«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 74

1867 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استاد عزیزم و همراهان گرامی ردپای من در چهل و سومین روز سفرنامم ، انسان تو مقطعهای مختلف با انتخاب‌های نسنجیده چقدر آینده ی خودش رو پر دردسر میکنه و بعد یا احساس گناه میکنه یا دیگران رو مقصر میدونه و خودش رو قربانی . به گذشته هم که برمیگرده تازه متوجه هم که میشه غصه میخوره و حسرت ندانم کاریهای اونموقع حالش رو بدتر میکنه ، چه میشه کرد ؟

    گذشته که گذشته و دیگه قابل تغییر نیست ، در حال حاضر تنها کاری که باید بکنه خوب کردن احساسه و هنر میخواد ، باید فکرش رو از روی مسائل منفی آزار دهنده برداره و روی داشته های فعلیش بزاره و سعی کنه که شاد باشه ، سعی کنه که مسئولیت کار خودش رو بپذیره و به خودش در مورد گذشته حق بده و سرزنش نکنه ، بدونه که اونم یه انسانه و اشتباه هم جزئی از وجودشه و همون تضادی هست که اومده رشدش بده لذا باید مواظب ورودیهاش باشه و تمام وقت حسش رو خوب نگه داره تا اتفاقات خوب هم براش رقم بخوره واقعا سخته ولی میشه ، یعنی باید بشه وگر نه بقیه ی عمرشم به فنا میره و حسرتش باقی میمونه ، تو این مسیر فقط یاد خداست که آرامش بخشه و یاری دهنده

    خدایا دستمون بگیر و یاریمان کن که یادمون نره ما فقط و فقط مسئول سرنوشت خودمونیم و و زندگی دیگران رو نمیتونیم عوض کنیم و هیچ تأثیری تو زندگی دیگران نداریم اگه خودشون نخوان تغییر کنن ، یعنی ما باید به خودمون بپردازیم وتو این مسیر از خدای خوبمون یاری بخواهیم که او بسیار بخشنده و مهربانه

    خدایا شکرت

    ممنون استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا سلطان دوست گفته:
    مدت عضویت: 1541 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم ❤

    سلام به همگی :)

    اگه برای کسی دعای خیر میکنیم ب خودمون بر میگرده برای اون تفاوتی نداره چون هر کسی نتیجه‌ی اعمال و باورهای خودشو می‌گیره

    توی مثالی ک خیلی شنیدیم میگن دعای مادر گیراس و قطعا دعاش برآورده میشه من دیدم که اصلااا هیچ تاثیری توی زندگی فرزندش نداره یه پسر جوون که سرطان داشت و خانوادش هر کاری کردن که اون خوب شه دوباره سلامتی‌شو به دست بیاره مادرش پدرش اطرافیان از صمیم قلب براش از خدا سلامتی خواستن اما هیچ تاثیری برای اون پسر نداشت و بیمار سالم نشد چون اون نتیجه افکار و باورهای خودشو گرفته و ما اصلا نمیتونیمم به دیگران کمک کنیم و تاثیری حتی کوچیک در زندگیشون داشته باشیم اگر خودشون نخان

    و چقدررر این قوانین عالی‌ان

    هر کسی خودش پشتیبان و حامی قدرتمتد خودشه فقط خودت میتونی ب خودت کمک کنی اگه برای خودت و دنیای زیبات احترام و ارزش قائل باشی

    اگه یقین داشته باشی ما فقطط یک قدرت داریم و اونم الله یکتاس خالقت که خیلی دوست داره (اگر بندگانِ گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم، از شدت شوق می‌مُردند) …

    پس این بین دیگراان اصلااا مهم نیستن نه ترسی ازشون داری و نه محتاج کمکشون هستی

    دیگران هر چقدمم دوستت داشته باشن هر چقدرر زور بزنن هر کاری کنن که بت کمک کنن اصن همه جوره هواتو داشته باشن بااازم تو نخای هیچ اتفاقی نمیافتهه اونا تکیه گاه و حامی خوبی نیستنن نمیتونن باشن توانایی‌ شو ندارن

    تو فقط باید به خدا وصل شی و اون همه جوره هر لحظه با عشق پشتته و به تو این توانایی و داده که با عزت و هر جور دلت میخاد زندگی تو بسازی و تجربش کنی

    خدایا شکرت

    استاد گفتید در نبود مظلوم ظالمی به وجود نمیاد من توی زندگی خودم وقتی بچه بودم قدرتی که برای خودم بود و دادم دست دیگران ازشون ترسیدم احساس ضعیف بودن کردم و بهشون این اجازه رو دادم ک بهم زور بگن و این من بودم ک باعث شدم اونا توی زندگیم دخالت کنن و به من ظلم کنن من پذیرفتمش و شرک کردم ….

    خدایا شکرت به خاطر نوشتن که توی هر شرایطی اگ بخای میتونی تمرکزتو کامل بزاری روی زیبایی های اطرافت و فکر کنی

    خدایا شکرت که استاد عباس منش و آفریدیش و شکرت به خاطر این فایلِ پر از آگاهی های ناب

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    سلام به دوستان عزیز وخوب اندیشم در ۴۳ روز سفر هستم خدارو از این بابت

    خدارو شکر که هرکاری میخوام بکنم قوانین رودر ذهنم مروز میکنم

    فهمیدم که اگه هرچیزی خوب یا بد برای دیگران طلب میکنم اول برای خودم خواستم

    ویا اینکه کسی نمیتونه برای من دعا کنه که اتفاقی بخواد بیفته توی زندگیم از وقتی متوجه این موضوع شدم دیگه کلمه “التماس دعا یا برای منم دعا کن”و از این جملات رو حذف کردم از زندگیم فهمیدم که فقط خدا و فقط از اون باید بخوام و من خودم باید درخواستم رو بگم فقط برای خودم نمیتونم برای بقیه چیزی بخوام

    هرکسی برای من بد خواست اونو برای خودش جذب کرد و من با حفظ آرامشم از خودم دور میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    gm گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام استادم عزیزم و همراهان گرامی

    من سال ها زندگی م رو با حس مسولیت در قبال دیگران و فدا کردن خود و صرف انرژی و زمان….گذارندم

    بعد که دیدم نتیجه ای حاصل نشده خودم رو قربانی میدیم و مدام نجواهای ذهنی اذیتم میکرد مدام با خودم حرف میزدم و همه رو بخاطر احساس بدم مقصر می دانستم

    و حس قربانی شدن داشتم

    و ادما و شرایطی رو که وارد زندگی م میشد رو نمی دونستم بخاطر افکار و فرکانس های خودم و خودم رو قربانی میدانستم

    خدا رو هزاران مرتبه شکر که با شنیدن فایل استاد به احساس ارامش رسیدم

    و چند روز داشتم فصل چهار کتاب رویاهایی که رویا نیستن می خواندم

    به صفحه ۳۰که رسیدم

    قبل از پارگراف اخر

    کتاب رو کنار گذاشتم

    چشمام رو بستم

    و خودم رو مسول همه اتفاقات خوب و بد زندگی دانستم و قلبا همه رو بخشیدم

    وقتی کتاب رو باز کردم دیدم استاد در ادامه دقیقا همین رو گفتن و در اخر تبریک گفتن

    واقعا حس سبکبالی بهم دست داد

    جالب این بود بعد از چند ساعت خییلی رابطم با یکی از کسانی که به شدت ازش ناراحت بودم عادی شد بدون اینکه هیچ کار خاسی کرده باشم

    چه احساس خوبی بود

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم ممنون،♥️♥️❤️❤️🥰🥰🥰🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    پیمان و سامان گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    به نام خداوند هدایتگر و بخشنده روزی رسان

    سلام خدمت استاد توحیدی عزیزم آقای عباسمنش

    و هم چنین خدمت خانم شایسته عزیز که زحمت گذاشتن آگاهی های استاد روی سایت را میکشند

    خدا را بسیار سپاسگزارم که در مداری هستم که این

    آگاهی هارو دریافت میکنم البته اندازه ظرف وجودیم آگاهی دریافت میکنم مطمئنن مدارمون که بالاتر می‌ره و بعداً این فایل رو گوش کنیم چیزای بیشتری یاد میگیریم

    میخام آگاهی های این جلسه رو به زندگی خودم ربط بدم و مثال عینی از خودم بزنم ما خالق زندگی خودمون هستیم و کسی نمیتونه ما رو خوشبخت یا بدبخت کنه در واقع کسی این توانایی رو نداره مگه اینکه ما باور داشته باشیم که این توانایی رو دارند من یادمه زمانی که مدرسه بودم جز بچه های زرنگ مدرسه بودم اما بنا به دلایلی من سال اول کنکور قبول نشدم و پشت کنکور موندم و یکی از رفیق هام یک شهر دیگه بود و اونم قبول نشده بود و می‌خواست دوباره بخونه او از من خواست که به شهر اونا برم و با هم درس بخوانیم و گفت که من یک اتاق جدا گرفتم و کلی کتاب گرفتم و با هم می‌خوانیم و میترکونیم منم وسوسه شدم هر چند خانواده راضی نبودن ولی بالاخره رفتم اوایل خیلی خوب بود و خوب میخوندیم ولی هر چی پیش رفت این رفیقم به حاشیه رفت و کار هایی میکرد که منم نتونم درس بخونم(اینجا ها بود که مادرم بهم گفت برگرد و اونجا نمون دست خدا بود مادرم ولی حرفشو گوش نکردم)

    خلاصه هر چی بیشتر گذشت ما از درس فاصله گرفتیم و اون سالم قبول نشدیم هر چند توی این مدت اتفاقات بیشتری افتاد منتهی من نمیخام توضیح بدم که از بحث اصلیمون دور نشم

    یادم میاد موقعی که جواب کنکور اومد و ما قبول نشدیم همین رفیقم زنگ زد به من گفت که من زندگی تو رو نابود کردم و من باعث شدم تو قبول نشی و تو درس خون بودی و خلاصه من خودمو مسئول قبول نشدن تو میدونم( انگار منم اینو باور کردم و هی به اون قدرت میدادم) گفت که حالا اینجوری شده من یک کار خوب برات پیدا میکنم و نمی‌زارم بهت سخت بگزره چون من نذاشتم تو قبول شی حتی یک کارم برام پیدا کرد….منم مشرک بودم چون نمی‌دونستم که اون هیچ تاثیری در زندگی من نداره هر جا میرفتم میگفتم من چون قبول نشدم تقصیر اون بوده و من هیچ تقصیری ندارم الان که اینارو میگم واقعا میگم خدایا من اونموقع چقدر مشرک بودم چقدر نااگاه بودم چقدر به خودم ظلم کردم الان درک میکنم که ما صدرصد خالق زندگی خودمون هستیم و کسی نمیتونه در زندگی ما تاثیری داشته باشه تا خودمون نخایم و مگر ما باورمون این باشه که اونا تاثیر دارند

    حالا همین تاثیر داشتن دیگران رو من توی مقیاس بزرگتر بگم کشور ما ایران الان تحریمه و آمریکا ما رو تحریم کرده همه چشم انتظار اینن که آمریکا تحریم ها رو برداره و فکر میکنیم که آمریکا ما رو می‌تونه بدبخت کنه همه فقط دنبال اخبار توافق و اینا هستن که خدا کنه آمریکا بهمون رحم کنه و تحریمارو برداره قدرت رو دست آمریکا دادیم و چون غالب فکر جامعه اینه که سرنوشت ایران دست آمریکاست همیجوریم شده و همش دنبال بالا پایین اومدن دلار هستیم

    من از آگاهی های این جلسه این هارو فهمیدم و خواستم یه رد پایی از خودم بزارم امیدوارم حرف هام تاثیر گذار بوده باشه خدا رو سپاس گذارم که با آگاهی های این جلسه من رو آگاه کرد

    خدایا مرا در این راه ثابت قدم نگه دار

    خدایا بهم کمک کن توی این مسیر که به آگاهی های بیشتری دست پیدا کنم

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    به نام الله 🌸🌸🌸

    خدایا ،شکرت که در مسیر درست قرار گرفتم . و همینطور روز به روز ،در حال طی کردن پله های تکامل هستم .

    قطعا بودنم اینجا اتفاقی نیست وقتی برمیگردم به نه ماه پیشم فکر میکنم . یه ادم که به نقطه ی صفر زندگیش رسیده بود .چی شدو چه الهامی به من شد که مسیر زندگیم به سمت شناخت خودم و اگاهی شروع شد ،برعکس قبلا که در باتلاق دست و پا میزدم و همه رو مقصر زندگی بدم میدونستم و چقدر به خودم ظلم کردم . چقدر حس قربانی بودن داشتم . چقدر سرزنش کردن خودم و حتی کنترل و سرزنش کردن دیگران . و تا امروز نمیدونستم اینها ظلم به خودم بوده. اینها باعث شده که من همیشه اتفاقهای اینچنینی رو تجربه کنم . و همیشع تو زندگی حالم بد باشه پرازاسترس . نگرانی . غم و به طبع هی بیشتر وبیشتر اینها رو جذب میکردم .

    خدایا شکرت. خدایا تو حامی منی 💞

    خدایا کمکم کن از شر نجواهای شیطان رانده شده که مدام ذهنم رو به بیراهه میکشونه به تو پناه میبرم .💞

    خدایا کمکم کن تا تحسین کنم دیگران رو 💞

    خدایا کمک کن تا خودم و رو تحسین کنم💞

    خدایا کمکم کن بتونم در احساس خوب بمونم💞

    عاشقتم خدای من 💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سعید راد گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    ب نام‌ خدای قشنگیها❤💙

    کلیدهای ک از این فایل یادگرفتم:

    ۱.دعا کردن برای کسی باعث میشه اون دعا ب زندگی خودت برگرده .دعا برای خوشبتی زوجی یا ثروتمند شدن و سعاتمند شدن کسی شاید برای ان طرف مقابل نتیجه ای نداشته باشه ولی صد درصد اون دعا شامل حال منو زندگیم میشه

    ۲.ما نمیتونیم زندگی کسیو تغییر بدیم چ در جهت مثبت چ در جهت منفی پس نباید احساس گناه و غمو افسردگی داشته باشیم راجب دیگران

    ۳.ما نسبت ب زندگی خودمون مسولیم و ۱۰۰درصد مسعولیت زندگی خودمونو باید ب عهده بگیریم اگه این کارو کنیم دیگه احساس ظلم در حق خودمون نمیکنیم چون هر اتفاقی ک واسمون افتاده نتیجه ی افکارو باورای خودمونه

    ۳.خداوند بسیار بخشنده و مهربانه و برای کسی بدی وظلم نمیخاد مگر این ک طرف خودش با باورای اشتباه و فکرای نادرست برای خودش ظلم درست کنه

    همون احساس خوب=اتفاق خوب

    احساس بد=تفاق بد

    ۴.خداوند ب قدری بخشندس ک تمام گناهانو میبخشه ب جز شرک

    ۵.وقتی ترست فقط از خدا باشه و از هیچ عامل بیرونی دیگه ای نترسی اعتماد ب نفست و عزت نفست زیاد میشه

    ۶.حق و ناس وجود نداره و حتی تو قران اشاره ای بش نشده ولی ب این معنی نیس ک من برم کلی پول بدزدم از کسی و با این باور ک هیچ گناهی نداره

    ن اصلا.چون هرکاری کنی ب خودت برمیگرده .دزدی کنی ازت دزدی میشه .ک ما یک ضرب المثل قدیمی راجبش داریم ک میگه هرچه کنی ب خود کنی

    ۷.چشم زخم ک در ایران متاسفانه تو هرخونه ای پیدا میشه و حتی ازش ب خوبی یاد میکنن حتی بعضیا بیوی پیجو تلگرامو واتس اپشون میزارن

    ی چیز کاملا اشتباه و مضخرفه .اینم‌یکی از باورای قدیمی اشتباه ک چن نسل برمیگرده ب عقب

    این کار باعث میشه برای خدا شریک پیدا کنیم

    وقتی این باورو داشته باشیم ک دیگران مارو چشم زدن یعنی این ک ما رو زندگی خودمون تسلط نداریم و مردم همم روی بدبخت کردن و یا خوشبت کردن ما تاثیر دارن و این باور نقض قوانین کیهانیه و باعث شرک میشه ک خداوند مشرکانو نمیبخشه

    این فایلو من چن بار گوش کردم تا تونستم‌ این نتیجه هارو ازش بگیرم .خیلی فایل سنگین و پری بود .شاید ی سری مفاهیمش برام سنگین و غیر قابل درک بود .

    ک مدارم ارتقا پیدا کنه درک ی سری مطالب واسم راحت تر اتفاق میوفته

    در پناه خدا شاد باشید💙❤💙❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2182 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با نام خدا شروع می‌کنم رد پای روز ۴۳ سفرنامه تحول زندگی ام را ….

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید ندا ها را صدا

    همه ما در این دنیا به یک اندازه به خدا دسترسی داریم

    نعمت و ثروت خدا بی حد است

    هر کس در این دنیا به اندازه لیاقتش به نعمت ها دست می یابد اگر غیر از این بود با عدالت خدا در تضاد بود

    اگر هر کس نتیجه اعمال خود را نمی دید با عدالت خدا در تضاد بود

    پس تفاوت میان کسی که بر خود کنترل دارد با کسی که بر خود کنترل ندارد چگونه مشخص شود؟

    کسی نمی تواند سرنوشت دیگری را تغییر دهد مگر آنکه فرد باور کند که دیگران بر زندگی او تاثیر گذارند مگر آنکه قدرت را به غیر خدا بدهد ما از خداییم به اندازه ای که قدرت خدا را قبول کنیم خود را قوی میبینیم وگرنه قدرت را به دیگران داده و حرکت نمیکنیم

    این حرفا خیلی قشنگه خیلی زیاد

    اما آیا چقدر به آنها عمل می کنیم ؟

    از نتایج مان میفهمیم که چقدر ایمان داریم زیرا ایمانی که عمل نیاورد و در پی آن نتیجه ای نبینیم حرف چرته

    چقدر این جمله قابل تامله

    که اگر کسی در مدار خوشبختی باشه چه براش دعا کنیم چه براش دعا نکنیم اون خوشبخته و بر عکس

    اکر کسی کار خیری انجام دهد به خودش برمیگرده و اگر کسی کار شری انجام دهد به خودش برمیگردد

    تو نیکی می کن در دجله انداز

    که ایزد در بیابانت دهد باز

    همه ما به یک اندازه به خدا نزدیکیم

    هر چی میخوایم از خدا بخوایم

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    خداوندا ایمان ما را بیفزا و ما را به راه راست هدایت کن

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز دوم سفرنامه شروع با فایل ظلم به خود از دیدگاه قران

    خداوندا تو را شکر می کنم به خاطر اینکه ما را در مسیری قرار دادی که جز نعمت جز شادی جز احساس خوب جز سلامتی و جز وجودت که همه چیزست چیز دیگری نصیبم نمی شود

    تورا شاکرم که خلق زندگی ام را در دستان خودم قرار دادی، تو را شکر می کنم که شخصی نمی تواند زندگی من را تغییر بدهد البته تا زمانی که من قدرت را در دستان خودم وتو بدانم

    یادم نمی رود زمانی را که در احساس ترس،نگرانی،افسردگی و گناه و پشیمانی ماندم و چقدر به خودم ظلم کردم،چقدر خودمو از وجود تو که عاری از نگرانی، ترس، غم، ناراحتی و افسردگیست دور کردم و با دادن قدرت به عوامل بیرونی زندگیمو مثل جهنمی وحشت ناک کردم بدون ان که بدانم خودم مسؤل همه ان ها هستم نه پدرم ومادرم که فکر می کردم دوستم ندارند نه مادربزرگم که فکر می کردم دختر عمه ام را بیشتر از من دوست دارد نه هیچ کس که فکر می کردم ان ها با من داشمنی دارند ومن یه فرد خوب نیستم تا بقیه مرا دوست بدارند و ان قدر این هارو ذهنم به من سر کوفت می کرد که باورم شده بود که واقعا همه از من بهترن و توی یه افسردگی طولانی قرار گرفتم.

    ولی حالا فهمیدم که هیچ کس به من ظلم نمی کنه بلکه این منم که برای جلب توجه و گرفتن احساس ترحم از دیگران کاراهایی می کنم که این ظلم رو در بر داره

    این منم که با احساس بی لیاقتی و بی ارزشی که به خودم میدم دارم این رو به جهان می فرستم که من بی ارزشم و اونم منو در شرایطی قرار میده که این بی ارزشی و ظلم ها برام تکرار میشن،تکرار میشن و تکرار میشن و من به دنبال پیدا کردن یک راه حل در بیرونم در حالی

    که این راه حل در وجود خودمه و من خودم باید با احساس لیاقت و ارزش مندیم با بی اعتنایی به جلب توجه کردن برای دیگران با گذشتن از خوب بودن و زیبا بودن در نزد اون ها این ارزش مندی رو به جهان بفرستم که من بدون اینا هم ارزش مندم که من نیازی به ترحم و توجه دیگران ندارم چون اون قدر خودمو بزرگ و ارزشمند می دونم که نیازی نمی بینم برای بقیه خوب باشم.

    حالا می بینم چقدر خوبه که نمی تونن بهم ظلم کنن و نمی تونم به کسی ظلم کنم و این یعنی عدالت خداوند کسانی که دنبال عدالت خدان ببینین این یعنی عدالت خدا که زندگی تو خلقش در دستان خودته و هیچ کسی نمی تونه تو از راه درست،از ارزوهات باز داره مگر یادت باشد مگر اینکه خودت به او قدرت بدهی و این راهم یادت باشد با قدرت دادن به او در حق خودت ظلم کرده ای و نمی توانی هیچ شرایط و اتفاقی را گردن دیگران بندازی چون تو خودت ان را رقم زده ای،خوده خودت.

    خداوندا،پروردگارم،ای رب جهان سپاسگذارم به خاطر اینکه خلق زندگی ام را دردستان خودم قرار دادی تا بهتر،زیباتر و عالی تر زندگی کنم.

    شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نفیس صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    سلام

    وقت بخیر،ایام بکام

    مطالب بسیار تأمل برانگیز و تأثیرگذار بود.

    خیلی وقت ها بود که شکستهای خودم رو ب عوامل بیرونی نسبت میدادم و میگفتم ن اگه شرایط ی طور دیگه‌ای بود من موفق میشدم و این نتیجه بخاطر شرایطه.فکرشو نمی‌کردم که این شرایط محصول تفکرات خودم و فرکانسهای خودمه.همش در حال شکایت و گله بودم،احساسات منفی منو احاطه کرده بود طوری‌که چیزی بهتر نمیشد بلکه بدتر هم میشد.از آدمایی که اطرافم بودن راضی نبودم،از دوستایی که داشتم،از مدرسه‌ای که درس میخوندم،حتی محله‌ و خونه‌ای که توش زندگی میکردم.

    اولین تغییرم رو با عوض کردن سبک اهنگی که گوش میدادم شروع کردم،بعدش برای دبیرستان مدرسه‌م رو تغییر دادم و با تموم اون آدمایی که قبلا در ارتباط بودم قطع رابطه کردم،حتی تو خیابون هم میدیدمشون برخورد سردی داشتم.یکی دو سال زمان برد تا آدمهای دورم رو تغییر بدم و فقط کسایی که با من همخوانی داشتن رو نگه‌دارم.

    ی مدت بعدش خونمون رو تغییر دادیم و به ی منطقه جدید رفتیم.از اینجا ب بعد متوجه شدم که من اونقدرا هم که فکر میکردم تحت سلطه شرایط نیستم بلکه این خود من هستم که شرایط رو ب وجود میارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: