«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 113
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود ب فرمانروای جهان و جهانیان ، خداوندگاار زمین و زمان
سلام و درود ب پرچم داران یکتاپرستی ، و دوستان گرامی
روز دوم ،
واای استاد تمام باورهای اشتباه 40 ساله م با این فایل توحیدیتان پیش چشمم رژه میرند ، افکار شیطانی و نجواها
از کدوم شرک م بگویم..از باور چشم زدن،رفتن پیش رمال و دعانویس و پذیرفتن و باور داشتن ب حرفهایشان ،ب اینکه آنها زندگیم را توصیف کنند و من از توصیف آنها زندگیم را خلق میکردم و همش بیماری ،تنگدستی،اختلاف،احساس بد ،دلسوزی برای دیگران ،و دلسوزی برای خودم،من در اعماق شرک و ظلم ب خویش بودنم .ودر ناکجا آباد دست و پا میزدم که راه کجاس؟که آن بخشنده بی منت صدای فریادم را شنید هنگامی که پریشان فریاد زدم تو خودت در قرآن گفتی هرکه را بخواهم
هدایت میکنم یعنی مرا نمیخواهی هدایت کنی .و خداوند در اوج بیماری و اضطراب و ترسهایم با برکت بیماری پسرم (تنها فرزند 13 ساله م)که دکترها فقط تا 4 سال ب بودنش امید دادندآنهم با شیمی درمانی مواجعه کرد و شد برکت در زندگیم.
بعد 6 سال هنوز اشکهایم سرازیر است و با شوق تایپ میکنم و معجزه خدا را فریاد میکنم.هر جا میروم از او میگویم از یکتاپرستی استاد )منم از شما آموختم و پرچم من گر چه مثل پرچم شما بزرگ نیست اما باورم ب حقانیتش استوار است
.آری)در آن زمان خداوند مرا در کلاسهای توحیدی عرفان نشاند و چگونگی اش فقط از خودش بر میآمد و من تازه آنجا با خدای
تازه ای آشنا شدم و در آنجا ب اذن خداوند معنای شفا و درمان را دیدم و فرزند من شد برکتی که ب وسیله او خدا را درک کنم
خدایاچگونه میتوانم شکرت کنم الان جوان رشیدی شده و ذره ذره سلولهایش را من از تو دارم او با آمدنش درس زندگی ب من داد
درک خدای دیگر )،نه خدایی که درکتاب درسی ،رسانه،مجالسهای دینی دیده بودم و شنیده بودم.) بعد جواب پاتولوژی و و و و واردکردن پسرم ب مجموعه. و حتی ب حقانیت حق ،ب او که جانم در دستانش است حتی یک استامنیفن هم نخورد و تمام
استخوانهای خورده شده بعد 8ماه ترمیم شد.این است خدایی که ب قدرتش ،عیسی را توان شفا دادن داده بود.
چند سال گذشت اما من (خودم)در چون و چراهای زیادی دست و پا میزدم و حالم چندان خوب نبود و بینش هایم اصلاح
نمیشد و باور های ریشه دار عمیق ،علف های هرز ،ترس هنوز در وجودم در ضمیر ناخداگاهم مرا بازی میداد..هنوز کاملا معنای
واقعی توحید عملی ،شرک،احساس ،فرکانس،واکنون استاد بهتر از جانم میگوید ظلم و ستم ب خویش -را نمیدانستم.
چه ظلمها و ستم من ب خودم نکردم..من اصلا ب این واقف نبودم فقط دارم ب خودم ظلم میکنم..با دلسوزی و اشک و ناله
و خودم را آدم خوب داستان می دانستم.شرک بزرگم چشم زخم ..که مارا چشم میکنن ما اینگونه هستیم..
در روزی که هنوز در اعماق درونم شرک داشت تلاش ب بودن میکرد و در بی تابی و اظطراب .
و هر لحظه از خدا هدایت میخواستم کسی ب من گفت کتاب چهار اثر از فلورانس را داری و پاشو بخون . و من مشغول شدم .چند روزی میخوندم اما قلبم هنوز خالی بود وبدنبال چیزی بودم که اون بعدظهر هم مثل شفا پسرم یادم نمیره را فراموش نمیکنم
دوستی که 2 یا 3 سالی با او در ارتباط بودم برای احوالپرسی ب من زنگ زد و گفت چکار میکنی گفتم کتاب 4 اثر را میخونم
و او با تعجب گفت از این کتابها هم میخونی و و و بعد کمی گفتگو مرا ب این سایت بهشتی و این استااااد . این پرچمدار
توحید عملی آشنا کرد. و من روز ب روز دارم در مکتب ایشان میآموزم.استاد اگر شاگرد تنبلی هستم . و هنوز در مدارهای خرید
محصولات قرار نگرفتم . ببخش -اما باز نمیدانی از من چه زهره ای ساخته ای.من فقط خودم میفهمم درونم چقدر آرامش بوجود آمده.من از خدا ،ب درگاه خدا،نزد خدا ،اکنون نزد 2 استاد عزیز (استاد عباسمنش و مریم بانو) دوستانم، توبه میکنم همان توبه ای که در قرآن خودش گفت آمرزنده و بخشنده اس .قسم یاد میکنم.و تعهد میدهم شرک را از خودم دور کنم و دیگر ب خودم ظلم نکنم.و در این مسیر عششق در این مکتب بمانم و بیاموزم و نتایجم را ب اشتراک بزارم (آمین)
خیلی خیلی دوستان دارم و باشد رد پایی از خودم.
(من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد)
روز دوم
بنام خداوند بخشنده و مهربان.
چند روزیه که صبح ها ساعت 5 بیدار میشم قبلاً این کار رو میکردم ولی یه مدت طولانی دیگه صبح زود از خواب بیدار نمیشدم و در واقع این عادت خوب رو جایگزین عادت بد دیر بیدار شدن کردم!
اما چند روزیه که دوباره این عادت خوب رو به روتین زندگیم اضافه کردم و خیلی خوشحالم که من همیشه بدنبال عادت های خوب بودم و هستم.
هر روز صبح به تماشای طلوع خورشید میشینم با خداوند راز و نیاز میکنم شکر گزاری مینویسم ستاره قطبی انجام میدم و فایل های استاد عباسمنش رو گوش میکنم و لذت میبرم. تموم این کارها رو انجام میدم و با احساس خرسندی و رضایت از خودم میرم سرکارم.
وقتی این آیه رو که هنگام قبض روح آنهایی که به خودشون ستم کردن میپرسند در زمین چگونه بودید؟ و اونها در جواب میگن ما مستضعف بودیم و مورد ستم و ظلم قرار میگرفتیم فرشته ها پاسخ قشنگی رو میدن:
مگر زمین خدا پهناور نبود چرا هجرت نکردید؟! بشارت باد بر شما دوزخ!
همین یک آیه رو اگر با تمام وجودت درک کنی دیگه هیچوقت احساس نخواهی کرد که مورد ظلم قرار گرفتی و چه بسا با هجرت کردن درهای نعمت و ثروت رو به روی خودت باز میکنی.
انسان ها یاد گرفتن هنگام درخواست از کسی خودشون رو مظلوم جلوه بدن سرشونو کج کنن و با عجز و ناتوانی بگن این کار رو برام انجام بده یا این کار رو باهام نکن. موقع نوشتن جریمه رانندگی، موقعی که میخوان از کسی پول قرض بگیرن، موقعی که میرن بانک و….
حالا خیلی جالبه که وقتی فرشته ها میپرسند در زمین چگونه بودید؟ برای اینکه به خیال خودشون دل خدارو به رحم بیارن و با این باور که در زمین هرچقدر مستضعف و فقیر تر باشی در دنیای پس از مرگ وارد بهشت میشوی،
میگن ما مظلوم بودیم، ضعیف بودیم و مورد ستم واقع میشدیم!
و وقتی پاسخ فرشته ها رو میشنون با تمام وجودشون افسوس میخورن و میگن ای وای عجب کلاهی سرمون رفت!!
بله خداوند قوانینی وضع کرده که این قوانین کارشون رو به درستی انجام میدن قانون خداوند قانون آدم ها نیست که یه جاهایی بشه دورش زد همه چی طبق قانون و سیستم پیش میره حالا تو میخوای مستضعف باش میخوای غنی و پرقدرت
بنام خدای بخشنده رحمان
بادیدن این فایل به این پی بردم که چقدر احساس قربانی شدن داشتم اما متوجه اش نبودم
چقدر خودم قربانی دونستم
اینکه هیچوقت حاضر نبودم مسئولیت 100در100زندگی خودم بپذیرم
اماخداروهزار بار شکر که متوجه شدم و تونستم
وقطعا با عمل به آموزه ها نتایج بزرگ خواهم گرف
اینجا بخودم بقول میدم که زندگیمو وخودمو بسازم
چون من باارزشم چون بخشی از خدای بزرگم ک لایق آرامش و بهترینها
خدایا شاید تضادهایی باشه هنوزم اما من جانمیزنم ادامه میدم چون بااستفاده از آگاهی ها 100در100 به نتیجه میرسم و صدالبته که الان هم نتایج قابل توجه ای دیدم و میدونم که این قوانین حق هستن خدایا هدایتم کن و کنارم باش و همه مارو جزو صالحین قرار بده
الهی به امید تو.
بنام جان من و تمام من
بنام خدای عشق و زیبایی و ثروت.
دومین روز از تعهدم.
سلاااااام به استاد عزیزم ،سلااااام به دوستان هم فرکانسی ام .
خدایاشکرت که به دومین روز تعهدم عمل کردم و فایل روز دوم گوش دادم ،یادداشت کردم و به لطف الله کامنتشو می نویسم.
چقدر این فایل زیبا و محکم بود،محکم از آیات الله ،آیاتی که درهایی از آگاهی رو به روی ما باز کرد.
وقتی به گذشته برمیگردم ،چقدر راجب حق الناس میگفتن بهمون و بارها و بارهاا مارو از خدا ترسوندن ،این فایل تکمیل کننده جلسه 10 راهنمای عملی هست.
دعا و استغفار
جهان آیینه باور ماست ،جهان همون کوه عظیمی هست که فقط واکنش نشون میده به باور های مااا.
خداوند اون انرژی که واکنش میده به باور ها و افکارمون ،نه با گفتار و کلام ما.
مثه یه کنکوری که درس نمیخونه ،از صب تا شب میشینه دعا میکنه ،فکر میکنه با اون دعا رتبه یک میشه،در حالی که اینجوری نیست ،ایمانی که عمل نیاره حرف مفته،اونایی که به الله ایمان داشته باشن حرکت میکنن نه اینکه فقط حرف قشنگ باشن.
هیچ کسی نمیتونه بهم کمک کنه تا وقتی خودم نخوام.
هیچ کسی نمیتونه بهم ظلم کنه تا وقتی که خودم با باورهام بهش اجازه بدم .
نکته طلایی
مهسا جان اگر از کسی بترسی ،شرک ورزیدی ،وقتی ام که شرک بورزی ،از عرش به فرش خواهی اومد،وقتی قدرتو بدی به دست بقیه و ازش بترسی ،باعث میشه کنترل رو بدی به دست اون آدم*
چه آیه زیبایی.
ما به اونها ظلم نکردیم بلکه خودشون به خودشون ظلم کردن.
خدا میگه بنده من تو با باور هات و افکارت به خودت ظلم میکنی و جهنم تو این دنیا برا خودت میسازی.
من فقط واکنش دهنده به افکار و باور های توام.
پس خداوند عادل مطلقه به کسی ظلم نمیشه در این دنیا ،بلکه آدمااا با رها کردن کانون توجهشون بر روی زشتی ها،و نازیبایی ها به خودشون ظلم میکنن.
خدایااااا هر لحظه هدایتم کن
خدایاااا منو به راه راست هدایت کن .
خدایاااا منو در زمان و مکان درست قرارم بده.
در پناه خدا باشید.
به نام یگانه فرمانروای هستی
ردپای شماره 2
خداوند رو سپاسگزارم برای شروع این دوره روزشمار تحول زندگی من و تعهدی که به درک بیشتر فایلها و درک بیشتر خودم دادم و مطمئنم نتیجه در پایان از من نسخه عالی تری در همه زمینه ها خواهد ساخت
فایل شماره 2 رو گوش دادم و احساس میکنم لازمه بارها و بارها تکرارش کنم تا مفاهمیش رو با عمق جان درک کنم و ترمزهای احساس گناه و موردظلم واقع شدن و قربانی بودن رو در وجودم پاک کنم و توحیدی تر عمل کنم ….
مطالب مهم فایل رو نوشتم و این روزها بیشتر از هر روز سعی دارم از تمام لحظاتم استفاده کنم و خودسرزنشی که تقریبا ماههاست دچارش شدم بابت حس کمالگرایی که در وجودم هست که باعث میشد از هیچکدوم از لحظات روزم استفاده نکنم چون فکر میکردم باید هرلحظه کارهای مهم تری رو انجام میدادم و وقتم رو هدر دادم ولی الان سعی دارم با خودم کنار بیام به خوش گذراندن و استراحت خودم بها بدم به تفریحات و کارهای مورد علاقه م بها بدم اینقدر خودم رو سرزنش نکنم تازه دارم درک میکنم قرار نیست کارهای خیلی پیچیده و عجیب غریبی برای موفقیت انجام بدم موفقیت فقط ایجاد عادت های مثبت و سازنده با افکار و باورهای عالی در کنار گذراندن تمام لحظاتم با عزیزانم و بچه های نازنینم هستش به طوری شده بودم که انجام کارهای خونه م حالم رو بد میکرد فکر میکردم وقتم رو هدر دادم و از موفقیت دور شدم ابن روزها دارم سعی میکنم در کنار زندگی عادیم و فعالیت های مورد علاقه م به گسترش کسب و کارم و افزودن آگاهی هام در مورد زمینه آموزشی کاریم در حقیقت اول با خودم به صلح برسم و به احساس خوب برسم تا بتونم هدایت ها رو بشنوم و عملی کنم…
الهی شکر
سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستانی که در این مسیر زیبا هستند
دومین برگ سفرنامهی عشق
از وقتی یادم میاد طی حداقل ده سال گذشته وقتی به خاطر هر مساله و تضاد بزرگی که توی زندگیم باهاش برخورد میکردم البته نه اینکه همیشگی باشه ولی با اینکه آنقدر دقیق از قانون مطلع نبودم وقتی یکم به آرامش میرسیدم به این فکر میکردم که آخر همه هیاهوهای ابن دنیای فیزیکی با مرگ تموم میشه و پس هیچ چیز ارزش آنقدر سخت گرفتن و تقلا کردن رو نداره
تا اینکه بعد از مدتی با خوندن چندین کتاب و دیدن مصاحبه افرادی که تجربه نزدیک از مرگ رو داشتند و برای مدت کوتاهی هم که شده اون دنیا رو تجربه کردند و برام خیلی خیلی جالب بود که توی تشریح اصول کلی همگی مشابه هم بودند فارغ از هر قوم و هر کشوری اصلا ذهنم شخم اساسی خورد.
اینکه میگفتند اصلا مهم نیست توی زندگی چه اشتباهاتی مرتکب شدی و تورو با همین چیزی که هستی میپذیرن و عشق بی قید و شرط نصیبت میشه
اینکه خودت میشینی صفر تا صد زندگیت رو کامل مرور میکنی و به تمام جوانب و فرکانس های اعمالت آگاهی ، حتی یادمه یکی میگفت وقتی مثلا من یه گل رو میدیدم و احساسم خوب میشد و بهش لبخند میزدم میدیدم که این لبخندم انگار تبدیل به یک موجی میشه و توی کل کهکشان میره و بعدش مثل پژواک به خودم بر میگرده
خلاصه اینکه آنقدر توی یک دورانی از زندگیم با این آگاهی ها خودم رو غرق کردم که حتی خیلی خیلی چیزها و آگاهی ها توی خواب بهم گفته میشد
هیچوقت فکرش رو نمیکردم که بخوام یک روزی این مطالب رو توی سایت بگم ولی حالا که اومد میگم
توی اون مدت آنقدر و آنقدر به قول استاد لطیف شده بودم که با در و دیوار با گل با حشره با هرچیزی حرف میزدم و به همه چیز و همه کس احترام میذاشتم ، واقعا قلبا احترام میذاشتم
میدونید چرا؟
چون آنقدر و آنقدر با اون انرژی که میگیم خدا دوست شده بودم که انگار یه همراه همیشگی و صمیمی ترین دوست جهان رو داشتم
باهاش لحظه به لحظه برای هر کاری و هرچیزی حرف میزدم و نظرش رو میپرسیدم و خیلی وقتها باهاش شوخی میکردم مثلا میخواستم غذا بخورم بهش تعارف میزدم و یا اگه مثلا دست و پام به جایی میخورد و یا اتفاقی برام میفتاد به شوخی میگفتم بیا ، یکم باهات خندیدم داری بی جنبه بازی در میاری وشاید باورتون نشه ولی بعضی وقتها تا حدی بود که دلم نمیخواست بخوابم و بیشتر باهاش باشم
بعدش صبح یا هر وقت شب که بیدار میشدم عاشقانه بهش سلام میکردم و ازش سپاسگزاری میکردم هم به خاطر خواب راحتم و هم به خاطر بیدار کردنم که دوباره بخوایم باهم باشیم و لذت ببریم
اصلا باهم میخوردیم با هم مینشستیم میخوابیدیم بیدار میشدیم بیرون میرفتیم کار میکردیم تفریح و بازی میکردیم و…
نه اینکه رسمی و کتابی باهاش حرف بزنم و شکرگزاری کنم نه ، درست مثل یه دوست صمیمی و هم سن و سال خودم که حاضرم جونمو براش بدم
اصلا من چندین ماه توی آسمونها بودم، با خورشید حرف میزدم با ماه با ستاره با در و دیوار با هرچیزی و هر کسی و دلیل اینکه گفتم به همه قلبا احترام میذاشتم فقط این دیدگاه بود که چون همه موجودات رو این خدایی که اینقدر باهم رفیقیم و دوست بودیم خلق کرده فقط به خاطر عشقی که بهش داشتم انگار همه رو از اون میدیدم و عاشقانه توی قلبم به همه چیز و همه کس و همه موجودات احترام میذاشتم
شاید باورتون نشه ولی به خودش قسم بعضی وقتها انقدر غرق در عشقو احساس بی نظیری که نمیتونم توصیفش کنم میشدم که بهش به ظاهر شوخی ولی از ته قلبم میگفتم بیا و این شیطان رو هم به خاطر من ببخش و بیخیال شو دیگه ، حالا جوگیر شد و یه غلطی کرد و من براش ریش گرو میزارم و جایگاه خودم رو پیش خدا خیلی خیلی بالا میدیدم که حتی برای شیطان هم بارها وساطت می کردم
بارها و بارها نصف شب که بیدارم میکرد ، برای تمام کسانی که کوچکترین کینه نفرت یا خشمی در قبالشون داشتم از قلبم پاک میکرد و عاشقانه براشون دعا میکردم وساعتها غرق در اشک شوق میشدم
هرچقدر که بیشتر میگذشت رابطه عاشقانه بین ما بیشتر میشد و بیشتر و بیشتر احساس یکی بودن باهاش میکردم
هیچ ترسی ، هیچ و هیچ و هیچ ترسی از هیچ چیزی نداشتم و همیشه با خودم میگفتم بدترین ترسی که میتونه وجود داشته باشه اینکه با هر اتفاقی بمیرم دیگه ، چه لذتی بالاتر از اینکه بتونم این کسی که شبو روزم رو پر کرده از نزدیک و توی یک جهان دیگه با آگاهی فراتر ببینم و درک کنم؟
بزارید یه مثال بزنم شاید بتونم شما رو متوجه این دیدگاهم بکنم:
فرض کنید شما توی یک جزیره بهشتی با کلی زیبایی و نعمت هستید و یک همسر و بچههایی بی نظیر که بینهایت دوستشون دارید
به شما یک ماموریت کاری میدن که باید یه مسافرت طولانی به اون طرف جهان برید و بعد از مدتی که نمیدونید حتما برمیگردید خونه خودتون توی همون جزیره بهشتی کنار خانواده ای که عاشقانه منتظری ببینیشون و از وجودشون لذت ببری
حالا منی که اومدم به این مسافرت توی خوشی هاش که دارم لذت میبرم، با فکر کردن به اینکه بعد از تموم شدن این مسافرت دوباره قراره برگردم و لذت بیشتری توی اون جای بهشتی زیبا پیش کسانی که عاشقانه منتظرند تا برم وعشقشون رو نثارم کنن ، انگار این لذت مسافرت و خوشی الانم میلیونها برابر میشه
اگه هم توی این مسافرتی که هستم به هر دلیلی سختی یا ناخواسته و مشکلی برام پیش بیاد با فکر کردن به اینکه بازهم درنهایت قراره برگردم به اون جزیره بهشتی کنار کسانی که عاشقم هستند تحملم در قبال اون مشکل به صبری لذت بخش تبدیل میشه و یا بخوام با لذت و عشق اون رو حل کنم چون نگاهم به اون مشکل تغییر میکنه
حالا دقیقا من همچین دیدگاهی رو توی اون دوران داشتم که درنهایت قراره برگردم پیش این دوستی که عشقش تمام وجودم رو گرفته پس سعی کنم تا میتونم از فرصت استفاده کنم و از هر لحظهام لذت ببرم.
همیشه خوشحال و شاد ، همیشه لذت ، همیشه آرام(واقعا آرامش قلبی) ، انگار تک تک سلولهای بدنم توی صلح و آرامش بودن و انگار یه زره ای داشتم که هیچ چیز نمیتونست باعث ترسیدنم یا ناراحت شدنم و بد شدن احساسم بشه
شاید از نگاه بعضی ها کمی مضحک باشه ولی آنقدر از وجودش و اینه همیشه و هر لحظه باهامه لذت میبردم که ابدا به فکر ازدواج هم نبودم(علیرغم فشار زیاد خانواده)
باورتون نمیشه ولی من این ارتباط و این عشق توصیف نشدنی رو به پول و حتی به خانواده و والدینم هم ترجیح میدادم و انگار همه چیز در مقابل اون برام رنگ میباخت
اصلا روان شده بودم ، همه چیز و همه کس عاشقم شده بودند و اصلا همه امورم بدون اینکه بخوام براحتی برام انجام میشد و واقعا این باور رو داشتم که انگار اون منو پادشاه کرده و اصلا یه دیدگاه و نگاه خاصی به خودم داشتم
اگه بخوام راجب لطافت روحم و تغییر دیدگاه و نگرشم بگم تمومی نداره
ولی نمیدونم از کجا و چطوری و چی شد که آروم آروم آروم دوباره برگشتم به همین دنیای پرهیاهو و دوباره همون افکار و باورها و محدودیتها و….
چندسال فقط با خاطرات اون دوران طلایی سپری کردم بدون اینکه ابدا چیزی بازگو کنم تا اینکه توی یکی از فایلهای استاد خودشون هم از تجربیات ازدست دادن دوستان خودشون توی انفجار تانکر و بعدش خلوت گزینی و لطیف شدن روحشون گفتن و انگار با شنیدن این حرفها از استاد قبلم دوباره باز شد و اصلا به شوق اومدم
فهمیدم که باید از خودم از روحم و از ورودی هام توی اون دوران بیشتر مراقبت میکردم و اینطور نیست که به خودی خودش تا ابد باقی بمونه و وقتی یک مثال زنده و بارز مثل استاد رو دیدم که هنوز اون ایمان و رو توی وجودش زنده نگه داشته و حتی بیشتر و قویترش کرده این خواسته دوباره توی وجودم جون گرفت.
باز هم شاید باورتون نشه ، الان که ذهن منطقیم فقط دنبال ثروت و موفقیت و سلامتی و اینجور خواسته هاست ولی خواسته قلب و روحم فقط و فقط دوباره تجربه کردن و رسیدن به اون احوال و اون دوران طلایی زندگیم و البته این دفعه مراقبت کردن و موندن تا ابد در اون هست.
انگار اگه خدا بهم بگه یک آرزو بکن تا برات برآورده کنم میون این همه تضاد و خواسته ها و هیاهو بدون لحظهای تعلل بهش میگم دوست دارم دوباره باهم همون رفاقت و همون دوران رو تا آخر عمرم داشته باشیم.
میدونم که این خواسته بدست نمیاد مگه اینکه دوباره شایستگی خودم رو بالا ببرم و از شما بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیزم که با دیدن و گوش کردن باورهای توحیدی و نگاه توحیدی و خاص شما به خداوند برام یک الگوی فوقالعاده شدید.
اصلا موضوع فایل چی بود و چقدر ازش فاصله گرفتم ولی باور کنید نمیدونم چرا این مطالب اومد که بنویسم و چرا توی کامنت این فایل؟
فقط اگه به قول استاد بتونیم باورمون رو نسبت به خدا عوض کنیم تمام جهان در اختیارمونه
به خدا من یکبار تجربه کردم و از صمیم قلبم برای تکتک شما عزیزانم این تجربه رو آرزومندم.
در پناه رب العالمین باشید.
سپاسگزار خداوند سبحان. من هم دو سال پیش زمانی که با این اگاهی ها و هدایت الله یکتا با قانون اشنا شدم هر لحظه از زندگی ام پر از زیبایی و شادی وصف نا پذیر بود. روی زمین راه نمیرفتم و پرواز میکردم خاب و خوراک نداشتم. لحظه به لحظه خدارا حس می کردم و جهان را به زیبایی بهشت می دیدم که انگار همه چیز با گذشته فرق می کرد و توی یک جهان پر از زیبایی پا گذاشته بودم. چه احساس نابی رو با یگانه خدایم تجربه کردم چه زیبایی هایی دیدم خدا شکرت که با این فایل و کامنت شما هم فرکانسی عزیز دباره اون خاطرات زیبا برایم تداعی شد. من هم هدایت شدم به روز شماره تحول زندگی و این فایل بی نظیر از استاد عزیز بی نهایت از شرک های وجودم رو به من نشان داد خدا را به خاطر این فایل واگاهی ها سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم همگی در پناه الله یکتا شاد و پر انرژی باشید
بنام الله یکتا رب هدایتگرم
سلاااام ب دوست عزیزو ارزشمندم آقا احسان عزیز
چقددد حس فوق العاده ای گرفتم از حرف های زیبا وپراز عشق واحساس تون
خیییلی تحسینت کردم و بهت افتخار کردم
افرین واقعا بهت تبریک میگم
خدااای من تقریبا یک ساعت پیش چقد دوسداشتم حضور خدارو بهتر لمس کنم
این خواسته تو دلم بود حتی ب زبان نیاوردم
والان کامنت شما منو زیر ورو کرد خداای من ازت ممنونم ک اینقددد سریع پاسخم و دادی از طریق یکی از دستان عزیزت
الهی صدهزاررر بارشکرت
چقددد قابل لمس بود برام
گاهی اوقات همچین حسی رو دارم ولی خداروشکر شما چقدر عالی تونستی وصل بشی ب منبع درونت
ب خدای مهربان
ک هر روز وهر لحظه کنار ماست ومارو هدایت میکنه
سپاسگزارم دوست عزیزم بخاطر اینکه لطف کردی و تجربه ی ارزشمندتو نوشتی برامون ک ما هم بتونیم
راحتتر درکش کنیم
وباور کنیم ک ب همین راحتی میشه باخدا حرف زد
شوخی کرد
عشق بازی کرد
اصن خدا بشه همه کسو کارت
چقد قشنگ معنی این اگاهی و توضیح دادین برامون:ک
تنها خدا برایم کافیست
باخدا باش وپادشاهی کن
خدایی ک ازش گفتین و اینقدر عاشقانه کنارتون بوده
و رفیق بودین همین الانم کنارتونه
خودش شمارو هدایت کرده ک اینجا باشین و کامنت بزارین:))
من پاره ای از خدا هستم وتو هم پاره ای از من
پاره ای از کیهان
پاره ای از آگاهی
ما ابدی هستیم
ما لایتناهی هستیم
من و تو دوقطره از دریاییم
خود دریاییم ،خود خدا
سپاسگزار خداوندم بخاطر وجود ارزشمند شما
و هدایتم ب این آگاهی های ناب الهی
و اینکه من عاشقتونممم بی قید وشرط
ما یکی هستیم
دوقطره از دریا
خود دریاییم
ب الله یکتا میسپارمتون
سلام خدمت شما دوست خوبم خانم لرستانی عزیز
شاید باورتون نشه ولی اصلا خودمم نمیدونم چرا بعد گذشت چند سال اینها رو توی سایت و یکباره اینجا بازگو کردم ، آنقدر برام پر از احساسات والا و لطیف بوده که میشه چندین کتاب ازش نوشت
منتها چیزی که درک کردم اینه که ابدا و ابدا اینطور که توی ذهنمون قرار دادند نیست که هرکس مرتکب اشتباهی نشده و یا یک انسان کاملا بی نقصی میتونه به خدا نزدیک بشه
این باور رو به حدی توی وجودمون قوی کردن که ما به محض کوچکترین خطایی انگار حتی میترسیم کوچکترین درخواستی از خدا داشته باشیم
بارها پیش اومده که من توی کل این سالها حتی به وجودش شک کردم ، نه توی دوران گرفتاری ها ، انگار هروقت بخوای اونو از دید و منطق انسانی خودت درک کنی نمیشه و جواب نمیده
من فهمیدم که توی هر حالتی و هر اوضاعی و هر اندازه خطایی اگر باور اینو داشته باشیم که ما لیاقت و شایستگی رفاقت با اونو داریم
داستان قتل موسی و پیامبر شدنش و یا داستان آزمایش سلیمان که جسدی رو روی تخت پادشاهیش انداختند تا آزمایشش کنن و وقتی به قول قرآن متذکر شد و فهمید این یک امتحان بوده توبه کرد و بعد از توبه از خدا میخواد که اون سلطنت عظیم رو بهش بده و درجا هم اجابت میشه و یا داستان امتحان دوتا چوپانی که حضرت داود رو قاضی قرار دادند و…. همه و همه حکایت از این داره توی هر شرایطی اگر بتونیم فقط احساس گناه رو از خودمون دور کنیم و حتی از خدا طلبکار باشیم بسته به باورمون و ظرفمون هر چیزی بخوایم بهمون میده
به نظرم کلید اصلی همه شایستگی ها شکرگزاری هست چون خودم توی اون دوران از همه چیز و همه کس شکرگزار بودم ، شاید به زبون نمیاوردم ولی توی قلبم این احساس بود که اون منو غرق نعمت کرده و خیلی متواضع و فروتن شده بودم
حتی با دیدن علفها و یا یک گل وحشی و هرچیزی و هر جایی انگار این دیدگاه رو داشتم که این رو فقط مخصوص من آفریده تا من از زیباییاش لذت ببرم و وقتی میدیمشون یا لمسشون میکردم قلبا از خود او نعمتها هم سپاسگزاری میکردم و آنقدر از همون یه دونه گل وحشی مثلا لای دیوار توی قلبم تعریف میکردم که انگار میخواستم زیبایی و محاسنش رو به خودش یادآوری کنم و بهش اعتماد به نفس بدم که کارت رو توی این جهان به بهترین نحو انجام دادی و حتی اگه هیچ کس همه متوجه تو نشده باشه من دیدمت و از تمام زیبایی و احساس خوبی که به من دادی سپاسگزارم و بعدش به شوق و وجد میآمدم و باز هم زیبایی های بیشتر رو هر جایی میدیدم
تمام این چیزهایی که گفتم اینطور نبود که ساعتها طول بکشه ، انگار همون چند ثانیهای که کنارش بودم زمان می ایستاد و این نگاهم و احساساتم رو بهش بروز میدادم و میرفتم
توی اون شرایط انگار کل جهان برات کندتر میشه و زمان کش میاد تا بیشتر و بیشتر لذت ببری ، برخلاف چیزی که توی این دنیای پر از تقلا و هیاهو هست
نمیدونم ولی یکباره انگار این بهم الهام شده که اگه بخوام از اون دوران و از اون باورها و نگاهم بنویسم تمومی نداره و توی ذهنم این افتاد که هربار این دیدگاهها یا خاطرات رو برای خودم ویس ضبط کنم بهشون گوش بدم تا بتونم بیشتر و بیشتر احساس لیاقت و ارزشمندیم رو بالا ببرم و باورهای قدرتمندکننده بیشتری در قبال خودم و خداوند بسازم و انگار این یادآوری ها خیلی خیلی بیشتر بهم کمک میکنه
از شما هم خیلی خیلی سپاسگزارم که با کامنتتون باعث شدید تا بیشتر توی اون مدارها و خاطرات قرار بگیرم و این ایده بهم الهام شده و چقدر وقتی از اون دوران و دیدگاه و نگرشهام حرف میزنم احساس فوقالعادهای پیدا میکنم
خیلی خیلی خوشحالم که کامنتم براتون مفید بوده و سپاسگزار خداوندم برای بیانش و از صمیم قلبم بهترینها رو براتون آرزومندم.
احسان عزیزم دوست خوبم سلااام
خداروشکر میکنم بابت روح پاک و لطیفی ک داری
چقددداز کامنتت باورهای ناب وفوق العاده دریافت کردم
سپاسگزارم ک وقت ارزشمندتو گذاشتی وباعشق برام نوشتی
چ قلب بزرگی داری پسررر، ی چیزی الان اومد تو ذهنم
تو قرآن بارها گفته
بیاد بیارید
بیاد بیارید نعمت هایی ک بهتون دادم وشکر گزار باشید
بارها ب بنی اسرائیل میگه بیاد بیارید چ معجزاتی و براتون ایجاد کردم
همین بیاد آوردن
مارو سپاسگزار تر و درلحظه حال نگه میداره
قطعا با یادآوری آگاهی های نابت و رفاقت زیبایی ک با خدا داشتی
دوباره ودوباره
بارها وبارها
اون حس شیرینو لمس میکنی ان شاالله
ی نکته خیلی مهم ک متوجه شدم تو کامنتت:
منتها چیزی که درک کردم اینه که ابدا و ابدا اینطور که توی ذهنمون قرار دادند نیست که هرکس مرتکب اشتباهی نشده و یا یک انسان کاملا بی نقصی میتونه به خدا نزدیک بشه
این باور رو به حدی توی وجودمون قوی کردن که ما به محض کوچکترین خطایی انگار حتی میترسیم کوچکترین درخواستی از خدا داشته باشیم
بارها پیش اومده که من توی کل این سالها حتی به وجودش شک کردم ، نه توی دوران گرفتاری ها ، انگار هروقت بخوای اونو از دید و منطق انسانی خودت درک کنی نمیشه و جواب نمیده
من فهمیدم که توی هر حالتی و هر اوضاعی و هر اندازه خطایی اگر باور اینو داشته باشیم که ما لیاقت و شایستگی رفاقت با اونو داریم
داستان قتل موسی و پیامبر شدنش و یا داستان آزمایش سلیمان که جسدی رو روی تخت پادشاهیش انداختند تا آزمایشش کنن و وقتی به قول قرآن متذکر شد و فهمید این یک امتحان بوده توبه کرد و بعد از توبه از خدا میخواد که اون سلطنت عظیم رو بهش بده و درجا هم اجابت میشه و یا داستان امتحان دوتا چوپانی که حضرت داود رو قاضی قرار دادند و…. همه و همه حکایت از این داره توی هر شرایطی اگر بتونیم فقط احساس گناه رو از خودمون دور کنیم و حتی از خدا طلبکار باشیم بسته به باورمون و ظرفمون هر چیزی بخوایم بهمون میده
اینجا ک گفتی:
داستان آزمایش سلیمان که جسدی رو روی تخت پادشاهیش انداختند تا آزمایشش کنن و وقتی به قول قرآن متذکر شد و فهمید این یک امتحان بوده توبه کرد و بعد از توبه از خدا میخواد که اون سلطنت عظیم رو بهش بده و درجا هم اجابت میشه
و
توی هر شرایطی اگر بتونیم فقط احساس گناه رو از خودمون دور کنیم و حتی از خدا طلبکار باشیم بسته به باورمون و ظرفمون هر چیزی بخوایم بهمون میده
ازت خییییلی خیییلی ممنونم بابت اینکه ب ندای درونت گوش دادی و نوشتی برام
لطفا بیشتر کامنت بزار تا بتونیم از آگاهی های نابت استفاده کنیم
کامنت نوشتن ذهنتو منظم میکنه تا بتونی احساستو بهتر متوجه بشی
برات بهترین بهترین ها
خود خدا رو آرزو دارم
درپناه رب جهانیان شاد باشی سالم باشی وثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت ان شاالله
راستی تو کامنت قبلیت ی چیزی نوشتی ک الان یادم اومد
گفتی ک الان ذهنم منطقم خواسته ش فقط مادیات و ثروت هست اگه اشتباه نکنم
این ی باور اشتباهه ک ثروت و جدا از خدا میدونیم
فک میکنیم هرچقدر ثروتمند بشیم از خدا دورتر میشیم، درصورتی ک خدا خودش ثروته
ثروت ی انرژیه ی فرکانسه ک باید در مدارش قرار بگیریم
این ترمز منم هست ک ثروت و از خدا جدا میدونم ولی الان بهتر شده ی کم
درپناه خدا
بنام خدای واحد
سلام به شما که اینقدر با نگاه قشنگتون، چراغ راهنمایی شدید برای کسانی که بعضا در ناامیدی به سر می برند، خدا را شاکرم که در بدترین شرایط روحی با سایت شما آشنا شده ام و به عنوان یک نشانه به آن نگاه میکنم، من بابت خرید فایلها نمیتونم هزینه کنم ولی دارم فایلهای رایگانتون رو یک به یک و با دقت گوش میکنم، انرژی بسیار . خوبی از شما و حتی از صداتون میگیرم، خیلی مصمم شده ام که نگاهم رو به زندگی عوض کنم و ایمان دارم خداوند جز خیر برایم نخواهد خواست
سپاس از خداوند و از شما، موفق و پیروز باشید️
ردپاری 43 ام با هدایت خداوند از کلام قرآن
.
++++ اگر در مسیر درست باشیم ، نه تنها هیچ کس کوچکترین تاثیری نمیتونه روی ما بزاره بلکه خداوند راه گشای ما خواهد بود ++++
چقدر این باور ، در گفته های استاد عالی بود و احساسم را خوب کرد و چندین بار تکرارش کردم
با گوش دادن این فایل ، باز هم رگه های از احساس گناه درون خودم پیدا کردم ، رگه هایی که حسم را بعد میکنه در مواقعی خاص و همون احساس بد ناشی از احساس کم ارزشی و احساس گناه هست
و چقدر این دو باور احساس گناه و قربانی شدن و احساس لیاقت جای کار دارند ، چقدرررر زیاد جای کار داره و هر موقع که یک ذره ، واقعااا به اندازه یک ذره احساس لیاقتم را بهتر کردم و بالاتر بردم ، به عینه در کارم و پروژه هایی که برام رسیده دیدم و درک کردم ! ولی این باورها خیلی عمیقند ، و نیاز به کار هر روز دارند ، همین الان هم که دارم این کامنت را مینویسم خیلی توی احساس گناه و احساس لیاقت باگ داره ذهنم و باورم
امااااا خدا را هزااارااان مرتبه شکر که به لطف هدایتش و آگاهی های این سایت ، میتونیم هر روز یه رگه جدید پیدا کنیم ، بهبودش بدیم و بریم مرحله بعدی و ساختن های بیشتر و آسان تر
امروز نشونه ها و رگه هایی از احساس گناه بیشتر و احساس کمبود لیاقت از خودم دریافت کردم و مینویسم تا بعد به یادم بیاد و ردپایی باشه برای بعد و خدا را شکر که از دل صحبت های استاد باورهای عالی و همینطور حقیقت را استخراج میکنیم و میتونیم با خودمون به شکل گوش دادن مجدد فایل ، خواندن قرآن ، جملات تاکیدی و نوشتن از روی آگاهی ها ، تکرارش کنیم تا اون رگه ها کم کم محو بشند و خیلی زود نتایجش به وجود بیاند
الهی به امید تو
ممنونم و دوستون دارم
سلام
امروز قصد کامنت گذاشتن نداشتم ولی به دو دلیل تصمیم گرفتم بنویسم یکی اینکه وقتی در حال کامنت خوندن بودم در بین کامنت ها کامنت خودمو دیدم و اولین کامنتم رو توی این فایل گذاشته بودم و جالب تر اینکه تا قبلش من نفهمیده بودم ک این فایل رو قبلا گوش دادم.
دلیل دومم هم این بخش جدید حالت مطالعه رو دیدم چ ایده باحالی
از تغییراتم نسبت به اولین کامنتم تا اینجا کار خیلی پیشرفت کردم مهارتم و دانشم در مورد رشتم و هدفم بالا تر رفته و یه کارهایی دارم میکنم و یه ایده هایی تو سرمه که حتی خودمم دلیلشو نمیدونم فقط میدونم ک حس خوبی بهشون دارم پس قطعا هدفی پشتشه و نشونه ایه در جهت یکی از خواستهام و قراره اینجور بهشون برسم.
به نام خداوند هدایتگر و مهربان
استاد عزیزم خدا رو واقعا شکر میکنم که شما رو سر راه من قرار داده تا مسیر زندگیم رو درست تر انتخاب کنم و شما واقعا هدیه ای از جانب خداوند هستید دوستتون دارم
در قرآن کلمه ای به نام (حق الناس) وجود نداره ،زیرا ما نمیتونیم حق یکی دیگر و بخوریم که حقی گردنمون باشه ، اگه با پایمال کردن حق دیگه فکر کنیم که به اون ظلم کردیم سخت در اشتباهیم ما فقط و فقط به خودمون ظلم کردیم..
ما مسئول رفتار و گفتار و کردارمون هستیم
شیطان هیچ زوری نداره که ما رو زنجیر کنه ببره به سمت گناه و خدا هم همینطور!! خدا هم هیچ زوری نمیکنه که ما حتما باید به سمت اون قدم برداریم
خدا به سمت حق و شیطان به راه نادرست ما رو دعوت میکنه ما خودمون مسئولیم و باید انتخاب کنیم .. خدا مثل انسان رفتار نمیکنه که اگه یه کسی حالش بد باشه کسی که افسردگی داشته باشه کسی که ناشکری کنه و کسی که ناسزا بگه رو بگه این انسان حالش خوب نیست و افسردگی داره بزار این بار به خاطر افسردگیش از اتفاقات بد این مدارش بگذرم ! نه اینطور نیست ما با حال بدمون اتفاقات بد رو جذب میکنیم د با حال خوب و مثبتمون اتفاقات خوب رو جذب میکنیم..
هیچ ظالمی وجود نداره مگر با وجود مظلوم!!!
اکثر ما فکر میکنیم که ظالم ها به مظلوم ها ظلم میکنند ولی در واقع این مظلوم ها هستند که باعث به وجود آمدن ظالم ها میشوند اونا فکر میکنند که کسی خارج از خودشون میتونه به اونا ظلم کنه حق اونا رو بخوره و شرک میورزند و در نتیجه هم اوناتفاق میفته .
کسی که به خدا ایمان داشته باشه کسی که به منبع وصل باشه ترسی نداره .، راحت میتونه وقتی که از جایش ناراحت باشه نقل مکان کنه و فرکانسشو عوض کنه، خدا در همه جا و همه حال اگر ما بخواهیم باران نعمتش رو با شدت بسیار رو سر ما جاری میکنه فقط کافیه که ما ایمان داشته باشیم و بخواهیم.
همه ی ما به یک اندازه به روح والای خودمون ، به خدا وصل هستیم و همه ی تفاوت ما فقط در فرکانس هایمان هست (منفی)و(مثبت)
پیامبران هم هیچ تفاوتی با انسان ها نداشتند و انسان های عجیب و غریب و متفاوت نبودند اونا به وسیله ی باور ها و رفتار های خداپسندانشون عزیز خدا هستند…
خدای ما خیلی مهربان و آمرزنده هست و اگه کسی طلب آمرزش کنه قبول میکنه اگه کسی ازش هدایت بخواد اون رو به بهترین شکل هدایت میکنه اگه کسی ازش روزی بخواد بیش از حد تصورش بهش روزی میده خدای ما بی همتاست️