https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-03 00:32:392020-10-14 09:29:45«باور احساس لیاقت»، پشتیبانی قدرتمندکننده برای اقدام در جهت خواستهها
149نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
راجع ب احساس لیاقت ب نظرم صدجلد کتاب میشه نوشت و راجع ب تاثیرش تو زندگی ادما،
من با تمام گوشت و پوست م تفاوت بین داشتن عزت نفس و نداشتن شو و تفاوتی ک تو نتایج ایجاد میکنه رو حس کردم،هزارتا مثال میتونم بزنم راجع بهش ولی یه مثالی ک خیلییی واضحه برام و این روزا دارم بهش فک میکنم و باهاش زندگی میکنم و میگم براتون،
من پزشکم و طرحم ک شروع شد تو یه شهر کوچیک نزدیک ب شهرستان محل سکونت م رییس مرکز بهداشت شدم،تو اصطلاح خودمون بهش میگیم ‘ مسئول فنی’
اونجا ک طرحم شروع شد من خیلی با اعتماد ب نفس و احساس لیاقت شروع کردم کارمو،طوری ک حتی اگه یه موردی رو نمیدونستم بخاطر نداشتن تجربه ی کاری بازم در ظاهر چیزی رو بروز نمیدادم و خودم میرفتم دنبالش یادش بگیرم یا از همکارایی ک تجربه شون بیشتر ازمن بود میپرسیدم ولی تو ظاهرم و تو فیزیکم،حتی پوزیشن راه رفتن و قدم برداشتنم میشد اعتماد ب نفس و دید،کم کم تو تمام گوشت و پوستم رفت این حالت و من در تمام ۲سالی ک اونجا طرح بودم همکارام منو ب عنوان یه پزشکی میشناسن ک بسیار قدرتمند و باعزت نفسه،بعد یه مدت اخرای طرحم بود ک یکی از همکارام ک یه پزشک دیگه بود اومد همکارم شد و بین مون یه اختلاف پیش اومد و من در اثر یه اشتباه ک نتونستم واستم و حل کنم ماجرا رو،ازون مرکز درخواست جابجایی دادم و درواقع میشه گفت فرار کردم،اومدم یه جایی ک حدود ۱۰ کیلومتر با مرکز قبلی م فاصله داشت و دورتر بود،یه روستای کوچیک هست این جایی ک الان دارم توش طبابت میکنم،بخاطر اینکه نتونستم ذهن مو کنترل کنم روزی ک ازون مرکز ب اینجا مهاجرت کردم پشت فرمون تا رسیدن ب مقصد گریه کردم،اینجا هم ک اومدم از روز اول از موضع ضعف رفتار کردم،سرم ب کار خودم بود،منزوی شدم و رییس مرکزم همکار دیگه م بود و من کم کم در طی این یک سال ب این نتیجه رسیدم ک توانایی های سابق و ندارم،عزت نفسم کم شد و احساس لیاقت نمیکردم،یادم رفته بود دوسال رییس مرکز بهداشت یه شهر بودم و اون همه تونایی داشتم و اون همه مریض و ویزیت کردم و همه دلشون میخاست پیش من بیان برا طبابت،مدتیه دارم رو خودم کار میکنم ک اون عضله ی عزت نفس سابق مو تقویت ش کنم،مدام ب خودم دارم یاداوری میکنم ک تو لیاقت بهترین ها رو داری،تو پزشک باسواد و توانمندی هستی و میتونی هروقت ک بخای ب دوران قدرتمند سابق ت برگردی،این روزا خیلی بهتر شده حالم،انگار تو این یه سالی ک گذشت اون ادم توانمند گذشته رو تو یه قفس تنگ زندانی کرده بودم و روحم ناراحت بود بابت ش،روحم نیاز ب گسترش و حس میکرد و خودشو ب در و دیوار میزد بیاد بیرون ازین قفس ولی من بهش این اجازه رو نمیدادم،چندروزیه در قفس و باز کردم،نفس عمیق کشیدم و میفهمم چقد حالم بهتر از سابقه،چقدر باری ک رو دوشم بوده کم شده و خوشحال ترم،
ممنونم ازتون ک این مطالب و آگاهی هارو با ما ب اشتراک میذارید و خدارو شکر میکنم ک هدایت شدم ب سمت درک این باگ و اصلاح مسیرم.
خانوم دکتر داستانتو خوندم و دوسداشتم یکم از خودم اینجا بگم برات چون داستانم تا حدودی شبیه شماست
من یک آرایشگر بسیار توانمندم و بدون اینکه پیش کسی آموزش ببینم تا الان دها شاگرد و کارآموز داشتم و دارم و حتی سیمنارهای آموزشی برگزار کردم
چند سال پیش اینقدر از لحاظ مشتری در فراوانی بودم که یه جورای دلم میخواست یه کار آسونتر انجام بدم و اینقدر تلاش فیزیکی نکنم (البته اینم بگم این مسئله قبل آشنایی با استاد بود )
خلاصه من بجای اینکه کسب کار خودمو به حد عالی برسونم و سیستماتیکش کنم تصمیم گرفتم شغل 13 سالمو عوض کنم .چندتا بیزینس راه انداختم و چون تکامل توش رعایت نکردم سیر نزولی من آغاز شد و این قدر از لحاظ مالی شکستهای پیاپی خوردم که تا خرخره رفتم زیز بدهی و دست از پا دراز تر تصمیم گرفتم به کار سابقم برگردم
چون محل کار خودمو بدون هیچ بهایی به یکی از دوستان بخشیده بودم البته نه عنوان اینکه مال خودش باشه بلکه بمونه و توش کار کنه
وقتی برگشتم فشار طلبکارا از یه طرف و جالب تر کسی که این همه بهش محبت کردم و بهش کار یاد دادم و محیط کارمو بدون هیچ بهایی تحویلش دادم شده بود یه رقیب و منوبه چشم کسی نگاه میکرد که هیچ حقی توی بیزینس 13 ساله خودم ندارم
اولش خیلی برام سخت بود و چون هیچ وقت در همچین شرایطی نبودم عزت نفس و اعتماد بنفسم بشدت کاهش پیدا کرده بود .ولی آرارام آرام سعی کردم روی خودم کار کنم و مخصوصا عزت نفسم و با همین سری فایلها کم کمک خودمو پیدا کردم و الان بعد از گذشت یکسال درآمدم چندین برابر شده کلی سمینار برگزار کردم و همین چند روزم با گوش دادن به این فایلها ایدهای بهم الهام شده که میخوام اجرا کنم و مطمئنم خداوند یار و یاور منه
اینا رو گفتم که یاداوری بشه برام دوست عزیزم و همچنین با خوندن کامنت شما مسیر زندگیمو بیاد آوردم و مطمئنم شما هم مثل من با کار کردن روی خودتون نتیجه رو بنفع خودتون تمام میکنید و میاید در جواب کامنت من از نتایجت میگی و ایمان منو بیشتر میکنی
چند روزه خیلی فکرم درگیر کنکور و قبول شدن توی رشته دلخواهمه
دیشب مامانم میگفت باید به رتبه اول کنکور فکر کنی ، همیشه باید بهترینا و بالاترینارو در نظر بگیری تا موفق بشی و به خواسته هات برسی
و این اصلا واسه من پذیرفتنی نبود که توی کنکور تجربی رتبه اول بشم چون که از بقیه همکلاسیام خیلی عقب ترم و دیر شروع کردم به درس خوندن
من نه درسای سال های گذشته رو خوب خوندم و فهمیدم نه الان میشینم ساعت ها درس بخونم و روی خودم کار کنم و من اصلا نمیتونستم خودمو توی اون موقعیتی تصور کنم که مامانم میگفت
خلاصه این موضوع که چرا من نمیتونم رتبه اول بشم و چرا نمیتونم خودمو لایق بدونم فکرمو درگیر کرد
با خودم گفتم شاید بخاطر اینه که حسابی درس نخوندم شاید اگه ساعت ها بشینم درس بخونم وهزینه کنمو کلاس کنکور برمو تست بزنم و درسامو فوله فول بشم بتونم خودمو توی اون جایگاه بدونم
یه ندایی توی ذهنم گفت اون دوستات که سالهای گذشته خیلی زود تر از تو به فکر کنکورشون بودنو زود تر دست به کار شدن و این همه وقت گذاشتن و شب و روز درس خوندن و کلی هزینه کردن واسه کلاس و کتاب و فلان آخرش به جایی نرسیدن حتی قبولم نشدن آخرشم مجبور شدن برن دانشگاه آزاد چی؟،بعد تو میخوای کارای اونارو دوباره انجام بدی و رتبه خوب بیاری تازه با اینکه دیر جنبیدی؟
باز رفتم تو فکر که چرا بعضیا انقدر هزینه میکنن و درس میخونن آخرشم هیچی به هیچی، ایراد کارشون از کجاست؟
تا اینکه امروز توی سایت متوجه دو تا موضوع مهم شدم یکیش اینکه باور های مخرب و محدود کننده و دومیش نداشتن عزت نفس
بعد گفتم خو من که هم کلی باور محدود کننده و مخرب دارم الاماشاالله😂هم اینکه عزت نفسم خیلی پایینه
خداجونم شکرت که بهم فهموندی یه سری از ایرادام چی هستن😘😂
در قسمت خدایا مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استاد یه موضوعی گفتن که خیلی توجه منو جلب کرد من با دیدگاه وقت گذاشتن برای درس و کنکور این موضوعو برای خودم تحلیل کردم
خلاصه ی حرف استاد این بود که دونفر میخواستن با اَره درخت قطع کنن یه نفر میرفت ساعت ها می نشست به اَره کردن تنه ی درخت و ادامه میداد تا درخت قطع بشه ولی یه نفر دیگشون می گفت اگه قراره هشت ساعت بشینم درختو قطع کنم ، چهار ساعتشو وقت میزارم واسه ی تیز کردن اَره و چهار ساعتشو میزارم واسه ی بریدن درخت اینطوری هم سریع تر به نتیجه میرسم هم اینکه انرژی بیشتری دارم و چیزای دیگه… .
منم تصمیم گرفتم که اگه قراره در طول روز مثلا هشت ساعت درس بخونم تا توی کنکورم موفق بشم ، تایم درس خوندنمو کم تر میکنم و روی باور هام و عزت نفسم کار میکنم و اگه این روند رو ادامه بدم، مطمعنم و ایمان دارم که به اون چیزی که میخوام میرسم.
و از اونجایی که مامانم دوره عزت نفس رو از استاد خریداری کردن ،(خدارو شکر میکنم که همیشه همه چیز رو برام به آسانی و در بهترین زمان وبه بهترین روش مهیا میکنه.)
میخوام از امروز شروع کنم و از دوره عزت نفس استفاده کنم و ادامه بدم تا به نتیجه دلخواهم برسم.
استاد جون و مریم جونم خیلی ممنونم ازتون بابت زحماتی که میکشین و سایت فوق العادتون،دوستون دارم ،خدانگهدارتون.
یادمه زمان کنکور شرایط درس خوندن مناسبی نداشتم ولی توهمه مراحل تحصیلی قبل شاگر ممتاز و نمره الف بودم .. من رشته مهندسی پزشکی میخواستم دانشگاه دولتی امیر کبیر تهران داشت ولی خب بیشتر رشته مد نظرم بود تا دانشگاه ،مشاورم میگفت خیلی بلند پروازی اینو میخوای حالا اون طبق طراز ازمونایی ک میدادم میگفت؛ خلاصه من روی خواستم تمرکز کردم هزینه زیادی هم نکردم مثل همه ازمونای قلم چی میرفتم و اردوی نوروزی ک ۱۵روزعیدرفتیم ی مدرسه صبح تا عصر درس خوندیم…
الان چندسالی هست ک من فارغ التحصیل لیسانس مهندسی پزشکی ولی از دانشگاه ازاد هستم درکل و ب علاقم رسیدم 😊و از این بابت خیلی خوشحالم چون ب خودم ایمان داشتم ک ب خواستم میرسم و همه مراحل تحصبلی قبل هم این حس لیاقت و ایمان داشتم..انشالله ک شما هم ب ارزوهات برسی
امروز برای دستیابی به یک خواسته از خداوند کمک خواستم و رفتم سراغ نشانه ی امروز من و این مقاله رو برام آورد وقتی عنوانشو دیدم فهمیدم مشکل از کجا بوده وقتیم متنشو خوندم جزئیات بیشتری فهمیدم که من به عنوان عوامل رایج در زندگی پذیرفته بودمشون و فکر میکردم همشون عادین.
ولی حالا میفهمم که چرا یه دوره دستاوردهای خوبی داشتم ولی بعدش کم کمتر شد تا حدی که من فکر میکردم توانایی خاصی ندارم و از یاد برده بودم که روزی دستاوردهای خوبی داشتم.
راستش من اصلا جلوی نجواهای ذهنم را نگرفته بودم و اجازه داده بودم اون با عدم احساس لیاقت منو تا جایی ببره که فکر میکردم زندگی رو فقط با روزمرگی طی کنم و قانع باشم به اینکه مادر و همسر خوبی باشم.اصلا اینکه یه رسالتی در زندگی داشته باشم اینقد در ذهن من کم رنگ شده بود که به خودم میگفتم رسالت من اینکه دخترم رو درست تربیت کنم و کلا خودم را فراموش کرده بودم و واسم مهم نبود که لذتی داشته باشم ، به خاطر دل خودم و برای علایقم کاری کنم ، رضایت دیگران بر راضی بودن خودم مقدم می دونستم و هیچ وقت هیچ خواسته ای جز حداقل ها نداشتم .
از وقتی وارد سایت شدم و با مباحث آشنا شدم فهمیدم پاشنه آشیلم عزت نفس هستش و از همون اول دوست داشتم این دوره را داشته باشم ولی هیچ وقت فکر نمیکردم عدم احساس لیاقت تا این حد روی دستاوردهام تاثیر داشته باشه که حتی منو از درک درست مطالب محروم کنه .مثلا جایی از متن خانم شایسته عزیز که برام جدید باشه و یا سنگین باشه ازش عبور میکردم و میگفتم این برای کسای که خیلی وقته عضو سایته و یا دوره ها را دارن.
ولی الان میخوام برای دو مورد به خودم متعهد بشم اول اینکه با دقت ریز بینانه رد پای این باور محدود کننده را در جای جای زندگیم پیدا کنم و از فردا روزی حداقل یدونشو پیدا کنم و بنویسم و شروع کنم بر اصلاحش.
مورد دوم اینکه با وتمام وجودم متعهد میشم که برای خرید دوره عزت نفس چون دیگه میدانم دامنه این کمبود اعتماد به نفس تا کجاها در وجودم سرک کشیده و منو ضعیف و ناتوان کرده اونقدر که یادم رفته یک زمانی تونستم دستاوردهای خیلی بیشتر از اونی که همه فکر میکردن کسب کنم.
خداوندا ما را به راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی هدایت کن ونه راه گمراهان و نه راه آنان که غضب کردی.
وقتی دیدم عضو محبوب ترین ها شدم اشک در چشمانم جمع شد و به خودم افتخار کردم
بعد به خودم گفتم ببین جواب ها داده میشود
خداوند را از اعماق وجودم شکر کردم که راهی رو به من نشون داد که بسیار عالیه
خدایا شکرت
من به لطف الله دوره عزت نفس را از سایت خریداری کردم و دارم روی خودم کار می کنم
نتایجش تا به الان عالی بوده و بسیار
که یکی از اونها رفتن به خونه ی پدرم بود پدرم به من و همسرم و دخترم سالها می گفت شما باید کم خونه ما بیایید //ماهی یه بار//و خیلی کم //
ولی از لحظه ای که من خودم رو انسان ارزشمندی دونستم من ارزشمندم من لیاقت دارم من دوست دارم با پدرم و مادرم و خانواده ام رفت وآمد کنم اصلا رفتارها زمین تا آسمون تغییر کرد
من چهار روز خونه پدرم بودم سه روز ناهار و شام و یه شب با دخترم اونجا خوابیدم و روز بعدش هم عصر تا شب خونشون بودم همه با من با عشق صحبت می کردن از بودن با من لذت می بردن و من از اعماق وجودم لذت می بردم و می خندیدم و کیف می کردم
پدرم تا من رو می دید می گفت خیلی خوب کردی اومدی هرروز بیا …. ومن می دونستم از کجا آب می خوره از باورها ی خودم از توکل و از ایمان به خداوند مهربان
خدایا شکرت
////این تیکه رو خدای خودم بهم گفت تا بنویسم و الان هم داره بهم میگه و خدش داره کلیدها رو می زنه///////…….
من سال ها // خداوند رو در اون بالا بالاها می دیدم و فکر می کردم خدا اون بالاست و من خیلی آدم بزرگی باید باشم تا جواب بده
ولی من از موقع ای که خودم را لایق حرف زدن با خدای خودم دونستم // خداوند بهم نزدیک و نزدیکتر شد
خداوند را در درون خودم حس کردم و احساسم عالی شد//////////
پس باید من خودم رو لایق بدونم تا خداوند با من حرف بزنه
باید خودم رو لایق بدونم خداوند من رو به بهترین مسیر هدایت می کنه
وقتی لایق دونستم هدایت می شم
به اندازه ای که لایق دونستم هدایت می شم
به اندازه ای که احساسم عالی شد هدایت میشم
خدایا شکرت
خدایا شکرت برای داشتن همچین استاد گرانقدری که دستی از دستان تو روی زمین هستش
من چند ماهی میشه که به طور معجزه واری با استاد آشنا شدم،وارد سایت شدم و وارد این دنیا حیرت انگیز شدم،زندگی برام رنگ و بوی دیگه ای گرفت،هدفم از زندگی کردن و فهمیدم،امید پیدا کردم که بزرگترین گناه از نظر من ناامیدیه
خلاصه یه دفتر فنی مهندسی زدم بدون هیچ ایده ای ولی امیدم به خودشه فقط،امروز بعد از چند ماه اولین مشتری برام اومد ولی نشد که بشه
حالم یجوری شد سریع رفتم سمت نشانه های من
وای خدا دقیقا همون چیزی که توش مشکل داشتم و بهم گفت،الله اکبر ،الله اکبر که چقدر تو بزرگی،فهمیدم مهمترین مشکلم کمبود عزت نفسمه،شک ندارم اینو درست کنم همه چی حله
به نام خداوندی که من را لایق بهترین نعمتهای دنیا کرده
سلام به استادعزیزم و مریم جانم
ووواااوو خدای من بعدازمدتها دوباره هدایت شدم به این قسمت گرانبهای سایت،نتایجی که قبلا این قسمت توضیح دادم بانتایج الانم مایل ها فاصله داره خدایا چی میتونم بگم به غیر از سپاسگزاری از ته قلبم خداییییییا کوینتیلیونها بار شکرت عاشششقتم خدای من که این بنده ی خاصصتو تو مسیرزندگیم قراردادی که اینقدر زندگی رو برام بهشتی کرده
خدای من اون موقعی که ازنتایجم تواین قسمت نوشتم نسبت به الانم هیچ بوده🤭
استادجان مدتیه توی دوره ی پرازآگاهی دوازده قدم هدفمو احساس لیاقت انتخاب کردم،چقدر احترامهای اطرافیانم به من خاص تر شده،چققدر پول بیشتری توی حساب بانکیم واردمیشه،چقدر آرامش درونم هزاران هزاربرابر شده،رابطم باهمسرم بسسیار عاشقانه تر شده
خداوندا بی نهایت سپاسگزارم
استاد خیلی باور احساس لیاقت توی زندگی همه ی افراد نقش مهمی داره،اینو دارم بادوره ی دوازده قدم باگوشتوپوستو استخونم بیشتر درک میکنم
یعنی همه چیز بااحساس لیاقت به دست میاد
من موقعی که میخواستم دوره ی دوازده قدم رو شروع کنم خیلی دروجودم احساس لیاقت روایجادکردم واینو بارها باخودم تکرارمیکردم که من لایق یک زندگی جدید باادمای مناسب،باشرایط بهتر،بااخلاق و رفتار بهتر،لایق یک زندگی آرامتر با حساب بانکی بیشتر هستم و قطعا با این دوره ی گرانبها به همه ی اینا دست پیدامیکنم
به لطف خدای مهربان و دستان بینظیرشون توسط استادجان ومریم جان نشانه های زیادی میبینم برای شرایط یک زندگی بهشتی تر که همه ی اینارو مدیون آگاهی های این دوره هستم
چقدر جنس رفتارا و صحبتای اطرافیان بامن عوض شده،هیچکس جلوی من غیبت نمیکنه،ازاتفاقات بد زندگیشون تعریف نمیکنن،هرکسی که میاد سمت من،فقط اون انرژی مثبتش رو به من منعکس میکنه
استاد واقعا درک کردم این حرفهای شمارو که اگه خودمون تن ندیم به غیبت،به حرفای منفی به گرونی و شرایط نابسامان کشور یا زندگی دیگران،خداوند خودش آدمای مناسبو به زندگیمون هدایت میکنه بدون اینکه ماخودمون کاری انجام بدیم
چقدر آدم شادتره که تودنیای خودمون فقط تجسم کنیمو لذذت ببریم ازین دنیای بهشتی ازین خدایی که اینقدر زیبا قانونشو وضع کرده،چققدر من خوشبختم که باشما عزیزانم هستم
اینو الان دارم تومراسم عروسی یکی از اقواممون مینویسم,اونقدر حال دلم خوبو آرومه که اصلا احساس نمیکنم بیماریی درکارباشه،همه با ماسک و یجورایی باترس توی این جشن نشستن و من باخدای درونم دارم عششق میکنمو حرف میزنم،و هیچ اعتقادی به این ندارم که این ماسک مانع بیماری بشه،کسی که ذهنش بیمارباشه هزارتادستمالم بذاره جلوی دهنش بازهم بیمارخواهدشد
واعتقادم اینه که هیچ برگی بدون اذن خداوند نخواهدافتاد
آآآآه ای خدای من چقدر خوشحالم که به این قسمت سایت هدایت شدم تا بنویسم و حال دلمو بهتر کنم خدایاهزاران هزار مرتبه شکر
سپاسگزارم ازاستادعزیزم ومریم عزیزم و تک تک دوستان گرانبهام که باخوندن کامنتاشون تو تک تک لحظات زندگیم حال دلمو کوک میکنم و باععععشق به زندگیم ادامه میدم
الان در شرایطی دارم برات مینویسم که صبح هدایت زیبایی از پروردگارم داشتم اونم در مورد استارت دوره 12 قدم بود که مدت ها خریدمش ولی استارتش نزدم!!
حس میکنم الان در مدار این دوره هستم چون تو جلسه 6 عزت نفس استاپ تاکید زیادی رو تجسم داشتن ولی من هنوز اون تمرین رو جزیی از عادت ها نکردم.
جلسه 1 دوره 12 قدم هم که آموزش تمرین ستاره قطبیه که انجام دادن این تمرین، یقینا زندگی هزاران نفر رو متحول کرده.
دوست خوبم کامنتت رو دوس داشتم چون خیلی حس خوبی رو منتقل کردی در قالب نوشته و تحسینت میکنم که اینقدر عالی رو خودت و احساس لیاقتت کار کردی که آدم های اطرافت هم دستخوش تغییر شده.
حتما وقت کردی داستان هدایتت رو به این سایت الهی بنویس تا ما هم با خوندنش انگیزه بیشتری بگیریم.
من هدایت خواستم که بین دوره هایی که خریدم، کدومو گوش کنم؟؟
دقیقا این صفحه اومد😍😍😍😍😍😍😍
من هم میخواستم عزت نفس رو اول گوش کنم اما تردید داشتم😊، که در سایت ، مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم😍😍😍😍
پس اگر خواسته ای در دلت داری، اما نمیتوانی راهی برای حرکت به سمت ان بیابی، مهمترین دلیلش:
شک و تردیدهایی است که نسبت به توانایی های خود درباره تحقق آن خواسته داری.
قانون این است:
خداوند تا توانایی های لازم برای تحقق خواسته ات در دلت ایجاد نکند، آن خواسته را به شکل: آرزو، هدف، رویا، الهام و… در دلت الهام نمیکند😃
استاد عباسمنش:
تقویت عزت نفس باعث پیشرفت من در هر زمینه ای شده است و می شود.
عزت نفس یعنی:
فارغ از….هر چیزی، بدون هیچ دلیلی، خودمان را لایق انچه دوست داریم تجربه کنیم، بدانیم
زیرا ما ساخته خالقی هستیم که به جز از ارزش نمی افریند
و توانایی های یکسانی به همه ی ما داده، تا زندگیمان را انطور که دوست داریم، خلق کنیم😍😍😍
عزت نفس یعنی:
ورود به دل ترسها و ناشناخته ها، باتکیه بر نییییییرویی درووووووونی که بسیااااااااار از آن ترس و تردیدها بزرگتررررررر است توسط شجاعت و جسارت و توکل به رب(الله اکبر)
پس مهمترین باور توحیدی: داشتن عزت نفس است😃.
عزت نفس یعنی:
درحالیکه میترسی، با توکل، قدم ها را بر میداری و بر آن ترس ها می تازی🥰
پس:
کمتر حساب و کتاب میکنی و چون ایمان و توکل داری، بیشتر اقدام میکنی،
درهای جدیدی برایت باز می شود😘، که قدم به قدم داشتن خواسته ات را بدیهی تر ساخته،
تا جاییکه بین خودت و تجربه ی خواسته، فاصله ای نمیبینی😍😍😍😍
وقتی خود را لایق موفقیت هایی میدانی که، دوست داری در زندگی تجربه کنی😄، جهاان به خدمت تو می آید
و هدایتش را در قالب الهامات، ایده ها ، فرصت ها و… وارد زندگی ات میکند😊
باور لیاقت باعث می شود:
بتوانی خودت را تحسین کنی😃، به خودت اعتبار بدهی😀 و قدم هایی رو برداری که نتایج بزرگ و شگفت انگیزی ایجاد میکند
و باعث میشه: اعتبار بیشتری به خودت، موفقیت هایی که میتونی بیافرینی و توانایی هات ببخشی🤩
خدایا شکرت
ممنونم استاد از این ساااایت بینظیرتون ، از اموزش های شما، فوق العاده اید استااااااااااااد
حالا که تاملی میکنم به زمان کودکی ام ………………….می بینم خیلی از باورهای مخرب را نداشتم !!!!!!!!ولی به مرور زمان
اونا برای من ایجاد شده البته من یه دختر دوازده ساله دارم که خواهر و برادری نداره …. من می دیدم دخترم زود به خواسته هاش میرسه و این برام سوال شد؟؟؟؟!!!!!!!!!!
شاید برای اینه که مقاومتی نداره
مثلا من الان سی و پنج سالمه ولی از دوران نوجوانی داشتن یه زندگی رویایی را می خواستم و بهش فکر می کردم ولی این //////عدم احساس لیاقت///////// که خیلی هم مخربه را نمی دونستم همیشه تا یه خونه ی لاکچری و بزرگ و زیبا می دیدم … به خودم میگفتم …چه خوب میشه منم توی این خونه باشم …..توی این خونه زندگی کنم….. ولی تا تصویرسازی می کردم و یا به خانوده ام یا به خواهر و برادری می گفتم که ///هنوز هم همین طوری اند ///می گفتن ول کن بابا ……………………….ما رو چه به این خونه ها ……………… می دونی چنده !!!!! از کجا بیاریم بخریم؟؟؟؟اینا که مال ما نیست………. و از این جنس حرفا……
و این حرفا میره در ضمیر نا خود آگاه و ورودی من را بد می کرد البته من خیلی آدم حساسی بودم واین باورمخرب را هم رفعش را کردم
تازه داره یخ ذهنم آب میشه که مقصر اصلی خودم بودم
حالا می تونم با /////////////باور احساس لیاقت/////////// به هر آنچیزی که می خواهم برسم با امید به خدا
این متن را برای خودم نوشتم تا ردپایی برای خودم گذاشته باشم تا بتونم بهتر روی /////////لیاقت خودم //////////////////کار کنم
هر چیزی لیاقت می خواد اومدن به این سایت هم لیاقت می خواد
زندگی در خونه های لاکچری لیاقت می خواد
داشتن ماشین آخرین مدل مثل بنز و ماشین کروت که استاد جونم داره لیاقت می خواد
خرید کردن در فروشگاه های سطح بالا لیاقت می خواد
داشتن دوستان گل و عزیزکه در سایت هستن لیاقت می خواد
داشتن طلا و جواهرات لیاقت می خواد
داشتن همسر عالی و خوب لیاقت می خواد
داشتن روابط عالی و موندن در اون روابط لیاقت می خواد
چقد من خوشحال شدم شما تمام قدم های دوره 12 قدم رو تهیه کردید میتونم بپرسم از زمانی که این کامنت روگزاشتید تا پایان دوره 12 قدم به چه موفقیت هایی رسیدید؟؟
برای این میپرسم که امید و انگیزه ای اتیشن در وجود من فوران کنه
شما لایق فراوانی هستید
همچنین کسانی که بهای موفقیت و تغییر رو پرداخته اند
دوره دوازده قدم عالیه و حرف نداره فقط و فقط باید خوب روی خودت کار کنی حالا هر کسی به یه نحوی
من خودم باورهای مخربم خیلی زیاد بود ولی یه روزی از خدا خواستم و خدا هم جواب منو داد
در مورد نتیجه ها برای من عالی بوده و خیلی خوب بوده من دوره عزت نفس رو هم خریدم
بستگی به خودت داره …یعنی همه به خودت هستش .. هر جوری که بتونی حرف های استاد جان را مثله وحی منزل گوش کنی نتایج میاد و باید بهش عمل کنی
فقط باید این راه رو ادامه بدیم و هر مانعی و هر سدی را بشکنیم و بگیم نه نه نه………………. فقط راهی که استاد میگه و دیگر هیچی .. من که البته سعی می کنم این طور باشم و در حد حرف نباشه
////////از خداوند بخواه که کمکت کنه خودش راه ها رو برات باز می کنه ..باورش کن.. خیلی بزرگه ..خیلی ///////
این جمله شما منو به فکر فرو برد اینکه داشتن هر چیزی لیاقت میخواد
بله درست است داشتن هر چیزی لیاقت میخواد .بزرگترین دلیلی که وقتی به ان فکر میکنم باعث احساس لیاقت در من میشود این است که انسان هستیم و خدای مهربان از روح خودش در ما دمید ،داشتن این روح خدایی واقعا لیاقت میخواد .از خدای خوبم سپاس گزارم که به ما فرصت زندگی کردن و تجربه زندگی داد تا همه خواسته هایمان را خودمان خلق کنیم و به شناخت بیشتر از خودمان و خدا برسیم و چه لیاقتی از این بالاتر که خلیفه خدا روی زمین باشیم و روز به روز تلاش کنیم تا بیشتر خداگونه شویم
واقعا این من هستم که به هر چی که توی این جهانه ارزش و بها میدم حتی بزرگترین یاقوت و الماس جهان هم به خودی خود ارزشمند نیست باید انرژی منو در یافت کنه که ارزش پیدا کنه
اصلا همه چی توی این دنیا به خاطر وجود ارزشمند من خلق شده
چون از اولش که اومدم توی این جهان یه گوهر نایاب و گران بودم و همین الانم هستم فقط اون اگاهی هارو فراموش کردم
بعد مدتها اومدم تو سایت و دیدم برام پیام جدید اومده و از طرف شما بود خیلی خوشحال شدم چون من مدتهاست تو سایت نیومدم ولی از دیشب دوباره نوشته هایی که از سایت برداشت کرده بودم رو مرور میکردم و اومدم اینجا هم فعالیتمو شروع کنم که شما برام پیام گذاشته بودین ، خیلی حس خوبی بود انگار جهان هم میگه آفرین بیا تو سایت تو بخوای ماهم میخوایم…
و برای پیام قشنگت دقیقا همینطوره من اینو بیشتر توی انتخاب شغل درک کردم وقتی با وسواسی دنبال شغل خوب و در شان میگشتم و مدام فکر میکردم این خوب نیست و اون بهتره … یه شب که حسابی خسته شده بودم با خودم فکر کردم چرا من فکر میکنم کدوم شغل خوبه ؟ نکنه فکر میکنم با رفتن سمت شغل خاصی عزت و احترامم بیشتر میشه و اینجوری ارزشم بالا تر میره؟
بعد فهمیدم دقیقا همینه من فکر میکنم شغل میتونه معرف من باشه و بهم جایگاه و عزت بده
چرا من باید اینطوری فکر میکردم؟ غیر از اینه من خودمو لایق نمیدونم و میخواستم به واسطه چیزی خارج از خودم بهم لیاقت داده بشه؟
بعد فکر کردم تو هر شغلی برم این من هستم که به اون شغل عزت و اعتبار میدم ، منم که اون شغل رو ارزشمند میکنم ، من میتونم جوری باشم که هر کی منو تو اون شغل دید دلش بخواد سمتش بیاد …
باز از پیام قشنگت تشکر میکنم که باعث ایجاد حس خوب و امید تو قلبم شدی
حرفهایی که میزنی به زرس قاطع میتونم بگم که در حد یه عالم هست با اینکه هیچ گونه جمله سخت و غیر قابل فهم و ادبی سختی نداره حالا
متوجه موضوعی شدم که استاد گفتند خیلی ها دوره برگزار میکنن و در رابطه با موفقیت خیلی کارا میکنن مثل تبلیغات و …ولی من بدون تبلیغات و هزینه خاصی خدا برام اینکارو انجام میده چون تجربه تحقیق فراون و مهمتر از همه ایمانی بوده که پشت اونها بوده و نتیجه داده و همون ایمانه کار خودشو کرده😍
الان شمام از نظر من حرفهایی زدین که بر گرفته از ایمان بیش از پیش بهترتون بوده
و ضمن تبریک بابت همچین
پیشرفتی.براتون آرزوی سعادت و خوشبختی میکنم در دنیا وآخرت….
دوست عزیزم داستان من از اون داستان هاییه که اگه هر کسی بخونه و بهش ایمان داشته باشه قطعا حرف های استاد جان رو باور می کنه و بهش ایمان میاره
من شما دوستان .. استاد جان و سایت الهی رو آسان بدست نیاورد ه ام که آسان از دست بدهم
هر صحبتی که استاد جان میگن را تا پای جان با توکل برالله در زندگیم عملیش میکنم . من عاشق قوانین الهی هستم
از موفقیت هام که بخواهم بگم قبلا یه مانتو نداشتم . یه وسیله که می خواستم بخرم نمیدونید چه برنامه هایی بود ولی الان اونقدر توی خونه ام وسایل دارم ..توی کمدم از لباس . از مانتو . از همه نوع پوشاک دارم که حد نداره…….
رابطه ام هر روز با خودم . با خدای خودم بهتر و بهتر میشه
خدا را صد هزار مرتبه شکر
از استاد عزیزم ممنونم که راه درست رو نشون من داد و آرزوی بهترین ها را برای خودشون و عزیز دلشون دارم
از دوست عزیزم ممنونم که از جملات خوبی برای پیشرفتم استفاده کرده و به من هدیه داده
ب نام الله یکتا
راجع ب احساس لیاقت ب نظرم صدجلد کتاب میشه نوشت و راجع ب تاثیرش تو زندگی ادما،
من با تمام گوشت و پوست م تفاوت بین داشتن عزت نفس و نداشتن شو و تفاوتی ک تو نتایج ایجاد میکنه رو حس کردم،هزارتا مثال میتونم بزنم راجع بهش ولی یه مثالی ک خیلییی واضحه برام و این روزا دارم بهش فک میکنم و باهاش زندگی میکنم و میگم براتون،
من پزشکم و طرحم ک شروع شد تو یه شهر کوچیک نزدیک ب شهرستان محل سکونت م رییس مرکز بهداشت شدم،تو اصطلاح خودمون بهش میگیم ‘ مسئول فنی’
اونجا ک طرحم شروع شد من خیلی با اعتماد ب نفس و احساس لیاقت شروع کردم کارمو،طوری ک حتی اگه یه موردی رو نمیدونستم بخاطر نداشتن تجربه ی کاری بازم در ظاهر چیزی رو بروز نمیدادم و خودم میرفتم دنبالش یادش بگیرم یا از همکارایی ک تجربه شون بیشتر ازمن بود میپرسیدم ولی تو ظاهرم و تو فیزیکم،حتی پوزیشن راه رفتن و قدم برداشتنم میشد اعتماد ب نفس و دید،کم کم تو تمام گوشت و پوستم رفت این حالت و من در تمام ۲سالی ک اونجا طرح بودم همکارام منو ب عنوان یه پزشکی میشناسن ک بسیار قدرتمند و باعزت نفسه،بعد یه مدت اخرای طرحم بود ک یکی از همکارام ک یه پزشک دیگه بود اومد همکارم شد و بین مون یه اختلاف پیش اومد و من در اثر یه اشتباه ک نتونستم واستم و حل کنم ماجرا رو،ازون مرکز درخواست جابجایی دادم و درواقع میشه گفت فرار کردم،اومدم یه جایی ک حدود ۱۰ کیلومتر با مرکز قبلی م فاصله داشت و دورتر بود،یه روستای کوچیک هست این جایی ک الان دارم توش طبابت میکنم،بخاطر اینکه نتونستم ذهن مو کنترل کنم روزی ک ازون مرکز ب اینجا مهاجرت کردم پشت فرمون تا رسیدن ب مقصد گریه کردم،اینجا هم ک اومدم از روز اول از موضع ضعف رفتار کردم،سرم ب کار خودم بود،منزوی شدم و رییس مرکزم همکار دیگه م بود و من کم کم در طی این یک سال ب این نتیجه رسیدم ک توانایی های سابق و ندارم،عزت نفسم کم شد و احساس لیاقت نمیکردم،یادم رفته بود دوسال رییس مرکز بهداشت یه شهر بودم و اون همه تونایی داشتم و اون همه مریض و ویزیت کردم و همه دلشون میخاست پیش من بیان برا طبابت،مدتیه دارم رو خودم کار میکنم ک اون عضله ی عزت نفس سابق مو تقویت ش کنم،مدام ب خودم دارم یاداوری میکنم ک تو لیاقت بهترین ها رو داری،تو پزشک باسواد و توانمندی هستی و میتونی هروقت ک بخای ب دوران قدرتمند سابق ت برگردی،این روزا خیلی بهتر شده حالم،انگار تو این یه سالی ک گذشت اون ادم توانمند گذشته رو تو یه قفس تنگ زندانی کرده بودم و روحم ناراحت بود بابت ش،روحم نیاز ب گسترش و حس میکرد و خودشو ب در و دیوار میزد بیاد بیرون ازین قفس ولی من بهش این اجازه رو نمیدادم،چندروزیه در قفس و باز کردم،نفس عمیق کشیدم و میفهمم چقد حالم بهتر از سابقه،چقدر باری ک رو دوشم بوده کم شده و خوشحال ترم،
ممنونم ازتون ک این مطالب و آگاهی هارو با ما ب اشتراک میذارید و خدارو شکر میکنم ک هدایت شدم ب سمت درک این باگ و اصلاح مسیرم.
سلام به نوشا خانوم عزیز
خانوم دکتر داستانتو خوندم و دوسداشتم یکم از خودم اینجا بگم برات چون داستانم تا حدودی شبیه شماست
من یک آرایشگر بسیار توانمندم و بدون اینکه پیش کسی آموزش ببینم تا الان دها شاگرد و کارآموز داشتم و دارم و حتی سیمنارهای آموزشی برگزار کردم
چند سال پیش اینقدر از لحاظ مشتری در فراوانی بودم که یه جورای دلم میخواست یه کار آسونتر انجام بدم و اینقدر تلاش فیزیکی نکنم (البته اینم بگم این مسئله قبل آشنایی با استاد بود )
خلاصه من بجای اینکه کسب کار خودمو به حد عالی برسونم و سیستماتیکش کنم تصمیم گرفتم شغل 13 سالمو عوض کنم .چندتا بیزینس راه انداختم و چون تکامل توش رعایت نکردم سیر نزولی من آغاز شد و این قدر از لحاظ مالی شکستهای پیاپی خوردم که تا خرخره رفتم زیز بدهی و دست از پا دراز تر تصمیم گرفتم به کار سابقم برگردم
چون محل کار خودمو بدون هیچ بهایی به یکی از دوستان بخشیده بودم البته نه عنوان اینکه مال خودش باشه بلکه بمونه و توش کار کنه
وقتی برگشتم فشار طلبکارا از یه طرف و جالب تر کسی که این همه بهش محبت کردم و بهش کار یاد دادم و محیط کارمو بدون هیچ بهایی تحویلش دادم شده بود یه رقیب و منوبه چشم کسی نگاه میکرد که هیچ حقی توی بیزینس 13 ساله خودم ندارم
اولش خیلی برام سخت بود و چون هیچ وقت در همچین شرایطی نبودم عزت نفس و اعتماد بنفسم بشدت کاهش پیدا کرده بود .ولی آرارام آرام سعی کردم روی خودم کار کنم و مخصوصا عزت نفسم و با همین سری فایلها کم کمک خودمو پیدا کردم و الان بعد از گذشت یکسال درآمدم چندین برابر شده کلی سمینار برگزار کردم و همین چند روزم با گوش دادن به این فایلها ایدهای بهم الهام شده که میخوام اجرا کنم و مطمئنم خداوند یار و یاور منه
اینا رو گفتم که یاداوری بشه برام دوست عزیزم و همچنین با خوندن کامنت شما مسیر زندگیمو بیاد آوردم و مطمئنم شما هم مثل من با کار کردن روی خودتون نتیجه رو بنفع خودتون تمام میکنید و میاید در جواب کامنت من از نتایجت میگی و ایمان منو بیشتر میکنی
به نام خدای مهربونم
سلام به همگی
چند روزه خیلی فکرم درگیر کنکور و قبول شدن توی رشته دلخواهمه
دیشب مامانم میگفت باید به رتبه اول کنکور فکر کنی ، همیشه باید بهترینا و بالاترینارو در نظر بگیری تا موفق بشی و به خواسته هات برسی
و این اصلا واسه من پذیرفتنی نبود که توی کنکور تجربی رتبه اول بشم چون که از بقیه همکلاسیام خیلی عقب ترم و دیر شروع کردم به درس خوندن
من نه درسای سال های گذشته رو خوب خوندم و فهمیدم نه الان میشینم ساعت ها درس بخونم و روی خودم کار کنم و من اصلا نمیتونستم خودمو توی اون موقعیتی تصور کنم که مامانم میگفت
خلاصه این موضوع که چرا من نمیتونم رتبه اول بشم و چرا نمیتونم خودمو لایق بدونم فکرمو درگیر کرد
با خودم گفتم شاید بخاطر اینه که حسابی درس نخوندم شاید اگه ساعت ها بشینم درس بخونم وهزینه کنمو کلاس کنکور برمو تست بزنم و درسامو فوله فول بشم بتونم خودمو توی اون جایگاه بدونم
یه ندایی توی ذهنم گفت اون دوستات که سالهای گذشته خیلی زود تر از تو به فکر کنکورشون بودنو زود تر دست به کار شدن و این همه وقت گذاشتن و شب و روز درس خوندن و کلی هزینه کردن واسه کلاس و کتاب و فلان آخرش به جایی نرسیدن حتی قبولم نشدن آخرشم مجبور شدن برن دانشگاه آزاد چی؟،بعد تو میخوای کارای اونارو دوباره انجام بدی و رتبه خوب بیاری تازه با اینکه دیر جنبیدی؟
باز رفتم تو فکر که چرا بعضیا انقدر هزینه میکنن و درس میخونن آخرشم هیچی به هیچی، ایراد کارشون از کجاست؟
تا اینکه امروز توی سایت متوجه دو تا موضوع مهم شدم یکیش اینکه باور های مخرب و محدود کننده و دومیش نداشتن عزت نفس
بعد گفتم خو من که هم کلی باور محدود کننده و مخرب دارم الاماشاالله😂هم اینکه عزت نفسم خیلی پایینه
خداجونم شکرت که بهم فهموندی یه سری از ایرادام چی هستن😘😂
در قسمت خدایا مرا به سوی نشانه ام هدایت کن استاد یه موضوعی گفتن که خیلی توجه منو جلب کرد من با دیدگاه وقت گذاشتن برای درس و کنکور این موضوعو برای خودم تحلیل کردم
خلاصه ی حرف استاد این بود که دونفر میخواستن با اَره درخت قطع کنن یه نفر میرفت ساعت ها می نشست به اَره کردن تنه ی درخت و ادامه میداد تا درخت قطع بشه ولی یه نفر دیگشون می گفت اگه قراره هشت ساعت بشینم درختو قطع کنم ، چهار ساعتشو وقت میزارم واسه ی تیز کردن اَره و چهار ساعتشو میزارم واسه ی بریدن درخت اینطوری هم سریع تر به نتیجه میرسم هم اینکه انرژی بیشتری دارم و چیزای دیگه… .
منم تصمیم گرفتم که اگه قراره در طول روز مثلا هشت ساعت درس بخونم تا توی کنکورم موفق بشم ، تایم درس خوندنمو کم تر میکنم و روی باور هام و عزت نفسم کار میکنم و اگه این روند رو ادامه بدم، مطمعنم و ایمان دارم که به اون چیزی که میخوام میرسم.
و از اونجایی که مامانم دوره عزت نفس رو از استاد خریداری کردن ،(خدارو شکر میکنم که همیشه همه چیز رو برام به آسانی و در بهترین زمان وبه بهترین روش مهیا میکنه.)
میخوام از امروز شروع کنم و از دوره عزت نفس استفاده کنم و ادامه بدم تا به نتیجه دلخواهم برسم.
استاد جون و مریم جونم خیلی ممنونم ازتون بابت زحماتی که میکشین و سایت فوق العادتون،دوستون دارم ،خدانگهدارتون.
به امید روزی که بیام بگم گیلیلیلی قبول شدم 💃🏻😂
سلام دوست من
یادمه زمان کنکور شرایط درس خوندن مناسبی نداشتم ولی توهمه مراحل تحصیلی قبل شاگر ممتاز و نمره الف بودم .. من رشته مهندسی پزشکی میخواستم دانشگاه دولتی امیر کبیر تهران داشت ولی خب بیشتر رشته مد نظرم بود تا دانشگاه ،مشاورم میگفت خیلی بلند پروازی اینو میخوای حالا اون طبق طراز ازمونایی ک میدادم میگفت؛ خلاصه من روی خواستم تمرکز کردم هزینه زیادی هم نکردم مثل همه ازمونای قلم چی میرفتم و اردوی نوروزی ک ۱۵روزعیدرفتیم ی مدرسه صبح تا عصر درس خوندیم…
الان چندسالی هست ک من فارغ التحصیل لیسانس مهندسی پزشکی ولی از دانشگاه ازاد هستم درکل و ب علاقم رسیدم 😊و از این بابت خیلی خوشحالم چون ب خودم ایمان داشتم ک ب خواستم میرسم و همه مراحل تحصبلی قبل هم این حس لیاقت و ایمان داشتم..انشالله ک شما هم ب ارزوهات برسی
به نام رب بی همتا
امروز برای دستیابی به یک خواسته از خداوند کمک خواستم و رفتم سراغ نشانه ی امروز من و این مقاله رو برام آورد وقتی عنوانشو دیدم فهمیدم مشکل از کجا بوده وقتیم متنشو خوندم جزئیات بیشتری فهمیدم که من به عنوان عوامل رایج در زندگی پذیرفته بودمشون و فکر میکردم همشون عادین.
ولی حالا میفهمم که چرا یه دوره دستاوردهای خوبی داشتم ولی بعدش کم کمتر شد تا حدی که من فکر میکردم توانایی خاصی ندارم و از یاد برده بودم که روزی دستاوردهای خوبی داشتم.
راستش من اصلا جلوی نجواهای ذهنم را نگرفته بودم و اجازه داده بودم اون با عدم احساس لیاقت منو تا جایی ببره که فکر میکردم زندگی رو فقط با روزمرگی طی کنم و قانع باشم به اینکه مادر و همسر خوبی باشم.اصلا اینکه یه رسالتی در زندگی داشته باشم اینقد در ذهن من کم رنگ شده بود که به خودم میگفتم رسالت من اینکه دخترم رو درست تربیت کنم و کلا خودم را فراموش کرده بودم و واسم مهم نبود که لذتی داشته باشم ، به خاطر دل خودم و برای علایقم کاری کنم ، رضایت دیگران بر راضی بودن خودم مقدم می دونستم و هیچ وقت هیچ خواسته ای جز حداقل ها نداشتم .
از وقتی وارد سایت شدم و با مباحث آشنا شدم فهمیدم پاشنه آشیلم عزت نفس هستش و از همون اول دوست داشتم این دوره را داشته باشم ولی هیچ وقت فکر نمیکردم عدم احساس لیاقت تا این حد روی دستاوردهام تاثیر داشته باشه که حتی منو از درک درست مطالب محروم کنه .مثلا جایی از متن خانم شایسته عزیز که برام جدید باشه و یا سنگین باشه ازش عبور میکردم و میگفتم این برای کسای که خیلی وقته عضو سایته و یا دوره ها را دارن.
ولی الان میخوام برای دو مورد به خودم متعهد بشم اول اینکه با دقت ریز بینانه رد پای این باور محدود کننده را در جای جای زندگیم پیدا کنم و از فردا روزی حداقل یدونشو پیدا کنم و بنویسم و شروع کنم بر اصلاحش.
مورد دوم اینکه با وتمام وجودم متعهد میشم که برای خرید دوره عزت نفس چون دیگه میدانم دامنه این کمبود اعتماد به نفس تا کجاها در وجودم سرک کشیده و منو ضعیف و ناتوان کرده اونقدر که یادم رفته یک زمانی تونستم دستاوردهای خیلی بیشتر از اونی که همه فکر میکردن کسب کنم.
خداوندا ما را به راست به راه کسانی که به انها نعمت دادی هدایت کن ونه راه گمراهان و نه راه آنان که غضب کردی.
به نام خدای مهربان
سلام استاد مهربانم
سلام برمریم عزیز و بهتر از جانم
وقتی دیدم عضو محبوب ترین ها شدم اشک در چشمانم جمع شد و به خودم افتخار کردم
بعد به خودم گفتم ببین جواب ها داده میشود
خداوند را از اعماق وجودم شکر کردم که راهی رو به من نشون داد که بسیار عالیه
خدایا شکرت
من به لطف الله دوره عزت نفس را از سایت خریداری کردم و دارم روی خودم کار می کنم
نتایجش تا به الان عالی بوده و بسیار
که یکی از اونها رفتن به خونه ی پدرم بود پدرم به من و همسرم و دخترم سالها می گفت شما باید کم خونه ما بیایید //ماهی یه بار//و خیلی کم //
ولی از لحظه ای که من خودم رو انسان ارزشمندی دونستم من ارزشمندم من لیاقت دارم من دوست دارم با پدرم و مادرم و خانواده ام رفت وآمد کنم اصلا رفتارها زمین تا آسمون تغییر کرد
من چهار روز خونه پدرم بودم سه روز ناهار و شام و یه شب با دخترم اونجا خوابیدم و روز بعدش هم عصر تا شب خونشون بودم همه با من با عشق صحبت می کردن از بودن با من لذت می بردن و من از اعماق وجودم لذت می بردم و می خندیدم و کیف می کردم
پدرم تا من رو می دید می گفت خیلی خوب کردی اومدی هرروز بیا …. ومن می دونستم از کجا آب می خوره از باورها ی خودم از توکل و از ایمان به خداوند مهربان
خدایا شکرت
////این تیکه رو خدای خودم بهم گفت تا بنویسم و الان هم داره بهم میگه و خدش داره کلیدها رو می زنه///////…….
من سال ها // خداوند رو در اون بالا بالاها می دیدم و فکر می کردم خدا اون بالاست و من خیلی آدم بزرگی باید باشم تا جواب بده
ولی من از موقع ای که خودم را لایق حرف زدن با خدای خودم دونستم // خداوند بهم نزدیک و نزدیکتر شد
خداوند را در درون خودم حس کردم و احساسم عالی شد//////////
پس باید من خودم رو لایق بدونم تا خداوند با من حرف بزنه
باید خودم رو لایق بدونم خداوند من رو به بهترین مسیر هدایت می کنه
وقتی لایق دونستم هدایت می شم
به اندازه ای که لایق دونستم هدایت می شم
به اندازه ای که احساسم عالی شد هدایت میشم
خدایا شکرت
خدایا شکرت برای داشتن همچین استاد گرانقدری که دستی از دستان تو روی زمین هستش
به نام خالق یکتا
من چند ماهی میشه که به طور معجزه واری با استاد آشنا شدم،وارد سایت شدم و وارد این دنیا حیرت انگیز شدم،زندگی برام رنگ و بوی دیگه ای گرفت،هدفم از زندگی کردن و فهمیدم،امید پیدا کردم که بزرگترین گناه از نظر من ناامیدیه
خلاصه یه دفتر فنی مهندسی زدم بدون هیچ ایده ای ولی امیدم به خودشه فقط،امروز بعد از چند ماه اولین مشتری برام اومد ولی نشد که بشه
حالم یجوری شد سریع رفتم سمت نشانه های من
وای خدا دقیقا همون چیزی که توش مشکل داشتم و بهم گفت،الله اکبر ،الله اکبر که چقدر تو بزرگی،فهمیدم مهمترین مشکلم کمبود عزت نفسمه،شک ندارم اینو درست کنم همه چی حله
خدایا شکرت
به نام خداوندی که من را لایق بهترین نعمتهای دنیا کرده
سلام به استادعزیزم و مریم جانم
ووواااوو خدای من بعدازمدتها دوباره هدایت شدم به این قسمت گرانبهای سایت،نتایجی که قبلا این قسمت توضیح دادم بانتایج الانم مایل ها فاصله داره خدایا چی میتونم بگم به غیر از سپاسگزاری از ته قلبم خداییییییا کوینتیلیونها بار شکرت عاشششقتم خدای من که این بنده ی خاصصتو تو مسیرزندگیم قراردادی که اینقدر زندگی رو برام بهشتی کرده
خدای من اون موقعی که ازنتایجم تواین قسمت نوشتم نسبت به الانم هیچ بوده🤭
استادجان مدتیه توی دوره ی پرازآگاهی دوازده قدم هدفمو احساس لیاقت انتخاب کردم،چقدر احترامهای اطرافیانم به من خاص تر شده،چققدر پول بیشتری توی حساب بانکیم واردمیشه،چقدر آرامش درونم هزاران هزاربرابر شده،رابطم باهمسرم بسسیار عاشقانه تر شده
خداوندا بی نهایت سپاسگزارم
استاد خیلی باور احساس لیاقت توی زندگی همه ی افراد نقش مهمی داره،اینو دارم بادوره ی دوازده قدم باگوشتوپوستو استخونم بیشتر درک میکنم
یعنی همه چیز بااحساس لیاقت به دست میاد
من موقعی که میخواستم دوره ی دوازده قدم رو شروع کنم خیلی دروجودم احساس لیاقت روایجادکردم واینو بارها باخودم تکرارمیکردم که من لایق یک زندگی جدید باادمای مناسب،باشرایط بهتر،بااخلاق و رفتار بهتر،لایق یک زندگی آرامتر با حساب بانکی بیشتر هستم و قطعا با این دوره ی گرانبها به همه ی اینا دست پیدامیکنم
به لطف خدای مهربان و دستان بینظیرشون توسط استادجان ومریم جان نشانه های زیادی میبینم برای شرایط یک زندگی بهشتی تر که همه ی اینارو مدیون آگاهی های این دوره هستم
چقدر جنس رفتارا و صحبتای اطرافیان بامن عوض شده،هیچکس جلوی من غیبت نمیکنه،ازاتفاقات بد زندگیشون تعریف نمیکنن،هرکسی که میاد سمت من،فقط اون انرژی مثبتش رو به من منعکس میکنه
استاد واقعا درک کردم این حرفهای شمارو که اگه خودمون تن ندیم به غیبت،به حرفای منفی به گرونی و شرایط نابسامان کشور یا زندگی دیگران،خداوند خودش آدمای مناسبو به زندگیمون هدایت میکنه بدون اینکه ماخودمون کاری انجام بدیم
چقدر آدم شادتره که تودنیای خودمون فقط تجسم کنیمو لذذت ببریم ازین دنیای بهشتی ازین خدایی که اینقدر زیبا قانونشو وضع کرده،چققدر من خوشبختم که باشما عزیزانم هستم
اینو الان دارم تومراسم عروسی یکی از اقواممون مینویسم,اونقدر حال دلم خوبو آرومه که اصلا احساس نمیکنم بیماریی درکارباشه،همه با ماسک و یجورایی باترس توی این جشن نشستن و من باخدای درونم دارم عششق میکنمو حرف میزنم،و هیچ اعتقادی به این ندارم که این ماسک مانع بیماری بشه،کسی که ذهنش بیمارباشه هزارتادستمالم بذاره جلوی دهنش بازهم بیمارخواهدشد
واعتقادم اینه که هیچ برگی بدون اذن خداوند نخواهدافتاد
آآآآه ای خدای من چقدر خوشحالم که به این قسمت سایت هدایت شدم تا بنویسم و حال دلمو بهتر کنم خدایاهزاران هزار مرتبه شکر
سپاسگزارم ازاستادعزیزم ومریم عزیزم و تک تک دوستان گرانبهام که باخوندن کامنتاشون تو تک تک لحظات زندگیم حال دلمو کوک میکنم و باععععشق به زندگیم ادامه میدم
همتون رو درپناه خدای رب العالمین میسپارمتون
به نام خدای معجزه ها
سلام به صفای عزیز
الان در شرایطی دارم برات مینویسم که صبح هدایت زیبایی از پروردگارم داشتم اونم در مورد استارت دوره 12 قدم بود که مدت ها خریدمش ولی استارتش نزدم!!
حس میکنم الان در مدار این دوره هستم چون تو جلسه 6 عزت نفس استاپ تاکید زیادی رو تجسم داشتن ولی من هنوز اون تمرین رو جزیی از عادت ها نکردم.
جلسه 1 دوره 12 قدم هم که آموزش تمرین ستاره قطبیه که انجام دادن این تمرین، یقینا زندگی هزاران نفر رو متحول کرده.
دوست خوبم کامنتت رو دوس داشتم چون خیلی حس خوبی رو منتقل کردی در قالب نوشته و تحسینت میکنم که اینقدر عالی رو خودت و احساس لیاقتت کار کردی که آدم های اطرافت هم دستخوش تغییر شده.
حتما وقت کردی داستان هدایتت رو به این سایت الهی بنویس تا ما هم با خوندنش انگیزه بیشتری بگیریم.
برات بهترین ها رو از خدای وهابم آرزومندم
وااای عاااالی بود
من هدایت خواستم که بین دوره هایی که خریدم، کدومو گوش کنم؟؟
دقیقا این صفحه اومد😍😍😍😍😍😍😍
من هم میخواستم عزت نفس رو اول گوش کنم اما تردید داشتم😊، که در سایت ، مرا به سوی نشانه ام هدایت کن رو زدم😍😍😍😍
پس اگر خواسته ای در دلت داری، اما نمیتوانی راهی برای حرکت به سمت ان بیابی، مهمترین دلیلش:
شک و تردیدهایی است که نسبت به توانایی های خود درباره تحقق آن خواسته داری.
قانون این است:
خداوند تا توانایی های لازم برای تحقق خواسته ات در دلت ایجاد نکند، آن خواسته را به شکل: آرزو، هدف، رویا، الهام و… در دلت الهام نمیکند😃
استاد عباسمنش:
تقویت عزت نفس باعث پیشرفت من در هر زمینه ای شده است و می شود.
عزت نفس یعنی:
فارغ از….هر چیزی، بدون هیچ دلیلی، خودمان را لایق انچه دوست داریم تجربه کنیم، بدانیم
زیرا ما ساخته خالقی هستیم که به جز از ارزش نمی افریند
و توانایی های یکسانی به همه ی ما داده، تا زندگیمان را انطور که دوست داریم، خلق کنیم😍😍😍
عزت نفس یعنی:
ورود به دل ترسها و ناشناخته ها، باتکیه بر نییییییرویی درووووووونی که بسیااااااااار از آن ترس و تردیدها بزرگتررررررر است توسط شجاعت و جسارت و توکل به رب(الله اکبر)
پس مهمترین باور توحیدی: داشتن عزت نفس است😃.
عزت نفس یعنی:
درحالیکه میترسی، با توکل، قدم ها را بر میداری و بر آن ترس ها می تازی🥰
پس:
کمتر حساب و کتاب میکنی و چون ایمان و توکل داری، بیشتر اقدام میکنی،
درهای جدیدی برایت باز می شود😘، که قدم به قدم داشتن خواسته ات را بدیهی تر ساخته،
تا جاییکه بین خودت و تجربه ی خواسته، فاصله ای نمیبینی😍😍😍😍
وقتی خود را لایق موفقیت هایی میدانی که، دوست داری در زندگی تجربه کنی😄، جهاان به خدمت تو می آید
و هدایتش را در قالب الهامات، ایده ها ، فرصت ها و… وارد زندگی ات میکند😊
باور لیاقت باعث می شود:
بتوانی خودت را تحسین کنی😃، به خودت اعتبار بدهی😀 و قدم هایی رو برداری که نتایج بزرگ و شگفت انگیزی ایجاد میکند
و باعث میشه: اعتبار بیشتری به خودت، موفقیت هایی که میتونی بیافرینی و توانایی هات ببخشی🤩
خدایا شکرت
ممنونم استاد از این ساااایت بینظیرتون ، از اموزش های شما، فوق العاده اید استااااااااااااد
به نام خدای هدایتگر ما الله مهربان
سلام برهمه
حالا که تاملی میکنم به زمان کودکی ام ………………….می بینم خیلی از باورهای مخرب را نداشتم !!!!!!!!ولی به مرور زمان
اونا برای من ایجاد شده البته من یه دختر دوازده ساله دارم که خواهر و برادری نداره …. من می دیدم دخترم زود به خواسته هاش میرسه و این برام سوال شد؟؟؟؟!!!!!!!!!!
شاید برای اینه که مقاومتی نداره
مثلا من الان سی و پنج سالمه ولی از دوران نوجوانی داشتن یه زندگی رویایی را می خواستم و بهش فکر می کردم ولی این //////عدم احساس لیاقت///////// که خیلی هم مخربه را نمی دونستم همیشه تا یه خونه ی لاکچری و بزرگ و زیبا می دیدم … به خودم میگفتم …چه خوب میشه منم توی این خونه باشم …..توی این خونه زندگی کنم….. ولی تا تصویرسازی می کردم و یا به خانوده ام یا به خواهر و برادری می گفتم که ///هنوز هم همین طوری اند ///می گفتن ول کن بابا ……………………….ما رو چه به این خونه ها ……………… می دونی چنده !!!!! از کجا بیاریم بخریم؟؟؟؟اینا که مال ما نیست………. و از این جنس حرفا……
و این حرفا میره در ضمیر نا خود آگاه و ورودی من را بد می کرد البته من خیلی آدم حساسی بودم واین باورمخرب را هم رفعش را کردم
تازه داره یخ ذهنم آب میشه که مقصر اصلی خودم بودم
حالا می تونم با /////////////باور احساس لیاقت/////////// به هر آنچیزی که می خواهم برسم با امید به خدا
این متن را برای خودم نوشتم تا ردپایی برای خودم گذاشته باشم تا بتونم بهتر روی /////////لیاقت خودم //////////////////کار کنم
هر چیزی لیاقت می خواد اومدن به این سایت هم لیاقت می خواد
زندگی در خونه های لاکچری لیاقت می خواد
داشتن ماشین آخرین مدل مثل بنز و ماشین کروت که استاد جونم داره لیاقت می خواد
خرید کردن در فروشگاه های سطح بالا لیاقت می خواد
داشتن دوستان گل و عزیزکه در سایت هستن لیاقت می خواد
داشتن طلا و جواهرات لیاقت می خواد
داشتن همسر عالی و خوب لیاقت می خواد
داشتن روابط عالی و موندن در اون روابط لیاقت می خواد
داشتن باغ هایی پر از درخت های میوه لیاقت می خواد
داشتن ملک واملاک لیاقت می خواد
داشتن وسایل خوب و درجه یک برای خونه لیاقت می خواد
خداوند ما را به بهترین مسیر هدایت می کند
خداوند عاشق ماست و ما را خیلی دوست دارد
خداوند هر لحظه حواسش به ما هست
سلام خانوم ازادی عزیز
چقد من خوشحال شدم شما تمام قدم های دوره 12 قدم رو تهیه کردید میتونم بپرسم از زمانی که این کامنت روگزاشتید تا پایان دوره 12 قدم به چه موفقیت هایی رسیدید؟؟
برای این میپرسم که امید و انگیزه ای اتیشن در وجود من فوران کنه
شما لایق فراوانی هستید
همچنین کسانی که بهای موفقیت و تغییر رو پرداخته اند
سپاس از پاسخ شما
به نام خدا
سلام بر دوست عزیزم
دوره دوازده قدم عالیه و حرف نداره فقط و فقط باید خوب روی خودت کار کنی حالا هر کسی به یه نحوی
من خودم باورهای مخربم خیلی زیاد بود ولی یه روزی از خدا خواستم و خدا هم جواب منو داد
در مورد نتیجه ها برای من عالی بوده و خیلی خوب بوده من دوره عزت نفس رو هم خریدم
بستگی به خودت داره …یعنی همه به خودت هستش .. هر جوری که بتونی حرف های استاد جان را مثله وحی منزل گوش کنی نتایج میاد و باید بهش عمل کنی
فقط باید این راه رو ادامه بدیم و هر مانعی و هر سدی را بشکنیم و بگیم نه نه نه………………. فقط راهی که استاد میگه و دیگر هیچی .. من که البته سعی می کنم این طور باشم و در حد حرف نباشه
////////از خداوند بخواه که کمکت کنه خودش راه ها رو برات باز می کنه ..باورش کن.. خیلی بزرگه ..خیلی ///////
خدایا شکرت
به نام خدای هدایتگرم
سلام به شما دوست عزیزم
این جمله شما منو به فکر فرو برد اینکه داشتن هر چیزی لیاقت میخواد
بله درست است داشتن هر چیزی لیاقت میخواد .بزرگترین دلیلی که وقتی به ان فکر میکنم باعث احساس لیاقت در من میشود این است که انسان هستیم و خدای مهربان از روح خودش در ما دمید ،داشتن این روح خدایی واقعا لیاقت میخواد .از خدای خوبم سپاس گزارم که به ما فرصت زندگی کردن و تجربه زندگی داد تا همه خواسته هایمان را خودمان خلق کنیم و به شناخت بیشتر از خودمان و خدا برسیم و چه لیاقتی از این بالاتر که خلیفه خدا روی زمین باشیم و روز به روز تلاش کنیم تا بیشتر خداگونه شویم
بابت کامنت زیبای شما هم بسیار بسیار ممنونم
سلام دوست عزیزم
در تکمیل متن عالی که نوشتی منم اضافه کنم
داشتن تو هم لیاقت میخواد
اون خونه های لاکچری و ماشینای ارزشمند و همه چیزای عالی که نوشتی باید به خودشون ببالن که شما انتخابشون کردی
چه خوشحال میشن که تا زمانی که مسافر این کره خاکی هستین مهمون اونا باشید چقدر لذت میبرن
چقدر جهان حالش خوبه وقتی با هر خریدی و معامله ای کمک میکنید به گسترشش به رشدش .
چه قدر شما ارزشمندی که خداوند لایقت دونسته اینجا باشی
خداوند مهربانم سپاس .
سلام ارامش جان
چقدر کامنتت خوب بود
واقعا این من هستم که به هر چی که توی این جهانه ارزش و بها میدم حتی بزرگترین یاقوت و الماس جهان هم به خودی خود ارزشمند نیست باید انرژی منو در یافت کنه که ارزش پیدا کنه
اصلا همه چی توی این دنیا به خاطر وجود ارزشمند من خلق شده
چون از اولش که اومدم توی این جهان یه گوهر نایاب و گران بودم و همین الانم هستم فقط اون اگاهی هارو فراموش کردم
سلام زهرای عزیزم
بعد مدتها اومدم تو سایت و دیدم برام پیام جدید اومده و از طرف شما بود خیلی خوشحال شدم چون من مدتهاست تو سایت نیومدم ولی از دیشب دوباره نوشته هایی که از سایت برداشت کرده بودم رو مرور میکردم و اومدم اینجا هم فعالیتمو شروع کنم که شما برام پیام گذاشته بودین ، خیلی حس خوبی بود انگار جهان هم میگه آفرین بیا تو سایت تو بخوای ماهم میخوایم…
و برای پیام قشنگت دقیقا همینطوره من اینو بیشتر توی انتخاب شغل درک کردم وقتی با وسواسی دنبال شغل خوب و در شان میگشتم و مدام فکر میکردم این خوب نیست و اون بهتره … یه شب که حسابی خسته شده بودم با خودم فکر کردم چرا من فکر میکنم کدوم شغل خوبه ؟ نکنه فکر میکنم با رفتن سمت شغل خاصی عزت و احترامم بیشتر میشه و اینجوری ارزشم بالا تر میره؟
بعد فهمیدم دقیقا همینه من فکر میکنم شغل میتونه معرف من باشه و بهم جایگاه و عزت بده
چرا من باید اینطوری فکر میکردم؟ غیر از اینه من خودمو لایق نمیدونم و میخواستم به واسطه چیزی خارج از خودم بهم لیاقت داده بشه؟
بعد فکر کردم تو هر شغلی برم این من هستم که به اون شغل عزت و اعتبار میدم ، منم که اون شغل رو ارزشمند میکنم ، من میتونم جوری باشم که هر کی منو تو اون شغل دید دلش بخواد سمتش بیاد …
باز از پیام قشنگت تشکر میکنم که باعث ایجاد حس خوب و امید تو قلبم شدی
به نام الله
سلام بر خانم شایسته عزیز که دستی از دستان خداوند روی زمین است
من لایق بهترینم
من لایق زندگی کردن در بهترین مکانها هستم
من لایق روابط عالی هستم
من در مکان مناسب در زمان مناسب در شرایط مناسب هستم
من لایق داشتن بهترین ماشین ها هستم
من لایق پوشیدن و داشتن بهترین لباس ها هستم
من لایق داشتن ثروت زیاد هستم
خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت
به نام خدا
اون جا که فرمودید نه ربطی به قیافه داره نه به تحصیلات می خوام یه مثال بزنم
همسرم یه دایی داره که مدیر مدرسه است و مدرسه خیلی در سطح بالایی هست ایشون یه خانمی داره که نه تحصیلات دارن و نه مدرک ….مدرک ایشون شون
دیپلمه و نه قیافه ای دارن ….. زندگی در سطح عالی دارن و روابط هم بسیار عالی خدا را شکر
همیشه اینا برای من مثال بودن که چطور واقعا چطوریه ؟؟؟!!!!
حالا البته در مدارم می فهمم که چطور نداره؟؟؟ این خانم خودش را دوست داره ….برای خودش ارزش قایله … وهمین طور که ایشون تونسسته من هم می تونم
من باید این راه خدایی را ادامه بدم تا به سطح بالایی که یکی از آرزوهام بوده و هست برسم
اینم بگم که من خیلی این خانواده را برای خودم بزرگ کرده بودم در حد المپیک
ولی از وقتی دارم رو ی عزت نفسم کار می کنم اونام با من بیشتر یکی شدن و تا ذهنم می خواد بهونه بیاره این خانواده را براش الگو قرار میدم
خدایا شکرت
واقعا خدایا شکرت منی که قبلا نمی تونستم حرف بزنم حالا دارم حرف می زنم …………
واقعا خدایا شکرت برای اعتماد به نفسی که در من ایجاد کردی و هر روز داری من را به مسیر بهتر هدایت می کنی
خدایا شکرت برای داشتن استاد گرانقدرم
خدایا شکرت برای متنهایی که به سمت من هدایت می کنی
واقعا که این شکرگزاری معجزه است اگر باور کنیم
سلام خانم آزادی عزیز.
حرفهایی که میزنی به زرس قاطع میتونم بگم که در حد یه عالم هست با اینکه هیچ گونه جمله سخت و غیر قابل فهم و ادبی سختی نداره حالا
متوجه موضوعی شدم که استاد گفتند خیلی ها دوره برگزار میکنن و در رابطه با موفقیت خیلی کارا میکنن مثل تبلیغات و …ولی من بدون تبلیغات و هزینه خاصی خدا برام اینکارو انجام میده چون تجربه تحقیق فراون و مهمتر از همه ایمانی بوده که پشت اونها بوده و نتیجه داده و همون ایمانه کار خودشو کرده😍
الان شمام از نظر من حرفهایی زدین که بر گرفته از ایمان بیش از پیش بهترتون بوده
و ضمن تبریک بابت همچین
پیشرفتی.براتون آرزوی سعادت و خوشبختی میکنم در دنیا وآخرت….
سلام بر دوست عزیزم
ممنون از دعایی که برای من کردید
ایمان … ایمان و ایمان
در کل دوره ها استاد جان داد میززنن که ایمان
دوست عزیزم داستان من از اون داستان هاییه که اگه هر کسی بخونه و بهش ایمان داشته باشه قطعا حرف های استاد جان رو باور می کنه و بهش ایمان میاره
من شما دوستان .. استاد جان و سایت الهی رو آسان بدست نیاورد ه ام که آسان از دست بدهم
هر صحبتی که استاد جان میگن را تا پای جان با توکل برالله در زندگیم عملیش میکنم . من عاشق قوانین الهی هستم
از موفقیت هام که بخواهم بگم قبلا یه مانتو نداشتم . یه وسیله که می خواستم بخرم نمیدونید چه برنامه هایی بود ولی الان اونقدر توی خونه ام وسایل دارم ..توی کمدم از لباس . از مانتو . از همه نوع پوشاک دارم که حد نداره…….
رابطه ام هر روز با خودم . با خدای خودم بهتر و بهتر میشه
خدا را صد هزار مرتبه شکر
از استاد عزیزم ممنونم که راه درست رو نشون من داد و آرزوی بهترین ها را برای خودشون و عزیز دلشون دارم
از دوست عزیزم ممنونم که از جملات خوبی برای پیشرفتم استفاده کرده و به من هدیه داده
سلام عزیزم
کامنت رو خوندم و تحسینتون میکنم.
عالی بود .
اولا که من دوست داشتنی هستم
ودوما که من لایق بهترین ها هستم
سوما بقول استاد در دوره احساس لیاقت .همین که به این دنیا اومدیم
باید احساس لیاقت درونی داشته باشیم.
موفق باشی دوست توحیدی عزیزم