سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 3 - صفحه 33

تو مکه ی عشقی و من عاشق رو به قبلتم…

آره خدا جونم

من عاشقی ام که در راه تو قدم میذارم

حدود یه هفته پیش بود که غم عجیبی افتاد تو دلم. ازون غما که آدم دلیلشو نمیدونه ولی زمین گیر میشه،حالت با هیچی خوب نمیشه. اتفاقی کلیک کردم رو “نشانه امروز من” و منو آورد به سمت قسمت اول سریال “تمرکز بر نقاط مثبت”.

خیلی برام جالب بود و این انگیزه شد تا بیشتر پیگیر این سریال باشم

قسمت ها رو که میدیدم با خودم میگفتم اینا چقد منم. تمام کارگزاران این ایده ها چقدر مث من فکر میکنن، همه چیو با هم میخان، دلشون رضا نیست به اجرای یک ایده در سطح کوچیک، میخان ایده هاشونو بیارن کنار هم و در سطح جهانی ارائه بدن.

ماجرا از کجا شروع شد؟

ازونجا که یه پسر بچه به نام “مرتضی” در تمام دوران زندگیش با بقیه متفاوت بود؛ متفاوت فکر میکرد، متفاوت لباس می‌پوشید، متفاوت حرف می‌زد، متفاوت تصمیم می‌گرفت و… و… و…

و بابت همه این تفاوت ها کم فحش نخورده بود

بابت همه این تفاوت ها خیلی رنج میکشید

بابت همه این تفاوت ها بارها به فکر خودکشی افتادم 🩸

چراکه همیشه یه سوال بی پاسخ تو ذهنش بود؛ چرا من…؟؟؟

اگر بخام مثال بزنم یادمه دوم راهنمایی که بودم معلم علوم گروه بندی کرده بود بچه‌ها رو تا هر گروه یه مبحث رو کنفرانس بدن. اسم گروه ها رو تو برگه جدا نوشت و منو صدا کرد برای قرعه‌کشی، از قضا اول اسم گروه خودمون در اومد و چون من بودم که قرعه‌کشی کردم کم فحش نخوردم از هم گروهیام (که چرا گروه ما باید اول ارائه بده؟)

اما من اینطور فکر میکردم که گروه ما هرقدر هم که ارائه ش ناقص باشه بازم معلم بخاطر اینکه گروه اوله از خیلی چیزها چشم پوشی میکنه.

امروز 24 شهریور روز تولدمه، امروز 23 ساله شدم

اسم خودم رو گذاشتم ️ ️ مهراز ️️به معنای “معمار” ینی من معمار زندگی خودم هستم تا زندگی ایده آلی رو که میخام خلق کنم.️‍️‍️️

دیروز بعد از 3بار مشاهده این قسمت به سوالی که سال ها بی پاسخ مونده بود (چرا من⁉️) جواب داده شد؛ چون من ایلان ماسکم، چون مثل ایلان ماسک فکر میکنم ، چون قرار نیست راهی که بقیه رفتنو منم برم️️، قرار نیست اگر با هزار سختی و بدبختی و فشار و قسط و قرض و له شدن زیر بار وام های سنگین برای شهریه دانشگاه آزاد خواهرام پزشک شدن (که البته سبک زندگی شون هیچ فرقی با یه کارمند ساده نداره) منم به زور پدر و مادر همون راه رو برم

من بت شکنی کردم تا به امروز 🪓

مثل ابراهیم پیامبر که بت شکنی کرد، ایلان ماسک هم داره راهش رو ادامه میده و بت شکنی میکنه 🪓🪓🪓🪓

اون روزا اگه از هم سن و سال هام فحش می‌خوردم، بخاطر تفاوتهام میگفتن …خله فقط ب این خاطر بود که اعتماد به نفس نداشتم

ولی امروز کسی جرئت نمیکنه خواسته هام، باورهام، عقایدم، حرفهام رو زیر سوال ببره حتی پدرم

چون من مهرازم و دارم خودم زندگی مو می‌سازم️.️

️ نکته ای که من از ماشین تسلا فهمیدم این بود که وقتی میذاری رو حالت اتو پایلوت خودش به مقصد هدایت میکنه، مراقب چالش ها پستی بلندی های مسیر هست و تو اگه بهش اعتماد کنی تو با شتابی هدایت میشی که به وجد میای.

به نظرم جهان هم اینطوریه زمانی که تو بعنوان یک بنده مومن باور های قوی بسازی، نترسی و ایمان داشته باشی و اعتماد کنی ب سیستم مطلقی که بر جهان حاکمه، جهان تو رو به خواستت میرسونه ️

⏰تو این دوره از زندگیم که از پرستاری فارغ‌التحصیل شدم دو تا مسئله سر راهمه

یکی سربازی‍️‍️

و دومی لاغر کردن

تا اینجا سربازی رو که خداوند مثل همیشه عالی هدایتم کرده به بعدشم مطمئنم که عالی میشه

اما در مورد لاغر کردن

من خیلی سعی کردم باشگاه برم یا خودم برم پیاده روی و بدوم و ورزش کنم‍️ ‍️، اما نتونستم پایبند به یه برنامه روتین باشم.

اما میخوام از همین امروز شروع کنم

یه عمو صابر ما داریم تو شاهرود که 30 ساله مربی ژیمناستیکه ‍️میگه وقتی با روش های درست ورزش کنی شما حتی تو خواب هم میتونی چربی سوزی داشته باشی

یاد حالت اتو پایلوت ماشین های تسلا افتادم

براتون آرزوی موفقیت میکنم

امیدوارم هرجا که هستین کرور کرور شادی رو سرتون بباره

دوست خوب شما

مهراز