگی خودم پی بردم

    من فهمیدم که از جنس توآم،

    من متوجه شدم که چرا جهان رو مسخر من کردی،چون من یک انسان ارزشمند هستم،

    من متوجه شدم که ناظر افکارم هستم نه برده،

    من ایمان دارم جهانم سراسر ثروت و شادیه،

    من ایمان دارم پایه و اساس جهان، بر خوشبختی و فراوانی ساخته شده

    من باور کردم جهان من ثروتمنده، و این ثروت ها صرفا برای من خلق شده

    من باور دارم که خداوند هر روز شرایط رو برای کسب ثروت من،ساده تر و بیشتر میکنه

    خدایا عاشقتم

    همتون رو دوست دارم

    عاشقتونم

    برگ 43ام سفرنامه

    ظلم به خود نکنید،شاد باشید،ثروت کسب کنید،

    پول خوشبختی و سعادت میاره

    پول ما رو به خدا نزدیک تر میکنه

    پول ما رو محترم تر میکنه

    پول ما رو ارزشمند تر میکنه

    پول آرامش خاطر میاره

    ثروت آسایش میاره

    ثروتمند شدن باعث شادی و لذت بی نهایت میشه

    ثروتمند شدن باعث تقویت عشق میشه

    ثروتمند شدن باعث صمیمیت من و خدا میشه

    پولدار شدن زیبا ترین و خداپسندانه ترین کار جهانه

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    احمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 770 روز

    سلام به همه اعضای سایت

    سالها قبل به شرایط شغلی یا بعضی وقتا از تلویزین خارجی های تازه مسلمان را می‌دیدم چنان مطالب جالب و زیبا از قرآن و اسلام و دین و.. بیان میکنند که آدم لذت میبرد و هی با خودم میگفتم من بعد این همه سال مسلمانی این چیزا رو ندیم و نشنیدم و خیلی تازگی داشت.بعد فهمیدم که اینا تقریبا تمام کتابای همه ادیان و فرقه ها رو خونده و مطالعه کردن بعد دین انتخاب کردن با اطلاعات و آگاهی های بالا.ولی من و امثال من طبق عادت خانواده و شهر و کشور فقط تقلید کردیم بدون هیچ اطلاعاتی و آگاهی و بعدش که معلومه گیر اینهمه مشکلات افتادیم و به یاری خداوند و با تعالیم استاد و مطالعه به راه راست هدایت شویم راه کسانیکه نعمت داده شده اند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا بادرک قوانین ثابتش خالق عامدانه ی خواسته هام باشم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    الان درک میکنم که چرا شما تو جنبش سبز 88 تنها استادی بودید که تمام برنامه هاتون رو با همون وسعت و عظمت داشتید اجرا می‌کردید درحالی که تجمع بیش از سه نفر ممنوع بوده

    شما به این آیات ایمان آورده بودید و اجرای عملی داشتیدتوحید رو درعمل هم نشون میدادید

    به همین ترتیب فارغ از اینکه در دنیای بیرون واقعیت چی بود

    شما با باورهای توحیدی تون، واقعیت خودتونو خلق می‌کردید

    بنظرم همینا تو دنیای ما که قوانین رو درست درک نکردیم اسمش میشه معجزه،

    معجزه همین باورهای ماست که نتایج مارو داره خلق می‌کنه

    مهربان پروردگارباسخاوتم کمکم کن تا بیشتر درک کنم تا عمیق تر بفهمم ،

    که هیچ عامل بیرونی در زندگی من دخیل نیست و هیچکسی جز من و باورهام قدرت خلق زندگیمو در دست نداره ،آخ اگر اینو با همین قدرت باور کنم چه بهشتی رو تجربه میکنم….

    واقعا توحید وایمان یعنی بی اثر دونستن عوامل بیرونی

    همان عواملی که من سالها زندگیمو به دستش داده بودم(کشور ،مدیران نالایقش،گرونی،همسر،زن بودن ،فقیربودن پدرم،اعتیادش،لکنت زبانم و هزاران عامل بیرونی دیگه.‌‌..) و در سیاهی زندگی میکردم و احساس خوب داشتن رو ،،،،فدای حق به جانب بودنم کرده بودم و چقدر مشرک بودم

    الان به اندازه ای که این آگاهی ها رو درک کردم ،در آرامشم ،وخدا می‌دونه اگر درکم بالاتر بره چه سطح از آرامش رو تجربه خواهم کرد

    اونوقت زندگیم سراسر میشه معجزه و زیبایی و احساس خوب

    خدایا من به هر لطفی از طرف تو فقیرم ،اگاهیم رو وسیعتر کن تا این درس هارو با سلول به سلول بدنم درک و اجرا کنم تا خوب زندگی کنم و با رسیدن به اهدافم کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    عاشقتونم استاد عباسمنش عزیزم وعششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی شما🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Pardiss گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    به نام خداوند

    تقدیم به دوستان عزیزمم

    ردپای من

    این فایل خیلی نکات جالب و خوب و آموزنده ای به من آموخت.

    من یاد گرفتم به هر فردی خوبی کنیم و برای هر فردی دعای خیر کنیم به خودمان برمی‌گردد چون جهان سیستمی عمل می‌کند( این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا. ) هنگامی که برای دیگران دعا می‌کنیم زمانی جواب می‌دهد که آن شخص هم در مدار درست باشد اما اگر در مدار غلط باشد هر چقدر هم دعا کنیم جواب نمی‌دهد همه چیز به خود فرد و مدار فرد بستگی دارد.

    یاد گرفتم که اگر فردی به دیگری ظلم کند اگر آن فرد که مورد ظلم قرار گرفته در مدار درست باشد چه بسا بدی که به آن شده باعث پیشرفت آن بشود همان عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. چرا که فردی که در مدار درست باشد خداوند راهگشای او خواهد بود آن فرد کسی است که ظلم دیگران را باور نمی‌کند بلکه ظلم به خود رو باور دارد.

    تنها فرمانروای قدرتمند جهان رب العالمین، الله است بنابراین فرد با ایمان دیگر نگران نیست ، دیگر از کسی نمی‌ترسد. کسی که از شخصی می‌ترسد آن شخص می‌تواند تسخیرش کند چون می‌ترسد و باور دارد که آن شخص میتواند کنترلش کند. (مانند اعتقاد به چشم زخم ، اگر ما از شخصی بترسیم که چشممان می‌زند بنابراین همین اتفاق می‌افتد و آسیب می‌بینیم چون باور کردیم و به او قدرت داده ایم و از آن شخص می‌ترسیم . )

    یک مثال دیگر مانند این که در دانشگاه اگر از استادی بترسیم مثلاً بگوییم آن استاد خیلی سختگیر است و ترسناک ، قطعا وقتی از ما سوال و درس می‌پرسد زبانمان بند می‌آید و درسی را هم که خواندیم از ذهنمان میپرد و فراموش می‌کنیم و و حتی اگر جواب دهیم و اشتباه جواب دهیم با برخورد نامناسب آن استاد روبرو می‌شویم. اما اگر از آن استاد نترسیم با آرامش به سوالات جواب می‌دهیم حتی اگر اشتباه جواب بدهیم آن استاد با ما برخورد مناسبی خواهد داشت چون ما از آن نترسیدیم چون قدرت را به خداوند می‌دهیم. (من این را به شخصه تجربه کردم)

    من یاد گرفتم مدار اشتباه با باورها و افکار های نادرست، ترس‌ها، نگرانی‌ها، افسردگی، بی‌ایمانی، احساس گناه و.. به وجود می‌آید و باعث می‌شود ما به جایی برویم که آنجا مصیبت هست جایی برویم که مشکلات هست جایی که بدبختی ،بیماری و بی‌پولی هست اما اگر باورمان را درست کنیم جایی قرار می‌گیریم که فقط خوشبختی، فقط ثروت، فقط سلامتی و فقط عشق وجود دارد:)

    و در آخر

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده‌ای و نه گمراهان. الهی آمین…

    خدایا شکرت :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    کجا احساس کردی حق با توعه؟

    وقتی با خونوادم بحثم شده و سر موضاعاتی با هم اختلاف نظر داشتیم خیییلی شده که حس کنم حق با منه خیلی شده که حس کنم دارن محدودم میکنن و خیلی شده که قدرت و دست پدر و مادر دیدم. به لطف خدا الان هر روز دارم بهتر و بهتر میشم و هر روز دارم بیشتر به این باور میرسم که خانواده نقشی در زندگی من نداره.

    مثال:

    من برای اولین بار دارم بطور رسمی برای داداشم کار میکنم. یه جورایی کارمندشم و دیشب بابام گفت: بخدا اگر کسی بجز داداشت بود من اجازه نمیدادم بری کار کنی.

    من فقط بهش گفتم من به هر حال باید این تابستون کار میکردم و دیگه ادامه ندادم اونم چیزی نگفت.

    اما چیزی که مهمه اینه که من با حرفش احساسم بد نشد، حس نکردم که واقعا بابام میتونه مانع من بشه. و این خییییلی درجه بزرگیهههه. منی که قبلا بابام این حرفو میزد احساسم بشدت بد میشد احساس محدودیت میکردم و حرف بابام تو ذهنم هی پلی میشد و قدرت و بیشتر از قبل به بابام میدادم.

    خدایا شکرت.

    آلارمم آلارممم

    هر وقت احساساای بهت دست داد که فکر کردی حق با توعه اما کسی نمیفهمه بدوووون که داری عزت نفست و به حراج میذاریییی.

    یکی از مواردی که داخلش تغییر کردم میدونید چیه؟

    من وقتی کسی اشتباه میکرد اصلا سرزنشش نمیکردم اما یه جوری حس گناه بهش میدادم.

    فکر میکردم فقط احساس گناه کردن یعنی عزت نفس پایین. اما بعدا به هدایت الله به استاد عزیزم فهمیدم اگر به کسی هم احساس گناه بدی یعنی عزت نفست پایینه و با اینکه سخت بود اما وااقعا سعی کردم و الان خیلی عالی شدم در این مورد.

    مثلا اگر کسی چیزی میگفت که ناراحت میشدم سعی میکردم با تغییر فکرم حال خودمو خوب کنم نه اینکه به طرف احساس گناه بدم که اررره تو به من ظلم کردی.

    چند تا از ایات قران و برای باور سازی میارم:

    اگر تو در مدار درستی باشی هیچکس نمیتونه بهت اسیب بزنه و اون طرف به خودش ضربه میزنه.

    این باور و همیشه بصورت حفظی از استاد شنبده بودم اما الان دارم درکش میکنم.(خداوند خطاب به پیامبر میگه اونا میخواستن گمراهت کنن اما نتونستن و هودشون گمراه شدن و به تو هیچ ضرری نرسید.)

    نعمت های خدا رو به یاد بیار. اینکه الان من تو سایت عباسمنش دارم اگاعی های قبل تولدمو به یاد میارم از هدایت خداونده

    خزائن اسمان ها و زمین دست ربه.

    قرآن: آنها دشمن تو هستند از انها دوری کن. قران داره میگه بحث نکن، فکر نکن، دعوا نکن، ادامه نده، دووووووووری کننننننن

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: